- مناسبات جنسیتی سطح فردی
مناسباتی که بر مبنای تفاوتهای فردی غیربیولوژیک میان دو جنس صورت میگیرد. در این سطح، تفاوتهای جنسیتی شامل ابعاد مختلف شخصیت فردی کنشگران مرد و زن میشود (همان).
- مناسبات جنسیتی سطح ساختاری
روابطی که در سطح ساختاری و نهادی میان کنشگران زن و مرد شکل میگیرد (همان: ۱۶).
- مناسبات جنسیتی سطح نمادین
کنشها و موضوعاتی که به شکل نمادین تصورات قالبی مربوط به زنانگی و مردانگی را بازنمایی میکنند (همان: ۱۸).
- جنس:
تفاوتهای زیستشناختی زن و مرد (فریدمن، ۱۳۸۱: ۱۹).
- جنسیت:
تفاوتها و ویژگیهایی از زن و مرد که منشا روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی دارند (گیدنز، ۱۳۷۴: ۱۷۵).
- فرهنگ:
سیستمهای الگو شده یا سازمان یافتهای از نمادها که تحت جهتگیریهای کنش و اجزای درونی شدهی شخصیت افراد و الگوهای نهادی شدهی سیستم اجتماعی درآیند (معینی، ۱۳۷۴: ۱۱۱).
فصل دوم:
ادبیات پژوهش
۲-۱ مقدمه
یاکوب بوکهارت[۳] میگوید سه قدرت بزرگی که واقعیت هستی بشر و روند تاریخ را معین کردهاند، عبارتند از: دین، قدرت و فرهنگ (پهلوان، ۱۳۸۲: ۱۳). فرهنگ، مجموعهی شیوههای زندگی اعضای یک جامعه است (گیدنز، ۱۳۸۲: ۵۶). فرهنگ، معرفت و شناختی است که مردم، جهت تعبیر و تفسیر رفتارهای اجتماعی به کار میگیرند (اسپردلی و مککوردی، ۱۳۸۶: ۲۶).
یکی از جنبههای مهم این فرهنگ، کنشها، روابط و مناسبات جنسیتی است. در جوامع، معمولا اصالت به مرد داده شده است و مرد نمونهی کامل و اصیل انسان محسوب گردیده است. این امر موجب گردیده است که رفتار و خصوصیات اجتماعی و روانی مرد اصیل محسوب گردد. این موضوع جامعه را جنسیتگرا[۴] نموده است و موجب برتری یک جنس بر جنس دیگر شده است.
از سویی دیگر، با پدیدهی رسانه مواجهیم. رسانهها موتور حفظ، بازتولید، بازتاب و یا دگرگونی و تغییر ارزشها و فرهنگ جوامعاند. رسانهها از سویی به انتشار و اشاعهی نظام ارزشی حاکم کمک میکنند و از سویی دیگر، عامل تغییر، تحرک و نوآوری هستند. رسانهها میتوانند با تعیین سطح توقعات، بازنمودن افق نگاهها و توانا نمودن افراد جامعه به تخیل و خواستن شرایط زیستی گونهگون، موجب تحولات فرهنگی و اجتماعی گردند (مککونیل، ۱۳۸۲: ۱۴۴).
وسایل ارتباط جمعی، به عنوان یکی از مهمترین وسایل ایجاد تغییرات در جوامع بشری، به جامعه و افراد آن کمک میکند تا در مسیر و خطمشی معین خود موفقتر و با آگاهی و اطلاعات بیشتری حرکت کند و روند مشارکت اجتماعی تسریع شود و در چگونگی تعامل متقابل شهروندان تاثیر گذاشته، کنشها و واکنشها را جهتدار و متناسب با دیگر ابعاد جامعه بسازد. اهمیت روزنامهها، رادیو، تلویزیون و دیگر رسانهها برای حاکمیت به اندازهای است که دولتهای جهان تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا این وسایل را برای تحکیم و تثبیت حاکمیت خود به کار گیرند و ارزشها و خواستهای خود را از طریق آن به جامعه القا نمایند.
از جمله ابزارهای رسانهای، فیلمها و سریالها هستند. فیلم، هنری است که دیگر هنرها را در خود ترکیب میکند و در کنار آن، از قوانین و عرفهای جدیدی برای بیان مفاهیم خود سود میجوید (وولن، ۱۳۸۹: ۱۱۳)
هنر به طور کلی و فیلم به طور خاص دستکم در سه نقطه با واقعیت بستگی دارد:
۱)هنرمند در دنیای واقعی زندگی میکند و از زندگی و تجربیات خود الهام میگیرد.
۲) هنر وابسته به واقعیت است، زیرا باید با وسیلهی ارتباطی مناسب با آن بیان گردد.
۳) هنرمند باید اثر خود را برای تماشاگرانی واقعی عرضه کند (استیفنسون و دبری، ۱۳۶۵: ۱۲-۱۱)
پس برای شناخت و یا تغییر فرهنگ، گفتمان و مناسبات جنسیتی جامعه، رسانه به طور کلی و رسانههای تصویری، به ویژه فیلم و سریال، ابزاری بسیار مناسب میباشند.
در این میان، تلویزیون، بهعنوان عامترین رسانهی تصویری و سریالهای تلویزیونی، به عنوان پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون، اهمیت و جایگاهی خاص مییابند.
گفتمان جنسیتی غالب بر فضای اجتماعی ایران، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین پدیدههای موجود در کنشهای زبانی و غیرزبانی افراد، در میان سریالهای تلویزیون به عنوان بخشی از نگاه رایج بر مفهوم جنسیت، نمود یافته است. ایدئولوژی گفتمان جنسیتی حاکم درصدد تزریق و بهرهوری از نگاه جنسیتی خودساختهای است که تامینکنندهی منافعاش باشد. این امر خود را به شکلی قدرتمند در رسانهی تلویزیون و به ویژه، سریالهای تلویزیونی نشان میدهد و به کمک این ابزار، در هستی اجتماعی افراد القا میگردد.
رسانه ابزار قدرتمندی است که میتواند گفتمان جنسیتی را به گونهای ناخودآگاه به افراد القا نماید. در واقع، میتوان گفت که ذهنیت افراد جامعه، به خصوص زنان، تحت تاثیر ناخودآگاهی است که حامل خواست گفتمان جنسیتی حاکم میباشد. لذا، آنها کنشهایی را در پیش میگیرند که نه خواست و باور خودشان، بلکه القای گفتمان جنسیتی حاکم است که از آنها به عنوان ابزاری در جهت بازتولید وضعیت موجود بهره میگیرد.
چارچوب نظری تحقیق: مکلوهان[۵] بر اساس ابزار ارتباطی، سیر تحول جوامع انسانی را به صورت زیر بیان میکند:
- دوران تمدن باستانی بدون خط: دوران شفاهی و گفتوگوی سینه به سینه
- دوران تمدن دارای خط: پیدایش خط و کتابت و ظهور فردگرایی
- ) دوران تمدن مبتنی بر وسایل الکترونیکی و ظهور دهکدهی جهانی (دادگران، ۱۳۸۴: ۹۷-۹۸)
رایزمن[۶] سیر تحول جوامع بر اثر تحول وسایل ارتباطی را به شرح زیر بیان میکند:
[جمعه 1400-07-23] [ 05:25:00 ق.ظ ]
|