کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



اگر بیمورد خطر کرده باشم ـ بسیار خوب، آنگاه زندگی با تنبیه من، به یاریام میشتابد. اما اگر اصلاً خطر نکنم، آنگاه چه کسی به مددم برمیخیزد؟ و از این گذشته، اگر با خطر نکردن در عالیترین مفهومش (و خطر کردن به عالیترین مفهومش دقیقاً به معنای آگاه شدن از خویش است) به تمامیِ امتیازات زمینی دست یابم… و «خود» را از دست دهم! آنگاه چه میشود؟ و به این ترتیب، دقیقاً همین مسئله درباره نومیدیِ ناشی از کرانمندی صدق میکند. علیرغم این حقیقت که انسان نومید است، باز هم به خوبی میتواند در زیستن در قلمرو فانی ادامه دهد. در واقع بهتر نیز همین است، میتواند مورد ستایش و احترام و بزرگداشت انسانها قرارگیرد، و تمامی اهداف زندگیِ فانی را دنبال کند. (کی یر کگور، ۱۳۸۸، ۵۵)
کییرکگور در بحثی با عنوان “نومیدی ناشی از ضرورت، به سبب نبود امکان است” ایمان به خداوند را وسیلهای برای حلّ تضادهای درونیِ حاصل از ناامیدی و پذیرش مسئولیت فرد در قبال گناهکاری خویش و تلاش به منظور کنار آمدن با این مسئولیت چنین بیان میکند:
معمولاً گمان میبرند که سن خاصی وجود دارد که به ویژه سرشار از امید است، یا میگویند که شخصی در دورهای خاص، یا در لحظهای خاص از زندگی، سرشار از امید و امکان بوده است. اینها همه صرفاً پُرگویی انسانی است که هرگز به حقیقت نمیگرود. تمامی این امید داشتنها و نومید بودنها، هنوز امید راستین یا نومیدی راستین نیست. (کییر کگور، ۱۳۸۸، ۶۰) مؤمن دارای گونهای پادزهر ابدی برای نومیدی است، از جمله (پادزهر) امکان؛ زیرا برای خداوند همه چیز در هر لحظه ممکن است. این از سلامت ایمان است که تضادها را حل میکند. (کییر کگور، ۱۳۸۸، ۶۲)
وضعیت انسان در این جهان، بدین گونه است: ابتدا، انسان در اثر ضعف اخلاقی و سستی مرتکب گناه میشود؛ و سپس او به سبب ضعف خود نومید میشود و یا زهد فروشی[۴] میشود که در کمال نومیدی به نوعی درستکاریِ قانونی دست مییابد، یا نومید میشود و دوباره غرق در گناه. بنابر این تعریف بیتردید، همه اشکال متصور و واقعیِ گناه را در بر میگیرد، و بیتردید این حقیقت تعیین کننده را که گناه نومیدی است، مشخص میکند. (کییر کگور، ۱۳۸۸، ۱۱۸ )
هیچ کس، به تنهایی و از خود نمیتواند ماهیت گناه را توضیح دهد، دقیقاً از این رو که خود در گناه است. مسیحیت اعلام میکند به منظور راهنمایی انسان درباره ماهیت گناه، باید از جانب پروردگار به انسان الهام شود. (کییر کگور، ۱۳۸۸، ۱۳۷) گناه یعنی، عدم تمایل به خود بودن در برابر پروردگار، یا تمایلِ به خود بودن در برابر پروردگار، پس از مطلع شدن از ماهیت گناه به یاری الهام از جانب پروردگار. (کییر کگور، ۱۳۸۸، ۱۳۸) پس از اطلاع یافتن از ماهیت گناه به کمک وحی، نومیدی از عدم تمایل خود بودن در برابر پروردگار، یا نومیدی از تمایل به خود بودن در برابر پروردگار، گناه است؛ و مسلم است که به ندرت شخصی تا آن اندازه رشد یافته و در مقابل خود شفاف شده که بتواند با این حالت همساز شود. (کییر کگور، ۱۳۸۸، ۱۴۵)
در اواخر این کتاب او به این موضوع اشاره میکند که انسان به دلیل گناهکار بودنش که تنها وجه تمایز او با خداوند است، همیشه در تضاد بین امید و ناامیدی باقی میماند. و طبق نظرات پیشین وی که عنوان شد مرگ درمانی برای این بیماری و در اصل پایانی برای مسئولیتی است که انسان خود آن را بر خویشتنِ خویش تحمیل کرده است:
آموزه گناه، آموزه گناهکار بودن ما، تو و من، «جمعیت» را به شکلی مطلق پراکنده میکند، سپس تمایز کیفی میان خداوند و انسان را، ژرفتر از آنکه در جایی هرگز ثابت شده باشد، ثابت میسازد. انسان از هیچ نظر تا به این اندازه با خداوند تفاوت ندارد که از نظر گناهکار بودن؛ چنانکه هر انسانی گناهکار است، و گناهکاریاش «در برابر خداوند» است. در واقع از این راه است که تضادها، به مفهومی دوگانه در کنار یکدیگر نگاه داشته میشوند: در کنار هم نگاه داشته میشوند و اجازه جدا شدن به آنها داده نمیشود. (کییر کگور، ۱۳۸۸، ۱۷۴)
لذا با استناد به آنچه گفته شد، چنین استنباط میشود که از نظر کییرکگور انسان به دلیل انجام گناه، مسئول کرده خویش است و با توجه به اینکه این احساس گناه، ابدی است و تا زمان مرگ، انسان را همراهی میکند، نوعی ناامیدی در انسان پدید میآید که این ناامیدی خود گناهی است که تنها در صورت داشتن ایمان به خدا و پذیرش مسئولیتِ خودکرده میتوان بر آن فائق آمد. با این وجود، درگیری و تضاد بین امید و ناامیدی در لحظه لحظه زندگی جریان خواهد داشت و زمانی برای انسان در زندگی وجود ندارد که در آن لحظه، تنها یکی از این دو مفهومِ امید و ناامیدی حاکم باشد و علت آن، فهم و درک مسئولیتی است که انسان خود را در برابر آن میبیند.
ترس و لرز
در این کتاب کییرکگور با محور قراردادن داستان حضرت ابراهیم و قربانی کردن فرزندش، بازهم به بحث راجع به مسئولیت باتوجه به آثار آن که در اینجا از ترس یاد شده، میپردازد. این ترس در تفکر کییرکگور ترس از گناه است، که فرد را در مقابل ایمانِ نجاتبخش او دچار پارادوکس (همان تضاد معروف کییرکگور) میکند. نقطه قوت این کتاب برای ما در این پژوهش از آن رو است که در ارتباط معناییِ مفاهیم، وضوح بیشتری مشاهده میشود.
وی اینگونه آغاز میکند:
آنگاه که به ابراهیم میاندیشم گویی نابود میشوم. هر لحظه آن پارادوکسِ عظیم را که جوهر زندگی ابراهیم است در نظر میآورم، و در هر لحظه واپس رانده میشوم و اندیشهام با همه عضلاتم را برای تجسم منظرهای از آن منقبض میکنم اما در همان لحظه فلج میشوم. من با آنچه که در جهان به مثابه کردارهای سترگ و والا ستایش میشود بیگانه نیستم. روح من به سوی آنها پر میکشد و با کمال خضوع اطمینان دارد که آن قهرمان به خاطر من نیز جنگیده است، و همانگاه که به کردار او میاندیشم به خود نهیب میزنم: اکنون نوبت توست. من میتوانم خود را قهرمان تصور کنم اما ابراهیم هرگز؛ آنگاه که به قله میرسم سقوط میکنم زیرا در آنجا چیزی که به من تقدیم میشود پارادوکس است.(کییر کگور، ۱۳۹۰، ۵۷)
علی رغم اشتیاقم نمیتوانم حرکت آخر، حرکت پارادوکسیکال ایمان را، خواه تکلیف باشد خواه چیز دیگر، انجام دهم. اینکه کسی حق داشته باشد بگوید که از عهده انجام این حرکت برمیآید به خود او مربوط است؛ کسب توافقی دوستانه در این موضوع مطلبی است بین او و وجود نامتناهی که موضوع ایمان است. اما آنچه که از عهده هر انسانی برمیآید حرکت ترک نامتناهی است، و من به سهم خود هیچ تردیدی در بزدل خواندن کسی که خود را ناتوان از انجام آن تصور میکند به خود راه نمیدهم. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۷۸)
وی در این رساله با بررسی امر اخلاقی به پذیرش مسئولیت که زمینهساز رسیدن انسان به کمال بوده و خود حرکتی است پارادوکسیکال و همراه با ترس و مستمر، مینویسد:
امر اخلاقی به نفسه کلی است و به مثابه کلی “به هر کس” اطلاقپذیر است، و این از دیدگاهی دیگر بدان معنا است که “در هر زمان” اطلاقپذیر است. امر اخلاقی ذاتاً درونماندگار است و غایتی بیرون از خود ندارد، بلکه خود غایت هرچیز بیرون از خویش است، و اگر آن را در خود ادغام کند دیگر پیشتر نمیرود. فرد به مثابه موجودی بیواسطه، حساس و دارای نفس، غایتش را در کلی دارد؛ رسالت اخلاقی فرد بیان دائمی خویش در کلی و الغاء فردیت خود برای تبدیل به کلی است. همین که فرد فردیتش را در مقابل کلی مطالبه کند معصیت کرده است، و فقط با قبول گناه میتواند از نو با کلی آشتی کند. هر بار که فرد، پس از ورود به کلی، میلی به مطالبه فردیتش احساس کند به وسوسه گرفتار میشود که خلاصی از آن جز با پشیمانی و تسلیم خود به مثابه فرد به کلی ممکن نیست. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۱)
وی به منظور آوردن دلیلی بر این مدعا و در تکمیل سخنش به ابراهیم اشاره میکند:
ابراهیم نماینده ایمان است، و ایمان بیان راستینش را در او مییابد که زندگیش نه فقط پارادوکسیکالترین زندگیِ قابل تصور است، بلکه چنان پارادوکسیکال است که اصلاً قابل تصور نیست. ابراهیم به لطف محال عمل میکند، زیرا اینکه او به مثابه فرد برتر از کلی است دقیقاً همان محال است. این پارادوکس پذیرای وساطت نیست؛ زیرا همین که ابراهیم برای وساطت بکوشد باید بپذیرد که به وسوسه دچار شده است، و در این حال هرگز اسحاق را قربانی نخواهد کرد، یا اگر قربانی کرده باشد باید تائبانه به سوی کلی بازگردد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۳) او با عملش از کل حوزه اخلاق فراتر رفت؛ او در فراسوی این حوزه غایتی داشت که در مقابل آن این حوزه را معلق کرد. زیرا مایلم بدانم چگونه میتوان عمل او را در رابطه با کلی قرار داد و چگونه میتوان میان عمل او و کلی رابطهای جز فرا رفتن از آن کشف کرد. عمل ابراهیم به خاطر نجات یک خلق، یا دفاع از آرمان کشور، یا فرو نشاندن خشم خدایان نبود. اگر سخن از خشم خدا بود این خشم علیالقاعده باید تنها متوجه ابراهیم میشد، زیرا کلِ عملش هیچ رابطهای با کلی ندارد و اقدامی کاملاً شخصی است. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۶)
و سپس به تعریف مسئولیتی میرسد که ابراهیم به آن عمل میکند:
پس چرا ابراهیم چنین میکند؟ به خاطر خدا، و به خاطر خودش و این دو مطلقاً یکسانند. به خاطر خدا، زیرا خداوند این آزمون را همچون دلیل ایمانش از او خواسته است، و به خاطر خودش، زیرا میخواهد دلیل اقامه کند. وحدت این دو جنبه به درستی در اصطلاحی بیان میشود که همیشه برای توصیف این وضعیت بهکار رفته است: این یک آزمون، یک وسوسه است. اما وسوسه به چه معناست؟ معمولاً به چیزی گفته میشود که انسان را از ادای تکلیف بازمیدارد؛ اما در اینجا وسوسه همانا اخلاق است که ابراهیم را از عمل به خواست خدا بازمیدارد. پس در اینجا تکلیف چیست؟ تکلیف دقیقاً بیان خواست خداست. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۷)
اما این مسئولیت یا تکلیف که امری است بیشتر درونی، چگونه و به چه شکلی بروز میکند؟ در واقع محصولی که بتوان این مفهوم را با آن تعریف و یا توصیف کرد چیست؟
ابراهیم از وساطت امتناع میکند، به تعبیر دیگر او نمیتواند سخن بگوید. همین که سخن بگویم کلی را بیان کردهام و اگر خاموش بمانم کسی مرا درک نمیکند. پس همین که ابراهیم بخواهد خود را در کلی بیان کند باید بگوید که وضعیت او وضعیت وسوسه مذهبی است زیرا بیان عالیتری برای آن کلی، که برتر از کلیای باشد که از آن فراتر میرود، ندارد. از این رو گرچه ابراهیم ستایشم را برمیانگیزد اما در همان حال مرا میترساند. آن کس که خود را نفی و به خاطر تکلیف قربانی میکند، متناهی را وامیگذارد تا نامتناهی را به چنگ آورد و چنین کسی به قدر کافی ایمن است. قهرمان تراژدی، یقینی را وامیگذارد تا یقینیتر را به چنگ آورد و چشمِ نظارهگران با اعتماد به او دوخته است. اما آن کس که کلی را وامینهد تا چیز عالیتری را به چنگ آورد که کلی نیست، چه میکند؟ آیا ممکن است این کار چیزی جز یک وسوسه باشد؟ و اگر ممکن است، ولی فرد خطا کند چه راه نجاتی برایش ممکن است؟ او همه رنج قهرمان تراژدی را تحمل میکند، شادی زمینیاش را نابود میکند، از همه چیز میگذرد و شاید در همان لحظه خود را از شادی والایی، که چنان برایش گرانبهاست که میخواست آن را به هر بهایی به چنگ آورد، محروم میکند. هر کس او را نظاره کند نه میتواند او را بفهمد و نه با اعتماد به او نگاه کند. شاید هدفِ مردِ ایمان، شدنی نیست، زیرا غیرقابل تصور است. یا اگر شدنی باشد اما فرد خواستِ خدا را بد فهمیده باشد چه راه نجاتی برایش باقی میماند. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۸۸)
کییرکگور این ترس و پریشانی را نه تنها بَد و مخرّب نمیداند، بلکه آن را به عنوان وسیلهای برای نجات انسان مؤثر میداند:
من از هر انسانی میخواهم که هر اندیشه غیرانسانی که او را از ورود به کاخهایی که در آنها نه فقط خاطره برگزیدگان بلکه خود برگزیدگان سکونت دارند، میترساند، از خود دور کند. او نباید گستاخانه به جلو شتافته و خویشاوندی خود را به آنها تحمیل کند، باید هر بار که در مقابل آنها تعظیم میکند مسرور باشد، اما باید صریح و با اعتماد باشد. او نجات را در همین اضطراب و پریشانی که مردان بزرگ با آن آزموده شدند پیدا خواهد کرد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۲)
لذا با اشاره به داستان حضرت مریم توضیح میدهد:
از کدام زن همچون مریم هتک حرمت شدهاست، و آیا اینجا هم راست نیست که خدا کسی را که رحمت میکند با همان نفخه لعنت میکند؟ تعبیر روحانی مریم باید بدین گونه باشد، و او به هیچ وجه آن بانوی لطیفی نیست که بر مُخَدّه نشسته و با کودک ـ خدایی بازی میکند. با این حال هنگامی که میگوید «اینک کنیز خداوندم» بزرگ است، و به گمان من توضیح این مطلب نباید دشوار باشد که چرا مادر خدا شدهاست. او به ستایش دنیایی نیازی ندارد، همانگونه که ابراهیم از اشک بینیاز است، زیرا نه مریم قهرمان بود نه ابراهیم، بلکه هر دو از آن بزرگتر شدند، نه با فرار از پریشانی، عذاب و پارادوکس بلکه به برکت آن. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۳)
در اینجا کییرکگور با اشاره به پارادوکسیکال بودن ایمان، به تشریحِ تعامل و تقابل بین مسئولیت و ترسی که خود حاصل همین مسئولیت است اینگونه میپردازد:
پس پارادوکس ایمان این است که فرد برتر از کلی است، به گونهای که رابطهاش را با کلی به وسیله رابطهاش با مطلق، و نه رابطهاش را با مطلق توسط رابطهاش با کلی، تعیین میکند. پارادوکس را همچنین با این سخن میتوان بیان کرد که وظیفهای مطلق در مقابل خدا وجود دارد؛ زیرا در این رابطه تکلیف، فرد به مثابه فرد به طور مطلق با مطلق رابطه پیدا میکند. اگر در این شرایط بگوییم عشق به خدا تکلیف است معنایی متفاوت از قبل را بیان کردهایم؛ زیرا اگر این تکلیف مطلق باشد اخلاق به نسبتی تنزل یافته است. با این حال نتیجه نمیشود که اخلاق باید ملغی شود بلکه باید بیانی کاملاً متفاوت، یعنی بیان پارادوکس را پیدا کند، به گونهای که مثلاً عشق به خدا شهسوار ایمان را وادار کند به عشق خود به همسایه بیانی مخالف با بیانی که از دیدگاه اخلاق تکلیف است ببخشد. اگر اینگونه نباشد ایمان جایی در زندگی ندارد و تنها وسوسهای است؛ آنگاه ابراهیم خاسر است، زیرا به آن تسلیم شده است. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۷) این پارادوکس واسطهپذیر نیست؛ زیرا دقیقاً بر این واقعیت استوار است که فرد فقط فرد است. همین که بخواهد تکلیف مطلق خود را در کلی بیان کند و از آن در این اطمینان یابد، میداند که به وسوسه گرفتار شده است، و حتی اگر در مقابل وسوسه مقاومت کند به انجام آن تکلیفِ به اصطلاح مطلق موفق نمیشود؛ و اگر مقاومت نکند، حتی اگر عملش از حیث واقع همان تکلیف مطلقش باشد، باز هم گناه کرده است. پس چاره ابراهیم چیست؟ (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۹۸) وظیفه مطلق میتواند به انجام عملی منجر شود که اخلاق آن را منع کرده است، اما به هیچ وجه نمیتواند شهسوار ایمان را از دوست داشتن بازدارد. این آن چیزی است که ابراهیم نشان میدهد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۰۱)
لذا در مورد یک قهرمان تراژدی بعنوان یک فرد عادی مینویسد:
پسری پدرش را به قتل میرساند اما فقط بعداً میفهمد پدرش را کشته است. خواهری میخواهد برادرش را قربانی کند اما در لحظه تعیین کننده او را میشناسد. او با چشم خود میبیند، در خود کنکاش میکند و سرنوشت را در آگاهی دراماتیکش منحل میکند. در این شرایط، اخفا و افشا به عمل آزادانه قهرمان تبدیل میشوند و او مسئولیت آنها را بر عهده میگیرد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۱۲) اخلاق با فضایل شوخی نمیکند و مسئولیت سنگینی بر شانههای ضعیف قهرمان قرار میدهد، و نیت او را در بازی با مشیت به یاری اعمالش گستاخانه میداند، اما خواست او را به انجام آن با رنج کشیدنش نیز محکوم میکند. اخلاق از انسان میخواهد واقعیت را باور کند و جرأت مبارزه با همه مصایب آن، به ویژه با رنجهای شبحواری را که به مسئولیت خود پذیرفته است داشته باشد. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۱۵)
در پایان نیز کییرکگور باز هم با اشاره به ابراهیم و فهم عملکردش، به ترسی که نشانگر حضور مسئولیت است اینگونه اشاره میکند:
میتوان ابراهیم را فهمید، اما او را فقط به همانگونه میتوان فهمید که پارادوکس را میتوان فهمید. من به سهم خود میتوانم بگونهای ابراهیم را بفهمم اما در عین حال میدانم که جرأت سخن گفتن و نیز جرأت عمل کردن همچون ابراهیم را ندارم. (کییر کگور، ۱۳۹۰، ۱۵۴)
مفهوم دلهره
افکار وجودی در فلسفه کییرکگور در باب دلشوره مطرح میشوند. مبسوطترین بحث او را در کتابی مییابیم که در زبان انگلیسی The Concept of Dread / مفهوم دلهره نام دارد. این کتاب کتابی دشوار است و مفهومی که مطرح میکند به هیچ وجه واضح نیست. اما شاید از این امر گریزی نباشد، زیرا دلشوره خصلتی ظریف و طفرهآمیز دارد که تفکر به ندرت میتواند آن را درک کند.
مفهوم دلشوره در چارچوب بحثی از منشأ گناه به میان میآید. چه چیزی گناه را ممکن میسازد؟ این بحث برحسب روایت سِفر تکوین در خصوص هبوط انسان است، اما کییرکگور این قصه را به صورت قصهای میفهمد که واقعه یا تحولی در حیات هر انسانی را وصف میکند و آن: گذر از معصومیت به گناه است. آنچه این واقعه را ممکن میسازد شرط مقدّم دلشوره است. (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۶۶)
در این کتاب نیز همان مباحث پیشین مطرح میشود. مسئولیتی حاصل از گناه و معصومیتِ پایمال شده که در این کتاب این مسئولیت، با اضطراب، دلشوره یا دلهرهای دائمی و همیشگی به تصویر کشیده میشود.
کییرکگور دلهره را «نفرت مهر آمیز و مهرِ نفرت آمیز» تعریف میکند. و پسرکی را مثال میآورد که دلش برای ماجراجویی غنج میزند و «تشنه چیزهای شگفت و رازناک است.» کودک، هم به سوی چیز ناشناخته کشیده میشود و هم، همچون تهدیدی برای امنیت خویش، از آن میگریزد. کشش و وازَنِش، مهر و نفرت، درهم تنیدهاند. این کودک در حالت دلهره است، و این حالت با ترس فرق دارد. زیرا ترس با چیزی کاملاً معیّن سر و کار دارد، خواه واقعی یا خیالی، مانند مار در رختخواب یا زنبوری که بخواهد آدمی را نیش بزند، حال آنکه سر و کار دلهره با چیزی است هنوز ناشناخته و نامعین. و آنچه کودک را هم به خود میخواند و هم از خود میراند همانا چیز ناشناخته و رازناک است. (کاپلستون، ۱۳۸۸، ۳۳۹)
کییرکگور در ادامه با بکار بردن این ایده در مورد گناه، آدم را مثال زده و منشأ مسئولیتی را که در تمام نوشته های خود از آن تبعیت میکند را با تبیین مفهوم دلهره عنوان میکند:
کییرکگور این ایده را درمورد گناه به کار میبرد. به گفته وی، روح در حالت بیگناهی در حالت خوابناکی است و از خود جدا نشده است و هنوز گناه را نمیشناسد. اما کشش گُنگی در آن هست، اما نه به گناه همچون چیزی معین، بلکه برای بکار بردن آزادی و بدینسان برای امکان گناه. «دلهره همان امکان آزادی است.» هنگامی که به آدم در حالت بیگناهی گفتند که اگر درد مرگ نیز به جان او افتد از میوه درخت دانش نیک و بد نخورد، او نه میدانست که بد چیست و نه مرگ چیست. زیرا تنها با سرپیچی از این بازداشت بود که این دانش به دست میآمد. اما همین بازداشت در آدم «امکان آزادی… امکان هشدار دهنده توانستن» را بیدار کرد.(کاپلستون، ۱۳۸۸، ۳۳۹)
جان مککواری از زبان کییرکگور مینویسد:
در معصومیت، رؤیایی از قبل، چیزی مانند تزلزل و ناراحتی و پیش احساس وجود دارد که آرامش بهشتی را بر هم میزند. «این راز عمیق معصومیت است که در عین حال دلشوره است». مثالی که کییرکگور برای شرح این نکته از آن استفاده میکند بیداری جنسیت و بیداری لذت حسّی در فرد است. تشویش و تحذیری وجود دارد که بالاخره به عمل التذاذ حسی و لذا به از دست دادن معصومیت و تغییر کیفیت وجود میانجامد. این بر عمل است. دلشوره «سرگیجه» یا «سرگشتگیِ» اختیار وصف میشود. زیرا اختیار و آزادی به معنای امکان و ایستادن در لبه امکان و دقیقاً مانند ایستادن در لبه پرتگاه است. با بهره گرفتن از استعارهای متفاوت (این استعاره از آنِ من است نه از آنِ کییرکگور، اما گمان میکنم که این استعاره نیز این نکته را میرساند) شاید بتوانیم بگوییم که اختیار در ذات خود آبستن امکان است و جنبش امکان در رحِم اختیار و آزادی است که به صورت دلشوره نخستین تجربه میشود. کییرکگور دلشوره را با تکوین خاص انسان به صورت نفس و بدن و تمکّن آنها در روح قرین میکند. انسان به صورتی که تکوین یافته تابع تنش است و این تنش دلشوره است. وظیفه انسان انجام دادن تألیف نفس و بدن است و این وظیفه از ابتدا در زیر بار دلشوره است. دلشوره پدیداری خاص انسان است. حیوان دلشوره نمیداند که چیست، زیرا حیات او صرفاً وابسته به حس است و فرشته نیز دلشوره نمیداند که چیست، زیرا حیات او عقل محض است. اما انسان، مرکّب از حس و عقل، نفس و بدن، در زیر سایههای دلشوره زندگی میکند. (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۶۶)
لذا در تفکر کییرکگور، دلشوره نتیجه گناه نیز هست. در واقع این دلشوره، مسئولیت همان گناه است.
هایدگر و مسئولیت
مارتین هایدگر در سال ۱۸۸۹ به دنیا آمد و ۸۷ سال بعد، درگذشت. وی از خود کتابها، رسالهها و گفتارهای فراوانی به یادگار گذاشت. مهمترین متنی که در حکم جمعبندی آراء فلسفی هایدگر در نخستین دوره کار فکری او به شمار میرود، هستی و زمان است. هایدگر با اینکه در مسیر فکریاش مراحل گوناگونی را تجربه کرد اما همواره «مسأله هستی» را مرکز بحث خود قرار داد. این شیوه از تفکر که هایدگر از آن بهره میجسته، موجب آن شده است که دیدگاه وی، با وجود تفاوتهایی که الفاظِ ثقیل و گنگ مخصوص هایدگری ایجاد کرده است، شباهتهای زیادی با نظریههای کییرکگور داشته باشد. البته با کلیگوییهایی که آن هم مخصوص این فیلسوف آلمانی تبار است.
محور اصلی اندیشه های هایدگر، هستی دار بودن و به تَبَع آن، زمانبودگی را تشکیل میدهد، و تمام مفاهیم مبتلابه انسان را در حقیقتِ هستیِ انسان و زمان وی جستجو میکند. در این خصوص و نیز در مفهوم مورد مطالعه ما در این قسمت از پژوهش(مفهوم مسئولیت)، دکتر استفن مولهال در اثر خود «هایدگر و “هستی و زمان”» به نقل از وی مینویسد:
قطعاً درک مسئولیتهای یک فرد اگزیستانسیال به معنای آشکار کردن ویژگیهای حقیقی تصمیمگیری است، مفهومی است که آن شخص تصمیم را به عنوان حالتی برای یک انتخاب اگزیستانسیالی اتخاذ میکند. و این دلیل محتوایی کردن مفهوم مسئولیت پذیری میباشد. (mulhall, 2005, 169)
هایدگر هم مانند دیگر فلاسفه مکتب اگزیستانسیالیسم، لفظ اگزیستانسیالیست را برای خود نپذیرفت. وی با اینکه مسیحی نبود ولی با صراحت از سارتر نیز تبرّی میجست، چون نمیخواست ملحد نیز خوانده شود. اما باتوجه به تفکرات مندرج در آثار برجای مانده از وی، میتوان او را نیز یک فیلسوف اگزیستانسیالیست به حساب آورد. فیالحال ما نیز باتوجه به آنچه گفته شد به بررسی اجمالیِ مفاهیم مورد توجه هایدگر که ردپایی از شناسایی مفهوم مسئولیت را آشکار میکنند میپردازیم.
مرگ آگاهی
به مرگ در آلمانی میگویند der Tod، مردن هم میشود sterben هایدگر هردو را به معنایی بارها مهمتر از مرگ زیستشناسانه به کار برد. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۸۹) مرگ به نابود شدن امکانها، تیمار، توجه و دلواپسی معنا میدهد. بدون مرگ تجربهای از نیستی قابل تصور نخواهد بود. زمان به این دلیل با هستی یکی است که با مرگ هر دازاین، برای آن دازاین، زمانبودگی تمام خواهد شد. (احمدی، ۱۳۸۸، ۴۸۹)
هایدگر با اشاره به این که مرگ وجود دارد و به هر تقدیر برای هر انسانی رخ میدهد، این مرگ آگاهی را نه تنها موجب گرایش به پوچی نمیداند، بلکه آن را عاملی برای هدفمند ساختن زندگی و بیهوده نبودن آن تلقی میکند. این تفکر که مرگ پایانی بر تمامی آن چیزی است که برای انسان، هستی نامیده میشود، موجب میشود تا پذیرش مسئولیت توسط انسان در زمان بودگی اهمیت بیشتری پیدا کند. فلذا از نظر هایدگر، این آگاهی از آن روی که در هر لحظه تداعی کننده پایان زمان بودگی است، موجب ناامیدی، ترس و اضطراب میشود. در نتیجه مسئولیتهای انسان که در صدر آنها مسئولیت وجود خود فرد قرار دارد در دلهره، ترس و ناامیدی معنا میشود.
لذا برایان مگی در کتاب خود “مردان اندیشه”، مرگ آگاهی را از نظر هایدگر چنین توصیف میکند:
وقتی وجود انسان اصل اساسی تفکر اگزیستانسیالیستی است؛ مرگ روی دیگر سکه ی هستی و وجود رخ می نمایاند. «من هر لحظه امکان دارد دیگر نباشم.» این امکان به تعبیر «هایدگر» همهی امکان های دیگر مرا لغو و باطل می کند و به این معنا حد نهایی و منتها درجه ی تمام امکانات است. مرگ آگاهی ، یکی از اصول مهم این فلسفه است که مخصوصا در ادبیات و هنر تأثیر گذاشته است. (مگی، ۱۳۷۴، ۱۲۸)
از دیدگاه مارتین هایدگر ما انسانها به این جهان «پرتاب شدهایم» یعنی بیآنکه خودمان اراده کنیم به این جهان پا گذاشتهایم. ملازم این پرتابشدگی و در نتیجه، پیشبینینشدگی و اتفاق و تصادف، مرگ و تناهی محتوم قرار دارد که از آن نمی توانیم بگریزیم و تصور این واقعیت که با مرگ، انسان تمام می شود، ترسناک و اضطرابزا است. (مگی، ۱۳۷۴، ۱۳۰)
ترس

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 05:23:00 ب.ظ ]




به منظور تحقق موارد یاد شده ، هر کدام از عناصر آمیخته ترفیع علاوه بر انطباق با یکدیگر، باید با نیازهای متنوع بازارهای هدف منتخب بنگاه نیز از هماهنگی کافی برخوردار باشند . به بیان ساده بنگاه ها دریافته اند که ابزارهای ارتباطات هنگامی بیشترین اثربخشی را دارند که با سایر مولفه های برنامه بازاریابی بنگاه هماهنگ و همسو شده باشند . بدین ترتیب از نظر انجمن تبلیغاتی آمریکا[۵۲] ارتباطات یکپارچه بازاریابی یک مفهوم برنامه ریزی ارتباطات بازاریابی است که در قالب یک برنامه جامع ارتباطی ، نقش های استراتژیک انواع ابزارهای ارتباطی همانند تبلیغات ، روابط عمومی ، فروش حضوری و ارتقاء فروش را مورد ارزیابی قرار داده و این ابزارها را به منظور بیشینه سازی اثر ارتباطات بازاریابی ، با هم ترکیب می کند (keller,2001:239;Abraham lodish,1993:185). به تعبیری دیگر ارتباطات یکپارچه بازاریابی عبارت است از ، روشی برای هماهنگی دقیق تمامی فعالیت های ترفیعی به منظور ایجاد یک پیام یکپارچه متمرکز شده بر مشتریان با هدف ایجاد سازگاری ، استحکام و. بهینه سازی ارتباطات با عوامل زنجیره ارزش بنگاه(mccaarthy,2001;moriarty,2001;rosseitcr percy,1996) .
با مروری بر پیشینه تحقیق ملاحظه می شود طراحی مدل های ارتباطات یکپارچه بازاریابی به شیوه مرسوم معمولا در نتیجه توجه بیشتر به عنصر تبلیغات صورت گرفته ؛ به گونه ای که در نتیجه این جهت گیری به مرور علاوه بر توسعه محدود سایر عناصر ارتباطی ، انسجام و همگنی ترکیب این عناصر نیز از نظرها دور مانده است(duncan,2002;keller,2001;moriaty,2001;logman and pauwels,1998) .
بر مدل های ارتباطات یکپارچه بازاریابی دو انتقاد مهم وارد است؛ یکی اینکه مدل های ارتباطات یکپارچه بازاریابی به درستی به اهمیت هماهنگی میان عناصر آمیخته بازاریابی و آمیخته ترفیع اشاره دارند، لیکن معیاری سازگار با شرایط بنگاه و صنعت جهت تعیین منطقی و پویای آمیخته ترفیع و سهم ارزش هر یک از عناصر سازنده به دست نمی دهند؛ دیگر این که از جمله اصول زیربنایی ارتباطات یکپارچه بازاریابی یکپارچگی توصیفی و ذهنی عوامل آمیخته بازاریابی با عوامل آمیخته ترفیع است نه این که به صورت تحلیلی و مبتنی بر داده های عدد(zeithaml,et.al,1998) .
بر رویکردهای مدل سازی مدل های ارتباطات یکپارچه بازاریابی نیز انتقادهایی وارد است . به عنوان مثال کلارک[۵۳] (۱۹۷۶) صرفا با بهره گیری از داده های سری زمانی و در قالب مدل های اقتصادسنجی ، سه شاخص اساسی برای طراحی آمیخته تبلیغات پیشنهاد داد . گاندهیناسان و شاسکار[۵۴] (۲۰۰۴) با رهیافتی آماری و تاریخی مطالعه ای بر روی رویکردهای مختلف به بودجه بندی تبلیغات انجام دادند (lyrich hooky,1989). هانس و دیگران[۵۵] (۱۹۹۹) بر اساس مدل های اقتصادسنجی و در فرم رگرسیون مرکب مدلی را برای بررسی تاثیرات ابزارهای ارتقاء فروش پیشنهاد نمودند . در مدل پیشنهادی آن ها نظرات مدیران واحد مالی ، بازاریابی و تولید در این فرایند مورد توجه قرار گرفته بودند . در واقع طبق این مدل نشان داده شد که چگونه و به چه ترتیب می توان از نظرات چندین خبره در مورد افزایش فروش با بهره گرفتن از ابزار قیمت در کوتاه مدت بهره جست ؛ لیکن تحقیق موثری در حوزه سایر عناصر آمیخته انجام نداده اند . گلازر و ویس[۵۶] (۱۹۹۳) نیز بر مبنای مدل های تحلیل حساسیت پژوهش عملیاتی به مدل سازی اقدامات مربوط به فروش شخصی در صنایع رقابتی پرداختند .
در نگاهی اجمالی سه نقیصه در مطالعات یاد شده ملاحظه می شود . یکی از این که میزان دقت ، انطاف پذیری و قابلیت تعمیم این مدل ها محدود است . دیگر این که فقط یک متغیر محور طراحی مدل ها قرار گرفته است و سوم این که طراحی مدل نسبت به یک محصول یا نام تجاری مشخص صورت نگرفته و اطلاعات مدل پیشنهادی به صورت کلی (سرجمع) برای کل بنگاه است ؛ به ویژه در دو عامل توزیع و پیشبرد.
از جمله تحقیقات اندک ولی جامع (توجه به همه ارکان آمیخته) در این حوزه می توان به تلاش های “لوپز و دیگران”[۵۷] (۲۰۰۲) اشاره کرد که با بهره گیری از متغیرهای زبانی و به کمک الگوریتم ژنتیک ، به حل مساله مدل ازی ارتباطات یکپارچه بازاریابی پرداختند . به همین ترتیب ، وینا[۵۸] (۲۰۰۴) مدلی پویا و راهبردی به منظور مدل سازی متغیرهای تصادفی در مدل ارتباطات یکپارچه بازاریابی طراحی نمودند . “مبلا و دیگران” (۱۹۹۷) مدلی برای شبیه سازی برخی فعالیت های جستجوی اطلاعات توسط مصرف کننده بر مبنای الگوریتم های ژنتیک و “روش مونت کارلو” به منظور ارتقای فرایند جستجو ، ارزیابی بدیل های اطلاعاتی و تاثیر نام و نشان تجاری بنگاه برای حمایت از تصمیم مصرف کننده ، ارائه دادند . موریاتی[۵۹] (۲۰۰۱) به بررسی رابطه ی میان ارتباطات یمپارچه ی بازاریابی و روابط عمومی در توسعه ی فعالیت های ترفیعی بنگاه پرداخت . “دانکن” (۲۰۰۲) نیز رابطه ی اقدامات ترفیعی و تبلیغات در فرایند ارتباطات یکپارچه بازاریابی و تاثیر آن در ایجاد و توسعه نام تجاری بنگاه را بررسی کرد .
در سه مورد اخیر مبنای فعالیت ، مدل سازی ریاضی است و اطلاعات آمیخته به تفکیک محصولات و نام تجاری موجود نیست ، به علاوه این که زیربنای مدل سازی یاد شده اطلاعات قطعی ، ایستا ، خطی و دقیق است . بالاخره این که در مطالعات گذشته، به عوامل مهمی هم چون منحنی عمر ، شرایط رقابت ، اهداف بلند مدت و نظیر این ها توجه نشده است . همچنین ، امکان تاثیر یک عنصر بر سایر عناصر مدل نیز از نظر دور مانده است . لذا ضروری است برای تدوین راهبردهای متناسب، از فن

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

ون و روش شناسی غیر مرسوم، مناسب و معتبر بهره گرفت تا بتوان موارد ابهام و عدم اطمینان ذاتی متغیرها را به خوبی درک کرد و آن گاه، مطابق با نظام پردازش انسانی، رفتاری مناسب با ماهیت پویای چنین مسائلی اتخاذ کرد(wollin perry, 2004;pheng ming,1997) .
17-4-2- آمیخته ترفیع و اهمیت مدل ارتباطات یکپارچه بازاریابی
ترفیع، مجموعه اقداماتی است که سازمان در راستای برقراری ارتباط با بخش های مورد نظر خود در بازار هدف و تحت تاثیر قرار دادن آن ها به منظور جایگاه یابی هرچه بهت محصولات و خدمات انجام می دهد و از این طریق نقش بسیار مهمی در پیشبرد سیاست ها و راهبردهای بازاریابی شرکت، نظیر ارتباط با مشتریان، معرفی محصولات جدید، اصلاح و تغییر ذهنیت مشتریان و مخاطبان نسبت به شرکت و نام تجاری آن، ایفا می کند . به عبارت دیگر، ترفیع عبارت است از برقراری ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با افراد ، گروه ها یا سازمان ها به منظور اطلاع رسانی و ترغیب آن ها به خرید محصولات و خدمات بنگاه .
یکی از مهم ترین اهداف اقدامات ارتباطی با توجه به مراحل گوناگون عمر بنگاه و محصول ، انتقال اطلاعات به بازار هدف به منظور تسهیل جایگاه یابی محصولات و خدمات در بخش مورد نظر بازار، و نیز دریافت عکس العمل مطلوب از مشتریان است . از آن جا که رفتار مشتریان و مصرف کنندگان آشکارا متاثیر از اقدامات ترفیعی است لذا انتخاب مدل ارتباطی مناسب ، سازگار و اثرگذار برای هدایت مصرف کنندگان و مشتریان در راستای تحقق اهداف کوتاه مدت و بلند مدت بازاریابی، موضوعی پیچیده و بسیار با اهمیت است(manrai et al.,2001) .
مجموعه ارتباطات بازاریابی باید به صورت ترکیبی هم افزا، متناسب با جایگاه محصول و خط محصول و حتی بنگاه ، متناسب با منحنی عمر آن باشد و بتواند با تعیین شاخص های اصلی و فرعی مورد نظر محصول در بازار هدف ، جایگاه آن ها را با حداقل خطا مشخص کند و پیامی مناسب، اثربخش و برخوردار از هماهنگی ارائه دهد . ارتباطات یکپارچه، بازاریابی در حقیقت مدلی برای شناخت بهتر مخاطبان و شناساندن و معرفی بنگاه و محصولات و خدمات آن ، نام و نشان تجاری ، اهداف و برنامه های بنگاه در جهت اطلاع رسانی و ترغیب و اثرپذیری مخاطبین هدف در بازار است . در این فرایند، باید همه ی اجزا به صورت دقیق همراه با شاخص ها و اولویت آن ها تعریف شوند و در نهایت، ترکیب مناسبی از آمیخته ی ترفیع را برای ایجاد تمایز در ذهن مخاطبین به وجود آورند(lopezrodreguez,2002) .
برنامه ریزی برای ترکیب عناصر ارتباطات بازاریابی، هنگامی پیچیده تر می شود که یک ابزار ، وظیفه ی ارتقا و پیشبرد دیگری را بر عهده داشته باشد؛ برای مثال، تبلیغات غیر مشخصی معرفی ابزارهای ارتقای فروش را بر عهده داشته باشد(kotler,2003) .
18-4-2- اهداف ارتباطات یکپارچه بازاریابی
به طور کلی و در وهله ی نخست ، هدف هرگونه راهبرد ترفیع، کمک به تحقق اهداف بازاریابی بنگاه است . در عمل و به طور خاص تر، اهداف ویژه ی اقدامات ارتباطی بنگاه، به کارگیری ترکیبی از تدابیر، تمهیدات و ابزارهای برای بیشینه سازی تاثیر اقدامات بنگاه در بازار هدف در کنار کمینه سازی هزینه های ترفیعی است . برخی دیگر از اهداف ارتباطی بنگاه عبارتند از :

عکس مرتبط با اقتصاد

  1. اهداف اطلاع رسانی
  • بسط آگاهی مشتریان درباره ی محصولات و خدمات در بازار نسبت به قیمت، تنوع محصولات و خدمات ، عملکرد آن ها و مانند این ها ؛
  • جهت دهی و اصلاح شاخص های ادراکی و برداشتی مشتریان(mela et al.,1997)؛
  • ایجاد تصویری مطلوب از شرکت؛
  • اعلام حضور و هشدار به رقبا(melewar vemmervik,2004)؛
  1. اهداف ترغیب مشتریان:
  • ترغیب مشتریان نسبت به بنگاه ، نام تجاری، محصولات و خدمات آن از طریق یادآوری به ایشان(mela et al.,1997) .
  1. اهداف یادآوری و نگهداری مشتریان:
  • یادآوری نیازهای آتی مشتریان به محصول و خدمات شرکت ؛
  • حفظ و نگهداری جایگاه محصولات و خدمات بنگاه در ذهن مشتریان.

۱۹-۴-۲- ابزارهای نظام ارتباطات یکپارچه بازاریابی
ابزارهایی که به منظور ارتقای جایگاه محصولات و خدمات بنگاه در بازارهای هدف و نسبت به مشتریان متفاوت مورد استفاده قرار می گیرند ، متفاوتند و هر یک از آن ها برای تحقق اهداف خاصی مناسب ترند(un known,1998).
عنصار چهارگانه ی اصلی فعالیت های ارتباطی در قالب آمیخته ی ترفیع عبارتند از :

  1. تبلیغات غیرشخصی: عبارت است از هرگونه ارائه ی غیر شخصی ایده ها، کالاها یا خدمات که توسط یک واحد تبلیغاتی انجام شود و مستلزم هزینه باشد(kotler,2003). در میان عناصر مدل ارتباطات یکپارچه بازاریابی، تبلیغات جایگاه شناخته شده تری نسبت به سایر عناصر برای جایگاه یابی محصول دارد . زیرا از طریق تبلیغات است که مشتریان از محصولات جدید آگاهی حاصل می کنند (ryans ratz,1987).

به علاوه،تبلیغات موانع میان مشتریان و بنگاه را به حداقل می رساند
(blech blech,2001;lopez,et.al.,2002) .

  1. فروشندگی شخصی (فروش حضوری): عبارت است از برقراری ارتباطات موثر با مشتریان هدف و ارائه ی اطلاعات درباره محصول ، خدمات ، ایده و نظایر این ها به صورت حضوری به خریداران بالقوه جهت فروش خدمات یا محصولات، بر خلاف سایر عناصر آمیخته، این عنصر ماهیتی دو سویه داشته و در برخی موارد اثربخشی به مراتب بالاتری دارد . (glazer weiss, 1993)
  2. ابزارهای ارتقاء فروش: عبارتست از مجموعه ای از ابزارهای محرک متنوع و متفاوت و غالبا کوتاه مدت که به منظور تحریک مصرف کنندگان یا خریداران تجاری به خرید سریع تر یا بیشتر کالاها یا خدمات مورد استفاده قرار می گیرد (gupta,1988;boddewyn leardi,1989;neslin,2002).
  3. روابط عمومی :عبارت است از تشویق غیر شخصی تقاضا برای یک محصول ، خدمت یا واحد تجاری، از طریق درج اخبار تجاری با اهمیت و مثبت در رسانه ها بدون این که شرکت ذی ربط وجه خاصی بپردازد و شامل ایجاد مناسبات مطلوب با جوامع متفاوتی است که با شرکت سروکار دارند از طریق کسب شهرت خوب، ایجاد “تصویر ذهنی کلی” مطلوب، یا برطرف کردن مسائل ، شایعات ، روایات و رخدادهای نامطلوب(moriarty,2001) .

در زمره ی ابزارهای فوق، ابزارهای خاص دیگری مانند تبلیغات رسانه ای ، هدایا و جوایز فروش، تبلیغات نمایشی در محل خرید ، تبلیغات اختصاصی، نمایشگاه های صنفی و تجاری، جوایز، تخفیفات ، کوپن ها و کارت های اعتباری تجاری، حامی گری مالی و بازاریابی مستقیم و نظیر این ها نیز وجود دارند (kotler,2003). با این حال، نوع ابزارهای زیرمجموعه ی هر عنصر مدل ارتباطات یکپارچه بازاریابی تامین کننده ی اهداف متعدد بنگاه در حوزه ی بازاریابی است . راهکار شایسته ، انتخاب مجموع های همگن از فعالیت ها و ابزارهای ارتباطی به منظور تحقق هرچه بیشتر اهداف ترفیعی بنگاه محسوب می شود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:22:00 ب.ظ ]




بسیاری از پژوهش های پیشین در مورد مدیریت سود، رویکرد محدودی داشته اند. گوردون، هورویتز و میرز (GHM) از سه روش جهت تعیین این که سود هر سهم شرکت، بالاتر یا پایین تر از سطح عادی است، استفاده کردند. نخستین روش با بهره گرفتن از معیار کردن سود نرمال نهفته است ، سپس برای ۲ سال گذشته معیار می شود و با نرخ رشد متوسط صنعت مقایسه می شود. این مقایسه جهت تعیین کمتر یا بیشتر بودن سود شرکت از سطح نرمال، صورت می گیرد. دومین روش، سود ” نرمال ” را با بهره گرفتن از نرخ رشد یک سال معیار شده تعدیل می نماید و سپس سود تعدیل شده را با سود واقعی هر سهم مقایسه می نماید، تا مسیر انحراف از نرمال به دست آید. روش سوم بر مبنای نرخ ارزش دفتری واقعی ضرب می شود تا سود ” نرمال ” به دست آید. سود عادی و واقعی با هم مقایسه می شوند تا مسیر هموارسازی واقعی تعیین شود. در هر روش، معیارها به اختیار داده می شوند.
یافته های آزمون (GHM)، شواهد کمی را برای اثبات این فرضیه که شرکت ها در تلاش برای مدیریت سود می باشند، فراهم می آورد. این یافته ها را می توان به دلیل مشکلات پدید آمده از هموارسازی و یا استفاده از داده ها در دوره زمانی کوتاه می توان دانست. ” GHM ” همچنین یک پژوهش سری زمانی ۱۲ ساله را در شرکت استیل سازی ایالات متحده برای آزمون هموارسازی انجام داد. این پژوهش نیز نتوانست هموارسازی را نشان دهد.
سایر آزمون های انجام شده ( دالبرنز[۱۴]، ۲۰۰۳ ) در زمینه مدیریت سود توسط آرچپیبالد، کوپلن، لیکاسترو و وایت انجام شده است، که در انها سود نرمال یا هدف برای تعیین مجدد سود سال قبل، مورد استفاده قرار می گیرد.
یافته های آنان نیز نتوانست به گونه ای قوی مدیریت سود را اثبات کند، به احتمال زیاد به این علت که آزمون ها، طوری طراحی نشده بود که بتواند الگوهای مدیریت سود ( که با بهره گرفتن از ابزارهای اختیاری گوناگون جهت کاهش نوسان های سود گزارش شده در طول زمان مورد بررسی قرار گرفته بود ) را شناسایی کنند.
به جز پژوهش کپلند[۱۵] در سال ۱۹۹۵، سایر آزمون ها بر اساس تجزیه و تحلیل موردی شرکت ها در یک سال خاص صورت گرفت و همگی آن ها در شناسایی تلاش های مکرر شرکت ها در مدیریت سود، نا توان بودند. کپلند راه گریزی برای این مشکل یافت ؛ وی روش پژوهش خود را با بهره گرفتن از چندین دوره پشت سر هم طراحی کرد. اما یافته ها نشان داد که شرکت ها به سختی در دوره های سری زمانی پژوهش او ( ۲ تا ۸ سال ) اقدام به مدیریت سود می کنند. هر چند که شواهد کوپلند در خصوص مدیریت سود کلی می باشند، ولی یافته های پژوهش او نشان داد که افزایش در دوره زمانی باعث کاهش خطاهای ناشی از طبقه بندی غلط هموارسازی می گردد. وایت از آزمون دیگری استفاده کرد و در آن ارزش های یک دوره ده ساله را به عنوان معیار سود نرمال، مورد بررسی قرار دارد. هم خطوط منحنی و هم خطوط لگاریتمی، گزارش شدند و بالاترین ضریب تعیین برای مدل هموار سازی شرکت ها مورد استفاده قرار گرفت. این ازمون ها بر اساس تاثیرهای سود هر سهم برای یک سال خاص که از گزارش های سالانه بدست آمده، طراحی شده بود. یافته های وی نشان می دهد که، شرکت های با سود هموارتر، از روش های حسابداری اقلام تعهدی استفاده کرده بودند. (کوشینگ[۱۶] ۱۲۷ : ۱۹۸۸) تاثیرات تغییر در روش های حسابداری را بر سود هر سهم در ۶۶۶ گزارش حسابرسی مشروط در سال ( ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۶ ) مورد بررسی قرار داد. با بهره گرفتن از میانگین وزنی سود ۴ دوره قبلی، نتیجه گیری کرد که زمان انجام تغییرات با اهمیت که باعث مشروط شدن گزارش حسابرسی شده بود، باعث مدیریت سود شده است. به طور مشابه، (داشر و ملکن[۱۷]، ۲۸ : ۱۹۹۵ ) آزمونی را در شرکت های شیمیایی انجام دادند که یافته هایشان وجود مدیریت سود در این شرکت ها را اثبات کرد. آزمون آن ها شامل داده های ۶ و ۱۱ سال بود. آنان کاهش در نوسان های سود را با بهره گرفتن از روند لگاریتمی متغیر های هموارسازی مورد آزمون قرار دادند. این یافته ها به کمک روش تحقیق سری زمانی و ابزارهای هموارسازی به دست آمده است.
در پژوهش تازه ای (بورفیلد و کومیسکی[۱۸]، ۲۰۰۲ ) داده های سری زمانی ۱۰ دساله جهت شناسایی وجود و تعیین میانگین نرخ رشد شرکت های مورد استفاده قرار گرفت و از سود های شرکت ها نیز جهت اطمینان از مدیریت سود استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هموارسازی به میزان کمی انجام می شود، هر چند روایی آزمون نیز خیلی بلا نبود.
اگر بخواهیم از دید کلی به پژوهش های صورت گرفته در خصوص سنجش مدیریت سود نگاه کنیم، پژوهش های قبلی در خصوص تعیین رفتار مدیریت شود، بر توضیح روش های حسابداری جهت آزمون روابط میان یک متغیر روش حسابداری و تعدادی متغیر توصیفی، تمرکز داشته اند. در تعریف متغیر روش حسابداری ( اسپوهر، ۲۰۰۴ ) چهار رویکرد زیر بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار گرفته است :
تک رویه ای (برای مثال، هگزمن[۱۹] و زمیجویسکی[۲۰]، ۱۹۸۱)
چند رویه ای (برای مثال، هگزمن و زمیجویسکی، ۱۹۸۱؛ پرس و وین تراپ[۲۱]، توماس و جونز[۲۲]، ۱۹۹۶)
خالص تعهدی (برای مثال، هیلی، ۱۹۸۵، دانجلو[۲۳]، ۱۹۸۸)
اقلام اختیاری از کل اقلام تعهدی (برای مثال، جونز، ۱۹۹۱)
سه تعریف نخست از روش های حسابداری به علت ضعیف بودنشان مورد انتقادات شدید قرار گرفته اند و در نتیجه باعث نتیجه ضعیف در آزمون های انجام گرفته شده اند (واتز و زیمرمن[۲۴]، ۱۹۹۰، اسپوهر[۲۵]، ۲۰۰۴)، (دچو، سلون و سوئیتنی[۲۶]، ۱۹۹۵) عملکرد نسبی پنج روش اقلام معوق اختیاری را هیلی، دانجلو، و جونز

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

تعدیل شده برای آگاهی از مدیریت سود، مورد ارزیابی قرار دادند. براساس چهار سری از آزمون های انجام گرفته، به این نتیجه رسیدند که نسخه تعدیل شده روش (جونز، ۱۹۹۱) آزمون قوی تری برای بررسی مدیریت سود می باشد. از این رو در این مقاله از روش چند قسمتی تعدیل شده (جونز، ۱۹۹۱) برای اندازه گیری اقلام معوق اختیاری استفاده گردید.
پژوهشهای دیگری که در زمینه بررسی مدیریت سود و قیمت گذاری کالا انجام شده که به شرح ذیل است:
در پژوهش (گراهام و همکاران[۲۷]، ۲۰۰۵) بررسی شده است که مدیریت سود فراگیر می باشد. آنها گزارش می دهند که اکثریت قریب به اتفاق مدیران به هموارسازی سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی یا تعهدی برای تحت تاثیر گذاشتن قیمت سهام و حق بیمه زیان شرکت اعتراف کردند.
در پژوهش (اسکیننر و سلاون[۲۸] ۲۰۰۲)، نشان می دهند که مدیران سود را دستکاری می کنند تا از آشکار شدن ارزش واقعی شرکتهایشان جلوگیری کنند زیرا بازارهای مالی گزارش سود کمتر از حد انتظار را به شدت تنبیه می کنند.
در پژوهش (کالینز و هریبار[۲۹]، ۲۰۰۵) و (دچو و همکاران[۳۰]، ۱۹۹۶) به جنبه های مختلف مدیریت سود پرداخته اند. تمرکز اصلی این کار مبنی بر انگیزهها برای دستکاری در سودها در بازارهای سرمایه است مانند افزایش قیمت سهام و بدست آوردن وهزینه های مالی کمتر. در پژوهش (رانگن و وانگ[۳۱]، ۱۹۹۸)، (توهه و همکاران[۳۲]۱۹۹۸)، (آدامز و همکاران[۳۳]، ۲۰۰۹) (یو و همکاران[۳۴]، ۲۰۰۶) و (ویلیامز و پری[۳۵]، ۱۹۹۴و۲۰۰۶) اثبات کرده است که مدیریت سودهای گزارش شده برای تحت تاثیر قرار دادن تصمیمات تامین کنندگان سرمایه خارجی انتخاب شده اند. به طور خاص، برخی تحقیقات گزارش می دهند که مدیران برای معتدل سازی پیشنهادات سهام، پیشنهادات عمومی اولیه و فراهم آوری تامین مالی سهام و برای برآورده کردن الزامات قانون، سود قبلی را بیشترمی کنند در حالیکه سود کمتربه قبل از خریداری مدیریت می شوند.
در پژوهش (گرتنر و همکاران[۳۶]، ۱۹۸۳) به بررسی دو کانال(کانال افشای اطلاعات، و کانال اثر انضباطی) پرداخته است که که از طریق آن مشاور رقابتی می تواند شفافیت سود های گزارش شده را تحت تاثیر قرار دهد. تصمیم فاش سازی اطلاعات اساسی و شفاف در مورد آینده نگری شرکت به هزینه ها و سودهای شرکت بستگی دارد. تعدادی از مدل های نظری پیش گویی می کنند که شرکت هایی که در صنایعی هستند که رقابت در آن شدید است برای گزارش اطلاعات آنها، کمتر مفید خواهند شد.
(ورسیکا، ۱۹۸۳) در پژوهش خود بیان می کند که با توجه به تاثیر نا مطلوب فاش سازی، شرکت هایی که در رقابت شدید بازار تولید هستند برای کاهش تهدیدهای چپاول گرانه از سوی رقبا، سیاست هایی را به کار می برند که در آن اطلاعات کمتری فاش شود.

حسابداری

۲-۲- مروری بر مفهوم بنیادی سود و اهمیت آن :

مقوله سود در مباحث حسابداری و مالی با توجه به بحث کیفی آن و همچنین بعنوان ابزاری برای تصمیم گیری از جایگاه ویژه ای برخوردار است همچنین با مروری بر تاریخچه وادبیات کهن دانش حسابداری درمی یابیم که کمتر مفهوم یا پدیده ای، همانند سود مورد بحث و منازعه فراگیر بین تئوریسین ها و متفکران حسابداری و طبقات مختلف حرفه حسابداری و مالی قرار گرفته است. اگر چه مفهوم تعهدی سود به عنوان یک ابزار بنیادی با انتقادهایی مواجه است اما از دیدگاه اطلاعاتی، این مفهوم بیانگر نتیجه فعالیت یک شرکت از دیدگاه حسابداری و مالی میباشد. بر اساس فرضیات “بازار کارا” و همچنین تحقیقات انجام شده مشاهده می شود که سود حسابداری بار و محتوای اطلاعاتی دارد. محاسبه سود حسابداری بعنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت ها و یا اطلاعاتی که در محاسبه آن لحاظ می شود، توسط حسابداران حرفه ای و تحلیل گران و مفسران مالی همواره مورد تاکید قرار داشته است.
اهداف مشخص گزارشگری سود را به شرح زیر می توان برشمرد:
استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازه گیری کارایی مدیریت
استفاده ازمبالغ تاریخی سود (بنا به اصل بهای تمام شده) برای پیش بینی های آتی سود شرکت و توزیع سود سهام درآینده
استفاده از سود بعنوان معیاری برای اندازه گیری دستاوردها و همچنین نشانه ای از تصمیمات آتی مدیریت
استفاده از سود بعنوان مبنایی برای تشخیص مالیات
استفاده از سود برای بررسی و ارزیابی قیمت محصولات واحدهایی که مشمول قیمت گذاری می باشند
استفاده از سود جهت تخصیص منابع توسط اقتصاد دانان.
پژوهشگران و محققین حسابداری اظهار داشته اند که “سود حسابداری”مبتنی بر میثاق ها و قواعدی است که بایست منطقی و با یکدیگر هماهنگ باشد.اگرچه این قواعد و میثاق ها احتمالا انعکاسی از مفهوم “سود اقتصادی” نباشد. به هر صورت مفاهیمی نظیر “تحقق درآمد”، “تطابق”، “حسابداری تعهدی” و “تخصیص بهای تمام شده” را تنها می توان بر اساس قواعد دقیق تعریف کرد زیرا این مفاهیم در دنیای واقعی همتایی ندارند و درک شواهد غیرعینی نیز کار دشواری است.
در بیانیه شماره یک هئیت استانداردهای حسابداری مالی (FASB.1) فرض شده است که سود حسابداری معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد واحد انتفاعی است و می تواند برای پیش بینی گزارشات آتی مورد استفاده قرار گیرد. دیگر صاحبنظران بر این اعتقادند که سود حسابداری از لحاظ کلی، اطلاعاتی مربوط در باره مدل های تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان محسوب می شوند.
طبق رویکرد سنتی ارزشیابی داراییها و بدهیها تنها در صورتی که منتج از معاملات، عملیات و سایر رویدادهای مالی باشد مبنای ثبت قرار می گیرد. در سطح معانی، سود بعنوان معیار کارایی شرکت محسوب می شود. همچنین با مباحث مطرح شده در رابطه با مفهوم سود در سطح ساختاریی و معانی و رفتاری آشنا خواهیم شد. لازم به ذکر است که هنوز متفکران حسابداری به تعریف جامعی که مورد توافق همگان باشد نرسیده اند.در زیر مفاهیم متفاوت سود در سه سطح مورد بررسی قرار می دهیم :

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

۳-۲- مفهوم سود در سطح ساختار ( قواعد و تعاریف)[۳۷]:

حسابداران سود حسابداری را معیاری برای تفسیر رویدادهای دنیای واقعی(سود اقتصادی) می دانند اما معمولا اصول و قواعد حسابداری بر مفروضاتی بنا شده اند که ممکن است با پدیده های دنیای واقعی یا با آثار رفتاری مرتبط نباشد. پس سود گزارش شده توسط شرکتها محصول نهایی استفاده از روش های متفاوت حسابداری می باشد که بیانگر نتیجه فعالیتهای شرکت می باشد. برخی از پژوهشگران بر این عقیده اند که استفاده کنندگان از گزارش سود بایست توجه داشته باشند که تنها در صورتی سود حسابداری قابل درک و استفاده است که نحوه اندازه گیری و قواعد عملیاتی مربوط به آن نیز روشن باشد.

عکس مرتبط با اقتصاد

۴-۲- مفهوم سود در سطح معانی ( ارتباط با واقعیت های اقتصادی[۳۸] ):

طبق این سطح، سود یکی از مفاهیم اقتصادی است که حداکثر کردن آن تحت شرایط معین ساختار بازار، تقاضا برای محصول و اقلام بهای تمام شده ورودی مورد بحث قرار می گیرد. در این جا سود به عنوان معیار کارایی در نظر گرفته می شود.عملیات کارآمد واحد انتفاعی بر جریان جاری سود سهام و همچنین بر به کارگیری سرمایه برای تامین جریان آتی سود سهام اثر می گذارد. بنابراین تمام سهامداران به ویژه سهامداران عادی به کارایی مدیریت علاقه مند می باشند. هدف اندازه گیری کارایی واحد انتفاعی در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی به شرح زیر انعکاس یافته است : ” گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را درباره عملکرد مالی واحد انتفاعی طی دوره مالی ارائه کند “. یکی ار مفاهیم تفسیر شده از واژه کارایی معرف توان نسبی واحد انتفاعی در به دست آوردن حداکثر محصول از مصرف مقدار معینی از منابع و یا تحصیل مقدار معینی محصول از مصرف حداقل منابع و یا ترکیب بهینه منابع در قبال تقاضا و قیمت معین برای محصولات به نحوی است که موجب تحصیل حداکثر بازده برای مالکان شود، می باشد. ضمنا کارایی به هدف واحد انتفاعی نیز بستگی دارد.

۵-۲- مفهوم سود در سطح عمل( نحوه استفاده از آن توسط استفاده کنندگان):

مفاهیم سود در سطح عمل به فرآیندهای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان، واکنش قیمت اوراق بهادار در بازار سرمایه نسبت به سود گزارش شده، تصمیمات مدیریت درباره مخارج سرمایه ای و واکنش مدیریت و حسابداران نسبت به سود مربوط است. بدین ترتیب از سود به عنوان وسیله ای جهت پیش بینی استفاده می شود. در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمده است که سرمایه گذارن، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان علاقمندند که خالص جریان ورود وجه نقد به واحد انتفاعی را در دوره های آتی مورد ارزیابی قرار دهند، اما غالبا سود را برای ارزیابی توان سودآوری، پیش بینی سودهای آتی و یا ارزیابی ریسک سرمایه گذاری یا اعطای وام و اعتبار به واحد انتفاعی مورد استفاده قرار می دهند. بنابراین فرض بر این است که ارتباطی بین سود گزارش شده و گردش وجوه نقد، شامل توزیع وجه نقد در بین سهامداران، وجود دارد. تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است که نشان می دهد سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش های تاریخی، در مقایسه با سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش های جاری، به منظور پیش بینی ارزش های آتی مناسب تر است. ضمنا سود های محاسبه شده به دو روش بالا، نسبت به سودهای محاسبه شده بر مبنای ارقام تعدیل شده به واسطه تغییر سطح قیمت ها مرجح می باشد.
حال برآنیم اهمیت سود را با توجه به موارد فوق مورد بررسی قرار دهیم و برای این سوال که اهمیت سود تا چه اندازه است پاسخی جامع پیدا کنیم.پاسخ این سوال که به دیدگاه ما مربوطه بستگی دارد. اگر ما تمام منابع اطلاعاتی را که در تعیین قیمت سهام تاثیر گذار می باشند در نظر بگیریم سودها تنها قسمت کمی از این منابع را تشکیل می دهند. با وجود این، سودها نیز حداقل به اندازه ی سایر منابع اطلاعاتی نقش دارند، به ویژه اگر واکنش قیمت سهام را نسبت به نوعی اعلام سود که بطور متوالی صورت می گیرد، در نظر بگیریم. علاوه بر این، سایر داده ها ممکن است که منابع اطلاعاتی درباره سود باشند. حال اگر سودها به عنوان اطلاعات مهم در نظر گرفته شوند، طبیعی است که سرمایه گذاران سعی کنند تا اطلاعات دیگر را که در پیش بینی سود مؤثرند، به دست آورند.
باید یادآوری شود که شواهد تجربی نشان نداده اند که قیمت ها مستقیماً به سودها واکنش نشان می دهند. برای مثال سایر داده ها اغلب با اعلام سود همراه می باشند. تغییرات سود ممکن است همبستگی بالایی را با تغییرات قیمت نشان دهند چون آنها با سایر داده ها که قیمت ها نسبت به آنها واکنش نشان می دهند، همبستگی دارند. لذا باید گفت که اهمیت سود هنوز به خوبی روشن نیست.

۶-۲- ثبات و پایداری سود :

 

۱-۶-۲- ثبات سود (سود دائمی)

مفهوم ثبات سود (سود دائمی) در تحلیل و ارزیابی اوراق بهادار بسیار با اهمیت است. در تحلیل اوراق بهادار، به منظور ارزشیابی و شناسایی سود دائمی شرکت و ارزیابی سهام عادی آن، از سود حسابداری استفاده می شود. با وجود این، مفهوم سود دائمی و همچنین مفهوم سود اقتصادی بیش از هر چیز، یک مفهوم ارزیابی است. ویژگی کلیدی این است که ارزش و سود دو روی یک سکه هستند.
سود طی دوره در مقابل جریانات نقدی به عنوان عامل تعیین کننده ای جهت ارزیابی در توانایی پرداخت سود سهام می باشد. FASB عقیده دارد که سود حسابداری بهتر از جریانات نقدی فعلی توانایی پرداخت سود سهام را اندازه می گیرد. در ادبیات مربوط به تحلیل اوراق بهادار، انگیزه استفاده از سود حسابداری به عنوان یکی از پارامترهای مدل ارزیابی اوراق بهادار، از این باور نشات گرفته است که سود حسابداری (خصوصاً زمانی که تعدیل و تفسیر شده باشد) معیاری برای «ظرفیت پرداخت سود» شرکت می باشد.
بر این اساس، ادبیات تحلیل اوراق بهادار به ویژگی دائمی بودن سود اقتصادی علاقمند می باشد. سود دائمی جریان سود پرداختی را که بتوان بطور دائم پرداخت نمود، منعکس می نماید. لذا، بردار سودهای پرداختی واقعی آتی، بدون توجه به نحوه و نیز مدت زمان آن، سودهای دائمی نامیده می شود که به یک عدد اسکالر تبدیل شده است.
به دو دلیل خطای اندازه گیری در سود حسابداری رخ می دهد.
۱- بکارگیری روش های مختلف در یک شرکت به عنوان یک مجموعه فعالیت های یکسان
۲- بکارگیری یک روش برای فعالیت های مختلف.
این دو مورد، دلیل اصلی عدم تساوی سود حسابداری و سود اقتصادی و نیز بیانگر آن است که چرا سود حسابداری ممکن است نتواند توانایی پرداخت سود شرکت را منعکس نماید.پس می توان نتیجه گرفت که سود حسابداری نه تنها به روش های حسابداری، بلکه به نرخ رشد نیز بستگی دارد.

۲-۶-۲- اجزای دائمی در مقابل اجزاء موقتی سود

دلایل متعددی برای عدم همبستگی کامل یا به عبارت دیگر کمتر بودن حساسیت تغییرات قیمت نسبت به تغییرات سود وجود دارد :
۱- علاوه برسودهای جاری، منابع اطلاعاتی دیگری درباره ی سودهای تقسیمی آتی و سودهای آتی وجود دارد. اگر چه سودهای جاری یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی هستند ولی تنها منبع اطلاعاتی نیستند. اقامه ی دعوی، پاداش های قراردادی، کشف نفت، مخارج سرمایه ای آتی، کشفیات مورد انتظار، اعطای پروانه برای کار در یک منطقه خاص و… مثالهایی از وقایعی هستند که ممکن است بر سودهای آتی اثر بگذارند ولی در سودهای جاری منعکس نشده باشند.
۲- عوامل دیگری برای تغییرات قیمت وجود دارد که مربوط به تغییر در سودها و یا سودهای تقسیمی آتی، نیستند. مثل تغییر در نرخ بهره و صرف ریسک.
۳- تغییرات سودها، عوامل موقتی را که سودهای سال جاری را تحت تاثیر قرار می دهند ولی انتظار می رود که حداقل قسمتی از سطح سودهای مورد انتظار آتی را تغییر ندهد، منعکس می کنند.
۴- تغییراتی در سود هر سهم (EPS) رخ می دهد که انتظار نمی رود قدرت پرداخت سود نقدی شرکت را تغییر دهد. مثل تغییر روش استهلاک و یا اتکا به حسابداری بر مبنای بهای تمام شده.
اگر سرمایه گذاران احساس کنند که یک قسمت از سود، شامل یک جز موقتی است، نسبت قیمت به سود (P/E) اوراق بهادار تغییر می کند. نتایج حاصل از تحقیق نسبت های قیمت به سود (P/E) که به وسیله “بیور و مورس” در سال ۱۹۷۸ انجام شد، نشان می دهد که سهامی که دارای نسبت P/E بالایی در پایان سال مالی بوده اند، دارای رشد کمی در سود آن سال و دارای رشد بالایی در سود سال آتی بوده اند، و بالعکس.این دقیقاً همان رفتاری است که انتظار می رفت یعنی اگر (۱) سرمایه گذاران احساس کنند که یک قسمتی از سود دائمی نیست و (۲) سودها طوری رفتار کنند که گویا دارای قسمت غیر دائمی هستند، به همین خاطرنسبت P/E کمتر خواهد شد.
ثبات و تکرارپذیری از عوامل مؤثر بر کیفیت سود هستند چرا که شرکت های دارای سود منظم و ثابت در مقایسه با شرکت های با سود نا منظم و پرنوسان از کیفیت بالایی بر خوردارند. هر چه سود منظم و تکرار پذیر باشد پیش بینی سود های آتی آن راحت تر و قابلیت اتکای بالاتری خواهد داشت چرا که در پیش بینی سود های آتی شرکت، فاکتور های همچون عوامل غیر عادی و نا منظم سود سال جاری در نظر گرفته نمی شود. یعنی اینکه اقلام درآمدهای غیرعادی وغیرمستمر(غیرمترقبه) از پیش بینی سود کنار گذاشته می شوند. زیرا هدف، پیش بینی و تضمین میانگین سود های تکرار پذیر در سال های آتی و ایجاد قابلیت مقایسه مناسب است و عناصری که در این راستا نیستند از این فرایند حذف می شوند. در این زمینه (گراهام، ۱۹۸۹) معتقد است که سودهای ناشی از فعالیت های احتمالی، نا گهانی و غیر منتظره نسبت به سودهای ناشی از فعالیت عادی و مستمر از ثبات و پایداری کمتری بر خوردارند. از دیدگاه آنان کیفیت سود را می توان به زمینه بالقوه رشد سود، دقیق و به دنبال آن به میزان احتمال تحقق سود های آتی مرتبط داشت و این که ارزش هر سهم هر شرکت علاوه بر سود سهم سال جاری، به انتظارات از آینده شرکت، قدرت سودآوری سال های آتی به ضریب اطمینان نسبت به آن بستگی دارد.
(برنارد و استوبر،۱۹۸۹) نیز بر این باورند که کیفیت سود بستگی به بخشی از بازده به دست آمده از منابع تکرار پذیر، باثبات و با دوام دارد. از نظر (لیپ، ۱۹۸۶) واکنش به عناصر سود بستگی به ثبات رابطه بین آن عناصر و ارزش ذاتی آن عناصر سود دارد.از نظر(گرین،۱۹۹۹) شرکت هایی که قدرت پیش گویی بالایی دارند از کیفیت سود بالایی برخوردارند. مری لانچ[۳۹] نیز کیفیت بالای سود را بالا بودن ثبت بازده به کل سرمایه و نزدیکی سود به نقد و میزان تکرارپذیری آن مربوط می داند.

۳-۶-۲- ابزارهای مدیریت سود

مدیران شرکتها ممکن است به روش های مختلفی روی سودهای گزارش شده اثر بگذارند و آنرا کنترل نمایند. ابزارهای مدیریت سود به آن دسته روشها یا ابزارهایی گفته میشود که با بهره گرفتن از آنها مدیران میتوانند روی سودهای گزارش شده اثر بگذارند. پژوهشگران، ابزارهای مدیریت سود را از زوایا و دیدگاه های مختلف، به روش های متفاوت و در طبقهبندیهای متنوعی مورد بررسی قرار دادهاند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




مارشال و زهر (۲۰۰۰) نیز هوش معنوی را استعداد ذاتی میدانندکه انسان در حل مسائل معنوی و ارزشی خود به کار میگیرد و زندگی را در حالت گسترده از غنا و معنا قرار میدهد. آنان ویژگی های هوش معنوی رشدیافته را اینگونه بیان نمودند:
۱) درجه بالایی از خودآگاهی؛
۲) ظرفیت انعطاف پذیر بودن (سازگاری فعال و خودانگیز)؛
۳) ظرفیت رویارویی با درد و متعالی نمودن آن؛
۴) گرایش آشکار به پرسیدن سؤالهای چرا یا چگونه میشود و جستجوی پاسخهای اساسی؛
۵)ویژگی الهام گرفتن از رؤیا و ارزشها؛
۶) گرایش به دیدن پیوندهایی بین چیزهای گوناگون (کل نگر بودن)؛
۷) عدم تمایل به آزار و اذیت؛
۸) مستقل از زمینه بودن که فعالیت برخلاف عرف را تسهیل میکند (به نقل از رقیب و همکاران، ۱۳۸۷).
جدول۲-۸ : ابعاد هوش معنوی بر اساس دیدگاه زهر و مارشال (ویگلسورث، ۲۰۰۲: ۲؛ بنقل از جهانی، ۱۳۸۹: ۴۹-۵۰).

 

 

 

خودآگاهی
بدانید واقعاً که هستید و چگونه با دنیای پیرامون خود ارتباط برقرار میکنید
تعیین ارزشها و چشم انداز (آرمان- گرایی)
نهایت انسانیت ما در چشم انداز و ارزشهای ما مشخص خواهد شد.
قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها
کنار آمدن با اشتباهات و مشکلات و درس گرفتن از آنها.
کل نگری
مشاهده ارتباط بین چیزها و امور: مشتاق بودن نسبت به همه چیز
تنوع پذیری
کنار آمدن با تنوع، برای مثال دیدن جنبه های متفاوت هر فرد و تشویق به دانستن ارزش این تفاوتها و شکرگزاری بابت آنها
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

مستقل بودن(شهامت)
واژه ای روانشناسانه که به معنای شهامت است نه سازگاری و همرنگ جماعت شدن، داشتن شجاعت کافی برای عمل برخلاف عرف رایج (استقلال از محیط)تمایل به پرسیدن چرا؟
پرسیدن سوالات اساسی و یافتن پاسخهای بنیادینقابلیت چارچوب بندی دوباره موضوعات
مشاهده پدیده ها در زمینه ای وسیعترخودجوش بودن
انجام اعمال بر اساس بینش خود و پاسخگو بودن بابت آنها به دنیا و عمل نکردن بر اساس ترس و هوس

از دیدگاه واگن (۲۰۰۲) یکی از ابعاد هوش معنوی شناخت و بصیرت افراد نسبت به خویشتن است که افراد با استفاده ازاین شناخت و بصیرت به تنظیم هیجانات خود می پردازند از طرف دیگر تا افراد از نظر هوش هیجانی در سطح بالایی قرار نداشته باشند نمی توانند از ویژگی هایی مثل صداقت و بخشش و غیره برخوردار باشند.
ناصری (۱۳۸۶) هشت مولفه هوش معنوی به نام شکیبایی، باورها و اعمال معنوی و مذهبی، معنا و هدف در زندگی، اولوهیت، آرامش دورن، تجربیات معنوی، شناخت خود و بخشش را به عنوان مولفه های اصلی هوش معنوی در غالب فرهنگ ایران در نظر گرفت.
از نظر ولمن[۶۰] (۲۰۰۱) هوش معنوی عبارت است از ظرفیت انسان برای پرسیدن سوال هایی درباره معنای زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند به هم پبوسته بین هر کدام از ما و جهانی که در آن زندگی می کنیم.
در نگاه او، هوش معنوی از هفت عامل تشکیل شده است:

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

  1. مراقبت: توجه به فرایندهای بدنی از قبیل تغذیه، مراقبه منظم و تمرین هایی مثل یوگا و تای چی؛
  2. روشن فکری: درگیری ذهنی با خواندن موضوعات معنوی و متون مقدس و بحث درباره آنها؛
  3. الوهیت: بیانگر احساس پیوند با خداوند، یک قدرت برتر با یک منبع از نیروی الهی است؛
  4. معنویت دوره کودکی: بیانگر علایق و فعالیت های معنوی زمان کودکی می باشد؛ از جمله حضور در مراسم مذهبی و خواندن متون مقدس توسط والدین؛
  5. ادراک فراحسی: تجربه هایی که از آن به حس ششم یا فراطبیعی یاد می شود؛
  6. ضربه روانی: آگاهی معنوی که به واسطه رخ دادن تجربیات دردناک برای خود یا نزدیکان بدست می آید؛
  7. توجه به اجتماع: انجام فعالیت های معنوی مثل کمک مالی یا کار داوطلبانه ای که به سود جامعه خواهد بود.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




پس این عاطفه است که شعر کودک را، پربار و استوار میکند و کودک با آن شعر راحتتر ارتباط برقرار میکند . اگر کاربرد حالات عاطفی در شعر از دنیای کودکان خارج نباشد، شعر کودک در ذهن خوانندگانش تأثیر گذارتر خواهد بود.
کودکان نیز همچون بزرگان دارای اندوه و شادی هستند. از عذاب دوستان خویش اندوهگین و از مرگ نزدیکان نیز آزرده خاطر میشوند. پس، چه بهتر که شاعران شعر کودک نیز، این واقعیت را در شعرشان بنمایانند، آن گونه که در دنیای واقعی کودکان موجود باشد.
۱۳-۲- صور خیال و نقش آن در شعر کودک
عدهای به دلیل برخورداری شعر کودک از زبان کودکانه، تصوّر میکنند عنصر خیال در آن کاربرد چندانی ندارد، اما باید بدانیم شعر کودک سرشار از تخیّل است.کودک با شب سخن میگوید، با عروسک هم بازی میشود و با آن درد دل میکند. کودک میتواند در ذهن خلاقش همه چیز را خلق کند. درتنهاییاش ممکن است با گل توی باغچهی حیاط هم سخن شود.پس خیال بن مایهی شعر کودک را تشکیل میدهد. و اگر این تصویر خیالی و دور از ذهن در شعر کودک نبود، شاید شعر کودک برای مخاطبانش که بیشتر کودکاند، جذابیت نداشت. راز زیبایی شعر کودک درتخیّل است.
امّا این خیال، صورتهای گوناگونی دارد و با بررسیهایی که در شعر شاعرانی که برای کودک شعر سرودهاند، تشبیه ، استعاره، حسآمیزی و تشخیص را بیشتر از دیگر صورتهای خیال یافتهایم. البته بسامد کاربرد تشخیص در شعر کودک بیگمان، بیشتراز هر یک از صور خیال است و دلیلش ارتباط ذهنی کودک با آن است.
ازآن جایی که این صورتهای خیال در شعر کودک بیشتر نمود دارد، با ارائه نمونههایی از شعرهای کودکانه، نظری به آنها میاندازیم تا مشخص سازیم که صورتهای خیال تا چه اندازه در ساختار شعر کودک تأثیر دارند.
تشبیه در شعر کودک
یکی از زیباترین گونه های صور خیال در شعر، تشبیه میباشد. و قطعاً در شعر کودک نیز کاربرد فراوانی دارد. در گذشته تشبیه را بهگونههای متفاوت دستهبندی میکردند؛ همچون تشبیه مشروط، تشبیه مضمر و… که این گونه های متفاوت، بیتردید حافظهی بسیارقوی و نیرومندی را میطلبید که آنها را
فرا بگیرد و به ذهن بسپارند. «امروزه، اکثر ناقدان شعر به خاطر دوری از هر گونه سردرگمی، تشبیه را به دو گونهی گسترده و فشرده تقسیم میکنند.» (ر.ک. پور نامداریان، ۱۳۷۴، ص ۱۸۲)
الف) تشبیه گسترده: تشبیه گسترده به تشبیهی گفته میشود که عموماً ارکان تشبیه(مثلاً مشبه به،
وجه شبه، ادات تشبیه) در آن یافت میشود و یا ممکن است ادات تشبیه یا وجه شبه حذف شود.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

باد، مثل هزاران کبوتر
گرم بازی است با قایق شاد
می تپد سینه ی بادبان ها
زیر دست نوازشگرباد
(کیانوش، ۱۳۷۰، ص ۷۶)

در این شعر، شاعر باد را مثل کبوتر دانسته است. در واقع پرواز باد را به پرواز کبوتر مانند کرده است تا کودک، بهتر با شعر ارتباط برقرار کند. اگرچه در سراسر این شعر جاندار انگاری و تشخیص حاکم است. «باد گرم بازی است، قایق شاد، سینهی بادبان، دست باد» این گونه تصاویر، زیبایی شعر را زیاد کرده وبه شعر رونق فراوانی بخشیدهاند.
یا:

مثل گنجشکی، دل من
زیر سقف شیروانی است
گوشه ای کز کرده طفلک
هیچ کس پهلوی او نیست.
(کشاورز، ۱۳۷۱، ص ۱۱۷)

در این شعر ، شاعر دل خود را مثل گنجشکی فرض کرده است؛ همان گنجشکی که از تنهایی در گوشهای و یا زیر سقفی کز میکند. مانند کردن دل به گنجشک، یک تشبیه میباشد و ادات تشبیه«مثل » نیز موجب میشود این عنوان، تشبیه گسترده ذکر گردد.

شیرین چو عسل، چو یاس خوشبو
گویم که تو میوهای عجیبی
تعریف تو را چنان که گفتم
هر کس که شنید، گفت: سیبی!
(کیانوش، ۱۳۷۰، ص ۱۸)

کیانوشدر این شعر، از تشبیه گسترده سود جسته و سیب را مثل عسل شیرین و مثل یاس
خوشبو دانسته است و همین تشبیه به شعر آرایش لازم میبخشد و آن را زیباتر میکند.

 

 

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم