دانلود منابع پایان نامه ها | ۸-۳-۲ مهارتهای ارتباطی در سلامت اجتماعی – 8 |
استقلال: قابلیت خوداتکایی، عدم وابستگی و توانایی نظم دهی شخصی به رفتار است. ریف این مفهوم را تا اندازهای مبتنی بر نمونه هایی از افراد خود شکوفا که به شکل مستقل عمل میکنند، مطرح میکند. منظور توانایی فرد برای زندگی طبق ارزشهای و سنتهای خود است حتی اگر این ارزشها با ارزشهای دیگران در تضاد قرار داشته باشند (ریف، ۱۹۸۹). فردی که مستقل است خود مسیر را تعیین میکند، بر خودش کنترل دارد و تن به کنترل توسط ارزشهای دیگران نمیدهد و طبق استانداردهای خود زندگی میکند (ریف و کییز، ۱۹۹۵).
۸-۳-۲ مهارتهای ارتباطی در سلامت اجتماعی
یکی از جنبههای مهم رشد انسان، فرایند اجتماعی شدن اوست. انسان به عنوان موجودی اجتماعی، همواره ناگزیر است که با دیگران روابط متقابل داشته باشد. از طریق رفتار متقابل اجتماعی است که افراد شخصیت خود را میسازند و شیوه های زندگی جمعی و دانش، مهارتها الگوهای رفتاری لازم را کسب میکنند. از طرفی به نظر میرسد که برقراری و حفظ یک ارتباط سالم و مستمر نیز مستلزم داشتن مهارتهای اجتماعی و ارتباطی به خصوصی است که باید آن ها را مورد توجه و بررسی قرارداد.
در متون پژوهشی مفهوم مهارتهای ارتباطی به صورتهای مختلفی، تعریف شده است.
ماتسون (۱۹۹۰) معتقد است که مهارتهای ارتباطی رفتارهایی هستند که رشد آن ها میتواند بر روابط بین افراد از یک سو و سلامت اجتماعی آنان و نیز عملکرد مفید و مؤثر در اجتماع از سوی دیگر، تأثیر داشته باشد. اشنایدر و همکاران (۱۹۸۵) نیز مهارتهای ارتباطی را به عنوان وسیله ارتباط میان فرد و محیط، تعریف میکنند که این وسیله برای شروع و ادامه یک ارتباط سازنده و سالم با همسالان، به عنوان بخش مهمی از سلامت، مورد استفاده واقع میشود.
ج) مذهب: از دیدگاه روانشناسی، مذهب بعضاً یک فعالیت فکری و احساسی و یک عمل ارادی است. مذهب چیزی بیش از یک تجربه ذهنی صرف است و همواره اشاره به یک موضوع مورد پرسش و ایمان دارد. مذهب یک ماهیت اشتراکی است که عقایدی را در بین مردم به صورت ساختارهای نهادی وابسته، عملیات اجرایی و واحدهای سیاسی سازمان میدهد. سیستم های عقیدتی درون فردی و بین فردی و سیستم های مذهبی همچنین میتوانند تأثیر مخصوصی روی سیستم های تندرستی و حمایتهای اجتماعی و عقاید منحصربهفرد آن ها داشته باشد. تعداد بررسیهای زیادی ارتباط مذهب با سلامت را نسبت به سیستم اعتقادات مذهبی در دو دهه گذشته آزمایش نمودهاند. اکثر تحقیقات نشان دادند که مذهب تأثیر سودمندی بر سلامت روانی و اجتماعی داشته است (سعیدی و همکاران،۱۳۸۸).
۹-۳-۲سیاست اجتماعی و سلامت اجتماعی
سیاست اجتماعی و کاربرد آن در حوزه سلامت از جمله سلامت اجتماعی کلید اساسی و تحقق سایر حوزه های مرتبط با سلامت اجتماعی است. در واقع سیاست اجتماعی اشاره به کنشهای اجتماعی شهروندان از جمله زنان در جهان زندگی اجتماعی میکند. بر این اساس توصیف این کنشها هدفمند و مؤثر در ارتقای بهزیستی افراد جامعه نیز میباشد. به طور خلاصه باید گفت که “سیاست اجتماعی، مرتبط با رفاه با بهزیستی جامعه و اعضایش است و از سوی دیگر سیاست اجتماعی با سایر نزدیک به فعالیتهای رفاه است، قلمرویی که در آن سیاستهای دولت و خدمات اجتماعی به منظور ارتقای شهروندان یک کشور مورد استفاده قرار میگیرد. (سعیدی و همکاران،۱۳۸۸).
۴-۲ متغیر روابط والد و فرزند
۱-۴-۲ مفهوم خانواده
خانواده از مهمترین گرههای اولیه است. بدان لحاظ که اعضای آن به دلیل اهداف رسمی بلکه برای مقاصد عاطفی به هم در ارتباط هستند و نوع روابط آن ها غیررسمی، عاطفی و چهره به چهره میباشد. گر چه خانواده در مقایسه با سایر گرههای اجتماعی، گروهی کوچک محسوب میشود، در عمل پایه و اساس تمامی نهادهای اجتماعی دیگر مانند نهادهای اقتصادی، آموزش و پرورش، مذهب و حتی حکومت نیز در خانواده گذاشته میشود (هالفورد[۷۰]، ترجمه تبریزی، ۱۳۸۴).
۲-۴-۲ اهمیت روابط
قدرتمندترین وسیله برای کمک به فرد برای تغییر، روابطی است که فرد با دیگران دارد. هر چه بیشتر به اصل درمان نزدیک میشویم بیشتر در مییابیم که کیفیت رابطه درمانی کلید تعیینکننده موفقیت یا شکست در درمان است. مطمئناً با این نکته موافقیم که رابطه ما با درمانجویان اهمیت بسیار دارد ولی در اینجا نه فقط درباره رابطه درمانی، بلکه درباره پتانسیل درمانی روابط در زندگی فرد سخن میگوییم. اعضای خانواده که به مراکز درمان مراجعه میکنند، غالباً در روابط خود با یکدیگر به نوعی دچار انزوا و بیارتباطیاند. شاید آن چنان درگیر حل و فصل خود میشوند که دیگر به سایر جنبههای روابط خود فکر نمیکنند. شاید مدتهای طولانی از تضادها و مشکلات خود اجتناب کردهاند، به نحوی که بخشهایی از وجود خود را از یکدیگر مخفی کردهاند و به جایی رسیدهاند که دیگر با یکدیگر پیوندی احساس نمیکنند.
روابط در اینگونه خانواده ها حمایتگرانه نیست. اعضای خانواده یکدیگر را سد راه میدانند و نه حمایتگر. آنان در الگوهایی از تنش مقابل درگیر شدهاند که مانع از رشد میشود. گاهی روابط بیرون از خانواده جبرانکننده روابط تا حدودی به دلیل نبودن پایهای ایمن در خانواده مسموم میشود. از آنجا که دلبستگی به خانواده ارتباط معکوسی با دلبستگی به همسالان ناهنجار دارد، هر قدر نوجوان به دلیل احساس تعلق، که رد خانواده از آن محروم است، به گروه همسالان جذب شود، خانواده بیشتر او را از خود طرد میکند و در نتیجه او بیشتر جذب همسالان ناهنجار خود میشود.
درعینحال در خانواده چرخهای بیحاصل ایجاد میشود. هر قدر نوجوان بیشتر از قواعد و محدودیتهای اعمالشده از سوی والدین سر باز زند، والدین بیشتر در جهت کنترل نوجوان تلاش میکنند. این تلاشها برای کنترل نوجوان، بیشتر سبب آزردگی او میشود و مشکل را تشدید میکند، زیرا نوجوان بیشتر احساس میکند که او را درک نکردهاند و به سمت گروه همسالان ناهنجار کشیده میشود که منجر به جدایی و فاصلهای غیرقابلبرگشت در رابطه میشود. او خانواده را ترک میکند و زود از آنان جدا میشود. والدین هم با درماندگی از او کنار میکشند یا او را از خانواده جدا میکنند.
وابستگی ضعیف به والدین
معاشرت با همسالان ناهنجار
نوجوان درگیر رفتار مشکل زا میشود
والدین نوجوان را طرد یا کنترل میکنند
نوجوان احساس میکند که والدین با او بد رفتاری کردهاند، و در برابر تلاشهای آنان برای کنترلش مقاومت میکند.
چرخه بیماری در رفتار مشکلزای نوجوان
مداخله موفقیتآمیز برای در هم شکستن این چرخه از طریق برقراری ارتباط مجدد بین اعضای خانواده میسر است. این روش باید نقشهای والدین را به عنوان مرجع قدرت و مربی کودک متعادل کند.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-28] [ 04:10:00 ب.ظ ]
|