کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



۳-۱-۲-۲. بند سوم: مشترکات ۳۶
۳-۲-۲. گفتار سوم: مالکیت منابع آب در قانون مدنی ۳۸
۱-۳-۲-۲. بند اول: حیازت آب های مباح ۳۹
۲-۳-۲-۲. بند دوم: مشارکت در منابع آب ۴۱
۳-۳-۲-۲. بند سوم: چشمه ۴۲
۴-۳-۲-۲. بند چهارم: عقود ۴۳
۲-۲. مبحث دوم: موضوع و ویژگی‌های مالکیت منابع آب ۴۴
۱-۲-۲. گفتار اول: موضوع مالکیت آب ۴۴
۲-۲-۲. گفتار دوم: ماهیت حقوقی مالکیت منابع آب ۴۵
۳-۲-۲. گفتار سوم: فرض مالکیت تبعی در منابع آب ۴۷
۴-۲-۲. گفتارچهارم: مالکیت منابع آب در سایر قوانین ۴۹
۳-۲. مبحث سوم: اثبات مالکیت اشخاص بر منابع آب ۵۳
۱-۳-۲. گفتار اول: اسناد عادی آب ۵۴
۲-۳-۲. گفتار دوم: اسناد رسمی آب ۵۴
۳-۳-۲. گفتار سوم: مراجع رسیدگی به اختلافات مالکیت آب ۵۷
۱-۳-۳-۲. بند اول: اختلافات فی مابین حقابه بران ازمنابع آبی ۵۷
۲-۳-۳-۲. بند دوم: اختلافات فی مابین حقابه بران و دولت ۵۸
۴-۲. مبحث چهارم: مبانی فقهی مالکیت منابع آب ۵۹
۴-۲. مبحث چهارم: مبانی فقهی مالکیت منابع آب ۵۹
۱-۴-۲. گفتار اول:آب در شریعت اسلام ۵۹
۲-۴-۲. گفتاردوم: مالکیت منابع آب از نظر فقهی و تطبیق با قاعده فقهی تسلیط ۶۱
۳-۴-۲. گفتارسوم: ماهیت فقهی مالکیت منابع آب ۶۴
۱-۳-۴-۲. بند اول: ماهیت انفال بودن آبها ۶۴
۲-۳-۴-۲. بند دوم: ماهیت مشترکات بودن آبها ۶۷
۴-۴-۲. گفتار چهارم: قاعده سبقت و یا الاعلی فالاعلی و الاقرب فالاقرب ۶۸
نتیجه گیری ۷۰
پیشنهادات ۷۱
منابع فارسی ۷۲
چکیده انگلیسی ۷۴
چکیده:
یکی‌ از مباحث‌ مهم‌ حفاظت‌ از منابع‌ آبی‌ آنست‌ که‌ بدانیم‌ مالکیت‌ منابع‌ آبی‌ چه‌وضعیت‌ و ساختاری‌ دارد و آیا تعلق‌ این‌ مالکیت‌ به‌ یک‌ شخص‌ تکلیفی‌ را برای‌ مالک‌ در جهت‌حفاظت‌ و حراست‌ بوجود می‌آورد .آیاصرف‌ داشتن‌ حق‌ بهره‌برداری‌ از آب‌ بدون‌ داشتن‌ مالکیت‌ چه‌ آثاری‌ دارد؟
پایان نامه
آیا می‌توان‌ به‌ استناد قاعده‌ فقهی‌ و مشهور اذن‌ در شئی‌ اذن‌ در لوازم‌ آن‌ نیز هست، استنباط کرد که‌ با وجود و تحقق‌ حق‌ بهره‌برداری‌ از منابع‌ آبی‌ لزوما حق‌ حفاظت‌ به‌ بهره‌بردار منتقل‌می‌گردد؟
قانون‌ مدنی‌ که‌ ام‌القوانین‌ و از نخستین‌ قوانین‌ حقوقی‌ کشور ما محسوب‌ است‌ با اقتباس‌ ازحقوق‌ امامیه‌ و برداشت‌های‌ مستقیم‌ از اجماع‌ فقهاء در اکثر موارد همان‌ راهی‌ را رفته‌ که‌ شرع‌ مقدس‌اسلام‌ در نظر داشته‌ است‌. در بحث‌ مالکیت‌ از نظر اسلام‌ احترام‌ به‌ مالکیت‌ خصوصی‌ و مالکیت‌عمومی‌ و مالکیت‌ ملی‌ یا بیت‌المال‌ می‌باشد که‌ همین‌ روند را در مواد مختلف‌ دنبال‌ نموده‌ است‌.مالکیت‌ منابع‌ آبی‌ نیز از این‌ مقوله‌ مستثنی‌ نبوده‌ و تابع‌ این‌ روند می‌باشد. قانون‌ مذکور پس‌از آنکه‌ آب‌را بعنوان‌ یک‌ منبع‌ همگانی‌ و عمومی‌ قابل‌ بهره‌برداری‌ جمعی‌ دانسته‌ تملک‌ آنرا برای‌ شخص‌ منتفع‌دارای‌ آثار مالکیت‌ تلقی‌ و هرگونه‌ بهره‌برداری‌ و تسلط برآن‌ را مجاز می‌شمارد. علاوه بر مالکیت ، رسیدگی به اختلاافات مربوط به آب و مراجع صالح در این امر نیز از موارد مهمی است که در این پایان نامه مورد تبیین قرار گرفته است.
کلید واژه‌:
مالکیت آب، قانون توزیع عادلانه آب ، حقابه، آبهای سطحی و زیر زمینی
مقدمه:
آب ماده بی همتا و فراوانترین منبع در دنیاست.گرچه هنوز بیشترین مقدار آب غیر قابل استفاده است اما همان بخش اندک قابل استفاده آن ، همانند کالایی با ارزش نیازمند حفاظت و نگهداری است. آب برای زندگی ضروری است. ارزش آب بسته به نوع مصرف ، موقعیت مکانی، زمان، قابلیت دسترسی و کیفیت آن متفاوت است.به علت حیاتی بودن اب این مایه زندگی امروزه جوامع مختلف نیازمند آن است که قواعد و ضوابطی جامع برای تنظیم روابط و مسائل مربوط به آب داشته باشند.
به همین جهت حقوق آب در عصر حاضر با توجه به تخصصی شدن موضوعات آن، رشته خاصی از حقوق به شمار آمده و اهمیت فراوانی پیدا کرده است.در گذشته به علت اینکه تقاضا یا نیاز به مصرف آب کمتر از عرضه و مصرف ان بود و در حقیقت مصرف ان آزاد و هرکس میتوانست در حد عرف معمول محل و منابع آبی موجود به مقدار نیاز استفاده نماید و اندک قواعد و مقرراتی که از احکام مربوط به حقوق مالکیت ها در حقوق مدنی وجود داشت برای حل و فصل مسائل و مشکلات مربوط به آب کفایت میکرد و دولتها کمتر مداخله ای در اداره یا چگونگی مصرف آن داشته اند و اگر تخلفات و جرائمی هم صورت میگرفت به تبع آن مجازاتی هم پیش بینی میشد عمدتا مربوط به کسانی بود که به منابع و مصارف آب دیگری ضرر میزدند.
طرح مسأله وفرضیات:
این سوال به ذهن میرسد که آیا مالکیت و تولیت بر منابع آب اعم از سطحی یا زیرزمینی با توجه به قوانین و مقررات کلآ به حکومت و دولت تعلق داشته و یا اینکه افراد اعم از حقیقی و یا حقوقی نیز در آن حق مالکیت دارند و اینکه آیا واقعأ مالکیت اشخاص بر منابع آبی به صورت مالکیت مطلق است یا به صورت حق استفاده میباشد؟ و چگونگی استفاده و بهره برداری از منابع آب به چه نحو میباشد؟
به رغم حجم قوانین و مقررات و با توجه به حدت مسائل مربوط به آب و ابتلای شدید جامعه به این مشکل متأسفانه نویسندگان و حقوقدانان محترم کمتر به این مهم پرداخته اند. قوانین و مقرراتی که در این خصوص نوشته اند مانند قانون مدنی و یا قانون آب و نحوه ملی شدن آن مصوب ۱۳۴۷ اکثرأ با تصویب قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۱۳۶۱ متروک و یا منصوخ گردیده اند در قانون اخیر آبها از مشترکات شمرده شده و ماده یک آن به کلیه منابع آبی اعم از سطحی و یا زیرزمینی اشاره نموده و منطوق ماده به نحوی میباشد که همه آبها را شامل میشود.
اهداف تحقیق:
با توجه به کمبود منابع آب در جهان که کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد ضرورت تدوین قوانین و مقررات متناسب با شرایط فعلی وآتی کشور جهت شناسایی حدود و ثغور مالکیت منابع آب و مهار بهره برداری غیر قانونی و هدایت نیازها به تامین قانونی آب بیش از پیش احساس میشود. لذا در عصری که عصر بحران منابع آب نامیده میشود ، منابع آب بایستی از لحاظ نوع مالکیت و یا حق استفاده و بهره برداری برخوردار از یک سیستم حقوقی و قانونی برای این موضوعات باشد.
بهره برداری از منابع آب زیر زمینی در برخی از مناطق کشور حائز اهمیت بوده و گرانبهاترین کالا محسوب میشود. لذا ایجاد یک سیستم حقوقی قوی برای مهار بهره براداری غیر قانونی و تعریف شرایط بهتر مقابله با متخلفان یک ضرورت میباشد.از لحاظ کاربردی تعریف الگوهای مناسب از طریق مطالعه تطبیقی در حقوق سایر کشورها میتواند در اعمال و اجرای صحیح قوانین و مقررات مرتبط مفید باشد.
لذا با توجه به تغییر شرایط اقلیمی و محیط زیستی کره زمین اعمال قوانین متناسب برای احیاء یا شناسایی مالکیت منابع آب و استفاده از آن یک ضرورت میباشد.
بدلیل اینکه تاکنون تعریف در خصوص مالکیت منابع آب مشخص و دقیقی ارائه نشده است و همچنین به دلیل اینکه در چگونگی استفاده و بهره برداری از آن میان استفاده کنندگان اغلب نظامات خاصی برقرار نبود، این امر بیشتر مواقع باعث اختلاف و منازعه میان مالکین و متصرفین و استفاده کنندگان منابع آب با همدیگر و یا با وزارتخانه های ذیربط و سازمانهای مربوطه شده است .لذا از اهداف مهم این پژوهش تبین و ارائه راهکارهای قانونی در مورد مالکیت منابع آب است تا ان شأالله مورد استفاده حقوقدانان،محاکم و سازمانهای ذیربط و سایر مراجع قرار گیرد.

 

    1. فصل اول: کلیات و تعاریف

 

کلیات و تعاریف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 03:23:00 ق.ظ ]




در نتیجه ی مطالعه هایی در زمینه ی چگونگی و تاریخچه ی شکل گیری استفاده از رسانه ها به عنوان ابزار بیان و مطالعه و مصاحبه هایی که در زمینه ی بررسی آثار این سه هنرمند به عنوان سه تن از موفق ترین هنرمندان زن معاصر ایرانی که در این عرصه که همانا استفاده از رسانه های نوین به منزله ی ابزار بیان است و تحلیل هایی در این میان در رابطه با عوامل موثر در جلب هنرمندان به این رسانه ها، تفاوت های میان برخورد های داخلی و بین المللی در استفاده از این رسانه ها، چگونگی برخورد هنرمندان ذیل در این خصوص، نتایجی حاصل شد. این نتایج در راه شناخت نقاط مثبت و منفی این رویکردها در درجه اول در زمینه ی جهانی، در درجه دوم در زمینه ی داخل کشوری و در نتیجه در آثار هنرمندان مورد تحقیق، مفید خواهد بود.
یکی از نکاتی که طی این تحقیق حاصل شد، مسئله ی آزادی و بی نهایت و نا محدود بودن این رسانه هاست که هنرمندان را به فضای لایتناهی ای هدایت می کند که بسته به سطح خرد و اندیشه ی هنرمند و سطح سواد او و همچنین دغدغه های شخصی هنرمند، در بستری که آنرا تحت تاثیر قرار می دهد، هنرمند را در جامعه ی هنری زمانه اش معرفی می کند. چیزی که در این زمینه بدیهی است، این است که، به دلیل فراوانی در حد افراط پرداخت های هنری با این ابزار ها و گستردگی اجتناب ناپذیر آثار حاصل شده از این رسانه ها، تنها آثاری در اذهان جای خود را باز می کند و در آنجا باقی خواهند ماند که برخورد هایی ناب، هوشمندانه، سوادمند، دارای مفاهیم عمیق و حاصل مطالعه هایی دقیق صورت گرفته باشد. برخورد هایی که از سر سبکسری و صرف رایج شدن این رسانه ها به خلق آثار منجر شده اند همانطور که در تاریخ، نمونه های بسیاری به چشم می خورد، رفته رفته با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده خواهد شد. مسئله ای که در این رابطه جای خوشحالی و امیدواری دارد، گسترش ارتباطات است که توسط شبکه های اینترنتی و دیگر رسانه ها، آشنایی این سرزمین و برقراری بیشتر ارتباط با برخورد های سایر نقاط دنیا با این پدیده یعنی رسانه های نوین را فراهم می آورد تا به این وسیله از نا آگاهی ها و استنباط های نادرست و در نتیجه قرار گرفتن در جایگاهی متفاوت با اصل رویکرد های گوناگون که در گذشته در تاریخ هنر جهان در رابطه با دیگر جنبش های هنری به ثبت رسیده است، جلو گیری شود. در گذشته به رغم محدودیت ارتباطات با مرجع جنبش های هنری سابق، اطلاعات در این زمینه ها و چگونگی شگل گیری و بستری که منجر به پیدایش این جنبش ها می شد نیز محدود بوده و آن حرکت به صورتی نا مفهوم، بدون هدفی خاص و با اطلاعاتی ناقص و گاه حتی اشتباه در میان هنرمندان ما باب می شد که به جز مواردی معدود، آثار به صورت تقلیدی خام و ظاهری از یک جنبش صورت می گرفت، بدون توجه به بستر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و … ای که آفریننده ی این حرکت نو بود. همین نا آگاهی ها باعث سطحی بودن کارها و در نتیجه نداشتن حرفی در این زمینه ها از سوی کشورمان می شد. گسترش ارتباطات جهانی توسط شبکه های اینترنتی و رسانه ای، این موانع را از سر راه هنر معاصر برداشته و راه را برای یکی شدن با جریان های هنری جاری باز کرده است. چه بسا تشکیل گونه هایی نوین از هنر معاصر را نیز باعث شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نکته ی حائز اهمیت دیگری که در این تحقیق محقق شد، این بود که هنرمندان نام برده چنانچه بتوان به طور نسبی ایشان را به عنوان مشتی که نمونه ی خروار هستند مورد بحث قرار داد، هیچ کدام بر عکس رویکرد های افراطی ای که گاه صحیح و اما در اکثر موارد به صورتی اغراق آمیز که مانع از تاثیر گذاری به طور طبیعی و حتی در مقاطعی باعث بیزاری و گریز ناخودآگاه از این مقوله می شد، اصراری به تحمیل شرایط نا مناسب حقوق زنان و گرایش های فمینیستی ندارند و البته واضح است که این به معنای اصلاح کامل شرایط ذکر شده نیست، بلکه در ابتدا جای امیدواری است که این شرایط با تلاش های همگانی ای که در حال رواج است، رو به بهبود است و بعد این که هنرمندان معاصر شاید به روشی هوشمندانه تر و پخته تر در نوع نگرش خود چه در خصوص این موضوع و چه در رابطه با کلیت زندگی یک زن به عنوان یک شهروند عادی همچون مرد، دست یافته اند. چنانچه در گذشته به دلیل برخورد های نا درست با این موضوع، گاه مطلب مورد تمسخر و ریز انگاری بیشتری نیز می شد. در مصاحبه های صورت گرفته با هنرمندان نام برده، سطح سواد و مطالعات ایشان در برخورد با سوالات مطرح شده در حدی قابل ملاحظه باعث یادآوری این اندیشه می شد که: هیچ موفقیتی بدون سواد، مطالعه و تلاش بی اندازه در ان زمینه میسر نخواهد بود، که نمی توان در این عرصه درخشید بدون داشتن گنجینه ای از اطلاعات و به روز بودن در رابطه با دنیایی که در آن میزی اند.
نکته ی دیگر اینکه رسانه های نام برده مسبب چنان گستره ای در دنیای هنر شده اند که انگار کافیست حرفی برای زدن باشد تا بی دریغ، اقیانوسی از روش ها برای بیان آن به هنرمند ارمغان داده شود. گویی این رسانه ها هستند که هنرمند را به خلق و آفرینش دعوت می کنند.
چنانچه در میان مصاحبه های صورت گرفته ذکر شد، یکی از عواملی که در چگونگی کیفیت فعالیت های نوین و در حال انجام لازم و اجتناب نا پذیر است، دانستن زبان انگلیسی و دیگر زبان های مهم در این زمینه است. این نیاز در چگونگی به روز شدن اطلاعات در زمینه ی بین المللی بسیار موثر و جدایی ناپذیر است. چنانچه گرایش هایی در دیگر نقاط دنیا در نظر هنرمند جلوه کند، بدون مطالعه ی چگونگی و هدف و بستر پیدایش آن، به طور قطع برداشت هنرمند از این گرایش، برداشتی سطحی بوده و چه بسا خود و دیگران را به ورطه ی بی ربط و اشتباهی رهنمون شود. این مسئله یکی ار انتقاداتی است که در مورد کیفیت سواد جامعه ی هنری ما همواره صادق بوده و تلاش های چندانی در راستای بهبود اوضاع صورت نگرفته است.
دیگر نتیجه ای که می توان در زمینه ی شناخت موانع بر سر راه متعالی شدن جامعه ی هنری معاصر گرفت این است گستره ی سفر هایی که در این زمینه و در میان هنرمندان معاصر در راستای آشنایی و بازدید حضوری از فعالیت های دیگر نقاط دنیا به عمل می آید بسیار معدود بوده و همین عمر باعث شده که همواره مرزی میان فعالیت های داخلی و خارجی احساس شود. اینگونه که در این تحقیق و مصاحبه ها و گفتگو هایی که در این راستا با هنرمندان صورت گرفته است، ایشان نیز به این مسئله اشاره داشتند و چنان که می توان مشاهده کرد، خود این هنرمندان نیز در تاریخچه ی فعالیت خود، سوابقی از فعالیت هایی که در کشور های گوناگون به آن پرداخته اند دارند و شاید درصد زیادی از موفقیت خود را نسبت به هنرمندانی که خواسته یا نا خواسته فعالیت خود را گسترش نداده اند، را مدیون همین مسئله هستند. چرا که برخورد از نزدیک با فعالیت های گسترده ی جهانی ناخوداگاه بر آزادی و گستردگی دیدگاه انسان تاثیر گذار بوده و غول فعالیت های جهانی را که هنرمند ممکن است به هر مقیاسی در ذهن خود تعریف کرده باشد را از میان بر می دارد و هنرمند دیگر خود را جدا از فعالان این رشته در سایر نقاط دنیا نمی انگارد و با عزت نفس و قدرت بیشتری در این عرصه ها قدم می گذارد و چه اینکه حظور در عرصه های بین المللی، هنرمند را وادار به ارائه ی آثار هرچه حرفه ای تر و عمیق تر می کند. چنانچه تا کنون مشاهده شده است به نسبت معدود بودن این گونه فعالیت ها، موفقیت های کسب شده کم نیستند، پس چنین می توان نتیجه گرفت که پتانسیل موجود در هنرمندان و فعالان این عرصه در سطح نسبتا خوبی قرار دارد و این شرایط آموزشی، اقتصادی، فرهنگی و … هستند که بیشترین تاثیر را بر این قصور دارند.
کوتاه سخن آن که، نکته ای که حائز اهمیت است این است که، تاسیس رشته های دانشگاهی در زمینه ی هنرهای جدید و رسانه های نوین، می تواند نقشی بسیار محسوس داشته باشد. چنان که تحقیقات صورت گرفته نشان داده است، تعداد کثیری از هنرمندان فعال در زمینه ی هنر جدید در کشورمان، تحصیلاتی که در ارتباط مستقیم با این رشته باشد را دارا نیستند. حالت بسیار خوش بینانه در این زمینه این است که برخی از ایشان به تحصیل رشته های مرتبط، در مراکز آموزشی خارج از کشور پرداخته باشند که تعداد این عزیزان نیز انگشت شمار است. در غیر این صورت، اشخاصی که علاقمند فعالیت در این زمینه ها بوده اند، یا تخصص در رشته های دیگر هنری را دارند و از سواد حاصله از آن عرصه در خلق آثار این عرصه نیز بهره می برند و یا از سر علاقه و کمال طلبی، مطالعات خود را در این خصوص نیز گسترش داده اند. در اینجاست که خلاء حضور این رشته ها در مراکز آموزشی داخل کشور بسیار احساس می شود.
تصاویر
تصویر ۱ : رزیتا شرف جهان، از مجموعه خیابان ، ترکیب مواد، ۱۲۰×۱۲۰
تصویر۲ : رزیتا شرف جهان،از مجموعه سودای ششم،چاپ دیجیتال ودوخت بر روی بوم،۱۶۰×۱۶۰ سانتیمتر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:23:00 ق.ظ ]




«طبیعت در نظر شاعر هم علت است هم معلول. از بیرون خود آغاز می‌کند و به درون نقب می‌زند. با اندوه به طبیعت می‌نگرد و شادی خود را بازگو می‌کند.» (شریفی،۱۳۹۲،ص.۴۲) طبیعت در اشعار شمس در این دوره به شکل طبیعت سیاه و گاه نمادین با لایه‎هایی از تصاویر سورئال دیده می‌شود.
۴-۲-۵-۱- شب
شاعر با بهره گرفتن از تصاویر سورئال فضایی ترسناک را به تصویر می‎کشد که دریا از ترس برآمدن ماه، به سرچشمه‌ی خود باز می‌گردد. در برخی از این تصاویر نمادها حضور چشمگیری دارند . این شب یک شب معمولی نیست شبی خوفناک است که حتّی عناصر طبیعت در آن دچار خوف و بیم می‌شوند. این شب ، «شب استبداد» است:
این شام دیگریست
که هراس برآمدن ماه
دریای توفنده را
به سوراخ کوه باز می‌گرداند. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۵۹)
و در یک تصویر سورئال دیگر ستارگان را مشغول بافتن کهکشان مجسّم می‌کند:
ستاره‌ها در گوشه‌ی آسمان در کار بافتن کهکهشان سفیدند. (همان،ص.۱۵۶)
در ترکیب «بوی سیاه تشنگی مرگ» حس آمیزی زیبایی دیده می‌شود که بر عمق تصویر می‌افزاید . تشنگی مرگ به رنگ سیاه است چون ناشی از ظلم و ستم است و اشاره به کشتارهای زیاد آن روزگار دارد.
شب را بوی جسد بوی فتیله
بوی سیاه تشنگی مرگ
پر کرده است. (همان،ص.۱۵۹)
گاه او به وصف واقعی شب می‌پردازد و تشبیه زیبایی میآفریند. مثلا «ستاره‌ها »را «گزنه‌هایی سفید» بر صفحه‎ی نمناک شب فرض می‌کند که در سیاهی شب می‎درخشند :
ستاره ها
گزنه‌های سفیدند
بر صخره‌ی نمناک شب. (همان،ص.۳۷۴)
در این توصیف‌ها سیاهی آسمان ، با آوردن حسن تعلیلی زیبایی چون گناهکار بودن شاعر، نیکوتر می‌شود. او مدّعی است که ستارگان را مذاب کرده و در خامه اش چکانده‌است تا از روشنی و سپیدی ، شعر بسراید. به همین سبب انسان‎ها گرفتار آسمانی سیاه و بدون روشنی شده‎اند:
آسمان تاریک است و این گناه من است
آری
ستارگان مذابش را در کلکم ریخته ام
که از سپیده
سرودی بنویسم. (همان،ص.۳۱۵)
بقول شفیعی کدکنی «تصرّف ذهنی شاعر در مفاهیم عادی و ارتباطات زندگی انسان با طبیعت ، حاصل نوعی بیداری است در برابر درک این ارتباط است.»(شفعی کدکنی، ۱۳۸۶،ص.۱۰)
۴-۲-۵-۲- خورشید
او گاهی دست به یک عادت شکنی بزرگ می‌زند و تصویر جدیدی ( از طبیعت ) با تغییراتی بسیار می‌آفریند. تشبیه «خورشید» به« زباله» و «زندگی» به« ویرانه و خرابه» یکی از این تعبیراتی است که از پریشانی خاطر شاعر حکایت می‌کند. طبیعت سیاه در جای جای این سروده‌ها مشاهده می‌شود:
خورشید
جز زباله‌ی سوزانی در خرابه‌ی زندگی نیست. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۳۸۹)
و گاه «آفتاب» را «عنصر شکوفایی» می‌داند که نبودنش باعث تاریکی و ظلمت است. اما در همین تشبیه او خواهان تهاجم بی دریغ خورشید است .«تهاجم بی‎دریغ» خود نشانگر انتخاب واژگانی خشن و سنگین است برای بیان ذهنیّت شاعر:
دانلود پایان نامه
ای آفتاب
که بر نیامدنت
شب را جاودانه می‌سازد
بر من بتاب
که تهاجم بی دریغت
هوایی دیگر دارد
بهارانیست
که شکوفه‌ها خواهد داد. (همان،ص.۷۳)
و در وصف لطافت صبحگاهی چنین می‎سراید:
اما هماره با دسته گلی به دیدن آدمی نمی‌آید صبح
گاهی آفتاب
انگشت‌های درخشانش را بر شانه‌ی مان می‎گذارد
ما او را نمی بینیم. (همان،ص.۳۶۱)
«صبحگاهان » و سپری شدن شب با عبارت «بر پلکان واپسین قطره‎‌ی خونش ایستاده شب» ،بیان دیگریست که در اشعار او دیده می‌شود.در این تصویر ماه، در آخرین دقایق شب ، دروازه‎ی شب را برای ورود صبح باز می‌کند .گویا شاعر تمایل دارد اغلب تصاویرش را در قابی سیاه به تصویر کشد:
می‌شنوید؟
کلید گلی گمنام دروازه شب را باز می‌کند
بر پلکان واپسین قطره‌ی خونش ایستاده ماه. (همان،ص.۲۹۰)
۴-۲-۵-۳- ماه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:22:00 ق.ظ ]




۴) اصلاح امر
همان‌طور که حضرت موسیg به خداوند عرضه داشت: «وَقَالَ مُوسَی لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»[۱۳۴] (و موسی به برادرش هارون گفت: در قوم من جانشیتن من باش و امور آنان را اصلاح کن) اصلاح امور امت خود را به برادرش هارون سپرد، در امت حضرت رسول اکرمk به قرینه‌ی حدیث منزلت، اصلاح و سامان‌دهی امور به امام علیg سپرده شده است.
در جریان جنگ تبوک از جهات مختلف، مخصوصاً طولانی شدن عدم حضور پیامبرk انجام شد، تفاوت می‌کرد و احتمال کودتای منافقین مدینه و توطئه‌ی دشمنان خارج از مدینه نیز می‌رفت. بدین جهت باید در غیاب پیامبر اسلامk قوی‌ترین فرد از مسلمانان جایگزین آن حضرت شود و پایتخت اسلام را در برابر توطئه‌های احتمالی حفظ کند و اصلاح و ساماندهی امور را به دست بگیرد و آن شخص جز علیg کسی نبود.
۵) اخوت و برادری
از آن‌جایی که برادری هارون با موسی نسبی بود و پیامبر اسلامk می‌خواست تمامی مقامات هارون، نسبت به حضرت موسیg در حق امیرالمؤمنینg تحقق یابد، با امیرالمؤمنینg عقد اخوت بست و او را برادر خود در دنیا و آخرت خطاب کرد. چنان‌که حاکم نیشابوری و بسیاری دیگر از علمای اهل سنت نقل کرده‌اند:
عبدالله بن عمر گفت: چون پیغمبرk به مدینه وارد شد، بین اصحاب، اخوت و برادری برقرار کرد. پس علیg با چشم گریان آمد و گفت یا رسول الله، اصحابت را برادر کردی و مرا با کسی برادر نکردی، فرمود: یا علی، تو در دنیا و آخرت، برادر منی.[۱۳۵]
۶) مقام پشتیبانی
حضرت موسیg از خداوند درخواست کرد که پشت او را به هارون محکم کند. به مقتضای این حدیث، مقام پشتیبانی از حضرت خاتمk برای امیرالمؤمنینg ثابت می‌شود که در تاریخ صدر اسلام، گواه صدر این ویژگی‌ها است که چند نمونه را یادآوری می‌کنیم.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۱-۶٫ جنگ احد
تاریخ‌نویسان نقل می‌کنند: پیامبر اکرمk موقعی که در جنگ احد، پیروزی مسلمانان (بر اثر سرگرم شدن مأموران گذرگاه احد به جمع غنائم) تبدیل به شکست شد و دشمنان فراری هم برگشتند و نخستین هدف خویش را پیامبرk قرار دادند، تنها امیر مؤمنانk بود که به پیامبرk و سلامت او می‌اندیشید. با کمک چند نفر امثال ابودجانه و سهیل بن حنیف به دقاع از جان شریف پیامبرk پرداختند و حمزه۶ هم مشغول کشتار و در هم کوبیدن هجوم مشرکین شد. اما دیگران، همه فرار کردند و از جمله فراریان، ابوبکر و عمر و عثمان بودند.[۱۳۶]
آری در حالی که نامبردگان، با عده‌ای دیگر در پناه سنگی بر بلندی کوه خزیده و می‌گفتند: ای کاش کسی به نمایندگی ما نزد عبدالله بن ابی می‌رفت تا برای ما از ابوسفیان امان گیرد. ای مردم، محمد را کشتند و باید همگان به جانب قوم خود برگردید، پیش از آن‌که آن‌ ها بیایند و شما را بکشند؛ امیر مؤمنانg از هر سو حمله و هجوم به پیامبرk را دفع و هجوم‌آوران را تار و مار می‌کرد و در این حال بسان کبد شتر، از بدنش خون می‌ریخت.[۱۳۷]
۲-۶٫ جنگ احزاب
هنگامی که قهرمان بزرگ عرب، عمر و عبدود، موفق به عبور از خندق شد، با صدای بلند، مبارز طلبید. هیچ کس جز علیg به او پاسخ مثبت نداد. این جریان سه بار تکرار شد و در هر دفعه، جز علیg کسی برنخاست.
هنگامی که امام علیg مقابل عمرو بن عبدود قرار گرفت، پیامبرk فرمود: «برز الإیمان کله إلی الشرک کله» (تمامی ایمان با تمامی شرک روبه‌رو شدند.) «إلهی إن شئت أن لا تعبد فلا تعبد» (خدایا، اگر نمی‌خواهی پرستش شوی، چنان که پرستش نشوی) یعنی اگر علیg کشته شود، مشرکین جزأت پیدا خواهند کرد و مرا و کلیه‌ی مسلمانان را می‌کشند و بالنتیجه، اسلام و ایمانی باقی نخواهد ماند.
و آن حضرت درباره‌ی مجاهدت کردن امیر مؤمنانg در روز خندق، فرمود: «ضربه علی بوم الخندق أفضل من عباده الثقیلن» (شمشیر زدن علی در روز خندق بر عمر بن عبدود، افضل و بهتر بود از عبادت جن و انس).[۱۳۸]
۳ -۶٫ جنگ خیبر
به شرحی که تاریخ‌نگاران آورده‌اند، با برپایی جنگ خیبر و اقدام پیامبرk به قیام علیه یهود، حضرتش هر روز فرماندهی نبرد را به یکی از مسلمین می‌داد، اما شکست‌خورده برمی‌گشت.[۱۳۹]
بدین ترتیب، هر بار که پیامبرk پرچم را به کسی می‌داد، بی آن‌که کاری از پیش برد، بازمی‌گشت؛ تا آن‌که بالاخره توان مسلمانان رو به کاهش نهاد و بیش‌تر ساز و برگ آن‌ ها پایان گرفت. در آن موقع، پیامبرk با فریادی که همه شنیدند، فرمود: «به خدا سوگند فردا پرچم جنگ را به کسی خواهم داد که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند» و روز موعود پرچم را به دست علیg داد و او با پیروزی حیرت‌انگیز برگشت.[۱۴۰]
۴-۶٫ جنگ حنین
در غزوه‌ِی حنین که در سال هشتم هجری واقع شد، به این کیفیت که هنگانی که حمله‌ی مزورانه و از پیش حساب‌شده‌ی هوازان به مسلمانان شروع شد و از هر سوی بر آن‌ ها تاختند و باران تیر و نیزه و شمشیر، باریدن گرفت و بالاخره هر دو لشکر در هم آمیختند؛ مسلمانان ترسیدند و پیامبر اکرمk را تنها گذارده و گریختند و تنها علی بن ابی طالبg و عباس بن مطلب و ابوسفیان بن حارث و اسامه بن زید در اطراف حضرتش باقی ماندند.[۱۴۱]
به روایت ارشاد شیخ مفید، تنها ده نفر در کنار پیامبرk ماندند که نُه تن آنان، هاشمی و دهمی ایمن فرزند ام ایمن بود که شهید هم شد. اما دیگران از جمله ابوبکر، عمر، عثمان و دیگر دست‌اندرکاران سقیفه و خلافت، همه پا به فرار نهادند و هر چه پیامبرk فریاد زد: «اینک من رسول خدا هستم، محمد بن عبدالله را تنها نگذارید»، کسی اعتنا نکرد.[۱۴۲]
۷) خویشاوندی و اهل بیت بودن
مقام دیگری که از حدیث منزلت به دست می‌آید، این است که حضرت علیg جزو اهل بیت پیامبرk هستند، زیرا درخواست حضرت موسی این‌گونه است: «وزیری از اهلم برای من قرار بده».[۱۴۳] این معنا از آیه‌ی مباهله که در آن حضرت علیg، نفس پیامبر خداست، فهمیده می‌شود.
هم‌چنین از آیه‌ی «وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کتَابِ الله مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ»[۱۴۴] (و در کتاب خدا، ارحام و خویشاوندان از مؤمنان و مهاجران به یکدیگر سزاوارترند.) این ویژگی خویشاوندی بر هیچ‌کس جز حضرت علیg و ائمه‌ی معصومینb قابل انطباق نیست. امام باقرg فرمود: «مراد از «اولو الارحام» ائمه‌ی معصومینb می‌باشند.»[۱۴۵]
ابن بابویه از حضرت امام حسینg روایت کرده که فرمود:
تأویل آیه‌ی «و اولو الارحام…» را از پیغمبر اکرمk پرسیدم. فرمودند: «به خدا سوگند، پروردگار، غیر شما(اهل بیت) را از این آیه قصد نکرده و شما اولو الارحام هستید. وقتی من وفات کردم، پدرت علی اولی و احق است به من. پدرت که گذشت، برادرت حسن اولی است. و تو بعد از برادرت حسن، اولی هستی» گفتم: ای رسول خدا! بعد از من، کی اولی و احق به ولایت و وصایت است؟ فرمود: «فرزندت علی امام زین العابدین» و یک به یک اسم برد تا حضرت حجتf.
سپس فرمود:
این نُه نفر، از فرزندان تو و از صلب تو هستند. نهمی آن‌ ها غیبت اختیاز می‌کند و از نظر مردم پنهان می‌شود. خداوند به تمام ابشان علم و دانش و فهم مرا عطا فرموده است. طینت آن‌ ها از طینت من است. هر کس آن‌ ها را دوست بدارد، مشمول شفاعت من خواهد بود.[۱۴۶]
بنابراین، روشن می‌شود که خویشاوندی نزدیک، یک پایه از پایه‌های استوار خلافت و ولایت پس از رسول خداk است.
۸) مقام علم و آگاهی
یکی دیگر از مقاماتی که از حدیث شریف منزلت برای امام علیg قابل اثبات است، مقام علم و آگاهی است. همان‌طور که یکی از منزلت‌های هارون آن بود که پس از موسیg داناترین و آگاه‌ترین بنی اسرائیل بود. این مطلب در کتاب‌های تفسیر، ذیل آیه‌ی شریفه‌ی «قَالَ إِنمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی»[۱۴۷] خداوند از زبان قارون، این‌گونه می‌فرماید: «گفت: من این ثروت را به وسیله‌ی علمی که نزد من است فراهم آورده‌ام». مفسران در ذیل این آیه تصریح کرده‌اند که هارون از همه‌ی بنی اسرائیل –جز از حضرت موسیg- داناتر بود.[۱۴۸]
بدون تردید، پیامبرk به بحران نبود رهبری بعد از خود آگاهی داشته و می‌دانسته است که هرگاه در این جمع حضور نداشته باشد، این جامعه‌ی تازه تأسیس بر اساس وحی با مشکلات فراوان فکری و … روبه‌رو خواهد شد که برای حل آن‌ ها و هدایت خلق به سوی خدا به اندیشه و علمی همانند علم خودش –که برگرفته از وحی باشد- نیازمند است. از این رو در موارد متعدد، این واقعیت را برای مردم با عبارت‌های مختلف بیان کرد تا مردم بدانند برای حل حل مشکلات فکری و استفاده از علم نبوی، به چه کسی پناه ببرند و مرجعیت فکری امت اسلامی، بعد از او، به عهده‌ی چه کسی است.
به چند نمونه از این روایات، اشاره می‌کنیم.
۱-۸٫ روایاتی که دلالت دارند امام علیg درِ علم نبیk است.
قال رسول اللهk: «أنا مدینهُ العلمِ و علی بابُها، فَمن أرادَ المدینهَ فلیأتِ الباب» رسول خداk فرمود: «من، شهر علم، و علی در آن است. هر کس می‌خواهد از این شهر علم استفاده کند، باید از این در وارد شود».
۲-۸٫ روایاتی که دلالت می‌کند امام علیg درِ حکمت نبیk است.
قال رسول اللهk: «أنا دارُ الحِکمَهِ وَ عَلی بابُها»[۱۴۹] (من خانه‌ی حکمتم و علی درِ آن است.)
۳-۸٫ روایاتی که دلالت می‌کند امام علیg بعد از نبیk بیان‌گر راه‌حل مشکلات فکری، علمی، اجتماعی، سیاسی و … امت اسلامی است.
قال رسول اللهk: «یا عَلی أنتَ تی بن لأمتی مَا اختلفوا فیه من بعدی»[۱۵۰] (ای علی، اختلافات امت را بعد از من، تو روشن می‌کنی.)
۴-۸٫ روایاتی که دلالت می‌کند امام علیg بعد از نبیk داناترین فرد از امت اسلامی است.
رسول خدا خطاب به حضرت فاطمهh فرمود: «زَوجَتکَ خَیر أهلی، أعلَمهُم وَ أفضَلهُم حِلماً و أولهُم سِلماً»[۱۵۱] (بهترین فرد خاندانم، داناترین فرد، بردبارترین و اولین مسلمان را به عنوان همسر تو برگزیدم.)
۵-۸٫ روایاتی که دلالت می‌کند امام علیg داناترین فرد امت به سنت رسول خداk است.
قال رسول اللهk: «أعلَمُ أمتی بِالسنَهِ وَ القَضاءُ بَعدی علی بن أبی طالبٍ»[۱۵۲] (آگاه‌ترین فرد به سنت من و قضاوت اسلامی، علی بن ابی طالب است.)
۶-۸٫ روایاتی که دلالت می‌کند امام علیg محرم اسرار نبیk است.
قال رسول اللهk: «صاحِبُ سِری علی بن أبی طالبٍ»[۱۵۳] (محرم اسرار من، علی بن ابی طالب است.)
با توجه به نقش اجتماعی، سیاسی و مذهبی پیامبرk اسرار او، در سرنوشت امت اسلامی و دین اسلام، بسیار مهم و تعیین‌کننده است. این اسرار می‌تواند درباره‌ی عملکرد و موضع‌گیری افراد در برابر رسول خداk و حرکت اسلامی‌باشد و یا می‌تواند اسراری از رسالت الهی باشد که هنوز وقت گفتن و تبلیغ آن‌ ها برای همگان فراهم نشده است و باید زمانی سپری شود و نیز می‌تواند اسراری از عالم هستی باشد که دیگران، تحمل و طاقت دانستن آن اسرار را ندارند. چنان‌که می‌تواند اسرار نبیk از امور باشد که به عقل ما نمی‌گنجد.
باید توجه داشت که این‌گونه روایات و روایات مشابه، در مجموع از شخصیت بسیار برجسته‌ی علمی امام علیg حکایت می‌کنند؛ شخصیتی که بعد از رسول خداk در میان امت اسلامی، نظیر او را نمی‌توان یافت. آشکار شد که جانشین رسول اللهk گذشته از نصب و عصمت، باید دارای دانشی فراتر از دانش بشری باشد تا بتواند همه‌ی مشکلات جامعه‌ی اسلامی. چالش‌هایی را که در هر عصری در برابر دین بروز می‌کند، حل نماید. این دانش، هم در خصوص قرآن است و هم شامل علوم دیگر مثل مسائل عقیدتی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی می‌باشد. جامعیت امام علیg در علوم اسلامی، به ویژه قرآن، مسأله‌ای نیست که از طرف فرد منصفی انکار شده باشد. به خصوص صحابه و معاصران آن حضرت که از نزدیک، این واقعیت را درک می‌کردند.
۹) مقام عصمت
مقام بعدی که از حدیث شریف منزلت به دست می‌آید، عصمت است. آیت‌الله میلانی در کتاب نگاهی به حدیث منزلت می‌نویسد: «به راستی آیا کسی در عصمت حضرت هارون‏ تردیدی دارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:22:00 ق.ظ ]




برخی محققین فرایند نوآوری سازمانی را به یک سری تصمیم های متوالی تقسیم می نمایند که در هر مرحله با یک نوع تصمیم گیری مشخص می شود. برای مثال: ۱- جمع آوری اطلاعات به منظور کاهش ابهام ها؛ ۲- ارزیابی اطلاعات؛ ۳- تصمیم گیری و ۴- تعیین و تعریف عوامل کلیدی و ابهام های باقی مانده.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. مدلهای فرایند تبدیل[۵۳]

 

در این سری مدلها ، نوآوری به عنوان سیستمی از صادره و وارده تلقی می شود تا یک فرایند منظم منطقی. در چارچوب چنین مدلی برای مثال، نوآوری تکنولوژیکی به عنوان فرایند تبدیل وارده هایی مانند مواد خام، دانش علمی و نیروی کار به صادره هایی مانند کالاهای جدید در نظر گرفته می شود. وارده های مدل فرایند تبدیل می تواند به شکل فعالیت، اطلاعات در بخش های مختلف سازمان وجود داشته باشد. هر واحد سازمانی به عنوان استفاده کننده وارده های مختلف و نیز صادرکننده برخی فعالیت ها و اطلاعات می باشد تا نهایتاً سازمان در این فرایند تبدیل بتواند کالای جدیدی را عرضه نماید.

 

    1. مدل های واکنشی

 

برخی محققین نوآوری را به عنوان واکنش و پاسخ سازمان به محرک های بیرونی و درونی تلقی می کنند. همانطور که دیدیم نوآوری در محیط های متغیر و متلاطم به عنوان یکی از اساسی ترین ابزارهای تطابق می باشد و واکنشی اجتناب ناپذیر برای محرکاتی است که در درجه اول از محیط خارجی بر سازمان تحمیل می شود (مانند فشارها و تغییراتی که از طرف رقبا و افراد ذینفع، دولت و … وارد می شود) و نیز فشارهایی که از محیط داخلی سازمان برای تجدیدنظر و بازسازی و نوآوری روشها و فرآیندهای کاری تحمیل می شود. پاسخ واکنشی سازمان به محرکات داخلی و خارجی برای بهبود و نوآوری همواره متناسب با آن محرکات است و طی فرآیندی صورت می پذیرد که مراحل آنرا می توان به ترتیب زیر ذکر نمود: ۱- وجود محرک های فردی در سازمان برای ایجاد ایده های جدید، ۲- مفهوم سازی یک ایده برای نوآوری؛ ۳- ارائه طرح برای توسعه و ۴- پذیرش نوآوری. بنابراین فرایند نوآوری در این مدل بر اساس محرک های لازم به چند مرحله تقسیم می شود.
از میان مدل های فوق، مدل مراحل فرایند نوآوری بر اساس تفکیک فعالیت ها از هم، برای درک فرآیندهای پیچیده نوآوری مناسبتر است و از طرفی می توان با این مدل ضرورت های هر مرحله (از قبیل مهارتهای مدیر، نوع ارتباطات، نوع ساختار و …) از فرایند نوآوری سازمانی را نیز مشخص نمود، لذا به اجمال دیدگاه چند نویسنده که منطبق با مدلهای مبتنی بر فعالیت است را بررسی می نماییم:
دفت (۱۳۸۸)، بیان کرد که سازمان نوآور به صورت اقدامات متوالی یا از مجرای مراحل پیاپی صورت می گیرد. مراحل لازم برای نوآوری موفقیت آمیز در شکل۲-۲ آمده است. برای اینکه فرایند نوآوری به صورت موفقیت آمیز به اجرا در آید، مدیران باید نسبت به این امر اطمینان حاصل کنند که مراحل مورد نظر به ترتیب در سازمان رخ دهد. اگر در آن فرایند یکی از مراحل اجرا نشود یا یکی از ارکان وجود نداشته باشد، فرایند نوآوری با شکست روبرو خواهد شد.
محیط سازمان
مسائل یا موقعیت ها
مشتریان شرکت های رقیب قوانین و مقررات
نیازها
اجرا
تطبیق
ایده
عرضه کنندگان مواد اولیه، سازمانهای مشاور، کتابها و نوشتارهای تحقیقاتی
منابع
خلاقیت و ابتکارعملهای درون سازمان
شکل ۲-۲ . فرایند نوآوری سازمانی

 

    1. نیازنیاز برای تغییر و نوآوری زمانی به وجود می آید که مدیران نسبت به عملکرد جاری سازمان ناراضی باشند. وجود چنین مسئله ای باعث می شود که مدیران در پی روش های جدید برآیند و در این میان از وجود روش های تازه آگاه گردند.

 

    1. نظر یا ایدهنظر یا ایده راه جدیدی برای انجام دادن کارهاست. این نظر یا ایده می تواند به صورت الگو، طرح یا برنامه باشد که یک سازمان باید آن را به اجرا درآورد یا امکان دارد به صورت دستگاهی جدید، محصولی تازه یا روش جدید برای نظارت بر امور یا شیوه مدیریت بر سازمان باشد. یک ایده یا نظر ممکن است در درون سازمان ارائه شود یا از داخل به خارج سازمان رسوخ کند. معمولاً نظر یا ایده بیش از اینکه مورد قبول سازمان قرار گیرد باید با نوع نیاز مورد نظر مقایسه شود یعنی بتواند آن را ارضاء کند.

 

    1. پذیرفتنپذیرفتن به مرحله ای گفته می شود که مدیران یا تصمیم گیرندگان درصدد برآیند نظر یا ایده پیشنهادی را به اجرا درآورند. برای اینکه یک تغییری در سازمان ایجاد شود مدیران و کارکنان باید آن را تأیید و از پدیده جدید حمایت کنند.

 

    1. اجرامرحله اجرا زمانی است که اعضای سازمان به یک ایده، روش یا رفتار جدید جامه عمل بپوشانند. در این مرحله احتمالاً شرکت باید مواد، وسایل؛ یا ماشین آلات لازم را خریداری کند و کارکنان دوره های آموزشی جدید را طی کنند تا بتوانند ایده یا نظر جدید را به اجرا درآورند. مرحله اجرا اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا بدون آن مراحل پیشین بیهوده است.

 

    1. منابعبرای ایجاد نوآوری، منابع انسانی لازم است و باید فعالیت هایی صورت گیرد. نوآوری به خودی خود صورت نمی گیرد بلکه مستلزم صرف وقت و منابع است، هم برای ایده جدید و هم برای جامه عمل پوشانیدن به آن. کارکنان و اعضای سازمان در راستای تأمین این دو نیاز باید انرژی لازم را به مصرف برسانند یا آن را تأمین کنند. اکثر طرح های نو به چیزی بیش از بودجه تخصیص یافته نیاز دارند و از این بابت باید درصدد تأمین منابع خاص برآمد. در رابطه با شکل ۲-۲ گفتنی است که نیاز و ایده های جدید به صورت همزمان در نخستین مرحله شروع نوآوری قرار گرفته اند. این بدان معناست که هریک ار آنها ممکن است در مرحله شروع نوآوری قرار گیرند. برای مثال بسیاری از شرکت ها، سیستم کامپیوتری دیجیتال را پذیرفته اند زیرا چنین به نظر می رسد که بتوان بدین وسیله کارایی را افزایش داد. از سوی دیگر کشف واکسن آبله برای این بود که یک نیاز بسیار شدید تأمین گردد.

 

کنتر (۱۹۸۸) با بررسی مقایسه ای و منظم تحقیقات در زمینه نوآوری به این نتیجه می رسد که نوآوری چهار وظیفه اصلی دارد و منطق فرایند نوآوری سازمانی بر آن استوار است که به شرح زیر می باشد:

 

    1. شکل دادن ایده و فعالیت نوآورنوآوری با احساس یا درک و مغتنم شمردن فرصتهای جدید توسط فرد یا افراد به دست می آید. این قبیل افراد توانایی آغاز فرآیندی جدای از سیستم موجود و روتین را دارند. پس ماشه حرکت نوآوری با شناخت فرصت های جدید کشیده می شود. وقتی از فرصت های جدید استقبال شد، نیاز به فرد یا افرادی است که انرژی لازم برای پروراندن آن ایده را داشته باشند و اولین مسئله مدیریت نوآوری این است که چگونه می توان توجه افراد را به ایده ها، نیازها و فرصت های جدید جلب نمود

 

    1. تشکیل ائتلاف[۵۴]وقتی که ایده ای شکل می گیرد، باید آنرا ارائه داد و حمایت ائتلافات بالقوه در سازمان را در جهت اجرای آن به دست آورد تا بتوان با کسب مشروعیت از منابع استفاده نمود. مطالعات در مورد نوآوری بر اهمیت وجود حامی یا متولی و یا دوستانی در سطوح بالای سازمان و یا وجود ائتلاف غیر رسمی، ابتدایی و یا رسمی برای موفقیت نوآوری تأکید دارند.

 

    1. تحقق ایده نو و تولید آنسومین وظیفه در فرایند نوآوری، گردآوری تیم کاری برای اجرای ایده می باشد. در این مرحله ایده به واقعیت می پیوندد و یک نمونه یا مدلی از موضوع و یا ایده جدید ارائه می شود.

 

    1. انتقال و انتشار[۵۵]اوج تولید جدید و نو، انتقال آن است. اگر بخواهیم محصولات به صورت موفقیت آمیزی تجاری شوند و یا تکنیک های جدید سازمانی به طور موفقیت آمیزی منتشر شوند، باید انتقال به صورت مؤثری صورت گیرد. در این مرحله ارتباطات اجتماعی اهمیت بیشتری نسبت به ویژگیهای فنی ایده وجود دارد.

 

پژوهشگری بنام راجرز ضمن مرور سه دهه تحقیقات خود در مورد نوآوری و نیز بررسی و مطالعه ۳۱۰۰ تحقیق منتشر شده در مورد نوآوری، فرایند آن را در سه مرحله اصلی خلاصه می کند:

 

    1. ابداع ایده های جدید که حاصل شناخت بازار و نیاز استفاده کنندگان و یا تحقیقات بنیادی و یا کاربردی می باشد.

 

    1. توسعه ایده های جدید و به عبارتی توالی وقایعی که ایده جدید را از یک مفهوم انتزاعی به واقعیت عملیاتی تبدیل می کند.

 

    1. اجرا و یا انتشار و پذیرش نوآوری توسط استفاده کنندگان.

 

راجِرز ضمن تقسیم بندی تحقیقات در خصوص هرکدام از مراحل فوق معتقد است که در مورد مرحله اول تحقیقات وسیعی به ویژه توسط روانشناسان در زمینه خلاقیت فردی و گروهی صورت گرفته است. دانشمندان مدیریت، تحقیقات خود را بر روی مرحله دوم متمرکز نمودند و تحقیقات بسیار زیادتری (نسبت به مراحل دیگر) در مورد مرحله سوم یعنی اجرا و انتشار نوآوری صورت گرفته است (سلطانی تیرانی، ۱۳۸۷).
آمابیل[۵۶] (۱۹۸۸) فرایند نوآوری سازمانی را شامل مراحل زیر می داند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:21:00 ق.ظ ]