در نتیجه ی مطالعه هایی در زمینه ی چگونگی و تاریخچه ی شکل گیری استفاده از رسانه ها به عنوان ابزار بیان و مطالعه و مصاحبه هایی که در زمینه ی بررسی آثار این سه هنرمند به عنوان سه تن از موفق ترین هنرمندان زن معاصر ایرانی که در این عرصه که همانا استفاده از رسانه های نوین به منزله ی ابزار بیان است و تحلیل هایی در این میان در رابطه با عوامل موثر در جلب هنرمندان به این رسانه ها، تفاوت های میان برخورد های داخلی و بین المللی در استفاده از این رسانه ها، چگونگی برخورد هنرمندان ذیل در این خصوص، نتایجی حاصل شد. این نتایج در راه شناخت نقاط مثبت و منفی این رویکردها در درجه اول در زمینه ی جهانی، در درجه دوم در زمینه ی داخل کشوری و در نتیجه در آثار هنرمندان مورد تحقیق، مفید خواهد بود.
یکی از نکاتی که طی این تحقیق حاصل شد، مسئله ی آزادی و بی نهایت و نا محدود بودن این رسانه هاست که هنرمندان را به فضای لایتناهی ای هدایت می کند که بسته به سطح خرد و اندیشه ی هنرمند و سطح سواد او و همچنین دغدغه های شخصی هنرمند، در بستری که آنرا تحت تاثیر قرار می دهد، هنرمند را در جامعه ی هنری زمانه اش معرفی می کند. چیزی که در این زمینه بدیهی است، این است که، به دلیل فراوانی در حد افراط پرداخت های هنری با این ابزار ها و گستردگی اجتناب ناپذیر آثار حاصل شده از این رسانه ها، تنها آثاری در اذهان جای خود را باز می کند و در آنجا باقی خواهند ماند که برخورد هایی ناب، هوشمندانه، سوادمند، دارای مفاهیم عمیق و حاصل مطالعه هایی دقیق صورت گرفته باشد. برخورد هایی که از سر سبکسری و صرف رایج شدن این رسانه ها به خلق آثار منجر شده اند همانطور که در تاریخ، نمونه های بسیاری به چشم می خورد، رفته رفته با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده خواهد شد. مسئله ای که در این رابطه جای خوشحالی و امیدواری دارد، گسترش ارتباطات است که توسط شبکه های اینترنتی و دیگر رسانه ها، آشنایی این سرزمین و برقراری بیشتر ارتباط با برخورد های سایر نقاط دنیا با این پدیده یعنی رسانه های نوین را فراهم می آورد تا به این وسیله از نا آگاهی ها و استنباط های نادرست و در نتیجه قرار گرفتن در جایگاهی متفاوت با اصل رویکرد های گوناگون که در گذشته در تاریخ هنر جهان در رابطه با دیگر جنبش های هنری به ثبت رسیده است، جلو گیری شود. در گذشته به رغم محدودیت ارتباطات با مرجع جنبش های هنری سابق، اطلاعات در این زمینه ها و چگونگی شگل گیری و بستری که منجر به پیدایش این جنبش ها می شد نیز محدود بوده و آن حرکت به صورتی نا مفهوم، بدون هدفی خاص و با اطلاعاتی ناقص و گاه حتی اشتباه در میان هنرمندان ما باب می شد که به جز مواردی معدود، آثار به صورت تقلیدی خام و ظاهری از یک جنبش صورت می گرفت، بدون توجه به بستر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و … ای که آفریننده ی این حرکت نو بود. همین نا آگاهی ها باعث سطحی بودن کارها و در نتیجه نداشتن حرفی در این زمینه ها از سوی کشورمان می شد. گسترش ارتباطات جهانی توسط شبکه های اینترنتی و رسانه ای، این موانع را از سر راه هنر معاصر برداشته و راه را برای یکی شدن با جریان های هنری جاری باز کرده است. چه بسا تشکیل گونه هایی نوین از هنر معاصر را نیز باعث شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نکته ی حائز اهمیت دیگری که در این تحقیق محقق شد، این بود که هنرمندان نام برده چنانچه بتوان به طور نسبی ایشان را به عنوان مشتی که نمونه ی خروار هستند مورد بحث قرار داد، هیچ کدام بر عکس رویکرد های افراطی ای که گاه صحیح و اما در اکثر موارد به صورتی اغراق آمیز که مانع از تاثیر گذاری به طور طبیعی و حتی در مقاطعی باعث بیزاری و گریز ناخودآگاه از این مقوله می شد، اصراری به تحمیل شرایط نا مناسب حقوق زنان و گرایش های فمینیستی ندارند و البته واضح است که این به معنای اصلاح کامل شرایط ذکر شده نیست، بلکه در ابتدا جای امیدواری است که این شرایط با تلاش های همگانی ای که در حال رواج است، رو به بهبود است و بعد این که هنرمندان معاصر شاید به روشی هوشمندانه تر و پخته تر در نوع نگرش خود چه در خصوص این موضوع و چه در رابطه با کلیت زندگی یک زن به عنوان یک شهروند عادی همچون مرد، دست یافته اند. چنانچه در گذشته به دلیل برخورد های نا درست با این موضوع، گاه مطلب مورد تمسخر و ریز انگاری بیشتری نیز می شد. در مصاحبه های صورت گرفته با هنرمندان نام برده، سطح سواد و مطالعات ایشان در برخورد با سوالات مطرح شده در حدی قابل ملاحظه باعث یادآوری این اندیشه می شد که: هیچ موفقیتی بدون سواد، مطالعه و تلاش بی اندازه در ان زمینه میسر نخواهد بود، که نمی توان در این عرصه درخشید بدون داشتن گنجینه ای از اطلاعات و به روز بودن در رابطه با دنیایی که در آن میزی اند.
نکته ی دیگر اینکه رسانه های نام برده مسبب چنان گستره ای در دنیای هنر شده اند که انگار کافیست حرفی برای زدن باشد تا بی دریغ، اقیانوسی از روش ها برای بیان آن به هنرمند ارمغان داده شود. گویی این رسانه ها هستند که هنرمند را به خلق و آفرینش دعوت می کنند.
چنانچه در میان مصاحبه های صورت گرفته ذکر شد، یکی از عواملی که در چگونگی کیفیت فعالیت های نوین و در حال انجام لازم و اجتناب نا پذیر است، دانستن زبان انگلیسی و دیگر زبان های مهم در این زمینه است. این نیاز در چگونگی به روز شدن اطلاعات در زمینه ی بین المللی بسیار موثر و جدایی ناپذیر است. چنانچه گرایش هایی در دیگر نقاط دنیا در نظر هنرمند جلوه کند، بدون مطالعه ی چگونگی و هدف و بستر پیدایش آن، به طور قطع برداشت هنرمند از این گرایش، برداشتی سطحی بوده و چه بسا خود و دیگران را به ورطه ی بی ربط و اشتباهی رهنمون شود. این مسئله یکی ار انتقاداتی است که در مورد کیفیت سواد جامعه ی هنری ما همواره صادق بوده و تلاش های چندانی در راستای بهبود اوضاع صورت نگرفته است.
دیگر نتیجه ای که می توان در زمینه ی شناخت موانع بر سر راه متعالی شدن جامعه ی هنری معاصر گرفت این است گستره ی سفر هایی که در این زمینه و در میان هنرمندان معاصر در راستای آشنایی و بازدید حضوری از فعالیت های دیگر نقاط دنیا به عمل می آید بسیار معدود بوده و همین عمر باعث شده که همواره مرزی میان فعالیت های داخلی و خارجی احساس شود. اینگونه که در این تحقیق و مصاحبه ها و گفتگو هایی که در این راستا با هنرمندان صورت گرفته است، ایشان نیز به این مسئله اشاره داشتند و چنان که می توان مشاهده کرد، خود این هنرمندان نیز در تاریخچه ی فعالیت خود، سوابقی از فعالیت هایی که در کشور های گوناگون به آن پرداخته اند دارند و شاید درصد زیادی از موفقیت خود را نسبت به هنرمندانی که خواسته یا نا خواسته فعالیت خود را گسترش نداده اند، را مدیون همین مسئله هستند. چرا که برخورد از نزدیک با فعالیت های گسترده ی جهانی ناخوداگاه بر آزادی و گستردگی دیدگاه انسان تاثیر گذار بوده و غول فعالیت های جهانی را که هنرمند ممکن است به هر مقیاسی در ذهن خود تعریف کرده باشد را از میان بر می دارد و هنرمند دیگر خود را جدا از فعالان این رشته در سایر نقاط دنیا نمی انگارد و با عزت نفس و قدرت بیشتری در این عرصه ها قدم می گذارد و چه اینکه حظور در عرصه های بین المللی، هنرمند را وادار به ارائه ی آثار هرچه حرفه ای تر و عمیق تر می کند. چنانچه تا کنون مشاهده شده است به نسبت معدود بودن این گونه فعالیت ها، موفقیت های کسب شده کم نیستند، پس چنین می توان نتیجه گرفت که پتانسیل موجود در هنرمندان و فعالان این عرصه در سطح نسبتا خوبی قرار دارد و این شرایط آموزشی، اقتصادی، فرهنگی و … هستند که بیشترین تاثیر را بر این قصور دارند.
کوتاه سخن آن که، نکته ای که حائز اهمیت است این است که، تاسیس رشته های دانشگاهی در زمینه ی هنرهای جدید و رسانه های نوین، می تواند نقشی بسیار محسوس داشته باشد. چنان که تحقیقات صورت گرفته نشان داده است، تعداد کثیری از هنرمندان فعال در زمینه ی هنر جدید در کشورمان، تحصیلاتی که در ارتباط مستقیم با این رشته باشد را دارا نیستند. حالت بسیار خوش بینانه در این زمینه این است که برخی از ایشان به تحصیل رشته های مرتبط، در مراکز آموزشی خارج از کشور پرداخته باشند که تعداد این عزیزان نیز انگشت شمار است. در غیر این صورت، اشخاصی که علاقمند فعالیت در این زمینه ها بوده اند، یا تخصص در رشته های دیگر هنری را دارند و از سواد حاصله از آن عرصه در خلق آثار این عرصه نیز بهره می برند و یا از سر علاقه و کمال طلبی، مطالعات خود را در این خصوص نیز گسترش داده اند. در اینجاست که خلاء حضور این رشته ها در مراکز آموزشی داخل کشور بسیار احساس می شود.
تصاویر
تصویر ۱ : رزیتا شرف جهان، از مجموعه خیابان ، ترکیب مواد، ۱۲۰×۱۲۰
تصویر۲ : رزیتا شرف جهان،از مجموعه سودای ششم،چاپ دیجیتال ودوخت بر روی بوم،۱۶۰×۱۶۰ سانتیمتر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...