راهنمای نگارش مقاله درباره ترمودینامیک سیاهچالههای لاولاک در حضورمیدان¬های الکترومغناطیسی غیرخطی- فایل ۸ |
(۵-۲-۲۳)
میباشد که به ترتیب فضازمانهایی مجانباً دوسیته، آنتی دوسیته و تخت را برای ، و (فقط برای ) پیش بینی می کند. با بهره گرفتن از رابطه (۵-۲-۲۳) ثابت کیهانشناسی مؤثر برای فضازمانهای مجانباً دوسیته (با علامتِ +) و مجانباً آنتی دوسیته (با علامتِ -) به صورتِ
(۵-۲-۲۴)
به دست می آید. در غیاب تصحیحات گرانشی این عبارت به میل می کند. همچنین علامتِ ضریب لاولاک در ثابتِ کیهانشناسی مؤثر بدون تأثیر است.
برای بررسی تکینگی در انحنای فضازمان اسکالر کریشمان را برای متریک در حالتهای متفاوت بررسی میکنیم. با محاسبهی اسکالر کریشمان، برای متریک بدست آمده، میتوان نوشت:
(۵-۲-۲۵)
و محاسبات نشان می دهند که اسکالر کریشمان در بُعد برای همه حالتها در نزدیکی مبدأ، از لحاظِ شدت، دارای رفتاری متناسب با میباشد و بنابراین، با توجه به ، همیشه در یک تکینگی در انحنای فضازمان وجود خواهد داشت. از آنجاییکه اُفقهای رویداد ریشه های هستند ( را بزرگترین ریشه تابع متریک در نظر میگیریم) میتوانیم پارامترِ مربوط جرم سیاهچاله را برای کاربردهای بعدی بر حسبِ شعاعِ اُفق رویداد بیرونی ، به صورت
(۵-۲-۲۵)
بنویسیم. به دلیل ایستا بودنِ متریک، یک بردار کیلینگ زمانی، ، خواهیم داشت. بنابراین با بهره گرفتن از تعریف گرانش سطحی برای دمای اُفق رویدادِ بیرونی سیاهچاله و انجام محاسبات، دمای اُفق رویداد سیاهچالههای معرفی شده برای دو فضازمانِ مورد بحث در کلیترین حالتِ تقارنی به صورتِ
(۵-۲-۲۶)
به دست می آید. در رابطه دمای بالا، و به ترتیب اشاره دارند بر
(۵-۲-۲۷)
این قراردادها برای مختصرنویسی در سرتاسر این تحقیق برقرار هستند.
۵-۳ بررسی ترمودینامیک سیاهچالههای لاولاک مرتبه سوم در حضور میدانهای الکترومغناطیسی غیرخطی
در این بخش به بررسی ترمودینامیک سیاهچالههای معرفی شده در ابعاد بالا میپردازیم. ابتدا باید کمیتهای ترمودینامیکی پایا را بیابیم و سپس قانون اول ترمودینامیک را برای این سیستم سیاهچالهای بررسی کنیم. از آنجا که حلهای سیاهچالهای یافتیم که توسط اُفق رویداد بیرونی پوشانده میشوند و اُفق آخرین مرز اطلاعاتی ما از سیاهچاله است مطابق با گفتههای فصل چهارم میتوانیم یک آنتروپی به اُفقِ بیرونی این سیاهچاله نسبت دهیم. تاکنون مشخص شده است که سیاهچالههای مجانباً تخت ( ) در گرانش لاولاک از رابطه آنتروپی والد (۴-۳-۳) تبعیت می کنند. چون در چارچوب نظریه لاولاک مرتبه سوم کار میکنیم، در این چارچوب نظری، آنتروپی والد به صورت زیر تبدیل می شود
که در آن ، و به ترتیب تانسور ریمان، تانسور ریچی و اسکالر ریچی برای متریکِ القاییِ روی اُفقِ بُعدی هستند. از آنجاییکه یکی از اهدافمان در این پایان نامه نوشتن ترمودینامیک برای گرانش لاولاک با بهره گرفتن از تعریف آنتروپی والد میباشد بنابراین جوابهای سیاهچالهای را بدون حضور ثابت کیهانشناسی در نظر میگیریم. با انجام محاسبات برای متریک معرفی شده به رابطه زیر برای آنتروپی سیاهچالههای گرانش لاولاک مرتبه سوم، با ضرایبِ لاولاک مستقل، میرسیم
(۵-۳-۱)
که در آن حجم یک اَبَرسطح بُعدی با خمشِ ثابتِ است. با اعمال شرطِ وابستگی ضرایب لاولاک مطابق رابطه (۵-۲-۱۹)، و همچنین اِعمال شرط تقارن کروی برای فضازمان (برای داشتن سیاهچالههایی با تقارن کروی)، آنتروپی به صورت زیر کاهش مییابد
(۵-۳-۲)
که در این حالت برای ، که یک اَبرکُره بُعدی واحد با خمشِ ثابتِ است، داریم
(۵-۳-۳)
و مشاهده می شود در غیاب تصحیحات گرانش ، قانون مساحت برای این آنتروپی، مانند گرانش اینشتین، برقرار میگردد. این رابطه نشان میدهد که کمیت فزونورِ آنتروپی تابعی مستقیم از مساحت اُفق سیاهچاله میباشد و بنابراین کمیتی صرفاً هندسی است و مستقل از نوعِ تانسور انرژی-تکانه یا ماده و میدان به کار رفته در فضازمان است. البته تأثیراتِ میدانِ الکترومغناطیسی غیرخطی یا هر نوع میدان و ماده دیگری در عبارت وارد می شود که باعث تغییر اُفق رویداد بیرونی سیاهچاله و به تبع آن باعث تغییر در مساحت اُفق سیاهچاله می شود.
کمیت ترمودینامیکی دیگر که باید محاسبه شود دما است و این کمیتِ نافزونورِ متناظر با آنتروپی است. با بهره گرفتن از رابطه کلی به دست آمده در بخش قبل برای دما (۵-۲-۲۶)، و با قرار دادن و در آن، برای دمای اُفق رویداد سیاهچالههای مجانباً تخت خواهیم داشت
(۵-۳-۴)
کمیت فزونور ترمودینامیکی دیگری که باید محاسبه شود بار الکتریکی سیاهچاله است. یک راه مناسب برای محاسبهی بارِ سیاهچالههای ایستا در ابعاد بالا استفاده از تعمیمِ قانون گاؤس به ابعاد بالا به صورت است که در آن عنصر دیفرانسیلی اَبرسطحِ است که انتگرالگیری روی آن انجام میگیرد. با بهره گرفتن از قانون گاؤس و محاسبهی شار میدان الکتریکی در بار الکتریکی برای سیاهچالههای مربوط به دو فضازمان به صورتِ
(۵-۳-۴)
به دست می آید.
کمیت نافزونورِ متناظر با بارِ سیاهچاله، پتانسیل الکتریکی است. با انجام محاسبات برای پتانسیل الکتریکی روی اُفق سیاهچالهها، مطابق رابطه (۴-۴-۳)، به رابطههای زیر برای دو کلاس میرسیم
(۵-۳-۵)
در ادامه باید به محاسبهی جرم وابسته به سیاهچاله بپردازیم. در اینجا چون
فضازمان دارای رفتار مجانبی تختی است برای محاسبهی جرم از تعریف جرمِ با روش لایهبندی فضازمان مطابق پیوست الف استفاده میکنیم. محاسبات نشان می دهند که جرمِ فضازمان برابر است با
(۵-۳-۶)
از این معادله مشخص است که جرم از طریق پارامتر مطابق رابطه (۵-۲-۲۵)، تحت تأثیر پارامترهای غیرخطی و میباشد و بدین طریق تصحیحات غیرخطی گرانشی و میدان الکترومغناطیسی وارد جرم نسبت داده شده به سیاهچاله میشوند.
حال با در دست داشتن متغیرهای فزونور ترمودینامیکی و کمیتهای نافزونور ترمودینامیکی وابسته به آنها میتوانیم به بررسی قانون اول ترمودینامیک بپردازیم. حاصلضرب کمیتهای فزونور با کمیتهای نافزونور متناظر با آنها باید دارای ابعاد انرژی باشد. بنابراین درونِ معادله مربوط به قانون اول ترمودینامیک باید جملاتِ مربوط به برهمکنش گرمایی ، و برهمکنش بیدررو ، وجود داشته باشند. بدین منظور ابتدا با بهره گرفتن از روابط آنتروپی (۵-۳-۲)، بار الکتریکی (۵-۳-۴)، جرمِ (۵-۳-۶) و همچنین میتوان جرم سیاهچاله را بر حسب کمیتهای فزونور به صورت زیر به دست آورد
(۵-۳-۷)
در رابطه بالا ریشه مثبت معادله (۵-۳-۲) است و بنابراین تابعی از میباشد. از آنجا که دما و پتانسیل الکتریکی کمیتهایی نافزونور هستند، میتوان آنها را از مشتقگیری یک متغیر ترمودینامیکی فزونور نسبت به متغیرِ ترمودینامیکی فزونورِ دیگری متناظر با و به دست آورد یعنی مطابق با تعریف ترمودینامیک استاندارد داریم:
(۵-۳-۸)
بنابراین با محاسبهی ، ، و و با بهره گرفتن از قاعدهی زنجیرهای در مشتقها مطابق زیر
(۵-۳-۹)
میتوانیم کمیتهای مورد نظر در رابطه (۵-۳-۸) را محاسبه نماییم. برای مثال این کمیتها برای کلاسِ در بُعد به صورتِ زیر میباشند
(۵-۳-۱۰)
در ادامه با بهره گرفتن از آنالیز عددی نشان داده شده است که کمیتهای نافزونور محاسبه شده و در معادلات (۵-۳-۴) و (۵-۳-۵) در تمام ابعاد کاملاً منطبق بر روابطِ و به دست آمده از معادلات (۵-۳-۸) هستند. در نتیجه کمیتهای ترمودینامیکی محاسبه شده در (معادله پتانسیل و معادله دما) در قانون اول ترمودینامیک سیاهچالهها به صورتِ
(۵-۳-۱۱)
صدق می کنند. بنابراین برای سیاهچالههای باردارِ مجانباً تختِ گرانش لاولاک مرتبه سوم در حضور میدانهای الکترومغناطیسی غیرخطی (کلاسهای نمائی و لگاریتمی) میتوان یک مجموعه قوانین ترمودینامیک در ابعاد بالا نوشت.
۵-۴ طبیعتِ پایداری سیاهچالهها در آنسامبلهای کانونی و کانونی بزرگ
در این بخش پایداری ترمودینامیکی سیاهچالهها را در دو آنسامبل کاننی و کاننی بزرگ بررسی میکنیم. پایداری یک سیستم ترمودینامیکی نسبت به تغییرات کوچک مختصههای ترمودینامیکی معمولاً توسط تحلیل رفتار آنتروپی حولِ وضعیت تعادل انجام میگیرد. بیان مرسوم در ترمودینامیک استاندارد این است که آنتروپی برای یک مادهی فیزیکی باید تابعی مقعرگونه (دارای تقعر) از متغیرهای فزونورش باشد. به طور موضعی این بدین معنیست که دترمینان ماتریس هسیان باید دارای مقداری منفی باشد [۵۲,۵۷]. بنابراین پایداری موضعی ترمودینامیکی بیان میکند که آنتروپی به عنوان تابعی از متغیرهای ترمودینامیکی فزونور ، در یک همسایگی به اندازه کافی کوچک از یک نقطه در فضای فازِ ممکنِ ها، شکلی افزایشی دارد. در بررسیهای ما متغیرهای فزونور و هستند. وقتی که یک تابع هموار از هاست افزایشی بودن همارز با منفی بودن دترمینان ماتریس هسیان است [۵۸]. لازمهی شرطِ معادل با شرطِ است. این بدین معنیست که پایداری یک سیستم ترمودینامیکی میتواند توسط تحلیل رفتار انرژی حول وضعیت تعادل انجام گیرد. به بیان استاندارد ترمودینامیک مرسوم انرژی یک مادهی فیزیکی باید تابعی محدبگونه (دارای تحدب) از متغیرهای فزونورش باشد.
با توجه به توضیحات داده شده در ادامه در دو آنسامبل کانونی و کانونی بزرگ، پایداری ترمودینامیکی دو رده جوابِ به دست آمده برای سیاهچالههای باردار مجانباً تختِ گرانش لاولاک مرتبه سوم در حضور میدانهای الکترومغناطیسی غیرخطی را بررسی میکنیم. از دیدگاه ریاضیات آنسامبلهای متفاوت، روشهای متفاوت محاسبهی فیزیک یکسانی هستند بنابراین با کار کردن در هر دو آنسامبلِ کانونی و کانونی بزرگ، باید به نتایجِ یکسانی برای رفتار پایداری ترمودینامیکی جوابها برسیم. در این بین نتایجی به دست می آید که نشان میدهد محاسبات در دو آنسامبلِ کانونی و کانونی بزرگ به نتایج یکسانی منجر نمی شود. این نشان میدهد که نتایج به نوع آنسامبل انتخابی بستگی دارند.
۵-۴-۱ بررسی پایداری ترمودینامیکی سیاهچالههای باردار مجانباً تخت در آنسامبل کانونی
در آنسامبل کاننی بار پارامتری ثابت است و بنابراین ماتریس هسیان فقط دارای یک درایه به صورتِ است. دترمینان ماتریس هسیان ، به صورت زیر به ظرفیت گرمایی مربوط میشود
(۵-۴-۱)
از آنجاییکه دما کمیتی مثبت است باید دترمینان هسیان نیز کمیتی مثبت باشد تا ظرفیت گرمایی مثبت به دست آید. بنابراین شرط برای برقراری پایداری موضعی در آنسامبل کانونی لازم و کافی است. در نتیجه کافیست که ظرفیت گرمایی را حساب کنیم:
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-23] [ 02:10:00 ق.ظ ]
|