› p

 

 

 

اول

 

هوش معنوی

 

۳۹۸/۰

 

۱۵/۰

 

۳/۱۹

 

۰۰۰۱/۰

 

۳۹۸/۰

 

۳/۴

 

۰۰۰۱/۰

 

 

 

دوم

 

هوش معنوی
سلامت روان

 

۴۴۴/۰

 

۱۹/۰

 

۵/۱۲

 

۰۰۰۱/۰

 

۳۲۱/۰
۲۱۲/۰-

 

۳/۳
۲/۲-

 

۰۰۱/۰
۰۲/۰

 

 

 

با توجه به جدول فوق می توان متوجه شد که رگرسیون بین هوش معنوی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی تا دو گام پیش رفته است و داده های جدول فوق نشان می دهد که نسبت F و سطح معناداری آن در مرحله اول بیانگر اثر معنادار متغیر هوش معنوی در معادله رگرسیون است. در این مرحله اثر رگرسیون (۳/۱۹ F=) به دست آمده که در سطح معناداری (۰۰۰۱/۰) معنادار می باشد و ضریب تعیین محاسبه شده بر اساس این متغیر (۱۵/۰) است، یعنی این متغیر ۱۵ درصد واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کند.
نسبت F و سطح معناداری آن در مرحله دوم بیانگر اثر معنادار متغیر هوش معنوی و سلامت روان در معادله رگرسیون است. در این مرحله اثر رگرسیون (۵/۱۲ F=) به دست آمده که در سطح معناداری (۰۰۰۱/۰) معنادار می باشد و ضریب تعیین محاسبه شده بر اساس این متغیر (۱۹/۰) است، یعنی این متغیرها ۱۹ درصد واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کنند.با توجه به نتایج می توان متوجه شد که متغیر هوش معنوی نسبت به دیگر متغیر پیش بینی کننده قوی تری برای عملکرد تحصیلی می باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری:
خلاصه پژوهش
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر هنرستانهای شهر مرودشت بوده جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر هنرستان های شهر مرودشت که تعداد آنها در سال ۱۳۹۳ برابر با ۱۸۰۰ بوده و نمونه آماری بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای ۱۵۰ نفر انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های هوش معنوی بدیع و همکاران (۱۳۸۹) و سلامت روان(GHQ) توسط گلدنبرگ (۱۹۷۲) و برای سنجش عملکرد تحصیلی از نمره معدل سه ماهه اول سال تحصیلی دانش آموزان استفاده شد و هر دو پرسشنامه از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار هستند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون به روش گام به گام استفاده شده است. .که نتایج در زیر مورد بررسی قرار می گیرد .
بحث و نتیجه گیری
فرضیه اصلی:
بین سلامت روان و هوش معنوی با عملکرد تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد
. همان گونه که در جدول جدول ۴-۴ مشاهده می شود مقادیر ضرایب همبستگی معنادار شدهاند، لذا بین سلامت روان با عملکرد تحصیلی رابطه معکوس و معنادار و بین هوش معنوی با عملکرد تحصیلی رابطه مستیقم و معناداری وجود دارد. این تحقیق با تحقیقات، حسن جعفری .(۱۳۹۳) همخوانی دارد.
فرضیه فرعی پنجم:
هوش معنوی و سلامت روان به طور معناداری قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی می باشند.
با توجه به جدول جدول ۴-۹ می توان متوجه شد که رگرسیون بین هوش معنوی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی تا دو گام پیش رفته است و داده های جدول فوق نشان می دهد که این متغیرها ۱۹ درصد واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کنند. با توجه به نتایج می توان متوجه شد که متغیر هوش معنوی نسبت به دیگر متغیر پیش بینی کننده قوی تری برای عملکرد تحصیلی می باشد. این تحقیق با تحقیقات، شراره خدابخشی(۱۳۹۳) همخوانی دارد.
در تبیین این دو فرضیه می توان گفت همه روزه شمار افرادی که باور دارند معنویت راه درمان روان و درماندگی روانی آنها می باشد و متخصصینی که برای درمان بیماریهای روانی و ارتقای بهداشت روان بر باورها و رفتارهای معنوی توجه دارند، افزوده می شود. همین امر باعث شده که سازمان بهداشت جهانی اخیرا انسان را موجودی زیستی روانی اجتماعی و معنوی تعریف کند. در راستای این جهت گیری معنوی و به موازات بررسی رابطه دین و معنویت و دیگر مولفه های روانشناختی مثل سلامت روان گروهی در صدد تعریف مفاهیمی جدید در ارتباط با دین و معنویت بوده اند. برای مثال مفاهیم سلامت معنوی، بهزیستی معنوی و … در آستانه ی هزاره ی سوم به ادبیات آکادمیک روانشناسی اضافه شده اند. با پیشرفت صنعت و فنآوری جدید و مشکلات مربوط به آن، اختلالات و بیماریهای روانی همانند مشکلات جسمانی افزایش چشمگیری یافته اند. اخیرا روانشناسان سازهای را به عنوان عامل مهم تاثیرگذار بر سلامت روان به نام هوش معنوی معرفی کرده اند که توجه و علاقه ی جهانی را برانگیخته است. هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از تواناییها و ظرفیتها ومنابع معنوی است که کاربست آنها موجب افزایش انطباق پذیری و در نتیجه سلامت روان افراد می شود. با توجه به اینکه هوش معنوی یک سازه ی جدید است تحقیقات تجربی موجود در این زمینه اندک می باشد. فشارها و تنشها ممکن است به خودی خود باعث اضطراب نشوند بلکه تعامل بین فشارهای مختلف و نحوه ی ادراک فرد از محیط و واکنش وی به آنها است که می تواند سلامت روانی فرد را به خطر بیاندازد. بنا بر این آسیب پذیری در مقابل تنش و مشکلات مختلف باعث ابتلا به انواع مشکلات روانشناختی و درهم ریختن سلامت روان میگردد هوش معنوی باعث میشود تا از اطلاعات معنوی در حل مشکلات روزانه استفاده شود و در نتیجه باعث سازگاری فرد میشود. از دیدگاه واگان هوش معنوی یکپارچهکنندهی زندگی درونی و معنوی با زندگی بیرونی و محیط کار است و داده های تحقیق حاضر نیز تاییدکنندهی رابطه هوش معنوی و کاهش مشکلات و مسایل بیرونی و اجتماعی است و میتوان گفت که هوش معنوی مکانیسمی است که توسط آن کیفیت زندگی افراد، بهبود  می یابد. شناسایی انتخابهایی که در بهزیستی روانشناختی و رشد سلامتی کل بشر نقش دارند، امری لازم است.
فرضیه فرعی اول:
بین ابعاد سلامت روان با عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد.
همان گونه که در جدول جدول ۴-۵ مشاهده می شود مقادیر ضرایب همبستگی معنادار شدهاند، لذا بین مولفه های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی با عملکرد تحصیلی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم:
ابعاد سلامت روان به طور معناداری قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی می باشند.
با توجه به جدول جدول ۴-۷ می توان متوجه شد که رگرسیون بین ابعاد سلامت روان با عملکرد تحصیلی تا یک گام پیش رفته است و داده های جدول فوق نشان می دهد که این متغیر ۱۴ درصد واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج می توان متوجه شد که متغیر افسردگی نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای عملکرد تحصیلی می باشد.
در تبیین این دو فرضیه می توان گفت: استرس و اضطراب یکی از عواطفی است که برای حفظ بقای جانداران لازم است؛ یعنی باعث می شود هوشیار و گوش به زنگ باشند تا بتوانند از خطرات محیط اجتناب کنند. بسیاری از رفتارهای خطرجویانه مثل رانندگی های پرسرعت، پرش از ارتفاع، موج سواری، پرواز با کایت ممکن است تا حدی به دلیل کم بودن اضطراب در فرد باشد. در شرایطی که محیط زندگی امن است، مثل زندگی امروز ما که در خانه ی امنی در شهر یا روستا، زندگی می کنیم و خطرات محیطی مثل حمله جانوران تهدیدمان نمی کند، اضطراب برای حفظ عملکرد روزانه مثل بیدار شدن از خواب برای رفتن به مدرسه یا سرکار، تنظیم وقت برای قرارهای کاری، به موقع رسیدن به اتوبوس یا هواپیما و نیز افزایش انرژی جهت انجام تکالیف، پروژه ها و … لازم است؛ بنابراین برای آنکه فرد رفتارهای مناسب را برای درس خواندن داشته باشد لازم است اضطراب متناسبی داشته باشد تا سر وقت از خواب بیدار شود، وقت برای انجام تکالیف بگذارد و با بی خیالی دنبال کارهای دیگر نرود و شب هم تا وقتی تکالیف را انجام نداد، نخوابد. وقتی انسان در حد طبیعی اضطراب دارد، خون رسانی و فعالیت مناطق خاصی از مغز که با توجه، تمرکز و یادگیری ارتباط دارد بیشتر و بهتر می شود، اما وقتی اضطراب شدید و نامتناسب باشد، تأثیر بسیار بدی بر عملکرد تحصیلی او می گذارد؛ یعنی موقع یادگیری، توجه و تمرکز ندارد، بیقرار است، نمی تواند تکالیف را شروع کند یا به پایان برساند، توانایی او در فراخواندن مطالب از حافظه و استفاده از آن ها موقع آزمون و امتحان کاهش می یابد، شب ها نمی تواند خوب بخوابد و همین بی خوابی توجه و تمرکز او را پایین می آورد.همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که با کاهش ،اختلال خواب و اضطراب، معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی بیش تر می شود که با مطالعه دلیر و همکاران، مطالعه رفعتی و همکاران و مطالعه.خاقانی زاده وهمکاران همخوانی دارد و مطالعات نشان می دهند که نوجوانان فشار های روانی خود را به شکل شکایات جسمی نشان می دهند. علایم اضطراب با تخریب حافظه و عملکرد شناختی فرد همراه است که آن نیز به نوبه خود می تواند منجر به کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموز شود
فرضیه فرعی دوم:
بین ابعاد هوش معنوی با عملکرد تحصیلی رابطه وجود دارد.
همان گونه که در جدول جدول ۴-۶ مشاهده می شود مقادیر ضرایب همبستگی معنادار شدهاند، لذا بین مولفه های تفکر کلی و بعد اعتقادی و پرداختن به سجایای اخلاقی با عملکرد تحصیلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم:
ابعاد هوش معنوی به طور معناداری قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی می باشند.
با توجه به جدول جدول ۴-۸ می توان متوجه شد که رگرسیون بین ابعاد هوش معنوی با عملکرد تحصیلی تا یک گام پیش رفته است و داده های جدول فوق نشان می دهد که این متغیر ۱۷ درصد واریانس متغیر عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج می توان متوجه شد که متغیر تفکر کلی و بعد اعتقادی نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای عملکرد تحصیلی می باشد.
آموزش و پرورش ، به عنوان اولین مرحله از آموزش همگانی نقش و رسالتی عظیم در پرورش و شکوفایی استعداد و قابلیت های بالقوه دانش آموزان بر عهده دارد. همچنین، این دوره به لحاظ تاثیر بر کسب مهارت های فردی، اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان در مرحله ها بعدی و ایجاد پایه و اساسی استوار در توسعه و پیشرفت کشور از اهمیت بالایی برخوردار است و بی شک دوره متوسطه(هنرستان) از حساس ترین و مهمترین مقطع های تحصیلی در نظام آموزش و پرورش رسمی هر کشوری محسوب میشود. در این فرایند معلمان به عنوان عامل اصلی نظام آموزشی محسوب میشوند که نقشی اساسی در تسهیل فرایند یاددهی و یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان و پیشبرد تحقق هدفها و رسالتهای نظام آموزشی و اثربخشی آن ایفا میکنند. بنابراین، هر چه معلمان از قابلیت و توانایی بالاتری برخوردار باشند بهتر میتوانند نظام آموزشی را در رسیدن به هدفهای والای خود یاری داده و کارآمدی و اثر بخشی نظام آموزشی را تامین کنند. بدین جهت لازم است تا به قابلیت حرفهای معلمان به عنوان اساسی ترین و مهم ترین عنصر موفقیت دانش آموزان و دست یابی نظام آموزشی به هدف های خود توجه کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...