• ترس از شوروی

 

پس از پایان جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد، کشور‌های اروپایی از جانب شوروی سابق احساس نا امنی می‌کردند. تهدید شوروی، در حقیقت خطر ایجاد یک دشمن مشترک را به‌وجود آورد که باعث همکاری نظامی‌و امنیتی این کشور‌ها در چارچوب ناتو با مشارکت ایالات‌متحده‌آمریکا از یک طرف و اتحادیه اروپای غربی از طرف دیگر شد.
علت استقبال اروپا از انعقاد پیمان امنیتی با مشارکت ایالات متحده این بود که اروپاییان بعد از جنگ جهانی دوم دریافته بودند که دیگر توانایی حفظ امنیت خودرا بدون یاری ایالات‌متحده‌آمریکا در مقابل اتحاد جماهیر شوروی ندارند. فرانسه که درهندوچین گرفتار جنگ مستعمراتی شده بود بدون کمک ایالات متحده نمی‌توانست خود را از این برزخ نجات دهد هم‌چنین اقتصاد بریتانیا در اثر جنگ فرسوده شده بود ودولت هنوز توانایی بازسازی آن رانیافته بود.
بعد از فروپاشی شوروی، گمان می‌رفت جامعه اروپایی می‌تواند از وابستگی امنیتی و نظامی‌خود به آمریکا کم کند. فراتر از این، بعد از جنگ سرد تعهدات دفاعی آمریکا نسبت به‌اروپای غربی کاهش یافت. شک و تردید‌ها نسبت به‌تعهدات آمریکا به‌اروپا لزوم توجه بیشتر اروپایی‌ها و تلاش آن‌ ها در زمینه سیاست خارجی و امنیتی را آشکار کرد. پایان نظام دوقطبی هم‌چنین باعث عقب نشینی نیروهای شوروی از اروپا شد. به‌طور کلی با از بین رفتن نظم دوقطبی یک خلا قدرت در اروپا به‌وجود آمد که جامعه اقتصادی اروپا باید آن را پر می‌کرد. این امر به‌نوبه‌خود نیازمند یک سیاست خارجی وامنیتی مشترک اروپایی بود. روند تحولات اروپای شرقی در سال‌های بعد به‌ خصوص بحران بالکان وبروز جنگ‌های جدید قومی‌در جمهوری‌های تازه تأسیس شوروی سابق نشان داد که با وجود برطرف شدن تهدید شوروی وقوع جنگ‌های جدید می‌تواند ثبات و امنیت اروپا را به‌مخاطره بیندازد. بدین خاطر وابستگی امنیتی به آمریکا باعث شد در سایر حوزه‌ها و مناطق از جمله خاورمیانه نیز توان رقابت با آمریکا را از کف بدهند.

 

  • یک‌جانبه‌گرائی آمریکا

 

دو عنصر در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا جایگاه ویژه‌ای دارند:

 

  • یک‌جانبه‌گرایی ۲. عملیات پیش‌دستانه

 

بعد از فروپاشی دیوار برلین، سیاستمداران آمریکا مجدانه در پی یک‌جانبه‌گرایی نظامی آمریکا بوده اند. در مقاله «لحظه تک قطبی» که در سال ۱۹۹۱ توسط چارلز کراتها مر از سران نومحافظه کاری نوشته شده از مداخلات نظامی ‌یک‌جانبه ‌به‌وسیله آنچه وی تنها ابرقدرت می‌نامید، تمجید به‌عمل آورده بود.
یکی ازفاکتورهای یک‌جانبه‌گرائی، داشتن کنترل بر انرژی کمیاب است، تا ازطریق آن نه تنها منطقه خزر وخلیج فارس را در کنترل خود داشته باشد، بلکه توسط این رویه سایر قدرتهای رقیب ازجمله:چین، روسیه، واتحادیه اروپا را نیز تحت کنترل خود در آورد.
بنابراین رفتار و عملکرد آمریکا پس از فروپاشی شوروی و بخصوص بعد از ۱۱ سپتامبر را می‌توان مبتنی بر یک‌جانبه‌گرایی خواند هر چند که سعی دارد استفاده ابزاری از چندجانبه‌گرایی بکند نمونه بارز آن را می‌شد در مورد حمله به‌ عراق و حتی عملکرد آمریکا را در قبال کره شمالی مشاهده کرد. هدف آشکار موضع آمریکا از این‌که اعلام می‌داشت مسئله کره شمالی مربوط به‌جامعه بین المللی است، این بود که دیگران را وادار می‌کرد تا روی دشمن (کره شمالی) فشار آورند پس به‌دنبال سیاستهای یک‌جانبه‌گرائی آمریکا، اتحادیه اروپا عملا از معادلات منطقه خاورمیانه دور افتاده‌است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
فرضیه‌ها:
برمبنای این سه متغیر و با توجه به ‌توضیحاتی که در مورد هر یک از آن‌ ها داده شد، می‌توان در سه فرضیه، علت ضعف نفوذ اروپا در خاورمیانه را ارائه کرد که در این بررسی دو فرضیه نخستین را که براساس متغیرهای موجود ارائه می‌شود به‌عنوان فرضیه‌های جانشین رقیب درنظر می‌گیریم وفرضیه سوم را که براساس متغیر سوم تنظیم شده، به‌عنوان فرضیه اصلی مدنظر قرار خواهیم داد.
۱- عدم یکپارچکی و ایجاد شکاف بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا باعث تضعیف حضور و نفوذ آن‌ ها در خاورمیانه شد.
۲- پس از جنگ جهانی دوم توان نظامی‌اروپا تحلیل رفت و ترس از تهدیدات بلوک شرق، منجر به‌وابستگی اروپا به آمریکا در زمینه‌های متعدد به‌ خصوص در زمینه امنیتی شد، پس از فروپاشی شوروی و به‌دنبال آن بحران بالکان بار دیگر نشان داد بدون آمریکا، اتحادیه اروپا قادر به‌کنترل بحران نخواهد بود. همین طرز تفکر باعث شد اروپا حداقل در زمینه نظامی ‌و اقتصادی به‌منافع آمریکا در خاورمیانه بیش از حد خلل وارد نسازد.
۳- یک‌جانبه‌گرائی آمریکا باعث شده نه تنها اروپا، بلکه سایر قدرتهای درجه دوم نیز، قدرت بلامنازع آمریکا را بپذیرند. در سایه این تفکر حاکم، اتحادیه اروپا علی رغم میل خود نتوانسته به‌نفوذ قبلی خویش در خاورمیانه دست یابد.
روش آزمون فرضیه‌ها:
در پژوهش فوق، سه فرضیه نسبت به‌دلایل تضعیف موقعیت اتحادیه اروپا درنظر گرفته شده اند که باید به‌شکل جداگانه مورد بررسی و آزمون قرار گیرند. اما به‌علت محدودیت‌های موجود ناگزیر در بررسی و آزمون فرضیه‌های جانشین رقیب از موارد گواه که شباهت کافی با مورد آزمون‌ها داشته باشند استفاده خواهیم کرد تا دریابیم آیا متغیرهای مزبور در هر یک از این فرضیه‌ها در توضیح رفتار آمریکا نسبت به ‌ایران نقش اصلی داشته اند یا خیر. طبعاً آزمون فرضیه‌های جانشین رقیب از این جهت اهمیت دارد که در صورت ابطال آن‌ ها به‌نوعی به‌افزایش امکان اثبات فرضیه اصلی ما کمک خواهد شد و در مقابل، اثبات یکی از آن‌ ها می‌تواند موجب ابطال فرضیه اصلی ما باشد.
برای ابطال فرضیه جایگزین نخست، یعنی ایجاد شکاف در اتحادیه اروپا باعث تضعیف آن در خاورمیانه شده‌است، مورد اتحادیه اروپا را در سایر زمینه‌های همکاری بررسی می‌کنیم و نشان می‌دهیم که مثلا شکاف موجود چرا در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی باعث تضعیف و واگرائی نشد به‌طوری‌که پول مشترک اروپا و بحث مهاجرت، یکی از نمادهای قدرت و یک‌پارچگی اتحادیه محسوب می‌شود.
در فرضیه دوم، این موضوع که ترس از تهدیدات شوروی منجر به‌وابستگی اروپا به آمریکا شد و در پی این واهمه اروپا نتوانست در خاورمیانه نفوذ خود را حفظ کند، مورد بررسی قرار می‌گیرد.
برای ابطال این فرضیه اینطور می‌توان استدلال کرد که اگر ترس از شوروی باعث وابستگی اروپا به آمریکا شد و در پی آن موقعیت اروپا در خاورمیانه تضعیف شد، چرا این وابستگی در زمینه اقتصادی و فرهنگی موقعیت اتحادیه را با خطر مواجه نساخت.
برای آزمون فرضیه اصلی به‌شیوه مثبت عمل خواهیم کرد و با توجه به‌شاخص‌های مرتبط با متغیرهای تشکیل دهنده مفهوم یک‌جانبه‌گرائی و با جمع آوری داده‌های مربوطه، می‌کوشیم رابطه آن و سیاست خارجی آمریکا را نسبت به‌اتحادیه اروپا نشان دهیم.
در پاسخ به‌سوال اصلی نوشته فوق، فرضیه اصلی ما این است که:
یک‌جانبه‌گرائی آمریکا
تغییر سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانه
برای این‌که به‌درک صحیحی ازیک‌جانبه‌گرائی دست پیدا کنیم لازم است مفهوم یک‌جانبه‌گرائی را توضیح دهیم. بدین گونه «یکجانبه‌گرایی یعنی اتکا به‌خود در جهت تأمین اهداف سیاست خارجی که مستلزم قدرت زیاد، قدرت عبور از نهادها و سازمان‌های بین المللی.»
یکجانبهگرایی را میتوان در اقدامات آمریکا با اتکاء به‌تداوم حاکمیت قدرت و زور و بودجههای کلان تسلیحاتی مشاهده کرد. اعزام و استقرار نیروهای نظامی آمریکا در آسیا و آفریقا، ممانعت از رسیدن کشورهای مخالف آمریکا به‌سلاحهای کشتار جمعی، جنگ پیشگیرانه را برای ضربات کوبنده به‌کشورهایی مثل عراق و گسترش ارزشهای آمریکایی به‌کل جهان به‌عنوان سیاستهای یک جانبه آمریکا قلمداد میشود.
شاخصهای عامی‌که معمولا در مورد یکجانبهگرایی در نظر گرفته میشود عبارتند از: استفاده یک جانبه‌از زور، نادیده گرفتن قوانین بین المللی، عدم توجه به‌نهادهای چند جانبه،
کلید واژه‌های موجود در بحث حاضر عبارتند از:
سیاست خارجی، سیاست‌های دفاعی–امنیتی، یکجانبه‌گرایی، اتحادیه اروپا، خاورمیانه
با توجه به‌مباحث فوق برخی از شاخص‌ها با توجه به‌اهمیت آن‌ ها تعریف می‌گردند.
۱- سیاست خارجی:
به‌مجموعه اقدامات و کنش‌های متقابل واحد‌های حکومتی ونیز نهادهای غیردولتی روابط خارجی اطلاق می‌شود. این مفهوم تفاوتی که با سیاست خارجی دارد این است که در مطالعه سیاست خارجی به‌طور عمده روابط واحدهای رسمی‌حکومتی با

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...