حماسه و اسطوره در شعر مهدی اخوان ثالث و منوچهر آتشی- قسمت ۱۱ |
شاعر در این گونه از کهن گرایی، ساخت دستوری و شکلی از دستور زبان را به کار می گیرد که در گذشته متداول بوده، ولی امروزه دیگر به کار نمی رود و ساخت های دیگری را به جای آن ها به کار می بریم.
«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت»،
{سرها در گریبان است.
… من امشب آمدستم وام بگذارم.
حسابت را کنار جام بگذارم» (اخوان ثالث ، زمستان، ۱۳۷۹: ۹۹).
چنان که می بینیم، فعل های «نمی خواهند پاسخ گفت» و «آمدستم» امروزه به این شکل به کار نمی روند و به جای آن ها می گوییم: «نمی خواهند پاسخ گفت» و «آمدستم» امروزه به این شکل به کار نمی روند و به جای آن می گوییم «نمی خواهند پاسخ بگویند» و «آمده ام».
«نوشته بر سر یک «به سنگ اندر »
حدیثی که ش نمی خوانی بر آن دیگر» (همان، زمستان: ۹۹).
در این شعر کاربرد کهنی از قواعد دستوری دیده می شود که امروزه دیگر به کار نمی روند.
«حرف اضافه دو گانه»: مانند «در… اندر» ساخت دستوری است که امروزه دیگر منسوخ شده است. چنان که دیدیم، اخوان از تمام شیوه های هنجارگریزی، برای برجسته کردن و تشخیص بخشیدن به زبان شعرش بهره جسته؛ که به نمونه های آن اشاره شد.
گونه های قاعده افزایی
۱- توازن آوایی
۲- توازن دستوری
۳- توازن واژگانی
چنان که گفته شد، قاعده افزایی، افزودن قواعدی بر قواعد زبان هنجار است، می توان گفت، فراینده قاعده افزایی، چیزی نیست، جز توازنی که از طریق تکرار بوجود می آید.
بدین معنا که تکرار آواها، واژه ها و ساخت های دستوری توازنی پدید می آورد که سبب بوجود آمدن گونه ای از موسیقی می شود و به این ترتیب بر لذّت خواننده و تأثیر شعر می افزاید.
بسته به اینکه در شعر، آواها، واژه ها و یا ساخت های دستوری تکرار شوند، در هر یک از سطوح آوایی، واژگانی و دستوری توازن هایی پدید می آید که در این بخش به آن ها می پردازیم.
توازن آوایی
توازن آوایی گونه ای از توازن کلامی است که از تکرار آواها پدید می آید و بر بار موسیقیایی شعر می افزاید. چنان که در نمودار مربوط به آن دیده می شود، این گونه از توازن به دو بخش کمی و کیفی تقسیم می شود.
توازن آوایی کمی سازنده وزن شعر است؛ و توازن آوایی کیفی شیوه هایی از تکرار آواهاست که در واج آرایی (آلیتراسیون) را پدید می آورد.
تکرار همخوان آغازین
کمی: وزن
توازن آوایی
تکرار واکه ای
تکرار همخوان پایانی
کیفی: توازن واجی
تکرار واکه و همخوان آغازین
تکرار واکه و همخوان پایانی
تکرار کامل هجایی
توازن آوایی کمی ( وزن )
هنگامی که یک مجموعه آوایی، به لحاظ کوتاه و بلندی مصوت ها، و یا ترکیب صامت ها و مصوت ها از نظام خاصی برخوردار باشد، به گونه ای از موسیقی پدید می آید که آن را «وزن» می نامیم.
وزن با موسیقی ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد و چنان که می دانیم، موسیقی جزء ذاتی و جدایی ناپذیر شعر است. وزن و عناصر موسیقیایی شعر، از عناصر مهمی هستند که صورت گرایان توجه ویژه ای به آن دارند. صورت گرایان بر این باورند که وزن از جمله عناصری است که در کشف معنا و دریافت متن سودمند است. آنان معتقدند که بین وزن و محتوا هماهنگی نسبی وجود دارد؛ و هر شعر بسته به محتوا و حالت عاطفی اش با وزن خاصی مطابقت دارد؛ و شاعر از میان وزنهای گوناگون، وزنی را بر می گزیند که با حس و محتوای شعرش هماهنگی داشته باشد. یا به بیان دیگر، شعر با وزن مناسب خود به ذهن شاعر می آید.
صورت گرایان در وزن شعر، «به نسبت هجاهای کوتاه به هجاهای بلند» توجه ویژه ای دارند. می توان گفت، وزن هایی که تعداد هجاهای کوتاه آن بیشتر است، القاکننده حالت عاطفی قوی تر و هیجان آنگیزتری هستند؛ و برای حالت های ملایم تر، همراه با تأنی و آرامش، وزن های بلند بیشتر مناسب ترند که خواننده را به تفکر و اندیشه فرا خواند.
افزون بر نسبت میان هجاهای بلند و کوتاه، ترتیب قرارگیری آن ها نیز در حس و حال وزن شعر نقش به سزایی دارد.
اخوان در شعر خود- به جز مواردی اندک- پیشرو شیوه نیماست؛ و به شیوه نو نیمایی شعر می سراید؛ شعری که هم از نوعی وزن و هم گونه ای قافیه برخوردار است.
اخوان خود در مقاله ای با نام «نوعی در شعر امروزی فارسی» به تبیین و توضیح شعر نیمایی پرداخته و از ویژگی های آن سخن گفته است. اگر یکی از اصول تغییر ناپذیر شعر کهن، تساوی طولی مصراع هاست؛ در شعر نو؛ شاعر بسته به نیاز می تواند هر مصراع (سطر) را کوتاه تر یا بلندتر از دیگری بیاورد.
در نمونه هایی که از شعر اخوان بررسی می کنیم، این نکته را به روشنی می بینیم.
شعر «زمستان» دارای وزن عروضی است و از تکرار «مفاعیلن» بوجود آمده که در عروض سنتی «بحر هزج سالم»
نام دارد و در شعر نو «بحر هزج آزاد یا نیمایی» نامیده می شود.
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،
{سرها در گریبان است.
(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)
نگه جز پیش پا را دید نتواند.
(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)
که ره تاریک و لغزان است
(مفاعیلن مفاعیلن)
… زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،
(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-12-17] [ 01:33:00 ب.ظ ]
|