ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با بررسی میزان آشنایی معلمان علوم تجربی سال چهارم ابتدایی با اهداف درس علوم ... |
۳۰/۱- حرکاتی که مربوط میشوند به دو یا چند عضو بدن :
هدف نمونه :دانشآموز بتواند با شنای کرال استرالیایی ۱۰۰ متر شنا کند.
۰۰/۲- حرکات هماهنگ ظریف : الگو یا مراحلی از حرکات هماهنگ که معمولاٌ مستلزم همکاری چشم یا گوش با سایر اعضاء بدن است. هدفهای این طبقه در هنرهای ظریق، کارهای دستی، موسیقی، هنرهای تجاری و تبلیغی، نوشتن، تایپ کردن، و از این قبیل یافت میشوند. این طبقه دارای خرده طبقه های زیر است :
۱۰/۲- حرکات دست و انگشت.
هدف نمونه : دانشآموز بتواند، با لمس کردن، یک پنج ریالی را از یک دو ریالی تشخیص دهد.
۲۰/۲- هماهنگی دست و چشم.
هدف نمونه : دانشآموز بتواند در هر پنج دقیقه ۶۰ کلمه را با کمتر از ۴ اشتباه تایپ کند.
۳۰/۲- هماهنگی دست و گوش.
هدف نمونه :دانشآموز بتواند نوتی را که از پیانو میشنو با گیتار اجرا کند.
۴۰/۲- هماهنگی دست و چشم و پا.
هدف نمونه :دانشآموز بتواند در یک زمان معقول با یک دستگاه نجاری، که احتیاج به کاربرد دست و پا و چشم دارد، چهار وسیله را مطابق آنچه از او خواسته شده است بسازد.
۵۰/۲- ترکیب حرکات دست، پا، چشم، گوش.
هدف نمونه : دانشآموز بتواند یک اتومبیل را در یک خیابان اصلی در فاصله سه چهارراه به طور صحیح براند، بدون اینکه خلافی مرتکب شود.
۰۰/۳- رفتارهای ارتباطی غیر کلامی : هدفهای مربوط به رفتارهای ارتباطی غیر کلامیکه پیامی را بدون توسط به کلمات به گیرندگان پیام انتقال میدهند. این رفتارها اغلب در سخنرانی، نمایش و سایر فعالیتهای هنری – اجتماعی یافت میشوند. این طبقه به خرده طبقه های زیر تقسیم شده است :
۱۰/۳- بیان چهره ای
هدف نمونه : دانشآموز بتواند از طریق حرکات چهره « علاقه » خود را به دیگران نشان دهد.
۲۰/۳- اشارات سرودست.
هدف نمونه :دانشآموز بتواند با یک شخص ناشنوا از طریق اشارات سرودست رابطه برقرار کند.
۳۰/۳- حرکات بدنی
هدف نمونه :دانشآموز بتواند از طریق حرکات بدنی در سر میز غذا ادعای آدمهای پرخور را درآورد.
۰۰/۴- ارتباط کلامی : هدفهای این طبقه در فعالیتها و دروس مربوط به سخنوری، علوم ارتباطات، و اصلاح گفتار یافت میشوند. این طبقه دارای خرده طبقه های زیر است :
۱۰/۴- تولید صدا
هدف نمونه : دانشآموز بتواند حروف صدادار را تلفظ کند.
۲۰/۴- تشکیل صدا – کلمه
هدف نمونه : دانشآموز بتواند یک شعر فرانسوی را بدون اشتباه در تلفظ بخواند.
۳۰/۴- برد صدا
هدف نمونه :دانشآموز بتواند در یک محیط پر سروصدا طوری صحبت کند که شنوندهای که در فاصله حدود ۵/۱ متری او قرار دارد ۹۰ درصد حرفهای او را بفهمد.
۴۰/۴- هماهنگی صدا و اشارات سرودست
هدف نمونه : دانشآموز بتواند با درد دست داشتن یک پیام کلامی مبهم، از طریق افزودن حرکات معنی دار سرودست به مطالبی که میگوید، قصد واقعی آن پیام را به هم کلاسیهای خود انتقال دهد.
علاوه بر طبقه بندی بالا، طبقه بندیهای دیگری برای حوزه روانی – حرکتی تهیه شده اند. یکی از آنها طبقه بندی هارو ( ۱۹۷۲ ) است که به وسیله کیامنش ( ۱۳۶۵ ) به فارسی ترجمه شده است. پوفام ( ۱۹۸۷، ص ۳۴ ) در رابطه با طبقه بندی های حوزه روانی – حرکتی گفته است « هر چند که بعد از طبقه بندیهای حوزه شناختی و عاطفی چندین طبقه بندی برای حوزه روانی – حرکتی تهیه شد، هیچیک از آنها شهرت و حمایت دو طبقه بندی قبلی را کسب نکرد ».
آگاهی از طبقه بندیهای هدفهای آموزشی، معلم را با سطوح مختلف یادگیری آشنا میسازد، و به او کمک میکند تا هدفهای آموزشی درس خود را متنوع تهیه کد و از تکرار هدفهایی که به نوع بخصوصی از یادگیری یا به سطح معینی از آن محدود میشوند جلوگیری به عمل آورد.
یکی از مشکلات استفاده از طبقه بندی های بالا دقیق نبودن توصیف طبقه ها و لذا دشواری تشخیص تفاوت میان آنهاست. همین امر سبب میشود که گاه بعضی از هدفهای آموزشی را نمیتوان به طور قطع و یقین در طبقات مناسب آنها قرار داد. سولیوان ( ۱۹۶۹ ) در این باره گفته است :
کوشش برای استفاده از این طبقه بندیها در نوشت هدفهای آموزشی باید ناظر بر کم دقتی طبقات آن باشد. اگر قرار است هدفهای آموزشی قابل استفاده ای تهیه شوند، توصیق آنها باید از توصیف طبقه های این طبقه بندی ها بسیار دقیق تر باشد.
برای استفاده بهتر از طبقه بندیهای بلوم و کراتول ( حوزه های شناختی و عاطفی متفسل، مایلک و کرسنر ( ۱۹۶۹ ) آنها را به صورت رفتارها و هدفهای رفتاری در آورده اند.
توجه به طبقه بندی هدفهای آموزشی معلم را هم در نوشتن هدفهای آموزشی و هم در تهیه سئوالات امتحانی کمک میکند. معلم آگاه از سطوح مختلف هدفهای یاد شده، هدفهای آموزشی و سئوالات امتحانی خود را متنوع مینویسد و میکوشد تا هدفها و سئوالهای او در برگیرنده تعداد بیشتری از طبقات هدفهای آموزشی باشند.
۱۶-۲- طبقه بندی هدفهای آموزشی بر اساس انواع یادگیری :
روش دیگر دسته بندی هدفهای آموزشی مرتب کردن آنها برحسب انواع مختلف یادگیری است. رابرت گانیه ( ۱۹۷۷ ) انواع یادگیری را به صورت یک سلسله مراتب از ساده به پیچیده طبقه بندی کرده به نحوی که در این طبقه بندی یادگیری هر رفتار برای یادگیری رفتارهای سطح بالاتر پیش نیاز محسوب میشود. این سلسله مراتب هشت نوع یادیگری زیر را به ترتیب از ساده به پیچیده شامل میشود.
یادگیری علامتی :
در این نوع یادگیری که بیشتر با نام یادگیری رفتار بازتابی یا شرطی سازی کلاسیک پاولفی معروف است، یادگیرنده پاسخی شرطی را به یک علامت می آموزد. پاسخ ترشح بزاق سگ پاولف به صدای زنگ مورد مشخصی از یادگیری علامتی است. وقتی دانشآموز یا دانشجو با دیدن سئوالات یک آزمون مضطرب میشود یا کودک با شنیدن صدای مادر خوشحال میشود، یادگیری آنها از نوع یادگیری علامتی است.
یادگیری محرک – پاسخ :
این نوع یادگیری با دادن پاسخهای دقیق عضلانی به محرکات معین مشخص میشو. وقتی راننده اتومبیل با دیدن چراغ قرمز اتومبیلش را متوقف میسازد، یادگیری او از نوع یادگیری محرک – پاسخ ( S-R ) است، زیرا او با دیدن یک محرک معین ( چراغ قرمز) به آن یک پاسخ عضلانی مشخص میدهد. پاسخ راننده به محرک چراغ قرمز مستلزم فشار دادن پا بر روی پدال ترمز است.
یادگیری زنجیره ای :
یادگیرنده، از طریق یادگیری زنجیره ای، تعدادی از یادگیریهای محرک پاسخ قبلی را به هم پیوند میکند و زنجیره ای از رفتار پیچیده محرک پاسخی را می آموزد. برای مثال، یادگیری کودکان در مورد مسواک زدن دندان نوعی یادگیری زنجیره ای است. این رفتار نسبتاٌ پیچیده شامل اجزایی بدین شرح است که همه آنها قبلاٌ آموخته شده و از طریق یادگیری زنجیره ای به هم متصل شده اند :گرفتن مسواک، گذاشتن خمیر دندان بر روی آن، قرار دادن مسواک در دهان، حرکت دادن آن بر روی دندانها در جهات مختلف، شستن دهان و مسواک، و بالاخره گذاشتن مسواک در جای مشخص آن. این گونه یادگیری را مهارت آموزی نیز مینامند. یادگیری کودکان در موارد بستن دکمه لباس، بستن بند کفش، استفاده از قلم، بریدن اشیاء با چاقو، و یادگیری بزرگسالان درموارد نقاشی کردن، کاربرد ابزارهای مختلف، و ورزشهای گوناگون از جمله این نوع یادگیری هستند.
یادگیری کلامییا تداعی کلامی :
این نوع یادگیری که زبان آموزی نیز نامیده میشود، بنا به عقیده گانیه، نوع بخصوصی از یادگیری زنجیره ای است که در آن حلقه های یادگیری ( S-R ها ) واحدهای زبان هستند. مورد ساده یادگیری کلامی فعالیت کودکان در نامیدن اشیاء است که از دو مرحله تشکیل مییابد :
نخست پاسخ مشاهده شییء که کودک را قادر به تشخیص آن شییء میسازد. دوم محرک درونی که کودک را وادار به نامیدن شیی ء میکند. مانند گفتن نام شییء « توپ ». وقتی کودک، علاوه بر نامیدن توپ، قادر به نامیدن توپ قرمز نیز هست، یادگیری او از سه حلقه تشکیل یافته است. در یادگیری کلامی، یادگیرنده از واسطه های کلامی استفاده زیاد میبرد.
یادگیری تمیز دادن محرکات :
یادگیری تمیز دادن محرکات شامل دادن پاسخ درست به محرکهای مختلف است. وقتی کودک می آموزد حیوانات مختلف را با نام درست آنها بنامد، میان محرکات مختلف تمیز قائل شده است. معلمان وقتی دانشآموزان کلاس خود را با نام درست آنها صدا می زنند به تمیز دادن محرکات می پردازند.
یادگیری مفهوم :
در یادگیری مفهوم یا مفهوم آموزی یادگیرنده بر حسب ویژگیهای انتزاعی محرکات چون رنگ، شکل، و تعداد به آنها پاسخ میدهد. به سخن دیگر، در مفهوم آموزی، رفتار یادگیرنده تحت کنترل ویژگیهای انتزاعی محرکات است، نه تحت کنترل محرکات فیزیکی، برای مثال، یادگیری مفهوم پستانداران مستلزم پاسخ درست دادن به ویژگیهای انتزاعی جانوران پستاندار است نه به تعدادی پستاندار معین.
یادگیری تمیز دادن بین محرکات پیش نیاز مفهوم آموزی محسوب میشود، زیرا در یادگیری مفهوم یادگیرنده باید بتواند وجود اشتراک و افتراق محرکها را از هم تمیز دهد
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-23] [ 12:49:00 ق.ظ ]
|