۲۹- غضب موجب تباهی عقل

غضب یکی دیگر از رذایلی است که جلوی ادراک و معرفت را سدّ می کند.
علی۷ می فرمایند: «الغضب یفسد الاَلباب»[۲۷۹] غضب عقل آدمی را فاسد می کند.
و می فرمایند: «شدّت الغضب تغیّر المنطق و تقطع ماده الحجّه و تفرّق الفهم»[۲۸۰]
یعنی شدت غضب منطق انسان را دگرگون نموده و ریشه دلیل را قطع و فهم و شعور را پراکنده می سازد.

۳۰- دون همّتی مانع پیگیری اهداف بلند

همّت کوتاه، آدمی را از پیگیری مقامات و اهداف بلند باز می دارد، چنین آدمی آینده نگری و عاقبت اندیشی ندارد و روحیه روز مرّه اندیشی پیشه اوست. به خاطر همّت کوتاه با مشکلات درگیر نمی شود و چون از روح بلند برخوردار نیست در برخورد با موانع عقب نشینی می کند. لذا به جایی نمی رسد. در همه امور به کم آن که بدون زحمت بدست آید بسنده می کند لذا در علم و معرفت هم اهل مجاهده و تلاش و رسیدن به قلّه های رفیع معرفت و ادراک نیست.
امام صادق۷: سه چیز انسان را از رفتن در پی مقامات عالیه و اهداف باز می دارد؛ کوتاهی همّت، چاره اندیش نبودن و سستی اندیشه

 

 

همّت بلند دار که مردان روزگار   از همّت بلند به جایی رسیده اند

۳۱- فرار از جنگ موجب مهر بر قلب و عدم فهم

)…رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَعْلَمُونَ([۲۸۱]
در این آیه اشاره به آن است که علت طبع قلب (مهر شدن قلب) این است که با بهانه، از جهاد در راه خدا فرار کرده اند لذا خداوند بر قلبشان مهر زد و به همین جهت چیزی را نمی فهمند. آیه ۸۷ سوره توبه نیز به همین جریان اشاره دارد.

۳۲- زیاده گویی و پرحرفی و پریشانی و آشفتگی قلوب مانع از دیدن حقایق

پیامبر اسلام۶ می فرمایند: «اگر زیاده روی شما انسان ها در سخن گفتن نبود، و اگر پریشانی و آشفتگی نبود، هر آئینه شما هم می دیدید آنچه را که من می بینم، و می شنیدید آنچه را که من می شنوم.[۲۸۲]
در روایات اسلامی از کلام اضافی و زیادی سخن منع شده و آن را مایه قساوت قلب برشمرده اند.[۲۸۳]
فصل سوم:
فضائلی که بر ادراک اثر مثبت می گذارند

فضایل

 

«فضائلی که بر ادراک تأثیر دارند»

با تخلّق به اخلاق الهی که با پایبندی به فضایل و دوری از رذایل حاصل می شود در قلب آدمی نور حق تجلّی می کند. و مشاعر او را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد. بدین معنی که مشاعر پشت پرده و در زیر حجاب مانده او که قبلاً ظهور و بروز نداشت، به ظهور و بروز می رسد و فعلیّت می یابد و به عبارت روشن تر، چشم دل، باز شده و به کار می افتد. گوش جان شنوا می شود و می شنود و می بیند آنچه را که باید بشنود و ببیند و همین طور، همه مشاعر قلبی ظاهر گشته و به کار می افتد. …»[۲۸۴]
نحوه اثر گذاری فضائل بر قوای ادراکی، مخصوصاً قوه شهود به این نحو است که گاهی فرشتگان الهی بر انسان الهاماتی را القا می کنند. در قرآن مجید اشاراتی به این معنی دارد که، صلوات خدا و فرشتگان بر مؤمنان نازل می شود. این صلوات به دو گونه می باشد.
گاهی فرشتگان بدون اینکه بر کسی نازل شوند از همان عالم بالا، صلوات را نازل می کنند، و گاهی از این مرحله تنزل کرده بر اشخاص نازل می شوند و با آنها سخن می گویند و به آنان چیزهایی را تعلیم می دهند و یا آرامش و طمأنینه ای را در قلب آنها وارد می کنند و گاهی مطلب صحیحی را به ذهن آنها وارد می کنند. امّا خود انسان نمی داند این ها از کجا آمده است، این همان چیزی است که از ناحیه الهام فرشته ها می باشد.[۲۸۵] یعنی به خاطر تخّلی از رذایل و تحلّی به فضایل آدمی به این درجه می رسد که محل فرود فرشته ها گردد. این همان تأثیر فضائل در ادراک و معرفت است.
وعده قرآن این است که اگر جامعه ای روی صلاح و سعادت، حرکت کند، ما باران های به موقع می فرستیم، درهای آسمان را به سوی آن جامعه باز می کنیم، این وعده، اختصاص به باران ندارد بلکه از باب تمثیل نام باران آورده شده است. سایر نعمت ها هم این طور هست. منظور قرآن این است که اگر شخص و یا جامعه در طریقه حق استقامت نماید همه نعمت ها به موقع و به جا به آنها روی می آورد.
) وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى‏الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً([۲۸۶]
اگر اینطور شد همه اجزاء عالم به جای خود برمیگردند. ولی اگر انسان و جامعه رو به رذایل و بدی و طغیان حرکت نماید، حوادث جامعه هم بر همان اساس، دگرگون می گردد.[۲۸۷]
جناب ابوالحسن عامری مطلب بلندی را مطرح می کنند که مضمون آن این است که با انجام فضایل و ترک رذایل آدمی به جایی می رسد که قلبش منزل فرشته ها می شود، آنگاه بسیاری از معارف را می فهمند. بسیاری از بزرگان شاگرد نماز بودند، یعنی برای حلّ هر مطلب مشکلی، به نماز رجوع می کردند. با خلوص دو رکعت نماز می خواندند و از خداوند حلّ مشکل را طلب می کردند. خلاف این هم ثابت است. افراد متمّرد وقتی می خواهند دست به شیطنت بزنند، در حال پلیدی این کار را می کنند. درحال آلودگی دیگران را به دام می کشند.[۲۸۸] نقل است که جناب بوعلی سینا; برای حلّ مسائل مهم به نماز پناه می برده و جناب ملاّصدرا; برای فهم مطالب علمی سنگین به زیارت حضرت معصومه۳ مشرف می شده است.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

مقصود از رزق در قرآن مجید

بنا بر ادبیات قرآنی در معنای رزق توسعه داده شده و آنرا شامل هر سودی که به انسان برسد اعّم از غذا و دیگر مزایای زندگی مانند مال و جاه و عشیره و یاوران و جمال و علم و غیره می دانند.
این آیه از قرآن که درباره حکایت حضرت شعیب۷ است کاملاً بر این معنا تطبیق دارد آنجا که حضرت شعیب۷ به قوم خود فرمود:
)یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً([۲۸۹]
که در تفاسیر مراد از «رزق حسن» نبوّت و علم می باشد.[۲۹۰]
قرآن می فرماید: )وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ[۲۹۱] و در جای دیگر می فرماید: )لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ([۲۹۲] و معلوم است که مراد از رزق در این آیات رزق مادّی یا باران و یا نور خورشید نمی باشد چرا که در این گونه از رزق، مؤمن و کافر و صالح و فاجر مشترکند و الّا نمی فرمودند که برای کافران درهای آسمان باز نمی شد.
چنانچه از تفاسیر بسیاری از بزرگان بلاحضّ مفسّر کبیر قرآن علاّمه طباطبایی ; و همچنین تفسیر تسنیم حضرت آیت الله جوادی آملی بدست می آید مراد از رزق شامل همه رزق های الهی اعمّ از مادی و معنوی می شود و همچنین مراد از سماء در آیات این چنینی هم آسمان ظاهری نمی باشد.[۲۹۳]

۱- ایمان و تقوا شکوفاگر فطرت

از نظر قرآن ایمان موجب روشن بینی و بصیرت انسان در مقام تشخیص حق از باطل می گردد آنجا که می گوید: )یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً…([۲۹۴]
قرآن نیروی تشخیص حق از باطل را در این آیه منبعث از تقوا و ایمان می داند. و از سوی دیگر افراد فاقد ایمان را کور و نابینا می نامد. و می فرماید: کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم [تا هم چنان] سرگشته بمانند.
از مقایسه دو گروه آیات می توان فهمید که ایمان و تقوا از یک سو موجب زدودن خود پسندی ها و خود خواهی ها است و از سوی دیگر با اتصالی که به نور الهام و هدایت الهی دارد، به روشن بینی می انجامد.[۲۹۵]
ایمان و تقوا در نتیجه تحقیقات هم تأثیر می گذارد. با توجّه به اینکه حکماء و فلاسفه می گویند: «من فقد حساً فقد علماً»، حکیمان متألّه پیرو اسلام، مطلب نو و جدیدی آورده اند و آن اینکه کسی که فاقد تقوا وایمان است مراتبی از علوم از او فوت می شود، مفسّر معتقد و با تقوا، بهتر و درست تر مطالب را می فهمد.[۲۹۶] ایمان و تقوا در عمق فهم آدمی هم تأثیر دارند.
تقوی که صیانت ذات از رها شدن در امواج غفلت ها و ناهشیاری ها و شهوات و خودپرستی هاست گام به گام آدمی را به «حیات معقول» نزدیک نموده و انسان را به مقام یقین می رساند.
همانطور که در علم پزشکی آثار غذاهای مختلف را بر بدن انسان ارزیابی می کنند در طبّ باطنی نیز با توجّه اصالت روح، گفته می شود که رعایت تقوای الهی امری ضروری است.
همانگونه که غذای مسموم جسم آدمی را بیمار می کند و از کارکرد اصلی می اندازد اعمال مخالف تقوی نیز روح را از کار می اندازد. و تقوی باعث شکوفایی جان و روح می گردد. تقوا با تعلیم الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و مایه بصیرت قدسی و ربانی می گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...