مداخله آزمایشی در سوگیری توجه به دو شکل صورت گرفته است؛ نخست القای سوگیری توجه در افراد غیر مضطرب و سنجش تاثیرات آن و دیگر اصلاح سوگیری توجه. به جهت حفظ اختصار و استحکام بحث و درراستای طرح پژوهش حاضر، در این بخش به دسته دوم مطالعات مذکور پرداخته می‌شود.

 

لی، تان، کوان و لیو (۲۰۰۸) در مطالعه‌ای با نمونه اضطراب اجتماعی، اثرات اصلاح سوگیری توجه بر علائم اضطراب اجتماعی را مورد بررسی قرار دادند. برنامه اصلاحی با بهره گرفتن از آزمایه پروب دات و تصاویر چهره در هفت جلسه اجرا شد. در گروه آزمایش پروب تنها به دنبال چهره‌های مثبت و در گروه کنترل به یک نسبت به دنبال چهره‌های مثبت و منفی ارائه شد. در پس‌آزمون، افراد گروه آزمایش، به تصاویر مثبت نسبت به تصاویر منفی پاسخ‌های سریع‌تری می‌دادند درحالی که سرعت پاسخدهی افراد گروه کنترل نسبت به دو نوع تصاویر یکسان بود؛ بنابراین اجرای آزمایه در یک بازه زمانی هفت روزه اثربخش تشخیص داده شد. علاوه بر این، نتایج تایید نمودند که اصلاح سوگیری توجه می‌تواند سطح اضطراب را در تعاملات اجتماعی کاهش دهد.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

 

 

 

 

امیر، وبر، برد، بومیا و تیلور (۲۰۰۸) اثربخشی و تعمیم اجرای تک جلسه‌ای طرح فوق را بر تکلیف سخنرانی[۱] سنجیدند. افراد گروه اصلاح سوگیری توجه که در جهت توجه به چهره‌های خنثی آموزش دیده بودند در مقایسه با گروه کنترل، اضطراب کمتری در حین سخنرانی نشان دادند و ارزیابان عملکرد آن‌ها را مثبت‌تر درجه‌بندی نمودند. در تبیین یافته‌ها مطرح شد که اثرات اصلاح سوگیری توجه بر اضطراب به‌واسطه ارتقاء توانمندی بازگیری توجه از نشانه‌های تهدید در موقعیت سخنرانی شکل گرفته است.

 

در مطالعه‌ای دیگر، امیر و همکاران (۲۰۰۹) اثرات روش آموزش توجه (۸ جلسه آموزشی) را بر علائم اضطراب اجتماعی در ۴۴ فرد مبتلا به هراس اجتماعی منتشر بررسی کردند. در برنامه اصلاح توجه، پروب در تمام کوشش‌ها جای تصویر چهره خنثی ارائه می‌شد و بنابراین توجه به دور از تهدید جهت داده می‌شد و در گروه کنترل، پروب با فراوانی یکسان جایگزین تصاویر چهره تهدیدآمیز و خنثی می‌شد. نتایج، افزایش بازگیری توجه از تهدید در پس‌آزمون گروه اصلاح توجه نسبت به پیش‌آزمون را نشان دادند. هم از نظر متخصص بالینی و هم در مقیاس‌های خودگزارشی نیز علائم اضطراب اجتماعی کمتری در این گروه گزارش شد. در پس‌آزمون ۵۰ درصد شرکت‌کنندگان گروه اصلاح سوگیری و ۱۴ درصد شرکت‌کنندگان گروه کنترل ملاک‌های تشخیصی DSM-IV برای اختلال هراس اجتماعی منتشر را برآورد نکردند. کاهش علائم در گروه اصلاح توجه، در پیگیری ۴ ماهه تداوم داشت.

 

 

اشمیت، ریچی، بوکنر و تیمپانو (۲۰۰۹) در طرحی مشابه به این سوال پرداختند که آیا آموزش بیماران با اضطراب اجتماعی منتشر درجهت درگیر نشدن با نشانه‌های اجتماعی منفی می‌تواند به بهبود اضطراب اجتماعی منجر شود یا خیر. شرکت‌کنندگان پس از مصاحبه بالینی-تشخیصی و تکمیل سنجش‌های خودگزارشی، به تصادف در دو گروه آموزش توجه و کنترل قرار گرفتند. مرحله مداخله شامل ۸ جلسه ۱۵ دقیقه‌ای (به مدت ۲ هفته) بود و پس‌آزمون یک هفته بعد از جلسه آخر انجام شد. در گروه آموزش، پروب در مجموع ۱۶۰ کوشش، در ۸۰ درصد موارد جایگزین چهره خنثی شد ولی در گروه کنترل احتمال جایگزینی پروب به جای چهره خنثی و انزجاری مساوی بود. همان‌طور که پیش بینی می‌شد، بیماران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش بیشتری در اضطراب اجتماعی و اضطراب خصلتی نشان دادند. در پایان ۷۲ درصد بیماران گروه آزمایش و ۱۱ درصد بیماران گروه کنترل، ملاک‌های اختلال اضطراب اجتماعی منتشر را نداشتند. پس از ۴ ماه پیگیری، بیماران گروه آزمایش، بهبودی بالینی خود را حفظ کرده بودند.

 

کاستر، بائرت، بوک‌استال و رات (۲۰۱۰) در بررسی اثرات کاهش سوگیری توجه بر مراحل پردازش اولیه و بعدی تهدید این یافته را گزارش نمودند که کاهش سوگیری توجه در مرحله اولیه پردازش اطلاعات، با ارائه ۳۰ هزارم ثانیه و ۱۰۰ هزارم ثانیه محرک اثرگذار نیست و این اثربخشی در مراحل بعدی رخ می‌دهد.

 

اگرچه اکثر تحقیقات آزمایشگاهی نشان دادند که اصلاح سوگیری توجه به اطلاعات منفی موجب تخفیف واکنش اضطرابی به استرسورهای طرح‌ریزی شده آزمایشگاهی می‌شود، سی[۲]، مک‌لئود و بریدل[۳] (۲۰۰۹) سهم اصلاح سوگیری توجه را در آسیب‌پذیری نسبت به استرسورها در زندگی واقعی بررسی کردند. یافته‌ها نشان داد روش‌های اصلاح سوگیری توجه در القای اجتناب توجه از اطلاعات منفی موثر است. به علاوه، این آموزش اضطراب صفت را کاهش و اضطراب حالت را در پاسخ به رویداد استرس‌زای محیط واقعی تخفیف می‌دهد.

 

 

 

۲-۲-۳-۲- تعدیل سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی

 

به منظور بررسی نقش علی سوگیری تفسیر در اضطراب، می‌باید سوگیری تفسیر مورد مداخله آزمایشی قرار گیرد. مطالعاتی که اصلاح سوگیری تفسیر را هدف قرار داده‌اند، نقش علی سوگیری تفسیر بر اضطراب را اثبات نموده‌اند (سالمینک، ۲۰۰۷). در ادامه به مطالعات کلیدی صورت گرفته در این حیطه پرداخته می‌شود.

 

نخستین بار متیوز و مکینتاش (۲۰۰۰) در راستای بررسی نقش علی سوگیری تفسیر در اضطراب، طرحی آزمایشی اجرا نمودند. در گام اول، از افرادی که نمرات متوسطی در اضطراب صفت داشتند دعوت شد تا در پژوهش یاد شده شرکت کنند. علت انتخاب این افراد اطمینان یافتن از این بود که سوگیری‌های پیشین قابل توجه نباشد. شرکت‌کنندگان با بهره گرفتن از روش تعدیل سوگیری شناختی-مؤلفه تفسیر، آموزش دیدند تا اطلاعات مبهم را به صورت مثبت یا منفی تفسیر کنند و سپس تاثیر آن بر اضطراب مورد مشاهده قرار گرفت. به این ترتیب که شرکت‌کنندگان ۱۰۴ سناریوی کوتاه را خواندند که ماهیتی مبهم داشت و به احتمال مساوی می‌توانست پایانی مثبت یا منفی داشته باشد. هر سناریو به یک کلمه ناقص ختم می‌شد که آزمودنی‌ها باید آن را تکمیل می‌نمودند. تکمیل کلمه ناقص، ابهام داستان را با معنا بخشیدن به آن در جهت مثبت (آموزش سوگیری مثبت) و یا در جهت منفی (آموزش سوگیری منفی) حل می‌کرد. فرض بر این بود که تفسیر اطلاعات مبهم در جهت خاص و به صورت مکرر، تعدیل تفسیرها را باعث خواهد شد. نتایج نشان داد شرکت‌کنندگانی که تحت آموزش مثبت قرار گرفته بودند نسبت به گروه آموزش منفی، در حل کلمات ناقص مثبت سرعت بیشتری داشتند و بیشتر تفسیرهای مثبت را اتخاذ می‌کردند. نکته مهم‌تر اینکه تعدیل سوگیری تفسیر به تغییر در اضطراب نیز منجر شد. به این معنی که شرکت‌کنندگان گروه آموزش منفی، اضطراب بیشتری داشتند در حالی که اضطراب در گروه آموزش مثبت کاهش یافته بود. این یافته از این فرضیه که سوگیری تفسیر مربوط به اطلاعات مبهم به طور علی در اضطراب نقش دارد، حمایت می‌کند.

 

ویلسون[۴]، مک‌لئود، متیوز و راترفورد (۲۰۰۶) نیز دریافتند که آزمودنی‌هایی که تحت آموزش سوگیری مثبت قرار می‌گیرند نسبت به آن‌هایی که تحت آموزش سوگیری تفسیر منفی قرار دارند، در پاسخ به ویدئوهای استرس‌آور، اضطراب کمتری را تجربه خواهند نمود. این یافته تاثیر تعدیل تفسیر بر واکنش اضطرابی را تایید نمود.

 

در خصوص برنامه تعدیل سوگیری تفسیر، متیوز، ریجوی[۵]، کوک[۶] و یند[۷] (۲۰۰۷) گزارش نمودند که با اجرای چهار جلسه برنامه تعدیل سوگیری در مورد افراد با اضطراب خصیصه‌ای بالا، تفسیرهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس‌آزمون مثبت‌تر و کمتر منفی به دست آمده است. علاوه بر این، اضطراب خصیصه‌ای افراد گروه آزمایش در پس‌آزمون نسبت به پیش‌آزمون کاهش معناداری را نشان داد.

 

 

 

سالمینک، ون‌دن هوت[۸] و کینت[۹] (۲۰۰۹) نیز با القای سوگیری تفسیر مثبت و منفی در افراد مبتلا به اضطراب صفت بالا نشان دادند که پس از آموزش، آزمودنی‌های گروه آموزش مثبت در مقایسه با گروه آموزش منفی، اضطراب صفت و حالت کمتری داشتند. به علاوه آزمودنی‌های گروه آموزش مثبت در مقیاس آسیب‌شناسی عمومی نمرات کمتری کسب کردند.

 

با تایید اثرات القای آزمایشی سوگیری تفسیر و تعدیل آن، تعدیل سوگیری تفسیر در اختلال اضطراب اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.

 

مورفی، هیرچ، متیوز، اسمیت و کلارک (۲۰۰۷) مطالعه خود را به منظور پاسخ به این سوال شکل داده‌اند که آیا آموزش سوگیری تفسیر مثبت در یک جلسه می‌تواند به تفسیرهای مثبت بیشتر و تفسیرهای منفی کمتر از رویدادهای اجتماعی در گروهی از دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی منجر شود یا خیر. گروه آموزش مثبت به ۹۵ سناریوی کوتاه گوش کردند که می‌توانست از نظر اجتماعی به صورت تهدیدآمیز تفسیر شود اما در نهایت به صورت مثبت خاتمه می‌یافت. گروه کنترل به همان سناریوها گوش دادند با این تفاوت که سناریوها با جهت‌گیری خاصی خاتمه پیدا نمی‌کردند. بعد از آموزش، با بهره گرفتن از آزمون بازشناسی به تغییرات حاصل در سوگیری تفسیر پرداخته شد. نتایج نشان داد که آزمودنی‌های مبتلا به اضطراب اجتماعی که تحت آموزش تفسیر مثبت قرار داشتند در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای مثبت بیشتر و تفسیرهای منفی کمتری نسبت به سناریوهای اجتماعی مبهم جدید اتخاذ می‌کنند. همچنین آزمودنی‌ها پیش‌بینی کردند که در موقعیت‌های اجتماعی آینده نیز اضطراب کمتری خواهند داشت.

 

برد و امیر (۲۰۰۸) با هدف تعدیل سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی و سنجش تاثیر این تعدیل بر علائم اضطراب اجتماعی، پارادایم ارتباط کلمه-جمله[۱۰] را به عنوان روش سنجش و تعدیل سوگیری تفسیر در نمونه‌ای از دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده نمودند. آزمودنی‌هایی که برنامه تعدیل تفسیر را در هشت جلسه و در طی چهار هفته تکمیل کرده بودند، کاهش تفسیرهای تهدیدآمیز و افزایش تفسیرهای مثبت را نشان دادند که این تغییر به محرک‌های جدید نیز تعمیم یافته بود. همچنین گزارش شد که برنامه تعدیل تفسیر باعث کاهش نشانه‌های اضطراب اجتماعی در پس‌آزمون نسبت به پیش‌آزمون شده است. این نخستین پژوهشی است که گزارش نموده القای تفسیرهای مثبت نه تنها در کاهش تفسیرهای منفی موثر است بلکه به طور خاص، نشانه‌های اضطراب اجتماعی را نیز کاهش می‌دهد.

 

مبینی (۲۰۱۰؛ به نقل از خلیلی طرقبه، ۱۳۹۱) با بهره گرفتن از روشی مشابه روش متیوز و مکینتاش (۲۰۰۰) نیز به این نتیجه دست یافت که آزمودنی‌های گروه آموزش تفسیر مثبت در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای منفی کمتر و تفسیرهای مثبت بیشتری در موقعیت‌های اجتماعی مبهم جدید اتخاذ کردند اما برخلاف پژوهش برد و امیر (۲۰۰۸) کاهش در علائم اضطراب اجتماعی مشاهده نشد.

 

ترنر[۱۱] و همکاران (۲۰۱۱) اثربخشی برنامه تعدیل تفسیر را به نمونه‌ای از بیماران اضطراب اجتماعی با تشخیص سایکوز گسترش دادند و گزارش نمودند که اگرچه در نمونه هشت نفره پژوهش، سه نفر افزایش تفسیرهای مثبت را نشان دادند اما همه بیماران خلق مثبت بالاتری نسبت به پیش‌آزمون داشتند.

 

خلیلی طرقبه (۱۳۹۱) نخستین بار اثربخشی برنامه تعدیل سوگیری تفسیر را در مطالعه‌ای بین فرهنگی مورد سنجش قرار داده است. طرح آزمایشی وی برمبنای روش متیوز و مکینتاش (۲۰۰۰) در چهار جلسه بر روی افراد با اضطراب اجتماعی اجرا شد. نتایج کاهش معنادار تفسیرهای منفی و افزایش معنادار تفسیرهای مثبت را در گروه تعدیل در مقایسه با گروه کنترل در برابر سناریوهای مبهم نشان داد. علاوه بر این کاهش معنادار اجتناب و آشفتگی هیجانی گزارش شد. نتایج در پیگیری ۴۵ روزه پایدار بود.

 

[۱] Speech Task

 

[۲] See

 

[۳] Bridle

 

[۴] Wilson

 

[۵] Ridgeway

 

[۶] Cook

 

[۷] Yiend

 

[۸] Van den Hout

 

[۹] Kindt

 

[۱۰] Word-Sentence Association Paradigm (WSAP)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...