هوبن[۳۳] و همکاران نیز به برخی از ایرادات تحلیل SWOT نظیر عدم استخراج عوامل حیاتی و عدم رتبه‌بندی عوامل و استراتژیها اشاره کردهاند[۸]. در پژوهشهای صاحبنظران دیگری نظیر تامپسون و استریکلند[۳۴] [۱۳]، کاتلر[۳۵][۱۴]، و مک دونالد[۳۶][۱۵] نیز ایرادات مشابهی بیان شده است.
با وجود انتقادهایی که به تحلیل SWOT وارد میشود، این رویکرد دارای مزایای مهمی نیز میباشد. یکی از امتیازات تحلیل SWOT را میتوان کوشش آن در اتصال عوامل داخلی و خارجی برای تولید یک استراتژی جدید بیان کرد. از دیگر مزایای بکارگیری تحلیل SWOT در سازمانها این است که فرایند تدوین استراتژی در این تحلیل به مدیران بینشی میدهد تا بخشهای مختلف سازمان را به خوبی شناخته، بررسی و ممیزی کنند و در نهایت اقدامات بهتری انجام دهند[۸]. از این رو صاحبنظران زیادی این تحلیل را به عنوان یکی از سودمندترین روش های تدوین استراتژی میدانند. لذا در این تحقیق به دنبال این هستیم که با بهرهگیری از ابزارها و رویکردهای مختلف نظیر رویکرد مبتنی بر منابع، به الگویی دست پیدا کنیم که ضمن داشتن مزایای تحلیل SWOT بر کارایی آن بیفزاید.
دانلود پایان نامه
رویکرد مبتنی بر منابع[۳۷]
رابرت گرانت[۳۸] درباره اهمیت تجزیه و تحلیل عوامل داخلی چنین بیان میکند[۱۶]: در دنیایی که سلیقه‌ی مشتریان متزلزل است، وضعیت مشتریان به صورت دائم در حالت تغییر میباشد و برای تأمین نیازهای آنها فن‌آوری‌ها به صورت دائم سیر تکامل میپیمایند، بررسی عوامل خارجی نمیتواند مبنایی مطمئن به دست دهد تا بتوان بدان وسیله کاربردهایی را برای دوره های بلندمدت تدوین کرد. هنگامی که محیط خارجی متزلزل است، شاید منابع و توانایی های شرکت بدان اندازه با ثبات باشد که بتوان بر اساس آنها هویت شرکت را تعیین کرد. از این رو اگر سازمان را بر حسب آنچه که میتواند انجام دهد تعریف نماییم، شاید برای تدوین استراتژیها به مبنای باثباتتری دست یابیم.
همچنین زوک[۳۹] در یک مطالعه دریافته است که تنها ۲۰ درصد از تفاوت در سودآوری شرکتها به انتخاب دامنه فعالیت یا بازاری که در آن فعالیت دارند بستگی دارد و ۸۰ درصد مابقی به عوامل خاص سازمانی و مدیریت روابط درونی مربوط میشود[۱۷]. از این رو در سالهای اخیر “رویکرد مبتنی بر منابع” که مورد پذیرش اکثر صاحبنظران قرار دارد مطرح گردیده است[۳]. این رویکرد حاصل تحقیقات نظریهپردازان اخیر مدیریت استراتژیک میباشد[۱۸].
رویکرد مبتنی بر منابع ، سازمان را به مثابه مجموعهای از منابع و قابلیت‌ها میبیند که در کسب مزیت رقابتی آن نقش دارند. با این استدلال که اغلب شرکتها در سطحی پایینتر از ظرفیت اسمی خود کار میکنند و با مازاد منابع روبرو هستند. این منابع اضافی گاهی قابل فروش یا اجاره دادن میباشند. ولی در بسیاری از موارد این کار امکان پذیر نبوده و یا انتقال و جابهجایی آنها به قدری هزینه بر است که شرکت ها ترجیح می دهند به نحو دیگری از منابع یکدیگر منتفع شوند. از این عوامل به عنوان انگیزه های درونی رشد یاد شده است که معمولاً ماهیت تهاجمی به استراتژیهای شرکت میدهد. از طرفی در این دیدگاه، عوامل بیرونی از جمله موقعیتها، فرصتها یا تهدیدهای محیط خارجی نیز در این رابطه موثر بوده و به عبارتی، توجه همزمان به هر دو دسته عامل بیرونی و درونی است که جهت و شیوه مناسب توسعه شرکت را مشخص میکند[۱۹]. دیدگاه مبتنی بر منابع سعی دارد که ریشه مزیت رقابتی، بادوام بودن آن و نیز ریشه ها و خاستگاههای ناسازگاری و سازگاری های سازمان با شرایط بازار را بر مبنای منابع سازمانی درک نموده و تشریح نماید.
اصل اساسی در رویکرد مبتنی بر منابع آن است که شرکتها مجموعهای از منابع متمایز را در اختیار دارند که بدلیل دارا بودن ویژگیهای کمیابی ، با ارزش بودن ، غیرقابل جایگزین بودن و غیر قابل تقلید بودن منجر به ایجاد مزیت رقابتی برایشان خواهد شد[۲۰]. این منابع میتوانند مشهود (همچون دارائیهای فیزیکی و نیروی انسانی ) و یا نامشهود (همانند دانش یا فرآیندها) باشند . در عین حال، باید توجه داشت که صرف جمع‌ آوری و دسترسی به منابع با ارزش و کمیاب نمیتواند دستیابی به مزیت رقابتی یک شرکت را تضمین نماید، بلکه چگونگی استفاده از منابع نیز اهمیت دارد.
این رویکرد به نوعی تکمیل کنندهی بسیاری از رویکردهای مطرح قبلی میباشد. به عنوان مثال درباره‌ی همسویی این دیدگاه با تحلیل SWOT میتوان این گونه عنوان کرد که از دیدگاه مبتنی بر منابع، نقاط قوت، منابع و توانایی های سازمان است که میتواند به مزیت رقابتی منجر شود. نقاط ضعف، منابع و تواناییهایست که در اختیار سازمان نیست اما ضروری محسوب شده و به عدم مزیت رقابتی منجر میشود. فرصتها، شرایطی در محیط کلان و کاری است که به یک سازمان امکان میدهد تا از منابع سازمانی بهرهبرداری نماید. تهدیدات شرایطی در محیط کلان و کاری است که ممکن است در مسیر قابلیت رقابت سازمانی یا تحقق رضایت ذینفع قرار گیرد[۳]. به عنوان مثالی دیگر، در مورد ارتباط نزدیک رویکرد مبتنی بر منابع با دیدگاه ذینفعان، بسیاری از صاحبنظران استراتژی عقیده دارند که توسعه مؤثر منابع سازمانی مهمترین دلیل موفقیت برخی سازمانها نسبت به سایرین است. بیشترین منابعی که یک شرکت میتواند به دست آورد یا توسعه دهد به طور مستقیم به ذینفعان آن مرتبط است. مثلاً منابع مالی به شدت در گرو ایجاد روابط خوب کاری با واسطه های مالی است. همچنین توسعه منابع انسانی با مدیریت ذینفع داخلی مرتبط است. در نهایت منابع سازمانی منعکس کننده درک سازمان از انتظارات جامعه و روابطی است که با ذینفعان داخلی و خارجی برقرار کرده است[۳].
در کنار محاسنی که برای رویکرد مبتنی بر منابع عنوان شد، این دیدگاه دارای معایب و محدودیتهایی نیز میباشد. یکی از محدودیتهای اصلی این رویکرد این است که بیشتر مبانی آن در سطح تئوری مطرح میباشد و ابزارها و روش های عملی و کاربردی مرتبط با آن، از وسعت زیادی برخوردار نیست[۲۱].
محدودیت دیگر دیدگاه فوق این است که به این نکته توجه نمیکند که ممکن است بنگاه در برخی ظرفیتهای عمومی در مقایسه با رقبا بالاتر باشد؛ در حالی که در برخی دیگر نسبت به آنان در سطح پایینتری قرار گرفته باشد. برای مثال ممکن است سازمان دارای مزیت تکنولوژیکی باشد و در عین حال تجربهی بازاریابی کمی داشته باشد[۲۲]. از دیگر محدودیتهای این رویکرد، عدم توجه کافی به محیط پیرامون سازمان در برخی از نظریات صاحبنظران این دیدگاه میباشد و گاهی در این دیدگاه سازمان از محیط پیرامونش جدا در نظر گرفته می‌شود. عدم وجود ساختاری روشن جهت چگونگی تدوین استراتژی بر اساس دستیابی به مزیت رقابتی، یکی دیگر از محدودیتهای این رویکرد میباشد.
الف) تاریخچه دیدگاه مبتنی بر منابع
در دهه ۱۹۷۰ بیشتر توجه به محیط پیرامون سازمان بود تا عوامل داخلی سازمان، و مدلها و چارچوبها بر این اساس توسعه یافته بود. میتوان اولین نظریه پرداز در رابطه با دیدگاه مبتنی بر منابع را ادیس پنروس[۴۰] دانست. البته وی به جای تعریف استراتژیک منابع، به فهم ستاده سازمان کمک کرد[۲۳].
مطالعه بعدی در این رابطه توسط وارنرفلت[۴۱] در سال ۱۹۸۴ صورت پذیرفت. وی با بیان منابع مشهود و غیرمشهود سازمان، دیدگاه مبتنی بر منابع را به دنبال حداقل سازی هزینه منابع برای سطح معینی از سود با بهره گرفتن از منابع دانست[۲۴].
دریکس و کول[۴۲] در سال ۱۹۸۹، نقش دارائیهای خاص تجمع یافته در طول عمر سازمان را مورد توجه قرار داده و بر ویژگیهای منابع سازمانی در دستیابی به مزیت رقابتی تأکید میکنند. این دو نفر در راستای فوق چهار ویژگی صرفهجوییهای تراکم زمانی، کاراییهای انبوه دارایی، ارتباط درونی داراییها و ابهام علًی را مطرح میکنند[۲۵].
بارنی[۴۳] در سال ۱۹۹۱ با بهره گرفتن از دو فرض عدم تجانس منابع و عدم قابلیت جابجایی آنها و چهار ویژگی با ارزش بودن، کمیابی، تقلید ناپذیری و عدم وجود جایگزین استراتژیک یک چارچوب مفهومی ارائه داده است که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پیتراف[۴۴] در سال ۱۹۹۳ یک چشمانداز اقتصادی از دیدگاه مبتنی بر منابع ارائه و ضمن تأکید بر پایداری مزیت رقابتی، معیارهای تجانس منابع، عدم تحرک منابع، محدودیت‌های گذشته و آینده برای رقابت را در این راستا مورد تأکید قرار میدهد[۲۶].
کولیس و مونتگومری[۴۵] در سال ۱۹۹۵ بیانیه روشنی از دیدگاه مبتنی بر منابع و نقش آن در استراتژی و محتوایی که منابع باید در آن به محک آزمون گذاشته شوند، که شامل عدم تقلیدپذیری، طولانی بودن، تناسب و سازگاری، جایگزینی و برتری رقابتی می باشد، ارائه دادند. طبق نظر آنها منابعی که این معیارها و مشخصهها را داشته باشند، باید مورد توجه اساسی قرار گیرند[۲۷].
مارکیدس و ویلیامسون[۴۶] در سال ۱۹۹۶ ضمن تأکید بر پایدارسازی مزیت رقابتی، شناسایی داراییهای استراتژیک را کافی ندانسته و بر ایجاد مستمر و نظام مند منابع کلیدی تاکید می کنند[۲۸].
ب) دستهبندی منابع سازمان
بحث اصلی در تحقیقات دیدگاه مبتنی بر منابع این است که سازمان ها مشابه هم نیستند. هر سازمانی تعدادی منابع محسوس و نامحسوس دارد. سازمانها در طول زمان منابع خود را به دست آورده و بسط و گسترش میدهند. سازمانها در طی مسیرهای توسعه متفاوتی که می پیمایند، منابع متفاوتی را ایجاد میکنند. تفاوت در منابع میتواند در طول زمان هم ادامه پیدا کند، زیرا برخی منابع نمیتواند توسط رقبا تقلید شود و قابلیت جایگزینی ندارد. منابع موجود تعیین میکنند که چگونه سازمان به صورت کارا و مؤثر اقدامات خود را انجام دهد و همین امر سبب تفاوت عملکرد سازمان ها در طول زمان میشود[۲۹].
منابع شرکت شامل انواع داراییها، توانمندیها، فرآیندهای سازمانی، اطلاعات، دانش و … است که شرکت آنها را طوری کنترل میکند که استراتژیهای ارزشآفرین را توسعه داده و اجرا نماید[۹] . وارنرفلت[۴۷] منابع سازمان در هر زمان را دستهای از داراییهای سازمان تعریف میکند که تا مدت زیادی برای سازمان باقی می‌ماند[۲۴].
منابع را از مناظر مختلفی میتوان تقسیمبندی نمود. در تقسیمبندی ۴m که بیشتر در بحث سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان[۴۸] مطرح میشود، منابع سازمان را به چهار منبع اساسی تقسیم میکنند. با ارزشترین آنها نیروی انسانی[۴۹] است که دانش و مهارتهای افراد را در برمی‌گیرد. دانش خود به دو نوع تقسیم می‌شود. دانش صریح و قابل لمس[۵۰] مثل سخنرانیها، کتب و مقالات، و دانش ضمنی و غیر قابل لمس[۵۱]، یعنی دانشی که در حافظه انسان نهفته است. این دانش باید از حافظه دریافت شود و در نهایت در قالب نوآوری و خلاقیت وارد سازوکارهای اداری و سازمانی گردد. تجهیزات و امکانات[۵۲]، ماشین‌‌آلات[۵۳] و پول[۵۴] سه منبع مهم دیگر هستند که باید برنامه ریزی و مدیریت شوند[۲۵]. والنتین[۵۵] منابع سازمان را شامل انواع محسوس و نامحسوس میداند. منابع محسوس از جنس منابع مالی و فیزیکی میباشند. منابع نامحسوس، منابعی هستند که تقلید پذیری از آنها برای رقبا تقریباً مشکل است و معمولاً در طی زمان به وجود میآیند .این منابع شامل نیروی انسانی، دانش، تجربه و مهارت کارکنان، قدرت خلاقیت و نوآوری، منابع تکنولوژی، فرآیندها و رویه های سازمانی و همچنین شهرت و اعتبار میباشند. همچنین والنتین در یک تقسیمبندی دیگر، منابع را به ۸ دسته مالی، فکری و ذهنی، قانونی، انسانی، سازمانی، اطلاعاتی، ارتباطی و شهرت تقسیمبندی میکند[۱۲].(جدول ۲-۱)
جدول ۲-۱ : تقسیمبندی منابع از دیدگاه والنتین

 

منبع مثال
مالی نقدینگی و میزان دسترسی به تسهیلات و امکانات، تجهیزات، مواد خام و…
سرمایه های فکری دانش، مهارتها، فرمولها و یافتهها
قانونی حق اختراع، نام تجاری، قراردادهای حفاظت از سرمایه های فکری
انسانی مهارتها و تجربیات فردی کارمندان
سازمانی فرهنگ، مشتریان، چشمانداز و ارزشهای مشترک، رویه ها و روابطکاری
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...