کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



عدالت گاهی مترادف حقوق و گاهی متمایز و عالی­تر و مشرف بر آن است به نحوی که عالی­ترین وظیفه فلسفه حقوق را، شناخت عدالت دانسته ­اند.[۴۷] با مطالعه تاریخ تحول مفهوم عدالت و با توجه به اختلافات ارزشی جوامع در گذشته و حال و همچنین تغییر ارزشهای اجتماعی در قرون متمادی، که باعث تغییر در شیوه اعمال عدالت و مفاهیم انضمامی آن شده است به این نکته رهسپار خواهیم شد که هر گونه تلاش برای دستیابی به مفهومی مطلق از عدالت یا بازشناسی عدالت مطلق بی­نتیجه می­نماید. بنابراین هر سخنی در باب چیستی عدالت نسبی خواهد بود. به دیگر سخن هم مفاهیم انتزاعی عدالت و هم مفاهیم انضمامی آن از حیث معنا متعدد و متکثر است. البته عده­ای از متفکرین معتقدند عدالت امری نسبی محسوب نمی­ شود بلکه یک حقیقت کلی، مطلق و جاودانه است و از دید آن­ها آنچه نسبی و متحول است مصادیق و شکل اجرای عدالت است نه مفهوم آن.[۴۸] در این مرحله است که عدالت بر افعال انسانی، قوانین، احکام و رویه­ ها تطبیق پیدا می­ کند.
پایان نامه - مقاله
ذکر این نکته لازم است که به هنگام بیان مفهوم عدالت بدان جهت که امری انتزاعی و ارتکازی است، همه آن را بی هیچ نقدی می­پذیرند و به آن اذعان دارند ولی در مقام عمل به هنگام تطبیق مفهوم به مصداق از شفافیت لازم برخوردار نبوده و دقیقاً همین­جاست که اختلافات به حیطه مفهومی کشیده می­ شود. با این توضیح، لازم است به منظور درک مسأله به بیان نظریات و دیدگاه­ های فلاسفه در ادوار و اندیشه­ های مختلف پرداخته شود. نکته مهم در مفهوم شناسی عدالت آن است که بدانیم مجرای عدالت یا به تعبیری جایگاه طرح آن متعدد هست و به عبارت دیگر جنبه‌های متعدد و مختلفی از روابط اجتماعی انسان‌ها را ارزش‌گذاری می­نماید.

گفتار دوم: تاریخچه تحولات مفهومی و گونه­ های عدالت

پس از بیان تعاریف لغوی و اصطلاحی عدالت، در این گفتار به بیان سیر تحول مفهومی این واژه خواهیم پرداخت و در ادامه به دسته­بندی عدالت با توجه به قلمروهای کاربردی آن­ها اشاره خواهیم نمود.

بند اول: سیر تحول مفهومی عدالت

همواره در طول تاریخ دیرپای فکری بشر، رگه­هایی از نظریه­پردازی در باب عدالت، یافت می­ شود. این نظرات از آن جهت که برآمده از چارچوب و نظام فکری صاحبان آن است به هنگام ورود به عرصه تئوری عدالت باید خود را مهیای روبرو شدن با ادعاهای متنوعی کنیم که از منظرهای گوناگون به ما عرضه می­شوند. اگر چه مفهوم اجمالی عدالت یکی است، اما تأویل و تفسیر یا تئوری­های عدالت بسیارند.[۴۹] در این بخش با مروری بر تاریخچه مفهومی عدالت، تعاریف و زوایای این مفهوم را در اندیشه متفکرین بررسی خواهیم کرد. با وجود پراکندگی ظاهری نظریات و تفاسیر، می­توان آن­ها را در چند گروه اصلی طبقه ­بندی نمود.

الف: سیر تحول مفهوم عدالت در اندیشه غرب

از عصر یونان تا زمان حاضر مفهوم عدالت در غرب، تحولاتی را از حیث گستردگی قلمرو و دامنه شمول آن، پشت سر گذاشته و روند این دگرگونی به صورتی بوده که در آغاز عدالت بیشتر مفهومی انتزاعی داشته و در گذر زمان به مفهومی انسانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و قراردادی نزدیک شده است. این سیر تطور و دگرگونی را در چند مقطع می­توان بررسی کرد.[۵۰]
در تعریف­های پیش از دوران مدرنیته، مثال عدالت مانند مثل افلاطونی حاوی حقیقت دربسته و غیر قابل گفتگویی است؛ یعنی مفهوم از پیش تعریف شده­ای که فهم بشر را در آن راهی نیست. اما در دیدگاه­ های معطوف به عصر تجدد و مدرنیته تعریف عدالت، ابعاد همگانی، بشری، زمینی، توافقی و جمعی می­یابد و مفهوم عدل و داد چیزی می­ شود که از بستر عرصه عمومی و عقل جمعی می­گذرد و به همین دلیل ماهیت از پیش تعیین شده­ای ندارد[۵۱]، بر مبنای این اندیشه، عمل عادلانه در هر عصر از توافق عمومی که یا ناشی از عقل جمعی است و یا حکم اخلاقی به­دست می ­آید؛ در نتیجه حتی توافق همگان در گذشته درباره ماهیت عمل عادلانه، نمی­تواند برای حال الزام­آور باشد.[۵۲]
دو تعریف از عدالت تحت عنوان سنت هابزی و سنت کانتی در بین اندیشمندان بیش از همه رواج و تأثیر داشته است، هابز با توجه به شعار آن­چه بر خود نمی­پسندی به دیگران روا مدار، مسأله توافق و قرارداد را مطرح می­ کند و بر این باور است که هر کس با عمل به وعده و قراردادش، در مسیر عدالت گام بر داشته است.[۵۳]
بر خلاف این دیدگاه که در آن عدالت جنبه حفظ منافع و مصالح پیدا می­ کند و مبتنی بر قرارداد است، در سنت کانتی نیل به عدالت از طریق قرارداد، محقق نخواهد شد و نخواهیم توانست به مفهوم عدالت راه ببریم.[۵۴] در دیدگاه کانت، انگیزه عدالت اساساً اخلاقی است نه اقتصادی و منفعت جویانه، چرا که فرمان اخلاقی که عدالت هم از آن دسته است، به هیچ چیز مشروط نیست. [۵۵] در سنت کانت عدالت به معنای بی­طرفی تعبیر می­ شود[۵۶]
در قرن بیستم کاوش در فلسفه یا فلسفه­های عدالت همچنان ادامه می­یابد و عمده­ترین مسأله این است که در مقام ایجاد عدالت چگونه و با چه روشی باید عمل کرد؟ علاوه بر استمرار سنت هابزی و سنت کانتی عدالت، سنت­های مربوط به عدالت بیشتر جنبه عمل­گرایانه می­یابند و به اصطلاح از حوزه فلسفه به عرصه عمل وارد می­شوند. رالز، عدالت را به مثابه انصاف مورد بررسی قرار می­دهد. او نظریه قرارداد را می­پذیرد و با مفاهیمی مانند وضع اولیه، پرده جهل، انصاف و عدالت به این موضوع توجه کرده و بیان می­ کند، عدالت خصلت نهادهای اجتماعی است که دربردارنده اصولی است که ساخته انسان­هاست. در دیدگاه رالز، عدالت اصولی است که اشخاص آزاد و برابر در مورد آن به توافق می­رسند.[۵۷]
نوزیک[۵۸]، فیلسوف آمریکایی، یکی از منتقدان نظریه عدالت به مثابه انصاف رالز است. در باور نوزیک دولت حداقلی، بهترین دولت است، هر دولتی که فراگیرتر از آن باشد، حقوق مردم را نادیده می­گیرد. نوزیک تأکید عمده‌­ای بر تضمین آزادی‌های فردی دارد. وی با بازتوزیع منابع اقتصادی و اجتماعی از راه مالیات بندی مستمر بر دارایی ثروتمندان به منظور تأمین خدمات درمانی، آموزش، و حداقلی از رفاه برای همگان مخالف است.[۵۹]

ب: سیر تطور مفهوم عدالت در اندیشه اسلامی

در علوم اسلامی بحث عدالت از زوایای مختلفی قابل بررسی است. عدالت در کلام، علم اخلاق، در سیاست منزل و در سیاست مدن با رویکردهای مناسب مورد بحث قرار گرفته است.
در منابع اسلامی، به رغم فراوانی سخن در باب فضیلت عدالت و تأکید و سفارش زیاد بر ضرورت پایبندی و التزام به آن، تعریفی از عدالت ارائه نشده است. برخی دلیل آن را پیشگیری از طرح تفسیرهای گوناگون و ناروا و انتساب آن به اسلام دانسته ­اند. اسلام به جای ارائه تعریفی کلی و انتزاعی از عدالت، کوشیده است شرایط لازم برای تجلی آن را در جامعه فراهم سازد.[۶۰]
در نگاه حکمای اسلامی، تعاریف عدالت، بیشتر شبیه به تعاریفی است که طرفداران حقوق فطری ارائه کرده ­اند، مثلاً در نگاه فارابی، عدالت عبارت از قرار دادن امور در جایگاه حقیقی خود، رعایت استحقاق و اهلیت و وسطیت و تساوی حقیقی است.[۶۱]
در حقوق اسلام، عدالت یک اصل کلی است. اصلی که احکام باید با آن سنجیده شود. استاد مطهری تعریفی از عدالت ارائه داده­اند که نشان­دهنده نوع تعاریف از عدالت در بین فلاسفه اسلامی است. وی اصل عدالت را از مقیاس­های اسلام دانسته که باید ملاحظه نمود چه چیزی بر او منطبق می­ شود، به عقیده وی عدالت در سلسله علل احکام است نه در سلسله معلومات، نه این است که آنچه دین گفته است عدل است، بلکه آن­چه عدل است دین همان را می­گوید.[۶۲] به تعبیر دیگر عدل حاکم بر احکام اسلامی است نه تابع احکام.[۶۳]
شهید مطهری در مقام بیان تعاریف عدالت، آن­را در چهار معنای بکار می­برد، موزون بودن، رفع تبعیض (مساوات)، رعایت استحقاق­ها.
در تعریف عدالت با توجه به گرایش­های مختلف اندیشه اسلام من جمله فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، حقوق و اقتصاد، تعبیرهای گوناگونی ارائه شده است که از جمله این تعابیر عبارتند از: دادن حق هر کس به او (اعطاء کل ذی حق حقه)، قرار دادن هر چیزی در جایگاه خود (وضع الشیء فی موضعه)، تعادل و میانه­روی، تناسب جرم با مجازات، مصلحت عمومی، تقسیم مساوی خیرات مشترک عمومی، بی­طرفی، عقد قرارداد اجتماعی، برای تقسیم کار، در حیات مدنی.[۶۴]
بر خلاف اندیشه کمونیستی، اقتصاد اسلامی، مبتنی بر اصول حق و عدالت است، نه متکی بر گروه و طبقه خاصی و اساساً پیدایش طبقات، نتیجه انحراف افراد اجتماع، از اصول حق و عدل و ریشه گرفتن اندیشه تجاوز و استثمار است.[۶۵]
عدالت، از دیدگاه اسلام یکی از معیارهای اصلی برای حکومت­داری و انجام وظایف حکومت نظیر مالیات­بندی است.[۶۶] در کلام معصومین نیز به کرار به رعایت عدالت و مساوات از سوی حاکمان تأکید و توصیه شده است که توصیه به نحوه گرفتن مالیات و میزان آن و نظارت مردم بر نحوه تخصیص آن در جامعه از آن جمله است که ظرافت برخورد حکومت را می­طلبد. چنانکه امام علی می­فرمایند: “در گرفتن مالیات به مصلحت پرداخت­کنندگان بیاندیش که صلاح مردم بدین امر بستگی دارد.”[۶۷]

بند دوم: جایگاه طرح موضوع عدالت

بحث در مورد عدالت می ­تواند با رویکردهای مختلف مطرح شود که حسب مورد، موضوع یکی از علوم و دانش­ها قرار می­گیرد.
مفهوم عدالت به عنوان یکی از مهمترین مباحث فلسفه، دارای مفهومی پیچیده و مناقشه برانگیز است[۶۸]و در واقع بخشی از تعاریف عدالت و برداشت­های متعدد آن ناشی از همین پیچیدگی است که قسمتی از این پیچیدگی به موضوع عدالت و جایگاه طرح آن مربوط می­ شود. در این خصوص لازم به توضیح است که مساله عدالت به طور مشخص در سه حوزه اندیشه­ای مورد توجه قرار گرفته است که در ذیل به آن­ها اشاره می­ شود.

الف: عدالت به عنوان وصفی از افعال ربوبی

اولین حوزه از عدالت مرتبط با کیفیت نظام تکوین بوده و مساله عدالت در آن به عنوان یکی از افعال ربوبی در نظر گرفته می­ شود و جایگاه طرح موضوع آن بیشتر در اندیشه الهی و اسلامی است. در واقع آنجا که سخن از عدالت به عنوان یکی از صفات خداوند به میان می ­آید، بحث در قلمرو علم کلام قرار می­گیرد. در اینجا مفهوم عدالت برای ارزش­گذاری اموری است که در رابطه انسان و خداوند صورت می­گیرد.[۶۹]

ب: عدالت به عنوان وصفی از افعال انسانی

حوزه دیگرعدالت با دارا بودن مبنایی اخلاقی، عدالت را به عنوان وصفی از افعال انسانی یا مکه نفسانی در فلسفه علم اخلاق مطرح می­ کند که به منزله هماهنگی بین اجزای درونی نفس آدمی تعبیر شده است. به عبارتی آن­جا که سخن از عدالت به عنوان یک فضیلت در رفتار فردی است، بحث در قلمرو فلسفه اخلاق قرار می­گیرد.
اندیشمندانی همچون هایک اساساً صفت عادلانه را فقط قابل حمل بر رفتار انسانی می­دانند و نظام­هایی خود­انگیخته که عملکرد ارادی ندارند نمی ­توانند به صفت عادلانه یا ناعادلانه توصیف شوند.[۷۰]
موضوع عدالت در این جایگاه به دنبال ارائه معیارهایی اخلاقی جهت تنظیم رفتار فردی و اصلاح روابط اجتماعی آن است به عبارتی طرح موضوع عدالت صرفاً از بعد فردی مورد مطالعه قرار می­گیرد. علاوه بر آن در اندیشه دینی بویژه فقه اسلامی عدالت به عنوان یکی از صفات مؤمن و به عنوان یکی از شرایط احراز برخی از مناصب و مشاغل اجتماعی مانند قضاوت و امامت امت مطرح می­گردد که در مقابل مفهوم فسق به کار می­رود که البته محل بحث ما نمی ­باشد. در این مفهوم عدالت به منظور ارزش­گذاری اموری است که تنها مربوط به انجام دهنده آن می­ شود.[۷۱]

ج: عدالت به عنوان معیار حقانیت کارکردهای نظامات اجتماعی

آخرین حوزه عدالت نیز، به عدالت به عنوان معیار حقانیت و درستی کارکردهای نظامات اجتماعی در تمامی سطوح سیاسی، اقتصادی و روابط اجتماعی به معنای اخص می­نگرد.[۷۲]
در این نوشتار به موضوع عدالت از جنبه سوم آن یعنی کیفیت کارکرد نهادهای اجتماعی خواهیم پرداخت. چنانچه رالز این جنبه از عدالت _ که همانا ساختار اساسی جامعه یا به طور دقیق­تر، شیوه­ توزیع حقوق و وظایف بنیادین توسط نهادهای مهم اجتماعی است_ را موضوع اصلی عدالت برمی­شمارد.
یکی از کارکردهای نظامات اجتماعی، در حوزه قضا نمود می­یابد که در واقع هر کجا مسأله عدالت در حوزه قضاوت و داوری اقتدار آمیز مطرح است به فلسفه حقوق مربوط می­ شود.[۷۳]
انسان­ها نیز به واسطه زیست اجتماعی خود و دارا بودن حق و تکلیف با یکدیگر دارای روابطی پیچیده و تنگاتنگی هستند. این مفهوم از عدالت علاوه بر ارزش­گذاری روابط حاکمیت و نهادهای اجتماعی برای ارزش­گذاری اموری که در روابط اجتماعی انسان­ها با یکدیگر به وجود می ­آید نیز به کار می­رود.[۷۴]
در این نوشتار صرفاً به بررسی مفهوم عدالت به عنوان معیاری جهت ارزش­گذاری فعالیت­ها و کارکردهای اشخاص عمومی و دولتی آن هم در حوزه تقنین، اجرا و قضا، خواهیم پرداخت و مابقی رویکردها محل بحث ما نمی ­باشد.

بند سوم: ابعاد و قلمرو عدالت[۷۵]

رعایت عدالت در ساحت­های مختلف اصطلاحات خاصی را پدید آورده است. رعایت عدالت در وادی سیاست، عدالت سیاسی، در حوزه اقتصاد، عدالت اقتصادی، در مسائل اجتماعی، عدالت اجتماعی و در حوزه قضا عدالت قضایی یا عدالت کیفری و عدالت رویه­ای نامیده می­ شود.[۷۶] مبحث عدالت بسیار گسترده و دارای ابعاد زیادی است که ما در اینجا به آنها اشاره می­کنیم تا ضمن معرفی سطوح مختلف عدالت قلمروی بحث را تبیین نمائیم.
از دید برخی شاخه­ های عدالت در یک تقسیم ­بندی کلی، به سه شاخه عدالت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقسیم می­ شود[۷۷] که خود عدالت اجتماعی را به سه زیر شاخه عدالت اداری، اقتصادی و قضایی دسته­بندی می­ کنند. ما در اینجا با نظر به تناسب موضوع بحث صرفاً به آن بخش از گونه­ های عدالت اشاره خواهیم کرد که با بحث تحقیق ما مرتبط باشد. بدین­منظور فقط به مفاهیم عدالت اجتماعی، اقتصادی و قضایی اشاره شده است.

الف: عدالت اجتماعی

عدالت در بعد اصلی آن در روابط اجتماعی نمود می­یابد. در بحث عدالت بشری مفهوم و تعریف عدل، موازین عدالت و دادگری، التزام به عدل و داد، رفتار عادلانه، پرهیز از ظلم و ستم، انصاف و برخی عناوین دیگر قابل طرح و بحث است که تحت عنوان عدالت اجتماعی از آن تعبیر می­ شود.[۷۸]
«عدالت اجتماعی که جامعه و در رأس آن دولت را مسؤول می­شناسد،»[۷۹] به دنبال کاهش فاصله طبقاتی و افزایش سطح رفاه همگانی است که تحقق آن در همه نظام­ها اعم از مارکسیستی، سوسیایستی، کاپیتالیستی، لیبرالی و نظام اسلامی به عنوان یکی از اصول مهم و جزو اهداف سیاست­گذاران به شمار می­رود.
عدالت اجتماعی در بیان حقوقی به معنای رعایت مساوات در جعل قانون و در اجرای آن است نه به معنای اینکه کاری کنیم که همه افراد در یک سطح بمانند و در یک درجه ازمواهب خلقت استفاده نمایند. عدالت اجتماعی از لحاظ وضع قانون عبارت است از اینکه قانون برای همه افراد امکانات مساوی برای پیشرفت و استفاده و سیر مدارج ترقی قائل شود و برای افراد به بهانه­های غیر طبیعی مانع ایجاد نکند. بر این اساس می­توان عدالت اجتماعی را به معنای رعایت تناسب و برابری همگان در مقابل قانون تعریف کرد.
یکی از مهمترین عواملی که می ­تواند عدالت اجتماعی را در جامعه محقق سازد مالیات است که به عنوان یک ابزار جهت توزیع عادلانه درآمد و ثروت، نقش تعدیل کننده ثروت در جامعه را بر عهده دارد.[۸۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 01:02:00 ق.ظ ]




 

سؤالات

 

آماره t

 

سطح معناداری

 

فاصله اطمینان ۹۵% برای میانگین
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

حد پایین

 

حد بالا

 

 

 

 

 

۱- صرف هزینه بیشتر برای صنایع‌دستی دارای نشان تجاری

 

۰۱/۱۱-

 

۰۰/۰

 

۷/۰-

 

۴۹/۰-

 

 

 

۲- پرداخت بیشتر برای صنایع‌دستی با کیفیت بالاتر

 

۴۳/۱۵

 

۰۰/۰

 

۶۸/۰

 

۸۸/۰

 

 

 

۳- ترغیب شدن به خرید به دلیل قیمت ارزان

 

۳۰/۲

 

۰۲/۰

 

۰۲/۰

 

۲۴/۰

 

 

 

۴-۵-خلاصه فصل
در این فصل داده ­های جمع‌ آوری‌شده به وسیله پرسشنامه، تحلیل گردید. در ابتدا به توصیف داده ­های مربوط به ویژگی­های جمعیت­شناختی نمونه شامل ملیت، جنسیت، سن، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، شغل و میزان درآمد پرداخته شد و برای هر مورد، وضعیت پاسخ‌دهندگان شامل فراوانی هر طبقه، درصد فراوانی هر طبقه و درصد تجمعی بیان گردید. نتایج آزمون فرضیه ­ها نشان داد که رابطه معنی­داری میان ویژگی­های جمعیت­شناختی (شامل سن، میزان تحصیلات و میزان درآمد ماهانه) با میزان خرید صنایع‌دستی وجود دارد ولی رابطه معنی­داری میان نوع سفر و تعداد همراهان با میزان خرید صنایع‌دستی وجود ندارد. نتایج پاسخ به سؤال اول پژوهش نشان داد که از نظر گردشگران، محبوب­ترین صنایع‌دستی به ترتیب صنایع‌دستی مینیاتور (نگارگری)، آثار سرامیکی و کاشی و پوشاک سنتی می­باشند. نتایج پاسخ به سؤال دوم پژوهش نشان داد که از نظر اهمیت، ویژگی­های ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۸، ۲۰، ۲۱، ۲۶ و ۲۷ دارای اهمیت بالاتر از میانگین، ویژگی­های ۱۰، ۱۳، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ دارای اهمیت در حد میانگین و ویژگی­های ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۴ و ۲۵ دارای اهمیت پایین‌تر از میانگین هستند. در انتهای پژوهش نیز یافته­های جانبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهاد ها
۵-۱- مقدمه
در این فصل با بهره گرفتن از یافته‌های فصل چهارم و ادبیات پژوهش به بیان نتایج کلی این پژوهش پرداخته می‌شود و در پایان فصل نیز پیشنهادهایی که از نتایج این تحقیق برگرفته شده است، ارائه می‌شود.
۵-۲- نتیجه‌گیری
همان‌طور که مشاهده شد یافته‌های توصیفی پژوهش حاکی از آن است که اغلب گردشگران موردمطالعه در این پژوهش مرد (۸/۵۱ درصد) و از گروه سنی ۳۰-۲۱ سال (۵/۳۰ درصد) بودند. اغلب آن‌ ها دارای تحصیلات بالاتر از لیسانس (۸/۳۴ درصد) و دارای سطح درآمد ماهیانه حدود ۳۹۹۹-۲۰۰۰ دلار (۶/۳۹ درصد) می‌باشند. بیشتر پاسخ‌دهندگان مجرد (۷/۵۲ درصد) و دارای ملیت‌های ایتالیایی، آلمانی، چینی و اسپانیایی بوده‌اند. آن‌ ها اکثراً شخصاً برنامه سفر خود را تدارک دیده بودند (۵۱ درصد). به علاوه بیشتر پاسخ‌دهندگان (۹/۸۶ درصد) عنوان کردند که برای نخستین بار است که از اصفهان بازدید می‌کنند و به‌طور متوسط ۲ روز (۴/۴۲ درصد) در اصفهان اقامت داشته‌اند و هدف اصلی از سفر خود را تفریح و گذران تعطیلات (۳/۸۶ درصد) عنوان کردند. همچنین بیشتر گردشگران (۶/۶۱ درصد) گاهی اوقات در سفر به خرید صنایع‌دستی می‌پردازند.
در پاسخ به پرسش اول این پژوهش همان‌طور که مشاهده شد پرفروش‌ترین صنایع‌دستی خریداری‌شده توسط گردشگران خارجی در اصفهان به ترتیب شامل مینیاتور (نگارگری)، آثار سرامیکی، پارچه سنتی (مانند پارچه قلمکار و ترمه)، فرش، جواهر، آثار فیروزه، محصولات مسی، محصولات نقره، آثار سفالی، آثار چوبی، آثار مینا، خاتم، گلیم، آثار قلم‌زنی، آثار چرمی و در آخر نمد بودند.
در پاسخ پرسش دوم این پژوهش نیز مشخص شد که هنگام خرید صنایع‌دستی، گردشگران به ویژگی‌های طرح جذاب، دست‌ساز بودن، قابلیت هدیه دادن، منحصربه‌فرد بودن (نداشتن کپی های متعدد)، نوآورانه بودن، سهولت حمل‌ونقل، استادانه ساخته‌شدن (مهارت در ساخت)، انعکاس‌دهنده فرهنگ بومی بودن، برخورداری از قیمت، زیبایی، برخورداری از رنگ‌های جذاب، امکان خریداری مستقیم از سازنده، در دسترس نبودن صنایع‌دستی در کشور گردشگران، به یادآوردن مقصد از طریق صنایع‌دستی، اصیل بودن، ساخته‌شدن از مواد اولیه باکیفیت، دوام مناسب، در مقایسه با سایر ویژگی‌های موردمطالعه در این پژوهش به میزان بالاتر از میانگین اهمیت می‌دهند. همچنین مشخص شد که ویژگی‌های قابلیت نظافت و نگهداری آسان، بکار رفتن زمان و مهارت بسیار در ساخت، ساخته‌شدن توسط هنرمند بومی مشهور، امکان صحبت کردن با سازنده، امکان مشاهده مراحل ساخت به‌اندازه میانگین برای گردشگران دارای اهمیت بود و در آخر ویژگی‌های احساس نیاز به داشتن صنایع‌دستی، کاربرد آسان، بسته‌بندی جذاب، برخورداری از نشان تجاری محبوب و دارا بودن کارکردهای متعدد برای گردشگران موردمطالعه در این پژوهش کمتر از میانگین اهمیت داشت.
نتایج آزمون فرضیه‌ها نیز نشان داد که بین ویژگی‌های جمعیت شناختی گردشگران (سن، تحصیلات، درآمد) با میزان خرید صنایع‌دستی رابطه معناداری وجود دارد به این معنا که با افزایش سن، تحصیلات و درآمد ماهیانه میزان هزینه کرد برای صنایع‌دستی نیز افزایش می‌یابد؛ اما میان نوع سفر و تعداد همراهان سفر با میزان خرید صنایع‌دستی رابطه معناداری یافت نشد.
۵-۳-یافته‌های جانبی
در این پژوهش همچنین مشخص شد که گردشگران (۳/۵۴ درصد) کمتر زمانی مشخص را فقط به فعالیت خرید اختصاص داده‌اند بلکه در کنار سایر فعالیت‌های خود در سفر، به خرید پرداختند؛ و اغلب آن‌ ها (۸/۷۳ درصد) یک روز را به خرید اختصاص می‌دهند. به علاوه در این پژوهش مشخص شد که گردشگران صنایع‌دستی را بیشتر برای خود، در درجه دوم برای دوستان، در درجه سوم برای اقوام و سرانجام برای همکاران خریده‌اند.
نتایج همچنین نشان داد اکثر گردشگران موردمطالعه در این پژوهش قبل از سفر به اصفهان اطلاعاتی در مورد انواع صنایع‌دستی، قیمت آن و نیز محل استقرار فروشگاه‌های صنایع‌دستی کسب نمی‌کنند.
همچنین منابع اطلاعاتی که گردشگران موردمطالعه در این پژوهش معمولاً از آن‌ ها استفاده می‌کنند به ترتیب شامل: تجربیات شخصی آن‌ ها، توصیه دوستان و بستگان، کتاب‌های راهنمای گردشگری، توصیه‌های راهنمای گردشگری، اینترنت، توصیه‌های فروشنده، تلویزیون، مجله، روزنامه، کالانما[۲۱۸]، برگه‌های تبلیغاتی، تبلیغات انجام‌شده در مقصد، رادیو، تبلیغات انجام‌شده در کشور گردشگران و آگهی نماها[۲۱۹] بودند.
اغلب گردشگران عنوان کردند که مشکلات بازار صنایع‌دستی اصفهان از نظر آن‌ ها به ترتیب موارد زیر می‌باشند: موانع زبانی بین گردشگر و فروشنده‌های صنایع‌دستی، محدود بودن روش‌های پرداخت پول هنگام خرید، قرار گرفتن گردشگران در شرایط خرید اجباری، مشکل در تبدیل ارز خارجی، کمبود تابلوهای راهنمای مسیر در بازار، عدم اطمینان به فروشندگان، مشکل حمل‌ونقل به بازار، قیمت‌های نامناسب، نامهربانی فروشندگان، تنوع کم صنایع‌دستی، بسته‌بندی نامناسب صنایع‌دستی، عدم کاربردی بودن آن، ویترین‌های غیر جذاب، عدم وجود دستورالعمل نحوه نگهداری صحیح از اقلام خریداری‌شده، مشکلات امنیتی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:02:00 ق.ظ ]




تعریف دانش
به منظور درک بهتر مفهوم مدیریت دانش باید ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها پرداخته می شود. عبارات اطلاعات و داده، اغلب به جای عبارت دانش بکار برده می شوند ، اما در واقع آنها مفاهیم متفاوتی دارند و درک تفاوت آنها برای انجام یک کار دانش محور بسیار مهم و حیاتی است.
پایان نامه

داده[۳۶]
داده ها حقایق، اعداد خام و دستورالعمل هایی هستند که انسان می تواند بالقوه آنها درک، تفسیر و تفهیم نماید و نیز آنها قابلیت پردازش به کمک رایانه را دارند ( مختاری،۱۳۸۳).
داده یک واقعیت از یک موقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. درحقیقت داده ها، حقایق و واقعیت های خام هستند. این اجزاء در پایگاه های داده، ذخیره و مدیریت می­شوند (شهبازی،۱۳۸۶). داده ها درشکل اعداد و ارقام، حروف، تصاویر، اصوات و مانند آن قابل دسترسی است و به تنهایی معنا و مفهوم مورد نظر را به ذهن متبادر نمی کند (صادقی و صالحی ابیانه،۱۳۸۷).

اطلاعات[۳۷]
داده هایی هستند که به سادگی قابل درک و تفسیر بوده و در زمینه مورد نظر معنا دار هستند (خوانساری،۱۳۸۴). اضافه کردن زمینه و تفسیر به داده ها و ارتباط آنها با یکدیگر، موجب شکل گیری اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند. می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت. اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود می­گیرند و اعداد و گزاره ها را به صورت خلاصه شده ارائه می کنند. بنابراین چنانچه داده ها مورد تفسیر و ارزیابی قرار گیرند به اطلاعات تبدیل می شوند (شهبازی،۱۳۸۶).

دانش[۳۸]
مجموعه ای هدفمند از اطلاعات که ماهیتاً سودمند است و عاملی تعیین کننده و موثر تلقی می شود (مختاری،۱۳۸۳). اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر می شود. دانش را در این حالت می توان بینش های حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روش های مختلف و در شرایط گوناگونی موثر و قابل تسهیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات، دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند (شهبازی،۱۳۸۶). بنابر این اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شوند که توسط اشخاص مورد تفسیر قرار گرفته، با عقاید و دانش قبلی آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود (صادقی و صالحی ابیانه،۱۳۸۷). دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هر یک افزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می شود (شهبازی،۱۳۸۶). در مفهوم دانش یک چارچوب و الگویی نهفته است که چرایی پدیده ها ی مورد نظر را قبول و از ترکیب اطلاعات مختلف، اطلاعات جدیدی را بوجود می آورد (حسن زاده،۱۳۸۶). غالبا در حوزه های گوناگون، هر واژه با توجه به شرایط استفاده از آن، به گونه ای خاص معنا می شود، این موضوع برای دانش نیز صادق می باشد. با توجه به آنکه واژه دانش در فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی نیز معانی خاص خود را دارد - که تلفیقی کاربردی از آنها در مدیریت دانش نیز بکار برده شده - اما تاکنون مفهوم شناسی در رابطه با واژه دانش در مدیریت به شکلی فراگیر صورت پذیرفته است (ویگارد[۳۹]،۱۹۹۶). دانش[۴۰]، مجموعه ای هدفمند از اطلاعات که ماهیتاً سودمند است و عاملی تعیین کننده و موثر تلقی می شود (مختاری،۱۳۸۳). اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر می شود. دانش را در این حالت می توان بینشهای حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روش های مختلف و در شرایط گوناگونی موثر و قابل تسهیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات، دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند(شهبازی،۱۳۸۶). بنابراین اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شوند که توسط اشخاص مورد تفسیر قرار گرفته، با عقاید و دانش قبلی آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود (صادقی و صالحی ابیانه ،۱۳۸۷). دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هر یک افزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می­ شود(شهبازی،۱۳۸۶). در مفهوم دانش یک چارچوب و الگویی نهفته است که چرایی پدیده های مورد نظر را قبول و از ترکیب اطلاعات مختلف، اطلاعات جدیدی را بوجود می آورد (حسن زاده،۱۳۸۶). دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است، تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (داونپورت و پروساک[۴۱]،۱۳۷۹). دانش عبارت است از بهره گیری کامل از داده و اطلاعات در آمیخته با مهارت ها، شایستگی ها، عقاید، ادراکات، تعهدات و انگیزه های درونی انسانی. سازمان دانش در قالب عقاید، قضاوت ها، روابط، دیدگاه و مفاهیم عرضه می شود و خود اساس و پیش برنده اقتصاد فرا صنعتی است (خوانساری،۱۳۸۴). دانش موضوعی است که می توان آن را در قالب کلمات بیان کرد، وقتی دانش ضمنی از طریق زبان آشکار می شود، می توان جهت تامل و تفکر آن را مورد توجه کانونی خود قرار داد. با بیان دانش در قالب زبان و نشانه ها، دانش را می توان توزیع، نقد و تحلیل کرد. به طریق دیگر آن را افزایش داد. دانش ابزاری است که مردم با آن کنش نشان می دهند، یا دانش جدید بدست می آورند (رادینگ[۴۲]،۱۳۸۳). دانش مجموعه ای از شناخت ها و مهارت های لازم برای حل یک مسأله است. لذا اگر اطلاعاتی که در دست است بتواند مشکلی را حل کند می توان گفت دانش وجود دارد ضمن آنکه دانش باید امکان تبدیل به دستورالعمل اجرایی و عملی شدن را داشته باشد (داونپورت و پروساک،۱۳۷۹). بر اساس تعریف (دانپورت و پروساک، ۱۹۹۸)، دانش عبارت است از ترکیبی سیال از تجارب، ارزش ها، اطلاعات زمینه ای، و دانش تخصصی، که بصورت منجسم و یکپارچه چارچوبی را برای ارزیابی و کسب تجارب و اطلاعات جدید را فراهم آورد. این دانش از اذهان افراد  سرچشمه می­گیرد و توسط آنان به کاربرده می شود.

خرد[۴۳]
از درک دانش خرد حاصل می شود. “خرد” عبارت است از درک ماهیت اصول حاکم برالگوهای دانش، افرادی که دارای حکمت باشند با ایجاد تغییر در ساختار موجود می توانند تجربه، زمینه و دانش جدیدی را ایجاد کنند. این افراد تفکر انتقادی دارند و خلاقیت و نبوغ در این قشر در سطح بسیار بالایی قرار دارد. این افراد می توانند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف، چشم انداز جامع تری پیدا کنند و علاوه بر اقدامات عملی که در راستای دانش خود انجام می دهند، در سایه تفکر خلاقانه راه های مختلفی را به همراه مزایا و معایب آنها برای خود ترسیم کنند. تفاوت بین قضاوت شخص دانشمند و خردمند در این است که شخص دانشمند ممکن است بر اساس تجربیات محدودتری قضاوت کند ولی خردمند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف و استفاده از خلاقیت، در مورد پدیده ها قضاوت می کند. بر این اساس خرد از مقبولیت جهانی برخوردار است و به حقیقت بسیار نزدیک است و تغییر خرد نسبت به تغییر دانش و اطلاعات نیاز به مدت زمان بسیار زیادی دارد به تعبیر دیگر محدودیت زمان و مکان در مورد خرد چندان مصداق ندارد و این تنها وجه مشترک خرد و داده است. این سطوح را می توان به صورت شکل (۲-۱) نشان داد (حسن زاده،۱۳۸۶).
شکل (۲- ۱): زنجیره داده تا خرد (حسن زاده،۱۳۸۶)

تبدیل داده به دانش
تبدیل داده های جمع آوری شده به دانش مورد نیاز سازمان همواره یکی از مقوله های با اهمیت است. شکل(۲-۲) فرایند ایجاد این این مهم را نشان می دهد. بطور حتم، تمام داده های جمع آوری شده قابل تبدیل به دانش نبوده و باید ابتدا از طریق پردازش، پالایش و سازماندهی آنها به اطلاعات دست یابیم سپس همانطور که در شکل(۲-۲) نشان می دهد، با تکمیل این فرایند، دانش مورد نظر حاصل شود. میزان دانش حاصل شده از مجموعه داده های در دسترس، خود می تواند نقطه قوت این فرایند باشد (کرمانی القریشی ،۱۳۸۴).
شکل (۲-۲): تبدیل داده به دانش (رادینگ،۱۳۸۲)
دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است، تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (داونپورت و پروساک ،۱۳۷۹).

انواع دانش
دانش، پدیده ای پیچیده، تغییرپذیر و چند بعدی است. برای مدیریت اثر بخش، نیازمند درک ویژگی های پیرامون آن است. مجزا ساختن انواع متفاوت و در عین حال مهم دانش در مدیریت و کاربرد آن بطور اثر بخش در چارچوب سازمانی، ضروری و مهم به نظر می رسد. «نوناکا» در مدل یکپارچه خود برای ایجاد دانش پویا، از دانش به عنوان عامل محرک درونی یاد می کند. دانشی که مفهومی در بر نداشته باشد در واقع اطلاعات خواهد بود و اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می گردد که توسط اشخاص تفسیر گردیده، با عقاید و تعهدات آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود. (نوناکا و دیگران، ۲۰۰۰)
مشهور ترین دسته بندی که از دانش ارائه شده است آن را به دو بخش، دانش آشکار [۴۴](تصریحی) و دانش ضمنی [۴۵](تلویحی) تقسیم می کند (حسن زاده ،۱۳۸۶). تمامی منابع دانش را در این تعریف به کوه یخی تشبیه کرده اند که قسمت مشهود آن آشکار است. دانش آشکار نسبت به دانش ضمنی آسان تر، قابل درک تر و قابل کنترل است. دانش آشکار، صریح و مدون است؛ در حالی که دانش ضمنی نامحسوس و شخصی تر به نظر می رسد. با این ترتیب به شرح تفضیلی تر آنها پرداخته می شود :

دانش آشکار(تصریحی)
مدیریت دانش به صورت دو نقش مجزا، اما مکمل انجام می گیرد. نقش اول (حسن زاده،۱۳۸۶) به شناسایی و طبقه بندی دانش آشکار و نقش دیگر، به بررسی اینکه افراد چگونه در سازمان ها تعامل دارند، می پردازد.
در نقش دوم مدیریت دانش به منظور مطالعه فرهنگ سازمانی صورت می گیرد دانش آشکار، دانشی است که می تواند به طور آسان تر محاسبه و انتقال داده شود. این نوع دانش در پاره ای از مواقع، دانش مدون یا بیانی و اظهاری است یا ممکن است برای توصیف دانش رسمی نیز بکار برده شود. این دانش ریشه در اسناد رسمی سازمانی مانند خط مشی ها، معادلات ریاضی، اختراعات ثبت شده، رویه ها، پایگاه اطلاعات کامپیوتری، فایل ها، کتب کتابخانه، اسناد آرشیو بندی شده، نامه ها، سیاست های سازمانی و گزارش های مالی دارد. دانش تصریحی می تواند به منظور ایجاد دانش مفید و جدید، توزیع و بکار برده نشود؛ ولی قادر است به شکل نسبتا آسان بین افراد داخل و خارج سازمان، ارتباط یافته و نیز منتقل شود؛ زیرا تکنولوژی مدرن می تواند در پایگاه داده ها انتقال یافته و اینترنت را قابل دسترس نماید (حسن زاده،۱۳۸۶).

دانش ضمنی (تلویحی)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




در این تحقیق، سرمایه فکری و سرمایه نوآوری متغیرهای مستقل میباشند. نحوه سنجش و کمی نمودن این متغیرها یکی از مهمترین و قابل توجهترین بخشهای تحقیق حاضر بشمار میرود. زیرا که سنجش صحیح و منطقی این مفاهیم میتواند کاربردهای زیادی در حیطه تکمیل مبانی نظری مرتبط با موضوع تحقیق داشته باشد.
۳-۱۰-۱-۱. شیوه اندازه گیری سرمایه فکری
سرمایه فکری نوعی سرمایه ارزشمند است که دارایی نامشهود یک سازمان شناخته میشود. اقتصاد امروز مبتنی بر سرمایه فکری است و کالاهای آن دانش و اطلاعات هستند. سرمایه فکری عامل مهم فکری شامل دانش، اطلاعات، اموال فکری و تجربیات است که میتواند برای ایجاد ثروت به کار رود. این مجموعه شامل قدرت فکری یا دانش مفید است. (توستیگا و تولو گوروا،۲۰۰۷)
پایان نامه - مقاله - پروژه
متداول ترین طرح طبقهبندی، سرمایه فکری را به سه جزء سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری تقسیم میکند:
سرمایه انسانی: بگونه ساده، سرمایه انسانی بیانگر موجودی دانش هر یک از کارکنان سازمان است. سرمایه انسانی مکان شروع مراحل ترقی، منبع و سرچشمه نوآوری و سرآغاز بینش و بصیرت است. سرمایه انسانی، نیز اساس و پایه سرمایه فکری و عنصر اساسی برای تحقق سرمایه فکری است.
سرمایه ساختاری: سرمایه ساختاری عبارت است از کلیه موجودی دانش غیر انسانی در سازمان که در برگیرنده پایگاه داده ها، نمودارهای سازمانی، استراتژیها، روالها، راهنمای فرآیندها و هر چیزی است که ارزش آن برای شرکت بیشتر از ارزش مادی آن است. افراد ممکن است از سطح بالایی از خرد برخوردار باشند، اما اگر سازمان، دارای سیستمها و رویه های ضعیفی باشد و افراد بوسیله آن عملیات خود را دنبال کنند، کل توان بالقوه سرمایه فکری تحقق نخواهد یافت. سازمانهای با سرمایه ساختاری قوی دارای یک فرهنگ حمایتی هستند که به افراد اجازه تجربه چیزهای جدید، یادگیری، شکست و تجربه دوباره را میدهد.
سرمایه مشتری: مضمون اصلی سرمایه مشتری، دانش به کار گرفته شده در کانالهای بازاریابی سازمان و روابط با مشتری در حین انجام کسب و کار است.
در این تحقیق برای اندازه گیری سرمایه فکری از مدل ضریب ارزش افزوده فکری پالیک (۲۰۰۰)، استفاده میشود. این روش در پژوهشهای متعددی (به عنوان نمونه، فایرر و ویلیامز، شیو، چانگ، کاماث) به کار گرفته شده است.
مدل پالیک (۲۰۰۰) برای اندازه گیری سرمایه فکری ۵ مرحله به شرح زیر دارد:
مرحله اول : تعیین ارزش افزوده

VA : ارزش افزوده شرکت
OUT : کل درآمد حاصل از فروش کالاها و خدمات
IN : کل هزینه مواد، اجزاء و خدمات خریداری شده
مرحله دوم: تعیین کارآیی سرمایه به کار گرفته شده
در این مدل برای ارائه یک تصویر کامل از کارآیی منابع ایجاد کننده ارزش، لازم است که کارآیی سرمایه فیزیکی و همچنین سرمایه مالی را نیز در نظر گرفت. این کارآیی از رابطه زیر بدست میآید:

CEE: کارآیی سرمایه بکار گرفته شده؛
CE: سرمایه بکار گرفته شده که برابر است با ارزش دفتری کل داراییهای شرکت منهای داراییهای نامشهود آن.
مرحله سوم: تعیین کارآیی سرمایه انسانی
طبق این مدل، کلیه هزینه های کارکنان به عنوان سرمایه انسانی در نظر گرفته میشود. از آنجا داریم:

HCE‌: کارآیی سرمایه انسانی؛
HC: سرمایه انسانی که برابر است با کل هزینه حقوق و دستمزد شرکت.
مرحله چهارم : تعیین کارآیی سرمایه ساختاری
کارآیی سرمایه ساختاری از رابطه زیر محاسبه می شود:

SC: سرمایه ساختاری شرکت؛

SCE: کارآیی سرمایه ساختاری؛
حال میتوان کارآیی سرمایه فکری را طبق رابطه زیر محاسبه کرد:

ICE: کارآیی سرمایه فکری؛
مرحله پنجم: تعیین ضریب ارزش افزوده فکری
آخرین مرحله، محاسبه ضریب ارزش افزوده فکری است که طبق رابطه زیر محاسبه میشود:

VAIC: این ضریب نشان دهنده کارآیی ایجاد ارزش یا توانایی فکری شرکت است. هر چقدر این ضریب بیشتر باشد، مدیریت از توان بالقوه شرکت بهتر استفاده کرده است.
خاطر نشان میسازد که مدل پالیک تنها سرمایه بکار گرفته شده، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری را در نظر می گیرد. و به سرمایه مشتری به گونه رسمی توجه نمی کند.
۳-۹-۱-۲. شیوه اندازه گیری سرمایه نوآوری
در این تحقیق از شدت تحقیق و توسعه جهت اندازه گیری سرمایه نوآوری استفاده می شود. این شیوه سنجش در تحقیقات قبلی( هال و باگچی سن،۲۰۰۲ و شونگر و وانسون، ۲۰۰۲) مورد استفاده قرار گرفته است. شدت تحقیق و توسعه که نماینده سرمایه نوآوری تلقی می شود از طریق رابطه ذیل محاسبه می شود.
R&D IN = R&D EX ÷ NI
R&D IN: شدت تحقیق و توسعه
R&D EX: هزینه های تحقیق و توسعه
NI: سود خالص عملیاتی
۳-۱۰-۲. متغیرهای وابسته تحقیق
متغیرهای وابسته تحقیق حاضر، کارآیی مالی و ارزش شرکت میباشند. انتظار میرود بین متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته تحقیق روابط مستقیم و معناداری وجود داشته باشد. در این تحقیق برای اندازه گیری کارآیی مالی از شاخص بازده داراییها استفاده شده است. همچنین، معیار کیوتوبین بعنوان نماینده ارزش شرکت تلقی شده و در آزمون فرضیات تحقیق وارد شده است. نحوه اندازه گیری متغیرهای مذکور بشرح ذیل میباشد:
۳-۱۰-۲-۱. شیوه اندازه گیری کارآیی مالی
یکی از متغییرهای وابسته این پژوهش، کارآیی مالی شرکتها است که در قالب نسبتهای سودآوری ارائه شده توسط نوو، اندازه گیری میشود. زیرا نسبتهای سودآوری به عنوان یکی از مهمترین معیارهای کارآیی مالی در نظر گرفته میشوند. در این میان از بازده داراییها بعنوان نماینده کارآیی مالی استفاده خواهد شد.
بازده داراییها: این نسبت بیانگر کارآیی استفاده از داراییها است و میزان سود به ازای هر ریال از وجوه سرمایهگذاری شده در شرکت را نشان میدهد.

ROA: بازده داراییها؛
NI: سود خالص؛
۳-۱۰-۲-۲. شیوه اندازه گیری ارزش شرکت
جهت اندازه گیری ارزش شرکت در این تحقیق از معیار کیوتوبین استفاده میشود. کیوتوبین عبارتست از نسبت ارزش بازار شرکت بر ارزش دفتری یا ارزش جایگزینی دارایی‌های شرکت. از آنجایی که بدست آوردن ارزش جایگزینی دارایی‌های شرکت با توجه به اطلاعات موجود در صورتهای مالی و گزارشات بورس مشکل و اغلب موارد غیر ممکن است از ارزش دفتری دارایی‌های شرکت در مخرج کسر استفاده می‌گردد و در صورت کسر نیز ارزش بازار شرکت، مجموع ارزش بازار سهام شرکت و ارزش دفتری بدهی‌ها است. بدین ترتیب کیوتوبین از فرمول زیر محاسبه می‌گردد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]




شورای نگهبان هم با انتشار نامه ای در حالی اطاعت خود را از فرمان رهبری اعلام کرده و به حکم حکومتی اشاره نکرده بود و در آن نامه نظر رهبری را نظر ولایی عنوان کرده بود .
۴- عزل اسفندیار رحیم مشایی
یک ماه پس از انتخابات پر حاشیه ریاست جمهوری دهم ، آقای دکتر محمود احمدی نژاد طی حکمی اسفندیار رحیم مشایی را بعنوان معاون اول رئیس جمهوری معرفی کرد ، که این انتصاب با واکنش منفی فراوانی از سوی مقامات کشوری همراه بود . تا آنجایی که آیت الله مکارم شیرازی این تصدی پست معاون اولی توسط مشایی را غیر مشروع عنوان کرد .
سرانجام رهبری طی نامه ای خطاب به محمود احمدی نژاد مبنی بر برکناری اسفندیار رحیم مشایی از سمت معاون اول اعلام کردند ، آقای احمدی نژاد هم طی نامه ای به رهبر انقلاب اعلام کردند ضمن رونوشت نامه کنارگیری آقای مشایی از معاونت اولی به استحضار می رساند که مرقومه مورخه ۲۷/۴/۸۸ حضرتعالی به استناد اصل ۵۷ قانون اساسی اجرا شد .
این نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی بود که رهبر انقلاب با صدور حکم حکومتی از انتصاب مقامی در حد معاون اولی رئیس جمهور جلوگیری می نمود .
۵- مخالفت با برکناری وزیر اطلاعات
حکم حکومتی دیگر دولت احمدی نژاد توسط رهبر انقلاب در شرایطی صادر شد که برخلاف ماجرای مشایی این بار حکم حکومتی ولی فقیه مانع از تحقق استعفا مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات شد .
این در حالی بود که آقای مصلحی وزیر اطلاعات استعفای خود را اعلام و رئیس جمهوری با این استعفا موافقت کردند ، اما دو روز پس از انتشار موافقت استعفا وزیر اطلاعات توسط رئیس جمهور ، رهبر انقلاب طی نامه ای خطاب به آقای مصلحی خواهان ادامه انجام کار در وزارت اطلاعات شدند . این بار نیز هیچ شک و شبهه ای در حکم حکومتی بودن نامه رهبری وجود نداشت .
۶- خروج طرح اصلاح قانون مطبوعات از دستور کار مجلس
۷- صدور مجوز برداشت از صندوق ذخیره ارزی بدون تأیید مجلس
۸- مجوز تأخیر ۱۱ روزه ای در معرفی وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد
۹- در فروردین ۱۳۸۹ رئیس قوه قضاییه با پایان مهلت اجرای آزمایشی قانون آیین دادرسی ، این قانون با اجازه رهبر برای یکسال دیگر تمدید شد . در این نامه از دستور ولایی استفاده شده است .
دانلود پایان نامه
۱۰- تمدید مهلت رسیدگی به شکایت مربوط به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به مدت پنج روز ، شورای نگهبان علیرغم انقضاء مهلت قانونی برای دریافت و رسیدگی به شکایت ها و برای حصول اطمینان بیشتر ، طی نامه ای رسمی از محضر مقام معظم رهبری برای پنج روز دیگر تقاضای تمدید مهلت نمودند ، که معظم له با این امر موافقت نمودند و در پاسخ مرقوم فرمودند : « با پیشنهاد حضرات آقایان موافقت می شود ، اقدام نمائید » ( ادیانی ۱۳۹۰ ، ۸۳ ) .
۶- جایگاه مصلحت در اسلام
مصلحت بعنوان زیر بنای احکام و دستورات شرعی که در اداره حکومت نقش مهمی را ایفا می کند ، خداوند حکیم تمام احکام را بر مبنای مصالح مردم تعیین نموده و اداره کردن حکومت نیز باید در جهت صلاح و سواد انسانها و آحاد جامعه باشد ، پس ولایتی که به فقیه اعطا می شود جهت حفظ اسلام و مصالح جامعه اسلامی است . بنابراین ولی فقیه خود نگهبان و پاسدار اسلام است و نمی تواند اصول را تغییر دهد ولی می تواند در جایی که میان اهم و مهم تزاحم بوجود آید براساس مصلحت جامعه اسلامی مهم را فدای اهم نماید .
مصلحت در زمینه ها و ابعاد گوناگون کارایی دارد ، مثلاً هم در حوزه مالکیت سیاسی و هم در حوزه عبادات بکار می رود . همان گونه که حضرت علی (ع) براساس مصلحت جامعه ، مسلمین ۲۵ سال سکوت کرد و از این حق حاکمیت سیاسی خود بر جامعه به خاطر مصلحت مسلمین صرف نظر کرد .
مثلاً در حوزه عبادی ممکن است مصلحت جامعه و اسلام اقتضا نماید که اعمال حج به خاطر حفظ اسلام و جامعه مسلمین موقتاً تعطیل شود ، حکمی مهمتر بر مهم مقدم می شود و این خود از احکام قطعی اسلام است .
یکی از مصادیقی مهم و کاربردی مصلحت ، احکام حکومتی است که با تفکر و تأمل در آن می توان به تفاوت نظام اسلامی با سایر حکومتهای دینی پی برد : هرگاه احکام اولیه و ثانویه پاسخگوی نیازهای جامعه اسلامی نباشد یا امکان تحقق مصالح حکومت و جامعه اسلامی با آن ها ممکن نباشد ، ولی فقیه می تواند با ملاحظه ی مصالح اجتماعی حکم جدیدی صادر کند که تبعیت از آن بر همه از جمله سایر مجتهدین و مراجع تقلید واجب است .
یک نقطه اشتراک در مصلحت وجود دارد آن هم این است که هم به جنبه دنیوی توجه شده است و هم به جنبه دینی و اخروی آن توجه شده است ،که این نکته در کلام مولای متقیان حضرت علی (ع) مشهود است که در خطبه ۲۱۲ بیان می دارد « … والمصلحه غیر المفسد ، فی الدین والدینا … » ، « اصلاح کننده و افساد کننده در دین و دنیا نیست ». در این خطبه مصلحت و صلاح و اهم در دین از بُعد معنوی و هم از دنیا از بُعد مادی آن مد نظر دارد .
همچنین آیت الله جوادی آملی درخصوص مصلحت اینگونه می نویسد : « مصلحت در جامعه اسلامی ، مصلحتی است که هم مربوط به دنیای مردم باشد و هم مربوط به آخرتشان ، هم حسنه دنیا باشد و هم حسنه آخرت که خدای سبحان در کتاب خود ، شعار جامعه مؤمنان را چنین بیان می کند : « و منهم من یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار » ( بقره ۲۰۱ ) چیزی مصلحت واقعی انسان است که هم به سود دنیا و هم به سود آخرت وی باشد . اگر چیزی به سود دنیای انسان باشد ولی به آخرتش آسیب برساند ، مصلحت نیست ، و وحی الهی که از مصالح اخروی انسان مانند منافع دنیوی باخبر است ، وی را راهنمایی و ترغیب می کند به چیزی که مصلحت دنیا و آخرت اوست و از چیزی که ضرر و فساد اخروی برای او در پی دارد نهی می کند ، هر چند به حسب ظاهر مصالح دنیوی وی را در بر داشته باشد . حلال و حرام های شرعی و باید و نبایدهای دین ، برای تأمین مصالح دنیوی و اخروی انسان است ( جوادی آملی ۱۳۷۹ ، ۴۶۶ ) .
۷- تفاوت مصلحت فقه شیعه و اهل سنت
مصلحت نقش اساسی و بنیادین در نشریح احکام دارد و بین همه مذاهب اسلامی بر این مسأله اتفاق نظر وجود دارد ، هر چند عالمان شیعه و اهل سنت ، هر دو به عنصر مصلحت توجه ویژه ای دارند و مسائل بسیاری را در باب آن بیان کرده اند ، ولی با یک نگرش کلی سخنان اهل سنت درباره مصلحت به عنوان مصالح مرسله که براساس آن فتوا صادر شده است با مصلحت در دیدگاه علماء شیعه چند فرق اساسی دارد که در اینجا به صورت اختصار به آنها اشاره می نمائیم :
۱- اهل سنت مصالح مرسله را بعنوان یکی از منابع استنباط احکام شریعت و اجتهاد بشمار می رود ، هر چند در احکام حکومتی نیز کاربرد داشته باشد . ولی در فقه شیعه مصلحت از منابع مستقل استنباط شرعی به حساب نمی آید و تنها در احکام حکومتی بشمار می رود . در نتیجه حکم مبتنی بر مصالح مرسله ، نوعی تشریع و قانونگذاری توسط فقها است ، ولی حکم حکومتی مبتنی بر مصلحت ، در فقه شیعه از احکام حکومتی متغییر است و با انتفای موضوع مصلحت حکم آن نیز از درجه اعتبار ساقط می شود ( هاشمی ۱۳۸۱ ، ۲۰ ) .
۲- عالمان شیعه ، حکم براساس مصلحت را از سو.ی حاکم اسلامی ، حکم ولایی واگذار و غیر دائمی می دانند که از باب واجب بودن و پیروی از حاکم اسلامی باید بدان گردن نهاده شود ، نه از باب حکم شرعی اولی ، که برای همه زمانها قابل عمل باشد . ولی اهل سنت ، چون مصالح مرسله را از منابع اجتهاد می دانند بر این باورند که فقیه یا حاکم ، در این جاها حکم شرعی را جعل می کند ، در حقیقت آنان ، نوعی تشریع برای فقیه در دین باور دارند ( حکومت در کوثر زالال اندیشه ۱۳۷۸ ، ۱۸۵ ) .
۳- از نظر شیعه مصلحت در مسائل سیاسی و اجتماعی و برای حفظ جامعه است که براساس آن حکم حکومتی صادر می شود و این اختیار استفاده از مصلحت برای صدور حکم مختص حاکم است ، ولی اهل سنت بر این عقیده هستند که تمامی فقها و مجتهدین می توانند براساس مصلحت جعل حکم کنند و فقها می توانند در تمامی مسائل حکم صادر کنند و آن را بعنوان یک حکم الهی می دانند ، هر چند ممکن است فقط درخصوص یک موضوع احکام متفاوتی صادر کنند .
۴- مصلحت در دیدگاه فقهاء شیعه ، برای صدور حکم حکومتی است و اساس و ملاک مصلحت و حفظ نظام جامعه اسلامی است ، ولی مصلحت در دیدگاه فقه اهل سنت با مصلحت در دیدگاه فقها شیعه فرق دارد ، چرا که اساس مصلحت در دیدگاه اهل سنت خیلی بیشتر و کلی تر از دیدگاه اهل تشیع است . یعنی علاوه بر مصلحت حفظ نظام و جامعه اسلامی شامل مسائل دیگری هم می شود ، در واقع در دیدگاه اهل شیعه عموم و خصوص من وجه است ، ولی در دیدگاه اهل سنت عموم و خصوص مطلق است .
۵- مصلحت در دیدگاه برخی از اهل سنت که احکام شرع را تابع مصالح و مفاسد واقعی می دانند به عنوان یکی از ادله ظنی معتبر برای استنباط احکام شرعی به کار می رود و مبتنی بر این اصل است که در مواردی که نصی از سوی شارع وجود نداشته باشد فقها می توانند باتوجه به مقاصد پنج گانه شرع مقدس یعنی مصلحت دین ، عقل ، نفس ، مال و نسل ، اقدام به صدور حکم نمایند . مصلحت از این منظر به مصالح مرسله تعبیر می گردد و به عنوان یکی از منابع استنباط و اجتهاد به رسمیت شناخته می شود . اما فقهای شیعه هر چند وجود مصالح و مفاسد واقعی احکام را می پذیرند ، اما قایل به مصلحت مرسله نبوده و معتقدند هیچ فعلی از افعال مکلفین نیست که مصلحت در آن رها نشده باشد و شارع حکم آن را به نحو عام یا خاص بیان نکرده باشد . بنابراین مصلحت از ادله ظنی غیر معتبر تلقی شده و در استنباط حکم کاربردی ندارد .
۸- مصلحت از دیدگاه حضرت علی (ع)
در واقع مصلحت اندیشی وسیله ای برای حفظ و بقای دین در زمان و مکان های مختلف است ، نوعی انعطاف پذیری به دین و احکام اسلامی می دهد تا در شرایط مختلف و حساس ، اصل آن حفظ شود و اصل آن انجام تکالیف اولیه است . که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه به کررات به موضوع
مصلحت اندیشی پرداخته است و در یک دیدگاه می توان مصلحت را به چهار دسته تقسیم کرد :
۱- مصلحت حفظ اسلام
۲- مصلحت عمومی
۳- مصلحت حکومتی و قانونی
۴- مصلحت شخصی
۱-۸- مصلحت حفظ اسلام
منظور از این مصلحت اساس و کیان اسلام است که بر همه مصالح دیگر مقدم است این موضوع درخصوص رفتار امام علی (ع) به روشنی قابل رؤیت است . امام با اینکه خود را شایسته ترین فرد برای رهبری جامعه اسلامی می دانستند ولی او به چیزی جزء مصلحت اسلام فکر نمی کرد ، اگر ایشان از حق غصب شده خود سخن می گفتند از سخن گفت جز به خیر خواهی و مصلحت اندیشی چیز دیگری نبود ، حضرت هیچ گاه برای احقاق حق خود توسل به زور ، شمشیر و قوه قهریه متوسل نشد ، امام علی (ع) بیش از هر چیزی به مصلحت اسلام و امت اسلامی می اندیشید ، حکیمانه و صبورانه تا ۲۵ سال تحمل کرد و از هیچ کوششی در جهت حفظ کیان اسلام و مصلحت جامعه اسلامی دریغ نکرده است .
حضرت علی ( ع ) در طول دوران خانه نشینی بارها به جهت حفظ اسلام به کمک خلفا آمده و آنها را نجات دادند که بیشترین کمک امام به خلیفه دوم است ، این در حالی است که خلفا هم می دانستند حضرت علی (ع) در رهبری جامعه از آنها شایسته تر است ، که امام علی ( ع ) درخصوص شایستگی خود اینگونه اعلام می نماید : « شما دانسته اید که من به این خلافت از همه شایسته ترم ، و سوگند به خدا ، من به تصمیم شما تسلیم خواهم شد ، مادامی که امور مسلمانان سالم بماند و ظلم و جوری در امور مسلمانان روی ندهد ، مگر فقط برای من ، این تحمل و شکیبایی به امید پاداش و فضل الهی و اعراض از آن آرایش ظاهری و پیرایش صوری خلاف است که شما درباره آن به رقابت افتاده اید » ( خطبه ۷۴ ) .
باز هم پس از بیعت امام علی (ع) است که اعلام می کند: به امور مسلمانان ظلم و جوری وارد نمی شود ، مگر به شخص امام ، که ایشان به خاطر مصلحت اسلام و حفظ جامعه اسلامی این ظلم و جور را می پذیرد ، که حفظ دین در نگاه حضرت امام از همه چیز مهمتر است .
۲-۸- مصلحت عمومی
مصلحت عامه حفظ ارزش ها دینی جامعه است . امام علی (ع) درخصوص مصلحت عمومی و عامه جامعه اینگونه برای فرزندان خود وصیت می کند که این بشر خطاکار از آنها درس بگیرد .
حضرت اینگونه اعلام می کند : «شما و همه فرزندان و دودمانم و هر کسی را که نامه من به او برسد توصیه می کنم به تقوای الهی و نظم امور خویش و اصلاح در میان مسلمانان ، من از جد شما رسول خدا ( ص ) شنیدم که می گفت : « اصلاح میان مردم از عموم نماز و روزه برتر است » ( نامه ۴۷ ) .
همچنین حضرت به یکی از کارگزارانش نامه می نویسد و اینگونه آن را به مصلحت اندیشی راهنمایی می کند : « در هر چیزی که برای تو اهمیت دارد از خداوند یاری بطلب و شدت را با کمی نرمش در آمیز و در هر مورد که مدارا شایسته باشد ، مدارا کن و در حالی جز سختگیری چاره ای نداری تصمیم به شدت بگیر ، بال ترحم و عدل بر رعیت بگستران ، برای انان گشاده رو باش و با نرمش رفتار کن تا بزرگان طمع در ظلم تو نکنند و ناتوانان از دادگری تو مأیوس نشوند » ( نامه ۴۶ ) .
در این دو نامه می توان مهمترین ویژگی های مصلحت عمومی را این چنین بیان کرد :
- تقوا و خداترسی در امور
- عدم فراموشی عدالت و انصاف در کارها
- نظام امور خویش و اصلاح میان مسلمانان
- پرهیز از افراط و تفریط
- اعتدال و میانه روی در امور
- مساوات و عدالت ( مشایخی پور ، ۱۳۸۸ ) .
۳-۸- مصلحت حکومتی و قانونی
از آنجا که تمام قوانین براساس نیازها و مصالح جامعه وضع می شوند و هر جا که کمبود قانون احساس شود قانون وضع می شود و در هنگام اجرای آن نقض و کاستی های آن مشخص می گردد ، بنابراین مجریان خود بایستی ابتداً قانون را درخصوص خود اجرا نمایند و یا اینکه توسط کارشناسان جهت نقض مشخص گردد و براساسی مصلحت جامعه اصلاح شود .
امام علی (ع ) درخصوص اجرای قانون چنین اعلام می کند : « ای مردم ، سوگند به خدا ، من هرگز شما را به اطاعتی تحریک نمی کنم مگر اینکه خود در عمل به آن از شما سبقت می گیرم و شما را از معصیتی نهی نمی کنم مگر اینکه خودم پیش از شما ، از آن اجتناب می نمایم » ( خطبه ۱۷۵ ) .
مطالح و منافع حکومتی و قانونی اعضای جامعه در قالب موازین و اصول مطلوب تبیین می شود ، از تکالیف های کارگزاران و مدیران رعایت قانون و احترام به آن است ، اما باید خاطر داشت که رعایت قانون به معنای پیروی بی چون و چرا از قوانین نیست ، بلکه مدیران باید روح قوانین را درک کنند و آنها را مصالح مراجعان و مصالح قانونی را مصالح عامه تطبیق دهند ( مشایخی پور ۱۳۸۸ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]