کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


جستجو




آخرین مطالب


 



نمونه دیگر ذیل آیه C…مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهات…[۳۴۰]است که به بررسی مفصلی پیرامون مفهوم «محکم» و «متشابه» از دیدگاه مفسران پرداخته و پانزده تعریف مختلف را مطرح می کند وآنها را نقد می نماید. در تعریف دوم، طبق گفته افرادی چون سعید بن جبیر، محکمات را عبارت از حروف مقطعه دانسته است و متشابهات را باقی قرآن تعریف کرده است.[۳۴۱]
سعید بن جبیر معتقد است که منظور از Cأُمُّ الْکِتابِB همان «فواتح سور» یا حروف مقطعه است؛ چرا که در تمامی کتاب ها وجود دارد.[۳۴۲]
اما ایشـان این نظر را علاوه بر اینکه بی دلیــل بودن، «غیر منطبق بر آیه» می شمــرد و آن را نمی پذیرد؛ زیرا به این معناست که غیر از فواتح سور باید تمامى قرآن متشابه باشد و مردم نباید از آن پیروی کنند؛ در حالی که خود قرآن می فرماید: C…وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُB.[343]
بر این اساس، کلام ابن جبیر با ظاهر آیه سوره اعراف، نمی سازد.
نمونه دیگر ذیل آیه Cاکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَه…B[344] می باشد که روایتی از ابن عباس نقل شده و او در تفسیر این آیه می گوید: «خداوند این درخواست موسی را در حق او محقق نفرمود؛ بلکه در جوابش فرموده: Cعَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ…B».[۳۴۵]
در مقام داوری، این روایت را «غیر قابل تطبیق با آیه» دانسته و ظهور آن را در این است که خطاب آیه، پیامبرصلی الله علیه و آله می باشد.[۳۴۶]
مثال دیگر، ذیل آیه Cإِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ…B[347] می باشدکه از سدّی نقل شده که:
«موسىعلیه السلام گفت: پروردگارا! سامرى به ایشان گفت گوساله درست کنند، لیکن چه کسى گوساله را زنده کرد و روح در آن دمید؟ پروردگار فرمود: من. گفت: پس تو خودت ایشان را گمراه کردى».[۳۴۸]
علامه، «عدم انطباق روایت با آیه»، معرفی می کند.[۳۴۹]
ایشان، معیار مخالفت با ظهور را در برخی موارد، تحت عنوان مخالفت با صریح قرآن، بیان نموده است:
مثلاً، ذیل تفسیر آیه Cذلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْب…B[350] روایاتی از صحابه و تابعان نقل شده است:
از جمله، از ابن عباس نقل شده است که دروغ سوم یوسفعلیه السلام را این گفته او که Cذلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبB دانسته است. آن گاه بود که جبرئیل پرسید: آنجا که قصد کردى چطور؟ گفت: Cوَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءB.[351]
از افراد دیگری از صحابه و تابعان نیز،[۳۵۲] همین مضمــون، رسیده است که علامه، در نقــد آنها می گوید: «این روایات از روایات جعلى است که مخالف با صریح قرآن است».[۳۵۳]
مثال دیگر را می توان ذیل آیات مربوط به همین سوره یافت که روایتی از ابن عباس نقل شده است که می گوید: حضرت یوسفعلیه السلام سه بار دچار لغزش شد، یکی آن زمان که قصد زلیخا نمود، یکی آنجا که از دوستش که از زندان آزاد شد، خواست تا شفاعت او را نزد عزیز مصر نماید و دیگر آنجا که نسبت دزدی به برادرانش داد.[۳۵۴]
در نقد این روایت، علامه آن را «مخالف صریح قرآن» معرفی می کند؛ چرا که قرآن، حضرت یوسفعلیه السلام را دارای مقام «اجتباء» و «اخلاص» خوانده است، و کسی که خداوند در مورد او این گونه می گوید، شیطان نمی تواند در او راه داشته باشد.[۳۵۵] بر این اساس، چنان که ملاحظه شد، علامه با تعابیر مختلف، روایت صحابی و تابعی را مخالف ظهور آیه دانسته است.
اما باید دانست، در موارد بسیاری ایشان به طور صریح به مخالفت با ظاهر آیه اشاره نموده است. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره نمود:
مثلاً، ذیل آیه Cالَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطان…B[356] برخی از مفسران، با تمسک به روایاتی از ابن عباس و ابن مسعود، منظور از قیام در آیه را «برخاستن از قبر در روز قیامت» دانسته اند.[۳۵۷]
اما، علامه، ناسازگاری این تفسیر، با ظاهر آیه را «بیّن» عنوان می کند.[۳۵۸]
مورد دیگر، در تفسیر آیه C…وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ، أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّه…B[359] می باشد که طی روایتی از ابن عباس، این گونه بیان شده است: این آیه در باره ظاهر و باطن انســان است و وقتى خدا مخلوقات را در قیامت جمع مى‏کند، مى‏فرماید: من شما را به آنچه در دل پنهان مى‏کردید خبر مى‏دهم.[۳۶۰]
علامه، در سنجش این روایت و امثال آن، آنها را «مخالـف ظاهر قرآن» به حساب می آورد و می گوید: ظاهر آیه این است که محاسبه اساس صفاتی است که دل‏ها یا به صورت مستقل و یا از راه اعضای بدن کسب کرده باشد، و فرقی میان عمل ظاهری و عمل درونی و انسان مؤمن و کافر نیست. اما خطورات نفسانى کسب نیست و ظاهر محاسبه، محاسبه به جزا است، نه خبر دادن به مکنونات درونی و یا تصمیم های انسان ها.[۳۶۱]
همچنین، ذیل آیه، Cوَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم یَقُولُونَ آمَنَّا بِه…[۳۶۲]B در بیان اینکه آیا کسی جز خداوند، می تواند به تأویل قرآن دست یابد، به بررسی اقوال مختلف می پردازد و نظرات مختلف مفسران قدیم و جدید در مورد «تأویل» در آیه شریفه را بیان می کند و در برخی موارد به آنها پاسخ می دهد و وجه نادرستیشان را آشکار می نماید.[۳۶۳]
در مقام سنجش این اقوال، به خلطی که در مسئله «رجوع متشابه به محکم» و «تأویل» رخ داده اشاره می کند و ادله روایی دو طرف را – در مسئله علم به تأویل-، «مخالف ظاهر قرآن» می خواند و علت آن را این گونه شرح می دهد:
«و اما روایات، مخالف با ظاهر کتاب است؛ زیرا روایات مثبت، یعنی دالّ بر این که راسخان در علم، تأویل را می دانند، تأویل را مترادف با معنای مراد از لفظ متشابه گرفته اند و هیچ تأویلی در قرآن به این معنا نیست».[۳۶۴]
ایشان در این باره به روایتی از ابن عباس اشاره می کند که در مورد خود گفته است: «من از راسخین در علمم، و من تأویل قرآن را مى‏دانم».[۳۶۵]
از سوی دیگر، ابن عباس در روایت دیگری، می گوید: «محکمات عبارتند از آیات ناسخ، و متشابهات عبارتند از آیات منسوخ».[۳۶۶]
علامه، از جمع بین این دو روایت، نتیجه می گیرد که ابن عباس، معنای آیات محکم را تأویل آیات متشابه می دانسته است و این معنا در قرآن، شاهدی ندارد.[۳۶۷]
بنابراین، مهم ترین جنبه مخالفت با قرآن در دیدگاه علامه را می توان مخالفت با ظهور آیه دانست. در حقیقت می توان گفت، هر جا که ایشان، از معیار مخالفت با قرآن یاد کرده است، در درجه اول، به مخالفت آن با ظهور آیه، نظر داشته است؛ چرا که نمونه ای در روایات یافت نشد که روایت، با نصّ قرآن، مخالفت داشته باشد.[۳۶۸]
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۱-۲-۱-۲٫ ناسازگاری با سیاق و مضمون آیه
دومین وجهی که علامه پیرامون ناسازگاری روایت صحابی یا تابعی با قرآن عنوان نموده، مخالفت با سیاق و مضمون آیه می باشد. این وجه نیز، نمونه های فراوانی دارد که به مواردی از مهم ترین آنها را بیان می نماییم:
ذیل آیه C… إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاء وَجَعَلَکُمْ مُلُوکاً…B[369] طبق روایاتی از صـحابه و تابعــانی مانند ابن عباس، قتاده، مجاهد، عبدالله بن عمرو و… منظور از «ملوک»، «خادم، زن و فرزند» می باشد.[۳۷۰]
علامه، این روایات را «ناسازگار با سیاق آیه» دانسته است.[۳۷۱]
در تفسیر آیه C…فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْه…[۳۷۲]ابن عباس، گفته ضمیر CعَلَیْهB به ابوبکر باز می گردد؛ زیرا پیامبرصلی الله علیه و آله، همیشه ازسوی پروردگار در حال سکینت بود.[۳۷۳] اما علامه، در داوری نسبت به این روایت، بر اساس «سیاق آیات»، بازگشت ضمیر را به پیامبرصلی الله علیه و آله می داند. و تفسیر ابن عباس را نمی پذیرد.[۳۷۴]
نمونه دیگر، ذیل تفسیر آیه Cأَفَمَنْ کانَ عَلى‏ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْه…B[375] می باشد که علامه، ضمن اینکه مراد از Cشاهِدٌ مِنْهB را با توجه به روایات وارد شده از طرق شیعه و اهل سنت، «علی بن ابی طالبعلیه السلام» می داند، به اقوال مفسران صحابه و تابعان و… اشاره می کند.
از ابن عباس و مجاهد نقل شده که در تفسیر Cشاهِدٌ مِنْهB گفته اند: منظور جبرئیل است.[۳۷۶]
قتاده و حسن بصری نیز، مراد از Cشاهِدٌ مِنْهB را «زبان پیامبرصلی الله علیه و آله» دانسته اند که با آن قرآن را تلاوت می کند.[۳۷۷]
اما علامه، در داوری این قول و امثال آن می گوید:
«دقت در سیاق آیه و ظاهر جملات آن کافى است که خواننده، به بطلان وجوه نام برده حکم کند، و دیگر نیاز به آن نیست که ما گفتار را در رد آن وجوه طول دهیم و به بحث و مناقشه در آنها بپردازیم».[۳۷۸]
در تفسیر آیه Cفَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلى‏ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمB[379] روایاتی از صحابه و تابعان، نقل گردیده است:
ابن عباس، می گوید: «آنان بردگانشان را در اموال و زنان خود شریک نکردند، چگونه[شما] بندگان مرا در سلطنتم با من شرک می گیرید؟!»[۳۸۰]
مجاهد در تفسیر آن می گوید: «[اینها] مانند خدایان باطل همراه خدا است».[۳۸۱]
از قتاده روایت شده که در تفسیر این آیه گفته است:
«این مَثَلی است که خدا زده است. پس آیا هیچیک از شما هست که با برده اش در زوجه و فراش خود مشارکت کند! آیا خدا را با خلق و بندگانش معادل می گیرید؟ پس اگر برای خودت راضی نیستی به این، خدا سزاوارتر است که او را از چنین چیزی دور و بری بدانی و خدا را همسنگ هیچ یک از بندگان و مخلوقاتش قرار مده».[۳۸۲]
اما علامه، این روایات را «ناسازگار با سیاق آیات» خوانده و می گوید: «سیاق آیه، سیاق بر شمردن نعمت ها به منظور استنتاج توحید است، نه مناقضه و توبیخ؛ زیرا هیچ نشانه ای از توبیخ و مناقضه در آن نیست».[۳۸۳]
ایشان، معنای آیه Cکَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُه…B[384] را این گونه بیان می کند: «ما خلایق را به همان آسانى بر مى‏گردانیم که خلقشان کردیم، بدون این که براى ما دشوارى داشته باشد». و بر این اساس، تفسیر ابن عباس که آیه را ناظر بر «رجوع تمامى موجودات به حالتى است که قبلاً، یعنى قبل از آغاز خلقت داشته‏اند»،[۳۸۵] دانسته، مورد نقد قرار داده و آن را «مخالف سیاق آیه» دانسته است.[۳۸۶]
ذیل آیه Cإِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ…B[387] علامه خطاب این آیه و آیات بعدش را متوجه مؤمنانی دانسته است، که – اعم از منافقان و مؤمنان واقعی- ظاهرشان ایمان آنها را نشان می دهد.[۳۸۸]
اما حسن بصری، خطاب را در مورد مؤمنانی دانسته که از این اتفاق متأثر شده بودند. علامه، ضمن اینکه این قول را «بدترین تفسیر» می نامد، اشکال آن را «ناسازگاری سیاق آیات» عنوان می کند.[۳۸۹]
ایشان، ذیل آیه Cاللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ…B[390] به تفسیر حسن بصری اشاره می کند که مراد از C… یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَه…B[391] را «درخت بهشتی» گرفته است.[۳۹۲] اما به جهت «ناسازگاری با سیاق» آن را نمی پذیرد.[۳۹۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 05:34:00 ق.ظ ]




۲۰

 

اثر منفی را که این عنصر بر روی لذت تعطیلات میگذارد را منعکس می کند

 

کل بارش

 

P

 

 

 

۲۰

 

برای گردشگری مثبت ارزیابی شده و از سوی به دلیل خطر آفتاب سوختگی و ناراحتی در روز های داغ اثر منفی دارد
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

کل ساعات افتابی

 

S

 

 

 

۱۰

 

اثر آن عنصر بستگی به دما دارد (تاثیر خنک کنندگی باد در اقلیم گرم مثبت ارزیابی شده است در حالی که اثر سرد کنندگی باد در اقلیم های سرد منفی ارزیابی شده است

 

میانگین سرعت باد

 

W

 

 

 

برای محاسبه شاخص اقلیم گردشگری، باید این ۵ مولفه و شاخص را محاسبه کرده و سپس در فرمول قرار دهیم. فرمول اصلی و نهایی برای محاسبه اقلیم گردشگری به قرار زیر است:
TCI=2[(4*CID)+CIA+(2*P)+(2*S)+W]
تعداد ساعات آفتاب (S) شاخص آسایش روزانه(CID)
میزان بارندگی (p) شاخص آسایش شبانه روزی. (CIA)
سرعت باد (W)
در انجام این پژوهش ابتدا ایستگاه منطقه انتخاب شد، سپس به منظور تعیین تقویم گردشگری و مقادیر میانگین بارش، ماهانه، میانگین دما، میانگین نم نسبی، بیشینه دما، کمینه نم نسبی، میانگین روزانه ساعات آفتابی و سرعت باد را برای یک دوره ۱۲ ساله آماری و پس از تجزیه و تحلیل و پردازش آنها و تهیه بانک اطلاعاتی، رتبه هر کدام از مولفه های CIA، CID، بارش، سرعت باد و ساعات آفتابی را بدست آورده، مقدار عددی TCI را به تفکیک برای ماه های سال و ایستگاه منطقه محاسبه نمودیم.
این شاخص ترکیبی، عناصر اقلیمی که بیشترین ارتباط با کیفیت تجربه توریستی برای غالب توریست ها دارد را بطور سیستماتیک ارزیابی می کند (ساری صراف و همکاران، ۱۳۸۸ ).
این شاخص از بعد بیوکلیماتیک بر گردشگری مطرح می شود و دارای هفت زیر شاخص میانگین دمای خشک ماهانه، میانگین روزانه رطوبت نسبی هوا، میانگین ماهانه حداکثر دمای خشک، میانگین رطوبت نسبی در هرماه، میانگین ماهانه بارندگی، میانگین روزانه تعداد ساعات آفتابی و میانگین روزانه سرعت باد در هر ماه می باشد. این هفت عامل به صور ت ۵ مولفه در فرمول لحاظ می شود که سه مورد از متغیرهای مدل بصورت مستقل و دومورد دیگر بصورت ترکیبی بیوکلیمایی مطرح گردیده اند.
و برای محاسبه TCI در منطقه فیروزکوه آمار ها را به صورت فصلی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم تا براساس فصل شرایط گردشگری منطقه را مورد بررسی قرار دهیم.
شاخص CID شاخص آسایش روزانه با دو مولفه حداکثر دما و حداقل رطوبت نسبی است. یعنی ترکیب این دو عنصر، شاخص آسایش روزانه را برای ما محاسبه می کند. قبل از هر چیز باید گفت که همه این ۵ مولفه که در بالا ذکر شد، ضریبی بین ۰ تا ۵ می گیرند که صفر به معنای شرایط نامناسب و به سمت ۵ شرایط ایده آل می شود. وضریب نهایی اقلیم گردشگری بین ۰ تا ۱۰۰ می باشد که از مجموع ضرایب این ۵ مولفه به دست می آید. هر یک از این ۵ شاخص یا مولفه بخشی از ضرایب نهایی را در بر می گیرند که در این بین این به این معنی است که اگر چنانچه ضریب اولیه این شاخص ۵ باشد.
جهت برآورد امتیاز هر کدام از شاخص های ذکر شده از مقیاس مخصوص به آن استفاده می کنیم. جهت محاسبه و براورد شاخص آسایش روزانه، از نمودار ارزیابی آسایش گرمایی استفاده می کنیم. در واقع این نمودار از دو محور تشکیل شده است. محور افقی مربوط به دما و محور عمودی نمودار مربوط به رطوبت نسبی است. نقطه تلاقی حداقل رطوبت نسبی و حداکثر دما نشان دهنده امتیاز آن شاخص ها است. در شکل زیر این نمودار ارائه شده است. همان گونه که گفته شد برای شاخص های ترکیبی با وارد کردن عدد رطوبت در سمت راست نمودار و دما در قسمت پایین نمودار و به دست اوردن نقطه تلاقی این دو(دما و رطوبت نسبی) امتیاز به دست می آید. اگر خوب توجه کنید در قسمت بالای نمودار اعداد کوچکی از سمت چپ از صفر شروع شده و تا پنج ادامه دارد در میانه نمودار از ۵ به ۴ می رسد و به سمت بالا از امتیاز آن کم می شود. این اعداد همان ضریب بین ۰ تا ۵ این شاخص را محاسبه می کنند.

شکل شماره ۴-۴- بر آورد شاخص آسایش شبانه و روزانه
جدول شماره ۴-۳ بر آورد شاخص CID درفیروزکوه

 

 

ضرایب

 

مقادیر

 

فصل

 

منطقه

 

 

 

۲

 

۵٫ ۴

 

حداکثر دما سانتیگراد

 

زمستان

 

فیروزکوه

 

 

 

۴۵٫ ۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ق.ظ ]




مبحث اول: افزایش سرمایه
یکی از اختیارات مهم مجمع عمومی فوق‌العاده افزایش سرمایه است. مطابق ماده ۸۳. ل.ا.ق.ت. که می‌گوید:«هرگونه تغییر در مواد اساسنامه یا در سرمایه شرکت منحصراً در صلاحیت مجمع عمومی فوق‌العاده می‌باشد.» فقط مجمع عمومی فوق‌العاده است که اجازه افزایش سرمایه را دارد و مجامع عمومی دیگر ولو آنکه کلیه سهامداران با افزایش سرمایه موافقت کنند قدرت و صلاحیت افزایش سرمایه را نخواهند داشت. در تأئید صلاحیت منحصر مجمع عمومی فوق‌العاده در ماده ۱۶۴. ل.ا.ق.ت. چنین آمده است :«اساسنامه شرکت نمی‌تواند متضمن اختیار افزایش سرمایه برای هیات مدیره باشد.» ماده فوق نظر به اهمیت زیاد افزایش سرمایه و آثار مترتب بر آن، علی الخصوص مسئله بالا رفتن تعهدات صاحبان سهام وضع شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مهمترین شرط در هنگام افزایش سرمایه، بایستی این موضوع باشد که: آیا سرمایه قبلی شرکت تماماً تأدیه شده است یا نه. زیرا به موجب ماده ۱۶۵.ل.ا.ق.ت.«مادام که سرمایه قبلی شرکت تماماً تأدیه نشده است، افزایش سرمایه تحت هیچ عنوانی مجاز نخواهد بود». این مطلب امری بدیهی است. زیرا چه بسا با پرداخت و تأدیه سرمایه قبلی شرکت، نیاز شرکت به افزایش سرمایه از بین برود و شرکت با همان سرمایه قبلی بتواند اقدامات مورد نظر خود را انجام دهد. پس اگر مقداری از سرمایه قبلی از سرمایه قبلی شرکت هنوز تأدیه نشده باشد، حتی در صورت توافق کلیه سهامداران در جلسه مجمع عمومی فوق العاده، امکان افزایش سرمایه وجود نخواهد داشت، به این دلیل که عبارت «تحت هیچ عنوانی مجاز نخواهد بود» مندرج در ماده ۱۶۵، بیانگر آن است که این مورد جزء قواعد آمره است. و بدیهی است نه تنها مجامع عمومی بلکه هیچ ارگان دیگری قادر به تصمیم گیری بر خلاف قواعد آمره نیست.
شرط دیگری که در هنگام افزایش سرمایه باید مدنظر قرار گیرد، این است که افزایش سرمایه نباید منجر به افزایش تعهدات صاحبان سهام شود اگر غیر از این باشد تنها در صورتی که کلیه صاحبان سهام با آن موافقت نمایند، امکان افزایش سرمایه وجود خواهد داشت. به این دلیل که بر طبق هیچ قاعده حقوقی نمی‌توان بدون رضایت شخصی تعهدات او را افزایش داد. این امر بدیهی است. اما با این حال، نظر به اهمیت حقوق سهامداران، قانونگذار عدم افزایش تعهدات صاحبان سهام را بدون رضایت آنها، در موارد ۹۴ و ۱۵۹ ل.ا.ق.ت. پیش‌بینی کرده است. ماده ۹۴ مقرر می‌دارد: «… هیچ اکثریتی نمی‌تواند بر تعهدات صاحبان سهام بیافزاید». همینطور ماده ۱۵۹ می‌فرماید، «افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود، در صورتی که برای صاحبان سهام ایجاد تعهد کند، ممکن نخواهد بود مگر آنکه کلیه صاحبان سهام با آن موافق باشند».
در مورد دلایل افزایش سرمایه باید گفت: که افزایش سرمایه به دلایل متعددی صورت می‌گیرد که توسعه امور تجاری، معمولاً از مهمترین اهداف افزایش سرمایه است. زمانیکه یک شرکت با موفقیت روبرو می‌شود سعی می‌کند دامنه فعالیت خود را گسترده تر کند که این امر تبعاً نیازمند افزایش سرمایه است.
از اهداف مهم دیگر افزایش سرمایه، تقویت و افزایش اعتبار شرکت است. در جامعه چنین معمول است که مردم تمایل بیشتری به همکاری و سرمایه گذاری در شرکت هایی که سرمایه و اعتبار آن زیاد است، نشان می‌دهند. همین امر باعث شناخته شدن و معروفیت هر چه بیشتر شرکت در سطح بسیار وسیعی می‌شود که نتیجه آن گسترده شدن فعالیت شرکت و به دنبال آن جذب منافع بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر آنچه که بیشتر مورد نظر وتوجه معامله کنندگان با یک شرکت قرار دارد، سرمایه شرکت است. و افراد با ملاحظه اعتبار و مقدار سرمایه شرکت با شرکت قراردادی منعقد یا معاملاتی انجام می‌دهند. در نهایت هر چه قدر سرمایه شرکت بیشتر باشد، عده بیشتری را به سوی خود جلب می‌کند و این می‌تواند راز موفقیت یک شرکت به حساب بیاید.
علاوه بر افزایش اختیاری سرمایه به شرح فوق، افزایش اجباری سرمایه، که می‌توان به نوعی آن را افزایش سرمایه به منظور بقای شرکت سهامی تعبیر نمود در هنگامی که سرمایه شرکت به دلایلی از حداقل مقرر در قانون تجارت کمتر شود در دو مورد محقق می‌شود.
اول- افزایش سرمایه موضوع ماده ۵ل.ا.ق.ت.
قانونگذار در شرکت‌های سهامی «حداقل سرمایه» را به منظور تأسیس شرکت سهامی معین نموده است. به همین دلیل سرمایه شرکت سهامی در هیچ زمانی نباید به کمتر از حداقل مقرر شده برسد. حال اگر سرمایه شرکت سهامی بعد از تاسیس به هر علتی از حداقل مقرر شده در قانون کمتر شود، هیات مدیره باید اقدام به دعوت سهامداران به منظور تشکیل جلسه مجمع عمومی فوق‌العاده نماید. تا مجمع مذکور در خصوص این موضوع تصمیم گیری نماید.
اگر صاحبان سهام مایل باشند که در قالب همان شرکت قبلی (سهامی خاص یا سهامی عام) به فعالیت خود ادامه دهند، به مدت یک سال فرصت دارند تا سرمایه شرکت را به حداقل مقرر شده در قانون برسانند. به همین منظور مجمع عمومی فوق‌العاده باید تشکیل جلسه داده و سرمایه شرکت را به حداقل مقرر شده در قانون برساند. ولی اگر افزایش سرمایه به تصویب نرسد و یا با وجود به تصویب رسیدن، شرکت نتواند ظرف مدت یک سال عملاً سرمایه شرکت را مطابق مقررات قانونی به حداقل مقرر شده در قانون برساند نمی‌تواند به بقای خود در قالب همان شرکت قبلی ادامه دهد. در غیر این صورت هر ذینفع می‌تواند انحلال شرکت را از دادگاه تقاضا نماید البته مجمع عمومی فوق‌العاده این اختیار را دارد که شرکت را به یکی از انواع شرکت‌های قانون تجارت نیز تغییر شکل دهد.
دوم:افزایش سرمایه موضوع ماده ۳۳ل.ا.ق.ت.
برابر ماده ۳۳ ل.ا.ق.ت. مبلغ پرداخت نشده سهام هر شرکت سهامی باید ظرف مدت مقرر در اساسنامه مطالبه شود در غیر این صورت هیات مدیره شرکت باید مجمع عمومی فوق‌العاده صاحبان سهام را به منظور تقلیل سرمایه شرکت تا میزان مبلغ پرداخت شده سرمایه دعوت کند. اگر مجمع عمومی فوق‌العاده سرمایه شرکت را تا میزان مبلغ پرداخت شده کاهش دهد ولی بر اثر کاهش، سرمایه شرکت از حداقل مقرر قانونی کمتر شود می‌توان از ماده ۵ ل.ا.ق.ت. وحدت ملاک گرفت و بیان داشت چون سرمایه شرکت از حداقل مقرر قانونی کمتر شده است مجمع عمومی فوق‌العاده به مدت یک سال فرصت دارد تا سرمایه شرکت را تا میزان مقرر قانونی افزایش دهد یا اینکه شرکت را با یکی ار انواع شرکت‌های قانون تجارت تغییر شکل دهد.
مبحث دوم: کاهش سرمایه
کاهش سرمایه که نوعی تغییر در سرمایه شرکت است ، در حقیقت تغییر در اساسنامه شرکت است بنابر این کاهش سرمایه از اختیارات مجمع عمومی فوق‌العاده است به عبارت دیگر چون مقدار سرمایه و مقدار سهام و مبلغ اسمی آن در اساسنامه ذکر می‌شود ، تغییر آن لزوما با تغییر اساسنامه امکان پذیر است البته باید اضافه کرد که کاهش سرمایه بصورت اختیاری با استهلاک سرمایه تفاوت دارد. کاهش اختیاری سرمایه از طریق رد قسمتی از سرمایه شرکت به سهامداران صورت میگیرد (تبصره ماده ۱۸۹. ل.ا.ق.ت) ولی استهلاک سرمایه از طریق سود خالص شرکت کسر می‌گردد . (ماده ۲۳۷. ل. ا. ق. ت)
سرمایه مطابق ماده ۱۸۹. ل. ا. ق. ت «مجمع عمومی فوق‌العاده شرکت می‌تواند به پیشنهاد هیات مدیره در مورد کاهش سرمایه بطور اختیاری اتخاذ تصمیم کند»
کاهش اختیاری سرمایه معمولاً به دلیل زیاد بودن دارایی شرکت صورت میگیرد. هنگامیکه میزان سرمایه یک شرکت برای فعالیتهای شرکت زیاد باشد و در حقیقت بین میزان سرمایه شرکت با فعالیت آن تناسبی وجود نداشته باشد، از نظر اقتصادی نگه داشتن سرمایه در شرکت بدون بهره برداری از آن به صرفه و صلاح سهامداران نیست به همین خاطر در مواردیکه شرکت سرمایه‌ای بیش از سرمایه مورد نیاز برای فعالیت خود در اختیار داشته باشد ، بهتراست اقدام به کاهش سرمایه بکند و سرمایه اضافی را بین سهامداران شرکت تقسیم کند.
گاهی کاهش سرمایه به منظور افزایش سرمایه است. بعنوان مثال شرکتی که در اثر زیان و از دست دادن قسمتی از سرمایه خود دچار مشکل کمبود سرمایه شده و برای فعالیت مجدد نیاز به افزایش سرمایه دارد، بهتر است اقدام به کاهش اختیاری سرمایه بکند و سرمایه خود را به میزان دارایی واقعی شرکت کاهش دهد سپس مبادرت به افزایش سرمایه نماید، بدون آنکه سرمایه خود را به میزان دارایی واقعی کاهش دهد نمی‌تواند در جذب سهامداران جدید موفق باشد. به این علت که سهامداران جدید حاضر نمی‌شوند سهام شرکت زیان دیده‌ای را بخرند که قسمت اعظم مبالغ پرداختی توسط آنها باید صرف زیان‌های قبلی شود. به همین دلیل بهتر است اول سرمایه شرکت را به میزان واقعی آن تقلیل داده، سپس مبادرت به افزایش سرمایه نمود. کاهش سرمایه به منظور محروم نشدن سهامدارن از دریافت منافع، در مواقعی که دچار زیان شده است یکی دیگر از دلایل کاهش اختیاری سرمایه است بعنوان مثال، شرکتی که دچار زیان شده ، باید سودی را که در سالهای بعد بدست می‌آورد صرف جبران زیان‌های شرکت نماید. به این دلیل که مطابق ماده ۲۳۸. ل. ا. ق. ت از سود خالص باید زیان‌های وارده در سالهای قبل به همراه اندوخته قانونی برداشت شود، سپس در صورتیکه مبلغی از سود باقی مانده آن را بین سهامداران تقسیم کرد. از طرفی اگر سرمایه شرکت کاهش یابد مبلغی که باید تحت عنوان اندوخته قانونی منظور گردد کمتر می‌شود و بنابر این سود بیشتری قابل پرداخت به سهامداران است. در راستای همین منظور شرکتی که دچار زیان شده، ممکن است برای جبران زیان خود زمان زیادی سهامداران رااز دریافت سودمحروم کند برای اینکه چنین محرومیتی برای سهامداران به وجود نیاید، بهتر است شرکت سرمایه خود را به میزان واقعی یعنی به میزانی که زیان دیده کاهش دهد و مسئله جبران زیان‌های قبلی را منتفی سازد و سود کمتری را بعنوان اندوخته قانونی منظور نماید تا سود باقیمانده آن را بین سهامداران تقسیم کند.
همچنین محدود شدن دامنه فعالیت شرکت [۲۹] و قابل اجرا نبودن تمامی اهداف شرکت و در نتیجه زیاد بودن سرمایه اولیه شرکت[۳۰] از دلایل مهم دیگر کاهش اختیاری سرمایه است.
اولین مرحله در کاهش اختیاری سرمایه از طریق مصوبه مجمع عمومی فوق‌العاده پیشنهاد هیات مدیره مبنی بر کاهش سرمایه است.
در رابطه با طریقه کاهش اختیاری سرمایه باید گفت که بر خلاف کاهش اجباری سرمایه که از طریق تقلیل تعداد سهام و تقلیل مبلغ اسمی سهام صورت می‌گیرد ، کاهش اختیاری سرمایه فقط از طریق کاهش بهای اسمی سهام صورت میگیرد. علت ممنوعیت شاید آن باشد که در کاهش سرمایه از طریق مبلغ اسمی بر خلاف کاهش سرمایه از طریق کاهش تعداد سهام اصولاً به تساوی حقوق صاحبان سهام لطمه وارد نمی‌گردد. بدلیل آنکه مبلغ اسمی هر سهم در میزان رای دارنده سهم اثری ندارد برخلاف کاهش سرمایه از طریق کاهش تعداد سهام که ممکن است موجب گردد سهامداران از حق رای محروم شوند. به عنوان مثال اگر اساسنامه، داشتن ۱۰ سهم را برای رای دادن مقرر نماید و شرکت تصمیم به کاهش سرمایه از طریق کاهش تعداد یک سهم برای هر دارنده سهم نماید. این تصمیم هم به حقوق شخصی که دارای ۱۰ سهم است لطمه وارد می کند و هم شخصی را که نه سهم داشته و در حال خرید یک سهم بوده که تعداد سهم خود را به عدد ۱۰ برساند متضرر می کند. علت ممنوعیت کاهش اختیاری سرمایه از طریق کاهش تعداد سهام هر چه که باشد در بعضی موارد مشکل ساز است. چه بسا در مواردی ارزش واقعی سهام شرکت به مراتب بیشتر از ارزش اسمی است و شرکت در وضعیت خوبی به سر می‌برد اما بنا به دلایلی که گفته شد قصد کاهش سرمایه را دارد و با توجه به آنکه ارزش اسمی هر سهم حداقل قانون تعیین شده است. شرکت نمی‌تواند اقدام به کاهش سرمایه نماید. به نظر این جانب با توجه به آن که یکی از شروط کاهش اختیاری سرمایه لطمه وارد نشدن به تساوی حقوق صاحبان سهام است بهتر است قانون‌گذار اجازه کاهش اختیاری سرمایه را از طریق کاهش تعداد سهام بدهد.چه بسا کاهش تعداد سهام منجر به آن نشود که به تساوی حقوق صاحبان سهام لطمه وارد شود به عنوان مثال شرکتی که ۱۰ سهام دار دارد و تمامی سهامداران سهام برابر دارد، اگر کاهش اختیاری از طریق کاهش تعداد سهام مجاز باشد نه تنها به تساوی حقوق صاحبان سهام لطمه وارد نشده، بلکه هیچ گونه مشکل دیگری ایجاد نخواهد شد. در صورت کاهش اختیاری سرمایه اولاً کاهش مبلغ اسمی سهام باید به تساوی باشد ، ثانیاً مبلغ تقلیل یافته هر سهام به صاحب آن داده شود.
از جمله اختیارات دیگر مجمع عمومی فوق العاده، کاهش اجباری سرمایه است که این کاهش به دو طریق صورت می‌گیرد:
از طریق کاهش تعداد سهام
از طریق کاهش مبلغ اسمی سهام.
در موردیکه کاهش سرمایه از طریق کاهش مبلغ اسمی سهام به عمل می‌آید اولا، باید کاهش مبلغ اسمی سهم به صورت تساوی باشد. ثانیاً مبلغ کاهش یافته هر سهم به صاحب آن مسترد گردد.
کاهش سرمایه در دو حالت اجباری است:
عدم پرداخت باقیمانده سهام هر شرکت سهامی ظرف مدت مقرر در اساسنامه .
در هنگام تاسیس شرکت سهامی موسسین و پذیره نویسان فقط ملزم به پرداخت سی و پنج در صد مبلغ اسمی سهام هستند. [۳۱] البته در کنار آن تعهد می‌نمایند ظرف مدت مقرر در اساسنامه نسبت به پرداخت بقیه سرمایه اقدام نمایند. مطابق بند ۷ ماده ۸. ل.ا.ق.ت مبلغ پرداخت شده هر سهم و نحوه مطالبه بقیه مبلغ اسمی هر سهم می‌بایستی در طرح اساسنامه قید گردیده باشد. علت عدم سختگیری قانونگذار در مورد ضروری نبودن پرداخت تمامی سرمایه تعهد شده این است که معمولاً در هنگام تشکیل شرکت ، نیازی به در اختیار داشتن کلیه سرمایه احساس نمی‌شود به همین خاطر به موسسین و پذیره نویسان اجازه می‌دهد که در موقع تاسیس فقط قسمتی از سرمایه تعهد شده را بپردازد و بقیه سرمایه را در مواقع دیگری که در اساسنامه مشخص می‌شود بپردازند مهلتی که اساسنامه می‌تواند برای پرداخت بقیه مبلغ تعهد شده سهام در نظر بگیرد بموجب بموجب بند ۷ ماده ۸. ل.ا.ق.ت حد اکثر «پنج سال » است. بعد از سپری شدن مدت مقرر در اساسنامه هیات مدیره باید مبلغ پرداخت نشده هر سهام را از کلیه صاحبان سهام بدون تبعیض مطالبه نماید. [۳۲]
کسی که تعهد خرید سهامی را کرده باشد ، مسئول پرداخت تمامی مبلغ اسمی آن است مگر اینکه قبل از تادیه مبلغ اسمی آن ، سهم را به شخص دیگری انتقال دهد که در این صورت دارنده جدید سهام موظف به پرداخت به مبلغ اسمی خواهد بود. [۳۳].
برای مطالبه تمام یا قسمتی از مبلغ پرداخت نشده ، هیات مدیره باید مراتب را از طریق انتشار آگهی در روزنامه کثیر الانتشاری که آگهی‌های مربوط به شرکت در آن منتشر می‌شود به دارندگان فعلی سهام اطلاع دهد و مدت معقول و متناسبی برای پرداخت مبلغ مورد مطالبه مقرر دارد. در صورتیکه بعد از مدت مقرر شده بقیه مبلغ اسمی پرداخت نشود نسبت به آن خسارت دیر کرد از قرار نرخ رسمی بهره به علاوه چهار درصد به مبلغ پرداخت نشده اضافه می‌شود همچنین به دارندگان سهامی که بقیه مبلغ اسمی سهم را نپرداخته‌اند ، اخطار می‌شود که ظرف مدت یک ماه نسبت به پرداخت بقیه مبلغ تعهد شده و خسارت تاخیر آن اقدام نمایند. حال اگر ظرف مدت یک ماه نسبت به پرداخت بقیه مبلغ تعهد شده و خسارت تاخیر آن اقدام ننمایند ، شرکت مبادرت به فروش اینگونه سهام می‌کند. اگر سهام فوق از طریق بورس اوراق بهادار پذیرفته شده باشند از طریق بورس، وگرنه از طریق مزایده به فروش آنها اقدام خواهد کرد. بعد از فروش ابتدا کلیه هزینه‌ای مربوط به فروش سهام را برداشت کرده و در صورتیکه خالص حاصل فروش از بدهی صاحب سهم (بابت اصل و هزینه‌ها و خسارت دیرکرد) بیشتر باشد، مازاد به وی پرداخت می‌شود (ماده ۳۵. ل.ا.ق.ت) بدیهی است اگر حاصل فروش کمتر از بدهی مزبور باشد ، باقیمانده بدهی از وی قابل مطالبه خواهد بود.
اگر هیات مدیره به وظیفه خود در رابطه با مطالبه بقیه مبلغ تعهد شده سهام اقدام ننماید و یا اینکه وظایف قانونی خود را انجام دهد ولی موفق به دریافت باقیمانده مبلغ اسمی نشود و یا اینکه در جریان مزایده کسی حاضر به خرید سهام نشود مکلف است مجمع عمومی فوق‌العاده صاحبان سهام را به منظور کاهش سرمایه تا میزان مبلغ پرداخت شده دعوت نماید.
در هنگام اعمال مسئله تقلیل سرمایه توسط مجمع عمومی فوق‌العاده ممکن است مشکلی بوجود آید. تقلیل سرمایه شاید منجر به آن شود که سرمایه شرکت از حداقل مقرر قانونی کمتر شود که این امر بر خلاف مقررات قانون تجارت است که در آن حداقل سرمایه شرکت‌های سهامی را مقرر کرده است البته شاید بتوان گفت در صورتیکه تقلیل سرمایه منجر به کاهش سرمایه از حداقل تعیین شده قانونی شود آنگاه مجمع عمومی فوق‌العاده می‌تواند با بهره گرفتن از وحدت ملاک ماده ۵ . ل.ا.ق.ت شرکت اقدام به افزایش سرمایه و یا تبدیل شرکت به نوعی دیگر از انواع شرکت‌های مذکور در قانون تجارت نماید. در لایحه تجارت ۹۱ نویسندگان لایحه ظاهرا به این مشکل پی برده و در جهت اصلاح ماده ۳۳.ل.ا.ق.ت بر آمده‌اند برابر ماده ۴۰۸ مجمع عمومی فوق‌العاده در زمانیکه مبلغ پرداخت نشده ظرف مدت مقرر در اساسنامه پرداخت نشود و هیات مدیره هم موفق به اخذ مطالبات نشود. دو اختیار دارد یکی کاهش سرمایه البته با این شرط که کاهش سرمایه موجب تقلیل سرمایه شرکت از نصاب مقرر در قانون نگردد اما در صورتیکه مجمع عمومی فوق‌العاده نخواهد اقدام به کاهش سرمایه نماید و یا در جلسه منعقده موفق به تصویب کاهش سرمایه نگردد یا اینکه کاهش سرمایه به دلیل کمتر شدن سرمایه از حداقل مقرر قابل انجام نباشد آن وقت مجمع عمومی فوق‌العاده یک راه بیشتر ندارد و آن هم تبدیل شرکت به یکی از اقسام شرکت‌های تجاری موضوع لایحه تجارت ۹۱ است با توجه به این توضیحات ماده ۴۰۸ اشکال ماده ۳۳. ل.ا.ق.ت را برطرف کرده است.بنا بر این با توجه به مراتب فوق می‌توان یک تفاوت صریح بین اختیارت مجمع عمومی فوق‌العاده ماده ۳۳. ل.ا.ق.ت و مجمع عمومی فوق‌العاده موضوع ماده ۴۰۸ لایحه تجارت ۱۳۹۱ آن است که بر اساس ماده ۳۳ کاهش سرمایه توسط مجمع عمومی فوق‌العاده حتی اگر منجر به آن شود که سرمایه شرکت از حداقل مقرره قانونی کمتر شود ممنوع نیست به دلیل آنکه قانونگذار راه دیگری برای مجمع عمومی فوق‌العاده نگذاشته است و این مجمع چاره‌ای ندارد جز آنکه اول سرمایه را کاهش دهد و بعد به موجب ماده ۵. ل.ا.ق.ت ظرف یکسال سرمایه شرکت را افزایش بدهد و یا اینکه شرکت را به یکی از اقسام شرکت‌های تجاری مذکور در قانون ۱۳۴۷ تبدیل بکند اما برابر ماده ۴۰۸ لایحه تجارت ۹۱ کاهش سرمایه اگر منجر به کمتر شدن سرمایه از حداقل مقرره قانون شود ممنوع است.
علت کاهش سرمایه در چنین موردی واضح و روشن است به این دلیل که سرمایه ثبت شده شرکت سرمایه واقعی نیست و باید به میزان واقعی آن تقلیل داده شود.
۲- از بین رفتن نیمی از سرمایه شرکت و عدم رای مجمع فوق‌العاده به انحلال شرکت.
مطابق ماده ۱۴۱.ل.ا.ق.ت در صورتیکه بر اثر ضرر و زیان وارد شده به شرکت حداقل نصف سرمایه شرکت از میان برود هیات مدیره موظف است بلافاصله۱ اقدام به دعوت مجمع عمومی فوق‌العاده نماید تا مسئله انحلال یا ادامه فعالیت شرکت مورد شور و رای واقع شود.
در مورد ضرورت دعوت هیات مدیره از مجمع عمومی فوق‌العاده باید گفت این حق مسلم سهامداران شرکت است در مواقعی که شرکت دچار زیان فراوانی شده است تشکیل جلسه داده و در مورد انحلال یا ادامه فعالیت شرکت به بحث و بررسی بپردازند. چه بسا متوجه شوند که ضرر و زیان شرکت همچنان ادامه خواهد یافت و در نتیجه رای به انحلال شرکت بدهند به همین دلیل است که قانونگذار هیات مدیره را مکلف ساخته است تا در چنین مواقعی بصورت فوری مبادرت به دعوت مجمع فوق‌العاده نماید تا سهامداران در مورد سرنوشت شرکت و سرمایه خود تصمیم مناسب را اتخاذ نمایند بعد از اینکه هیات مدیره صاحبان سهام را به منظور تشکیل مجمع عمومی فوق‌العاده دعوت کرد بلا فاصله مجمع فوق تشکیل و به بررسی موضوع انحلال یا بقای قعالیت شرکت می‌پردازد در جلسه‌ای که به همین منظور تشکیل می‌شود مجمع مزبور می‌تواند با در نظر گرفتن اوضاع و احوال و وضعیت نا مناسب شرکت تصمیم به انحلال شرکت بگیرد اما اگر مجمع عمومی فوق‌العاده انحلال شرکت را به صلاح ندانست موظف است در همان جلسه و با رعایت مقررات ماده ۶. ل.ا.ق.ت اقدام به کاهش سرمایه به مبلغ سرمایه موجود نماید اما اگر مجمع عمومی مزبور نتواند مطابق مقررات قانونی منعقد گردد و تصمیم لازم را اتخاذ نماید هر ذینفع می‌تواند انحلال شرکت را از دادگاه صالح درخواست نماید در مورد علت تقلیل سرمایه باید گفت در مواردیکه شرکت دچار زیان می‌شود و قسمتی از سرمایه خود را از دست می‌دهد واضح و مبرهن است که میزان سرمایه واقعی آن با میزان سرمایه اسمی و ثبت شده آن یکی نیست به همین خاطر قانون‌گذار برای حمایت از اشخاص ثالث و برای اینکه بدانند سرمایه واقعی شرکت به چه میزان است مجمع عمومی فوق‌العاده را ملزم ساخته در صورت عدم رای به انحلال شرکت سرمایه شرکت را به میزان سرمایه موجود کاهش دهد.
مبحث سوم: انحلال شرکت
انحلال شرکت به دو گونه اتفاق می‌افتد ۱- انحلال اجباری ۲- انحلال اختیاری
انحلال اجباری به دو صورت انجام می‌شود.
انحلال قبل از مواعد که شامل مواردذیل می‌شود.
الف :انحلال به علت انجام گرفتن موضوع عملیات شرکت
ب: انحلال به علت غیر ممکن شدن موضوع فعالیت شرکت
۲- انحلال بعد از موعد یا انحلال به علت پایان مدت فعالیت شرکت
با توجه به آنکه موضوع بحث در رابطه با اختیارات سهامداران اکثریت است و موارد انحلال اجباری بدون اراده اکثریت سهامداران خود به خود محقق می‌شود موضوع بحث ما نیست.
انحلال اختیاری خود در سه صورت انجام می‌گیرد.
الف -انحلال اختیاری به موجب اساسنامه :شرکت‌های سهامی می‌توانند حوادث و مسائل مختلفی را در اساسنامه خود پیش‌بینی نمایند که در صورت وقوع آنها شرکت خود به خود منحل شود. لذا چون بحث در رابطه با اعمال اختیارات سهامداران اکثریت است بررسی موضوع انحلال اختیاری به موجب اساسنامه خارج از موضوع این پایان نامه است چرا که در این موارد دارندگان اکثریت سهام هیچگونه اختیاری ندارند و شرکت درهر حال باید منحل شود. البته بدیهی است که سهامداران اکثریت می‌توانند با تغییر اساسنامه شرکت موارد انحلال اختیاری را تغییر دهند.
ب -انحلال موضوع ماده ۱۴۱.ل.ا.ق ت: مطابق ماده مذکور «اگر بر اثر زیان‌های وارده حداقل نصف سرمایه شرکت از میان برود، هیأت مدیره مکلف است بلافاصله مجمع عمومی فوق‌العاده صاحبان سهام را دعوت نماید تا موضوع انحلال یا بقای شرکت مورد شور و رأی واقع شود» مجمع عمومی فوق‌العاده که به همین منظور تشکیل می‌شود می‌تواند با اکثریت دو سوم آرا حاضر در جلسه رسمی تصمیم به انحلال شرکت بگیرد البته همان طور که گفته شد انحلال اجباری نیست و مجمع عمومی فوق‌العاده می‌تواند به جای انحلال شرکت سرمایه شرکت را به مبلغ سرمایه موجود کاهش دهد نویسندگان لایحه تجارت ۹۱ در رابطه با موضوع فوق تغییراتی ایجاد نمودند که خلاصه آن به شرح ذیل است:
۱-در ماده ۲۱۶ لایحه تجارت ۹۱ آمده اگر بر اثر زیان‌های وارد شده اموال شرکت بر اساس صورتهای مالی از نصف سرمایه ثبت شده کمتر شود در حالی که برای اعمال ماده ۱۴۱ل.ا.ق.ت می‌بایستی نصف سرمایه شرکت از میان برود و می‌دانیم که میان سرمایه شرکت وسرمایه ثبت شده معمولاً تفاوت وجود دارد.
۲-ماده ۲۱۶ لایحه تجارت ۹۱ در این گونه موارد اجازه تبدیل شرکت را هم به مجمع عمومی فوق‌العاده داده است. درحالی که در ماده ۱۴۱ ل.ا.ق ت چنین مسئله‌ای پیش‌بینی نشده است.
۳-در راستای اعمال ماده ۱۴۱ ل.ا.ق ت کاهش سرمایه ممکن است منجر به آن شود که سرمایه شرکت از حداقل مقرر قانونی کمتر شود و مجمع فوق‌العاده مجاز به انجام چنین کاری است منتهی بعدا می‌بایستی به استناد ماده ۵.ل.ا.ق.ت ظرف یکسال افزایش سرمایه بدهد و یا اینکه شرکت را به نوع دیگری تبدیل نماید درحالیکه براساس ماده ۲۱۶ کاهش سرمایه اگر منجر به آن شود که سرمایه از حداقل مقرر قانونی کمتر شود مجمع عمومی فوق‌العاده اجازه کاهش سرمایه را ندارد هر چند حداقل مبلغ سرمایه در ل. ا. ق. ت. و لایحه تجارت ۹۱ با یکدیگر متفاوت است.
ج-انحلال به موجب تصمیم مجمع عمومی فوق العاده
انحلال بر طبق مقررات اساسنامه با انحلال به موجب تصمیمات مجمع عمومی فوق‌العاده تفاوت عمده‌ای دارد.در انحلال اختیاری به موجب مقررات اساسنامه تنها در صورتی که مسائل و حوادث پیش‌بینی شده در اساسنامه به وقوع بپیوندد شرکت منحل می‌شود اما در مورد انحلال به موجب تصمیمات مجمع عمومی فوق‌العاده باید گفت که مجمع عمومی فوق‌العاده می‌تواند در هر زمان و به هر علتی رای به انحلال شرکت بدهد و نیازی به آن نیست که موارد انحلال را قبلا پیش‌بینی کرده باشد دلیل اختیارات زیاد مجمع عمومی فوق‌العاده در این زمینه این است که یک شرکت نمی‌تواند تمامی مسائل و حوادثی را که در آینده اتفاق می‌افتد و موجب ضرر وزیان شرکت می‌شود پیش‌بینی کند و به همین خاطر باید مرجعی باشد تا درزمانی که ادامه شرکت به نفع و صلاح سهامداران نیست بتواند با انحلال شرکت از ضررهای بیشتر جلوگیری نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]




۳.اکرمیه( ۱۹۹۶): بخش ازبکستانی درهی فرغانه به عنوان یک کانون محلی ابتدایی این جنبش محسوب می شود. نام این جنبش برگرفته از رهبرش، اکرم یولداشاف است. وی یکی از اعضای حزب التحریر از ۱۹۸۸-۱۹۸۶ قبل از اختلاف و ناسازگاری بوده. او همچنین بیان می کند که به طور عمیق تحت تاثیر النبهانی است. در سال ۱۹۹۶ اکرمیه را تاسیس کرد. در منطقهی اندیجان ( منطقهی بومی اش) اولین بار در ۱۹۹۸ دستگیر می شود و متهم به داشتن مواد مخدر ( قاچاق مواد مخدر) می شود. بار دوم بعد از حملات بمبگذاری در فوریهی ۱۹۹۹ دستگیر شده و محکوم به ۱۷ سال زندان می شود. یولداشاف، یک نشریهی الهی به عنوان ازبکی می نویسد: “راه ایمان"، که هدفش دعوت مردم به اسلام بود. اکرمیه به نظر می رسد به دلیل تأکید بر قول های اجتماعی- اقتصادی که دولت ازبک قادر نبوده آن ها را تامین کند: شغل و پول، به نسبت دیگر گروه ها موفقتر بوده است.[۲۵۰]
۴.حزب النصرت( حزب همیاری)
که توسط یک گروهی از اعضای حزب التحریر در تاشکند در سال ۱۹۹۹ ایجاد شده بود. مانند حزب التحریر، این گروه در اساس مخفی و زیرزمینی است. این گروه بیشتر شامل اعضای پیشین گروه های حاشیه ای اسلامی دیگر هستند و همچنین آن ها از طرف حکومت ازبکستان به انجام فعالیت های اسلامی افرطی متهم شده اند. طرفدارانش شامل هواداران حزب التحریر هستند که از افشای عمومی وحشت دارند.[۲۵۱]
افزایش گروه های افراطی درهی فرغانه به نحو روشنی مشهود بوده است. گروه هایی همچون تبلیغ (ماموریت)، اوزون سوکول (ریش بلند)، عدالت اویوشماسی (جامعه عدالت)، اسلام لشکرلری(جنگجویان اسلام)، توبه (ندامت) و نور (پرتو نور) وجود دارند. اما پیشرفت بسیار کندی در داخل منطقه داشته اند. معمولاً، این گروه ها کوچک و منزوی بوده و تهدید فوری را به ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان تحمیل نمی کنند.[۲۵۲]
علت شهرت حزب التحریر به خاطر تقاضای آن برای استقرار مجدد خلافت اسلامی است که می تواند همهی مسلمانان را بدون توجه به ملیت، منطقه، قبیله یا اختلافات فرقه ای متحد کند. تبلیغات آن در تقبیح غرب و علیه رژیم های عربی که معتقد است به میراث اسلام احترام نمی گذارند، شدید است. ادعای حزب التحریر، حمایت از شیوه های مسالمت آمیز است؛ اما این ادعا در قبال تلاش های انقلابی که توسط سایر گروه ها هدایت و انجام می شود، صادقانه نیست. عدم خشونت حزب التحریر باید در این راستا تلقی شود: در حالی که اکنون، حزب التحریر نمی تواند به طور مستقیم درگیر اقدامات فیزیکی یا ترور گردد، اما حمایت های مالی، ساختاری و فلسفی آن، نباید نادیده گرفته شود. تعهد این حزب به عدم خشونت، به طور مسلم مغایر با حمایت تلویحی آن در حمایت از خشونت دیگران است. ایدئولوژی حزب التحریر پیوندی از اعتقادات اسلامی با اعتقادات مارکسیسم – لنینیسم است. در نتیجه، این حزب به آسانی از سوی دولت های غربی به عنوان تبلیغات حکومت دینی استبدادی طرد شده است.[۲۵۳]
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۳-۱۰ واکنشهای دولت های منطقه
حزب التحریر در آسیای مرکزی بسیار فعال است. شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت ها در منطقه به گسترش شهرت و موقعیتش کمک کرده است. حزب بازگشت به ارزش های اسلامی را تنها راه حل آسیب اجتماعی می داند. بدین ترتیب خواستار عدالت، تثبیت قوانین شرعی در مناطقی است که قانون در نظام سیاسی آن ها ضعیف و تحریف شده است. وجود اختلافات قومی میان قرقیزستان و ازبکستان، ازبکستان و ترکمنستان محبوبیت حزب را در مناطقی که هنوز درگیر بحران هستند، بیشتر می کند. حزب التحریر تبلیغاتش را در آسیای مرکزی از طریق نشریه ها، کتاب ها و اینترنت در کشورهای غربی و آسیای مرکزی به زبان عربی گسترش داده است. در سال ۲۰۰۵ آن تلاش کرده که یک شبکهی تلویزیونی و ایستگاه رادیویی در اُش جنوب قرقیزستان ایجاد کند که مداخلهی مقامات محلی مانع از این کار شد.[۲۵۴]
همچنین حزب به عنوان یک امور خیریه، به ویژه در مناطقی که از لحاظ اجتماعی آسیب پذیر هستند، عمل می کند. حزب التحریر به خانواده های اعضای زندانی و خانواده های فقیر کمک می کند از جمله از طریق توزیع کالاهای رایگان در طول روزهای مقدس مذهبی ( تعطیلات مذهبی). با وجود سیاست حکومت های آسیای مرکزی مبنی بر ممنوعیت عضویت حزب التحریر، محبوبیت حزب در حال رشد است که این امر ناشی از گسترش عقایدی مخالف عقاید رسمی حکومت است. در قرقیزستان حزب بر تاکتیک های سرکوبگرانه ی سرویس های امنیتی تأکید می کند. در تاجیکستان بر فساد دولتی، ناکافی بودن گازها، تجهیزات برق و مشکلات مهاجرت.[۲۵۵] حزب سعی در جذب حامیانی در میان معلمان، سیاستمداران، مقامات نظامی و دیگر نمایندگانی از طبقات متوسط و بالا دارد. [۲۵۶]
تاجیکستان از ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹، آزاداندیش ترین جمهوری آسیای مرکزی در زمینهی برخورد با احزاب و جنبش های اسلام گرا بود. پس از امضای موافقت نامه های صلح تاجیکستان که نقش نهضت اسلامی تاجیکستان را بر مبنای قانون اساسی، قانونی میداند، موضع دولت در قبال حزب التحریر مسالمت آمیز بوده، اما از اوایل سال ۲۰۰۰ که حزب التحریر در حال گسترش نفوذ خود در شمال بود، موضع دولت سخت تر شد. در سال های ۲۰۰۰و ۲۰۰۱ دستگیری های گستردهای اتفاق افتاد. محکومیت های زندان در سراسر کشور از پنج تا هشت سال به ۱۲ تا ۱۸ سال رسید. در سال ۲۰۰۲ این روند کاهش پیدا کرد، به خصوص بعد از ۱۱ سپتامبر به دلیل افزایش فعالیت سرویس های امنیتی و دستگیری ها، رهبران حزب به فعالیت های زیرزمینی روی آوردند.[۲۵۷]
مقامات تاجیکستان در ۱۶ ژانویه ۲۰۰۶ اعلام نمودند که در سال گذشته ۹۹ تن از اعضای مدعی در عضویت در حزب التحریر را دستگیر نمودند. تعداد زیادی از این افراد به جرم فعالیت های افراط گری به زندان های طویل المدت محکوم شدند. کارشناسان عقیده دارند که با وجود سرکوب حزب التحریر از جانب دولت های منطقه شمار اعضاء و طرفداران این گروه سال به سال رو به افزایش بوده است. شمار اعضای این گروه در آسیای مرکزی به درستی معلوم نیست. به عقیدهی بعضی از تحلیلگران تعداد اعضای این گروه که قصد دارند یک مرکز خلافت و یا یک حکومت اسلامی ایجاد نمایند به چندین هزار نفر می رسد. تنها در تاجیکستان ۹۹نفر در سال ۲۰۰۵، ۹۹ عضو حزب التحریر که ۱۶ تن از آنان زن بودند دستگیر شدند. همانطوری که مقامات دولتی تاجیکستان در ۱۶ ژانویه اعلام کردند، ۳۸ تن از این افراد به جرم افراط گرایی به زندان های طولانی مدت محکوم شدند. عبدالقادر محمدیف از مقامات وزارت اطلاعات تاجیکستان ادعا نمود که ۲ تن از دستگیر شدگان از رهبران حزب التحریر می باشند. محمدیف گفت: «تحقیقات نشان میدهد که یکی از این رهبران نائب رئیس حزب التحریر شاخه تاجیکستان و هم اکنون دادستانی منطقهی سغد در شمال تاجیکستان سرگرم بررسی این موضوع است و در مورد فرد دوم تحقیقات تکمیلی نشان می دهد که وی رهبر حزب التحریر در منطقهی سغد است. نامبـردگان هـر دو در بازداشت به سر می برند و رسیدگی به پروندهی آن ها مراحل پایانی خود را می گذراند.» [۲۵۸]
رژیم ازبکستان اولین بار در سال ۱۹۹۷ مقابله با حزب را آغاز کرد. حزب التحریر از اواسط دههی ۱۹۹۰ میلادی تنها در منطقهی آسیای مرکزی فعالیت می کند. ازبکستان افراطیون مذهبی را به دست داشتن در بمب گذاری در تاشکند در فوریهی ۱۹۹۹ و باز بمب گذاری مجدد در تاشکند و بخارا در بهار و تابستان ۲۰۰۴ محکوم و سرزنش می نماید. مقامات ازبکستان نیز اعضای حزب التحریر را به دخالت در آشوب های شهر اندیجان در شرق ازبکستان در می ۲۰۰۵ متهم و محکوم نمودند. اما بسیاری از گروه های طرفدار حقوق بشر در مورد دست داشتن تمامی دستگیرشدگان برای براندازی حکومت ازبکستان قانع نشده اند. آنان دولت ازبکستان را متهم می کنند به این که قصد دارد در پوشش این حوادث تمامی مخالفان خود از هر دسته و گروه ممکن را سرکوب کرده، از بین ببرد و عقیده دارند که حتی مسلمانان صلح جو که خواستار به دست گرفتن سرنوشت خویش در پناه تعلیمات مذهبی هستند هم اکنون در خطر اعدام شدن و مجازات هستند.[۲۵۹] دستگیری فعالان حلقه های حزب التحریر در ۲۰۰۸ در تاشکند که شامل ۲۷ زن بوده که در رأس آن کریما حکمت آوا و محبت صادیق آوا قرار داشتند.[۲۶۰]
سیاست های تند و سختگیرانه دولت های آسیای مرکزی درجهت مقابله با حزب التحریر یارای تحمل و توان مقابله با شیوه و تاکتیک مبارزاتی اعضای این گروه اسلامی را، که به منظور افزایش صفوف هواداران خود به کار میگیرد، ندارد. سیاست های اعمال شده توسط رهبران منطقه تاکنون تأثیر و کارآیی چندانی در جهت جلوگیری از گسترش ایده ها و افکار حزب اسلامی مذکور که فعالیت های آن ممنوع اعلام شده، نداشته است. این که رهبران کشورهای آسیای مرکزی، گروه اسلامی حزب التحریر را که برای سرنگونی حکومت های غیردینی منطقه و برقراری حکومت اسلامی تلاش می نماید، تهدیدی برای منطقه ارزیابی می نمایند، قابل درک است.
اعضای حزب التحریر به ویژه در جمهوری قرقیزستان، فعالیت های بیشتری دارند. در واقع بیشترین هواداران حزب التحریر در منطقهی آسیای مرکزی پس از ازبکستان در قرقیزستان ساکن هستند. بر اساس برخی آمار و اطلاعات موجود، حدود ۱۰۰۰۰ نفر در قرقیزستان در سال های اخیر، دین خود را تغییر داده و به مسیحیت ( پروتستان) گرویدهاند. در حالی که تنها ۳۰۰۰ نفر به عضویت گروه اسلامی حزب التحریر در آمده اند. دعاوی جنایی علیه اعضای حزب در سال ۲۰۰۱ به شدت افزایش یافت و از ۱۱ مورد در سال ۲۰۰۰ به ۸۶ مورد در سال ۲۰۰۱ رسید، اما در سال ۲۰۰۳ این تعداد ۴۱ مورد بود. اعلام دقیق اعضای حزب التحریر در منطقهی آسیای مرکزی امری دشوار است. برخی تعداد آن ها را عددی بین ۱۵۰۰۰ و ۲۰۰۰۰ نفر برآورد میکند، ولی فعالان حزب التحریر آمار اعضای خود را بسیار بیشتر از این اعلام میکند. درعین حال نیروهای انتظامی و ناظران نیز اعضای حزب التحریر را بسیار کمتراز آمارمذکور میدانند.[۲۶۱]
نقطه عطف برای این گروه در قرقیزستان در اکتبر ۲۰۰۸ شکل گرفت. بدین ترتیب که شورشی در شهر جنوبی نوکات در پی ممنوعیت برگزاری جشن عمومی عید فطر از طرف مقامات رخ داد. بر اساس شواهد ۳۲ نفر از افراد به جرم دامن زدن به این ناآرامی ها تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. تا قبل از حوادث نوکات، دادگاه قرقیزستان به تحمیل جریمهی نسبتاً کوچک یا حکم به حالت تعلیق برای عضویت حزب التحریر بسنده می کرد در حالی که اکنون نتیجهی وابستگی یا عضویت در گروه بیش از ۱۵ سال زندانی است. سرویس امنیتی قرقیزستان همچنین اعلام کرده است که در اوایل ۲۰۰۹ حدود ۶۲ نفر از فعالان حزب التحریر را دستگیر کرده اند.[۲۶۲]
دولت های آسیای مرکزی حزب التحریر را همردیف و همسطح با القاعده و نهضت اسلامی ازبکستان قلمداد کرده و آن را سازمانی تروریستی به شمار می آورند. آن ها بر این عقیده هستند فعالیت های آن باید به شدت کنترل و ممنوع شود. در نتیجهی اعمال چنین سیاستی، تاکنون هزاران نفر به اتهام عضویت در این حزب دستگیر و بازداشت شده اند. افراد متهم به تلاش برای براندازی حکومت و بازداشت شدگان به خاطر نگهداری شبنامه ها، بروشورها و نوارهای ویدیویی به حبس های طویل المدت محکوم وحتی در ازبکستان و تاجیکستان برخی از آن ها به ۱۵ سال حبس محکوم شده اند. مقامات رسمی ازبکستان همچنین حزب التحریر را به دست داشتن در انفجار سال ۲۰۰۴ میلادی در آن کشور متهم کرده اند. در جریان انفجار مذکور ۴۷ تن از شهروندان ازبک کشته شدند. [۲۶۳]
در سال های اخیر، در قزاقستان و قرقیزستان نیز که در گذشته سیاست نسبتاً ملایمتری در مقایسه با ازبکستان در برابر حزب التحریر داشتند، علائم و نشانه هایی مبنی بر تغییر رفتار و اعمال سیاست های شدیدتر علیه حزب مذکور مانند ازبکستان دیده می شود. گروه حزب التحریر، هدف خود را تشکیل خلافت اسلامی – دولت ایده آل اسلامی- اعلام کرده است. توسعه و گسترش ایده های این نهضت در آسیای مرکزی به اوایل سال های ۹۰ و زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برمیگردد. این گروه ابتدا در ازبکستان به فعالیت و جذب نیرو و هوادار پرداخت و اکنون بیشترین هواداران آن در این جمهوری آسیای مرکزی پراکنده هستند. سپس دامنهی فعالیت های خود را به سرزمین های همسایهی ازبکستان – قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان - تعمیم و گسترش داد. [۲۶۴]
گروه حزب التحریر در جمهوری ترکمنستان چندان فعال نیست. این یک تفکر غیر عادی است که
نیازاف یک دیکتاتور بی رحم بود. سازمان فعالیت محدودی در قزاقستان دارد. این فعالیت چندان
نیست که در ازبکستان و قرقیزستان جریان دارد. [۲۶۵]
با وجود اعمال بیشتر سختگیری ها و شدیدترین سرکوب ها از جانب دولت ازبکستان، تحرک حزب التحریر در این کشور بسیار چشمگیر و شمار طرفدارانش فوق العاده بوده است. کارشناسان بر این باورند که بخشی از موفقیت های حزب التحریر در ازبکستان به خاطر نبود احزاب غیرمذهبی طرفدار جدایی دین از سیاست است، که فرصت را در اختیار حزب التحریر قرار داده تا تریبون مناسبی برای ابراز وجود و طرح خواسته های سیاسی مخالفان دولت باشد. اما بخشی دیگر از موفقیت های اخیر این حزب مربوط به تشدید فعالیت های سیاسی بعد از برکناری رئیس جمهور عسگر آقایف در مارس ۲۰۰۵ می شود که میدان عمل مخالفان سیاسی را گسترده تر نمود. مایکل های مدیر بخش آسیای مرکزی گروه بحران بین المللی دربارهی دلایل حمایت از حزب التحریر در جوامع آزادتری همچون قرقیزستان خطاب به نشریهی رادیو آزادی اروپا در بیشکک می گوید، «حمایت مردم از حزب التحریر برای ابراز وجود و ارضای سیاسی تنها بخشی از حقیقت است، بلکه جنبه های واقعی تر عدم رعایت مساوات، عدالت و پاسخگویی از جانب دولت است. زمانی که مردم احساس کنند که از این ارزش ها محروماند و دولت برای خواست و حقوق مشروع آنان و رعایت عدل و انصاف ارزشی قائل نیست، به نظر من آنان متوسل به جدال و کشمکش سیاسی می شوند و بحث حکومت اسلامی و ولایت فقیه را در غالب خلافت اسلامی پیش می کشند. در کشور قرقیزستان نهادهای دولتی دارای عملکردی ضعیف بوده و آینده جامعه بسیار متزلزل و نگران کننده می نماید و من فکر می کنم دست های حزب التحریر در تشدید این نگرانی و تردید کاملاً آشکار است. نمونه های این اقدامات در جریان عید فطر گذشته که دولت اقدام به دستگیری تعدادی از مردم به اتهام عضویت در حزب التحریر نمود به خوبی قابل مشاهده است.[۲۶۶]
در نوامبر ۲۰۰۳ دادگاه عالی قرقیزستان فعالیت های حزب را ممنوع کرده و آن را یک گروه افراطی نامید. بر طبق گزارش اخیر وزارت امور خارجه ایالات متحده در مورد تروریسم، تهدید گروه های ستیزه گر اسلامی در آسیای مرکزی به ویژه در بخش قرقیزی و تاجیکی درهی فرغانه در حال افزایش است. همچنین عضویت در قرقیزستان در حزب التحریر از ۵۰۰۰ اعضاء در ۲۰۰۶ به ۱۵۰۰۰ در ۲۰۰۸ رسیده است. اعضاء بیشتر در منطقهی جنوبی قرقیزستان ( قوم ازبکی) هستند و گزارش هایی نیز مبنی بر افزایش پیروانش در شمال وجود دارد. مقامات قرقیزی گزارش داده اند که گسترش رو به رشد طرفداران حزب التحریر به این معنی نیست که همهی کسانی که به جنبش می پیوندند به ایدئولوژی حزب معتقدند. در حالی که ایدئولوژی افراطی و ضدغربی را هم بپذیرند، بیشتر از همه جنبهی رفاه اجتماعی جنبش، به خاطر این که در این عرصه ها حکومت بی اثر و بی فایده است، تأثیر گذارتر است.[۲۶۷]
۲-۳-۱۱ رابطه حزب التحریر با حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و نهضت اسلامی ازبکستان:
۲-۳-۱۱ -۱ حزب نهضت اسلامی تاجیکستان
در نهم ژوئیهی ۱۹۹۰ در اتحاد شوروی ” حزب احیای اسلامی” که هدف خود را متحد ساختن تمام مسلمانان اتحاد شوروی اعلام کرده بود، در شهر مسکو تأسیس شد. به موازات تأسیس ” حزب احیای اسلامی ” در تاجیکستان مسلمانان فعال سیاسی درصدد برآمدند، با توجه به ویژگی های ملی خود ” حزب نهضت اسلامی” را در این جمهوری به موازات ” حزب احیای اسلامی ” شوروی تأسیس نمایند. اولین نشست مؤسسان حزب در ماه اکتبر ۱۹۹۰ در روستای چهارتوت ناحیه لنین، نزدیک شهر دوشنبه برگزار شد.
محمد شریف همت زاده به عنوان رئیس حزب انتخاب گردید. این نشست با واکنش شدید دولت مواجه شد؛ در حالی که ” حزب احیای اسلامی” در مسکو ثبت نام شده بود و هنوز شوروی وجود داشت. مقامات تاجیکستان که در نظام سیاسی دوران شوروی به مقامهای محلی محسوب می شدند در مقابل تشکیل جلسهی مؤسسان حزب، موضع گیری سختی کردند و شرکت کنندگان در جلسه، محاکمه و جریمه شدند. حکومت وقت تاجیکستان در قانون آزادی وجدان و دین به طور رسمی تغییر ایجاد کرد، مبنی بر این که سازماندهی رسمی احزاب سیاسی دارای افکار و عقاید دینی در تاجیکستان ممنوع است. در نتیجهی تصویب این قانون در مجلس عالی تاجیکستان ” حزب نهضت اسلامی تاجیکستان” بدون این که ثبت نام کند، به صورت پنهان فعالیت خود را ادامه داد و به عنوان بخشی از نیروهای اصلاح طلب که در مقابل حکومت قرار گرفته بودند، فعالیت سیاسی خود را ادامه داد و تأسیسش غیر قانونی اعلام شد.[۲۶۸]
اعضای مرکزی ” حزب نهضت اسلامی” (دولت عثمان، سید ابراهیم گدایف، محمد شریف همت زاده) طی نامه ای به شورای عالی تاجیکستان ( پارلمان) درخواست قانونی شدن حزب را کردند، و با استناد به فعالیت ” حزب احیای اسلامی ” در مسکو خواستار وضع مشابهی برای خود در تاجیکستان شدند. این نامه چندین بار در دستور کار مجلس شورای عالی تاجیکستان قرار گرفت، اما با مخالفت پارلمان مواجه شدند.[۲۶۹]
سه عامل مهم در قدرت یافتن ” حزب نهضت اسلامی تاجیکستان” شایان توجه است.
الف. فعالیت های سید عبدالله نوری
در دههی ۱۹۸۰ و ۱۹۷۰ در قالب تشکیل هسته های دینی[۲۷۰] سید عبدالله نوری به عنوان یک عالم دینی در قالب تشکیل کلاس های درس و قرآن که در آن سال ها غیر قانونی بود، عده ای از مسلمانان فعال را دور هم جمع نموده بود که هر کدام از آن ها خود مسئول بودند، هسته هایی را برای آموزش های دینی و قرآنی به وجود آوردند. نوری در سال ۱۹۷۳ دستگیر شد و به گورکان تپه تبعید شد. وی به فعالیت خود در گورکان تپه ادامه داد و هسته های دینی زیادی در جنوب تاجیکستان تأسیس کرد. در سال ۱۹۸۶ بار دیگر نوری به همراه عدهی زیادی از اعضای هسته های دینی بازداشت شدند. نوری به اتهام گوش دادن به رادیوهای خارجی و توجه به جمهوری اسلامی ایران و آیت الله خمینی و اصلاح طلبی در اسلام رسمی موجود در شوروی محاکمه و به زندان محکوم شد. وی دوران محکومیت خود را در زندان های شهر دوشنبه ( ۶ماه)، گورکانتپه( ۶ ماه)، تاشکند(۶ماه)، سیبری( ۴ ماه) گذراند، و به دنبال آزادی زندانیان سیاسی در دوران گورباچف آزاد شد و به تاجیکستان بازگشت. حضور مجدد نوری در تاجیکستان تقریباً با قدرت گرفتن روند اصلاحات و شکل گیری احزاب سیاسی و احزاب اسلامی در شوروی بود. نوری به دنبال تحولات بعدی تاجیکستان و آغاز جنگ داخلی در رأس ” نهضت اسلامی تاجیکستان” قرار گرفت. [۲۷۱]
ب. سیاسی شدن ادارهی قاضیات
ادارهی قاضیات مرکز امور دینی تاجیکستان بود و در دوران شوروی به منظور کنترل امور مسلمانان تأسیس شد. رئیس ادارهی قاضیات رئیس کل مسلمانان تاجیکستان محسوب می شد و به نمایندگی از آن ها در داخل و خارج کشور سخن می گفت. در دوران شوروی ادارهی قاضیات به عنوان منادی اسلام دولتی و همکار کا گ ب ( سازمان اطلاعاتی شوروی) شناخته می شد. در سال ۱۹۸۹ رهبری این ادارهی مهم به دست یک جوان تیز هوش به نام حاجی اکبر توره جان زاده رسید که در بخارا و اردن تحصیل کرده بود. توره جان زاده که خود از یک خانواده پر نفوذ روحانی برخوردار بود، از فضای آزاد سیاسی به وجود آمده در دوران پرسترویکا استفاده کرد و توانست با موضع گیری های خاص خود توجه اقشار مختلف جامعه را به سوی خود جلب کند. به ابتکار او دانشگاه ترمذی به عنوان اولین دانشگاه اسلامی در تاجیکستان آغاز فعالیت نمود.[۲۷۲] وی در انتخابات سال ۱۹۹۰ شورای عالی تاجیکستان به عضویت مجلس انتخاب شد و نقش مهمی در جهت رسمیت یافتن اعیاد مذهبی و دیگر مناسبت های دینی ایفا کرد.
وی هیچ گونه رابطهای با حزب نهضت اسلامی ” نداشته و در پارلمان با تشکیل این حزب موافقت نکرده است. توره جان زاده به دنبال وقوع حوادث تاجیکستان و قطبی شدن سیاسی جامعه در صف ائتلاف نیروهای ملی و اسلامی قرار گرفت. با شروع جنگ داخلی تاجیکستان، مجبور به ترک تاجیکستان شد. پس از برقراری صلح در تاجیکستان و فعالیت مجدد حزب مدت کوتاهی به عنوان معاون ” حزب نهضت اسلامی” انتخاب شد، اما به دنبال اختلاف با رهبری حزب در خصوص کاندیدای مورد نظر برای انتخابات ریاست جمهوری از ” حزب نهضت اسلامی” کنار گذاشته شد.[۲۷۳]
ج. تحرک اجتماعی تصوف
روحانیت اهل تصوف در تاجیکستان که بیشتر از نوادگان پیامبر (ص) محسوب می شوند و در تاجیکستان به نام « ایشان» ( سید) مشهور هستند. آن ها در دوران شوروی با پیروی از سیاست انزوا و گوشه نشینی و کم توجهی به دنیا توانسته بودند که به آموزش علوم اسلامی ادامه داده، در اطراف خود حلقه های مرید و شاگردی به وجود آوردند. شاگردان غیر سید ایشان که به نام شیخ ها مشهور هستند، ضمن آن که حلقهی مریدی خود را حفظ کردند، در شهرها و روستاهای مختلف تاجیکستان ( و آسیای مرکزی) مسئولیت های امور دینی مردم را بر عهده گرفتند. در جریان تحولات سیاسی و اجتماعی دههی۱۹۹۰ مجموعه روحانیت اهل تصوف در کنار” حزب نهضت اسلامی ” و ادارهی قاضیات و در نهایت در کنار اصلاح طلبان و در مقابل حکومت قرار گرفت.
به دنبال استعفای قهار محکم اف، انتخابات جدید ریاست جمهوری تاجیکستان در ۲۴ نوامبر ۱۹۹۱ برگزار شد. در این انتخابات، دولت خدانظراف، کاندیدای ائتلاف دموکرات ها و اسلامی ها، فقط ۳۰ درصد آرا را به دست آورد و رحمان نبی اف کاندیدای کمونیست با ۴۵ درصد آرا برنده انتخابات شد. اصلاح طلبان کمونیست ها را متهم به تقلب در انتخابات کردند و تقابل جدی بین حکومت و مخالفین که به طرفداری از شهردار و وزیر کشور برخاسته بودند اتفاق افتاد.[۲۷۴]
در ۲۶ مارس ۱۹۹۲ مخالفین تظاهراتی را در میدان شهیدان ( روبروی ساختمان ریاست جمهوری) آغاز کردند که روز به روز بر دامنهی آن افزوده شد و فضای خشونت بر آن حاکم گشت. با تشکیل اجتماعی از طرفداران پارلمان در میدان آزادی ( روبه روی پارلمان) درگیری بین دو گروه آغاز شد و به در گیری مسلحانه رسید. در این مقطع با دخالت نیروهای نظامی روسیه که در شهر دوشنبه مستقر بودند، بین طرفین درگیر میانجیگری شد. در نتیجه درگیری متوقف شد و رئیس جمهور وقت رحمان نبی اف در یازدهم مه ۱۹۹۲ موافقت کرد که یک حکومت آشتی ملی با شرکت نیروهای مخالف تشکیل دهد. در این دولت آشتی ملی دولت عثمان معاون ” حزب نهضت اسلامی” به عنوان معاون نخست وزیر تاجیکستان انتخاب شد. مخالفین حکومت ائتلافی که در میدان آزادی در مقابل طرفداران حکومت ائتلافی تظاهرات می کردند، توسط حکومت مسلح شده بودند. پس از تشکیل حکومت ائتلافی از دوشنبه خارج شده، به نواحی مختلف گورکان تپه که در آن ها هواداران نیروهای اسلامی یا دموکرات حضور داشته حمله کرده و آن ها را به قتل رساندند. در نتیجه شعله های جنگ داخلی در تاجیکستان روشن شد و منجر به سقوط دولت آشتی ملی در یازدهم دسامبر در دوشنبه شد.
به دنبال سقوط حکومت آشتی ملی احزاب تشکیل دهندهی ائتلاف نیروهای ملی (دموکرات) و اسلامی غیر قانونی اعلام شدند. عده زیادی از مردم و رهبران ائتلاف از جمله رهبران ” حزب نهضت اسلامی” از تاجیکستان خارج شده به افغانستان، روسیه و دیگر کشورهای آسیای مرکزی مهاجرت کردند.
در سازماندهی جدید در افغانستان سید عبدالله نوری، رییس، اکبر توره جان زاده، قائم مقام و محمد شریف همت زاده، معاون نهضت اسلامی تاجیکستان شدند و مبارزهی مسلحانه را از طریق خاک افغانستان علیه دولت تاجیکستان آغاز نمودند.[۲۷۵]نهضت اسلامی تاجیکستان ” در طول جنگ داخلی در هر سه دورهی دوران جنگ، دوران مذاکرات صلح و دوران اجرای موافقتنامهی صلح به عنوان نیروهای اصلی و تعیین کنندهی اتحادیهی نیروهای معارضین تاجیکستان محسوب می گردید.[۲۷۶]
حزب نهضت اسلامی درآغاز کار جدید خود دو مرحلهی سیاسی را در پیش روی خود داشت: اول، شرکت در انتخابات ریاست جمهوری؛ حزب در جریان انتخابات دولت عثمانی را به عنوان کاندیدای مستقل حزب معرفی کرد. اما این کار با اعتراض توره جان روبه رو شد. زیرا وی معتقد بود در این مرحله کاندیدای حزب شانس پیروزی در مقابل رحمان اف ( رییس جمهور) را ندارد. در نتیجه این دوگانگی تحلیل اکبر توره جان زاده که اقدام به مصاحبهی رسمی در حمایت از نامزدی رحمان اف برای ریاست جمهوری کرد، از جانب شورای مرکزی حزب کنار گذاشته شد. انتخابات ریاست جمهوری تاجیکستان با تنش ها و چالش های سیاسی مختلفی که به دنبال تحریم انتخابات از جانب نیروهای مختلف از جمله ” حزب نهضت اسلامی” تا شب انتخابات ایجاد شده بود، در تاریخ ششم نوامبر ۱۹۹۹ برگزار شد و با اعلام پیروزی رحمان اف با ۹۸ درصد آرا پایان یافت. [۲۷۷]
چالش سیاسی دوم ” حزب نهضت اسلامی” انتخابات مجلس بود. در انتخابات مجلس که در تاریخ ۲۷ فوریهی ۲۰۰۰ برگزار شد، ” حزب نهضت اسلامی” با کسب ۸/۷ درصد آرا توانست دو نفر از سهمیه ۲۲ نفر احزاب را به خود اختصاص دهد. پس از تشکیل مجلس و اعلام رسمی خاتمه روند اجرای موافقتنامهی صلح، ساختارهای شکل گرفته برای تحکیم مبانی صلح ( کمیسیون مصالحهی ملی و گروه تماس بین المللی ) پایان کار خود را اعلام کردند و دو “حزب نهضت اسلامی” به رهبری سید عبدالله نوری و دموکرات به رهبری محمد روزی اسکندراف به عنوان احزاب قانونی در صحنهی سیاسی تاجیکستان باقی ماندند.[۲۷۸]
۲-۳-۱۱-۲ جنبش اسلامی ازبکستان
جنبش اسلامی ازبکستان(حرکت اسلامی ازبکستان) کار خود را در روستای حاصل خیز و کوچکی در مرکز درهی فرغانه آغاز کرد. پس از اصلاحات سیاسی گورباچف (ایجاد فضای باز سیاسی) در آسیای مرکزی، آگاهی مسلمانان این منطقه افزایش یافت. پس از فروپاشی شوروی، گروهی از مردان جوان و بیکار در نمنگان در حال ساخت مسجدی برای روستای خود بودند که با مخالفت شهرداری این شهر رو به رو شدند. آن ها از اقدام شهرداری عصبانی شدند و به سمت ساختمان مرکزی حزب کمونیست ازبکستان حرکت و آنجا را مصادره کردند.
این آغاز فعالیت جنبشی بود که بعدها در سراسر آسیای مرکزی طنین انداز شد. این گروه توسط دو نفر رهبری می شد: عبدالویچ یولداشاف که در دانشگاه ترک تحصیل کرده اما در سخنوری و رهبر گروه توانا بود؛ نفر دوم نیز جمعه بای احمد زانویچ خوجیو، اهل نمنگان بود. او که بعدها نام روستای خود را برگزید، فردی شجاع و شخصیتی کاریزماتیک داشت. نمنگانی در دوران شوروی (۱۹۸۷) سرباز بود. او در عملیات اشغال افغانستان به عنوان چترباز و مسئول گروهان شرکت کرد. در این جنگ مجاهدین افغانی که شجاعانه از افغانستان در برابر تهاجم شوروی دفاع می کردند، نمنگانی را تحت تأثیر قرار دادند. بعد از آن نمنگانی به عربستان رفت و وهابیون که در عربستان از امکانات و بودجه ی خوبی برخوردارند، به جذب و آموزش نمنگانی و دوستان او، همچون عبدالاحد پرداختند. وی در آنجا زبان عربی را یاد گرفت و رابطه خوبی با وهابیون برقرار کرد. [۲۷۹]
یولداشاف پس از فروپاشی شوروی و افزایش بزهکاری در فرغانه، گروهی را برای مقابله با بی نظمی و بزهکاری تشکیل داد. این گروه در نمنگان مردم را به اجرای شریعت و برپایی نماز در مساجد و زنان را به پوشاندن روی خود با روبند سفید و پرهیز از بدحجابی دعوت می کردند. یولداشاف شجاعانه از کریم اف خواست که شریعت را در ازبکستان اجرا کند و او را برای مناظره دعوت کرد. کریم اف در ۱۹۹۱ برای گفت و گو با یولداشاف به نمنگان آمد. اما یولداشاف چندین خواسته ی غیر عملی را مطرح کرد؛ برای مثال کریم اف، در ازبکستان دولت اسلامی تشکیل دهد، مدرسه های مذهبی و مساجد را آزاد بگذارد و قانون شریعت را اجرا کند. لذا کریم اف در حالی که به شدت عصبانی شده بود، قول داد در پارلمان خواسته های او را به بحث بگذرد.
در اواخر سال ۱۹۹۱ یولداشاف و مردانش به ساختمان سران حزب کمونیست ازبکستان حمله و فعالیت های گوناگون را برای سرنگونی کریم اف آغاز کردند. در مارس ۱۹۹۲ یولداشاف و جمعه نمنگانی به تاجیکستان فرار کردند و به حزب نهضت اسلامی که درگیر جنگ داخلی بود، پیوستند. [۲۸۰]
یولداشاف بعد از آن به همراه بعضی از رهبران این حزب به افغانستان رفت و به جمع طالبان پیوست. طالبان تا سال ۲۰۰۳ حامی فعالیت جنبش اسلامی در ازبکستان بود. یولداشاف سپس به کشورهای پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحده ی عربی و ترکیه سفر کرد. هدف او از این سفرها برقراری رابطه با جنبش های اسلامی بود. سرویس اطلاعات پاکستان به آموزش، تربیت و تأمین بودجه یولداشاف پرداخت. به طوری که یولداشاف بین سال های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ در پیشاور ساکن شد. یولداشاف با بن لادن ملاقات کرد.[۲۸۱]
نمنگانی هم از سال ۱۹۹۲ با فرار از ازبکستان در کورگان، جنوب تاجیکستان مستقر شد و در آنجا با بنیادگرایان سعودی رابطه برقرار و با چریک های نهضت اسلامی تاجیکستان در جنگ همکاری می کرد. درسال ۱۹۹۲ میلادی پس از آن که دولت تاشکند اقدام به سرکوب و بازداشت گستردهی اعضای این گروه کرد، اعضا و مسئولین آن به تاجیکستان که درآن جنگ داخلی آغاز شده بود، رفتند و به طرفداری ازمخالفین اسلامی این کشور وارد جنگ با نیروهای دولتی تاجیک شدند. در پایان سال ۱۹۹۲ میلادی نیروهای اسلامگرای تاجیک مجبور شدند به افغانستان مهاجرت کنند و اعضای گروه اسلامی ازبکستان نیز همراه آنان به این کشور رفتند. درسال ۱۹۹۳ میلادی، آن ها به گروه های سازمان یافتهای از طرفداران نهضت اسلامی تاجیکستان تبدیل شدند و درگیریهای آنان با نیروهای دولتی تاجیک در شرق این کشور آغاز شد. درسال ۱۹۹۶ میلادی که میان دولت تاجیکستان و مخالفین مسلح این کشورآتش بس برقرار شد، اسلامگرایان ازبک از اتحاد مخالفین تاجیک جدا شدند و “حرکت اسلامی ازبکستان” را با هدف سرنگونی رژیم” اسلام کریم اف”در ازبکستان و برقراری نظام اسلامی در این کشور، تاسیس کردند.[۲۸۲]
با وجود این که “جمعه نمنگانی”چترباز سابق ارتش شوروی و”طاهر یولداشاف” رهبران شاخه های نظامی و سیاسی حرکت اسلامی ازبکستان از نگاه تفکر و روش با یکدیگر تفاوت داشتند، اما در موضوع برخورد با رژیم تاشکند دارای دیدگاه یکسانی بودند. در سال ۱۹۹۹ میلادی به جان” اسلام کریم اف” در تاشکند سو قصد شد که در نتیجهی وقوع چندین انفجار تعدادی کشته و زخمی شدند. ولی به” اسلام کریم اف” آسیبی نرسید.[۲۸۳] این حادثه موجب تشدید سرکوب و زندانی شدن تعداد زیادی ازاسلامگرایان در ازبکستان گردید. دولت تاشکند “حرکت اسلامی ازبکستان” و شخص”طاهر یولداشاف”را به طراحی و اجرای حادثهی سو قصد به جان” اسلام کریم اف” متهم کرد.[۲۸۴] حتی پدرانی که فرزندانشان از اعضای جنبش اسلام گراها بودند، دستگیر کرد. کریم اف گفت: «اگر فرزند من هم این راه ها را انتخاب کند، خودم او را اعدام می کنم.»
در ماه نوامبر سال ۲۰۰۱ میلادی و قبل ازحملهی نظامی به افغانستان، واشنگتن نام “حرکت اسلامی ازبکستان” را در فهرست گروه های تروریستی قرار دارد. در جریان درگیری ارتش آمریکا با طالبان و القاعده، جنگجویان این گروه نیز متحمل تلفات جانی زیادی شدند. درحملهی هوایی آمریکا به شمال افغانستان “جمعه نمنگانی” فرماندهی نظامی “حرکت اسلامی ازبکستان” کشته شد و”طاهر یولداشاف”مجبور شد، بقیهی جنگجویان خود را از افغانستان به مناطق قبایلی پاکستان، به ویژه وزیرستان منتقل کند. اما در این منطقه عملاً در انزوا قرارگرفته و به سران قبایل محلی و فرماندهان طالبان پیوستند. در این حال برخی از قبایل پاکستانی با حمایت خدمات امنیتی این کشور”حرکت اسلامی ازبکستان” را تحت فشار شدید قرار دادهاند که تلاش این گروه برای استقلال عمل به جایی نرسید. بنابراین از ۴۰۰۰ نیرویی که در اوایل ورود به پاکستان دراختیار” قاری طاهر” بود، اکنون بیش از ۱۲۰۰ جنگجو بیشتر باقی نمانده است که از نگاه روحی و روانی در اوضاع نامناسبی قرار دارند و هیچ انگیزه ای بر ادامهی مبارزه ندارند. تا اوایل سال ۲۰۱۰ میلادی منابع نزدیک به “حرکت اسلامی ازبکستان” خبر کشته شدن” طاهر یولداشاف” را رد می کردند. ولی به تدریج در میان اعضای این گروه این اندیشه تقویت شده است که”طاهر یولداشاف”کشته شده است و آنان روحیهی خود را از دست داده اند. گفته می شود ” فردی به نام” عبدالرحمان” که تاتار می باشد پس از مرگ “طاهر یولداشاف ” رهبری”حرکت اسلامی ازبکستان” را بر عهده گرفته است. وی طرفدار جهاد علیه رژیم” اسلام کریم اف” و اتحاد کشورهای ترک زبان می باشد.[۲۸۵]
اما نگرانی اصلی تغییر ماهیت این سازمان از یک سازمان داخلی متشکل از مهاجران سیاسی ازبک به یک سازمان چندملیتی افراطی سیاسی- نظامی با ماهیت جهادی است. در آغاز تنها تعداد کمی از گروه های اسلامی درهی فرغانه که زیر پرچم این سازمان کار می کردند، دیدگاه های افراطگرایانه داشتند؛ اما نبود شبکه های قانونی برای انجام دگرگونی های سیاسی، رهبران جنبش اسلامی ازبکستان را بر آن داشت تا تنها بر اقدامات قهرآمیز تکیه نمایند. این رهبران با رد هر گونه گفت و گو با مقامات، اعلام کردند که هدف اصلی آن ها سرنگونی رژیم رئیس جمهور اسلام کریماف است. در مصاحبه های انجام شده طاهر یولداشاف، بنیانگذار و رهبر اصلی جنبش اسلامی ازبکستان، بارها با افتخار خود و پیروانش را «دشمنان یهودیان و مسیحیان» نام داد. در حالی که جنبش اسلامی ازبکستان همچنان یک سازمان ازبک محسوب می شود که رهبری واعضای آن اصالت ازبکی دارند، این سازمان امیدوار است که یک خلیفه گری اسلامی را در ازبکستان برپا نموده و آن را به سرتاسر منطقه گسترش دهد[۲۸۶].
جهان بینی جنبش اسلامی ازبکستان هنوز خام است و به خوبی توسعه نیافته است. این جهان بینی معرف آمیخته ای از جهادی گری، پان ترکیسم، و ملی گرایی ازبک است. دراوایل سال ۲۰۰۰ رهبران جنبش اسلامی ازبکستان به شدت به اتحاد خود با طالبان و القاعده امید بسته بودند. بنا بر منابع موجود، آن ها در ازای این اتحاد وعده گرفتند که برای یک یورش به آسیای مرکزی که در سال ۲۰۰۲ برنامه ریزی شده بود، کمکی همه جانبه را دریافت نمایند. اما سرنگونی طالبان این نقشه ها را نقش بر آب ساخت و جنبش اسلامی ازبکستان را با شکست های بسیار بزرگی رو به رو کرد و این سازمان را ناچار ساخت تا به پاکستان انتقال یافته و به گروهی از مزدوران بین المللی تبدیل شود. جنبش اسلامی ازبکستان که ستادهای فرماندهی و پایگاه های نظامی آن هم اکنون در وزیرستان شمالی در کشور پاکستان قرار دارند، از بنیاد اصلی اجتماعی خود به دور افتاده و از برپا ساختن پادگان و پایگاهی جهت اجرای یورش مستقیم به مرزهای ازبکستان ناتوان مانده است. این امر موجب بروز درگیری های درونی میان بسیاری از رهبران جنبش اسلامی ازبکستان و بیشتر شبه نظامیان شده است. در حالی که توجه رهبران جنبش اسلامی ازبکستان بر بازار سیاه بین المللی و قاچاق مواد مخدر متمرکز شده است.[۲۸۷] راهبرد و راهکار شبه نظامیان ازبک از سه مرحله تشکیل شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]




روش های سلسله مراتبی به دو دسته کلی: روش های Bottom-up و روش های Top-down تقسیم می شوند. روش های سلسله مراتبی Bottom-up به این صورت عمل می کنند که در شروع، هر کدام از داده ها را در یک خوشه جداگانه قرار می دهد و در طول اجرا سعی می کند تا خوشه هایی نزدیک به یکدیگر را با هم ادغام نماید. این عمل ادغام تا زمانی که تنها یک خوشه داشته باشیم و یا این که شرط خاتمه برقرار گردد، ادامه می یابد. روش های Top-down دقیقاً به طریقه ی عکس عمل می نمایند، به این طریق که ابتدا تمام داده ها را در یک خوشه قرار می دهند و در هر تکرار از الگوریتم، هر خوشه به خوشه های کوچکتر شکسته می شود و این کار تا زمانی ادامه می یابد که یا هر کدام از خوشه ها تنها شامل یک داده باشند و یا شرط خاتمه الگوریتم برقرار گردد. شرط خاتمه معمولا تعداد کلاستر یا خوشه می باشد.
روش های مبتنی بر چگالی
اکثر روش های خوشه بندی که به روش تقسیم بندی عمل می کنند، معمولاً از تابع فاصله به عنوان تابع معیار خود بهره می برند. استفاده از چنین معیاری باعث می گردد که الگوریتم خوشه بندی تنها قادر به ایجاد خوشه هایی با اشکال منظم باشد. در صورتی که اگر خوشه های واقعی در داده ها دارای اشکال غیر منظمی باشند، این الگوریتم ها در خوشه بندی آن ها با مشکل مواجه می گردند. برای حل این گونه مشکلات، یک سری از روش های خوشه بندی پیشنهاد گردیده اند که عمل خوشه بندی را بر مبنای چگالی داده ها انجام می مدهند. ایده اصلی در این روش ها بر این اساس است که خوشه ها تا زمانی که داده های قرار گرفته درهمسایگی خوشه ها از حد معینی بیشتر باشد، رشد می کنند و بزرگ می شوند. چنین روش هایی قادرند خوشه هایی با شکل های نامنظم نیز ایجاد نمایند.
دانلود پایان نامه
البته دسته دیگری از روش های خوشه بندی مانند روش های مبتنی بر مشبک کردن فضا، روش های مبتنی بر مدل و … نیز وجود دارند که در این تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته اند.
الگوریتم های وابستگی قواعد
الگوریتم های مختلفی برای تعیین وابستگی قواعد وجود دارد که برخی از مهم ترین آن ها در زیر آورده شده است:
الگوریتم NAÏVE
این الگوریتم پردازه ای برای کشف تمام قواعد وابستگی با حداقل Support=p% و Confidence=q% می باشد. در این الگوریتم لیستی از تمامی ترکیب های ممکن تهیه شده و سپس تعداد تکرار آن ها در مجموعه تراکنش های محاسبه می شود سپس با توجه به مقدار Support داده شده لیست ترکیب هایی که تعداد تکرار آن ها برابر یا بیشتر از تعداد مورد نظر است جدا شده و برای تمامی ترکیب های آن میزان Confidence محاسبه و با مقدار داده شده مقایسه می شود. سپس لیست قواعد با Confidence مورد نظر استخراج می گردد.(Gupta 2006)
در نسخه بهبود یافته این الگوریتم به جای شمارش تمامی ترکیب ها، تراکنش ها یموجود شمارش شده و ترکیب های با تعداد تکرار صفر منظور نمی شوند.
الگوریتم APRIORI
الگوریتم Apriori را می توان یکی از مهم ترین یافته ها در تاریخ استخراج وابستگی قواعد دانست که توسط چیونگ در سال ۱۹۹۶ ابداع گردید. یکی از کاربردی ترین مسائل مربوط به این تکنیک، تجزیه و تحلیل سبد بازار است. خرده فروشان با تجزیه و تحلیل سبد بازار می توانند رفتار خرید مشتریان را پیش بینی کنند. اینکار به آن ها کمک می کند تا بتوانند کالاهای خود را بهتر ساماندهی کرده و چیدمان بهتری از محصولات خود داشته باشند و از این طریق سودآوری خود را افزایش دهند.
در حالت معمولی برای یافتن مجموعه های پرتکرار باید تمام مجموعه های تک عضوی پر تکرار را پیدا کرد، سپس بر اساس آن مجموعه های دو عضوی پر تکرار را پیدا کرد و …
بنابراین در هر مرحله باید کل فضا جستجو شود. اما این الگوریتم از یک خصوصیت به نام خصوصیت Apriori استفاده می کند. به این صورت که اگر یک مجموعه از عناصر پرتکرار باشد، تمام زیر مجموعه های غیر تهی آن نیز پر تکرار خواهند بود. مثلا اگر مجموعه A به صورت A={C,D,E} پر تکرار باشد، آن گاه تمام مجموعه های زیر نیز پرتکرار هستند:
{C, D}, {C, E}, {D, E}, {C}, {D}, {E}
این خصوصیت را به این صورت نیز می توان توصیف کرد که اگر مجموعه I به یک تعداد مرتبه تکرار شده باشد، اگر A را نیز به آن اضافه کنیم تعداد تکرار مجموعه ی جدید از تعداد تکرار مجموعه قبلی بیشتر نخواهد بود. پس اگر اولی پرتکرار نباشد دومی هم پرتکرار نخواهد بود. ای الگوریتم نیز ای این خصوصیت استفاده می کند. الین الگوریتم در یافتن مجموعه های پرتکرار به این صورت عمل می کند:
فرض می کنیم Ck و Fk به ترتیب برابر با مجموعه اقلام کاندید و مجموعه اقلام پرتکرار با اندازه K باشند.

 

    1. در ابتدا K=1 قرار می دهد.

 

    1. در ابتدا تمامی اقلام پرتکرار تک عضوی با عنوان Fرا پیدا می کند.

 

    1. مراحل زیر را زمانی که هیچ مجموعه پرتکرار جدیدی یافت نشود تکرار می کند.

 

۳-۱ مجموعه اقلام کاندید (K+1) عضوی که همان Ck+1 است را از مجموعه اقلام پرتکرار K عضوی (Fk) می یابد.
۳-۲ مجموعه اقلام پرتکرار FK+1 را با در نظر گرفتن شرط حداقل پشتیبان و حذف اقلام غیر پرتکرار، پیدا می کند.
لازم به ذکر است که گام (۳-۱) در دو مرحله صورت می گیرد. یکی تولید اقلام کاندید[۴۱] و یکی هرس کردن[۴۲] اقلامی که پرتکرار نیستند. از مرحله اول تحت عنوان مرحله پیوست[۴۳] نیز یاد می شود(آخوندزاده نوقانی،۱۳۸۸).

 

    • مرحله تولید اقلام کاندید و یا پیوست

 

در این مرحله به دلیل جلوگیری از مجموعه های تکراری از قانون لگزیکوگرافی استفاده می شود و عناصر براساس قاعده الفبایی با یکدیگر ترکیب می شوند. بنابراین در ابتدا باید عناصر بر مبنای ترتیب حروف الفبا مرتب شده باشند. در ضمن دو مجموعه در صورتی با یکدیگر قابل پیوست هستند که عناصر آن ها غیر از عنصر آخر با یکدیگر برابر باشند(آخوندزاده نوقانی،۱۳۸۸).

 

    • مرحله هرس

 

نکته ای که در مورد مجموعه به دست آمده از مرحله قبل وجود دارد این است که ممکن است برخی از عناصر آن پرتکرار نباشند، البته تمام عناصر پرتکرار در آن قرار دارند. بنابراین لازم است تا مرحله هرس کردن انجام شود.
به این منظور باید تمامی اعضای این مجموعه بررسی شوند تا مشخص شود که آیا پرتکرار هستند یا خیر؟ اما چون ممکن است تعداد آن ها زیاد باشد لذا برای کاهش حجم محاسبات از اصل APriori استفاده می شود. به این صورت که اگر یکی از زیر مجموعه ها پرتکرار نباشد، آن مجموعه نیز پرتکرار نخواهد بود. بنابراین برای پیدا کردن مجموعه های پرتکرار کافی است مجموعه های غیر پرتکرار را از آن ها جدا کرد. به عنوان نمونه مجموعه F3 که مجموعه اقلام پرتکرار ۳ عضوی است را در نظر بگیرید.
F3 = {{A, B, C}, {A, B, D}, {A,B, E}, {A,C,E}, {A,D,E}, {B,D,E}}
با ترکیب اقلام پرتکرار فوق ۳ مجموعه جدید به دست می آید که عبارتند از:
C4 = {{A, B, C, D}, {A, B, C, E}, {A, B, E, D}}
تنها عضوی از مجموعه فوق که به عنوان اقلام کاندید ۴ تایی پیشنهاد می شود، {A, B, D, E} است. به علت این که سایر موارد غیر پرتکرار هستند. به عنوان نمونه {A, B, C, D} در مرحله هرس حذف می شود. زیرا برخی از زیر مجموعه های آن عبارتند از {A, C, D} و {B, C, D} متعلق به F3 نیستند.
پس از آن که مجموعه های پرتکرار استخراج شدند، نوبت به استخراج قوانین قوی با اطمینان بالا می رسد. در این مرحله تمام زیر مجموعه های غیر تهی یک مجموعه پرتکرار نوشته شده و تمامی قواعد ممکن بر اساس آن استخراج می شود. سپس اطمینان را برای هر یک از قوانین محاسبه نموده و اگر بیشتر از حد قابل قبول بود به عنوان یک قانون پذیرفته می شود(آخوندزاده نوقانی،۱۳۸۸).
الگوریتم های طبقه بندی
الگوریتم ها و روش های مختلفی تا کنون برای طبقه بندی پیشنهاد شده اند که برای مثال می توان از روش های طبقه بندی با بهره گرفتن از درخت تصمیم C4.5، درخت طبقه بندی و رگرسیونCART، شبکه های بیزین، SVM، طبقه بندی مبتنی بر قواعد، طبقه بندی با بهره گرفتن از شبکه های عصبی و …. نام برد که در زیر برخی از آن ها تشریح شده اند:
الگوریتم درخت طبقه بندی و رگرسیون (CART)
روش درخت طبقه بندی و رگرسیون (CART) توسط Breiman و همکارانش در سال ۱۹۸۴ پیشنهاد شد(Larsed 2003).
درخت های تصمیم تولید شده توسط CART دودویی بوده و دقیقا دو شاخه برای هر گره تصمیم دارد. CART به صورت بازگشتی داده های آموزشی را بر اساس مقادیر مشابه مشخصه هدف به زیر مجموعه هایی تقسیم می کند. الگوریتم CART با انجام یک جستجوی گسترده در همه متغیرهای موجود و تمامی تقسیم های ممکن، نقطه تقسیم بهینه را برمبنای معیار زیر انتخاب نموده درخت تصمیم را توسعه می دهد.
فرض کنیم Ф(s|t) یک مقیاس برای تعیین میزان مناسب بودن یک کاندید تقسیم S در گره t باشد:
# classes
Ф(s|t) = 2PL PR Σ|P ( j |tL ) – P ( j |tR)
j=1
tL= فرزند چپ نود t
tR= فرزند راست نود t
PL= تعداد رکوردها در tL تقسیم بر تعداد رکوردها در مجموعه ی آموزشی
PR= تعداد رکوردها در tR تقسیم بر تعداد رکوردها در مجموعه ی آموزشی
P (J|tL) = تعداد رکوردهای کلاس j در tL تقسیم بر تعداد رکوردها در t
P (j|tR) = تعداد رکوردهای کلاس j در tR تقسیم بر تعداد رکوردها در t

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]