جدول 5 - 2) نتایج آزمون مدل به تفکیک زن و مرد 80
عنوان صفحه
نمودار 4 - 1) میله ای متغیر جنسيت پاسخ دهندگان 67
نمودار 4 - 2) میله ای متغیر ميزان تحصيلات پاسخ دهندگان 68
نمودار 4 - 3) میله ای متغیر سن پاسخ دهندگان 69
نمودار 4 – 4) راداري متغیرهای تحقیق 70
نمودار 4- 5) آزمون مدل پایه تحقیق (حالت اعداداستاندارد) 71
نمودار 4- 6) آزمون مدل پایه تحقیق (حالت اعداد معنی داری) 72
نمودار 4- 7) آزمون مدل پایه تحقیق (حالت اعداداستاندارد) :زنان 74
نمودار 4- 8) آزمون مدل پایه تحقیق (حالت اعدادمعنی داری):زنان 74
نمودار 4- 9) آزمون مدل پایه تحقیق (حالت استاندارد): مردان 75
نمودار 4- 10) آزمون مدل پایه تحقیق (حالت اعداد معنی داری): مردان 75
عنوان صفحه
شکل1-1) مدل مفهومی تحقیق 6
شکل2-1) ابعاد وفاداری 19
شکل2-2) ساختار ادراکی وفاداری 21
شکل2-3) چارچوب ارزش ادراکی، رضایت مندي، اعتماد و وفاداري 21
شکل2-4) ارتباط میان شخصیت نام تجاري،رضایت، ارزش ادراکی، اعتماد و وفاداري 24
شکل2-5) اجزای برند 28
شکل2-6) ابعاد شخصیت برنداز دیدگاه جنیفرآکر 30
شکل2-7) ابعاد شخصیت برنداز دیدگاه جونز 31
شکل2-8) ساختار خویشتن مصرف کننده 35
شکل2-9) مدل سازگاری با خود. 42
شکل2-10) مدل سازگاري خود پنداره بر وفاداري به برند 43
چکیده
بررسی تاثیر شخصیت برند و تجانس بر وفاداری مشتریان با توجه به متغیر تعدیل گر جنسیت
حامد ناصرثانی
هدف این مطالعه بررسی تأثیر شخصیت برند و تجانس بر وفاداری مشتریان هست.مطالعات نشان می‌دهد که نمانام‌ها مانند انسان‌ها دارای شخصیت می‌باشند که آن‌ ها را در ذهن مصرف‌کنندگان متمایز می کند.با تمرکز بر مزایای نام تجاری نمادین، محققین تا به امروز، دو جریان شخصیت برند و خود تجانسی را موردبررسی قرار داده‌اند و دریافتند که شخصیت برند و خود تجانسی باعث افزایش سودآوری و پایداری یک شرکت می‌گردد. با افزايش رقابت در دنياي امروز، نياز سازمان‌ها به استفاده از رويكردي مشتري محور در استراتژي بازاریابی‌شان، به‌طور چشمگيري افزایش‌یافته است. شرکت‌ها ياد گرفته‌اند كه جذب مردم كار ساده‌ای است، اما تبديل آن‌ ها به مشتريان وفادار به سازمان كاري بس دشوار است. امروزه تحقيقات نشان داده‌اند كه رضايت مشتريان ديگر كافي نيست، بلكه آنچه مهم است نگهداري مشتريان و افزايش وفاداري آن‌ ها است. اصلاح نظام توزیع و پخش یکی از محورهای اصلاح ساختاری اقتصادی است. از مهم‌ترین ارکان نظام توزیع و پخش، داروخانه‌ها هستند. به‌منظور رقابتی‌تر کردن و افزایش سهم این نوع فروش، داروخانه‌ها توسعه زیادی در مهروموم‌های اخیر یافته است. در این میان حفظ مشتریان از مهم‌ترین دغدغه‌های مدیران هست. روش تحقیق ازنظر نوع تحقیق ، توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش مشتریان شرکت پخش رازی در استان گیلان می‌باشند . نمونه‌گیری به روش غیر احتمالی در دسترس صورت پذیرفت و حجم نمونه 382 نفر از مشتریان است، ابزار سنجش و اندازه‌گیری در تحقیق حاضر پرسشنامه استاندارد بوده و جهت بررسی روایی پرسشنامه ازنظر متخصصین و صاحب‌نظران استفاده گردید .برای برآورد ضریب پایائی در این پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ و جهت آزمون فرضیه‌ها از آزمون آماری مدل‌سازی معادلات ساختاری و نرم‌افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد که شخصیت برند و تجانس تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری مشتریان دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
کلمات کلیدی: شخصیت برند، تجانس، وفاداری مشتریان.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1) مقدّمه
با افزایش رقابت در دنیای امروز نیاز سازمان ها به استفاده از رویکردی مشتری محور در استراتژی بازاریابیشان به طور چشم گیری افزایش یافته است. شرکت ها یاد گرفته اند که جذب مردم کار ساده ای است اما تبدیل آن ها به مشتریان وفادار به سازمان کاری دشوار است، از سوی دیگر برندهایی ظهور نموده اند که امروزه اولویت انتخاب ها را به خود معطوف کرده و معنایی نمادین را به مصرف کنندگان منتقل می نمایند که باعث میشود به آن مارک مراجعه نمایند. تاثیر نشانه های مارک ها یا برندها ممکن است بر روی تصور مصرف کنندگان برند یا شخصیتی که از آن برند به دست می آورند تاثیر بگذارد، تمرکز بر مزایای نمادین برند تحقیق بر روی دو سازه شخصیت برند و تجانس( سازگاری با خود) را در حوزه رفتار مصرف کننده مهم و ضروری می نماید. پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر دو سازه شخصیت برند و تجانس( سازگاری با خود) بر وفاداری مشتریان به فروشگاه می باشد .
در این فصل کلیاتی در مورد پژوهش بیان می گردد در ابتدا سعی شده است که در بیان مساله موضوع اصلی پژوهش به طور کامل تشریح گردد، با ارائه مدل مطالعاتی پژوهش متغیرهای تحقیق تعریف شده و سپس اهمیت و ضرورت انجام این پژوهش به طور کامل تشریح و در ادامه با بیان اهداف و فرضیات و تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش راهنمای اجرایی ما در پژوهش نشان داده می شود.در ادامه برای تمرکز بر پژوهش قلمرو زمانی، مکانی و موضوعی پژوهش بیان می گردد.
1-2) بیان مسأله
در هر سازمانی چه تولیدی و چه خدماتی ، مهم ترین عامل برای حفظ و رشد سازمان مشتریان آنند ، به طوری که اگر ، سازمان در جلب رضایت و وفاداری آن ها موفق شود و بتواند آن ها را حفظ کند ، زمینه رشد و بقای طولانی مدت خود را فراهم کرده است. با افزایش رقابت ، نیاز به وفاداری مشتری و حفظ آن نیز ، اهمیت ویژه ای می یابد در واقع می توان گفت که مهمترین خروجی ارائه دهندگان محصول و خدمات وفاداری مشتریان آنها می باشد ( p.115, 2010,Usakli and Balogiu ). . حفظ و گسترش وفاداری به نام تجاری ، بزرگترین چالش رقابت های بی امان بازارها محسوب می شود. به همین دلیل ، امروزه یک گرایش جهانی به بازاریابی وفاداری وجود دارد و از جمله موضوعات محبوب در میان بازاریابان می باشد . شرکت های بسیاری در اغلب صنایع ، به مطالعه ، ارزیابی و اجرای راهبردهای وفاداری و برنامه هایی با هدف پرورش روابط قوی با مشتریان خود می پردازند (Das,2013). شرکت هایی با عملکرد برتر در صنایع مختلف در حال حرکت به سمت حفظ مشتریان و جلب وفاداری آنها می باشند ، زیرا اغلب بازارها در مرحله بلوغ خود قرار دارند ، رقابت در حال افزایش است و هزینه های جذب مشتریان جدید نیز به شدت افزایش یافته است ( رنجبریان و براری ، 1388 ، ص 84 ) .
وفاداری مشتری ، امری مهم تر از تکرار خرید است . در واقع حتی اگر کسی ، بارها از شرکتی خرید کند ، به این معنا نیست که نسبت به آن شرکت وفادار است ، بلکه ممکن است فقط در دام سکون یا بی تفاوتی افتاده باشد و یا ممکن است ، موانعی توسط شرکت ایجاد شده باشد که باعث چنین رفتارهایی می شود . از طرف دیگر مشتری وفادار ممکن است ، چندمین بار یک نام تجاری یا یک محصول را نخرد تنها به این دلیل که ، نیاز او به آن کالا کاهش یافته باشد ( ابراهیمی و همکاران، 1393، ص102).
به دلیل افزایش شدت رقابت ، استراتژی شرکت ها از تمرکز صرف بر جذب مشتریان جدید ، به تمرکز بر تامین امنیت و بهبود وفاداری مشتری ، تغییر پیدا کرده است .
وقتی مشتریان به فراورده ها و خدمات یک شرکت علاقه مند می شوند ، به تبع این موضوع ، نه تنها حجم خریدشان را از آن شرکت افزایش می دهند ، بلکه برخورد مثبتی در مورد آن شرکت دارند و شرکت مورد علاقه خود را به دوستان و خویشاوندان خود معرفی نموده و خرید از آن را توصیه می کنند.
امروزه مديران موفّق به اين نتيجه رسيده اند كه وفادار ساختن مشتريان و نگاه داشتن آنها در سبد مشتريان تنها در پرتوي جلب اعتماد آنها به سازمان ميسّر خواهد بود بنابراين تغيير جهت بازاريابي و تكيه بر مشتري گرايي مبتني بر اعتماد براي شركت ها يك الزام است تا يك فرصت اختياري .
بطور کلی همه مارک های تجاری نمی توانند باعث جلب توجّه و جذب مشتریان وفادار گردند.توسعه و نگهداری از مصرف کننده وفادار به نام تجاری در قلب برنامه های بازاریابی شرکت ها در مواجهه با بازارهای رقابتی قرار دارد ، با توجّه به این که نام تجاری باعث ایجاد ارزش برتر برای مشتری می گردد باعث رضایت و کمک به حفظ مصرف کنندگان می شود، در بخش خدمات یک نام تجاری موفّق به عنوان یک عامل کلیدی برای ایجاد موفّقیت سازمان ها و به عنوان “سنگ بنای خدمات “دیده می شود . بازاریابان کوشش قابل توجّهی در ایجاد و حفظ نگرش مثبت نسبت به مارک های خود دارند . (حبیبی و حسین پور،1393، ص3).
یک مشتری وفادار به عنوان یک عامل رقابتی در یک سازمان تعریف می شود که منجر به دستیابی به یک مزیت رقابتی در سازمان می گردد. مشتریان وفادار به قیمت کمتر حساس هستند زیرا بنگاه و کسب و کار برای آنها جذابیت بیشتری دارد و نیاز به تلاش کمتری برای برقراری ارتباط با آن ها می باشد(حبیبی و حسین پور،1393، ص3). وفاداری می تواند نسبت به یک نام تجاری ، به خدمات ، به یک فروشگاه و یا حتی یک فروشنده وجود باشد ..
معروف ترین تعریف قابل قبول براي وفاداري، تعریف جاکوبی و کینر در سال 1973است که در آن وفاداري را به عنوان یک تعصب به مارك و پاسخ رفتاري در طی زمان تعریف میکنند که در آن، فرد یک مارك خاص را نسبت به سایر مارك ها ترجیح داده و به صورت یک تعهد روانی در مورد آن تصمیم می گیرد (احمدی و همکاران، 1393، ص67). با توجه به افزایش خرید از فروشگاه ها، وفاداري به فروشگاه به عنوان يك واكنش رفتاري (مثل مراجعه مجدد)تعريف ميشود، كه اغلب اوقات در ارتباط با تصميم گيري در مورد انتخاب يك فروشگاه از بين چندين فروشگاه صورت مي گيرد. به عبارت ديگر وفاداري فروشگاه يك فرآيند روانشناختي (تصميم گيري و ارزيابي) است كه منتهي به تعهد به نام و نشان آن فروشگاه ميشود.وفاداري به فروشگاه صرفا” به خريد مجدد از يك فروشگاه توجه ندارد، بلكه به ترجيح آن فروشگاه نسبت به بقيه هم اشاره دارد (غفاری آشتیانی و اسکندری مهرآبادی،1390).
یکی از عوامل مهم در شکل گیری وفاداری مشتریان به محصولات و خدمات و در حالت کلی به برند یک سازمان تصویری است که از شخصیت آن برند در ذهن مشتریان نقش می بندد نسبت دادن ويژگي هاي شخصيتي انسان به برنـدهاي تجـاري موضـوعي اسـت كـه در دهـه هـای اخيـر كـانون توجـه پژوهشگران بوده است (عزیزی و همکاران،1391). مطالعاتي كه در سال ها ی اخير در زمينه ويژگي هاي شخصـيتي برنـد انجـام شـده اسـت، شخصـيت برنـد را مجموعه ا ی از ويژگي هاي شخصيتي انساني مـرتبط بـا برند تعريف مي كند، در واقع شخصیت برند عبارت است از شخصیتی که یک مصرف کننده به برند داده و بر اساس آن ویژگی های آن و خاطرات خود با برند را تداعی می کند(Aker,1997). پژو هشگراني كه در زمينه مصرف كننـدگان مطالعـه كرده اند، به اين نتيجه دست يافته انـد شـركت هـايي كـه داراي برندهاي قـوي و شخصـيت برنـد مثبـت هسـتند، منافع بي شماري براي خود بـه ارمغـان مـی آورنـد. يـك شخصـيت برنـد مطلـوب منــافع بسـياري در پـي دارد: تقويت ترجيحات مصرف كننده، افزايش احساسـات در مصرف كننده، افزايش سطح اعتمـاد و وفـاداري و تهيـه يك مبنايي براي تمايز محصولات. در نتيجه زماني كـه شخصيت برند و مشتري همخواني داشته باشد، مي تـوان انتظار داشت كه مصرف كنندگان در رفتار خريـد خـود حالت پايداري داشته باشند. شخصـيت برنـد، بـه عنـوان ســــمت غيــــر فيزيكــــي از دانــــش نســــبت بــــه محصـــول / برنـــد / شـــركت اســـت كـــه ادراكـــات مصرف كنندگان را درباره آن شكل می دهد (Freling& Forbes,2005).
محققان و پژوهشگران دریافته اند که برندها مانند انسان ها دارای شخصیت می باشند که آنها را در ذهن مصرف کنندگان متمایز می نماید(Plummer,1984) که ممکن است ترجیحات مصرف کننده را تحت تاثیر قرار دهد(Sirgy,1982) با توجه به تئو ری های شخصیت برند، برند می تواند از طریق آموزش و تجربه با ویژگی های شخصیت انسانی همراه باشد (Grohmann,2009) . ایده اساسی این است که مصرف کنندگان از طریق شخصیت خود وابستگی شان به برند را افزایش دهند مطالعــــات بســــياركمي رابطـــه بــــين تصــــوير مصـرف كننـدگان از خـود (خـود ادراكــي ) و تصـوير مصرف كنندگان از برند ( محصول ) و اولويـت هـاي آن را، بررســي كــرده اســت (Maehle & Shneor,2010) . تجانس یا سازگاری با خود نوعی مزیت در محصولات است که در ادبیات بازاریابی کمتر به آن پرداخته شده است. سازگاری با خود در افراد بصورت اینکه ” چگونه مشتریان شخصیت یک برند را درک می کنند ” تعریف می شود و در واقع به معنای مزایای نمادینی از محصولات است(Das,2013).
مفهوم خویشتن به عنوان ابزاری مفید جهت فهم و توضیح رفتار مصرف کننده جهت انتخاب یک نام تجاری کاربرد دارد. این مفهوم این فرض را مطرح می سازد که مصرف کنندگان محصولات و یا نام های تجاری را ترجیح می دهند که بسیار شبیه به تصویری است که از خود دارند و یا شبیه به آن تصویری است که علاقه دارند از خود داشته باشندفرق اساسی در مورد مفهوم تجانس نام تجاری با خویشتن این موضوع است که هر چه درجه تجانس و تناسب میان نام تجاری و خویشتن مشتری افزایش یابد شانس اتفاق افتادن خرید بالاتر می رود (Usakli & Baloglu,2010) .در واقع تا حدودی رفتار مصرف کننده به واسطه فرایند مقایسه ای که به واسطه ادراکش از خویشتن با شخصیت نام تجاری انجام می دهد قابل پیش بینی است زیرا او تمایل دارد که محصول انتخاب شده دارای شخصیتی نزدیک با آنچه از خویشتن انتظار دارد می باشد(Heding et al.,2009) در این میان تفاوت های جنسیتی نقش مهمی را در ایجاد وفاداری نسبت به فروشگاه و برند ایجاد می نماید. در مطالعات داس (2013) تاثیر معنادار شخصیت برند و تجانس با وفاداری مشتریان به برند فروشگاه با توجه به متغیر تعدیل گرنشان داده شده است.
با توجه به مطالب ارائه شده می توان گفت که هر چه درجه تجانس و تناسب میان نام تجاری و خویشتن مشتری افزایش یابد وفاداری مشتریان بیشتر می گردد ، در واقع این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که ” آیا سازه های شخصیت فروشنده برند و تجانس و سازگاری با خود، با توجه به نقش متغیر تعدیلگر جنسیت بر وفاداری مشتریان تاثیرگذار است؟”
1-3) مدل مفهومی و متغیرهای تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...