کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



درست است و پژوهش نیز بر اساس همین اندیشه دینی است که انجام پذیرفته است.
بر اساس همین اندیشه دینی نیازها از تفکرات متفاوت مورد تحقیق قرار گرفته است. در واقع این اندیشه مانند یک الگو بوده است که باعث رد و یا پذیرش طبقه بندی نیازها و یا دیگر نظرات طرح شده در تحقیق گردیده است.

 

 

 

۴

 

صاحب نظر در حوزه معارف اسلامی و مدرس دانشگاه

 

باید حواسمان باشد درمیدان حریف بازی نکنیم گاهی اوقات ما می‌خواهیم علمی را که از ریشه و مبنا اسلامی نیست را اسلامیزه کنیم که این یک تله است که نیاز به دقت بیشتر دارد. وقتی نگاه بازاریابی که علمی غربی است به انسان فقط مادیست ما می‌خواهیم چکار کنیم؟ آیا اصلا بازاریابی اسلامی مفهوم صحیحی است؟
مثل اینکه ما بیاییم گزاره‌های اسلامی را برای ترویج ورزش زیبایی اندام قرار دهیم.
دانلود پایان نامه
ما نباید اسلام را ابزار توجیه سایر قرار دهیم. که این بحث جدایی می‌خواهد.

 

به مبنا اشاره کردید چیزی که تغییر دادنش در موضوع تحقیق به وضوح قابل مشاهده است که این از عبارت انسان شناسی اسلامی فهم می‌شود. در مورد خرید و فروش هم که در اسلام نه تنها با اصل این بحث مساله‌ای وجود ندارد بلکه در قرآن کریم خداوند می‌فرماید: احل الله البیع
یعنی خداوند خرید و فروش را حلال دانسته‌اند. و آیات:
«و ان لیس للانسان الّا ماسعی»(نجم ۳۹).
«
و اینک نیست برای انسان، مگر آنچه را که کوشش کرده».
«
للرّجال نصیب ممّا اکتسبوا و للنّساء نصیب ممّا اکتسبن»(نساء،۳۲).
«
برای مردان از آنچه بدست آوردند بهره‌ای، ‌و برای زنان نیز آنچه به دست آوردند بهره‌ای است».
از سیل احادیثی که به کسب روزی حلال اشاره شده است نیز به همین روایت بسنده می‌شود که
قال رسول الله (ص): «العباده سبعون جزءاً افضلها طلب الحلال».[۴۱]پیامبر خدا (ص) فرمود : «عبادت هفتاد بخش است که برترین آن کسب حلال است».

 

 

 

درنگرش امام و استاد مطهری انسان جایگاه محوری دارد. حتی نسبت به دین، یعنی دین طفیلی انسان و برای رشد اوست. امام می‌فرماید: موضوع علم انبیا انسان است. پس شما نمی‌توانی جامعه را در غیاب انسان و ویژگی های او و لوازم و ملزومات آن اداره کنی. انسان کوچک نیست و مهم است. انسان یک طرف مهم سیر الی الله است.

 

این همان اهمیت انسان است که در تحقیق اشاره شده است.
استاد محترم در بیان تایید موضوع جایگاه مهم و محوری برای انسان هستند که در این پژوهش اصل بوده است.

 

 

 

فطرت۲ معنا دارد: ۱-عام: ساختار وجودی انسان، که طبیعت و حیوانیت انسان جزء این است.۲-خاص: آن مفهوم خاص فطرت انسان که موجب تفکیک آن از نباتات و حیوان می‌گردد. چه بسا معنای عام فطرت بیشتر بدرد شما بخورد اما هر دواینها لازم است.

 

در پژوهش اعمال خواهد شد. هر چند بحث اصلی این پژوهش، فطرت به معنای خاص می‌باشد.

 

 

 

انسان نوزاد تقریبا یک حیوان بالفعل است (یعنی بیشتر حیوان است) ولی یک انسان بالقوه است. یعنی باید مولفه‌های انسانی را بمرور زمان بدست بیاورد . وقتی می‌گوییم ما به مشتری به دید انسان نگاه می‌کنیم همین معنی رشد ویژگی‌های بالقوه فطری اوست. ما یک نگاه غایت گرا داریم به مشتری. بعنوان یک موجود در مسیر به او می‌نگریم. و ما به عنوان بازاریاب هم باید او را در این مسیر کمک کنیم و در رشد او سهیم باشم(تاکیید روی نگاه غایت گرایانه). لذا اگر کالایی بفروشم که اورا در حیوانیتش متوقف کند دیگر نگاه انسانی ندارم. ودیگر لازم نیست برای اینکه او مشتری من شود او را تا حد حیوان پایین بیاورم.

 

شاید این فرمایش تمام حرف پایان نامه باشد.

 

 

 

نگاه به انسان شما ۲ پایه دارد: یکی غایت گرایی و دیگری نگاه جامع نگری به نیازهای انسان. جامع نگری به این معنی که:
الف)همه مراتب وجودی انسان را در نظر بگیریم. درست است ما باید فطرت را شکوفا کنیم ولی نباید ویژگی‌های نباتی و حیوانی را فراموش کنیم. انسان منهای حیوانیت، انسان نیست وغایت گرایی نیز می‌خواهد بگوید این جمیع نیازها و ویژگی‌ها غایتی دارد و سمت سو و جهتی دارد.

 

 

 

 

 

ب)تاثیر و تاثر اینها روی هم: درمورد جامع نگری در بیانات شهید مطهری روح و جسم روی هم تاثیر می‌گذارند و جسم موجب پیشرفت یا پسرفت روح می شود (و برعکس).

 

مطمئنا نیازها بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند. به همبن دلیل است که ارضای بیش از حد یکی از نیازها علاوه بر اینکه خود این افراط مضر است، باعث می‌شود انسان نتواند سایر نیازها را آنگونه که ممکن است ارضا کند چرا که انسان امکانات محدودی دارد که باید مدیریت شوند.
علاوه بر اینکه ارضای کاریکاتوری نیازها مضر خواهد بود.

 

 

 

ما در اسلام به انسان به عنوان موجود در مسیر می‌نگریم. نگاه ما فازی است، نه صفرو یکی. یعنی انسان های مختلف در مراحل مختلف زندگی در مراتب و مقام‌های مختلفی هستند. هر دارویی برای هر شخص متفاوت است وبرای همان شخص واحد در شرایط مختلف باید دارویی جدا تجویز کرد. مثلا شاید دیدن فیلم برای امام حرام باشد ولی شخص دیگر اصلا نیاز او باشد (سیئات المقربین حسنات الأبرار) ویا مثلا حسنین در کودکی مثل همه بچه ها بازی می‌کردند واین بازی کردن هم نشان نقص فطری آنها نیست. این جاست که می‌گوییم در نگاه مدیریتی جامع (حال اینجا بازاریابی) نباید بعضی مراتب وجودی انسان را نادیده گرفت.

 

این مطلب متفاوت بودن سطوح ارضای نیاز در افراد را بیان می‌کند که در چرخه عمر نیاز اشاره خواهد شد و نیز اشاره می‌کند که شناسایی نیاز باید تک به تک صورت پذیرد.
در ضمن پرداختن به فطرت در این تحقیق دلیلی بر کم اهمیت بودن و یا نادیده گرفتن سایر نیازها نیست. بلکه از بین نیازهای فطری و غیرفطری، این نیازهای فطری هستند که در این پژوهش تبیین شده‌اند.

 

 

 

البته ما اولویت را به ابعاد فطری و روحی می‌دهیم چون غایت گرایی ما است ولی باز هم باید از گرایش به رهبانیت بیم داشت.

 

تکیه بر فطرت به رهبانیت نمی‌انجامد.
تاکید این پژوهش بر فطرت به دلیل گستردگی بحث است نه اینکه باقی نیازها اهمیت ندارند.
هر چند اشاره شده است که نیازهای فطری و غیر فطری باید متناسب ارضا شوند و این خود نشان از این دارد که به رهبانیت نتیجه نمی‌دهد.

 

 

 

یک بحث کلی و مبنایی: شاید کسی اشکال بگیرد که ای مردم این همه تنوع ومصرف گرایی خوب نیست و فلان….؟ (حواسمان باشد ما در بحث های تولید علم انسانی خیلی شعار می‌دهیم)حالا ما می‌پرسیم ای کسی که این را می‌گویی بیا و تکلیف ما را با گرایش فطری ابداع و خلاقیت مشخص کن. فطرت تولید کننده و فروشنده دوست دارد ابداع کند و دائما جدید باشد و فطرت خریدار هم دوست دارد تنوع داشته باشد و…. حال پس باید این نیاز فطری نیز شکوفا شود.
اما یک بحث مبارزه با مصرف گرایی نیز داریم. بله! این یک چالش است که شما باید آن را پاسخ دهید. یک اشکال دیگر ما این است که ساده انگاریم در مسائل که از همان شعار زدگی می‌آید. آری بحث ها خیلی پیچیده است. شما باید گره های پیچیده بحث ها را بدور از شعار زدگی باز کنید .

 

پاسخ این است که مطمئنا در صورتی که نیازهای تولید کننده نیز به صورت متناسب ارضا نشوند همین اتفاق می‌افتد. حس فطری خلاقیت و نوآوری بدون رشد متناسب خیرخواهی به چیزی غیر از مصرف گرایی منجر نخواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 03:19:00 ق.ظ ]




۲- پس ناچاراً پدیدهY نیز اتفاق خواهد افتاد.
چارچوب شیب لغزنده در این بررسی دارای سه بعد است: ۱) اعتماد به مسئولین دولتی ۲) قدرت مسئولین دولتی ۳) تمکین مالیات.
فرض بر این است که تمکین مالیات تابعی از قدرت مسئولین دولتی و اعتماد به آن‌هاست. یعنی این که در واقع به دنبال افزایش (کاهش) میزان قدرت و اعتماد مسئولین مالیاتی، افزایش (کاهش) تمکین مالیات ایجاد خواهد شد. فرض می‌شود که تمکین مالیاتی تابعی از دو عامل قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مؤدیان مالیاتی به آن‌هاست. اگر هر دو عامل نامبرده در سطح پایئنی قرار داشته باشند، فرض می‌شود که تمکین مالیاتی نیز پائین است، زیرا مؤدیان مالیاتی به طور خودخواهانه برخورد کرده و برای حداکثر کردن سود خود از پرداخت مالیات فرار می‌کنند. اگر اعتماد به مسئولین دولتی افزایش یابد، فرض می‌شود که تمکین مالیاتی مؤدیان افزایش یابد. همچنین اگر قدرت مسئولین افزایش یابد، انتظار می‌رود که باز هم تمکین مالیاتی افزایش یابد.
پایان نامه
۱-۷- تعاریف عملیاتی واژههای تحقیق
۱-۷-۱- تمکین مالیاتی[۵]:تمکین مالیاتی پای‌بندی به تکالیف مالیاتی و رعایت قانون مالیاتی از سوی گروه‌های مختلف مؤدیان مالیاتی را تمکین مؤدیان مالیاتی در برابر قوانین و مقررات می‌نامند (آقایی، ۱۰۶:۱۳۸۰).
۱-۷-۲- قدرت[۶]: دیدگاه مؤدیان مالیات است در مورد میزان توانایی مسئولان مالیات در شناسایی و تنبیه متخلفان مالیاتی (کرچلر[۷]، ۲۱۳:۲۰۰۸)
۱-۷-۳- اعتماد[۸]: ایده عمومی یک فرد یا گروه اجتماعی مبنی بر این‌که مسئولان مالیاتی خیرخواه هستند و در جهت تأمین کالاهای عمومی اقدام می‌کنند( کرچلر، ۲۱۲:۲۰۰۸).
۱-۷-۴- چارچوب شیب لغزنده[۹]: نوعی استدلال سفسطه‌آمیز است که بر اساس آن اگر جریانی از یک فعالیت یک‌بار انجام گیرد، منجر به شکل‌گیری فعالیت‌های دیگر خواهد شد به طوری که حتی ممکن است به برخی نتایج نامطلوب بعدی منجر شود ( نونبرگ[۱۰]، ۲۰۰۳).
۱-۸- خلاصه
علی‌رغم اهمیت بالای بحث تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن، در کشور ما مطالعات وسیعی در این زمینه صورت نگرفته است. از طرفی با افزایش تمکین مالیاتی، درآمدهای مالیاتی دولت بیشتر می‌شود و از‌آن‌جائی که این منبع درآمدی دارای قابلیت کنترل بالایی است، بر سایر منابع درآمدی ناشی از اقتصاد داخلی ترجیح دارد. در اکثر مطالعات انجام شده در این زمینه به بررسی عوامل اقتصادی مؤثر بر این پدیده پرداخته شده است؛ در حالی که در این پژوهش با ارائه رویکردی جدید، به مطالعه عوامل فردی-اجتماعی شامل قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مؤدیان مالیاتی به آن‌ ها پرداخته شده است و همین مسأله اهمیت پژوهش حاضر را نمایان می‌‌ سازد.
به طور کلی در این فصل ضمن بیان مسأله پژوهش، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش، اهداف و فرضیه‌های پژوهش، نوع پژوهش و تعاریف عملیاتی واژه‌های پژوهش شرح داده شد.
در فصل دوم مبانی نظری و تجربی تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن و پیشینه پژوهش، مورد بحث قرار خواهد گرفت. در فصل سوم روش انجام پژوهش شرح داده خواهد شد. فصل چهارم به تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده و آزمون فرضیه‌ها اختصاص داده شده است. و در نهایت در فصل پنجم ضمن بیان نتایج پژوهش، پیشنهاداتی نیز ارائه گردیده است.
فصل دوم
چارچوب نظری و مروری بر ادبیات تحقیق
مقدمه
یکی از مشکلات دولت‌ها در کشورهای در‌حال‌توسعه کمبود درآمد برای دست‌یابی به اهداف عمومی است. کمبود منابع درآمدی دولت، مخارج عمومی دولت‌ها را به شدت محدود کرده و سرمایه‌گذاری در منابع انسانی و زیرساخت‌های فیزیکی به عنوان عوامل مهم تأثیرگذار بر رشد اقتصادی و در نتیجه و افزایش رفاه جامعه را با مشکلات جدی مواجه می‌کند.
مالیات به عنوان مهم‌ترین منبع درآمدی دولت‌ها نقش ویژه‌ای در تأمین مالی دولت‌ها ایفا می‌کند. اگرچه برخی کشورها مانند ایران به دلیل دسترسی به منابع جایگزین مانند نفت آن چنان که شایسته است به درآمدهای مالیاتی توجه نمی‌کنند، اما این کشورها به دلیل نقش مهم و اساسی آن در ساختار بودجه خود اذعان دارند و به دنبال بررسی و چگونگی افزایش ظرفیت‌های بالقوه مالیاتی خود هستند. یکی از راه‌های افزایش ظرفیت‌های مالیاتی و تحقق اهداف درآمدی دولت، افزایش تمکین مالیاتی است.
در این فصل در بررسی مبانی نظری، تعاریف لغات کلیدی و مفاهیم اولیه پژوهش، ابتدا به تعریف مالیات، انواع آن، نرخ مالیات، جایگاه مالیات در مکاتب اقتصادی مختلف و اهمیت نظام مالیاتی پرداخته شده است. سپس، به شرح و توضیح مفهوم تمکین مالیاتی پرداخته و در ادامه، مباحث مرتبط با تمکین مالیاتی اعم از فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی وعوامل مؤثر بر آن را ذکر خواهد شد. سپس عناصر اصلی تمکین مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن بیان ‌خواهد‌ شد. از‌جمله مباحثی که در این فصل به شرح مفهوم آن پرداخته خواهد شد، قدرت و اعتماد و تشریح اثرات دینامیک بین آن‌ ها می‌باشد. استدلال شیب لغزنده نیز بیان خواهد شد. نهایتاً، برخی از مطالعات انجام شده در داخل و خارج از ایران در این زمینه به‌طور مختصر مرور خواهد شد.
۲-۱- مالیات چیست؟
مالیات، قسمتی از درآمد یا دارایی افراد است که به منظور پرداخت مخارج عمومی و حفظ منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور (اجرای سیاست گزاری مالی) به موجب قوانین به وسیله اهرمهای اداری و اجرایی دولت وصول شود(ثاقب فر،۱۳۸۶).
مالیات یکی از مهمترین ابزارهای اعمال سیاست مالی دولت می‌باشد. اصولاً مالیات از لوازم اصلی اداره حکومت می‌باشد. یعنی وجود دولت و حکومت بدون پدیده مالیات غیرمعقول می‌باشد ( دادگرکرماجانی، ۱۳۷۸،۱۲۸).
مالیات از جمله اهرم‌های مؤثر سیاست‌های مالی دولت برای انجام وظایف خود است. ادبیات اقتصادی مالیات نیز مشابه دیگر شاخه‌های اقتصادی به مرور زمان دچار تحولات عمده‌ای شده است. هم‌اکنون در بسیاری از دولت‌های دموکراتیک، مردم بر‌اساس تحلیل سیاست‌های مالیاتی پیشنهاد ‌شده، رأی‌ می‌دهند. دولت‏ها در جوامع دموکراتیک که منتخب مردم هستند، نیازمند منابع‏اند. مقوله‏ مالیات‏ها از‌نظر اجتماعی نیز تحول‌های گسترده‏ای پیدا کرده است. از آنجا که سیستم مالیاتی بهترین راه شفافیت درآمدی است، آمار و تصویر ایجاد‌شده در یک نظام مالیاتی کارآمد و عادلانه می‌‏تواند خود یک کنترل‌کننده نرم‏افزاری و علمی جهت ارتقاء سطح کارآمدی اقتصاد شود و همواره اطلاعات مورد‌نیاز را جهت برنامه‌ریزی عمومی و کسب حقوق برابر جهت رسیدن به فرصت‏های برابر نهادینه کند (ثاقب فر، ۱۳۸۶).
اهمیت مالیات تنها از بعد کارایی آن برای دولت نبوده بلکه آثار و فشارهای ناشی از آن، عادلانه یا ناعادلانه بودن آن، تأثیر آن بر کارایی اقتصادی، ایجاد انگیزه منفی و یا مثبت برای فعالیت‌های گوناگون و امثال آن نیز مورد توجه خاص می‌باشد. بنابراین مقوله مالیات از ابعاد مختلف باید مورد توجه قرار بگیرد و در ضمن برخوردی شفاف و اصولی را می‌طلبد. زیرا هم عنصری است که بدون آن اقتصاد نخواهد چرخید و هم عنصری است که می‌تواند موجب اشکالاتی در همان اقتصاد گردد. داشتن نظام مالیاتی کارآمد و عادلانه آرزوی بسیاری از ملت‌ها می‌باشد. جمه این دو عنصر دشوار می‌باشد. حداقل باید تلاش کلی این باشد که نظام مالیاتی زیان کارایی و زیان ناشی از عدالت کمتری بر جامعه تحمیل نماید ( دادگر کرماجانی،۱۳۷۸،۱۲۸).
نظام مالیاتی مرکب از بخش‌های قانون مالیاتی، مالیات‌پردازان، مالیات‌گیرندگان، روش‏های عملیاتی و نهادهای حرفه‌ای است که هر‌کدام از این بخش‌ها اگر به صورت کارآمد عمل کنند، نظام مالیاتی به اهداف خود( تأمین درآمدهای بودجه، توزیع بهینه درآمدها و تخصیص منابع ) خواهد رسید.
مالیات‏ها از جمله مواردی است که وجود آن مورد‌توافق مکاتب گوناگون است. مکاتب چپ آن را به خاطر کنترل نظام سرمایه‏د‏اری و خارج کردن ثروت از دست فرادستان مناسب می‌‏دانند و خواهان افزایش مالیات‏های گوناگون هستند و راست‌گرایان هم ازمالیات‏ها به عنوان حقوق ملت و دولت برای انجام برخی وظایف یاد می‌کنند که می‌‏تواند منجر به شفافیت اقتصادی هم گردد. آنها لازمه‏ پذیرش نظام مالیاتی واقعی را وجود نظام بازار می‌‏دانند تا مالیات‏های حقیقی وصول گردد. آن‌چه مورد اختلاف است، نحوه‏ وصول، نوع وصول و چگونگی تخصیص آن برای وظایف مختلف است (محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۲- چند مفهوم اساسی
پیش از پرداختن به دیگر مباحث مالیات، لازم است دو مفهوم اساسی در مورد مالیات‌ها توضیح داده شود. مبنا یا “مأخذ مالیاتی”[۱۱] یعنی هر کالا و یا هر فعالیت اقتصادی که مالیات به آن تعلق می‌گیرد و “شکل و ترکیب نرخ مالیاتی”[۱۲] که منظور از آن درصد عوارضی است که بر مأخذ مالیاتی وضع می‌شود و رابطه بین این درصد مأخذ مالیاتی و راه‌هایی که این نرخ، متناسب با میزان مأخذ مالیاتی تغییر پیدا می‌کند، به این ترتیب بررسی می‌شود.
۲-۲-۱- مبنا (مأخذ) مالیاتی
همان گونه که اشاره شد هر کالا و یا هر فعالیت اقتصادی را که مالیات به آن تعلق می‌گیرد، مبنا(مأخذ) مالیات می‌نامند. ممکن است معمول‌ترین مبناهای مالیاتی را به سه دسته عمده تقسیم کرد : درآمد ، مصرف و ثروت. این موارد، مبناهای اقتصادی دارند که ارزش و مقادیر آن‌ ها به ارزیابی افراد نسبت به این مبناها بستگی می‌یابد. البته ممکن است مالیات بر مبنای غیراقتصادی ـ که توسط پرداخت‌کننده مالیات غیرقابل کنترل است ـ وضع شود. مثلاً “مالیات بر حیات” یا “مالیات سرانه". این نوع مالیات، پرداختی است یک‌جا که سالانه باید به‌وسیله هر فرد بالغی در جامعه پرداخت شود. مالیات سرانه، یک مبنای مالیاتی غیراقتصادی است. علت آن نیز آن است که مالیات جمع‌ آوری شده به تغییر وضعیت اقتصادی مالیات‌دهنده بستگی ندارد و تغییر پیدا نمی‌کند. تنها طریقی که می‌توان از پرداخت چنین مالیاتی سرباز زد آن است که شخص، وجود نداشته باشد. چون افراد به هیچ طریقی نمی‌توانند از پرداخت چنین مالیاتی فرار کنند; بنابر‌این پرداخت این نوع مالیات هیچ‌گونه اثری بر نوع فعالیت آن‌ ها در استفاده از منابع ندارد. (پورمقیم، ۱۶۲:۱۳۷۳)
مالیات بر هر مبنای اقتصادی، درآمدهای متفاوتی را باعث می‌شود که بستگی به اندازه مأخذ مالیاتی دارد. مالیات بر یک مبنای اقتصادی، انگیزه‌های تولید، پس‌انداز و مصرف را تغییر می‌دهد. در نتیجه در استفاده خصوصی از منابع، عدم‌کارایی ایجاد می‌کند. چون افراد رفتار خود را نسبت به مالیات تعدیل می‌کنند، از این رو مالیات بر مبنای اقتصادی ، حالت خنثی و بی‌طرف ندارد و بر تصمیمات اقتصادی خصوصی اثر می‌گذارد. تنها در حالتی که فرد بتواند فعالیت های دیگری را جانشین فعالیت‌های مشمول مالیات قرار دهد، مبنای اقتصادی، حالت بی‌طرف نسبت به استفاده از منابع خواهد داشت. ممکن است مالیات بر مبنای اقتصادی “عمومی یا کلی” و یا “خاص” باشد. مالیات کلی و عمومی، مالیاتی است که بر کل مبنای اقتصادی بدون در نظر گرفتن هرگونه معافیت، استثناء یا کاهش نسبت به مبنای مالیاتی، گرفته می‌شود. مثلاً، مالیات بر درآمد کلی، تمام منابع درآمد ـ حتی درآمدهای محاسبه نشده ـ را با یک نرخ و بدون هیچ کاهشی در محاسبه بدهی مالیاتی در‌برمی‌گیرد. به همین ترتیب، مالیات بر ثروت کلی، تمام انواع ثروت را در‌بر‌دارد. (همان)
هرگونه استثنائات قانونی، معافیت و کاهش در مبنای مالیاتی را، مزیت یا “امتیاز مالیاتی” می‌نامند. برای آن که سیستم مالیاتی ، عادلانه‌تر باشد ، این نوع مزیت یا “امتیاز مالیاتی” برقرار می‌شود. در واقع این نوع مزیت های مالیاتی ، یک نوع کمک بلاعوض دولت به افراد است و کاهش درآمد مالیاتی دولت را به همراه دارد و می‌توان آن‌ ها را هزینه‌هایی برای دولت دانست که معمولاً به نام “هزینه های مالیاتی” نامیده می‌شوند.
ممکن است مبنای مالیات فرد، معاملات، خانوار، و یا اقلام و اشیاء در مالکیت افراد باشد. در صورتی که مالیات بر معاملات باشد ممکن است از خریدار و یا فروشنده دریافت شود. به هر حال فشار و بار نهایی مالیات، مستقل از فرد مالیات‌دهنده ـ فروشنده یا خریدار ـ است. به مالیاتی که مستقیماً از فرد گرفته می‌شود “مالیات شخصی” می‌گویند. مالیات بر درآمد و حقوق از جمله این نوع مالیات‌ها است. در مقابل مالیات‌هایی را که بر اشیاء یا معاملات وضع می‌شود “مالیات بر اشیاء” می‌نامند (پورمقیم، ۱۳۷۳، ۱۶۳).
۲-۲-۲- نرخ مالیات و انواع آن
نرخ مالیات ممکن است “متناسب” ، “تصاعدی” یا “تنازلی” باشد. مالیات “متناسب” مالیاتی است که در آن نرخ مالیاتی به عنوان درصدی از مبنای مالیاتی، با اندازه مبنای مالیاتی تغییر پیدا نکند. مثلاً در سیستم مالیات “متناسب بر درآمد” ، تمام درآمد صرف‌نظر از مقدار آن با درصد ثابتی ـ مثلاً ۲۰% ـ مالیات وضع‌ می‌شود.
در مالیات تصاعدی، نرخ مالیاتی به عنوان درصدی از مبنای مالیاتی متناسب با اندازه مبنای مالیاتی افزایش می‌یابد. به این ترتیب، هر‌قدر مبنای مالیاتی بیشتر باشد نرخ مالیاتی نیز بیشتر خواهد بود. مالیات تصاعدی بر حقوق از جمله این مالیات‌ها است که در آن نرخ مالیاتی به‌تدریج با افزایش سطح حقوق افزایش می‌یابد. عده‌ای بر این عقیده‌اند که این نوع مالیات به علت آن که توانایی پرداخت نسبت به افزایش متناسب درآمد بیشتر، افزایش پیدا می‌کند عادلانه‌تر است. بالاخره مالیات ممکن است به صورت “تنازلی” باشد. در این نوع مالیات ، نرخ مالیات بر‌حسب درصد مبنای مالیاتی به‌تدریج با افزایش مالیات کاهش پیدا می‌کند (پورمقیم، ۱۳۷۳، ۱۶۳).
۲-۳- انواع مالیات
۲-۳-۱- مالیاتها از لحاظ ترتیب پرداخت
مالیات‌ها از لحاظ فوریت یا عدم فوریت در پرداخت به دو نوع مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌شوند.
۲-۳-۱-۱- مالیات مستقیم
مالیات مستقیم، شامل آن دسته از مالیات‌هایی است که مالیات‌پرداز نزد سازمان مالیاتی، شناخته شده و صاحب پرونده است. در این مالیات بین مراحل تشخیص و قطعی شدن از یک طرف و بین مراحل قطعیت و وصول از طرف دیگر فاصله زمانی وجود دارد. نمونه‌ بارز مالیات‌های مستقیم، مالیات بر درآمد شرکت‌ها و مشاغل است که براساس قانون مالیات‌های مستقیم مصوب ۳/۱۲/۱۳۶۶ و اصلاحیه‌های بعد، صاحبان درآمد موظفند اظهارنامه (۴ماه پس از سال مالی) تقدیم کنند و بر آن اساس و تشخیص بعدی، مالیات بپردازند و یا مشمول رسیدگی علی‌الرأس شوند (ثاقب فر، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱-۲- مالیات غیرمستقیم
مالیات غیرمستقیم، شامل آن دسته از مالیات‌هایی است که دستگاه مالیاتی بلافاصله صلاحیت مربوط به تشخیص، قطعی نمودن و وصول آن را همزمان داراست(ثاقب فر، ۱۳۸۶ به نقل از رزاقی، ۹:۱۳۸۰). پرداخت‌کنندگان مالیات‌های غیرمستقیم برای سازمان مالیاتی ناشناخته هستند. مانند : مالیات بر واردات و تا حدی مالیات بر ارزش‌افزوده که بر‌اساس درصدی از فروش از خریداران اخذ می‌شود.
۲-۳-۲- مالیات از لحاظ منبع
مالیات از حیث جایگاه تحصیل درآمد به منابع زیر تقسیم می‌شود:
۲-۳-۲-۱- مالیات بر درآمد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ق.ظ ]




ه: تناسب داشتن موقعیت‌های زمانی، مکانی و اجتماعی:
کنش انسانی در موقعیت‌های مختلف تفاوت دارد برای مثال، کنش یک فرد در دروان کودکی با کنش او در دوران بزرگ‌سالی فرق دارد، یا چگونگی برخورد آدمی با آشنایان، یا برخورد او با افراد ناآشنا تفاوت می کند.
پایان نامه - مقاله
کنش انسانی دو نوع پیامد دارد:
اول پیامدهای ارادی؛ این پیامدها به اراده افراد انسانی یعنی خود کنشگر یا افراد دیگر وابسته است.
چرا؟ باید افراد به جنبه‌های به ظاهر بی اهمیت رفتار اجتماعی علاقمند باشند. گذشتن از کنار کسی در خیابان. یا رد و بدل کردن چند کلمه با دوستی، فعالیت‌های کوچک و کم اهمیت به نظر می‌رسد، کارهای که ما هر روز به دفعات بی‌شمار انجام می دهیم بی آنکه نیازی به اندیشیدن درباره‌ی آنها داشته باشیم. در واقع، مطالعه‌ی این گونه شکلهای به ظاهر بی‌اهمیت. کنش متقابل اجتمای دارای اهمیت زیادی در جامعه‌شناسی است، و نه تنها به هیچ‌وجه کم اهمیت نیست که یکی از جذاب‌ترین حوزه‌های پژوهشی جامعه شناسی است.
مطالعه‌ی کنش متقابل اجتماعی روزانه به دو دلیل بسیار مهم است.
۱- کارهای عادی زندگی روزانه، که ما را در کنش متقابل چهره و کم و بیش دائمی با دیگران می‌کنند، قسمت اعظم فعالیت‌های اجتماعی ما را شکل می‌دهند.
۲- مطالعه‌ی کنش متقابل اجتماعی در زندگی هر روزه به روشن کردن نهادها و نظام‌های اجتماعی بزرگتر کمک می کند. در واقع، همه‌ی نظام‌های بزرگ اجتماعی به الگوهای کنش متقابل اجتماعی که در جریان زندگی روزانه مان انجام می دهیم بستگی دارد.
نشان دادن این موضوع دشوار نیست یعنی زود گذرترین نوع کنش متقابل اجتماعی که می توان تصور کرد. هنگامی که چنین رخدادی را مستقلاً در نظر بگیریم شاید چندان ارتباط مستقیمی با شکلهای بزرگ و دایمی‌تر سازمان اجتماعی نداشته باشد. اما وقتی بسیاری از این گونه کنش های متقابل اجتماعی را در نظر بگیریم، دیگر چنین نیست. ویژگی‌های بسیار فراگیر زندگی اجتماعی از طریق بی توجهی مدنی و سایر شیوه‌های کنش متقابل که ما به کمک آنها با بیگانه‌ها رابطه برقرار می‌کنیم، حفظ می شوند. در جوامع امروزی بیشتر مردم در شهرهای کوچک و بزرگ زندگی می‌کنند ودایماً با دیگران، بی آنکه آنها را بر پایه‌ی روابط شخصی بشناسند، کنش متقابل دارند. بی‌توجهی مدنی یک از وسائلی است که به زندگی بشری با جمعیتهای پر جنبش و شتابانش، و بسیاری تماس‌های زودگذر و غیر شخصی،‌خاصیت ویژه‌اش را می دهد (گیدنز، ۱۳۸۹: ۲۲۹-۱۱۸)
تعریف کنش انسانی
اگر به اطراف خود بنگریم، متوجه می‌شویم که هر کس و هر چیز در حال انجام کاری است. خود ما نیز در همه حال به فعالیتی مشغولیم، حتی در خلوت درباره‌ی امور مختلف فکر می کنیم در جهان، تمامی موجودات کاری انجام می دهند، ابر در آسمان حرکت می‌کند. آب در جویبار روان است، درخت برگ و بار می‌دهد، خون در رگ‌های آدمی می‌چرخد، کشاورزی به کشت و زرع می‌پردازد و ما نیز به کار و کوشش و فعالیت های روزانه‌ی خود می‌پردازیم.
زمینه‌ی لازم برای نقش‌های اجتماعی به وجود می‌آورند و نظام اجتماعی خرد و کلان و نیز به وسیله‌ی کنش‌های اجتماعی متقابل شکل می‌گیرد.
هر یک از پدیده‌های اجتماعی در تناسب با دیگر پدیده های اجتماعی شکل می گیرد. مثلاً هر کنش یا هنجارهای خاص سازگار است. در جامعه ای که نوعی از هنجارهای اجتماعی استقرار یافته است. کنش هایی که ناسازگار با آن هنجارها باشد. نابهنجار شمرده می‌شوند هر کنش بر اساس نیت، هدف و معنای خاصی شکل می‌گیرد. نیت و هدف کنشگر باارزش‌های مورد نظر او مناسبت دارد. ارزش‌های اجتماعی – که همان ارزش‌های مورد قبول جامعه است – نیز کنش‌هایی متناسب با خود را می‌طلبند. ارزش‌های اجتماعی از کنش‌هایی حمایت می کنند که متناسب با آن‌ ها باشند و کنش‌هایی را که متناسب با ارزش‌هایی ناشناخته و مغایر باشند، کنترل می کنند؛ یعنی. کنترل اجتماعی و جامعه پذیری نیز، متناسب با باورها، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی است. نظام اجتماعی برآیند سایر پدیده‌های اجتماعی است. در این نظام، پدیده‌های مختلف اجتماعی دارای تاثیر متقابل هستند. اگر پدیده‌های خرد اجتماعی از نسبتی هماهنگ برخوردار باشند، نظام اجتماعی کلان از انسجام برخوردار است و اگر پدیده‌های خرد، از جمله خرده نظام‌ها، مثل نظام تعلیم و تربیت و نظام اقتصادی و سیاسی، ناسازگار عمل کنند، نظام اجتماعی کلان، متناسب با آن ناسازگاری‌ها دستخوش تغییراتی خواهند شد (بروس کوئن، ۱۰۲:۱۳۸۰)
کنش متقابل زیستی و فرهنگی:
فرایند اجتماعی شدن، در آغاز تولد و با مراقبت‌های اولیه از نوزاد آغاز می‌شود. چنانکه می دانیم، کودک انسان کاملا بی حفاظ و وابسته به افراد پیرامون خویش است. غذا، لباس و سرپناه او را باید دیگران آماده کنند- نیاز به محبت و توجه و تماس کودک با دیگران نیز به همان اندازه مهم است. آزمایش‌های علمی نشان داده است که اگر بچه میمون‌ها را از مادرشان جدا کنیم و در تنهایی نگه داریم، به صورت بهنجار رشد نخواهد کرد. اگر چه آزمایش‌های مشابهی در مورد کودک انسان صورت نگرفته است، اما انتظار می‌رود که در وضع مشابه، کودک انسان نیز واکنش مشابه داشته باشد و از رشد طبیعی بازماند.
مثال: یکی از روانشناسان، به نام ماری مارلو، در آزمایش‌هایی که به عمل آورد، دریافت که نوزاد میمون‌ها نیاز شدید و آشکاری به تماس بدنی با مادر خود دارد. بچه میمون‌ها در تنهایی و دور از مادرشان نگهداری می شوند، دو «مادر» عروسکی در دسترسشان قرار گرفت. یکی از آنها به یک باطری بسته شده و دیگری با پارچه نرم پوشیده شده بود.
دانشمندان از اینکه می دیدند بچه میمون‌ها به آن «مادر» عروسکی که با پارچه نرم پوشیده شده بود بشدت دلبستگی پیدا کرده‌اند، شگفت زده شدند، چون نسبت به عروسک دیگر کمتر علاقه نشان می‌دادند. احساس نیاز آنها به عروسک پارچه‌ای نرم بیش از نیازشان به غذا بود. هیچکدام میمون‌هایی که به این ترتیب نگهداری می شدند نتوانستند به طور طبیعی رشد کنند. (بروس کوئن، ۱۰۵:۱۳۸۰)شاید برخی از مکانیسم های کنش متقابل اجتماعی که توسط گافمن، گارفینکل و دیگران تحلیل شده‌اند عمومیت داشته باشد، اما بسیاری از آنها چنین نیستند. برای مثال، فراهم آوردن نشانه‌گذارها، برای دادن علامت آغاز و پایان برخورد ما، بدون در نظر گرفتن ویژگی کنش متقابل انسانی در همه جاست وسایل گوناگونی که برای سازماندهی برخورد ما به کار می روند نیز در همه‌ی اجتماعات انسانها یافت می شوند – مانند بدن را به حالت روی گردانده از دیگران نگاه داشتن به هنگام تشکیل یک جمع مشغول گفتگو. با وجود این، از بسیاری از لحاظ زندگی هر روزه ما در جوامع امروزی غربی با زندگی مردم در فرهنگ‌های دیگر بسیار متفاوت است. برای مثال، بعضی جنبه‌های بی توجهی مدنی با رفتار اعضای جوامع بسیار کوچک اساساً ارتباط است که در آنها بیگانه‌ای وجود ندارد و محیط‌هایی نیز که در آن بیش از تنی چند ممکن است در یک زمان با همدیگر باشند، اگر وجود داشته باشند، بسیار معدود است. بسیاری از موضوعات بحث بی‌توجهی مدنی گافمن و جنبه‌های دیگر کنش متقابل اجتماعی، اساساً مربوط به جامعه‌هایی است که در آنها تماس با بیگانه‌ها امری عادی است. زندگی روزانه‌ی ما به طور اساسی به وسیله‌ی تغییرات مربوط به صنعت گرایی، شهرگرایی و ظهور و توسعه‌ی دولت‌های امروزی شکل گرفته است. یک مثال به نشان دادن برخی تفاوت‌های میان کنش متقابل اجتماعی در جوامع امروزی و سنتی کمک خواهد کرد. یکی از کم توسعه یافته‌ترین فرهنگ‌ها از نظر تکنولوژی که در جهان باقی مانده فرهنگ کونگ، «Kung» است. ( که گاه بوشمن نیز خوانده شده‌اند)، که در ناحیه‌ی صحرای کالاهاری و بوتسوانا و نامبیا، در آفریقای جنوبی زندگی می کنند. شیوه‌ی زندگی آنها، به علت تأثیرات خارجی در حال دگرگونی است. اما ما الگوهای سنتی آنها را مورد بحث قرار خواهیم داد.
کونگ ها به صورت گروه‌های سی یا چهل نفره در سکونتگاه‌های موقتی نزدیک گودال‌های آب زندگی می‌کنند. غذا در محیط آنها کم است و آنها باید مسافت زیادی را برای یافتن آن بپیمانید. این گونه راهپیمایی به طور متوسط بیشترین زمان را در روز اشغال می کند. زنان و کودکان اغلب در اردوگاه می مانند، اما بسیاری از اوقات تمام گروه ممکن است همه‌ی روز را به راهپیمایی بگذرانند. اعضای جامعه گاهی در طول یک روز در منطقه‌ای به وسعت ۱۰۰ مایل مربع پراکنده می شوند، و شب برای خوردن و خوابیدن به اردوگاه بر می‌گردند. مردان به ویژه ممکن است در بیشتر طول روز تنها یا در گروه‌های دو سه نفره باشند. اما هر سال در فصل معین این جریان عادی فعالیت‌های روزانه‌ی آنها تغییر می‌کند: یعنی فصل بارانی زمستان که آب فراوان است و غذا آسانتر به دست می‌آید. زندگی روزانه کونگ‌ها در این مدت پیرامون شرکت در شعایر و مراسم، که تدارک و اجرای آنها بسیار وقت گیر است، متمرکز می‌شوند. (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۴۲-۱۴۱)
جنیره و فرهنگ در زندگی اجتماعی روزانه، معمولاً توجه زیادی به نگهداری و حفظ کردن آبروی یکدیگر نشان می دهیم.
بیشتر آنچه را که معمولاً «ادب» یا «نزاکت» در گردهم آیی‌های اجتماعی می نامیم شامل خودداری از صحبت درباره‌ی جنبه‌هایی از رفتار است که ممکن است در غیر این صورت منجر به از دست رفتن آبرو شود. آداب دانی نوعی تدبیر حفاظتی است که هر یک از دو طرف با این انتظار به کار می‌برند که، در مقابل ضعفهای خودشان تعملاً در معرض دید عموم قرار نخواهد گرفت، همه‌ی ما بی آنکه بدانیم. در کنش متقابل که با دیگران داریم حالت چهره وضع و حرکات بدن را به دقت و به طور مداوم کنترل می‌کنیم بعضی از افراد در کنترل حالت چهره و سازماندهی ماهرانه‌ی کنش متقابل با دیگر متخصص هستند. مهارتهای دیپلماتها، به عنوان مثال،‌عیناً شامل این گونه ویژه‌کاری است. یک دیپلمات خوب باید بتواند در حالی که کاملاً آسوده و آرام به نظر می رسد – بادیگران که ممکن است با عقایدشان موافقت نداشته یا حتی به نظرش نفرت انگیز برسد- کنش متقابل داشته باشد. میزان موفقیت در این امر می‌تواند در سرنوشت تمامی ملتها موثر باشد. به عنوان مثال دیپلماسی ماهرانه می تواند تیرگی روابط میان ملتها را بر طرف کرده و ازجنگ جلوگیری کند. (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۲۲-۱۲۱)
تأثیر گذاری: گافمن و نویسندگان دیگری که درباره‌ی کنش متقابل اجتماعی نوشته‌اند، اغلب مفاهیمی را که از تئاتر گرفته شده است در تحلیل کنش متقابل اجتماعی مورد استفاده قرار می‌دهند. مفهوم نقش اجتماعی که به این منظور او «و به طور کلی تر» فراوان در جامعه‌شناسی به کار می‌رود از زمینه‌ی تئاتری نشأت گرفته است. نقش‌ها انتظاراتی هستند که از نظر اجتماعی تعریف شده‌اند و فرد در پایگاه با موقعیت اجتماعی به کار می‌رود پیروی می‌کند. به عنوان مثال، معلم بودن، داشتن موقعیتی ویژه، است، نقش معلم شامل رفتار کردن به شیوه‌های مشخص نسبت به شاگردانش است. به گفته‌ی گافمن بخش اعظم زندگی اجتماعی را می توان به مناطق روی صحنه و مناطق پشت صحنه تقسیم کرد. مناطق روی صحنه موقعیتهای اجتماعی یا برخوردهایی هستند که در آن افراد نقش‌های رسمی یا دارای اسلوب را بازی می کنند- آنها اجراهای روی صحنه هستند. مناطق پشت صحنه جایی است که وسایل و اسباب لازم برای نمایش را مهیا می کند و خود را برای کنش متقابل در محیط‌های رسمی‌تر آماده می‌سازند (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۳۳-۱۳۲)
کنش متقابل در زمان و مکان: مشاهده‌ی این که چگونه فعالیت ها در مکان- و نیز زمان – توزیع گردیده‌اند، برای تحلیل برخورد ما، و نیز برای درک جنبه‌های اساسی زندگی اجتماعی به طور کل اهمیت بنیادی دارد. بدیهی است. هر کنش متقابل دارای موقعیت است. در جای خاصی رخ می‌دهد، و دوره‌ی زمانی ویژه ای دارد. اعمال ما در طول یک روز معمولاً در زمان و نیز در مکان منطقه بندی می شوند بدین سان، برای مثال، ‌مردمی که سرکار می‌روند یک محدوده – مثلا از ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر- از وقت روزانه ای خود را کار می کنند. اوقات هفتگی آنها نیز زمان بندی شده است: احتمال دارد در روزهای هفته کار کنند، روزهای آخر هفته تغییر دهند. زمانی که در محل کار صرف می‌شود، معمولاً به معنای حرکت مکانی نیز هست. برای مثال شخصی که ازخانه به محل کار سفر می کند ممکن است با اتوبوس از یک ناحیه شهر ابه ناحیه‌ی دیگر برود یا شاید از حومه‌ی شهر به داخل شهر سفر کند. بنابراین هنگامی که زمینه‌هایی را که کنش متقابل اجتماعی در آن جریان دارد مورد مطالعه قرار می‌دهیم اغلب سودمند است، که حرکات مردم را در عرصه‌ی زمان – مکان تحلیل کنیم. همچنان که از محدوده‌های زمانی زودگذر می‌کنیم. غالباً در عرصه‌ی مکان نیز حرکت می‌کنیم. (گیدنز: ۱۳۸۹: ۱۳۵)
زندگی هر روزه در چشم‌انداز فرهنگی و تاریخی:
۲-۳ ساختار اجتماعی
کلمه ساخت به معنی نحوه قرار گرفتن اجزا و عناصر یک کل در درون آن کل است. ماکس و بر ساخت را «طرح منطقی روابط انتزاعی که شالوده یک واقعیت را تشکیل می‌دهند» در تعریف کرده است و لوی اشتراوس منظور از ساخت را «ترکیب خاص اجزای یک مجموعه با هدف معین» می داند و برای آن این سه خصلت اساسی را می‌شمارد:
۱- ساخت همچون منظومه یا نظامی است که دگرگونی هر جزء آن موجب دگرگونی دیگر اجزاء می‌شود.
۲- هرساخت می تواند به صورت نمونه‌هایی فراوان دیگری از نوع خود تجلی کند.
۳- ساخت دارای خاصیت پیش‌بینی است«بدین معنی که اگر در عناصری از ساخت تغییراتی پدید آید می توان پیش بینی کرد که دیگر عناصر یا در کل ساخت چه تغییراتی رخ خواهد داد. (وحیدا، ۷۵:۱۳۸۸) ساختار اجتماعی به مجموعه یا کل اجتماع متشکل از اجزاء که همبستگی متقابل اجزاء آن را به صورت یک کل در آورده و بقا و تداوم آن را تأمین می کند، گفته می شود. (بروس کوئن ۱۹۹:۱۳۸۰) همچنین به روابط و مناسبات ثابت و تقریباً پایدار که میان افراد، گروه ها و طبقات مختلف یک جامعه برقرار است. «ساختار اجتماعی» می‌گویند، نهادها و رفتارهای اجتماعی یا فرهنگی در آن جامعه بر اساس این روابط ترتیب و تنظیم می‌یابند (بروس کوئن ۲۴۱:۱۳۸۰) مفهوم ساخت اجتماعی یکی از مفاهیم مهم در جامعه شناسی است ساخت اجتماعی بیانگر این واقعیت است که زمینه‌های اجتماعی زندگی ما فقط از نظم و ترتیب های تصادفی رویدادها و کنش‌ها تشکیل نمی‌شود بلکه این زمینه‌ها، به شیوه‌های متمایزی ساخت یافته یا الگومندهستند (گیدنز، ۸:۱۳۸۹) در نظام اجتماعی افراد و گروه ها از طریق حقوق، وظایف، توقعات و الزامات به هم پیوند می خورند. برای این که مردم بتوانند در کنار هم به کار و زندگی بپردازند، روابطشان باید دارای معیارهایی باشد وقتی می گوئیم جامعه‌ای دارای ساخت است منظور این است که: روابط مردم آن بر طبق ترتیب یا طرح و بافت ویژه ای برقرار می‌شود. این ترتیب، طرح و بافت نظمی را به وجود می‌آورد که تعیین کننده نحوه و شکل روابط مردم در زندگی روزمره آنها با هم است. (همان:۹) به عقیده پارسنزو همکارانش «تعامل خود و دیگری، اساسی‌ترین شکل یک نظام اجتماعی است» خود و دیگری هر یک می توانند هدف جهت‌گیری یکدیگر واقع شوند، از یک سکوکنش خود نسبت به دیگری تابع واکنش دیگری نسبت به خود، نه تنها از جنبه ظاهری که حتی پیش بینی تفسیر دیگری از کنش خود است و از طرفی، ضرورت جهت‌گیری نسبت به انتظارات دیگران را نشان می دهد. ارتباطات نمادین پیش شرط این امر است، یعنی تفسیر واکنش دیگری بایستی علاوه بر امکان واقعی، برای خود هم معنا داشته باشد (نظام فرهنگی) این نهادهای فرهنگی، اهمیت چشمگیری برای کنش گران دارند. فرهنگ هم واسطه مبادله تفسیر و انتظار خود از دیگری و هم مجموعه هنجاری کنش است از این رو است که انگیزش خود و دیگری با الگوهای هنجاری از طریق تعامل انجام می شود. (بروس کوئن ۱۹۸:۱۳۸۰) نظام اجتماعی در ساده‌ترین شکل از تعامل دو جزء نقش و انتظار ایجاد می‌شود که در قالب ارزش‌های مشترک فرهنگی برای تحقیق اهداف جمعی سازمان یافته‌اند. از این لحاظ جمع می‌تواند چونان یگانگی اعضایش با نظام ارزش مشترک تعریف شود . جمع دارای اهداف، تعامل و حیطه‌های تعریف شده است و کنش آن محصول کنش کثیر افراد کنشگر است. جمع می تواند نسبت به اعضا یا بیرون از خود کنش کند. (همان: ۱۹۹) ساختار جامعه شامل شیوه سازمان یافته مؤلفه‌هایی مانند نهادها، گروه‌ها، پایگاه‌ها و نقش‌هاست. (ستوده، ۳۷:۱۳۸۱) که به تعریف مختصری در باب هر یک خواهیم پرداخت:
۲-۳-۱نهاد اجتماعی
نهاد اجتماعی عبارت است از سازمان یا نوعی تشکل سازمان یافته پایدار که به مرور زمان وبه اقتضای نیازمندی‌ها بو جود آمده و دارای دستورها و فایده‌هایی بیش و کم منسجمی است. هر نهاد دارای نقش و وظیفه‌ای معین است و با نهادهای بنیادی اجتماعی چون خانواده، آموزش، دین و اقتصاد و … هم‌پیوند و هماهنگ است(روح الامین ،۹۳:۱۳۸۸). نهاد اجتماعی الگوی استقرار یافته و پایدار روابط اجتماعی در جامعه هستند در واقع نهادهای اجتماعی مجموعه سازمانی یافته‌ای از باور ها و هنجارها هستند که استمرار می‌یابند تا جامعه بکوشد چگونه نیازهای اجتماعی ضروری خود را برآورده سازد. (گیدنز،۴۳۴:۱۳۸۹)
نهاد عبارت است از یک نظام (سیستم) و روابط اجتماعی تدوین شده که افراد به آن وفادارند، زیرا قبول یا تصور می‌کنند که این نظام ارزش های مشترک آنان را در برابر خود می‌یابند و خویش را کم یا بیش ناگریز از پیروی از آن‌ ها می‌بینند. نهادهای اجتماعی در جامعه به حیات خود ادامه می دهند و پیوسته درحال دگرگونی و تحول‌اند (ترابی، ۱۷:۱۳۸۰) لازم به ذکر است با توجه به تعاریف و خصوصیاتی که در علوم اجتماعی برای نهاد آمده است، ملاحظه می گردد که مجموعه نهادهای اجتماعی یک جامعه است که فرهنگ آن جامعه را می‌سازد. به عبارت دیگر، رابطه فرهنگ و نهاد اجتماعی رابطه عموم و خصوص مطلق است. بدین معنی که ترکیب و هماهنگی نهادهای اجتماعی است که فرهنگ یک جامعه را شکل می‌بخشد و هیچ نهاد اجتماعی را نمی توان یافت که خارج از فرهنگ جامعه باشد. (همان: ۴۳) سرانجام می‌توان گفت: نهادها مجموعه‌ای انتزاعی از الگوها و شیوه‌های رفتاری هستند که از آداب و رسوم، ارزش‌ها، هنجارها و اعتقادات سازمان یافته تشکیل شده از جامعه منشا گرفته و در اثر کنش و واکنش اجتماعی تشخیص و تحقیق یافته و به تدریج به تصویب و تثبیت رسیده است. دارای دوام، عمومیت، فناناپذیر، پویایی، منظم و پیچیدگی است و کنترل کننده رفتار جامعه بوده، به وسیله آنها میلها و نیازهای اساسی اجتماعی ما تأمین می‌گردد. نهاد از طبیعت جامعه برخاسته و کم و بیش خود را بر افراد جامعه تحمیل می کند (بروس کوئن ۱۵۷:۱۳۸۰)
۲-۳-۲انواع نهادهای اجتماعی
نهادهای اجتماعی بر دو نوع است.
۱- نهادهای نخستین یا اصلی
۲- نهادهای دومین یا فرعی
نهادهای نخستین یا اصلی: برای رفع نیازهای حیاتی افراد و بقای جامعه ضرورت دارد و هر فرد از زمانی که به دنیا می‌آید تا لحظه مرگ با آنها در ارتباط است. که «میراث‌های اجتماعی» از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و آموزش و پرورش صورت می‌گیرد. از این رو گفته می‌شود که نهادهای نخستین یا اصلی، عمومی و جهانی هستند و در هر عصر و جامعه‌ای وجود دارند. مانند، نهاد خانواده و خویشاوندی و ازدواج، نهاد دین و سازمان دینی، نهاد آموزش و پرورش، نهاد سیاست (حکومت و دولت) و نهاد اقتصاد که از اهمیت بسیاری برخوردار است. نهادهای دومین یا فرعی: آن دسته از نهادها هستند که به نیازهای درجه دوم انسان پاسخ می‌گویند و غالباً از فرعیات نهادهای نخستین (اساسی و اصلی) به شمار می‌روند. بدین جهت مانند آنها ضرورت جهانی ندارند بلکه وجود آنها بسته به نیاز جوامع است. هر چه جامعه وسیع‌تر و پیچیده‌تر گردد. موسسه‌ها و سازمان‌های اجتماعی از نوع نهادهای دومین یا فرعی گسترده تر و فراوان‌تر می‌شود. نهادهای فرعی یا دومین عبارتند از: نهادهای بهداشتی، ‌نهاد ارتباطی، هنری و زیبایی، تفریحی ، علمی و (گیدتز، ۴۲۵:۱۳۹۸)
۲-۳-۳گروه‌های اجتماعی
شامل دو یا چند نفرند که دارای هویت مشترک، کنش متقابل و شکلی از روابط اجتماعی باشند. نهادها توسط گروه‌های اجتماعی پدید می‌آیند. مثلا خانواده‌ای که در آن پرورش می‌یابیم گروه اجتماعی است. (ستوده: ۳۷:۱۳۸۴) در واقع نظام و روابط اجتماعی موجود میان یک عده معین که در پرتو حسن تعاون و یا به منظور رسیدن به مقاصد مشترک یا هر دو با یکدیگر متعهد گردیده‌اند، گروه را به وجود می‌آورد. ولی باید اضافه کرد که این گروه‌دارای فرهنگ مشترک مخصوصی است که نقش ویژه گروه و ارزش‌های مربوط به آن را تعیین می کند، و اعضای گروه اجتماعی را از سایر اشخاص که بیرون از گروه‌اند متمایز می‌سازد. (بروس کوئن ۱۹۸:۱۳۸۰)اگ برن و نیم کف در تعریف گروه می گویند: «گروه اجتماعی که صورت کامل آن جامعه است، واحدی مرکب از دو تن یا عده بیشتری که بر اثر «کنش متقابل اجتماعی» به یکدیگر پیوند خورده باشند یا به عبارت دیگر: گروه اجتماعی، عده‌ای انسان است که بر اثر ارتباط متقابل، تن به کنش‌های متقابل می دهند. هرگروه عهده‌دار کارکرد یا وظیفه ای است و تا زمانی که آن وظیفه دارای لزومی اجتماعی باشد دوام می‌آورد.» اما در تعریف جامعی از گروه می توان چین بیان کرد که: گروه اجتماعی واحدی است مرکب از دو نفر یا بیشتر که بین آنها کنش‌های متقابل نسبتاً پایداری برقرار است که با نام یا نوع آن مشخص می‌گردند دارای تفاهم مشترک هستند و از نظر فکری و عاطفی نیز خود را به یکدیگر بسیار نزدیک حس می‌کنند و برای رسیدن هدف و آرمان مشترکی که گروه برای رسیدن بدان به وجود آمده با یکدیگر همکاری می‌نمایند. آنچه در تعریف گروه منظور است، آن است که:
۱- افراد گروه دارای کنش‌های متقابل هستند و با یکدیگر تعامل دارند.
۲- از عضویت در گروه آگاهی ‌دارند.
۳- دارای تفاهم مشترک هستند و از نظر عاطفی، روحی و فکری نیز خود را به یکدیگر بسیار نزدیک حس می کنند.
۴- هدف و آرمان مشترک دارند و برای رسیدن بدان با یکدیگر همکاری می‌نمایند (قرائی، ۱۷۲:۱۳۸۹) لازم به ذکر توضیح است که گروه شامل افراد خاص شناخته شده‌ای است، در حالیکه نهاد شیوه استاندارد شده انجام چیزی است. مفهوم خانواده تمایز این دو را نشان می‌دهد. وقتی درباره خانواده شما یا خانواده ما صحبت می‌کنیم یعنی به خانواده شخصی اشاره داریم، در اینجا خانواده گروه است. اما وقتی که به خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی نگاه می کنیم ما داریم درباره ایدئولوژیها‌ و الگوهای استاندارد شده رفتاری که زندگی خانوادگی ما را سامان می دهد، صحبت می‌کنیم برای مثال، خانواده به عنوان نهاد اجتماعی شامل برخی پایگاه‌های اجتماعی سازمان یافته یا روابط تعریف شده‌ای بین زن و شوهر- والدین و کودک- برادر و خواهر می‌شود. خانواده‌های خاص همیشه با این ایدئولوژی ها و الگوهای رفتاری تطابق ندارند . (گیدنز، ۴۵۳:۱۳۸۹)
۲-۳-۴پایگاه اجتماعی
به موقعیتی که شخص در گروه دارد می گویند. پایگاه‌هایی که ما به طور گسترده اشغال می کنیم هویت اجتماعی ما را مشخص می کند. (ستوده، ۳۷:۱۳۸۴) پایگاه اجتماعی ارزشی است که یک گروه اجتماعی برای یک نقش اجتماعی قائل است به عبارت دیگر: وقتی نقش اجتماعی فرد در گروه یا جامعه با نقش‌های دیگر مورد ارزش گذاری و مقایسه قرار می گیرد و بر حسب درجه اهمیت رتبه بندی گردد پایگاه و موقعیت آن نقش معلوم شود. پس پایگاه اجتماعی یک نقش ارزش گذاری اجتماعی نقش است، که که هر جامعه ای مطابق مقتضیات خود آنها را «رتبه بندی» می کند، مثلاً نقش یک آموزگار، دبیر، استاد دانشگاه، پزشک، کارگر، دهقان یا یک راننده هم فرق دارد و پایگاه اجتماعی آنها متفاوت است. برخی مهمتر و از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند و برعکس. (قرائی، ۲۷۰:۱۳۸۹) چون هر کس عهده‌دار نقش‌های گوناگون است، از این رو، پایگاه‌های اجتماعی متعددی را هم احراز می‌کند نظریه «مجموعه نقش‌ها» بیانگر آن است که پایگاه اجتماعی فقط با یک نقش همراه نیست بلکه با دسته‌ای از نقش‌ها پیوسته است. از این رو، هر پایگاه اجتماعی، مناسبات معین را همراه دارد. مثلا پایگاه اجتماعی یک معلم مدرسه، مجموعه نقش‌های خود را به همراه دارد که توسط آنها با شاگردان، مدیر مدرسه، اولیای دانش آموزان و… در تماس است. لازم به یادآوری است که بین مجموعه نقش‌ها و آنچه که جامعه‌شناسان به نام نقش‌های متفاوت می نامند باید فرق گذاشت. مثلا یک فرد ممکن است نقش‌های متفاوتی داشته باشد. مثل معلم که علاوه بر نقش‌های ویژه اش، نه نقش‌های دیگری چون پدر و مادر بودن، ورزشکار بودن عضو حزب یا انجمن و … بودن دارد.
هر یک از این نقش‌ها خود دارای پایگاهی است که مجموعه نقش‌های ویژه‌ او، یعنی مناسباتی که با مدیر، اولیا بچه‌ها و آموزش و پرورش و همکاران برای هر شخصی «مجموعه پایگاهی» می‌سازد. (قرائی، ۲۷۲:۱۳۸۹) به عبارت دیگر، مجموعه پایگاهی به همه پایگاه‌هایی را که یک شخصی در یک زمان مفروض اشغال می کند گفته می‌شود. (بروس کوئن ۳۶۳:۱۳۸۰)
بنابراین «پایگاه اجتماعی» مقامی است که از لحاظ اجتماعی شناخته شده و در واقع یک محل معین در فضای اجتماعی است که در مقابل فضای جغرافیا قرار دارد ولی می توان‌آن را برعهده واجدان شرایط قرار داد و دارای حقوق و وظایف خاص است. (همان: ۲۶۵)
پایگاه اجتماعی دو گونه اند.
۱- اکتسابی (محول) ۲- انتسابی (محقق)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:18:00 ق.ظ ]




حمید خالقی مقدم (۱۳۷۷) وی در رساله دکتری خود دقت پیش‌بینی سود شرکت‌های جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران و عوامل موثر بر آن را برای سالهای ۱۳۷۳تا ۱۳۷۵ مورد بررسی قرارداد. از جمله عواملی که بر دقت پیش‌بینی سود شرکت‌ها موثربوده ودرتحقیق او مورد بررسی قرارگرفته، متغیرهایی چون: اندازه شرکت، عمر شرکت، قیمت سهام و درجه اهرم مالی شرکت است. وی به این نتیجه رسید که بین تغییرات قیمت سهام و دقت پیش‌بینی سود رابطه معکوس و بین دقت پیش‌بینی سود و اندازه شرکت‌های جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران رابطه مستقیم وجود دارد. (خالقی مقدم، ۱۳۷۷)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مجتهد زاده و نظری تنها (۱۳۸۷) رابطه بین تغییرات عایدی پیش‌بینی‌شده هر سهم را با تغییرات قیمت سهام بررسی کردند. آنها تغییرات قیمت سهام را طی سه روز قبل و بعد از تاریخ اعلام تعدیل عایدی پیش‌بینی‌شده هر سهم طی ۵ سال (۸۰ ـ ۸۴) بررسی کردند. آنها متوجه واکنش قیمت به تعدیلات سود شدند. این تغییرات قیمت به گونهای بود که در راستای تعدیلات تغییر میکرد. آنها رابطه معناداری بین تغییرات عایدی پیش‌بینی‌شده هر سهم و تغییرات قیمت سهام پیدا کردند که روی بازده هم تأثیرگذار است. (مجتهد زاده، ۱۳۸۷ )
۲-۵-۱۰خطای پیش‌بینی سود:
شواهد تجربی نشان داده‌اند که سرمایه‌گذاران به اطلاعاتی نظیر پیش‌بینی سود هر سهم اتکا کرده و در قیمت‌گذاری سهام از آن استفاده می‌کنند. این پیش‌بینی، بیان‌کننده انتظارات مدیریت در مورد رویدادهای آتی است که ممکن است به وقوع بپیوندد لذا دقت این پیش‌بینی برای سرمایه‌گذاران حائز اهمیت است زیرا تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران در مورد خرید، فروش رویا نگهداری سهام بر مبنای این اطلاعات است؛ بنابراین خطای پیش‌بینی سود عامل مهمی در عملکرد بازار ثانویه است. (جگ و مکنومی، ۲۰۰۳) برای بسیاری از شرکتها پیش‌بینی سود نسبت به سود تقسیمی کوتاه مدت، در پیش‌بینی قیمت بازار سهام در آینده اهمیت بیشتری دارد و نیز فرض بر این است که پرداختهای مربوط به سود تقسیمی در آینده، به سود انباشته و عوامل رشد شرکت وابسته است؛ بنابراین تصورمی شود که انتظارات سود آینده، توسط بسیاری از سرمایه‌گذاران به عنوان عامل مهمی در پیش‌بینی سود تقسیمی آینده مورد استفاده قرار می‌گیرد و سودهای تقسیمی مورد انتظار عامل مهمی در تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل شرکت است. دارندگان اوراق قرضه و بستانکاران کوتاه مدت نیز به سود آینده شرکت علاقه‌مند می‌باشند. هر قدر انتظارنسبت به سود شرکت بیشتر باشد، انتظار اینکه بستانکاران بازده سالانه خود را دریافت نمایند و نیز انتظار اینکه شرکت بتواند اصل بدهی را در سررسید بازپرداخت، نماید، بیشتر خواهد شد. (هندریکسون و ون بردا، ۱۹۹۲) با توجه به موارد فوق میتوان نتیجه گرفت که سودهای پیش‌بینی شده میتواند در موارد زیر مفید واقع گردد:
-کمک به ارزیابی قدرت سودآوری واحد تجاری
- تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل شرکت برآورد ریسک سرمایه‌گذاری در واحد تجاری
-برآورد ریسک وام اعطایی به واحد تجاری
مدیریت واحدهای انتفاعی، علیرغم سودمندی ارائه پیش‌بینی‌های مالی و ترغیب مقامات قانونی برخی از کشورها برای ارائه آن باز هم در انتشار عمومی برخی از پیش‌بینی‌های مشخص به دلایل زیر اکراه دارند:
-امکان دارد که انتشار پیش‌بینی‌ها، دقت بیش از اندازه و غیرقابل‌توجیه آنها را القا کند.
-پیش‌بینی‌ها معمولاً به سرعت و با گذشت زمان، ارزش خود را از دست می‌دهند و تجدیدنظر و تعدیل پی در پی آن ضرورت دارد.
- انتشار پیش‌بینی‌ها میتواند به زیان شرکت انتشاردهنده و به نفع رقبای تجاری آن باشد.
-مدیریت ممکن است خود را متعهد به تحقق پیش‌بینی‌ها بداند و برای رسیدن به این مقصود، تصمیمات کوتاه مدتی را اتخاذ کند که منفعت کلی سهامداران نباشد.
-عدم توفیق واحدهای انتفاعی در تحقق پیش‌بینی‌ها میتواند موجب نارضایتی سهامداران بشود. (شباهنگ، ۱۳۸۲)
۲-۶هزینه‌های غیرقابل‌پیش‌بینی در سود (غیرمترقبه)
مدیران و سهامداران از نظر تجزیه و تحلیل اهمیت بسزایی برای سود (زیان ) خالصی که از فعالیت جاری موسسه ایجاد گردیده و مبنایی برای مقایسه نتیجه عملیات سال قبل می باشد قائل هستند. در ارائه صورت‌های مالی، صورت سود و زیان خالص که از فعالیت عادی موسسه نتیجه گرفته‌شده و از نظر فعالیتی که موسسه در پیش دارد غیرمترقبه نبوده باشد. (نوروش، ۱۳۸۹)
دستورالعمل یا قوانین صریحی برای مشخص نمودن اقلام غیرمترقبه یا غیرقابل‌پیش‌بینی نمی‌توان وضع نمود ولی بطور کلی می‌توان این اقلام را به این ترتیب تعریف کرد:
اقلامی بااهمیت و بسیار غیرمعمول است که منشأ آن رویدادهای خارج از فعالیت‌های اصلی شرکت می باشد و انتظار نمی رود که به طور منظم و مکرر واقع شود. با توجه به این تعریف هر قلم واجد شرایط که در این دسته طبقه‌بندی شود باید حائز دو شرط اساسی زیر گردد:
ماهیت غیرقابل‌پیش‌بینی و غیرعادی : رویداد یا مبادله مورد نظر باید ماهیتی غیرعادی بوده و نوعاً چنان باشد که به وضوح به فعالیت‌های معمول و روزانه واحد تجاری مربوط نبوده و یا صرفاً بطور تصادفی به آن ارتباط داشته باشد البته باید محیطی که واحد تجاری در آن مشغول فعالیت است را مد نظر داشت.
وقوع غیر مکرر : رویداد یا مبادله مورد نظر باید از نوعی باشد که تکرار آن در آینده قابل پیش‌بینی مورد انتظار نباشد البته باید محیطی را که در آن بنگاه تجاری مشغول فعالیت است را مد نظر داشت.
هدف این دو ضابطه آن است که با افشای جداگانه این اقلام امکان ارزیابی بهتر قدرت سودآوری آینده شرکت برای استفاده‌ کنندگان صورت‌های مالی فراهم آید. با توجه به توضیحات فوق سودها یا زیان‌های ناشی از مواردی از قبیل بلایای طبیعی، مانند سیل و زلزله، مصادره دارایی‌ها در صورت بااهمیت بودن، به عنوان مثال‌هایی از اقلام هزینه‌های غیرقابل‌پیش‌بینی ذکر گردد.
توجه داشته باشید که در هر دو ضابطه، توجه به محیطی که شرکت در آن به فعالیت مشغول است مورد تاکید خاص قرار گرفته است. به سبب تفاوت‌های محیطی، آنچه برای یک واحد تجاری، غیرقابل‌پیش‌بینی تلقی گردد. ممکن است در واحد تجاری دیگری غیرقابل‌پیش‌بینی تلقی نگردد. مثلاً برای واحدهای تجاری که در کشور ژاپن واقع‌شده‌اند وقوع زلزله را نمی‌توان غیرمترقبه تلقی نمود.
به عنوان مثالی دیگر فرض کنید یک شرکت بزرگ چند بخشی مجموعه‌ای از سهام سبد سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار خود را می‌فروشد. شرکت مورد نظر مالک اوراق بهادار متنوعی است که برای اهداف سرمایه‌گذاری محسوب می شود. آیا سود و زیان حاصله، کیفیت طبقه‌بندی به در قالب غیرقابل‌پیش‌بینی را دارد؟ در پاسخ باید گفت لزوماً. (نوروش و همکاران، ۱۳۷۹).
هزینه‌های غیرمترقبه یا غیرقابل‌پیش‌بینی باید در محاسبه سود یا زیان عملیات در حالت دوام منظور شود. اعم از اینکه انعکاس این اقلام در متن صورت سود و زیان یا در یادداشت‌های توضیحی صورت گیرد این اقلام باید به عنوان اقلام غیرقابل‌پیش‌بینی (استثنایی ) قابل‌تشخیص باشد و اینگونه تصریح گردد. شرح مناسبی در مورد هر یک از این اقلام جهت درک ماهیت این اقلام ضروری است.
نمونه‌هایی از این اقلام که ممکن است در صورت بااهمیت بودن در صورت سود و زیان ثبت گردد عبارت است از :
-زیان ناشی از بلایای طبیعی
- هزینه اخراج دسته‌جمعی کارکنان شاغل در بخش‌های فعال واحد تجاری
- هزینه‌های تجدید سازمان
- به هزینه بردن دارایی‌های نامشهود خارج از فرایند استهلاک
- زیان انتقال صنایع مزاحم به خارج از محدوده شهرها، طبق مقررات جاری
- زیان فروش دارایی‌های ثابت مشهود و سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت
- زیان مربوط به فروش یا توقف یک بخش از عملیات تولیدی
-زیان ناشی از حل و فصل دعاوی برله یا علیه (کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، ۱۳۹۰).
برای رسیدن به اینکه صورت سود و زیان نشان‌دهنده نتایج فعالیت‌های اصلی و عادی شرکت تجاری باشد و فعالیت‌های غیرعادی ( غیرقابل‌پیش‌بینی ) از آن جدا گردد باید در اعلامیه سود و زیان :
الف- مبلغ صورت سود یا زیان خالص حاصل از عملیات عادی پس از کسر مالیات متعلقه نشان داده شود.
ب- سود و زیان خالص حاصل از اقلام غیرعادی (غیرقابل‌پیش‌بینی ) به مبلغ فوق اضافه یا کسر گردد.
در صورت حساب سود و زیانی که ذیلاً ارائه می‌گردد اقلام غیرمترقبه افشا گردیده است :
فروش ** ***
کسر می شود بهای تمام‌شده فروش ** ***
سود ناوی‍ژه ** ***
هزینه‌ها هزینه‌ها
هزینه‌های اداری و تشکیلاتی ** اداری و تشکیلاتی **
هزینه‌های توزیع و فروش ** هزینه‌های توزیع و فروش **
هزینه‌های مالی ** هزینه‌های مالی **
** ***
سود قبل از مالیات و اقلام غیرمترقبه **
مالیات متعلقه **
سود عملیاتی پس از کسر مالیات متعلقه **
زیان متعلقه ناشی از آتش‌سوزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ق.ظ ]




مرگ بن لادن ورهبری ایمن الظواهری و ادامه تحرکات القاعده در نواحی مستعد از جمله افغانستان و عراق و تنشها و درگیریهای شدید گروه های افراطی در سوریه و مصر و نزاعهای شدید برای بدست گیری قدرت ، در وضعیت فعلی می تواند نشانه ای از این امر باشد .
دانلود پایان نامه
7-2-4 جمع بندی بخش
در رقابت های منطقه ای ایران – عربستان، می توان جلوه هایی از رقابت ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی را مورد ملاحظه قرار داد. فعال سازی متحدین و حمایت از گروه های دست نشانده ،بخش دیگری از نشانه های رقابت دو کشور محسوب می شود. عراق را می توان به عنوان یکی از حوزه های اصلی رقابت ایران و عربستان سعودی دانست. این گونه رقابت ها به سایر حوزه های جغرافیایی یعنی سوریه، لبنان، بحرین و یمن گسترش یافته است. حمایت های سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی آمریکا از عربستان محور اصلی شکل گیری تضادهای ژئوپلیتیکی جدید و برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای محسوب می شود. الگوی رفتاری عربستان نشان می دهد که دولت آن کشور قصد ندارد تا اجازه بدهد که تحول قدرت منطقه ای ایران ادامه پیدا کند و یا اینکه ارتقاء نقش منطقه ای ایران به سکوت بگذرد. بنابراین از الگوی تهاجمی استفاده می نماید. چنین الگوهایی دارای ماهیت رسانه ای، دیپلماتیک و امنیتی است.
در سطح منطقه‌ای، عربستان نسبت به افزایش نقش ایران در افغانستان، لبنان، فلسطین و به ویژه عراق نگران است، تحولات چند سال گذشته در منطقه خاورمیانه که موجب افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران و شیعیان شد، اسباب نگرانی پادشاهی سعودی در مورد کاهش نقش و نفوذ خود در منطقه را فراهم آورده است. این نگرانی‌های اخیر به همراه حساسیت و سوء ظن‌های همیشگی عربستان به ایران، واکنش‌هایی را از سوی ریاض به منظور تغییر در معادلات منطقه برانگیخته است.
عربستان مشخصاً سوریه را از نگاه عینک رقابت های منطقه ای با ایران (مهار الگوی نفوذ معنوی ایران) نگاه می کند و در واقع برای همین در مقابل نظام اسد و در دفاع از قیامی که علیه این نظام صورت گرفته گام بر می دارد. در واقع کاهش نفوذ ایران در منطقه یا مهار کردن الگوی نفوذ انقلاب اسلامی در دنیای عرب که زمانی در قالب هلال شیعی مطرح گردید. عربستان دامنه این تهدید را بعد از بهار عربی گسترده تر می بیند و نزدیکی گروه های مقاومت و بخصوص سوریه به ایران را به منزله برهم خوردن تعادل منطقه ای و به حاشیه رفتن سیاست های سعودی می داند. بنابراین عربستان در هماهنگی با رویکرد غربی – عربی تلاش دارد تا موقعیت ایران در سوریه را کاهش دهد. از اینرو در چنین شرایطی عربستان برای محدود سازی قدرت ایران در خاورمیانه از گروه های معترض در سوریه حمایت می کند.
از سوی دیگر ایران ضمن آنکه با رویکردهای توسعه اقتصادی و گسترش روابط فرهنگی – تاریخی با همسایگان به هویت انرژی ، امنیت و توسعه در آسیای جنوبی ، افغانستان ، آسیای مرکزی و قفقاز وصل می شود در عین حال اتصال به مسایل امنیتی – سیاسی در خاورمیانه عربی (عراق و خلیج فارس) دارای اهمیت فوق العاده­ای برای نظام جهانی و آمریکا می باشد . خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر در حال گذاربه نظم جدید سیاسی – امنیتی است که در آن هریک از بازیگران مهم منطقه ای تلاش برای تثبیت نقش­های سیاسی – امنیتی و اقتصادی خود دارند . ایران نیز یک قدرت نوظهور منطقه­ای و جهانی است . مسائل ایران از جمله ژئوپلتیک حساس و برنامه­ی هسته­ای آن ضمن اینکه اهمیت ایران را در نظام منطقه ای و جهانی افزایش می دهند به همان اندازه بر تهدیدات و آسیب پذیری ملی و امنیتی ایران می افزاید . تثبیت  دامنه­های نفوذ اقتصادی در منطقه برای تحقق اهداف چشم انداز20 ساله و همچنین پیشگیری از تهدیدات امنیتی آینده در منطقه نیازمند تمرکز بر منطقه گرایی و اتخاذ یک سیاست خارجی فعال است که همزمان رویکردهای ” توسعه ای ” و ” سیاسی – امنیتی ” را در خود لحاظ کند . تجربه نشان می دهد که هر قدرت درحال ظهور درجهان امروز به ناچار نگاه منطقه گرایی و حرکت به سوی اتحادها و ائتلاف ها را درسیاست خارجی خود اولویت داده است . مؤلفه های قدرت ملی ایران از جمله، برخورداری از یک دولت ملی قوی ، موقعیت ژئوپلتیک و عنصر ایدئولوژی به گونه ای است که به ایران نقش ممتازی در مسائل منطقه ای می دهد  ارزش استراتژیک ایران از طریق متصل شدن به مسائلی در منطقه خاورمیانه است که بعد از حوادث 11 سپتامبر با نظام امنیت بین الملل ارتباط مستقیم یافته­اند .
بخش پنجم
روابط ایران وعربستان
مقدمه
در این فصل فراز و نشیبهای روابط ایران و عربستان و جریان های فکری تاثیر گذار بر روابط ایران و عربستان که باالطبع در مسائل منطقه ای و بر روابط با سایر دولتهای منطقه اثر گذار بوده است ارزیابی می شود . ضمن آنکه بطور کلی ابعاد مختلف رقابت ایران و عربستان از جمله نوع جدید این رقابت یعنی رقابت رسانه ای بررسی می شود . همچنین نقش هر دو کشور را در حوادث اخیر خاورمیانه در کنار نقش آمریکا مورد ارزیابی قرار می گیرد. در بخش آخر به ظرفیتهای همکاری مشترک برای برقراری صلح و آرامش در منطقه با تاکید بر منافع مشترک بین دو کشور پرداخته می شود.
5- بررسی روابط ایران وعربستان در طول سه دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران
روابط ایران و عربستان در زمان حکومت پهلوی جنبه های متناقضی داشت ،چرا که از یک سو میان این دو کشور حالتی از رقابت وترس متقابل حاکم بود که این وضعیت را می توان از جریان خرید های تسلیحاتی دو کشور در یافت واز سوی دیگر ،هر دو کشور دارای منافع مشترک نیز،بودند.ممانعت از طغیان ایدئولوژی های رادیکال (از عراق تا یمن جنوبی )،جلوگیری از آشفته کردن ساختار سیاسی داخلی سنتی یا توازن در درون شبه جزیره و منطقه خلیج فارس از مصادیق مشترک منافع دو کشور ایران و عربستان به شمار می رفت . این منافع مشترک منجر به ایجاد روابط عادی میان دو کشور شده بود . بنابر این طبیعی بود که هنگامی که رژیم سلطنتی در ایران سقوط کرد و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی پیروز شد ،عربستان به شدت احساس نا امنی کند . پادشاهی عربستان ا یکسو با موجی از نا آرامیها در عربستان به خصوص در میا شیعیان احساء و زائران مکه روبرو بود و از سوی دیگر رویه انقلابی ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه می یافت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،ایران و عربستان بر سر چها عامل اساسی به رقابت پرداختند.
1-رقابت بر سر رهبری خلیج فارس
2- رقابت بر سر بسط و نفوذ در شمال آفریقا
3- رقابت برسر نفوذ در آسیای مرکزی
4- رقابت بر سر تفسیر اسلام در عرصه سیاست به همراه خصومت عربستان نسبت به میژگی ضد شاهی و ضد سلطنتی انقلاب ایران.
انقلاب اسلامی ایران به دلایل متعددی زمینه های تعارض بین ایران انقلابی و کشورهای محافطه کار منطقه از جمله عربستان را پدید آورد. برخی از دلایل این وضعیت را می توان به صورت زیر خلاصه کرد :
مستقر شدن نخستین دولت اسلامی در منطقه و به چالش کشیدن اسلام محافظه کار عربستان و دیکر نظام های محافظه کار منطقه.
تغییر دید گاه ایران که بطور بنیادین نظم سیاسی کشورهای منطقه و میزان مشروعیت اسلامی نظام این کشورها را با میزان استقلال آنها از قدرتهای استعماری مورد سنجش قرار می دهد.
تبدیل ایران از یک کشور مدافع وضع مو جود به یک کشور انقلابی خواهان تغییر وضع موجود.
انقلاب اسلامی در رقابت بین نیروهای استقلال طلب و قدرتهای خارجی بویژه ایالا ت متحده ،فصل تازه ای گشود . (روشندل ، سیف زاده ، 1374)
بنابر این پس از سقوط رژیم پهلوی ،روابط ایران و عربستان دارای فراز ونشیبهاو مراحل مختلفی شد که به اختصار اشاره می شود.
الف)مرحله عادی بودن روابط
عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست احتیاط ،سکوت و نظارت را در پیش گرفت چرا که این ترس و اضطراب در سعودیها وجود داشت که صدور انقلاب و تسری آن حکومتشان را متزلزل سازد . اما پس از مدتی به صف دیگر کشورها پیوست و برای تبریک پیروزی انقلاب اسلامی ،هیاتی بلند پایه به سرپرستی دبیر کل رابطه العالم الاسلامی را به ایران فرستاد ؛که با توجه به تحولات سریع در اوایل انقلاب ،روند موضع گیری دو کشور نسبت به هم تغییر کرد و با گذشت زمان و بروز نا آرامیها در حادثه مکه و همچنین منطقه شیعه نشین روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد.
ب)مرحله سردی و تیرگی روابط
گرد همایی جنبشهای آزادی بخش در تهران و همچنین بر گزاری اولین حج با برائت توسط حجاج ایرانی مو جب سردی روابط دو کشور شد و مطبو عات و مقامات دو کشور مواضع تندی علیه یکدیکر آغاز کردند . با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ،عربستان با ارائه کمکهای وسیع اقتصادی ،سیاسی ،و نظامی و تبلیغاتی کاملا در کنار عراق قرار گرفت . مجموع این اقدامات موجب سردی وتیرگی روابط دو کشور تا سطح کاردار تنزل یافت.
ج)مرحله بهبود نسبی روابط
در سال 1363 ،حادثه ربودن یک فروند هواپیمای سعودی و فرود آن در فرودگاه مهر آباد و اقدامات مثبت جمهوری اسلامی ایران در پایان دادن به این حادثه ،سبب شد تا روابط این دو کشور رو به بهبودی نسبی نهد. در همین مرحله در سال 1364 شاهد سفر وزیر خارجه عربستان به ایران و وزیر خارجه ایران به عربستان هستیم.این سفرها جهت بهبود روابط و حل پاره ای از مشکلات فی مابین دو کشور از قبیل مساله حج و جنگ ببین ایران و عراق صورت گرفت ؛اما در نهایت نتیجه ای بدنبال نداشت. لذا در سال 1365 عربستان تصمیم گرفت به منظور فشار بر ایران با افزایش تولید نفت ،اقدام به کاهش قیمت نفت کند و همین امر مو جب شد تا روابط دو کشور بار دیگر رو به تیرگی نهد . از جمله عوامل دیگر تیرگی روابط دو کشور می توان به پیروزیهای ایران در جبهه های نبرد علیه عراق ،مخالفت گسترده ایران با طرح هشت ماده ای فهد مبنی بر شناسایی اسرائیل و کمکهای عربستان به عراق اشاره کرد.
د)مرحله قطع روابط
تشنج در روابط دو کشور ناشی از اقدامات تحریک آمیز عربستان بود که مو جب کشتار حجاج ایرانی در مراسم حج سال 1366 شد . این امر اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران را در پی داشت و پیرو آن حمله تظاهر کنندگان به سفارت عربستان در تهران در تاریخ 26/5/1366 و کشته شدن یک دیپلمات سعودی به نام الغامدی ،موجب شد تا تیرگی روابط دو کشور به اوج خود برسد و سر انجام در تاریخ 26/2/1367(آوریل 1988 م)عربستان اقدام به قطع یکجانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران کرد . مرحله قطع روابط حدود سه سال طول کشید.
ه)مرحله برقراری مجدد روابط (دوره تنش زدایی و اعتماد سازی در روابط دو کشور)
به رغم مذاکرات سیاسی در طول سالهای قطع رابطه ،پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط ایران ،گام مو ثری در راستای تجدید رابطه با عربستان تلقی می شود . عربستان قبول قطعنامه از سوی کشورمان را یک اقدام شجاعانه توصیف و از آن استقبال کرد. لذا جبهه گیری مطبو عاتی خود علیه ایران را متوقف کرد . فهد شخصا اعلام کرد که عربستان با ایران اختلافی ندارد که فابل حل نباشد و تهران نیز آمادگی خود را برای شروع مذاکرات مستقیم با ریاض اعلام کرد. تجاوز عراق به کویت در سال 1369 و اتخاذ مواضع اصولی از سوی کشورمان در رابطه با مساله و نیاز شورای همکاری خلیج فازس به حمایت از ایران باعث شد تا این کشور ها بویژه عربستان در تجدید رابطه خود با ایران تلاش نمایند. پس از یکسری مذاکرات در مجمع عمومی ،ژنو و مسقط بین وزرای خارجه ایران و عربستان ،سر انجام پس از سه سال قطع روابط سیاسی ،تجدید روابط اعلام شد و مقامات دو کشور تصمیم به بازگشایی سفارتخانه های خود در کشور مقابل گرفتند.(فروردین 1370)از سال 1370 شروع مجدد روابط دو کشور تا سال 1376 که شروع کار دولت آقای خاتمی است ،مرحله تنش زدایی و بستر سازی در روابط دو کشور به شمار می رود .مرحله شروع همکاریها و عقد قراردادهای فی مابین ایران و عربستان از سال 1376 آغاز می شود . در این دوره با بوجود آمدن بستری مناسب جهت توسعه روابط ،انجام سفر های متعدد بین مقامات دو کشور و امضای موافقت نامه های مختلف گام خوبی در روابط دو کشور برداشته شد. (زراعت پیشه،1384:ص236و237)
فصل اول،
1-5 نگرشهای متفاوت فکری در مورد ماهیت روابط ایران با عربستان
در 30 سال گذشته سه موج و جریان سیاسی از ایران جهان عرب را در بر گرفته و بر سیر جریان های فکری و حتی ساختار سیاسی برخی از این کشورها اثر گذاشته است.
پس از پیروزی انقلاب در ایران سه نگرش بعضا متفاوت در مورد برخورد با مسائل مختلف منطقه ای و بین المللی حاکم بوده است.
نگرش اول جنبه ایدئولوژیک و ارمان گرایانه دارد و سعی می کند محیط پیرامونی را بطور کامل جذب مبانی فکری و انقلابی ایران کند.
نگرش دوم معتقد است با توجه به حساسیتهای موجود در منطقه و واقعیتهای نظام بین المللی، ایران باید بر روی مشترکات کار کند و همکاری ها در زمینه عرصه های غیر حساس بیشتر شود تا اعتماد لازم به وجود آید، زیرا تنها در پرتو روابط خوب است که می توان اهداف و منافع را کسب نمود .
نگرش سوم بر این تصور قرار دارد که با توجه به ظرفیت های معنوی و مادی جمهوری اسلامی و واقعیتهای موجود در صحنه، نظام را به گونه ای مناسب تقویت و تثبیت کرد.
این نگرش ها در هر مقطعی که حاکم شده اند تاثیرات خاص خود را بر جای گذاشته اند.
تصور اعراب و به ویژه عربستان این است که در حال حاضر نگرش اول مجددا در سیاست خارجی ایران حاکم شده است. این تصور برای عربستان بسیار حساسیت بر انگیز و نگران کننده شده است. (تفضلی، 25اسفند1388)
حال به توضیح بیشتر روابط دو کشور در مقاطع مختلف می پردازیم.
1-1-5 دهه اول انقلاب و حاکمیت نگرش اول در روابط ایران وعربستان(اهمیت به جنبه های ایدئولوژیک و آرمانگرایانه)
پیروزی انقلاب اسلامی و تفکر صدور انقلاب با تجاوز عراق به ایران عملا در سرتاسر دهه 1360 بر روابط ایران و کشور های عربی ود راس آن عربستان، سایه افکند. در این دوران کشورهایی چون سوریه و لیبی و تا حدودی الجزایر از جهان عرب دوشادوش ایران قرار داشتند.
از همان ابتدای انقلاب سوءظن اعراب حوزه خلیج فارس نسبت به آنچه که آن را تلاش جمهوری اسلامی نو پا برای صدور (انقلاب اسلامی (شیعی) و ایدئولوژی ضد غربی) می دانستند در واکنش آنها به جمهوری اسلامی در ایران هویدا بود. دو سال پس از پیروزی انقلاب کشورهای مذکور با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس به طور عملی در جهت مقابله و رفع این نگرانی گام برداشتند.نمونه این تقابل را می توان در موضع گیری ها و برخی از ُکشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران به رژیم صدام جست و جو نمود.در طول دهه 1980 اظهارات متعدد مقامات جمهوری اسلامی ایران در اتهامات ایدئولوژیک علیه رژیم های منطقه مبنی بر کنار نهادن شئون اسلامی وآلت دست شدن ابر قدرتها ،مو جب عدم اعتماد رهبران سعودی به مقاصد ایران شد.(مجتهد زاده،144:1382)
سعودیها رویه رادیکال ایران را به عنوان یک عامل عدم اطمینان و بر هم زننده وضع موجود در منطقه و فراهم آوردن زمینه حرکتی مشابه علیه خود تلقی نمودند. در مقابل اقدامات ایران ،سعودیها نیز علیه منافع امنیتی ایران در سیستان و بلوچستان اقداماتی را آغاز کرد که با آموزش برداشتهای مذهبی وهابی به بلوچها در جهت ایجاد تفرقه در جنوب شرق ایران همراه بود. (روشندل وسیف زاده ،1374:42و127-124) دراوایل انقلاب اسلامی ،گرچه مقامات عربستان از هر گونه پیش داوری در برابرانقلاب خودداری کردند و پس از مدتی نیز ملک خالد پادشاه عربستان در دیدار با رئیس جمهور الجزایر حکومت جدید ایران را تایید کرد ،لیکن پس از یک سلسله اختلافات و مسایل بوجود آمده ،روابط سیاسی امنیتی دو کشور در مقایسه با قبل از انقلاب به بدترین وضعیت ممکن رسید و پس از حمله نظامی عراق به خاک ایران به مرز دشمنی سیاسی - امنیتی و تبلیغاتی رسید.
در دهه ی نخست پیروزی انقلاب اسلامی جریان هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، پاکستان، اردن، بحرین، عراق، لبنان، عربستان و ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هر یک تاثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام های حاکم به این کشورها داشته اند و هم اینک نیز این جریانات به صورت احزاب و تشکل های سیاسی فعال هستند. از نظر منطقه ای ایران با رقبایی مثل ترکیه، عربستان و مصر مواجه است. در میان این کشورها ترکیه به لحاظ مجموعه توانمندی اقتصادی از موقعیت بهتری در مقایسه با دیگر بازیگران برخوردار است. این کشور در گذشته در قالب امپراطوری عثمانی با تکیه بر مذهب و قدرت نظامی نقش و نفوذ خود را در آسیای مرکزی تا شمال آفریقا توسعه داد اکنون تلاش دارد با تکیه بر پیوند با اروپا به جایگاه مهمی در این منطقه دست یابد و خود را پل میان اسلام و غرب معرفی نماید. مصر نیز در جهان عرب همواره تلاش داشته تا نقش رهبری ایفا کند. با انعقاد پیمان کمپ دیوید 1979 رقبای عربی مصر توانستند این کشور را از معادلات جهان عرب تا حدی کنار گذارند. اما با شکست عراق در جنگ کویت و آغاز مجدد روند صلح اعراب و اسرائیل در دهه 90 مصر مجددا تلاش نمود تا نقش منطقه ای خود را تقویت نماید. و اما عربستان به دلیل ساختار خاص اجتماعی و فرهنگی خود از دیگر کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای همسایه آن در حوزه جنوبی خلیج فارس متمایز می باشد. ساختارهای خاص قبیله ای و عشیره ای که به پدید آمدن فرهنگی خاص منتهی شده است، همراه با آموزه های عمیقا سنتی و مذهبی ونیز سیطره افکار و ایده های سلفی در قالب (وهابیت) به جامعه عربستان ترکیب منحصر به فردی بخشیده است. حکمرانان آل سعود با وجود ذخایر عظیم نفتی همواره از ثروت سرشاری برخوردار بوده اند.
عربستان حدود 4/1 ذخایر اثبات شده نفت جهان (در مورد 262 میلیارد بشکه) را در اختیار دارد و از این منظر شرایط سیا سی و ثبات یا ناامنی در این کشور نفت خیز از اهمیت زیادی برای قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده آمریکا برخوردار می باشد.
پادشاهی سعودی در بعد منطقه ای و فراتر از آن در حوزه جهان اسلام نقشی مهم برای خود قائل است و با حمایت مالی گسترده از کشورهای اسلامی و جنبش های اسلامی (البته به طور گزینشی)در پی بسط حوزه نفوذ خود بوده است. ایران و عربستان همواره به عنوان دو کشور و دو قدرت تاثیر گذار جهان اسلام در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس مطرح بوده اند. پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها از اهمیت روابط دو کشور نکاست بلکه پدیده ی نوین انقلاب و رخدادهای متاثر از آن به همراه تغییرات منطقه ای و بین المللی روابط دو کشور را با حساسیت خاص همراه کرد و به آن پیچیدگی فوق العاذه ای بخشید. (سادات عظیمی ،1380:124ص)
2-1-5 دولت هاشمی وحاکمیت نگرش دوم در روابط ایران و عربستان (اعتماد سازی)
در دهه 1990 و پس از جنگ ایران وعراق با اقداماتی که در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی و به ویژه پس از حمله عراق به کویت صورت پذیرفت روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی از همکاری و اعتماد سازی شد. عربستان چنین می پنداشت که با تغییر در شرایط نظام بین المللی (پس از سقوط کمونیسم) و تحولات منطقه ای فضا برای ترسیم روابط تازه مهیا شد. این روند مناسبات در اواسط دهه ی 70 شمسی و پس از اعلام سیاست تنش زدایی از سوی جمهوری اسلامی روندی رو به بهبود شد و دو طرف علی رغم اختلافات موجود سعی بر برطرف کردن ابهامات موجود و نزدیکی روابط داشتند اما در کل هیچ گاه سوءظن و بد گمانی اعراب بطور کامل (به ویژه عربستان) نسبت به ایران برطرف نشد. نکته جالب توجه این است که چون عربستان و بطور کل ساختار حکومت عربستان کاملا فردی است، روابط حسنه سران عربستان و ایران طی دو دهه گذشته عاملی بازدارنده در برابر افزایش شکاف های طرفین به حساب می آمد. سفر آیت الله هاشمی به عربستان در زمان ریاست جمهوری ایشان واجد دستاوردهای زیادی برای روابط دو کشور و اصلاح برداشت ها نسبت به تحولات منطقه بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ق.ظ ]