زندگی نامه منوچهر آتشی

منوچهر آتشی به سال 1312 در دهرود سفلی (یا دهرود پایین) بلوک بوشکان منطقه دشتستان بوشهر چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوره ابتدایی و دوره اول متوسطه در کنگان و بوشهر، به دانش‌سرای مقدماتی شیراز رفت و معلمی پیشه کرد. در اواخر دهه 1330 رخت خویش از بوشهر به پایتخت افکند و به تحصیل در رشته‌ دبیری زبان انگلیسی دانش‌سرای عالی (دارالمعلمین عالی سابق ودانشگاه تربیت معلم) مشغول شد.

پس از آن در بوشهر، قزوین و تهران به تدریس پرداخت و سرانجام به انتشار ات رادیو-  تلویزیون ملی انتقال یافت. او در این موسسه، از جمله قلمزنان و ویراستاران مجله‌های تماشا و سروش بود.

دانلود پایان نامه

در سال 1360 بازنشسته شد و به زاد بومش برگشت. تا نیمه‌ی نخست دهه بعد، ابتدا در یک شرکت مهندسی مشاور (بوشهر، کنگان، جم و ریز) و سپس در یک شرکت ساختمانی (بوشهر) به کار پرداخت.

از سال 1374 دوباره به تکاپوهای فرهنگی روی می‌آورد: نشریه‌های آیینه‌ی جنوب و نسیم جنوب در بوشهر، و مجله کارنامه در تهران. آتشی در تکاپوها، علاوه بر انتخاب شعر شاعران به راهنمایی گویندگان جوان و اصلاح سروده‌هایشان علاقه نشان می‌داد.

او دو بار ازدواج کرد. حاصل ازدواج نخست، دو فرزند بود: مانلی؛ که در نوجوانی از کف رفت و شقایق که در آلمان زندگی می‌کند. حاصل ازدواج بسیار کوتاه دوم نیز دختری به نام شعله است. آتشی در بعد از ظهر روز یکشنبه 29 آبان 1384 به سبب حمله قلبی در بیمارستان سینای تهران در گذشت.

پیکر شاعر در بامداد روز پنجشنبه 3 آذر برای تشییع به تالار وحدت (رودکی پیشین) و سپس به بوشهر برده شد و در همراهی سه- چهار هزار تن از هم ولایتی‌ها در بعد از ظهر شنبه پنجم آذر 1384 در جوار یکی از دلیران تنگستانی «شیخ حسین چاکوتاهی»، در اطراف بوشهر به خاک سپرده شد.

مفاهیم و مضامین در شعر جنوب

برای شناساندن شعر آتشی، به خصوص شعر بومی جنوب، بهتر است اشاره‌ای داشته باشیم به عناصر طبیعی این منطقه و مفاهیم و مضامینی که شاعر جنوبی آن مضامین و مفاهیم در شعر خود استفاده می‌کرده و حتی این مضامین را در مسیر تازه‌ای که پیمود، همچنان مانند گذشته حفظ کرد.

بدون شک شعر هر سرزمینی برگرفته از باورها و عادت‌های مرسوم مردم آن سرزمین است. شاعر جنوب با توجه به فراز و فرودهایی که این خطّه داشته و محرومیت‌هایی که همیشه با آن دست به گریبان بوده شعر می‌سراید. استیلای حکومت‌های خارجی در چند دوره بر این خاک، وجود خشکسالی‌های طولانی و چندین ساله، چشم امید دوختن به نخل‌های سوخته در آفتاب ظهر، به امید باروری و آبادانی همه و همه را به خوبی می‌توان در لابلای اشعار این دلاوران وطن پرست یافت.

آن چنان ملموس و زنده، خیزاب دریا را و شیرینی شهد خرمایی را توصیف می‌کنند، گویی که با خواندن آن تنت را در گرمای تابستان بوشهر به آب خلیج فارس سپرده‌ای و کامت را با دانه‌ای رطب شیرین گردانیدی. شاعر جنوب خوب می‌داند که باید ناکامی‌هایش، سختی‌هایش و حتی خوشی‌هایش را با شعر خویش قسمت کند.

به سبب همین امر است که وقتی اشعار شاعران جنوب را می‌خوانی، عناصر طبیعی و بومی آن چنان ملموس می کند که ناخودآگاه شعر را به جلو می‌راند، آن چنان با خلاقیت و استادانه طبیعت شرجی زده جنوب را به نظم می‌کشد که خواننده را وا می‌دارد که بی خیال از هیاهوی شهر خیالش را پرواز می‌دهد، تا آن هنگام که قدم زنان نخلستان را بپیماید و آفتاب ظهر شرجی دشتستان را که از لابلای قامت استوار نخل‌ها، بر صورتش می‌تابد به جان بخرد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...