اثر قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مودیان مالیاتی به آن ها ... |
۲- پس ناچاراً پدیدهY نیز اتفاق خواهد افتاد.
چارچوب شیب لغزنده در این بررسی دارای سه بعد است: ۱) اعتماد به مسئولین دولتی ۲) قدرت مسئولین دولتی ۳) تمکین مالیات.
فرض بر این است که تمکین مالیات تابعی از قدرت مسئولین دولتی و اعتماد به آنهاست. یعنی این که در واقع به دنبال افزایش (کاهش) میزان قدرت و اعتماد مسئولین مالیاتی، افزایش (کاهش) تمکین مالیات ایجاد خواهد شد. فرض میشود که تمکین مالیاتی تابعی از دو عامل قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مؤدیان مالیاتی به آنهاست. اگر هر دو عامل نامبرده در سطح پایئنی قرار داشته باشند، فرض میشود که تمکین مالیاتی نیز پائین است، زیرا مؤدیان مالیاتی به طور خودخواهانه برخورد کرده و برای حداکثر کردن سود خود از پرداخت مالیات فرار میکنند. اگر اعتماد به مسئولین دولتی افزایش یابد، فرض میشود که تمکین مالیاتی مؤدیان افزایش یابد. همچنین اگر قدرت مسئولین افزایش یابد، انتظار میرود که باز هم تمکین مالیاتی افزایش یابد.
۱-۷- تعاریف عملیاتی واژههای تحقیق
۱-۷-۱- تمکین مالیاتی[۵]:تمکین مالیاتی پایبندی به تکالیف مالیاتی و رعایت قانون مالیاتی از سوی گروههای مختلف مؤدیان مالیاتی را تمکین مؤدیان مالیاتی در برابر قوانین و مقررات مینامند (آقایی، ۱۰۶:۱۳۸۰).
۱-۷-۲- قدرت[۶]: دیدگاه مؤدیان مالیات است در مورد میزان توانایی مسئولان مالیات در شناسایی و تنبیه متخلفان مالیاتی (کرچلر[۷]، ۲۱۳:۲۰۰۸)
۱-۷-۳- اعتماد[۸]: ایده عمومی یک فرد یا گروه اجتماعی مبنی بر اینکه مسئولان مالیاتی خیرخواه هستند و در جهت تأمین کالاهای عمومی اقدام میکنند( کرچلر، ۲۱۲:۲۰۰۸).
۱-۷-۴- چارچوب شیب لغزنده[۹]: نوعی استدلال سفسطهآمیز است که بر اساس آن اگر جریانی از یک فعالیت یکبار انجام گیرد، منجر به شکلگیری فعالیتهای دیگر خواهد شد به طوری که حتی ممکن است به برخی نتایج نامطلوب بعدی منجر شود ( نونبرگ[۱۰]، ۲۰۰۳).
۱-۸- خلاصه
علیرغم اهمیت بالای بحث تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن، در کشور ما مطالعات وسیعی در این زمینه صورت نگرفته است. از طرفی با افزایش تمکین مالیاتی، درآمدهای مالیاتی دولت بیشتر میشود و ازآنجائی که این منبع درآمدی دارای قابلیت کنترل بالایی است، بر سایر منابع درآمدی ناشی از اقتصاد داخلی ترجیح دارد. در اکثر مطالعات انجام شده در این زمینه به بررسی عوامل اقتصادی مؤثر بر این پدیده پرداخته شده است؛ در حالی که در این پژوهش با ارائه رویکردی جدید، به مطالعه عوامل فردی-اجتماعی شامل قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مؤدیان مالیاتی به آن ها پرداخته شده است و همین مسأله اهمیت پژوهش حاضر را نمایان می سازد.
به طور کلی در این فصل ضمن بیان مسأله پژوهش، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش، اهداف و فرضیههای پژوهش، نوع پژوهش و تعاریف عملیاتی واژههای پژوهش شرح داده شد.
در فصل دوم مبانی نظری و تجربی تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن و پیشینه پژوهش، مورد بحث قرار خواهد گرفت. در فصل سوم روش انجام پژوهش شرح داده خواهد شد. فصل چهارم به تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده و آزمون فرضیهها اختصاص داده شده است. و در نهایت در فصل پنجم ضمن بیان نتایج پژوهش، پیشنهاداتی نیز ارائه گردیده است.
فصل دوم
چارچوب نظری و مروری بر ادبیات تحقیق
مقدمه
یکی از مشکلات دولتها در کشورهای درحالتوسعه کمبود درآمد برای دستیابی به اهداف عمومی است. کمبود منابع درآمدی دولت، مخارج عمومی دولتها را به شدت محدود کرده و سرمایهگذاری در منابع انسانی و زیرساختهای فیزیکی به عنوان عوامل مهم تأثیرگذار بر رشد اقتصادی و در نتیجه و افزایش رفاه جامعه را با مشکلات جدی مواجه میکند.
مالیات به عنوان مهمترین منبع درآمدی دولتها نقش ویژهای در تأمین مالی دولتها ایفا میکند. اگرچه برخی کشورها مانند ایران به دلیل دسترسی به منابع جایگزین مانند نفت آن چنان که شایسته است به درآمدهای مالیاتی توجه نمیکنند، اما این کشورها به دلیل نقش مهم و اساسی آن در ساختار بودجه خود اذعان دارند و به دنبال بررسی و چگونگی افزایش ظرفیتهای بالقوه مالیاتی خود هستند. یکی از راههای افزایش ظرفیتهای مالیاتی و تحقق اهداف درآمدی دولت، افزایش تمکین مالیاتی است.
در این فصل در بررسی مبانی نظری، تعاریف لغات کلیدی و مفاهیم اولیه پژوهش، ابتدا به تعریف مالیات، انواع آن، نرخ مالیات، جایگاه مالیات در مکاتب اقتصادی مختلف و اهمیت نظام مالیاتی پرداخته شده است. سپس، به شرح و توضیح مفهوم تمکین مالیاتی پرداخته و در ادامه، مباحث مرتبط با تمکین مالیاتی اعم از فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی وعوامل مؤثر بر آن را ذکر خواهد شد. سپس عناصر اصلی تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن بیان خواهد شد. ازجمله مباحثی که در این فصل به شرح مفهوم آن پرداخته خواهد شد، قدرت و اعتماد و تشریح اثرات دینامیک بین آن ها میباشد. استدلال شیب لغزنده نیز بیان خواهد شد. نهایتاً، برخی از مطالعات انجام شده در داخل و خارج از ایران در این زمینه بهطور مختصر مرور خواهد شد.
۲-۱- مالیات چیست؟
مالیات، قسمتی از درآمد یا دارایی افراد است که به منظور پرداخت مخارج عمومی و حفظ منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور (اجرای سیاست گزاری مالی) به موجب قوانین به وسیله اهرمهای اداری و اجرایی دولت وصول شود(ثاقب فر،۱۳۸۶).
مالیات یکی از مهمترین ابزارهای اعمال سیاست مالی دولت میباشد. اصولاً مالیات از لوازم اصلی اداره حکومت میباشد. یعنی وجود دولت و حکومت بدون پدیده مالیات غیرمعقول میباشد ( دادگرکرماجانی، ۱۳۷۸،۱۲۸).
مالیات از جمله اهرمهای مؤثر سیاستهای مالی دولت برای انجام وظایف خود است. ادبیات اقتصادی مالیات نیز مشابه دیگر شاخههای اقتصادی به مرور زمان دچار تحولات عمدهای شده است. هماکنون در بسیاری از دولتهای دموکراتیک، مردم براساس تحلیل سیاستهای مالیاتی پیشنهاد شده، رأی میدهند. دولتها در جوامع دموکراتیک که منتخب مردم هستند، نیازمند منابعاند. مقوله مالیاتها ازنظر اجتماعی نیز تحولهای گستردهای پیدا کرده است. از آنجا که سیستم مالیاتی بهترین راه شفافیت درآمدی است، آمار و تصویر ایجادشده در یک نظام مالیاتی کارآمد و عادلانه میتواند خود یک کنترلکننده نرمافزاری و علمی جهت ارتقاء سطح کارآمدی اقتصاد شود و همواره اطلاعات موردنیاز را جهت برنامهریزی عمومی و کسب حقوق برابر جهت رسیدن به فرصتهای برابر نهادینه کند (ثاقب فر، ۱۳۸۶).
اهمیت مالیات تنها از بعد کارایی آن برای دولت نبوده بلکه آثار و فشارهای ناشی از آن، عادلانه یا ناعادلانه بودن آن، تأثیر آن بر کارایی اقتصادی، ایجاد انگیزه منفی و یا مثبت برای فعالیتهای گوناگون و امثال آن نیز مورد توجه خاص میباشد. بنابراین مقوله مالیات از ابعاد مختلف باید مورد توجه قرار بگیرد و در ضمن برخوردی شفاف و اصولی را میطلبد. زیرا هم عنصری است که بدون آن اقتصاد نخواهد چرخید و هم عنصری است که میتواند موجب اشکالاتی در همان اقتصاد گردد. داشتن نظام مالیاتی کارآمد و عادلانه آرزوی بسیاری از ملتها میباشد. جمه این دو عنصر دشوار میباشد. حداقل باید تلاش کلی این باشد که نظام مالیاتی زیان کارایی و زیان ناشی از عدالت کمتری بر جامعه تحمیل نماید ( دادگر کرماجانی،۱۳۷۸،۱۲۸).
نظام مالیاتی مرکب از بخشهای قانون مالیاتی، مالیاتپردازان، مالیاتگیرندگان، روشهای عملیاتی و نهادهای حرفهای است که هرکدام از این بخشها اگر به صورت کارآمد عمل کنند، نظام مالیاتی به اهداف خود( تأمین درآمدهای بودجه، توزیع بهینه درآمدها و تخصیص منابع ) خواهد رسید.
مالیاتها از جمله مواردی است که وجود آن موردتوافق مکاتب گوناگون است. مکاتب چپ آن را به خاطر کنترل نظام سرمایهداری و خارج کردن ثروت از دست فرادستان مناسب میدانند و خواهان افزایش مالیاتهای گوناگون هستند و راستگرایان هم ازمالیاتها به عنوان حقوق ملت و دولت برای انجام برخی وظایف یاد میکنند که میتواند منجر به شفافیت اقتصادی هم گردد. آنها لازمه پذیرش نظام مالیاتی واقعی را وجود نظام بازار میدانند تا مالیاتهای حقیقی وصول گردد. آنچه مورد اختلاف است، نحوه وصول، نوع وصول و چگونگی تخصیص آن برای وظایف مختلف است (محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۲- چند مفهوم اساسی
پیش از پرداختن به دیگر مباحث مالیات، لازم است دو مفهوم اساسی در مورد مالیاتها توضیح داده شود. مبنا یا “مأخذ مالیاتی”[۱۱] یعنی هر کالا و یا هر فعالیت اقتصادی که مالیات به آن تعلق میگیرد و “شکل و ترکیب نرخ مالیاتی”[۱۲] که منظور از آن درصد عوارضی است که بر مأخذ مالیاتی وضع میشود و رابطه بین این درصد مأخذ مالیاتی و راههایی که این نرخ، متناسب با میزان مأخذ مالیاتی تغییر پیدا میکند، به این ترتیب بررسی میشود.
۲-۲-۱- مبنا (مأخذ) مالیاتی
همان گونه که اشاره شد هر کالا و یا هر فعالیت اقتصادی را که مالیات به آن تعلق میگیرد، مبنا(مأخذ) مالیات مینامند. ممکن است معمولترین مبناهای مالیاتی را به سه دسته عمده تقسیم کرد : درآمد ، مصرف و ثروت. این موارد، مبناهای اقتصادی دارند که ارزش و مقادیر آن ها به ارزیابی افراد نسبت به این مبناها بستگی مییابد. البته ممکن است مالیات بر مبنای غیراقتصادی ـ که توسط پرداختکننده مالیات غیرقابل کنترل است ـ وضع شود. مثلاً “مالیات بر حیات” یا “مالیات سرانه". این نوع مالیات، پرداختی است یکجا که سالانه باید بهوسیله هر فرد بالغی در جامعه پرداخت شود. مالیات سرانه، یک مبنای مالیاتی غیراقتصادی است. علت آن نیز آن است که مالیات جمع آوری شده به تغییر وضعیت اقتصادی مالیاتدهنده بستگی ندارد و تغییر پیدا نمیکند. تنها طریقی که میتوان از پرداخت چنین مالیاتی سرباز زد آن است که شخص، وجود نداشته باشد. چون افراد به هیچ طریقی نمیتوانند از پرداخت چنین مالیاتی فرار کنند; بنابراین پرداخت این نوع مالیات هیچگونه اثری بر نوع فعالیت آن ها در استفاده از منابع ندارد. (پورمقیم، ۱۶۲:۱۳۷۳)
مالیات بر هر مبنای اقتصادی، درآمدهای متفاوتی را باعث میشود که بستگی به اندازه مأخذ مالیاتی دارد. مالیات بر یک مبنای اقتصادی، انگیزههای تولید، پسانداز و مصرف را تغییر میدهد. در نتیجه در استفاده خصوصی از منابع، عدمکارایی ایجاد میکند. چون افراد رفتار خود را نسبت به مالیات تعدیل میکنند، از این رو مالیات بر مبنای اقتصادی ، حالت خنثی و بیطرف ندارد و بر تصمیمات اقتصادی خصوصی اثر میگذارد. تنها در حالتی که فرد بتواند فعالیت های دیگری را جانشین فعالیتهای مشمول مالیات قرار دهد، مبنای اقتصادی، حالت بیطرف نسبت به استفاده از منابع خواهد داشت. ممکن است مالیات بر مبنای اقتصادی “عمومی یا کلی” و یا “خاص” باشد. مالیات کلی و عمومی، مالیاتی است که بر کل مبنای اقتصادی بدون در نظر گرفتن هرگونه معافیت، استثناء یا کاهش نسبت به مبنای مالیاتی، گرفته میشود. مثلاً، مالیات بر درآمد کلی، تمام منابع درآمد ـ حتی درآمدهای محاسبه نشده ـ را با یک نرخ و بدون هیچ کاهشی در محاسبه بدهی مالیاتی دربرمیگیرد. به همین ترتیب، مالیات بر ثروت کلی، تمام انواع ثروت را دربردارد. (همان)
هرگونه استثنائات قانونی، معافیت و کاهش در مبنای مالیاتی را، مزیت یا “امتیاز مالیاتی” مینامند. برای آن که سیستم مالیاتی ، عادلانهتر باشد ، این نوع مزیت یا “امتیاز مالیاتی” برقرار میشود. در واقع این نوع مزیت های مالیاتی ، یک نوع کمک بلاعوض دولت به افراد است و کاهش درآمد مالیاتی دولت را به همراه دارد و میتوان آن ها را هزینههایی برای دولت دانست که معمولاً به نام “هزینه های مالیاتی” نامیده میشوند.
ممکن است مبنای مالیات فرد، معاملات، خانوار، و یا اقلام و اشیاء در مالکیت افراد باشد. در صورتی که مالیات بر معاملات باشد ممکن است از خریدار و یا فروشنده دریافت شود. به هر حال فشار و بار نهایی مالیات، مستقل از فرد مالیاتدهنده ـ فروشنده یا خریدار ـ است. به مالیاتی که مستقیماً از فرد گرفته میشود “مالیات شخصی” میگویند. مالیات بر درآمد و حقوق از جمله این نوع مالیاتها است. در مقابل مالیاتهایی را که بر اشیاء یا معاملات وضع میشود “مالیات بر اشیاء” مینامند (پورمقیم، ۱۳۷۳، ۱۶۳).
۲-۲-۲- نرخ مالیات و انواع آن
نرخ مالیات ممکن است “متناسب” ، “تصاعدی” یا “تنازلی” باشد. مالیات “متناسب” مالیاتی است که در آن نرخ مالیاتی به عنوان درصدی از مبنای مالیاتی، با اندازه مبنای مالیاتی تغییر پیدا نکند. مثلاً در سیستم مالیات “متناسب بر درآمد” ، تمام درآمد صرفنظر از مقدار آن با درصد ثابتی ـ مثلاً ۲۰% ـ مالیات وضع میشود.
در مالیات تصاعدی، نرخ مالیاتی به عنوان درصدی از مبنای مالیاتی متناسب با اندازه مبنای مالیاتی افزایش مییابد. به این ترتیب، هرقدر مبنای مالیاتی بیشتر باشد نرخ مالیاتی نیز بیشتر خواهد بود. مالیات تصاعدی بر حقوق از جمله این مالیاتها است که در آن نرخ مالیاتی بهتدریج با افزایش سطح حقوق افزایش مییابد. عدهای بر این عقیدهاند که این نوع مالیات به علت آن که توانایی پرداخت نسبت به افزایش متناسب درآمد بیشتر، افزایش پیدا میکند عادلانهتر است. بالاخره مالیات ممکن است به صورت “تنازلی” باشد. در این نوع مالیات ، نرخ مالیات برحسب درصد مبنای مالیاتی بهتدریج با افزایش مالیات کاهش پیدا میکند (پورمقیم، ۱۳۷۳، ۱۶۳).
۲-۳- انواع مالیات
۲-۳-۱- مالیاتها از لحاظ ترتیب پرداخت
مالیاتها از لحاظ فوریت یا عدم فوریت در پرداخت به دو نوع مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشوند.
۲-۳-۱-۱- مالیات مستقیم
مالیات مستقیم، شامل آن دسته از مالیاتهایی است که مالیاتپرداز نزد سازمان مالیاتی، شناخته شده و صاحب پرونده است. در این مالیات بین مراحل تشخیص و قطعی شدن از یک طرف و بین مراحل قطعیت و وصول از طرف دیگر فاصله زمانی وجود دارد. نمونه بارز مالیاتهای مستقیم، مالیات بر درآمد شرکتها و مشاغل است که براساس قانون مالیاتهای مستقیم مصوب ۳/۱۲/۱۳۶۶ و اصلاحیههای بعد، صاحبان درآمد موظفند اظهارنامه (۴ماه پس از سال مالی) تقدیم کنند و بر آن اساس و تشخیص بعدی، مالیات بپردازند و یا مشمول رسیدگی علیالرأس شوند (ثاقب فر، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱-۲- مالیات غیرمستقیم
مالیات غیرمستقیم، شامل آن دسته از مالیاتهایی است که دستگاه مالیاتی بلافاصله صلاحیت مربوط به تشخیص، قطعی نمودن و وصول آن را همزمان داراست(ثاقب فر، ۱۳۸۶ به نقل از رزاقی، ۹:۱۳۸۰). پرداختکنندگان مالیاتهای غیرمستقیم برای سازمان مالیاتی ناشناخته هستند. مانند : مالیات بر واردات و تا حدی مالیات بر ارزشافزوده که براساس درصدی از فروش از خریداران اخذ میشود.
۲-۳-۲- مالیات از لحاظ منبع
مالیات از حیث جایگاه تحصیل درآمد به منابع زیر تقسیم میشود:
۲-۳-۲-۱- مالیات بر درآمد
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-23] [ 03:18:00 ق.ظ ]
|