نیما پس از کودتا مدتی را در ترس از زندان گذراند و برای مدتی کوتاه نیز زندانی گردید، شعر او به سوی ناامیدی کامل گرائید شاملو و اخوان نیز که طعم زندان پس از کودتا را چشیده بودند پس از رهایی از زندان به گونه ای متفاوت اندیشه های سیاسی و اجتماعی را در شعرشان نمایان کردند با این وجود شاملو باز هم تا پایان این دوره گاهی در سروده هایش رنگ امید و مبارزه دیده می شود و زمانی نیز به سوی ناامیدی گام بر می دارد ولی اخوان در اولین حرکت شعریش یعنی انتشار مجموعه (زمستان) کاملا” در فضای یأس و ناامیدی فرو رفت و اشعارش حتّی تا در دهه بعد همین رنگ و فضا را داشت امّا از لحاظ زبان شعری با استفاده کردن از زبان خراسانی استحکام و زیبایی خاصی به اشعار خود داده بود از چهره های دیگر این دوره می توان از ادیب برومند،حمید سبزواری و اسماعیل خویی نام برد.برومند که در دهه قبل اشعار سیاسی فراوانی سروده بود پس از شکست جبهه ملی اکثر اشعارش در سرزنش از کودتاگران است امّا سبزواری و خویی که از چهره های جدید این دوره هستند در اشعارشان توجّه خاصبی به جامعه دارند.
دانلود پایان نامه
۴-۳-کودتا و انعکاس نتایج سیاسی و اجتماعی آن در شعر این دوره
حرکت جبری در تاریخ یک ملّت در بیشتر جوانب زندگی آن ملّت تاثیرات ناگواری به جای می گذارد اعدام ، زندان، فشار و اختناق از طبیعی ترین عواقب این گونه حرکات است.کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نهضتی که ملّت ایران بعد از شهریور ۱۳۲۰ با تلاش بسیار آغاز کرده بود پایان داد، مرحله جدیدی در تاریخ ایران آغاز شدو یک ربع قرن خفقان و استبداد تسلّط عوامل اجنبی پیش آمد و زیان عظیم فکری و معنوی نسل جوان کشور را در برگرفت«در بدو امر دولّت کودتا دو وظیفه اساسی داشت، سرکوبی نهضت و حل مسئله نفت، هدف اصلی این بود که ملّت را به سکوت بکشانند و در محیط خفقان و استبداد مسئله نفت را حل نمایند غالب مطبوعات تعطیل شدند و باقیمانده ها تحت سانسور شدید قرار گرفتند».(ذاکرحسین، ۱۳۷۷: ۱۵).
چند تن از مدیران روزنامه ها به طرز فجیعی کشته شدند، اجتماعات ممنوع گردید. سید جلال الدّین مدنی در خصوص اوضاع آن زمان می گوید:«هیچ وقت وضع ملّت ایران به این اندازه اسف انگیز و دلخراش نبوده است….. دولت تمام روزنامه های ملی را به نام مخالف توقیف کرده و با کنترل شدید چاپ خانه ها به وسیله قوای مسلح….. امکان نشر حقایق را سلب نموده، حتی خبر قتل(کشته شدگانی را که هر روز در کوچه و خیابان به دست مأمورین دولت انجام می شود) منتشر نمی کند».(همان : ۱۶). امّا با این وجود شعر معاصر پس از کودتا با توجه به اندک فضای هرج و مرج موجود در جامعه، تا مدتی آزادانه مسائل و وقایع مربوط به کودتا را بیان می کرد ولی پس از تثبیت مجدد استبداد زبان شعر متفاوت گردید.
اولین عکس العمل نسبت به کودتا را در اشعار نیما می توان دید. نیما شعر« دل فولادم» را بلافاصله بعد از کودتا سرود، وی در این سروده به صراحت به حوادث و کودتا اشاره می کند:
ول کنید اسب مرا
راه توشه ی سفرم را و نمد زینم را
و مرا هرزه درا،
که خیالی سرکش
به در خانه کشانده است مرا،
رسم از خطّه دوری، نه دلی شاد در آن
سرزمین های دور
جای آشوب گران
کارشان کشتن و کشتار که از هر طرف و گوشه آن
می نشانید بهارش گل با زخم جسدهای کسان
نیما در ادامه شعرش بیان می دارد که پس از سالها تلاش و مبارزه همه چیز از دست رفته است و پیش بینی می کند که دیگر جرأت و جسارت گفتن حقایق را ندارد چرا که دیگر،(دل فولادی خود) را از دست داده است و دیگر هیچ گونه امید دگرگونی و تغییر وجود ندارد و همه هستی خود را در این آتش برپا شده در نابودی می بیند:
… هستیم را همه در آتش برپا شده اش می سوزد
از برای من ویران سفر گشته مجال دمی استادن نیست
منم از هرکه در این ساعت غارت زده تر
همه چیز از کف من رفته به در
دل فولادم با من نیست
همه چیزم دل من بود کنون می بینم
دل فولادم مانده در راه
دل فولادم را بی شکی انداخته است
دست آن قوم بد اندیش در آغوش بهاری که گلش گفتم از خون و ز زخم
وین زمان فکرم این است که در خون برادرهایم
_ناروا در خون پیچان
بی گنه غلتان در خون _
دل فولادم را زنگ کند دیگرگون
(طاهباز، ۱۳۷۱ : ۵۰۸)
ذکر این نکته ضروری است که نیما پس از کودتا اشعار زیادی نسرود و در حقیقت در نوعی خاموشی فرو رفت از اشعار دیگر او که پس از کودتا سرود می توان به دو شعر (هست شب) و (شب همه شب) اشاره کرد که نمایان گر جامعه خفقان زده و حاکمیّت مجدد استبداد است و بر خلاف بسیاری از شعرهای نو او اشعار این دوره او بسیار کوتاه هستند و از روی ناامیدی در این دوره تمام حرف های خود را در دو یا سه بند خلاصه می کند مثلا” شعر (هست شب) از دو بند تشکیل شده است:
هست شب یک شب دم کرده و خاک
رنگ رخ باخته است
باد، نوباوه ای ابر، از برِکوه
سوی من تاخته است
هست شب ، همچو ورم کرده تنی گرم در استاده هوا
هم از این روست نمی بینمت اگر گم شده ای راهش را
پاتنش گرم ، بیابانِ دراز
مٌرده را ماند در گورش تنگ
به تنم خسته که می سوزد از هیبتِ تب!
هست شب ، آری، شب.
(همان: ۵۱۱).
تقی پور نامداریان در توضیح این شعر نیما آورده است که: «این شعر توصیف بدبینانه و سمبلیک ناشی از یأس شاعری است که در تمام طول زندگی خود نگران اوضاع و احوال اجتماعی کشورش بوده و نسبت به آن سخت حساسیت داشته است ، بند اول شاید تصویر اوضاع و احوال اجتماعی ایران مقارن انقلاب مشروطه یا روی کار آمدن مصدق و مبارزات او برای ملی شدن صنعت نفت باشد و ترس و اضطراب حاکم بر اوضاع آن روزها ، ابر وباد که بعد می آید، حکایت از اوضاع و احوال ناشی از فضای باز سیاسی کشور در خلال مبارزات و پیروزی مصدق است که مردم در خلال آن می توانند نفس بکشند در قیام ۳۰ تیر خواسته های خود را به کرسی بنشانند امّا این فضای آزاد سیاسی به زودی با کودتای ۲۸ مرداد پایان می پذیرد و بگیر و به بند ها آغاز می شود ، بدین ترتیب قبل از آنکه باران بارد و فضا را از تیرگی و آلودگی های استبداد پاک کند و صبح آزادی طلوع کند دوباره شب استبداد و ظلم و اختناق فرا می رسد و شب چنان حجم متراکمی پیدا می کند که کسی راه به جایی پیدا نمی کند و بعد هم با استقرار مجدد پایه های نظام جور و استبداد، محیط و شرایط سیاسی و اجتماعی آن چون بیابانی گرم و دراز می شود که مثل مرده ای در گور تنگ شب ، سو خته و خسته و تب زده همانند مردم و آزادی خواهان و حق طلبان، از نفس و حرکت می افتد».(پورنامداریان، ۱۳۷۷: ۳۷۱).
خودِ نیما این دوره را بدتر از دوره مغول می داند و در این مورد می گوید: «دوره ما دوره آزادی نیست دوره از بین بردن آثار قدیم است بدتر از مغول، دوره کشتار است، بدتر از مغول ، دوره ای است که نمی گذارد فکری سرپا باشد و مغول این طور نبود».(طاهباز، ۱۳۷۱ : ۵۱۷). در شعر (شب همه شب) نیز همین مسائل را تکرار می کند و آخرین شعری است که از نیما به ثبت رسیده است.
به غیر از نیما مسائل پس از کودتا در شعر دیگر شاعران نیز انعکاس وسیعی داشت، خسرو فرشیدورد نیز از جمله شاران این دوره است او نیز همانند نیما این دوره و زمام داران حکومت را به مغولان تشبیه کرده است و این چنین نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خود اعتراض می کند:

وحشیان بی خردان بی وطنان آمده اند
ماردوشان ستم پیشه ضحاک تبار
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...