– خدمت گرایی[۶۶]: به معنی توانایی شناسایی نیازهای مشتریان و ارباب رجوع ها و منطبق ساختن آن نیازها با تولیدات و خدمات خود می باشد. رابطه ایی عاطفی بین خریدار و فروشنده وجود دارد.

  • نیازهای مشتریان را شناسایی می کنند و خدمات و محصولات خود را با آن نیازها تطبیق می دهند.
  • راه های افزایش رضایت مشتریان را مورد بررسی قرار می دهند.
  • از روی میل و رغبت به دیگران کمکهای مناسب ارائه می دهند.
  • از دیدگاه مشتریان، درک درستی دارند و به عنوان یک مشاور معتمد، عمل می نمایند.

– آگاهی سازمانی[۶۷]: مطالعه جریانهای عاطفی گروه و ارتباطات قدرت، توانایی شناسایی احساسات و وقایع سیاسی جاری درون گروه ها.

    • ازجریانهای سیاسی واجتماعی موقعیتها، برای تعبیر درست ارتباطات کلیدی قدرت، آگاه می باشند.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

  • شبکه های مهم اجتماعی را شناسایی می کنند.
  • نیروهایی که دیدگاه ها و فعالیتهای مشتریان و رقبا را تشکیل می دهد را شناسایی می کنند.
  • موقعیتها و حقایق سازمانی و بیرونی را درک می کنند.

د) مدیریت روابط
– کمک به رشد دیگران[۶۸]: به معنی احساس نیاز دیگران به بهبود(حس نیازهای تکاملی افراد) و تقویت توانایی های آنهاست.

  • نقاط قوت و فضیلتهای دیگران را تشخیص داده و در رشد و توسعه آنها، کمک می کنند.

· به دیگران بازخور مفید می دهند و نیازهای آنان را برای رشد و توسعه شناسایی می کنند.
· وظایفی را به افراد پیشنهاد می نمایند که چالشی بوده و منجر به رشد مهارتهای آنان می گردد.
– نفوذ[۶۹]: روش مؤثر برای تشویق و متقاعدسازی دیگران. قبضه کردن و اداره مؤثر عواطف دیگران

  • در متقاعد کردن افراد مهارت دارند.
  • درخواستهای خود را از طرف مقابل، با بیان خوش، عنوان می کنند.

– ارتباطات[۷۰]به معنای بی پرده گوش دادن، اشاعه اطلاعات و پذیرش دیدگاه های دیگران می باشد. ارتباط جایگاه مهمی در هوش عاطفی دارد.

  • با دقت به دیگران گوش داده، به دنبال درک و فهم متقابل بوده و از تسهیم اطلاعات با دیگران استقبال می کنند.
  • به طور مؤثر از ارسال و دریافت علائم عاطفی، برای روشن ساختن پیامشان بهره می گیرند.
  • ارتباطات باز(رو در رو) را تشویق وترویج نموده و اخبار ناگوار را همانند اخبار خوب پذیرا هستند.

– مدیریت تعارض[۷۱]: مذاکره و برطرف سازی اختلافات.
مدیریت تعارض به با درایت کار کردن با افراد سرسخت و موقعیتهای تنش زا، و تشویق مباحث و مذاکرات باز کمک می کند.

  • با دیپلماسی و تدبیر، افراد دارای مشکل (ناسازگار) و موقعیتهای تنش زا را، مدیریت می کنند.
  • تعارضات و تضادهای بالقوه را شناسایی و به حل آنها کمک می کنند.
  • بحث ومذاکره آزاد را تشویق می کنند.
  • راه حلهای برد- برد را سازماندهی می کنند.

– رهبری[۷۲]: هدایت اشخاص و گروه ها. برانگیختن دیگران برای کار کردن با یکدیگر در جهت اهداف مشترک.

  • دارای قدرت بیان و برانگیختن اشتیاق دیگران، در جهت یک چشم انداز و انجام ماموریت مشترک می باشند.
  • درصورت نیاز افراد به راهنمایی و هدایت، بدون در نظر گیری موقعیت زمانی پیشگام می باشند.
  • از طریق الگو و نمونه افراد را هدایت و رهبری می کنند.
  • ضمن پاسخگو نگه داشتن افراد آنها را در جهت عملکرد بهتر راهنمایی می کنند.

– تأثیر پذیری از تغییرات[۷۳]: اعمال مدیریت تغییر، توانایی تشخیص نیاز به تغییر، رفع موانع، کمک گرفتن از دیگران برای پی گیری ابتکارات جدید.

  • ابتکار و مدیریت تغییر این گونه افراد، نیاز برای تغییر، به چالش کشیدن وضع موجود و دفاع کردن از تغییر را تشخیص می دهد.
  • الگوی تغییر مورد نیاز دیگران، هستند.
  • نیاز به تغییر و حذف موانع را تشخیص می دهند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...