کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



فصل چهارم :
بررسی تطبیقی توکل و رضا در مثنوی معنوی و دیوان حافظ
۴-۱- مقام توکل در مثنوی معنوی
در دوران متأخر مولوی ، اگرچه حکایاتی در معنی توکّل به معنای اسباب و جهد دارد ، (مولوی، ۱۳۸۳ ، دفتر سوم ، ابیات ۲۵۲۵-۲۵۱۵ و دفتر پنجم ، ابیات ۲۴۱۸-۲۴۰۱ ) در مواضعی از مثنوی همین نظر را تأیید کرده و توکل را همان نفی رؤیت اسباب دانسته است ، و الاّ هر کسی به نحو طبیعی باید برای رفع نیازهای خود به اسبابی که خداوند در این عالم قرار داده است متوسّل شود ؛ امّا البته باید بداند که کارآیی اسباب به معنی عزل مسبب الأسباب نیست. همین ابزار و آلات و اعضا و جوارحی که خداوند برای انسان قرار داده است ، بی زبان ، مراد او را در استفاده از آن ها بیان می دارد :
پای داری ، چـون کنی خود را تو لنگ دست داری ، چون کنی پنهان تو چنگ؟
خواجه چون بیلـی به دســت بنده داد بــی زبان مــعلوم شــد او را مــراد
دست ، همچون بیل اشارت های اوست آخــر اندیشــی عــبارت های اوست
(مولوی،۱۳۸۳ ، دفتر اول ، ابیات ۹۳۳-۹۳۱)
امّا البته اگرچه اغلب نیازهای انسان با توسل به همین اسباب دنیوی مرتفع می شود ، مولوی بر اساس اعتقادات کلام اشعری ، این نکته را نیز متذکر می شود که قدرت حق ، از برگرداندن جریان اسباب ، ناتوان نیست و هرگاه بخواهد می تواند اثر اسباب را محو سازد. وی معجزات انبیا (ع) را دلیلی بر اثبات این معنی می داند :
سنّتی بنــهاد و اسـبــاب و طــرق طالبــان را زیــرِ ایــن ازرق تُتُق
بیشــتر احــوال بـــر سنّــت رود گاه ، قــدرت خــارق سنّت شود
سنّــت و عـــادت نهـــاده با مزه بازکرده خــرق عـــادت معجزه
بی سبب گر عز به ما موصول نیست قدرت از عزل سبب معزول نیسـت
ای گرفـــتار سبـب بـیرون مـپـر لیــک عــزل آن مسبّب ظن مــبر
هر چـه خواهـد آن مســبّب آورد قدرتِ مــطلق ، سـبب هـا بردرد
لیک اغلب بر سبــب راند نــفـاذ تا بـدانـد طالبــی جــستن مـراد
(مولوی، دفتر پنجم ، ابیات ۱۵۴۹-۱۵۴۳)
۴-۱-۱- ترجیح توکل بر جهد
مولوی در باب توکّل در دو موضع از مثنوی بطور مفصل به بحث توکل پرداخته و در باقی مواضع به اجمال از آن گذشته است. دو بحث مفصل مولوی در باب توکل ، در صورت و محتوا قریب الافق است. نخست در دفتر اول بیت (۹۰۸) به بعد گفت و گویی میان شیر و نخچیران ترتیب می دهد و باریک ترین نکات را به نحو هنرمندانه ای از زبان حیوانات بیان می دارد. چیرگی و شیوایی بیان مولوی در این بحث ، حقّاً که اعجاب انگیز است. دوم در دفتر پنجم بیت (۲۳۸۰) به بعد که گفت و گویی میان خر و روباه بر می سازد و دقایق شگفت انگیزی در باب توکل و نسبتِ آن با سعی و تلاش بنده از زبان آن دو حیوان بازگو می کند. نظر کلّی مولوی در باب توکل این است که سعی بنده چون در طولِ مشیت الهی است معارض با توکل نیست. (با توکّل زانوی اشتر ببند) مولوی بحث سازگاری یا عدم سازگاری توکل با سعی را در اثنای گفت و گوی شیر و نخچیران آورده است. «شیر» در آن حکایت نماد کسانی است که سعی و تلاش را معارض توکل نمی دانند و «نخچیران» نماد کسانی است که هر گونه سعی و کوشش بنده را منافی توکل می شمرند.
جمله گفتند ای حکیـــم بـاخبـر الحذر دع لیس یغنی عن قَــدَر
در حذر شوریدن شور و شر است رو توکل کن ، توکّل بهتر است
با قضا پنجه مزن ای تـند و تیــز تا نگیرد هم قضا بر تـــو ستیز
مرده باید بود پیشِ حکـم حــق تا نیایــد زخــم از رب الفلق
(مولوی،۱۳۸۳ ، دفتر اول ، ابیات۹۱۱-۹۰۸)
استدلال نخچیران در برابر شیر که با تکیه بر توکّلِ جبرگرایانه همراه شده است ناظر به تقابل فعل مخلوق با حکم تقدیر است ، و اهل حکمت و معرفت بر این امر واقف اند که در این تقابل آن که مغلوب است مخلوق است و آن که غالبست تقدیر. چرا که تقدیر الهی از علم الهی ، علم الهی از اراده الهی و اراده الهی از قدرت الهی ناشی می شود و احدی را یارای تقابل با قدرت حق نیست. پس توکل کردن در این جا مقامی است مرادف با تسلیم در برابر تقدیر و این که این تسلیم تؤام با بینش عرفانی و مختارانه باشد و یا تؤام با بینشی بدبینانه و از روی اضطرار و ناچاری ، به کیفیت سلوکِ سالک در طریق حق تعالی بستگی دارد. و این تسلیم در برابر تقدیر انسان را به مرتبه فنای کلی که مقامی شریف و والاست و مرده بودن اشارتی بدان است واصل می گرداند.
قوم گفتندش که کسب از ضعف قلـب لقـمه تـزویــر دان بـر قــدر حــلـق
نیسـت کــسبی از توکــل خــوبتـر نیست از تسلــیم خــود محـبـوب تـر
پس گــریـزنـد از بــلا ســوی بـلا بس جــهنـد از مـار ســـوی اژدهــا
حیله کرد انسان و حیلــه اش دام بـود آنک جـان پنداشـت خـون آشـام بـود
در ببست و دشمن انــدر خــانه بـود حــیلـه فرعـــون زیــن افـسانه بـود
صد هزاران طفل کشت آن کیــنه کش وآنک او مـی جـسـت انـدر خانـه اش
دیده ما چون بسی عــلّـت دروســت رو فـنا کـن دیدِ خـود در دیدِ دوسـت
دیــدِ ما را دیــدِ او نــعم العــوض یابـی انـــدر دیــد او کــلّ غــرض
طفــل تا گیــرا و تا پــویــا نبــود مـرکــبـش جــز گــردن بابا نبـــود
چون فضولی گشت و دست و پا نمود در عـنا افــتاد و در کــور و کـــبود
جان های خلـق

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.


پیش از دســت و پا مـی پریـدنــد از وفــا انـدر صــفـا

چون به امــر اهبــطوا بندی شــدند حبس خشم و حرص و خرسندی شدند
ما عیال حضــرتــیم و شیــرخــواه گــفـت الخــلــق عیــالٌ لــلالــه
آنــک او از آســمــان باران دهــد هــم تــواند کــو ز رحمت نان دهد
(مولوی،۱۳۸۳ ، دفتر اول : ابیات ۹۲۸-۹۱۵)
نخچیران رها کردن توکل و رفتن پی کسب و کار را ، ناشی از ضعف ایمان می دانند نیکلسون معتقد است ضعف و سستی ایمان ، مردان را به اعمال ناشی از انگیزه های خودپرستی می کشاند. هر اندازه خودپرستی و انانیتِ آنان بیشتر باشد ، اعمال آنان باطل تر و ریاکارانه تر است.( نیکلسون ، ۱۳۷۴ ، ج۱ ، ص۱۶۲) نخچیران معتقدند که کسب و تلاشی بهتر از توکل نیست ، زیرا هیچ چیزی محبوب تر از تسلیم شدن در برابر تقدیر خدا نیست. از نظر این جماعت رفتن در پی اسباب دنیوی و غفلت از توکّل ، در حقیقت گریختن از بلایی به بلایی دیگر ، فرار از مار و رفتن در دهان اژدهاست. در اثنای گفت و گوی نخچیران مولوی که راوی داستان است رشته کلام را در دست گرفته و بر اعتقاد و باور نخچیران صحّه گذاشته و به ناکام ماندن حیله فرعون در برابر موسی که در حقیقت نوعی جهد و کوشش است پرداخته و می گوید : انسان برای وصول به مقصود ، حیله ها بکار می برد و تدبیرها می اندیشد ، غافل از این که همین حیله ها و تدبیرها ، دامِ راهِ او می شوند. برای مثال انسان درها را به رویِ مردم می بندد تا از گزندِ دشمنِ خود دور بماند در حالی که دشمن در خانه او ساکن است. حیله فرعون نیز از همین سنخ بود. او نیز درها را بست در حالی که دشمن او یعنی حضرت موسی(ع) در خانه اش رشد می کرد و می بالید تا به موقع ، اساس حکومت وی را به بادِ فنا دهد.فرعون کینه توز صدها هزار کودک را کشت ، ولی آن کس که به دنبالش بود در خانه اش سالم بسر می برد. ابیات ۹۱۹ و ۹۲۰ ناظر به آیات ۸-۴ سوره قصص می باشند.(زمانی،۱۳۹۲،ج۱،صص۳۱۹-۳۱۸) این ابیات همگی ناظر به جنبه های منفی جهد و تلاش اند امّا هرگاه جهد و ریاضت بنده در راستای تبدیل رذایل به فضائل و فنای اراده خویش در اراده حق تعالی باشد ، آن گاه این جهد نه تنها منافی توکل نیست که تکمیل کننده آن هم بشمار می آید.
بیت ۹۲۱ اشعار می دارد که اگر آدمی به خود متکی شود و حقیقت حاکم بر جهان را نادیده انگارد در داوری های خود بر خطا می رود. بنابراین آن دسته از صوفیه که توکّل را ملازمِ ترکِ تدبیر و سعیِ آدمی دانسته اند بر این باور رفته اند که اگر آدمی امور را به خدا واننهد و تسلیم او نشود به سعادت نرسد ، زیرا او خود نمی تواند خیر حقیقی را تمییز دهد.( همان : ۳۱۹) نظر مولوی این است که آفات ناشی از جهد در حقیقت آفات ناشی از اعتقاد سوء و خودبیانه آدمی است ، لذا هرگاه این اعتقاد تصحیح شود و جهد آدمی بر پایه این اعتقاد صحیح شکل گیرد ، نتیجه ناشی از این جهد محققاً نتیجه ای مطلوب و نیکو خواهد بود.
مولوی در بیت ۹۲۲ اظهار می دارد که اگر دیدِ خود را در دیدِ حضرت حق محو و فانی کنیم و به جایش دیدِ او را به دست آریم این کار ، پر فایده ترین داد و ستد است ، زیرا در دیدِ حضرتِ حق ، همه مطلوب ها و مقصودها حاصل آید. (زمانی،۱۳۹۲،ج۱،ص ۳۱۹) صوفیه برای اتّحاد دو مقوله کسب و توکل بحث فنا را که در حقیقت واسطه العقد بین این دو است پیش کشیده اند و معتقدند که ریاضت و کسبی که برای وصول به مقام فنا صورت می گیرد به هیچ رو با روح توکل در تعارض و تقابل نیست بلکه توکل حقیقی توکل تؤام با کسب و ریاضت است و الا توکّل بدون ریاضت و جهد بسان تفکرات سالکان جبری مسلک است که آنان را به وادی ترک فرایض و نوافل می کشاند.
بیت ۹۲۳ تمثیلی است برای تبیین این مطلب که هر کس از جهد و تلاش و تدبیر شخصی خود دست کشد و توکل پیشه کند از رنج و تشویش عمل بیآساید. این ابیات که از زبان نخجیران گفته آمده مبیّنِ عقیده آن دسته از صوفیه است که توکل را با سعی بشری منافی می دانند. اما مولوی این نظر را نمی پذیرد. (زمانی،۱۳۹۲،ج۱،صص۳۱۹-۳۱۸) تنافی توکل با جهد از منظر بعض صوفیان در حقیقت کاشف از این مطلب است که شخص جهد کننده یک سری افعال از خود خلق می کند که این افعال با اقتضاداتِ مقام توکل در تعارض است. لذا شخص سالک نمی تواند هم اهل ریاضت باشد و هم اهل توکل ، این دو مانعه الجمعند امّا مولوی با پیش کشیدن بحث فنای افعالی شخص مرتاض و ارتباط و اتصال آن با مقام توکل به رفع و دفع این تضاد و تعارض می پردازد.
در بیت ۹۲۵ مولوی به تجرّد و روحانیت محض ارواح آدمیان در ملکوت و عروجشان از مرتبه وفا به مرتبه صفا پرداخته است که این مثال هم در اثباتِ توکل بی سعیِ بشر بر توکل با سعیِ بشر است. یعنی مولوی باور آن دسته از صوفیه را که می گویند توکل منافیِ سعیِ بشر است بیان می دارد. ارواح آدمیان تا وقتی که در عالم مجردات و فوق الاسباب زندگی می کردند هیچ رنج و تشویشی نداشتند ، امّا همین که به جهان اسباب هبوط کردند اوصاف متضاد از حرص و قناعت بر آن ها غالب آمد و قهراً تردّد میان اوصافِ متضاد ، روح آدمی را جریحه دار می کند. پس هرگاه سالک بر مقتضیات جسمانی غالب آید و همه چیز را بی هیچ سعی و عملی به حضرتِ وهّاب وانهد همچون روح های پاک ، برآساید. (زمانی،۱۳۹۲،ج۱،ص ۲۰) نظر این دسته از صوفیه در تعارض کسب با توکل بر این پایه استوارست که توکل امری ملکوتی و جهد و کسب امری ملکی است لذا ارواح آدمیان در عالم ملکوت با روح توکل نهایت ِسنخیت معنوی را داشته اند ، امّا با نفخِ روح در کالبد و آمدن آدمی به نشئه ملک و طبیعت ، کالبد جسمانی و عوارض و
آثار ناشی از آن بین روح انسان و روح توکل فاصله انداخته است.
در بیت ۹۲۶ سخن از مقیّد و محبوس شدن ارواح در کالبدهای جسمانی به واسطه خطاب قُدسی قلنا اهبطوا منها جمیعا فامّا یأتینَّکُم منِّی هُدیً فمن تبع هُدایَ فلا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون می باشد. که این هبوط عوارضی چون خشم و آز و قناعت را به همراه داشته است.مولوی از این آیه فقط اقتباس لفظی کرده است تا بگوید که روح های مجرّدِ آدمیان ، پیش از هبوط به عالمِ جسمانی و کالبدِ عنصری در مرتبه الهی و صقع ربوبی بوده اند. و این نظر با قاعده جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء عده ای از حکما از جمله ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری در نمی سازد. مولوی در مثنوی به کرّات بدین باور تصریح کرده است.
بحث نیازمندی و احتیاج خلق به حق تعالی که با تحت عنوان کلی عیال الله بودن خلق مطرح گردیده ناظر به اثبات توکل و نفی جهد است زیرا توکل حقیقی با احتیاج و افتقار در پیشگاه حق تعالی تحقق می یابد و در نقطه مقابل آن توکل تؤام با غنای از حق ، در حقیقت به تمرّد و عصیان از حق تعالی و اوامر او می انجامد.
جمله با وی بانگ هـــا برداشــتند کآن حریصان که سبــب ها کاشتند
صد هزار اندر هـزار از مــرد و زن پس چرا محروم مـــاندند از زَمَن؟
صد هــزاران قـــرن از آغازِ جهان همچو اژدرها گـــشاده صد دهان
مکرهـا کـــردند آن دانا گــــروه که ز بُن برکَنده شد زآن مکر ، کوه
کرد وصفِ مکرهاشان ذوالجـــلال لتــــزول مـــنه اقلال الـــجبال
جز که آن قسمت که رفت اندر ازل روی ننمــود از شکــار و از عمل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 02:00:00 ب.ظ ]




باتوجه به بینش جبر گرایانه این مکتب مبنی بر اینکه در اعمال مجازات سودی نیست چون مجرم در ارتکاب جرم نقشی ندارد و مجرم فقط به خاطر دفاع اجتماعی مجازات می شود تا جامعه از گزند وی دور بماند مجرمین به خاطر این طبقه بندی می شوند تا برای هر گروه از مجرمین مجازات ویژه به اندازه خطری که برای جامعه دارند داده شود.
از بررسی کلی این مکتب در ارتباط با فردی کردن مجازات ها نتیجه می گیریم که بعد از مکتب نئوکلاسیک که این مساله را در قالب مسئولیت نقصان یافته و اعمال برخی تخفیف ها ارائه می دهد این مکتب نیز یک بار دیگر این مساله را مطرح می نماید که میزان مجازات باید مطابق میزان خطری باشد که از جانب او جامعه راتهدید می کندو معتقد به بررسی های پزشکی و روانی و اجتماعی از وضعیت بزهکاران است تا آنهایی که قابل درمان هستند.درمان شوند و در غیر این صورت تدابیر دیگری برای آنها در نظر گرفته شود تا دفاع جامعه هر چه بهتر تامین شود فردی کردن مورد نظر مکتب نئوکلاسیک با توجه به مسئولیت اخلاقی بزهکار است ولی فردی کردن مورد نظر مکتب تحققی با توجه به میزان خطر مجرم برای جامعه است .
در آنجا هدف،رعایت عدالت و برقراری آن است ودر اینجا هدف، تامین دفاع جامعه است مکتب تحققی در قالب اقدامات تامینی و تربیتی به تعیین مجازات های ویژه برای هر گروه از مجرمین می پردازد و معتقد است تا جایی که امکان دارد باید به عوامل جرم زا و آلوده کننده وعواملی که به صورت جبری برجسم وروان شخص تاثیر می گذارند مبارزه کرد تاجرایم کاهش یابندوبا تدابیر تامینی مانع تکرار شد .
آموزه های این مکتب به خاطر اینکه توجه همگان را به مجرم و شخصیت وی و عوامل جرم را جلب نمود اهمیت فراوانی دارد وراه رابرای مطالعات بعدی برای فردی کردن مجازات ها هموار نمود عقاید مکتب تحققی حقوق جزا قوانین اکثر کشورهای اروپایی را تحت تاثیر خود قرارداد و از طریق ان کشورها وارد قانون جزایی ایران شد. ( شاملو ،۱۳۷۰،۱۲۵)
قانونگذار فرانسه تحت تاثیر این مکتب بسیاری از قوانین خود راتغییرداده و عقیده فردی کردن مجازات مورد نظر مکتب تحققی را وارد قوانین جزایی خود نموده است هر چند این قوانین تحت تاثیر مکاتب بعدی مجددا تغییر پیدا کردند.
ز-مکتب دفاع اجتماعی :
در اوایل قرن بیستم و تحت تاثیر مکاتب طرفدار حقوق بشر و شرایط مکانی و زمانی ، اندیشه مکتبی ظهور می کند که باعث تحولات بزرگ و انسان دوستانه ای در حقوق جزا می شود این مکتب به خاطر ویژگیهایش مکتب دفاع اجتماعی نامیده شد. ( صانعی ،۱۳۷۶، ۲۱۰)
نمایندگان اصلی این مکتب گراماتیکا و مارک آنسل بودند گراماتیکا وکیل دادگستری و استاد حقوق جزا در دانشگاه «ژن» بود وی با برگزاری کنگره ها و نوشتن مقالات و تشکیل مراکز تحت عنوان دفاع اجتماعی یک سیاست کیفری انسانی پی ریزی نمود و مکتب دفاع اجتماعی را به وجود آورد .
آقای گراماتیکا دراین زمینه سیاست افراط را پیش گرفت و پیشنهاد حذف مجازات و جایگزینی حقوق اجتماعی به جای آن را داد درابتدا به خاطر سیاست انسان دوستانه اش نظرها راه به خود جلب کرد ولی با گذشت زمان ونظرات افرایش حتی دوستانش هم او را همراهی نکردند و باعث شکل گیری مکتب معتدل دفاع اجتماعی نوین به رهبری مارک آنسل شد وی حفظ و حمایت از فرد را وظیفه دفاع اجتماعی می دانست و تهیه وسایل بهبود و اعتلای افراد را وظیفه دولت می دانست و معتقد بود که دولت باید در اجتماع کردن افراد بکوشد و در عین حال مخالفتی با حقوق جزا نداشت و مجازات را حق جامعه می دانست او حقوق جزا را لازمه برقراری نظم و تنظیم روابط اجتماعی می دانست و می گفت هدف دفاع اجتماعی نباید حذف حقوق جزا یا جرم و یا مسئولیت کیفری باشد بلکه هدفش باید تکامل آن مقررات باشد .
مکتب دفاع اجتماعی از بسیاری جهات بامکاتب اصلاح طلبانه آن زمان اختلاف داشت ولی از جهت توجه به شان و مقام انسان و بسیاری از واقعیات بزهکار، بر پایه فکری پیشینیان استوار گردیده بود.
مارک آنسل به استفاده از مفاهیم جرم، بزهکار، مخالفتی ندارد و طرفداران این نظریه درباره مسئولیت بزهکار معتقدند که احساس فردی و جمعی افراد نسبت به هر امری یک واقعیت درونی و اجتماعی است که پذیرفتن آن در تایید سیاست واجتماع پذیری بزهکار غیر قابل انکار است .
( ولیدی ، ۱۳۸۵ ، ۲۸۶)
طرفداران این مکتب از فرد در مقابل جامعه حمایت می کنند و جامعه را موظف به انجام تلاشهای فراوانی درراه اصلاح و بازسازگاری فرد می کنند از دیگر مواردی که طرفداران این مکتب سخت به آن اعتقاد دارند شناسایی شخصیت بزهکار است در سیستم این مکتب بر خلاف نئوکلاسیک و تحققی مجازات ها و اقدامات قضایی باید با شخصیت واقعی مجرم متناسب باشد و برای یک رسیدگی قضایی باید هم کیفیت عمل ارتکابی و هم شخصیت مرتکب آن مورد شناسایی قرار گیرد وبر این اساس این مکتب پیشنهاد می کند که در هر پرونده قضایی علاوه بر پرونده ای که حاوی جرم، عوامل تشکیل دهنده آن و چگونگی فعل مجرمانه است پرونده دیگری که حاوی خصوصیات بدنی و روانی واجتماعی و زیست شناسی بزهکار باشد نیز تشکیل شود تا قاضی پرونده با مطالعه هر دو پرونده حکم مناسب با شخصیت واقعی مجرم صادر نماید به طوری که باعث اصلاح و اجتماع پذیری مرتکب شود واو را به آغوش جامعه و خانواده اش بازگرداند.
تشکیل پرونده شخصیت از نیمه دوم قرن بیستم در قوانین اکثر کشورهای جهان مورد تایید قرار گرفته است که حاوی نظرات روانشناس،پزشک،روحانی،مددکار اجتماعی ومقامات زندان در صورتی که فرد در زند

 

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

ان باشد؛( شاملو، ۱۳۷۰،۱۴۲) همچنین تشکیل نظام قضایی خاص اطفال بزهکار و ورود این نظام در قوانین اکثر کشورها در نیمه دوم قرن بیستم را می توان ازآثار مکتب دفاع اجتماعی دانست که جرایم اطفال زیر ۱۸ سال با تخفیفات ویژه و تضمینان قضایی خاص مورد رسیدگی قرار گیرد و بار کیفری مجازات ها در مورد اطفال تا حددودی کاسته می شود . ( نوربها، ۱۳۸۴، ۲۱۴)
عقاید این مکتب به علت جذب جنبه های ارعابی و اخلاقی تدابیر قضایی از طرف طرفداران مکاتب دیگر و خصوصا مکتب نئوکلاسیک حقوق جزا مورد انتقاد قرارگرفته است چون در عقاید این مکتب ، همه تدابیر باید در جهت اصلاح و بازسازگاری مجرم باشد و این مکتب جنبه های بازدارندگی مجازات ها را مورد توجه قرار نداده است .
از بررسی کلی عقاید و نظرات و ایده ای مکتب دفاع اجتماعی درارتباط با فردی کردن مجازات ها به این نتیجه می رسیم که نظرات و ایده هایی که در این ارتباط در عقاید مکاتب نئوکلاسیک و تحققی ارائه شده و تحت عنوان فردی کردن مجازات ها ظهور می نماید و متولد می شود فردی کردن مورد نظر مکتب دفاع اجتماعی در یک معنای خاص خلاصه نمی شود .
در نظر طرفداران این مکتب فردی کردن یعنی : شناسایی شخصیت واقعی مرتکب جرم، با بهره گرفتن از نظرات کارشناسی متخصصان علوم مختلف ازجمله پزشک،روانپزشک،مددکار اجتماعی، متخصصان علوم زیستی و علوم اجتماعی وتشکیل پرونده شخصیت که حاوی تمامی این نظرات باشد ؛ در کنار پرونده کیفری که به کیفیت وقوع جرم و میزان ارتباط آن با مرتکب می پردازد و تعیین تدبیر قضایی مطابق شخصیت مرتکب با هدف اصلاح مجرم و بازاجتماعی کردن وی برای بازگرداندن آن به آغوش اجتماع و خانواده اش و مبارزه با عوامل جرم زا و کیفرزدایی از قوانین کیفری در جهت کاهش بار قوه قضاییه و جلوگیری از تکرار جرم و استفاده از جایگزین های زندان در جهت حفظ موقعیت مرتکب از نظر شغلی و اجتماعی به طوری که مرتکب بازاجتماعی شده و موقعیت گذشته خود را به دست آورد .
تمامی اقدامات از دیدگاه این مکتب باید درجهت سالم سازی جامعه از میکروب های آلوده کننده وتکامل جامعه برای رسیدن به اهداف والای آن باشد اقدامات و دیدگاه های این مکتب باعث شد که برخی نهادهای حقوق کیفری از جمله تعلیق مجازات ، تخفیف مجازات ، آزادی مشروط ، تکامل پیدا کرده و در جهت فردی سازی مجازات ها به طور جدی وارد حقوق جزا شدند و به طوری که قوانین اکثر کشورهای دنیا، گنجاندن این مفاهیم را در قوانین خود به صورت جدی مورد توجه قرار دادند و با تغییرات اساسی درآیین دادرسی کیفری و مقررات جزایی خود فردی کردن را به عنوان اصلی که باید درتعیین مجازات ها مورد توجه جدی قاضی قرارگیرد ؛ در قوانین خود گنجانیده اند و برای عملی کردن این مساله با تعیین مجازات های متنوع و جایگزین حبس و حذف مجازات های مرگ و بدنی که هدفی در اصلاح مجرم دنبال نمی کنند؛سعی نمودند که فردی کردن را به صورت جدی دنبال کنند و در این راستا، قوانین مهمی در مجازات و بازپروری اطفال تصویب کردند که در جهت رعایت حال آنان و فردی کردن مجازات مربوط به آنان می باشد . ( باهری،۱۳۴۷، ۸۴)
گفتار دوم : بررسی سیر تاریخی فردی کردن مجازات ها د رحقوق کیفری ایران
بدون شک برای درک بهتر هر پدیده اجتماعی باید به کیفیت سیر آن پدیده در طول زمان و مکان و رشدو ظهور آن پدیده توجه نمود .
پدیده فردی کردن مجازات ها نیز که در طول تاریخ حقوق کیفری شکل گرفته و به شکل امروزی خودنمایی می کند؛ در طول تاریخ ایران نیز تاثیراتی پذیرفته و اثراتی را از خود به جای گذاشته است برای درک بهتر مفهوم آن ، سرنوشت آن را همراه با مجازات بررسی می کنیم چون فردی کردن درواقع چیزی است که مجازات در سیر تکاملی خود به آن رسیدهاست .
ما نیز در بررسی سرنوشت فردی کردن مجازات ها در دوره های تاریخی ایران
آن را به سه دوره :

 

    1. ایران باستان تا ظهور اسلام

 

    1. از زمان استقرار اسلام تا مشروطه

 

  1. دوره مشروطه تا حال تقسیم می کنیم و سرنوشت فردی کردن رادر هر دوره جداگانه با توجه به سرنوشت مجازات ها مورد بررسی قرار میدهیم .

یک-دوران باستان
در مورد شیوه های اعمال مجازات ها متون قابل اعتمادی به دست ما نرسیده است و دراین زمان می توان به متون پراکنده ای که مخصوصا از دوران ساسانیان موجود است اشاره نمود.
در آن زمان در تعیین و اجرای مجازات ، شاه اختیار کامل داشت و هر کاری دوست داشت با مجرمین انجام می داد اما در مناطق مختلف کشور نیز قضاتی که از گروه روحانیون عمده بودند به جرائم و شکایات مردم رسیدگی می کردند ولی در عین حال افراد می توانستند به خود شاه مراجعه کند و اجرای عدالت را از وی بخواهند.
در این دوران سعی و کوشش فراون می شد که رسیدگی به دعاوی، عادلانه باشد واگر بی عدالتی در رفتار قضات مشاهده می شد به سختی مجازات می شدند المستد از قول هر دولت نقل می کند که کمبوجیه فرمان داد تا قاضی ای را که در مقابل گرفتن رشوه حکم ناحق داده بود؛ کشتند و پوستش را کندند و پس از دباغی بر مسند سابق او انداختند که پس از او به پسرش رسیده بود و نشستن بر این مسند، او را در همه حال نسبت به عواقب انحراف از حق هوشیار نگه میداشت .
( صانعی ، ۱۳۷۶ ، ۸۰)
مجازات ها در این دوره به سه گروه تقسیم می شد:

 

    1. جرائم مذهبی

 

    1. جرائم علیه شاه و خانواده او

 

  1. جرایم عمومی .

در مورد مجازات های نوع اول و دوم مجازات اعدام در اکثر مواقع اعمال می شد ولی در مورد سوم نسبت به مجرم مجازات های مختلف اعمال می شد.
سیاست کیفری حاکم بر مجازات ها در آن زمان خیلی پیشرفته بود از شواهدی که از این دوران باقی مانده است حکایت از آن دارد که در تعیین مجازات ها ،سوابق شخصی و اجتماعی متهم در نظر گرفته می شد و این سوابق در جهت تقلیل یا تعدیل مجازات ها،سوابق شخصی واجتماعی متهم در نظر گرفته می شد . ( علی ابادی، ۱۳۶۳، ۸۴)
اگر واقعا تطبیق مجازات با شخصیت متهم در آن زمان عمومیت داشته باشد نشان از این است که اصلی که از اواخر قرن هیجدهم مورد توجه کشورهای اروپایی قرار گرفت و هنوز هم به صورت خیلی ناقص اجرا می شود در ایران باستان این اصل از طرف دادگاه ها مورد توجه بود و می توان نظام قضایی و سیاست کیفری ایران باستان را خیلی پیشرفته ارزیابی کرد .
البته خیلی محدود در مقایسه با کشورهای اروپایی آن زمان، از نظر ادله اثبات دعوا دردوران باستان چون نظام حقوقی ایران مذهبی بودودین زرتشت برای راستگویی اهمیت فراوان قائل بود.
یکی از ادله ، استفاده از سوگند برای اثبات دعوا یا بی گناهی بودکه معمولا مردم برای اثبات بی گناهی خود به اهورا مزدا سوگند می خوردند و زمانی که دعوا از این طریق حل نمی شد از «ور» یاآزمایش ایزدی استفاده می کردند که افراد می بایست برای اثبات بی گناهی خود به آزمایش های خطرناک، مثل ریختن سرب گداخته برروی سینه یا به آتش انداختن خود دست می زدند تا بی گناهی خود را اثبات کنند.
مجازات ها در ایران باستان سخت بودند و سختی و قصاوت در اعمال آنها به کار گرفته می شد از جمله می توان به کشش و مثله کردن ونفی بلد که جز مجازات های رایج بودند اشاره کرد ولی در کل مجازات ها به پنج گروه تقسیم می شدند:

 

    1. اعدام که در مورد جرائم خاص از جمله خیانت به وطن، هتک ناموس، استمنا لواط وبی ادبی به خاندان سلطنتی اعمال میشد که کیفیت اعمال آن نسبت به افراد و جرایم مختلف فرق می کرد. ( حائری، ۱۳۷۲، ۱۲۸)

 

    1. حبس که بیشتر برای محکومین سیاسی و مخالفین دولت که وجودشان برای دولت خطرناک بود اعمال می شد که کیفیت اعمال آن نسبت به افراد مختلف فرق می کرد.

 

  1. مجازات تازیانه که در دوره هخامنشی و ساسانی مرسوم بود که کیفیت و میزان آن نسبت به افراد و جرائم مختلف متفاوت بود.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:00:00 ب.ظ ]




سطح سوم: نیاز به رشد و شکوفا شدن استعدادهای فکری ونیروهای بالقوه در فرد.
سازمان های تولیدی و خدماتی تا آن جا می توانند به حیات خود ادامه دهند که بتوانند نیازهای افراد را برآورده سازند.گرچه این سازمان ها تاکنون در ارضای نیازهای سطح اول موفق بوده اند، اما در ارضای نیازهای سطح دوم، کم تر توفیق یافته اند و برای سطح سوم هم در عصر ما کار مهمی نکرده اند. 
۲-۵-۶ نظریه هرزبرگ (F. Herzberg)
این نظریه با نام های «نظریه انگیزشی – بهداشتی » و «نظریه دو عاملی هرزبرگ » نیز معروف است.او به نوع نیاز – یعنی نیازهای بدنی و نیازهای روانی – اشاره می کند.به ادعای هرزبرگ، این دو نوع نیاز بر طبق دو اصل متفاوت عمل می کنند; نیازهای بدنی در جهت اجتناب از درد و ناراحتی عمل می کنند.عواملی که این نیازها را بی اثر می کند – که هرزبرگ آن ها را «عوامل بهداشتی » می نامد – می تواند ناراحتی را کاهش دهد یا از آن دوری کند، اما نمی تواند موجب خشنودی شود.از سوی دیگر، نیازهای روان شناختی، مشتاق رشد، دانش، پیشرفت، خلاقیت وفردیت است و بر اساس اصل لذت  عمل می کند. ارضا کننده های آن – که «برانگیزاننده » خواننده می شود – می تواند موجب خشنودی گردد، ولی فقدان آن نمی تواند موجبات عدم لذت یا ناراحتی را فراهم آورد.هرزبرگ رضامندی و نارضامندی را مستقل از یکدیگر تلقی می کند.هر یک مستقل از دیگری می توانند به درجاتی وجود داشته یا نداشته باشند; یعنی امکان دارد به طور همزمان در رابطه با جنبه های گوناگون یک شغل واحدارضاکننده باشند یا نباشند.
هرزبرگ و می یرز معتقدند که رضایت بالا، عملکرد بالا را به دنبال می آورد.از این رو، برای ایجاد آن باید به اقداماتی از قبیل توسعه شغلی، غنای شغلی، چرخش شغلی و مانند آن متوسل شد.
هرزبرگ در مطالعات خود، متوجه شد که می توان عوامل رضایت از شغل و عوامل نارضایتی را جداگانه مورد بررسی قرار داد.وی عواملی را که منجر به رضایت کارکنان از شغل می شود «عوامل انگیزش » نامید و عواملی را که موجبات نارضایتی کارکنان را فراهم می آورد «عوامل ابقا» یا «عوامل بهداشت » نام گذاری کرد
به نظر هرزبرگ، واحدهای صنعتی و خدماتی در صورتی موفق می شوند افراد را به خوبی جذب کنند و نیازهای آنان را ارضا کنند که بتوانند اولا، کاری به آن ها عرضه کنند که رضایتشان را جلب کند.ثانیا، کار را با توجه به چگونگی ارضای نیازهای سطح سوم (نیاز به رشد و شکوفا شدن استعدادهای فکری و نیروهای بالقوه در فرد) در نظر بگیرند; یعنی سازمان بر اساس تحقق ظرفیت روحی و فکری کارگر و کارمند و شناخت استعدادهای وی باعث علاقه به کار – بر اساس طبیعت آن – واحساس مسؤولیت هایی که در جریان کار سازمان موردنظر است، می شود و امکانات شغلی وحرفه ای و پرداخت دست مزد برابر با کوشش های فرد را فراهم می سازد.
هرزبرگ به این نتیجه رسید که اگر این گونه نیازهای افراد ارضا گردد گفته می شود که از کار خود رضایت دارند.و اگر ارضا نشوند، در رابطه با سازمان و کارشان اظهار نارضایتی می کنند.سازمان می تواند با ارضای این قبیل نیازها، نارضایتی آن ها را کاهش دهد و حتی از میان بردارد.
۲-۶ روش های ارزیابی رضایت شغلی
رضایت شغلی را با روش ها و ابزارهای گوناگونی می توان سنجید.با مروری به منابع، می توان در مجموع به روش ها و ابزارهای ذیل اشاره نمود:
۲-۶-۱مقیاس های درجه بندی گزارش شخصی
ابزار اندازه گیری معمول برای رضایت شغلی، مقیاس های درجه بندی گزارش شخصی است و طرح پژوهشی معمول در این زمینه، از جمله طرح های همبستگی است که در آن رضامندی را با پیشینه ها یا پیامدهای فرضیه ای مقایسه می کنند.لاک نتیجه گیری کرد که پژوهشگران بیش تر بر مقیاس های درجه بندی و طرح های همبستگی تکیه می کنند تا بر استفاده از رویکردهای قوی تر و متنوع تر.
شاید دقیق ترین و رایج ترین ابزار اندازه گیری ساخته شده، “شاخص توصیفی شغلی ”  ( JDI) باشد که در دانشگاه کرنل تدوین شده است.در این شاخص، پاسخ دهندگان در زیر چند عبارت کوتاه یا وصفی، که هر یک از جنبه های پنج گانه موقعیت کاری را شرح می دهد، پاسخ بلی یا خیر می دهند.این پنج جنبه عبارتند از: کار مورد نظر، سرپرستی، همکاران، دست مزد و فرصت ترقی شغلی
۲-۶-۲ رویدادهای حساس (پیشامدهای بحرانی)
استفاده از رویدادهای حساس از دستاوردهای هرزبرگ (F. Herzberg) و همکاران اوست. در بررسی گرایش های شغلی، از کارکنان خواسته شد تا رویدادهای شغلی خود را، که خشنودکننده و ناخشنود کننده بود، توصیف کنند.این رویدادها بعدا مورد تحلیل محتوایی قرار گرفت تا معلوم شود کدام یک از جنبه های موقعیت شغلی (مانند خود شغل، سرپرستی، حقوق، ترفیع و مانند آن) در ارتباط با واکنش های انفعالی بوده است.در مقایسه با مقیاس های ارزیابی دیگر، این روش به جای داده های کمی، بر داده های کیفی تکیه می کند.حسن اساسی روش رویدادهای حساس این است که مبتنی بر روش غیردستوری است. از کارکنان به سادگی سؤال می شود تا رویدادهای خشنود کننده را توصیف کنند.بدینسان، پیش داوری از قبل تعیین شده ای در زمینه موضوعات وجود ندارد.
علی رغم محاسن این روش، به چند عیب آن نیز باید اشاره کرد:
اول این که جمع آوری داده ها و سپس تحلیل محتوای آن ها وقتگیر است.دوم آن که درمعرض پیش داوری محقق یا مدیری قرار می گیرد که پیشامدها را تحریف می کند، به ویژه امکان زیاد دارد که خود کارکنان پاسخ ها را تحریف کنند; بدین مع

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

نا که کارکنان ممکن است مسؤولیت رویدادی منفی را به سرپرستی و رویدادی مثبت را به توانایی های خود نسبت دهند
۲-۶-۳مصاحبه
شیوه دیگر برای ارزیابی رضایت کارکنان عبارت از مصاحبه های انفرادی است. مصاحبه ممکن است برنامه ریزی شده (جایی که سؤالات از پیش تعیین شده و استاندارد است) یا غیر برنامه ریزی شده (جایی که سؤالات آزاد و بدون طرح قبلی است) باشد. مصاحبه در ارزیابی رضایت شغلی و گرایش های شغلی از چند امتیاز برخوردار است:
نخست.از طریق مصاحبه بررسی عمیقی در زمینه هایی از کارها فراهم می شود که از طریق مقیاس ها و روش های ارزیابی دیگر میسر نیست.
دوم.مصاحبه در بررسی گرایش افرادی مفیدتر است که از سطح تحصیلات کم تری برخوردار یا با موانع کلامی مواجه می باشند و فهم اصطلاحات به کار رفته در پرسش نامه چاپی برای آنان مشکل است.
سوم.مصاحبه امکان بهتری برای بررسی دقیق به مفهوم واقعی پاسخ ها فراهم می آورد و می توان معلوم کرد که یک فرد چه احساسی در مورد جوانب مختلف شغل دارد.
از سوی دیگر، دست کم سه مشکل در مورد روش مصاحبه وجود دارد: اول.مشکل عینیت به چشم می خورد; افرادی ممکن است پاسخ های خودرا تحریف کنند.
دوم.غالبا تفاوت هایی میان مصاحبه کنندگان وجود دارد که منجر به نقض غرض می شود; زیرا شیوه طرح سؤالات و نوع اطلاعاتی که مصاحبه کننده برای ثبت اطلاعات انتخاب می کند، می تواند در نتیجه مؤثر باشد.
سوم.مشکل زمان وجودداردو مصاحبه با تعداد زیادی از کارکنان به زمان زیاد احتیاج دارد که این کار عملی نیست. 
تا این جا، به ذکر سه روش یا سه ابزار برای اندازه گیری و سنجش رضایت شغلی اشاره شد.ملاحظه گردید که هر یک از این روش ها و ابزارها دارای محاسنی است.اما هر کدام با مشکلات و نواقصی نیز روبه رو می باشد.
با توجه به مشکلات و نواقص این روش ها و ابزارها و با توجه به این که روش و ابزار پرسش نامه ای کاربرد بیش تری دارد، لازم به نظر می رسد که ابزار و روش پرسشنامه ای باتفصیل بیش تری تبیین گردد.
۲-۶-۴ پرسش نامه و روش پرسش نامه ای
پیش از تهیه پرسش نامه مناسب برای سنجش رضایت شغلی، باید روش و فلسفه کار مشخص گردد. پس از تعیین روش و اساس کار، به تهیه پرسش نامه مناسب اقدام و سپس اجرا گردد.به نظر بری فیلد (A.H.Bryfield) و روث (H.F.Rothe) ،هر پرسش نامه سنجش رضایت شغلی باید دارای خصوصیات ذیل باشد:
۱- رضایت شغلی را از دیدگاه معین و مشخص اندازه گیری کند
۲- سؤالات به طور واضح و روشن مطرح گردد
۳- بین آزمودنی و اجراکننده پرسش نامه همکاری لازم به وجود آید
۴- پرسش نامه حتی الامکان موثق و معتبر باشد
۵- پرسش نامه به آسانی نمره گذاری و تعبیر و تفسیر شود
۶- ضمن اجرای پرسش نامه، به تغییر حالات روانی آزمودنی توجه گردد وازآن در تعبیر و تفسیر پرسش نامه استفاده شود.
برای سنجش رضایت شغلی، پرسش نامه های متعددی ارائه گردیده است که به عنوان الگو سه نمونه از آن ها ذکر می گردد.

  1. پرسش نامه رضایت شغلی هاپاک: در این پرسش نامه، تعداد چهار پرسش چند گزینه ای مطرح گردیده است..
  2. پرسش نامه رضایت شغلی بری فیلدوروث: برخی از مشاغل رضایت بخش تر از دیگر مشاغل اند. به کمک این پرسش نامه، احساس افراد نسبت به شغلشان تعیین می شود.از آن ها خواسته می شود واکنش و احساس خود را در برابر هر یک از نوزده جمله با قرار دادن علامت (×) مشخص سازند.
  3. پرسش نامه عمومی رضایت شغلی: در این پرسش نامه، بر خلاف پرسش نامه های پیشین، آزمودنی باید به شرح و توضیح احساسات و عقاید خود در هر یک از زمینه های مربوط اقدام نماید.این پرسش نامه در مجموع دارای پانزده سؤال می باشد که آزمودنی باید به صورت تشریحی به آن ها پاسخ دهد.

پرسش نامه دیگری که به عنوان ابزار سنجش رضایت شغلی از آن استفاده می شود پرسش نامه رضامندی مینه سوتا  (MSQ) است که از درجه رضایت پاسخ دهندگان در پنج ماده هر یک از مقیاس ها، درجه بندی نوع لیکرت (Likert) را به دست می آورد.این مواد شامل بهره مندی از توانایی، خلاقیت شغلی، تنوع کار، ایمنی شغلی و شرایط مادی زندگی می شود. در این پژوهش نیز از روش پرسشنامه ایی و با بهره گرفتن از پرسشنامه مینه سوتا رضایت شغلی کارکنان سازمان ارزیابی می شود.
۲-۷ فرسودگی شغلی :
برای اولین بار در ایالت متحده آمریکا در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد قرن گذشته مورد استفاه قرار گرفت. هرچند که این تجربه به احتمال زیاد در همه زمانها و مکانها وجود داشته است (اسسچاوفلی، ۲۰۰۳). اگرچه اصطلاح فرسودگی شغلی کارکنان نخستین بار توسط برادلی(۱۹۶۹) در مقاله ای مطرح شد ، اما هربرت فرویدنبرگر (۱۹۴۷) عموماً به عنوان پدر و بنیانگذار سندروم فرسودگی شغلی شناخته شده است . چرنیز (۱۹۸۰) از نخستین کسانی بود که تعریفی از فرایند فرسودگی شغلی پیشنهاد کرد: « فرسودگی شغلی به فرآیندی بر می گردد که در آن رفتارها و نگرش های حرفه ای در پاسخ به فشار کاری به شکل منفی تغییر می کنند . اولین مرحله آن شامل عدم تعادل بین منابع و نیازها است ( استرس، فشارروانی) . دومین مرحله شامل فشارهای روانی کوتاه مدت ، خستگی و فرسودگی است (خستگی) . سومین مرحله شامل تغییراتی در نگرش و رفتار است مانند این که با مشتریان به شکلی به علاقه و ماشینی برخورد می کنند یا این که تصور بدبینانه ای نسبت به ارضاء شدن نیازهای خود پیدا می کنند ( حالت دفاعی) ». چرنیز، ریشه ایجاد فرسودگی شغلی را نیازهای شغلی بیش از حد می داند . این نیازها باعث ایجاد یک استراتژی تدافعی شده که مشخصه آن کناره گیری و گوشه گیری است ( اسسچاوفلی و بونک ، ۲۰۰۳).
مزلاچ و همکارانش ، فرسودگی شغلی را به عنوان یک سندروم شامل ابعاد خستگی عاطفی[۱۳] ، مسخ شخصیت[۱۴] و عدم احساس کفایت شخصی[۱۵] همراه با اثرات زیانبار هم برای فرد و هم برای سازمانی که در آن فعالیت می کند تعریف کرده اند ( مک کورمیک[۱۶]،۲۰۱۱) . فرسودگی شغلی حالت پیشرفته فشار روانی است که هسته آن خستگی عاطفی است . اکثر فرایند ها تعریف شده از فرسودگی شغلی حاکی از آن است که با فشاری روانی شروع می شود و ناشی از اختلاف بین انتظارات و ایده آل های فرد با واقعیت های تلخی است که هر روز در زندگی حرفه ای اتفاق می افتد (مت لیف[۱۷]،۲۰۱۳). فرد ممکن است این فشار رواین را آگاهانه مشاهده کند یا این که برای مدت زمان طولانی مخفی بماند . به تدریج فرد احساس می کند که از نظر روانی تحت فشار قرار گرفته است و شروع به ایجاد تغییر در نگرش های خود نسبت به کار و همکارانش می کند ( اسچاوفلی و بونک ، ۲۰۰۳: ۳۸۳) . فرسودگی شغلی دارای سه بعد می باشد :
۲-۷-۱خستگی عاطفی:
خستگی عاطفی به از بین رفتن منابع هیجانی یا تخلیه توان روحی اطلاق می شود ( سلطانیان و امین بیدختی، ۱۳۸۸:۲۸۲) و به تعدادی از عوامل احتمالی اعم از بار اضافی کار ، تعارض نقش ، انتظارات شخصی غیر واقعی و تعاملات بیش از حد بین فردی نسبت داده شده است ( زوپیتاتیس و کنستانتی ، ۲۰۱۰) . از علائم شایع خستگی عاطفی احساس نگرانی از فکر رفتن به سرکاراست ( محمد و حمدی ، ۲۰۰۵) .
۲-۷-۲مسخ شخصیت ( شخصیت زدایی) :
مسخ شخصیت ، تمایلات بدبینانه و پاسخ منفی به اشخاصی است که معمولاً دریافت کنندگان خدمت از سوی فرد محسوب می شوند ( سلطانیان و امین بدیختی، ۱۳۸۸) و به عواملی مانند استرس شغلی ، تعاملات بیش از حد بین فردی، حجم کار بیش از حد و ماهیت مسئولیت های شغلی ( مثلاً رسیدگی به شکایات مشتریان و یا موقعیت های سخت دیگر) نسبت داده شده است ( زوپیتاتیس و کنستانتی، ۲۰۱۰)
۲-۷-۳عدم احساس کفایت شخصی( کاهش موفقیت فردی):
معمولاً بازده منفی در ارائه خدمات باعث کاهش احساس کفایت شخصی می شود( شپمن و زاراته ، ۲۰۰۸). کاهش احساس موفقیت فردی به ارزیابی منفی فرد از خودش در رابطه با انجام کار تلقی می شود ( دیوالک و استورم ، ۲۰۰۷) .
صاحب نظران مختلف مطالبی را در مورد عوامل موثر بر فرسودگی شغلی عنوان کرده اند . نظریه پردازی های اخیر، عوامل موثر بر فرسودگی شغلی را به دو دسته عوامل فردی و موقعیتی تقسیم کرده اند ( صفری و گودرزی ، ۱۳۸۸) . تحقیقات تجربی نشان می دهند که عوامل موقعیتی در مقایسه با عوامل فردی تاثیر بیشتری بر خستگی ذهنی دارند . افرادی که با حجم زیاد کاری روبه رو هستند و اغلب برای مدت زمان طولانی با تعارضات بین فردی مواجه می شوند بیشتر در معرض خطر خستگی عاطفی قرار می گیرند . براساس نظر مزلاچ دلایل فرسودگی شغلی اغلب به یک فرد بستگی ندارد بلکه به یک موقعیت بستگی دارند اما بعضی از ویژگی های شخصیتی در گسترش این شرایط تاثیر گذار هستند ( سیهرن ، ۲۰۰۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:59:00 ب.ظ ]




ب) در معنی متعدی (پرورش دادن)
ایشان را بیشتر داده و به هر یک ستاره ای از ستارگان علوی و سفلی نگهبان احوال کرده تا هم چنان که دایگان طفل را پرورند، او را حضانهی تربیت میدارد و می پرورد.(۴/۲۲۹)
زادن
الف) به معنی لازم (پدید آمدن)
و اگر امروز در مکامن نفس هر یک این معانی پوشیده است، فردا از مادر ملک عقیم فتنههای ناموقع زاید. (۷/۱۲۳)
نه هرچه آهو اندازد، مشک بویا بود یا هرچه از نحل آید، عسل مصفّی یا هرچه صدف پرورد، لؤلؤ لالا، نه هر کس از شیر زاید دلیر بود یا هرچه از آهن کنند، شمشیر بود. (۶/۴۲۵)
ب)در معنی متعدی (به دنیا آوردن)
چون جهان به حوادث آبستن است و هر لحظه به حادثه زاید. (۷/۶۶۰)
افتادن در معنی متعدی
شاید که به وقت باختن از آن حریف کند دست بد باز نادان بازئی آید که دست خصم را فرو بندد و در مضیقی افتد. (۱/۵۳۷)
۵-۳- شیوه های مجهول کردن افعال در مرزباننامه
فعل مجهول به گونه ای از افعال اطلاق میشود که نهادش کنندهی کار نیست بلکه اثر فعل را پذیرا است. نویسنده وقتی جمله را به صورت مجهول به کار میبرد که یا مفعول چنان معروف و مشهور است که نیاز به ذکر آن نیست و یا بنا به دلایلی، از جمله اینکه گوینده، نهاد را
نمیشناسد یا نمیخواهد نامش را فاش سازد و یا گوینده و نویسنده فکر میکند خواننده نهاد را میشناسد، تعمد در نیاوردن فاعل دارد. فرشیدورد در باب فعل مجهول چنین میفرمایند: «فعل متعدی مجهول آن است که فاعلش مجهول باشد و فعل به مفعول صریح اسناد داده شود.» (فرشیدورد، ۱۳۸۲: ۴۳۱)
نمونه های بیرون آمده از افعال مجهول مرزباننامه بیانگر این است که افعال مجهول به کار رفته در کتاب مرزباننامه حدود ۲% میباشد که از این تعداد ۳۸% با استعانت از فعل معین مجهول ساز شدن، ۲۱% با آمدن، ۱۱% با گشتن، ۱۱% با گردیدن ساخته شدهاند و ۱۹% مابقی به صورت افعال مجهول کوتاه به کار رفتهاند.
۵-۳-۱- فعل مجهول با صفت مفعولی بلند در مرزباننامه
امروزه فعل مجهول با کمک فعل شدن و با به کار رفتن فعل اصلی به صورت صفت مفعولی انجام میگیرد. فرشیدورد این شیوه را فعل مجهول با صفت مفعولی بلند میداند و در این باب چنین مینویسد: «چون فعلهای معین مجهول ساز در قدیم بیشتر از امروز بوده است، ناچار شکلهای مختلف فعل مجهول نیز بیش از این زمان بوده؛ زیرا امروز فعل معین مجهولساز تنها منحصر است به «شدن» در حالیکه در قدیم با گشتن»، «گردیدن» و «آمدن» نیز فعل مجهول ساخته میشده است. از این سر فعل اخیر «آمدن» بیشتر برای این مقصود به کار میرفته است.» (فرشیدورد، ۱۳۸۳: ۱۳۸)
۵-۳-۱-۱- فعل مجهول به استعانت از فعل شدن در مرزباننامه
فعل مجهول در مرزباننامه بیشتر مانند امروز به استعانت فعل شدن که عامترین و رایجترین صورت است، میآید:
لا جرم پشت طاقتم بدین صفت که میبینی، شکسته شد. (۲/۵۰۷)
و اندیشه بر تنفیذ احکام آن گماشته شد. (۳/۳۹۷)
بدان شگال خر سوار ماند که به نادانی کشته شد. (۶/۸۱)
اما بدان که چون اختصاص آن قربت یافته شد و چهرهی مراد به زلف آن آراسته گشت، به چند خصلت متحلّی شدن و چند بار گفت را متحمل بودن، واجب آید. (۵/۶۸۹)
و اگر از صحایف لطایفی که از قلم غیب نگار غرایب بارش که در خزاین ملوک جهان محفوظ و مکنون است، باز گفته شود. (۵/۲۸)
یادآوری: انوری (ص:۶۹)، خیامپور (ص:۷۲)، فرشیدورد (ص:۳۸۵)، کامیار (ص:۵۱) و دستور پنج استاد این گونه افعال را مجهول میدانند. خیامپور این گونه افعال را با توجه به نظر دیگران مجهول میدانند و گر نه خود اعتقادی به افعال مجهول و نایب فاعل ندارد.
۵-۳-۱-۲- ساختن فعل مجهول با استعانت از فعل معین آمدن در مرزباننامه
گاهی، چنانکه شیوهی پیشینیان است، در مرزباننامه نیز فعل مجهول را به استعانت فعل عام آمدن آورده است. پنج استاد در این مورد چنین مینویسند: «فعل مجهول آن است که به مفعول نسبت داده شود. فعل مجهول به استعانت فعلهای «آمدن، کشتن، گردیدن و افتادن» نیز صرف میشود و در قدیم بیشتر با شدن و آمدن صرف میشده است.» (قریب و …، ۱۳۸۰: ۱۷۲)
حفرهای بغی و طغیان است که به معاول اکتساب شما کنده آمد. (۳/۵۵۰)
هولترین قاطعی از قواطع راه آخرت ایشانند در بیان این معنی است که شرح داده آمد. (۶/۶۶۱)
و چون بر قدّ این عذرای مزین چنین دیبای ملون بافته آمد. (۶/۲۴)
۵-۳-۱-۳- آوردن نقش نمای «را» همراه نایب فاعل فعل مجهول در مرزباننامه
در متون گذشته و از جمله مرزباننامه، گاهی نایت فاعل فعل مجهول با «را» همراه است. فرشیدورد در این باب چنین میفرماید: «گاهی نایب فاعل فعل مجهول و همچنین فاعل در قدیم گاهی با «را» میآمده.» (فرشیدورد،۱۳۸:۱۳۸۳)
و پیغامبر را که به خلق فرستاده آمد. (۲/۳۹۴)
شرح خصایص آن ذیل را اگر مذیّل کنم، به امتداد ایام پیوسته گردد. (۵/۱۵)
یادآوری: این گونه افعال را خانلری در(ص:۱۳۲) دستور تاریخی مجهول میداند.
لیکن از بهر مناظم کار عالم و مجاری احوال عالمیان بر وفق حکمت اجزاء هر چهار را با یکدیگر اختلاط و امتزاج داده آمد. (۸/۲۶۲)
زروی را از این حال پیشانی گشاده شد و بر گلویِ او ساخته آمد. (۵/۴۱۰)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

>یادآوری: برای این نمونه در مرزباننامه فقط همین موارد را یافته شد.
۵-۳-۱-۴- افعال مجهول به کمک گشتن و گردیدن در مرزباننامه
در مرزبان نامه، چنان که سبک پیشینیان است، فعل گشتن و گردیدن چنان به کار رفته که مفید معنی صیرورت و تحول است، خواه در فعل مرکب و خواه به صورت فعل معین مجهولساز.
۵-۳-۱-۴-۱- گردیدن
شکوفهی گفتار اگر چه برگ لطف برآرد، چون به صبای صدق اصغا پرورده نگردد، ثمرهی کردار ازو چشم نتوان داشت. (۳/۴۵)
میان ما برادران حبایل موالات و برادری و روابط مؤاخات و همزادی در کشاکش منازعت گسسته نگردد. (۱/۱۲۹)
۵-۳-۱-۴-۲- گشتن
اما بدان که چون اختصاص آن قربت یافته شد و چهرهی مراد به زلف وصال آن زلفت آراسته گشت، به چند خصلت متحلّی شدن و چند بار کلفت را متحمل بودن، واجب آید. (۵/۶۸۹)
چون تن پوشیده گشت، اندوه برهنگی مبر. (۹/۱۹۷)
و چون مجمع غاصّ به عوامّ و خواصّ آراسته گشت. (۶/۴۲۰)
و چهرهی مراد به زلف وصال آن زلف آراسته گشت. (۶/۶۸۹)
۵-۳-۱-۵- همراه شدن فعل مجهول با فاعل در مرزباننامه
در زبان فارسی اگر کننده کار در جمله حاضر و مشخص باشد تمایل بر این است از ساختمان معلوم جمله استفاده شود و از شیوهی مجهول پرهیز نمایند. امّا گاهی در مرزباننامه جمله به صورت مجهول به کار رفته در حالیکه فاعل در جمله حضور دارد:
سببی سگالم که بر دست شیر کشته شود. (۹/۵۷۰)
اینک شخصی بر دست من کشته شد. (۸/۱۶۹)
این مردی است از مشاهیر شهر، امشب ناگاه مست به من بازخورد، در من آویخت من کاردی بر مقتل او زدم، بر دست من کشته آمد. (۸/۱۶۷)
سببی سگالم که بر دست شیر کشته شود. (۹/۵۷۰)
۵-۳-۱-۶- فعل مجهول مرکب با همکرد «کردن»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:59:00 ب.ظ ]




تمرکز توجه فرد می تواند اثر معنی دار و چشمگیری روی اجرای مهارت های حرکتی داشته باشد. هنگامی که فردی مهارتی را اجرا می کند تمام چیزهایی که توجه وی را معطوف می کند تعیین کننده همسانی حرکت، دقت پاسخ و در نهایت نحوه ی اجرای مهارت می باشد. تقریبا هر کاری که انجام می دهیم حد اقل به مقداری توجه نیاز دارد. این امر اجرای مهارت های حرکتی را نیز شامل می شود. در حقیقت، آن چه توجه مان را به آن معطوف می کنیم تا حد وسیعی تعیین کننده این است که چگونه (چطور) مهارت های حرکتی را اجرا و یاد می گیریم.
این فصل بر آن است تا با ارائه دو بخش مبانی نظری و پیشینه تحقیق، به بررسی مباحث و تحقیقات انجام شده در زمینه توجه بپردازد. در بخش مبانی نظری، مباحثی از قبیل مفهوم توجه، نظریه های مربوط به توجه و همچنین فرضیه های مربوط به توجه مطرح می گردند. در بخش ادبیات پیشینه هم، تحقیقات انجام شده در زمینه توجه بیرونی مورد بررسی قرار می گیرند.
بخش اول: مبانی نظری

مبانی نظری تحقیق

مفهوم توجه و کانون توجه (تمرکز توجه)
از یکصد سال پیش ویلیام جیمز (۱۹۸۰) در ادامه تحقیقات ویلیام همیلتون (۱۸۹۵) مفهوم توجه را تمرکز ذهن بر یک شی از میان اشیا یا رشته ای از اندیشه های همبسته به شکلی روشن و زنده دانست و اساس توجه را تمرکز، تراکم و آگاهی بیان نمود او معتقد بود تمرکز توجه مستلزم چشم پوشی از برخی اشیا برای برخورد موثر با اشیا دیگر است (۳۵). تعریف فوق بدین معنی نیست که ما همه چیزهایی که در باب توجه است می دانیم و از آنها آگاهیم؛ بلکه هنوز بسیاری از چیزها را در باب توجه نمی دانیم. آزمایش های گوناگون مربوط به توجه این امکان را فراهم آورده است تا ما بتوانیم مسائل مربوط به توجه را بهتر درک کنیم و تعریف جامع تری از توجه داشته باشیم. تعریف کلی تر توجه، تمرکز تلاش ذهنی بر رویدادهای حسی و ذهنی است (اتکینسون، ۱۸۹۰). تمرکز توجه را اتکینسون توجه انتخابی نام گذاری می کند و معتقد است دستگاه های حسی و مغز روشی برای غربال کردن اطلاعات وارد شده دارند که اجازه می دهند تا اطلاعات مرتبط با وظیفه در دست اجرا وارد شوند و اطلاعات نامربوط کنار گذاشته شوند. اگر چنین فرایند غربال کردن وجود نداشت، اطلاعات بی ربط مجالی به اطلاعات مرتبط نمی دادند و ما هیچ وقت هیچ کاری را نمی توانستیم به پایان برسانیمو در مجموع باید گفت غربالگری اطلاعات یا انتخاب نشانه های مرتبط و تاثیرگذار جهت اجرای بهینه، توجه انتخابی است (۳۶). استایلس (۲۰۰۵) معتقد است توجه انتخابی مجموعه ای از اطلاعات برای پردازش بیشتر توسط بخش های دیگری از سیستم پرداش اطلاعات است که این مجموعه از اطلاعات حسی یا درونداد حسی برای پردازش ادراکی مورد نیاز است. او این نوع از توجه را توجه برای ادراک می نامد. گاهی انتخاب برای انجام پاسخ است و این انتخاب نیاز به توجه برای عمل دارد. پس توجه انتخابی برای عمل است. از نظر وی توجه انتخابی به دوگونه است: ۱- توجه برای ادراک ۲- توجه برای عمل. برای مثال زمانی که مشغول گرفتن شماره تلفنی هستیم توجه برای انتخاب عمل است و هنگامی که شماره ای را اشتباه می گیریم، توجه به پردازش اطلاعات مربوط به شماره معطوف می شود و در این لحظه توجه ادراکی درگیر است، او معتقد است زمانی که علامتی را که روی صفحه مانیتور درحال حرکت است دنبال می کنیم ما نیاز به ماندگاری توجه داریم و ماندگاری توجه نیاز به انتخاب توجه دارد. پس بخش انتخاب توجه در تکلیفی که به طور مداوم در حال انجام آن هستیم درگیر است (۳۷). در مهارت های ورزشی نیز توجه به اطلاعات درون داد و برون داد از اهمیت بسیاری برخوردار است اگر ورزشکاران و نوآموزان در یادگیری مهارت های حرکتی به نشانه های مهم توجه نکنند، احتمال موفقیت آن ها بسیار کم می شود، بنابراین محققان تلاش دارند تا نشانه های مهم و مفیدی را که افراد در حین اجرا یادگیری مهارت ها، باید به آن توجه کنند شناسایی کرده و در جهت سرعت بخشیدن و ارتقا هرچه بیشتر یادگیری گام بردارند. نتایج این تحقیقات منجر به نظریه های گوناگونی در باب توجه گردیده است که در بحث های بعدی این فصل به آن ها پرداخته خواهد شد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

مکانیسم های عصبی توجه

یکی از عجایب عالم خلقت، دستگاه عصبی انسان است. چگونه وظیفه بی نهایت پیچیده شناسایی میلیون ها محرک را که روزانه با سرعت و دقتی خیره کننده به این اندام وارد می شوند، انجام می دهد. دانشمندان اعصاب برای شناخت کارکرد این سیستم تلاش کرده اند ولی فقط توانسته اند طرحی موقتی از دستگاه های عصبی ارائه دهند، که فرایند توجه را مورد استفاده قرار می دهد (۳۱).
توجه از دو جز عام و خاص تشکیل گردیده است که هر کدام بنیاد عصبی خاص خود را دارند. بخش عام آن که سبب افزایش انگیختگی و جهت یابی می شود، تحت کنترل دستگاه فعال سازی شبکه صعودی[۸] (ARAS) ساخت شبکه ای است. جز خاص آن که با تحلیل و تعمیم درباره محرکاتی که باید توجه شود و یا نادیده گرفته شود، سر و کار دارد، احتمالا شامل پردازش حسی در همه سطوح از گیرنده تا قشر مخ است.
در نوشته های روانشناسی فیزیولوژیک یکی از موضوعاتی که مورد بحث قرار دارد، این است که آیا هنگام توجه، درون دادهای حسی در مجرای ورودی یا پیرامونی تصفیه می شود و یا اینکه عمل فوق با مکانیسم های دستگاه عصبی مرکزی[۹] انجام می شود. یافته های موجود، حاکی از آن است که قدرت تکانه هایی که از طریق گذرگاه های صعودی آوران انتقال می یابند، از گیرنده های موجود در اندام حسی تا هنگام ورود به قشر مخ ثابت نیست. شواهدی حاکم از تنظیم درون داد آوران در سطوح مختلف دستگاه عصبی وجود دارد. از این رو تداخل در تکانه های آوران آشکارا ممکن است. تداخل فوق می تواند هر جا در طول گذرگاه های حسی از گیرنده ها تا مناطق فرافکنی حسی روی دهد. همچنین ممکن است در مسیرهای عرضی که در ساخت شبکه ای یافت می شوند، این موضوع رخ دهد. تحقیقات انجام شده در این زمینه، این نظر را ارائه می دهند که مکانیسم های توجه انتخابی از دو جز برخوردار است، یک جز که ممکن است قشر مخ را مورد استفاده قرار ندهند و بخش دوم که با قشر مخ درگیر است. تحقیقات هرناندز- پوئن و همکارانش در اواسط دهه ۱۹۵۰ به این موضوع ختم شد که تکانه های آوران می تواند در گذرگاه های پایین تر مسدود شوند و از این رو مکانیسمی را ایجاد می کند که بر اساس آن بعضی از پیغام های حسی به صورت انتخابی از رسیدن مکانیسم های توجه و ادراک هوشیار کنار گذاشته می شوند (۳۱).
تحقیقات اخیر سایه تردیدی در مورد شواهد اولیه افکنده است. این شواهد حاکی از آن است که درون دادهایی که مورد توجه واقع نمی شوند، در پیرامون یا سطوح مراکز زیر قشری مسدود می شوند. مدارک الکترو فیزیولوژیک این نظر را ارائه می دهد که همه درون دادهای حسی از طریق گذرگاه های خاص به مناطق فرافکنی مخ می رسد. در این نقطه است که درون داد مورد توجه، یا بی توجهی قرار می گیرد. این یافته ها از طریق ثبت فعالیت الکتریکی مغز بدست آمده است.
در چند سال گذشته در فهم بنیاد عصبی توجه به ویژه توجه بصری پیشرفت های چشمگیری صورت گرفته است. در این پژوهش ها دو سوال عمده مطرح بوده است. اول اینکه واسطه عمل روانی انتخاب یک شی برای توجه کردن کدام ساختار مغز است؟ دوم اینکه پردازش عصبی محرک توجه شده و توجه نشده چه تفاوتی با هم دارد؟
به نظر می رسد دو دستگاه ویژه در مغز وجود دارد که واسطه گزینش و انتخاب درون دادهاست. یکی از این دو دستگاه به موقعیت های مکانی مربوط است یعنی مسئول انتخاب مکانی از میان مکان های مختلف و نیز تغییر توجه از یکی به دیگری است. به این دستگاه، دستگاه خلفی می گویند. دستگاه دیگر به صفاتی غیر از موقعیت مکانی، نظیر رنگ یا شکل شی نظر دارد که دستگاه قدامی نام دارد. به طور خلاصه می توان گفت انتخاب هر شی برای مورد توجه قرار گرفتن آن یا از طریق تمرکز بر موقعیت مکانی آن شی است یا تمرکز توجه به سایر صفات. بنابراین در مغز دو ناحیه متفاوت در کار تحقق بخشیدن به این انتخاب هستند. این یافته در آزمایش های PET[10] پیمایی مغز انسان در حین انجام تکالیف مربوط به توجه انتخابی بدست آمده است (کوربتا، میزین، شولمن و پیترسون، ۱۹۹۳) (۳۸).
برخی از بهترین شواهدی که در بررسی با PET به دست آمده حاکی از آن است که چنین تشدید فعالیتی بر اثر «توجه» به صفتی خاص در ناحیه مربوط به آن است. به عبارت دیگر باید گفت هر ناحیه از مغز با توجه کردن با صفتی خاص رابطه دارد (رنگ، شکل، حرکت و یا هر چیز دیگر)، در صورتی که فرد به آن صفت خاص توجه کند فعالیت بیشتری می یابد (پوسنرودیهین، ۱۹۹۴)و ناحیه هایی که مربوط به صفاتی است که مورد توجه واقع نشده است، مهار می شود (۳۹). در آزمایشی دیگر، (کوربتا و همکاران، ۱۹۹۳) آزمودنیها در حالی که مغزشان در پیمایش (اسکن) شدن بود، اشیایی با شکل ها و رنگ های مختلف و در حال حرکت را نگاه می کردند. در یک حالت به آزمودنیها می گفتند که تفاوت حرکت شی را با شی قبلی تشخیص دهند و در وضعیتی دیگر از آنها می خواستند که این تفاوت را از نظر رنگ ذکر کنند، یعنی صفت مورد توجه واقع شده در حالت اول حرکت و در حالت دوم رنگ بود. با اینکه در هر دو حالت محرک های فیزیکی را تغییر نمی دادند، در حالت اول آن ناحیه از قشر مخ فعال می شد که در حرکت دخالت داشت و در حالت دوم این افزایش فعالیت در نواحی مربوط به پردازش رنگ پدید می آمد. یعنی توجه هم از نظر روانی و هم از نظر زیستی موجب تشدید فعالیت در قسمتی می شود که مربوط به آن است (۳۸).

کنترل و توجه

محور اصلی روانشناسی شناختی و پردازش اطلاعات، مدل های مربوط به حافظه ی انسان است یکی از مدل های برجسته در این زمینه توسط اتکینسون و شفرینمی باشد. در این مدل حافظه و پردازش اطلاعات به مثابه امری که هم مولفه های ساختاری و هم فرایندهای کنترل را نشان می دهد ارائه گردیده است. منبعث از مدل فوق، اشنایدرو شفرین مدل جدیدتری را ارائه دادند. ان ها در مدل خود بیان داشتند که وقتی یک محرک (مثلاً یک حرف) ارائه می شود، پردازش خودکار آغاز می گردد یعنی هر محرک به طور خودکار در مجموعه ای از مراحل رمزگذاری می شود و مجموعه ای از خصوصیات در فرایند را فعال می سازد. در طول پردازش خودکار اطلاعات، آزمودنی ها بر رمزگذاری نظارت می کنند. مثلاً آن ها می توانند توجه خود را به بعضی از اطلاعات معطوف دارند و از برخی دیگر برگیرند. برخی از ویژگی ها که به صورت خودکار فعال می شوند ممکن است آغازگر پاسخی باشد که پردازش بعدی را جهت می دهد (۳۶).

پردازش خودکار و کنترل شده

لابرگ و ساموئل (۱۹۷۴) و لابرگ (۱۹۷۵، ۱۹۷۶) از مفاهیم تخصیص توجه و پردازش به منظور توجیه آثار توجه استفاده کردند. آن ها معتقدند که فعالیت هایی که بسیار تمرین و تکرار شده اند خودکار می شوند به همین دلیل اجرای آن ها نسبت به فعالیت های کمتر تمرین شده یا جدید مستلزم توجه کمتری است. در حالی که بعضی از پردازش های اولیه (رمزگذاری محرک، تشخیص الگو و امثال آن) به نظر می رسد که می توانند به صورت موازی و بدون نیاز به توجه انجام شوند. برای مثال اگر از شما سوال شود نام خانوادگی شما شامل چند حرف است شما نیاز به اعمال ذهنی جهت پاسخگویی دارید اگر هم زمان شماره تلفنی از شما سوال شود که آن هم نیاز به اعمال ذهنی دارد، تداخل رخ داده و یکی برای انجام دیگری پس زده می شود این گونه فعالیت ها نیاز به پردازش کنترل دارد و همان چیزی است که اشنایدر و شفرین آن را پردازش کنترل شده می نامند (۴۰).

توجه و سطح مهارت

با در نظر گرفتن اینکه ظرفیت توجه محدود است بنابراین اگر دو وظیفه همزمان با هم به رقابت بپردازند آنگاه بخش معینی از کل ظرفیت به کار گرفته می شود، یک عامل که می تواند در ظرفیت مورد نیاز برای انجام وظیفه ای خاص تعدیل به وجود آورد و مقدار تمرین آن وظیفه و یا سطح مهارت بازیکن می باشد، هم چنان که فیتز و پوسنر (۱۹۶۷) بیان داشتند، مراحل یادگیری مهارت به سه بخش طبقه بندی می شود: شناختی، تداعی و خودکاری. در مرحله ی شناختی گفتگوی درونی تا حد زیادی رخ می دهد و به توجه زیادی نیاز است ولی با تمرین، یادگیرنده به مرحله تداعی وارد می شود که در این مرحله خطاها کاهش یافته و اجرای مهارت ظاهر روان تری به خود می گیرند. با ارائه و تکرار بیشتر تمرین، مرحله خودکاری فرا می رسد که نیاز به توجه در حداقل قرار می گیرد و ناچیز است و تمرکز در این حالت می تواند به سایر جنبه های مهارت مثل استراتژی معطوف گردد (۱). کانونی نمودن توجه و ابعاد آن به معنای نظم بخشیدن به منابع موجود برای معطوف نمودن آن ها به منابع اطلاعاتی خاص است. از آنجا که افراد نیازمند تقسیم توجه میان چند فعالیت در حال اجرا هستند توجه را به ویژگی های خاص محیطی و عوامل آماده سازی حرکت نیز معطوف می کنند، این فرایند کانونی نمودن توجه نامیده می شود (۲).

سبک های توجه

با توجه به نظریه ی نایدفر (۱۹۷۶ و ۱۹۸۱) کانونی نمودن توجه می تواند در طول دو بعد و وسعت (وسیع در برابر محدود) و جهت (بیرونی در برابر درونی) تغییر نماید(۴۱، ۲). مثلاً هنگامی که این جملات را می خوانید، احتمالاً از تمرکز محدود بیرونی برخوردارید. اما اگر لحظه ای از خواندن باز ایستید و یک بازی پرتحرک مثل بسکتبال را در ذهن خود مجسم سازید، آن گاه توجه شما به یک تمرکز درونی وسیع انتقال می یابد. نایدفر بعد وسعت را در دامنه ای از مقدار گسترده تا باریک و بعد جهت را از درونی به بیرونی متغیر می داند. وی چهار موقعیت را در به کارگیری اثر متقابل وسعت و جهت ارائه داده است الف) درونی باریک ب) درونی گسترده ج) بیرونی باریک د) بیرونی گسترده (تصویر ۱-۲)
تمرکز درونی
متمرکز هوشیار
تمرکزباریک تمرکزگسترده
منظم راهبردی
تمرکز درونی
تصویر ۱-۲٫ چهار سبک مختلف توجه (نایدفر، ۱۹۹۳)
شکی نیست که تمرکز توجه مطلوب می تواند موفقیت افراد را در یادگیری مهارت تضمین نماید و هر دو بعد ذکر شده در یادگیری مهارت ها نقش مهم و تعیین کننده ای دارند. این ابعاد مختلف توجه در تحقیقات مختلف به اشکال گوناگون مورد توجه و بررسی قرار گرفته اند. تحقیق حاضر نیز اثرات تمرکز توجه را از حیث جهت و اشکال مختلف آن مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.

کانون توجه درونی در مقابل بیرونی

از آنجا که تمرکز توجه یکی از مهمترین مهارت های ذهنی برای عملکرد بهتر به شمار می آید، محققان و دانشمندان در حوزه رفتار حرکتی توجه خاص به این موضوع مبذول داشته و حجم وسیع تحقیقات در این زمینه تأکیدی بر اهمیت آن می باشد. شواهدی در رابطه با ضرورت توجه نوآموزان روی وضعیت بدن و هماهنگی حرکات برای اجرا مهارت وجود دارد، در مقابل شواهد دیگری، این نوع تمرکز توجه را برای یادگیری خیلی مفید ندانسته اند و حتی تا حدودی مضر می دانند. شواهد مرتبط به تکالیف مختلف به اتفاق نظری کلی در مورد تأثیرات مثبت و کارآمد تمرکز بیرونی توجه در یادگیری و حفظ تعادل بهتر دارند (۵).

دستورالعمل های آموزشی

ماهونی، گابریل، پرکنیز (۱۹۸۷) بیان داشتند تمرکز توجه یکی از مهم ترین مهارت های روانی برای عملکرد بهینه است. به عقیده دانشمندان رفتار حرکتی زمانیکه آموزش های اولیه به منظور ایجاد یادگیری و پیشرفت در اجرای مهارت ارائه می شوند، تمرکز فراگیر بر اجزاء اساسی مهارت حرکتی امری ضروری است (سینگر، ۱۹۸۸، ولف و همکاران، ۱۹۹۸، رینگ، ۱۹۹۸). فراگیران مبتدی به سختی بین محرک های مربوط و نامربوط به اجرای مهارت، تمایز قائل می شوند. چنانچه فراگیران از راه کوشش و خطا به تمرین مهارت موردنظر بپردازند و مربیان آموزش های لازم را در مورد تمرکز توجه به عناصر کلیدی مهارت به فراگیران ندهند، ممکن است بدلیل نداشتن تجربه و اطلاعات کافی به علائم مهم توجه نکنند و زمان خود را صرف تمرکز بر نشانه هایی نمایند که مربوط به یادگیری و اجرای مهارت نباشد از این رو هدایت توجه فراگیران، به ویژه افراد مبتدی به سمت منابع و نشانه های مفید و مربوطه باعث می شود تا خطای آن ها کاهش یافته و به نتایج بهتری دست یابند بنابراین مربیان از دستورالعمل های آموزشی برای رسیدن به هدف فوق استفاده می کنند (۵). نتایج تحقیقات در مورد اثربخشی دستورالعمل های تمرکزی بیرونی در برابر درونی در افراد مبتدی هنوز به پاسخی روشن و دقیق دست نیافته است و همچنان که ولف (۲۰۰۷) بیان می دارد، این وضعیت در مهارت های ورزشی نیاز به تحقیق و مطالعه بیشتر دارد. اگرچه برای توجیه اثربخشی بیشتر تمرکز بیرونی توجه، فرضیات متعددی مطرح گردیده است (۲۴).

پیچیدگی دستورالعمل های آموزشی

دستورالعمل های آموزشی، از جمله عوامل مهم و تأثیر گذار بر اجرا و یادگیری مهارت حرکتی است. ساده یا پیچیده بودن دستورالعمل ها نیز موضوع دیگری است که شایسته توجه ویژه می باشد. پولتون و همکاران (۲۰۰۶) و کاستاندا و گری (۲۰۰۷) بیان داشتند که در تعداد کمی از آزمایش ها، میان گروه های مبتدی که دستورالعمل های تمرکز توجه بیرونی را در مقابل درونی دریافت کرده بودند، تفاوتی در اجرا دیده نشد (۱۹ ،۴۲). مارچنت، کلاگ و کرادشا (۲۰۰۷) نیز بیان می دارند که هر چند تمرکز بیرونی موثرتر از تمرکز درونی است ولی در آزمایش آنها گروه بدون دستورالعمل در مقایسه با گروه تمرکز بیرونی و درونی تفاوتی را نشان نداد. این موضوع نشان می دهد که پیچیدگی دستورالعمل ها ممکن است مانع اثرات متمایز روی یادگیری شود (۴۳). این امر به خوبی شناخته شده است که اگر به افراد مبتدی در یک زمان بیش از یک یا دو دستورالعمل داده شود، آنها به راحتی در اجرای آن شکست می خورند (اشمیت و ریسرگ، ۲۰۰۴) (۴۴). بنابراین ممکن است خیلی تعجب برانگیز نباشد که اگر به جای یک زمینه، چهار زمینه از دستورالعمل های تمرکز توجه در زمان مشابهی به افراد داده شود، موجب حذف مزایای دستورالعمل های تمرکز بیرونی گردد که ممکن است وجود داشته باشد. بنابراین در این مطالعه سعی شد تا دستورالعمل های ارائه شده برای افراد مبتدی، ساده و قابل فهم باشد تا از این گونه مشکلات احتمالی جلوگیری شود.

فرضیه های توجه

محققان در سالهای اخیر فرضیه های مختلفی را در زمینه مکانیسم های کنترل در توجه ارائه داده اند که در ذیل به طور خلاصه به آنها اشاره شده است.

فرضیه کنترل خودکار (عمل محدود شده) در مقابل فرضیه یادگیری آشکار

محققان ارائه دهنده فرضیه کنترل خودکار معتقدند که زمانی که افراد روی حرکات خود تمرکز توجه دارند (یعنی تمرکز توجه درونی را انتخاب می کنند) تمایل دارند تا به طور آگاهانه در فرآیندهای کنترلی که هماهنگی حرکات را تنظیم می کنند، مداخله نمایند. در این وضعیت با تلاش در کنترل هوشیارانه حرکات آنها ناخواسته به فرآیندهای خودکاری که می توانند به طور موثرتری حرکات را کنترل نمایند، لطمه می زنند و در مقابل تمرکز توجه روی پیامد حرکت (تمرکز توجه بیرونی) باعث ارتقاء یک نوع کنترل خودکار می شود که این نوع پردازش خودکار، فرآیندهای غیرآگاهانه سریع و غیر اختیاری کنترل حرکات را به دنبال دارد و سبب نتیجه مطلوبی می شود که هدف فعالیت بوده است. به عبارتی اتخاذ تمرکز بیرونی توجه، مداخله ی آگاهانه ی کنترل حرکات را کاهش می دهد و در نتیجه اجرا و یادگیری را افزایش می دهد. این ایده با عقیده مراحل یادگیری فیتز (۱۹۶۴)، پوسنر (۱۹۶۷) و اندرسون (۱۹۸۲ و ۱۹۹۵) که معتقدند در مراحل اولیه یادگیری مهارت که افراد هیچ گونه تجربه ای ندارند و تلاش می کنند تا از طریق فرآیندآگاهانه مطلع شوند که حرکت را درست اجرا می کنند، مغایر است (۵).

فرضیه منابع توجه در دسترس

ولف و همکاران (۲۰۰۱) در تحقیقات به این نتیجه رسیدند که تمرکز بر نتیجه و اثر عمل (تمرکز بیرونی)، در عوض تمرکز بر جزئیات حرکت مثل بدن (تمرکز درونی) و نحوه ی اجرای حرکت، فرد را وادار به استفاده از منابع توجه کنترل خودکار می نماید (۱۲). کاکس (۲۰۰۲)، نیز معتقد است که کاهش نیاز به توجه برای اجرا به یک تکلیف، یادگیرنده یا ورزشکار را قادر به استفاده از منابع بیشتر توجه برای سایر بخش ها و جزئیات خاص مربوط به حرکت می کند (۲۹). بنابراین با توجه به فرضیه ی ذکر شده چنین به نظر می رسد که تمرکز بیرونی، به فراگیر امکان دستیابی به منابع توجه بیشتری را می دهد و فرد با مشکل محدودیت ظرفیت توجه مواجه نخواهد شد. طرفداران این فرضیه به مربیان و درمانگران توصیه می کنند تا به فراگیران خود اموزش تمرکز توجه به نتایج حرکت و ابزارهای موجود را بدهند و بدین ترتیب از منابع توجه بیشتری در مقایسه با تمرکز توجه درونی سود ببرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:58:00 ب.ظ ]