سازگاری در فرهنگ روانشناسی عبارت است از رابطه‌ای که هر ارگانیسم با توجه به محیطش با محیط برقرار می‌کند. این اصطلاح معمولاً به سازگاری روانشناختی یا اجتماعی اشاره دارد و با اشاره به معنای ضمنی مثبت آن: یعنی فرد خوب سازگاری یافته. این اصطلاح، وقتی به کار برده می‌شود که فرد در یک فرآیند جاری و غنی از رشد بالقوه خودش، درگیر است و به تغییرات محیطی به طور مؤثری واکنش نشان می‌دهد. این واژه از طرفی اشاره به یک حالت تعادل کامل بین ارگانیسم و محیط او اشاره دارد، حالتی که در آن همه نیازها ارضا شده‌اند و عملکرد‌های ارگانیسمی به طور آسانی تحقق بخشیده می‌شوند (ربر، ۱۹۹۵، به نقل از سهرابیان، ۱۳۷۹).

 

سازگاری به پذیرش و انجام رفتار وکردار مناسب با محیط وتغییرات محیطی اشاره دارد ومفهوم متضادآن ناسازگاری است. یعنی، نشان دادن واکنش نامناسب به محرکهای محیط و موقعیتها، به نحوی که برای خود فرد یا دیگران و یا هردو زیان‌بخش باشد و فرد نتواند انتظارات خود و دیگران را برآورده سازد. ناسازگاری ممکن است در بافتها وموقعیتهای مختلف بروز کند و متوجه درون یا بیرون فرد باشد. به همین دلیل، معمولاً صفت سازگاری همراه با موصوف خود به کار می‌رود و در ادبیات مکتوب و محاوره‌ای از مفاهیم سازگاری شغلی، زناشویی، تحصیلی، اجتماعی، هیجانی وجزآن استفاده می‌شود (مظاهری، ۱۳۸۲). سازگاری اجتماعی عکس العملی است از عواطف و احساسات خود به عبارت دیگر چنین ویژگی‌هایی می‌تواند درجه تطبیق شخصی را با اجتماع تعیین کند نه علم و دانش او. همچنین به تجربه مشخص شده که برای اینکه سازگاری اجتماعی برای یک فرد عملی باشد لازم است که افکار و برخوردهای گروه در تضاد با برخوردهای عمقی فرد نباشد، به طوری که سیستم ارزشی مرتبط با شخصیت او را دچار مشکل سازد (آیرس، ۲۰۰۲، به نقل از مظاهری، ۱۳۸۶). سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواسته‌های فرد با منافع و خواسته‌های گروهی که در آن زندگی می‌کند، هماهنگ و متعادل شود و تا حد امکان از برخورد مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری شود (اسلامی نسب، ۱۳۷۳).

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

سازگاری اجتماعی انعکاسی از تعامل فرد با دیگران، رضایت از نقش‌های خود و نحوه عملکرد در نقشها است که به احتمال زیاد تحت تأثیر شخصیت، فرهنگ و انتظارات خانواده قرار دارد. سازگاری اجتماعی معمولاً، در اصطلاحات نقش‌های اجتماعی، عملکرد نقش، درگیر شدن با دیگران و رضایت با نقش‌های متعدد مفهوم‌سازی شده است (آخوندی، ۱۳۷۹).

 

سازگاری فرایندی است پویا شامل توازن بین آنچه افراد می‌خواهند و آنچه جامعه شان می‌پذیرد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است. از یک طرف فرد به صورت مؤثر با اجتماع تماس برقرار می‌کند و از طرف دیگر اجتماع نیز ابزارهای لازم را تدارک می‌بیند که فرد از طریق آنها توانایی‌های بالقوه خویش را واقعیت می‌بخشد. در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می‌آید (نیوکاوکپل[۱]، ۱۹۹۱، به نقل از نیکتاش، ۱۳۷۹). گرو[۲] (۱۹۹۸، به نقل از ساروخانی، ۱۳۷۱) سازگاری را اینگونه تعریف می‌کند: سازگاری با میزان انطباق یک شی با هدفی که برای آن پدید آمده در ارتباط است و بدین قرار سازگاری یک فرد به همان نسبت کامل، متناسب و سالم است که مناسباتی شایسته بین او و شرایط، اوضاع و اشخاصی که محیط جسمانی و اجتماعی او را تشکیل می‌دهند، پدید آمده باشد.

 

 

[۱]- New Chapl

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...