بسیاری از پژوهش های پیشین در مورد مدیریت سود، رویکرد محدودی داشته اند. گوردون، هورویتز و میرز (GHM) از سه روش جهت تعیین این که سود هر سهم شرکت، بالاتر یا پایین تر از سطح عادی است، استفاده کردند. نخستین روش با بهره گرفتن از معیار کردن سود نرمال نهفته است ، سپس برای ۲ سال گذشته معیار می شود و با نرخ رشد متوسط صنعت مقایسه می شود. این مقایسه جهت تعیین کمتر یا بیشتر بودن سود شرکت از سطح نرمال، صورت می گیرد. دومین روش، سود ” نرمال ” را با بهره گرفتن از نرخ رشد یک سال معیار شده تعدیل می نماید و سپس سود تعدیل شده را با سود واقعی هر سهم مقایسه می نماید، تا مسیر انحراف از نرمال به دست آید. روش سوم بر مبنای نرخ ارزش دفتری واقعی ضرب می شود تا سود ” نرمال ” به دست آید. سود عادی و واقعی با هم مقایسه می شوند تا مسیر هموارسازی واقعی تعیین شود. در هر روش، معیارها به اختیار داده می شوند.
یافته های آزمون (GHM)، شواهد کمی را برای اثبات این فرضیه که شرکت ها در تلاش برای مدیریت سود می باشند، فراهم می آورد. این یافته ها را می توان به دلیل مشکلات پدید آمده از هموارسازی و یا استفاده از داده ها در دوره زمانی کوتاه می توان دانست. ” GHM ” همچنین یک پژوهش سری زمانی ۱۲ ساله را در شرکت استیل سازی ایالات متحده برای آزمون هموارسازی انجام داد. این پژوهش نیز نتوانست هموارسازی را نشان دهد.
سایر آزمون های انجام شده ( دالبرنز[۱۴]، ۲۰۰۳ ) در زمینه مدیریت سود توسط آرچپیبالد، کوپلن، لیکاسترو و وایت انجام شده است، که در انها سود نرمال یا هدف برای تعیین مجدد سود سال قبل، مورد استفاده قرار می گیرد.
یافته های آنان نیز نتوانست به گونه ای قوی مدیریت سود را اثبات کند، به احتمال زیاد به این علت که آزمون ها، طوری طراحی نشده بود که بتواند الگوهای مدیریت سود ( که با بهره گرفتن از ابزارهای اختیاری گوناگون جهت کاهش نوسان های سود گزارش شده در طول زمان مورد بررسی قرار گرفته بود ) را شناسایی کنند.
به جز پژوهش کپلند[۱۵] در سال ۱۹۹۵، سایر آزمون ها بر اساس تجزیه و تحلیل موردی شرکت ها در یک سال خاص صورت گرفت و همگی آن ها در شناسایی تلاش های مکرر شرکت ها در مدیریت سود، نا توان بودند. کپلند راه گریزی برای این مشکل یافت ؛ وی روش پژوهش خود را با بهره گرفتن از چندین دوره پشت سر هم طراحی کرد. اما یافته ها نشان داد که شرکت ها به سختی در دوره های سری زمانی پژوهش او ( ۲ تا ۸ سال ) اقدام به مدیریت سود می کنند. هر چند که شواهد کوپلند در خصوص مدیریت سود کلی می باشند، ولی یافته های پژوهش او نشان داد که افزایش در دوره زمانی باعث کاهش خطاهای ناشی از طبقه بندی غلط هموارسازی می گردد. وایت از آزمون دیگری استفاده کرد و در آن ارزش های یک دوره ده ساله را به عنوان معیار سود نرمال، مورد بررسی قرار دارد. هم خطوط منحنی و هم خطوط لگاریتمی، گزارش شدند و بالاترین ضریب تعیین برای مدل هموار سازی شرکت ها مورد استفاده قرار گرفت. این ازمون ها بر اساس تاثیرهای سود هر سهم برای یک سال خاص که از گزارش های سالانه بدست آمده، طراحی شده بود. یافته های وی نشان می دهد که، شرکت های با سود هموارتر، از روش های حسابداری اقلام تعهدی استفاده کرده بودند. (کوشینگ[۱۶] ۱۲۷ : ۱۹۸۸) تاثیرات تغییر در روش های حسابداری را بر سود هر سهم در ۶۶۶ گزارش حسابرسی مشروط در سال ( ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۶ ) مورد بررسی قرار داد. با بهره گرفتن از میانگین وزنی سود ۴ دوره قبلی، نتیجه گیری کرد که زمان انجام تغییرات با اهمیت که باعث مشروط شدن گزارش حسابرسی شده بود، باعث مدیریت سود شده است. به طور مشابه، (داشر و ملکن[۱۷]، ۲۸ : ۱۹۹۵ ) آزمونی را در شرکت های شیمیایی انجام دادند که یافته هایشان وجود مدیریت سود در این شرکت ها را اثبات کرد. آزمون آن ها شامل داده های ۶ و ۱۱ سال بود. آنان کاهش در نوسان های سود را با بهره گرفتن از روند لگاریتمی متغیر های هموارسازی مورد آزمون قرار دادند. این یافته ها به کمک روش تحقیق سری زمانی و ابزارهای هموارسازی به دست آمده است.
در پژوهش تازه ای (بورفیلد و کومیسکی[۱۸]، ۲۰۰۲ ) داده های سری زمانی ۱۰ دساله جهت شناسایی وجود و تعیین میانگین نرخ رشد شرکت های مورد استفاده قرار گرفت و از سود های شرکت ها نیز جهت اطمینان از مدیریت سود استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هموارسازی به میزان کمی انجام می شود، هر چند روایی آزمون نیز خیلی بلا نبود.
اگر بخواهیم از دید کلی به پژوهش های صورت گرفته در خصوص سنجش مدیریت سود نگاه کنیم، پژوهش های قبلی در خصوص تعیین رفتار مدیریت شود، بر توضیح روش های حسابداری جهت آزمون روابط میان یک متغیر روش حسابداری و تعدادی متغیر توصیفی، تمرکز داشته اند. در تعریف متغیر روش حسابداری ( اسپوهر، ۲۰۰۴ ) چهار رویکرد زیر بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار گرفته است :
تک رویه ای (برای مثال، هگزمن[۱۹] و زمیجویسکی[۲۰]، ۱۹۸۱)
چند رویه ای (برای مثال، هگزمن و زمیجویسکی، ۱۹۸۱؛ پرس و وین تراپ[۲۱]، توماس و جونز[۲۲]، ۱۹۹۶)
خالص تعهدی (برای مثال، هیلی، ۱۹۸۵، دانجلو[۲۳]، ۱۹۸۸)
اقلام اختیاری از کل اقلام تعهدی (برای مثال، جونز، ۱۹۹۱)
سه تعریف نخست از روش های حسابداری به علت ضعیف بودنشان مورد انتقادات شدید قرار گرفته اند و در نتیجه باعث نتیجه ضعیف در آزمون های انجام گرفته شده اند (واتز و زیمرمن[۲۴]، ۱۹۹۰، اسپوهر[۲۵]، ۲۰۰۴)، (دچو، سلون و سوئیتنی[۲۶]، ۱۹۹۵) عملکرد نسبی پنج روش اقلام معوق اختیاری را هیلی، دانجلو، و جونز

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

تعدیل شده برای آگاهی از مدیریت سود، مورد ارزیابی قرار دادند. براساس چهار سری از آزمون های انجام گرفته، به این نتیجه رسیدند که نسخه تعدیل شده روش (جونز، ۱۹۹۱) آزمون قوی تری برای بررسی مدیریت سود می باشد. از این رو در این مقاله از روش چند قسمتی تعدیل شده (جونز، ۱۹۹۱) برای اندازه گیری اقلام معوق اختیاری استفاده گردید.
پژوهشهای دیگری که در زمینه بررسی مدیریت سود و قیمت گذاری کالا انجام شده که به شرح ذیل است:
در پژوهش (گراهام و همکاران[۲۷]، ۲۰۰۵) بررسی شده است که مدیریت سود فراگیر می باشد. آنها گزارش می دهند که اکثریت قریب به اتفاق مدیران به هموارسازی سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی یا تعهدی برای تحت تاثیر گذاشتن قیمت سهام و حق بیمه زیان شرکت اعتراف کردند.
در پژوهش (اسکیننر و سلاون[۲۸] ۲۰۰۲)، نشان می دهند که مدیران سود را دستکاری می کنند تا از آشکار شدن ارزش واقعی شرکتهایشان جلوگیری کنند زیرا بازارهای مالی گزارش سود کمتر از حد انتظار را به شدت تنبیه می کنند.
در پژوهش (کالینز و هریبار[۲۹]، ۲۰۰۵) و (دچو و همکاران[۳۰]، ۱۹۹۶) به جنبه های مختلف مدیریت سود پرداخته اند. تمرکز اصلی این کار مبنی بر انگیزهها برای دستکاری در سودها در بازارهای سرمایه است مانند افزایش قیمت سهام و بدست آوردن وهزینه های مالی کمتر. در پژوهش (رانگن و وانگ[۳۱]، ۱۹۹۸)، (توهه و همکاران[۳۲]۱۹۹۸)، (آدامز و همکاران[۳۳]، ۲۰۰۹) (یو و همکاران[۳۴]، ۲۰۰۶) و (ویلیامز و پری[۳۵]، ۱۹۹۴و۲۰۰۶) اثبات کرده است که مدیریت سودهای گزارش شده برای تحت تاثیر قرار دادن تصمیمات تامین کنندگان سرمایه خارجی انتخاب شده اند. به طور خاص، برخی تحقیقات گزارش می دهند که مدیران برای معتدل سازی پیشنهادات سهام، پیشنهادات عمومی اولیه و فراهم آوری تامین مالی سهام و برای برآورده کردن الزامات قانون، سود قبلی را بیشترمی کنند در حالیکه سود کمتربه قبل از خریداری مدیریت می شوند.
در پژوهش (گرتنر و همکاران[۳۶]، ۱۹۸۳) به بررسی دو کانال(کانال افشای اطلاعات، و کانال اثر انضباطی) پرداخته است که که از طریق آن مشاور رقابتی می تواند شفافیت سود های گزارش شده را تحت تاثیر قرار دهد. تصمیم فاش سازی اطلاعات اساسی و شفاف در مورد آینده نگری شرکت به هزینه ها و سودهای شرکت بستگی دارد. تعدادی از مدل های نظری پیش گویی می کنند که شرکت هایی که در صنایعی هستند که رقابت در آن شدید است برای گزارش اطلاعات آنها، کمتر مفید خواهند شد.
(ورسیکا، ۱۹۸۳) در پژوهش خود بیان می کند که با توجه به تاثیر نا مطلوب فاش سازی، شرکت هایی که در رقابت شدید بازار تولید هستند برای کاهش تهدیدهای چپاول گرانه از سوی رقبا، سیاست هایی را به کار می برند که در آن اطلاعات کمتری فاش شود.

حسابداری

۲-۲- مروری بر مفهوم بنیادی سود و اهمیت آن :

مقوله سود در مباحث حسابداری و مالی با توجه به بحث کیفی آن و همچنین بعنوان ابزاری برای تصمیم گیری از جایگاه ویژه ای برخوردار است همچنین با مروری بر تاریخچه وادبیات کهن دانش حسابداری درمی یابیم که کمتر مفهوم یا پدیده ای، همانند سود مورد بحث و منازعه فراگیر بین تئوریسین ها و متفکران حسابداری و طبقات مختلف حرفه حسابداری و مالی قرار گرفته است. اگر چه مفهوم تعهدی سود به عنوان یک ابزار بنیادی با انتقادهایی مواجه است اما از دیدگاه اطلاعاتی، این مفهوم بیانگر نتیجه فعالیت یک شرکت از دیدگاه حسابداری و مالی میباشد. بر اساس فرضیات “بازار کارا” و همچنین تحقیقات انجام شده مشاهده می شود که سود حسابداری بار و محتوای اطلاعاتی دارد. محاسبه سود حسابداری بعنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت ها و یا اطلاعاتی که در محاسبه آن لحاظ می شود، توسط حسابداران حرفه ای و تحلیل گران و مفسران مالی همواره مورد تاکید قرار داشته است.
اهداف مشخص گزارشگری سود را به شرح زیر می توان برشمرد:
استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازه گیری کارایی مدیریت
استفاده ازمبالغ تاریخی سود (بنا به اصل بهای تمام شده) برای پیش بینی های آتی سود شرکت و توزیع سود سهام درآینده
استفاده از سود بعنوان معیاری برای اندازه گیری دستاوردها و همچنین نشانه ای از تصمیمات آتی مدیریت
استفاده از سود بعنوان مبنایی برای تشخیص مالیات
استفاده از سود برای بررسی و ارزیابی قیمت محصولات واحدهایی که مشمول قیمت گذاری می باشند
استفاده از سود جهت تخصیص منابع توسط اقتصاد دانان.
پژوهشگران و محققین حسابداری اظهار داشته اند که “سود حسابداری”مبتنی بر میثاق ها و قواعدی است که بایست منطقی و با یکدیگر هماهنگ باشد.اگرچه این قواعد و میثاق ها احتمالا انعکاسی از مفهوم “سود اقتصادی” نباشد. به هر صورت مفاهیمی نظیر “تحقق درآمد”، “تطابق”، “حسابداری تعهدی” و “تخصیص بهای تمام شده” را تنها می توان بر اساس قواعد دقیق تعریف کرد زیرا این مفاهیم در دنیای واقعی همتایی ندارند و درک شواهد غیرعینی نیز کار دشواری است.
در بیانیه شماره یک هئیت استانداردهای حسابداری مالی (FASB.1) فرض شده است که سود حسابداری معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد واحد انتفاعی است و می تواند برای پیش بینی گزارشات آتی مورد استفاده قرار گیرد. دیگر صاحبنظران بر این اعتقادند که سود حسابداری از لحاظ کلی، اطلاعاتی مربوط در باره مدل های تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان محسوب می شوند.
طبق رویکرد سنتی ارزشیابی داراییها و بدهیها تنها در صورتی که منتج از معاملات، عملیات و سایر رویدادهای مالی باشد مبنای ثبت قرار می گیرد. در سطح معانی، سود بعنوان معیار کارایی شرکت محسوب می شود. همچنین با مباحث مطرح شده در رابطه با مفهوم سود در سطح ساختاریی و معانی و رفتاری آشنا خواهیم شد. لازم به ذکر است که هنوز متفکران حسابداری به تعریف جامعی که مورد توافق همگان باشد نرسیده اند.در زیر مفاهیم متفاوت سود در سه سطح مورد بررسی قرار می دهیم :

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

۳-۲- مفهوم سود در سطح ساختار ( قواعد و تعاریف)[۳۷]:

حسابداران سود حسابداری را معیاری برای تفسیر رویدادهای دنیای واقعی(سود اقتصادی) می دانند اما معمولا اصول و قواعد حسابداری بر مفروضاتی بنا شده اند که ممکن است با پدیده های دنیای واقعی یا با آثار رفتاری مرتبط نباشد. پس سود گزارش شده توسط شرکتها محصول نهایی استفاده از روش های متفاوت حسابداری می باشد که بیانگر نتیجه فعالیتهای شرکت می باشد. برخی از پژوهشگران بر این عقیده اند که استفاده کنندگان از گزارش سود بایست توجه داشته باشند که تنها در صورتی سود حسابداری قابل درک و استفاده است که نحوه اندازه گیری و قواعد عملیاتی مربوط به آن نیز روشن باشد.

عکس مرتبط با اقتصاد

۴-۲- مفهوم سود در سطح معانی ( ارتباط با واقعیت های اقتصادی[۳۸] ):

طبق این سطح، سود یکی از مفاهیم اقتصادی است که حداکثر کردن آن تحت شرایط معین ساختار بازار، تقاضا برای محصول و اقلام بهای تمام شده ورودی مورد بحث قرار می گیرد. در این جا سود به عنوان معیار کارایی در نظر گرفته می شود.عملیات کارآمد واحد انتفاعی بر جریان جاری سود سهام و همچنین بر به کارگیری سرمایه برای تامین جریان آتی سود سهام اثر می گذارد. بنابراین تمام سهامداران به ویژه سهامداران عادی به کارایی مدیریت علاقه مند می باشند. هدف اندازه گیری کارایی واحد انتفاعی در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی به شرح زیر انعکاس یافته است : ” گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را درباره عملکرد مالی واحد انتفاعی طی دوره مالی ارائه کند “. یکی ار مفاهیم تفسیر شده از واژه کارایی معرف توان نسبی واحد انتفاعی در به دست آوردن حداکثر محصول از مصرف مقدار معینی از منابع و یا تحصیل مقدار معینی محصول از مصرف حداقل منابع و یا ترکیب بهینه منابع در قبال تقاضا و قیمت معین برای محصولات به نحوی است که موجب تحصیل حداکثر بازده برای مالکان شود، می باشد. ضمنا کارایی به هدف واحد انتفاعی نیز بستگی دارد.

۵-۲- مفهوم سود در سطح عمل( نحوه استفاده از آن توسط استفاده کنندگان):

مفاهیم سود در سطح عمل به فرآیندهای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان، واکنش قیمت اوراق بهادار در بازار سرمایه نسبت به سود گزارش شده، تصمیمات مدیریت درباره مخارج سرمایه ای و واکنش مدیریت و حسابداران نسبت به سود مربوط است. بدین ترتیب از سود به عنوان وسیله ای جهت پیش بینی استفاده می شود. در بیانیه شماره یک هیئت استانداردهای حسابداری مالی آمده است که سرمایه گذارن، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان علاقمندند که خالص جریان ورود وجه نقد به واحد انتفاعی را در دوره های آتی مورد ارزیابی قرار دهند، اما غالبا سود را برای ارزیابی توان سودآوری، پیش بینی سودهای آتی و یا ارزیابی ریسک سرمایه گذاری یا اعطای وام و اعتبار به واحد انتفاعی مورد استفاده قرار می دهند. بنابراین فرض بر این است که ارتباطی بین سود گزارش شده و گردش وجوه نقد، شامل توزیع وجه نقد در بین سهامداران، وجود دارد. تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است که نشان می دهد سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش های تاریخی، در مقایسه با سودهای گذشته محاسبه شده بر اساس ارزش های جاری، به منظور پیش بینی ارزش های آتی مناسب تر است. ضمنا سود های محاسبه شده به دو روش بالا، نسبت به سودهای محاسبه شده بر مبنای ارقام تعدیل شده به واسطه تغییر سطح قیمت ها مرجح می باشد.
حال برآنیم اهمیت سود را با توجه به موارد فوق مورد بررسی قرار دهیم و برای این سوال که اهمیت سود تا چه اندازه است پاسخی جامع پیدا کنیم.پاسخ این سوال که به دیدگاه ما مربوطه بستگی دارد. اگر ما تمام منابع اطلاعاتی را که در تعیین قیمت سهام تاثیر گذار می باشند در نظر بگیریم سودها تنها قسمت کمی از این منابع را تشکیل می دهند. با وجود این، سودها نیز حداقل به اندازه ی سایر منابع اطلاعاتی نقش دارند، به ویژه اگر واکنش قیمت سهام را نسبت به نوعی اعلام سود که بطور متوالی صورت می گیرد، در نظر بگیریم. علاوه بر این، سایر داده ها ممکن است که منابع اطلاعاتی درباره سود باشند. حال اگر سودها به عنوان اطلاعات مهم در نظر گرفته شوند، طبیعی است که سرمایه گذاران سعی کنند تا اطلاعات دیگر را که در پیش بینی سود مؤثرند، به دست آورند.
باید یادآوری شود که شواهد تجربی نشان نداده اند که قیمت ها مستقیماً به سودها واکنش نشان می دهند. برای مثال سایر داده ها اغلب با اعلام سود همراه می باشند. تغییرات سود ممکن است همبستگی بالایی را با تغییرات قیمت نشان دهند چون آنها با سایر داده ها که قیمت ها نسبت به آنها واکنش نشان می دهند، همبستگی دارند. لذا باید گفت که اهمیت سود هنوز به خوبی روشن نیست.

۶-۲- ثبات و پایداری سود :

 

۱-۶-۲- ثبات سود (سود دائمی)

مفهوم ثبات سود (سود دائمی) در تحلیل و ارزیابی اوراق بهادار بسیار با اهمیت است. در تحلیل اوراق بهادار، به منظور ارزشیابی و شناسایی سود دائمی شرکت و ارزیابی سهام عادی آن، از سود حسابداری استفاده می شود. با وجود این، مفهوم سود دائمی و همچنین مفهوم سود اقتصادی بیش از هر چیز، یک مفهوم ارزیابی است. ویژگی کلیدی این است که ارزش و سود دو روی یک سکه هستند.
سود طی دوره در مقابل جریانات نقدی به عنوان عامل تعیین کننده ای جهت ارزیابی در توانایی پرداخت سود سهام می باشد. FASB عقیده دارد که سود حسابداری بهتر از جریانات نقدی فعلی توانایی پرداخت سود سهام را اندازه می گیرد. در ادبیات مربوط به تحلیل اوراق بهادار، انگیزه استفاده از سود حسابداری به عنوان یکی از پارامترهای مدل ارزیابی اوراق بهادار، از این باور نشات گرفته است که سود حسابداری (خصوصاً زمانی که تعدیل و تفسیر شده باشد) معیاری برای «ظرفیت پرداخت سود» شرکت می باشد.
بر این اساس، ادبیات تحلیل اوراق بهادار به ویژگی دائمی بودن سود اقتصادی علاقمند می باشد. سود دائمی جریان سود پرداختی را که بتوان بطور دائم پرداخت نمود، منعکس می نماید. لذا، بردار سودهای پرداختی واقعی آتی، بدون توجه به نحوه و نیز مدت زمان آن، سودهای دائمی نامیده می شود که به یک عدد اسکالر تبدیل شده است.
به دو دلیل خطای اندازه گیری در سود حسابداری رخ می دهد.
۱- بکارگیری روش های مختلف در یک شرکت به عنوان یک مجموعه فعالیت های یکسان
۲- بکارگیری یک روش برای فعالیت های مختلف.
این دو مورد، دلیل اصلی عدم تساوی سود حسابداری و سود اقتصادی و نیز بیانگر آن است که چرا سود حسابداری ممکن است نتواند توانایی پرداخت سود شرکت را منعکس نماید.پس می توان نتیجه گرفت که سود حسابداری نه تنها به روش های حسابداری، بلکه به نرخ رشد نیز بستگی دارد.

۲-۶-۲- اجزای دائمی در مقابل اجزاء موقتی سود

دلایل متعددی برای عدم همبستگی کامل یا به عبارت دیگر کمتر بودن حساسیت تغییرات قیمت نسبت به تغییرات سود وجود دارد :
۱- علاوه برسودهای جاری، منابع اطلاعاتی دیگری درباره ی سودهای تقسیمی آتی و سودهای آتی وجود دارد. اگر چه سودهای جاری یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی هستند ولی تنها منبع اطلاعاتی نیستند. اقامه ی دعوی، پاداش های قراردادی، کشف نفت، مخارج سرمایه ای آتی، کشفیات مورد انتظار، اعطای پروانه برای کار در یک منطقه خاص و… مثالهایی از وقایعی هستند که ممکن است بر سودهای آتی اثر بگذارند ولی در سودهای جاری منعکس نشده باشند.
۲- عوامل دیگری برای تغییرات قیمت وجود دارد که مربوط به تغییر در سودها و یا سودهای تقسیمی آتی، نیستند. مثل تغییر در نرخ بهره و صرف ریسک.
۳- تغییرات سودها، عوامل موقتی را که سودهای سال جاری را تحت تاثیر قرار می دهند ولی انتظار می رود که حداقل قسمتی از سطح سودهای مورد انتظار آتی را تغییر ندهد، منعکس می کنند.
۴- تغییراتی در سود هر سهم (EPS) رخ می دهد که انتظار نمی رود قدرت پرداخت سود نقدی شرکت را تغییر دهد. مثل تغییر روش استهلاک و یا اتکا به حسابداری بر مبنای بهای تمام شده.
اگر سرمایه گذاران احساس کنند که یک قسمت از سود، شامل یک جز موقتی است، نسبت قیمت به سود (P/E) اوراق بهادار تغییر می کند. نتایج حاصل از تحقیق نسبت های قیمت به سود (P/E) که به وسیله “بیور و مورس” در سال ۱۹۷۸ انجام شد، نشان می دهد که سهامی که دارای نسبت P/E بالایی در پایان سال مالی بوده اند، دارای رشد کمی در سود آن سال و دارای رشد بالایی در سود سال آتی بوده اند، و بالعکس.این دقیقاً همان رفتاری است که انتظار می رفت یعنی اگر (۱) سرمایه گذاران احساس کنند که یک قسمتی از سود دائمی نیست و (۲) سودها طوری رفتار کنند که گویا دارای قسمت غیر دائمی هستند، به همین خاطرنسبت P/E کمتر خواهد شد.
ثبات و تکرارپذیری از عوامل مؤثر بر کیفیت سود هستند چرا که شرکت های دارای سود منظم و ثابت در مقایسه با شرکت های با سود نا منظم و پرنوسان از کیفیت بالایی بر خوردارند. هر چه سود منظم و تکرار پذیر باشد پیش بینی سود های آتی آن راحت تر و قابلیت اتکای بالاتری خواهد داشت چرا که در پیش بینی سود های آتی شرکت، فاکتور های همچون عوامل غیر عادی و نا منظم سود سال جاری در نظر گرفته نمی شود. یعنی اینکه اقلام درآمدهای غیرعادی وغیرمستمر(غیرمترقبه) از پیش بینی سود کنار گذاشته می شوند. زیرا هدف، پیش بینی و تضمین میانگین سود های تکرار پذیر در سال های آتی و ایجاد قابلیت مقایسه مناسب است و عناصری که در این راستا نیستند از این فرایند حذف می شوند. در این زمینه (گراهام، ۱۹۸۹) معتقد است که سودهای ناشی از فعالیت های احتمالی، نا گهانی و غیر منتظره نسبت به سودهای ناشی از فعالیت عادی و مستمر از ثبات و پایداری کمتری بر خوردارند. از دیدگاه آنان کیفیت سود را می توان به زمینه بالقوه رشد سود، دقیق و به دنبال آن به میزان احتمال تحقق سود های آتی مرتبط داشت و این که ارزش هر سهم هر شرکت علاوه بر سود سهم سال جاری، به انتظارات از آینده شرکت، قدرت سودآوری سال های آتی به ضریب اطمینان نسبت به آن بستگی دارد.
(برنارد و استوبر،۱۹۸۹) نیز بر این باورند که کیفیت سود بستگی به بخشی از بازده به دست آمده از منابع تکرار پذیر، باثبات و با دوام دارد. از نظر (لیپ، ۱۹۸۶) واکنش به عناصر سود بستگی به ثبات رابطه بین آن عناصر و ارزش ذاتی آن عناصر سود دارد.از نظر(گرین،۱۹۹۹) شرکت هایی که قدرت پیش گویی بالایی دارند از کیفیت سود بالایی برخوردارند. مری لانچ[۳۹] نیز کیفیت بالای سود را بالا بودن ثبت بازده به کل سرمایه و نزدیکی سود به نقد و میزان تکرارپذیری آن مربوط می داند.

۳-۶-۲- ابزارهای مدیریت سود

مدیران شرکتها ممکن است به روش های مختلفی روی سودهای گزارش شده اثر بگذارند و آنرا کنترل نمایند. ابزارهای مدیریت سود به آن دسته روشها یا ابزارهایی گفته میشود که با بهره گرفتن از آنها مدیران میتوانند روی سودهای گزارش شده اثر بگذارند. پژوهشگران، ابزارهای مدیریت سود را از زوایا و دیدگاه های مختلف، به روش های متفاوت و در طبقهبندیهای متنوعی مورد بررسی قرار دادهاند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...