تعریف دانش
به منظور درک بهتر مفهوم مدیریت دانش باید ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها پرداخته می شود. عبارات اطلاعات و داده، اغلب به جای عبارت دانش بکار برده می شوند ، اما در واقع آنها مفاهیم متفاوتی دارند و درک تفاوت آنها برای انجام یک کار دانش محور بسیار مهم و حیاتی است.
پایان نامه

داده[۳۶]
داده ها حقایق، اعداد خام و دستورالعمل هایی هستند که انسان می تواند بالقوه آنها درک، تفسیر و تفهیم نماید و نیز آنها قابلیت پردازش به کمک رایانه را دارند ( مختاری،۱۳۸۳).
داده یک واقعیت از یک موقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. درحقیقت داده ها، حقایق و واقعیت های خام هستند. این اجزاء در پایگاه های داده، ذخیره و مدیریت می­شوند (شهبازی،۱۳۸۶). داده ها درشکل اعداد و ارقام، حروف، تصاویر، اصوات و مانند آن قابل دسترسی است و به تنهایی معنا و مفهوم مورد نظر را به ذهن متبادر نمی کند (صادقی و صالحی ابیانه،۱۳۸۷).

اطلاعات[۳۷]
داده هایی هستند که به سادگی قابل درک و تفسیر بوده و در زمینه مورد نظر معنا دار هستند (خوانساری،۱۳۸۴). اضافه کردن زمینه و تفسیر به داده ها و ارتباط آنها با یکدیگر، موجب شکل گیری اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند. می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت. اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود می­گیرند و اعداد و گزاره ها را به صورت خلاصه شده ارائه می کنند. بنابراین چنانچه داده ها مورد تفسیر و ارزیابی قرار گیرند به اطلاعات تبدیل می شوند (شهبازی،۱۳۸۶).

دانش[۳۸]
مجموعه ای هدفمند از اطلاعات که ماهیتاً سودمند است و عاملی تعیین کننده و موثر تلقی می شود (مختاری،۱۳۸۳). اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر می شود. دانش را در این حالت می توان بینش های حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روش های مختلف و در شرایط گوناگونی موثر و قابل تسهیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات، دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند (شهبازی،۱۳۸۶). بنابر این اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شوند که توسط اشخاص مورد تفسیر قرار گرفته، با عقاید و دانش قبلی آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود (صادقی و صالحی ابیانه،۱۳۸۷). دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هر یک افزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می شود (شهبازی،۱۳۸۶). در مفهوم دانش یک چارچوب و الگویی نهفته است که چرایی پدیده ها ی مورد نظر را قبول و از ترکیب اطلاعات مختلف، اطلاعات جدیدی را بوجود می آورد (حسن زاده،۱۳۸۶). غالبا در حوزه های گوناگون، هر واژه با توجه به شرایط استفاده از آن، به گونه ای خاص معنا می شود، این موضوع برای دانش نیز صادق می باشد. با توجه به آنکه واژه دانش در فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی نیز معانی خاص خود را دارد - که تلفیقی کاربردی از آنها در مدیریت دانش نیز بکار برده شده - اما تاکنون مفهوم شناسی در رابطه با واژه دانش در مدیریت به شکلی فراگیر صورت پذیرفته است (ویگارد[۳۹]،۱۹۹۶). دانش[۴۰]، مجموعه ای هدفمند از اطلاعات که ماهیتاً سودمند است و عاملی تعیین کننده و موثر تلقی می شود (مختاری،۱۳۸۳). اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر می شود. دانش را در این حالت می توان بینشهای حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روش های مختلف و در شرایط گوناگونی موثر و قابل تسهیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات، دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند(شهبازی،۱۳۸۶). بنابراین اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شوند که توسط اشخاص مورد تفسیر قرار گرفته، با عقاید و دانش قبلی آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود (صادقی و صالحی ابیانه ،۱۳۸۷). دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هر یک افزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می­ شود(شهبازی،۱۳۸۶). در مفهوم دانش یک چارچوب و الگویی نهفته است که چرایی پدیده های مورد نظر را قبول و از ترکیب اطلاعات مختلف، اطلاعات جدیدی را بوجود می آورد (حسن زاده،۱۳۸۶). دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است، تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (داونپورت و پروساک[۴۱]،۱۳۷۹). دانش عبارت است از بهره گیری کامل از داده و اطلاعات در آمیخته با مهارت ها، شایستگی ها، عقاید، ادراکات، تعهدات و انگیزه های درونی انسانی. سازمان دانش در قالب عقاید، قضاوت ها، روابط، دیدگاه و مفاهیم عرضه می شود و خود اساس و پیش برنده اقتصاد فرا صنعتی است (خوانساری،۱۳۸۴). دانش موضوعی است که می توان آن را در قالب کلمات بیان کرد، وقتی دانش ضمنی از طریق زبان آشکار می شود، می توان جهت تامل و تفکر آن را مورد توجه کانونی خود قرار داد. با بیان دانش در قالب زبان و نشانه ها، دانش را می توان توزیع، نقد و تحلیل کرد. به طریق دیگر آن را افزایش داد. دانش ابزاری است که مردم با آن کنش نشان می دهند، یا دانش جدید بدست می آورند (رادینگ[۴۲]،۱۳۸۳). دانش مجموعه ای از شناخت ها و مهارت های لازم برای حل یک مسأله است. لذا اگر اطلاعاتی که در دست است بتواند مشکلی را حل کند می توان گفت دانش وجود دارد ضمن آنکه دانش باید امکان تبدیل به دستورالعمل اجرایی و عملی شدن را داشته باشد (داونپورت و پروساک،۱۳۷۹). بر اساس تعریف (دانپورت و پروساک، ۱۹۹۸)، دانش عبارت است از ترکیبی سیال از تجارب، ارزش ها، اطلاعات زمینه ای، و دانش تخصصی، که بصورت منجسم و یکپارچه چارچوبی را برای ارزیابی و کسب تجارب و اطلاعات جدید را فراهم آورد. این دانش از اذهان افراد  سرچشمه می­گیرد و توسط آنان به کاربرده می شود.

خرد[۴۳]
از درک دانش خرد حاصل می شود. “خرد” عبارت است از درک ماهیت اصول حاکم برالگوهای دانش، افرادی که دارای حکمت باشند با ایجاد تغییر در ساختار موجود می توانند تجربه، زمینه و دانش جدیدی را ایجاد کنند. این افراد تفکر انتقادی دارند و خلاقیت و نبوغ در این قشر در سطح بسیار بالایی قرار دارد. این افراد می توانند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف، چشم انداز جامع تری پیدا کنند و علاوه بر اقدامات عملی که در راستای دانش خود انجام می دهند، در سایه تفکر خلاقانه راه های مختلفی را به همراه مزایا و معایب آنها برای خود ترسیم کنند. تفاوت بین قضاوت شخص دانشمند و خردمند در این است که شخص دانشمند ممکن است بر اساس تجربیات محدودتری قضاوت کند ولی خردمند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف و استفاده از خلاقیت، در مورد پدیده ها قضاوت می کند. بر این اساس خرد از مقبولیت جهانی برخوردار است و به حقیقت بسیار نزدیک است و تغییر خرد نسبت به تغییر دانش و اطلاعات نیاز به مدت زمان بسیار زیادی دارد به تعبیر دیگر محدودیت زمان و مکان در مورد خرد چندان مصداق ندارد و این تنها وجه مشترک خرد و داده است. این سطوح را می توان به صورت شکل (۲-۱) نشان داد (حسن زاده،۱۳۸۶).
شکل (۲- ۱): زنجیره داده تا خرد (حسن زاده،۱۳۸۶)

تبدیل داده به دانش
تبدیل داده های جمع آوری شده به دانش مورد نیاز سازمان همواره یکی از مقوله های با اهمیت است. شکل(۲-۲) فرایند ایجاد این این مهم را نشان می دهد. بطور حتم، تمام داده های جمع آوری شده قابل تبدیل به دانش نبوده و باید ابتدا از طریق پردازش، پالایش و سازماندهی آنها به اطلاعات دست یابیم سپس همانطور که در شکل(۲-۲) نشان می دهد، با تکمیل این فرایند، دانش مورد نظر حاصل شود. میزان دانش حاصل شده از مجموعه داده های در دسترس، خود می تواند نقطه قوت این فرایند باشد (کرمانی القریشی ،۱۳۸۴).
شکل (۲-۲): تبدیل داده به دانش (رادینگ،۱۳۸۲)
دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است، تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (داونپورت و پروساک ،۱۳۷۹).

انواع دانش
دانش، پدیده ای پیچیده، تغییرپذیر و چند بعدی است. برای مدیریت اثر بخش، نیازمند درک ویژگی های پیرامون آن است. مجزا ساختن انواع متفاوت و در عین حال مهم دانش در مدیریت و کاربرد آن بطور اثر بخش در چارچوب سازمانی، ضروری و مهم به نظر می رسد. «نوناکا» در مدل یکپارچه خود برای ایجاد دانش پویا، از دانش به عنوان عامل محرک درونی یاد می کند. دانشی که مفهومی در بر نداشته باشد در واقع اطلاعات خواهد بود و اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می گردد که توسط اشخاص تفسیر گردیده، با عقاید و تعهدات آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود. (نوناکا و دیگران، ۲۰۰۰)
مشهور ترین دسته بندی که از دانش ارائه شده است آن را به دو بخش، دانش آشکار [۴۴](تصریحی) و دانش ضمنی [۴۵](تلویحی) تقسیم می کند (حسن زاده ،۱۳۸۶). تمامی منابع دانش را در این تعریف به کوه یخی تشبیه کرده اند که قسمت مشهود آن آشکار است. دانش آشکار نسبت به دانش ضمنی آسان تر، قابل درک تر و قابل کنترل است. دانش آشکار، صریح و مدون است؛ در حالی که دانش ضمنی نامحسوس و شخصی تر به نظر می رسد. با این ترتیب به شرح تفضیلی تر آنها پرداخته می شود :

دانش آشکار(تصریحی)
مدیریت دانش به صورت دو نقش مجزا، اما مکمل انجام می گیرد. نقش اول (حسن زاده،۱۳۸۶) به شناسایی و طبقه بندی دانش آشکار و نقش دیگر، به بررسی اینکه افراد چگونه در سازمان ها تعامل دارند، می پردازد.
در نقش دوم مدیریت دانش به منظور مطالعه فرهنگ سازمانی صورت می گیرد دانش آشکار، دانشی است که می تواند به طور آسان تر محاسبه و انتقال داده شود. این نوع دانش در پاره ای از مواقع، دانش مدون یا بیانی و اظهاری است یا ممکن است برای توصیف دانش رسمی نیز بکار برده شود. این دانش ریشه در اسناد رسمی سازمانی مانند خط مشی ها، معادلات ریاضی، اختراعات ثبت شده، رویه ها، پایگاه اطلاعات کامپیوتری، فایل ها، کتب کتابخانه، اسناد آرشیو بندی شده، نامه ها، سیاست های سازمانی و گزارش های مالی دارد. دانش تصریحی می تواند به منظور ایجاد دانش مفید و جدید، توزیع و بکار برده نشود؛ ولی قادر است به شکل نسبتا آسان بین افراد داخل و خارج سازمان، ارتباط یافته و نیز منتقل شود؛ زیرا تکنولوژی مدرن می تواند در پایگاه داده ها انتقال یافته و اینترنت را قابل دسترس نماید (حسن زاده،۱۳۸۶).

دانش ضمنی (تلویحی)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...