آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



جمهوری عربی سوریه از جمله بازیگران منطقه ای است که در سیر تاریخی و روند تحولات منطقه ای خاورمیانه بسیار تاثیرگذار بوده است. این کشور در هفت دهه منازعه صهیونیستی  عربی، در ابعاد مختلف به ویژه در بعد ژئوپلیتیکی منازعه، نقش آفرین بوده است و تا این لحظه مقوله معروف « بدون مصر؛ اعراب جنگ را با اسرائیل آغاز نمی کنند و بدون سوریه صلح را با آن رژیم نمی بندند» قابلیت اجرایی ندارد (زیسر آیل، خاورمیانه: ۱۳۷۴). به همین اعتبار همواره دمشق یکی از بازیگران کلیدی در فرایندهای خاورمیانه به شمار آمده است..

در این نوشتار به منظور بررسی بحران سوریه که هدف اصلی این فصل است ابتدا به دو مرحله پیش از آن در قالب بررسی الگوهای تعارض جامعه و مرحله تکوین تعارضات جامعه پرداخته می شود و پس از این مراحل، چگونگی آغاز بحران در سوریه و تشدید بحران بررسی می شود.

۲-۱- مرحله پیش از بحران (بررسی الگوهای تعارض جامعه)

۲-۱-۱- بررسی جامعه شناختی سوریه

– ژئوپلیتیک سوریه در منطقه

جمهوری عربی سوریه با جمعیتی بالغ بر ۱۹ میلیون نفر و مساحتی حدود ۱۸۵۱۸۰ کیلومتر مربع، هشتاد و هفتمین کشور جهان از نظر وسعت محسوب می شود. سوریه در منطقه آسیای غربی واقع شده و به عنوان مرکز ارتباطات سه قاره آسیا، افریقا و اروپا شناخته می شود. این کشور از دیرباز، مرکز بازرگانی میان غرب و شرق بوده است. موقعیت ژئوپلتیک سوریه، این کشور را در نقطه اتصال خاورمیانه نفت خیز با اروپای صنعتی قرار داده است (سراج، ۱۳۹۰: ۵). به دلیل اهمیت و نقش استراتژیک، بسیاری از کارشناسان روابط بین الملل، سوریه را «بزرگترین کشور کوچک جهان» می نامند.

سوریه از جمله کشورهایی است که تقابل و کنش سه عامل جغرافیا، قدرت و سیاست، موجب شکل گیری نوعی رقابت بین المللی برای تاثیر گذاری و مدیریت حوادث داخلی این کشور شده است. سوریه قسمتی از سرزمین بزرگ شام است که با کشورهای لبنان ـ قبرس ـ فلسطین اشغالی، اردن، عراق و ترکیه هم مرز است. سوریه سال ها با دولت بعث عراق دارای رقابت ایدئولوژیک و سیاسی در منطقه بوده است؛ با ترکیه بر سر موضوع کردها و هم چنین عوامل جغرافیایی مناقشه داشته است و از جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله علیه عراق حمایت نموده است. مهم ترین عارضه ژئوپلتیک این کشور نیز این است که در جوار مرزهای فلسطین اشغالی، یعنی قلب خاورمیانه و کانون معادلات چند مجهولی این منطقه واقع شده است( نیاکویی، بهمنش، ۱۳۹۱؛۱۰۴).

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

در واقع ژئوپلتیک سوریه به این کشور جایگاهی استراتژیک بخشیده است و آن را نزد قدرت های منطقه ای و بین المللی با اهمیت نموده است. به طور کلی اهمیت ژئوپلتیک سوریه ناشی از این عوامل است: ۱) دارای جایگاه مرکزی در حوزه های ژئوپلتیک آسیای صغیر و دریای مدیترانه، شبه جزیره عربستان و به طور کلی خاورمیانه؛ ۲) پیوند سوریه با درگیری های اعراب و اسرائیل؛ ۳) « حلقه وصل» اعضای محور مقاومت شامل ایران، عراق، حزب ا… لبنان و حماس( فلسطین). سوریه در جایگاه ژئوپلتیکی خاصی قرار دارد که به همراه ایدئولوژی سرسختانه رهبران آن، امنیت اسرائیل را به مخاطره می اندازد. این کشور به تعبیری در چهار راه خطرناک ژئوپلتیکی قرار گرفته است؛ سوریه با اردن، اسرائیل، لبنان، ترکیه و عراق هم مرز است و دارای همکاری های گسترده نظامی با روسیه می باشد. روسیه در بندر طرطوس سوریه و کنار دریای مدیترانه پایگاه پیشرفته نظامی ایجاد نموده که به منزله سنگر خاورمیانه ای شده است. دمشق متحد ایران و دشمن آشتی ناپذیر اسرائیل و متضاد آن است(Chossudovsky: 2011).

از لحاظ نژادیدرحدودنود درصدازمردمسوریهعربهستندکهنوعادرمرکزوغرباینکشورساکنهستند؛ده درصد ازبافتجمعیتیاینکشورنیزعمدتاکُردوچرکسمیباشند.

نژاداصلیمردمسوریه،سامیاست. ازجمعیتحدود۲۳ میلیونیسوریه،۹۰ درصد مسلمانو۱۰درصدمسیحیهستند. درمیانجمعیتمسلمانان،حدود۷۴درصدسنیمذهبو۱۶درصدشیعیودروزیهستند. زباناصلیمردماینکشورعربیاست.انگلیسیوفرانسوینیزدربینطبقاتتحصیل کردهسوریرایجاست.کردهایسوری،کهحدوداً ۹ درصدجمعیتاین کشورراتشکیلمیدهندبیشتردرمناطقشمالیسوریهزندگیمیکنند. ترکیبجمعیتیسوریهازنظرمذهبینیزبههیچروییکدستنیست.(Back ground Note: Syria, 2012)

مسیحیانسوریهدرسیزدهفرقهومذهبمسیحیتقسیمشده،ولیاکثریتآنانپیروتعالیموآیینکلیسایارتدوکسهستندکهبخشعمدهایازآنهادردمشقساکنهستند،

جمعیتطایفه«موحدون» ( دروزی ها)سوریه نیز اغلب در استان سویداء زندگیمیکنندعلویهایسوریه )اکثریتجمعیتآناندراستانهایساحلیسوریه « لاذقیه و طرطوس»زندگیمی کنند)کهخودرامتعلقبهشیعیانمیدانند،بعدازبهحکومترسیدن،رابطهخودرابامحورایران،لبنانومقاومتحفظوگسترشدادند. علویهابهدلیلهمجواریبامسیحیانسوری،بافرهنگآناننیزآشناوتاحدکمیازآنتأثیرگرفتهاند.اینطایفهتاپیشازدستیافتنبهقدرتسیاسیتحتفشاربودهوحتیمسجدخاصخودنداشتند. عمدهمناطقعلوینشینسوریهدرشهرهایحمص،لاهقیه،طرطوسوحماهاست. همانگونهکهگفتهشداهلتسننعمدهجمعیتسوریهراتشکیلمیدهند؛اسلامسیاسیبارویکرداخوانالمسلمینوگروههاییباانگارههایسلفیگرایانهدراینجمعیتدیدهمیشود.طیبیستسالگذشتهوهمزمانباگسترشفعالیتهایعربستان،وهابیتنیزواجدسهمیازاینجمعیتشدهاست. اکثرسنیهادردرعا،دیرالزور،حمصوحماههستند.

۲-۱-۲- روند نظام سیاسی سوریه

۲-۱-۲-۱- روند استقلال سوریه

سوریه از۱۵۱۶ تا ۱۹۱۷ تحت سیطره حکومت عثمانی قرار داشت و به وسیله شاهزاده فیصل بن حسین، رهبر قشون مشترک بریتانیا و اعراب، به استقلال دست یافت، اما فاتحان جنگ جهانی اول، سوریه را به صورت سرزمین تحت قیمومت به فرانسه واگذار کردند. پس از جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۶ سوریه از قیمومت فرانسه بیرون آمد، اما تاریخ این کشور تا چند دهه بعد تحت تاثیر بحران اعراب و اسراییل قرار داشت. در سال ۱۹۴۸ سوریه با حضور در اولین جنگ اعراب و اسراییل شکست سختی را تحمل کرد. پس از آن، این کشور برای بیست سال در بحرانی داخلی فرو رفت و کودتاهای متوالی را تجربه کرد (احمدی، ۱۳۶۹).

سوریه تحت تاثیر قیمومت فرانسه، نسبت به سایر کشورهای عربی آمادگی بیشتری برای تحزب، حکومت پارلمانی و تکثرگرایی سیاسی داشت. میشل عفلق و صلاح بیطار که اولی یک مسیحی ارتدوکس و دومی یک مسلمان سنی بود و مجموعه نظراتی متناقض از ملی گرایی عربی و گرایش های چپ را نمایندگی می کردند، پایه گذاران حزبی به نام حزب بعث بودند که به تدریج بازیگری پرنفوذ در صحنه سیاسی سوریه شد( السمان، ۱۳۵۷: ۷۷-۱۱۵).

حزب بعث از ۱۹۴۴ به صورت اتحادیه مخفی دانشجویان و روشنفکران جوان فعالیت می کرد و فعالیت های آن پس از استقلال از فرانسه علنی شد. تاسیس این حزب در بهار ۱۹۴۷ با هدف مبارزه با اقتدار سیاسی و اقتصادی زمین داران بزرگ و بازرگانان ثروتمند دمشق و حلب صورت گرفت. حزب بعث سوریه در ۱۹۵۳ در جانبداری از پان عربیسم رهبران مصر با حزب سوسیالیست به رهبری اکرم حورانی یکی شد، اما پس از منحل شدن تمامی احزاب در جمهوری متحد عرب، به مخالفت با ناصر برخاست. پس از منحل شدن این جمهوری در سال ۱۹۶۱، به تدریج قدرت سیاسی در سوریه به دست حزب بعث افتاد تا آن جا که در ۱۹۶۳ به حزب حاکم تبدیل شد ( السمان، ۱۳۵۷).

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۱-۲-۲-بررسی ساختار سیاسی سوریه

نظامسوریه،یکنظامتکحزبیبوده(طیسالهای۱۶۹۳-۲۰۱۲)کهباتصویبقانوناساسیجدیدکشوربهنظامچندحزبیتبدیلگردیدهاست. نظام سیاسیکشورریاستیاستوپارلمانسوریه)مجلسالشعب)نقشاولدرادارهکشورندارد.ساختارحکومتسوریهازسهقوهمجریه،مقننهوقضائیهتشکیلشدهاست. اماقدرتدرمیاناینقوابهتساویتقسیمنشدهاست.رئیسجمهوربرایدورهایهفتسالهانتخابمیشوداماچونمخالفتبارئیسجمهورجایزنیستویدرانتخاباتنزدیکبهصددرصدآراءرابهدستمیآورد. ساختارسیاسیاینکشورهمچنینواجدپستنخستوزیریاستکهازسویرئیسجمهورانتخابمیشود.

سوریههمچنیندارایپارلمانبودهوسابقهایننهاددرسوریهبهسال ۱۹۱۹،یعنیحتیپیشازاستقلالازفرانسهبازمیگردد.

تاریخمعاصرسوریهاززماندستیابیبهاستقلالشاهدچندینکودتا(حدودپانزدهکودتاوشبهکودتابودهاست،کهمهمترینآنهاکودتایحزببعثدرمارس ۱۹۷۱مبهرهبریژنرالحافظالاسدبودکهسیمایداخلیومنطقهایسوریهرادگرگوننمود(استاچر، ۲۰۱۲: ۳۵).

بابهقدرترسیدنحافظاسددراوایلدهههفتاد،سوریهبرایاولینباربهعنوانبازیگرمنطقهایظاهرشد.درتاریخمعاصراینکشور،مسئلهفلسطینومنازعاتعربیصهیونیستیدرروندرخدادهاوتحولاتاینکشورنقشمهمیداشتهومردموارتشسوریهدرجنگهایاعرابدرقبالتوسعهطلبیصهیونیستها،حضورفعالیداشته اند. حافظ اسد که از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ قدرت اول در سوریه بود، یکی از رهبران باهوش و قدرتمند جهان عرب به شمار می رفت که پس از او بشار اسد زمامدار حکومت شد. دردورانریاستجمهوریبشاراسد،سوریهگامهایزیادیدرراهتوسعهواصلاحاتسیاسیواقتصادیبرداشتهوهمزماندربعداقتصادیازاقتصادسوسیالیستیفاصلهگرفتهاست. اینکشورطیاینسالهابهدنبالرشدعلمی، توسعهزیرساختارهاوتوسعهاقتصادیبودهتابهخواستههایروزآمدومطالباتمردمیپاسخیمناسبدهد.درنیمهدومسال۲۰۱۰مبشاراسدطرحراهبردیرامطرحکردتاسوریهرابهکانونانرژیواقتصادکشورهایحاشیهاینپنجدریا(دریایمدیترانه،خلیجفارس،خزر،سرخوسیاه) تبدیلکندولیرخدادهایمارس۲۰۱۱مومداخلهعواملخارجی،گسترهبحراناینکشوررادامنزدوبشاراسدراازرؤیایعملیکردنایناستراتژیدورساخت.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

۲-۱-۲-۳-سیاست خارجی سوریه

سیاست خارجی سوریه از ابتدای استقلال این کشور از فرانسه تا کنون تحت تاثیر همسایگی با رژیم صهیونیستی و تبعات منازعه عربی ـ صهیونیستی بوده است. این امر به ویژه از منظر امنیتی و ژئوپلتیکی برای سوریه حائز اهمیت است. این کشور با درک برتری اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی با اتخاذ سیاستی واقع گرایانه دست به اتحاد سازی و ائتلاف سازی در مقابل این رژیم زده است. در دوران جنگ سرد، اتحاد شوروی واجد چنین نقشی بود و پس از فروپاشی دیوار برلین نیز چین، روسیه و ایران در زمره متحدان بین المللی سوریه بوده اند. بر این مبنا می توان اصول سیاست خارجی دمشق را آزاد سای جولان از اشغال رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر آن تعریف کرد (کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۱۷۵).

در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و جنگ ایران و عراق، نیز اسد برای تضعیف موقعیت رقیب خود صدام ، از ایران در جنگ با عراق حمایت کرد.

عوامل متنوعی در جهت گیری سیاست خارجی سوریه دخیل هستند، متغیرهای مهمی نظیر تکامل ساختار سیاسی، رهبری و نوع تفکر نخبگان، قشربندی جامعه سوریه، ایدئولوژی حزب بعث و نیز مذهب نقش برجسته ای در تشکیل سیاست خارجی این کشور داشته اند( امامی، ۱۳۷۶: ۱۹۷).

می توان گفت سیاست خارجی سوریه از بدو تشکیل دولت ـ ملت این کشور با بحران ها و مجموعه ای از متغیرهای سیاسی ـ امنیتی در سطوح مختلف روبرو بوده است. سوریه تقریبا با تمام همسایگان خود اختلاف مرزی دارد. سوریه تا چند سال پیش حاضر به شناسایی دوژور کشور لبنان نبوده و عاقبت تحت فشار بین المللی اقدام به گشایش سفارت نموده است؛ هم چنین سوریه برای سال های متمادی بر استان انطاکیه با ترکیه درگیر بود. اما مهم ترین تهدید سوریه همانطور که گفته شد وجود رژیم صهیونیستی در هفت دهه گذشته بوده است. هم اکنون تنها سرزمین اشغالی غیر فلسطینی جولان متعلق به سوریه است و سیاست خارجی دمشق از ۱۹۶۷ تا کنون تحت تاثیر این مسئله قرار داشته است (زیاده، ۲۰۰۳: ۹۸).

چالش های دیگری که در عرصه خارجی فراروی سیاست خارجی دمشق قرار دارند عبارتند از:

اول. رابطه با کشورهای عربی: پادشاهی عربستان سعودی طی شش دهه تلاش داشته که سوریه را از محور مقاومت دور کرده و در قالب کشورهای محافظه کار عرب در آورد.

دوم. رابطه با عراق: پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف بین الملی به رهبری و سرکردگی امریکا، دمشق تلاش می کند ضمن عدم به رسمیت شناختن اشغال عراق بتواند با دولت این کشور همکاری کند (مرکز مطالعات خاورمیانه لندن، ۲۰۰۸: ۱۲) و از زمان نخست وزیری نوری المالکی شاهد گسترش روابط و نزدیکی دو کشور در ابعاد و سطوح مختلف هستیم.

سوم. مسئله لبنان: لبنان همواره برای سوریه واجد اهمیتی دو چندان بوده است. سوریه برای سال های متمادی در لبنان حضور مستقیم نظامی و امنیتی داشته و از این رهگذر بر بسیاری از پویش های سیاسی و استراتژیک این کشور تاثیر گذار بود ( یوسف اولمرت، ۱۹۸۸: ۵۳) خروج ارتش سوریه از لبنان در ۲۰۰۵ م نیز تحت فشار امریکا و برای ممانعت از اقدام احتمالی این کشور علیه دمشق صورت گرفت. روند تحولات لبنان در ابعاد مختلف همواره تحت تاثیر عامل مناسبات دمشق ـ بیروت بوده است.

چهارم. اسرائیل: حضور و وجود اسرائیل در پیرامون سوریه، همواره مهم ترین و خطرناک ترین چالش سیاسی و امنیتی برای ثبات و امنیت دمشق بوده است. ماهیت و سمت و سوی روند تحولات سوریه طی هفت دهه اخیر همواره تحت تاثیر منازعه عربی ـ صهیونیستی و تبعات آن بوده است.

پنجم. معارضان خارجی: یکی دیگر از چالش های سوریه در عرصه روابط خارجی ظهور معارضان ساکن در خارج بوده است. این مسئله موجب بروز تیرگی در روابط سوریه با برخی از کشورهای حامی آن ها شد که به طور مشخص می توان از امریکا، فرانسه و ترکیه به عنوان نمونه نام برد. به طور کلی شکل گیری معارضان در سوریه تا حد زیادی سیاست و روابط خارجی این کشور را متاثر از خود ساخته است.

۲-۲- مرحله تکوین تعارضات جامعه

جوامع و دولت های مدرن برایرسیدنبهجامعهایآبادوپیشرفته،بامسایلوچالشهایبنیادیمتعددیروبرو هستندوهریکازجریاناتفکریوسیاسی،ناگزیربهتأملوتفکردرموردآنهاوارائهراههایمناسبدراینزمینههستند.قدرتوهویتدرجهانعرب،درتعاملکنش گرانبااینمسایلوچالشهاشکلگرفته،متحولشدهوقواممی یابند.اینمسایلوچالش هارامی توانبه چهاردستهتقسیمکرد:

  1. عقبماندگیوبحرانتوسعه

چالشبنیادیجوامععربی،مقابلهباعقبماندگیجامعهاست.اغلباینجوامع،ازنظرشاخص هایتوسعه انسانی،اقتصادیوسیاسی،دروضعیتمناسبیقرارندارند .(UNDP, 2011: Arab States)

زمامدارانوجریاناتفکریوسیاسیاینکشورها،درترسیمراهبرونرفتازعقبماندگی،ناکامبودهودرطراحینظاماقتصادی،بیننظامهایمبتنیبربازارآزاد،توسعهازبالاونظامهایاقتصادیتمرکزگرا،درنوسانبوده اند.

  1. نظامسیاسیوبحراندولتسازی

دولتهایملیدراروپا،زادهاجماعنیروهایاجتماعیبرایتأمینامنیتوادارهامورجامعهبودهاست. درجهانعرب،دولتملیبرخلافالگویرایجشکلگیریدولتهایملیبهوجودآمدهاست. این دولتهانتوانسته اندمیانارزش هایسنتیو مدرنپیوندبرقرارسازندودرعملبیندولتهایپیشامدرنومدرندرنوسانهستند.برخیازآنهابهسویمدرن شدنگامبرداشتهوبامشکلاتدورهگذاروبروهستندوبرخی،دردورهپیشامدرنماندهوناگزیربهتحملفشارنیروهایمدرنمی باشند. در این فرایند،دولتهاکارگزارانیجداازمتنجامعهنیستند. آن هاخودبهموضوعو میدان تعارض گروه ها، اقوام، اندیشه ها و روشنفکران تبدیل شده اند (هینه بوش، ۱۳۹۰: ۴۹).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. مداخلهخارجیوبحرانحاکمیت

شکلگیریدولتملیدرجهانعرب،محصولمداخلهخارجیاست. قبلازجنگجهانیاول،اینمنطقهبخشیازامپراتوریعثمانیبودکهباشکستدرجنگ،جریاناستقلالطلبیدرمنطقهشکلگرفتوباشکستقدرتهایاروپاییدرجنگدومجهانی،شتابیافتوبهتدریج،دولتهایکنونیجهانعربظهوریافتند(sheehi,2004)مداخله قدرتهایمنطقهایوفرا منطقهایدرجهانعرب،همچنانوبهشیوههایمختلفادامهداردویکیازمسایلوچالشهایاساسیاینجوامعاست.شکلگیریدولتملیدراینمنطقه،بانفیسلطهعثمانیهاشروعوبااستعمارزداییتکاملیافتهاست.همچنین،تولدناقصدولتوحاکمیتملی،موجبتداومبحرانهایدامنه داروبروزجنگهایبیندولتیودرنتیجه،تداومحضورمستقیموغیرمستقیمقدرتهایبزرگفرامنطقهایدرجهانعربشدهاست.

  1. منازعه اعراب و اسرائیل

پیامدهایمداخلاتقدرتهایبزرگدراینمنطقه،شکلگیریرژیمصهیونیست است.اسرائیل صرفاًتهدیدامنیتیاعرابنیستوصرفاًمسئلهفلسطینی هابهشمارنمی آید.شکلگیریاینرژیمباتحقیرهویتعربیواسلامیمللمنطقههمراهبودهوبهسهجنگدراینمنطقهمنجرشدهاست.درادبیاتسیاسی،ازاینبحرانباعنوانمنازعهاسرائیلواعرابیادمی شود. اینموضوعنوعیمسئلهجمعیبرایاعرابومسلمانانبهحسابمیآیدکهبهموضوعیمسئله سازتبدیلشدهاست. درطیچنددههگذشته،تلاشبراییافتنراهحلیبرایاینبحران،عنصرشکلدهندهوقوام بخشبهجریاناتسیاسیواجتماعیجهانعرببودهوهرکدامازآنها،ناگزیربهاتخاذموضعویافتنراهحلیبرایآنهستند.

پس از طرح مهمترین چالش های این جوامع در این ارتباط به بررسی عوامل مهم تحول و دگرگونی ملت عرب می پردازیم که به دو سطح عوامل داخلی و خارجی تقسیم می شوند.

الف. عوامل داخلی:

  1. تمرکزقدرتوثروتدردستخاندانحاکم،نهادهاواحزابخاص

ازعواملمهمنارضایتیمردمعرب،تمرکزقدرتوثروتدردستخاندانحاکمونهادهاواحزابخاصودرعینحال،بیتوجهیبهنیازهایمردمیدراینکشورهاست. دراینرابطه،ساختارسیاسیحاکمونخبگانکشورهایعربینتوانستهاندتوسعهسیاسیواقتصادیراحتیدرحدپایین ترینشاخصهابرایجامعهفراهمکنند.قدرتسیاسییکسرهدردسترهبرانسیاسیمستبدونخبگانوابستهبهقدرت،متمرکزاستومردمسنگینترینفشارهایسیاسیراتحملکردهاند.وزارتخانههاوپستهایمهمآن،دردستاعضایخاندانحاکماست (ترزان، ۱۳۶۷: ۳۱۷)

بی کفایتی و ناکارآمدی حاکمان عرب در مدیریت منابعمادی،استراتژیکوانسانیدرجهتتأمینرفاهوتوسعه،بهآگاهیمردمانجامیدو آن ها را به خیزش کشانده است.

  1. تحولفکری-فرهنگیملتعرب

تحولفکری- فرهنگیملتعربنیزازدیگرعواملداخلیمهمدربیداریاینجامعهاست. ازدهههای ۱۹۵۰و ۱۹۶۰ میلادی کهروندکسباستقلالسیاسیکشورهایعربیآغازشد،دورهایازنوسازیدراینکشورهاشروعشد.فرآیندنوسازی،نظاماقتصادیواجتماعیاینکشورهارامتحولکرد،ولینظامسیاسیآنهابدونتغییرماند.بااینتفاسیر،طبقنظریهساموئلهانتینگتونکهتوسعهناموزون[۸]سیاسی،اقتصادیواجتماعیراعاملانقلابمیداند،میتواناینموردرانیزاز جملهعواملدگرگونیحکومتهایعربیدانست. طبقنظریههانتینگتون،وقتیدولت،همگامبانوسازیاقتصادیبهنوسازیسیاسینپردازد،باپدیداریحجمگستردهایازطبقهمتوسطکهنتیجهنوسازیاقتصادیاست،رشدروزافزونآگاهیهایمردمیونیزبالارفتنتوقعاتبرایمشارکتوتأثیرگذاریدرنحوهادارهکشورازیکسووباقیماندننظامسیاسیسنتی، بدونهرگونهنوسازیواصلاح،ازسویدیگر،مواجهمیشود. دراینصورت،تواناییپاسخگوییبهتوقعاتگستردهمردمیکهناشیازرشدوتوسعهسیاسیآناناستراندارد.درنتیجه، موجبعدمتوازنودرنهایت،اعتراضبهسیستمسیاسیمیشود.علاوهبرنوسازی،دوعاملمهمدیگرنیزدرتحولفکریـ فرهنگیجامعهعربنقشداشته اند. یکیرسانههایجمعیهستندکهدرعصرارتباطات،تأثیراتگستردهایدرفکروفرهنگمردممنطقهداشتهاندودیگری،عواملمهاجرتیوتوریستیاستکهدررفتوآمدبینجوامععربوسایرنقاطجهان،تحولعمیقیرادرفکروفرهنگعربی،به ویژه،طبقهمتوسطآندرکشورهاییچونمصر،تونس،لبنان،عربستان،قطروحتیسوریهایجاد کرده است.

  1. کسری دموکراسی

عدمتوجهبهآزادیهایسیاسی،مشارکتسیاسیونهادسازیودریککلام،فقدانجامعهمدنی[۹]درکشورهایعربینیزازعواملداخلیمهمدربیداریونارضایتیمردمعرباست.بیشترکشورهایخاورمیانهعربیداراینظامهایسلطنتیوپادشاهیاندکهدرآن،حکومتدارایماهیتموروثیوخانوادگیاستومشروعیتمردمیودموکراتیکندارد. درایننوعحکومتها،مؤلفههایحکومتهایامروزیمانندانتخاباتآزاد،شایستهسالاری،نخبهگراییوآزادیهایفردیوجمعیوجودندارند. درنتیجه،دراینکشورها،جامعهمدنیکهمهمترینمشخصهآناستقلالازدولتاست،مجالبروزوظهورنیافتهاست (آدمی و دیگران، ۱۳۹۰).

ب. عوامل خارجی

  1. دخالت قدرت های بزرگ در پوشش همکاری

ازجملهعواملخارجیمهموتأثیرگذاردرجامعهعربکهتاحدزیادیموجباتنارضایتیمردمرافراهمکردهاست،دخالتهایبیموردقدرتهایخارجیغربیدراینکشورهاستکهعمدتادرپوششهمکاریانجاممی شود. ازآغازپیدایشدولتهایمستقلعربیپسازجنگجهانیدوم،چالشهایفراوانیپیشرویاقتدارسیاسیحاکمبرکشورهایمنطقهوجودداشته استکهمیتوانازآنباعنوانبحراناقتدارنامبرد (دلفروز، ۱۳۸۰: ۱۲۵) وحاکمانکشورهایعربیبهناچار،برایحفظحکومتشان،درکنارتقویتقواینظامی،بهاتحادباکشورهایخارجیرویآوردندکهپیامدهایآنباعثخفقانومتعاقباًکاهشبیشترمشروعیتشان شد.

  1. انقلاباسلامیایران

علاوهبراین،انقلاباسلامیایراننیزبهعنوانعاملیخارجی،تأثیراتزیادیدربیداریملتعربداشتهاست. اعطایباورمندیوآگاهیازتوانوقدرتخویشبرایاستحقاقحقوقپایمالشدهشانبود.درعینحال،نفسپیروزیانقلاباسلامیدرایران،حاویپیامهاییازجملهبازگشتبهفرهنگخودی،رشدوآگاهیدینیبرایملتهایعرببودهواینگمانهرادرذهنسوژهعربیایجادوتقویتنمودکهمیتوانباتمسکبهآموزههایقرآنیووحدتکلمه،طاغوتداخلیواستکبارخارجیراکهمانعاعمالارادهمردمهستند،شکستدادوارادهخودراتحققبخشید.اینپیامهاموجبشکلگیرینیروییبالندهدرملتعربشدوآنهارادرمسیربیداریاسلامیواعتراضبهحکومتهایاستبدادیشانقرارداد.

بنا به این توضیحات و ذکر عوامل دگرگونی ملت عرب، به طور ویژه به بررسی کشور سوریه و مراحل تکوین تعارضات جامعه این کشور می پردازیم.

بنا به نظر حسین رویوران، کارشناس مسائل سیاسی؛ حکومت سوریه، حکومتی دیکتاتوری است که نظام تک حزبی بعث سال ها قدرت را در دست دارد (رویوران در گفتگو با فرارو،۱۳۹۲). بدیهی است که دیکتاتوری در سوریه ناشی از ظهور نظام سیاسی اسد به وسیله کودتا، موروثی بودن خاندان حکومتی اسد، فساد سیاسی، حکومت اقلیت بر اکثریت، عدم وجود دموکراسی و به تبع عدم وجود جامعه مدنی و عدم وجود مشارکت مدنی است (ذوقی بارانی و دیگران، ۱۳۹۰) و بر حسب این موارد زمینه های شکل گیری تعارضات و نارضایتی جامعه سوریه و نهایتا بروز بحران در این کشور را در چند ویژگی حکومتی این کشور می توان بیان کرد، ویژگی هایی چون: فساد درون حکومت سوریه، سکولار بودن دولت سوریه، غیر دموکراتیک بودن و موروثی بودن حکومت این کشور.

۲-۲-۱- فساد سیستم اداری حکومت سوریه

فساد مالی و اداری از درجه مشروعیت و اثر بخشی دولت ها کم می کند، تا آن جا که می تواند دولت ها و نظام های سیاسی را با بحران مشروعیت و مقبولیت جدی مواجه کند و از هر نوع که باشد، ثبات و امنیت جوامع را به خطر انداخته و تهدیدی علیه امنیت ملی محسوب می شود( کیوان پناه، وبگاه آفتاب، ۱۳۸۸).

دستگاه اداری سوریه، دارای فساد بالای اداری است و رشوه در آن به شدت رواج دارد. بر اساس گزارش شفافیت بین الملل، سوریه با نمره ۵/۲ از ۱۰، رتبه ۱۲۷ بین ۱۷۸ کشور مورد بررسی را دارد. نکته جالب این گزارش، افزایش فساد مالی از سال ۲۰۰۲ تا کنون بوده؛ زیرا نمره این کشور در این سال ۵/۳ بوده است [۱۰]

۲-۲-۲- غیر دموکراتیک بودن حکومت سوریه

علاوه بر فساد اداری در حکومت سوریه، همانطور که ذکر شد این حکومت مانند عمده حکومت های عربی منطقه، حکومتی غیر دموکراتیک است و آزادیسیاسی،انتخاباتآزاد،رعایتحقوقشهروندیوحاکمیتقانونازدیگرمطالباتمردم استدرکهدرقالبدموکراسیخواهیمیگنجد(Hamilton, 2011). بیش از چهار دهه است که حزب بعث در این کشور حکومت را در دست دارد و انتخاباتی حقیقی بر پا نکرده است، آزادی بیان تقریبا در این کشور وجود ندارد و اعضا و جریان های اجتماعی آزادی سیاسی چندانی ندارند

در حوزه عوامل سیاسی در بعد دراز مدت باید گفت که سیستم کاملابسته، سرکوبگر و فاقد انعطاف بوده است. فقدان مطبوعات آزاد و منتقد نیز از جمله عوامل تاثیر گذار دیگر است. اما در بعد کوتاه مدت عوامل سیاسی باید گفت هرچند سیستم استبدادی بوده است اما دارای درجه ای از آزادی محدود مطبوعات نیز بوده است. جنبه دیگر نیز مسئول محسوب شدن کلیت نظام از دید افکار عمومی و مردم آن کشور است.

۲-۲-۳- موروثی بودن حکومت سوریه

از دیگر نکاتی که سبب خشم و نارضایتی شهروندان سوریه شده، موروثی بودن این حکومت و انحصار قدرت در دست حزب بعث است.حزب بعث از سال ۱۹۶۳ در سوریه به قدرت رسیده و اکنون به عنوان تنها حزب فعال و قدرتمند این کشور، بر تمامی درآمدها و فرصت‏های شغلی کنترل دارد و بیشتر پست‏های کلیدی کشور در اختیار اعضای این حزباست. که مجموع این عوامل و ویژگی های این حکومت، زمینه ساز خیزش مردم و برو بحران در این کشور شده است.

وضعیت سوریه در آستانه بحران

پس از درگذشت حافظ اسد (در نیمه سال ۲۰۰۰م)، بشار اسد فرزند دوم وی رهبری این کشور را به عهده گرفت (کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۱۱۹) او در نخستین سال های زمامداری خویش تلاش کرد ضمن حفظ دستاوردهای مثبت دوران حافظ اسد در ابعاد گوناگون، همزمان اصلاحات و نوگرایی را در اداره کشور در پیش گیرد. در دوره دو الی سه ساله اصلاحات (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵) که به بهار دمشق مشهور است به ایجاد فضای نسبتا باز سیاسی و تقویت جامعه مدنی پرداخت. ولی وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر در سال های اولیه حکومت جدید دمشق و در معرض اتهام قرار گرفتن سوریه به عنوان حامی تروریسم و از طرفی در پی آن اشغال افغانستان و عراق توسط نیروهای ائتلاف بین المللی و حضور ارتش امریکا و متحدان اروپایی آن در عراق، دولت اسد را با چالش جدی مواجه ساخت و روند اصلاحات این کشور را مورد تهدید قرار داد. بنابراین اسد، چشم پوشی از اصلاحات و تقویت و تحکیم جبهه مقاومت وایجاد بازدارندگی در مقابل تهدیدات امریکا و اسرائیل را تنها گزینه منطقی دمشق دانست. اما پس از گذشت دو سال از اشغال عراق که اسد در صدد پی گیری مجدد روند اصلاحات بود با توطئه منطقه ای و فرامنطقه ای ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان ( ۱۴ فوریه ۲۰۰۵) رو به رو گشت که با ابتکار عمل واشنگتن و پاریس و همکاری عربستان سعودی قطعنامه، تحریم ها و مجازات هایی را علیه سوریه تحمیل کردند و ارتش سوریه در ۲۰۰۵ وادار به خروج از لبنان شد. پس از فائق آمدن دمشق بر مشکلات ناشی از مسئله ترور حریری، بشار اسد مجددا به احیا اصلاحات همت گماشت، اما جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه مقاومت در لبنان (ژوئیه ۲۰۰۶) و غزه ( دسامبر ۲۰۰۷) مشکلات امنیتی ـ سیاسی را بر سر راه اصلاحات و نوگرایی اسد به وجود آورد ( قاسمیان، ۱۳۹۲: ۵۵).

بشار در فاصله سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ م به منظور ارتقا و تحکیم جایگاه سوریه در منطقه و جامعه بین المللی و هم چنین گشودن درهای اقتصاد و صنعت سوریه به روی سرمایه های خارجی و ارتقای همکاری و همگرایی به کشورهای اروپایی،آسیایی، امریکای لاتین سفر کرده. او مهندسی و اجرای اصلاحات سیاسی و اقتصادی را در سایه توسعه اقتصادی و برنامه های توسعه پایدار ادامه داد اما تحریم های همه جانبه ی دولت های غربی از یک طرف و جریان های مخالف از طرف دیگر در روند حرکت این اصلاحات مشکلاتی را به وچود آورد.

بشار اسد با تحولات اخیر و بحران جاری در سوریه، اصلاحاتی را در زمینه سیاسی و اقتصادی آغاز کرد که به صورت تدریجی در حال انجام است. توسعه اقتصادی به منظور بهبود روند معیشت مردم، اصلاح قانون انتخابات، قانون احزاب، قانوت آزادی مطبوعات و لغو قانون برقراری موقعیت اضطراری، برگزاری همه پرسی قانون اساسی، برگزاری انتخابات پارلمانی و تشکیل کابینه جدید برخی از این موارد است.

۲-۳- آغاز بحران (مرحله برون داد تعارضات جامعه)

خیزش مردم کشورهای خاورمیانه عربی و شمال افریقا علیه حاکمان مستبد با آغاز در تونس و براندازی رژیم حاکم به سرعت دامنگیر مصر، لیبی،یمن، بحرین و سوریه شد. علل این جنبش ها را نمی توان صرفا مسئله ای سیاسی یا اجتماعی دانست، چرا که با بررسی انقلاب ها و شعار های انقلابیون می بینیم هر دو زمینه در پیدایش این شرایط موثر بوده اند( یوسفی، ۱۳۹۰: ۳۱). در این میان برخی از دولت ها که سیاست های اسلام هراسانه در پیش گرفته اند بر آن شدند تا شعارهای اسلام خواهانه این جنبش ها را کتمان و خواسته های انقلابیون را لیبرالیستی و دموکراتیک تعبیر نمایند که از این رهگذر با نفوذ در این جریانات، آن ها را به نفع خود مصادره کنند. پیش از تحولات عربی، ایران تنها از طریق روابط با ملت ها و جنبش های اسلامی توانسته بود نفوذ خود در منطقه را افزایش دهد که با بروز این تحولات و ظهور دولت های ملی اسلامی مانند مصر فرصتی برای ایران فراهم شد تا با دیگر دولت های عربی روابط نزدیکتری برقرار کند (برزگر، ۱۳۹۱: ۲۱).

با شروع جنبش های اجتماعی صلح آمیز در سوریه دولت این کشور که به حق باید آن را قوی ترین دستگاه سیاسی عرب در مقابل جهان غرب و رژیم صهیونیستی دانست به شدت مورد هجمه و فشار همه جانبه غرب قرار گرفت؛ لذا متفاوت با سایر انقلاب ها به سرعت محور عربی ـ غربی ضد حکومت بشار اسد تشکیل و در آن بهانه های بشر دوستانه توجیهی برای اقدامات سیاسی ـ نظامی شد.(Chossudovsky/2012)

جرقه بحران در سوریه در شهر مرزی درعا در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۱۱ با شعار نویسی چند دانش آموز نوجوان علیه نظام حاکم زده شد، متعاقب تنبیه این دانش آموزان، شایعاتی مبنی بر تجاوز به آن ها منتشر شد که این اقدام تظاهرات اهل سنت در شهر درعا را در پی داشت و اتحادی ( هرچند موقت و ناپایدار) میان معارضان سنی ایجاد کرد (Robert M. Darnin, Cfr,2011) این واقعه نقطه آغاز بحران سوریه بود چرا که پس از آن سرویس های امنیتی عربستان و اردن به تحریک مردم علیه دولت بشار اسد پرداختند.

بعدازشورشهاواعتراضهایپراکندهدردرعاکهیکشهرمرزیباجمعیتاندکبود،هجمهنرمافزاریوجنگروانیشبکههایخبریمخالفمحورمقاومتآغازشدواینرسانههابااستفادهازتبلیغاتوفنونعملیاتروانیمردمراعلیهحاکمیتسوریهبهاعتراضوشورشتحریکمیکردند. علی رغمایناقدامات،سوریهشاهدخیزشهایعمومیچندانینبودواعتراضهانوعادرشهرکهاوروستاهایحومهشهرهایکلانوبزرگسوریه،بروزیافت.درخلالایناعتراضهایمحدود،پراکندهوغیرمنسجم،کشورهایمنطقهبهویژهترکیه،قطروعربستانسعودیبهطورآشکارحمایتهایگستردهایازمعارضانسوریهدرداخلوخارجاینسرزمینبهعملآوردند.

بهطورکلیمیتوانچنیناستنباطنمودکهبحراناخیرسوریهنیزهمانندهرپدیدهسیاسی_امنیتیواجتماعیتحتتأثیردودستهبازیگرانداخلیوخارجیودربستریمستعدتحولیافتهوالگویتسریوروندآنتحتتأثیرمجموعهایازرفتارهاومواضعدوطرفتعارضشکلگرفتهاست.

فارغازابعادجمعیتی،جغرافیاییوساختاریدرادامهوتسریبحرانسوریه؛بحرانامنیتیسیاسیشهردرعا،بهدلایلیازجملهاشتباهاتسیاسیامنیتیبرخیازمسئولانمحلیایناستان،پسازاندکزمانیتغییرماهیتدادهودرقامتیکبحرانتمامعیارملیکهبقایدولتمستقرراتهدیدمیکندظاهرشدهوبهسایرحوزههایسیاستگذارینیزتسرییافت.

بهطورکلیبحرانسوریهدر۱۴ماهنخسترامیتوانبهسهدورهتقسیمکرد:) اسدالهی،۱۳۹۱)

الف.دورهاولازابتدایشروعبحراندراواخراسفندماه۸۹تاشهریورماه ۹۰٫ دراینششماهمخالفانتلاشکردندباکشاندنمردمبهخیابانها،نظامرابهچالشبکشنداماعدم مشارکتطبقهمتوسطوترکیبپیچیدهجامعهسوریه،موجب شکست آن ها شد.

ب.بعدازشهریور۱۳۹۰دورهدومآغاز شودوتااسفندماه۱۳۹۰ادامهداشت.درایندورههممخالفانوهمحامیانخارجیآنهابهتاکتیکحملهمسلحانهرویآوردند.درایندورهمخالفانباحمایتکشورهایغربیبهویژهفرانسه،آلمان،انگلیسوکشورهایعربیمانندقطر،عربستانسعودیواردفازعملیاتنظامیشدند.

کشورهایعربینامبردهتمرکزخودرابرسوریهمعطوفکردندوعضویتاینکشوررادراتحادیهعرببهحالتتعلیقدرآوردندودرمرحلهبعدی،موضوعاعزامناظرانعرببهسوریهرامطرحکردنداماگزارشاینهیئتبهنفعمخالفانواتحادیهعربنبود.قطروعربستانسعودیکهازاینوضعیتناراضیبودند،پروندهرابهشورایامنیتبردند.دورهدومبحراندرسوریهباحملهمتقابلارتشبهمخالفانوبازپسگیریتماممناطقبهویژهباباعمرووادلبتوسطارتشسوریهتمامشد.

ج. دورهسومتقریباازابتدایسال۱۳۹۱آغازشد.دراینمرحلهدیگرشاهدحملاتمسلحانهنیستیمومخالفانواردفازترور،بمبگذاری،عملیاتانتحاریوربایششدند.تلاشغرببرایتصویبقطعنامهشدیداللحنولازمالاجراییعلیهسوریهدرشورایامنیتباوتویروسیهوچینناکامماند، بههمینخاطرطرحجدیدیمطرحکردندکه بر اساس آن«کوفیعنان»دبیرکلسابقسازمانمللمتحدازطرفاینسازمانواتحادیهعرب،مأمورشدبانظامسوریهواردمذاکرهشود.کوفیعنانطرحیششمادهایبرایحلبحرانسوریهارائهداد.دراینطرحبهمواردیچونخروجارتشازشهرها،آزادیزندانیان،دادناجازهورودبهخبرنگارانخارجیبرایتهیهگزارشونهایتابحثمذاکرهبیننظامومخالفاناشارهداشت .هرچنداینطرحباحمایتروسیهوچینازمشروعیتبینالمللیبرخورداربودوبخشهاییازآنتوسطدولتسوریهاجراشد،امابامخالفبسیاریازبازیگرانسوریهمواجهودرنهایتشکستخوردشد.

۲-۳-۱- عوامل دخیل در تشدید بحران سوریه

در تحلیل نا آرامی های سوریه دو نگاه و دو سطح تحلیل متفاوت مشاهده می شود. عده ای از ناظران این نا آرامی ها را تنها امتداد جنبش های مردمی در خاورمیانه و شمال افریقا می دانند. در این نگاه؛ سوریه همانند سایر کشورهای عربی، گرفتار مشکلات و معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که مردم آن برای رهایی از این مشکلات، دست به اعتراض و مبارزه علیه رژیم زده اند( سراج: ۱۳۹۰). این کارشناسان بر این اعتقادند که معترضین برای دموکراسی فعالیت می کنند، خواهان حقوق سیاسی و آزادی هستند شبیه آن چه که در سراسر خاورمیانه و شمال افریقا رخ می دهد(Khorrami Assl:2011 ).از طرف دیگر، عده ای از ناظران بین المللی بر این اعتقادند که حوادث سوریه بیش از آن که منشاء داخلی داشته باشد دارای منبعی خارجی است و مشکلات داخلی سوریه عرصه و فرصتی برای بهره برداری و رقابت بازیگران منطقه ای و بین الملی ایجاد کرده است(Baroud2011)

– علل و زمینه های ناآرامی سوریه

– علل داخلی

سوریه مانند بسیاری از دولت ها و نظام ها، صاحب مشکلات عدیده زیر ساختی در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است؛ اما بی شک بحران موجود در آن معلول معادلات و مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای و هزینه ای برای ائتلاف با ایران و حمایت از مقاومت فلسطین است لذا باید آن کشور را آوردگاهی برای رقابت های استراتژیک توصیف نمود. (موسوی، ۱۳۹۱) در کنار مناقشات سیاسی، بحث عقیدتی ـ مذهبی (سنی، شیعه، علوی) و مباحث قومی (کرد، ترک، عرب)از جمله مسائل ریشه ای کشور سوریه به حساب می آیند؛ اما نه تا این حد که بحران و کشتاری به این گستره و در این بازه زمانی بیافرینند. از نظر داخلی، از یک سو گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه با ترکیبی ناهمگون از نظر ایدئولوژیک، اهداف و حتی ملیت نامتجانس و از دیگر سو نظام کنونی حاکم بر سوریه و به صورت مشخص ارتش سوریه به عنوان طرف های مستقیم مناقشه با داعیه حمایت مردمی و همراهی افکار عمومی می خواهند تا صحنه را به نفع خود رقم زنند.

استفاده از سایت های مختلف اینترنتی از جمله فیسبوک و تویتر و هم چنین ارائه گزارش های مستمر و لحظه به لحظه توسط کانال های ماهواره ای پر بیننده عربی مانند العربیه و الجزیره و تا حدودی BBC فارسی نقش بسیار مهم و اساسی در اطلاع رسانی، ترغیب و هدایت اذهان عمومی کشورهای منطقه به ویژه جوانان را داشته است. شیوه های مشابه اعتراضات از جمله شعارها و خواسته های مردم گواهی بر این ادعاست (موسوی زاده، ۱۳۹۰: الف: ۵۱)

علل خارجی

هرچند خواست های مردمی در تداوم بحران سوریه نقش مهمی دارند ولی با نگاهی به صف آرایی های منطقه، نقش عوامل خارجی در این اعتراضات را نباید نادیده گرفت. در مقیاس جهانی تلاش برای حذف اسد در سوریه از آخرین پرده های داستان فروپاشی شوروی و سناریوی تک قطبی شدن نظام بین الملل است (عزتی، مصاحبه حضوری، ۱۳۹۲). در مقیاس منطقه ای تداوم بحران سوریه به نوعی نتیجه رقابت بین دو جریان متعارض « مقاومت» و « محافظه کار» در منطقه خاورمیانه است. با آغاز بهار عربی شاهد بروز رقابت فزاینده بین جریان مقاومت شامل کشورهای ایران و سوریه و گروه های مقاومت حزب الله لبنان و حماس در مقابل جریان میانه رو شامل عربستان سعودی، اردن، جریان ۱۴ مارس لبنان به رهبری سعد الحریری و تشکیلات خودگردان فلسطین در منطقه خاورمیانه بوده ایم ( آجرلو، ۱۳۹۲: الف: ۱۷۷). با توجه به دژ مستحکمی که توسط ایران، سوریه و حزب الله لبنان در برابر استکبار و به ویژه رژیم صهیونیستی ایجاد شده و از طرفی تحولات سریعی که در کشورهای عربی در حال وقوع است، غرب از افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بسیار نگران است، به همین جهت تلاش دارد تا ضمن سیاه نمایی اوضاع در سوریه، سیاست جمهوری اسلامی را به عنوان هم پیمان سوریه در برابر تحولات منطقه دوگانه جلوه دهد هم چنین باز به دلیل سرعت زیاد گسترش اعتراضات مردمی در منطقه، این اعتراضات مورد سرکوب حاکمان ظالم کشورهای منطقه با همکاری غرب به ویژه امریکا قرار می گیرد که نمونه بارز آن در کشور ملاحظه می شود (موسوی زاده، ۱۳۹۰: ب: ۵۱-۵۲).

در این میان فصل مشترک اهداف همه کشورهای منطقه و فرامنطقه در تشدید بحران کشور سوریه، کاهش نفوذ ایران در منطقه است.

بازیگران دخیل در تحولات سوریه در گام اول در قالب سه سطح تحلیل داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای و سپس در دو طیف همگرا و واگرا نسبت به دولت سوریه مورد بررسی قرار می گیرند.

۲-۳-۱-۱- عوامل داخلی

– حاکمیت رسمی سوریه

حاکمیت رسمی سوریه به عنوان طرف اصلی مناقشه در تحولات اخیر، متشکل از اجزای متنوعی است که موضع آن ها نسبت به آن چه که در سوریه می گذرد در هدایت تحولات اخیر بسیار حائز اهمیت است. در ادامه به طور مختصر به این عناصر و اجزای آن ها در قبال بحران اشاره می گردد.

الف. ارتش سوریه: ارتش سوریه در خدمت نظام سیاسی مستقر بوده و در بسیاری موارد توانسته حملات گروه های مسلح شبه نظامی را در هم کوبد. علی رغم تلاش فراوان معارضان سوری و حامیان خارجی آن جهت گسست در واحدهای ارتش و خلع قدرت آن، این نهاد همچنان انسجام خود را حفظ کرده است

ب. هیئت دولت: پس از حدود دو سال و بر خلاف آن چه که در جریان انقلاب لیبی گذشت و علی رغم تشویق و تطمیع عامل خارجی، در سوریه دولتی تا حدودی منسجم، سرکار است و زمام امور کشور را در دست دارد. در صورتی که با آغاز اعتراضات در مصر، یمن و لیبی؛ زمزمه ی خروج دولت مردان از نظام سیاسی پیشین به گوش می رسید. اما در سوریه هنوز چنین اتفاقی نیفتاده و به صورت بسیار اندک برخی مسئولان جدا شده اند.

ج. نیروهای امنیتی و انتظامی: نیروهای امنیتی و این نیروها به رغم خستگی فراوان هنوز وفاداری خود را به دولت نشان دادند و یکپارچگی خود را در مقابل جریان معارض حفظ کرده اند.

د. حزب بعث و جبهه ملی ترقی خواه سوریه: اگرچه با تصویب قانون اساسی جدید در دولت، در ساختار سیاسی و حزبی این سرزمین تحول زیادی رخ داده ولی این تشکل های سیاسی هنوز خود را تابع دولت بشار اسد می دانند و انشعابی در آن ها رخ نداده است و به طرح اصلاحات با بشار اسد پایبند هستند.

ه. عشایر: عشایر سوریه حدود ۲۵ الی ۳۰ درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. اغلب شیوخ عشایر که در استان های مرزی زندگی می کنند به دولت بشار وفادار هستند ( کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۵۰-۸۷). گرچه برخی از این طیف به جریان معارض پیوستند ولی در مجموع عشایر سوریه هنوز در دایره نظام این کشور هستند.

و. اقلیت ها: به طور کلی در سوریه حدود ۴۲ طایفه قومی و فرقه های متعدد مذهبی و دینی وجود دارد. هم چنین این کشور واجد تنوع مذهبی است و اقلیت هایی چون علویان، دروزیان، اسماعیلیان، مسیحیان و شیعیان روی هم رفته جامعه اقلیت های مذهبی سوریه را تشکیل می دهند. این اقلیت ها طرفدار بقای اسد در مسند قدرت هستند به دلیل آن که در سایه حکومت بشار اسد احساس امنیت می کنند (Cia, 2012)

ز. دمشق و حلب: علی رغم گذشت ماه ها از آغاز بحران و تهاجم نظامی و فعالیت معارضان، دمشق و حلب به عنوان پایتخت سیاسی و قطب اقتصاد سوریه، هنوز تحت حاکمیت دولت بشار اسد هستند.

– جریان معارضان در سوریه

طرف دیگر منازعه و درگیر در سوریه جریان معارض است. طیف معارضان بسیار متنوع بوده و می توان بر مبنای یک یا چند ویژگی خاص آن ها را طبقه بندی نمود مانند؛ مذهب، طبقه، ایدئولوژی، موقعیت جغرافیایی و غیره.

ـ بر اساس موقعیت جغرافیایی: بر این اساس می توان معارضان سوری را به معارضان داخل در خاک سوریه و معارضان خارج از مرزهای این کشور تقسیم نمود. هم چنین دسته دوم در دو طیف ساکن کشورهای منطقه مانند؛ ترکیه، قطر، اردن، مصر و عربستان سعودی و ساکن غرب در اروپا و امریکا قابل دسته بندی هستند (Baroud, 2011)

ـ بر اساس سابقه و پیشینه مبارزاتی: می توان آن ها را به جریان معارض سال ۲۰۱۱ م و معارضان سنتی تقسیم بندی نمود. در همین راستا می توان از یک گروه بندی دیگر نیز نام برد: معارضان سنتی حزب بعث دوران حافط اسد و معارضان نوگرا در دوران بشار اسد.

ـ بر اساس انگاره های منبعث از آموزه های مذهبی: بر این اساس جریان معارض متاثر از اسلام سیاسی، جریان اسلام رادیکال و نیز معارضان سلفی همگی گونه ای خاص از جریان معارض هستند که تحت تاثیر عامل مذهب وارد فرایندهای سیاسی و اجتماعی شده اند. (Rabinovich, 2011)

ـ بر اساس روش مبارزه: می توان از معارضان مسالمت آمیز، معارضان مسلحانه و تخریبی، معارضان اصلاح طلب و معلرضان برانداز در سوریه اشاره نمود.

ـ بر اساس عامل ایدئولوژی: بر این مبنا که به نحوی هدایت گر عمل افراد بوده می توان به پنج جریان معارض در سوریه اشاره نمود:

اول. جریان معارض اسلامی: شامل گروه هایی نظیر اخوان المسلمین، معارضان سلفی و جریان معارض اصلاح طلب اسلامی (کیایی، ۱۳۹۱).

دوم: جریان معارض چپ: متشکل از طیف متنوع گروه ها و جریان های متاثر از مارکسیسم و سوسیالیسم است.

سوم: جریان معارض لیبرال و لائیک: در این جریان ها انواع معارضان پیرو مکاتب غربی وجود دارد. اغلب تشکل های دخیل در این طیف غرب بنیاد بوده اند و دست کم در مراحل اولیه پیدایش در اروپا شکل گرفته اند.

چهارم. جریان معارض جدید: این جریان فاقد هویت ایدئولوژیک بوده و مبنای اعتراض آن ها تا کنون مشخص نشده است. غالبا از جوانان فعال در بحران سال ۲۰۱۱ بوده و از روش های نوین و ابزارهای ارتباطی برای بیان اعتراض و مواضع خود استفاده می کنند.

پنجم. جریان معارض عربی و ملی: این جریان که متفاوت از ملی گرایان سوری هستند، معارضان عمدتا دلبسته علقه های عربی و متاثر از ایده های پان عربیستی بوده و منتقد جهت گیری های اسد در سیاست خارجی، یعنی دوری از جبهه ارتجاع و محافظه کار عرب و در عوض نزدیکی به ایران و محور مقاومت می باشد.

ـ بر اساس عامل نژاد و قومیت: بر مبنای تمایزات قومی و نژادی میان گروه های مختلف هویتی شکل گرفته و بسط می یابد. برای مثال در سوریه می توان به معارضان کرد یا آشوری و سریانی اشاره کرد.

حال به منظور دست یابی به یک تقسیم بندی جامع از معارضان سوریه که تا حد امکان منعکس کننده سازمان ها و افراد دخیل در بحران سوریه باشند معارضان را در دو طیف کلی داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می دهیم:

الف. جریان معارضان داخلی در سوریه: جریان « همبستگی ملی نیروهای تغییر دموکراتیک در سوریه» که تا حدود زیادی رهبری معارضان داخلی سوریه را بر عهده دارد، در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱ در دمشق اعلام موجودیت کرده و شامل پانزده گروه قومی، گروه هایی با گرایشات چپ و نیز گروه هایی از اکراد سوریه است. از جمله احزاب و گروه های سازمان یافته در این ائتلاف می توان به گروه های زیر اشاره کرد:

ـ اتحادیه احزاب سوسیالیست دموکرات عرب

ـ حزب سوسیالیست های عرب

ـ حزب دموکراتیک بعث

ـ حزب کمونیستی کار

ـ حزب چپ اکراد

ـ حزب مارکسیست های سوریه

ـ اتحادیه دموکراتیک اکراد

ـ حزب دموکراتیک اکراد سوریه ( ساینس مانیتور، آوریل ۲۰۱۲)

بجریان معارضان خارجی در سوریه: به طور کلی معارضان خارجی دولت دمشق در قالب شورای ملی سوریه شناسایی می شوند. این جریان تحت حمایت امریکا و اتحادیه اروپا و هم چنین با بهره گرفتن از تسهیلات ترکیه و اعراب خلیج فارس شکل گرفت. این شورا متشکل از سه جریان عمده سیاسی است:

یک. جریان اخوان المسلمین که حدود ۴ دهه با حزب بعث و نظام سیاسی حاکم در سوریه درگیر بوده است. اخوان المسلمین در حوادث سال ۲۰۱۱ سوریه از امکانات قطر و عربستان سعودی به خوبی بهره مند شد. تاکتیک مبارزه اخوان المسلمین امتیاز دهی به لیبرال ها و لائیک های معارض با دمشق است تا با بهره گرفتن از پتانسیل آن ها علیه حکومت سوریه بتوانند پس از سرنگونی بشار اسد به مسند قدرت برسند. رهبری اخوان المسلمین سوریه در انحصار اهالی شهر حماء است (کیایی، ۱۳۹۱).

دو. جریان اعلامیه دمشق که در سال ۲۰۰۵ سازمان یافت و در پی تحولات ۲۰۱۱ دوباره احیا شد. این جریان خط مشی لیبرال و لائیک دارند (آجرلو، ۱۳۹۰: ۵۹-۵۰).

سه. ائتلاف لیبرال ها و لائیک ها که در ماه های اولیه بحران در سوریه به ابتکار فرانسه سازمان یافت. غرب و متحدان منطقه ای آن در صدد حاکم کردن این جریان در بنای آینده سیاسی سوریه هستند.

چهار. ارتش آزاد سوریه: از دیگر گروه های معارض خارجی سوریه که مسلحانه است، می توان به جریان ارتش آزاد[۱۱] اشاره کرد. ارتش آزاد (FSA)[12]، اصلی ترین مخالفان مسلح دولت مرکزی سوریه است. این ارتش در ۲۹ جولای ۲۰۱۱ توسط افسران و سربازان فراری ارتش سوریه و برای عملیات نظامی و سرنگونی بشار اسد تشکیل شد. هرچند این جریان به طور کامل از تجهیزات و تسلیحات غربی برای نبرد مسلحانه با ارتش سوریه برخوردارند، اما اختلافات شدید بین آن ها این جریان را به سمتی هدایت کرده که نمی توان برای نا امنی در سوریه به آن ها تکیه کرد (تحلیل، ۱۳۹۱).

از دیگر گروه های مسلحی که در جریان ناامنی سوریه می توان به آن ها اشاره کرد جنگجویان خارجی هستند که در قالب گروه ها و سازمان های جهادی در سوریه فعالند. دولت سوریه همچنین القاعده را در حوادث این کشور دخیل می داند. چندین بمب گذاری بزرگ در دو شهر بزرگ سوریه یعنی دمشق و حلب به یک گروهی به نام «جبهه النصره » نسبت داده شده است (تابناک، شورشیان مسلح سوریه، ۱۳۹۰).

-احزاب و سازمان های کرد سوریه

اکراد سوریه در جریان بحران کنونی سوریه دارای جایگاه مهمی بوده و نقش مهمی در آن دارند. کردهای سوریه و طیف های مختلف آن ها گرچه طی سال های اخیر با مشکلات ساختاری متنوعی رو به رو بوده اند، ولی نسبت به جنبش معرضان و رخدادهای اخیر سوریه موضع مستقل داشته و با اغماض می توان گفت که آن ها عمدتا در پی دست یابی به مطالبات سنتی و تاریخی خود بودند.کردهای سوریه در استان های حسکهو مرزهای سوریه با ترکیه و عراق و بطور پراکندهدر حلب و دمشق زندگی می کنند ( Jordi, CMEC, 2012) رخدادهای اخیر سوریه در فعال سازی و تحرک جامعه کردی و سازمان ها و احزاب سیاسی آن نقش مهمی داشته است. اما کردهای سوریه و طیف های سیاسی و فرهنگی آن ها گرچه با مشکلات و معضلات ساختاری روبرو بوده اند، ولی نسبت به جنبش اعتراضی اخیر و رخدادهای جاری سوریه مواضع مستقل اتخاذ کرده اند. معارضان سوریه در خارج تحت تاثیر ترکیه سعی در بهره گیری از پتانسیل های جنبش کرد بدون دادن امتیازاتی به آنان دارند در مقابل جریان های سیاسی کرد در ازای حضور فعال در جبهه تعارض با دمشق؛ خواهان امتیازات ملی و محلی هستند. از جمله موارد مدنظر آن ها به رسمیت شناختن قوم کرد به عنوان دومین قومیت سوریه و هم چنین تلاش برای ایجاد دولت خودگردان در کردستان سوریه می باشد (Millre, Foreing Policy, 2012).

در جریان معارض داخلی سوریه حدود ۶۵ حزب و سازمان خرد و کلان کردی حضور دارند.

۲-۳-۱-۲-عوامل منطقه ای

تحولات داخلی سوریه همانطور که گفته شد تا حد بسیاری تحت تاثیر عوامل خارجی است و هدایت جریان معارض در خارج از سوریه روشن ترین گواه این مدعاست. بر این مبنا حتی می توان ادعا کرد که فتنه حاضر در سوریه در اساس خارجی است و دو محور «ریاض، دوحه و آنکارا» از یک طرف و محور «انگلیس، فرانسه و امریکا» از طرف دیگر عهده دار هدایت تحولات سوریه و تحریک معارضان داخل هستند. بر این مبنا در این بخش به بازیگران منطقه ای دخیل در تحولات سوریه توجه شده و این دسته از کنش گران در قالب دو طیف همسو با سیاست های دولت سوریه و مخالفان دولت اسد بررسی می گردند (نیاکویی و بهمنش ،۱۳۹۱؛ ۱۸).

– طیف همگرا با دولت سوریه

– عراق

پس از اشغال عراق توسط امریکا در ۲۰۰۳، دو کشور سوریه و عراق طی سال های اخیر با وساطت جمهوری اسلامی مسائل حساسیت آفرین میان خود را حل و فصل کردند و در مسیر عادی سازی و ارتقای روابط دو جانبه خود گام

 


 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 07:55:00 ب.ظ ]




گزیک (بیرجند)/ گویش/ بیرجند.

  1. خطیب رهبر، خلیل. “تحقیق تاریخی و زبان شناسی درباره معانی و طرز بکاربردن حروف اضافه و ربط و اصوات در ادبیات فارسی و تحول تاریخی آنها از دوره باستانی تا امروز”. رساله دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶، ۴۸۱ ص.

حروف اضافه/ حروف ربط/ زبان فارسی/ زبان شناسی/ ادبیات فارسی.

  1. خلعت بری تنکابنی، فرهاد. “تجزیه و تحلیل سبکی حافظ”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، ۳۳۶ ص، جدول.

تحلیل سبکی/حافظ/ بررسی آوایی/ بررسی دستوری/ بررسی معنایی.

  1. خلقت زاده، مایس. “بررسی واژه های ایرانی در زبان ارمنی”. رساله دکترای زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵، ۱۰۰۰ ص.

زبان ارمنی/ واژه های ایرانی در ارمنی.

  1. خلیلی جهان تیغ، مریم. “شرح و تحلیل تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی جلد اول و دوم تا ص۱۷۰”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۰، ?ص.

تاریخ جهانگشای جوینی/ جوینی، عطاملک/ ویژگی دستوری/ صنایع لفظی/ صنایع معنوی/ آداب و رسوم/ احادیث و آیات.

  1. خود زارع، جمشید. “مطالعه و مقایسه ساختار فعل در زبان های فارسی و فرانسه”. پایان نامه کارشناسی (تربیت مدرس)، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۵، ۱۱۵ص، جدول، کتابنامه.

فرانسه/ فارسی/ دستور زبان/ بررسی تطبیقی/ صرف (دستور زبان)/ فعل/ زبان شناسی/ زبان.

  1. دانی، مسعود. “تدریس زبان فارسی و معایب کنونی آن”. پایان نامه مقطع؟، دانشکده فلسفه و علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، ۱۳۴۲، ?ص.

زبان فارسی/ تدریس/ معایب.

  1. داوری، محمدیوسف. “توصیف دستوری قابوس نامه”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۵، ۴۵۶ ص، جدول، کتابنامه.

دستور زبان/ قابوس نامه (کتاب).

  1. داوری آشتیانی، حسین. “ترجمه فارسی نو اثر پروفسور لنتس”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۲، ص ۴۲٫

ساخت واژ/ فارسی نو.

  1. دباغی مرند، رضا. “بررسی تطبیقی عامل زمان در ساخت فعل فارسی و ترکی آذری”. پایان نامه کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۶، ?ص.

زمان/ ساخت فعل فارسی/ ساخت فعل ترکی آذری/ بررسی تطبیقی.

  1. دبیرمقدم، محمد. “بررسی صوری و معنایی روندهای ترکیب و اشتقاق در شاهنامه فردوسی و امکان های بالقوه آن”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶، ۱۰۵ ص، کتابنامه.

شاهنامه فردوسی/ بررسی صوری/ بررسی معنایی/ ترکیب و اشتقاق.

  1. دخانی، محمد. “تحلیل سبکی حافظ”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، ۲۹۵ ص، جدول، کتابنامه.

تحلیل سبکی/ حافظ/ بررسی آوایی/ بررسی دستوری/ بررسی معنایی.

  1. درزی، علی. “تحلیل مقابله ای فاعل و فعل در انگلیسی و فارسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ۷۲ ص، کتابنامه.

زبان انگلیسی/ کثرت تعدد/ خط دانش آموز فارسی زبان/ تطابق فعل و فاعل/ یادگیری زبان انگلیسی/ تحلیل مقابله ای/ زبان فارسی.

  1. دهقانی، علی اصغر. “تهیه فرهنگ بسامدی دیوان ناصرخسرو”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، ۱۳۵۴، ?ص.

فرهنگ بسامدی/ دیوان ناصرخسرو.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




«من قال بالتشبیه والجبر فهو کافر مشرک… انّما وضع الاخبار عنّا فی التشبیه والجبر الغلاه، الذین صغّروا عظمه الله تعالی».[۳۹۴]
مهمترین علت تمسک غالیان به جبر و تشبیه طبق این روایت، کوچک کردن عظمت خداوند میباشد، تا با این کار اذهان افراد ساده و ضعیف برای پذیرش ربوبیت غیرخداوند آماده شده و به دنبال آن ادعاهای گزاف سران غالیان در مورد خودشان را به راحتی بپذیرند.
۲ـ تناسخ:
الامام الرضا†:
«من قال بالتناسخ فهو کافر، لعن الله الغلاه الا کانوا یهودا الاکانوا مجوسا…».[۳۹۵]
علاوه بر روایات، بررسی گروه های غالیان نشان میدهد که از جمله عقائد مشترک این گروه ها اعتقاد به تناسخ بوده است.[۳۹۶]
۳ـ اباحیگری:
از جمله مشخصات و مؤلفه های مهم غالیان، اباحیگری و بیبند و باری در مقام عمل بوده است، در کتب ملل و نحل و رجال و تراجم، جریانات زیادی در مورد اباحیگری غالیان نقل شده است، به حدی که گفته شده، برخی از سران غلات، شنیعترین کارها چون لواط و زنای با محارم را مرتکب میشدند و همه واجبات الهی را به راحتی زیر پا میگذاشتند[۳۹۷]، بنابراین در اذهان عمومی نیز معمولاً چنین بوده است که غالیان، افرادی بیبند و بار هستند، از همین روست که وقتی گروهی از افراد خاندان اشعری خواستند تا محمد بن اورمه را که متهم به غلو شده بود، به قتل برسانند، وقتی مشاهده کردند که او به عبادت و نماز مشغول است از قتل او منصرف شدند[۳۹۸]، این مطلب نشان میدهد که از مشخصه های بارز غلات، اباحیگری و ترک واجبات و انجام محرمات بوده است، به همین خاطر اهل بیت‰ همواره شیعیان را به دوری کردن از غالیان امر میفرمودند، در روایتی که شیخ طوسی در امالی نقل میکند، امام صادق† ضمن توصیه به دور کردن جوانان از غلات، غالیان را افرادی معرفی میکنند که به ترک نماز و روزه و زکات و… عادت کردهاند:
الامام الصادق†:
«احذروا علی شبابکم الغلاه، لا یفسدوهم، فانّ الغلاه شرّ خلق الله، یصغّرون عظمه الله ویدّعون الربوبیّه لعباد الله… الینا یرجع الغالی فلا نقبله وبنا یلحق المقصّر فنقبله، فقیل له: کیف ذاک یا ابن رسول الله؟ قال: الغالی قد اعتاد ترک الصلاه والزکاه والصیام والحجّ، فلا یقدر ترک عادته وعلی الرجوع الی طاعه الله عزّوجل ابدا».[۳۹۹]
غالیان توجیهات مختلفی برای اباحیگری خود ارائه میکردند، که از جمله آنها این بوده که، معرفت اهل بیت‰ انسان را از جمیع تکالیف غنی میکند و با معرفت آنان، اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست.
امام صادق† در پاسخ به نامه «مفضل» که در مورد عقائد غالیان سؤالاتی از آن حضرت پرسیده بود، در نقد توجیه غلات در مورد اباحیگرییشان میفرماید:
«… ولم یبعث الله نبیّا الاّ بالبرّ والعدل والمکارم ومحاسن الاعمال والنهی عن الفواحش ماظهر منها وما بطن ولم یبعث الله نبیّا قط یدعوا الی معرفه لیس معها طاعه فی امر ونهی، فانما یتقبل الله من العباد العمل بالفرایض التی افترضها الله علی حدودها مع معرفه من جائهم من عنده… فمن زعم انّ ذلک انّما هی المعرفه انّه اذا عرف اکتفی بغیر طاعه فقد کذب واشرک، ذاک لم یعرف ولم یطع وانّما قیل: اعرف واعمل ما شئت من الخیر فانّه لا یقبل ذلک منک بغیر معرفه، فاذا عرفت فاعمل لنفسک ما شئت من الطاعه قلّ او کثر، فانه مقبول منک، أخبرک، انّ من عرف، اطاع اذا عرف وصلّی وصام واعتمر وعظّم حرمات الله کلّها ولم یدع منها شیئاً وعمل بالبرّ کلّه ومکارم الاخلاق کلّها ویجتنب سیّئها… ومن عرف اجتنب الکبائر وحرّم الفواحش ما ظهر منها وما بطن وحرّم المحارم کلّها، لانّ بمعرفه النبیّ… وبطاعته دخل فیما دخل النبیّ…… واما ما ذکرت انّهم یستحلّون نکاح ذوات الارحام التی حرم الله فی کتابه… ومن استحلّ ما حرّم الله فقد اشرک اذا اتّخذ ذلک دینا وامّا ما ذکرت انّ الشیعه یترادفون المرأه الواحده، فاعوذ بالله ان یکون ذلک من دین الله ورسوله…».[۴۰۰]
بحث سوم: روایات «قولوا فینا ما شئتم»
مجموعه روایاتی در منابع حدیثی نقل شده که در صورت اطمینان به صدور آنها میتواند به عنوان معیاری در بحث غلو، مورد استقبال قرار بگیرد، محتوای این احادیث که با اسناد متفاوت و عبارات مشابه نقل شده، آن است که ائمه‰ میفرمایند: ما را از حد خدایی و ربوبیت پائین آورید و به عبودیت و بندگی ما معتقد شوید، پس از آن در فضائل ما هرچه خواستید، بگویید، در برخی روایات، عبارات دیگری اضافه شده است به این معنا که «و هرگز به کنه فضائل ما نخواهید رسید» یا «به خدا قسم که از دانش ما، جز ألفی به شما نرسیده است» و البته در بیشتر متون در ابتدا یا در انتها از غلو نهی شده است (ایّاکم و الغلو فینا)، از آنجا که این روایات مورد اعتراض و نقد قرار گرفته و متأسفانه برخی بدون تأمل و دقت کافی با صراحت آنها را جعلی و موضوع قلمداد کردهاند[۴۰۱] و بعضی دیگر این روایات را به منزله چک سفید امضا شده برای انتساب صفات خدایی و معجزات به امامان دانستهاند.[۴۰۲]
بنابراین به نظر میرسد بررسی این روایات لازم و ضروری باشد.
الف) روایات
۱ـ محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمّی (شیخ صدوق): حدّثنا أبی رضی الله عنه قال: حدَّثنا سعد بن عبد الله قال: حدّثنی محمّد ابن عیسی بن عبید الیقطینی، عن القاسم بن یحیی، عن جدّه الحسن بن راشد، عن أبی بصیر ومحمّد بن مسلم، عن أبی عبد الله† قال: حدّثنی أبی عن جدّی، عن آبائه‰، أن امیرالمؤمنین† علّمه اصحابه فی مجلس واحد اربع مائه باب ممّا یصلح للمسلم فی دینه ودنیاه، قال†: «… ایاکم والغلوّ فینا، قولوا إنّا عبید مربوبون وقولوا فی فضلنا ما شئتم، من احبّنا فلیعمل بعملنا ولیستعن بالورع، فانه أفضل ما یستعان به فی امر الدنیا والآخره…».[۴۰۳]
۲ـ صفّار: حدّثنا احمد بن محمّد عن الحسین بن سعید عن الحسین بن برده عن أبی عبد الله† وعن جعفر بن بشیر الخزّاز عن اسماعیل بن عبدالعزیز قال: قال ابو عبد الله†: یا اسماعیل ضع لی فی المتوضّاً ماء، فقمت فوضعت له، فدخل، فقلت فی نفسی انا اقول فیه کذا و کذا ویدخل المتوضّاً یتوضاً، فلم یلبث ان خرج فقال: «یا اسماعیل لا ترفع البناء فوق طاقته، فینهدم، اجعلونا مخلوقین وقولوا بنا ما شئتم.»[۴۰۴]
۳ـ صفّار: حدّثنا الحسن بن موسی الخشاب عن اسماعیل بن مهران عن عثمان بن جبله عن کامل التمّار قال: کنت عند ابی عبد الله† ذات یوم، فقال لی: یا کامل! اجعل لنا ربّا نؤوب الیه وقولوا فینا ما شئتم، فقلت، نجعل لکم ربّا تؤوبون الیه ونقول فیکم ما شئنا، فاستوی جالسا فقال: ما عسی أن تقولوا؟! ]مثلاً چه خواهید گفت[ والله ما خرج الیکم من علمنا الاّ ألف غیر معطوفه.[۴۰۵]
۴ـ من کتاب الدلائل للحمیری عن مالک الجهنی: کنا بالمدینه حین اجلبت الشیعه وصاروا فرقا، فتنّحینا عن المدینه ناحیه ثم خلونا فجعلنا نذکر فضائلهم وما قالت الشیعه الی ان خطر ببالنا الربوبیّه، فما شعرنا بشیء؛ اذا نحن بأبی عبد الله† واقف علی حمار فلم ندر من این جاء فقال: یا مالک ویا خالد متی أحدثتما الکلام فی الربوبیّه؟ فقلنا: ما خطر ببالنا الاّ الساعه، فقال: اعلما انّ لنا ربّا یکلأنا باللیل والنهار، نعبده، یا مالک ویا خالد: قولوا فینا ما شئتم واجعلونا مخلوقین، فکررها علینا مراراً.[۴۰۶]
۵ـ ابو منصور الطبرسی: حدّثنی السید العالم العابد ابو جعفر مهدی بن أبی حرب الحسینی المرعشی قال: حدّثنی الشیخ الصدوق عبد الله بن جعفر بن محمّد بن احمد الدوریستی قال: حدّثنی أبی محمد بن احمد قال: حدثنی ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی قال: حدثنی أبوالحسن محمد بن القاسم المفسّر الاسترآبادی قال: حدّثنی ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد وابوالحسن علی بن محمد بن سیّار عن الامام العسکری عن الامام الرضا‡: قال امیرالمؤمنین†: «لا تتجاوزوا بنا العبودیّه، ثم قولوا ما شئتم ولن تبلغوا وایاکم والغلو کغلو النصاری فانّی بریء من الغالین».[۴۰۷]
ب) اسناد
سند اولین روایت صحیح میباشد و راویان آن از افراد ثقه و مورد اعتماد هستند، اما چهار روایت بعدی با اشکالاتی در سند مواجه هستند، روایت دوم، سوم و پنجم به خاطر مجهول بودن برخی از روات آن ضعیف میباشند و روایت چهارم نیز بدون سند نقل شده است.
گفتنی است که در سند روایت اول، قاسم بن یحیی و حسن بن راشد از سوی ابن غضائری تضعیف شدهاند، گذشته از آن که اساساً انتساب کتاب به ابن غضائری مورد تردید است[۴۰۸]، تضعیفات ابن غضائری قابل اعتماد نیست. در مورد قاسم بن یحیی و حسن بن راشد شواهدی وجود دارد که حداقل، قابل قبول بودن روایت ایشان را اثبات میکند:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. انتساب کتاب از سوی نجاشی و شیخ طوسی به ایشان با ذکر طریق دو بزرگوار به کتاب.[۴۰۹]
  2. روایت اجلاء و بزرگان از هر دو، از قاسم بن یحیی، بزرگانی چون، ابراهیم بن هاشم قمی، احمد بن محمد بن عیس اشعری، احمد بن محمد بن خالد برقی و محمد بن عیسی بن عبید و از حسن بن راشد، افرادی چون محمد بن ابی عمیر و ابراهیم بن هاشم قمی روایت کردهاند.
  3. کثرت روایت هر دو در منابع معتبر حدیثی، در کتاب کافی از حسن بن راشد، ۸۰ روایت و از قاسم بن یحیی ۶۵ روایت وجود دارد.
  4. قول شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه، ایشان پس از نقل زیارتی، علت انتخاب آن را اصح بودن سند آن دانسته است: «واخترت هذه لهذا الکتاب، لانها اصح الزیارات عندی من طریق الروایه»[۴۱۰]در سند این زیارت قاسم بن یحیی و حسن بن راشد قرار دارند.
  5. قرار داشتن در اسناد روایات تفسیر قمی و کامل الزیارات.[۴۱۱]
  6. حسن بن راشد از مشایخ بلا واسطۀ محمد بن ابی عمیر است که به شهادت شیخ طوسی جز از ثقات نقل نمیکند.[۴۱۲]

ج) بررسی محتوا
مفادی که این روایات در بردارنده آن هستند از این قرار است:
۱ـ نهی از غلو درباره اهل بیت‰
ایاکم والغلوّ فینا ـ یا اسماعیل لا ترفع البناء فوق طاقته، فینهدم ـ ایاکم والغلو کغلو النصاری، فانّی بریء من الغالین.
۲ـ تأکید بر عبودیت و بندگی اهل بیت‰
قولوا انّا عبید مربوبون ـ اجعلونا مخلوقین ـ اجعل لنا ربّا نؤوب الیه ـ انّ لنا ربّا یکلأ باللیل والنهار، نعبده ـ لا تتجاوزوا بنا العبودیّه.
۳ـ عظمت و بزرگی قدر و منزلت و فضائل اهل بیت‰ و ناتوانی عقل بشری از درک و دست یافتن به آنها.
قولوا فی فضلنا ما شئتم ـ ما عسی ان تقولوا؟ والله ما خرج الیکم من علمنا الاّ الف غیر معطوفه ـ قولوا ما شئتم ولن تبلغوا.
ائمه‰ در این روایات با نهی از غلو، به این مسأله مهم توجه دادهاند، که در مواجهه با فضائل و مقامات اهل بیت‰ نباید عبودیت و بندگی و خاکساری آنان در درگاه ربوبی را به فراموشی سپرد، وقتی امام علی† میفرماید: «لا تتجاوزوا بنا العبودیّه»، ما را از مرز بندگی فراتر نبرید، در واقع حضرت خط قرمزی را تعریف میکنند، که در شناخت غلو و مواجهه با آن نکتهای اساسی و مهم است، عبودیت و بندگی محض اهل بیت‰ یک امر جزئی و تشریفاتی برای آنان نیست بلکه طبق این روایات و دهها آیه و روایت دیگر، جوهره و پایه تمامی فضائل و مقامات اهل بیت‰ میباشد. نفی ربوبیت و اثبات عبودیت و بندگی اهل بیت‰ لوازم بسیار زیادی به دنبال دارد که هر کس به آنها توجه داشته باشد، از افتادن در وادی غلو در امان میماند[۴۱۳]، از طرف دیگر این روایات به حقیقت دیگری نیز اشاره دارند و آن اینکه، اهل بیت‰ از درجهای از کمال و فضائل برخوردار هستند که برای دیگران، امکان درک و دستیابی به آن وجود ندارد، عبارت (لن تبلغوا) و (ما عسی ان تقولوا؟) ]با استفهام انکاری[ بیانگر آن است که تلاشها برای درک و بیان اوج فضائل و جایگاه اهل بیت‰ با شکست مواجه خواهد شد، مگر آنکه با تمسک به اهل بیت‰ و آموختن از خود آنان به توصیف آنان بپردازیم، آری آنان در مقام و جایگاهی قرار دارند، که هیچ طامع و آرزومندی، طمع و آرزوی ادارک و رسیدن به آن جایگاه را به خود راه نمیدهد، (ولا یطمع فی ادراکه طامع[۴۱۴])، بنابراین مفاد این روایات اموری صحیح، قابل قبول و مورد تأیید قرآن و روایات میباشد، تنها نقطهای که میتواند مورد اعتراض قرار بگیرد، جمله «قولوا فینا ما شئتم» است، برخی این عبارت را چک سفید امضا شده برای جعل و وضع دانستهاند و معتقدند معنای این جمله این است که هر کس هر چه دلش بخواهد میتواند در مورد اهل بیت بگوید، به نظر میرسد، نهایت کجفهمی است اگر کسی از این روایات، جواز جعل و کذب را برداشت کند و بپندارد که بیمحابا و بدون قید و بند میتوان هرگونه نسبتی را به اهل بیت‰ داد،[۴۱۵] این مسأله از بدیهیات پژوهشهای حدیثی است، که باید احادیث را در کنار هم دید و با هم معنا کرد (و به اصطلاح باید خانواده حدیث تشکیل شود)، اگر اهل بیت‰، «قولوا فینا ما شئتم» دارند، «لعن الله من قال فینا مالم نقله فی انفسنا» هم دارند، قطعاً امام†، هرگز به جعل و کذب دستور نمیدهد، بنابراین در انتساب فضائل به اهل بیت‰ علاوه بر آنکه نباید مرتکب کذب شد، بایستی تنها با مراجعه به آیات قرآن و سخنان خود اهل بیت به توصیف آنان پرداخت، چرا که جز آنان، کس دیگری توانایی معرفت مقام و جایگاه اهل بیت‰ را ندارد، بنابراین «قولوا فینا ما شئتم» به این معناست که با توجه به ملاکهای قرآنی و دستورات الهی و تعالیم پیامبر اکرم… و اوصیای ایشان و پایبند بودن به ملاکهای عقلی، هرچه درباره فضائل و مقامات ما اهل بیت بگویید، کم گفتهاید، به عبارت دیگر، مواظب باشید که از خطوط قرمزی که قرآن و اهل بیت ترسیم نمودهاند تجاوز نکنید، آنگاه به بالاترین درجه از فضائل و کمالات اهل بیت معتقد باشید، از طرف دیگر نگارنده معتقد است که این روایات جامع تمامی ملاکهایی که در مباحث پیشین گفته شد، میباشد، در واقع نفی ربوبیت اهل بیت‰ و عدم تجاوز از مرز بندگی آنان هم شامل انتساب ربوبیت و الوهیت میشود و هم انتساب صفات اختصاصی الهی را در بر دارد چرا که آنها از شؤون ربوبیت است و به ضمیمه عبارت «الا النبوه» که در برخی منابع اضافه شده، انتساب نبوت به ائمه‰ را نیز شامل میشود، و در یک کلمه تمامی موارد غلو در ذات و صفات را شامل شده و نفی میکند.
بحث چهارم: انحصار غلوّ به غلوّ در ذات و صفات
آنچه از آیات و روایات به عنوان ملاکهای غلو بیان شد، سخن ابتدایی ما در انحصار غلو به غلو در ذات و صفات و نفی نوع دیگری از غلو تحت عنوان «غلو در فضائل» را تأیید میکند، چرا که آنچه به عنوان مصداق غلو در آیات و روایات آمده، یا در حیطه غلو در ذات است که عبارت است از انتساب ربوبیت و الوهیت به اهل بیت‰ و انتساب نبوت به ائمه‰ و یا داخل در دایره غلو در صفات میباشد که شامل انتساب صفات اختصاصی الهی از قبیل خالقیت، رازقیت، علم غیب ذاتی و… میباشد، بنابراین روایاتی که در فضائل اهل بیت‰ نقل شده، اگر مربوط به صفات و فضائل غیرمخصوص به خداوند باشد و اموری باشد که آنان عادتاً میتوانند، آنها را دارا باشند، یا اطمینان به صدور و درستی مفاد آن پیدا میکنیم و یا در صورت رد، داخل در مصادیق کذب و جعل خواهد بود و نمیتواند مصداق غلو باشد. حتی اگر با انگیزه غلو جعل شده باشد.
۲ ـ ۲ ـ ۳٫ عقلی
در شناخت روایات غلوآمیز، علاوه بر معیارهای قرآنی وحدیثی، میتوان از داده های عقلی نیز بهره جست، عقائد گروه های غلات در طول تاریخ، علاوه بر آنکه در تعارض با تعالیم قرآن و سنت و ضروریات دین بوده، مخالف با مسلمات عقلی نیز بوده است. به طور کلی انتساب هرگونه صفت یا خصوصیتی به اهل بیت‰ که در تعارض با مسلمات و ضروریات عقلی باشد، مردود خواهد بود، از آنجا که بحث ما مربوط به علم اهل بیت‰ است، به برخی از ملاکهای عقلی که در بحث مفید فایده میباشد اشاره میکنیم:
۱ـ هر موجود غیر واجب، فقیر بالذات است، بنابراین هر توصیفی که مستلزم غنای ذاتی، غیرخدا باشد، غلو و باطل خواهد بود.
۲ـ بطلان و استحاله رسیدن بشر محدودِ مخلوق به حد رب نامحدودِ خالق، غیرخدا همه محدود هستند و خصوصیات و صفات آنها نیز محدود خواهد بود بنابراین اگر گفته شود که علم اهل بیت‰ نامحدود بوده و هیچ موردی از آن استثناء نمیشود، غلو خواهد بود.
۳ـ علم خداوند ذاتی است و غیر او علومشان عرضی، بنابراین اگر در مورد غیرخدا ادعای علم ذاتی شود، غلو خواهد بود.
۴ـ علم خداوند، عین ذات اوست و غیرخداوند، هیچ موجودی چنین خصوصیتی ندارد. پس اگر ادعا شود، موجودیتی غیرخدا، علمش، عین ذاتش میباشد، غلو خواهد بود.
۵ـ علم خداوند، قدیم، ازلی و ابدی است و غیرخدا، علومشان، حادث بوده و ازلی و ابدی نیست.
۶ـ علم خداوند، چون ذاتی و عین ذات اوست، امکان زوال ندارد. علم اهل بیت‰ امکان زوال دارد و خداوند هر وقت اراده کند میتواند علمی را از آنها زائل کند.
۷ـ نبوت ائمه‰ مساوی با نفی خاتمیت پیامبر اکرم… میباشد، بنابراین لازمه خاتمیت نبی مکرم اسلام… نفی نبوت هر کسی بعد از ایشان میباشد.
۸ـ هر چیزی که از وقوع آن محال عقلی لازم نیاید قابل تحقق است، بنابراین قدرت الهی به هر چیزی که از وقوع آن محال عقلی لازم نیاید، میتواند تعلق بگیرد، این مورد را از آن جهت گفتیم که در برخی از روایات، ائمه‰ بر آگاهییشان از برخی امور به عموم قدرت الهی استدلال نمودهاند.[۴۱۶]
۹ـ امکان متصف شدن افراد بشری به صفات و کمالات فوق بشری وجود دارد.
۱۰ـ کنارگذاشتن خداوند از صحنه هستی با اعتقاد به تفویض خالقیت و رازقیت و… مساوی است با: ۱ـ تعطیل که شرعاً و عقلاً باطل است. ۲ـ شرک در خالقیت و رازقیت و… .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




– خدمت گرایی[۶۶]: به معنی توانایی شناسایی نیازهای مشتریان و ارباب رجوع ها و منطبق ساختن آن نیازها با تولیدات و خدمات خود می باشد. رابطه ایی عاطفی بین خریدار و فروشنده وجود دارد.

  • نیازهای مشتریان را شناسایی می کنند و خدمات و محصولات خود را با آن نیازها تطبیق می دهند.
  • راه های افزایش رضایت مشتریان را مورد بررسی قرار می دهند.
  • از روی میل و رغبت به دیگران کمکهای مناسب ارائه می دهند.
  • از دیدگاه مشتریان، درک درستی دارند و به عنوان یک مشاور معتمد، عمل می نمایند.

– آگاهی سازمانی[۶۷]: مطالعه جریانهای عاطفی گروه و ارتباطات قدرت، توانایی شناسایی احساسات و وقایع سیاسی جاری درون گروه ها.

    • ازجریانهای سیاسی واجتماعی موقعیتها، برای تعبیر درست ارتباطات کلیدی قدرت، آگاه می باشند.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

  • شبکه های مهم اجتماعی را شناسایی می کنند.
  • نیروهایی که دیدگاه ها و فعالیتهای مشتریان و رقبا را تشکیل می دهد را شناسایی می کنند.
  • موقعیتها و حقایق سازمانی و بیرونی را درک می کنند.

د) مدیریت روابط
– کمک به رشد دیگران[۶۸]: به معنی احساس نیاز دیگران به بهبود(حس نیازهای تکاملی افراد) و تقویت توانایی های آنهاست.

  • نقاط قوت و فضیلتهای دیگران را تشخیص داده و در رشد و توسعه آنها، کمک می کنند.

· به دیگران بازخور مفید می دهند و نیازهای آنان را برای رشد و توسعه شناسایی می کنند.
· وظایفی را به افراد پیشنهاد می نمایند که چالشی بوده و منجر به رشد مهارتهای آنان می گردد.
– نفوذ[۶۹]: روش مؤثر برای تشویق و متقاعدسازی دیگران. قبضه کردن و اداره مؤثر عواطف دیگران

  • در متقاعد کردن افراد مهارت دارند.
  • درخواستهای خود را از طرف مقابل، با بیان خوش، عنوان می کنند.

– ارتباطات[۷۰]به معنای بی پرده گوش دادن، اشاعه اطلاعات و پذیرش دیدگاه های دیگران می باشد. ارتباط جایگاه مهمی در هوش عاطفی دارد.

  • با دقت به دیگران گوش داده، به دنبال درک و فهم متقابل بوده و از تسهیم اطلاعات با دیگران استقبال می کنند.
  • به طور مؤثر از ارسال و دریافت علائم عاطفی، برای روشن ساختن پیامشان بهره می گیرند.
  • ارتباطات باز(رو در رو) را تشویق وترویج نموده و اخبار ناگوار را همانند اخبار خوب پذیرا هستند.

– مدیریت تعارض[۷۱]: مذاکره و برطرف سازی اختلافات.
مدیریت تعارض به با درایت کار کردن با افراد سرسخت و موقعیتهای تنش زا، و تشویق مباحث و مذاکرات باز کمک می کند.

  • با دیپلماسی و تدبیر، افراد دارای مشکل (ناسازگار) و موقعیتهای تنش زا را، مدیریت می کنند.
  • تعارضات و تضادهای بالقوه را شناسایی و به حل آنها کمک می کنند.
  • بحث ومذاکره آزاد را تشویق می کنند.
  • راه حلهای برد- برد را سازماندهی می کنند.

– رهبری[۷۲]: هدایت اشخاص و گروه ها. برانگیختن دیگران برای کار کردن با یکدیگر در جهت اهداف مشترک.

  • دارای قدرت بیان و برانگیختن اشتیاق دیگران، در جهت یک چشم انداز و انجام ماموریت مشترک می باشند.
  • درصورت نیاز افراد به راهنمایی و هدایت، بدون در نظر گیری موقعیت زمانی پیشگام می باشند.
  • از طریق الگو و نمونه افراد را هدایت و رهبری می کنند.
  • ضمن پاسخگو نگه داشتن افراد آنها را در جهت عملکرد بهتر راهنمایی می کنند.

– تأثیر پذیری از تغییرات[۷۳]: اعمال مدیریت تغییر، توانایی تشخیص نیاز به تغییر، رفع موانع، کمک گرفتن از دیگران برای پی گیری ابتکارات جدید.

  • ابتکار و مدیریت تغییر این گونه افراد، نیاز برای تغییر، به چالش کشیدن وضع موجود و دفاع کردن از تغییر را تشخیص می دهد.
  • الگوی تغییر مورد نیاز دیگران، هستند.
  • نیاز به تغییر و حذف موانع را تشخیص می دهند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]




= بهره وری سرمایه 
= بهره وری نیروی کار 

 

 

۲ـ بهره وری کل عوامل[۱۲] :

بهره وری کل عوامل، نسبت ستانده خالص به مجموع نهاده (عوامل) نیروی کار و سرمایۀ مربوطه میباشد. برای بدست آوردن ستانده خالص باید کالاها و خدمات واسطهای خریداری شده را از ستانده کل کسر کنیم. نکته قابل توجه این است که مخرج این نسبت را فقط عوامل نهاده نیروی کار و سرمایه تشکیل دادهاند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

= بهره وری عوامل کل
= ستانده خالص

 

 

۳ـ بهره وری کل:[۱۳]

بهره وری کل، نسبت ستانده کل به تمامی نهادههای بکار رفته در فرایند تولید میباشد.

= بهره وری کل 

در بهره وری زمان اهمیت بسزایی دارد. به این معنا که هر قدر برای تولید یک میزان معین کالا یا خدمات و با کیفیتی برابر، زمان کمتری مصرف شود، بهره وری بیشتری دارد.
بهره وری را میتوان در مورد هر نوع نظام تولیدی (خدماتی) در سطح خرد، سازمان یا کشور بکار برد. بدین صورت که باید رابطه میان کیفیت و کمیت خدمات و کالاهای تولید شده با کمیت و کیفیت منابع استفاده شده، سنجیده شود، هر قدر صورت کسر بزرگتر از مخرج آن باشد بهره وری به همان نسبت بیشتر است. یکی از موارد کاربرد بهره وری، مقایسۀ چند نظام تولیدی در یک زمان واحد یا مقایسۀ یک نظام در طول زمان است که در واقع عملکرد کلی آن نظام را مورد ارزیابی قرار میدهد و از این دید، ابزار تطبیقی مهمی است که به مدیران، اقتصاددانان، برنامهریزان و سیاستگذاران کمک میکند تا هر نوع نظام تولیدی را در سطوح مختلف (فردی، سازمانی ، بخشهای ملی و بین المللی ) مورد ارزیابی قرار داده و تشخیص دهند که تا چه حد از منابع موجود به درستی استفاده شده و چگونه میتوان بهره وری را بالا برد.
بعضی مواقع مفاهیم بهره وری ، کارائی و اثربخشی[۱۴] با یکدیگر اشتباه میشوند. لذا لازم است که در اینجا هر یک از این مفاهیم بوضوح روشن گردیده و وجه تمایز آنها مشخص شود.
کارائی، عبارت است از نسبت تولید کالاها یا خدمات نهایی به منابع بکار رفته در آنها، در اینجا کارائی تنها به افزایش کمی تولید توجه دارد. به عبارت دیگر کارائی به نسبت کمیت خدمات ارائه شده (مانند میزان تن زبالههای جمعآوری شده) به هزینه مالی یا نیروی کاری که برای آن بکار رفته برمیگردد. با این حال این مفهوم از بهره وری و شیوه اندازه گیری، میزان رضایت مشتری یا میزان دستیابی به هدف مطلوب یا مورد نظر را اندازه گیری نمیکند.(همان،ص ۱۲۱)
اثربخشی، بر خلاف کارائی روشی است که چگونگی تحقق اهداف را میسنجد، این مقیاس، اثرات برنامه را بر جامعه کمی کرده و مشخص میکند که آیا برنامه از نهادهها یا منابع برای نائلشدن به اهدافش استفاده بهینه کرده یا خیر. بنابراین چگونگی تحقق مجموعهای از اهداف، مبین اثربخشی است. در حالیکه چگونگی بکارگیری منابع جهت تحقق این اهداف را کارائی مینامیم. مثلاً معیارهایی از کارائی نشانگر تعداد افراد معالجه شده به نفرـ ساعت پزشکی میباشد. درحالیکه معیارهایی از نوع اثربخشی، در صورت توانایی برای نشان دادن تعداد موارد معالجه موفق نسبت به کل بیماران معالجه شده بکار میرود. یا هنگامیکه دولت به خاطر کمک به بیکاران آنها را برای یافتن شغل، آموزش میدهد، نسبت تعداد افراد تعلیم دیده به معلم، یک مقیاس کارائی است، حال آنکه تعداد تعلیم دیدگانی که بعد از آموزش شاغل شدهاند یک مقیاس اثربخشی است.
کارائی و اثربخشی ضرورت ندارد که حتماً با هم بیایند زیرا کارائی نشان دهنده دستیابی به یک سطح از نتایج ایجاد شده است که قابل قبولند، اما ضرورتاً میتوانند مطلوب نباشند. برای مثال حمل یک بسته از جایی به یک کیلومتر آن طرفتر میتواند به جای استفاده از تاکسی یا آژانس یا هر وسیله دیگر، پیاده انجام گیرد که این ممکن است یک عمل کارآ باشد ولی اگر بسته خیلی دیر به مقصد برسد به نحوی که کسی که منتظر آن است محل را ترک نماید این دیگر نمیتواند اثربخش باشد. ( Sumanth , J,1985.P.6)
بهره وری ترکیبی از کارائی و اثربخشی است زیرا اثربخشی با عملکرد مرتبط است در صورتی که کارائی با استفاده مفید از منابع ارتباط دارد. به طور مثال بهره وری حمل و نقل عمومی نه فقط به تعداد افرادی که از آن استفاده میکنند بستگی دارد، بلکه منوط به این است که آیا مردم در سفرهای خود از ایمنی، راحتی، سرعت، سهولت دسترسی، کوتاهی زمان و قابلیت اعتماد برخوردارند یا نه.
با توجه به مطالب فوق میتوان تعریف دیگری از بهره وری ارائه داد که مفهوم آن را بهتر و رساتر بیان مینماید:
بهره وری عبارتست از نسبت تولید به ثمر رسیده به نهاده بکار رفته در آن؛ در اینجا منظور از به ثمر رسیده همان تحقق اهداف مورد نظر میباشد. مثلاً اگر فروش تمامی محصول، هدف باشد، آنگاه بهره وری نشان میدهد که تا چه میزان به این هدف نائل شدهایم. در این تعریف ارتباط بهره وری با مفاهیم کارائی و اثربخشی بوضوح مشاهده شده است. یکی از نکات مهم در مورد بهره وری مفهوم نسبی آن است. بدین معنی که هرگاه گفته میشود بهره وری بالاست در مقایسه با بعضی استانداردها عنوان شده است. در اینجا از دو شاخص مقایسۀ سطوح بهره وری و مقایسه روند بهره وری استفاده میگردد. شاخص مقایسۀ سطوح بهره وری به ما نشان میدهد که بهره وری یک سازمان یا یک کشور در مقایسه با سازمان یا کشور دیگر چگونه است برای محاسبه آن به این ترتیب عمل میکنیم که بهره وری یک سازمان (یا یک کشور) را مساوی ۱۰۰ قرار داده و بهره وری دیگر سازمانها را نسبت به آن میسنجیم. (ابطحی,۱۳۷۵; ص ۹۲)
در شاخص مقایسه روند بهره وری، تغییر بهره وری نسبت به دوره پایه اندازه گیری و تحلیل میشود، بدین گونه که بهره وری در یک سال را مساوی ۱۰۰ قرار داد و سالهای دیگر را نسبت به آن مورد ارزیابی قرار میدهیم .(همان, ص۹۵ )
تقسیمبندی دیگری نیز در ارتباط با بهره وری وجود دارد که عبارتند از:( اینوهارا , ۱۳۷۰)
۱ـ بهره وری فیزیکی: مقدار کار یا سرمایه تقسیم بر مقدار تولید
۲ـ بهره وری ارزشی: مقدار کار یا سرمایه تقسیم بر مقدار تولید(بر اساس ارزش)
۳ـ بهره وری میانگین: مقدار کار یا سرمایه تقسیم بر کل تولید( ارزش یا مقدار)
۴ـ بهره وری نهائی: مقدار کار یا سرمایه اضافی تقسیم بر تولید نهائی( ار
زش یا مقدار)
یک روش دیگر برای اندازه گیری بهره وری، بهرهگیری از ارزش افزوده میباشد، مزیت سنجش بهره وری از طریق ارزش افزوده آن است که خط تمایزی میان پرداختی به کارکنان و دیگر هزینه های مؤثر کشیده نشده و همه بخشها از آن منتفع میشوند.(ابطحی,۱۳۷۵; ص۱۲۰)
در مورد بهره وری ذکر چند نکته ضرورت دارد، این نکات عبارتند از:
۱ـ ماهیت بهره وری به معنای هوشمندانه کار کردن است نه سختتر کار کردن، بهبود بهره وری واقعی با کار سخت حاصل نمیشود. این به دلیل آن است که جسم انسان محدودیتهایی دارد و فراتر از توان جسمانی نمیتوان کار کرد.
۲ـ بهره وری تنها خاص نیروی انسانی نیست، بلکه به معنای استفاده مؤثر و مفید از تمام منابع از جمله سرمایه، زمین، مواد، انرژی، زمان، اطلاعات و نیروی انسانی است. پس بهره وری پدیدهای چند بعدی است.
۳ـ بهره وری تنها بر کمیت بازده تأکید ندارد، بلکه کیفیت بازده را نیز مهم میداند. برای بالا بردن کیفیت، وجوه اجتماعی، روانی و اقتصادی بسیاری باید مورد توجه قرار گیرد و مسائلی چون کیفیت محیط کار، رضایت شغلی و …اهمیت پیدا میکند.
۴ـ میان بهره وری و سود بخشی[۱۵] تفاوت وجود دارد در واقع سود میتواند از طریق افزایش قیمتها حاصل شود، اگر چه ممکن است بهره وری پایین بیاید. برعکس بهره وری بالا همیشه با سود بالا همراه نیست، زیرا کالاهایی که به طور کارآ تولید شدهاند ، ضرورتاً مورد تقاضا نیستند.
۵ـ کاهش هزینه، همیشه منجر به افزایش بهره وری نمیشود، به ویژه برخی هزینه ها ازجمله آموزش و پرورش که در درازمدت باعث افزایش بهره وری میشوند، ممکن است آثار کوتاه مدت نداشته باشد. پس کاهش هزینه ها باید با توجه به درجه اهمیت هر کدام از عوامل مؤثر در بهره وری صورت پذیرد.
۶ـ درست نیست که تصور کنیم، مفهوم بهره وری را تنها میتوان در تولید صنعتی و یا کشاورزی بکار برد، بهره وری در هر نظام و سازمانی چه خدماتی، تولیدی یا اطلاعاتی کاربرد دارد. امروزه با اهمیت یافتن اطلاعات و تغییر الگوههای اشتغال از تولید به خدمات و از خدمات به اطلاعات بهره وری اطلاعات اهمیت یافته است، به ویژه با بهره گرفتن از روبوتها به جای کارگران، بهره وری سرمایه منابع محدودی چون، انرژی و مواد خام، از بهره وری نیروی انسانی مهمتر شده است. ولی بههرحال در جهان سوم هنوز بهره وری نیروی انسانی در اولویت اول است.
۷ـ مفهوم بهره وری به طور روز افزونی با کیفیت پیوند یافته است. از عوامل مؤثر در کیفیت نیروی کار، مدیریت آن و شرایط کار است که به تفصیل در رابطه با آن توضییح داده خواهد شد. امروزه نگرشی تازه در مدیریت مطرح شده که بیشتر از الگوی کنترل کیفیت ژاپنیها الهام گرفته است که با مشارکت دادن کارکنان در برنامه ریزی، بهره وری افزایش مییابد چرا که نوع مشارکتها باعث افزایش رضایت شخص و در نتیجه افزایش بهره وری میشود.(Prokopenko, J. 1987, p5)
با توجه به مطالبی که گفته شد، بهبود بهره وری موضوعی بوده است که از ابتدای تاریخ بشر و در کلیه نظامهای سیاسی و اقتصادی مطرح بوده است، بهبود بهره وری به کاهش هزینه تولید، گسترش بازارها، افزایش اشتغال، افزایش رفاه اجتماعی، کاهش فقر و بالارفتن سطح زندگی مردم منجر میگردد. در این پایان نامه از این تعریف استفاده شده که بهره وری عبارت است از مقدار کالا یا خدمات تولید شده در مقایسه با هر واحد از انرژی و یا کار هزینه شده بدون کاهش کیفیت، به دیگر سخن بهره وری عبارت است از بهدست آوردن حداکثر سود ممکن با بهرهگیری و استفاده بهینه از نیروی کار، توان، استعداد و مهارت نیروی انسانی، زمین، ماشین، پول، تجهیزات، زمان، مکان و… به منظور ارتقاء رفاه جامعه. بهره وری به نسبت کار انجام شده به کاری که باید انجام میشده اطلاق میشود. در این پایان نامه اصل را براین گذاشتهایم که بهره وری یعنی اینکه برای بهدست آوردن یک مقدار ستاده چه مقدار نهاده به کار رفته است، ما معتقدیم بهره وری یعنی ما بتوانیم از عوامل تولید(نهاده)استفاده مؤثر را داشته باشیم. در این رساله سعی شده بررسی شود بهره وری صنعت نساجی در ایران چه میزان بوده است و برای بهدست آوردن این میزان بهره وری، چه مقدار نهاده به کار رفته است و مهمتر از همه اینکه نقش دولت و سیاستگذاری دولتی در به دست آمدن این میزان بهره وری تا چه اندازه بوده است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

فصل سوم :

 

مبانی نظری

 

بهره وری در مکاتب اقتصادی:

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]