کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



فَاِنُّنی عَمیــــــدٌ
وَیْحی اَنَا الشـَریدُ
وَیْحی اَنَا اَلفَریــدُ
وَیْحی اَنَا الْفَقـــیدُ
(راغب اصفهانی؛ ۱۹۶۱: ۱۹۶)

ترجمه
۱-ای سپیده دم به من بپیوند زیرا من تکیه گاهم.
۲- ای وای برمن که من رانده شده ام ای وای بر من که من آواره ام.
۳- ای وای بر من که من در رنج افتاده ام ای وای بر من که تنهایم.
۴- ای وای بر من که از بین رفتم ای وای بر من که گم شدم.
شاعر با آوردن ۶ بار (ای وای بر من) خود را نفرین می کند که اذهان را متوجه این امر می کند که شاعر پایبند به (ای وای بر من) در ابتدای هر مصراع که لازم است تکرار شود و بیاید، بدون شک هر عبارتی از آن در گسترش افق متن سهیم است که دربردارنده معنای درد و فغان و گریه و زاری است، او با اشک های فراوان بر خویشتن می گریدو با آتشی سوزان درد می کشد به سبب آنچه که عشقش برای سحر در درونش برجای گذاشته است، شاید تکرار این صیغه هماهنگ است با جایگاه گریه و زاری و توسلی که شاعر از معشوقه اش احساس می کند. این صیغه دعایی تکرار شده یک هم آوایی موسیقیایی تنگاتنگ ایجاد می کند که شور و هیجان شاعر را با خود به دنبال دارد.
ابو العتاهیه (وفات ۲۱۱ هـ ) هم زمانی که در زندان هارون الرشید بود برای خود مرثیه خوانی می کند با صیغه (ای وای) می گوید:

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 

 

۱-أیا وَیْحَ قَلْبی مِنْ نَجِیَّ الْبـــلابِلِ،
۲- أیا وَیْحَ نَفْسی، وَیْحَها، ثُمَّ وَیْحَها
۳- وَ یا وَیْحَ عَینی قَدْ أَضْرَّبَها الْبُکا،
۴- ذَرینی اَعْلَلْ نَفْســیَ الْیَومَ، اِنَّها
  وَ یا وَیْحَ ساقِیَ مِنْ قُروُح السَّلاسلِ
اَلْم تَنْجَ یَوْماً مِنْ شِباکٍ الحَبـــــائِلِ
فَلْمُ یُغْنِ عَنْها طِبُّ مافِی الْمـَـکاحِلِ
ینَهُ رَمْسِ فی ثَری وَجَنـــــــــادلِ
(ابو العتاهیه؛ ۱۴۲۷: ۳۳۹)

ترجمه
۱-ای وای بر قلب من از نجات یافته بلاها و شدت غم و غصه ها و ای وای بر ساق پای من از زخم های زنجیرهای بسته شده به پاهایم.
۲- و ای وای بر من، وای بر آن، پس وای بر آن، آیا یک روز از شبکه های دام ها نجات نیافت.
۳- ای وای بر چشمان من که گریه آنرا دچار ضرر و زیان کرد که داروی موجود در سرمه برای آن بی فایده بود.
۴- مرا واگذارید تا امروز خود را درمان کنم که او در گرو قبر است و در میان خاک و صخره ها.
شاعر ابیات خود را با نفرین خود و صیغه (ای وای)آغاز می کند که آنرا ۶ بار تکرار کرده است و این تکرار در کنار ندا بیانگر موسیقی تأکید است که شاعر می خواهد از خلال آن جایگاه خود را مشخص کند علاوه بر این که این تکرار برای این صیغه دعایی به متن یک پیوستگی و انسجام می بخشد و همزمان بیانگر احساس سرکشی است به درد که بر شاعر مسلط شده است. شاعر در یافته است که اسلوب تکرار به آبرویش خدمت کرده است، زیرا یک وسیله اساسی برای تأثیر است، و این تأثیری که شاعر در پی محقق ساختن آن در فرد گیرنده است همان ابزاری است که از طریق آن می تواند جایگاه و حالت درونیش را که با آن مشخص می کند بنابراین لفظ دعای (ای وای) را به اعضاء و اندامها ربط می دهد(قلب ودرون وپا و چشم) اقدامات جلب توجه کردن در کنار جانب درونی در اسلوب تکرار یک عملیات مهم است و با این دلالت درونی در تکرار نتیجه یک احساس نابودی و شکست در جهت رضایت خلیفه است بنابراین دشمنی لفظی برضد خود با نفرین تکیه می کند.
ابو تمام (وفات ۲۲۹ هـ ) هم خود را از طریق این ابیات نفرین می کند و می گوید:

 

 

۱-لَعَنَ اللهُ مُقُلَهَ جُعِلَ الْاَمُر   اِلیها فَفارَقَتْ مُقْلتَیِکا(ابو تمام؛ ۱۴۲۷: ۲ / ۲۸۸)

ترجمه
۱-خداوند لعنت کند چشمانی که کار به او واگذار شد و از چشمان تو جدا شد.
شاعر چشمان خود را نفرین می کند که غم و درد و رنج برای او جمع شده است، لعنت را بر آن فرو می فرستد که همراه است با جدایی از چشمان معشوقه در زیباترین صورت.
شاعر، چشم را مشخص کرده که آنرا نفرین کند و هیچ رحم و دلسوزی از طریق تصویر شعری نسبت به آن روا ندارد که بیان کننده احساسات او در زمینه دوری است تا فکر و معنا دارای بیشترین تأثیرگذاری در درون فرد گیرنده باشد و حضوری باشد در ذهن او، با این کار لفظ لغت دارای اثر عمیقی و تحریک احساسات خواهد شد.
ابوتمام خود را نفرین می کند زیرا از طرف معشوقه اش ذلیل شده است و می گوید:

 

 

 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 08:24:00 ب.ظ ]




مجنون
راوی داستان دانای کل است. داستان در مورد پیرمرد و پیرزنی است که پس از سال ها زندگی مشترک دچار یکنواختی و روزمرّگی شده اند و هر کدام در دنیایی که در ذهنشان برای خود ساخته اند زندگی می کنند. زن باور دارد که هر روز قبل از غروب خورشید، خروسی بلوری و زیبا بر روی تپّه شروع به آواز خواندن می کند. پیرمرد که فکر می کند زن خیالاتی شده به او می گوید آن خروس مرگ است و این که او نباید زودتر بمیرد و پیرمرد را تنها رها کند. آنها به مرور خاطرات زندگی مشترکشان می پردازند. در روز عروسی آن ها وقتی پیرمرد در کنار درشکه چی نشسته بود و منتظر بود تا همسرش بیاید، به درشکه چی گفت که آن ها مثل لیلی و مجنون هستند و عاشق یک دیگرند. درشکه چی با شنیدن آن حرف کتاب لیلی و مجنون را به پیرمرد می دهد تا بفهمد که لیلی و مجنون واقعی چه کسانی بودند. از آن روز تا حالا پیرمرد در اوقات فراغتش مدام آن کتاب را مطالعه می کند و معتقد است که فقط مجنون قضیه زندگی را فهمید و نه هیچ کس دیگر. آن شب هوا بسیار سرد می شود و برف همه جا را می پوشاند. زن که به خاطر سرمای زیاد نگران گل محبوبه ی شب است مدام پشت پنجره می رود و به خروس بلوری و محبوبه ی شب نگاه می کند. ولی مرد در فکر این است که فقط قضیه را مجنون فهمید و نه کس دیگر.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
آنا
داستان دختری است به نام آنا که از زبان خواهرش روایت می شود. آنا بیماری سختی داشت که پزشکان ایران قادر به درمان آن نبودند. آنا و راوی (خواهرش) ناچار برای مداوا به خارج از کشور می روند. پدر و مادر آن ها در ایران در انتظار شنیدن خبرهای خوب هستند. مادر مدام در حال دعا کردن است ولی پدرشان فقط شاهنامه می خواند و به رستم و سهراب می اندیشد. آنا دختری مهربان و زود رنج است که در هوای ابری لندن احساس تنهایی و غربت می کند. پزشک معالج او، دکتر گرین که مرد خون گرمی است قصد دارد مغز استخوان راوی را به آنا پیوند بزند ولی با دیدن آزمایشات قبل از عمل از این کار منصرف شده و غیر مستقیم به آنا می فهماند که دیگر فرصتی برای زنده ماندن ندارد. از آن جایی که نزدیک عید است آن دو در حین قائم باشک بازی در پارک روبه روی بیمارستان بوته ای را پیدا می کنند. که به نظر آن ها حاجی فیروز می آید. آنا می خواهد که از آخرین لحظات عمرش استفاده کند، او تصمیم می گیرد با کمی کاغذ و قیچی کلاه حاجی فیروز را درست کند و از خواهرش می خواهد کمی شاخه و برگ درختان را برای چهارشنبه سوری بیاورد. آنا دوست دارد در ایران بمیرد. زیرا معتقد است ریشه اش آن جاست.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
آوار
راوی داستان دختری است که دانشجوی رشته دندانپزشکی است. او به محض شنیدن خبر زلزله ی رودبار از رادیو به دانشگاه رفته و از آن جا به محل زلزله اعزام می شود. پدر و مادر او نیز اصرار دارند که او باید حتماً برای کمک به مجروحان به آن جا برود. راوی به توصیف اوضاع و احوال شهر رودبار می پردازد. او که در گذشته یک بار به آن شهر رفته بود آن شهر را با خاک یکسان می یابد و بعد از مدتی صدای پچ پچی از زیر زمین می شنود و از مردان محلّی می خواهد تا آن منطقه را با بیل هایشان بکنند. پس از ساعت ها وقتی همه نا امید شده بودند و فکر می کردند کسی آن پایین نیست راوی پیرمردی که با عروسش در زیر در چوبی زیر آوارها گیر افتاده بود را پیدا می کند. پیرمرد پسر جوانی داشت که به جبهه رفته بود و اسیر شده بود و حالا پس از سال ها اسارت در حال بازگشت به ایران بود. پیرمرد مدام بر سر می زد و مویه می کرد، او نگران این بود که وقتی پسرش آمد به او چه بگوید و چگونه او را از مرگ همسرش آگاه کند.
راوی جنازه ی آن زن را کنار رودخانه می برد. جایی که همه ی جنازه های کوچک و بزرگ را آن جا می بردند و آرام آرام می شستند.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
فصل خواب های آشفته
راوی داستان پسر جوانی است که مدّت ها عاشق دختری به نام ایران بود و آن دو قرار بود با هم ازدواج کنند. ولی یک سال پیش ایران در اثر بیماری سختی می میرد و راوی تنها می شود. راوی مادر و پدرش را از دست داده و با مادر بزرگ پیرش زندگی می کند. او بعد از مرگ ایران شب ها خواب های آشفته می بیند. او خواب می بیند که پدر و مادر و ایران (معشوقش) یک صدا به او می گویند بیا تا برویم. ولی او نمی پذیرد و فرار می کند. آن ها به دنبال او می آیند تا او را ببرند ولی او با سرعت می دود و هراسان از خواب بیدار می شود.
راوی این خواب ها را برای مادربزرگش تعریف می کند. او هم می گوید که او برای حل این مشکل باید به سربازی برود تا در آن جا تبدیل به مردی قوی شود.
فصل زمستان است. راوی به پارک نزدیک خانه که محلّ همیشگی قرار او با ایران بود می رود. در پنجاه متری پارک پل هوایی وجود داشت. او در بالای پل پسر جوانی را می بیند که قصد خودکشی دارد و می خواهد خودش را پایین بیاندازد. ساعت ها می گذرد و بالاخره پسر تصمیم می گیرد از بالای پل بپرد ولی حین پریدن می ترسد و از کارش پشیمان می شود. او که با دستانش نرده های آهنی پل را گرفته، سعی می کند خودش را بالا بکشد. تمام تلاشش را می کند ولی دستانش خسته می شود و می افتد. جمعیّت دور جنازه جمع می شوند و

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

با صدای بلند گریه می کنند. باران شروع به باریدن می کند او هم به خانه برمی گردد.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
چرکس
راوی دانای کل است و داستان در مورد زنی روس به نام چرکس است. او که از اشراف زادگان روسیّه است قبل از انقلاب روسیّه زندگی بسیار خوب و مرفهی داشت. مدام در مهمانی ها و اپراها و … بود. ولی بعد از شدّت گرفتن اعتراض نسبت به تزارها و بمباران های شدید شهرشان و وخیم شدن اوضاع، پدرش او را مجبور می کند تا با پسر عمویش صابر ازدواج کند. صابر او را به ایران می برد. صابر که بازیگر تئاتر بود و پس از مدّتی وارد جریانات سیاسی می شود و برای کارگرها سخنرانی می کند. صابر عاقبت توسّط کارگرها کتک مفصّلی خورده و مجبور می شود از تهران به سمت انزلی برود. آن ها سال ها در انزلی زندگی می کنند. پس از مرگ صابر چرکس که هیچ فرزندی ندارد تنهای تنها می شود. او اکنون در انزلی سرایدار باغ بسیار بزرگ و زیبایی است و آن را بهشت روی زمین می داند ولی صاحب باغ قصد فروش آن را دارد. او که از روسیّه به ایران آواره شده بود از دوباره آواره شدن می ترسد. او هر روز ظرف هایش را که اسم خانوادگی اش روی آن ها نوشته شده است بیرون می آورد و به یاد گذشته ی شیرینش می افتد. چرکس در عین حال با نگرانی و دلهره بسیار آرزو می کند که صاحب خانه از فروش باغ منصرف شود.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
نگاهی مهربان
راوی داستان زنی است که به خواهش مادرش همراه با همسرش به آشوراده جزیره ای در دریای خزر می رود.
آشوراده جزیره ای است که کم کم در حال فرو رفتن در آب است. مادر راوی که این مطلب را می شنود به او زنگ می زند و از او می خواهد که به آن جا برود و هر چیزی را که فکر می کند خاطره انگیز است و او را یاد گذشته ها می اندازد، بیاورد. راوی و همسرش هر دو دوران کودکیشان را در آشوراده گذرانده اند. همسرش مردی ساکت و بی تفاوت است که مدام غر می زند و از آمدن به آن سفر اکراه دارد. آن ها به ترکمن صحرا می رسند. سپس سوار قایق می شوند و به سمت آشوراده حرکت می کنند. بعد از رسیدن همه ی خاطرات دوران کودکی برای آن ها زنده می شود. مسجد روستا، مدرسه، مغازه ها، آقای احمدی که اذان می گفت. بازی های آن دوران همه و همه تأثیر بسیار عمیقی بر هر دو آنها مخصوصاً همسرش دارد. آن ها می بایست شب به ترکمن صحرا برگردند. ولی همسرش که در ابتدا از آمدن ناراحت بود التماس می کند که بمانند. موقع بازگشت همسر راوی بسیار متحوّل می شود و بر خلاف همیشه با نگاهی مهربان و عاشقانه به راوی می نگرد.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨
بوی علف باران خورده
راوی دختر جوانی است که پدرش در کودکی آن ها را ترک کرده و مادرش از آن جایی که عاشق پدرش بوده و نمی توانسته رفتن او را تحمّل کند، خودش را دار می زند. پس از آن «پیر دختری» به نام آذر مسئولیّت نگه داری او را بر عهده می گیرد. آذر زنی «وسواسی» و حسّاس و «گوشت تلخ» است. در واقع او زبانش تلخ است و مدام ایراد می گیرد. آذر تصمیم دارد به مراسمی برود و تا صبح نیاید. او هر چقدر به راوی اصرار می کند که با هم بروند او نمی پذیرد. راوی زنی ترسو و مضطرب است. با رفتن آذر ترسی عجیب او را فرا می گیرد. در خیالش می بیند که صبح شده و زنی پشت در است و مدام زنگ می زند. او که فکر می کند آذر برگشته در را برایش باز می کند ولی آن زن آذر نیست. او بسته ای در بغل دارد که هرگز از خودش جدا نمی کند و می گوید که آن بسته عشق است. او از راوی می خواهد تا مانند لیلی و شیرین عاشق شود و به او می گوید عاشقی سر نترس می خواهد و به در دسرش می ارزد و او نباید مثل آذر که تمام عمرش را صرف خیّاطی کردن کرده و پیر شده است باشد. زن بلافاصله بعد از گفتن این سخنان ناپدید می شود و فقط بوی علف باران خورده از او به جا می ماند. صدای زنگ در می آید. آذر برگشته است.
مسائل زنان¨ مسائل عاطفیx
مسائل اجتماعی و فرهنگی¨ مسائل سیاسی¨

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

جدول و نمودار

جدول ۹٫ دسته بندی موضوعی آثار فروغ حمیدیان

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ب.ظ ]




«المؤمن أصدق علی نفسه من سبعین مؤمناً علیه»[۱۷۳]؛ «مؤمن در تصدیق نفس خود از هفتاد مؤمن صادق تر است.»
در گناهان مستور، حکومت حق تجسّس ندارد. در گناهان آشکار نیز اصول دیگری هم چون نهی از سوء ظن و حمل بر صحت نمودن عمل مسلمان، مأمورین دولتی را با محدودیت روبه رو می کند. نهی مسلمانان از سوء ظن به یکدیگر به این معناست که هر کسی باید به حال خود واگذاشته شود و بدگمانی و تهمت موجب شروع تحقیق و تفحص در زندگی وی نگردد. در واقع ترتّب دو مقوله نهی از سوء ظن و نهی از تجسّس در قرآن، می فهماند که تجسّس محصول سوء ظن است. بنابراین مسلمانان نباید به یکدیگر سوء ظن داشته باشند و حتی در صورتی که سوء ظن حاصل شد نباید بدان ترتیب اثر داده و تجسّس کنند. جصاص از مفسّران قرآن، سوء ظنِ منع شده در قرآن را سوء ظن به مسلمانان بدون سبب می داند.[۱۷۴] به همین جهت قاضی ابی یعلی معتقد است که اگر مرد و زنی را با هم در محل عبوری مشاهده کردید و امارات مشکوکی در بین نبود، نباید هیچ گونه اعتراض زبانی و عملی به آنان صورت گیرد و هم او می گوید به صرف تهمت و بدگمانی نمی توان کسی را برای ترک نماز و روزه مؤاخذه نمود.[۱۷۵] نکته قابل توجه آن که در قرآن کریم برخی از ظنون گناه معرفی شده است و نهی از ظنون، مطلق نیست بلکه بسیاری از ظنون مورد نهی واقع شده اند. شاید این نکته دلالت بر آن دارد که در مسائل اخلاقی و شخصی و جرایم مربوط به حق الله، حسن ظن لازم است ولی در مسائل مهمی چون مسائل حق الناس یا حق عمومی، ترتیب اثر دادن به ظنون و مراقبت و هوشیاری در مورد مظنون ضرورت دارد.[۱۷۶]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

ج) ممنوعیت نمیمه و غیبت:

نمیمه یعنی بیانی که خواه با زبان، خواه به صورت مکتوب و خواه به صورتهای دیگر همانند ایما و اشاره و رمز در حق دیگری گفته می شود. نمیمه متضمن اظهار عیب یا نقص در مورد دیگری است به گونه ای که سبب کراهت خاطر و ناراحتی وی می شود. سبب نمیمه ممکن است وجود یک نیت سوء در شخص مرتکب به منتسب الیه باشد یا اظهار حب و دوستی به مخاطب یا حتی تفرج یا فضولی کردن در امور منتسب الیه باشد. شهید ثانی می گوید: حقیقت نمیمه عبارت است از افشاء و هتک سرّی که دارنده ی آن، افشای آن را بر دیگران روا نمی داند.[۱۷۷]

۱- آیات:

آیه اول سوره همزه: )وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ(؛ «وی بر هر عیب جوی غیبت کننده ای.» همزه به معنای کسی است که بسیار بدون جهت به دیگران طعنه می زند. و عیب جویی و خرده گیری می کند که در واقع عیب نیست و (ها، میم، زاء) به معنی شکستن است و کلمه «لمزه» به معنای غیبت است پس همزه و لمزه هر دو به یک معناست.[۱۷۸] غیبت وجه مشدّد و شدیدترین قسم نمیمه به شمار می رود.[۱۷۹]

۲- روایات:

در وسایل الشیعه از زبان ابوذر منقول است که پیامبر۶ به وی وصیت کرده است: «ای اباذر، از غیبت کردن برحذر باش که همانا غیبت، شدیدتر از زناست. اباذر می گوید: پرسیدم چرا؟ پیامبر۶ فرمودند: زیرا شخص زناکار چه بسا ممکن است توبه کند و توبه اش نیز مقبول حق قرار گیرد، اما غیبت، بخشیده نمی شود مگر آن که کسی که از او غیبت شده، ببخشد. اباذر می گوید: پرسیدم ای پیامبر غیبت چیست؟ پاسخ دادند: یعنی اینکه پشت سر برادرت حرفی بزنی که او خوشش نمی آید. گفتم حتی اگر آن حرف حقیقت داشته باشد؟ فرمودند: بدان که اگر شخصی را به گونه ای یاد کنی که در خصوص او صدق می کند مرتکب غیبت شده ای، اما اگر آنچه گفته ای در خصوص او صادق نباشد مرتکب بهتان شده ای».[۱۸۰]
از قول اخفش نقل شده است که منظور از تجسّس، کنکاشها و پی گیریها در امور پنهانی وسایل خصوصی مردم است.
پیامبر اکرم۶ می فرمایند: «غیبت نکردن نزد خدای عزّوجل، محبوبتر از ده هزار رکعت نماز مستحبی است.[۱۸۱]
مرحوم شیخ الفقها و آیت الله انصاری در کتاب مکاسب[۱۸۲] فرموده است: پروردگار، مؤمن را برادر مؤمن قرار داده و حیثیت و آبروی وی را به منزله گوشت بدن او فرض قرار داده است و هتک حیثیت مؤمن و تجاوز به شخصیت او را (از راه غیبت و افشای لغزشها و گناهان پنهانی) چونان خوردن گوشت بدن برادر مرده مؤمن قرار داده و عدم آگاهی شخص (مغتاب عنه) را که در غیابش حیثیت و آبرو و شخصیت او مورد تجاوز بی رحمانه برادر افشاگر و غیبت کننده اش قرار گرفته، به مثابه حالت مرگ وی تلقی نموده است.

د) ممنوعیت اشاعه فحشا و هتک ستر:

اسلام نه تنها دولت و اشخاص ثالث را از ورود به حریم خصوصی انسانها منع کرده است، بلکه به تک تک انسانها نیز دستور داده است که از افشای امور و مسائلی که نوعاً برای دیگران فاش نمی شود و نوعاً کتمان آنها برتر از ابراز آنها تلقی می شود خودداری کنند.

روایات:

از پیامبر گرامی اسلام۶ منقول است:
«مَن اذاع الفاحشه کمَن مبتدئها»؛[۱۸۳]
«همانا کسی که اشاعه فحشا می کند همانند کسی است که آن را به وجود آورده است.»
حضرت علی۷ در نهج البلاغه فرموده اند: بدترین مردم کسی است که لغزشها و خطاهای دیگران را مورد عفو و بخشش قرار ندهد و عیوب پنهانی آنها را نپوشاند.[۱۸۴]
امام صادق۷ در مورد فاش کردن اسرار می فرمایند: «آنکه حدیث ما را فاش کند ما را نه به خطا، بلکه به عمد کشته است».[۱۸۵]
و در این زمینه فرموده است: کسی که اسرار دیگری را مورد کنکاش و پی جویی قرار دهد خداوند اسرار خود او را برملا خواهد ساخت.[۱۸۶] حیثیت و أعراض و اسرار مسلمانان و صیانت و حفظ آبروی مسلمانان چیزی است که در اسلام بسیار بر آن تأکید شده است و به هیچ کس اجازه داده نشده است که در امور پنهانی مردم و اسرار و معایب و لغزشهای ایشان به تجسّس و کنکاش پرداخته و بدتر از آن بین مردم انتشار دهد زیرا بر اساس این دو اصل مهم یعنی عدم تجسّس و عدم انتشار و افشاء است که زندگی توده ها و امنیت و آسایش خاطر آنها در فعالیتها و کوششهای روزمرّه زندگی بنیان گذاری شده است. از مجموع روایات اسلامی و تفسیرهای آنها چنین برمی آید که افشا برخی مسائل خصوصی حتی با رضایت دارنده حریم خصوصی مجاز نیست زیرا اشاعه فحشا محسوب می شود. همچنین است افشای مسائلی که به ستر عورت انسان مربوط می شود زیرا حفظ عورت از واحبات است. صاحب جواهر در توصیف انسان عادل تعبیری به کار برده است که ذکر آن در این مقام بجا به نظر می رسد:
«عادل کسی است که عیبها و لغزش های خود را می پوشاند تا دیگر مسلمانان نتوانند بر آن اطلاع یابند و نه کسی که هیچ عیب و لغزشی نداشته باشد. بله بهتر آن است که عیبی در او نباشد و لغزشی از او سر نزند، اما اگر عیب یا لغزشی باطناً از او سر بزند بر او واجب است که آن را از دیگران بپوشاند. زیرا مظهر فاسق می شود به دلیل این که «اشاعه فحشا ممنوع است و ستر عورت واجب.»[۱۸۷]
منع اشاعه فحشا تا حد زیادی به آثار اجتماعی هتک ستر توجه دارد، امّا وجوب پوشاندن عیبها و لغزشهای خود از دیگران و به عبارت دیگر وجوب ستر عورت (به مفهوم اعم کلمه) امری است که امروزه در بحث حریم خصوصی به عنوان یکی از حقوق بشر از آن به لاینفک بودن یاد می شود؛ امری که جدا از آثار اجتماعی هتک ستر در صدد دفاع از کرامت انسان بوده، مانع از آن است که انسان خود بر ضد کرامت خویشتن اقدام کند. نیز حکومت اسلامی وظیفه ای در افشاء و اثبات و مجازات اعمال شخصی و خصوصی افراد تا آنجایی که مربوط به خود شخص می شود ندارد حتی اگر مرتکب عمل ممنوع و گناهی شود تا انعکاس اجتماعی پیدا نکرده و جامعه در معرض آسیب دیدن آن قرار نگرفته حکومت باید از تجسّس و کشف موضوع خودداری کند.[۱۸۸] با این دیدگاه به نظر می رسد که گناهانی که انسان در خفا و خلوت خود انجام داده بایستی بین او و خدای خود پنهان بماند. برای مثال در کتاب حدود در باب اقرار به زنا که پیامبر۶ آن فرد زناکار را از اقرار به زنا باز داشت و با سؤالهایی می خواست او را از اقرار به زنا منصرف کند مؤید همین مطلب است و شاید فلسفه ۴ بار اقرار به زنا هم همین باشد که افراد به راحتی گناهانی را که در خفا انجام داده اند آشکار نسازند تا اینکه قبح آن گناه از بین برود.

ه‍ ) ممنوعیت سَبّ و هجو و قذف:

 

۱- معنای لغوی سَبّ:

سَبّ در لغت به معنی دشنام دادن (الشتم) یا دشنام دادن سخت (الشتم الوجیع) آمده است.[۱۸۹]

۲- معنای فقهی سبّ:

فقها در قسمتی که مربوط به حدّ قذف است (کتاب الحدود) به بحث سبّ النبی پرداخته اند و یا در کتاب مکاسب محرّمه شیخ انصاری به سَبّ مؤمن پرداخته شده است. به نظر می رسد در کتابهای فقهی بیشتر به مصادیق سبّ پرداخته شده است تا اینکه به معنا و مفهوم سبّ به عنوان بحثی جداگانه پرداخته شود. اما شیخ انصاری می فرماید: «المرجع فی السبّ الی العرف»[۱۹۰] یعنی اینکه چه چیزی سبّ و دشنام محسوب می شود و چه سخنی دشنام به حساب نمی آید تشخیص آن با عرف است. برخی فقها سبّ را «گفتاری که به قصد تحقیر و اهانت صورت می گیرد و به واسطه آن نقص و کاستی به نفس، اخلاق و دین و آبروی دیگری وارد شود» می دانند.[۱۹۱]

۳- معنای لغوی هجو:

کلمه «هجا» از لحاظ صرفی مصدر دوم باب «هجا، یهجو، هجواً و هجاء» است. در صحاح اللّغه آمده است: «هجاءُ: خلاف المدح»[۱۹۲] یعنی هجا نقطه مقابل مدح است. و مدح یعنی ستایش و هجا یعنی نکوهش و سرزنش نسبت به عیوبی که در فرد وجود دارد و همچنین عیوبی که در فرد وجود ندارد در قالب شعر و غیر آن. اما در مقابل برخی هجو را:
«بیان و شمردن عیوب و نقایص دیگران مطلقاً (چه عیوبی که در فرد وجود دارد و یا عیوبی که در فرد وجود ندارد) اما هجاء را تخصیص داده اند به اینکه فقط با شعر صورت می گیرد و نه غیر آن»[۱۹۳]
به نظر می رسد دلیل اینکه بعضی از اهل لغت هجو را اختصاص داده اند به اینکه فقط با شعر صورت می گیرد این نکته باشد که در عرب جاهلی معمولاً هجوها در قالب شعر انجام می گرفت وگرنه هجو مؤمن، هتک حرمت و اهانت به اوست در قالب شعر یا در قالب لفظ و در هر صورت حرام و ممنوع است. در فرهنگ فارسی هم هجا به معنی دشنام دادن و برشمردن معایب کسی آمده است.[۱۹۴]

۴- معنای فقهی هجو:

هجو از جمله اموری است که شرع، همچون کذب، غیبت و… آن را حرام دانسته است و از اموری است که امرار معاش از طریق آن مرسوم و متعارف نیست. هجو مؤمن از جمله مطالبی است که فقهاء در قسمت محرمات آن را بیان کرده اند همچنین تمام فقها در قسمت متاجر، آن را به عنوان یکی از مصادیقی که اکتساب به آن حرام است ذکر کرده اند و کمتر به بیان جزئیات و یا تعریف آن پرداخته اند. معنای فقهی آن از معنای لغوی دور نمی باشد به این صورت که برخی از فقها هجو را برشمردن معایب فقط بوسیله شعر و برخی دیگر هم به وسیله شعر و هم غیر شعر دانسته اند مثلاً در جامع المقاصد آمده است: «ذکر المعایب بالشعر»[۱۹۵] ذکر کردن معایب در قالب شعر را هجو گویند که این عبارت در حدائق الناظره[۱۹۶] نیز آمده است. اما در مقابل برخی فقها معتقدند:
«شعر و غیر شعر و هر آنچه متضمن کذب با هجو مؤمن باشد حرام است.»[۱۹۷]
همچنین صاحب جواهر در مورد حرمت هجو مؤمن نیز ادعای اجماع کرده است و نیز آیت الله مکارم شیرازی می گوید:
«مراد از هجو، ذم و نکوهش کردن، خواه با شعر و با نثر و نیز غیر آن می باشد به خاطر وحدت ملاک (ذم و نکوهش کردن) که با هر دو محقق می شود»[۱۹۸]

۵- مستندات فقهی سَبّ:

دین اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین، به احترام گذاشتن افراد نسبت به یکدیگر تأکید فرموده و هر گونه اهانت را منع کرده و حرام شمرده است. ادلّه ای که بر حرمت دشنام دادن و سبّ دلالت دارند عبارتند از:

۱-۵) آیات:

در قرآن کریم آیه ای که صراحت داشته باشد بر اینکه دشنام حرام است وجود ندارد بلکه حرمت آن را از عناوین و مصادیق کلی بدست می آوریم. به عنوان نمونه به چند مورد از آیاتی که در مورد اهانت آمده است اشاره می کنیم:
۱- )وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ(؛[۱۹۹]
«کسانی را که غیر خدا می خوانند دشنام مگوئید که در نتیجه از دشمنی و نادانی، خدا را دشنام گوئید ما بدین سان برای هر امّتی عملشان را بیاراستیم و عاقبت آنان بسوی پروردگارشان است و از اعمالی که می کرده اند خبرشان می دهد.»
۲- )لا یُحِبُّ اللَّهُ ‏الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً(؛[۲۰۰]
«خدا دوست ندارد که کسی صدایش را به گفتار بد بلند کند مگر آن که به او ستم روا داشته باشد و خدا شنوا و داناست.»
۳- )وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً(؛[۲۰۱]
«و کسانی که مؤمنین و زنان مؤمنه را بی آنکه مرتکب (عمل زشتی) شده باشند اذیت می کنند مرتکب بهتان و گناهی بزرگ می شوند. در این آیات از کلمه «توهین» به سبّ و گفتار بد و اذیت تعبیر شده است.»

۲-۵) روایات:

در کتب حدیث مثلاً در بحارالانوار ابواب مختلفی از قبیل «تحریم اهانت به مؤمن»، «تحریم اذلال المؤمن و احتقاره»، «تحریم ایذاء» و… آمده است.[۲۰۲] همچنین در وسایل الشیعه در کتاب حدود ابواب حدّ قذف بابی وجود دارد که مربوط به دشنام دادن غیر قذف آمده است و برای مرتکبین آن تعزیر در نظر گرفته شده است مثل اینکه شخصی به دیگری بگوید: دیوانه، حرام زاده و…[۲۰۳].
این بابها شامل احادیث متعددی در این موضوعات می باشد و هر کدام نشان دهنده دیدگاه شرع مقدس اسلام در بیان ضرورت و لزوم محترم شمردن و احترام به شئون و حیثیت افراد جامعه مسلمین و حفظ آبروی آنها می باشد و هر کدام از این روایات به نوعی هتک حرمت افراد را ممنوع دانسته است. در اینجا لازم است به نمونه ای از روایات که در بیان حرمت اذیت کردن، فحش و سبّ مؤمن آمده است اشاره شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ب.ظ ]




همچنین مطالعات و یافته های تحقیقات در قلمرو تاریخ حقوق کیفری نشان می دهد که جوامع بشری برای مقابله با جرم عمدتا از مجازات ، آن هم از انواع شدید آن یعنی پیشگیری کیفری استفاده می کرده اند اما به حکایت یافته های حقوق کیفری و مکاتب مختلف فلسفی – کیفری این شدت و حدت نظام کیفری نتوانسته است آن طور که انتظار می رفته است منحنی جرایم را مهار کند یا آنها را از بین ببرد ؛ از طرفی افزایش جرایم از حدود ۲۵ سال پیش به این طرف در پاره ای از کشورها به ویژه در جوامع صنعتی که با پدیده شهرنشینی روزافزون و توسعه افقی و عمودی شهرها و کلان شهرها و نیز نسل دوم و حتی سوم مهاجران خارجی دست به گریبان شده علاوه بر خساران مادی ، موجب ظهور احساس ناامنی و ترس از بزه دیدگی در بین شهروندان شده است . در نتیجه، این قبیل جرایم کیفیت زندگی مردم را خدشه دار کرده در نهایت فضای فعالیت های فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی یعنی پیشرفت جامعه را نامطمئن و دستخوش اختلال می کند . باتوجه به پیامدهای اخیر بزهکاری است که امروزه در کنار استفاده از نهادهای قهرآمیز و کیفری و باتوجه به محدود بودن ظرفیت و کار این نهادها ، برپیشگیری و به ویژه پیشگیری مشارکتی تکیه می شود بطوریکه امروزه در سیاست جنایی سازمان ملل متحد ، شورای اروپا و نیز در سیاست جنایی بسیاری کشورها ، پیشگیری یعنی اتخاذ و اعمال اقدام ها و تدابیر غیرکیفری و غیرسرکوبگر به منظور جلوگیری از وقوع جرایم ، دارای جایگاه ویژه ای شده است ،که این امر خود حکایت از پذیرش یک رویکرد یا رهیافت کلان نسبت به جرم و کنترل آن دارد . برگزاری همایش های متعدد بین المللی ، منطقه ای و داخلی در اغلب کشورها در مورد پیشگیری در دو دهه اخیر دلیل دیگری بر اهمیت آن است .
لذا امروزه پیشگیری غیرکیفری در معنای علمی که در جرم شناسی پیشگیرانه به عنوان شاخه ای از جرم شناسی کاربردی بررسی می شود ، قلمرو متنوع و گسترده ای دارد و براساس مدلهای خاصی قابل تقسیم است . چنانچه برخی از اساتید جرم شناسی با توجه به سه محور ( شخصیت ، اوضاع ماقبل جنایی و روند فعلیت یافتن ) پیشگیری را در سطوح مختلفی قابل تقسیم می دانند ، چرا که علی الاصول وقوع جرم نمی تواند خارج از آن سه محور باشد . با پذیرش محورهای یاد شده انواع پیشگیری را می توان تطبیق و صورت بندی نمود : در دسته نخست تدابیر پیشگیری عمومی ( پیشگیری اجتماعی ) در جهت اصلاح و تربیت کلیه افراد جامعه که می توانند بزهکاران بالقوه باشند و تدابیر خصوصی برای افرادی که حالت خطرناک و روحیه ضد اجتماعی و ناسازگاری دارند متمرکز می شود ( پیشگیری اولیه و ثانویه ) .
دسته دوم فعالیتها در راستای از بین بردن وضعیت های پیش جنایی یا ماقبل جنایی صورت می گیرد و در آن تدابیری چون جلوگیری از تظاهر به فساد ، منع حمل و نقل و خرید و فروش اسلحه یا مواد مخدر برای محو زمینه های مساعد جرم زا اتخاذ می گردد ( پیشگیری وضعی ) ، دسته سوم فعالیتها در واقع برای خنثی سازی بزهکاری در مرحله فعالیت یافتن عمل مجرمانه به عنوان مثال حضور پلیس یا کنترل های مخفیانه صورت می گیرد .
بدین ترتیب ، تاثیر گذاری تیپ های مختلف پیشگیری یکسان نیستند ، برخی از انواع پیشگیری زمینه علل وقوع جرم را از بین می برد ( پیشگیری اجتماعی ) و دیگری فرصت و امکان آن را کاهش می دهد یا دشوار می سازد . به عنوان مثال پیشگیری وضعی ، هدفش از بین بردن کاهش فرصت های وقوع جرایم می باشد.[۵۵]

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

گفتار دوم :سیاستگذاری و مدیریت پیشگیری از وقوع بزه در ایران

با وجود تاثیر گذاری غیر یکنواخت و متفاوت ، تیپ های پیشگیری ، برنامه ریزی ، تدابیر، اقدامات و فعالیت های این علم طیف کلان و گسترده ای دارد و لذا نمی توان انتظار داشت یک موسسه ، نهاد و وزارتخانه بتواند عهده دار انجام پیشگیری از وقوع جرم در جامعه باشد . بدین ترتیب این نظر شکل می گیرد که به منظور پیشگیری از وقوع جرم بایستی باید سیاستگذاری و مدیریت نمود ؛ به این معنی که با تعیین چارچوب های این علم تحت رهبری نهاد یا ارگانی خاص با هیات اجتماع هماهنگی ، مشارکت و همکاری صورت پذیرد .
بند اول : قوه مجریه و نقش آن در پیشگیری
ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی ، بالا بردن سطح آگاهی عمومی در همه زمینه ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسائل دیگر ، آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه ، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه ، پی ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه ، مسکن ، کار و بهداشت و تعمیم بیمه ، ایجاد زمینه های مناسب برای رشد شخصیت زن و احیاء حقوق مادی و معنوی او و حمایت از مادران وکودکان بی سرپرست ، افزایش آموزش خود کنترلی ، بالا بردن دانش افراد ، بالا بردن ارزش های پذیرفته شده ، نمونه هایی از بندهای اصل سوم و بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می باشد که به واقع تحقق آنها نمونه هایی از آرمان شهر مدینه فاضله می نماید بگونه ای که زمینه بسیاری از جرایم را می خشکاند .
جملگی موارد یاد شده در قالب پیشگیری اجتماعی می گنجد ، با این توضیح که پیشگیری اجتماعی اقدام های اساسی عمیق و دراز مدت نسبت به افراد و محیط پیرامون آنها را شامل می شود . در این مورد عمدتا دو نوع رویکرد یا دو نوع طرز تلقی مهم از جنبه نظری و هم از جنبه عملی مورد توجه قرار گرفته است این دو رویکرد را تحت عنوان رویکرد ساختاری یا معماری و رویکرد تفریحی و سرگرمی در قالب اوقات فراغت مطرح می کنند یعنی به مسائل امنیتی در مقابل جرم توجه می شود . رویکرد دیگر مبتنی بر تنظیم اوقات فراغت و مسائل فرهنگی است .
بنابراین طیف وسیعی از اقدامات موردی پیشگیری اجتماعی در حیطه اختیارات و وظایف دولتمردان جمهوری اسلامی است ؛ لذا با شناخت صحیح و عملی پیشگیری از وقوع جرم در سطح کشور ، ریاست جمهوری با توجه به اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی ، مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه می تواند با استناد به بند ۵ اصل ۱۵۶ قانون اساسی خواستار مدیریت و سیاستگذاری قوه قضاییه در امر پیشگیری باشد ، مضافا آنکه به عنوان رئیس قوه مجریه و نیز در چارچوب عمل به اصل سوم و اصل بیست ویکم قانون اساسی در مهمترین و کارآمدترین پیشگیری یعنی پیشگیری اجتماعی اقدامات عملی و علمی شایسته ای را تقبل نماید .[۵۶]
بند دوم : قوه قانونگذاری و نقش آن در پیشگیری
هرگاه تدوین قوانین اندیشمندانه و کارشناسانه صورت گیرد و باعث خواهد شده تا اجتماع و جامعه در دفاع و حمایت از آن برآمده و به عبارتی بسیج جامعه را همراه خواهد داشت ، چنانچه اندیشمند فرانسوی منتسکیو در مورد لزوم اعتدال در تدوین قوانین می نویسد : قانونگذار باید همواره رعایت اعتدال را در قوانین بنماید ..
لذا می توان گفت جرم زدایی ، یک فن حقوقی است که نقش قانون کیفری را در بعضی از زمینه های معین محدود می کند طبیعتا این یک شکل پیشگیری اصولی است چرا که معلول را با از میان برداشتن علت حذف می کند . در بعضی زمینه ها جرم انگاری کیفری می تواند، بدون اینکه حفاظت از نظم اجتماعی را به خطر اندازد ؛ بی فایده یا حتی مضر واقع شود، باتامل در این گفتار در می یابیم که تورم کیفری چه بسا خود سبب و زمینه ساز جرم می گردد . بنابراین نحوه تدوین قوانین ، لحاظ مطالعات جرم شناسانه ، احترام به حقوق بشر و عدالت اجتماعی ، پذیرش حقوق پیشگیری در کنار حقوق جزا و توجه به رهیافت های علمی و کارشناسانه جملگی در پیشگیری از وقوع جرم موثر و وظیفه قانونگذاران را مبرهن می سازد . نهایتا قوه مقننه با درک چارچوب جرم شناسی پیشگیرانه می تواند با استناد به اصل هفتاد و یکم در عموم مسائل در حدود مقرر قانون اساسی وضع قانون نماید و یکی از عموم مسائل ، تدبیر و تصمیم گیری در امر پیشگیری و تیپ های مختلف آن است .
بند سوم : قوه قضاییه و نقش آن در پیشگیری
مطابق بند ۵ اصل ۱۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، یکی از وظائف قوه قضاییه اقدامات مناسب برای پیشگیری از جرم بیان شده است ،آنچه مسلم می آید آنکه با توجه به گستردگی پیشگیری در معنای علمی انحصار قوه قضاییه به عنوان متصدی نمی تواند معقولانه باشد لذادرخصوص متولی پیشگیری در ایران نظرات و دیدگاه های متفاوتی ابراز شده :
۱- وظیفه پیشگیری از وقوع جرم نمی تواند به عهده قوه قضاییه باشد ، چرا که قوه قضاییه مقام اجرایی نیست و مهمتر آنکه وظیفه قوه قضاییه پس از وقوع جرم نمود پیدا می نماید ،
در مقام تحلیل این گفته نکاتی قابل تامل است : اولا این دیدگاه در واقع تاکید کننده قلمرو متنوع پیشگیری از وقوع جرم است و لذا تصدی قوه قضاییه را به وظایف مشخص و محدود این قوه کارساز نمی داند .ثانیا به نظر می رسد منظور از برنامه کوتاه مدت در گفتار فوق تاکید کننده پیشگیری وضعی باشد ، زیرا تدابیر این پیشگیری از لحاظ دستیابی به نتایج کوتاه مدت ، مقطعی ، کم هزینه و بسیار مشهود و ملموس است و قوای انتظامی در گشت های پلیسی ، متفرق کردن افراد شرور حمایت موقتی از آماج ها و بزه دیدگان در حال خطر این هدف را به خوبی دنبال می نماید و سبب کاهش فرصت های جرم می باشند .
ثالثا منظور از پیشگیری در برنامه بلند مدت همان پیشگیری اجتماعی است ، چرا که این پیشگیری ، شامل مجموعه اقدامات پیش گیرنده است که به دنبال حذف یا خنثی کردن آن دسته عواملی هستند که در تکوین جرم موثر بوده اند.
لذا باید گفت :پیشگیری شاخه ای از جرم شناسی دارای شاخصه و معیارهای خاص آن علم است که آن را از دنیای حقوق کیفری متمایز می سازد ، پیشگیری زائیده تفکر پویای جرم است و آنکه علل جرم قابل مطالعه ، شناخت ، ارزیابی و قابل تجزیه و تحلیل است و لذا برای تثبیت علم پیشگیری نخستین گام وجود سیاستگذاری و مدیریت بررسی رضایت اجتماع می باشد تا سطوح و انواع مختلف پیشگیری تواما بکار گرفته شود .[۵۷]
در این باره باید گفت در امر پیشگیری از جرم همه دستگاه ها باید دخیل باشند و برای این کار احتیاج به یک برنامه کامل و منظم می باشیم و احتیاج به یک عزم ملی داریم اصل پیشگیری در یک مواردی به فرد فرد مردم مربوط می شود ، به مجلس ، دانشگاهها ، آموزش و پرورش – صدا و سیما همه و همه باید آسیب ها را شناسایی و اعلام کنند باید ریشه ها و زمنیه ها شناسایی و خطرها را مشخص و اطلاع رسانی همراه با کار کارشناسی با یک مدیریت قوی واحد و متمرکز اقدام گردد باید برنامه همه واقع بیننانه داشت و از تجربیات دیگران استفاده کرد از حقوق دانان و اساتید استفاده کرد.
در بیان علت واگذاری این مهم به قوه قضاییه شاید به این دلیل باشد که مهمترین ارگانی که به علل و عوامل و مولفه های جرم می تواند وقوف داشته باشد قوه قضاییه است . بدین ترتیب قوه قضاییه بایستی در امر پیشگیری مدیریت و سیاستگذاری نماید تا اینکه پیشگیری در معنای علمی تثبیت گردد و با توجه به عملکردها و فعالیت های علمی و کاربردی قوه قضاییه چنین تفکری در حال شکل گیری و قوام است در همین راستا کمیسیون سیاست جنایی شورای عالی توسعه قضایی پیش نویس لایحه قانون تاسیس شورای ملی پیشگیری از جرم را تهیه نموده که در این پیش نویس نیز مدیریت امر پیشگیری به قوه قضاییه سپرده شده است .

عکس مرتبط با اقتصاد

گفتار سوم :نظریه‏های جرم شناختی بزهکاری

تاکنون چند نظریه عمده جامعه‏شناختی در مورد انحراف بیان شده و شاید بتوان گفت که امروز ادعا بر این است که به دلیل پیچیدگی پدیده‏های اجتماعی هیچ‏یک از این نظریه‏ها به تنهایی قدرت تحلیل و بررسی انحرافات را ندارند، بلکه در صورتی که مجموع این‏ها در کنار هم قرار گیرند، می‏توانند انحرافات را به دقت مورد بررسی و شناسایی قرار دهند. این نظریه‏هاعبارتند از:
بند اول: نظریه انتقال فرهنگی کج‏روی
ساترلند درباره چگونگی انتقال فرهنگی کج‏روی معتقد است که رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران یعنی منحرفان آموخته می‏شود. براساس این دیدگاه، رفتار انحرافی نه منشأ ارثی دارد و نه روان شناختی، بلکه شخص کاملاً آن را از دیگران فرا می‏گیرد؛ همان‏گونه که همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش‏های فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق می‏دهند. بنابراین، نه تنها دوستان و گروه‏های مرجع، بر همنوا شدن یا هنجارشکن شدن افراد تأثیر می‏گذارند، بلکه حتی در نوع رفتارهای انحرافی و جرایم ارتکابی افراد نیز نقش تعیین‏کننده‏ای دارند.
این دیدگاه توجه دارد که فرد منحرف تنها با هنجارشکنان و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلکه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و کار دارد. اما این‏که کدام یک از آن دو گروه فرهنگ خود را منتقل می‏کنند و تأثیر می‏گذارند، معتقد است که به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از:
۱- شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیش‏تر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف خود.
۲-سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در کودکی و جوانی بیش‏تر از زمان‏های بعدی است.
۳-نسبت تماس با منحرفان در مقایسه با تماس همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با کج‏رفتاران نسبت به همنوایان بیش‏تر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیش‏تر خواهد بود.[۵۸]
بند دوم:نظریه بی‏هنجاری مرتن
مرتن هرگونه تبیین فردگرایانه و روان‏شناختی را در مورد مسأله انحراف مردود می‏شمارد و آن را متأثر از ساخت جامعه می‏داند و شرایط ساختی را عامل اصلی انحرافات به شمار می‏آورد. وی یکی از عناصر اصلی ساخت جامعه را فراهم نمودن شیوه‏های استاندارد شده کنش برای نیل به اهداف می‏داند و عنصر اصلی دیگر را اهداف و ارزش‏های مورد قبول و پذیرفته شده جامعه می‏داند. او در صورتی یک نظام اجتماعی را متعادل می‏داند که بین این دو عنصر اصلی، تناسبی وجود داشته باشد؛ یعنی افراد جامعه بتوانند از طریق ابزارها و وسایل و راه‏های مشروع جامعه، به اهداف پذیرفته شده آن جامعه دست یازند که این شیوه را همنوایی گویند. اما در صورتی که چنین تناسبی بین اهداف و وسایل دست‏یابی به آن وجود نداشته باشد و عده‏ای از افراد جامعه نتوانند از طریق آن ابزارهای مورد قبول جامعه، به هدف‏های پذیرفته شده جامعه برسند، احساس عدم رضایت می‏کنند و از این‏رو، تلاش می‏ نمایند تا راه‏های نامشروع و غیرقابل قبول جامعه یعنی همان شیوه‏های انحرافی مانند روی آوردن به قاچاق یا اعتیاد را دنبال کنند.
مرتن بر این اساس، ادعا می‏کند که مردم در برخورد با این دو عنصر ـ یعنی اهداف و روش‏های نیل به آن ـ یکی از این شیوه‏های پنج‏گانه را انتخاب می‏کنند:
۱- همنوایی: هنگامی‏که مردم، هم اهداف و هم شیوه‏های رسیدن به آن اهداف را می‏پذیرند؛
۲-نوآوری: زمانی است که اهداف توسط فرد پذیرفته شده است، اما وسایل پذیرفته شده جامعه را قبول ندارند؛ مانند کسب درآمد توسط قاچاقچیان از طریق فروش مواد مخدّر؛
۳-مناسک‏گرایی: وسایل و ابزار رسیدن به هدف را پذیرفته است، ولی هدف را نادیده می‏گیرد؛
۴-انزواطلبی: فرد هیچ‏یک از اهداف و وسایل مورد قبول جامعه را نمی‏پذیرد؛ مانند معتادان به مواد مخدّر؛
۵-طغیان‏گری: هنگامی به وقوع می‏پیوندد که افراد اهداف و راه‏های رسیدن به آن‏ها را مردود دانسته و اهداف و وسایل جدیدی ایجاد کنند.[۵۹]
بند سوم: نظریه کنترل
این نظریه به جای توجه به علت همنوایی افراد، بیش‏تر به دنبال علل ناهمنوایی افراد بوده و معتقد است که ناهمنوایی و هنجارشکنی و کج‏روی افراد ریشه در عدم مهار صحیح و کارا دارد. این دیدگاه از سویی، زندگی را پر از وسوسه و نیرنگ و فریب می‏داند و از سوی دیگر، برخی از عوامل انحرافی را مفید و سودمند می‏شمارد. بنابراین، زمینه و شرایط را برای رفتارهای نابهنجار فراهم می‏داند و مدعی است که همنوایی مردم بدین سبب است که اعمال و رفتار آنان توسط جامعه مهار می‏شود، به طوری‏که هرقدر میزان این مهار بیش‏تر باشد و نظارت‏های گوناگون از قبیل رسمی و غیررسمی، بیرونی و درونی، مستقیم و غیرمستقیم وجود داشته باشند و حساسیت مردم و مسؤولان افزایش یابد، میزان همنوایی مردم بیش‏تر خواهد بود. و اگر مهاری از سوی جامعه وجود نداشت، همنوایی اندکی به وجود می‏آید.
این دیدگاه تا حد زیادی متأثّر از نظریه دورکیم در مورد انحراف است که معتقد است: هرقدر میزان همبستگی افراد جامعه بیش‏تر باشد، به همان میزان رفتارهای نابهنجار آن‏ها کم‏تر است و مردم از ارزش‏ها و هنجارهای اجتماعی بیش‏تر پی‏روی می‏کنند، ولی هرقدر میزان همبستگی بین اعضای جامعه کم‏تر باشد و افراد از جامعه بریده باشند، به همان نسبت، احتمال انحراف آن‏ها بیش‏تر است.[۶۰]
بند چهارم:نظریهء عام فشار
نظریهء عام فشار یکی از مهم‏ترین نظریه‏ها در حوزهء جرم‏شناسی یا انحرافات‏ در طول ده سال گذشته است.کار وی به منزلهءتوسعهء نظریهء فشار و تکمیل کارهای پیشینیان تلقی می‏شود که موجب گسترش مفاهیم کلیدی و افزایش دقت در تبیین انحرافات اجتماعی شده است.برای مثال،نظریهء وی به جای مربوط شدن به یک طبقه،در مورد همهء طبقات اجتماعی کاربرد دارد.به‏علاوه،نظریهء آگیو با وارد کردن متغیرهای احساسی(مانند احساسات منفی)در مدل نظری خود،از نظریه‏های پیشین‏ کلاسیک فشار متمایز است. این نظریهء تحقیق پیرامون فشار را احیا و اهمیت و تأثیر آن را در احساسات منفی و همین‏طور انحراف نشان می‏دهد.در واقع نظریهء عام فشار با تعریف مجدد از مفهوم فشار،مشخص کردن احساسات منفی ناشی از فشار در حکم منبع تحریک انحراف و وارد کردن عوامل شرطی(مداخله‏گر)در نظریه برای تبیین‏ تفاوت‏های فردی در انطباق با فشار،به‏منزلهء توسعهء مدل‏های سنتی فشارتلقی می‏شود.
آگنیو فشار را به‏معنای روابط منفی یا نفرت‏انگیز با دیگران تعریف کرده است‏،روابط منفی با دیگران روابطی‏اند که دیگران آن‏گونه که فرد می‏خواهد با او رفتار شود،رفتار نمی‏کنند.در نظریهء آگنیو به سه نوع اصلی فشار اشاره شده است‏ که هریک با دیگری تفاوت دارد.
۱-.روابط منفی‏ای که فرد را از رسیدن به یک هدف‏ با ارزش باز می‏دارد.
۲-روابط منفی‏ای که انگیزهء باارزش را که متعلق به شخص است،خفه‏ می‏کند و یا شخص را تهدید به از بین بردن آن(انگیزهء با ارزش)می‏کند شخص را بی‏انگیزه‏ می‏کنند
۳-روابط منفی‏ای که انگیزهء ناخوشایندی را بر فرد تحمیل می‏کند.این انواع‏ اصلی فشار بدین منظور عرضه شده است که دامنهء کاملی از پدیده‏های تنش‏زا را نشان دهند. [۶۱]

گفتار چهارم :عوامل مؤثر در ایجادبزهکاری

آسیب شناسان اجتماعی علل کجروی ها را به تفاو ت های بدنی و جغرافیایی نسبت دادند و بعضی به نقص شخصیت و تجربه های تلخ دوران کودکی. به باور جامعه شناسان، انسان از هنگام تولد، در شبکه ای از روابط متقابل اجتماعی قرار می گیرد و در فرایند کنش متقابلی که با دیگران دارد، میراث جامعه را به خود جذب می کند و از جامعه الگو می گیرد. بدون تأثیر محیط بیرونی تأمین نیازمندی های مادی و معنوی برای انسان امکان پذیر نیست. محیط بیرونی خود مشتمل بر دو بخش است: طبیعت و جامعه. بی گمان عوامل طبیعی مانند آب و هوا، پستی و بلندی، سردسیر و گرمسیر و … انسان را به سوی برخی نیازها می راند. به عنوان مثال پژوهشگران معتقدند که کسانی که در مناطق غیرمعتدل زندگی می کنند، آمادگی بیشتری برای گرایش به انحراف از خود نشان می دهند. اما در این زمینه، عوامل اجتماعی نیرومندترند. عوامل اجتماعی، خود دربر دارنده عوامل اقتصادی، سیاسی و تربیتی است عامل اقتصادی دربر دارنده عوامل فقر (بیکاری، محرومیت، نداشتن تفریح سالم و …)، بحران اقتصادی (تورم، گرسنگی، درماندگی و …) و عامل مهاجرت (آوارگی و تعارض فرهنگی و …) و عامل سیاسی فشار اجتماعی شدید است. کارگزاران جامعه پذیری عبارت اند از خانواده (محدودیت اقتصادی، خشونت، ناسازگاری های داخلی، گسیختگی خانواده، دور افتادن اعضای خانواده از یکدیگر، طلاق، یتیمی،) مدرسه (فشار بر افراد، نادیده گرفتن نیازهای آموزندگان، تحمیل ارزش های غیراجتماعی و غیردینی و …) گروه دوستان (تقلید از هم بازی ها، همسایگان، هم محله ای ها و …) و رسانه های گروهی (تبلیغ و تلقین و ترویج تفکرات نامناسب و …) و جز اینها. [۶۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ب.ظ ]




در بیش از پنجاه سال گذشته اهمیت دانش سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. در طول سالهای اخیر شکل جدید شرکتهای دانش محور بوجود آمده اند. در محیط رقابتی شدید موجود شرکتها قادر به متمایز نمودن خود از رقبا شده اند. هر چه بازارها بیشتر مورد هجوم محصولات نوآورانه و بهبود یافته شرکتها قرار می گیرند این عوامل متمایز کننده به عنوان راههایی منحصر به فردی شرکتها را قادر به اینگونه تولید می نماید، بیشتر اهمیت پیدا می کنند. این عوامل متمایز کننده به عنوان شایستگی های اساسی [۱۷] سازمانی مطرح هستند که تقلید و کپی نمودن آنها توسط سازمانهای دیگر نیازمند زمان خیلی طولانی می باشد چرا که این شایستگی ها به تدریج از طریق تبادلات انسانی و سرمایه گذاری اختصاصی در طی یک فرایند یادگیری مستمر بوجود آمده اند. بنابراین یک مزیت رقابتی قابل دوامی را برای سازمانها تضمین می کنند. البته این شایستگی های اساسی در طول زمان ثابت و ایستا نبوده بلکه سازمانها نیاز دارند تا این شایستگی ها را به منظور پاسخ گویی به تغییرات محیطی و شرایط بازار بهبود یا تغییر دهند. ضمناً بررسی ادبیات موضوعی تحقیق ارتباط قوی بین مدیریت دانش و ایجاد مزیت رقابتی قابل تداوم را به دلیل ماهیت مفهومی دانش سازمانی نشان می دهد چرا که مدیریت دانش سازمانها را در جهت کسب دانش ضمنی در بکارگیری آن جهت دستیابی به اهداف سازمانی خود توانمند می سازد. پیتر دراکر[۱۸] به طور شفاف بیان می کند که تنها منبع یا حداقل مهمترین منبع ثروت در جوامع پست- سرمایه داری[۱۹] معاصر، اطلاعات و دانش می باشد در مقایسه با سرمایه و نیروی کار در جوامع سرمایه داری(دراکر، ۱۹۹۳).
۲-۲- مبانی نظری
۲-۲-۱- مدیریت دانش
مدل های مدیریت دانش طیف وسیعی از دیدگاه هایی که در متون توصیف شده است را بیان می کند. توصیف این مدل ها می تواند در پژوهش های ساختاری و کارکردهای سازمانی مدیریت دانش مورد استفاده قرار گیرد. مدل های انتخاب شده در این پژوهش از جنبه ها و دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در برخی منابع مدیریت دانش، سه نوع مدل در این حوزه معرفی شده است: مدلهای طبقه بندی دانش، مدل های سرمایه فکری و مدل های ساختارهای اجتماعی (لی، ۲۰۰۱).
۲-۲-۲- مدل های طبقه بندی دانش
این مدل ها دانش را به عنوان عنصری مجزا می پندارند. برای مثال مدل نوناکا و تاکایوچی بازنمون مفهومی سطح بالا از مدیریت دانش را نشان می دهد و مدیریت دانش را به عنوان فرایند خلق دانش تلقی می کند.
۲-۲-۲-۱- مدل های سرمایه فکری
تعدادی از مدلهای مدیریت دانش در این مقوله دسته بندی می شوند. از معروف ترین این مدل ها مدل ارائه شده در شرکت اسکاندیا می باشد. این مدل پیش فرضی با رویکرد علمی در رابطه با دانش مطرح می کند که می تواند پیوندی بین سرمایه های سازمانی برقرار نماید. اسکاندیا نخستین شرکتی است که در گزارش سالانه خود فعالیت ها و فلسفه سرمایه فکری شرکت را مورد توجه قرار داد. در این مدل جنبه های اجتماعی مدیریت دانش نادیده گرفته شده است. این مدل طبیعت مکانیکی دارد و چنین فرض شده که دانش می تواند همانند سایر دارائیها و در کنار آنها قرار گیرد (چیس ۱۹۹۷).
۲-۲-۲-۲- مدل های ساختار اجتماعی
این مدلها دارای پیوند ذاتی با فرآیندهای اجتماعی و یادگیری در سازمان ها می باشند. این مدل ها با وجود شباهت های زیاد، سعی در جستجوی بیان مفهوم سازمان یادگیرنده یا یادگیری سازمانی دارند. مدل دمرست از این نوع مدل ها می باشد (دامرست ۱۹۹۷).
در این مدل بر چهار بعد کلیدی مدیریت دانش تاکید شده است:
۱- ساختار دانش در سازمان، این ساختار تنها به اطلاعات علمی موجود در سازمان محدود نمی شود بلکه ساختار اجتماعی مدیریت دانش را نیز شامل می شود.
۲- پیش فرض مدل این است که ساختار دانش موجود در سازمان تنها از خلال برنامه های عینی فراهم نمی آید بلکه می تواند حاصل فرایند تبادل اجتماعی نیز باشد.
۳- فرایند پشتیبانی کننده ای از اشاعه دانش در سازمان و محیط سازمانی وجود دارد.
۴- استفاده اقتصادی دانش از بروندادهای سازمانی
این مدل همه ی مفاهیم دانش را در بر نمی گیرد ولی رویکردی کلی به ساختار دانش دارد. بخش مربوط به استفاده در این مدل به بروندادهای سازمان محدود شده و پیشرفت های رهایی بخش را شامل نمی شود. این عاملها می تواند به عنوان مکمل در نظر گرفته شود نه این که مانعه الجمع فرض شود.
ساختار اجتماعی دانش یکی از بخش های اساسی مدیریت دانش است. عوامل موفقیت در این حوزه شناسایی آن چه را که در سازمان به عنوان دانش شناخته می شود و چگونگی رشد این دانش در سازمان و کارکنانش می باشد. نوناکا و تاکایوچی این بخش از مدیریت دانش را خلق دانش سازمانی نامیدند. دو پارادایم متفاوت در رابطه با ساختار دانش وجود دارد. پارادایم نخست وجود دیدگاه عملی در رابطه با دانش یا دیدگاه دانش در برابر حقیقت است که در این جا دانش به منزله واقعیت و قوانین خردمندانه مطرح است. دوم این که آن چه مربوط به پارادایم اجتماعی ساختار دانش می شود می تواند بر اساس تعاملات کارکنان از نظر اجتماعی ساختار یابد. ساختار دانش از نظر پارادایم های علمی و اجتماعی باید در تجسم یافتن و اشاعه دانش به عنوان بخشی از رویکرد مدیریت دانش در سازمان تلقی شود. بسیاری از سازمانها در تجسم و اشاعه دانش به دلیل این که فقط به رویکردهای پاردایم علمی توجه می کنند و به پارادایم ساختار دانش از نظر اجتماعی بی توجه هستند دچار شکست می شوند.<

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

br />در این مدل هدف اصلی مدیریت دانش”استفاده” است. دامرست استفاده را “تولید ارزش تجاری برای مشتری” توصیف کرده است. در حالی که ویلکنسون و ویلموت ۱۹۹۴ چنین استدلال کرده اند که روش های بهبود تجارت باید توسعه یابد تا به اهداف پشتیبانی دو جانبه در رابطه با تجارت توسعه یافته و بهره وری کارکنان دست یابند. خلاقیت و نوآوری یکی از کلیدهای سودمندی و استفاده در مدیریت دانش است. هنری و والکر خلاقیت و نوآوری را به “دانش نو” و “دانش ساختار یافته جدید” پیوند داده اند. دانش نو می تواند علمی- فنی یا اجتماعی باشد.
۲-۲-۳- عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش
مدیریت دانش در سازمان، مستلزم فراهم سازی بسترهای فکری، مهارتی و علمی خاصی است. دانشمندان، عوامل متعددی را جهت موفقیت مدیریت دانش در سازمانها، کلیدی و مهم قلمداد نموده اند. با بررسی منابع متعدد و رجوع به جدیدترین آراء دانشمندان، ابتدا عوامل کلیدی مؤثر در پیشبرد فرایند مدیریت دانش تعیین و توصیف گردید. آنگاه با تمرکز بر هریک از عوامل، شاخصهای تعیین وضعیت و گویه های مربوط به آنها استنتاج و در ابزار پژوهش لحاظ شد. در ادامه، با بهره گرفتن از نظر خبرگان شاغل در سازمان مورد نظر، فهرست نهایی مجموعه عوامل کلیدی موفقیت و شاخصهای متناظر آنها تهیه و در دستور کار تحقیق میدانی قرار گرفت. در ادامه، به توصیف خلاصهای از یافته های این بخش پرداخته میشود.
سنجش فرآیندها و عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش (مطالعه موردی ستاد یک سازمان دفاعی-امنیتی) عنوان مقاله ای است که آقایان محمد ابراهیم سنجقی، یاسر جنیدی جعفری و سید محمد جواد غضنفری در فصلنامه پژوهش های حفاظتی امنیتی دانشگاه جامع امام حسین(علیه السلام) به چاپ رسانده اند در این تحقیق محققین برآن بوده اند تا بر اساس مرور ادبیات و دسته بندی دیدگاه های اندیشمندان، فرآیندهای اصلی و عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش را احصاء نموده، به دنبال آن، در یک اقدام پیمایشی و با بهره گیری از تکنیک آماری آزمون دوجمله ای، فرضیه های مربوط به هریک از عوامل کلیدی موفقیت و فرآیندهای اصلی مدیریت دانش را در جامعه آماری مورد نظر، در معرض آزمون و سنجش قرار دهند. همچنین یافته های تحقیق این محققین حاکی از آن است که از میان شش شاخص مربوط به فرآیندهای مدیریت دانش، فرآیندهای “تولید” و “ذخیره” دانش و از میان ۹ شاخص مربوط به عوامل کلیدی موفقیت، شاخص های “نوآوری”، “پاداش” و “ارزیابی عملکرد” در وضعیت مطلوب قرار ندارد.
۲-۲-۳-۱- رهبری سازمانی
امروزه هنر مدیریت در سازمانها، در حال تبدیل شدن به هنر”مدیریت دانش “است. به این معنی که یک مدیر، صرفاً افراد را مدیریت نمیکند، بلکه دانش آنان را مدیریت مینماید و رهبری، یعنی فراهم کردن شرایط مناسب برای تولید دانسته های ارزشمند، از طریق سرمایه تفکر نیروی انسانی و به انجام رسانیدن این کار، به طریقی که افراد را به مسئولیت پذیری بیشتری ترغیب نماید. وجود رهبران عالی، یکی از عوامل اصلی موفقیت سازمانها در بهره گیری از مزیتهای مدیریت دانش در سازمان محسوب می گردد:
براساس مطالعه ای که توسط آندرسون و مرکز کیفیت بهره وری آمریکا انجام شده است، یکی ازدلایل بسیار مهم عدم توانایی سازمانها در بهره گیری موثر از قدرت دانشی، فقدان مجمعی از رهبران عالی، برای به اشتراک گذاری دانش سازمانی یا تعداد بسیار معدود الگوهایی است که رفتار سازمانی مطلوب را بیان می نماید (هیلبر[۲۰]، ۱۹۹۶).
بسیاری از پژوهشهایی که در مورد مدیریت دانش انجام پذیرفته، رهبری سازمانی را به عنوان متغیر کلیدی در رابطه بین مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی معرفی نموده است (بل[۲۱] و همکاران، ۲۰۰۴).
موری و همکاران وی، هشت عامل مهم را برای موفقیت طرح های مدیریت دانش در سازمان برمیشمرند که از جمله آن: پشتیانی مدیران ارشد سازمانی و طراحی اهداف و جهت گیری های روشن دانشی در سازمان توسط آنان میباشد (موری[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۵).
افرادی نظیر اسلاگتر به موضوع سبک رهبری در موفقیت مدیریت دانش اشاره داشته (اسلاگتر[۲۳]، ۲۰۰۷) و نویسندگان دیگری نظیر لینگ و شان، رهبری سازمانی را به عنوان یکی از ۵ عامل مهم در توفیق یافتن طرح ریزیهای مدیریت دانش در سازمان، برجسته مینمایند (لینگ و شان[۲۴]، ۲۰۱۰).
در ادامه، مهم ترین مؤلفه های مربوط به رهبری سازمانی در زمینه موفقیت مدیریت دانش در سازمانها، مورد اشاره قرار میگیرد:
۲-۲-۳-۱-۱- حمایت و تعهد مدیران ارشد
موفقیت هر برنامه یا برنامه ریزی در سازمان، به طور مستقیم به حمایت و تعهد مدیر ارشد بستگی دارد. یک برنامه مدیریت دانش نیز در تمامی مراحل طراحی و اجرا، به حمایت و پشتیبانی مدیرارشد بستگی دارد (حسنوی، اخوان و سنجقی، ۱۳۸۹).
حمایت مدیران ارشد، شامل برانگیختن، ایجاد شبکه های دانش و نیز توسعه مهارتهای یادگیری در کارکنان می باشد. برخی از صاحب نظران نظیر اخوان و همکاران (۲۰۰۶) و موفت[۲۵] و همکاران (۲۰۰۳)، حمایت و تعهد مدیران ارشد سازمانی را لازمه پیشبرد اهداف مدیریت دانش در سازمان و موفقیت طرح های دانشی برمی شمارند.
از جمله مصادیق ایفای نقش متعهدانه رهبری سازمانی در زمینه نهادینه سازی و اجرای موفق مدیریت دانش در سازمان، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

عکس مرتبط با اقتصاد

  • پاسخ به ابهامات و جلب اعتماد کارکنان نسبت به تغییرات
  • ایجاد محرکهای انگیزشی در کارکنان جهت تسهیم و به اشتراک گذاری دانش
  • ارتقای فرهنگ سازمانی
  • پشتیبانی از طرح های دانش محور

۲-۲-۳-۱-۲- جهت گیری راهبردی
علاوه بر آنچه گفته شد، جهت گیری های کلان و راهبردی رهبران سازمانی، چشم انداز ترسیم شده از سوی آنها و سیاستهای تدوین شده در جهت دستیابی به این چشم انداز، دارای نقش کلیدی در موفقیت مدیریت دانش در سازمانها می باشد.
پیتر سنگه[۲۶] (۱۹۹۰) نقش های رهبران دانشی را شامل طراحی، مربی گری و مباشرت دانسته و اعتقاد دارد که چنین رهبرانی میبایست به مهارتهای جدیدی نظیر مهارتهای راهبردی زیر مجهز گردند: (سنگه، ۱۹۹۰: ۲۳-۷)

  • توانایی ترسیم چشم انداز مشترک
  • داشتن تفکر تشکیلاتی
  • توانایی ارائه و آزمون الگوهای ذهنی

آلکس[۲۷] و دیوید بنت[۲۸] (۲۰۰۳) با اشاره به کارکردهای اصلی رهبری، برخی توانمندیهای راهبردی آن را نیز بر شمرده اند: رهبران باید طراحی ساختارهای سازمان و خط مشی های آن را شکل دهند تا بهترین رسالت مشترک حاصل شود. برای انجام این امر، آنها باید رفتار مطلوب، ارتباطات، چشم انداز سازمانی و راهبردی آن را الگوسازی نموده، بر تحقق خط مشی ها و نظام نامه های ضروری پافشاری نمایند (بنت، ۲۰۰۳: ۴۵۶-۴۳۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:22:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم