برقراری تحریم از جمله اقدامات غیر نظامی پیش‌بینی شده در ماده ۴۱ منشور است که شورای امنیت می‌تواند پس از شناسایی نقض صلح و یا وقوع عمل تجاوز علیه دولتی اعمال کند. در دوره ی جنگ سرد، شورای امنیت فقط در دو مورد علیه دولت معینی تحریم اعمال ‌کرده‌است یک بار در سال ۱۹۹۶، علیه رودزیای جنوبی تحریم لازم الاجرا ولی محدود اعمال کرد و متعاقبا در سال ۱۹۶۸، تحریم اعمال شده علیه این کشور را به کلیه ی صادارات و واردات از آن کشور گسترش داده و کمیته ای تأسيس کرد. که گزارش های مربوط به اجرای تحریم علیه رودزیای جنوبی را مورد بررسی قرار دهد.

برای دومین بار شورای امنیت در ماه نوامبر ۱۹۷۷، به اتفاق آرا از کلیه دولت‌ها خواست که ارسال هر گونه سلاح و تجهیزات نظامی به آفریقای جنوبی متوقف نماید و متعاقب آن کمیته ا ی به منظور بررسی اجرای تحریم تأسيس کرد. در دوره ی بعد از جنگ سرد، شورای امنیت علیه ۶ دولت تحریم کامل یا محدود اعمال ‌کرده‌است که عبارتند از لیبی، لیبریا، عراق، سومالی، یوگسلاوی و هائیتی میزان تحریم های اعمال شده در این دوره سه برابر دوره ی قبل از جنگ سرد می‌باشد افزایش تعداد تحریم های اعمال شده این تصور را پدید میاورد که این ابزار اجرایی شورای امنیت در مقایسه با توسل به قوه ی قهریه، به ویژه برای اعضای دائم شورای امنیت، هزینه ی کمتری در بر دارد ‌بنابرین‏ چه بسا ممکن است که شورای امنیت در آینده بدون آنکه با مشکلی برخورد کند، علیه دولت یا دولت های دیگر نیز تحریم برقرار سازد.(خرازی، ۲۱۹).

علاوه بر شورای امنیت، مجمع عمومی نیز در سه مورد ضمن تصویب قطع نامه های علیه سه دولت، تحریم اعمال ‌کرده‌است لیکن بر خلاف تصمیمات شورای امنیت، قطع نامه های مجمع عمومی جنبه ی توصیه داشته و ضمانت اجرای آن ها افکار عمومی بین‌المللی است، در صورتی که تحریم های اعمال شده از سوی شورای امنیت تحریم ها لازم الاجرا می‌باشند که ‌بر اساس ماده ۲۵ منشور تعبیت از آن ها برای کلیه دولت های عضو سازمان ملل الزامی است.

۲-۱-۷ تحریم آمریکا علیه ایران

مباحث نظری مذکور به ما کمک می‌کند تا تحریم جاری ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران را بهتر تبیین نماییم. اصلی ترین سئوالی که بر مبنای چارچوب تحلیلی فوق می‌توانیم مطرح نماییم این است که هدف تحریم چیست و میزان موفقیت آن کدام است و اصولاً نوع شناسی تحریم جاری چگونه است و اصولاً نوع شناسی تحریم جاری چگونه است؟ درک تحریم جاری از منظر حقوق بین الملل امکان پذیر نیست و البته ممکن است در عمل تصمیمات جدیدی که اتخاذ می شود، این امکان رابدهد از دید حقوقی نوعی آینده نگری نسبت به تحریم داشته باشیم. به عنوان نمونه یک طرف دعوای آمریکا در وضع حاضر اروپا و ژاپن است. به طور قطع آمریکا به دنبال اجماع بین‌المللی علیه ایران است، به طور متقابل اروپا نیز زیر بار نمی رود. یکی از مراکز تعیین کننده ‌در مورد این مسئله، سازمان تجارت جهانی است. مصوبات این سازمان بین‌المللی ممکن است در زمینۀ حقوق بین الملل نوعی تعیین تکلیف برای تحریم اقتصادی به طور اعم و تحریم آمریکا علیه ایران به طور اخص باشد.

‌بنابرین‏، تحریم جاری از منظر سیاست بین الملل، آن هم از دید واقع گرایی، قابل تبیین است. در این سر مشق کلی، بحث بر سر میزان قدرت ایالات متحده آمریکا در تحت انقیاد در آوردن رقبای خویش برای رسیدن به اهداف تحریم علیه ایران، می‌باشد. آمریکا از تحریم جاری به عنوان یک استراتژی قهر آمیز و جایگزین برای جنگ استفاده می‌کند. مهم، هدف این استراتژی است. در شناخت هدف، لازم است از تقسیم بندی دو نوع تحریم که در بخش اخیر بیان شده بهره برداری شود. گفته شد که در تحریم می‌تواند هدف کیفری داشته باشد یا هدف معطوف به آینده. در هدف کیفری، کشور تحریم کننده صرفاً قصد آزار به منظور مقابله با عمل خلاف دارد. از این منظر در داخل آمریکا، دو خلاف مهم در ایران دیده می شود: اول اصل انقلاب و سرنگونی حکومت پهلوی است، و دوم اشغال لانۀ جاسوسی . مسائل دیگری نیز از قبیل تروریسم، سعی در تلاش جهت دستیابی به سلاح اتمی و کشتار جمعی و به رسمیت نشناختن اسرائیل وجود دارد. ولی این اهداف بیشتر جنبه پیشگیری یا انقیاد دارد. به هر حال چنانچه هدف از تحریم ایران مجازات کیفری باشد، ظاهراًً تا حدی به هدف خویش رسیده است.

اگر مجازات‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران از نوع کیفری نباشد، اهدافی در زمینۀ بازارندگی و انقیاد خواهد داشت. در اینجا ادعاهای آمریکا در زمینۀ تروریسم، تلاش جهت دستیابی به سلاح کشتار جمعی و بمب اتمی، به رسمیت نشناختن اسرائیل توسط ایران و برهم زدن روند مذاکرات خاورمیانه معنا پیدا می‌کند. تمام این تحریم مخاطب بایستی حکومت و نوع اعمال تحریم، مستقیم باشد. ولی آیا تحریم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران دارای چنین ماهیتی است؟

‌بنابرین‏ بجاست تحریم مورد بحث را بر اساس مدل دوم تبیین نماییم. تحریم نوع دوم که معطوف به آینده است، با هدف بی ثباتی است. مخاطب نیز مردم هستند و شکل کار صرفاً رسمی نیست. این مطلب بارها از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده است. این نوع تحریم سابقه موفقی در شیلی، علیه آلنده داشته است. اصولاً دو نوع تحریم با هدف تغییر رفتار و بی ثباتی، بر مبنای مطالعۀ دو تحریم عمده- یکی علیه کوبا و دیگری علیه شیلی- چارچوب مفهومی به خود گرفته است. اولین بار که آنتونی لیک، مشاور امنیت ملی کلینتون در نخستین دوره ریاست جمهوری و رئس سازمان سیا در حال حاضر، بحث مهار ایران را مطرح ساخت، این موضوع را روشن نمود که هدف چیست. وی در تشریح مهار ایران استفاده از ابزارهای اقتصادی را توصیه نموده و شیلی را به عنوان الگوی برخورد مطرح می کند. . افراد دیگری که بحث تحریم را دنبال می‌کنند ، نیز براین نکته تأکید کرده‌اند. پدیده شناخته شده در سیاست داخلی آمریکا گروه موسوم به ایپاک است که قوی ترین لابی صهیونیسم در آمریکا است. این گروه در طرح پیشنهادی خود موسوم به تحریم جامع : طرح برای اجرا ، به چند نکته اشاره می‌کند در این طرح مهمترین هدف را زمینه سازی برای روی کار آمدن بدیل حکومت می‌داند. بعلاوه گروه مذبور، با اشاره به نا آرامی های ادعایی که در آن زمان در برخی شهرهای ایران وجود داشت این مسئله را مطرح می‌سازد که اکنون لحظه ای طلایی است که سالها به دنبال آن بوده ایم باید با فشار اقتصادی زمینه تشدید و گسترش این نوع شورش ها را به وجود آوریم در این طرح ، دیگر نقاط آسیب پذیر ایران و در رأس آن صنعت نفت ذکر می شود ولی مهمترین هدف بی ثباتی است. لذا به وضوح می توان گفت هدف اولیه تحریم جاری همانند آنچه علیه کوبا بود، بی ثباتی و تزلزل است که در صورت یأس آمریکا از وصول به آن( بی ثباتی) می‌تواند به تغییر رفتار مبدل شود. رفتار نیز دارای طیف گسترده ای از سیاست های اصولی نظام یا برنامه های جزئی است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...