چکیده:

این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش مهارت‌های ارتباطی بر کارایی خانواده زوجین پرداخت. جامعه این پژوهش را کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره شهرستان سنندج در سال 1393 تشکیل دادند. حجم نمونه 32 زوج بود که به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش جایگزین شدند. در این پژوهش از ابزار سنجش خانواده و طرح پیش‌آزمون – پس‌آزمون با گروه کنترل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت‌های ارتباطی موجب افزایش کارایی خانواده در مقوله های حل مشکل، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی خانواده در گروه آزمایش شده است(001/0p=). با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی به زوجین می تواند از بروز مشکلات در خانواده جلوگیری کند و موجب تقویت انسجام در روابط زوجین شود.

کلید واژه ها: مهارت های ارتباطی، کارایی خانواده، زوجین.

 

 

فصل یکم

مقدمه پژوهش

 

 

مقدمه

برای رسیدن به توسعه و پیشرفت در یک جامعه می­بایستی به یکی از مهمترین اهرم ها یعنی آموزش و برنامه ­ریزی در سطوح ملی و فراملی توجه نمود. در صورتی که بتوان در سیستم آموزشی جامعه خود به آن سطح رسید که آنچه را که آموخته­ آموخته شده است، به عمل آورد و دانسته­ها را مطابق با شناخت کافی از نیازها هماهنگ نمود، آن گاه می­توان امیدوار بود که به عنوان یک فرد کارآمد، پویا و فعال در جامعه عمل شده است.

آموزش مهارت های ارتباطی جهت ایجاد آمادگی در افراد برای رویارویی و داشتن ارتباط مؤثر و هماهنگ با دیگران، یک امر ضروری به شمار می رود. اگر زوجین باکسب آموزش های لازم و مهارت های زندگی، در ارتقاء توانایی های روانی -اجتماعی و روش های ارتباطی مهارت کسب کنند به راحتی می توانند بسیاری از مسائل زندگی مشترک خود را حل و فصل کرده و از زندگی لذت بیشتری ببرند(معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کردستان، 1391).

ما هر روز به صور مختلف با یکدیگر در ارتباطیم تا اندیشه ها، احساسات و تمایلات خود را به یکدیگر منتقل کنیم. میزان علاقه و احترام خود را نشان دهیم و رنج و اندوه، شادمانی و خرسندی و شک و دودلی خود را با دیگران در میان بگذاریم. یک ارتباط ساده یا یک مجموعه ارتباطات، خواسته یا ناخواسته، از پیش تعیین شده یا اتفاقی، فعال یا منفعل، به هر حال یکی از ابزارهای کلیدی ارضاء نیازها، کسب نتایج و متجلی ساختن آرزوهای ماست. روابط ما مطلوب یا نامطلوب، شکل دهنده بخش عمده ای از اوقات روزانه ماست. ما ارتباط برقرار می کنیم تا کسب اعتبار کنیم، به توافق برسیم، گلایه و شکوه کنیم، به یکدیگر کمک کنیم (قبادی، 1387).

از آنجایی که خانواده، سیستم ارتباطی منحصر به فردی دارد که با روابط دوستی و روابط، کاری متفاوت است. ورود به چنین سیستم ارتباطی سازمان یافته­ای، صرفاً از طریق تولد یا ازدواج صورت می­گیرد. قدرت خانواده به حدی است که به رغم فرسنگ ها فاصله میان اعضا و حتی مرگ برخی از آنان، باز هم تاثیر

 آن پابرجا می­ماند. ارزش اصلی خانواده، حاصل شبکه روابطی است که توسط اعضای آن به وجود آمده است(گلدنبرگ و گلدنبرگ[1]، 2000؛ ترجمه حمیدرضا،حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی والهام ارجمند، 1385). خانواده­های بالنده، نحوه­ی برقراری ارتباط و ارسال پیام را به خوبی یاد گرفته­اند و بنابراین الگوهای سالمی دارند. پژوهش ها نشان می دهد که زوج های راضی ارتباط بیشتری با یکدیگر دارند(گاتمن[2]،1994؛ به نقل از شیرالی نیا، 1386). مارک من، استنلی و بلوم برگ[3] (1994) مشکلات ارتباطی را پیشگویی کننده­ نارضایتی و طلاق معرفی کرده­اند. شیرالی نیا(1386) نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و بهتر شدن احساس مثبت نسبت به همسر، تاثیر دارد. بنابراین این مطالعه به بررسی اثر بخشی آموزش مهارت­های ارتباطی بر کارایی خانواده می ­پردازد.

 

بیان مسأله

خانواده و تحقق خانواده سالم مشروط بر برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است. از این رو، سالم سازی اعضای خانواده و رابطه هایشان، بی گمان، اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت (برنشتاین، فیلیپ[4]، 1994؛ ترجمه پورعابدی نائینی، منشئی، 1384).

ازدواج با دنیایی از امید شروع می شود، امید به روزی که احساسمان را درک کنند و ما را بپذیرند، امید به اینکه به تعلق خاطر برسیم، حمایت شویم و امنیت خاطر داشته باشیم. اما گاه این امید در برخورد با واقعیت های ازدواج رنگ می بازد، نیازها برآورده نمی شوند، خشم فاصله می اندازد، داوری ها مسأله ساز شده و احساس تنهایی حاکم می شود(پالگ، مک کی و فالینگ[5]،1994؛ ترجمه قراچه داغی، 1384).

خانواده چیزی بیش از مجموعه افرادی است که در یک فضای مادی و روانی بسر می­برند. خانواده یک نظام اجتماعی و طبیعی است که ویژگی­های خاص خود را دارد و نهاد اولیه هر جامعه­ای به شمار می­رود که کانون ظهور عواطف انسانی و روابط صمیمانه میان افراد است و می­توان گفت عملکرد خانواده تاثیر مستقیم و بسزایی بر عملکرد جامعه دارد (غلامزاده، عطاری و شفیع آبادی،1388). پژوهشگران بر این عقیده اند که بهترین ملاک و معیاری که بر اساس آن می­توان

این مطلب را هم اگر خواستید بخوانید :

بایگانی‌های دانشجویی - شبکه گستر پیام آوران البرز

 کیفیت اخلاقی، اجتماعی و روانی افراد را مورد ارزیابی و دقت قرار داد همان شبکه ارتباطی اعضای خانواده و مجموعه قوانین حاکم بر محیط و جو خانواده است(ملا شریفی، 1384؛ به نقل از غلامزاده و همکاران، 1388).

زندگی مشترک با این باور که تنها مرگ می ­تواند ما را از هم جدا کند، شروع می­شود و زوج ها هم، حداقل در آغاز زندگی خود نسبت به آن اعتقاد کامل دارند. اما واقعیت چیز دیگری است، زندگی مشترک تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می­گیرد که پاره­ای از آنها ممکن است زوج ها را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد. تحقیقات مختلف نشان داده است که یکی از مهمترین عوامل مشکل­زا، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم است. به عنوان مثال در گزارشی که یک مرکز مشاوره خانواده در سال 1970تهیه کرد، 87 درصد زوج های شرکت کننده در پژوهش نشان دادند که مشکل اصلی آنها مشکل ارتباطی است (جکوبسون، والدرون و مو[6]؛ به نقل از حیدری، مظاهری و پوراعتماد، 1384).

ما همه از تعامل و عمق بخشیدن به درگیری در ارتباطات لذت می بریم. اگر قادر به تعامل با معنا با دیگران نباشیم، نتیجه آن تنهایی، افسردگی و عدم خوشحالی خواهد بود (گبل و شین[7]، 2000). ارتباط فرایند اصلی در روابط زناشویی است و عبارتند از فرایندی که زن و شوهر به صورت کلامی و غیر کلامی در قالب گوش دادن، مکث، حالت چهره با یکدیگر به تبادل احساسات و افکار می­پردازند (خجسته مهر، عطاری و شرالی نیا، 2008). موضوع ارتباطات در روابط زناشویی به قدری مهم است که بیش از90٪  زوجین آشفته ناتوانی در برقراری ارتباط را به عنوان یک مسئله مهم در روابط خود مطرح کرده­اند (خسروی، 2007). بسیاری از ارتباطات محبت را مسدود می­ کند. از جمله زمانی که ما قضاوت اخلاقی داریم و انکار مسئولیت می­کنیم و بر رفتار و مسئولیت های خودمان آگاهی نداریم و دیگران را مجبور به انجام کاری می­کنیم (رحیمیان،2009).

اگر همسران مسائل خود را با یکدیگر مطرح نکنند و به راه حل مثبتی نائل نشوند می ­تواند منجر به تنش در رابطه و ختم آن شود(خجسته مهر و همکاران، 2008). بنابراین شناخت و توصیف الگوهای ارتباطی خانواده، یعنی کانال­هایی که از طریق آن زن و شوهرها با یکدیگر به تعامل می­پردازند، می ­تواند نقش مؤثری را در پیش بینی رضایتمندی زندگی زوجین و توصیه­ها و تجویزهای مربوط به آنها کمک کند. پژوهشگران سعی کرده­اند که ارتباطات خانوادگی را تعریف کنند و ارتباطات خانواده ها را به سبک ها و الگوهایی طبقه بندی کنند(بروگ، فاگرستروم، بالدوسی، بورهولت، فرینگ و وربر[8]،2008).

چف و استون[9](2001؛ به نقل از کاستن و اندرسون[10]،2004) اولین کسانی هستند که از اصطلاح و جهت گیری اجتماعی[11] جهت گیری مفهومی[12] و به عنوان دو الگوی ارتباطی خانواده استفاده کردند.

در جهت گیری اجتماعی بر قدرت والدین تأکید می شود در حالی که در جهت گیری مفهومی اعضاء تشویق می­شوند که عقایدشان را مطرح کنند و با همدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند(دونگ[13]، 2005 ). شیرالی نیا (1386) در پژوهشی با عنوان« تاثیر آموزش مهارت­­های ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و احساس مثبت» 30 زوج از ساکنان شهر اهواز را مورد مطالعه قرار داد. نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و بهتر شدن احساس مثبت نسبت به همسر مؤثر است.

در پژوهش هانسون و لنبلند[14](2006) به زوج هایی که در تعاملات با هم مشکل داشتند و از زندگی زناشویی خود ناراضی بودند، مهارت­های ارتباطی و حل تعارض آموزش داده شد. نتایج نشان داد که این آموزش ها باعث بهبود ویژه­ای در روابط زوج ها و توانایی کنار آمدن با مشکلات و سلامت روان آنها شده بود. پژوهش­ها نشان می­دهد کسانی که ارتباطاتی باز دارند، تمایل دارند که خانواده­ای داشته باشند که در آن اعضا ارتباطات باز و رضایتمندانه داشته باشند . با توجه به اهمیت روابط در زندگی زناشویی و با توجه به، اینکه در ایران در این زمینه پژوهش های اندکی صورت گرفته است، پژوهشگر سعی در انجام پژوهشی در مورد اثربخشی آموزش مهار ت های ارتباطی به منظور بالا بردن کارایی خانواده دارد. لذا مسئله این پژوهش این است که آیا آموزش مهارت­های ارتباطی بر کارایی خانواده در زوج­های مراجعه کننده به مرکز مشاوره  شهر سنندج موثر است؟

 

ضرورت و اهمیت پژوهش

همه خانواده ها خواستار شادی، سعادت و سلامت روان شناختی اعضای خانواده­ خود هستند. برای رسیدن به این خواسته باید تا آنجا که ممکن است توجه و دقت موشکافانه را برای شناسایی عوامل موثر بهبود هر چه بیشتر عمکلرد خانواده، سلامت، بهداشت روان و کیفیت زندگی را به کار گرفت. یکی از این عوامل، احتمالاً عملکرد خانواده و نحوه ارتباطات اعضای آن با یکدیگر است. خانواده، سیستم ارتباطی منحصر به فردی دارد که با روابط دوستی و روابط کاری متفاوت است. ورود به چنین سیستم ارتباطی سازمان یافته ای، صرفاً از طریق تولد یا ازدواج صورت می گیرد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه حمیدرضا،حسین شاهی برواتی، سیامک نقشبندی والهام ارجمند، 1385). ارتباط نقش مرکزی در ازدواج ایفا می­ کند به گونه ای که از لحاظ ویژگی های زناشویی مشخص شده است که ارتباط موثر و کارآمد میان شوهر و همسر مهم ترین جنبه خانواده های دارای عملکرد مطلوب می باشد (گریف[15]، 2000).

در زمینه اهمیت این پژوهش می­توان بیان کرد که ارتباط روشن و موثر بین افراد خانواده، موجب رشد احساسات و ارزش ها و ارتقا کارایی خانواده می­شود. تحقیقات مختلف نشان داده است که یکی از مهمترین عوامل مشکل زا در روابط زوجی، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم است. به عنوان مثال در گزارشی که توسط یک آژانس مشاوره خانواده در سال 1970 (جکوبسون، والدرون و مور[16]،1980 ؛ به نقل از حیدری و  همکاران، 1384) تهیه شده است، 87 درصد زوج های شرکت کننده در پژوهش نشان دادند که مشکل اصلی آن ها، مشکل ارتباطی است. ارتباط موثر سنگ زیر بنایی خانواده­ سالم و موفق است، به عبارتی دیگر وقتی اعضای خانواده از الگوهای ارتباطی موثر استفاده می­ کنند، انتقال و درک واضحی از محتوا و قصد هر پیامی دارند، نیازهای روانی یکدیگر را ارضا می­ کنند و ارتباط و شرکت در اجتماع را تداوم می بخشند. بنابراین الگوهای ارتباطی شخصیت، یادگیری، اعتماد به نفس، قدرت انتخاب و تصمیم گیری منطقی افراد خانواده را تحت تاثیر قرار می­دهد و یکی از ریشه های اصلی مشکلات مختلف خانواده است (اولیور و میلر[17]، 1994). تحقیقات نشان می دهد کسانی که ارتباطاتی باز دارند، تمایل دارند که خانواده ای داشته باشند که در آن اعضاء دارای ارتباطات باز و رضایت مندانه باشند. همچنین این توضیح دربرگیرنده این موضوع نیز هست افراد متأهل با برقراری رابطه خوب تمایل دارند که همسرشان دارای رفتارهای مثبتی باشد (میلر، کاگلین و هوستن[18]،2000؛ به نقل از غلامزاده و همکاران،1388).

رفتار یک همسر در خلاء روی نمی دهد بلکه در رابطه با افراد و موضوعات و رویدادهای دیگر اتفاق می افتد و همچنین وقتی تغییرات در درون فرد رخ می دهد، این تغییرات می تواند بر کل سیستم اثر بگذارد و این اثرات را می توان در رفتارها و پیامدهای رابطه ای اندازه گیری کرد. با نگاهی به آمار روز افزون طلاق و مشکلات زناشویی و همچنین عواقب مخربی این طلاق برای افراد, اعضای خانواده و جامعه به دنبال دارد، ضرورت دارد که تحقیقاتی در رابطه با مشکلات ارتباطی در بین زوجین انجام شود. محققان باید در تلاش باشند تا راه های متنوع را آزمایش کنند، که در آن نشان دهند که ارتباطات موثر زوجی چگونه بر رضایت زناشویی و حل تعارضات زناشویی تأثیر می گذارد. همچنین تحقیقاتی در این خصوص که چه نوع روابطی باعث رضایت بیشتری بیشتری می شوند، نیاز است.  با توجه به اهمیتی موضوع ارتباطات دارد و با توجه به اینکه در این زمینه به ندرت پژوهش صورت گرفته است، در این پژوهش سعی بر آن است که در اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی در جهت بالا بردن کارایی خانواده  مورد بررسی قرار گیرد.

 

[1] . Goldenberg H, Goldenberg I.

[2] . Gottman, J. M.

[3].  Markman, H. J., Stanley, S., & Blumberg, S.

[4] . Bornstein & Philip H.

[5] . Paley, Mc Kay & Faling

[6] . Jacobsons & Waldron & Moore

[7] . Gable, S. , Shean, G.

[8]. Brog C, Fagerström C, Balducci C, Burholt V, Ferring D, Werber G, .

[9]. Chaffee and Stone

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...