کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



هر نوع رفتار خشنی است که از روی قصد و نیت منجر به آسیب و صدمات جسمانی شود و مصادیق آن عبارتند از: ضرب و شتم، مشت زدن، گاز گرفتن، سیلی زدن، خفه کردن، ضربه با شی یا مشت، چاقو کشی، تیراندازی، مثله کردن، زنده به گور کردن، سقط به خاطر جنسیت، اسید پاشی، آزار مادر به دلیل جنسیت جنین، خودکشی اجباری، شکنجه و قتل.

۲-۵-۳- خشونت جنسی:

هر نوع رفتار جنسی خشنی است که از روی قصد و نیت جهت تهدید، سوء استفاده و صدمه جنسی انجام شود و مصادیق آن عبارتند از: تجاوز به عنف، آزار جنسی و مزاحمت و تماس بدنی، قاچاق زنان، فحشاء و روسپیگری، تجارت جنسی، بهره برداری تجاری ( تهیه عکس و فیلم مستهجن) زنای با محارم، ختنه دختران، قطع رابطه جنسی، حاملگی اجباری(در مواقعی که زن به لحاظ روحی آمادگی برای حاملگی را نداشته باشد) ، اجبار به رابطه جنسی غیر طبیعی، اجبار به رابطه جنسی در زمان عادت ماهانه و بیماری. (کار ،‌۱۳۷۹: ۳۵۵)
پایان نامه - مقاله - پروژه

۲-۵-۴- خشونت اقتصادی:

هر نوع رفتار خشنی است که از روی قصد و نیت، زن را در امور مربوط به اشتغال، اقتصاد و دارایی تحت فشار و آزار و تبعیض قرار دهد و مصادیق آن عبارتند از: عدم پرداخت نفقه، بخل، کنترل وسواس گونه مخارج منزل، دریافت اجباری حقوق زن، دریافت اجباری ارثیه زن، سوء استفاده یا سرقت اموال و دارایی همسر، ایجاد مضیقه مالی در خانواده، محرومیت های اقتصادی، عدم تأمین نیازهای ضروری همسر و فرزندان، تبعیضات و نابرابریهای اقتصادی فرد.

۲-۶- آثار و پیامدهای خشونت علیه زنان

عواقب و پیامدهای خشونت علیه زنان به دلیل عدم دسترسی به آمار و اطلاعات کافی در این زمینه نیز به دلیل نامرئی بودن و دور از چشم بودن بعضی از این اعمال خشونت بار شاید قدری مشکل به نظر برسد. اما قدر مسلم آن است که خشونت علیه زنان در خانواده دارای پیامدها ونتایج مختلفی می باشد که در مجموع می توان آنها را به دو دسته تقسیم نمود.
آسیب جسمانی زن
اثرات کوتاه مدت آسیب روحی و عاطفی زن
لطمه روحی کودکان
سردی بین روابط زن و مرد
نقص عضو دائم جسمانی
اثرات بلند مدت آسیب شدید روحی و ماندگاری استرس و ترس در زنان
عدم مشارکت در امور اجتماعی
ابتلا به HIV به جهت خشونت جنسی

۲-۶-۱- اثرات کوتاه مدت

 

۲-۶-۱-۱- آسیب جسمانی زن

از آنجایی که در زمان اعمال خشونت به زنان چه به لحاظ جسمی و جه لحاظ جنسی از سوی مردان ، به لحاظ روحی و روانی به جهت عواملی هم چون خشم ، استرس و… هیچگونه کنترلی مردان بر خود ندارند، لذا اعمال خشونت با آسیب های فراوانی به همراه خواهد بود. در بعد آسیب های جسمانی در کوتاه مدت کبودی صورت ، ضرب دیدگی ، پارگی از جمله آسیب های جسمانی است که در کوتاه مدت بر زنان خشونت دیده مشاهده می گردد البته در برخی مواقع این آسیب ها اثرات مداوم و طولانی از خود بجا گذاشته به گونه ای که حتی در پاره ای از مواقع تا آخر عمر با زنان همراه خواهد بود.

۲-۶-۱-۲- آسیب روحی و عاطفی

شاید یکی از بدترین اثرات اعمال خشونت بر روی زنان وضعیت آسیب روحی و عاطفی آنان است به گونه ای که تبعاتی هم چون ترس ، استرس ، افسردگی بر زنان چیره می شود از مهمترین اثرات کوتاه مدت می توان به عدم اعتماد به مردان و ایجاد بدبینی نسبت به آنان است و اگر این خشونت در محیط خانواده انجام پذیرد متاسفانه می تواند به ناهنجاریهای اجتماعی نیز منتهی گردد.

۲-۶-۱-۳- لطمه روحی کودکان

خانواده ای که در آن خشونت و استبداد است خانواده ای نابسمان و محیط زندگی از دید کودک شکنجه گاه و صدمه آفرین است. که می توان موارد زیر را از آن یاد کرد:

 

    1. بخشی از این عوارض متوجه جسم کودک است، از آن جهت که ممکن است در حین اعمال خشونت ها و تنبیه ها صدماتی بر بدن کودک وارد آمده و مثلا او را کور ،‌کر و یا ناقص سازد.

 

    1. عارضه دیگری متوجه روان چنین کودکانی است، این چنین اطفال منزوی ،‌گوشه گیر ،‌خمود و افسرده ،‌منفی باف و خردسالان دچار حالاتی می شوند که اضطراب از نمایان ترین آنها است. و تجلی آن بصورت ترک کردن بستر ، مکیدن انگشت ، رجعت به دوران کودکی ، بی تفاوتی در برابر امور ،‌گرفتار عوارضی می شوند چون دروغ اجباری ،‌واپس زدگی روانی بر آنان مسلط می شود. که قدرت خودکاری و انرژی کار را از آنان می گیرد.

 

    1. در جنبه عاطفی اینگونه کودکان افرادی می شوند ترسو، وسواسی ، دچار عقده حقارت ، دچار وازدگی و محرومیت ، کینه خواه ،؛ در آتش قهر و غضب مداوم ، خواستار اعمال خشونت ، در مواردی خجول و کمرو ،‌گرفتار زورگویی .

 

    1. در جنبه اجتماعی اینگونه افراد جسور و گستاخ ، که ماده طغیان و عصیانگری به افراد اجتماع احساس خصومت دارند، احساس تعهد و مسئولیت ، روح همکاری و مسئولیت در آنان ضعیف است.

 

    1. در جنبه لغزش و جرم باید گفت محیط نابسامان و توام با خشونت محیطی جرم ساز و گریز دهنده است برخی از کودکان مخصوصا آنها که بال و پری در آورده و به سن نوجوانی رسیده اند عطای والدین را به لقای شان می بخشند. (قائمی،۱۳۸۶:‌ ۱۵۶)

 

 

۲-۶-۲- اثرات بلند مدت

همانگونه که عنوان گردید در پاره از مواقع به علت اعمال خشونت بیش از اندازه ، برخی عوارض جسمانی شدید و ماندگار برای زنان بوجود می آید نواقصی هم چون ،‌کوری ،‌کری ، پاره گی ،شکستگی ،‌سقط جنین غیر عمدی ،‌بیماریهای التهابی لگن ،‌دردهای مزمن لگنی ، معلولیت دایم ، آسم ، سندم روده تحریک پذیر ، و حتی در پاره ای از مواقع خودکشی و قتل می باشد.
در مواقعی این چنینی مردان به جهت عدم کنترل بر رفتار خویش متاسفانه موجبات آسیب های جسمی فراوان را برای زنان فراهم می آورند، در کشور ایران نیز به وفور می توان نمونه های این چنینی را یافت که متاسفانه به جهت بی پناه بودن زنان و هم چنین عدم حمایت های خانوادگی از آنان دچار مشکلاتی این چنینی می شوند.

۲-۶-۲-۱- آسیب شدید روحی و ماندگاری استرس و ترس در زنان

تبعاتی هم چون افسردگی ،‌ترس ،‌اضطراب ، خود ضعیف بینی ، نارسایی جنسی ، مشکلات غذایی ، آسیب وسواس اجباری ،‌آسیب استرس پس از حادثه،‌اختلال چند شخصیتی شدن از جمله مواردی است که می توان آن را از نتایج آسیب های روحی و ماندگاری استرس و ترس در زنان از آن نام برد، که البته توضیحات کاملا در فصول مختلف بیان گردیده است. (قائمی،۱۳۸۶:‌ ۱۵۷)

۲-۶-۲-۲- عدم مشارکت در امور اجتماعی

ترس از خشونت باعث می شود که زنان نتوانند مشارکت کامل فراگیر و همه جانبه در زندگی اجتماعی و جامعه داشته باشند با توجه به اینکه توانمند سازی زنان ومشارکت کامل آنان بر پایه برابری در همه زمینه های جامعه از جمله مشارکت در فرایند تصمیم گیری و دسترسی به قدرت برای حصول برابری توسعه و صلح لزوم بنیادین دارد باید کلیه موانع فرا روی برابری جنسیتی پیشرفت و توانمند سازی زنان از میان برداشته شود. تجربه خشونت توسط زنان ممکن است موجب کاهش مشارکت اجتماعی و توانایی های آنان شود.

۲-۶-۲-۳- ابتلا به HIV به جهت خشونت جنسی

خشونت جنسیتی به دلیل تاثیری که بر توانایی و عملکرد زنان در محیط خارج دارد می تواند در توسعه اجتماعی و اقتصادی وقفه ایجاد کند. انتقال بیماریهای مهلک از قبیل HIV که از طریق دستگاه جنسی صورت می گیرد نام برد. این بیماری ها که از موارد پیامد خشونت جنسی است اثرات ویرانگر و زیانباری بر سلامت زنان ، به ویژه دختران و زنان نوجوان و جوان دارد. امروزه زنان نیمی از بیمارانی را تشکیل می دهند که آلوده به ایدز و یا سایر بیماری هایی هستند که انتقالشان از طریق دستگاه جنسی است. تعجبی ندارد که خشونت مردان می تواند توانایی زنان در محافظت از خویشتن در مقابل ایدز و دیگر بیماری‌های مقاربتی را به تحلیل ببرد. به دلیل برقراری رابطه جنسی اجباری یا محدود کردن خواست یا توانایی زن در واداشتن شریک جنسی برای استفاده از کاندوم خشونت می تواند خطر ابتلا زن را افزایش دهد. در بسیاری از فرهنگ‌ها پیشنهاد استفاده از کاندوم و حتی مطرح کردن تنظیم خانواده می تواند تهدید آمیز باشد چرا که بیشتر موارد این پیشنهاد را به بی عفتی ، فحشا و ابتلا به بیماری ربط می دهند این امر می تواند واکنشی خشونت آمیز به همراه داشته باشد. (قائمی،۱۳۸۶:‌ ۱۵۸)

۲-۷- حوزه های خشونت علیه زنان

 

۲-۷-۱- حوزه خصوصی : که همان خشونت خانوادگی است شامل :

 

۲-۷-۱-۱- در خانه پدر :

خشونت افراد مذکر در خانواده های ایرانی برای فرزندان دختر اصل پذیرفته شده ای است. در غیاب پدر سایر افراد ذکور (مانند برادر و…) خود را مجاز می دانند در امور دختران خانواده دخالت نمایند و.. همچنین دختران در امر همسر گزینی در معرض خشونت افراد ذکور و حتی اناث خانواده قرار می گیرند.
در خانواده های پر جمعیت دختران مجبور به نگهداری بچه ها ، آشپزی و خانه داری و… هستند که این امر روند جامعه پذیری و تحصیل آنان را دچار کندی می کند.

۲-۷-۱-۲- در خانه شوهر :

ریاست مرد بر خانواده و قدرت وسیعی که قانون و عرف به او اهدا کرده زمینه ساز اعمال خشونت علیه زنان در حوزه خصوصی خانواده است. در ایران هنوز مردان را نان آور خانواده می شناسند. این تصور عمومی هنوز وجود دارد و قانون نیز بر آن صحه می گذارد که این مسئله بر اقتدار مرد و حوزه قدرت او می افزاید.
به طور کلی تبعات ریاست بی قید و شرط مرد در خانواده به صورت تهدید ناسزاگوایی ، تحقیر ، کتک زدن ، سوء‌رفتار جنسی که آثار زیان بار روانی – جسمی و اجتماعی فراوان بر زنان و دختران بر جا می گذارد.

۲-۷-۲- حوزه عمومی

 

۲-۷-۲-۱- آداب و رسوم :

در بسیاری موارد خشونت علیه زنان را به کمک آداب و رسوم و سنت های غیر مذهبی توجیه می کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 12:27:00 ق.ظ ]




مجلس نمایندگان دو دوره سالیانه برگزار خواهد کرد که نباید از هشت ماه طولانی تر شود ضمن آنکه چگونگی برگزاری این نشستها براساس نظامنامه داخلی مجلس مشخص خواهد شد. اما در دوره ای که بودجه عمومی به مجلس ارائه شده است نشست مجلس باید با موافقت با بودجه پایان یابد.
رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس یا ۵۰ نفر از اعضای مجلس، می توانند خواستار برگزاری نشست فوق العاده شوند. در نشست فوق العاده نیز فقط موضوعاتی بررسی می‌شود که جلسه برای آن تشکیل شده است. بنا به درخواست رئیس جمهور، نخست وزیر یا رئیس مجلس یا ۵۰ نفر از نمایندگان مجلس، نشست دوره ای می تواند به منظور در پی داشتن دستاوردهای لازم تا ۳۰ روز تمدید شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
حد نصاب تشکیل جلسات مجلس، حضور اکثریت مطلق نمایندگان خواهد بود. تصمیمات مجلس با رای اکثریت نسبی اتخاذ خواهد شد مگر در مواردی که قانون خلاف آنرا ذکر کرده باشد. لوایح قانونی ارائه شده توسط رئیس جمهور و نخست وزیر در مجلس مورد بررسی قرار می گیرد. بررسی قوانین پیشنهادی ارائه شده از جانب ده نفر از اعضای مجلس نمایندگان یا یکی از کمیسیونهای ویژه مجلس.[110]
مجلس نمایندگان موظف به انجام کارهای ذیل است[111] :
اول : وضع قوانین فدرالیسم.
دوم : نظارت بر عملکرد قوه مجریه.
سوم : تصویب معاهده ها و توافقنامه های بین المللی با اکثریت دو سوم اعضا.
چهارم : انتخاب رئیس جمهور.
پنجم : موافقت با تعیین هر یک از :
الف ـ رئیس و اعضای دادگاه تجدید نظر فدرال، دادستان و رئیس هیئت نظارت قضایی با اکثریت مطلق بنا به پیشنهاد شورای عالی قضایی. ب ـ سفیران و افراد معرفی شده برای مشاغل خاص از سوی شورای وزیران. ج ـ رئیس ستاد ارتش، معاونان وی، فرماندهان لشکری و مافوقها و رئیس دستگاه اطلاعات پیشنهادی شورای وزیران. ششم : الف ـ استیضاح رئیس جمهور براساس درخواست اکثریت مطلق اعضای مجلس نمایندگان.
ب ـ برکناری رئیس جمهور با رای اکثریت اعضای مجلس نمایندگان پس از محکومیت وی در دادگاه عالی فدرال به یکی از علل ذیل، شکست سوگند قانون اساسی هـ ـ نقض قانون اساسی، د ـ خیانت بزرگ.
هفتم: الف ـ اعضای مجلس نمایندگان می توانند نخست وزیر و وزرای کابینه را درباره هر موضوعی که درحیطه کاری آنان باشد، مورد سئوال قرار دهند و هر یک از آنها موظف به پاسخگویی به سئوال اعضا هستند و تنها سئوال کننده حق پیگیری پاسخ را دارد. ب ـ دستکم بیست و پنج نفر از نمایندگان مجلس میتوانند موضوع کلی درخواست توضیح درباره سیاستها و عملکرد شورای وزیران یایکی از وزارتخانه ها را مطرح و آن را تقدیم رئیس مجلس کنند آنگاه نخست وزیر یا وزرای کابینه زمانی را برای حضور در مجلس مشخص خواهد کرد. ج ـ عضو مجلس نمایندگان می تواند با موافقت بیست و پنج نفر از اعضا، نخست وزیر یا وزرای کابینه را برای رسیدگی به اقدامات آنها در امور و حیطه تخصصی شان مورد استیضاح قرار دهند. و درخواست استیضاح نیز حداقل هفت روز پس از ارائه آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
هشتم : الف ـ مجلس نمایندگان می تواند با اکثریت مطلق آرا به هریک از وزیران رای عدم اعتماد دهد و آن وزیر از تاریخ دادن رای عدم اعتماد، برکنار شده به شمار می آید. پس از بررسی استیضاح، طرح موضوع اعتماد به وزیر جایز نیست مگر آنکه خود او تمایل داشته باشد یا پنجاه نفر از اعضای مجلس درخواستی را در این زمینه امضا کنند. مجلس نیز حداقل پس از هفت روز از تاریخ ارائه درخواست تصمیم خود را صادر و اعلام می‌کند. ب ـ رئیس جمهور میتواند با ارائه درخواستی به مجلس نمایندگان از نخست وزیر سلب اعتماد کند. مجلس نمایندگان می تواند به درخواست یک پنجم از اعضای خود از نخست وزیر سلب اعتماد کند. ارائه این درخواست فقط در صورت استیضاح نخست وزیر و پس از حداقل هفت روز از آن امکان پذیر است. مجلس نمایندگان میتواند با اکثریت مطلق اعضای خود از نخست وزیر سلب اعتماد کند. ج ـ درصورت سلب اعتماد از نخست وزیر، کابینه او منحل یا بر کنار شده به شمار می آید. د ـ در صورت تصویب رای سلب اعتماد به تمامی اعضای شورای وزیران، نخست وزیر و وزرای کابینه او، برای پیشبرد روند امور دستکم به مدت سی روز به فعالیت خود ادامه خواهند داد تا براساس احکام ماده هفتاد و چهار قانون اساسی، شورای وزیران جدید تشکیل شود. هـ ـ مجلس نمایندگان از حق استیضاح مسئولان سازمانهای مستقل براساس اقدامات متعلق به وزیران برخوردار است و می تواند با اکثریت مطلق آنان را نیز مورد عفو و بخشش قرار دهد.
نهم : الف ـ موافقت با اعلام جنگ و حالت فوق العاده در کشور با اکثریت دو سوم بنابه درخواست مشترک رئیس جمهور و نخست وزیر ب ـ حالت فوق العاده به مدت سی روز اعلام خواهد شد وبا موافقت برای هر بار قابل تمدید خواهد بود. ج ـ به نخست وزیر اختیارات لازم برای اداره امور کشور در زمان جنگ و اعلام حالت فوق العاده واگذار شده است و این اختیارات به گونه ای تنظیم شده است که مغایر با قانون اساسی نباشد. د ـ در طول زمان جنگ و اعلام حالت فوق العاده، نخست وزیر اقدامات اتخاذ شده و نتایج آن را به فاصله پانزده روز به پایان مدت زمان آن به مجلس نمایندگان ارائه خواهد کرد.
شورای وزیران پیش نویس قانون بودجه عمومی و تراز نهایی را برای تصویب به مجلس نمایندگان ارائه می‌کند. مجلس نمایندگان می تواند بین بخشها و فصل های بودجه عمومی جابجایی انجام و میزان کلی آن را کاهش دهد و در صورت ضرورت به شورای وزیران افزایش کلی هزینه ها را پیشنهاد کند.
حقوق وامتیازات رئیس مجلس و معاونان او و نمایندگان براساس قانون مشخص می‌شود. نمایندگان مجلس در طول زمان برگزاری جلسات از حق مصونیت برخوردارند و در برابر دادگاهها در این خصوص بازخواست نمی شوند. بازداشت نمایندگان مجلس درطول دوران نمایندگی جایز نخواهد بود مگر اینکه به ارتکاب جنایتی متهم باشند و اگر نماینده ای جنایتی مشهود مرتکب شود با موافقت اکثریت مطلق نمایندگان حق مصونیت او لغو خواهد شد. بازداشت اعضا درخارج از دوران نمایندگی آنها تنها در صورت متهم بودن به ارتکاب جنایت جایز خواهد بود و اگر ارتکاب جنایتی مشهود برای او محرز شود با موافقت رئیس مجلس مصونیت او لغو می‌کند. مجلس نمایندگان بنابه درخواست یک سوم اعضا یا درخواست نخست وزیر و موافقت رئیس جمهور و با رای اکثریت مطلق نمایندگان منحل می‌شود و انحلال مجلس در طول دوره استیضاح نخست وزیر جایز نیست. رئیس جمهور هنگام انحلال مجلس نمایندگان تامدت حداکثر شصت روز برگزاری انتخابات عمومی را خواستار می‌شود و شورای وزیران در این حالت برکنار شده یا منحل به شمار می آید اما امور روزمره را ادامه می دهد.
ایجاد شورای قانونگذاری موسوم به “شورای فدرالی” متشکل از نمایندگان مناطق و استانهای سازمان نیافته دریک منطقه که تشکیل این شورا و شروط عضویت در آن و وظایفش درقانونی که به تصویب دو سوم نمایندگان مجلس می رسد مشخص می‌شود.
بند سوم: ساختار و ویژگی های مجلس نمایندگان(پارلمان) تونس[112]
تونِس نام کشوری در شمال آفریقا و جنوب دریای مدیترانه است که از غرب با الجزایر و از شرق و جنوب با لیبی هم‌مرز است. پایتخت این کشور شهر تونس است.
پیشینهٔ زیستن انسان در تونس به عصر سنگ در حدود دویست هزار سال پیش باز می‌گردد.
در حدود هشت هزار سال پیش، مردمانی از سوی شرق به سرزمین تونس کوچ کردند که شناخته شده‌ترین آنان کاپسی‌ها بودند. شیمی-کربن استخوان‌ها و ابزارهایی که در کندوکاوهای باستان‌شناسی شهر قفصه (کاپسای باستانی) یافته شده‌اند، نشان می‌دهند که این مردم تا هزارِهٔ پنجم پیش از میلاد مسیح در جنوب تونس زیسته‌اند.
تا هزاره سوم پیش از میلاد، اقوامی از تیره‌های گوناگون، از جنوب اروپا به این سرزمین کوچیدند. گمان می‌رود بربر (آمازیغ)ها از نوادگان ایشان باشند.
تا قبل از انقلاب اخیر مردم تونس(معروف به بیداری اسلامی یا بهار عربی) کشور تونس دارای یک قانون اساسی بود که در سال 1959 (مصادف با سال 1338 شمسی) توسط مجلس موسسان به تصویب رسیده بود. و قوه مقننه طبق اصول 18 تا 36 قانون اساسی این کشور دارای ویژگیهای ذیل بود:[113]
اصل هيجدهم:
امور مربوط به قوه مقننه به‌وسيلهٔ مجلسى به‌نام مجلس شوراى ملى اعمال مى‌گردد.
اصل نوزدهم:
انتخابات مجلس شوراى ملى به‌صورت عام، آزاد، مستقيم، مخفى و به‌موجب قانون مربوط معين مى‌گردد.
اصل بيستم:
آحاد ملت که تابعيت تونس را حداقل ۵ سال پيش کسب کرده باشند و بيست سال تمام داشته باشند مى‌توانند در انتخابات شرکت کنند.
اصل بيست و يکم:
هموطنانى که از پدر تونسى متولد شده باشند و به سن سى سال تمام رسيده‌اند حق عضويت در مجلس شوراى ملى را دارند.
اصل بيست و دوم:
انتخابات مجلس شوراى ملى و رياست‌جمهورى هم‌زمان و براى مدت ۵ سال و در خلال ۳۰ روز قبل از خاتمهٔ دوره قبلى صورت مى‌گيرد.
اصل بيست و سوم:
چنانچه اجراء انتخابات در تاريخ مقرر به لحاظ جنگ يا خطر تهديدکننده‌اى متعذر گشت دوره مجلس در حال فعاليت به دستور رياست‌جمهورى به‌موجب قانون تمديد مى‌گردد تا فرصت انتخابات جديد فراهم شود.
اصل بيست و چهارم:
محل تشکيل مجلس شوراى ملى در پايتخت تونس و حومه آن مى‌باشد ممکن است در شرايط فوق‌العاده جلسات آن در محل ديگرى تشکيل گردد.
اصل بيست و پنجم:
هر نماينده مجلس شوراى ملى به منزلهٔ نمايندهٔ همگى افراد ملت است.
اصل بيست و ششم:
تعقيب و بازداشت و محاکمهٔ نماينده به‌دليل اظهارات و پيشنهادها و يا اعمالى که در ارتباط با وظيفهٔ نمايندگى او در مجلس مى‌باشد ممنوع است.
اصل بيست و هفتم:
تعقيب يا بازداشت نمايندگان در طول نمايندگى به اتهام جنايت يا جنحه ممنوع است؛ مگر اينکه مصنويت پارلمانى وى رفع گردد. اما چنانچه نماينده در حين ارتکاب جرم باشد بازداشت وى با اطلاع مجلس ممکن است تا اينکه رفع بازداشت با خواست مجلس پايان گيرد.
اصل بيست و هشتم:
مجلس شوراى ملى وظيفه قانون‌گذارى را به‌عهده دارد و رئيس‌جمهور و هر نماينده مجلس حق پيشنهاد قوانين را دارا است. البته در اين خصوص پيشنهادهاى رياست‌جمهورى از اولويت برخوردار است. مجلس شوراى ملى مى‌تواند براى يک مدت محدود و براى يک امر معين اتخاذ تصميمات قانونى را به رياست‌جمهورى تفويض کند تا اينکه مراتب مذکور پس از انقضاء مهلت مقرر به‌تصويب مجلس نيز برسد.
اصل بيست و نهم:
اين اصل در تاريخ ۹ مارس ۱۹۶۵ و براى دومين بار در تاريخ ۱۶ ژوئن ۱۹۶۵ تنفيد گرديده است. مجلس شوراى ملى داراى يک دورهٔ عادى ساليانه مى‌باشد که آغاز آن از نيمهٔ دوم اکتبر و پايان آن در خلال نيمه اول ژوئيه است. بدين ترتيب ابتداى شروع دوره اول نمايندگى در نيمه اول نوامبر مى‌باشد. چنانچه مجلس در زمان تعطيلى باشد اجلاسيه فوق‌العاده بنابه درخواست رياست‌جمهورى يا اکثريت نمايندگان مجلس صورت مى‌پذيرد. چنانچه موضوع در ارتباط با موجوديت و امنيت و استقلال نظام جمهورى باشد و مسير امور مملکتى به‌صورت طبيعي، متعذر گردد در اين صورت براى رفع وضع نابسامان موجود و اتخاذ تدابير لازم رياست‌جمهورى پيامى به مجلس شوراى ملى تقديم خواهد داشت.[114]
اصل سى‌ام:
مجلس شوراى ملى از بين اعضاء، کميسيون‌هاى دائمى را که فعاليت آنها در طول مدت دوره مجلس ادامه دارد انتخاب مى‌نمايد.
اصل سى و يکم:
رياست‌جمهورى مى‌تواند در فواصل دوره‌هاى تعطيلى سالانه مجلس با تأئيد کميسيون دائمى مربوط تصميماتى اتخاذ نمايد. تصميمات مذکور مى‌يابد پس از فعاليت عادى مجلس به تصويب نيز برسد.
اصل سى و دوم:
چنانچه موضوع در ارتباط با موجوديت و امنيت و استقلال نظام جمهورى باشد و سير امور مملکتى به‌صورت طبيعى معتذر گردد در اين صورت براى رفع وضع نابسامان موجود و اتخاذ تدابير لازم رياست‌جمهورى پيامى به مجلس شوراى ملى تقديم خواهد داشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:27:00 ق.ظ ]




طراحان پایدار باید به فرهنگ و دین و نژاد مردمی که قرار است برای آنها طراحی کنند، توجه کنند.
دانلود پایان نامه
بنابراین معماری پایدار ترکیبی چند ارزشی در بر دارد:
زیبایی شناسی، محیط، اجتماع، سیاست و به عبارتی طراحی و ساختمان سازی هماهنگ با محیط. یک معمار باید زیرکانه چند فاکتور را در نظر بگیرد: مقاومت و پایداری و طول عمر بنا، مصالح مناسب، و مفهوم و کانسپت. تمام اصول معماری پایدار باید در یک پروسه کامل – که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم می شود- تجسم یابد.
۱-۳-۱۱ ساختمان پایدار
ساختمانپایداراینگونهتعریفمیشود: ” خلقومدیریتمدبرانهیکمحیطساختمانیسالمبرپایهبهرهوریصحیحازمنابعواصولزیستمحیطی.” هدفیکساختمانپایدارایناستکهبواسطهبهرهوریصحیحازانرژیومنابعطبیعیتأثیرسوءخودرابرمحیطزیستکاهشدهد.
یکی از اساسی ترین اصولطرحپایدارعبارتنداز:
استفادهخردمندانهاززمین،بهحداقلرساندنبهرهبرداریازمنابعتجدیدناشدنی،ارتقاءکیفیتمحیطزیستطبیعی،ازبینبردنیابهحداقلرساندنمصرفموادسمی،ترویجزندگیسالم،اقتصادیبودنساختوسازویاراهاندازیمجددیکساختمان،بکارگیریانرژیهایطبیعیودارایچرخهزیستی،جلوگیریازآلودگیصوتی،هماهنگسازیساختمانبامحیطوتاحدامکاناستفادهازتکنیکهایساختومصالحبومی.
اهدف کلی ساختمان‌های پایدار

 

    • بهره‌برداری مناسب از منابع و انرژی

 

    • جلوگیری از آلودگی هوا

 

    • مطابقت با محیط

 

۱-۴ درآمدی بر شناخت پارک
پارک
تعریف لغوی پارک
واژه پارک لغتی است انگلیسی (park) که در فارسی به باغ وسیع و پر درخت برای گردش و شکار، گردشگاه و محل شکار محصور ترجمه می شود. درکشور ما این لغت با تلفظ انگلیسی خود(پارک) رایج است.
تعریف اصطلاحی پارک
پارک (یا بوستان) به مکانی محفوظ می‌گویند که به صورت طبیعی یا نیمه طبیعی توسط دولت به وجود آمده‌است، و در کنار آن برای تفریح و لذت بردن انسانیا برای حفاظت از حیات وحش یا زیستگاه طبیعی برنامه های مد نظر باشد. پارک ها ممکن است شامل سنگ، فواره، خاک، آبوفضا های سبز و … باشد. بسیاری از پارک‌ها(پارک های طبیعی) قانونا حفاظت شده و محفوظ اند.
امروزه بعد از پارک های طبیعی، پارک های مصنوعی (پارک های شهری) در شهر ها برای تفریح و گذران اوغات فراغت ایجاد شده اند. در دوران شهرنشینی پارک ها به عنوان عنصری رابط بین انسان شهرنشین و طبیعت و محلی برای انجام فعالیت های گوناگونی شده اند. در دنیای معاصرپارک ها داری طبقه بندی های گوناگونی هستند و هر کدام دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند.
تاریخچه پیدایش پارک
اولین پارک‌ها، پارک‌های گوزن بودند، که زمین آن‌ ها در کنار مکان‌های شکار بود و توسط اشراف در زمان قرون وسطی ایجاد شده بود. آن‌ ها دیوار بلند داشتند و هم چنین حصار در اطراف آن بود تا بتوانند در داخل آن تفریح کنند و مردم بیرون پارک باشند،پس از آن پادشاهان واشراف در اطراف قصرها پارک‌های بزرگی ساختند.
پارک‌ها ممکن بود برای شکار ساخته شوند ولی هم چنین پارک نشان دهنده ثروت و وضعیت مالک آن را هم نشان می‌دادند. پس از آن خانه‌های اطراف شهر از قرن شانزدهمدارای پارک شد.زیبایی پارک‌ها و چشم انداز آن‌ ها در آغاز فقط برای خانه‌های با شکوه بود ولی چشم انداز پارک‌ها نشان گر هنر معماران نیز بود.هنگامی که استقبال از پارک‌ها زیاد شد و مکان‌های شکار خصوصی شلوغ شد، زمینه ایجاد پارک‌ها برای عموم به ارمغان آمد.
با انقلاب صنعتیپارک‌ها معنی جدیدی پیدا کردند و انگیزه حفظ طبیعت در شهرها عامل توجه بیشتر به احداث پارکبود. لوازم فعالیت‌های ورزشی به طور عمده در پارک‌های سطح شهرفراگیر شد. پارک ها در شهرها مناطق زیبایی برجسته طبیعی بودند که به نجات بشر صنعتی شده آمده بودند، هم چنین پارک های شهری در کنار مجموعه پارک‌های ملی، از آلودگی هوای شهر نیز جلوگیری می‌کرد.
مفهوم پارک های معاصر
در دوره مدرن رشد سریع صنعتی شدن شهرها از یک طرف و افزایش اوقات فراغت و چگونگی گذران آن و اصولا اعتقاد بر این مطلب که وقت آزاد صرفا خاص طبقه بروژا نمی باشد بلکه عموم مردم نیز می توانند از آن بهره مند و از طرف دیگر افزایش نیازهای اجتماعی منجر به ارائه تعریف نوینی از پارک در شهرها گردید».(ملکی شبیلو رعنا، ۱۳۸۳)
امروزه پارک هایی را مشاهده می کنیم که از بین فضاهای صدرصد تفریحی به فضاهای آموزشی-فرهنگی تبدیل و یا از جنبه عمومی به جنبه نیمه خصوصی برای قشر خاصی از مردم تغییر پیدا کرده است. در طول گذر از قرن نوزدهم به قرن بیستم رابطه طبیعت و شهر بعنوان پارک، تبدیل به تم جدید رابطه فرهنگ، طبیعت شهر شده است.(همان)
در زمان حال پارک هادر سراسر دنیا با اهداف از پیش تعین شده در خدمت جامعه هستند و پاسخگوی نیاز های جامعه شهر نشین هستند. امروزه یکی از پارک های که تعریف و فصل جدیدی از پارک را ارائه می دهند پارک های موضوعی هستند.
پارک موضوعی
با وجودی که تعریف مشخص و خاص برای پارک های موضوعی وجود ندارد، بطور کلی به تفریح و فراغت کامل همراه با موضوع و پیام خاص و مشخص که تمام شرایط از قبیل: جو محیط، امکانات، اتفاقات، عناصر و جذابیتهایی سرگرم کننده در کنار هم به صورت مصنوعی ترکیب و خلق می شوند اطلاق می شوند.(همان)
پارک موضوعی نوعی از پارکهای تفریحی است که حول محور یک یا چند موضوعساخته می شوند. گاهی یک پارک موضوعی شامل بخشهای متفاوتی است که هر یک بازگو کننده یک داستان ویژه اند.
ویژگی های پارک موضوعی
پارک های موضوعی دارای ویژگی های منحصر بفردی هستند که آنها را کاملا متمایز از دیگر پارک ها همانند پارک های عمومی(public park) و یا پارک های سرگرم کننده (amuoment park) می کند، سایت و محوطه این پارک ها کاملا طراحی شده اند و همانند پارک های عمومی تنها بوسیله طبیعت و عناصر طبیعی احاطه نشده اند. همچنین علاوه بر اینکه بسیار سرگرم کننده و پر خاطره هستند دارای بعد آموزشی نیز می باشند و معنی و مفهوم خاصی را دنبال می کند بطوریکه بعد آموزشی و پیام از فاکتورهای بسیار مهم و غیر قابل اجتناب در پارک های موضوعی بشمار می روند.(همان)
اصول مقدماتی طراحی پارک های شهری
اصولاً پارکها مجموعه ای از فضاهای سخت و فضاهای سبز می باشند که هر یک بعنوان مکمل دیگری عمل می کند. بطورکلی فضاهای سخت شامل مبلمان ، عناصر معماری، کف سازیها و غیره بوده و تابعی از ویژگیهای و اصول معماری پارک می باشد که بایستی دقیقاً در مراحل طراحی پارک به آنها توجه شده و براساس نوع عملکرد آنها مقادیر مناسب آن برآورد گردد.
۱- فضاهای سبز فعال
اصولاً طبیعت پارکهای عمومی بگونه ایست که تمام طبقات مردم می توانند از آن استفاده کنند، بعبارت دیگر این پارکها به منظور گردشگاه و محل استراحت عموم می باشد، علاوه بر نکات فوق یکی از خصوصیات مهم و معینه پارکهای عمومی تاثیری است که در آب و هوای شهرها می گذارد و خود کمک زیادی به حفظ بهداشت محیط و سلامتی افراد می نماید. در پارکهای عمومی سعی بر آن است که تمام وسائل سرگرمی و رفاهی تقریباً برای همه گونه سلیقه ها وجود داشته باشد.
تاسیسات رفاهی، تجهیزات خدماتی و اداری، وسایل بازی، زمینهای بازی و سایر امکانات مورد نیاز در احداث پارکها :
بطور کلی انواع تاسیسات رفاهی ، تجهیزات خدماتی ، وسایل بازی ، زمینهای بازی و سایر امکاناتی که بنحوی موجب کیفی استفاده ازپارکهای شهری را فراهم می آورند می توان بشرح زیر طبقه بندی نمود:
مبلمان شامل :
- نیمکت : کاربرد نیمکت ها عموما برای استراحت و مشاهده مناظر پارک است که بهتر است به حالت تکی یا میزگرد مانند تعبیه شوند که بهترین مکان پیشنهادی برای استقرار نیمکت ها استقرار در کنار آب نماها و حواشی فضای سبز و قرار گیری در محل های دنج در زیر سایه درختان است.
- زباله دان : زباله دان ها باید در نقاط مختلف پارک به ویژه جنب بوفه و سرویس ها و نزدیک آلاچیق ها و زمین بازی کودکان به صورتی تعبیه شوند که دید محیط را برهم نزنند.
- تابلوهای راهنما، اطلاعات : باید از ورودیهای پارک اطلاعات لازم را برای استفاده کنندگان فراهم کنند و راهنمای آنان باشند.
- ثبت تقویم و تاریخ، ساعت ، تابلوی تبلیغات، تابلوهای توقف و غیره
- پایه های مخصوص روشنایی: که از دو نوع فلوسنت و التهابی با توجه به محل و کاربرد محل استفاده می شود.
- دروازه های ورودی و خروجی
- حصار : که می تواند به صورت دیوار یا نرده یا استفاده از گیاهانی همچون شمشاد استفاده شود.
- فضاهای خصوصی و خلوت - سایبان - گلدان و گلجای - صندوق پست
- ابنیه شامل
- آبنما
- شبکه حصار و موانع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:26:00 ق.ظ ]




«او نیز چون مسعود سعد سلمان به زندان افتاد ولی مدت آن دیر نپایید. از چند ماه تجاوز نکرد و قابل مقایسه با چندین سال قید و بند سلف او نیست. علاوه، خاقانی برای تعزز، نپذیرفتن شغل یا اصرار به سفر و کناره گیری از دربار به زندان افتاد و می‌توان آن را نوعی گوشمالی یا حبس تأدیبی نامید در صورتی که مسعود سعد هدف بد گمانی و کینه توزی پادشاه وقت قرار گرفته بود. خاقانی نیز قصایدی در حبس سروده است ولی شکایت‌های او به روزگار قید و بند او اختصاص ندارد، بلکه بیشتر جنبل عمومی دارد، قیافه‌ی یک مرد بدبین و ناراضی از اوضاع اجتماع را نشان می‌دهد و از همین روی حکایت او به منظومه‌هایی که برای موعظه و بیان ناپایداری دنیا سروده است می‌رود نماند، بلکه در مقدمه‌ی بسیاری از چکامه‌های مدح و ترجیحات این سیمای عبوس و بیزار اخلاق عمومی ظاهر می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
این حالت یعنی فطرت بد بینی و مایل به بی اعتمادی را باید در ساختمان مزاج عصبی او جستجو کرد، نه در اوضاع و احوال محیط اجتماعی زیرا صحنه‌ی زندگانی او کمابیش همان است که قبل از وی بوده و بعد از او نیز دوام یافته است.» (دشتی،۱۳۸۱: ۱۱۶)
توصیفات لرد بایرون از زندان شیلان
زندانی شیلان در چهارده بند سروده است و چند صفحه بیش نیست. امّا دیوان مسعود عمده‌ی شعر‌های حبسیّه است. زندانی را که بایرون توصیف می‌کند زندانی دریایی است؛ حال آنکه زندان‌های مسعود کوهستانی است و گاهی چنان مرتفع است که سر او از چرخ می‌گذرد.[۳۵]
اکنون جهت مزید آگاهی خوانندگان بخشی از توصیفات لرد بایرون از زندان شیلان و نمونه هایی از توصیفات مسعود سعد از زندانهایی که رد آن قرار داشته است ذکر می‌شود.
دریاچه‌ی لمان باروری شیلان را که چون برف سفید است از همه سو در میان گرفته … ما شبانه روز همهمه‌ی آب‌های آن را می‌شنیدیم …. در زمستان گاهی حس می‌کردم که ذرّات غبار آسای آب از پشت میله‌های پنجره به درون زندان پرتاب می‌شوند… بند ۶
برف هزار ساله‌ی بر قلّه‌های مرتفع و دریاچه‌ی پهناور در پیش پای ایشان [اجساد برادران] آرامیده بود. بند ۱۳
امّا مسعود سعد در قلّه‌های رفیع بی فریاد زندانی است. نزدیک ستاره هاست و با کوه و ستاره ها راز دل می‌گوید اوج و ارتفاع و بلندی زندان‌های مسعود نیک پیداست.
از دو دیده ستاره می‌رانم من بر این کوه آسمان پیکر
نتوانستی رسید به من گر همه تنت را ببودی پر (در زندان دهک)
در ابیات بالا چند مختصه‌ی سبکی وجود دارد که اشاره بدان را خالی از فایده نمی بینم:ستاره استعاره از اشک است. استعاره‌ی نوینی است و گمان نمی کنم تا عهد مسعود سعد کسی به چنین استعاره نوینی دست یافته باشد.
شاملو شاعر معاصر چشم معشوق را به ستاره مانند کرده است:
با چشمان تو مرا
به الماس ستاره ها
نیازی نیست
با آسمان بگو
آسمان پیکر صفت ترکیبی است که بسیار نوین است.
در واژه‌ی تنت tant اسکان ضمیر وجود دارد که از ویژگی‌های زبانی سبک خراسانی است. در مورد سبک مسعود باید گفت که سبک او برزخی است یعنی بین دو سبک خراسانی و عراقی است. و بدین لحاظ به سبک او هم سبک عهد سلجوقی یا سبک بین بین نام می‌نهیم. البته شعر او نسبت به شعر سبک خراسانی انفسی تر (سوبژکتیو) و تجریدی و انتزاعی است. از طرفی دیگر غرور و مناعتی دارد (زمانی امیر و حاکم بوده است) و این باعث شده است که لحن حماسی قصیده در شعر او کم وبیش حفظ شود. در همان قصاید سوزناک در دل کوههای بی فریاد از حلقومش بلند شده و از تیره بختی خود قصه سر داده ناگاه مفاخره می‌کند و شعر لحنی حماسی و فاخر به خود می‌گیرد. ولذا شعر او به لحاظ انواع تکرارها (رد الصدر الی العجز و اقسام دیگر) و موازنه متشخص است و از تشبیهات لطیف و انواع استعاره خالی نیست.
والحق این چند بیت سوزناک خلاصه‌ی تاریخ زندگی اوست:
پنجاه و هفت رفت ز تاریخ عمر من شد سودمند مدّت و نا سودمند ماند
وامروز بر یقین و گمانم ز عمر خویش دانم که چند رفت و ندانم که چند ماند
فهرست حال من همه با رنج و بند بود از حبس ماند عبرت و از بند پند ماند
از قصد بد سگالان وز عمر حاسدان جان در بلا فتاد و تن اندر گزند ماند
چوگان بنه که گوی تو اندر چه اوفتاد خیره مطب که کرّه‌ی تو در کمند ماند
لیکن به شکر کوش که از طبع پاک تو چندین هزار بیت بدیع بلند ماند
(شمیسا،۱۳۷۵: ۱۲۴)
بر این حصار مرا با ستاره باشد راز به چشم خویش همی بینم احتراق وقران
(مسعود )
۳-۴- تفاوت سبک مسعود با شاعران پیش از خود
شعر مسعود نسبت به شاعران پیش از خود از نفسی ترو درونی تر و ذهن گرا می‌شود. یعنی شاعرانی چون مسعود و ابوالفرج رونی در تغییر سبک خراسانی به سبک عراقی نقشی اساسی دارند. شاعر با ستاره راز می‌گوید. (personification)اتفاقاً ابوالفرج رونی (متوفی بعد از ۴۹۲) از شاعرانی است که سبک مخصوصی به خود دارد. زبانی پیچیده و لغاتی دور از ذهن و آکنده از اصطلاحات علمی دارد و می‌توان گفت که درج مطالب علمی را در شعر او بنا نهاد. از مختصاتبارز شعر او نیز چون شعر مسعود تشخیص و استعاره است. با مسعود سعد مراوده داشته و مسعود به تازگی شعر او اشاره کرده است.
مسعود درباره شعر او می‌گوید:
شاعران را ز لفظ و معنی او لفظ و معنی همه دگر سان گشت
و او را استاد خود خوانده است:
ای خواجه بوالفرج نکنی یا دمن تا شاد گردد این دل ناشاد من
نازم بدان که هستم شاگرد تو شادم بدان که هستی استاد من
(زندانی نای ،۱۳۸۸ ،۹۴)
بیشتر قصاید بلفرج محدود و مقتضب است. رونی مورد توجه همه شاعران و نویسندگان قرن ششم بود و از همه بیشتر مورد توجه انوری بوده است.
باد معلومش که من بنده به شعر بولفرج تا بدیدستم ولوعی داشتستم بس تمام
(پیشین ، ۹۳ )
استاد شفیعی کدکنی در علّت گرایش انوری و توجه او به شعر بوالفرج رونی می‌نویسد:
«نقطه‌ی اصلی این گرایش در طرز دید علمی بلفرج است که در آن روزگار تازگی داشته، یعنی کوشش برای ایجاد تصاویری که نهاد علمی دارند و از فرهنگ علمی روزگار شاعر مایه می‌گیرند.»[۳۶]
در بیت مورد توجه ما احتراق و قران دو اصطلاح از اصطلاحات نجوم هستند که مسعود سعد در شعر خود به کار برده است. یکی از تحوّلات سبکی قرن ششم که به سبک بینابین و آذربایجانی معروف است تحولاتی است که در هر سه سطح زبانی _ادبی و فکری صورت می‌گیرد. امّا تحوّلات عمده در مرحله‌ی اول در مختصات ادبی و گرایش شاعران به بدیع و بیان است و در مرحله‌ی بعدی در مختصات فکری است که شعر پر از اشارات علمی و تلمیحات است طوری که اگر خواننده از علوم قدیم چون نجوم و معارف اسلامی بی خبر باشد نمی تواند از عهده‌ی فهم شعر بر آید.
با کوه گویم آنچه از او پر شود دلم زیرا جواب گفته‌ی من نیست جز صدا
هر روز بامداد بر این کوهسار تند ابری بسان طور زیارت کند مرا
در دنیای ادبیات همه چیز جاندار است و فعل از آنها سر میزند. شاعر می‌تواند در زدان نای با کوه و ستارگان و با تمامی کاینات راز گوید. حال آنکه در زبان ارجاعی و فلسفی وعلمی چنین چیزی ممکن نیست.ناصر خسرو (متوفی ۴۸۱) شاعر آواره‌ی یمگان با باد خراسانی راز می‌گوید:
بگذر ای باد دلفروز خراسانی بر یکی مانده به یمگان دره زندانی
اندرین تنگی بی راحت بنشسته خالی از نعمت وز ضیعت و دهقانی
برده این چرخ جفا پیشه بی بیداد از دلش راحت وز تنش، تن آسانی
دل پر اندوه تر از نار پر از دانه تن گدازنده تراز نال زمستانی
داده آن صورت و آن هیکل آبادان روی زی زشتی و آشفتن و ویرانی
گشته چون برگ خزانی ز غم غربت آن رخ روشن چون لاله‌ی نغمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:26:00 ق.ظ ]




سقاف در ادامه می­گوید: حقیقت دین این است که وهابیت از بطن سلفیه زاده شده است و محمدبن عبدالوهاب کسی است که افکار ابن تیمیه حنبلی را تبلیغ می­کرد (طبسی ،۱۳۹۲: ۲۲).
۳-۵-۴- مهمترین اشتراکات دیوبندیه و وهابیت :
شبه قاره­ی هند، یکی از قطب­های جمعیتی و اندیشه­ای جهان اسلام است. اگر در گذشته، مصر مهد اندیشه­ های اسلامی بود، دیر زمانی است که شبه قاره­ی هند نیز مرکز تحولات و خواستگاه اندیشه­ های اصلاحی یا افراطی است. فضای سیاسی، اجتماعی و مذهبی شبه قاره، عموماً، و به ویژه پاکستان، پس از تقسیم شبه قاره، به خاستگاه ستیز میان مذاهب اسلامی تبدیل شده است؛ تا آن جا که سلفی­های افراطی، این منطقه را بهشت خودمی­دانند. تکفیر در این منطقه امری طبیعی است و مذاهب مختلف به سادگی یکدیگر را تکفیرمی­کنند. از چنین فضایی، بیش از همه، سلفی­گری افراطی عربستان بهره برداری کرده و با تلاش برای هم­گرایی جریان­های سلفی موجود در این منطقه، به خوبی از این جریان­ها استفاده­ی ابزاری می­ کند. با وجوداین، اشتراکات این دو نحله به شرح ذیل اشاره می­گردد. از نظر تاریخی نیز، شکل­ گیری وهابیت و دیوبندیه فاصله زمانی زیادی با هم نداشته، اما هر دو جریان، احیای­آموزه­های اسلامی را در سر داشتند، با این تفاوت که نگرانی دیوبندیان بیشتر از تهاجم فرهنگی غربی بود و درصدد بودند با گسترش فرهنگ اسلامی، مسلمانان را از این خطر نجات دهند؛ علاوه براین، ابن عبدالوهاب مدعی بود که بسیاری از مسلمانان از حقیقت اسلام فاصله­گرفته و گرفتار انواع خرافات و رفتارهای مشرکانه گردیده­اند. از این رو، ضروری­ترین وظیفه خود را به اصطلاح مبارزه با شرک و کفرمی­دانست. در نهایت هر دو جریان در گذر زمان موفقیت­های زیادی در اهداف تعریف شده خودشان داشته اند، منتها دیوبندیان بیشتر از راه گسترش مدارس مذهبی و تبلیغات دینی، و وهابیت از راه­کشتار مسلمانان و قدرت نظامی و اقتصادی کار خود را پیش می­بردند (رفیعی ،۱۳۹۰: ۲۷). درحقیقت، فرقه­های وهابی و دیوبندی به منظور گسترش اندیشه­ های خود در میان مردم، به ویژه جوانان، دست به ایجاد مدارس مذهبی زدند و برای توسعه هر چه بیشتر این مراکز تلاش کردند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۵-۵- اندیشه­ های وهابی­گری وسلفی­گری:
پذیرش عقیده­ی تشبیه و تجسیم در حق خدای متعال؛
مخدوش کردن بزرگداشت پیامبراکرم صل­الله علیه و آل و کینه­توزی آن­ها با اهل بیت و بی احترامی به ایشان؛
تروریسم فکری، یا همان متهم کردن مخالفانشان به شرک و کفر و بدعت؛
به رسمیت نشناختن هیچ یک از فرقه­های اسلامی و کینه­توزی نسبت بدان­ها؛
ستیزه­گری آنان با تصوف اسلامی و نمادهای آن همچون مجالس ذکر دسته جمعی و زاد­روزها؛ و زیارت حرم پیامبران و صحابه و اولیا و کسانی از این دست و بدعت و خرافه دانستن این­گونه اعمال؛
به رسمیت نشناختن مفسران پیشوا و کتب تفسیر و ناسازگاری سازش­ناپذیر با تأویل و مجاز که از اصول درک­زبان عربی و شیوه ­های آن است؛
گرایش آن­ها به استدلال حدیثی و دوری و رمیدگی از استدلال قرآنی، و از همین قبیل است سخن جلودار آن­ها بربهاری حنبلی: «اگر دریافتی دوستی که به نزد او حدیث می­بری، ازحدیث بیزاراست و دانستی که به قرآن گرایش دارد، بی­هیچ تردیدی او زندیق است، پس از نزد او برخیز و رهایش کن».
به رسمیت نشناختن اجماع و معتبردانستن این سخن که: « هر که ادعای اجماع کند دروغگوست».
چنگ درزدن آن­ها به اجماع تنها در اموری است که با خواست آن­ها همسوست، مانند مسأله علوّ خدا و این که خدا در آسمان است. خداوند از این­گونه نسبت­هابسی منزّه است.
ناسازگاری آن­ها با عقل و عقلانیت و گفتگو و داشتن رفتاری در جهت تحمیل اندیشه خود به دیگران؛
کنار نهادن قیاس بجز در مسأله تشبیه خدا به خلق؛
پافشاری آنان بر خطایشان و زیربارحق­نرفتن، اگر کلام حقی بر زبان دیگران جاری شود. (حسن بن علی سقاف ،۱۳۹۰: ۷۷ و ۷۸ و ۷۹).
۳-۵-۶- مقایسه­ تطبیقی سلفی­گری دیوبندی و سلفی­گری وهابی
با نگاهی گذرا به عقاید وهابی­ها و دیوبندی­ها، به سادگی می­توان به تفاوت­های بسیار میان این دو پی­برد که اجمالاً برخی ازآن­ها عبارتند از:
عقل­گرایی: در اندیشه­ی وهابی­ها که متأثر از اندیشه­ی ابن تیمیه است، عقل جایگاهی ندارد و تنها بر نقل تأکیدمی­شود. وهابی­ها با پیروی کورکورانه از سلف، که دایره­ی آن نیز بسیار گسترده است، بدون هیچگونه تعقل و اندیشه­ای، در را به روی عقل می­بندند؛ در حالی که شاه ولی­الله دهلوی به عنوان الهام بخش اندیشه­ی دیوبندی، برای عقل و اجتهاد همیت نسبی قایل بود. وی عنصر اجتهاد را ضروری می­دانست و پیروی صرف و بدون اندیشه از گذشتگان را بدون در نظر گرفتن شرایط روز، نمی­پذیرفت.
تقریب: سلفی­گری وهابی، بنیان کار خود را برفرقه­گرایی و تکفیر مسلمانان گذاشت. از همان آغاز، محمدبن­عبدالوهاب با کافر خواندن مسلمانان، خون آنان را مباح شمرد و به کشتار ایشان پرداخت؛ در حالی که شاه ولی­الله دهلوی، در تقویت بنیه­های امام مالک و شافعی پرداختند؛ اما شاه ولی­الله دهلوی، هر چندخود حنفی بود، تقلید از امامان دیگر مذاهب فقهی را نیزجایز شمرد. وی حتی برای نزدیکی بیش­تر، کوشید تا مشرب­فلسفی وحدت وجود ابن­عربی را با مشرب عرفانی وحدت شهود شیخ احمدسرهندی پیوند دهد. طریقت: طریقت یکی از اصل­های مهم دیوبندی است. شاه ولی­الله دهلوی و پیروان وی، همه طریقتی هستند و طریقت را مکمل شریعت می­دانند. دیوبندی­ها افزون برداشتن رهبران دینی، قطب های طریقتی نیز دارندکه مهم­ترین آن­ها شخصی به نام حاجی­امدادالله مهاجر مکی که به عنوان مرشد و رییس طریقت دیوبندی­ها شناخته می­ شود.
اختلاف درباره تصوف: در حالی که مکتب دیوبند یک فرقه­ی صوفی به شمار می­رود؛ وهابیت
بشدت با تصوف سرجنگ دارد. وهابی­ها، تصوف را یکی از عوامل انحراف مسلمانان و قطب­های صوفیه را کافر و مشرک می­شمارند.
مذهب: وهابی­ها خود را به غلط پیرو احمدبن حنبلی می-نامند، در حالی که دیوبندی­ها پیرو مکتب ابوحنیفه[۷۲] هستند. هم­چنین، مکتب کلامی شاه ولی­الله دهلوی ماتریدی بود؛ اما وهابی­ها خود را پیرو هیچ یک از مکتب­های کلامی نمی­دانند، علم­کلام را صرفا ًنقلی می­دانند و پرداختن به مباحث کلامی را کفرمی­شمارند. چنین وضعیتی موجب شده است که دیوبندی­هاکتاب­های بسیاری را در رد عقاید وهابیت بنویسند. یکی از این آثار، کتاب عقاید اهل سنت و جماعت در رد وهابیت است که به قلم عالم بزرگ دیوبند، مولاناخلیل احمدسهارانپوی نگاشته شده و یکی از روحانیان به نام اهل سنت، آن را به فارسی ترجمه کرده است (موسوی،۱۳۹۱: ۴۶ و ۴۷).
۳-۶- دوره­ های سلفی­گری درشبه قاره­ی هند:
شبه قاره­ی هند، یکی از قطب­های جمعیتی و اندیشه­ای جهان اسلام است. اگر در گذشته، مصر مهد اندیشه­ های اسلامی بود، دیر زمانی است که شبه قاره­ی هند نیز مرکز تحولات و خواستگاه اندیشه­ های اصلاحی یا افراطی است. فضای سیاسی، اجتماعی و مذهبی شبه قاره، عموماً، و به ویژه پاکستان، پس از تقسیم شبه قاره، به خاستگاه ستیز میان مذاهب اسلامی تبدیل شده است؛ تا آن جا که سلفی­های افراطی، این منطقه را بهشت خود می­دانند. تکفیر در این منطقه امری طبیعی است و مذاهب مختلف به سادگی یکدیگر را تکفیرمی­کنند. از چنین فضایی، بیش از همه، سلفی­گری افراطی عربستان بهره ­برداری کرده و با تلاش برای هم­گرایی جریان­های سلفی موجود در این منطقه، به خوبی از این جریان­ها استفاده­ی ابزاری می­ کند. در این قسمت به دوره­ های سلفی­گری در شبه قاره­ی هند پرداخته می­ شود.
۳-۶-۱- دوره­ اول سلفی­گری:
۳-۶-۱-۱- شاه ولی­الله دهلوی
برای یافتن ریشه ­های سلفی­گری در شبه قاره باید به قرن دوازدهم، دوره­ محدث بزرگ شبه­قاره، شاه ولی­الله دهلوی بازگشت. شاه ولی­الله دهلوی (۱۱۱۴-۱۱۷۶) شخصیتی چند بعدی بود که در زمینه ­های گوناگون، از جمله فقه، کلام، ادبیات و حدیث تبحر داشت. در قرن دوازدهم دو جریان موازی و هم زمان، شکل­گرفت. جریان وهابی به رهبری محمدبن عبدالوهاب در منطقه نجد و حجاز آغاز شد و در آن جا رشد کرد. دوم، جریان دهلوی که خاستگاهش منطقه­ شبه قاره بود و در میان مسلمانان این منطقه رشد یافت. گویا شاه ولی­الله مدتی در مدرسه­های نجد و حجاز تحصیل کرده بود و هم زمان، محمدبن عبدالوهاب نیز در همان مدرسه­ها مشغول به تحصیل بوده ­است؛ اما شواهدی که دلالت بر ملاقات یا ارتباط این دو با یکدیگر داشته باشد، موجود نیست. با این حال، میان اندیشه­ای سلفی شاه ولی­الله دهلوی و محمدبن عبدالوهاب تفاوت­های اساسی و بنیادینی دیده می­ شود. دوره­ شاه ولی الله دهلوی، دوره­ حضور استعمار انگلستان و رشد اندیشه­ های هندویی در میان مسلمانان بود؛ از یک سو، خرافات و اندیشه­ های انحرافی هندوها و دیگر ادیان محلی شبه قاره، جامعه مسلمانان را تهدیدمی­کرد و از سوی دیگر، استعمار انگلستان در پی نابودی فرهنگ و جامعه­ اسلامی در شبه قاره بود. شاه ولی­الله برای احیای دین، روش حدیث­گرایی را برگزید. به نظر وی، علت انحطاط دین و پیرایش خرافات درآن، دوری ازمنابع حدیثی بود؛ ازاین روکوشیدباردیگرنگاه به حدیث رادرمیان مسلمانان شبه قاره زنده کند. اما او از ابن­تیمیه نیز تأثیر پذیرفته بود. در مساله­ی توحید، نگاهی افراطی داشت. به نظر او، یاری خواستن از غیرخدا، مانند اولیای­الهی، برای برآوردن حاجت، نذرکردن برای آنان با انگیزه­ رفع بیماری، سوگند به نام­های غیرخداوند، و مانند این­ها، همگی در زمره­ی شرکت قرار می­گرفتند. چنین رویکردی او را در برابرنحله­های تصوف رایج در هند قرارمی­دهد. البته حدیث گرایی و دیدگاه وی در باره­ی مباحث شرک و توحید، به معنی عقل­ستیزی مطلق او نبود. وی برای بررسی احادیث و منابع دینی، اصل اجتهاد را می­پذیرفت و معتقد بود که مجتهدان و عالمان اسلامی در رویارویی با اوضاع و احوال جدید، به جای پایبندی به راه حل­های پیشین، می­توانند به گونه ­ای کارآمد درصدد ارائه­ پاسخ های جدید برآیند. با این حال، وی اجتهاد را منحصر به امورفرعی محدود می­دانست و در مسایل اعتقادی، برای عقل ارزشی قایل نبود. به نظر او، مردم در مسایل اعتقادی باید اعتقادات بزرگان پیشین سنت را بر­گزینند و ازآنان پیروی کنند و از پرداختن به مسایلی که علمای سلف بی­اساس دانسته اند، اجتناب ورزند. آنچه در اندیشه­ی شاه ولی­الله دهلوی اهمیت دارد، تلاش برای نزدیکی مذاهب اسلامی به یکدیگراست. به نظر او، اختلاف­های فقهی چهارگانه، بسیار سطحی و ظاهری، و با رجوع به کتاب و سنت رفع شدنی است. به همین علت، او تقلید از هر یک از مذاهب چهارگانه (حنفی، حنبلی، مالکی و شافعی) را جایزمی­دانست. در امور اعتقادی نیز او کوشید تا عقاید دو مکتب و طریقه­ی تصوف رایج­زمان- یعنی وحدت وجود متأثر از فلسفه­ی ابن­عربی و مکتب وحدت شهودشیخ­احمدسرهندی، از عالمان بزرگ هند را در هم بیامیزد. به اعتقاد او، اختلاف بین این دومکتب، جزیی است و هر دو در اصول و کلیات، عقاید مشترکی دارند. نکته­ی قابل توجه دیگری که او را از دیگرسلفی­ها کاملاً جدامی­کند، تصوف بود. وی مانند پیشینیان خود معتقدبود که دین از دو بخش شریعت و طریقت تشکیل شده است و هیچ یک از این دو، به تنهایی نمی­تواند سعادت و­رستگاری انسان را فراهم کند. به همین دلیل، وی مانند بسیاری از عالمان شبه قاره افزون بر شریعت و مناسک دینی، به تصوف پایبندبود. شاه ولی­الله با وجود وسعت دید و اندیشه­ی تقریبی، در باره­ی شیعه بی­مهری کرده است. وی در کتاب «قره العینین فی تفضیل الشیخین» شیعه را فرقه­ی ضاله می­خواند. البته برخی کوشیده­اند، دیدگاه او را درباره شیعه معتدل نشان دهند و در این باره به سخن فرزندش شاه عبدالعزیزدهلوی استناد کرده ­اند که گفته است: پدرش هرگز بر کفریت شیعه فتوا نداد. البته با توجه به مستندات یادشده، چنین به نظرنمی­رسد. به هر حال، با وجود دیدگاه­ های نظری او در مخالفت با شیعه، در مقام عمل، با آن مبارزه نکرد و به کشتن شیعیان فتوا نداد. اندیشه شاه ولی­الله دهلوی در منطقه­ شبه قاره، تأثیری ژرف برجای نهاد؛ به گونه ­ای که در قرن­ها بعد نیز شاخه­ای از مسلمانان، از او تأثیر پذیرفتند.
۳-۶-۲- دوره­ دوم سلفی­گری:
۳-۶-۲-۱- شاه عبدالعزیزدهلوی
شاه عبدالعزیزدهلوی (۱۱۷۶-۱۲۳۹)، فرزند شاه ولی­الله دهلوی، به مبانی مصطلح سلفی­گری نزدیک­ترشد. وی بیش از پدر به حدیث گرایش داشت و عقل نیز در نگاه وی از اهمیت کمتری برخوردار بود. جنبش شاه ولی­الله دهلوی در دوره­ شاه عبدالعزیز به سوی افراطی شدن پیش رفت. ویژگی دیگرسلفی­گری شاه عبدالعزیزدهلوی، ورود سیاست به اندیشه­ی سلفی­گری در دوره­ اوست. این اندیشه به صورت مستقیم به میدان مبارزه با سیک­ها و انگلیسی­ها وارد شد. شاه عبدالعزیز با بهره گرفتن از دو مفهوم دارالاسلام و دارالکفر، هند را به دلیل حضورانگلیسی­ها دارالکفر نامید و وظیفه­ی هر مسلمانی را در این سرزمین، جهاد یا هجرت دانست. شاه عبدالعزیز نیز مانند پدر، صوفی مسلک و معتقد به مکتب کلامی ماتردیه بود. شاه عبدالعزیز گوی دشمنی با شیعه را از پدر ربود و مخالفت­های خود را از مجادله­های علمی به تهمت و افترا و ناسزاگویی­ها سخیف کشاند. او در کتابی با نام تحفه­ی اثناعشریه، به گمان خود باورهای شیعه را نقد کرد.
به گفته­ی میرحامدحسین هندی، در این کتاب عقاید و آرای شیعه را به طور عموم و فرقه­های اثنا عشریه را به خصوص، در اصول و فروع و اخلاق و آداب و تمامی معتقدات و اعمالشان، به عبارتی خارج از نزاکت و کلماتی بیرون از آداب و سنن مناظره و به شیوه­ کتب نوآموزان که به خطاب نزدیک­تراست تا به برهان، مورد حمله و اعتراض قرار داده. کتاب را مملو از افترائات و تهمت­های شیعه ساخته است. محمدرضاحکیمی نیز درباره تأثیرهای این کتاب بر جامعه­ اسلامی می­گوید: او بدون رعایت جانب حق و حقیقت، و بدون در نظرگرفتن واقعیت­های تاریخ اسلامی، سنت صحیح و آیات ولایت، حقایق وحی و احادیث معتبر، و بدون پاسداری معارف سنت نبوی و بدون رعایت حقوق پیامبر و آل­او و بدون ملاحظه­ی حدود علم حدیث و بدون توجه به مصالح امت و مسایل دنیای اسلام و حق برداری شیعه و بدون اهمیت دادن به بهره ­برداری وسیع استعمار از چنین تألیفی، کتاب خویش را نوشت.
۳-۶-۳- دوره­ سوم سلفی­گری:
۳-۶-۳-۱- مکتب دیوبند (پیش از استقلال پاکستان)
پس از محدث دهلوی، اندیشه­ی سلفی در حوزه ی عمل (جهاد) و حدیث گرایی، به پیش آمد و در قرن نوزدهم، مکتب دیوبند را پدید آورد. مکتب دیوبند آمیزه­ای از اندیشه­ های شاه ولی الله­دهلوی و شاه عبدالعزیزدهلوی بود. هر چند در مبانی مکتب دیوبند نیز مخالفت با شیعه وجود داشت، وجود دشمن مشترک (هندوها و انگلیسی­ها) موجب بروز نیافتن اختلاف­هامی­شد.
۳-۶-۳-۲- مکتب دیوبند (پس از استقلال پاکستان)
سال ۱۹۴۷ برای مسلمانان شبه قاره، سالی به یاد ماندنی بود. در این سال آرزوی مسلمانان این منطقه، یعنی داشتن کشوری مستقل و آزاد با حاکمیت اسلام، تحقق یافت. رهبر استقلال پاکستان، مژده­ی کشوری را به مسلمانان خسته­ی شبه قاره دادکه در آن، صلح و صفا حاکم بوده و الگویی برای همه کشورهای اسلامی باشد؛ اما چنین نشد و مسلمانانی که زمانی در کنار یکدیگر، در برابر استعمارانگلیس و زیاده­خواهی­های هندوها می­جنگیدند، اینک در برابر هم صف کشیدند. اختلاف، تنها میان شیعه و سنی نبود؛ بلکه میان اهل سنت نیز اختلاف به شدت بالا گرفت. دو دولت ایوب­خان و ضیاءالحق پیش از همه، در ایجاد چنین وضعیتی نقش داشتند؛ به ویژه در دوران ضیاءالحق که با شعاراسلامی کردن پاکستان، این کشور به سوی رادیکالیسم مذهبی و فرقه گرایی سوق داده شد و خشونت و افراط به اوج رسید. البته مکتب دیوبند پس از استقلال یک­پارچه نبود و طیفی از گروه ­های معتدل و تندرو را تشکیل داد که به اجمال می­توان آن­ها را در سه گروه خلاصه کرد:
۱) گروه معتدل: این گروه که وابسته به حزب جمعیت­العلمای اسلام، شاخه­ فضل الرحمان است، می­ کوشد هدف­های خود را در قالب مبارزه­های انتخابی و از راه به دست آوردن فرصت­های سیاسی دنبال کند. این حزب که ادامه­ حزب جمعیت علمای هنداست، در پاکستان به نام جمعیت علمای اسلام تغییر نام دهد.
۲) گروه تندرو حزب: حزب جمعیت العلمای­اسلام شاخه­ سمیع الحق در پیشاور پاکستان، این گروه را نمایندگی می­ کند. این حزب در مقایسه با شاخه­ فضل­الرحمن، دیدگاه­ های افراطی تر و فرقه­گرایانه­تری دارد و طالبان نیز محصول عملکرد این گروه است. طالبان در اثر، کمک­های مالی و بلیغات عربستان و هم چنین مدارس دیوبندی افراطی و تسلیحات آمریکا شکل گرفت.
۳) گروه ­های تروریستی: این گروه شاخه­ای از دیوبندی هستندکه مسلمانان دیگر را رسماً کافر می­دانند و به همین دلیل، آنان را مهدورالدم می­شمارند. بمب­گذاری­ها، ترورها و دیگرجنایت­های صورت­ گرفته در این کشور، توسط این گروه­ ها انجام شده است؛ گروه­هایی هم چون سپاه صحابه، لشکرجهنگوی و لشکرطیبه که همه، رویکردی کاملاً خشونت­گرا دارند و به فکرحذف فیزیکی رقیبات هستند (علیزاده موسوی ،۱۳۹۱: ۴۲ و ۴۳ و ۴۵ و ۴۶).
۳-۷- مسلک علماءدیوبند در شریعت و طریقت:
خلیل­احمدسهارنپوری در این خصوص اظهار می­دارد: اولاً باید دانست که ما مشایخ و همه جماعت ما بحمدالله در مزروعات مقلد حضرت امام­اعظم ابوحنیفه نعمان بن ثابت رضی­الله تعالی هستیم؛ و در اصول و عقاید پیرو امام­ابوالحسن اشعری و امام ابومنصور ماتریدی رضی­الله تعالی عنهما می­باشیم و در سلاسل عرفانی صوفیه به سلسله­عالیه حضرات نقشبندیه و طریقه زکیه مشایخ چشت و سلسله بهیه حضرات قادریه و طریقیه مرضیه مشایخ سهروردیه رضی­الله تعالی­عنهم منسوب هستیم. ثانیاً ما هرگز در مسایل دینی به گفتن سخن مبادرت نمی­کنیم مگر زمانی که دلیل آن از کتاب­الله، سنت، اجماع امت یا نظر امامی از ائمه مذهب در آن مورد نظر ما وجود داشته باشد. وی در مورد کاربرد لقب وهابی در هندمی­گوید: ثالثاً به تحقیق اطلاق لقب وهابی در اصطلاح بلاد هند در اصل بر روی کسی بود که تقلید ائمه رضی­الله عنهم را ترک می­کرد، سپس وسعت گرفت و غالب کاربردش بر کسی صورت گرفت که بر سنت سینه عمل کند و از بدعات سیئه دوری جسته و از رسوم قبیحه اجتناب ورزد، حتی کار به جایی کشید که در شهربمبئی و اطرافش چنین شایع شد که هرکس از سجده قبور اولیاء و از طواف آن مردم را منع کند او وهابی است. حتی گفته شد هر کس حکم حرمت ربا (نزول) را بیان کند او هم وهابی است، ولو فی­الواقع از اکابراسلام و از اعظام علماء باشد و تدریجاً کلمه­ی وهابی چنان اتساع یافت که جای یک لفظ فحش و دشنام را به خود گرفت. بنابراین، اگر یک نفر از اهل هند به کسی بگوید وهابی، این بدان معنی نیست که او فاسدالعقیده است، بلکه بدان معنی است که او سنٌی حنفی­عامل به سنت و مجتنب از بدعت است که در ارتکاب معصیت و عمل ناروا از خداوند متعال خائف و برحذرمی­باشد و از آنجا که مشایخ ما رضی­الله تعالی عنهم در احیاء و زنده داشتن سنت و در فرونشاندن و خاموش کردن آتش­های بدعت سعی بلیغ مبذول داشتند، لشکریان ابلیس بر آنها غضبناک شدند و به تحریف سخنانشان پرداختند و افتراء­ات واهی بر آنها بربستند و آنها را به وهابیت متهم ساختند، در حالی که آنها به مراحل از آن پاک و بدور هستند. بلکه فی­والواقع این همان سنت و روش الهی است که در مورد خاصان بارگاه و اولیائش آن را جاری فرموده است. ایشان در ادامه بیان می­دارند: عقیده­ی علمای دیوبند در مسئله­ حیات انبیاء این است که به عقیده­ی ما و مشایخ ما حضرت (ص) در مرقد مطهرش زنده است و حیاتش مشابه حیات دنیوی است بدون آن که مکلف باشد و این نوع حیات مخصوص به آن حضرت (ص) و تمام انبیاء علیهم السلام و شهداء می­باشد و از نوع حیات برزخی که تمام مسلمین حتی همگی مردمان را حاصل است، نیست. وی در پاسخ سئوالی که آیا درست است کسی در تمام اصول و فروع مقلد یکی از ائمه اربعه باشد یا خیر؟ و در صورت صحت یا تقلید مستحب است یا واجب؟ شما در فروع و اصول مقلد چه امامی هستید؟ اظهار می­دارد: تقلید یکی از ائمه اربعه واجب است و علماء دیوبند مقلد امام ابوحنیفه (رضی) هستند، و ما و مشایخ ما در اصول و فروع مقلد امام­المسلمین حضرت ابوحنیفه (رض) هستیم، خداوند بر همین راه به زندگی­های ما پایان بدهد و در همین گروه ما را در روز قیامت محشور بگرداند. ایشان نیز در پاسخ سئوالی آیا به نظر شما اشتغال به مشاغل عرفانی صوفیان و بیعت شدن با آنهاجایزاست؟ آیا رسیدن به فیوض باطنی از سینه­ها و قبور اکابر و بزرگان را درست می­دانید؟ و آیا به نظر شما ممکن است که اهل سلوک از روحانیت مشایخ بزرگوار استفاده کنند یا خیر؟ وی در جواب می­گوید: به عقیده­ی ما مستحب است، چون انسان از تصحیح عقاید و تحصیل مسایل ضروری شرع فارغ شود با شیخ طریقتی بیعت کند که در شریعت دارای قدمی راسخ و تارک دنیا و راغب به آخرت باشد که گردنه­های سخت و مشکلات در راه اصلاح نفس را طی کرده و با اعمال صالحه خو گرفته و مأنوس شده و از اعمال بد منقطع و بریده شده، انسانی کامل و مکمل باشد و دست خود را در دست او قرار داده و نظرخود را در نظر او مقصور و منحصرساخته به اشتغال صوفیه از ذکر و فکر و فناء کلی در آن مشغول شود و نسبتی را که نعمت عظمی و غنیمت­گیری است و در زبان شریعت (بانسبت) احسان از آن یاد شده است کسب نماید. ایشان در ادامه می­گوید علمای دیوبند از عقاید وهابیت برائت می­جویند (سهارنپوری ،۱۳۲۵: ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ و ۲۱ و۲۴ و ۲۵).
۳-۸- بهره ­برداری سلفی­گری وهابی از افراطی دیوبند:
آغاز ارتباط دیوبندی و سلفی­وهابی، در نگ افغانستان بود. در آن دوران، عربستان به شدت با نیروهای تندرو و افراطی از اندیشه­ های محمدقطب بودند، درگیر بود. محمدقطب با مطرح کردن توحید قبوری و توحید قصوری، توحیدی را که وهابی­ها مطرح می­کردند صرفاً جنگ با قبرها و صاحبان بی دفاع آن­هاخواند[۷۳]. وی با طرح این پرسش که در تخریب قبرها و جنگیدن با آن­ها چه فایده­ای هست؟ مفهوم توحید قصوری را مطرح کرد که در آن به جای جنگ و جدال با قبرها و مردگان، جنگ و درگیری با صاحبان کاخ ها و حاکمان ستمگر اهمیت داشت. چنین اندیشه­ای جریانی را در عربستان آفرید که مخالف دولت بود. عربستان بحران داخلی را به خارج انتقال داد. به همین دلیل، از یک سو عربستان بخشی از نیروهای مجاهدین و هزینه­ های لازم برای جنگ با شوروی را فراهم می­کرد و ازسوی دیگر، دیوبندی­ها پایگاه نظامی و سازماندهی نیروها را بر عهده داشتند. هم زمان با جنگ افغانستان، وهابی ها در جبهه دیگری نیز فعال بودند و آن، پشتیبانی مالی از گروه ­های دیوبندی افراطی ضد شیعی بود. گروه­هایی که به غلط خود را به مکتب دیوبند نسبت می­ دهند، مانند سپاه صحابه و لشکرجهنگوی، ابزار دست وهابی­های افراطی در مبارزه با دیگر مذاهب اسلامی شده ­اند. وهابی­ها با وجود اختلاف عقیدتی بسیار با این گروه­ ها، در راستای هدف­های خود، از آن بهره ­برداری ابزاری می­ کنند. هم اکنون، میان سلفی­گری وهابی و دیوبندی­های تندر و افراطی که در قالب گروه ­های تروریستی و خشونت طلب سازمان­دهی شده اند، پیوند محکمی وجود دارد؛ اما گروه ­های معتدل آن، مسلمان­کشی افراطی را برنمی­تابند.
۳-۹- اهل حدیث:
یکی از گرایش­های سلفی­گری در منطقه­ شبه قاره، گرایش اهل حدیث است. البته مراد از اهل حدیث در این­جا، غیر از اصطلاح اهل حدیث در صدر اسلام است. اهل­حدیث در زمره­ی سلفی­های اصلی شمرده می­ شود و کاملاً حدیث­گرا است. به عقیده­ی برخی، این گروه یکی از دوشاخه­ی نشأت یافته از مکتب فقهی ابوحنیفه است که دومی آن مکتب، تصوف نام دارد. اما با توجه به پیشینه­ی تصوف و روشن بودن خاستگاه آن، چنین سخنی درست به نظرنمی­رسد. احتمالاً مکتب اهل حدیث کنونی پاکستان، شاخه­ای از مکتب اصطلاحی شاه ولی­الله است. مولاناقمراحمدعثمانی درباره وابستگی مکتب اهل حدیث به اندیشه­ی اصلاحی شاه ولی­الله می­گوید: افکار شاه ولی­الله تمام شبه قاره­ی هند را تحت تأثیر قرارداد و شمع آزادی تفکر و اجتهاد که او برافروخته بود، منشأ پیدایش دوگروه جدید گردید. این دو گروه، خود را منتسب به شاه ولی­الله می­دانند: یکی، جماعت اهل حدیث و دوم، جماعت علمای دیوبند. چنان که از نام اهل حدیث پیداست، آنان منابع فقه را به قرآن و سنت منحصرمی­کنند به همین دلیل، اجماع و آرای عالمان نخستین را به شدت نقل می­ کنند. به نظر قمراحمدعثمانی، انتقادهای پیاپی اهل­حدیث از عالمان، پیشین، قداست هزارساله­ی امامان فقه را از بین برده است. به گفته­ی احسان الهی­ظهیر عالم بزرگ اهل حدیث: تقلید از علما و اندیشمندان یک نسل و یا یک مقطع زمانی خاص، نه تنها جایز نیست، بلکه نادرست و اشتباه می­باشد. چنین دیدگاه­ هایی این گروه را به وهابیت نزدیک می­ کند. آنان نیز همانند وهابی­ها، تقلید را جایزنمی-دانند، پیشوایان فقه اهل سنت را نقد می­ کنند و با مراجعه به ظاهر احادیث و نقل­گرای مفرط، عقل و جایگاه آن را نادیده می­گیرند. این گروه نیز همانند وهابی­ها نه تنها شیعه که مسلمانان دیگر را نیزنقد می­ کنند. به گفته­ی الیویه­روا، طلاب افغانی که در مدرسه­ی اهل حدیث درس خوانده بودند: هنگام بازگشت به افغانستان، در مقابل تصوف و مذهب حنفی مبارزه کردند؛ مثلاً زیارتگاه­های محلی را تخریب نمودند. حنفی­ها معمولاً آن طلبه­های اهل حدیث را وهابی می­نامیدند؛ لیکن خود طلبه­های خود را سلفی می­گفتند. روابط آن­ها با ملاهای سنتی حنفی متشنج شد و به برخوردهای مسلحانه­ی محلی انجامید. این گروه در پاکستان به دنبال یک جامعه ی سٌنی استوار بر پایه­ کتاب، سنت و عملکرد خلفای راشدین هستند، اما بیش از آن که مانند سلفی­گری وهابی، به دنبال تکفیر و تهییج برای انجام عملیات­های تروریستی باشند، رویکرد مذهبی و فرهنگی دارند. ساخت مدارس و مساجد و انجام کارهای تبلیغی از مهم­ترین فعالیت­های آنان به شمارمی­رود. مرکز اصلی این گروه در گوجران و اله ازتوابع استان پنجاب قرار دارد. اما در میان اهل­حدیث، احسان الهی­ظهیر استثناست. وی دیدگاهی به شدت فرقه­گرایانه داشت و در مورد بیشترین بهره برداری سلفی­های وهابی قرار گرفت. او با تندروی­هایی که در این زمینه داشت، موجب شد جمعیت اهل حدیث که حزب رسمی مکتب اهل حدیث بود، به دو شاخه تقسیم شود. وی با نگاشتن کتاب­های بسیار تند بر ضد شیعه، آتش نفاق را، افزون بر این که میان مسلمانان سنی بر افروخت، میان شیعیان و اهل سنت نیز شعله ور ساخت. او با متهم ساختن شیعه به قایل بودن به تحریف قرآن و مخدوش کردن جایگاه اهل بیت علیهم السلام، شیعه را خارج از اسلام می­شمارد. وی سرانجام در سال ۱۹۸۷ در یک حادثه بمب گذاری کشته شد. چنین دیدگاه­ هایی در آثار او، وهابی­ها را به شدت وسوسه کرد که از وی بیش­ترین بهره را ببرند؛ بنابراین، سلفی­های وهابی کتاب­های او را چاپ و در شمارگان بالا در سطح گسترده­ای منتشر می­ کنند. البته در میان اهل حدیث، تنها شخصیتی که تا این اندازه ابزار دست وهابی­ها قرار گرفت، همو بود و چنان که گفته شد بیشتر اهل حدیث رویکرد فرهنگی و مذهبی دارند. اهل حدیث با سلفی­های عربستان سعودی رابطه­ زیادی دارند و عربستان نیز با توجه به دیدگاه­ های تند این گروه بر ضد مسلمانان دیگر، چه شیعه و چه سنی، به شدت از آنان دفاع می­ کنند. چنان­که گفته شد، دیدگاه­ های اهل حدیث با دیدگاه دیگر مسلمانان اهل­حدیث و حتی با دیدگاه سلفی­گری دیوبند تفاوت دارد؛ زیرا سلفی­های دیوبندی پیرو مکتب حنفی هستند، اما سلفیان اهل­حدیث، تقلید را جایز نمی­دانند و احکام را مستقیماً از کتاب و سنت استخراج می­ کنند. آنان هم چنین به شدت با تصوف مخالفند. اهل­حدیث از نظر فکری به وهابیت نزدیکترند و وهابیان نیز به شدت از ایشان حمایت مالی می­ کنند. بی­شک دیدگاه اهل­حدیث در باره­ی دیگر مسلمانان نیز کاملاً روشن است، چنان­که هیچ یک از فرقه­های اسلامی را بر نمی­تابند (علیزاده موسوی،۱۳۹۱: ۴۷ و ۴۸).
۳-۱۰- گرایش برخی دیوبندیان به وهابیت:
با وجود اختلاف­های جدی دیوبندیان نخستین با وهابیت، در سال­های بعد، برخی دیوبندیان، به تأیید دعوت ابن­وهاب رو آوردند و سعی کردند خود را به آنها نزدیک کنند، حتی برعکس، مخالفت با وهابیت را به سلفیان هند نسبت داده­اند؛ ازجمله شیخ محمدمنظورنعمانی با نوشتن کتاب دعایات مکثفه ضدالشیخ محمدبن عبدالوهاب، همین مسیر را طی کرد و پیروان او نیز از راه او تبعیت کردند. برخی اعضای جماعت تبلیغ نیز ضمن تبری جستن از دشنام­های انورشاه کشمیری و دیگران به وهابیت و سران آن، گفته­اند هر چند در گذشته چنین موضع­گیری­هایی در قبال وهابیت انجام می­شد، ولی وقتی علمای دیوبند به حقیقت دعوت ابن عبدالوهاب پی بردند، با عذرخواهی از رفتارهای گذشته­شان به حمایت از وهابیت برخاستند. علمای دیوبندیان حتی در همان اوایل نیز تحت تأثیرافکار ابن عبدالوهاب، کتاب­هایی را در تأیید او نوشته بودند؛ از جمله رشیداحمدگنگوهی با نوشتن کتاب الفتاوی الرشیدیه بسیاری از عقاید و افکار ابن­عبدالوهاب را تأیید کرد؛ هر چندحسین احمدسهارنپوری با تدوین کتاب­های الشهاب الثاقب و المهند بر ضد کتاب فوق، نسبت دیوبندیه را با ابن­عبدالوهاب انکارکرد. برخی معتقدند هر چند دیوبندیان در آغاز مخالف وهابیت بودند، اما وقتی به صورت یک­فرقه درآمدند، آهسته آهسته از مقاصدشاه ولی­الله دور گردیدند و به وهابیت نزدیک شدند. از جمله کسانی که در بیشتر آثار خود از وهابیت و شخص ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب دفاع کرده است، ابوالحسن­ندوی است، او از ابن­تیمیه، به دلیل تجدید اعتقاد به توحید و ابطال شرک و بدعت، به عنوان متفکر مصلح و مجدد تاریخ­اسلام نام می­برد که خدمات زیادی به اسلام انجام داده است و رفتار او باید الگوی دیگر مسلمانان گردد. ندوی در بیشتر آثارخود از وهابیت و سلفیت شبه­قاره به نیکی یاد می­ کند و می­ کوشد نشان دهد که هیچ نقطه اختلافی میان دیوبندیه و وهابیت وجود ندارد. همچنین یکی از اساتید معاصر دارالعلوم دیوبند در دیداروزیر اوقاف و اموردینی عربستان از دارالعلوم دیوبند، از ابن­عبدالوهاب به عنوان مصلح­دینی نام برد و عقاید و رفتار علمای دیوبند را، به خصوص در مبارزه با بدعت­ها و خرافات، نزدیک به آن چیزی دانسته است که ابن عبدالوهاب آن را تبلیغ می­کرد (رفیعی،۱۳۹۰: ۳۴ و ۳۵). در پاکستان، آموزه­های رادیکالیسم در بسترهای ایدئولوژیک اندیشه­ی دینی اهل سنت شکل گرفته و هماهنگی کاملی میان آنها وجود دارد، به گونه ­ای که ایدئولوژی­های وهابیت و دیوبندی با ترویج دیدگاه افراطی از طریق مدارس مذهبی و رویکرد خشونت آمیز نسبت به سایرمذاهب، نقش شاخصی در به وجودآمدن طالبان ایفا نمودند. با وجوداین، در اینجا به چگونگی پیدایش تحریک­طالبان پاکستان پرداخته می­ شود.
۳-۱۱- تحریک­طالبان پاکستان[۷۴]:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم