کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Basistrading2 Relativevalue2 Futures2 PatrickByrne2 DotSama2 HODL2 What Is2 Orbs? Bots2 Blockchain2 HMTreasury2 Economics2 BCH LTC2


جستجو




آخرین مطالب


 



در این فصل در ابتدا خلاصه ای از یافته های پژوهش ارائه و سپس یافته های پژوهش مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد. در ادامه محدودیت­های پژوهش ارائه و پیشنهاداتی هم با توجه به نتایج این پژوهش ارئه می گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی و ابعاد آن با رهبری تحول آفرین است. جامعه آماری این تحقیق مدیران دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه بیرجند در سال ۱۳۹۳-۱۳۹۲ بودند که کل جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح احتمال برای معنی­داری فرضیه ها برابر با ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

با توجه به نتایج حاصل در جدول ۴-۶ مقدار p-value هوش معنوی و ابعاد آن از سطح خطای ۰۵/۰ کمتر می باشند، بنابراین فرض صفر رد می شد، به عبارتی هوش معنوی و ابعاد آن در سطح متوسط نمی باشد و از آنجا که آماره t بعد توانایی مقابله با مشکلات منفی است، لذا در سطح اطمینان ۹۵% می توان استدلال کرد که متوسط بعد توانایی مقابله با مشکلات از سطح متوسط پایین تر می باشند، به عبارتی در سطح نامطلوب می باشد. هوش معنوی و بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق دارای آماره t با علامت مثبت می باشد، بنابراین در سطح اطمینان ۹۵ درصد به طور متوسط هوش معنوی و بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق از سطح متوسط بالاتر می باشند، لذا در سطح مطلوب هستند.

براساس نتایج جدول ۴-۸ مقدار p-value متغیر رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح معنی داری ۰۵/۰ کمتر می باشند، بنابراین فرض صفر رد می شود و با توجه به مثبت بودن همه آماره t می توان استدلال کرد که در سطح اطمینان ۹۵% به طور متوسط سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. لذا سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین اساتید در سطح مطلوب می باشد.

۱-۵٫ خلاصه ی یافته های پژوهش:

براساس نتایج تحقیق، از بین ۱۰۶ نفری که به پرسشنامه ها پاسخ دادند، ۲۸/۹۵درصد مرد و ۷۲/۴ درصد زن جنسیت آنها زن بوده است. بر حسب دانشگاه، ۶۶ درصد پاسخگویان از مدیران دانشگاه بیرجند و ۳۴ درصد از مدیران دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بودند.

نتایج نشان دادند که در بین ابعاد ویژگی هوش معنوی، بیشترین میانگین به بعد تفکر کلی و اعتقادی تعلق دارد و کمترین میانگین مربوط به توانایی مقابله با مشکلات می باشد. در بین ابعاد رهبری تحول آفرین، بیشترین میانگین مربوط به انگیزش الهام بخش و کمترین میانگین مربوط به ویژگی های آرمانی است.

۲-۵٫ خلاصه نتایج فرضیات پژوهش

۵-۲-۱٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه اول

فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین هوش معنوی و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علوم­پزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج همبستگی نشان داد هوش معنوی با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن ارتباط مستقیم دارند و به لحاظ شدت همبستگی رهبری تحول آفرین و وبژگی های آرمانی همبستگی بالاتری نسبت به سایر ابعاد با هوش معنوی دارد.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

در این زمینه پژوهش های مختلفی رخ داده است از آن جمله جوادی (۱۳۸۸) به «بررسی رابطه رهبری تیمی با هوش معنوی در بین مدیران دبیرستان­های مشهد» پرداخت و نتایج نشان داد که بین رهبری تیمی و هوش معنوی رابطه مثبتی وجود دارد. کیوانلو و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان رابطه هوش هیجانی با سبک رهبری به این نتیجه رسیدند که با افزایش هوش هیجانی در مربیان تمایل آنها به سبک رهبری تحول­آفرین افزایش می یابد. یعقوبی (۱۳۸۶) در پایان نامه خود با عنوان بررسی رابطه بین هوش عاطفی مدیران و سبک رهبری تحول­آفرین به این نتیجه رسید که بین تمامی مولفه های هوش عاطفی با سبک رهبری تحول­آفرین رابطه معناداری وجود دارد.در حالیکه نتایج این پژوهش حاکی از رابطه سبک رهبری تحول آفرین با همه مولفه های هوش معنوی بود.

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

۵-۲-۲٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه دوم

فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « تفکر کلی و بعد اعتقادی » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علوم­پزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی نشان داد بین تفکر کلی – اعتقادی با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد و در این بین شدت همبستگی رهبری تحول آفرین و رفتارهای آرمانی بالاتر از سایر ابعاد بود.

تحقیقات متفاوتی در این زمینه رخ داده است بطوری که در تحقیقی که نورشاهی (۱۳۸۸) با عنوان بررسی رابطه پیامدهای رهبری و ابعاد سبک رهبری تحول­آفرین انجام داد به این نتیجه رسید که سبک رهبری تحول­آفرین نقش موثری در افزایش رضایت مندی و تلاش بالاتر از حد انتظار در میان همکاران رؤسا دارد.جعفری و مرادی (۱۳۸۳) نشان داد، سه متغیر هوش عاطفی (همدلی، خود آگاهی و انگیزش) در ایجاد رهبری تحول آفرین موثر هستند. در این پژوهش تفکر کلی و اعتقادی با سبک رهبری مدیران و ابعاد آن از جمله انگیزش الهام بخش، توجه و ملاحظه فردی و ترغیب ذهنی رابطه داشت.

۵-۲-۳٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه سوم

فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « توانایی مقابله و تعامل با مشکلات » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علوم­پزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین توانایی مقابله و تعامل با مشکلات با رهبری تحول آفرین رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد و در بین ابعاد رهبری تحول آفرین بعد رفتارهای آرمانی و بعد انگیزش الهام بخش با توانایی مقابله و تعامل با مشکلات رابطه معکوس و معنی داری داشت و با سایر ابعاد بی ارتباط بود و بیشترین همبستگی معکوس با بعد انگیزش الهام بخش داشت.

کریشتون[۵۵] (۲۰۰۸) در رساله دکتری خود به مطالعه کیفی هوش معنوی در رهبران سازمانی پرداخت. نشان داد که فرایند حل مسئله افزایش خلاقیت و و نوآوری که از عوامل رهبری هستند با هوش معنوی ارتباط دارند. نتایج این پژوهش حاکی از رابطه معکوس توانایی مقابله و تعامل مشکلات با سبک رهبری تحول آفرین بود.

۵-۲-۴٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه چهارم

فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « پرداختن به سجایای اخلاقی » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علوم­پزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین پرداختن به سجایای اخلاقی با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد و به لحاظ شدت همبستگی رهبری تحول آفرین و بعد ترغیب ذهنی بیشترین همبستگی نسبت به سایر ابعاد با بعد پرداختن به سجایای اخلاقی دارا بودند.

۵-۲-۵٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه پنجم

فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « خود­آگاهی و عشق » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علوم­پزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین خود­آگاهی و عشق با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد بطوری که بیشترین شدت همبستگی با رهبری تحول آفرین و ویژگی های آرمانی دارد.

تحقیقات مختلفی در این زمینه انجام شده است از آن جمله، در تحقیقی که جعفری و مرادی (۱۳۸۳) در رابطه با هوش عاطفی و رهبری تحول­آفرین انجام دادند به این نتیجه رسیدند که سه متغیر هوش عاطفی (همدلی، خود آگاهی و انگیزش) در ایجاد رهبری تحول آفرین موثر هستند. عابدی جعفری و همکاران (۱۳۸۴) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه هوش عاطفی با سبک رهبری تحول­آفرین به این نتیجه رسیدند که از میان عناصر پنج گانه هوش عاطفی سه مؤلفه ی همدلی، خوداگاهی و انگیزش قادر به توضیح ۷۸ درصد تغییرات در رهبری تحول­آفرین هستند. در حالی که نتایج این پژوهش نشان دهنده ارتباط مثبت خود آگاهی و عشق با سبک رهبری تحول آفرین است.

۵-۳٫ یافته های جانبی

۵-۳-۱٫ بررسی سطح هوش معنوی و ابعاد آن

نتایج این پژوهش با توجه به آزمون t نشان داد، هوش معنوی و بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق اساتید از سطح متوسط بالاتر می باشند، به عبارتی در سطح مطلوب هستند. ولی بعد توانایی مقابله با مشکلات در سطح متوسط پایین تر (سطح نامطلوب) می باشد.

۵-۳-۲٫ بررسی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن

نتایج پژوهش نشان داد که سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. به عبارتی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین اساتید در سطح مطلوب می باشد.

۵-۴٫ پیشنهادات

پیشنهادات پژوهشی

۱- انجام این پژوهش بر روی جمعیت های دیگر مانند کارمندان ادارات، مدیران مدارس و… و مقایسه نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر.

۲- مقایسه تاثیر هوش معنوی، هوش عاطفی و هوش هیجانی بر سبک رهبری مدیران

۳- پژوهش های بعدی با تعداد نمونه ی بیشتری انجام گیرد.

پیشنهادات کاربردی

۱- می توان با برجسته کردن ویژگی های تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی، خود آگاهی و عشق

مدیران، آنان را جهت افزایش سطح سبک رهبری تحول آفرین یاری رساند.

۲- مرکز مشاوره دانشگاه همکاری لازم جهت حل مشکلات مدیران داشته باشند. چرا که توانایی مقابله با مشکلات در بین مدیران بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش در سطح پایینی بوده است.

محدودیتهای پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 01:55:00 ب.ظ ]




بحث و تنظیم فعالیت هانگرانی درمورد دیگرانپردازش بحث هاتوجه به ماهیتبه شهود و صدای درون گوش کنیداستفاده از تجسم، تفکر، و تصویرهای ذهنیتوجه به یگانگی در مطالعاتوابستگی به طرز تفکر، خود مشاهده گری، خودآگاهیاستفاده از چه چیزی، برای چه چیزی وچه مدلی

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

جستجو برای تعادل ( متعادل ساختن)استفاده از جلسات مذاکره/ حل تضادتلاش برای فهم خویشتنمطالعه زندگی افراد برجسته

 

در نهایت می توان اذعان نمود، افرادی که دارای هوش معنوی هستند، دارای صفاتی هستند که آن ها را به سمت تعالی و گرایش در جهت کمک و مشارکت در فعالیت های بشردوستانه سوق می دهد، نظیر اینکه این افراد؛ قدرت مقابله باسختی ها، دردها و شکست ها را دارند، خود آگاهی در این افراد بالاست و از تجربیات و شکست های گذشته درس می گیرند( غفاری و قلی پور، ۱۳۸۹).
۲-۱۵) رشد و تقویت هوش معنوی
به نظر می رسد، اگرتعاریف هوش معنوی، روش ها مختلف دانستن رادر برنگیرند، ناقص هستند. در بررسی اخیر رابرت فورمن، افرادی که دارای سنین مختلفی بودند، معنویت را مفهومی تجربه ای می دانستند تا فراعقلی. تمرین های تاملی مانند مراقبه، به این دلیل که وابسته به آشنایی با سه روش متمایز دانستن است ( سه روش دانستن عبارتند از: حسی، عقلی و تاملی )، برای پالایش هوش معنوی مناسب به نظر می رسد. به نظر می رسد این سه روش دانستن، بخش جدایی ناپذیری از هوش معنوی هستند که بعضی از افراد نشان می دهند ( واقان[۹۳]، ۲۰۰۳).
آگاهی هوشیارانه و سازگاری با وقایع و تجارب زندگی و پرورش خود آگاهی از جمله عوامل اصلی رشد هوش معنوی تلقی می شوند. علاوه براین، بعضی از روش ها، راهبردها و تمرین ها برای رشد آن مفید تلقی می شوند؛ مثلا واگان معتقد است هوش معنوی از طریق افزایش وسعت نظر و گشودگی و داشتن نقطه نظرهای مختلف، حساسیت زیاد نسبت به تجارب و واقعیاتی نظیر حالت تعالی ( ماورایی) و موضوع عای معنوی، فهم عمیق تر نمادها و بازنمایی افسانه ها و کهن الگوهای ناهشیار کشف نشده افزایش می یابد ( نازل، ۲۰۰۴).
شواهد نشان می دهند که تمرین های معنوی افزایش دهنده آگاهی و بینش نسبت به سطوح چند گانه هوشیاری (تعمق) هستند و بر عملکرد افراد تاثیر مثبتی دارند. وارنر در پژوهش خود با اندازه گیری میزان توجه و اجرای آزمون توجه و اجرای آزمون انعطاف شناختی در دو گروه آزمایشی و کنترل، نشان داد که تعمق (انجام تمرین های تعمق برتر یا تی ام )، رشد ذهنی را به شکل مثبتی تحت تاثیر قرار می دهد. کرانسون و همکاران نیز نشان دادند که تمرین های تی ام در یک دوره دو ساله باعث بهبود نمره هوشبهر، توانایی یادگیری و زمان واکنش در گروه آزمایشی شده است (آمرام، ۲۰۰۵).
۲-۱۷) مشخصات افراد به لحاظ هوشمعنوی ( جورج، ۲۰۰۶: ۴۳۵)
جدول ۲-۱۱: مقایسه افراد به لحاظ هوشمعنوی

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ب.ظ ]




روز و شب اندر قفس در نی دمم من چو با سودا ئیانش محرمم
(مثنوی دفتر سوم (۲۹-۱۹)
به نظر مولوی عشق از اوصاف خداوند بی نیاز است و بنابراین عاشق و معشوق حقیقی خود هموست و اطلاق عشق برذات حق اطلاق حقیقی و بر غیر حق اطلاق مجازی است. این به جهت آن است که اوصاف کمالیه وجود اولاٌ و بالذات به حضرت حق و ثانیاً و بالعرض به موجودات عالم تعلق دارد. بنابراین حسن مطلق از آن خداوند است و زیبایی موجودات عالم را به «حسن زراندود» مانند می کند. عشق خداوندی به مانند نور محض است که از هرگونه عیب و نقصی مبراست و عشق مخلوق به مانند آتشی است که ظاهر آن آتش و باطن آن دود است و اگر نور آتش بمیرد سیاهی دود پیدا گردد.
عاشقی بر غیر او باشد مجاز                 عشق ز اوصاف خدای بی نیاز
ظاهرش نور اندرون دود آمده است          زآنک آن حسن زراندود آمده است
بفسرد عشق مجازی آن زمان                چون رود نور و شود پیدا دخان
جسم ماند گنده و رسوا و بد                  وارود آن حسن سوی اصل خود
وارود عکسش زدیوار سیاه                    نور مه راجع شود هم سوی ماه
(مثنوی دفتر ششم ، ۷۵- ۷۰)
از نظر مولوی آدمی برای غلبه حقیقی بر دردِ تشویش و ملالت در زندگی اش تنها یک راه دارد: رسیدن به زندگی اصیل، پیدا کردن راهی به سوی آن منزل ازلی و دوباره به دریا پیوستن؛ چنین سفری ست که آرامش و شادی حقیقی را برای روح ما به ارمغان می آورد. اما کدامین راه به سوی آن دریا می رود؟ روح آدمی چگونه می تواند روزگار وصل خویش را بازجوید؟ مولوی اعتقاد دارد تا هنگامی که مهم ترین مانع چنین بازگشتی را نشناخته ایم نمی توانیم به این سوال پاسخ دهیم. اما به راستی چیست که از اتحاد دوباره ما با آن دریا و غلبه بر فراق جلوگیری می کند؟ پاسخ مولوی ساده و روشن است: مانع، «خودِ» آدمی ست، پیام مولوی روشن است: اگر خواهان وصال معشوق هستی، باید از «خود»ات رها شوی.
از دیدگاه مولوی تنها راه چنین تغییر و تبدیلی راه عشق است. مولوی عشق را “طبیب جمله علت های ما” می نامد و مهم تر از آن، «عشق» را علاج خودبینی و تکبر، که در نگاه او منشأ تمام بدی ها هستند، می داند. او قویاً ما را به عاشق شدن ترغیب می کند:
عمر که بی عشق رفت، هیچ حسابش مگیر آبِ حیات است عشق، در دل و جانش پریر
هر که به جز عاشقان ماهیِ بی آب دان مرده و پژمرده است گر چه بود او وزیر
بترین مرگ ها بی عشقی است بر چه می لرزد صدف؟ بر گوهرش
هر که را نبض عشق می نجهد گر فلاطون بود تواَش خر گیر
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو وندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن وانگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو
از نظر مولوی قدرت جادویی عشق، توانایی آن در تغییر حدود و مرزهای «خود» است. از دیدگاه او گوهر عشق «قربانی شدن» و جان بازی ست. عاشق حقیقی کسی است که پای کوبان جان بر معشوق می افشاند. انسان به محض آن که عشق را تجربه کند شیوه زیستن اش به کلی دگرگون می شود. آدمی قبل از این که عاشق شود، دانسته یا نادانسته، خودش را مرکز جهان می پندارد، اما به محض این که عاشق می شود ساختار «خود»اش متحول می شود. برای تشکیل پیوند عشق، باید در مقابل دیگری گشاده بود و در صورت لزوم خود را برای محبوب فدا نمود. و همین گشایش و گشودگی مرزهای «خود» آدمی را دگرگون می کند و مرکز وجود آدمی را از «خود» به «معشوق» تغییر می دهد. مولوی گاهی اوقات این تغییر را “مرگِ پیش از مرگ” یا “مرگ در نور” می نامد. از راه عشق است که انسان مجال گسستن از خود و پیوستن به معشوق را می یابد (قیصری، ۱۳۷۸، ۱۶۷).
بیش تر عرفای مسلمان، از جمله مولوی، عشق زمینی را پلی به سوی عشق الهی دانسته اند. از دیدگاه اینان تجربه یک عشق زمینی واقعی روح آدمی را آماده جهش های بلندتر و عشق ورزی مستقیم به خداوند می کند. با این حال مولوی گاهی اوقات از تمثیل دیگری استفاده می کند که فهم متفاوت او از رابطه عشق زمینی و عشق الهی را نشان می دهد. مولوی مدعی ست آدمی برای ادراک روح جهان، که همانا خداوند است، به دو آینه نیاز دارد: قلب خویش و قلب معشوق خویش عاشق آینه خود را در برابر آینه معشوق قرار می دهد و به محض برقراری پیوند عشق این دو آینه یکدیگر را تا بی نهایت بازمی تابانند. بی نهایت، در فضای میان دو آینه جلوه می کند. تفاوت تمثیلِ آینه و تمثیلِ پل مهم است: آدمی هنگامی که از پل می گذرد و به سوی دیگر قدم می گذارد دیگر نیازی به پل ندارد؛ اما، مشاهده امر بی نهایت کاملاً به حضور هر دو آینه وابسته است. به بیان دیگردر تمثیلِ پل، عشق زمینی تنها ارزش وسیله ای دارد و هنگامی که آدمی به خدا رسید، معشوق به کلی بی اهمیت می شود؛ اما در تمثیلِ آینه، عشقِ زمینی ذاتاً ارزش مند است، چرا که امر قدسی تنها از دریچه وجود معشوق قابل درک است. خداوند در فضای میان دو انسان جلوه می کند و همان طور که بسیاری از عرفای مسلمان ادعا کرده اند: راه رسیدن به خدا از گذرگاه شفقت بر خلق می گذرد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۵-۴- بررسی تجلی عشق در سوانح العشاق احمد غزالی:

از منظر غزالی عشق گوهری است بی بدیل که حق تعالی در وجود همه پدیده ها قرار داده است. جوهر اصلی آفرینش و بنیادی ترین عامل محرک زنجیره حیات عشق است. عشق، در قاموس زبان های جهان یکی از پرتعریف ترین و در ادبیات ملّت ها پربسامدترین است؛ امّا حقیقت این است که معنای عشق از گفتن بسیار، پنهان مانده است (موحد، ۱۳۹۱، ۱۹).
از منظر غزالی می توان عشق را مهر و محبّت فراوان نسبت به شخصی دیگر و دل سپردن به او دانست. «عشق، محبّت مفرط راگویند» (فخرالدین عراقی، ۱۳۸۶: ۵۵۵). به عبارتی عشق، حبّ همراه با هوی به همراه آشفتگی و شوریدگی است. در موضوع عشق رساله ها و آثار فراوانی به دست قدما و معاصران نوشته شده است که در آن به جنبه های مختلف عشق پرداخته اند. علاوه بر آن باید به داستان های عاشقانه در هر فرهنگ و قومی اشاره کرد. در این آثار به گونه ای در کشف حقیقت عشق و شرح اسرار آن و شناخت دو قبیله عاشقان و معشوقان، دستاوردهایی ارائه شده است؛ امّا آنچه در این پژوهش به آن پرداخته شده، پندناپذیری عاشق است که از مسائل مهم در موضوع عشق به شمارمی رود. نکته اساسی که درارتباط با این مبحث مطرح می شود، رویارویی عاشق با ناصحان و رقیبان و اطرافیان اوست که هرکدام به دلایلی برآنند که عاشق را از عشق و محبّت خود نسبت به معشوق بازدارند تا مگر از میل و شوق خود دست بکشد و یاد و نام محبوب را از ذهن و جان و روان خود بیرون کند؛ امّا آویختن عاشق به عشق، یا به واقع پیچیدن عشق همچون عشقه بر وجود عاشق، ستیز او را حتّی تا لحظه شگرف رهایی از خویش و آرام گرفتن در آغوش مرگ به همراه دارد. عشق محبوب آنچنان در رگ و خون و جان عاشق رسوخ کرده که هیچ چیز چاره ساز او نیست؛ حتی گاهی خود عاشق از ورطه ای که در آن افتاده و توان بازآمدن ندارد در شگفت است؛ امّا ترک عشق و شیدایی برای او ممکن نیست.
احمد غزالی، فصل هفتاد و چهار رساله «سوانح العشاق» را به اختیار نداشتن در عشق اختصاص داده است؛ همچنین در حکایتی نقل می کند که گلخن تابی بر شاهی عاشق می شود. شاه خبردار می شود؛ هنگامی که می خواهد عاشق را تنبیه و مجازات کند وزیرش می گوید:
«تو به عدل معروفی، لایق نبود که سیاست فرمایی؛ چه عشق کاری است که بی اختیار بود و سیاست فرمودن بر کاری که در آن اختیار وی نیست، از عدل دور افتد» (احمد غزالی، ۱۳۸۸: ۱۲۲).
عاشقان شیدایی از بلایی که در آن غوطه ورند، شکوه می کنند و ناله ها سر می دهند؛ ولی در چنگ عشق و سرنوشت اسیرند و هرگاه که می کوشند تا رهایی یابند و یا دیگران از روی نیک خواهی می خواهند تا عاشق را یاری کنند و او را از غم و غصّه عشق نجات دهند، ناامیدانه سرود جانگداز یأس میخوانند که آنچه بر قلم قضا و قدر رفته، تغییرپذیر نیست. البّته این مطلب میتواند تحت تأثیر عقاید اشعری و جبرگرایی باشد که بر ادبیات فارسی حاکم بوده است. چنان که ابن داوود ظاهری، از نظریه پردازان عشق در قرن سوم، هنوز با قطعیت جبری بودن عشق را نمی پذیرد و به نوعی دوگانگی طبع و کسب را در عشق مطرح می کند؛ (البّته باید اشاره کرد که ابن داوود، معتزلی بوده است) «نمی گویم که عشق گزیرناپذیر است؛ زیرا در آن صورت اعتراف کرده ام که خود آن را برنگزیده ام؛ نیز نمی گویم که از راه اکتساب در خود پدیدش آورده ام؛ زیرا اگر آن را از طبع خویش نفی کنم دروغگو خواهم بود» (واده، ۱۳۷۲: ۴۰۲).
دل ﭘﺮ ﺳﺨﻦ و زﺑﺎن زﮔﻔـﺘﻦ ﺷـﺪه ﻻل ﻋﺸﻖ ﺑـﻪ ﻛﻤـﺎل و دﻟﺮﺑـایی ﺑـﻪ ﺟﻤـﺎل
زﻳﻦ ﻧـﺎدره ﺗـﺮ ﻛﺠـﺎ ﺑـﻮد ﻫﺮﮔـﺰ ﺣـﺎل ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ و ﭘﻴﺶ ﻣـﻦ روان آب زﻻل
ﻋﺎﺷﻖ ﺣﻘﻴﻘﻲ زﻧﺪه اﺳﺖ و ﺟﺎوﻳﺪ، او ﺑﻪ ﻋﺸﻖ زﻧﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ اراده دوﺳﺖ ﻧﻪ ﻣﻲﺗﺮﺳﺪ و ﻧﻪ اﻣﻴﺪ دارد ﺳﻌﻲ او در ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻣﺤﺾ در ﺑﺮاﺑﺮ رﺿﺎی ﻣﻌﺸﻮق اﺳﺖ ﺑﻬﺸﺖ و دوزخ ﺑﺮاﻳﺶ ﻳﻜﺴﺎن اﺳﺖ و در دﻳﺪه او ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻲ آن دو ﻧﺪارﻧﺪ.
از ﺑﺰرﮔﺎن ﻣﻜﺘﺐ ﻋﺸﻖ ﺣﻼج را ﻣﻲﺗﻮان ذﻛﺮ ﻛﺮد و ﻧﻴﺰ اﺳﻮه واﻻی آن روزﺑﻬﺎن ﺑﻘﻠﻲ اﺳﺖ وﺣﺪت ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ، ﻋﺎﺷﻖ، ﻣﻌﺸﻮق رﻣﺰی از ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺑﺎﻃﻨﻲ اﺳﺖ. اﺣﻤﺪ ﻏﺰاﻟﻲ ﻣﻲداﻧﺴﺖ ﻛﻪ اﮔﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮد را در ﻣﻌﺸﻮق ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲﻛﻨﺪ در ﻋﻮض ﻣﻌﺸﻮق ﺑﺮ ﺧﻮد و ﺟﻤﺎل ﺧﻮد را ﻓﻘﻂ در ﻧﮕﺎه ﻋﺎﺷﻘﻲ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ او را ﻧﻈﺎره ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد اﺣﻤﺪ ﻏﺰاﻟﻲ ﻋﺸﻖ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﻧﻴﺰ ﻣﻘﺘﺒﺲ از ﻋﺸﻖ ﺣﻘﻴﻘﻲ و اﻟﻬﻲ اﺳﺖ و ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ذاﺗﺎً ﻫﻤﺎن ﻋﺸﻖ اﺳﺖ. ﺧﻮاﺟﻪ اﺣﻤﺪ از ﺑﻜﺎر ﺑﺮدن ﻟﻔﻆ ﻣﺠﺎزی در ﻣﻮرد ﻋﺸﻖ ﻧﻴﺰ ﺧﻮدداری ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻋﺸﻖ از ﻧﻈﺮ او ﻋﺸﻖ اﺳﺖ، ﺧﻮاه ﻋﺸﻖ و ﻣﻌﺸﻮق ﺧﻠﻖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻳﺎ ﺣﻖ. از ﻧﻈﺮ ﻏﺰاﻟﻲ ﻋﺸﻖ ﻳﻚ ﺣﻘﻴﻘﺖ واﺣﺪ و اﺧﺘﻼف ﻋﺸﻖ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺣﻖ و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ ﻋﺸﻖ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ اﻧﺴﺎن و ﻋﺸﻖ او ﺑﺎ ﺣﻖ ﻫﻤﻪ در ﺷﺪت و ﺿﻌﻒ اﺳﺖ. اﺣﻤﺪ ﻏﺰاﻟﻲ در ﺳﻮاﻧﺢ ﺧﻮد ﭼﻨﻴﻦ آورده اﺳﺖ. ﻋﺸﻖ ﺟﺒﺮی اﺳﺖ ﻛﻪ در او ﻫﻴﭻ ﻛﺲ را راه ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺳﺒﻴﻞ، ﻻﺟﺮم اﺣﻜﺎم او ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻪ ﺟﺒﺮ اﺳﺖ، اﺧﺘﻴﺎر از او و از وﻻﻳﺖ او ﻣﻌﺰول اﺳﺖ و ﻣﺮغ اﺧﺘﻴﺎر در وﻻﻳﺖ او ﻧﭙﺮد» و اﻳﻦ ﻋﺒﺎرت ﻛﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻼﺳﺖ و اﻧﺲ و راﺣﺖ در او ﻏﺮﻳﺐ و ﻋﺎرﻳﺖ اﺳﺖ در اﻓﻜﺎر و ﺑﻴﻨﺶ ﻋﺮﻓﺎ و ﺻﻮﻓﻴﻪ ﻛﻪ از ﻫﺠﺮان و وﺻﺎل وﺟﻮد دارد ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻛﺎﻣﻼً ﻏﻴﺒﻲ ﻣﺘﺠﻠﻲ اﺳﺖ.
عشق پوشیده است و هرگز کس ندیدستش عیان
لافهای بیهده تا کی زنند این عاشقان
هر کسی از پندار خود د

ر عشق لافی میزند
عشق ازپندار خالى وز چنین و از چنان
هستی ذرّه در هوا محسوس است و نایافتش معلوم،

خورشید تویی و ذرّه ماییم
بی روی تو روی کی نماییم
تا کی ز نقاب چهره یک دم
از کوه برآی تا بر آییم
سوانح العشّاق احمد غزالی نخستین اثر به زبان فارسی است که به طور مستقل دربارهی عشق نوشته شده است. این اثـر مجموعـهای از آرای غـزالی دربارهی عشق، عاشق، معشوق و ارتباط مـیان آنهاست. از آن جا که این متن عرفانی بر آثار بعد از خود تأثیر بسیاری نهاده، از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این کتاب داریم که، چون عاشق معشوق را ببیند اضطرابی در وی پیدا شود، زیرا که هستی او عاریتی ست و روی در قبله نیستی دارد. وجود او در وجد مضطرب شود، تا با حقیقت کار نشیند، وهنوز تمام پخته نیست، چون تمام پخته شود در التقا از خود غایب شود ، زیرا که چون عاشق پخته شد در عشق و عشق نهاد او را بگشاد، چون طلایه وصال پیدا شود وجود او رخت بر بندد به قدرپختگی او در کار(دشتی:۵۳، ۱۳۸۸).
حسن تو فزون است ز بینایی من
راز تو برون است ز دانایی من
در عشق تو اَن بُهست تنهایی من
در وصف تو عجز است توانایی من
احمد غزّالی در کتاب سوانح سعی در نشان دادن گوشه هایی از حقیقت عشق داشته است ، امّا لحن کلام او اثر او را، از همان آغاز، در مقام یک اثر شاعرانه و استنباطی فردی و بیان ناپذیر از عشق و احوال روانی مترتّب بر آن معرفی می کند. او «عبارت » را در سخن خود به منزله «اشارت » به معانی متفاوت می شمارد که برای مخاطبی که ذوقش نبود ناشناخته می ماند. و در سراسر کتاب عباراتِ اشارت گونه او با تصویر و آیه و حدیث و شعر آمیخته است تا شاید حجاب اشارتهای او را لطیف تر کند (چاوشی:۱۹۹، ۱۳۸۴).
خیال ترک من هر شب صفات ذات من گردد
هم از اوصاف من بر من هزاران دیده بان گردد
انا من اهوی ومن اهوی انا
نحن روحان حللنا بدنا
نحن مذکنا علی تعمد الهوی
یضرب الامثال فی الناس لنا (سوانح العشاق،۷۳)
در سوانح العشاق غزالی، جلوه معنی را گاهی در پس حجاب نثری بسیار موجز و شاعرانه میتوان ملاحظه کرد. امّا گاهی نیز جلوه معنی بسیار کم رنگ و سخن شعر منثور از آثار نوع سوم می شود، تا جایی که جز با تفسیر و تأویل نمیتوان معنی را از متن کشف کرد.
بد عهدم و با عشق تواَم نیست نفس
گر هرگز گویمت که فریادم رس
خواهی به وصال کوش و خواهی به فراق
من فارغم از هر دو، مرا عشق تو بس(سوانح العشاق،۱۹۲).
در بخشهایی از کتاب او ساختار و ترکیب کلام ساختار و ترکیب نثر به منظور انتقال صریح معنی به مخاطب نیست و مخاطب ، بیش از آنکه معنی را دریابد، از ترکیب کلام و تکرار واژه ها و تعدّد تصویرهای ساخته شده با دو عنصر ثابت ، مثلاً روح و عشق و آهنگی که از ساختار مشابه جمله ها احساس می شود، لذّت می برد. اگرچه مقایسه و تقابل دو عنصر درعبارات شاعرانه اندکی راه ورود به تفسیر و تأویل آنها را تسهیل و به دریافت معنی ، یا معنایی از میان معانی محتمل ، یاری می رساند، امّا گاهی نیز این مقایسه و تقابل از میان برمی خیزد و عنصر«عشق » خود به تنهایی مجمع مفاهیم متقابل می شود و راه ورود به تفسیر وتأویل متن از طریق نظام نخستین نشانه شناسی زبان را می بندد وکلام یکسره نقش زیبایی شناختی زبان را در معرض تماشای مخاطب قرار می دهد (احمدی:۷، ۱۳۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ب.ظ ]




دغدغه ی نویسندگان زن دهه هفتاد پس از پرداختن به مسائل عاطفی، طرح مسائل اجتماعی و فرهنگی می باشد که طبق بررسی های انجام شده به نظر می رسد که از میان مسائل اجتماعی و فرهنگی مطرح شده در مجموعه داستان ها به ترتیب فقر، اعتیاد، موردانتقاد قرار دادن یکی از رفتارهای غلط جامعه مثل: تجمّل گرایی، خودبینی و خرافه پرستی بیشترین بسامد را دارا می باشند.
این مسائل اجتماعی و فرهنگی مطرح شده یا مربوط به همان زمان وقوع داستان است و یا اینکه در تمام زمان ها ممکن است این مشکلات وجود داشته باشد و به دوره ی خاصّی تعلّق نداشته باشد. بدون شک هدف این نویسندگان از طرح این مسائل پیدا کردن راه حلّی برای اصلاح و رفع این مشکلات بوده است.

 

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

فقر و محرومیّت

 

از جمله مسائل اجتماعی پربسامدی که نویسندگان زن این دوره در داستان هایشان به آن اشاره کرده اند آن هم اغلب از نگاه شخصیّت های زن داستان ها، موضوع فقر و محرومیّت است. سعی این نویسندگان بر آن است تا از افراد فرودست و پایین جامعه که گرفتار فقر و پریشانی هستند، سخن بگویند و این اعتراضی باشد بر آن چه بر سر آ ن ها می رود. مثلاً در داستان «پاییز قمر» از مجموعه داستان راز کوچک و داستان های دیگر ما با زنی روبرو هستیم که فرزندش در اثر فقر بیمار می شود و می میرد و وقتی مادر خبر مرگ فرزند را به همسرش که شاگرد سبزی فروشی محلّه است، می دهد او بدون معطّلی به کلانتری می رود و با سوءاستفاده از جنازه ی پسر مرده اش از رئیس کلانتری جواز دست فروشی می گیرد تا بتواند درآمد بیشتری داشته باشد.
نویسنده در داستان «آن وقت ها» از مجموعه داستان در ایستگاه بعدی به توصیف زندگی فقیرانه پسری به نام غلام می پردازد که خواهر کوچکش زهره در اثر بیماری و فقر می میرد و پدرش هم که بی کار است مدام مادرش را کتک می زند. آن ها اوضاع آشفته ای دارند. غلام هم برای کمک به خانواده به سیگار فروشی روی می آورد. در آخر این فقر منجر به بزه کار شدن غلام می گردد. او در دوران نوجوانی تبدیل به دزد بسیار ماهری می شود که همراه با دوستان دوران کودکی اش شب ها به دزدی می رود.
راوی در داستان «بنفشه» از مجموعه داستان جمعه های بارانی به شرح حال زندگی خود می پردازد. او در خانواده ای بسیار فقیر در یکی از روستاهای رشت متولّد شده است. فقر آن ها تا جایی است که پدرش هر یک از فرزندان را برای کارگری به شهرها و روستاهای اطراف می فرستد تا بتوانند «شکم شان را سیر کنند» و فرزند کوچکشان را هم در ازای مبلغ کمی می فروشد. خود راوی هم باید در خانه ی ارباب کارهای طاقت فرسا انجام دهد.
یا در داستان «داوود» از مجموعه داستان زنده ها مرده اند پدر و مادر داوود به خاطر فقر و مشکلات مالی مجبور می شوند دختر بسیار زیبا و جوان خود را به عقد مردی پیر در بیاورند. آن مرد هم مدام دخترک را کتک می زند و برای کسب درآمد او را مجبور می کند با مردان دیگر رابطه داشته باشد.
در داستان «دزد کوچک» از مجموعه داستان زنده ها مرده اند نیز به طرح معضل فقر و محرومیّت پرداخته شده است. علی آقا در خانه ی زن و شوهر ثروتمندی کاری می کند. مادر او مریض است و باید عمل شود. ولی او که پولی در بساط ندارد مجبور می شود ساعت طلای خانم بزرگمنش همسر صاحب خانه را بدزد .در این داستان هم رابطه ی متقابل فقر و بزه کاری مورد کنکاش قرار می گیرد.
۲- اعتیاد: اعتیاد دومین مورد از مسائل اجتماعی مطرح شده در داستان های کوتاه این نویسندگان می باشد که بیشتر از جهت تأثیر مخرّب آن بر روابط بین افراد خانواده به آن توجّه شده است. به طور مثال در داستان «آقای هدایت به جا می آورید!»، از مجموعه داستان حنای سوخته راوی داستان که در حال نوشتن خاطرات روزمرّه اش است در مقابل تقاضای همسرش برای بچه دار شدن به او می گوید تنها در صورتی بچه دار خواهدشد که او اعتیاد را کنار بگذارد و حتی دو سال از زمان ترکش نیز بگذرد. راوی مدام از جانب دیگران که فکر می کنند او توانایی بچه دار شدن را ندارد مورد طعنه و سرزنش واقع می شود ولی با این وجود بر تصمیم خود استوار است. «گفتم : دیگه خسته شدم دیگه نمی خوام قرص بخورم. بهم گفت: کسی مجبورت کرده؟ گفتمش: قرارمونه، یعنی بود. اول دو سال ترک بعد بچه.» (ص۱۳۹).
امّا در داستان «بچه های شکرالله خان» از مجموعه داستان زنده ها مرده اند خانواده ای به تصویر کشیده می شود که در اثر فقر مالی و فقر فرهنگی و عوامل سیاسی و مسائل دیگر دچار اضمحلال شده است. سه پسر جوان این خانواده به دام اعتیاد کشیده شده و هر سه نفر آن ها به طور رقّت باری در اثر اعتیاد می میرند. نکته ی قابل توجه این است که پدر و مادر آن ها نه تنها از مرگشان ناراحت نیستند بلکه در واقع از این که آن ها را از دست داده اند خوشحالند زیرا دیگر باعث آبروریزی شان نمی شوند. «شکرالله خان فریاد خفیفی کشید و گفت: …کم از دستشون کشیدم؟ کم بی آبرویی برایمون به ارث گذاشتن؟ راحت شدیم باید جشن بگیریم، کاشکی اون یکی هم زودتر بمیره از شرش راحت بشیم.» (ص۲۶).

 

عکس مرتبط با سیگار

 

انتقاد از رفتارهای غلط اجتماعی

 

نویسندگان مورد بررسی در تعدادی از داستان هایشان با دیدی انتقادی به طرح یکی از رفتارهای نادرست اجتماعی که همه ی ما اغلب با آن ها سر و کار داریم می پردازند و درصددند تا با طرح این موارد راه حلی برای آن ها بیابند. این نویسندگان در مواردی به انتقاد از یکی از رفتارهای اجتماعی غلط بین افراد می پردازد.
به طور مثال در داستان «View» از مجموعه داستان سیلویا سیلویا نویسنده با دیدی انتقادی به بیان یکی از رفتارهای غلط اجتماعی آن هم تفاخر و به رخ کشیدن داشته ها می پردازد در این داستان خاله ثوری که سال ها در لس آنجلس زندگی کرده است برای مدّت کوتاهی به ایران و به منزل خواهرزاده اش فرشته آمده. اعضای خانواده تمام سعی و تلاش خود را به کار می گیرند تا در مقام میزبان اسباب راحتی و آرامش او را مهیّا کنند. ولی خاله ثوری بی وقفه از داشته ها و اتّفاقاتی که در محلّ اقامتش در لس آنجلس روی داده است حرف می زند. مثلاً او با دیدن منظره ی خانه ی فرشته دلش برای او می سوزد و گریه می کند و به آن ها می گوید که ویوی خانه ی او دریاچه ی بسیاری بزرگ و زیبای است و این رفتار او رفته رفته برای اعضای خانواده و حتی خواننده بسیار ناخوشایند و خسته کننده جلوه می کند.
یا در داستان «بازنشسته ها» از مجموعه داستان سلیویا سیلویا نویسنده با دید تیز بینانه و زبانی تلخ و گزنده به انتقاد از وضعیّت یکی از مهم ترین اقشار جامعه که بازنشستگان آموزش و پرورش هستند و پایه های فرهنگ یک ملّت را پی ریزی می کنند و اکنون در موقعیّتی از عمر به سر می برند که احتیاج به قدردانی و توجّه بیشتری دارند می پردازد. در این داستان بازنشسته ها می بایست در هوایی سرد و بارانی ساعت ها زیر چادرهای برزنتی منتظر بمانند تا اداره ی بازنشسته ها حکم جدیدی به آن ها بدهد این انتظار آن قدر طولانی می شود که آن ها را که اغلب مسن هستند و با عصا آمده اند کلافه می کند. چند مرد در صف مردها و چند زن در صف زن ها با یکدیگر دعوا می کنند و حتی به هم دشنام می دهند. یک خانم غش می کند و یک مرد هم دچار حمله قلبی می گردد و هر دو با آمبولانس برده می شوند. اوضاع آن قدر اسف بار است که آن بازنشستگان دیگر، آروزی مرگ می کند. «مردی را از صف آقایان کشان کشان بیرون می برند. –کنار برین، قلبش! قلبش! – والا راحت شد! – خوش به سعادتش!- کاش من جای اون بودم! … .» (ص۵۱).
در داستان «چرا اینجا هستم!» از مجموعه داستان سیلیویا سیلویا به انتقاد از رفتار جامعه و قدرناشناسی از نیروهای متخصّص و درگیرکردن بی مورد آن ها با مسائلی که هیچ نقشی در آن ندارند مطرح می گردد. راوی این داستان مهندسی به نام آقای ایرانی است که مردی آرام و به دور از جنجال است او که سال ها در مناطق محروم کار کرده و هدفش فقط خدمت به مردم بوده، اکنون حدود دو سال است که به زندان افتاده است و دلیلش را هم نمی داند. وی چند سال پیش طیّ قراردادی با یک سازمان دولتی متعهّد می شود ساختمان هفت طبقه ای برای آن سازمان بسازد. بد از اتمام کار طبق عادت همیشگی می رود که از زوایای مختلف ساختمان عکس بگیرد ولی در حین عکسبرداری به جرم عکس برداری از یک ساختمان دولتی دستگیر می گردد.
نویسنده در داستان «آینه» از مجموعه داستان زنده ها مرده اند. هم چند مورد از رفتارهای غلط اجتماعی را به باد انتقاد می گیرد.
اکرم زنی سی وهفت ساله و معلّم تاریخ است او بسیار حسود و انتقام جو است. به طور مثال او در زمان کودکی از هم کلاسی اش که به او گفته بود چشمانش شبیه قورباغه است کینه به دل گرفت و کاری کرد که او را از امتحانات محروم کنند. او همچنین همکارش را که در مدرسه در میان جمع با گفتن حرفی او را ناراحت کرده بود در کمال بی رحمی به ساواک لو می دهد. در زندگی خانوادگی هم به خانواده ی همسرش اجازه ی مراودت با آن ها را نمی دهد. او به خاطر گرفتن انتقام از همسایه بالایی اش به این دلیل که او را برای جشن تولّد فرزندش دعوت نکرده فلکه آب آن ها را بست تا آن ها نتوانند ظرف ها را بشویند و ….

 

جهل و خرافه پرستی

 

: یکی دیگر از مضامین مهم مطرح شده در داستان ها جهل و خرافه پرستی است شخصیّت های زن این داستان ها وقتی در زندگی با مشکلی برخورد می کنند به جای پیدا کردن راه حل به خرافه پرستی روی می آورند به عنوان مثال در داستان «خواهر بگو» از مجموعه داستان حنای سوخته با زنی عامی وبی سواد روبه رو هستیم که چهار بار باردار شده ولی همه ی آن ها سقط شده اند. او از روی ضعف و ناچاری به فال بین مراجعه کرده است. «سر ماه سوّم با مادرم رفتیم پیش آقا رسول فال بین هفت رنگ ابریشم خام و یک قفل ریزه هم خریدیم. آقا رسول شکمم را با جوهر قرمز جدول بندی کرد و با جوهر آبی پر کرد از عدد و نوشته ها. ابریشم ها را هم به هم تابید و انداخت دور کمرم قفل را هم انداخت سرش و بست. گفت که حالا اگر در چهار باد هم باشی تا این قفل به کمرت است بچه دنیا نمی آید.» (ص۱۴۹).

 

۴٫۱۱مسائل زنان

 

نویسندگان زن موردنظر، اغلب در آثارشان بطور غیرمستقیم و در کنار مسائل دیگر، به مسائل زنان هم توجه دارند. ولی در ۱۵ درصد از این آثار بطور مستقیم و بی پرده به این موضوعات پرداخته شده است. نگارنده در بررسی دقیق تمام داستان های کوتاه این نویسندگان هیچ رگه ای از اندیشه های فمینیسم ادبی مطابق با استانداردهای فمینیسم مطرح شده در ادبیات جهان ندیده است. در این آثار بیشتر به مصائب و مشکلات زنان پرداخته شده است با اینکه شخصیت اصلی در این داستان ها زن است ولی اعطای نقش اصلی به زنان در این داستان ها به معنای مقابله با برداشت های غالب از نقش زن در جامعه و خانواده نمی باشد، بلکه تنها منعکس کننده ی همین نقش در زمینه ای از ارزش ها و هنجار های غالب فرهنگی است. بنابراین پرداختن به مسایل زنان در این آثار را نمی توان به معنی به چالش گرفتن ایدئولوژی جنسیتی مسلط و طرح صدای خاص و ویژه ی زنان که برابری خواهانه و رهایی بخش است دانست.
تنها مضمون تکرار شونده و پر بسامد در این داستان ها مظلومیت زنان است که به انحای گوناگون روایت می گردد.که این مورد ظلم واقع شدن شخصیّت های زن داستان ها از چند بعد صورت می گیرد:
زنانی که از جانب همسرانشان موردظلم واقع می شوند، برای مثال در داستان «برای خوشبختی» از مجموعه داستان زنده ها مرده اند ما با زنی مواجهیم که همسری هوسباز و لاقید دارد و او از آنجایی که حضور لیلا را مزاحم خوشگذرانی هایش می بیند او را از خانه بیرون می اندازد و طلاق می دهد. او حتی از زیر بار نگهداری بچه هم شانه خالی کرده و به همه می گوید که ابوالفضل پسر او نیست و لیلا هیچ چاره ای جز برگشتن به خانه ی پدری اش نمی بیند.
زنانی که از جانب پدرانشان موردظلم واقع شده اند، مثلاً در داستان «آلما» از مجموعه داستان سیلویا سیلویا پدر آلما مردی بسیار متعصب است که بین پسران و دخترانش فرق گذاشته. او آرش و آرمان را برای تحصیل به خارج از کشور می فرستد وتمام امکانات پیشرفتشان را مهیا میکند ولی معتقد است که «آدم عاقل روی دختر سرمایه گذاری نمی کنه» (ص۱۲۹). بنابراین به آلما اجازه پیشرفت و تحصیل را نمی دهد و حتی بدون هیچ دلیلی او را از ازدواج با کسی که دوست می داشته محروم می کند.
زنانی که از جانب فرزندشان مورد ظلم واقع می شوند. در داستان مادر از مجموعه داستان زنده ها مرده اند همسر رقیّه از او می خواهد تا بین او و پسرشان احمد که از سربازی فرار کرده است یکی را انتخاب کند رقیّه هم احمد را انتخاب می کند در نتیجه همسرش او را طلاق داده و از خانه بیرون می کند. احمد پسری زورگو، بی کار و لاابالی است که مدام مادرش را به باد کتک می گیرد و او را مجبور می کند تا از همسایه ها پول قرض بگیرد. در آخر داستان رقیّه که در اتاقی ده متری زندگی می کند مجبور می شود یخچال و زیلوی زیر پایش را برای پرداخت کرایه خانه بدهد.

 

۴٫۱۲مسائل سیاسی

 

نگارنده در بررسی های انجام داده به این نتیجه رسیده است که زنان این دهه اقبال چندانی به طرح مسائل سیاسی مانند: جنگ، انقلاب، دوره اصلاحات و… نشان نداده اند و در نتیجه این مضامین کمترین بسامد را در آثارشان دارا می باشد که این توجه اندک به مسائل سیاسی هم بیشتر معطوف بر عواقب و پیامد های اجتماعی-روانی حاصل از آن است.
به عنوان مثال نویسنده در داستان «راز کوچک» از مجموعه داستان راز کوچک و داستان های دیگر به توصیف فضایی شفاف و روشن از جامعه ای عصیان زده و گرفتار در بحرا ن های اجتماعی ناشی از جنگ می پردازد. در واقع انتخاب محیط بیمارستان برای روایت داستان موقعیّت جامعه ی جنگی را به خوبی نشان می دهد. حسن آزرمی رزمنده‎ای است که در اثر اصابت خمپاره یک چشم و یک پایش را از دست داده است و در شرف نابینا شدن است. به همین خاطر نامزدش اشرف از ازدواج با او منصرف می شود. علاوه بر او ناهید دزفولی هم در بیمارستان وجود دارد او جنگ زده ای است که جنون آوارگی اختیار کلمات را از او گرفته و مدام در حال توهین کردن و دشنام دادن به اطرافیانش است. «ناهید دستهایش را روی زانو کوبید: خدا از من بدش می آید.کاری کرد که باز گیر این بی صاحب افتادم. این بالانشین ها بی دین اند. خدایا می شود یک روز این هواپیماها بیایند این جا را بمباران کنند. چیه؟ چرا باز جمع شدید؟… تا یک آژیر می کشند این زن های نازک نارنجی می پرند بغل شوهرهاشان. مگر ما زن نیستیم. گیس بریده ها … » (ص۴۲).
در داستان «چراغ های رابطه» از مجموعه داستان چراغهای رابطه وضعیت اسف بار پیرزنی توصیف می شود که تنهای تنها در خرم آباد و در زیر بمباران موشکی عراقی ها قرار دارد. او برخلاف تمام همشهریانش که به نقاط دیگر کشور پناه برده اند نمی تواند از خانه اش دل بکند ولی با آشفته تر شدن اوضاع علی رقم میل باطنی اش به خانه ی دخترش در بروجرد می رود. او در آنجا احساس بدتری دارد نوه هایش مدام سر به سرش می گذارند و او احساس سربار بودن می کند. در آخر داستان وقتی آنها برای در امان ماندن از موشک باران با ماشین در حال خارج شدن از بروجرد هستند یک بمب بزرگ جلوی ماشین آن ها می افتد اما برخلاف همه او فرار نمی کند و در اثر منفجر شدن بمب می میرد. «آقا رحیم گفت: ب …ب … بمبه. گلشکر در را باز کرد و پایین آمد و آقا رحیم با اسماء و بقیه به دنبال سر او پایین آمدند و شروع به دویدن کردند. و اما زیور، ملکه وار و خونسرد به پشتی صندلی تکیّه زده بود. نگاهش روی بمب افتاد. او به بمب و بمب به او … به هم زل زدند تا هر دو خسته شدند و نگاهشان در هم دوید و برای همیشه مات شد» (ص۱۴۴).
فصل پنجم
نتیجه گیری

 

فصل پنجم: نتیجه گیری

 

این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که نویسندگان زن دهه هفتاد در ژانر داستان کوتاه بیشتر به چه موضوعاتی پرداختند، شکل گرفته است. نگارنده به منظور دستیابی به پاسخ در فصل دوم به بیان چگونگی پیدایش، رشد و تکامل داستان کوتاه پرداخته و پس از آن سیر داستان نویسی زنان همراه با اطّلاعات دقیق آماری و نمودار مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل سوّم به معرفی نویسندگان منتخب، ارائه خلاصه ای از داستان های کوتاه ایشان-که شامل ۱۵۴ داستان کوتاه در قالب ۱۲ مجموعه داستان است- تقسیم نمودن این داستان ها در چهار دسته موضوعی (مسائل زنان، مسائل عاطفی، مسائل اجتماعی و فرهنگی، مسائل سیاسی) و نهایتاً ارائه جدول و نمودار، اختصاص داده شده است.
در فصل چهارم یافته ها و داده های آماری به دست آمده در فصل پیش، درصدگیری شد و همراه با ارائه شواهد متنی مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه نهایی استخراج گردید و پاسخ هایی برای سؤالات تحقیق یافت شد که عبارت اند از:
مسائل عاطفی مانند تنهایی، ترس، مرگ و … با ۵۴% بیشترین مضمون را در آثار این نویسندگان به خود اختصاص داده است. پس از آن بیان مسائل اجتماعی و فرهنگی چون فقر، اعتیاد، خرافه پرستی و… با ۲۵% بیشترین دغدغه این نویسندگان محسوب می گردد و پرداختن به مسائل زنان مانند روزمرگی زندگی زنان، مظلومیّت زنان، زن در خانواده و… با ۱۵% در سوّمین جایگاه قرار دارد. در پایان مسائل سیاسی مانند: انقلاب، جنگ، مسائل سیاسی روز و… با ۶% کمترین بسامد را در آثار این نویسندگان نشان می دهد.
شخصیّت های داستانی اغلب داستان ها از میان خود زنان انتخاب شده است. نویسندگان با انتخاب شخصیّت و قهرمان زن تلاش کرده اند تا به بیان تجربیّات زنان در زمینه های مختلف بپردازند. نگارنده معتقد است که با توجّه به این که ادبیّات جهان از آغاز مرد محور بوده است، نویسندگان زن همواره تلاش می کنند تا آثاری با محوریّت زن بیافرینند تا از این طریق دریچه ای برای بیان احساسات و تجربیّات زنانه بگشایند.
شمار نویسندگان زن دهه هفتاد با یک جهش کمّی در قیاس با سال های پیش از انقلاب افزایش بسیاری را نشان می دهد. آثار نویسندگان زن این دوره از حیث توجه به تجربه های زنانه، ساده نویسی و رویکرد اجتماعی شباهت هایی به هم دارند.
از آن جایی که بسیاری از این داستان ها به گونه ای حدیث نفس و به شکل یادداشت های روزانه و خاطره نویسی است پس می توان نتیجه گرفت که زنان نویسنده این دوره در تلاش اند تا تفسیری از هویّت خود در رابطه با خانواده و جهان پیرامون به دست دهند. این نویسندگان بیشتر در مورد زندگی های خود سخن می گویند و در لابه لای گفت و گوهای درونی و بیرونی حوادث داستان در جست وجوی هویّت گمشده و ناشناخته ی خود هستند.
انتخاب زاویه ی دید در این داستان ها نیز اغلب به صورتی است که بینش و نگرش زنان را نمایش می دهد. این نویسندگان بیشتر از شیوه ی روایی دانای کل استفاده کرده اند و نگاه زنانه ی خود را از آن طریق منتقل نمودند. البتّه در شیوه ی روایت اوّل شخص یعنی راوی- قهرمان هم این بینش شخصیّت اوّل است که بیان می شود.
محتوای داستان های کوتاه زنان نویسنده ی دهه هفتاد بر خلاف پیش فرض نگارنده طرح مسائل زنان و جست وجو برای احقاق حقوق مساوی با مردان و به چالش گرفتن گفتمان های مردانه نبود بلکه مسائل عاطفی مانند مرگ، تنهایی، ترس و روابط خانوادگی و… مضامین و موضوعات محوری این داستان ها را تشکیل می داد.
طبق بررسی های انجام شده و آمار به دست آمده تعداد داستان هایی با موضوع ومضمون مسائل سیاسی در مقایسه با موضوع های محوری ذکرشده (مسائل زنان، مسائل عاطفی، مسائل اجتماعی و فرهنگی) کمترین بسامد را دارا می باشد. که این کم بودن داستان ها می تواند نشانگر این واقعیت باشد که نویسندگان زن این دوره توجه چندانی به مسائل سیاسی نداشتند و این می تواند به علت عدم آگاهی، نبود علاقه و اولویّت نداشتن این مسائل در قیاس با مسائل عاطفی، مسائل زنان و مسائل اجتماعی و فرهنگی باشد.
نوستالژی و غم غربت از مضامین و موضوعات رایج این داستان ها است. بازگشت به گذشته به صورت های متفاوت از موضوع های موردعلاقه ی تمام این نویسندگان می باشد. یادآوری دوران خوب کودکی و بازگشت به روزهای سرشار از شادی خردسالی هم از ویژگی های مشترک داستان ها به حساب می آید.
به طور کلّی بازگشت به گذشته همواره به امید پیدا کردن هویّت گم شده صورت گرفته است. در برهه های تاریخی هم هرگاه ملّت ها هویّت خود را گم کردند به دنبال آن در زوایای تاریخ گشتند. غیر از آن دلیل دیگری که می توان اقامه کرد این است که چون زنان در بزرگسالی دچار محدودیّت هایی در دنیای اطراف خود هستند، غم غربت، آن ها را به یاد روزهای آشنای کودکی می اندازد و دوستان و یاران همدم آن دوران را برای جبران خلأ روحی این دوران جست وجو می کنند.
بیان جزئیّات زندگی یا همان جزئی نگاری از ویژگی های مشترک آثار نویسندگان مورد بررسی می باشد. زبان همه ی این نویسندگان اغلب بر توصیف جزئیّات استوار است و می تواند از کنجکاوی های خاصّ زنانه باشد زیرا مردان کم تر به توصیف ریزه کاری ها و دقایق به ظاهر پیش پا افتاده خصوصاً درباره ی زندگی خانوادگی توجّه می کنند. امّا زنان با نگاه ظریف و دقیق خود می توانند بسیار سریع نکاتی را دریابند که مردان قادر به درک آن نیستند.
اطناب و پرگ
ویی هم در اکثر این آثار دیده می شود و مزید علّی همان بیان جزیی نگری است.
در کل، داستان های این مجموعه ها اغلب با سخن گفتن های فراوان آرایش می یابد که گاهی این سخن گفتن با خود و گاهی هم با زنان دیگر صورت می گیرد.
نکته حائز اهمیت این است که با وجوداینکه آنان در آثارشان توجّه زیادی به زنان دارند و اغلب شخصیّت های زن را در کانون توجّه خود قرار داده اند با این حال اصول داستان نویسی در آثارشان کمرنگ است. این نویسندگان به عنوان یک زن توانسته اند صفات و عواطف زنان را در قالب گفتگوها و رفتار شخصیّت های داستان نشان دهند. آن ها زندگی سرد و بی روح زنانی را که به دلایل اجتماعی سیاسی، فرهنگی در جامعه جایگاه و نقطه اتکایی ندارند و مورد بی مهری همگان واقع می شوند به تصویر می کشند ولی در استفاده از تکنیک های نویسندگی بالاخص داستان کوتاه کارنامه درخشانی را از خود به جا نگذاشته اند.
نویسندگان زن این دهه در آثار خود در پی برتری دادن زنان بر مردان نبوده و به بنیان های خانوادگی معترّض نیستند. در اغلب آثار آن ها «خانه» فضای ذهنی شخصیّت های زن داستان را پر می کند؛ اگر چه هر از گاهی تنش و برخوردی با شخصیّت های مرد داستان ها تصویر می شود اما عکس العملی طبیعی است که هر انسانی چه زن چه مرد در مواجهه با تحقیر، توهین، خیانت و ستم از خود نشان می دهد. در اغلب این آثار زنان تابع و در حاشیه هستند.
در کلّ این نویسندگان توانسته اند تجربیّات و احساسات زنانه را تا حدّی بازتاب دهند خصوصاً به مسائل عاطفی مانند تنهایی و ترس، مرگ و … بیشتر پرداخته اند. و نوعی هم دلی و هم حسّی عاطفی با خواننده خصوصاً خواسته زن ایجاد می کنند و توانسته اند صورت های مختلف بی عدالتی هایی را که نسبت به زن روا شده در آثارشان به نمایش بگذارند.
فضای این داستان ها فضای زندگی امروز است. در شهرهای بزرگ، آپارتمان های کوچک، تنهایی های عمیق. در این داستان ها حوادث محیرالعقول رخ نمی دهد و حادثه همان زندگی روزمرّه است و نویسندگان زن، به جای تأکید بر نقش تاریخی شخصیّت های آثار خود، می کوشند به جهان داستان از ورای حساسیّت ها و تبحّرهای ذهنی راوی و حس تشخیص فردی او شکل ببخشند. از این رو، در آثارشان ذهنیّتی امروزی تر را به نمایش می گذارند. چون درصدد پاسخ گویی به نیاز آگاه شدن از هویّت فردی برآمده اند و شناخت حال و هوای زمانه نیز از ورای توجّه به احوال خویشتن صورت می گیرد.
از آنجا که ادبیّات داستانی در ایران سابقه طولانی ندارد، نویسندگان ایرانی هنوز نتوانسته اند به قلّه های رفیع این نوع ادبی مانند نویسندگان بزرگ جهان برسند. طبعاً زنان که دیرتر از مردان دست به آفرینش های داستانی زده اند، ضعف هایی دارند که این ضعف ها می تواند ریشه در عوامل مختلفی ریشه داشته باشد، از جمله چون نداشتن موقعیّت خاصّ اجتماعی و فراغت لازم که به پرورش استعدادهای خود همّت گمارند.

 

پیشنهادات:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:53:00 ب.ظ ]




روایی
پژوهشی با هدف بررسی اعتبار و روایی انگیزه پیشرفت روی گروه نمونه ای به حجم ۱۰۷۳ نفر از دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان ساوه انجام شد. ضریب اعتبار آزمون با بهره گرفتن از روش آلفای کرنباخ ۸۰/۰ به دست آمد (هومن و عسگری، ۱۳۷۹). شکری و همکاران (۱۳۹۰) جهت بدست روایی پرسشنامه انگیزه پیشرفت، از روایی صوری استفاده نمود که مورد تأیید اساتید بود. در پژوهش حاضر روایی این پرسشنامه از طریق روایی سازه ای که از طریق همبستگی هر سؤال با نمرهی کل بین ۴۲/۰ تا ۷۵/۰ به دست آمد که در سطح ۰۱/۰p< معنیدار میباشد.
۲-پرسشنامه خود – گزارشی هوش هیجانی شات[۲۰۵]
پرسشنامه خود- گزارشی هوش هیجانی شات (۱۹۹۸) ۳۳ ماده دارد که بوسیله شات و همکاران (۱۹۹۸) بر اساس مدل نظری هوش هیجانی مایر و سالووی ساخته شده است. آزمودنی باید به هر یک از ماده های پرسشنامه که در یک مقیاس پنج درجه ای لیکرت (کاملاً مخالف ۱ تا کاملاً موافق ۵) تنظیم شده است پاسخ گوید. همچنین، نمره گذاری ماده های ۵، ۲۸ و ۳۳ پرسشنامه فوق به صورت معکوس می باشد و کمترین و بیشترین نمره در مقیاس خود- گزارشی هوش هیجانی شات به ترتیب ۴۵ و ۱۶۵ می باشد. پرسشنامه فوق در ایران اولین بار توسط بشارت (۱۳۸۰، به نقل از بشارت، ۱۳۸۴)، هنجار یابی شده است. این پرسشنامه شامل سه خرده مقیاس زیر است:
الف- ارزیابی و ابراز هیجان (نمونه ماده: من از عواطف و هیجان های گوناگونی که احساس می کنم آگاه هستم). ب- تنظیم هیجان (نمونه ماده: من شرایطی را فراهم می کنم که دیگران از آن لذت ببرند. ج- بهره برداری از هیجان (نمونه ماده: زمانی که دیگران ناراحت هستند به آن ها کمک می کنم تا احساس بهتری داشته باشند).
پایایی
سیاروچی و دین (۲۰۰۰، به نقل از شهبازی، ۱۳۸۴) همسانی درونی این مقیاس در نوجوانان برای نمره کل هوش هیجانی کل ۸۴/۰ و برای خرده مقیاس های ارزیابی و ابراز هیجان، تنظیم هیجان و بهره برداری از هیجان به ترتیب ۷۶/۰، ۶۶/۰ و۵۵/۰ به دست آورد. شهبازی (۱۳۸۴) همسانی درونی کل پرسشنامه را ۸۱/۰، تنظیم هیجان را ۷۸/۰، ارزیابی و ابراز هیجان را ۶۷/۰ و بهره برداری از هیجان را ۵۰/۰ به دست آورد. شجاعی (۱۳۸۸) نیز همسانی درونی کل پرسشنامه را ۸۸/۰ و خرده مقیاس های ارزیابی و ابراز هیجان را ۷۹/۰، تنظیم هیجان را ۶۸/۰و بهره برداری را ۷۲/۰ به دست آورد. در پژوهش رمضانی (۱۳۹۰)، برای محاسبه ضرایب پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده شده است. ضرایب آلفای کرونباخ برای کل آزمون ۹۰/۰ و برای خرده آزمون های ارزیابی و ابراز هیجان، تنظیم هیجان و بهره برداری از هیجان به ترتیب ۸۰/۰، ۷۹/۰ و ۶۱/۰ به دست آمده و همچنین ضرایب پایایی به روش تنصیف برای کل آزمون ۸۶/۰ و برای خرده آزمون های ارزیابی و ابراز هیجان، تنظیم هیجان و بهره برداری از هیجان به ترتیب ۶۶/۰، ۷۵/۰ و ۶۱/۰ به دست آمد که این ضرایب پایایی رضایت بخش و مناسب هستند. در این پژوهش برای تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده شده است. در جدول۱-۳ ضرایب پایایی پرسشنامهی هوش هیجانی آورده شده است.
جدول۲-۳٫ ضرایب پایایی پرسشنامهی هوش هیجانی و خرده مقیاس های آن در پژوهش حاضر

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روش محاسبه پایایی ضرایب پایایی
تنظیم هیجان بهره برداری از هیجان ارزیابی و ابراز هیجان هوش هیجانی
آلفای کرونباخ ۷۸/۰ ۸۱/۰ ۸۴/۰ ۹۲/۰
تنصیف ۷۷/۰ ۷۷/۰ ۸۳/۰ ۸۹/۰

همانطور که در جدول فوق مشاهده میشود پایایی این پرسشنامه با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ و تنصیف برای خرده مقیاس تنظیم هیجان به ترتیب ۷۸/۰ و ۷۷/۰ به دست آمده است، برای خرده مقیاس بهره برداری از هیجان به ترتیب ۸۱/۰ و ۷۷/۰ به دست آمده است، برای خرده مقیاس ارزیابی و ابراز از هیجان به ترتیب ۸۴/۰ و ۸۳/۰ به دست آمده است، و برای مقیاس هوش هیجانی به ترتیب ۹۲/۰ و ۸۹/۰ به دست آمده است، که پایایی نسبتاً خوبی جهت اندازه گیری متغیّر هوش هیجانی و خرده مقیاس های آن است.
روایی
در پژوهش رمضانی (۱۳۹۰) برای محاسبه روایی پرسشنامه هوش هیجانی شات از روایی سازه از طریق همبستگی بین این پرسشنامه با پرسشنامه هوش هیجانی که توسط براکت و همکاران (۲۰۰۴، به نقل از مکتبی، ۱۳۸۷) ساخته شده، استفاده گردید و مشاهده شد که تمام خرده مقیاس ها و مقیاس کل این ابزار با ابزار هوش هیجانی براکت همبستگی معنی داری دارند. ضریب روایی سازه برای کل مقیاس ۷۰/۰ و برای ابعاد ارزیابی و ابراز هیجان، بهره برداری از هیجان و تنظیم هیجان به ترتیب ۶۵/۰، ۶۵/۰ و ۶۰/۰ به دست آمد که این ضرایب، نشان دهنده اعتبار مناسب این پرسشنامه بود. در پژوهش حاضر روایی این پرسشنامه از طریق روایی سازه ای که از طریق همبستگی هر خردهمقیاس با نمرهی کل بین ۹۱/۰ تا ۹۴/۰ به دست آمد که در سطح ۰۱/۰p< معنیدار میباشد. جدول۳-۳٫ ضرایب روایی پرسشنامهی هوش هیجانی در پژوهش را نشان میدهد.
جدول۳-۳٫ ضرایب روایی پرسشنامهی هوش هیجانی در پژوهش حاضر

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:52:00 ب.ظ ]