کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



تابعیت در لغت به معنای پیرو و فرمانبردار است و تابع کسی است که عضو جمعیت اصلی[۱] دولتی باشد.
تابعیت در حقیقت نشان دهنده یک رابطه سیاسی، حقوقی و معنوی بین فرد و دولت می باشد. (منظور از شخص اعم از هر شخص حقیقی و حقوقی می باشد و منظور از دولت شخصیت حقوقی مستقلی است که دارای ۴ عنصر سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت می باشد که از نظر بین المللی دولتهای دیگر آنرا به رسمیت شناخته اند.[۲])
تابعیت یک رابطه سیاسی است زیرا از حاکمیت دولت ناشی می شود و الزام و وفاداری فرد نسبت به تکالیف و وظایفش در جامعه و همچنین حمایت دولت از شخص را به همراه دارد.
تابعیت یک رابطه حقوقی است زیرا در مجامع بین المللی و داخلی آثار حقوقی خاصی را دارد و در حقیقت ارتباط بین فرد و دولت از طریق همین رابطه حقوقی است که برقرار می شود و حقوق است که به این رابطه نظم می دهد.
و تابعیت رابطه معنوی است زیرا افراد کشور از نظر اهداف مشترک از قبیل مذهب، فرهنگ، اخلاق و… به هم پیوند می زند و در هم می آمیزد.

بخش دوم: مختصر تاریخچه ای بر تابعیت

در این بخش سعی می کنیم نگاهی مختصر بر تاریخچه تابعیت بیندازیم و این تاریخچه را به سبب وابستگی ما به دین مبین اسلام و اینکه و ایرانی هستیم در این دو قسمت تدارک دیده ام:
بند اول: تابعیت در اسلام بند دومتابعیت در ایران
بند اول: تابعیت در اسلام: اولین دولت اسلامی همراه با هجرت پیامبر از مکه به مدینه شکل گرفت که پس از رسیدن به مدینه پیامبر اکرم با پیمان مدینه[۳] جمعیت دولت خویش را از مسلمانان (براساس پیمان دینی) و یهودیان (براساس پیمان سیاسی) تشکیل دادند و پس از فتح شهر مکه و شهرهای دیگر تابعان این دولت افزایش پیدا کردند و تابعیت دولت اسلامی با نزول سوره توبه و تشریح پیمان ذمه علاوه بر یهودیان مدینه به سایر اهل کتاب تسری پیدا کرد.
این تابعیت بر ۲ معیار ایمان و پیمان استوار بود که بعد از پیامبر اکرم (ص) نیز این رویه در سایر دولتهای اسلامی رواج پیدا کرد، به گونه ای که هم مسلمانان، هم ذمی ها در جهان اسلام جزو تابعان کشورهای اسلامی به شمار می رفتند و در قلمرو عثمانی هم این امر رواج داشت و هر فرد مسلمان به محض ورود از کلیه حقوق شهروندی برخوردار می گردید،[۴] ولی در ادامه و تحت تأثیر حقوق اروپایی مفهوم تابعیت از مذهب و دین جدا شده و قوانین تابعیت براساس معیارهای زادگاه و اقامتگاه و بر مبانی قومیت شکل گرفت.
انواع تابعیت در نظام حقوق اسلامی عبارتند از:
الف) تابعیت تأسیسی و تابعیت استمراری: تابعیت تأسیسی در اسلام برخلاف سایر دولتها که گاهاً بر پایه عدم اختیار شکل می گرفت بر ۲ مبنای ایمان و پیمان شکل می گرفت و تابعیت استمراری نیز همچنین حقوق عرفی تابعیت مسائلی همچون تولد، زادگاه و خون را مورد بررسی قرار می دهد.
ب) تابعیت دینی و تابعیت سیاسی: از آنجا که تابعیت مسلمانان براساس دین آنها می باشد تابعیت دینی و تابعیت برای کسانی است که غیرمسلمان هستند و براساس قرارداد سیاسی ذمه می باشد.
ج) تابعیت عالی و تابعیت عادی: تابعیت عادی برای غیر مسلمانان است و تابعیت عالی برای مسلمانان است که تفاوت این دو دسته در کسب پست ها و یکسری امتیازات است، از جمله قضا و شهادت علیه مسلمانان که در آن مسلمان بودن شرط است و البته امتیازاتی هم برای تابعان عادی در نظر گرفته شده است از جمله معافیت از دفاع از سرزمینی در مقابل دشمن و البته عضو عادی یا عالی شدن در جامعه اسلامی امری اختیاری است و شخص می تواند وارد گروه مسلمانان یا غیر مسلمانان شود و تابعیتش متفاوت گردد.[۵]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

بند دوم: تابعیت در ایران

در زبان فارسی واژه تابعیت و مشتقات آن تا قرن ۱۲ فقط به معنای لغوی آن به کار می رفت و از مردم ایران حتی در روابط خارجی و بین المللی به عنوان رعایای ایران نامبرده می شد که بیشتر اصطلاحی بود، مربوط به حقوق داخلی و روابط دولت و مردم و واژه تابعیت اولین بار در فصل جداگانه ای از عهدنامه ای بین نادرشاه و سلطان محمدخان اول عثمانی به معنای اصطلاحی آن بکار گرفته شد.
از آن به بعد تدریج به جای کلمه رعایا از اتباع در معاهدات استفاده می شد، بطوریکه در معاهده ترکمانچای و پاریس هم از این واژه استفاده گردید و همچنین دستخطی در سال ۱۳۰۸ قمری از ناصرالدین شاه بدست آمده است که دستور داده زنان ایرانی که شوهر خارجی اختیار نموده اند بعد از فوت شوهر به تابعیت ایران برگردند.
همچنین ماده ۱۵ قانونی که در خصوص تابعیت بود و در سال ۱۳۰۷ قمری به امضای مظفرالدین شاه رسیده بود در ادامه و در سال ۱۳۰۸ شمسی قانون تابعیت مشتمل بر ۱۶ ماده به تصویب مجلس رسید که از سال ۱۳۰۹ ۲ ماده دیگر نیز به تصویب رسید که مجموع این مواد تا سال ۱۳۱۳ حکمفرما بود که در این سال، مقررات تابعیت قانون مدنی از ماده ۹۷۶ تا ۹۹۱ به تصویب رسید که این مواد با اصطلاحی که در سال ۱۳۶۱ و ۱۳۷۰ انجام شدند همچنان پا بر جا هستند.

گفتار دوم: بی تابعیتی

این گفتار مشتمل بر ۴ فصل خواهد بود که عبارتند از بخش اول: تعریف بی تابعیتی
بخش دوم: علل پیدایش بی تابعیتی بخش سوم: عوارض بی تابعیتی بخش چهارم: راه های رفع بی تابعیتی می باشد.

بخش اول: تعریف بی تابعیتی

همانطوریکه در گفتار اول و در تعریف تابعیت گفتیم این واژه ایجاد رابطه سیاسی و معنوی و حقوقی می کند که باعث ارتباط و وابستگی شخص به دولت و حمایت دولت از شخص می شود، حالا چنانچه این رابطه به علت هایی که در ذیل توضیحات گفته خواهد شد از بین برود یا اینکه از ابتدا اصلاً این رابطه بوجود نیامده باشد می توان آن شخص را بی تابعیت (Apatrid) می نامند.[۶]
امروزه عوامل زیادی هستند که باعث بی تابعیتی شخص می شوند که در بخشهای بعدی به این عوامل خواهیم پرداخت.

بخش دوم: علل پیدایش بی تابعیت

مهمترین عواملی که سبب بروز بی تابعیتی و بوجود نیامدن و گسستن رابطه تابعبت بین دولت و شخص می شود عبارتند از:

بند اول: مهاجرت یا پناهندگی

چنانچه شخصی بدلیل مهاجرت یا پناهندگی از کشور خود خارج و سعی در اخذ تابعیت کشور دیگری بنماید ولی موفق به انجام این امر نشود و کشور اول شخص، تابعیت وی را بدلیل این اقدام از وی سلب کرده باشد، شخص بی تابعیت خواهد شد.
بعنوان مثال در کشور آلمان، دولت تابعیت خود را از شخصی که پناهنده می شود سلب می کند. لذا اگر شخص نتواند تابعیت کشور دیگر را بدست آورد تابعیت خود را از دست خواهد داد و نه تابعیت آلمانی وی باقی می ماند و نه توانسته تابعیت جدید را بدست آورد. [۷]

بند دوم: مجازات

امروزه سلب تابعیت بعلت مجازات نسبت به گذشته با قوانین متحدنانه تر کاهش پیدا کرده است و محدود شده است ولی همچنان عواملی وجود دارد که در صورت تخطّی تابعیت شخص از وی سلب خواهد شد.
الف) شخص به خدمت دولت خارجی، مخصوصاً نیروی نظامی دولت دیگر در آید.
ب) عزیمت به خارج از کشور بدون کسب مجوز از دولت متبوع خود. بعنوان مثال در کشور ایتالیا اگر شخص بدون مجوز به خدمت کشور خارجی در آید تابعیت ایتالیایی وی سلب خواهد شد.[۸]
پ) شخصی که وطن خود را به قصد فرار از خدمت ترک کند.
ت) شخصی که رفتاری که مغایر با اصول وفاداری به کشور باشد از وی سرباز زند.
ث) شخصی که تابعیت دولتی را با تقلب نسبت به قانون آن کشور و با دادن اطلاعات نادرست و غیرحقیقی بدست آورد و البته خود شخص مسئول این تقلب باشد.[۹]
ج) ارتکاب جرم توسط کسانی که تابعیت اکتسابی آن کشور را داشته اند، سلب تابعیت به موجب رأی دادگاه یا تصمیم یک مقام اجرایی انجام می شود.
البته این مسائلی که ذکر شد صرفاً به این مفهوم نمی باشد که در تمام کشورها انجام امور بالا سبب سلب تابعیت از افراد خواهد شد و در بعضی از کشورها این امر انجام می شود و در بعضی دیگر هیچکدام از این موارد بعنوان مجازات باعث سلب تابعیت نخواهد شد و اینه صرفاً مواردی هستند که در چارچوب آن یک کشور شاید دست به سلب تابعیت، تابعیتی خود بزند.

بند سوم: ترک تابعیت

هرگاه شخصی با میل و اراده شخصی از تابعیت کشور متبوع خود انصراف داده و از طرفی اقدام به کسب تابعیت دیگر ننماید و یا اینکه موفق به کسب تابعیت دولت دیگر نشود وی شخص بی تابعیت خواهد بود البته امروزه در قوانین جدید شخص تا تابعیت جدید را کسب نکند وی را از تابعیتش محروم نمی کنند و در بعضی از کشورها این امر به سبب جلوگیری از بی تابعیتی اجرا می شود.

بند چهارم: بی تابعیتی در اثر اختلاف قوانین کشورها

این مورد خود دارای تنوع می باشد که در مواردی این اختلاف قوانین سبب بی تابعیتی می شود که آنها را ذکر و مختصر توضیحی در این زمینه خواهم داد.
الف) بی تابعیتی به محض تولد: تابعیت پس از تولد از طریق اصل خون و خاک حاصل می شود و دولتها در اعمال قوانین تابعیت خود یکی از این ۲ بار با هر دو این اصل ها را می پذیرند و این اختلاف در پذیرفتن این اصول سبب بی تابعیتی طفل خواهد شد. به عنوان مثال اگر طفلی در ایران از پدر و مادر خارجی متولد شود و کشور متبوع پدر و مادر سیستم خاک را اعمال کند و از آن جایی که ایران سیستم خون را از چنین مواردی اعمال می کند پس این کودک نه تابعیت ایران دارد نه تابعیت دیگری
ب) بی تابعیتی ناشی از ازدواج: در این مورد هم بعلت این که بعضی از کشورها وحدت تابعیت زن و شوهر و بعضی دیگر استقلال تابعیت زن و شوهر را پذیرفته اند این امر باعث بی تابعیتی خواهد شد.
به عنوان مثال اگر کشور متبوع زن، تابعیت زن را در اثر ازدواج سلب و کشور متبوع شوهر هم تابعیت مرد را به زن اعطاء نکند، زن بی تابعیت می شود.[۱۰]
پ) بی تابعیتی ناشی از فرزندخواندگی: در این مورد هم اختلاف قوانین سبب بی تابعیتی می شود. به این صورت که چنانچه کشور متبوع فرزند خوانده پس از فرزندخواندگی تابعیت کشور خود را از فرزند سلب کند و کشور متبوع فرزند خواه تابعیت خود را به فرزندخوانده اعطا نکند در این جا فرزندخوانده بدون تابعیت خواهد ماند.[۱۱]

بخش سوم: عوارض بی تابعیتی

مسلماً بی تابعیت بودن شخص تأثیرات منفی بر روی خود شخص بی تابعیت و خانواده اش و جامعه ای که تابعیت آن را از دست داده است و جامعه ای که در آن مقیم است به همراه دارد که به بیان این موارد خواهیم پرداخت که بی تابعیتی شخص چه تأثیری بر این موارد خواهد گذاشت.

بند اول: فرد بی تابعیت

شخصی که بدون تابعیت است ضررهای زیادی می بیند و دچار محدودیت های فراوانی می شود از جمله این که این شخص از حقوق و مزایایی که دولت طبق قانون برای تعهد خود قرار داده است بهره مند نمی شود و از طرفی اعطاء حقوق به بیگانگان هم منوط به داشتن تابعیت است که شخص به دلیل نداشتن تابعیت از این امر محروم خواهد شد و همچنین این فرد به دلیل نداشتن تابعیت از حمایت دیپلماتیک نیز برخوردار نخواهد بود.[۱۲] همچنین رعایت حقوق مربوط به احوال شخصیه بر طبق[۱۳] قانون دولت متبوع شخص صورت می گیرد و چنانچه شخص تابعیت نداشته باشد مانعی برای بهره مندی از احوال شخصیه نیز هست.

بند دوم: کشور اقامتگاه فرد بی تابعیت

این امر یعنی بی تابعیتی سبب بروز مشکلاتی در کشور اقامتگاه شخص بی تابعیت می شود. از جمله این که افراد در آن کشور نیاز به کار دارند. نیاز به تحصیل و نیاز به ازدواج خواهند داشت و برخورد به این مسائل از طریق کشور محل اقامت شخص سبب بروز مشکلاتی می شود.[۱۴]

بند سوم: کشور اصل فرد بی تابعیت

یکی از مهمترین دغدغه هایی که برای این کشورها متصور خواهد بود، ترک تابعیت و مهاجرت دسته جمعی می باشد که یکی از ارکان اصلی تشکیل یک کشور یعنی جمعیت را با مخاطره روبرو می سازد و سبب کاهش جمعیت کشور اصلی خواهد شد.[۱۵] (لاهرپور، آرش ص ۳۸)

بخش چهارم: راه های رفع بی تابعیتی

راههایی برای مقابله با بی تابعیتی وجود دارد که البته باز هم بدلیل نبودن قانون جامع و لازم الاثر که تمام کشورها از این قانون تبعیت کنند، این راه ها بصورت صد در صد مشکل بی تابعیتی را حل نخواهد کرد ولی کشورها با رعایت این موارد می توانند در جلوگیری از بوجود آمدن افراد بی تابعیت بکوشند.

بند اول: جلوگیری از سلب تابعیت

دولتها با اعمال مجازات سلب تابعیت، سبب بی تابعیتی افراد بسیاری می شوند و سبب بوجود آمدن ناهنجاریهای بین الملل می شود و از این به بعد دولتها باید سعی کنند از مجازات جایگزین برای سلب تابعیت استفاده کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 08:35:00 ب.ظ ]




کریستین هانس پدرسِن در اثرش با نام مفهوم عمل و مسئولیتپذیری در آخرین تفکرات هایدگر مینویسد:
اغلب این اعتقاد را داریم که اگر کسی در قبال اعمالش مسئول باشد، برای تصمیمگیری انجام آن عمل، آرزوی انجام آن عمل و دیگر چیزها نیز مسئول است. لذا آن عمل بایستی از خود ریشه نشأت گرفته باشد و نمیتواند دستآورد هیچگونه نیروی خارجی باشد. (Pedersen, 2009, 58)
اگزیستانسیالیسم به فلسفهای «فردگرا» معروف است. از نظر اگزیستانسیالیستها فرد بودن در جامعه تودهوار ما یک کامیابی است نه یک نقطه شروع. به علاوه، هریک از اگزیستانسیالیستها به شیوه خاص خود به این موضوع میپردازند. اما درونمایه زیربنایی آن این است که جامعه امروز از فردگرایی دور شده و به سمت انطباق گرایش یافته است. از این جهت است که کییرکگور برای این جماعت از واژه «عوام الناس»[۷۸] استفاده میکند، نیچه به طرز زنندهای از «گلّه»[۷۹] سخن میگوید، هایدگر از «انسان منتشر»[۸۰]، و سارتر از «یکی [چون همه]». در هر مورد، مراد اندیشیدن، عمل کردن، لباس پوشیدن، صحبت کردن و غیره است آنچنان که «دیگران» میکنند. در داستان کوتاه لئو تولستوی با عنوان مرگ ایوان ایلیچ، راوی که با جامعه همرنگ و از لحاظ اجتماعی جاهطلب است مدام به رفتار «متناسب» اشاره میکند، تا آنجا که از عبارت فرانسوی متناسب “comme il faut” که مورد توجه افراد طبقه بالاتر جامعه است استفاده میکند. به این اعتبار، فرد شدن وظیفهای است که باید متقبل شد و بر حفظ آن پای فشرد اما شاید هرگز نتوان بطور دائم به آن دست یافت. (فلین، ۱۳۹۱، ۴۳)
فردریک کاپلستون در زمینه فرد شدن در تفکر اگزیستانسیالیستی مینویسد:
هر انسانی البته به یک معنا فردی است جدا از همه کسان و چیزهای دیگر و فرد میماند. در این معنا از فردیّت حتی اعضای یک غوغا[۸۱]ی برآشفته نیز فردند. در عین حال به یک معنی فردیّتِ اعضای چنین غوغایی در یک آگاهی همگانی فرو میرود. غوغا در چنگ یک حالت عاطفی همگانی است و این واقعیت را همه میدانند که غوغا دست به کارهایی تواند زد که هیچگاه اعضای آن در مقام فرد درست همان کارها را نمیتوانند کرد. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۳۳۰) و در ادامه با آوردن مثالی میگوید:
گیریم که اندیشه های مرا پیشاپیش آنچه مردم «میاندیشند» و واکنشهای عاطفی مرا آنچه «مردم حس میکنند» و کردارهای مرا عرف اجتماعی پیرامونم معین کند. تا آنجا که وضع من چنین است میتوان گفت که اندیشه و احساس و کردار من همچون «یکی از مردم» است؛ یعنی همچون عضوی از یک جمعیت بیشخصیت، نه همچون یک فرد معیّن. و اما، چون از این، باصطلاح، بینام و نشانی خویش آگاه شوم و آغاز به ساختن و پرداختن اصول رفتار خویش کنم و استوار برحسب آنها عمل کنم، اگرچه معنای آن عمل کردن درست در جهت خلاف شیوه عرفی عمل در محیط اجتماعی پیرامون من است، به یک معنا میتوان گفت که من فردتر شدهام، اگرچه به معنای دیگر همچنان همان فردم که بودم نه بیشتر و نه کمتر. این بحث ما را در فهم این گفته کییرکگور یاری میکند که میگوید: هر خیل ـ نه این یا آن خیل، نه این خیلی که اکنون هست یا آن که روزگاری بوده است، نه خیلی از مردم فرودست یا مردم فرادست، از توانگران یا تهیدستان، و جز آنها ـ در ذات خود بیحقیقت است، به این دلیل که فرد را بیحیا و بیمسئولیت میکند، یا دست کم با فروکاستن وی به جزئی از یک کل حس مسئولیت را در او ضعیف میکند. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۳۳۱)
لذا کییرکگور فرد را مقوله اصلی فلسفهاش ساخت و هم او و هم اخلافش تأکید کردهاند که فرد هنگامی که با تصمیمهایی روبهرو میشود که وجود در برابر او قرار داده است مسئولیتی انتقالناپذیر را بر دوش گرفته است. بیشک این فیلسوفان توجه ما را به چیزی جلب کردهاند که برای وجود داشتن به عنوان هستی انسانی کاملاً بنیادی است. هر شخصی باید در موقعیت فرید خودش تصمیم بگیرد و او باید خودش را مسئول تصمیمش بشمارد. جنبههایی از وجود هست که اساساً در تنهایی صورت میگیرد. مواجه شدن با مرگ مثال بارز تجربه در تنهایی است. (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۰۰)
کییرکگور، برای بسیاری الگویی فراهم کرد که از آن پیروی کردند. تفکر او استفاده اندکی برای «انبوه» یا «خلق» دارد و در حقیقت آنان نیز در طول زندگیش با او همدلی اندکی داشتند. «انبوه، در خود مفهومش، عاری از حقیقت است و آن به دلیل این واقعیت است که انبوه فرد را کاملاً لجوج و غیرمسئول میسازد یا دستکم با ناچیز گرداندن او درک او را از مسئولیت ضعیف میکند.» با این که ندامت و مسئولیت کمّیپذیر یا تقسیمپذیر نیست، در میان انبوه از این امور بدینگونه بحث میشود، و این بدان معناست که در واقع آنها حذف شوند. قدرتی که توده انبوه بر فرد دارد از راه ارعاب است. (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۱۶)
از این رو کییرکگور میگوید:
یک شهسوار ایمان مطلقاً نمیتواند دیگری را یاری کند. یا فرد با پذیرش بار پارادوکس شهسوار ایمان میشود، یا هرگز شهسوار ایمان نخواهد شد. در این وادیها همراهی مطلقاً نامتصور است. فقط خود فرد است که میتواند هر تبیین دقیقتری از ماجرای اسحاق برای خود فراهم کند. و اگر هم به طور کلی تبیین این ماجرا به قدر کافی میسر باشد، باز هم فرد هرگز نمیتواند به وسیله دیگران از حقانیت این تبیین اطمینان حاصل کند بلکه باید حقانیت آن را خودش به مثابه فرد پیدا کند. پس حتی اگر کسی چندان بزدل و فرومایه باشد که بخواهد به مسئولیت دیگران شهسوار شود هرگز موفق نخواهد شد. زیرا فرد فقط به مثابه فرد، شهسوار ایمان خواهد شد، و بزرگی این شهسواری، که من آن را به خوبی میفهمم بیآنکه در این جرگه وارد شوم، زیرا جرأت آن را ندارم، در همین است، اما هراسناکی آن، که آن را حتی بهتر میفهمم، نیز در همین است. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۹)
هستی، برای کییرکگور مقولهای است مربوط به فرد آزاد. هستی داشتن، به معنایی که او آن را به کار میبرد، به معنای تحقق بخشیدن به خویش از راه گزینش آزادانه میان گزینه ها با در گرو نهادن خویش است. بنابراین، هستی داشتن یعنی هرچه بیشتر فرد شدن و هرچه کمتر به گروه تعلق داشتن. میتوان گفت که معنای آن بر گذشتن از کلیت به سود فردیّت است. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۳۲۶)
هایدگر بشر را به دلیل خاصی dasein ]دازاین، آنجا- بود[ نامید (و واژه «من»، «فرد»، «ایگو» یا «انسان» را برای او به کار نبرد): میخواست همواره بر ماهیت دوگانه هستی انسان تأکید کند. بشر «آنجا» (da) هست، ولی در عین حال اوست که اساس آنچه را که آنجاست، تعیین میکند. ایگو دو معنا در یک واژه است: هم ایگوی تجربی[۸۲] (ایگوی عینی، چیزی که «آنجا»ست، چیزی در جهان)ست و هم ایگوی بَرشونده[۸۳] (برپاکننده) که خود و جهان را بنیان میگذارد (به این معنا که در برابرشان مسئول است). مسئولیتی که این گونه توصیف میشود، ارتباطی جدایی ناپذیر با آزادی دارد. در صورتی که انسان به شیوه های مختلف در برپایی جهان آزاد نباشد، مسئولیت معنایی نخواهد داشت. جهان رخدادناپذیر است؛ همه چیز میتوانست به شکلی متفاوت آفریده شود. (یالوم، ۱۳۹۰، ۳۱۴)
پدرسِن در مورد تفکر هایدگر در این خصوص مینویسد:
در هستی و زمان هایدگر، زمانی که عملکردمان صحیح است، اعمالمان کاملاً در اراده شخصی خودمان پایه گذاری شده است، حال آنکه در طی یک عملکرد ناصحیح ما به اعمالمان این اجازه را میدهیم تا توسط هنجارهای اجتماعی متداول تعیین شوند. فلذا ما زمانی که عملی را به درستی انجام میدهیم، مسئول آن هستیم، اما زمانی که عملی را به نادرستی انجام میدهیم هیچ گونه مسئولیتی در قبال آن نخواهیم داشت. (Pedersen, 2009, 59)
و در ادامه میآورد:
هنگامی که ما راجع به معنی مقصر بودن بحث میکنیم هایدگر در هستی و زمان خاطر نشان میکند که: مقصر بودن، مفهوم مسئول بودن برای خطا را نیز میدهد که آن معنا علت آن خطا یا خالق(فاعل) خطا بودن و یا حتی بهترین فرصت ممکن برای خطا را در بر میگیرد. (Pedersen,2009, 59)
و در پایان همین فصل چنین مینویسد:
لذا از نظر هایدگر دو فرق بزرگ مابین عملکرد صحیح و ناصحیح وجود دارد. اولین تمایز این است که ما هنگامی که به درستی عملی را انجام میدهیم، پس مسئول آن هستیم در صورتیکه زمانی که عملی را به نادرستی انجام میدهیم، در قبال آن عمل مسئول نخواهیم بود. زمانی مسئول اعمالمان هستیم که آن اعمال از درون خودمان ریشه گرفته باشند یعنی توسط عوامل دیگر تعیین نشده باشند.
دومین تمایز بین اعمال صحیح و ناصحیح این است که هنگامیکه عملی را به طور صحیح انجام میدهیم ساختار هستی(وجود) خود را برای خودمان در مسیری مناسب آشکار میکنیم. که در این صورت به شکل خاصی از خودآگاهی میرسیم. (Pedersen, 2009, 73)
سارتر میگوید: فرد کاملاً در برابر زندگی خویش مسئول است، نه فقط در برابر اعمال خود، بلکه در برابر کوتاهیهایش هم مسئولیت دارد. (یالوم، ۱۳۹۰، ۳۱۴)
گفته سارتر که «تو زندگانی خود هستی» ـ با دنباله آن که «زندگانی تو چیزی جز جمع اعمال تو نیست» ـ بیان یک مرد اخلاق است که ما را هشدار باش میدهد که چون حساب نهایی زندگی هر فردی رسیدگی شود، از مسئولیت آنچه که آن فرد انجام داده و آنچه که ناکرده باقی گذاشته است، گریز نیست. ما نمیتوانیم با توسل به اینکه ممکن بود چنین و چنان شود، خود را تسلی دهیم. امکاناتی که تحقق نیافتهاند تهی و غیرواقعی هستند. (بارت، ۱۳۶۲، ۱۴۳)
لذا سارتر در “اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر” با ذکر اینکه بشر مسئولیت کلی دارد مینویسد:
اگر به راستی وجود مقدم بر ماهیت است، پس بشر مسئول وجود خویش است.[۸۴] بدین گونه، نخستین کوشش اگزیستانسیالیسم آن است که فرد بشری را مالک و صاحب اختیار آنچه هست قرار دهد و مسئولیت کامل وجود او را بر خود او مستقر کند. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۰)
اجتماعی بودن مسئولیت
انسانها با پذیرش محدودیتهای این عالم تلاش میکنند با درک فردیت و مسئولیتپذیری خود به زندگی اصیل برسند. برای این کار باید نخست به درکی از هستی خود و مسئولیتپذیری رسید. به گفته سارتر وقتی یک اگزیستانسیالیست میگوید انسان مسئول خودش است منظور او این نیست که او تنها مسئول فرد خودش است بلکه او مسئول همۀ انسانهاست. (علیزاده، ۱۳۸۸، www.philo-mind.blogfa.com)
وجود داشتن بیرون شدن از خود و در کنار دیگر باشندگان ایستادن است. انسان هیچگاه خلوتگزین و فاعلی دربسته به روی خود و باشندهای مستغنی به ذات و محصور در خویش نبوده که سپس قادر به ایجاد روابط با عالم یا با دیگر فاعلها شود. او از همان ابتدا از خودش بیرون میآید و در میان اشیاء و دیگر اشخاص برپا میایستد. ما میتوانیم بگوییم که او فقط به این دلیل هست که در این روابط قرار میگیرد. (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۲۷)
سارتر میگوید: زجرِ انتخاب از این امر واقع برمیخیزد که من در انجام دادن انتخابم فقط با خودم عهد نمیبندم، بلکه به طرزی خاص با همه نوع بشر عهد میبندم. «فیلسوف وجودی بیپردهپوشی بیان میکند که انسان در زجر است. مقصود او این است که: وقتی انسان خودش را به چیزی متعهد میکند، کاملاً تشخیص میدهد که او فقط آنچه را خواهد شد انتخاب نمیکند، بلکه او بدین وسیله در عین حال تصمیمی قانونگذارانه برای کلّ نوع بشر میگیرد ـ در چنین لحظهای انسان نمیتواند از حسّ مسئولیت کامل و عمیق بگریزد.» این مسئولیت زجرآمیز بیدرنگ این پرسش را مطرح میکند که آیا مفهوم یا صورت انسانی که من برای خودم انتخاب میکنم آنگونه انسانی است که من میتوانم برای همه انتخاب کنم. این حسّ مسئولیت ظاهراً برخی انتخابهای دیگر را طرد خواهد کرد، مانند انتخاب خودپرستی، مطلقاً بیشفقت بودن یا شاید انتخاب فاشیست بودن. زیرا مسلماً من نمیتوانم در چنین انتخابهایی خودم را مسئولانه انتخاب کرده باشم. (مککواری، ۱۳۷۷، ۲۱۰) فلذا سارتر میگوید: در آن لحظه که من احساس میکنم که آزادیام بطور تفکیک ناپذیری وابسته به آزادی همه مردمان دیگر است نمیتوان از من توقع داشت که آن را برای صحّه بر بردگی برخی از آنها بکار برم. (سارتر، ۱۳۸۸، ۱۳۸)
سارتر در ۲۹ اکتبر ۱۹۴۵ سخنرانی عمومیای با عنوان «آیا اگزیستانسیالیسم نوعی انسانباوری است؟» ایراد نمود که طولی نکشید به بیانیه جنبش اگزیستانسیالیستی تبدیل شد. (فلین، ۱۳۹۱، ۷۱) در قسمتی از این سخنرانی سارتر این پرسش را به چالش میگیرد که هر فردِ عاملی باید با خودش بگوید: «آیا من کسی هستم که حق دارد به گونهای عمل کند که بشریت خودش را با اعمال من تنظیم کند؟» این بحث ظاهراً نوعی مفهوم مسئولیت برای شخص دیگر و حتی برای جامعه به عنوان یک کل را در بر داشت. (فلین، ۱۳۹۱، ۷۳)
وی در اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر مینویسد: هنگامی که ما میگوییم بشر مسئول وجود خویش است، منظور این نیست که بگوییم آدمی مسئول فردیت خاص خود است، بلکه میگوییم هر فردی مسئول تمام افراد بشر است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۳۰)
در انتخاب ماهیت خودمان ما ماهیت کل انسانها را انتخاب میکنیم. بنابراین باید عملی را انتخاب کنیم که دوست داریم همه انسانها آنگونه عمل کنند. عملی که انتخاب میکنم تنها تحت شرایط، تمایلات و اهداف خاص من نیست. اینگونه عمل کردن درواقع عمل کردن از روی «ایمان بد» است، یعنی عمل کردن تنها بر اساس تصویری که از نمایشگر درونی خودمان داریم. یکی از عوامل موثر در عملی که انتخاب میکنم این است که با دیگر فاعلهای آزاد در آن عمل شریکم. درواقع هریک از ما آدمیان با آفریدن ماهیت خود آنگونه که میخواهیم باشیم، تصویری از بشر میسازیم که به طور کلی باید چنان باشد. هر عملی که انجام میدهیم درواقع تایید ارزش آن نیز هست؛ زیرا ما هرگز بدی را نمیتوانیم انتخاب کنیم. هیچ چیزی برای ما خوب نمیتواند باشد مگر اینکه برای همگان خوب باشد. به همین دلیل هم اگزیستانسیالیتها میگویند مسئولیت ما بسیار عظیمتر از آن است که میپنداریم. ما مسئول همۀ بشریت هستیم. مفهومی چون دلهره/اضطراب نیز از چنین مسئولیت عظیمی ناشی میشود. ما همچون قانونگذارانی هستیم که با انتخاب شخص خود جامعه بشری را انتخاب میکنیم. کار جهان چنان است که گویی تمام آدمیان چشم بر رفتار هر یک از ما دوختهاند. بنابراین من باید همانگونه انتخاب کنم که دیگران انتخاب میکنند. با این حساب، برای آزاد بودن لازم است «قاعدۀ زرین» را مدّنظر داشته باشم، یعنی به گونهای عمل کنم که انتظار دارم دیگران عمل کنند. (علیزاده، ۱۳۸۸، www.philo-mind.blogfa.com) لذا سارتر در “ادبیات چیست؟” مینویسد:
و اما منِ خواننده، اگر دنیایی بیدادگر بیافرینم و آن را در هستی نگه دارم، نمیتوانم کاری کنم که مسئول آن نباشم؛ و همه هنر نویسنده در این است که مرا وادارد تا آنچه را او آشکار میکند من خلق کنم و بنابراین حیثیت خود را در گروِ آن بگذارم. ما دوتنه بار مسئولیت جهان را به دوش میکشیم. (سارتر، ۱۳۸۸، ۱۳۴)
هایدگر در “هستی و زمان” میگوید:
آدمی خود به دیگران تعلق دارد و سلطه آنان را استوار میدارد. «دیگران»، که آدمی چنین مینامدشان تا مگر تعلق ذاتی خود را به آنان بر خود پوشیده دارد، آنانی هستند که در با یکدیگر بودنِ هرروزینه بدواً و غالباً «آن جا هستند». این “که” نه این کس است نه آن کس. این “که” نه خود است، نه بعضی کسان و نه مجموعه همه. این «که» آنی است که خنثاست؛[۸۵] همگنان است. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۳۲۲) در بهرهگیری از وسایل نقلیه همگانی، و در استفاده از خدمات اطلاعرسانی (روزنامه) دیگران همه ماننده همند. این با یکدیگر بودن دازاینِ خاصِ هر کس را چنان در نوع هستی «دیگران» مستحیل میگرداند که در حقیقت پیدایی و تفاوت دیگران را هر دم افزونتر از پیش محو و ناپیدا میسازد. در این ناچشمگیری و عدم قطعیت[۸۶] است که دیکتاتوری حقیقی همگنان پرده از چهره برمیدارد. لذت و شادی ما به سان لذت و شادی همگنان است. ما میبینیم، میخوانیم و درباره ادبیات و هنر داوری میکنیم به همان سان که همگنان میبیند و داوری میکند؛ اما همچنین ما در رویارویی با «تودهای عظیم» پس میکشیم به همان سان که همگنان پس میکشد. ما «برآشوبنده» مییابیم آنچه را همگنان برآشوبندهاش مییابد. همگنان اگرچه نه چیزی معین است و نه در جمله یک مجموعه است، نوع هستی هرروزینگی را مقرر میدارد. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۳۲۲)
از هر طرف که رویم، «همگنان» آنجاست، اما به چنان طریقی که هرگاه دازاین بر عزمی[۸۷] پا میفشارد، بیصدا و دزدانه از صحنه بیرون خزیده است. با این همه، از آنجا که همگنان هر داوری و عزمی را از آن خود جا میزند، بار پاسخگویی و مسئولیت را از دوش این یا آن دازاین برمیدارد. همگنان گویی از عهده آن برمیآید که «آدمیان» را مدام بر آن دارد که به آن استناد کنند. همگنان میتواند در غایتِ سهولت مسئول همه چیز گردد، زیرا او نه آن کسی است که بر سر پیمان بودن درباره چیزی بر وی لازم باشد. درباره همگنان میتوان گفت که این او «بود» و در عین حال «هیچ کس» نبود. در هرروزینگی دازاین اغلب چیزها از جانب آنی رخ میدهد که دربارهاش باید گفت: «او هیچ کس نبود.»
بدین سان همگنان این یا آن دازاینِ خاص را در هرروزینگیشان سبکبار میکند. اما قضیه به همینجا ختم نمیشود؛ تا آنجا که دازاین را گرایشی به آسانگیری و آسانسازی است، همگنان با رهانیدن دازاین فعلی از بارِ هستی آن دازاین را با تمایلاتش همساز میسازد، و چون همگنان با رهانیدن این یا آن دازاین دائماً او را موافق و همساز میگرداند، خواجگی و سلطه سختسر خود را ماندگار و متصلب میسازد.
هرکس، دیگری است و هیچ کس خودش نیست. این همگنان که پاسخ به پرسش در باب که بودن دازاین هرروزینه را در چنته دارد، آن هیچکس[۸۸] است که هر دازاینی در ضمنِ در میان دیگران بودنش هماره پیشاپیش خود را به آن واگذار کرده است. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۳۲۵)
برخلاف آنچه بسیاری در انتقاد به مفهوم اصالت هایدگری گفتهاند که او اصالت را امری فردی شناخته، باید گفت که به نظر او اصالت به هیچ رو محدود به امور شخصی نیست. یاری دادن به دیگران است تا آنها نیز روی پای خود بایستند، و خود را از وابستگی خلاص کنند. روی پای خود ایستادن، به این معنا، تیمار است. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۷۶)
یاسپرس میگوید: من میخواهم که هرکس دیگری آن چیزی باشد که من میکوشم باشم، میخواهم که او بگونهای صادقانه و بگونهای حقیقی خودش باشد. (بلاکهام، ۱۳۸۷، ۸۷)
مارسل، نشاط زندگی را مرتبط با احساس فردیتی میبیند که از ریشه داشتن در محیطی عینی و ملموس جدایی ناپذیر است. (کین، ۱۳۷۵، ۳۰)
مارسل برخلاف دکارت هرگز اعتقاد ندارد که تفکر با «من هستم» آغاز شود؛ بلکه او معتقد است که فلسفه با «ما هستیم» آغاز میشود: با [co-esseباهم بودن] نه با [esseبودن]. از دیدگاه او فرد را نمیتوان به صورت منفک و جدا از ارتباطهایش لحاظ کرد بلکه این ارتباطها هستند که هستی را میآفرینند.
انسان از منظر مارسل نمیتواند بین خود و افراد دیگر مرز روشن و دقیقی را مشخص سازد. این مسأله از آن روست که آدمی نمیتواند بین خود و جسمش مرز مشخص کند. او میگوید انسان تنها دررابطه با دیگران وجود دارد و بنابر این هویت ما از وجود فردی ما فراتر میرود و چنانکه گذشت زندگیمان تحقق طرحی میشود که از خویشتن ما فراتر رفتهاست. (مهجور، www.political.ir)
دیدگاه مارسل را در مورد دیگران میتوان در سرلوحهای که وی بخش دوم “یادداشتهای روزانه مابعدالطبیعی” را با آن آغاز میکند پیدا کرد. در آنجا این چند سطر را از ای. ام. فورستر[۸۹]رماننویس نقل میکند: زندگی خصوصی است که آیینه بینش ما را در برابر بیکرانگی هستی نگاه میدارد؛ معاشرت شخصی، و فقط معاشرت شخصی، است که حتی به شخصیتی فراتر از بینش روزمره ما اشاره دارد. (کین، ۱۳۷۵، ۷۲)
دکتر شریعتی در بسط فردگراییِ منتج به اجتماعی شدن از منظر مکتب اگزیستانسیالیسم چنین مینویسد:
هرکسی در موقعی که هر عملی را انجام میدهد و هر روشی را پیشه میسازد، ولو فقط مربوط به سرنوشت مشخص خودش باشد (مثلاً میخواهد غذا بخورد، میخواهد غذا بسازد، میخواهد ازدواج کند، میخواهد خانه بسازد؛ این کارها کاملاً مشخص است که اجتماعی نیست)، در همین موقع همواره باید خودش و این عملش را مورد قضاوت قرار دهد که: آیا دلش میخواهد که این عمل، سرمشق عمومی و قانون کلی شود و همه مردم از این قانون تبعیت کنند یا نه، این فقط یک زرنگی است که خودش کرده و دلش نمیخواهد دیگران بفهمند و دنبال این کار باشند! در این صورت هیچ کس نیست که احساس کند که در جامعه، یک عمل فردی را انجام میدهد، بلکه همه احساس میکنند که وقتی یک عمل- حتی شخصی- انجام میدهند، باید یک سرمشق کلی و عمومی باشد. در نتیجه هر کس در هر مرحله از زندگیاش فرد نیست، بلکه مسئول جمع است.
مسئول کدام جمع؟ مسئول همه انسانها؛ زیرا در آن موقعی که عمل خوب را انجام میدهد، دلش میخواهد که انسانها همه آن عمل خوب را انجام دهند. بنابراین هرکس در زندگی، حتی زندگی خصوصی، و در روشی که انتخاب میکند – روش های روزمره- و در هر احساسی که دارد، یک عمل فردی مجزا از انسان و جامعه انجام نمیدهد. بلکه انسان همواره در زندگی نمونه ساز، سرمشق ساز و قانون گزار همه انسانهاست. هر کس مقتدا و امام همه انسانهاست. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۳۳)
بنابراین دلهره در این حد به جان هر فردی از انسانها میریزد؛ که او نه مسئول تنها سرنوشت خودش است (دلهره و اضطرابش تنها ناشی از سرنوشت و مسئولیت زندگی خودش نیست)، بلکه در هر عملی که روزمره و حتی خصوصی انجام میدهد، خود را مسئول سرنوشت همه انسانها میداند. در این جا یک روح کلی بزرگ انسانی را میبینیم که در هر فرد انسان وجود دارد و هر انسانی حتی در خصوصیترین و با اهمیتترین حالات روحی و اعمال فردیاش مسئولیت سرنوشت بشریت را بر عهده داد.
کسی که مسئولیت سرنوشت بشر را بر عهده دارد و کسی که معتقد است عملش سرمشق همه است و همه از آن تبعیت میکنند، معمولاً در هر قدمی که برمیدارد، این دلهره را دارد که: آیا این بهترین قدم بود؟ (شریعتی، ۱۳۸۹، ۳۴)
لذا سارتر در “اصول فلسفه اگزیستانسیالیسم” مینویسد:
انسان از وجود خود جدا نیست اما با وجود خودش او را تحت تأثیر قرار میدهد و او را از خود می راند در اضطرابها و در بیایمانیها همیشه با خودش در نبرد است معهذا مجبور است خود را بسازد اما نه در تنهایی بلکه باید بتواند خود را در برابر دیگران بسازد.
بدون تردید من در مقابل آنچه که وجودم را تشکیل میدهد خود را ظاهر میکنم و این (من) هستم که به تنهایی در هر چیز تصمیم میگیرم یا چیزی را رد میکنم و بدون تردید هستی من به وسیله خودم بوجود آمده و هیچکس در کاری که میکنم در برابر من مسئولیت ندارد اما این مسائل مبهم هرچه باشد نباید ما را از دیگران جدا کند. بنابراین تردیدی نیست که من خودم را باید بسازم اما باید در بین دیگران خود را بسازم و اگر کسی در این مورد تردید داشته باشد از دیوانگی است. (سارتر، نامعلوم، ۶۴)
کامو نیز با جملهای در رمان معروف خود “طاعون” که در آن جامعهای بیمار را به تصویر کشیدهاست، بر این مدعا صحه میگذارد:
به تنهایی شادکام بودن میتواند شرمآور باشد. (کامو،۱۳۹۰)
هستی، نیستی و مسئولیت

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ب.ظ ]




[۷] بهجت، محمدتقی: استفتاء شماره ۵۶۹۰ مورخ ۴/۴/۷۹ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شماره پاسخ ۱/۵۶۹۰ مورخ ۷/۸/۷۹
[۸] التسخیری”الف”،:محمد علی، مقاله :حکم الشرط الجزائی المالی فی البنوک اللاربویه، مجله فقه اهل البیت(عربی)، شماره ۳۳
[۹] تسخیری”ب”،مقاله:محمد علی، شرط کیفری مالی در بانکداری بدون ربا،فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت،شماره۳۵، ۱۳۸۲ش
[۱۰] الجواهری”ب”، حسن، مقاله: الجزاء المالی او “الشرط الجزائی”، پایگاه سراج، بی تا.
www.seraj.ir
[11] الجواهری”ج”، حسن، مقاله:أثر الموت فی حلول الأجل-ص۱- کتاب:الاقتصاد الاسلامی
و القضایا الفقهیه المعاصره، تألیف: علی بن احمد السالوس، بی چا، قطر، نشر دار الثقافه، صص۵۷۷-۵۷۴، ۱۴۱۶ق.
[۱۲] حائری، سیدکاظم، مقاله: «بررسی فقهی اوراق نقدی»، مجله فقه اهل بیت۷، سال پنجم، شماره ۱۹ و ۲۰
[۱۳] حکیمی،اسماعیل، مقاله: قاعده اتلاف در فقه و حقوق، پایگاه وزارت عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان،بخش مقالات، بی تا
[۱۴] دیانی ،د. عبدالرسول(وکیل پایه یک دادگستری)، مقاله: شرط فعل در حقوق ایران و فرانسه- (قسمت دوم) پایگاه کانونهای وکلای دادگستری ایران، ص۲۵، بی تا.
[۱۵] رحمانی، محمد، مقاله: قواعد فقهى(۵)  قاعده اتلاف(۲)،مجله فقه اهل بیت(ع)،شماره۱۵ صص۴۱-۶۲، پاییز۱۳۷۷ش.
[۱۶] رضائی،مجید، مقاله: بررسی فقهی – حقوقی جریمه تاخیر بانک ها،پایگاه:اقتصاد پنهان- کدخبر۱۶۱-۲
۱۷- روزنامه اطلاعات، پاسخ به سؤ ال رئیس کل دادگستری تهران در تاریخ ۲۷/۹/۱۳۷۵، تاریخ انتشار: ۲/۲/۱۳۷۸
[۱۷] صافی گلپایگانی: لطف الله، پاسخ مورخ ۱۲/۱/۸۲ به استفتای پژوهشکده حوزه و دانشگاه قم.
[۱۸] طبیبیان ، د. سید محمد ، مقاله:تجربه دو دهه بانکداری اسلامی و چالشهای پیش رو:ابعاد نظری،ساختاری و اجرائی – مجموعه مقالات پانزدهمین همایش بانکداری اسلامی ،تهران،ناشر:مؤسسه عالی بانکداری ایران-بانک مرکزی، ، چاپ اول، چاپخانه خورشید، ۱۳۸۳ش
[۱۹] طلوعی ،سلام،مقاله: بررسی حسابداری فروش اقساطی،نشریه حسابدار-سال هیجدهم-شماره۱۶۲صص۸-۱۱
[۲۰] عزیز پور،محمد،مقاله: قاعده اتلاف در فقه، وبلاگ تخصصی حقوق، بخش مقالات حقوقی،بی تا. www.azizpoor.blogfa.com
[21] کبیری پرویزی، بهمن، مقاله: شرایط فقهی قرارداد بیمه ، پایگاه اینترنتی شبکه اطلاع رسانی بانک وبیمه
[۲۲] مجمع الفقه الاسلامی الدولی، مقاله: نظره شمولیه لطبیعه بیع المرابحه للآمر بالشراء، مجله مجمع الفقه الاسلامی الدولی( الدوره الخامسه)شماره ۵- الجزءالثانی، صص۱۱۱۷-۱۱۲۵، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۸م
[۲۳] مجموعه التوفیق المالیه الالکترونیه، مقاله: صیغه التمویل بالمرابحه، السعودیه، مجله مجموعه التوفیق المالیه الالکترونیه ، نشر مجموعه التوفیق المالیه، ۲۰۰۹م
[۲۴] محمود، سامی حسن، مقاله: بیع المرابحه للآمر بالشراء، مجله الفقه الاسلامی، ، نشر مجمع الفقه الاسلامی ، ج۲، صص۱۰۸۹-۱۱۱۳، ۱۹۸۸م
[۲۵] مصطفوی،د.مصطفی، مقاله: بررسی فقهی حقوقی تاسیس وکالت بلاعزل، مجله رهنمون، شماره۹و۱۰، زمستان۸۳ و بهار۸۴ ش
[۲۶] موسوی اردبیلی، عبدالکریم: پاسخ به استفتأ کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی، مورخ ۱۶/۱۲/۷۷
[۲۷] موسویان”الف”،سید عباس،مقاله: بررسی راهکارهای حل مشکل تأخیر تأدیه در بانکداری بدون ربا، مجله فقه و حقوق، سال دوم، بهار ۱۳۸۵
[۲۸] موسویان”ب”،سید عباس،مقاله: بررسی فقهی- حقوقی قوانین مربوط به جریمه و خسارت تأخیر تأدیه در ایران، مجله فقه وحقوق سال اول،بهار ۱۳۸۴
[۲۹] موسویان”ج”،سیدعباس،مقاله:الگوی جدید در بانکداری اسلامی،مجله تازه های اقتصاد، شماره ۹۰، بی تا
[۳۰] وحدتی شبیری، سید حسن، مقاله، مطالعه تطبیقی خسارت تأخیر تأدیه در حقوق ایران و فقه امامیه، فصلنامه

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]




۷) عواملی که در محیط کار، نیاز به ارزش های شغلی را تسهیل می کند; از قبیل افزایش حقوق و ترفیع. 
انصاف و عدالت در پرداخت نیز با رضایت شغلی ارتباط دارد.هر قدر انصاف و عدالت در پرداخت بیش تر و بهتر رعایت شود، میزان رضایت شغلی بالاتر است و هر قدر میزان رضایت بیش تر باشد، عملکرد کارگر و کارمند نیز بالاتر می رود.همچنین رضایت شغلی به وسیله پرداخت پاداش و تشویق کردن نیز بالا می رود.نگرش های فرهنگی، خدمات درمانی و تسهیلات رفاهی در بالا بردن میزان رضایت شغلی دخالت دارند. 
جورج و جونز چهار عامل اساسی را در میزان و سطح رضایت شغلی مؤثر می دانند:
۱٫شخصیت و صفات شخصیتی; ۲٫ارزش ها; ۳٫موقعیت کار و شغل; ۴٫تاثیر اجتماعی.
هر یک از این عوامل اساسی چهارگانه، با زیرمجموعه های آن در شکل (۱) منعکس شده است:
برخی دیگر نیز برای رضایت شغلی ده عامل را ذکر کرده اند: ایمنی و بهداشت کار، ساعات کار و نوبت کاری، امنیت شغلی و پیشرفت کار، برخورد عادلانه در محل کار و میزان جذب کارکنان در سازمان، مشارکت کارکنان و کارمندان در تصمیم گیری، محتوای کار و تحقق ظرفیت های کاری کارمندان و کارکنان، تغییرات در سازمان کار، پاداش کافی و عادلانه، مسؤولیت اجتماعی، کار و خانواده و فراغت.
وودمن (W. Woodman) و هل ریجل (Don Hellriegel) در کتاب خود، در بحث عوامل مؤثر بر رضایت شغلی، به این عوامل اشاره می کنند: صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار، و روابط انسانی کار. 
شرتزر (Bruce. E. shertzer) عوامل ذیل را در رضایت مندی شغلی مؤثر می داند: حقوق، امنیت کاری و ثبات شغلی، شرایط کاری خوب، امکان پیشرفت و ترقی، و روابط انسانی. 
کورمن این عوامل مؤثر را به دو دسته تقسیم می کند:
۱- عوامل محیطی; مثل سطح شغل، محتوای شغل، رهبری ملاحظه کار، دست مزد و فرصت های ترفیع
۲- عوامل شخصی; مثل سن، سطح تحصیلات و جنسیت.
هر قدر شغل از لحاظ سطح، مسؤولیت، استقلال و تنوع بالاتر باشد، مطلوب تر است، هر چند به نسبتی که فرد در سطح بالاتری قرار داشته باشد (بر حسب تحصیلات، توانایی ها و مانند آن) ، سطح لازم این خصوصیات برای کسب خشنودی باید بالاتر باشد
همان گونه که ملاحظه می شود، صاحب نظران بسیاری به ذکر عوامل مؤثر در رضایت شغلی پرداخته اند.با نظری اجمالی به نوشته های اینان، چنین به نظر می رسد که بسیاری از این عوامل مشترک می باشد.بنابراین، در جمع بندی، این عوامل را می توان چنین ذکر کرد:
۱- عامل اجتماعی (ناشی از جامعه و محیطی که فرد در آن زندگی می کند و نشانگر سطح فرهنگ و دیدگاه های مورد قبول جامعه اوست; مانند میزان ارزش و مقام اجتماعی کارگر و کارمند
۲- نفس کار (عامل محتوایی کار که مربوط به ذات کار می باشد و از احساس علاقه به شغل مورد نظر ناشی می شود
۳- محیط کار (هر عاملی که با محیط کاری و فضای کاری سر و کار دارد; مثل ساختمان فیزیکی محل کار و آب و هوا
۲-۴ آثار وجود رضایت شغلی
آگاهی از نتایج مهم رضایت از شغل به اندازه شناخت آنچه موجب رضایت می شود، اهمیت دارد.این نتایج عبارت است از:
الف – رضایت و ترک خدمت
رضایت از شغل و ترک خدمت با یکدیگر رابطه دارند.وروم (V. H. Vroom) پی برد که دامنه همبستگی بین این دو متغیر در بررسی های گوناگون، از ۲۵% – تا ۴۲% – است.سپس پورتر و استیرز در پانزده بررسی، پی بردند که همبستگی میان رضایت و ترک خدمت ۲۵% -است. (۲۱) بازنگران قرن اخیر، که به بررسی رابطه بین رضایت شغلی و رها کردن شغل پرداخته اند، گزارش می دهند که بین این دو یک رابطه منفی برقرار است; یعنی اگر کارکنان از شغل خود راضی باشند، کار خود را رها نخواهند کرد و اگر از شغل خود راضی نباشند، به رها کردن شغل خود مبادرت می ورزند.لاک در سال ۱۹۷۶ نیز گزارش تقریبا مشابهی ارائه داد. (۲۲)
ب – رضایت از شغل و غیبت از کار
شواهد نشان می دهد که رابطه ای معتدل و معکوس بین رضایت از شغل و غیبت کارکنان از محل کار خود وجود دارد.وروم در چندین بررسی نشان داد که دامنه همبستگی از ۱۴% – تا ۳۸% – است.این بررسی مورد تایید پورتر و استیرز و دیگران نیز قرار گرفت. (۲۳)
ج – رضایت و عملکرد
یکی از بحث انگیزترین مباحث در زمینه رضایت شغلی، ارتباط آن با عملکرد است.سه نظریه در این باره ارائه شده است:
۱٫رضایت موجب عملکرد می شود;
۲٫عملکرد موجب رضایت می شود;
۳٫پاداش، بین عملکرد و رضایت به عنوان واسطه عمل می کند;
دو نظریه نخست از حمایت ضعیفی برخوردار است، اما نظریه سوم، که بر اساس آن، پاداش به عنوان واسطه عملکرد و رضایت عمل کند، از حمایت بیش تری برخوردار می باشد. عملکرد قبلی موجب دریافت پاداش درونی (احساس کام یابی شخصی) و پاداش برونی (حقوق و ترفیع) می شود.این پاداش به نوبه خود، هم عملکرد آینده فرد را بالا می برد و هم در بالا بردن میزان رضایت شغلی او مؤثر است.
وروم در تحقیقات خود، به دست آورد که بین رضایت شغلی و میزان کارایی و عملکرد، رابطه مثبتی وجود دارد
استیرز وپورتر در کتاب خود می گویند: هر قدر انگیزه کاری کارمند و کارگر بالاتر باشد و هر قدر نگرش او به شغلش مثبت تر باشد (از کارش راضی تر باشد) ، عملکرد او نیز در سطحی بالاتر خواهد بود.به عکس، هر قدر انگیزه و نگرش مثبت نسبت به کار، پایین تر باشد (رضایت از کار کم تر باشد) ، عملکرد فرد نیز در سطح پایین تری قرار خواهد گرفت.
د – تاثیررضایت شغلی بر سازمان
ارزیابی ها نشان می دهد که هرگاه کارکنان یک سازمان

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

از شغل خود رضایت داشته باشند، سازمان آن ها نیز دارای اثرات مثبتی خواهد بود و به صورت یک سازمان اثر بخش و مفید درخواهد آمد. 
علاوه بر موارد مذکور، رضایت شغلی نتایج دیگری نیز دارد: کارکنان کاملا راضی گرایش کم تری در مورد تسلیم شکایت دارند، از سلامت جسمانی و روانی بیش تری برخوردارند، طول عمرشان بیش تر است، وظایف جدید مرتبط با شغل را سریع تر یاد می گیرند و با سوانح شغلی کم تر روبه رو می شوند. 
۲-۵ نظریه های رضایت شغلی
نظریه های رضایت شغلی فراوان است.همان گونه که درباره تعریف و عوامل ایجادکننده رضایت شغلی، اتحاد عقیده ای وجود ندارد، درباره نظریه های رضایت شغلی نیز عقاید متفاوت و گوناگونی ابراز شده است.بروفی (A. H. Brophy) به سه نظریه، ازکمپ به چهار نظریه، جیمز به سه نظریه، توسلی به سه نظریه، جورج و جونز به چهارنظریه وخلیل زاده در تحقیق خود به شش نظریه اشاره می کنند.باتوجه به نظرات ارائه شده در این باره، در ادامه، مهم ترین نظریه های رضایت شغلی ذکر می شود:
۲-۵-۱نظریه امید و انتظار 
این نظریه با نام های نظریه «انتظارات » و نظریه «احتمال » نیز مطرح می باشد. انتظارات فرد در تعیین نوع و میزان رضایت شغلی مؤثر است.اگر انتظارات فرد از شغلش بسیار باشد، رضایت شغلی دیرتر و مشکل تر حاصل می شود; مثلا، ممکن است فردی در صورتی از شغل راضی شود که بتواند به تمام انتظارات تعیین شده خود از طریق اشتغال جامه عمل بپوشاند.مسلما چنین شخصی به مراتب، دیرتر از کسی که کم ترین انتظارات را از شغلش دارد به احراز رضایت شغلی نایل می آید.از این رو، رضایت شغلی مفهومی کاملا یکتا و انفرادی است و باید در مورد هر فرد به طور جداگانه عوامل و میزان ونوع آن مورد بررسی قرار گیرد
این نظریه معتقد است که رضامندی شغلی به وسیله انطباق کامل امیدها و انتظارات با پیشرفت های فرد تعیین می شود، درحالی که نارضایتی  معلول ناکامی در رسیدن به انتظارات است. در این نظریه، هر قدر احتمال وقوع موفقیت در انجام کار در حد بالاتری قرار گیرد، هر قدر میزان تطابق و هماهنگی میان توانایی های فرد و نیازها و انتظارات شغلی او بیش تر گردد، هر قدر پاداش های خارجی وداخلی در سطح بالاتری قرار گیرد و مهم تر از همه، هر اندازه ادراک او از منصفانه بودن پاداش ها در سطح بالاتری باشد، احتمال بقای او در سازمان بیش تر می شود. 
۲-۵-۲ نظریه ارزش 
این نظریه مدعی است رضامندی شغلی به وسیله این پدیده تعیین می گردد که آیا شغل به فرد امکان حفظ ارزش های خصوصی و شخصی را می دهد یا نه  این نظریه می رساند که اگر شغل با حفظ ارزش های خصوصی و شخصی شاغل سازگار باشد، او از شغل خود رضایت دارد.ولی چنانچه شغلش با ارزش های خصوصی او در تعارض و تناقض باشد، رضایت شغلی برایش حاصل نخواهد شد.
۲-۵-۳ نظریه بریل
بریل (A. A. Brill) معتقد است که انسان طبیعی در انتخاب شغل نیازی به پند و سفارش ندارد، خود او فعالیتی را که باید دنبال کند، به نحوی حس می کند. 
تفسیر ضمنی این نظریه آن است که اگر فرد با فکر و تصمیم خود، شغلش را انتخاب کند، به طور طبیعی، از آن رضایت خواهد داشت.اما اگر با اجبار و یا اضطرار آن را انتخاب کند، به احتمال قوی، از شغل خود ناراضی خواهد بود.
۲-۵-۴ نظریه نقشی
در این نظریه، به دو جنبه اجتماعی و روانی توجه می شود.در جنبه اجتماعی، تاثیر عواملی نظیر نظام سازمانی و کارگاهی و شرایط محیط اشتغال در رضایت شغلی مورد توجه قرار می گیرد.این عوامل همان شرایط بیرونی رضایت شغلی را شامل می شود.جنبه روانی رضایت شغلی بیش تر به انتظارات و توقعات فرد مربوط می شود.به عبارت دیگر، احساس فرد از موقعیت شغلی و فعالیت هایش در انجام مسؤولیت های محوله و ایفای نقش خاص به عنوان عضوی از اعضای جامعه، میزان رضایت شغلی او را مشخص می نماید.رضایت کلی نتیجه ای است که فرد از ترکیب در جنبه اجتماعی وروانی عایدش می گردد.
۲-۵-۵ نظریه نیازها 
این نظریه به مقدار زیادی به نظریه سلسله نیازهای مازلو (A. H. Maslow) نزدیک است، تا جایی که می توان آن ها را یکی به حساب آورد.البته ناگفته نماند که نظریه نیازهای مازلو عام تر است و رضایت شغلی می تواند در دایره و محدوده آن قرار گیرد. بر اساس نظریه نیازها، میزان رضایت شغلی هر فرد که از اشتغال حاصل می شود، به دو عامل بستگی دارد: اول آن مقدار از نیازهایی که از طریق کار و احراز موقعیت مورد نظر تامین می گردد.دوم آن مقدار از نیازها که از طریق اشتغال به کار مورد نظر، تامین نشده باقی می ماند.نتیجه ای که از بررسی عوامل اول و دوم حاصل می شود میزان رضایت شغلی فرد را معین می کند. 
این نظریه رضامندی را تابعی از میزان کام روایی و ارضای نیازهای فرد، شامل نیازهای جسمی وروان شناختی می داند.نیازها به عنوان احتیاجات عینی انسان، که در همه افراد مشابه است، تلقی می شود، در حالی که ارزش هاآرزوهای ذهنی فرد است که از یک شخص به شخص دیگرفرق می کند
روان شناسان سازمانی بیش تر بر این باورند که سلسله مراتب نیاز در نظریه مازلو، در بررسی رضایت مندی شغلی کاربردپذیر است.این نظریه پنج نوع از نیازهای انسانی را مشخص می کند که به ترتیب اهمیت و از پایین به بالا عبارتند از: نیازهای تنکردی مثل غذا، آب و هوا) ، نیاز به ایمنی  (مثل دوری از خطر و ایمنی اقتصادی) ، نیازهای اجتماعی( م
ثل عشق، پذیرش و تعلق گروهی) ، نیازهای من یا صیانت ذات( پیشرفت، شناسایی، تایید و احساس ارزشمندی) ، و خودشکوفایی ( مثل بالفعل سازی حداکثر استعدادهای بالقوه).به ادعای مازلو، تنها وقتی نیازهای اساسی تر به طور نسبی برآورده شود نیازهای بالا مد نظر قرار می گیرد.از این رو، رضامندی شغلی باید با توجه به این نکته تعیین شود که شغل فرد چگونه پاسخ گوی نیازهایی است که برای او جنبه غالب دارد.ممکن است برای فردی، ایمنی اقتصادی یک نیاز باشد، در حالی که برای دیگری نیاز به خودشکوفایی مطرح باشد.از این رو، طبیعی است که یک شغل واحد بتواند موجب پدید آمدن سطوح بسیار متفاوت رضامندی در افراد شود. 
پورتر سلسله مراتب نیازهای مازلو را به سه سطح تقسیم می کند:
سطح اول: نیازهای حیاتی و زیستی (غذا، امنیت، بهداشت)
سطح دوم: نیازهای ارتباطی (ارتباطبا دیگران، تعلق به گروه، و پیوندهای عاطفی)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ب.ظ ]




(تشریح ابعاد، حدود مسأله، معرفی دقیق مسأله، بیان جنبه های مجهول و مبهم و متغیرهای مربوط به پرسش های تحقیق، منظور تحقیق )

بابونه، گیاهی است یک ساله، معطر و به ارتفاع ۲۰ تا ۴۰ سانتیمتر که بصورت خودرو در مزارع و کنار جاده ها می روید. ساقه آن دارای انشعاباتی است و برگهای آن بریدگی های باریک و دراز با ظاهر برگچه مانند دارد.قسمت مورد استفاده این گیاه، کاپیتول های آن است که در فاصله ماه های اردیبهشت تا مهر ماه، آن را از ساقه جدا می کنند.تاریخچه :نام لاتین بابونه camomille از کلمات یونانی khamai و malon به معنی گلهای کوچک با بوی سیب گرفته شده است. درمیان انواع گوناگون بابونه نوع بابونه رومی شهرت بیشتری دارد.نام علمی گیاه Matricaria recutita و از خانوادهAsteraceae می باشد.

 

عملکرد ومیزان عصاره گیاه بابونه به عنوان یک گیاه دارویی مهم حایز اهمیت است. تلاش های زیادی از نظر تحقیقاتی شده است که بتوان عملکرد و همچنین میزان عصاره این گیاه را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش داد. عناصر غذایی مورد نیاز گیاه از جمله فسفر در افزایش کمییت و کیفیت تولیدات زراعی ودارویی از جمله گیاه دارویی بابونه می باشد

در بین این عناصر غذایی فسفر و اهن نیز دارای اهمیت زیادی می باشد.

مصرف بهینه این عناصر در رشد ونمو وعملکرد گیاه بابونه می تواند به طور معنی داری موثر واقع گردد.

تا کنون در این ناحیه چنین تحقیقی صورت نگرفته است و به همین دلیل مورد ازمایش قرار می گیرد.

ایا مصرف کود آهن وسوپر فسفات تریپل اثر معنی داری بر عملکرد ومیزان عصاره بابونه دارد؟

  1. سوابق مربوط(بیان مختصر سابقه تحقیقات انجام شده درباره موضوع و نتایج به دست آمده در داخل و خارج از کشور نظرهای علمی موجود درباره موضوع تحقیق)



ترکیبات شیمیایی کاپیتول های این گیاه دارای اسانس هستند. این اسانس در حالت تازه دارای رنگ آبی تیره است که مربوط به وجود ماده ای به نام آزولن می باشد و تدریجاً با تأثیر هوا و نور رنگ آن سبز و قهوه ای می شود. این اسانس دارای سزکوئی ترپن های b و g و همچنین ماتریکارین (Matricarine) می باشد.مواردمصرف در زیبایی استفاده از بابونه در زیبایی به اندازه قدمت به کارگیری آن در عطاری ها سابقه دارد. خواص آن به خصوص برای پوستهای شکننده و حساس در مقابل تغییرات جوی مفید است. امروزه در صنعت لوازم آرایش آن را به تنهایی یا همراه با گیاهان دیگری از قبیل اکلیل کوهی، خلنگ و بنفشه به کار می گیرند. دم کرده ساده بابونه در استعمال خارجی روی پوست صورت برای حفاظت از پوست بهترین تاثیرها را دارد. شامپوی همراه با بابونه اندکی رنگ مو را روشن می گرداند.بابونه در کنار زیزفون و نعناع در برخی از کشورها بیشترین مصرف را در صنعت داروسازی دارد.

 


جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

محل رویش این گیاه در آذربایجان، فارس (کازرون، نوردآباد ممسنی، داراب و جهرم)، لرستان (بین خرم آباد و دورود و حسینیه در شمال غربی اندیمشک) و خوزستان (صالح آباد، هفت گل، شوشتر، رامهرمز، اطراف تهران و دماوند می روید. بعضی از گونه های دیگر بابونه در نواحی مختلف اروپا می روید.

بابونه دارای اثرات ضد زکام و ضد سرماخوردگی بوده و مصرف آن باعث تسریع در بهبود سرماخوردگی می گردد (برنات، ۱۹۹۳ وهافمن، ۱۹۹۳ ). از طرفی روغن های فرار در بابونه نیز به دلیل داشتن ایندومتاسین و اتیل الکل در بهبود زخمها مؤثرند. (شایپو شلو و همکاران ۱۹۸۱ و قنواتی ، ۱۳۸۵ ). زمان مناسب برای برداشت گل هنگامی است که گل ها کاملاً باز شده باشند، گل ها را باید حداکثر تا ۵ سانتی متری از دمگل برداشت کرد. برداشت گل به همراه میزان بیشتری دمگل سبب کاهش کیفیت اسانس می شود . برداشت به موقع گل ها بسیار مهم است و نقش مؤثری در کیفیت اسانس آن دارد. زمان برداشت در طول روز هم می تواند تأثیر بسزایی در مقدار اسانس داشته باشد. ظهر (وسط روز) ، هنگام تابش آفتاب، گل ها از بیشترین اسانس برخوردار می شوند و برداشت گل ها در روزهای سرد و ابری مناسب نبوده و در این شرایط از مقدار اسانس گل ها و کامازولن آن کاسته می شود(امیدبیگی، ۱۳۷۹).

رومسینکا ( ۱۹۸۷ ) نشان داد که کودهای معدنی برافزایش عملکرد گیاهان دارویی اثر دارند و پژوهش روی

گیاهان دارویی در رابطه با اثر کودها برباردهی و اجزاء تشکیل دهنده و کیفیت ترکیبات فعال در شروع قرن بیستم متمرکز شد و در طول ۰۲ تا ۰۳ سال گذشته افزایش بیشتری پیدا کرد. امروزه از کودها به عنوان ابزاری برای نیل به حداکثر تولید در واحد سطح استفاده می شود. تا با این کودها بتوانند علاوه بر افزایش تولید، کیفیت محصولات کشاورزی را ارتقاء داده، ضمن افزایش راندمان کودی، سلامتی انسان ودام را تأمین نمایند، متأسفانه در کشور مصرف کودهای شیمیایی نامتعادل است و مطابقتی با نیاز واقعی گیاه ندارد (ملکوتی، طهرانی، ۱۳۷۸ ).با توجه به اینکه با افزایش میزان کود نیتروژنه، عملکرد گیاه افزایش یافته (دوگلاس، ۱۹۹۶ ) و میزان ماده مؤثره گیاه بسته به نوع مواد غذایی موجود در خاک گیاه ممکن است قابل

تغییر باشد (دوساجی و همکاران، ۱۹۸۱ ) و با توجه به اینکه میزان مصرف عناصر کم مصرف در کشورهای با کشاورزی پیشرفته، حدود ۲ الی ۴درصد کل کود مصرفی است در صورتی که این مقدار در کشور ما ناچیز حدود ۲گرم در تن است (ملکوتی، ۱۳۷۹ ) با توجه به موارد ذکر شده ، این پژوهش انجام گرفته است.

  1. فرضیه ها(فرضیه به صورت یک جمله خبری نوشته شود)
۱-کاربردکود سولفات آهن میتواند سبب افزایش عملکرد و میزان عصاره گیاه بابونه شود.۲-کاربرد سوپر فسفات تریپل می تواند به طور معنی داری سبب افزایش عملکرد و میزان عصاره گیاه بابونه شود..
  1. اهداف تحقیق(شامل: اهداف علمی، کاربردی و ضرورت های خاص انجام تحقیق)

۱٫     تعین سطح مناسب کود سولفات آهن به منظور بهبود عملکر د گیاه بابونه.۲٫     تعیین سطح مناسب کود سوپر سولفات تریپل در بهبود عملکر د گیاه بابونه.

 

۳٫     تعیین اثر بر همکنش کود سولفات آهن و سوپر سولفات تریپل بر عملکرد گیاه بابونه.

  1. در صورت داشتن هدف کاربردی بیان نام بهره وران(اعم از مؤسسات آموزشی و اجرایی و غیره)
کشاورزان و تعاونی های تولید گیاهان داروئی و همچنین پژوهشگران و کارشناسان و مروجین کشاورزی
  1. جنبه نوآوری و جدید بودن تحقیق در چیست؟(این قسمت توسط استاد راهنما تکمیل شود)
تحقیقات برروی گیاه دارویی بابونه دراستان کهگیلویه وبویراحمدسابقه چندانی نداردودرسالهای اخیرتلاش شده است که باتوجه به ارزش بالای داروئی این گیاه پژوهش هائی انجام گردد.درزمینه اثرکودهای فسفر وآهن نیزتاکنون هیچ نوع تحقیقی بخصوص در استان کهگیلویه وبویراحمدصورت نگرفته است وموضوع کاملاجدیداست امضاء
  1. روش کار
الف- نوع روش تحقیق:به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای فسفر و آهن بر عملکرد و میزان عصاره گیاه دارویی بابونه در منطقه یاسوج، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در سال زراعی ۹۱-۹۰ به اجرا در می ْآید. فاکتور های آزمایش شامل کود سوپرفسفات تریپل در سطوح (۰، ۱۰۰و ۲۰۰ کیلوگرم در هکتار) و فاکتور آهن به صورت محلول پاشی در سطوح (۰، ۳ در هزار و ۵ در هزار) که تعداد تیمارها جمعا ۹ و تعداد تکرار ۴ می باشد که جمعا ۳۶ گلدان به قطر ۳۵ تا ۴۰ سانتی متر با عمق۶۰ سانتی متر انتخاب گشت. گلدانها از خاک زراعی که از عمق ۳۰-۰ تهیه شده پر می شود و فبل از کاشت اقدام به یک آبیاری مقدماتی جهت نشست خاک خواهدشد . نمونه مرکب از خاک نیز تهیه و جهت انجام تجزیه های لازم به آزمایشگاه ارسال می شود . در این بررسی سطوح مختلف کود فسفر در ابتدای آزمایش و قبل از کاشت به گلدانهای مورد نظر اضافه خواهد شدو کود آهن طی ۲ مرحله محلول پاشی خواهد شد.اندازه گیری میزان عصاره به وسیله تجزیه شیمیایی در ازمایشگاه صورت می پذیرد.در طول داشت گیاه شاخص های مختلفی که اندازه گیری خواهند شد عبارتند از ارتفاع ساقه، طول ریشه، نسبت ریشه به ساقه(R/S) وزن تر ساقه، وزن تر ریشه، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه، عملکرد بیولوژیک، سرعت رشد نسبی، شاخص سطح برگ(CGR) و درصد عصاره گیاه اندازه گیری خواهد شد. آنالیز داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SASو رسم نمودارها با بهره گرفتن از نرم افزارExcell و مقایسه میانگین ها با بهره گرفتن از آزمون دانکن انجام خواهد گرفت.

 

ب- روش گردآوری اطلاعات ( میدانی ، کتابخانه ای و غیره )مطالعات کتابخانه ای و ازمایشات گلخانه ای و اندازه گیری میزان عصاره با تجزیه در ازمایشگاه

 

پ- ابزار گردآوری اطلاعات (پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده، آزمون، فیش، جدول، نمونه برداری، تجهیزات آزمایشگاهی و بانک های اطلاعاتی و شبکه های کامپیوتری و ماهواره ای و غیره)ازمایش به صورت گلدانی انجام می گیرد.از طریق کاشت داشت و برداشت و تجزیه در ازمایشگاه صورت خواهد گرفت. برای تفسیر داده ها از منابع علمی معتبر (کتاب و مقاله و اینترنت و …)استفاده خواهد شد.

 

ت- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:تجزیه اطلاعات با بهره گرفتن از نرم افزارSAS و رسم نمودارها نیز با بهره گرفتن از نرم افزارExcell انجام خواهد شد.
  1. جدول زمانبندی مراحل انجام دادن تحقیق از زمان تصویب تا دفاع نهایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تاریخ تصویب از تاریخ تا تاریخ
مطالعات کتابخانه ای ۲۰/۰۷/۱۳۹۰ ۲۷/۰۷/۱۳۹۰
جمع آوری اطلاعات ۱۰/۰۸/۱۳۹۰ ۲۶/۱۰/۱۳۹۰
تجزیه و تحلیل داده ها ۲۶/۱۰/۱۳۹۰ ۱۰/۱۱/۱۳۹۰
نتیجه گیری و نگارش پایان نامه ۱۱/۱۱/۱۳۹۰ ۲۱/۰۱/۱۳۹۱
تاریخ دفاع نهایی // ۲۰/۰۲/۱۳۹۱
طول مدت اجرای تحقیق: ۸
  1. فهرست منابع و مآخذ( فارسی و غیر فارسی) مورد استفاده در پایان نامه به شرح زیر:

۱- امید بیگی،ر.۱۳۷۹٫ رهیافت های تولید و فروآوری گیاهان دارویی. جلد اول. انتشارات به نشر.۲- حاج سید هادی،م،ن. خدابنده،م.ت. درزی و ن .یاسا.۱۳۸۰٫ بررسی اثرات زمان کاشت و تراکم گیاه بر مقدار اسانس و کامازولن در گیاه دارویی بابونه. خلاصه مقالات همایش ملی گیاهان دارویی در ایران. موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع.ص:۱۱۹٫

 

۳- صمصام شریعت>هادی-پرورش وتکثیر گیاهان دارویی-انتشارات مانی۱۳۷۴

۴- فصلنامه گیاهان دارویی-سال دوم-شماره هشتم-پاییز۱۳۸۲

۵- فصلنامه گیاهان دارویی- سال دوم-شماره پنجم-زمستان۱۳۸۱

۶- ولاک-ژان واستودولا-ژیری-گیاهان دارویی-ترجمه ساعد زمان-انتشارات ققنوس-۱۳۷۶

۱- Ercoli, L., M. Mariotti A. Masion, and F. Massantini. 1996. Effect of temperature and phosphorus and nitrogen uptake by sorghum. Crop Sci. 36: 348-354.

۲- Fernandez, R., R. Scull, J. L., Gonzales, M., Crespo, E., Sanches and C. Carballo. 1993. Effect of fertilization on yield and quality of Matricaria recutita L. Aspect of mineral nutrition of the crop. 2nd Congreso-Cubanbo-de-la ciencia-del-suelo=la-Habana-Cuba. 3: 891-894

۳ -Franz, Ch. and C. Kirsch. 1974. Growth and flower formation of Matricaria chamomilla L. is dependence on varied nitrogen and potassium nutrition ( in German ). Hort. Sci. 21:11-19.

۴- Hajseyedhadi, M. R., N. Khodabandeh, N. Yasa and M. Darzi. 2004. Effects of sowing date and plant density on flower yield and active substance in chamomile. 4(3): 208-217.

۵- Holz, J. and G. Demuth. 1979. Infeluence of ecological factors on the composition of the essential oil and flavonoid in Matricaria chamomilla of different origin (in German). Planta Medica. 27: 37-45.

۶- Jamshidi, Kh. 2000. Effects of row spacing and plant density on quantitative aspects of chamomile flower. Iranian J. Agric. Sci. 31(1): 203-209

۷- Johri, A. K., L. J., Srivastava., J. M., Singh and R. C. Rana. 1992. Effect of time planting on German chamomile (Matricaria recutita L.). Indian J. Agron. 32: 302-304..

۸- Khajapour, M. R. 2000. Principal of Agronomy. Jihad Daneshgahi Press. Isfahan University of Technology. Letchamo, W. and A. Vomel. 1989. The relationship between ploidy levels and certain morphological characteristics of chamomilla recutita. Planta Medica. 55: 527-528..

۹- Letchamo, W. 1993. Nitrogen application affects on yield and content of active substances in chamomile genotypes. Pp. 636-639. In Janick, J. E. Simon (Eds.). New Crops. Willey. New York..

۱۰- Meawad, A. A., A. Awad and A. Afify. 1984. The combined effect of N- fertilization and some growth regulators on chamomile plants. Acta Hort. 144: 123-133.

۱۱- Salamon, I. 1992a. Chamomile: A medicinal plant. Herb, Spice, and Medicinal Plant Digest. 10: 1-4.

۱۲- Salomon, I. 1992b. Chamomile production in Czecho-Slovakia. Focus on Herb. 10: 1-8.

Sheibanivaziri, M. 1997. Study of effect of N.P.K on essential oil and chamazulene of chamomile. Ph.D. Thesis. Isfahan University of Medical Science.

۱۳- Viets, F. G. 1965. The plant’s need for and use of nitrogen. In: Bartholomew, W. V. and F. E. Clerk (Eds.). Soil Nitrogen , 503-549 . Amer. Soc. Agron., Inc., Publisher Madison. Wisconsin, USA. 14- Vildova, A. and M. Stolcova. 2005. Quality characterization of chamomile in organic and traditional agriculture. International Symposium on Chamomile Research. Presove. Slovakia. 7-10 June, 2006. pp. 130..

  1. هزینه های تحقیق پایان نامه

الف: منابع تأمین بودجه پایان نامه و میزان هر یک ( ریالی، ارزی، تجهیزاتی و غیره )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف نام مؤسسه بودجه ریالی بودجه ارزی تجهیزات و تسهیلات
۱        
۲        
۳        
۴        
جمع        

ب- هزینه های پایان نامه

ب۱- هزینه های پرسنلی ( برای مواردی که در حوزه تخصص و مهارت و رشته دانشجو قرار ندارد)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع مسئولیت تعداد افراد کل ساعات کار برای طرح حق الزحمه در ساعت جمع
هزینه کارگری ۱ ۵۰ ۲۰۰۰۰ ۱۰۰۰۰۰۰
هزینه های تجزیه و تحلیل اماری ۱ ۱۰ ۳۰۰۰۰ ۳۰۰۰۰۰۰
هزینه های متفرقه       ۲۰۰۰۰۰۰
جمع هزینه های تخمینی به ریال       ۶۰۰۰۰۰۰

ب۲- هزینه های مواد و وسایل ( وسایلی که صرفاً از محل اعتبار طرح تحقیق باید خریداری شوند)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نام ماده یا وسیله مقدار موردنیاز مصرفی/ غیر مصرفی ساخت داخل یا خارج شرکت سازنده قیمت واحد قیمت کل
ریالی ارزی ریالی ارزی
تجزیه خاک ۵ نمونه       ۵۰۰۰۰۰   ۲۵۰۰۰۰۰  
بذر ۱ کیلو       ۲۰۰۰۰   ۲۰۰۰۰۰  
کودهای ماکروومیکرو ۲ کیلو       ۵۰۰۰۰   ۱۰۰۰۰۰  
هزینه های تهیه بسستر خاک و کاشت                
تجزیه عناصر                
گلدان ۳۶عدد       ۴۰۰۰۰   ۱۴۴۰۰۰۰  
                 
                 
جمع هزینه های مواد و وسایل به ریال     ۱۱۰۰۰۰۰۰  

ب ۳- هزینه ها ی متفرقه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف شرح هزینه ریالی ارزی معادل ریالی بودجه ارزی کل هزینه به ریال
۱ هزینه تایپ ۱۱۰۰۰۰۰     ۱۱۰۰۰۰۰
۲ هزینه تکثیر ۸۰۰۰۰۰     ۸۰۰۰۰۰
۳ هزینه صحافی ۶۰۰۰۰۰     ۶۰۰۰۰۰
۴ هزینه عکس و اسلاید ۱۰۰۰۰۰     ۱۰۰۰۰۰
۵ هزینه طراحی، خطاطی        
۶ نقاشی، توپوگرافی        
۷ هزینه خدمات کامپیوتری ۳۳۰۰۰۰     ۳۳۰۰۰۰
۸ هزینه های دیگر ۵۷۰۰۰۰     ۵۷۰۰۰۰
جمع ۳۵۰۰۰۰۰     ۳۵۰۰۰۰۰

جمع کل هزینه ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف نوع هزینه ریالی ارزی هزینه کل به ریال
۱ پرسنلی ۷۰۰۰۰۰۰   ۷۰۰۰۰۰۰
۲ مواد و وسایل ۲۶۲۰۰۰۰   ۲۶۲۰۰۰۰
۳ مسافرت ۱۵۰۰۰۰۰   ۱۵۰۰۰۰۰
۴ متفرقه ۳۵۰۰۰۰۰   ۳۵۰۰۰۰۰
جمع کل ۱۴۶۲۰۰۰۰   ۱۴۶۲۰۰۰۰
  1. تأییدات

 

 

 

 

 

 

الف:
نام و نام خانوادگی استاد راهنمادکترخدابخش پناهی کرد لاغری تاریخ // امضاء
نام ونام خانوادگی استاد مشاوردکتر عبدالصمد کلیدری تاریخ // امضاء
نام و نام خانوادگی استاد مشاور تاریخ // امضاء

ب- نظریه کمیته تخصصی گروه درباره:




 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


۱- ارتباط داشتن موضوع تحقیق با رشته تحصیلی دانشجو
ارتباط دارد ارتباط فرعی دارد ارتباط ندارد  
۲- جدید بودن موضوع:
بلی در ایرا ن بلی خیر  
۳- اهداف بنیادی و کاربردی:
قابل دسترسی است قابل دسترسی نیست مطلوب نیست  
۴- تعریف مسأله
  رسا است رسا نیست  
۵- فرضیات :
  درست تدوین شده است درست تدوین نشده و ناقص است  
۶- روش تحقیق دانشجو :
  مناسب است مناسب نیست  
۷- محتوا و چارچوب طرح:
  از انسجام برخوردار است از انسجام برخوردار نیست  

پ- تأیید نهایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف نام و نام خانوادگی سمت و تخصص نوع رأی امضاء
۱ دکتر خدابخش پناهی کرد لاغری عضو هیات علمی    
۲ دکتر عبدالصمد کلیدری عضو هیات علمی    
۳ دکتر مهرداد مرادی عضو هیات علمی    
۴        
۵        
۶        
۷        
۸        
۹        
۱۰        

موضوع تحقیق پایان نامه سید محمد عبدل پور

دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دکترای حرفه ای رشته

تحت عنوان: بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای فسفر وآهن بر عملکرد و میزان عصاره گیاه دارویی بابونه در منطقه یاسوج

در جلسه مورخ // کمیته تخصصی گروه مطرح و به اتفاق آراء یا با تعداد رأی از رأی مورد تصویب اعضاء قرارگرفت قرار نگرفت .

مدیر گروه تاریخ // امضاء

ت- نظریه شورای پژوهشی دانشگاهموضوع و طرح تحقیق پایان نامه سید محمد عبدل پور دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته زراعت که به تصویب کمیته تخصصی مربوط رسیده است در جلسه مورخ // شورای پژوهشی دانشگاه مطرح شد و پس از بحث و تبادل نظر مورد تصویب اکثریت اعضاء ( تعداد نفر) قرار گرفت / نگرفت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف نام و نام خانوادگی نوع رأی ( موافق یا مخالف) امضاء توضیحات
۱ دکتر ارمین محمودی      
۲ دکتر عیسی افشار      
۳ دکتر عبدالصمد کلیدری      
۴ دکتر جلیل نظری      
۵ دکتر محمد مهدی رحیمی      
۶ دکتر اسماعیل شمس الدینی      
۷ دکتر محمد کاظم دستغیب بهشتی      
۸ دکتر علی پورجواهری      
۹ مهندس مهدی نمازیان      
۱۰ دکتر سید عطاءاله افتخاری  
۱۱ دکتر امین فلامکی  

 

 

 

 

 

 

 

نام و نام خانوادگی معاون پژوهشی واحد تاریخ امضاء
دکتر آرمین محمودی //  
شماره ثبت در امور پژوهشی واحد تاریخ ثبت:
  //

فرم شماره ۱

تعهدنامه عضو هیأت علمی

اینجانب خدابخش پناهی کردلاغری عضو هیأت علمی رشته خاکشناسی و حاصل خیزی خاک شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج که پایان نامه سید محمدعبدل پور دانشجوی رشته زراعت تحت عنوان «بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای فسفر واهن بر عملکرد و میزان عصاره گیاه دارویی بابونه در منطقه یاسوج» را بر عهده دارم متعهد می شوم که انتشار نتایج تحقیقات پایان نامه فوق الذکر به هر نحوی از قبیل پایان نامه، مقاله، کتاب و هر عنوان دیگر تنها به نام
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج (Islamic Azad University, Yasuj branch)
انجام گیرد و تحت هیچ شرایطی حق انتشار تمام یا قسمتی از آن را بنام دیگر (شخص حقیقی یا حقوقی) ندارم؛ در غیر این صورت دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج از نظر قانونی حق دارد موضوع را مورد پیگرد قرار داده و کلیه حقوق مادی و معنوی مربوطه را اخذ نماید و اینجانب متعهد به پرداخت کلیه خسارات وارده به دانشگاه می باشم؛ ضمناً در قسمت تقدیر و تشکر (acknowledgment) قید خواهم نمود که این فرآورده علمی از پایان نامه اجرا شده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج استخراج گردیده است.

نام و نام خانوادگی هیأت علمی م تعهد: خدابخش پناهی کردلاغری امضاء

تاریخ: ۱۰/۰۹/۱۳۹۰

آدرس محل کار: دانشگاه َآزاد اسلامی واحد یاسوج

فرم شماره ۱

تعهدنامه عضو هیأت علمی

اینجانب عبدالصمد کلیدری عضو هیأت علمی رشته اکولوژی جنگلی شاغل در دانشگاه َآزاد اسلامی واحد یاسوج که پایان نامه سید محمدعبدل پور دانشجوی رشته زراعت تحت عنوان «بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای فسفر و آهن بر عملکرد و میزان عصاره گیاه دارویی بابونه در منطقه یاسوج» را بر عهده دارم متعهد می شوم که انتشار نتایج تحقیقات پایان نامه فوق الذکر به هر نحوی از قبیل پایان نامه، مقاله، کتاب و هر عنوان دیگر تنها به نام
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج (Islamic Azad University, Yasuj branch)
انجام گیرد و تحت هیچ شرایطی حق انتشار تمام یا قسمتی از آن را بنام دیگر (شخص حقیقی یا حقوقی) ندارم؛ در غیر این صورت دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج از نظر قانونی حق دارد موضوع را مورد پیگرد قرار داده و کلیه حقوق مادی و معنوی مربوطه را اخذ نماید و اینجانب متعهد به پرداخت کلیه خسارات وارده به دانشگاه می باشم؛ ضمناً در قسمت تقدیر و تشکر (acknowledgment) قید خواهم نمود که این فرآورده علمی از پایان نامه اجرا شده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج استخراج گردیده است.

نام و نام خانوادگی هیأت علمی متعهد: دکتر عبدالصمد کلیدری امضاء

تاریخ: ۱۰/۰۹/۱۳۹۰

آدرس محل کار: دانشگاه آزادواحد یاسوج

فرم شماره ۱

تعهدنامه عضو هیأت علمی

اینجانب خدابخش پناهی کردلاغری عضو هیأت علمی رشته خاکشناسی و حاصل خیزی خاک شاغل در دانشگاه ازاد یاسوج که پایان نامه سید محمدعبدل پور دانشجوی رشته زراعت تحت عنوان «بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای فسفر واهن بر عملکرد و میزان عصاره گیاه دارویی بابونه در منطقه یاسوج» را بر عهده دارم متعهد می شوم که انتشار نتایج تحقیقات پایان نامه فوق الذکر به هر نحوی از قبیل پایان نامه، مقاله، کتاب و هر عنوان دیگر تنها به نام
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج (Islamic Azad University, Yasuj branch)
انجام گیرد و تحت هیچ شرایطی حق انتشار تمام یا قسمتی از آن را بنام دیگر (شخص حقیقی یا حقوقی) ندارم؛ در غیر این صورت دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج از نظر قانونی حق دارد موضوع را مورد پیگرد قرار داده و کلیه حقوق مادی و معنوی مربوطه را اخذ نماید و اینجانب متعهد به پرداخت کلیه خسارات وارده به دانشگاه می باشم؛ ضمناً در قسمت تقدیر و تشکر (acknowledgment) قید خواهم نمود که این فرآورده علمی از پایان نامه اجرا شده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج استخراج گردیده است.

نام و نام خانوادگی هیأت علمی متعهد: خدابخش پناهی کردلاغری امضاء

تاریخ: ۱۰/۰۹/۱۳۹۰

آدرس محل کار: دانشگاه آزادواحد یاسوج

فرم شماره ۱

تعهدنامه عضو هیأت علمی

اینجانب خدابخش پناهی کردلاغری عضو هیأت علمی رشته خاکشناسی و حاصل خیزی خاک شاغل در دانشگاه ازاد یاسوج که پایان نامه سید محمدعبدل پور دانشجوی رشته زراعت تحت عنوان «بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای فسفر و اهن بر عملکرد و میزان عصاره گیاه دارویی بابونه در منطقه یاسوج» را بر عهده دارم متعهد می شوم که انتشار نتایج تحقیقات پایان نامه فوق الذکر به هر نحوی از قبیل پایان نامه، مقاله، کتاب و هر عنوان دیگر تنها به نام
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج (Islamic Azad University, Yasuj branch)
انجام گیرد و تحت هیچ شرایطی حق انتشار تمام یا قسمتی از آن را بنام دیگر (شخص حقیقی یا حقوقی) ندارم؛ در غیر این صورت دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج از نظر قانونی حق دارد موضوع را مورد پیگرد قرار داده و کلیه حقوق مادی و معنوی مربوطه را اخذ نماید و اینجانب متعهد به پرداخت کلیه خسارات وارده به دانشگاه می باشم؛ ضمناً در قسمت تقدیر و تشکر (acknowledgment) قید خواهم نمود که این فرآورده علمی از پایان نامه اجرا شده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج استخراج گردیده است.

نام و نام خانوادگی هیأت علمی متعهد: خدابخش پناهی کردلاغری امضاء

تاریخ: ۱۰/۰۹/۱۳۹۰

آدرس محل کار: دانشگاه آزاد واحد یاسوج

فرم شماره ۲

تعهدنامه دانشجو

اینجانب سید محمدعبدل پور به شماره شناسنامه ۱۲۷ صادره از بویراحمد دانشجوی رشته زراعت شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج متعهد می گردم که نتایج پایان نامه خود با عنوان «بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای فسفر واهن بر عملکرد و میزان عصاره گیاه دارویی بابونه در منطقه یاسوج» را تحت هر عنوانی از قبیل پایان نامه، مقاله، کتاب و هر شکل دیگر تنها به نام
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج (Islamic Azad University, Yasuj branch)
منتشر نمایم و تحت هیچ شرایطی حق انتشار تمام یا قسمتی از آن را بنام شخص حقیقی یا حقوقی ندارم. در غیر اینصورت دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج از نظر قانونی حق دارد موضوع را مورد پیگرد قانونی قرار داده و کلیه حقوق مادی و معنوی مربوطه را از اینجانب اخذ نماید و اینجانب متعهد به پرداخت کلیه خسارات وارده به دانشگاه می باشم؛ ضمناً در قسمت تقدیر و تشکر (acknowledgment) قید خواهم نمود که این فرآورده علمی از پایان نامه اجرا شده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج استخراج گردیده است.

نام و نام خانوادگی دانشجوی متعهد: سید محمدعبدل پور امضاء

تاریخ: ۱۰/۰۹/۱۳۹۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم