پدر صائب از بازرگانان تبریز بود که شاه عبّاس آن‌ ها را به اصفهان آورد و در محلّه عباس آباد سکونت داد. صائب در سال۱۰۳۴ به اصفهان بازگشت و در آنجا ماندگار شد. وی به مقام ملک‌الشعرایی در بار شاه عباس دوم برگزیده شد.

 

 

 

ممدوحان.

 

وی اگر چه استاد غزل در عصر صفوّیه بود، ولی مدیحه سرایی نیز می‌کرد و قصایدی در مدح ظفر خان احسن، شاه جهان و شاه عباس دوم سروده است.

 

 

 

آثار:

 

صائب یکی از پرکارترین شاعران است. شماره بیت‌های او را از ۸۰ هزار تا ۳۰۰ هزار نوشته‌اند وی علاوه بر دیوان اشعار منظومه‌ای دارد به نام قندهار نامه که شرح فتح قندهار به دست سربازان قزلباش در سال ۱۰۵۹ و شامل ۳۵ هزار بیت. کتاب دیگری از او در دست است به نام سفینه صائب شامل شرح حال ۸۰۰ تن از شاعران همراه با ۲۵ هزار بیت از نمونه شعر آن‌ ها. صائب همچنان خطّی نیکو داشته و کلیّات شمس تبریزی و خمسه نظامی را مقابله و تصحیح و به خطّ زیبا بازنویسی کرده است.

 

 

 

منبع: (حسین زاده، محمد حسین، ۱۳۷۹، ص ۸۸-۸۷)
«صائب را بیشتر به عنوان یک شاعر میشناسند تا عارف، شهرت او بیشتر به خاطر سبک شعریش (هندی) و به خاطر «طرز نو» ش است و از او بیشتر انتظار تازه گویی و خیال بندی و نکته پردازی و مفردات نغز می‌رود تا عرفان.
اما نگاهی به شعر صائب چهره دیگری هم ازو مینماید؛ چهره شاعری که به مدد شعر در حریم عرفان پا میگذارد و مسیر بزرگانی چون سنایی و عطار و مولوی و حافظ و سعدی و جامی را پی میگیرد؛ او نه تنها از معتقدان این مکتب عرفانی، بلکه یکی از مفسران و داعیان و مبلغان بزرگ آن است». (اسکویی، ۱۳۸۴: ۸۱-۷۶).
مولانا میرزا محمد علی صائب تبریزی از سردمداران شعر فارسی در سده‌ی یازدهم هجری و نام آورترین شاعر سبک صفوی یا اصفهانی معروف به سبک هند است. پدرش بازرگانی تبریزی بنام (عبدالرحیم) بود. که به همراه گروهی از تبریزیان به فرمان شاه عباس یکم، از تبریز کوچانده شده و در محله‌ی (عباس آباد) جلفای اصفهان اقامت گزید. میرزا محمد علی در همین محل بین سال‌های ۱۰۱۰ تا ۱۰۱۶ ه.ق به دنیا آمد. دوران کودکی و جوانی را در اصفهان به دانش اندوزی گذراند، و گویا فن شاعری را از دو شاعر بزرگان زمان حکیم رکنای کاشی (رکن‌الدین مسعود مسیح کاشانی- در گذشته به سال ۱۱۵۶ ه) و حکیم شفایی اصفهانی (شرف الدین حسن- در گذشته به سال۱۰۳۸ ه)، آموخته است.
«شعر صائب تبریزی بر محور نازک خیالی و نکته‏سنجی می‏چرخد. در شعر او علاوه بر بیان برخی مضامین عرفانی و فرا عقلی به زبان پارادوکس، شاعر در جستجوی معنی بیگانه، جهت آفریدن مضامین تازه و نکته‏سنجی‏های دقیق و باریک خیالی با به‏کار کشیدن تشبیهات، استعارات، کنایات و مجازهای خاص، از تصاویر و معانی پارادوکسی بهره می‏گیرد. پر واضح است که پارادوکس اگر تنها روش آشنایی‏زدایی در شعر نباشد، ابزار بنیادین »(ولک، ۱۳۷۸: ۴۳۱-۴۳۰) و بهترین روش آن محسوب می‏شود تا جایی که حتی شاعران عصر صفوی به تأسی از صائب در مضمون‏سازی و آشنایی‏زدایی، از این ترفند بهره‏ها برده‏اند. اهم عوامل شکل‏گیری پارادوکس در شعر صائب که سبب حضور گسترده آن در دیوان او شده است، به قرار زیر است:
۱ـ بیان مباحث و مسائل عالی عرفانی و فراعقلی: صائب شاعری است که مبانی تجربی و نظری عرفانی را در جای جای دیوان خود آورده است.
بدیهی است که برای بیان خیلی از مباحث عرفانی و فراسویی، نیازمند زبان و بیانی فراعقلی است و زبان پارادوکس بهترین و زیباترین زبان برای این مقاصد عرفانی است؛ از جمله:
پایان نامه - مقاله - پروژه
الف ـ بقا را در فنا و هستی واقعی را در نیستی دانستن:

 

 

هر که می‏داند بقای خویش صائب در فنـا

 

می‌شمارد مغتنم چون مد احسان تیغ را
(صائب ۱۳۸۳: ۴۸).

 

 

 

ب ـ فقر را سلطنت و بی‏برگ و نوایی را برگ و نوای حقیقی به حساب آوردن:

 

 

پیش کسی که سلطنت فقر یافتـه سـت

 

جمعیت حواس به لشـــکر برابر اسـت
(همان: ۹۲۷).

 

 

 

پ ـ ترک خود کردن و همه شدن:

 

 

تا هیـچ نگـردی نتوانی همــه گـردی

 

کز بحر، حباب است جدا تا نفسش هست
(همان: ۱۰۶۴).

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...