جامعه آماری سازمان‌های کوچک و متوسط (کارگزارهای بورس اوراق بهادار تهران) می‌باشد که برای نمونه‌گیری از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده استفاده خواهد گردید..
پایان نامه - مقاله - پروژه
ساختار پایان نامه
فصل اول به مقدمه و تعریف مساله و محدوده پایان نامه اختصاص یافته است.
فصل دوم به ادبیات موضوع تحقیق پرداخته و مفاهیم اولیه و مورد نیاز در حیطه موضوع پایان نامه بیان خواهد شد.
فصل سوم عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی سیستم های هوش تجاری کشف و مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
فصل چهارم در این فصل مهم‌ترین عوامل حیاتی موفقیت با روش تاپسیس رتبه بندی شده و مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت
فصل پنجم و آخرین فصل به جمع بندی و نتیجه گیری مطالعات انجام شده پرداخته و فرصت‌های مطالعات آینده معرفی خواهد شد.
فصل دوم ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه
در فصل اول با موضوع مورد بحث آشنایی پیدا کردیم حال در این فصل مفاهیم و تعاریف اولیه مورد کاربرد در فصول دیگر را با جزییات بیشتری دنبال خواهیم کرد. آن چه که در این فصل اهمیت دارد شناسایی و دسته بندی عوامل حیاتی موفقیت در پیاده‌سازی سیستم‌های هوش تجاری است، اما قبل از آن لازم است برخی از مفاهیم مورد استفاده به وضوح تعریف شده و آشنایی کافی با موضوع مورد بحث ایجاد شود. بنابراین ضروری است تعریفی عمومی از هوش تجاری ارائه شود و سپس به شناسایی سیستم هوش تجاری و مولفه‌های آن بپردازیم. همچنین به این دلیل که حوزه مورد بررسی سازمان‌های کوچک و متوسط هستند، آشنایی با معضلات و ویژگی‌های این سازمان‌ها ضروری به نظر می‌رسد، به همین علت دو بخش از این فصل به این موضوع اختصاص داده شده است. و در آخر آن دسته از عوامل حیاتی موفقیت که توسط دیگر نویسنده‌ها شناسایی شده ارائه خواهد شد.
هوش تجاری
تعارف مختلف هوش تجاری
کلمه هوش تجاری تعاریف متعددی دارد و به احتمال زیاد اولین بار در سال ۱۹۵۸ استفاده شده است[۱۰] . عبارت Business Intelligence(BI) که در فارسی به هوش تجاری ترجمه شده است برای اولین بار توسط هانس پیترلان در سال ۱۹۵۸ در مجله آی‌بی‌ام تعریف شد. از نگاه هانس پیترلان هوش تجاری عبارت است از: توانایی فهم روابط متقابل بین واقعیت‌های موجود به گونه‌ای که اقدام را به سوی هدفی مطلوب هدایت کند. ۳۱ سال بعد یک تحلیلگر به نام هوارد درسنر از گروه گارتنر در سال ۱۹۸۹ عبارت هوش تجاری را به صورت زیر تعریف کرد: واژه‌ای چتری برای تشریح کردن مفاهیم و روش‌های بهبود تصمیم‌گیری کسب‌وکار به واسطه استفاده از سیستم‌های پشتیبان مبتنی بر واقعیت.
در سال ۲۰۰۴ ماهاش اس. ریسینگانی هوشمندی را این‌گونه تعریف می کند: هوش تجاری یک عبارت چترگونه است که در ذیل آن معماری‌ها، ابزارها، پایگاه داده‌ها، ابزارهای تحلیلی، برنامه‌های کاربردی و متدولوژی‌ها باهم ترکیب می‌شوند [۱۱].
استک اُویاک و همکاران در سال ۲۰۰۷ [۱۲] هوش تجاری را فرایند جمع‌ آوری حجم عظیمی داده، تحلیل آن‌ ها و ارائه مجموعه‌ای از گزارشات سطح بالا دانسته که چکیده مفید این داده‌ها در فعالیت‌های کسب‌وکار، مدیریت را قادر به اتخاذ تصمیمات اساسی روزانه می کند.در شکل ۲-۱ زنجیره ارزش هوش تجاری مطابق تعاریف انجام شده ترسیم شده است که در آن می‌توان تطابقی بین تعریف استک اُویاک و همکاران وی یافت.
شکل ۲-۱ : زنجیره ارزش هوش تجاری
مطابق آنچه در شکل فوق مشاهده می‌شود، داده‌ها به اطلاعات تغییر شکل یافته و طی فرایند تحلیل و دسته بندی داده‌ها به اطلاعات تبدیل شده و با کنار هم قرار گرفتن این اطلاعات دانشی ایجاد می‌شود که در نهایت منجر به یک عکس العمل خاص در شرایط ویژه سازمان شده و در نهایت این عمل و تصمیم سازی برای سازمان ایجاد ارزش افزوده می کند.
زِنگ و همکارانش [۱۴] هوش تجاری را اینگونه تعریف می‌نمایند: فرایند دسته‌بندی، طرز عمل و انتشار اطلاعاتی که یک هدف دارد؛ کاهش عدم قطعیت در تصمیمات استراتژیک. کارشناسان هوش تجاری را “اصطلاح مدیریت کسب‌وکار دانسته که برای توصیف برنامه‌های کاربردی و تکنولوژی‌هایی استفاده می‌شود که برای جمع‌ آوری، ایجاد دسترسی به تحلیل داده و اطلاعات مربوط به سازمان بکارگرفته می‌شود، تا به اتخاذ تصمیمات کاری بهتر کمک نماید. ویژگی اصلی ابزار هوش تجاری این است که، توانایی جمع‌ آوری داده از منابع ناهمگون دارد، دارای روش‌های پیشرفته تحلیلی بوده و توانایی پشتیبانی از تقاضای چندین کاربر را دارا می‌باشد. زِنگ و همکارانش فناوری [۱۴] هوش تجاری را بر اساس روش تحویل اطلاعات، گزارش‌گیری، تحلیل آماری، تجزیه تحلیل تک منظوره و تحلیل گزاره‌ای، دسته‌بندی نموده‌اند.
سیستم های هوش تجاری
سیستم‌های هوش تجاری با تصمیم‌سازی، تحلیل اطلاعات و مدیریت دانش و ارتباطات انسان-کامپیوتر مرتبط است. بنابراین با سیستم‌هایی نظیر سیستم‌های مدیریت اطلاعات (MIS)، سیستم‌های پشتیبان تصمیم (DSS)، سیستم‌های اطلاعات اجرایی (EIS )، سیستم‌های مدیریت و مدیریت کارایی کسب و کار، در ارتباط هستند [۱۵]. سیستم‌های مدیریت اطلاعات عموما بر مکانیزه سازی فرآیندهای کسب و کار تمرکز دارند. سیستم‌های پشتیبان تصمیم تکنیک‌هایی برای تحلیل اطلاعات به منظور ارزیابی پتانسیل تصمیمات فراهم می کند. سیستم‌های اطلاعات اجرایی اطلاعات را در قالب یک مجموعه نمایش می‌دهد و برای مدیران اجرایی سطح بالا تدارک دیده شده است. در حالی که هدف هوش تجاری فراهم‌سازی، سازمانی هوشمند است که باید مزیت رقابتی ایجاد کند. در این سیستم‌ها قابلیت‌های سیستم‌های مختلف‌ای که قبلا به صورت مستقل کار می‌کردند را ترکیب می‌نمایند. هوش تجاری بر پشتیبانی از فرآیندهای کاری مختلف، به‌کارگیری رویکرد فرآیندی و تکنیک‌های تحلیلی پیشرفته تمرکز دارد. هوش تجاری توسعه یافته سیستم‌های پشتیبان تصمیم است.و از بسیاری جهات شیبه آن است. سیستم‌های هوش تجاری برنامه‌های رایانه‌ای هستند که تکنیک‌های هوش تجاری را پیاده‌سازی می‌کنند. در واقع سیستم هوش تجاری، یک سیستم اطلاعاتی است که ابزارهای هوش تجاری را برای تولید و تحویل اطلاعات بکار می‌گیرد. همان گونه که در شکل ۲-۲ نیز مشاهده می‌نمایید دانش تولید شده به کمک مولفه‌های هوش تجاری در نهایت توسط انواع سیستم‌های کسب و کار مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند.
شکل ۲-۲ : سیستم های مرتبط با هوش تجاری
همان طور که در شکل مشاهده می‌شود داده‌های مورد نیاز از سیستم های تراکنشی مختلف طی فرایند پردازش بر خط تراکنش استخراج شده و طی فرایند ایی تی ال [۱] در انباره داده ذخیره و مکعب‌های اطلاعات چندبعدی تولید می‌شود که توسط تمامی سیستم‌ها و کاربران قابل استفاده می‌باشد.
سیستم های هوش تجاری از دو دیدگاه تحلیل می‌شوند: تکنیکی و کسب و کار [۱۶] از دید تکنیکی سیستم هوش تجاری مجموعه ای از ابزارهای یکپارچه، فناوری‌ها و محصولات نرم‌افزاری است که برای جمع آوری داده‌های ناهمگون از منابع پراکنده استفاده شده و سپس داده‌ها تحلیل و یکپارچه می‌شوند تا در دسترس قرار گیرند. از دید سازمانی، سیستم‌های هوش تجاری روش خاصی است که مربوط به کار با اطلاعات و دانش، ارتباطات باز و به اشتراک گذاری دانش همراه با رویکرد جامع تحلیلی به فرایندهای سازمان است.
پیچیدگی و تطبیق‌پذیری سیستم‌های هوش تجاری مدرن، بدین معنی است که موفقیت در پیاده سازی این گونه سیستم‌ها نیاز به پایه‌های مستحکم روشمند و تئوری‌های اثبات شده علمی دارد[۱۷]. سیستم‌های هوش تجاری، داده‌های عملیاتی را با ابزارهای تحلیلی ترکیب می کند و اطلاعات پیچیده و رقابتی را به طرح‌ریزان و تصمیم‌سازان ارائه می‌دهند. هدف بهبود در بهنگام‌سازی و کیفیت ورودی‌های فرایند تصمیم‌گیری است. هوش تجاری برای درک قابلیت‌های موجود در سازمان، مورد استفاده قرار می‌گیرد. مانند گرایشات، جهت‌گیری‌های آینده بازار، فناوری‌ها، محیطی که سازمان در آن به رقابت می‌پردازد، فعالیت‌های رقبا و مفاهیم این فعالیت‌ها.
ابزارهای هوش تجاری
هوش تجاری شامل ابزارهای زیر است: ابزارهای گزارش‌گیری، ابزارهای داده‌کاوی، ابزارهای مدیریت دانش همچنین دارای مولفه‌های مختلف است، ابزارهای هوش تجاری، برنامه‌های کاربردی هوش تجاری و سیستم هوش تجاری. بر اساس تعریف رینچمارد و فرانسیس [۱۷] سیستم هوش تجاری این گونه تعریف می‌گردد: مجموعه‌ای از ابزارها، فناوری‌ها و نرم‌افزارهای برنامه‌ریزی است که برای گردآوری، یکپارچه‌سازی، تحلیل و ساخت داده‌های در دسترس، بکارگرفته می‌شود. بسیاری از تعاریف هوش تجاری بر روی قابلیت‌هایی تمرکز دارند که یک سازمان می‌تواند برای دستیابی به کارایی بالاتر و دستیابی به اهداف کسب و کار، دست یابد. هوش تجاری رابطه نزدیکی با مسائل انبار داده‌ها دارد، انباره داده‌ها تکنولوژی کلیدی برای ساخت چنین سیستم‌هایی است که داده‌ها را از منابع مختلف برای اهداف تحلیلی، یکپارچه می‌سازد [۱۸].
این اقدامات می‌تواند در قالب ابزارهای گزارش‌دهی و فناوری‌های داشبورد و حتی کارت‌های امتیاز متوازن، به صورت بسته‌های تصمیم یا گزارش‌های تحلیلی در اختیار مدیران و تصمیم‌گیران سازمان قرار گیرد و مسئولان را نسبت به پیامدهای مثبت و منفی اقدامات احتمالی آینده آگاه نموده و از این طریق بر اخذ تصمیمات بهتر و دقیق‌تر به مدیران کمک کند. شکل ۲-۳ نمایان‌گر ابزارهای هوش تجاری برای سطوح مختلف مدیریتی است.
شکل ۲-۳ : ابزارهای هوش تجاری برای مدیریت
که همان گونه که از شکل فوق پیداست، برای مدیران ارشد از داشبوردهای مدیریتی، برای مدیران میانی از پرس‌وجو و برای مدیران عملیاتی از گزارشات قالب‌بندی شده استفاده خواهد شد.
علت وجودی و مزایای هوش تجاری
هوش تجاری سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا تصمیمات کاری را با آگاهی بیشتری اتخاذ کنند و منبعی برای مزیت‌رقابتی خواهند داشت. این مساله زمانی صادق است که سازمان‌ها قادر به قیاس اطلاعات از طریق شاخص‌ها در محیط خارجی بوده و پیش‌بینی دقیقی درمورد گرایشات آینده یا شرایط اقتصادی بدست آورند. هدف نهایی هوش تجاری بهبود در به هنگام بودن و کیفیت اطلاعات است.
کسب‌وکارهای مختلف پی برده‌اند که در این محیط بسیار رقابتی، با گام‌های سریع و مدام در حال تغییر کلیدی‌ترین کیمت توانایی پاسخ سریع و مناسب به این تغییرات است. هوش تجاری آنان را قادر می‌سازد تا با سرعت و دقت به تغییرات پاسخ دهند.
هوش تجاری فواید زیادی برای سازمان‌هایی که از آن استفاده می‌کنند، به ارمغان می‌آورد. می‌تواند بسیاری از کارهای حدسی در سازمان را حذف نماید، از این رو، ارتباطات بین بخش‌ها درحین هماهنگی فعالیت‌ها افزایش می‌یابد و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا به تغییرات در شرایط مالی بازار، ترجیحات مشتری و عملیات زنجیره تامین، پاسخ سریع بدهند. به طور کلی هوش تجاری کارایی سازمان به‌کارگیرنده را افزایش می‌دهد. اطلاعات معمولا در درجه اهمیت دوم از منابع سازمان قرار دارند (با ارزش‌ترین جزء در سازمان، افراد آن هستند[۱۹] . بنابراین زمانی که یک سازمان می‌خواهد تصمیماتی را بر اساس اطلاعاتی دقیق و به هنگام اتخاذ کند، می‌تواند کارایی را بهبود بخشد. همچنین اتخاذ تصمیمات را تسریع می کند تا تصمیمات سریع و دقیق با توجه به اطلاعات گرفته شود قبل از اینکه سازمان‌های دیگر بتوانند وارد عمل شوند. همین‌طور تجربیات مشتری را از طریق پاسخ به هنگام و مناسب به مشکلات و الویت‌های مشتری، بهبود می‌بخشد.
کاربران هوش تجاری شامل کلیه افرادی می‌باشند که از خروجی‌های هوش‌تجاری بهره‌مند خواهند شد که شامل:
کاربران عملیاتی
تحلیل‌گران و متخصصان
تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران سازمان
گروه اول کاربرانی هستند که امور عملیاتی و اجرایی سازمان را انجام می‌دهند و در واحدهای وظیفه‌ای مشغول فعالیت می‌باشند. گروه دوم متخصصان و کارشناسانی هستند که داده‌های موجود در سیستم‌های عملیاتی را دریافت کرده و پس از دسته‌بندی، اقدام به تجزیه و تحلیل برروی آن‌ ها می‌نمایند و سپس آن‌ ها را در قالب‌های اختصاصی جهت تصمیم‌گیری در اختیار مدیران ارشد قرار می‌دهند. این گروه از کارکنان می‌خواهند بدانند که در سازمان چه اتفاقی افتاده است؟ عوامل بروز اتفاق چه بوده و چه اتفاقی در حال وقوع است؟ عمده نیازهای این گروه عبارت است از: نظارت بر عملکرد کاربران اجرایی و پرس‌وجوهای موضوعی برای تصمیم‌سازی. گروه سوم را تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران سازمان تشکیل می‌دهند که شامل مدیران ارشد و سیاست‌گذاران سازمان هستند که تصمیمات لازم را در خصوص اداره سازمان اتخاذ می‌نمایند. عمده نیازهای این گروه عبارت است از: دسترسی سریع به شاخص‌های کلیدی عملکرد مجموعه سازمان و ارزیابی آن‌ ها.
سیستم هوش تجاری و مولفه‌های آن
سیستم‌های هوش تجاری پیشنهاداتی را برای مواجهه با نیازهای حاضر سازمان ارائه می کند. وظایف اصلی که سیستم‌های هوش تجاری با آن مواجه می‌شوند شامل اکتشاف هوشمند، یکپارچگی، اجتماع و آنالیز چند بعدی داده‌هایی که از منابع مختلف اطلاعات جمع‌ آوری شده‌اند.
شکل ۲-۴ : کاربران هوش تجاری
همان گونه که در شکل فوق مشاهده می‌شود، سیستم‌های هوش تجاری داده‌ها را از سیستم‌های اطلاعاتی داخلی سازمان ترکیب نموده و سپس با داده‌هایی که از محیط خارجی بدست آورده‌اند (مانند آمارها، صورتحساب مالی و پرتال‌های سرمایه گذاری و پایگاه داده‌های متفرقه)، ترکیب می‌نمایند. چنین سیستم‌هایی اطلاعات بروز، قابل اعتماد و کافی ،موثربر جنبه‌های مختلف فعالیت‌های سازمان، را فراهم می‌سازند. سیستم هوش تجاری بعد از پیاده‌سازی، توانایی دسترسی، به‌کارگیری و اشتراک داده و اطلاعات به طریقی موثر و مرتبط را فراهم می‌سازد به گونه‌ای که کارایی کسب‌وکار افزایش می‌یابد.
سیستم‌های هوش تجاری برای هوشمندسازی اکتشاف، یکپارچه‌سازی، اجتماع و تحلیل چندبعدی داده‌های نشات گرفته از منابع اطلاعاتی مختلف، بکار گرفته شده‌اند [۲۰]. تمامی سیستم‌های هوش تجاری حداقل به چهار مولفه خاص برای ایجاد هوشمندی در کسب‌وکار نیازمند هستند. این مولفه‌ها شامل انباره داده‌ها، ابزارهای استخراج و انتقال داده[۲]، تکنیک‌های فرایند تحلیل برخط و داده کاوی؛ می‌باشد [۲۱] که در شکل ۲-۵ مشاهده می‌نمایید.
انباره داده‌ها
انباره‌داده‌ها مجموعه‌ای از داده‌های کسب‌وکار مرتبط است که سازمان‌دهی و تایید اعتبار شده است، به گونه‌ای که می‌تواند برای پشتیبانی از تصمیم‌گیری‌های کسب‌وکار تحلیل شود. علت محبوبیت انباره‌داده‌ها به دلیل داده‌هایی است که از پایگاه‌داده‌هایی استخراج شده است که پراکنده و گاهی ناهمگون و در برخی مواقع خارج از سازمان هستند. انباره‌داده‌ها موضوع‌گرا هستند.آن‌ ها وابسته به زمان هستند، به این معنی که آن‌ ها به یک نقطه از زمان در سیستم اطلاعاتی نگاه لحظه دارند و قابل به‌روزرسانی نیستند به طوری که یکپارچگی تاریخی در نقطه‌ای که نگاه شده حفظ شود.
انباره‌داده‌ها، برخط نیستند، بدین معنی که آن‌ ها در سیستم‌های مختلفی اقامت دارند که درحال ذخیره‌سازی یک عکس فوری از داده‌ها هستند.انبارداده‌های جدید به طور مدام با داده‌های حیاتی کسب‌وکار به‌روزرسانی می‌شوند تا اطمینان حاصل شود که داده‌ها در دقیقه در دسترس تصمیم‌سازان قرار دارند. حساسیت داده‌ها قبلا توسط سازمانی که از انباره‌داده‌ها استفاده می کند، تعیین شده است.داده‌ها تاریخی هستند، خلاصه‌ای از تراکنش‌های قبلی که زمان تحلیل می‌توانند دانش ارزشمندی را زمان تصمیمات مدیریتی به ارمغان آورند. این تصمیمات بر اساس تاریخچه کسب‌وکار که انباره‌داده نگهداری می‌کند، تهیه شده است.انباره‌داده مولفه اصلی از سیستم‌های هوش تجاری است [۲۲].
یک انباره‌داده که به خوبی پیاده‌سازی شده باشد، به راحتی قابل استفاده است، بازیابی اطلاعات در آن با سرعت انجام می‌گیرد، اطلاعات بیشتری را ذخیره می‌سازد، بهره‌وری را افزایش می‌دهد، باعث اتخاذ تصمیمات بهتری می‌شود، مزیت رقابتی سازمان را افزایش می‌دهد.نتیجه این که نقش اصلی انباره‌داده‌ها فراهم آوردن درکی از مشکلات، فرصت‌ها و عملکرد بر مبنای هوش تجاری که تصمیم‌سازی را سهولت می‌بخشد [۲۳].
ابزارهای استخراج و انتقال داده
فرآیندها و ابزارهای استخراج و انتقال داده در برابر استخراج داده‌ها از یک یا چندین سیستم منبع مسئول هستند، به گونه‌ای که داده‌ها با قالب گوناگون را به داده با قالب استاندارد تبدیل می‌کنند و سپس این داده را در انباره‌داده‌ها بارگذاری می‌کنند.راه‌ حل ‌های استخراج و انتقال داده به سه مرحله مجزا تقسیم می‌شود تا داده‌ها را از منابع مختلف جمع‌ آوری و تبدیل نموده و سپس نتیجه را در انباره‌داده ذخیره کند. این سه مرحله در قسمت بعد شرح داده شده است:
مرحله استخراج: در این مرحله شامل دسترسی به داده منابع مختلف و گاهی ناهمگون. این منابع اغلب بر روی سکوی‌های مختلف بوده و می‌تواند بخشی از سیستم اطلاعاتی مشتریان باشد [۲۴].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...