تجربیات سال های گذشته در ایران و جهان در رابطه با تولید و عرضه مواد مخدر و همچنین، درمان معتادان نشانگر این است که این نوع مبارزه همه جانبه بوده و نتایج حاصل از آن اثر بخشی لازم را ندارد. لذا برخورد با معضل اعتیاد باید فراگیر باشد به نحوی که این تلاشها علاوه بر مبارزه با تولید و عرضه بر پیشگیری متمرکز گردد. به طور کلی مفهوم اقدام های مداخله ای به منظور پیشگیری در نتیجه پیشرفت علم پزشکی گسترش یافت و کشف عوامل بیماری زا، واکسیناسیون و آموزش، همگی نمونه هایی از موفقیت علم پزشکی در پیشگیری از بیماری ها می باشند. در رابطه با سوء استفاده از داروها و مواد یا موضوع اعتیاد، هدف از پیشگیری این است که جمعیت هدف به هیچ وجه از داروهای اعتیادآور استفاده نکند و خود را در معرض خطررات ناشی از اعتیاد و آسیب های ناشی از آن قرار نداده و مانع از بروز آسیب های اجتماعی پیامد آن گردد. به علاوه هدف دیگر پیشگیری می تواند کنترل عوارض وحشتناک مربوط به اعتیاد باشد (سعیدی، ۱۳۹۱).

 

تعریف اعتیاد به صورت جامع

 

بنابر تعریف علمی پذیرفته شده، اعتیاد عبارت است از وابستگی جسمی و روانی فرد به یک ماده دارویی مخدر یا محرک. امروزه در محافل دانشگاهی نیز به جای کلمه در اعتیاد «واژه وابستگی» را به کار می‌برند و «معتاد» را هم شخص «وابسته» می‌نامند (باوی، ۱۳۸۸).

 

 

از نظر پزشکی، اعتیاد یا وابستگی، نوعی سندروم[۱] یا نشانگان بالینی است که در پی مصرف  مواد مخدر، در حالات رفتاری، شناختی و فیزیولوژیکی فرد مصرف کننده پدید می‌آید. میزان وابستگی کمی است و شدت و ضعف دارد، اما در هر حال اعتیاد رفتاری مرضی یا بیمار گونه است. پس، شخص معتاد یا وابسته در واقع بیمار است و رفتار جامعه با فرد معتاد می‌باید بر اساس این واقعیت علمی سامان یابد که معتادان را باید مداوا و معالجه کرد (سلمانی، ۱۳۹۲).

 

به تعریف دیگر، حالت مسمومیت متناوب و تدریجی است که مبتلایان آن ناچار هستند که هر چیز وقت مقداری بر مصرف روزانه خود بیافزایند تا اندازه‌ای که بدان معتاد یا با مواد مخدر خو گیرد. نیاز روانی و جسمانی مبرم به استعمال الکل یا داروی مخدر دیگر که اختیار مصرف و ترک آن از نیروی اراده شخص خارج شده باشد. شخص به ماده مخدر وابستگی روانی و بدنی و فیزیولوژیک پیدا نموده و کوشش در افزایش اندازه ماده مخدر دارد (بختیار، ۱۳۹۳).

 

تاریخچه سوءمصرف مواد در جهان و ایران

 

سابقه آشنایی با مواد مخدر به زمان تشکیل اولین تمدن های ایجاد شده بر روی  کره زمین باز می گردد به استناد الواح گلی مکشوفه، سومریان در حدود یازده هزار سال قبل با شیره گیاه خشخاش و آثار او آشنایی داشته‌اند. به گفته محققین تا قبل از قرن هیجدهم همواره بشر از مواد مخدر در راه صحیح استفاده کرد. این مواد عمدتا به مصارف پزشکی و دارو و درمان رسیده است. پزشکان صعان همچون بوعلی سینا و زکریای رازی برای مداوای بیماران خود از این مواد استفاده می‌کردند و در آثار قلمی بجای مانده از ایشان به موارد استفاده پزشکی از این مواد پرداخته‌اند. اما از زمانی که یکی از کمپانی‌های پیر استعمار یعنی انگلستان به نام کمپانی هند شرقی به هندوستان پای نهاد و شروع به اجرای نقشه شوم خود نمود، و اونا مشروع و پدیده زحمت بار و  نامبارک اعتیاد بوجود آمد بخاطر همین است که اعتیاد به مواد مخدر را ارمغان استمار نامیده‌اند (اصغری، ۱۳۹۳).

 

 

این کمپانی با ترفندهای مختلف اراضی گسترده‌ای از کشور هندوستان را زیر کشت خشخاش برد و با لطایف العیل شروع به پخش کردن تریاک در بین مردم کشورهای منطقه نمود. دولت چین که در مورد اعتیاد جوانانش احساس خطر جدی می نمود با این پدیده به مقابله پرداخت و واردات این مواد را به کشورش ممنوع ساخت. اما دولت انگلستان برای حمایت از کمپانی خود با چین وارد جنگ شد. جنگ های تریاک بین انگلستان و چین دوبار اتفاق افتاد و هر کدام به مدت دو سال به طول انجامید. یکی در سال ۱۸۴۰ و دیگری در سال ۱۸۵۶ نتیجه این جنگ در هر دو مورد به نفع انگلستان بود و با تمجیل قرار داد «تین سیستان» برچین خاتمه یافت (سعیدی،۱۳۹۱).

 

سوء مصرف مواد در ایران که در دور‌ه قاجار به اوج خود رسیده بود و از مدت ها قبل درباریان را آلوده ساخته بود زنگ خطر را در ایران به صدا در آورده بود. بخاطر همین امر، علما و فقه های بیدار آن زمان شروع به روشنگری کردند و نسبت به عواقب زیان بار این پدیده هشدار دادند (فردوسی، ۱۳۹۰).

 

کشور ما به علت قرار داشتن در شاهراه ترانزیت مواد مخدر و نیز جایگاه نسبتاً موجه مصرف تریاک در فرهنگ ایرانی، همواره با خطر و عوارض اجتماعی روبرو بوده است. تخمین زده می شود که حدود ۲ میلیون نفر معادل ۳% از کل جمعیت ایران به نوعی از مواد مخدر استفاده می کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در یک دهه اخیر اقدامات بسیار جدی و مؤثری در مقابله با گروه های قاچاق و توزیع مواد مخدر صورت گرفته است. با این حال، افزایش شیوع اعتیاد در جمعیت زنان همه و همه حقایقی هستند که لزوم برخورد ریشه ای تر و منطقی تر با این معضل ملی را طلب می کنند. نکته مهمی که در این مجال قصد پرداختن به آن را داریم پرداختن به مشکلات بهداشتی و بیماری های عفونی خطرناک است که یک فرد معتاد را در جامعه و محیط زندان تهدید می کنند و با توجه به ارتباط این افراد با کل جامعه، آنها را با منابع خطرناکی برای انتشار بیماری های عفونی خطرناکی چون ایدز و هپاتیت تبدیل می سازند (نادری، ۱۳۸۹).

 

بطور خلاصه، یک فرد معتاد در حقیقت انسان بیماری است که به دلیل مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی متعدد و نیز احساس نیاز شدید و ناگهانی به مصرف ماده مخدر، بسیار در معرض انجام رفتارهای مخرب و زیانبار قرار دارد. جمعیت معتاد و زندانی های کشور در یک نگاه واقع بینانه و بر اساس آمارهای متعدد داخلی و خارجی، کانون های مناسبی برای ابتلاء و انتقال بیماری های عفونی مهم و خطرناکی چون ایدز و هپاتیت هستند و برخورد ریشه ای و کارشناسی با موضوع اعتیاد و رسیدگی عاجل به وضع بهداشتی زندانی های کشور باید در رأس برنامه های سیاستگزاران و دست اندرکاران مربوطه قرار گیرد (محمدی، ۱۳۸۷).

 

      سوءمصرف مواد از زوایای دیگر اختلال در سیستم پاداش دهی مغز است که لذت و درد را کنترل می کند. یک فرد معتاد به دنبال لذت و تسکین درد و درماندگی خود از مواد مخدر استفاده می کند، اما بیماری و اعتیاد فرد به صورت چاره ناپذیری از لحاظ فردی به رنجی دردناک تبدیل شده و از لحاظ خانوادگی و اجتماعی گاهی به دیگران و اطرافیان به نحو بازگشت ناپذیری آسیب می رساند. رواندرمانی اعتیاد هنگامی موفقیت آمیز خواهد بود که حرفه های بهداشت روانی به صورت یکپارچه برای کمک به معتادین فعالیت نموده و مشکلات آنها را حل کرده و زندگی بهتری را در زمینه های مختلف و خصوصاً روابط اجتماعی (به لحاظ حرفه ای) ایجاد نمایند (افشار، ۱۳۹۳).

 

 

     یکی از مهمترین دستاوردهای رویکردی جدید درمانی در خصوص اعتیاد، آموزش معتادین و خانواده های آنها برای به کارگیری زبانی مشترک می باشد. رواندرمانگران اعتیاد، با آموزش مفاهیم اصلی مرتبط با اعتیاد و فرآیند بیماری زایی ناشی از مصرف مواد مخدر و بهبودی تدریجی در روند درمان به زبانی مشترک دست نیافته اند. زبان مشترکی که در این نوشته بر آن تأکید می شود فرآیند ۱۲ مرحله ای را در بر می گیرد که دوپونت و شراکی[۲] ۱۹۹۴ و دوپونت ۱۹۹۴ معرفی کرده اند. این دوازده مرحله را می توان ابزارهایی مفهومی، عملکردی برای فهم اعتیاد و برقراری یک ارتباط مؤثر با مسائل مرتبط با معتادین قلمداد کرد. از قبیل: متوقف ساختن مصرف، تحت تأثیر قرار دادن اعضاء گروه، قادر ساختن معتادین به مقابله با عوامل تحریک کننده اعتیاد و اثر بخشی استفاده از مواد مخدر و تأکید بر بهبودی. در این فرآیند آموزشی استفاده از شوخی، نظریه ها و دیدگاه های معارض و مختلف و ارائه تقویت به صورت فیلم های ویدئویی به اندازه سخنرانی ها به کار گرفته می شود (سروقد، ۱۳۹۱).

 

[۱]- Syndrome.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...