کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



آبهای خاکستری ما، بیانگر خفقان و سانسور شدید و مزاحمت های فرهنگ ارشاد و کمبود امکانات است. در حالی که روشنفکران و نویسندگان بزرگ زحمات زیادی کشیدند تا این هویت حفظ شود. نویسنده به زحمات گلشیری و دربدری ها او اشاره می کند. روانی پور خود سالها در مکتب گلشیری بود و در کارگاه داستان او داستان خوانده است. روانی پور متأثر است از اینکه فرهنگ ما آدمهای چون گلشیری را خیلی زود از دست داد و چندسال طول می کشد تا استخوان های کسی چون گلشیری خاک شود.
«حرفهای نویسنده آلمانی را نمی فهمد، درباره داستان او حرف می زند، حالا باید به ترجمه آلمانی داستان گوش بدهد، بعد خودش قسمت هایی از داستان را به فارسی بخواند، گوش نمی دهد. چیزی نمی فهمد، به گلشیری فکر می کند به تقلایی که می کرد تا یک گله جا پیدا کند برای داستان خوانی، همیشه در بدری بود و همیشه دستی با داستان به طرفش دراز، آخرش توی خانه خودش و خانه این و آن ادامه می داد، می توانست ادامه ندهد، لجبازی نکند و بنشیند و بنویسد اما نکرد، نمی توانست ببیند، این بود که رفت ….. (همان،۸۱:۱۳۸۰).
روانی پور به شرایط نامساعد نویسندگان و کنترل های شدیدی که بر رفت و آمدهای آنان می شود نیز اشاره می کند. اگر کتاب چاپ نمی شود حرف سیاسی زدن نیز ممنوع بود. «تمام مرده هایی که حالا زیر آبهای دریا دورهم جمع شده اند و حرف می زنند یا گوشه ای برای خودشان تنها نشسته اند سعی می کنند با گیاهان دریایی و یا لاشه صدف های مرده جای زخم گلوله را خوب کنند و سیگاری بودند».(همان،۱۰۳:۱۳۸۰). روانی پور در داستان نازلی به انتقاد از کسانی که با فرهنگ ایرانی آشنایی ندارند می پردازد«فقط که این نیست، عرق بیدمشک و قورمه سبزی و چهارشنبه سوری، ته همه این چیزها، روح و روان ما خوابیده، روح و روان له شده ما، مثلاً تو چقدر باید میان ما بگردی تا بفهمی تمام کارهایی که ما در طول زندگی می کنیم برای از بین بردن یکدیگر است، نه زنده نگه داشتن هم» (روانی پور،۵۲:۱۳۸۱). او معتقد است فرهنگ ایرانی ریشه در روح و روان ایرانیان دارد اما در دنیایی ریاکاری همه چیز به نابودی کشیده می شود حتی فرهنگ کهن ایرانی. روانی پور معتقد است غیر ایرانی حتی اگر زبان فارسی بداند باز هم نمی تواند با فرهنگ ایرانی ارتباط برقرار کند زیرا این فرهنگ با خون ایرانیان عجین است. این فرهنگ نتیجه سال ها جنگ و گریزها و در کل شکست ها و پیروزی هاست.
«و این را تو که از پاریس آمده ای نمی دانی، حتی اگر دانشجوی زبان فارسی باشی، چون زبان فارسی منهای ما، منهای این قومی که دائم به هم تعظیم می کنند و به روی هم لبخند می زنند، هیچ مفهومی ندارد. زبان فارسی فقط زبان فارسی نیست، زبان فارسی یعنی سنگ، رودخانه و هوا، دعواهایی که از سه چهارهزار سال پیش توی هوا موج می زند و خنده ها و جنگ ها و گریزها و عشق ها و شکست ها، زبان ما تاریخ ماست و تاریخ ما زندگی ما که هنوز ادامه دارد» (همان،۵۲:۱۳۸۱).
۳-۳-۶-اندیشه جنگ
یکی از محورهای اندیشگی در داستان های دهه ۶۰ و ۷۰ مسأله جنگ است. رویکرد نویسندگان حوزه داستان و رمان به مسأله جنگ در دو محور قابل بررسی است: دسته ای که فقط به مسائل جنگ پرداخته اند و ادبیات مقاومت را پدید آورده اند. دسته دوم ادامه دهندگان سنت پیش از خود هستند و به دنبال پیروی از نویسندگان دهه سی دست به قلم شده اند. از آنجا که ادبیات هر کشوری تحت تأثیر فرهنگ و جریان ها و حوادث مهم آن سرزمین قرار می گیرد و ناخودآگاه این مسائل در ادبیات چهره خود را به نمایش می گذارند در آثاری که در حوزه دوم نوشته شد جنگ انعکاس پیدا کرده و پیامدهای آن نویسندگان این حوزه را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
روانی پور از نویسندگانی است که در جریان دهه ۶۰ شروع به نوشتن کرد و سنت پیش از خود را ادامه داد. او نیز چون هموطنانش نتوانست آثارش را به دور از مسائل پیرامونش به نگارش درآورد. صدای بمب و موشک همان قدر که مردم کشورش را ترساند او را نیز تحت تأثیر قرار داد. این تأثیر در داستان های روانی پور نیز جلوه گر شد. اولین بار در داستان «مانا، مانای مهربان» روانی پور از ناوی جوانی صحبت می کند که بر روی ناوچه ای روی دریا مورد هدف موشک های لایزری قرار گرفته است و با بیان نوستالژی وار از آبی دریایی که بر اثر ترکیدن لوله های نفت و آلوده شدن دریا به نفت و قیری که لای موهایش چسبیده است می میرد، صحبت می کند (ر.ک.روانی پور،۱۳۶۹الف:۹۹). روانی پور همچنین حضور دشمن در خاک ایران را با تشبیه به کوسه هایی که به ساحل آمده اند بیان می کند«گفتم: تو چطور نمی دانی؟ دریا پر از کوسه است، کوسه هایی که شبیه ماهی هستند، آن قدر شبیه که تا به آنها نزدیک نشده باشی و نفس به نفسشان نداده باشی، نمی فهمی، آنوقت هم کار تمام است» (همان،۱۳۶۹الف:۹۹) «دریا پر از کوسه بود، کوسه هایی که در کار جویدن دریا، همه چیز را به آتش کشیده اند. کوسه های که روی خشکی بودند» (همان،۱۳۶۹الف:۱۰۴-۱۰۳). روانی پور در داستان های بعدیش به مسایل جنگ با نگاهی متفاوت تر می پردازد. آوارگی مردمی مرزنشین که آواره شهرها می شوند و قحطی و گرسنگی، همچنین تحریم های اقتصادی، سیاسی و نظامی از پیامدهای بارز جنگ است که در داستان های او انعکاس پیدا کرده است.
«هروس» داستان خانواده ارمنی است که در دهات مرزی زندگی می کنند و با اولین شلیک توپ شهر را ترک می کنند. هروس از دوستش جدا می شود. روانی پور در این داستان به بیان حس وطن دوستی اقلیت هایی ایرانی و هم چنین آسیب های جنگ که نه تنها شامل حال ایرانیان بلکه تمام کسانی که در ایران زندگی می کردند، می پردازد. هاسمیک از وطن دل نمی کند اما به خاطر جدایی هروس و دوستش علی که باعث و بانی اش هاسمیک است سالها خود را سرزنش می کند «صدای دور دست توپها بود و هروس که با مشت به سینه هاسمیک می زد و نمی خواست با آنها برود با هلن خواهرش و هاسمیک که پاهایش برهنه بود و داشت او را به طرف کامیونی می کشید. وقتی سوار شدند او را محکم گرفت تا خودش را نیندازد پایین به طرف پسرک که داشت گریه می کرد» (روانی پور،۱۳۶۹ج:۵۵). اگرچه هاسمیک هروس را از سرزمینی که دوست دارد جدا می کند اما خود نیز دلش راضی به این کار نیست. هاسمیک تا خطر را حس نکرده است به هیچ قیمتی حاضر نمی شود آوارگی را تحمل کند. چون او نیز عاشق جنوب و نخل های بلند و خاک های داغ و شوره بسته است«آن روزها هلن که هنوز حالش خوب بود از چیزی نمی ترسید و توی گوش هاسمیک مرتب نمی گفت: «ماما، تمام دهات ارومیه خالی شده و … ماما اینقدر نگو وطن…. هاسمیک خیلی وقت بود که می دانست خاکهای داغ و شوره بسته و نخلهای بلند را دوست دارد».(همان،۱۳۶۹ج:۵۷)
اگرچه هاسمیک، هروس را از جنوب و جنگ و دوستش جدا می کند اما این عشق در دل هروس خاموش نمی شود. «هروس در تهران همیشه با بچه های جنوب است و از آن زمان که قصه علی را می فهمد که تیر در شکمش کمانه می کند و خود را روی سیم خاردار می اندازد تا دیگران از رویش رد شوند، نگاهش عوض می شود و از حالت التماس به خشم و کینه بدل می شود» (همان،۱۳۶۹ج:۵۵)
هروس در تمام سال هایی که از علی، جنوب و جنگ جدا می شود ذهنش پر از خاطرات و عشق به وطن است و برای لحظه ای که از دست زندانبان خود فرار کند لحظه شماری می کند. هروس در تمام سال هایی که خبر نوجوانی که راه عبور همرزمانش می شود تا معنای ایثار و از خود گذشتگی را زنده کند می شنود هر روز چون پرنده ای دستانش را باز می کند و خودش را به زمین می اندازد و فریاد می کشد و هاسمیک در خیال خود که روزی تمام می شود، اما برخلاف انتظار هاسمیک آن زمان که هروس خبر حمله و پیشروی مجدد نیروهای دشمن را می شنود آماده می شود و به سوی جنوب حرکت می کند.
«ظهر ساعت دو بود که رادیو خبر را گفت، اول خلاصه و بعد کامل، هاسمیک هری را بغل کرد هروس که دیگر بزرگ بود و فریاد کشید: دیدی … دیدی اگه رفته بودی؟ اما دو روز بعد جرئت نکرد او را ببوسد، مردی که خم شده بود و بند کفشهایش را می بست. و آنها تا پادگان حمیدیه رسیده بودند. هروس گفت: ماما…. این رادیو دروغ می گه …. شهرو دوباره گرفتن» (همان،۱۳۶۹ج:۵۹).
هروس اخبار پذیرش قطعنامه و آتش بس را دروغ می داند چون نیروهای دشمن در حال پیشروی هستند. او روانه جنگ می شود اما آنچه که هاسمیک را در تمام این سالها عذاب می دهد چهره ها، نگاه ها و یادهایی است که برای آزار آدمی مانده بود (ر.ک.همان۱۳۶۹ج:۵۸).
روانی پور از اینکه جوانان قربانی خودخواهی ابر قدرتها می شوند احساس نگرانی می کنند و آنچه جنگ را در نگاه او نازیبا می کند، تصاویر و یادگارهای به جا مانده از جوانانی است که به زودی به صورت پوستری بر روی دیوار و یا در تابلوی بالای قبرها خودنمایی می کنند.
داستان «سه تصویر» به عواقب جنگ می پردازد. سوای از کشته شدن جوانان، قحطی ، گرسنگی و بیوه شدن زنان جوان که در جامعه جنگ زده در ناامنی به سر می برند از مسایل مورد توجه روانی پور است. روانی پور با به تصویر کشیدن داستان زنی جوان که پنج شنبه هایش را در بهشت زهرا می گذراند و در حقیقت هفته را به امید پنج شنبه به پایان می برد به عوامل مخرب جنگ اشاره می کند.
قهرمان داستان روانی پور در شکّ و تردیدی کشنده به سر می برد. در جدال زندگی و فراموشی خاطرات، فراموشی آنچه که تا دیروز برایش باارزش بود. فضای داستان سرشار از غم و افسردگی است. روانی پور با توصیفات ویژه خود، فضای سال های جنگ را به خوبی ترسیم می کند. قبرستانی که مدام بزرگتر می شود و کوههایی که بوی غم و حسرت از آنان به مشام می رسد و انسان هایی که روح زندگی در آنان مرده است. افسرده و خاک آلوده حرکت می کنند. «زن خاموش دستی به گونه هایش کشید و بلند شد. نگاهش روی کوهها سرید کوههایی که انگار در انتظار نعش هایی که از راه برسند روبه جبهه های جنوب، روبه جبهه های غرب گردن کشیدند و دسته زنجیر زن از روبرو می آمد» (همان،۱۳۶۹ج:۸۱). آنچه در این سال ها دیدن آن برای مردم عادی شده است دیدن جسدهای فراوان بود و بدتر از آن نگاه بهت زده زنان عزادار است «گونه های خشک شده با موهای پریشان، لبانی که دیگر نمی لرزید. مجسمه های سنگی، سنگی سیاه و دور» (همان،۱۳۶۹ج:۸۲). اما آنچه که در این داستان مدّنظر روانی پور است شکّ و تردید زنی است که با هر آنچه که از شوهرش در خاطرش هست زندگی می کند و تمام وقایع که بعد از شهادت همسرش اتفاق افتاده برای او غریب و ناآشناست.
در این میان تنها چیزی که از آن روز به یادش مانده است، صدای زنی است که او را دلداری داده است و بیوه شدن او را یادآوری کرده است.
«از آن همه هیاهو و شیون، صدای زنی را شنیده بود، ناآشنا. و چهره همو به یادش مانده بود، دو تا چشم لوچ زیر چادری سیاه: «مگه تو تنهای زن …. چندین و چند هزار بیوه شدن». «بیوه» از آن همه کلمات پا در هوا، که در ذهنش ماسیده و یخ می زد و در آن فضای سیاه غبارآلود فقط این کلمه در ذهنش ماند و دید که تنهاست، نیمه تنش نبود، یک دست بود، دستی که در هوا معلق مانده بود. بلاتکلیف، در انتظار دستی که تا ابد گم شده بود…..» (همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
زن حتی موفق نشده بود برای آخرین بار همسرش را ببیند.
«نگذاشته بودند که او را برای آخرین بار ببیند، مردش را، نیمه دیگرش را که بلند بالا بود و چهار شانه، چشمان سیاهی داشت و خنده ای کودکانه! توی آن مستطیل چوبی چیزی نبود…. هیچ وقت چیزی نبود. هر پنچ شنبه می آمد، می آمد و دوست می داشت خاطراتش را در کنار آن سنگ که سرد بود و نا آشنا مرور کند. سنگی که نمی دانست کی و چه کسی یا چه چیزی زیر آن مدفون است»(همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
به اعتقاد زن «تابوت باریک بود و سبک، راحت روی موج خون روی شانه ها تکان می خورد و هیچ سنگین نبود. باریک بود و هیچ کس نمی توانست در آن جا بگیرد مگر اینکه نباشد، اصلاً نباشد»(همان،۱۳۶۹ج:۸۲). به اعتقاد او «مرگ نمی تواند کسی را آنقدر لاغر کند، جمع کند که در این مستطیل چوبی جای بگیرد… این جعبه های چوبی همیشه خالی اند و راحت بلند می شوند، روی دستها سر می خورند تا برسند به گودالی، یک گودال باریک. جعبه های خالی، گودالهای خالی» (همان،۱۳۶۹ج:۸۲).
به اعتقاد روانی پور بدن های این جوانان آنقدر زیر ترکش خمپاره له و تکه تکه می شود که چیزی از آن باقی نمی ماند و این سبک بودن تابوت ها، اشاره به پیکرهای تکه تکه شده و از بین رفته آنان دارد. او معتقد است در این تابوت ها جز پوتین نیست. این باور معطوف به این نکته است که در جنگ پیکر بسیاری از شهداء مفقود شدند و تنها چیزی که از آنان به دست خانواده هایشان رسید پلاک ها، لباس ها و اشیائی از این قبیل بود که به جای آنان دفن می شد« ندیده بودش و آن طور که بعدها شنید وقتی که می توانست به دیگران گوش بدهد: «:تابوت سبک بود. انگار فقط پوتینی توی آن باشد.» (همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
قهرمان داستان هرگاه در کنار این سنگ که برایش ناآشناست قرار می گیرد بر شک و تردیدش افزوده می شود و نمی تواند از خطوط پراکنده ذهنش چیزی منسجم بسازد.
«وقتی به اینجا می رسید، به این شک کشنده و مرموز، همه چیز در ذهنش می شکست، درهم می شد و می گریخت.
چشمان سیاه ، لبخند کودکانه و بلند بالای مرد، مردی که یکروز بود و حالا تصویری تکه تکه، خطوطی مبهم و پراکنده و او نمی توانست همه را یکجا جمع کند و چیزی از آن بسازد، شکلی که با آن انس گرفته بود…. و هرچه زمان می گذشت هرچه دور می شد، خطوط پراکنده تر می شدند….» (همان،۱۳۶۹ج:۸۳).
زندگی و فراموش کردن آنچه که روزی بوده است، از مسائلی است که نویسنده در این داستان برآن تأکید می کند. به اعتقاد روانی پور آنچه که باعث رنج زن می شود گریز او به سوی زندگی است و جدالی که در درون او برای حفظ خاطرات هست؛ جدالی که بین مرگ و زندگی است. عادت زندگی همه چیز را در دل انسان به فراموشی می سپارد. روانی پور در «اهل غرق» نیز به این نکته در زندگی خیجو اشاره می کند «مرگ حتی اگر مرگ نابسامان مه جمال باشد، عادت زندگی را دل آدمیان نمی کشد» (روانی پور،۱۳۶۹ب:۳۷۵).جای پای زندگی را به آسانی نمی توان پاک کرد. انسان خواهان زندگی است در مسیر زندگی نمی توان از آنچه که اتفاق می افتد دوری گزید در این مسیر تصاویر جای همدیگر را می گیرند و زمانی متوجه می شوی که همه آنچه را که روزی مقدس بوده است در بده و بستان زندگی به فراموشی سپرده ای.
«و می ترسید در ذهن زنی که ضجه می کشد حک شود و تصاویر، تصاویر جدید، تصویرهای کهنه را عقب می زنند و این است که خطوط می شکند و گم می شوند و هر تصویری می تواند خطی را بشکند و گم کند تا آنجا که به رنگ چشمان مردت شک کنی … سیاه بود یا سبز….؟» (روانی پور،۱۳۶۹ج:۸۴). در گریز انسان به سوی زندگی خواه ناخواه همه چیز فراموش می شود و از جنگ جز یادگارها و سرپناه های زنگ خورده چیزی باقی نمی ماند. چیزی که قهرمان داستان از دیدن آن وحشت دارد و خواهان آن نیست«سرپناه های قدیمی زنگ زده بود سرپناه های چندساله که بالای قبرها ساخته بودند تا باد و باران تصاویر و یادبودهای زندگی را خراب نکند اما می کرد، می دانست و بعد بیقراری و پریشانی و می دانست که این به خاطر باد و باران نیست چیز دیگری بود، از درون، از گریز آدمی به سوی زندگی، زندگی؟؟» (همان،۱۳۶۹ج:۸۵). روانی پور در پایان داستان نگرانی خود را از اینکه کسی دربدر دنبال خاطرات بگردد تا جایی که نتواند بفهمد حقیقت چیست این گونه بیان می کند.
«روبروی یکی از عکسها ایستاد: علی در منزل نامزدش (معشوقه اش) در تکزاس. خانه ای سفید و بزرگ و چمنزاری سبز، علی دست به قد در میان سبزه ها و دخترک کو؟ اصلاً می داند و یا دیگر به خاطر نمی آورد. حتماً فراموش کرده است. آنجا زمان سرعت بیشتری دارد و له می کند، همه چیز را و نمی گذارند که درنگ کنی و دربدر به دنبال خطوط شکسته بدوی تا وقتی که خودت هم ندانی که اصلاً بوده است یا نه و آنجا همه چیز خلاصه می شود به شکل کارت پستال و بعد نگاهی، لبخندی …این علی ایرانی بود… پرشین…. پرشین و حالا در وطنش ….دور، جایی دور زندگی می کند، زندگی؟!» (همان،۱۳۶۹ج:۸۵).
روانی پور برای کودکانی که در ابتدای جذب تصاویر هستند احساس نگرانی می کند از اینکه اینها نیز روزی باید عکس بگیرند و بعد فقط عکسی و خنده ای از آنان باقی می ماند و همه چیز فراموش می شود.
«و کودکانی که پشت شیشه ها به بیرون خیره می شدند، دو کف دست چسبیده به شیشه ها و چشمان بی خیال، بی خیال و خالی از خاطره و چه خوب که در ابتدای جذب تصاویر و خاطره ها هستند و چه خوب و چه بد…. بسیار بد که سرانجام قد می کشند و عکس می گیرند در هوا با لباسهای رزمی و یا کنار ژیانی و باید گرفت، عکس را باید گرفت، آن لحظه که می خندی و بعد فراموشت می شود که خندیده ای و برای چه؟» (همان،۱۳۶۹ج:۸۸).
آنچه در این شرایط نگران کننده تر است ناامنی است که زنان باید در این جامعه تحمل کنند، زنانی که شوهرانشان را از دست داده اند و از این به بعد باید بار زندگی را بر دوش کشند. روانی پور در ادامه داستان به حوادثی که در مسیر زندگی این زن در کمین اوست اشاره می کند. در بازگشت از بهشت زهرا مرد خریدار بر سر راه او قرار می گیرد، مردی که در نگاه او همه این زنان به زودی آنچه را که برایشان اتفاق افتاده فراموش می کنند و به زندگی عادی بازمی گردند، از دید روانی پور در نگاه این زنان هنوز حالت انتظار را می توان دید و قهرمان داستان او در پایان با عکسی که جوان کاراته باز در میان موج باد به او نشان می دهد از مرد خریدار جدا می شود و به سوی خانه رهسپار می گردد، عکسی که به او راه خانه را نشان می دهد.
آنچه که روانی پور در این داستان بیان می کند تنهایی زنان شهداء، بی سرپناهی آنان و باور نکردن آنچه که برایشان اتفاق افتاده است، در کنار اینان مرد خریدار ترسیم می شود که هر هفته برای هوسبازی خود راهی بهشت زهرا می شود. سرمایه داری او باعث می شود که بدون هیچ درد و رنجی در کشوری که رنج و سختی در لایه های آن رسوخ کرده است به زندگی خود ادامه بدهد. روانی پور بارها به مسائل جنگ اشاره می کند و در کنار آن از مرفهان بی درد سخن به میان می آورد که در بحبوبه جنگ به فکر مال اندوزی و بیشتر کردن ثروت خود بودند. انسان های فرصت طلب که در این شرایط نامساعد برای روزهای مساعد خود، تلاش می کردند.
«اولی گفت: ارزان است نان نیست که گران باشد». دومی گفت: «دندشان نرم حالا بنشینند و غصه بخورند» و دکتر مهرسای فریاد کشید: «آخر چرا این همه گران، یک تابوت نباید این همه گران باشد». و صدای مرد فروشنده :«یکبار مصرفه می دونی، این مرده ها، مرده های غریبی هستن، باید با تابوت خاکشون کنی، غسل که ندارن» (روانی پور،۱۸۹:۱۳۸۳).
این ها مردان عجیبی هستند و در سرشان چیزهایی عجیبی می گذشت. روانی پور آنان را که رهسپار میدان جنگ می شوند و به راحتی مرگ را می پذیرند عجیب می داند همچنین به قداست آنان توجه دارد.
روانیپور به عکس نظریه بعضی از تحلیل گران مسائل جنگ ، نویسنده ضدجنگ نسیت. اگرچه با بیان بعضی ویژگی های داستان های جنگ، دل فولاد او را جزء آثار ضد جنگ معرفی می کنند ولی در واقع چنین نیست (ر.ک.بارونیان،۱۵۲:۱۳۸۷) او نیز چون مردم دیگر از صدای توپ و موشک وحشت دارد و از اینکه می بیند عده ای از جوانان کم سن و سال جان خود را در راه دفاع از وطن تقدیم می کنند غصه می خورد. آنچه بیشتر نویسنده را تحت تأثیر قرار می دهد، کمبود مواد غذایی و چشمان گرسنه مردم است و بدتر از آن بی مسئولیتی عده ای از هموطنانش است که در این شرایط نامساعد تنها به فکر نجات جان خویش هستند.
«انگار شهر ارواح بود. مردم آهسته با هم حرف می زدند و آرام حرکت می کردند و نگاهشان به آسمان …. خطی سفید، در آسمان آبی… خطی سفید… و این صدا مال چه بود، از کجا آمده بود؟ ناگهان شهر مانند درختی که ریشه اش کوبیده شود تکان خورد و صدای وحشت زده خانم سرهنگ را شنید. حمله، حمله هوایی و رادیویی که دور دست باز شده بود و آژیر خطر و برقها که ناگهان رفت» (روانی پور،۲۳۴:۱۳۸۳).
روانی پور نگران است از اینکه می بیند عده ای بعد از هر حمله هوایی خدا را شکر می کنند که به طرف آنان و دوستانشان نخورد «آری خدا را شکر که به خیر گذشت، روی سرما نریخت و چه مهربان است که از ما گذشت و این شهر بی دفاع و بی پناه تاکی؟» (همان،۲۳۷:۱۳۸۳). بدتر از همه اینها کمبود مواد غذایی و احتکار است. «و صف بود، صفی دراز و سیاه و چشمهای هراسان و گرسنه و گونیها که خالی می شد و کیسه ها که پر می شد و مرد فروشنده که دم به دم سنگهای ترازو را عوض می کرد» (روانی پور،۱۳۶۹ج:۸۷).
روانی پور با گریزی به تاریخ ایران و دوره قاجار به مسائلی از قبیل تحریم اقتصادی، محاصره و کمبود مواد غذایی که در زمان جنگ توسط دشمنان انقلاب اتفاق افتاد اشاره می کند. جنگ ایران و عراق در شرایطی شروع شد که ایران هنوز گرفتار حوادث انقلاب بود و زیر بار تحریم های گوناگون اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار داشت. از طرف دیگر حزب های مختلف در ایران وجود داشت و کشور دچار شرایط بحرانی سختی بود. توده ای ها درصدد بودند تا با کمک کردها اعلام استقلال کنند و حکومت را در دست بگیرند و در داخل کشور نیز اوج هرج و مرج نیروهای انقلابی و دیگر گروه های فعال سیاسی بود. بنی صدر رئیس جمهور وقت خود از کسانی بود که شرایط جنگ را به جهتی هدایت می کرد که خانواده سلطنتی را دوباره بر اریکه قدرت بنشاند و با جوسازی شدید سعی داشت مردم را نسبت به انقلاب بدبین سازد و از طرفی گروه های مختلف دشمن انقلاب و طرفداران بنی صدر در لباس دوستداران انقلاب جریان اقتصادی را به دست گرفته بودند و با احتکار مواد غذایی سعی در انحراف مردم از جریان انقلاب داشتند. نه تنها اینان بلکه سرمایه دارانی که خود را در خطر می دیدند در لباس انقلابیون وارد صحنه شدند و با انبار کردن مواد غذایی و بهداشتی سعی در متزلزل کردن پایه های انقلاب داشتند. در واقع هدف آنان این بود که از داخل به انقلاب ضربه بزنند و به این طریق انقلاب نوپای ملت به بن بست برسد.
«بویی شنید ، بوی نان، بوی گوشت… جایی خرید و فروش حجله می کردند. جایی خرید و فروش تابوت و اینها که از کوچه می آیند چه چیز را زیر لباس خود پنهان کرده اند؟ توی کوچه رفت…. و دری را پیدا کرد. انبارها پر از نان و گوشت و کسانی که ریش داشتند و کسانی که ریش نداشتند قاه قاه خندیدند:اولی گفت: مواد اولیه نیس، شهر در محاصره است، مجبوریم » و دومی گفت: «می توانیم ضربه بزنیم از همین داخل شهر به زودی سقوط می کند.» و دختر کاتب فریاد کشید: «اما مردم از گرسنگی می میرند» اولی گفت: «صلوات بفرستید خانم مرگ آدم ها دست ما نیست.» دومی خندید:«خودشان می خواستند و حالا بکشند» (روانی پور،۱۸۸:۱۳۸۳).
روانی پور به این گونه نقش گروه های مختلف را در انقلاب و روزهای جنگ بیان می کند و ماهیت دشمنانی را که در لباس دوست جلوه گر شده بودند نمایان می سازد. وی با بهره گرفتن از نمادهای اسطوره ای اوضاع آشفته ایران را در جنگ این گونه توصیف می کند «و حالا سال شصت و پنج بود و رستم پنج سال علاف جبهه ها….و می گویند کیکاووس با هواپیما گریخته بود» (همان، ۱۴۷:۱۳۸۳). روانی پور با بهره گرفتن از نماد های اسطوره ای به حوادث جنگ و طولانی شدن آن و حضور نیروهای ایرانی در جنگ اشاره می کند. کیکاووس داستان او بنی صدر است که در پی افشای برنامه هایش مخفیانه فرار می کند و رستم داستان او رزمندگانی است که در جنگ حضور دارند اما با طولانی شدن جنگ سردرگم شده اند. به اعتقاد روانیپور این جنگ نابرابر بود. جنگی بود که مردم خواهان آن نبودند اما قدرت طلبی حاکمان عراقی است که باعث به وجود آمدن جنگ و عواقب آن متوجه دیگران شد.«سیاوش که در بیمارستان عراقی ها معتاد می شود حالا هم باید عواقب جنگ را تحمل کند و هم طرد شدن از خانواده را. روانی پور تاثیر جنگ را نه تنها بر نسل جنگ بلکه بر نسل های دورتر نیز نشان می دهد.» (شیشه گران،۱۳۸۷: ۸۶-۸۵)
نویسنده در همه نابسامانی های اجتماعی، تاریخ و حکومت های تاریخی و خصوصاً مادها را مقصر می بیند (ر.ک.روانی پور،۲۶۳:۱۳۸۳). مادها اولین قومی بودند که به ایران وارد شدند و تشکیل حکومت دادند و به اعتقاد روانی پور جنگ، اسراء و مسائل جنگ ریشه تاریخی دارد و ریشه آن در حکومت مادهاست و کسانی که ادامه دهندگان سنت آنها هستند. کسانی که تشنه قدرت و حاکمیت هستند و دست قدرتمندان است که نمی گذارد جنگ تمام شود. روانی پور به اوضاع جنگ و قطعنامه های گوناگون و شرایط آتش بس که در ابتدای جنگ و بعد از آزادسازی خرمشهر مطرح شد اشاره می کند، همچنین پیمان شکنی نیروهای متخاصم که شرایط آتش بس را اعلام کردند، اما دوباره به مرزها هجوم آوردند.
«دختر کاتب گفت: فرقی نمی کند. آنها کاری به تمام شدن ندارند. می خواهند بکوبند. چرت می گویی! شب و روز التماس می کنند که بیایید و تمامش کنید….خودشان نمی کنند. آخر خرمشهر را مدتهاست گرفته اند از همان روز باید …. زیرش می زنند….. خیال می کنی دوباره می آیند. آخر نمی شود تا ابد جنگید و این همه کشته، جایی باید تمام کرد.» (همان،۲۳۴:۱۳۸۳).
آنچه که روانی پور را از جنگ متنفر می کند نه تنها فقر و بدبختی است بلکه حضور جوانانی است که در فاصله بودن و نبودن هستند، جوانانی که سربند «به کربلا میرویم» بسته اند و عازم جنگ می شوند در حالی که شهر پر از ریا ودروغ وناامنی است.
«به جانب خیابان انقلاب راه افتاد وبه ماشین ها که پشت راه بندان مانده بودند نگاه کرد…اعزام! تا چشم کار می کرد جوانانی که در اتوبوس به جبهه می رفتند. توی پیاده رو ایستاد، فاصله ای میان هستی ونیستی! فکر کرد هرچه بگوید، حتی اگر فریاد بکشد کسی صدایش را نمی شنود و چه چیز نمی گذاشت تا آنها او را ببینند که ایستاده بود و مژه نمی زد و خیال می کرد اگر پلک بزند، دیگر این خیابان نیست و تنها زمین برهوت و سوخته ای است در جنوب با تانک های نیمه سوخته و بدن های پاره شده…چه تفاوتی میان بودن و نبودن بود؟ چه کسی بود و چه کسی نبود؟» (همان،۷:۱۳۸۳).
البته روانی پور بیان می کند که «آنان می روند چون مردان عجیبی هستند و فرق نمی کند توی کله شان چی می گذرد» (همان،۱۳۴:۱۳۸۳). بیمارستان های پر از مجروحین است و کمبود بیمارستان ها ، اتاق های عمل، آمبولانس و دیگر امکانات، بدنهای خسته و خونین و مردمی که به دیدن جسد عادت کرده اند، از دیگر مسائلی است که روانی پور نسبت به آن احساس ناراحتی می کند. در حالی که برای دولتمردان حفظ مالکیت سرزمین و اراضی اشغال شده و مسائل سیاسی مهم و با ارزش است «گذشته از اینها تمام خیابانها سنگربندی است و مردم گروه گروه به جبهه می روند» (روانیپور،۲۴:۱۳۸۱).
جنگ برای روانی پور ناخوشایند است، چون نمی تواند هر روز تصّور کند که «الان جایی را در جنوب یا غرب می کوبند و ذرات سفید و خاکستری مغز سوارکاران روی ماسه ها و یا بر تنه نخل های باروت زده چسبیده است» (روانیپور،۳۴:۱۳۸۳). یا اینکه جوانانی که چون گل در ابتدای جوانی هستند پرپر شوند. «و رفت به جانب گلدان ها و دست روی گل های سرخ و آتشین آن کشید و خندید. آن وقت ها توی گلدان نمی کاشتند و وقتی مهاجمان حمله می کردند… دختر کاتب صورتش را با دو دست گرفت و گریه کرد، تمام گل ها له می شوند. و همه چیز آتش می گرفت. مثل تمام گل های سرخ خرمشهر و آبادان» (همان،۱۷۱:۱۳۸۳).
دیدن عکس هایی که در مراسم چهلم یا سال خود، لبخند می زنند و چشم هایی که عکسشان را توی خیابان ها و کوچه می زنند و از چشم آنان فقط بوی مرگ را می فهمی نه زندگی (ر.ک.همان،۳۷:۱۳۸۳). مردمی که تمام روزهایشان را در پناهگاه به سر می برند و عده ای که آواره شهرها شده اند.«اتاق های عمل که پر شده اند و یا برای حمله رزرو شده اند و آیا در چنین دوره ای که «بچه های مردم گرگر می میرند » (روانی پور،۱۲۰:۱۳۸۰) زندگی ارزشی دارد؟
به اعتقاد روانی پور جنگ فقط بی خانمانی و نابودی است.« او همچنین در این داستان فضای جنگ ایران و عراق را با فضای جنگ زمان زندیه شبیه به هم می داند و سعی در نشان دادن شباهت های آنان دارد. به نظر او، این دو جنگ یک سوارکار غریب دارد و یک خان قاجار که هنوز زنده است. اگر چه داستان های روانی پور با محوریت مسائل زنان روایت می شود و جنگ در حاشیه قرار می گیرد اما مسائلی که نویسنده از جنگ بیان می کند مسائل مهم و با ارزشی است» (شیشه گران،۸۶:۱۳۸۷)
۳-۴-اندیشه فرهنگی و اعتقادی
استفاده از فرهنگ بومی از شگردها و ویژگی های مثبت داستان های منیرو روانی پور است. نگاه نویسنده به آیین ها و فرهنگ بومی در داستان های آبی ها و اهل غرق نگاهی پذیرنده است اما در سنگهای شیطان، کنیزو و سیریا سیریا این نگاه انتقادی و تیز و برنده است. «روانی پور در اهل غرق با بهره گرفتن از فرهنگ ، باورها ، اعتقادهای بومی و خرافی دنیای ذهنی می سازد به گونه ای که خواننده را به دنیایی وهمی و جادویی می برد»(میرعابدینی،۱۱۳۵:۱۳۷۷). وی همچنین دلیل استفاده از فرهنگ بومی را آشنایی خود با این فرهنگ بیان می کند. به اعتقاد او«اگر کسی در مریخ هم زندگی کند حتما با زبان خودش بهتر حرف می زند. همچنین معتقد است ذهن پیچیده انسانی که سالیان سال درگیر این کهن الگو ها و باورها بوده است به راحتی تسلیم خردباوری نمی شود، مگر این که ریشه های که انسان را به سوی این اوهام و خرافه می برد به کلی نابود شود» (روانی پور،۱:۱۳۷۷)
مهمترین مباحث فرهنگ بومی که در آثار خانم روانی پور انعکاس پیدا کرده است عبارت است از:
۳-۴-۱پیشگویی و طالع بینی

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 02:12:00 ب.ظ ]




برخی انقلاب تونس را «انقلاب نان» خوانده اند. به این معنا که بواسطه افزایش قیمت های مواد غذایی در تونس، این دگرگونی ها صورت پذیرفته است. اما به نظر می رسد ریشه های این اعتراضات فراتر از افزایش چند درصدی مواد غذایی باشد. چه آنکه وضعیت اقتصادی مردم تونس وضعیت نسبتا قابل قبولی در مقایسه با کشورهای آن منطقه محسوب می شود.(در ادامه با بررسی شاخص های اقتصادی تونس، این امر به وضوح نشان داده خواهد شد.) بنابراین شاید معیشت بهانه این شورش ها باشد، اما نمی توان از مشکلات معیشتی به عنوان خاستگاه بروز این اعتراضات نام برد. .( صادق الحسینی ،۲۰۱۱)
اگر بخواهیم به بررسی عللی که برای این خشمناکی مردمان از حاکم دیکتاتورشان بیان شده اند بپردازیم، موارد زیر بیشتر به چشم می آیند:
اول؛ افزایش قیمت کالاهای اساسی دوم؛ وجود بیکاری بالا سوم؛ بسته بودن فضای سیاسی و عدم امکان تخلیه اعتراضات مردمی
به نظر می رسد هرکدام از این موارد بخشی از واقعیت را توضیح می دهند. اما خاستگاه این اعتراضات و دگرگونی عظیم در تونس، تضاد میان چارچوب سیاسی و اقتصادی در این کشور است و نه مشکلات اقتصادی و معیشتی.
در مورد افزایش قیمت مواد غذایی، باید دولت این کشور را بی تقصیر دانست. همانطور که گزارشات سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد(فائو) نشان می دهد، در سال و ماه های اخیر، قیمت مواد غذایی در سراسر جهان نسبت به سالهای گذشته افزایش چشمگیری داشته است. بطوری که افزایش قیمت ها در سال ۲۰۱۰ نسبت به سال قبل از آن حدود ۲۰ درصد برآورد شده است. .( صادق الحسینی ،۲۰۱۱)
تحلیل هایی که در این زمینه ارائه شده اند، مبتنی بر کاهش عرضه مواد غذایی در جهان به دلیل کاهش قیمت ها در سال گذشته و نیز بروز شرایط جوی نامساعد و از دست رفتن بخشی از توان بخش کشاورزی برای تولید بوده است. بنابراین افزایش قیمت های جهانی غذا به کشوری همانند تونس که درهای باز تجاری دارد و با دنیای خارج کاملا در ارتباط است نیز وارد شد. اگر این افزایش قیمت ها را علت بروز شورش ها بدانیم، باید پرسید که چرا این افزایش قیمت ها در دیگر کشورهای همسان تونس یا حتی فقیرتر از آن، نه تنها مسبب دگرگونی اساسی سیاسی نبوده اند، بلکه حتی عملا سبب بروز شورش های گسترده نیز نشدند.(بجز در الجزایر که به سرعت فروکش کرد)در باب مدعای دوم یعنی بالا بودن نرخ بیکاری در تونس، همانطور که در جدول شماره ۱ آمده است، نرخ بیکاری این کشور در سال ۲۰۱۰ برابر۱۳٫۳ درصد بوده است. هرچند این نرخ بیکاری، نرخ بیکاری مطلوبی نیست. اما اگر این نرخ بیکاری با نرخ بیکاری در کشورهای همسان تونس مقایسه شود، آن زمان می توان نسبت به چگونگی این نرخ حکم داد. این میزان از نرخ بیکاری در ردیف نرخ بیکاری کشورهایی نظیر اسپانیا(۱۳٫۹درصد)، اردن(۱۲٫۶ درصد)، گرجستان(۱۳٫۶درصد) ،الجزایر و آلبانی(۱۲٫۵درصد) قرار می گیرد. همچنین این نرخ بیکاری از نرخ بیکاری کشورهایی نظیر عمان و بحرین(۱۵ درصد)، قرقیزستان(۱۸ درصد)، گابن(۲۱ درصد)، آفریقای جنوبی(۲۳ درصد)، بوسنی، کامرون، لیبی، موریتانی و مالی(هریک۳۰ درصد)، یمن(۳۵ درصد)، افغانستان و کنیا(هریک ۴۰ درصد)، ترکمنستان(۶۰ درصد) و زیمبابوه(۸۰ درصد) بسیار کمتر است. بنابراین هنگامی که تونس را با کشورهای همسایه و هم قاره ای اش یا همزبانش مقایسه می کنیم، مشخص می شود که نرخ بیکاری این کشور در حد متوسطِ هر یک از این جداول قرار می گیرد و هرچند به لحاظ تئوریک اقتصادی نرخ بیکاری پایینی محسوب نمی شود، اما به لحاظ مقایسه ای نرخ بیکاری چندان بالایی هم نیست .( صادق الحسینی ،۲۰۱۱)
جدول شماره ۱-نرخ بیکاری تونس ۲۰۰۳ -۲۰۱۰ (Source: CIA Fact Book )

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:11:00 ب.ظ ]




در دهه اخیر، بررسی رفتار افراد در محیط کار، توجه محققان را بیش از پیش به خود جلب کرده است. هدف مشترک این مطالعات، تعریف نوعی رفتار است که به موفقیت بلند مدت سازمان کمک می کند (کاسترو و همکاران به نقل از مقیمی،۱۳۸۴).
سازمان ها بدون تمایل کارکنان به همکاری، قادر به توسعه اثربخشی خود نیستند. تفاوت همکاری خودجوش با اجباری، اهمیتی فوق العاده داشته زیرا در حالت اجبار، فرد وظایف خود را در راستای مقررات، قوانین و استانداردهای تعیین شده سازمانی و صرفا در حد رعایت الزامات قانونی انجام می دهد در حالی که در همکاری خودجوش و آگاهانه، افراد کوشش، انرژی وبصیرت خود را در جهت شکوفایی توانایی های شخصی و حتی به نفع سازمان به کار می گیرند. در ادبیات نوین مدیریت به انجام خودجوش وآگاهانه وظایف فراقانی توسط کارکنان، «رفتار شهروندی سازمانی» گفته شده است (زارعی متین وهمکاران، ۱۳۸۵).
بخش اول: رفتار شهروندی سازمانی
۱- تعاریف و مفاهیم
اورگان (۱۹۸۸) رفتار شهروندی سازمانی را نوعی وضعیت مطلوب می پندارد زیرا چنین رفتاری از یک سو، منابع موجود ودر دسترس سازمان را افزایش داده واز سوی دیگر نیاز به مکانیسم های کنترل پرهزینه را کاهش می دهد (به نقل از بیکتون[۲۵] وهمکاران، ۲۰۰۸).
رفتار شهروندی سازمانی با بهره گرفتن از اصطلاح« شهروندی شهری» در فلسفه سیاسی مفهوم سازی شده است. گراهام[۲۶] در سال ١٩٩١ ، با بهره گرفتن از فلسفه کلاسیک و تئوری سیاسی مدرن چندین مورد از اعتقادات و تمایلات رفتاری که با یکدیگر ترکیب می شوند را مورد توجه قرار داد و آن ها را «علائم شهروندی فعال» نامید که سه بخش اساسی مرتبط از مسئولیت های شهروندی شهری را شامل می شود.
*بخش اول احترام به ساختارها و فرایند های منظم را شامل می شود، به این معنی که شهروندان مسئول، اختیار منطقی قانونی را تشخیص داده و از قانون تبعیت می کنند.
*بخش دوم وفاداری است که در آن شهروند علایق جامعه و ارزش های نهفته در آن را به صورت کلی تأمین می کند. شهروندان وفادار جوامع خود را ارتقاء می دهند، آن ها را حفاظت کرده و تلاش زیادی برای نیکی کردن از خود نشان می دهند.
*بخش سوم مشارکت، درگیری مسئولانه و تعادل در اداره جامعه را تحت شرایط قانونی در بر می گیرد. شهروندان مسئول، درباره مسایل کلی که برجامعه تأثیرگذار است اطلاع کافی داشته، اطلاعات و ایده های خود را با سایر شهروندان مبادله کرده و به اداره جامعه کمک می کنند و دیگران را نیز تشویق می کنند که چنین رفتاری داشته باشند.
فیلسوفان سیاسی تشخیص داده اند که شهروندی شهری مسئول، به ترکیب و تعادل سه جزء اطاعت، وفاداری و مشارکت احتیاج دارد. فلسفه سیاسی مطرح می کند که ماهیت ارتباط شهروندان با دولتشان برای رفتار شهروندی آن ها حیاتی است. سه ویژگی مهم چنین ارتباطی عبارتند از تعهد نامحدود[۲۷] ، اعتماد دو طرفه[۲۸] و ارزش های مشترک. اورگان و گراهام اطاعت، وفاداری و مشارکت کارکنان در محتوای سازمانی را تشریح کردند که نتایجی از ارتباط قولنامه ای هستند و این رفتارهای انفعالی، مسئولیت های شهروندی را نشان می دهد و در این میان اورگان این دسته از رفتارها را به عنوان رفتارهای فرانقشی مورد توجه قرار داد.
روند چاپ مقالات نوشته شده در این مقوله قبل از سال ٢٠٠٠ میلادی بسیار اندک بوده است.
تنها ١٣ مقاله دردوره زمانی ١٩٨٣ تا سال ١٩٨٨ در این رابطه به رشته تحریر در آمده است و در طول یک دوره شش ساله میان سالهای ١٩٩٣ و ١٩٩٨ تعداد مقالات نوشته شده در مورد این موضوع به بیش از ١٢٢ مقاله رسید. (توره ، ١٣٨۴ )، با این وجود از سال ٢٠٠٠ به بعد تمایل جهت تحقیقات در مورد رفتار شهروندی سازمانی از حوزه رفتار سازمانی فراتر رفت و موضوعاتی دیگری چون مدیریت منابع انسانی، بازاریابی، مدیریت سلامت و بیمارستآن ها، روانشناسی ارتباطات، قوانین صنعتی و نیروی کار، مدیریت استراتژیک، مدیریت بین الملل اقتصاد و رهبری را نیز در برگرفت از مهمترین کارهای انجام شده در این حوزه ها می توان موارد زیر را بر شمرد:
١- (حوزه منابع انسانی)
(Berman & Motowildo , و( ١٩٩٣ (Murphy &Shiarella,١٩٩٧)،(Hui & Mackenzie,١٩٩٣)
٢ –(حوزه بازاریابی)
و (Mackenzie, podsakoff & Fetter,١٩٩٣) ،(Kelly & Haffman,١٩٩٧)،(Betten court & Brown, (1997)
Mackenzie,podsakoff & Ahearne,
٣) حوزه روانشناسی ارتباطات ۱۹۹۸urroughs & Eby ,
۴) حوزه قوانین صنعتی و نیروی کار) ( ١٩٩٨ (Cappeli & Rogorsky
۵) حوزه مدیریت استراتژیک ( ١٩٩٨,١٩٩٣ (Kim & Mauborgne ,
۶) حوزه مدیریت بین الملل( ١٩٩٠ ( Farh , podsakoff & organ ,
٧) حوزه اقتصاد ( ١٩٩٨ (Tomer ,
٨) حوزه رهبری ( ١٩٩۵(podsakoff, Mackenzie, 1990، (podsakoff, Moorman &Fetter
در تعریف اولیه رفتار شهروندی سازمانی که به وسیله باتمن[۲۹] و اورگان در دهه ١٩٨٠ مطرح شده است به طور کلی آن دسته از رفتارهایی مورد توجه قرار می گیرد که علیرغم اینکه اجباری از سوی سازمان برای انجام آن ها وجود ندارد، در صورت انجام آن ها از جانب کارکنان، برای سازمان منفعت هایی ایجاد می شود. (کوانتز[۳۰] ، ٢٠٠٣، )
در دهه اخیر بسیاری از اصطلاحات برای تشریح چنین رفتاری استفاده شده اند نظیر رفتار شهروندی سازمانی(اورگان[۳۱]، ۱۹۸۳ و گراهام[۳۲] ، ۱۹۹۱) رفتار اجتماعی گرایانه (بریف[۳۳] و موتوویلدو[۳۴]، ۱۹۸۶ ) و رف

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

تار فرانقشی (ون داین[۳۵] و گیومینگز[۳۶]، ۱۹۹۰) خود جوشی سازمانی[۳۷] بریف و جورج ۱۹۹۲) وحتی رفتار ضد نقشی (استیو[۳۸] و باتگر[۳۹]، ١٩٩٠ ) فعالیت های مرتبط با نقش که فراتر از انتظارات توسط فرد انجام می شود به عنوان رفتارهای فرانقش تعریف می شود. این دسته از رفتارها در مواردی توسط برخی از نویسندگان به عنوان رفتار شهروندی در نظر گرفته می شود (آدبایو[۴۰] ، ۲۰۰۵) .
رفتارهای اجتماعی گرایانه شامل طیف وسیعی از رفتارهای کمک کننده بوده و در برگیرنده ی رفتارهای شهروندی سازمانی است، امّا نکته مهم این است که در حالیکه رفتارهای اجتماعی گرایانه برای اعضاء سازمان مفید است، ممکن است جنبه کژکاری برای سازمان داشته باشد. مثلاً ممکن است به فردی در راستای پنهان کردن یک مشکل کاری، کمک شود )مورمن[۴۱] ، ١٩٩۵)،
بریف و موتودیلدو ( ١٩٨۶ ) سه ویژگی رفتارهای اجتماعی گرایانه را به صورت زیر بیان کردند:
• به وسیله اعضاء سازمان شکل داده می شود.
• در جهت تعاملات افراد، گروه ها و سازمان ها، در انجام نقش هایشان حرکت می کند.
• با قصد ارتقاء رفاه افراد، گروه ها و سازمان انجام می گیرد.
به هر حال چنین تعریفی از رفتارهای اجتماعی گرایانه برخی اوقات بدلیل همپوشانی مفهومی آن با سایر اشکال رفتارهای کمک کننده، تمایز آن را از رفتارهای فرانقشی و یا رفتار شهروندی سازمانی با مشکل مواجه می کند. ( آدبایو ٢٠٠۵، )
خود جوشی سازمانی همانند رفتار شهروندی سازمانی شامل رفتارهای عملکردی است . با این تفاوت که رفتار شهروندی سازمانی مستقیماً به وسیله سیستم های رسمی پاداش تشخیص داده نمی شوند و در حالیکه خود جوشی سازمانی قسمتی از سیستم پاداش در یک سازمان می باشد. (مورمن و همکارانش ۱۹۹۵، ).
عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:09:00 ب.ظ ]




توجّه داوطلبانه انتخابی است و همواره با افزایش درگیری فرد در رابطه با کالایی خاص از طریق فرایند توجّه انتخابی مصرف کنندگان به طور انتخابی بر اطّلاعات مرتبط تمرکز می کنند.
متوجّه غیر داوطلبانه زمانی رخ می دهد که یک مصرف کننده در معرض چیزی عجیب جدید- ترسناک یا غیر منتظره قرار بگیرد. چنین محرکی به پاسخ مستقلی منجر گردد که در آن فرد به سمت محرک جلب شده و به آن توجّه می کند.
چنین پاسخی که مصرف کننده بر آن آگاهانه کنترلی ندارد انعکاس شرطی به نام دارد. از آن جا که بسیاری از پیام های تبلیغاتی برای بسیاری از مصرف کنندگان نامرتبط است بازاریابان از انعکاس شرطی بهره می جویند.
تفسیر یا تعبیر:
تعبیر عبارت است از معنی بخشیدن به حواس زمانی که فرد چیزی را دریافت می دارد تلاش می کند تا آن را تعبیر
کند . سه پردازش عمده در این زمینه وجود دارد: سازماندهی- دسته بندی و نتیجه گیری. انسان بوسیله حواس خود محرک ها را دریافت می کنند و این محرک از طریق امواج نوری- صوتی و … توسّط سلول های حس انسان دریافت می کردند.
لذا اولین مرحله در تفسیر محرک بیرونی سازماندهی ادراکی به ایست یعنی مشخّص کردن این که چه تعداد از محرک های پیرامون انسان به یکدیگر تعلّق دارند پس از این که محرکی حس شد مسأله شناخت آن مطرح می گردد این فعالیت دسته بندی ادراکی را در بر می گیرد.
استنتاج ادراکی:
پس از این که محرک دسته بندی شد مبحث عکس العمل بعدی افراد نسبت به آن مطرح می گردد به بسیاری از چیزهایی که از محیط پیرامون دریافت می شوند افراد توجهی نمی کنند امّا زمانی که به چیزی علاقمند گردند.
تفسیر و تعبیر بیشتری از آن خواهند کرد این نوع تفسیر استنتاج را می توان به صورت باور و اعتقادی که مبتنی بر اطّلاعات دیگر بسط یافته است تعریف کرد برای مثال زمانی که قیمت کالایی گران باشد افراد نتیجه می گیرند که احتمالاً کیفیت آن خوب است امّا همه استنتاجات صحیح نیستند.
گر چه افراد دوست دارند که چنین باشد بواسطه سرعت بالای سیستم اطّلاعات مصرف کننده بسیاری از استنتاجات در سطح ناخودآگاه افراد صورت می گیرد که می توان آن استنتاج زیرکانه نامید که در این حالت ممکن است مصرف کنندگان از آن آگاهی نداشته باشند. برخی استنتاجات ادراکی در سطح ناخودآگاه و توسّط خود افراد صورت می گیرد که استنتاج آگاهانه نام دارد.
پ .حافظه:
حافظه تجمّع انباشت تجربیات یادگیری قبلی انسان است که نقش عمده ای در هدایت فرایند ادراک دارد. حافظه جزء ذخیره بلند مدّت و جز فعّال کوتاه مدّت را در بر می گیرد که به هم مرتبطند. حافظه کوتاه مدّت از کل حافظه است که اخیراً فعّال شده یا در مورد استفاده قرار گرفته است و اغلب آن را حافظه کاری نیز می گویند.در آخر هم تصمیم برای خرید و مصرف گرفته می شود.
ت .نگرش:
هر تصمیمی که مصرف کننده می گیرد تا حدی در بر گیرنده پدیده ای است که روانشناسان به آن نگرش می گویند. نتیجه باورها و نگرش ها و رفتارها در ارتباط بسیار نزدیک با هم بوده و در بررسی رفتار مصرف کننده از اهمیت ویژه ای برخوردارند در واقع در زمینه نگرش مصرف کننده بیشتر از سایر زمینه های مرتبط مطالب نوشته شده است.
در راستای رفتار مصرف کننده نگرش را می توان بدین صورت تعریف کرد: تمایل ارز یا بگرانه یک مصرف کننده در جهت یا مخالف هر عنصر در محدوده بازار وی نگرش او را تشکیل می دهد.
نگرش ها به واسطه عواملی همچون ادراک- یادگیری – انگیزش و شخصیت شکل می گیرند و در سبک زندگی خود را بروز می دهند. در مطالعه نگرش ها در گرایش عمده وجود دارد گرایش اوّل که به آن دیدگاه سه جزئی – گرایش دوّم دیدگاه غبر بعدی گرایانه- بوده نگرش را به عنوان یک ساختار احساسی در نظر می گیرند.
دیدگاه سه جزئی: این دیدگاه از سه بخش- جزء باوری- جزء احساسی و جزء رفتاری تشکیل شده است .
جزء اقتصادی (باوری): عنصر شناختی تشکیل شده از اعتقادات و دانش مصرف کننده نسبت به یک شیء است . هر چه اعتقادات فرد راجع به مارکی مثبت تر باشد. کل جز شناختی فرد مساعدتر و مطلوب تر خواهد بود و آن جا که عموماً همه اجزا نگرش با هم متناسب هستند در نتیجه کل نگرش مطلوب تر خواهد بود.
جزء احساسی: عکس العمل های احساسی افراد نسبت به اشیاء بر جز احساس یک نگرش دلالت می کنند زمانی که یک مصرف کننده می گوید( من فلان مارک غذایی رژیمی را دوست دارم) در واقع نتیجه ارزیابی خود از کالا را شرح می دهد.
عکس العمل احساسی مصرف کننده نسبت به یک کالا همانند اعتقادش راجع به آن همراه با تغییر موقعیت تغییر می کند بواسطه انگیزه ها و شخصیت منحصربه فرد تجربیات گذشته گروه های مرجع و شرایط فیزیکی افراد ممکن است اعتقادات مشابه را متفاوت از یکدیگر ارزیابی کنند.
برخی افراد ممکن است در مورد کالا یا مارک خاصی احساس و اعتقاد مثبت داشته باشند و برخی دیگر نسبت به آن عکس العمل مخفی نشان دهند. علیرغم تفاوت های فردی اکثر افراد در یک فرهنگ خاص در مورد باورهایی که در ارتباط با ارزش های فرهنگی است عکس العمل مشابهی از خود بروز می دهند.
یک فرد ممکن است از طریق شرطی کردن کلاسیک علاقمند به یک کالا گردد در حالی که هیچ اعتقاد شخصی نسبت به آن نداشته باشد. در واقع عکس العمل اولیه ما به یک کالا و علاقه یا عدم علاقه ما به آن ممکن است بدون هیچ مبنای شناختی باشند.
جزء رفتاری: جزء رفتاری نگرش تمایل به پاسخگویی به روش خاص و مشخّص به یک شیء یا فعالیت است. مجموعه ا

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

ی از تصمیمات در مورد خرید یا عدم خرید مارکی خاص توصیه آن به دوستان و دیگران منعکس کننده جزء رفتاری نگرش است.
رفتار واقعی افراد منعکس کننده تمایلات رفتاری ای هستند که جزء رفتاری فراهم آورده و به وسیله وضعیت ها اصلاح شده اند جزء رفتاری نزدیکترین ارتباط با تصمیم خرید یک مصرف کننده دارد.
دیدگاه غیر بعدی گرایانه به نگرش:
در بهترین حالت می توان دیدگاه غیر بعدی گرایانه نسبت به نگرش را حاصل از تکامل دیدگاه (سه جزئی )دانست.
مشخّص کردن روابط بین مفاهیم مختلف در دیدگاه غیر بعدی گرایانه اهمیت ویژه ای دارد. در حالی که در دیدگاه (سه جزئی) بین اجزا مختلف سازگاری و متناسب وجود دارد.این مدل به این معنی است که اگر مصرف کننده ای درباره مارک جدیدی چیزی بیاموزد این آموخته در شکل یک باور و اعتقاد به یک نگرش تبدیل می شود و در عوض نگرش نیز به شکل گیری قصد خرید یا عدم خرید مارک منجر شود.
ج.یادگیری
یادگیری تغییراتی است که در رفتار شخص در اثر تجربه به وجود می آید. بر اثر تئوریهای یادگیری، بیشتر رفتار بشر آموختنی است. یادگیری در اثر تأثیر متقابل تمایلات، محرکها، اوضاع و احوال، واکنش ها و عامل تقویت تحقق می یابد. میل عبارتست از یک محرک قوی داخلی که اقدامی را طلب می کند. میل زمانی به انگیزه تبدیل می شود که به طرف یک شی محرک هدایت شود. و اوضاع و احوال از محرکهای کوچکی تشکیل می شوند که زمان، مکان و نحوه انگیزش شخص را تعیین می کنند.
یادگیری در فرایند مصرف از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بسیاری از نگرش ها ، ارزش ها، سلیقه ها،رفتار ،
ترجیجات و غیره را از طریق یادگیری اکتساب می کنیم. فرهنگ و طبقه اجتماعی- خانواده- دوستان- مدرسه و غیره برای ما تجربیات یادگیری را فراهم می آورند که نوع زندگی و کالاهای مصرفی ما را تا مقداری زیاد تحت تأثیر قرار می دهند.
بازاریان هزینه زیادی را جهت وُصول اطمینان از این که مصرف کنندگان از وجود و ماهیت کالاهای آنان آگاهی یافته و یاد گرفته اند متقبّل شوند .
یادگیری به تغییرات نسبتاً دائمی رفتار که در نتیجه تجربه حاصل می شود اطلاق می گردد. این تجربیات مستقیماً بر یادگیرنده تأثیر نمی گذارند. افرادی می توانند بدون اینکه تلاش کنند یاد بگیرند برای مثال مصرف کنندگان می توانند نام مارک های بسیاری را حتی کالاهایی که از آن ها مصرف نمی کنند را به خاطر داشته باشند.
این نوع اکتساب علمی و غیر عمدی دانش (یادگیری تصادفی) نامیده می شود. مفهوم یادگیری زمینه های زیادی از ارتباط ساده بین محرک از قبیل نام کالا تا پاسخ مصرف کننده گرفته تا فعالیت های پیچیده شناختی را در بر می گیرد.یادگیری ممکن است که در شرایط درگیری کم یا زیاد رخ می دهد. در موقعیت یادگیری با درگیری بالا مصرف کننده انگیخته می شود تا موضوعی را فرا بگیرد برای مثال فردی که قبل از خرید کامپیوتر به طرق مختلف بدنبال جمع آوری اطّلاعات در مورد مارک های مختلف است از انگیزه زیادی برای یادگیری بر خود داراست.
در موقعیت یادگیری با درگیری اندک مصرف کننده انگیزه زیادی درباره موضوع یا شیء ندارد. برای مثال زمانی که برنامه تلویزیونی مورد علاقه فردی توسّط آگاهی های بازرگانی قطع می شود اگر او نیازی به استفاده از کالای مزبور نداشته باشد هیچ انگیزه ای برای یادگیری در مورد آن نخواهد داشت.
نکته قابل ذکر این است که بیشتر فرایند های یادگیری مصرف کننده محتوای درگیری اندک رخ می دهد.
بازاریابان از این جهت به مبحث یادگیری علاقمند هستند که می توان از آن برای عادت دادن مصرف کننده به کالا- مارک یا فروشگاه های خاص بهره جست.
هدف عمده بازاریابی کسب وفادار مصرف کننده نسبت به مارک خاصی است. وفاداری به مارک را می توان به صورت تمایل به انتخاب و خرید یک مارک محصول از این دسته از مارک ها با درجه بالایی از ثبات تعریف کرد.در یک مطالعه نیومن و ورپل متغیرهایی را درباره وفاداری به مارک مرتبط با لوازم اساسی عمده خانوارها مورد تحقیق قرار دادند. آنها متوجّه شدند که وفاداری به مارک مستقیماً با رضایت درک شده از مارک قدیمی تغییر می کند.این امر نشان می دهد که مالک اشتیاق زیادی برای مصرف زمان برای جستجوی گزینه های مختلف ندارند. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که جائی که هزینه ها بیشتر یا کمتر از متوسطی برای یک اثاث خانه صرف می شدمصرف کنندگان وفاداری کمتری به مارک داشتند.آنها دریافتند وفاداری به مارک اغلب در خانواده های مسن تر بیشتر از خانواده های جوان بود از آن جا که خانواده های جوان رشد می کنند و نیازهای متغیرهایی دارند.
اشتیاق بیشتری برای خرید مارک های مختلف خواهند داشت به علاوه ممکن است آنها بواسطه داشتن در آمد کمتر جهت کسب ارزش بیشتر مارک های مختلفی را امتحان و خرید کنند.
چ. باورها و عقاید
مردم باورها و عقاید خود را از راه عمل و یادگیری کسب می کنند. این باورها و عقاید نیز به نوبه خود بر رفتار خرید آنان تاثیر می گذارد. یک باور عبارت از یک عقیده توصیفی است که یک فرد نسبت به چیزی دارد.
به عنوان مثال. برتر بودن کیفیت کالاهای ساخت ژاپن یک باور در میان افراد است. بازاریابان به باورهای مردم درباره کالاها و خدماتی خاص و چگونگی شکل گرفتن این باورها علاقمندند . همین باورها چون هاله ای گرداگرد کالا و تصویر ذهنی مارک قرار می گیرند و مردم نیز بر اساس باورهای خود عمل می کنند. اگر بعضی از این باورها به دلیل نادرست بودن مانع خرید شوند، بازاریاب باید با تو
سل به برنامه خاصی نسبت به تعدیل و اصلاح آنها اقدام کند.
مردم در باره دین، سیاست، پوشاک، موسیقی و تقریباً هر چیز دیگری اعتقاداتی دارند. یک عقیده، احساسات و
تمایلات نسبتاً پایدار یک شخص را نسبت به یک کالا یا یک طرز فکر نشان می دهد. این اعتقادات است که مردم را به چیزی علاقمند یا از آن متنفر می کند و باعث رفتن به طرف چیزی یا گریز از آن می شوند.
تغییر عقیده کاری بس دشوار و پر هزینه است عقاید یک شخص، همه به سان یک پیکره واحدند بنابراین تغییر در یک عقیده ممکن است مستلزم انجام تعدیلات دشواری در سایر عقاید می باشد.
بازاریابان به باورهای مردم درباره کالاها و خدماتی خاص و چگونگی شکل گرفتن این باورها علاثه مندند . همین باورها چون هاله ای گرداگرد کالا و تصویر ذهنی مارک قرار می گیرند و مردم نیز بر اساس باورهای خود عمل می کنند . اگر بعضی از این باورها به دلیل نادرست بودن مانع خرید شوند، بازاریاب باید با توسل به برنامه های خاصی نسبت به تعدیل و اصلاح آن اقدام کند.مردم درباره دین ، سیاست ، پوشاک ، موسیقی ، غذا وتقریباً هر چیز دیگری اعتقاداتی دارند . یک عقیده ، ارزیابیها ، احساسات و تمایلات نسبتاً پایدار یک شخص را نسبت به یک کالا یا یک طرز فکر نشان می دهد . این اعتقادات هستند که مردم را به چیزی علاقه مند یا از آن متنفر می کنند و باعث رفتن به طرف چیزی یا گریز از آن می شوند . براین اساس خانم اسمیت ممکن است دارای این عقاید باشد . ((همیشه باید بهترین ها را خرید)) ، ((بهترین محصولات جهان توسط ژاپنی ها تولید می شود)) و ((اظهار خویشتن و خلاقیت از جمله بهترین چیزهای زندگی است )) . و بنابراین دوربین عکاسی نیکون با عقاید فعلی خانم اسمیت جور و هماهنگ است . بررسی و تحقیقات درباره عقاید مختلفی که در اطراف کالای یک شرکت به وجود می آید می تواند برای آن شرکت بسیار سودمند واقع شود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۲-۲-۱۲ فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:09:00 ب.ظ ]




حتی در صورت تایید نظریه های فوق نمیتوان از آنها در تفکیک سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری غیر مستقیم خارجی بهره جست. در همین راستا نظریه اندازه ی بازار که تنها درصدد تبیین سرمایه گذاری مستقیم خارجی است، مطرح می شود. بر طبق این نظریه، یک شرکت فراملیتی با فروش بیشتر در یک کشور خارجی، نسبت به سرمایه گذاری تمایل پیدا می کند و به طور مداوم حجم سرمایه خود را با فروش بیشتر در کشور میزبان افزایش می دهد . برخی از نظریه پردازان میزان فروش در کشور میزبان را به عنوان عامل تعیین کننده سرمایه گذاری خارجی ملاک قرار می دهند، به عبارت دیگر سرمایه گذاری مستقیم خارجی یک شرکت فراملیتی، تابعی ازحجم فروش، حجم تولید و سهم بازار در یک کشور میزبان است (رگمن[۳۲]،۱۹۸۱).
در عالم واقع، شکست بازار، عدم اطمینان، کمبود اطلاعات، چسبندگیهای مختلف وغیر همگن بودن بنگاه ها و عوامل تولید، از مشخصه های ذاتی پدیده های اقتصادی است. درصورتی که چنین حالاتی متصور باشد، تمامی تحلیل های بالا باید در چارچوب نظریه بازارهای ناقص صورت پذیرد .
نظریه های مبتنی بر فرض بازارهای ناقص
یکی از اولین کسانی که در چارچوب بازارهای ناقص به تبیین سرمایه گذاری مستقیم خارجی پرداخت هایمر[۳۳] بود که به منظور تفکیک سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم خارجی، لزوم کنترل سرمایه از سوی سرمایه گذار را خاطر نشان کرد و نظریه های پیشین را به دلیل فروض بسیار ساده ی آنها زیر سوال برد. به اعتقاد وی سرمایه گذاری مستقیم خارجی در بازارهای ناقص تحقق می یابد و از این رو، او با رویکرد سازمان دهی صنعتی به تبیین رفتار شرکت های چندملیتی پرداخت (برکلی،۲۰۰۰).
هایمر محرک سرمایه گذاری مستقیم خارجی را وجود انحصار می داند، به عبارت دیگر سرمایه گذار با بهره گیری از قدرت انحصاری به واسطه ی تکنولوژی بالا و یا استفاده از نام های معروف در مناطق دیگرسرمایه گذاری مستقیم خارجی انجام می دهد. این شرکت یا در شرکت های موجود خارجی سرمایه گذاری می کند و آنها را تحت کنترل و نظارت خود در می آورد، تا از این طریق رقابت را از میان بردارد و رانتهای خود را حفظ کند، یا شعبه ای در بازار جدید دایر می کند تا امکان ورود سرمایه گذاری شرکتهای رقیب را به تولید کالای مورد نظر از میان بردارد. استراتژی اخیر که سرمایه گذاری تدافعی نامیده می شود، میتواند بخشی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی را توجیه کند (هایمر، ۱۹۷۶). پس از هایمر، کاوس[۳۴] (۱۹۸۲) نظریات وی را گسترش داد. بر اساس نظریات کاوس هنگامی که یک بنگاه شعبه ای را در کشور دیگر افتتاح می نماید، با برخی عدم مزیت ها ناشی از زبان، فرهنگ و سایر تفاوت های بین کشوری مواجه می شود. در رویارویی با این عدم مزیت ها شرکت باید از برخی مزیت ها که به آن دارایی های نامشهود اطلاق می شود، برخوردار باشد که به عنوان مثال می توان از نام معروف و خوب، مدیریت عالی و فن آوری پیشرفته نام برد. این مزیت ها باید قابل انتقال به شعبه افتتاح شده باشد تا بتوانند در مقام مقایسه با سایر شرکت های داخلی، عدم مزیت های موجود را خنثی کنند (کاوس ۱۹۸۲).
یکی از ایراد های دید گاه فوق این است که قادر نیست توضیح دهد چرا این بنگاه ها ازمزیتهای ذکر شده در کشور خود استفاده نکرده و اقدام به صادرات نمی کنند، افزون بر این، اگر چه این نظریه بیانگر این موضوع است که چرا شرکتها اقدام به سرمایه گذاری خارجی می کنند، اما نمی تواند بیان کند که چه کشوری به عنوان مقصد پذیرفته می شود.از این رو نظریه ی درونی کردن از سوی افرادی نظیر کاسن[۳۵] (۱۹۷۹)، بوکلی وکاسن[۳۶] (۱۹۷۶)، رگمن (۱۹۸۶) مطرح گردید. بر اساس این نظریه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی به واسطه تلاش های بنگاه برای جایگزین کردن مبادلات بازاری با مبادلات داخلی صورت می گیرد (کروگمن[۳۷]، ۲۰۰۰). در حقیقت با ایجاد یک بنگاه جدید برخی از هزینه ها نظیر وقفه زمانی،چانه زنی و عدم اطمینان، قابل صرفه جویی است. این امر بخاطر وجود اطلاعات ناقص در بازار کالاهای واسطه ای مانند سرمایه ی انسانی، دانش، بازاریابی و مهارت های مدیریتی است. به طور کلی مزیت درونی سازی پرهیز از زمان بری، چانه زنی و عدم اطمینان است. درونی سازی بازارها در میان محدودیت های بین المللی منجر به سرمایه گذاری مستقیم خارجی می گردد تا جایی که فایده ی نهایی با هزینه ی نهایی مساوی شود. نقطه قوت نظریه درونی سازی در این است که توضیح می دهد چرا بنگاه ها سرمایه گذاری مستقیم خارجی را به صادرات ترجیح می دهند( برکلی، ۲۰۰۰). در پاسخ به این سوال که بر اساس چه معیاری کشور میزبان سرمایه گذاری مستقیم خارجی انتخاب می شود، فرضیه مزیت مکانی مطرح می شود. بدین لحاظ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی به دلیل برخورداری از مزیت های بازاری و عدم تحرک بعضی از عوامل تولید نظیر نیروی کار و منابع طبیعی رخ می دهد. عدم مزیت بازاری کشور مبدا و عدم تحرک عوامل تولید موجب تفاوت عایدی و هزینه های تولید می شود وسرمایه گذاری مستقیم خارجی را در کشورهای دارای مزیت به صرفه می نماید (هنارت[۳۸]، ۲۰۰۰). نظریه ترکیبی یا التقاطی که در سال ۱۹۸۸ توسط دانینگ ارائه شده، از ترکیب نظریه ی سازمان صنعتی، نظریه ی درونی کردن و فرضیه مزیت مکانی بدست آمده و درصدد است به سوالات زیر پاسخ دهد:
۱- در صورتی که برای یک کالای خاص در یک کشور خاص تقاضا وجود دارد، چرا آن کالا به وسیله بنگاه های داخلی تولید نمی شود، و یا چرا بنگاه های خارجی آن کالا را

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

به این کشورها صادر نمی کنند؟
۲- اگر بنگاه خارجی درصدد توسعه مقیاس است، چرا از طریق صادرات یا اعطای گواهینامه این کار را انجام نمی دهد؟
دانینگ پاسخ این سوالات را با توجه به شرایط لازم جهت انجام سرمایه گذاری مستقیم خارجی ارائه نموده است. بر اساس تئوری دانینگ برای اینکه بنگاه اقدام به سرمایه گذاری مستقیم خارجی نماید، سه شرط باید تامین شود: اولاً باید از مزیت نسبی در دارایی های غیر مشهود[۳۹] (نظیر: نام و اعتبار، فن آوری، اقتصاد مقیاس و …) نسبت به سایر بنگاه های کشور میزبان برخوردار باشد. این مزیت، مزیت مالکیتی[۴۰] نامیده می شود. ثانیاً استفاده از این مزیت برای بنگاه با صرفه تر از فروش یا اعطای آن باشد، این مورد مزیت درونی سازی[۴۱] است. ثالثاً استفاده از این مزیت ها با ترکیبی از عوامل تولید در کشور میزبان برای بنگاه ها با صرفه تر باشد که این مزیت مکانی[۴۲] نامیده می شود(دانینگ، ۱۹۸۸) برای درک بهتر نظریه فرض می شود در یک کشور تقاضا برای یک کالای خاص وجود دارد و کشور مذکور از مزیت مالکیتی نیز برخوردار است. در این صورت بر اساس مزیت های درونی سازی و مکانی حالت های مختلف زیر رخ می دهد:
۱- اگر مزیت درونی سازی وجود نداشته باشد، حتی اگر مزیت مکانی نیز وجود داشته باشد، چون این مزیت شامل حال بنگاه های کشور میزبان نیز می شود، لذا سرمایه گذاری مستقیم خارجی رخ نخواهد داد.
۲- اگر مزیت درونی سازی وجود داشته باشد ولی مزیت مکانی وجود نداشته باشد، بخاطر وجود رقبای بالقوه در کشور میزبان باز هم سرمایه گذاری مستقیم خارجی صورت نمی گیرد.
۳- اگر مزیت درونی سازی و مکانی وجود نداشته باشند، بنگاه در داخل کشور مبدا گسترش یافته و کالا را به کشور میزبان صادر می نماید و سرمایه گذاری مستقیم خارجی صورت نمی گیرد.
۴- اگر مزیت درونی سازی و مزیت مکانی وجود داشته باشند، سرمایه گذاری مستقیم خارجی رخ خواهد داد.
بنابراین جهت انجام سرمایه گذاری مستقیم خارجی باید تواماً هر سه مزیت مکانی، مالکیتی و درونی سازی وجود داشته باشد که البته این شرط لازم برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی است. برای مثال فرض کنید که یک شرکت دارای مزیت های مالکیتی است و ملاحظات مکانی گویای آن است که تولید در بازار خارجی سودآورتر از تولید در داخل و صدور کالاست . اما شرکت از بین المللی شدن سود اضافی بدست نمی آورد. بدین معنی که محصول می تواند توسط یک شرکت بیگانه با همان کارایی شرکت مادر تولید شود و عایدات شرکت مادر از محل فروش لیسانس ساخت و غیره، معادل سود او در صورت سرمایه گذاری مستقیم باشد. در این صورت، انگیزه ای برای صدور سرمایه و انجام FDI وجود نخواهد داشت. یا اگر بین المللی شدن باعث کسب منافع اضافی شود، اما عوامل محلی برای عملیات سودآور شرکت فراملی فراهم نباشد، آن شرکت ترجیح می دهد که در کشور اصلی یا شعب خود در کشورهای دیگر تولید کند و کالای خود را به کشور مورد نظر صادر نماید. پس برای تحقق سرمایه گذاری مستقیم خارجی باید تواماً هر سه مزیت مکانی، مالکیتی و درونی سازی وجود داشته باشد (دانینگ،۱۹۹۳).
جدول ( ۲-۱): خلاصه نظریات سرمایه گذاری مستقیم خارجی

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:08:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم