کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



مفهوم محرومیت نسبی در ابتدا به وسیله دو تن از جامعه شناسان به نامهای جیودیس بلاو[۱] و پیتر بلاو  مطرح شد که در آن مفاهیم تئوری آنومی را با مدلهای بی سازمانی اجتماعی ترکیب کرده اند بر اساس نظریه بلاو افراد طبقه پایین ممکن است هم احساس محرومیت نسبی کنند و هم این احساس را تشدید کنند وقتی که آنها شیوه زندگیشان را به آنهایی که در ناز و نعمت و رفاه هستند مقایسه می کنند . افرادی که به دلیل طبقه اقتصادی یا نژادی شان احساس محرومیت کنند . سر انجام احساس بی عدالتی و نارضایتی را گسترش می دهند . رفاه و خوشبختی اندک طبقات پایین شروع به تخریب جامعه ای می کند که نابرابری اجتماع را پرورش داده و شانس افراد را برای ترقی و پیشرفت با بهره گرفتن از ابزارها و شیوه های مشروع مسدود کرده است . ناکامی مداوم و زیاد که منتج از این احساس نابرابری است ، پرخاشگری و دشمنی سرکوب شده را به وجود می آورد که در نهایت به خشونت و جرم منجر می شود . تأثیر نابرابری ممکن است زمانی به حداکثر خود برسد که افراد فقیر باور داشته باشند توانایی اندکی برای رقابت در جامعه داشته یا جایی که تعادل قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتر به نفع ثروتمندان تغییر می یابد . تحت این شرایط فقر نسبی احتمال انتخاب فعالیتها و اعمال غیر قانونی را افزایش می دهد .

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

براساس دیدگاه محرومیت نسبی احساس بی عدالتی اجتماعی مستقیماً با نابرابری درآمد رابطه دارد و این احساس در جوامعی بیشتر است که در آن فقیر و ثروتمند در کنار هم زندگی می کنند . نوجوانان محله های فقیر نشین هنگامی که محله شان را با محلات مرفه و ثروتمند نشین همان شهر مقایسه  می کنند احساس ناکامی و بی عدالتی کرده و در نتیجه آنها هم سعی می کنند تا به این امکانات اقتصادی ارزشمند دست یابند . حتی اگر از طریق روش های غیر قانونی باشد ، این شرایط خود میزان جرم و خشونت را در این محلات افزایش می دهد . ( صفری شالی ، ۱۳۸۶ : ۱۰۳ ) .

 

 

 

نظریه برچسب زدن[۲]

 

نظریه برچسب زدن ، انحراف را به عنوان فرآیندی تبیین می کند که توسط آن برخی مردم موفق می شوند بعضی دیگر را « منحرف » تعریف کنند . این نظریه ، بر نسبی بودن انحراف تأکید دارد و ادعا می کند که یک شخص یا عمل تنها زمانی « منحرف » تلقی می شود که « برچسب » انحراف توسط دیگران به آن زده شود . طرفداران این نظریه می گویند : « مجرم کسی است که برچسب خورده ، و جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند » . این رویکرد معتقد است که رفتارها به خودی خود به عنوان کژرفتاری یا جرم محسوب نمی شوند ؛ بلکه این افراد و گروه ها هستند که به این رفتارها به عنوان جرم می زنند (ستوده ، بهادری ، ۱۳۸۶ : ۳۸ ).

 

۳-۳-۷-۲- تبیینهای خرده فرهنگی

 

تبیینهای خرده فرهنگی کجروی ، بر تمایز ارزشها و هنجارها تأکید دارند که گروه های متفاوت بر آن پایبندند و مدعی می شوند که علل تحقق جرم ، نوعی تعارض میان هنجارهاست . در این تبیینها این تعارض هنگامی پدید می آید که گروه های متفاوت قومی ، نژادی یا طبقاتی ، هنجارهای خرده فرهنگی خاصی را می پذیرند . و این هنجارها ، اعضای آنها را در جهت نادیده گرفتن ارزشها و تخطی از هنجارهای زیر بنایی نظام هنجارهای حاکم بر جامعه تحت فشار می گذارند .

 

الگوی دارو دسته نوجوانان بزهکار

 

نخستین اثر گذاری خرده فرهنگها بر کجروی را می توان در مطالعاتی دید که به بررسی نحوه تأثیر دارو دسته های نوجوانان بزهکار بر رفتار اعضای خود پرداخته اند . برخی تحقیقات ، حاکی از آنند که این دارو دسته ها ، هنجارهای رفتاری خاص خود را بر اعضا تحمیل می کنند . در این خصوص بسیاری از نوجوانان نیز وضعیت به گونه ای است که در قالب منبع اصلی وضع و اعمال هنجارها ، جانشین والدین می شوند و نفوذ خود را حتی آنگاه که آنان می کوشند ارزشهای خود را بر فرزندان تلقین کنند ، همچنان حفظ می کنند ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۴۴ ) . فیلیپ رابرت در تحقیق خود مدعی شده است که در بسیاری اوقات ، شکل گیری این دارو دسته ها ، در قالب تجمعهایی ناهمخوان از تعدادی جوان و نوجوان بزهکار آغاز می شود ؛ افرادی که در مواجهه با پیرامون خویش ، احساس مطرود بودنی ، غالباً نهفته ، دارند و همین احساس مشترک آنان را گرد هم می آورد . او بیان می کند وقوع کوچکترین حادثه ای سبب می شود که این تجمع ساختار خود را به عنوان یک باند سازمان یافته تبهکار بیابد ؛ باندی که پس از شکل گیری ، امکانات محسوسی را برای استفاده اعضا به ارمغان می آورد ؛ از جمله اینکه قادر به فراهم ساختن امنیت و احترام برای آنان است . در عین حال به نظر او ، این نوع باندها هر قدر مستحکمتر شکل گرفته باشند ، روحیه جدایی از محیط پیرامون را در اعضای خود بیشتر تقویت می کنند و زمینه مناسبتری را برای ایجاد و استمرار نوعی واکنش « برچسب زنی » در درون خود فر اهم می سازند . فرآیندی که به طور طبیعی ، احساس وفاداری اعضا و پایبندی آنان به هنجارهای این خرده نظام را تقویت می کند . ( Robert,1966:183-193 ) .

 

 

ویلیام فوت وایت معتقد است که دارو دسته های جوانان و نوجوانان بزهکار به تدریج به تجمع سلسله مراتبی تغییر شکل می دهند . در درون هر یک از آنها ، جانشینان رئیسی ، که افتخار خدمتگذاری او را هم دارند ، از منافع اقتداری بهره مند می شوند که وی به آنان تفویض می کند . افراد زیر دست هر یک در حد توان خویش ، در پی کسب عنایت و توجه این نظام سلسله مراتبی بر می آیند ؛ نظامی که می توانند از آن ، توقع حمایت داشته باشند . با شکل گیری و استقرار خرده فرهنگهای کجرو ، این امکان فراهم می آید که افراد ، نوعی منزلت و پایگاه اجتماعی را در درون آنان ، برای خود طلب کنند ، سپس کنشهای خود را در درجه اول با هدف جلب حمایت و توجه آن نظام ، به ویژه در جهت حفظ ارتباط خود با اعضایی که سمتهای سرپرستی را بر عهده دارند ، و پس از آن با انگیرۀ ارتقاء و کسب منزلتهای بالاتر در درون سلسله مراتب موجود صورت می دهند ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۴۵  و ۳۴۶ ) .

 

نظریه علائق کانونی

 

والتر میلر ، مضمون تعارض فرهنگی را در نظریه علائق کانونی مطرح ساخته است . او فعالیتهای کجروانۀ دارو دسته نوجوانان بزهکار در طبقات فرودست را کوششی قلمداد می کند در جهت دستیابی به اهدافی که فرهنگ این طبقات آن را ارزشمند به حساب می آورد . او بیان می کند که این تلاش در قالب رفتارهایی جامه عمل به خود می پوشد که فرهنگ یاد شده ، آن را مناسب ترین شیوه دسترسی بدان اهداف معرفی می کند . او بر آن است که این جوانان و نوجوانان ، خود را مجبور به پایبند ماندن به سنتهای طبقات فرودست می یابند و رفتارهای کجروانۀ خود را با پایبندی به همین سنتها مرتکب می شوند. میلر ، به ویژگی های سنتی و خرده فرهنگی شایان توجه در رفتار این دارو دسته ها را در قالب شش ارزش اساسی حاکم بر خرده فرهنگهای فرودست تصور می کند :

 

۱- دردسر ( زحمت ) .

 

۲- زمختی و خشونت .

 

۳- زرنگی و زبلی .

 

۴- هیجان .

 

۵- تقدیر گرایی .

 

۶- خود مختاری ( استقلال ) .

 

این شش ارزش سهمی تعیین کننده در شکل دادن به رفتار اعضای دارو دسته ها دارند . او بیان می کند نوجوانان طبقات فرو دست ، عمداً دعوا راه م یاندازند ؛ تا زمختی و خشونت خود را نشان دهند ؛ یا اینکه مرتکب سرقت شوند؛ تا زبلی و شهامت خود را اثبات کنند و … و این کارها صرفاً با هدف اثبات وفاداری به این ارزشها است. ( Miller , 1958:5-19  ) .( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۴۷ ) .

 

تئوری خرده فرهنگ خشونت

 

یکی از مهمترین تبیین های تئوریک در مطالعه خشونت های بین شخصی جوانان و بزرگسالان ، تئوری خرده فرهنگی خشونت ولفگانگ و فراکوتی است .

 

براساس نظر آنها خشونت نتیجه طرفداری از مجموعه ارزشهایی است که به کار گیری خشونت و پرخاشگری را تشویق و حمایت می کنند . این ارزشها مخالف ارزشهای فرهنگ مسلط جامعه هستند مثلاً در این خرده فرهنگها مواردی از قبیل دعوا کردن ، تنه زدن ، فحش و ناسزا گفتن ، تمسخر دیگران ، به کار گیری اسلحه و … به عنوان ارزش شناخته شوند . آنها استدلال می کنند که تخطی از هنجارهای خرده فرهنگ در درون خرده فرهنگ با مجازات روبرو می شود . این هنجارها به عنوان یک عمل غیر قانونی شناخته نمی شوند . و کاربران خشونت دچار عذاب وجدان نخواهند شد . آمارهای جنایی هم نشان داده است که بالاترین میزان قتل در میان مردان ، غیر سفید پوستان ، سفید پوستان ، طبقات پایین تر ، کارگران و جوانان هستند که بیشترین میزان خرده فرهنگ خشونت را هم می توان در میان این گروه ها پیدا کرد . بر اساس نظریه خرده فرهنگ خشونت بعضی گروه ها نسبت به دیگران بیشتر مرتکب خشونت می شوند ؛ زیرا آنها مجموعه متمایزی از ارزشهایی دارند که خشونت را تأیید نموده یا با آن مدارا می شود . این ارزشها برای تبیین میزان بالای خشونت در میان اقلیتها و مردان و زنان طبقات پایین جامعه و غیر به کار گرفته می شود . تز خرده فرهنگ خشونت هم در سطح کلان و هم در سطح خرد مطالعه شده است . مطالعه سطح کلان معمولاً بر توزیع خشونت تمرکز دارند . مطالعات سطح خرد بر رابطه بین ارزشها ، خشونت و متغیر های جمعیتی – اجتماعی متمرکز شده اند . بر اساس تز خرده فرهنگ خشونت ارزشها رابطه بین طبقه ، نژاد و منطقه در یک طرف و خشونت در طرف دیگر را تعدیل می کنند . البته به دلیل اینکه مطالعات سطح خرد صرفاً بر افراد توجه داشتند ، این فرض را نادیده گرفتند که ممکن است هنجارهای گروهی نسبت به ارزشهای شخصی در ایجاد رفتارهای خشونت آمیز مهمتر باشند .

 

فیلسون و همکارانش معتقدند که تئوری خرده فرهنگ برای واحدهای اجتماعی در ابعاد متوسط از قبیل مدرسه و محله ها ، نیز قابل کار برد است . یعنی میزان خشونت از محله ای به محله دیگر متفاوت است . تبیین های خرده فرهنگ خشونت به صورت ضمنی یا آشکار بر تأثیرات اجتماعی شدن تأکید دارند . در مدل اجتماعی شدن فکر می شود افراد ارزشهای گروه شان را درونی می کنند و بر اساس آن عمل می کنند این فرآیند را می توان به صورت شکل زیر نشان داد :

 

ارزشهای فرد

 

a                                      b

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 




 

 

 

 

 


c

 

بزهکاری و خشونت                                                            ارزشهای مدرسه/ محله

 

 

 

خود ابزاری یا مدیریت تأثیر گذاری یک جنبه مهم ، تبیین کنترل اجتماعی در خرده فرهنگها است . وقتی یک شخص از طرف دیگر مورد بد رفتاری واقع می شود و حضار انتظار پاسخ پرخاشگرانه از فرد داشته باشند ، کنشگر هم با مقابله به مثل آبروی خود را حفظ می کند . استفاده از خشونت برای حفظ آبرو به عنوان مؤلفه مهم خرده فرهنگ خشونت شناخته شده است . او بیان می کند که هم تحقیقات پیمایشی و هم تجربی ثابت کرده اند که حضار تأثیر قوی بر رفتار خشونت آمیز افراد دارند.

 

رید[۳] هم در بحث خرده فرهنگ خشونت می گوید که بعضی وقت ها افراد مرتکب خشونت می شوند ؛ زیرا آنها می خواهند چنین باشند و چیزی آنها را متوقف نمی کند . اما بعضی وقتها افراد مرتکب خشونت می شوند ، حتی اگر نخواهند ؛ زیرا مجازات خواهند شد اگر دست به خشونت نزنند .

 

مهمترین قضایای خرده فرهنگ خشونت عبارتند از :

 

۱- هیچ خرده فرهنگی نمی تواند به طور کلی متفاوت از یا در تضاد با جامعه که خود جزئی از آن است.

 

۲- بوجود آوردن خرده فرهنگ نیازمند آن است که کنشگران در این عنصر ارزش بنیادین سهیم باشند که خشونت در همه شرایط ابراز شود .

 

۳- توسل بالقوه یا گرایش به خشونت در بسیاری از شرایط تأکیدی بر خصیصه نفوذ گرا یا اشاعه یابند ، این تِم فرهنگی است . میزان درجه ای که افراد در عکس العمل به محرکها به خشونت متوسل می شوند وابسته به میزان پذیرش و اقتباس ارزشهای فرهنگی مرتبط با خشونت است .

 

۴- رسوم قویم مرتبط با خشونت امکان دارد در تمام گروه های سنی جامعه فرعی وجود داشته باشد . اما این رسوم در برخی گروه های سنی مشخص بسیار برجسته است .

 

۵- ضد هنجار ، خشونت آمیز نسبت تخطی از هنجارهای نوماتیو در نتیجه مجازات اعمال شده از سوی گروه است مثل طرد اجتماعی .

 

۶- بسط نگرشهای مورد نظر و استفاده از خشونت در یک خرده فرهنگی معمولاً شامل رفتارهای یاد گرفته شده و فرآیندهای یادگیری ، ارتباط و همنوایی پنداری ترجیحی است .

 

۷- استفاده از خشونت ضرورتاً در همه خرده فرهنگها به عنوان یک عمل غیر قانونی در نظر گرفته        نمی شود ، و همه کسانی که به اعمال خشونت آمیز دست می زنند در این خصوص احساس گناه نمی کنند ( زارعی ، ۱۳۸۳ : ۷۳ – ۷۵ ) .

 

۴-۳-۷-۲- دیدگاه تضاد

 

نظریه پردازان اجتماعی ، تبیین جرم را در درون بافتهای اقتصادی و اجتماعی و با بیان ارتباطی پی  می گیرند ، که میان طبقات اجتماعی ، کجروی و فرآیند کنترل اجتماعی وجود دارد . تبیینهای تضاد فرض می کنند که در درون جامعه وفاقی کامل و واقعی درباره ارزشها وجود ندارد ؛ و جامعه مرکب از گروه های ستیزه گر و برخوردار از ارزشها و منافع متفاوت است که در بخش عمده ای از این آرا و نظرات ، در قالب طبقات اجتماعی جلوه گر می شوند . و این وضعیت باعث شده تا نظریه پردازان ، جرم را پیامد تضاد طبقاتی تلقی کنند .

 

کانون سخن در تبیینهای کجروی متکی بر اصول تضاد ، آن است که وجود تضاد در درون جامعه علت اصلی بوجود آمدن جرم و کجروی در درون جامعه است . تضادی که خود در پی ایجاد فضایی اجتماعی شکل می گیرد که در آن گروه های قدرتمند ارزشهای خود را بر جامعه حاکم ساخته اند ؛ و بر اساس آن پایبندی افراد گروه های فاقد قدرت به ارزشها و هنجارهای فرهنگ خودی ، با سرباز زدن آنان از تبعیت هنجارهای حاکم را کجروی می نامند ؛ فضایی که در آن ، قانون صرفاً به مکانیسمی برای کنترل اعضای ناراضی فقیر و فاقد قدرت در جامعه بدل می شود ؛ و در همان حال ، از موفقیت و جایگاه قشر مقتدر در جامعه هم حفاظت می کند . بدین ترتیب این نظریه پردازان ، این تصور را مردود می دانند که قانون برای حفظ و صیانت جامعه آرام و شرافتمند وضع شده است ؛ و این فرض را نمی پذیرند که همه کجروان و مجرمان را می توان ، افرادی بد و شرور دانست که    می خواهند حقوق جامعه و دیگران را زیر پا بگذارند.

 

اساس و شالوده تمامی نظریه های تضاد اجتماعی در حوزۀ مطالعه جرم و کجروی نیز اندیشه ای مارکسیستی است که با تأکید بر نقش دولت در تولید جرم ، رفتارهای کجروانه را یا واکنشی در برابر توزیع نابرابر ثروت و قدرت در جامعه می دانند ، یا نوعی کارکرد گونه های متفاوت تضاد موجود در درون جامعه مطالعات نظریه پردازان تضاد اجتماعی در حوزۀ جرم و کجروی با مسائلی از این دست سروکار می یابد :

 

– نقش دولت در ایجاد یک محیط جرم زا ؛

 

– نقش مناسبات شخصی و گروهی اقتدار در کنترل و شکل دادن به حقوق جزاء ؛

 

– نقش پیشداور ها و تعصبات در برخوردهای عملی نظام جزایی ؛

 

– بررسی مناسبات میان یک نظام اقتصادی سرمایه داری و پایه ریزی شده بر اساس تجارت آزاد و میزان وقوع جرم و ….

 

بر همین اساس ، این محققان ، نژاد پرستی ، جنسیت گرایی ، امپریالیسم ، شرایط نامطمئن شغلی ، فرآیند ناقص تربیت و مراقبت از کودکان ، وضعیت زیر استاندارد محیطهای مسکونی ، آلوده سازی محیط زیست ، جنگ آفرینی و … جرمهای واقعی می نامند .

 

در مقابل ، جرمهای فرو دستان مانند حرزشکنی ، دزدی و ضرب و جرح را عمدتاً نوعی ابراز خشم بر ضد شرایط غیر عادلانه موجود قلمداد می کنند ؛ و در عین حال یاد آور می شوند که این رفتارها معمولاً بدون خود آگاهی واقعی انجام می پذیرد ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۵۱ و ۳۵۲ ) .

 

در زیر به چند مورد از نظریه پردازان مشهور تضاد اجتماعی اشاره می گردد :

 

کارل مارکس

 

کارل مارکس در سال ۱۸۵۰ و در دوران توسعه نامحدود و بی حد و مرز سرمایه داری و شرایط اجتماعی نابهنجار ناشی از آن می زیست . این شرایط ، مارکس را به این نتیجه رسانده بود که خصوصیت هر تمدنی را شیوۀ تولید آن تعیین می کند . بر همین اساس او با مورد توجه قرار دادن محور مناسبات تولید و ارزش افزوده بر ساختارهای اقتصادی جامعه انگشت نهاد و ادعا کرد که این ساختارها کلیه مناسبات انسانی را تحت کنترل و سیطره خود دارد .

 

بدین گونه مارکس ، عمدتاً بر این نکته تکیه می کند که در جوامع سرمایه داری ، نظام اقتصادی تمامی جنبه های زندگی اعضای آن را تحت کنترل دارد و فلسفه سیاسی و اقتصادی طبقه مسلط ، تمامی جنبه های زندگی جامعه را تحت تأثیر خود می گیرد . هنرمندان ، نویسندگان و معلمان ، آگاهانه یا ناآگاهانه ، تلاش خویش را معطوف بر آوردن هوسهای نظام سرمایه داری می کنند و در نتیجه زندگی افراد حول محور ابزارهای تولید می چرخد. ( Marx , 1937 : 106 – ۱۰۷ ) ،( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۵۴ ).

 

با این حال مواضع تبیین مارکس در خصوص جرم و کجروی ، می توان به محورهای زیر اشاره کرد:

 

۱- جرم را فرآوردۀ سیاستهای موجود در عرصۀ اجرای قانون می داند .

 

۲- حقوق جزا و مقررات آن را پدید ای در جهت منافع سرمایه داران می داند و آن را فی نفسه جرم زا می شمارد .

 

۳-  حرکتها و ستیزهای قشر پرولتاریا را امری سیاسی و برخاسته از « آگاهی طبقاتی » قلمداد می کند و هر گونه هایی از رفتارهای کجروانه را « فاسد » و « غیر مولد » و ناشی از « آگاهی کاذب » می نامد و آنها را به افرادی که « خرده پرولتر » یا « خرده پورژوا » می نامند ، نسبت می دهد و بدین شکل نوعی دسته بندی خاص از کجروی ارائه می دهد .

 

۴- بر وجود پیوند معنا دار میان هر دو دسته این رفتارها و بی عدالتی های نظام سرمایه داری تأکید        می ورزد و آنها را در حال واکنشی در برابر شرایط نامناسب اجتماعی به شمار می آورد .

 

۵- در تصویری کلی ، کجروی و کجروان را سبب گسترش تقسیم کار اجتماعی و شکل گرفتن گونه هایی خاص از تحولات اجتماعی و قضایی از جمله مجموعۀ قوانین جزایی ، رشته های دانشگاهی و استادان حقوق جزا ، دستگاه های دادگستری ، پلیس و صدها حرفه و شغل تازه می شمرد و این پدیده را یکی از علل رشد توسعۀ نظام سرمایه داری می خواند .

 

در واقع اندیشه مارکس تحلیل و درکی از کارکرد فعلی ، ساخت و متحول ضروری جامعۀ سرمایه داری است . او اندیشه خود را بر تناقض جامعۀ سرمایه داری که به عقیدۀ او تناقض است که در ذات جامعه وجود دارد ، متمرکز کرد . به عقیده او خصلت متناقض جامعۀ سرمایه داری ناشی از این است که افزایش وسایل تولید به جای آنکه سطح زندگی کارگران را بالا ببرد ، دو فرآیند دیگر را موجب می شود ؛ تکثیر روز افزون شمار کارگران و تشدید فقر . مارکس معتقد است که بدتر شدن وضعیت کارگران و فاصلۀ طبقاتی بین فقرا و ثروتمندان علت اصلی تضادهای اجتماعی و انقلاب است و در واقع کجروی را واکنش به شرایط نامساعد طبقه فقرا و احساس بی عدالتی اجتماعی آنها می داند ( محسنی تبریزی ، ۱۳۷۳ : ۲۷ و ۲۸ ) .

 

فردریک انگلس

 

انگلس بر خلاف مارکس ، با استقلال بیشتری به موضوع جرم و خشونت پرداخته و سعی کرد آن را به صورت گسترده در کتاب « وضع طبقه کارگر » در انگلستان ۱۸۴۴ شرح دهد . او جرم و خشونت را ناشی از ساخت روابط تولید در نظام سرمایه داری قلمداد می کند و شرایط اقتصادی ، بویژه فقر مادی را از علل اصلی آن می شمرد . او در عین حال تصویر خود درباره جرم و کجروی را در قالب نوعی پیامد اخلاق زدایی اجتماعی یا افول انسانیت در افراد و نوعی بازتاب انحطاط در جامعه می داند ( ممتاز ، ۱۳۸۵ : ۱۳۱ – ۱۳۲ ) . انگلس مدعی است که جامعه سرمایه داری ، کارگران را از اخلاق دور می سازد ؛ و آنان را در فرآیندی گرفتار می آورد که نتیجه اش رهنمون شدن به جرم و خشونت است . در نگاه او کارگران افرادی رانده شده در جامعه اند که ساختار جامعه سرمایه داری آنها را نادیده می گیرد و به عنوان موجوداتی فاقد شعور با آنان برخورد می کند . موجوداتی که به حال خود رها شده اند و بدان سبب مرتکب جرم می شوند که ناگزیر از گزینش میان دو سرنوشت تلخ اند : مرگ تدریجی در اثر گرسنگی و قحطی یا مرگ سریع به دست قانون . پس این بی رحمی و شقاوت نظام سرمایه داری است که قشر فقیر و کارگر را به موجوداتی درگیر در رفتارهای کجروانه تبدیل می کند ؛ بدون اینکه آنها خود خواسته باشند(سلیمی و داوری، ۱۳۸۶ : ۳۵۶ ).

 

ویلهلم بنگر

 

ویلهلم بنگر از جمله دیگر منتقدان دیدگاه تضاد است که در سال ۱۸۷۶ میلادی در کشور هلند متولد شد و در سال ۱۹۴۰ خودکشی کرد . او در بررسی که دربارۀ علل جرم انجام داد ، کوشید تا نحوه همبستگی بزهکاری را با وضعیت اقتصادی و روابط اجتماعی تولید نشان دهد . بنگر بزهکاری را ناشی از رفتار افراد بی اخلاق شمرده و این بی اخلاقی را فرآوردۀ نظام سرمایه داری به حساب آورده است . بنگر بزهکاری را دارای نوعی منشأ اخلاقی می داند و بر آن است جز در موارد نادر و استثنایی ، در محدودۀ رفتارهای طبیعی انسانها تحقق می یابد . او همچنین مدعی است که هیچ عملی ، ماهیتاً غیر اخلاقی یا کجروانه نیست و ضد اجتماعی قلمداد شدن برخی رفتارها در واقع بازتاب اصول اخلاقی رایج در جامعه است . به نظر او چون ساختار اجتماعی پیوسته در حال تغییر است ، ایده ها و نظرات ناظر به اینکه چه چیزی اخلاقی است و چه چیزی نیست ، نیز پیوسته تغییر می کند . به نظر بنگر ، در یک جامعه این اندازه و مقدار مطلق ثروت نیست که به ارتکاب خشونت و بد رفتاری تأثیر دارد ؛ بلکه این نقش را عنصر توزیع ثروت در جامعه ایفا می کند.

 

به طور کلی تحقیقات بنگر در زمینه علل جرم پاسخی به سه پرسش اساسی زیر بوده است :

 

الف ) در چه زمانی فکر جرم در انسان پدید می آید ؟

 

ب ) چه نیروهایی می تواند مانع ارتکاب جرم در فرد شود و سرچشمه افراد کجاست ؟

 

ج ) جرم در چه موقعیتهایی صورت می گیرد ؟

 

بخش عمده تحلیل بنگر را مفهوم « فکر جرم » تشکیل می دهد ، او نظام سرمایه داری را عامل اصلی شکل گیری این مفهوم معرفی می کند و بر آن است که این نظام ابتدا با بوجود آوردن سیه روزی و بد بختی ، شرایط چنین اندیشه ای را برای طبقه کارگر فراهم می سازد . سپس با ارزش بخشیدن به مفاهیمی مانند خود خواهی ، سود اندوزی ، خود پرستی و ایجاد حرص و آزار در میان قشرهای جامعه ، در عمل ارتکاب جرم و خشونت را تشویق می کند و در نهایت نیز با نهادینه کردن این مفاهیم موانع بالقوۀ آن را از کار می اندازد . ( همان منبع ، ۱۳۸۶ : ۳۵۷ – ۳۵۸ ) .

 

رالف دارندورف

 

دارندورف یکی دیگر از نظریه پردازان تضادی است . او بر خلاف مارکس به مالکیت ابزار تولید توجه نداشت و بر عکس متغیر قدرت را عامل جدا کننده گروه ها از یکدیگر می دانست . مسئله مورد نظر او اقتدار نهادی شده در سازمانهای اجتماعی بود . تأکید او بر گروه های صاحب این قدرت در مقابل گروه های فاقد قدرت در ساخت نهادی است . او معتقد است که توزیع نابرابرانه قدرت ، همواره عامل تعیین کننده کشمکش های منظم اجتماعی می شود . چرا که آنهایی که سمتهای با اقتدار را در اختیار دارند و آنهایی که در سمتهای فرمانبری جای دارند ، منابع معینی دارند که در ذات و جهت متناقض می باشند ، و این امر تضاد بین آنها را بوجود می آورد . او معتقد است تضاد اجتماعی همه جا وجود دارد . هر جامعه در هر مرحله ، جلوه هایی از تضاد و اختلاف را آشکار می سازد( Dahrendorof , 1959 : 111 – ۱۷۱ ، ثلاثی ، ۱۳۷۴ : ۱۶۰ ) .

 

جرج ولد

 

جرج ولد ، یکی دیگر از نظریه پردازان تضاد است ، او در کتاب جرم شناسی نظری خود کوشیده است تا جرم را به شکل مستقل و سامان مند و بر حسب الگوهای تضاد تبیین کند . او مدعی است فرآیند وضع قوانین را گروه های سیاسی حامی دولت در انحصار خود می گیرند . چون می خواهند از حمایت متقابل دولت در دفاع از حقوق و حفظ منافع خود برخوردار باشند . این وضعیت بدان معنا است که اگر گروهی ، حمایت های کافی را به خود جلب کند ، قوانین را در جهت جلوگیری از منافع گروه مخالف و محدود ساختن آن ، وضع خواهد بود. ولد ، توجه خود را بیشتر به رفتارها و وضعیتهایی خاص مبذول داشته است ، از جمله کجرویهایی که در هنگام جنگ در جوامع پدید می آید ؛ یا جرمهایی که ناشی از اختلاف میان کارگر و کارفرما است . مشخصه این رفتارها ، تضاد و خشونت است و جنبه های واقعی زندگی اجتماعی را تشکیل می دهد ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۶۱ ) .

 

ولد معتقد است که اعمال مجرمانه نتیجه تضاد و درگیری مستقیم بین نیروهایی است که برای کنترل جامعه با هم کشمکش دارند و می خواهند قدرت را در دست بگیرند ( Siegel , 2001 : 263  ) .

 

نظریه رده سنی سامپسون و لوپ

 

سامپسون و لوپ [۴] ، استدلال می کنند بستر خانوادگی فرد ، مدرسه ، همسالان و خواهر و برادر به بهترین شکل بزهکاری اطفال و نوجوانان را تبیین می کند . مهمترین عوامل در بستر خانواده که بزهکاری را تحت تأثیر قرار می دهند از انضباط نابسامان و سخت گیری های اعمال شده از سوی پدر و مادر ، طرد پدر ، طرد عاطفی کودک از سوی پدر و مادر خود این عوامل را ویژگیهای ساختاری همانند یک خانواده پر جمعیت ، پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین والدین ، جابجایی زیاد خانواده ، مجرمیت والدین و فروپاشی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهند . تأثیر این عوامل ساختاری بزهکاری غیر مستقیم است . بقیه نظریه سامپسون و لوپ به پایداری و دگرگونی در روند زندگی مربوط است . آنها تلاش می کنند به این پارادوکس آشکار معنا بخشند که رفتار جامعه ستیزان دوران بچگی و بزهکاری اطفال و نوجوانان بهترین پیش بینی کننده رفتار مجرمانه دوران بزرگسالی است . با این وجود بیشتر بزهکاران در بزرگسالی مجرم نمی شوند . آنها بیان می کنند که بزهکاری دوران بچگی احتمال پیوند خوردن اجتماعی دوران بزرگسالی را کاهش می دهد که آن هم به نوبه خود احتمال رفتار مجرمانه دوران بزرگسالی را فزونی می بخشد .

 

سامپسون و لوپ استدلال میکنند این پیوستگی مستقل از طبقه اجتماعی ، سابقه خانواده و عوامل مربوط به مدرسه می باشد . آنها با وجود دلایل مبنی بر پایداری استدلال می کنند که در روند زندگی ، دگرگونی امری معمول است . و اطفال و نوجوانان بزهکار اغلب مجرمان بزرگسال از آب در    نمی آیند و رفتار بزرگسال می تواند به خوبی تغییر کند . در مورد بزرگسالان کیفیت و قدرت پیوندهای اجتماعی قوی ترین تأثیر را بر این مسئله دارد که آیا شخص در رفتار مجرمانه درگیر خواهد شد یا خیر . وابستگی به همسر ، پایداری شغلی ، وابستگی به کارفرما و عوامل مشابه دیگر احتمال بروز رفتار مجرمانه را کاهش می دهند . ( جلیلی ، ۱۳۸۱ : ۷۷ و ۷۸ ) .

 

۶-۳-۷-۲- دیدگاه اکولوژی ( بوم شناسی )[۵]

 

این دیدگاه در اواسط قرن بیستم توسط لوئیز ورث ، رابرت پارک و ارنست برگس مطرح گردید . دیدگاه اکولوژی به توزیع پدیده ها و رابطه آنها با محیط می پردازد و جرم را تابعی از تغییرات اجتماعی می داند که جدایی از تغییرات محیطی به وقوع می پیوندد . برگس و همکارانش تلاش کردند رابطه بین جرم و اکولوژی را در شیکاگو تبیین کنند . آنها شهر را به عنوان یک موجود زنده در نظر می دیدند که رشد می کند و کل ارگانیکی را تشکیل می دهد و حوزه های متعدد شهر را به عنوان اندامهایی در نظر گرفتند که برای کارهای مختلفی به خدمت گرفته می شوند .

 

[۱] – Judith Blau‌‌ and  Peter Blau

 

[۲] – Labelin& Theory

 

[۳] – Read

 

[۴] – Sampson and Laup‌

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-09-15] [ 02:47:00 ب.ظ ]




پترسون با تکیه بر مشاهداتی گسترده دربارۀ خانواده های دارای کودکان پرخاشگر و مبتلا به اختلالات رفتاری و خانواده های فاقد اینگونه کودکان ، چهار الگوی کنش متقابل را در محیط خانواده تشخیص داده است که می تواند با کجروی های بعدی همراه باشد :

 

۱- فنون تربیتی و انضباطی ناکارآمد ، از جمله سرزنش گری افراطی یا سهل گیری توأم با بی تفاوتی.

 

۲- محروم بودن کودک از تربیت مثبت والدین و احساس دلبسته بوده آنان به خود .

 

۳- مراقبت غیر مؤثر بودن والدین از رفتار کودک .

 

۴- عجز از بکارگیری تدابیر کافی و وافی حل مشکل ، که حاصل آن ایجاد فشارهای روحی و تحریک پذیری روز افزون در خانواده است .

 

به نظر پترسون می توان ، با حمایت از کودک ، برخورد گرم و صمیمی با او و همچنین بکارگیری منسجم انواعی از قواعد روشن رفتارهای پرخاشگرانه را کنترل کرد.(Petterson ,1986 : 932 –۹۹۴ ).

 

۵- تئوری چلبی

 

چلبی چهار سازه ، نیاز ، فرصت ، معنا و انتظار را در زمینه تبیین رفتار ارائه می دهد . او رفتار را تابعی از سازه های فوق به صورت ترکیبی و تجربه ای می داند و معتقد است راست رفتاری در سطحی منوط به آن است که افراد و کنشگران فردی و جمعی فرصت مکفی در اختیار داشته باشند ، نیازهایشان واقعی باشد ، انتظارات معقول و موجه اجتماعی از آنها وجود داشته باشد و معنی هایی که از طرف جامعه به آنها می رسد صریح ، منطقی و موجه باشد . در روابط اجتماعی شان احساس عدالت رابطه ای و در توزیع مواهب جامعه هم احساس عدالت توزیعی را داشته باشد . چلبی اظهار می دارد که تعهد ، اندیشه ، پول و زور پاسداران اصلی ، پایه هر نظم اجتماعی می باشند . که کم و کیف هر کدام در نظم اجتماعی تجربی متفاوت و متغیر است و میزان یک نظم در هر کدام از آنها به عوامل بیشماری از جمله بستگی به فاز جامعه دارد ، یعنی اگر جامعه در فاز اقتصادی باشد نظم اجتماعی آن بیشتر متکی بر پول و ثروت است ، در صورتی که در فاز اجتماعی باشد نظم آن بیشتر وابسته به تعهد است . در صورتی که در فاز سیاسی باشد نظم آن بیشتر اتکا به زور دارد و اگر در فاز فرهنگی باشد نظم آن بیشتر تکیه بر اندیشه دارد ( جلیلی ، ۱۳۸۱ : ۸۶ و ۸۷ ) .

 

از دیدگاه چلبی کژرفتاری وقتی به وجود می آید که :

 

۱- برای افراد فرصت کم یا زیاد باشد .

 

دانلود پایان نامه

 

دانلود پایان نامه

 

۲- فرد به دلایل مختلفی نیاز داشته باشد .

 

۳- انتظارات اجتماعی از افراد پایین یا بالا باشند .

 

۴- معناها برای آنها مبهم ، غیر منطقی و ناموجه باشند .

 

و احساس بی عدالتی رابطه ای و توزیعی کنند هر کدام از آنها در ترکیب با یکدیگر می توانند به کژرفتاری منجر شوند . اگر این تز را به صورت یک تابع در نظر بگیریم می توان گفت که این تابع از چهار سازه ژنریک ( نیاز ، فرصت ، معنا و انتظار ) تشکیل گردیده است که رفتار تابعی از این سازه های می باشد . خصوصیت جالب و قابل توجه این تابع ( ( نیاز ، فرصت ، معنا و انتظار ) رفتار = F ) اثر ترکیبی عناصر آن با یکدیگر می باشد به گونه ای که می توان تابع های مختلف را از آن استخراج نمود . به همین دلیل چلبی آن را یک ابر تابع یا تابع بزرگ می نامد .

 

وی دو نوع ترکیب عمده برای چهار عامل مزبور قایل می شود : اول ترکیبی که روابط آن بر اساس گزاره های منطقی باشد . دوم ترکیبی که رئالیستی باشد .

 

چلبی بر اساس ترکیب نوع اول یعنی ترکیبی که روابط آن بر اساس گزاره های منطقی باشد ، چهار قضیه محوری تئوریکی اش را به شرح زیر مطرح می کند :

 

قضیه اول : سطح تولید فرصتها در جامعه در سطوح مختلف با کژرفتاری رابطه ای سهمی درجه دو دارد؛ یعنی :

 

الف ) اگر فرصت مکفی باشد احتمال کژرفتاری فرد پایین می آید .

 

ب ) اگر فرصت کم باشد ، احتمال کژرفتاری بالا می رود .

 

ج ) اگر فرصتها زیاد باشد احتمال کژرفتاری بالا می رود .

 

قضیه دوم : نابرابری در توزیع فرصتهای اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی رابطه خطی مستقیم با کژرفتاری دارد . نابرابری ها موجب اشاعه فساد و کژرفتاری در جامعه می شود .

 

قضیه سوم : میزان انتظارات جامعه از افراد با کژرفتاری رابطه سهمی درجه دو دارد یعنی :

 

الف ) اگر انتظارات اجتماعی افراد موجه و معقول باشد احتمال کژرفتاری کاهش می یابد .

 

ب ) اگر انتظارات اجتماعی از افراد بالا باشد احتمال کژرفتاری افزایش می یابد .

 

ج ) اگر انتظارات اجتماعی از افراد پایین باشد احتمال کژرفتاری افزایش می یابد .

 

قضیه چهارم : معنی سیبرنتیکی روی رفتار دارد یعنی رفتار را تعیین می کند ، آنومی معنایی می تواند احتمال کژرفتاری را افزایش دهد ( همان منبع ، ۱۳۸۱ : ۹۳ و ۹۴ ) .

 

جمع بندی مطالب جامعه شناختی

 

– نظریه فشار

 

نظریه های فشار یک نوع دیگر از نظریه های جامعه شناختی هستند و معتقد هستند که انحراف برای این پیش می آید که جامعه دستیابی به برخی هدفها را تشویق می کنند ؛ ولی وسایل ضروری برای رسیدن به این هدفها را در اختیار همه اعضای جامعه قرار نمی دهد . به عبارت دیگر نظریه پردازان فشار مدعی هستند جرم تابعی از تضاد بین اهداف و ابزارهایی است که مردم می توانند به شیوه مشروع برای رسیدن به آن اهداف از آنها استفاده کنند . بر اساس این نظریه احساس ناکامی ، از خود بیگانگی و فقدان حمایت مثبت خانواده احتمال ارتکاب جرم فرد را افزایش می دهد و یک امر مطلوب برای انتقام ، کینه توزی و گسست قید و بندهای اجتماعی را بوجود می آورد که این احساس را به شکل رفتارهایی از قبیل خشونت نشان می دهد . دورکیم از جمله نظریه پردازان قرن نوزدهم است که به تبیین کژرفتاری از دیدگاه جامعه شناختی پرداخت . او از پیشگامان نظریه فشار است که نظریه آنومی ( بی هنجاری ) را برای تبیین جرم و کجروی مطرح نمود.  او معتقد است که در شرایط اجتماعی استوار و پایدار ، آرزوهای انسان از طریق هنجارها تنظیم و محدود می شود و با از هم پاشیدگی هنجارها ( و لذا از بین رفتن کنترل آرزوها ) یک وضعیت آرزوهای بی حد و حصر یا آنومی بوجود می آید . از آنجا که این آرزوهای بی حد و حصر ، نمی توانند ارضا شوند ، در نتیجه یک وضعیت نارضایتی اجتماعی دائمی پدید    می آید . سپس این نارضایتی در جریان اقدامات اجتماعی منفی نظیر خودکشی ، تبهکاری ، طلاق ، خشونت و … ظاهر می گردد . دورکیم بر این باور است همانطور که جامعه به سمت ارگانیک شدن پیش می رود ، هنجارهای اجتماعی مستقر تضعیف می شوند و قدرت تنظیم کنندگی خود را از دست می دهند ، و جامعه دچار شکل خاصی از نابسامانی و آشفتگی ارزشی می شود که دورکیم آنرا آنومی می نامد . آنومی زمینه ساز انواع مختلف ناهنجاری های اجتماعی است. ( ستوده ، ۱۳۸۵ : ۱۲۸ ).

 

رابرت مرتن نیز در کنار سایر نظریه پردازان فشار معتقد است که انحراف ( کژرفتاری ) برای این پیش می آید که جامعه دستیابی به برخی هدفها را تشویق می کند ولی وسایل ضروری برای رسیدن به این هدفها را در اختیار همه اعضای جامعه قرار نمی دهد . در نتیجه ، برخی افراد یا باید هدفهای خاصی را برای خود برگزینند و یا برای رسیدن به هدفهایی که فرهنگ جامعه شان تجویز کرده ، باید وسایل نامشروعی را بکار ببرند .

 

 

به عبارت دیگر مرتن آنومی یا بی هنجاری را به فشاری اطلاق می کند که وقتی هنجارهای پذیرفته شده با واقعیت اجتماعی در ستیزند ، برای افراد وارد می آید . در واقع این نظریه ، انحراف را به عنوان نتیجه فشارهای ساختاری می داند که مردم را تحت فشار قرار می دهد ، تبیین می کند.( همان منبع،۱۳۸۵ : ۱۲۹ ).

 

آلبرت کوهن در نظریه خود به عنوان ناکامی منزلتی ، کجروی را به پایگاه اجتماعی و طبقات اجتماعی منسوب می کند و منشأ این رفتارها را عدم دسترسی به هدف مورد قبول جامعه می داند . او کجروی را اعتراض ناشی از یأس و نومیدی ، ناکامی و حرمان طبقه محروم جامعه ذکر کرده که به شکل ویرانگری ، تخریب و خشونت نمایان می شود . کوهن معتقد است در بسیاری موارد ارتکاب جرایم گوناگون به خاطر یک هدف سودمند گرایانه انجام نمی گیرد . بلکه هدف از ارتکاب جرم سرگرمی و لذت جویی می باشد . و از سوی دیگر کوهن مفهوم ناکامی منزلتی را به علت فشاری در نظر می گیرد که نظام اجتماعی به فرد وارد می سازد و او را به سوی بزهکاری سوق می دهد ( کوهن ، ۱۹۷۱ : ۴۹ و ۵۰ ) .

 

بنابراین با توجه به نظریه فشار می توان گفت که پایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین والدین و ناکامی در ارتکاب خشونت جوانان و دیگر رفتارهای خطرناک تأثیر عمده ای دارد . بر اساس تئوری محرومیت نسبی احساس بی عدالتی اجتماعی مستقیماً با نابرابری درآمد رابطه دارد و این احساس در جوامعی بیشتر است که در آن فقرا و ثروتمندان در آن در کنار هم زندگی می کنند ، و جوانان محله های فقیر نشین هنگامی که خودشان را با افراد ثروتمند و کسانی که در ناز و نعمت هستند مقایسه می کنند احساس ناکامی و بی عدالتی کرده و در نتیجه آنها هم سعی می کنند تا به ثروت و رفاه دست یابند . حتی اگر از طریق روش های غیر قانونی باشد و این شرایط میزان جرم و خشونت را در میان این افراد افزایش می دهد . تأثیر نابرابری ممکن است زمانی به حداکثر خود برسد که افراد فقیر باور داشته باشند توانایی اندکی برای رقابت در جامعه داشته یا جایی که تعادل قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتری به نفع ثروتمندان تغییر می یابد . تحت این شرایط فقر نسبی احتمال انتخاب فعالیتها و اعمال غیر قانونی را افزایش می دهد . چنین احساسی در افراد باعث افزایش میزان جرم و خشونت می شود . مارکووتیز محرومیتها و کمبودهای اقتصادی منجر به یک حساسیت یا نگرانی از موفقیت بویژه در میان همالان و هم محلی ها می گردد و این کمبود برای دستیابی به کالاهای مادی تأکید دارد و چون فرد نمی تواند به شیوه قانونی به این کالا دست یابد از خشونت به عنوان شیوه ای برای دستیابی به کالای مادی استفاده می کند . بسیاری از نظریه پردازان نظریه خرده فرهنگ ، بر تمایز هنجارها و ارزشهایی تأکید دارند که گروه های متفاوت بدان پایبندند و مدعی می شوند که علت تحقق جرم ، نوعی تعارض میان هنجارهاست . ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۴۴ ) .

 

ولتر میلر ، فعالیت نوجوانان بزهکار در طبقات فرودست را کوششی قلمداد می کند در جهت دستیابی به اهدافی که فرهنگ این طبقات آن را ارزشمند به حساب می آورد ( همان منبع ، ۱۳۸۶ : ۳۴۹ ) .

 

ولفگانگ و فراکوتی از نظریه پردازان تئوری خرده فرهنگ خشونت ، خشونت را نتیجه طرفداری از مجموعه ارزشهایی است که به کار گیری خشونت و پرخاشگری را تشویق و حمایت می کنند . این ارزشها مخالف ارزشهای مسلط جامعه هستند . رید یکی دیگر از نظریه پردازان خرده فرهنگ خشونت است و می گوید که بعضی وقتها افراد مرتکب خشونت می شوند زیرا آنها می خواهند چنین باشند ، و چیزی آنها را متوقف نمی کند ، اما بعضی وقتها افراد مرتکب خشونت می شوند حتی اگر نخواهند ؛ زیرا مجازات خواهند شد اگر دست به خشونت نزنند .

 

 

 

 

 

 

 

– نظریه بی سازمانی اجتماعی

 

نظریه بی سازمانی اجتماعی جرم و خشونت را ناشی از بی سازمانی محلات می داند . بر طبق این نظریه پایین بودن کنترل اجتماعی غیر رسمی در محلات ، کاهش همبستگی اجتماعی ، ناهمگونی جمعیت ، پایین بودن پایگاه اقتصادی – اجتماعی افراد محله موجب افزایش جرم و خشونت می شود .(ممتاز، ۱۳۸۵: ۸۶ ) .

 

دیدگاه اکولوژی ( بوم شناسی ) به توزیع پدیده های و رابطه آنها با محیط می پردازد و جرم را تابعی از تغییرات اجتماعی می داند که جدایی از تغییرات محیطی به وقوع می پیوندد ، و از سوی دیگر معتقد است که عوامل محیطی و اجتماعی از قبیل محیط های خانوادگی ، گروه همسالان ، هنجارهای اجتماعی ، ویژگیهای جمعیتی و عوامل فردی در خشونت افراد مؤثر است .

 

– نظریه تضاد

 

نظریه پردازان تضاد اجتماعی ، تبیین جرم را در درون بافتهای اقتصادی و اجتماعی با بیان ارتباطی پی می گیرند و معتقدند که تضاد میان طبقات اجتماعی علت اصلی جرم و کجروی در درون جامعه است . بر اساس این دیدگاه تضاد اجتماعی خود ناشی از نابرابری و بی عدالتی اجتماعی است که در آن مردم به دو دسته فقیر و ثروتمند تقسیم می شوند . مارکس معتقد است که بدتر شدن وضعیت کارگران و فاصله طبقاتی بین فقرا و ثروتمندان علت اصلی تضادهای اجتماعی است و در واقع کجروی را واکنشی به شرایط نامساعد طبقه فقرا و احساس بی عدالتی اجتماعی آنها می داند(محسنی تبریزی، ۱۳۷۳ : ۲۸ ) .

 

فردریک انگلس از جمله نظریه پردازان تضاد است او جرم و خشونت را ناشی از ساخت روابط تولید در نظام سرمایه داری قلمداد می کند و شرایط اقتصادی ، بویژه فقر مادی را از علل اصلی جرم و خشونت می شمرد . او در عین حال تصویر خود درباره جرم و کجروی را در قابل نوعی پیامد اخلاق زدایی اجتماعی یا افول انسانیت در افراد و نوعی بازتاب انحطاط در جامعه می داند. ( ممتاز ، ۱۳۸۵ : ۳۲ ) .

 

ویلهلم بنگر از دیگر متفکران تضاد است او بزهکاری را دارای نوعی منشأ  اجتماعی می داند ؛ او نظام سرمایه داری را عامل اصلی شکل گیری جرم معرفی می کند و بر آن است که این نظام ابتدا با بوجود آوردن سیه روزی و بدبختی ، شرایط چنین اندیشه یا را بوجود می آورند و سپس با ارزش بخشیدن به مفاهیمی مانند خودخواهی ، سود اندوزی و خود پرستی و ایجاد حرص و آز در میان قشرهای جامعه ، در عمل ارتکاب جرم و خشونت را تشویق می کنند ( سلیمی و داوری ، ۱۳۸۶ : ۳۵۷ ) .

 

نظریه یادگیری اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:47:00 ب.ظ ]




« رابرت . کی . مرتن » یکی از آغاز گران جامعه شناسی مشکلات اجتماعی است . مرتن در مقاله معروفش تحت عنوان « ساخت اجتماعی آنومی » مفهوم آنومی « دورکیم » را تعدیل نمود و آن را در معنای خردتری از نظریه دورکیم در نظر گرفت . به عبارت دیگر دیدگاه مرتن بیش از آنکه جامعه شناسی کلان باشد ، جامعه شناسی خرد است ، حال آنکه دیدگاه دورکیم ، جامعه شناسی کلان     می باشد . در عین حال مرتن خود تأکید دارد که مفهوم آنومی را از مفهوم « نظم اخلاقی » در دیدگاه دورکیم وام گرفته و آنرا در خصوص وضعیتهایی به کار برده است که در آن ، ساختار اجتماعی ، آرزوهای متعارفی را بر می انگیزاند و در همان حال شیوه های دستیابی بدان را محدود می سازد به نظر مرتن دو عنصر مهم در ساختار اجتماعی عبارتند از :

 

۱- اهداف مقبول اجتماعی .

 

۲- وسایل مقبول اجتماعی یعنی شیوه های دستیابی به این اهداف که جامعه در اختیار فرد قرار می دهد .

 

دیدگاه اکولوژی ( بوم شناسی )

 

این دیدگاه در اواسط قرن بیستم توسط لوئیز ورث ، رابرت پارک و ارنست برگس مطرح گردید . دیدگاه اکولوژی به توزیع پدیده ها و رابطه آنها با محیط می پردازد و جرم را تابعی از تغییرات اجتماعی می داند که جدایی از تغییرات محیطی به وقوع می پیوندد . برگس و همکارانش تلاش کردند رابطه بین جرم و اکولوژی را در شیکاگو تبیین کنند . آنها شهر را به عنوان یک موجود زنده در نظر می دیدند که رشد می کند و کل ارگانیکی را تشکیل می دهد و حوزه های متعدد شهر را به عنوان اندامهایی در نظر گرفتند که برای کارهای مختلفی به خدمت گرفته می شوند .

 

پایان نامه

 

تئوری محرومیت نسبی

 

مفاهیم تئوری آنومی را با مدلهای بی سازمانی اجتماعی ترکیب کرده اند بر اساس نظریه بلاو افراد طبقه پایین ممکن است هم احساس محرومیت نسبی کنند و هم این احساس را تشدید کنند وقتی که آنها شیوه زندگیشان را به آنهایی که در ناز و نعمت و رفاه هستند مقایسه می کنند . افرادی که به دلیل طبقه اقتصادی یا نژادی شان احساس محرومیت کنند . سر انجام احساس بی عدالتی و نارضایتی را گسترش می دهند . رفاه و خوشبختی اندک طبقات پایین شروع به تخریب جامعه ای می کند که نابرابری اجتماع را پرورش داده و شانس افراد را برای ترقی و پیشرفت با بهره گرفتن از ابزارها و شیوه های مشروع مسدود کرده است . ناکامی مداوم و زیاد که منتج از این احساس نابرابری است ، پرخاشگری و دشمنی سرکوب شده را به وجود می آورد که در نهایت به خشونت و جرم منجر    می شود . تأثیر نابرابری ممکن است زمانی به حداکثر خود برسد که افراد فقیر باور داشته باشند توانایی اندکی برای رقابت در جامعه داشته یا جایی که تعادل قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتر به نفع ثروتمندان تغییر می یابد . تحت این شرایط فقر نسبی احتمال انتخاب فعالیتها و اعمال غیر قانونی را افزایش می دهد . براساس دیدگاه محرومیت نسبی احساس بی عدالتی اجتماعی مستقیماً با نابرابری درآمد رابطه دارد و این احساس در جوامعی بیشتر است که در آن فقیر و ثروتمند در کنار هم زندگی می کنند . نوجوانان محله های فقیر نشین هنگامی که محله شان را با محلات مرفه و ثروتمند نشین همان شهر مقایسه می کنند احساس ناکامی و بی عدالتی کرده و در نتیجه آنها هم سعی می کنند تا به این امکانات اقتصادی ارزشمند دست یابند . حتی اگر از طریق روش های غیر قانونی باشد ، این شرایط خود میزان جرم و خشونت را در این محلات افزایش می دهد .

 

نظریه رده سنی سامپسون و لوپ

 

مهمترین عوامل در بستر خانواده که بزهکاری را تحت تأثیر قرار می دهند از انضباط نابسامان و سخت گیری های اعمال شده از سوی پدر و مادر ، طرد پدر ، طرد عاطفی کودک از سوی پدر و مادر خود این عوامل را ویژگیهای ساختاری همانند یک خانواده پر جمعیت ، پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین والدین ، جابجایی زیاد خانواده ، مجرمیت والدین و فروپاشی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهند . تأثیر این عوامل ساختاری بزهکاری غیر مستقیم است . بقیه نظریه سامپسون و لوپ به پایداری و دگرگونی در روند زندگی مربوط است . آنها تلاش می کنند به این پارادوکس آشکار معنا بخشند که رفتار جامعه ستیزان دوران بچگی و بزهکاری اطفال و نوجوانان بهترین پیش بینی کننده رفتار مجرمانه دوران بزرگسالی است . با این وجود بیشتر بزهکاران در بزرگسالی مجرم نمی شوند . آنها بیان می کنند که بزهکاری دوران بچگی احتمال پیوند خوردن اجتماعی دوران بزرگسالی را کاهش می دهد که آن هم به نوبه خود احتمال رفتار مجرمانه دوران بزرگسالی را فزونی می بخشد.

 

دیدگاه تضاد

 

نظریه پردازان اجتماعی ، تبیین جرم را در درون بافتهای اقتصادی بافتهای اقتصادی و اجتماعی و با بیان ارتباطی پی می گیرند ، که میان طبقات اجتماعی ، کجروی و فرآیند کنترل اجتماعی وجود دارد . تبیینهای تضاد فرض می کنند که در درون جامعه وفاقی کامل و واقعی درباره ارزشها وجود ندارد ؛ و جامعه مرکب از گروه های ستیزه گر و برخوردار از ارزشها و منافع متفاوت است که در بخش عمده ای از این آرا و نظرات ، در قالب طبقات اجتماعی جلوه گر می شوند . و این وضعیت باعث شده تا نظریه پردازان ، جرم را پیامد تضاد طبقاتی تلقی کنند .

 

تئوری خرده فرهنگ خشونت

 

یکی از مهمترین تبیین های تئوریک در مطالعه خشونت های بین شخصی جوانان و بزرگسالان ، تئوری خرده فرهنگی خشونت ولفگانگ و فراکوتی است . بر اساس نظریه خرده فرهنگ خشونت بعضی گروه ها نسبت به دیگران بیشتر مرتکب خشونت می شوند ؛ زیرا آنها مجموعه متمایزی از ارزشهایی دارند که خشونت را تأیید نموده یا با آن مدارا می شود . این ارزشها برای تبیین میزان بالای خشونت در میان اقلیتها و مردان و زنان طبقات پایین جامعه و غیر به کار گرفته می شود . فیلسون و همکارانش معتقدند که تئوری خرده فرهنگ برای واحدهای اجتماعی در ابعاد متوسط از قبیل مدرسه و محله ها ، نیز قابل کار برد است . یعنی میزان خشونت از محله ای به محله دیگر متفاوت است . تبیین های خرده فرهنگ خشونت به صورت ضمنی یا آشکار بر تأثیرات اجتماعی شدن تأکید دارند .

 

 

نظریه فشار ساختاری 

 

این نظریه رفتارهای انحرافی را نتیجه فشارهای اجتماع می داند . تعبیر ساده آن وجود فراوان فقر در یک ساختار اجتماعی ، فشارهایی را برای بروز انواع خاصی از کژرفتاری ها فراهم می سازد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:46:00 ب.ظ ]




بر اساس نظریه الیوت و همکارانش ، نوجوانانی که در حوزه های سازمان یافته اجتماعی زندگی می کنند – و در خانه به صورت ناقص جامعه پذیر شده اند – خطر زیادی برای فشار بعداً به ضعیف شدن دلبستگی فرد به هنجارها ، فعالیتها و گروه های قراردادی منجر می شود . – و پیوند قراردادی ضعیف و میزان بالای فشار اجتماعی موجب می شود تا بعضی از جوانان ارزشهای قراردادی جامعه را طرد کنند و نپذیرند – و در جستجوی پیوند با گروه های هم سال منحرف بر می آیند . این گروه های بزهکار ضد اجتماعی ، فرد را برای انجام جرم و خشونت تشویق و تقویت کرده و مدلهای نقشی برای رفتارهای ضد اجتماعی را فراهم  می کنند . دلبستگی به این گروه های بزهکار و ضد اجتماعی هنگامی که با پیوندهای ضعیف با هنجارها و گروه های قراردادی ترکیب شود و به افزایش رفتارهای بزهکارانه و خشونت آمیز و مصرف زیاد مواد مخدر منجر می شود .

 

 

جمع بندی دیدگاه های روانشناختی

 

بسیاری از اندیشمندان که در زمینه خشونت و جرم کار کرده اند ، روانشناسان می باشند . این افراد بر نقش عوامل روانی و خلق و خوی افراد تأکید دارند و برخلاف دسته قبل معتقدند که رفتار های نابهنجار فرد را باید توسط عوامل روان و مشکلات درونی فرد جستجو کرد نه مشکلات زیستی و وراثتی . روانشناسان به نقش و تأثیر غریزه ، محرومیت و بی نظمی های روانی در زمینه خشونت و جرم اشاره می کنند .

 

جمع بندی مطالب نظریه های یادگیری

 

یکی از مهمترین دیدگاه های اجتماعی عمده در تبیین خشونت نظریه های یادگیری اجتماعی می باشند . بر اساس این دیدگاه خشونت همانند دیگر رفتارهای افراد در اثر همنشینی با افراد جامعه آموخته می شود . آنها در این باره به نقش خانواده و همالان در ارتکاب خشونت اشاره می کنند . از جمله نظریه پردازان یادگیری اجتماعی که از مهمترین آنها نیز به شمار می رود می توان به آلبرت باندورا اشاره کرد . او مدعی است که غالب رفتارهای انسان از طریق مشاهده در خلال فرایند الگوسازی فرا گرفته می شوند . الگوهایی که از طریق تجربه مستقیم و تقلید رفتارهایی که مشاهده کرده یا دیده اند یاد می گیرند . ادوین اچ ساترلند نیز در کنار سایر نظریه پردازان یادگیری معتقد است که رفتار انحرافی از طریق داشتن روابط اجتماعی با انواع خاص از مردم آموخته می شود ، به عبارت دیگر مردم همانطور که در مصاحبت و معاشرت با افرادی که به هنجارها احترام می گذارند ، به رعایت هنجارها ترغیب و متمایل می شوند ، در هم صحبتی و همنشینی با افراد منحرف و کجرو به سمت رفتارهای انحرافی سوق می یابند . آلبرت باندورا اعتقاد دارد هر نوع رفتاری بوسیله مشاهده رفتار دیگران آموخته می شود . یا اینکه فرد به عنوان الگو انتخاب می شود یا چند بستگی به عوامل مختلفی از جمله موقعیت او دارد .

 

 

جمع بندی دیدگاه زیست شناسی

 

خشونت و جرم به عنوان یک پدیده و مسئله اجتماعی مورد توجه اندیشمندانی همچون لومبروزو و شلدون قرار گرفته است ، آنها به نقش عوامل زیستی و وراثتی اشاره کرده اند و در واقع معتقدند که خشونت و جرم افراد را می توان توسط خصوصیات بیولوژیکی فرد تبیین کرد .

 

 

 

بنابراین با توجه به نظریه های و تحقیقات گوناگون صورت گرفته می توان مدل نظری تحقیق را به صورت زیر نشان داد .

 

منابع فرضیه ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرضیه ها نظریه ها
تضاد والدین ، قربانی خشونت شدن نظریه یادگیری اجتماعی باندورا و ساترلند
پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین بی سازمانی اجتماعی ، نظریه اکولوژی ، محرومیت نسبی ، رده سنی سامپسون و لوپ
احساس بی عدالتی اجتماعی نظریه تضاد ، نظریه خرده فرهنگ خشونت
میزان جرم در محله نظریه بی سازمانی اجتماعی
ناکامی نظریه فشار و محرومیت نسبی
داشتن همالان بزهکار نظریه یادگیری اجتماعی باندورا و ساترلند و نظریه الیوت
شاهد خشونت بودن نظریه یادگیری اجتماعی باندورا و ساترلند و نظریه اکولوژی

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:46:00 ب.ظ ]




در این تحقیق برای تعیین اعتبار ابعاد خشونت در جریان یک مطالعه مقدماتی مورد مطالعه قرارگرفت. در استفاده از روایی[۱] ، میزان هماهنگی و همبستگی هر گویه با مجموع گویه ها تعیین و سپس گویه های نامناسب حذف می‌شوند. در این پژوهش، نیز برای سنجش میزان روایی از روش همبستگی درونی گویه ها و همچنین آلفای کرونباخ که مبتنی بر ماتریس همبستگی گویه ای است و ضریب روایی کل طیف را مشخص می کند، استفاده شده است. برنامۀ SPSS علاوه بر محاسبۀ ضریب آلفا یا روایی کل طیف، موقعیت تک تک گویه ها را از لحاظ نقش آنها در کاهش یا افزایش کلی مشخص می کند و بدین ترتیب، گویه های نامناسب که حذف آنها باعث افزایش ضریب روایی کل طیف  می‌شود تعیین می‌گردد. از این رو برای حصول اطمینان از روایی ابزار سنجش، سؤالات پرسشنامه مورد مطالعه مقدماتی قرار گرفته است.

 

پایان نامه ها

 

جدول ۱- ۳٫  ضریب آلفای کرونباخ برای گویه های مربوط به متغیرهای تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ابعاد تعداد گویه مقیاس آلفای کرونباخ
تضاد والدین ۳ ترتیبی ۸۴/۰
پایگاه اقتصادی- اجتماعی ۳ ترتیبی ۹۰/۰
بی عدالتی ۳ ترتیبی ۸۳/۰
جرم در محله ۳ ترتیبی ۹۴/۰
ناکامی ۳ ترتیبی ۷۸/۰
داشتن همسالان بزهکار ۳ ترتیبی ۸۵/۰
قربانی خشونت شدن ۳ ترتیبی ۹۵/۰
شاهد خشونت بودن ۳ ترتیبی ۸۳/۰
خشونت لفظی ۳ ترتیبی ۸۹/۰
خشونت فیزیکی ملایم ۳ ترتیبی ۸۸/۰
خشونت فیزیکی شدید ۳ ترتیبی ۷۹/۰

 

 

 

۱۲-۳- روش تجزیه و تحلیل داده ها

 

در پژوهش حاضر از روش پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است و پس از استخراج اطلاعات از نرم افزار Spss برای تهیه جداول و سپس جداول دو بعدی منظم شده و نمودار در نهایت از آزمون آماری مانند همبستگی پیرسون ، و رگرسیون برای تأیید یا رد فرضیات پژوهش استفاده شده است .

 

 

 

۱۳-۳ -آزمون فرضیات

 

فرضیات آماری بر دو دسته است :

 

۱- فرض صفر .

 

۲- فرض خلاف یا تحقیقی .

 

در پژوهش حاضر فرض صفر این است که بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین ، احساس بی عدالتی اجتماعی ، داشتن همالان بزهکار ، ناکامی ، جرم در محله ، تضاد والدین ، قربانی خشونت شدن ، تماشاگر خشونت بودن و گرایش جوانان به خشونت رابطه معنی داری وجود ندارد .

 

فرض خلاف که بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین ، احساس بی عدالتی اجتماعی ، داشتن همالان بزهکار، ناکامی ، جرم در محله ، تضاد والدین ، قربانی خشونت شدن ، تماشاگر خشونت بودن و گرایش جوانان به خشونت رابطه معنی داری وجود دارد .

 

۱۴-۳- سطح معنی داری

 

« سطح معنادار بودن عبارت است از بدست آوردن یک ارزش آماری که به رد فرضیه صفر منجر شود در شرایطی که این فرضیه درست باشد . (همان منبع ، ۱۳۸۲ : ۲۶۷ ) .

 

برای مثال وقتی که سطح معنادار بودن یک آزمون آماری ۰۵% باشد احتمال اینکه فرض صفر بطور نادرست رد شود ۰۵/۰ است . در اکثر موارد پژوهشگران سطوح ۰۵% و ۰۱% را به عنوان سطح قابل انتخاب می کنند . در آزمون خی دو برای تحقیق حاضر سطح معناداری ۰۵% در نظر گرفته شده است و اگر خی دو محاسبه شده توسط پژوهشگران از خی دو جدول بیشتر باشد فرض صفر رد می شود و خلاف تأیید می گردد و این بدان معناست که بین متغیرهای مورد نظر رابطه معنی دار وجود دارد .

 

۱۵-۳- جامعه آماری

 

جامعه آماری تحقیق حاضر ۱۸۵۰ نفر از پسران ( ۱۵ – ۲۵ ) ساله شهر گیلانغرب هستند .

 

۱۶-۳- حجم نمونه

 

از فرمول کوکران برای بدست آوردن حجم نمونه ضرورت  می یابد.

 

فرمول کوکران :                                                                

 

در این پژوهش مبنای اثبات یا رد فرضیات با احتمال ۹۵% در نظر گرفته شده است که بر این اساس مقدار t در فرمول فوق ۹۶/۱ می باشد .

 

« میانگین نمونه با ۹۵% اطمینان بین ۹۶/۱- و ۹۶/۱+ انحراف استاندارد از میانگین جامعه قرار دارد » . ( دلاور ، ۱۳۸۲ : ۲۶۰ ) .

 

بر اساس اطلاعات موجود در کتابهای آماری q و p  باید برابر ۱ شود و بر این اساس در این فرمول برای هر کدام از این دو عدد ۵/۰ در نظر گرفته شده است که در نهایت مجموع آنها برابر یک می باشد. در فرمول فوق d به مبنای خطای استاندارد می باشد که از تفریق عدد ۱ از عدد سطح اطمینان بدست می آید چون سطح اطمینان در این فرمول ۹۵/۰ است پس بنابراین مقدار d در این فرمول برابر ۰۵/۰ خواهد بود.

 

N نیز در این فرمول همان جامعه آماری می باشد که تعداد آن برابر با ۱۸۵۰ نفر می باشد .

 

 

       

 

با توجه به فرمول کوکران ، تعداد نمونه مورد بررسی در تحقیق حاضر برابر با ۳۵۰ نفر خواهد بود که اطلاعات مورد نظر از میدان تحقیق از نمونه مورد نظر گردآوری خواهد شد .

 

بدین ترتیب که در بین گروه های مختلف جوانان دانش آموز را به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شده و از بین دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه شهر گیلانغرب – دبیرستان رازی ، امام علی و پیش دانشگاهی ثامن الائمه ، انتخاب گردیده اند که پرسشنامه توسط محقق به آنها و پس از تکمیل دوباره جمع آوری گردیده است .

 

۱۷-۳- متغیرهای مستقل

 

متغیرهای مستقل این تحقیق عبارتند از :‌ پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین ، احساس بی عدالتی اجتماعی ، داشتن همالان بزهکار ، ناکامی ، جرم در محله ، تضاد والدین ، قربانی خشونت شدن ، تماشاگر خشونت بودن.

 

۱۸-۳- سنجش متغیر وابسته

 

در این تحقیق نیز بیشتر گویه های استفاده شده برای سنجش خشونت جوانان از مقیاس تاکتیک های تضاد گرفته شده اند ؛ که در آن خشونت به سه بعد خشونت لفظی ، خشونت فیزیکی ملایم و خشونت فیزیکی شدید تقسیم شده است . از آنجا که در مقیاس تاکتیک های تضاد از سال ۱۹۷۲ در مطالعات متعددی در بیست کشور جهان از جمله اسپانیا ، ژاپن ، سوئد و … با موفقیت انجام شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۹-۳- تعریف متغیرهای تحقیق

 

پایگاه اقتصادی  اجتماعی والدین

 

تعریف مفهومی

 

پایگاه وضعیت اجتماعی فرد در گروه یا گروه در جامعه است ( بروس کوئن ، ۱۳۶۹ : ۱۰۲ ) .

 

پایگاه به موقعیت اجتماعی فرد در یک گروه یا به مرتبه اجتماعی او در یک گروه ، در مقایسه با گروهی دیگر ، اطلاق می شود ( همان منبع ، ۱۳۷۲ : ۲۴۰ ) .

 

پایگاه و موقعیت اجتماعی فرد حقوق و مزایای شخص را تعیین می کند (همان منبع ، ۱۳۷۲ : ۸۳ ).

 

جایی است که هر کس در ساخت اجتماعی اشغال می کند ، وضع یا اعتبار اجتماعی است که معاصران فرد بدو بطور عینی در بطن جامعه ای که در آن حیات می گذراند ، تفویض می دارند ، وضع یا مرتبتی است شخص بطور ذهنی حفظ می کند یا سعی در نگهداری از آن در نظر دیگران دارد جایی که یک فرد خاص در نظامی مخصوص و در زمانی معین اشغال می کند ، پایگاه او در برابر این نظام خوانده می شود ( بیرو ، ۱۳۶۶ : ۳۸۰ – ۳۸۱ ) .

 

پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین از طرفی موجب به وجود آمدن نظام خاصی از ارزشها برای افراد خانواده   می شود که جامعه پذیری فرد در بستر آن شکل می یابد و از طرفی دیگر موجب کنش متقابل با افراد خاصی  می شود که به رفتار فرد جهت می دهد . بنابراین پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین از عوامل مؤثر بر گرایش جوانان به خشونت می باشد . امروزه سه شاخص اصلی برای تعریف آن به کار برده می شود که شامل درآمد ، تحصیلات و شغل می باشند .

 

تعریف عملیاتی

 

این متغیر با شاخص های درآمد خانواده ، تحصیلات والدین و شغل والدین سنجیده می شود .

 

احساس عدالت اجتماعی

 

تعریف مفهومی

 

عدالت به معنی عام ، همان اعتدال در کارها و شامل تمام فضایل ( میانه روی ) است . زیرا هر کس که به کار ناشایسته ای دست زند ستم کرده است و به معنی خاص ، به مفهوم برابر داشتن فضیلتی است که به موجب آن « باید به هر کس آنچه را که حق اوست داد » بنابراین احساس عدالت اجتماعی نشان دهنده باور به رعایت قوانین و برابری فرصتها در دستیابی افراد به منابع ، مناصب و پاداشها در جامعه است ( کاتوزیان ، ۱۳۸۱ : ۶۴ – ۶۵ ) .

 

 

 

 

 

تعریف عملیاتی

 

به نظر می رسد در جامعه ما همه عملاً در برابر قانون برابرند .

 

کاملاً موافقم              موافقم              تاحدودی             مخالفم              کاملاً مخالفم

 

به نظر می رسد در جامعه ما تبعیض و بی عدالتی چندانی وجود ندارد .

 

کاملاً موافقم              موافقم              تاحدودی             مخالفم              کاملاً مخالفم

 

این روزها تا پول و پارتی نداشته باشید نمی توان به حق خود رسید .

 

کاملاً موافقم              موافقم              تاحدودی             مخالفم              کاملاً مخالفم

 

داشتن همالان بزهکار

 

تعریف مفهومی

 

همالان : افراد همسن و سال فرد هستند که شامل هم محله ای ها ، هم کلاسی ها و دیگر دوستان فرد می شود که با یکدیگر روابط صمیمی و چهره به چهره دارند .

 

بزهکار : بزهکاری یک پدیده به ظاهر پیچیده اجتماعی است که در محیطهای اجتماعی مختلف به شکلهای متفاوتی دیده می شود .تعریف و رفتار بزهکارانه در هر جامعه ای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص می شود . اگر چه در بیشتر جوامع، بزه به عنوان رفتاری قابل تنبیه از طرف قانون تعریف شده است ، اما صرفاً در تبیین آن مفهوم حقوقی مسئله کافی نیست . بزهکاری به معنای تعدادی متغیر از اعمال ارتکابی علیه احکام قانونی که می تواند ماهیتهای مختلف داشته باشد ، وجه مشترک تمام جوامع انسانی است .صرف نظر از موضوع اختلاف ماهیت، این اعمال تقریباً همیشه توسط قانون تعریف و پیش بینی میشود در تعریف رفتار بزهکارانه بطور کلی قرنهاست اعمالی مانند قتل، دزدی، نزاع، تخریب ، تجاوز ،غارت ،وحشیگری و آتش افروزی به عنوان رفتار بزهکارانه پذیرفته شده است و تقریباً همه جوامع برای آن تعریف مشخصی دارند .تنها تفاوت مشهود در میزان و نوع تنبیهی است که بر اساس قوانین حقوقی آن جامعه تعیین میشود .

 

بزهکار به کسی گفته می شود که مرتکب عمل بزه شود . داشتن همالان بزهکار بدین معنی است که فرد با افرادی که کارهای خلاف و بزه انجام می دهند ارتباط نزدیک دارد . دورکیم جامعه شناس فرانسوی بزه را چنین تعریف می کند : هر عملی وقتی جرم محسوب می شود که احساسات قوی و مشخص وجدان جمعی را جریحه دار سازد ( مشکانی و رضوی ، ۱۳۸۱ : ۱۴۰ ) .

 

تعریف عملیاتی

 

افرادی که شما به عنوان دوست با آنها ارتباط دارید ، هر یک از موارد و کارهای زیر را تا چه اندازه انجام می دهند ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف موارد خیلی زیاد زیاد تاحدودی کم خیلی کم
۱ مصرف مشروبات الکلی          
۲ استعمال مواد مخدر ( حشیش ، تریاک و …)          
۳ دعوا کردن با دیگران          

 

ناکامی

 

تعریف مفهومی

 

اگر شخصی پی ببرد قادر به انجام کاری نیست یا چیزی را که آرزو دارد نمی تواند بدست آورد دچار ناکامی خواهد شد یا هنگامی که فرد بفهمد که دیگران کارهایی را می توانند انجام دهند او از عهده انجام آن کار بر نمی آید دچار حقارت می شود . این احساس ها همیشه دردناک اند و گریز از عواقب آنها مشکل می باشد .

 

بعضی ها در برابر ناکامی دست به پرخاشگری می زنند و با کسی که به موفقیت رسیده اند به دشمنی و کینه توزی بر می خیزند ( ریاحی ، ۱۳۷۰ : ۶۹- ۷۰ ) .

 

رفتار پرخاشجویانه همواره مستلزم وجود ناکامی است و بلعکس وجود ناکامی همواره به نوعی پرخاشجویی منجر می شود ( شایان مهر ، ۱۳۷۹ : ۴۵۰ ) .

 

هنگامی که تلاش یک فرد برای دست یابی به هدف خاصی ، به هر دلیلی با شکست روبرو شود ، نتیجه امر ، یک حالت عدم آرامش ذهنی است که تحت عنوان ناکامی یا محرومیت خوانده می شود . نظریه پردازان اولیه بر این اعتقاد بودند که ناکامی ، لامحاله به تهاجم و خشونت می انجامد ( نجفی ایراند آبادی ، ۱۳۷۵ : ۱۷۰ ) .

 

تعریف عملیاتی

 

هر کس در زندگی نیاز به تفریح و سرگرمی دارد تا چه حد در این زمینه نیاز شما برآورده شده است ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

تا چه حد در برآورده شدن نیازهای اولیه شما مانند خوراک و پوشاک با مشکل مواجه شده اید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

تا چه حد در خانه نیازهایی که داشته اید توسط پدر و مادر برآورده شده است ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

 

 

جرم در محله

 

تعریف مفهومی

 

جرم : پدیده اجتماعی و جهانی است و تحت عناوینی چون سرپیچی ، سرکشی ، رفتار انحرافی و با خلقت بشر آغاز شده ست . جرم در وسیعترین معنای کلمه فعلی است که قانون آن را ممنوع اعلام کرده و فاعلش را مستحق مجازات دانسته است . بنابراین جرم عبارت است از : زیر پا گذاشتن مقررات و قوانین جزایی ( مؤمنی ، ۱۳۸۲ : ۳۰ ) .

 

محله : خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص ، که از لحاظ پیدایش ، وسعت ، وابستگی اجتماعی و آداب و رسوم ، در یک حوزه جغرافیایی از شهر که با یکدیگر وجه اشتراک دارند ، محله می گویند .

 

جرم در محله : تعدای از افراد که در یک حوزه جغرافیایی خاص زندگی می کنند ، با زیر پا گذاشتن مقررات و قوانین جزایی ، مرتکب انواع جرایم می شوند . بنابراین جرم در محله عبارت است از : میزان انواع جرایم در محله .

 

تعریف عملیاتی

 

فکر می کنید هر یک از موارد زیر چقدر در محله شما وجود داشته باشند ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف موارد خیلی زیاد زیاد تاحدودی کم خیلی کم
۱ درگیری های قومی و قبیله ای          
۲ خرید و فروش مشروبات الکلی          
۳ خرید و فروش مواد مخدر          

 

تضاد والدین

 

تعریف مفهومی

 

تضاد در خانواده از سه نوع اصلی تشکیل می شود : تضاد همسران ( والدین )، تضاد والدین و فرزندان و تضاد فرزندان با هم . تضاد والدین در این تحقیق مورد نظر است . منظور از تضاد والدین کشمکش و درگیری لفظی و فیزیکی و نیز عدم توافق آنها با یکدیگر است (مشکانی و رضوی ، ۱۳۸۱ : ۱۴۲ ).

 

تعریف عملیاتی

 

تضاد والدین با گویه های زیر سنجیده شده است .

 

 

 

احساس می کنم پدر و مادرم در بیشتر مسائل با هم اختلاف دارند .

 

کاملاً موافقم              موافقم              تاحدودی             مخالفم              کاملاً مخالفم

 

احساس می کنم والدینم احترام چندانی برای هم قائل نیستند .

 

کاملاً موافقم              موافقم              تاحدودی             مخالفم              کاملاً مخالفم

 

پدر و مادرم همیشه همدیگر را سرزنش می کنند .

 

کاملاً موافقم              موافقم              تاحدودی             مخالفم              کاملاً مخالفم

 

قربانی خشونت شدن

 

تعریف مفهومی

 

قربانی خشونت ، منظور کسی است که طی دورۀ زمانی خاص علیه او جرمی صورت می گیرد و مورد ضرب و جرح قرار می گیرد .

 

تعریف عملیاتی

 

در طول یکسال گذشته هر یک از موارد زیر چقدر برای شما اتفاق افتاده است ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف موارد خیلی زیاد زیاد تاحدودی کم خیلی کم
۱ کسی شما را تهدید کرده باشد          
۲ کسی با سیلی یا مشت شما را زده باشد          
۳ کسی با سنگ یا شیئ را به قصد آسیب رساندن به سمت شما پرتاب کرده باشد          

 

 

 

تماشاگر خشونت بودن

 

تعریف مفهومی

 

منظور از تماشاگر خشونت بودن دیدن یا شنیدن وقایع خشونت بار و ناخوشایند در جامعه است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعریف عملیاتی

 

در طول یکسال گذشته هر یک از موارد زیر را چقدر شنیده یا مشاهده کرده اید ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ردیف موارد خیلی زیاد زیاد تاحدودی کم خیلی کم
۱ دعوای لفظی بین افراد          
۲ تهدید یک فرد توسط دیگری          
۳ درگیری با چوب و چماق          

 

 

 

۳۱-۳ تعریف عملیاتی و سنجش متغیرها

 

۳۲-۳ سنجش متغیر وابسته ( خشونت جوانان )

 

خشونت هر نوع حمله غیر قانونی به آزادی هایی که جامعه رسماً یا ضمناً برای افراد خویش قائل است تلقی می شود . یا می توان در تعریف کلی تر چنین گفت : خشونت ، استفاده عمدی از نیرویی یا قدرت فیزیکی ، بر روی خود و دیگری و یا بر روی یک گروه یا جامعه است ، که می توان بدون آسیب جسمی یا همراه با احتمال جراحت ، مرگ ، آسیب روحی، روانی، اختلال در رشد و محرومیتهای گوناگون باشد ( سازمان جهانی بهداشت ، ۱۳۷۹ ) .

 

خشونت جوانان در این تحقیق به سه بعد خشونت لفظی، خشونت فیزیکی ملایم و خشونت فیزیکی شدیدتقسیم شده است .

 

برای سنجش متغیر وابسته ( خشونت جوانان ) از گویه های زیر استفاده شده است .

 

خشونت لفظی

 

در یکسال گذشته پیش آمده است به کسی فحش و ناسزا زده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

در یکسال گذشته پیش آمده است که کسی را در جمع مسخره کرده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

خشونت فیزیکی ملایم

 

در یکسال گذشته پیش آمده است با کسی دست به یقه شده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

در یکسال گذشته پیش آمده است که به دلیل عصبانیت کسی را هُل داده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

در یکسال گذشته پیش آمده است که در درگیری ها کتک کاری کرده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

خشونت فیزیکی شدید

 

در یکسال گذشته پیش آمده است که با کسی درگیر شده و او را با چوب و چماق زده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

در یکسال گذشته پیش آمده است که با کسی درگیر شده و از چاقو استفاده کرده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

در یکسال گذشته پیش آمده است که به خاطر حفظ جان خود مجبور به حمل اسلحه شده باشید ؟

 

خیلی کم                  کم                       هرگز                    زیاد           خیلی زیاد

 

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:45:00 ب.ظ ]