مقدمه
در این فصل ابتدا خلاصه‌ای از یافته‌های پژوهش ارائه شده است. سپس یافته‌های پژوهش مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. در ادامه محدودیتهای تحقیق ارائه و پیشنهاداتی هم با توجه به نتایج مطالعه نوشته شده است.
خلاصه نتایج آزمون فرضیه های تحقیق
مجموعاً در این پژوهش ۳ فرضیه اصلی با بهره گرفتن از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار‌گرفت. نتایج آزمون فرضیات به شرح زیر خلاصه می‌گردد:
جدول۵-۱: خلاصه نتایج آزمون فرضیه های تحقیق

 

ردیف فرضیه نتیجه
فرضیهی اول « آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مؤثر است.» تأیید شد
فرضیهی دوم « آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش امید به زندگی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.» تأیید شد
فرضیهی سوم « آموزش مهارتهای مثبتاندیشی بر افزایش رضامندی زناشویی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.» تأیید شد

۵-۲-۱- بحث و نتیجهگیری از فرضیهی اول
فرضیهی اول تحقیق عبارت بود از این که « آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.»
به منظور مقایسه نمرات پیشآزمون بهزیستی روانشناختی مادران در گروه آزمایش و کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگینهای بهزیستی روانشناختی مادران درگروهکنترل و آزمایش از نظر آماری در نمونه آماری حاضر تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون و پیگیری پس از کنترل نمرات پیشآزمون در مؤلفه بهزیستی روانشناختی مادران نشان داد بین نمرات پسآزمون و پیگیری بهزیستی روانشناختی مادران گروه آزمایش با گروه کنترل (با تعدیل تأثیر پیشآزمون) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل آماری مقایسه میانگینهای بهزیستی روانشناختی مادران گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون – پسآزمون و پسآزمون- پیگیری نشان داد تنها بین میانگین بهزیستی روانشناختی مادران در گروه آزمایش در دو مرحلهی پیشآزمون- پسآزمون تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد.
۶۳
بیانی و همکاران (۱۳۸۵) در پژوهشی بیان نمودهاند بین ابعاد زیستی روانشناختی و سلامتی عمومی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. فرازنه (۱۳۸۸) در پژوهشی نشان داده است راهبردهای اجتماعی و حواس پرتی، راهبردهای مثبت هوش هیجانی و مؤلفه های پذیرش خود، خودمختاری، هدفمندی در زندگی و تسلط بر محیط بهزیستی روان شناختی مادران کودکان عادی، بر دیگر گروه برتری معنیداری داشتند. بهاری فرکیش (۱۳۸۸) در پژوهشی نشان داد محل زندگی، خود دارای رابطه مثبت معنادار بالایی با میزان احساس بهزیستی است. زیرا احساس تعلق به محیط و توانایی ادارهی زندگی در محیط بر احساس بهزیستی تأثیر گذار است. لاندرمن(۱۹۸۴) رابطه بین بهزیستی و سلامت عمومی را مثبت و قابل توجه گزارش دادهاند. آریندل و همکاران (۱۹۹۹) در بررسی رابطه بین بهزیستی روان شناختی، سلامت عمومی به این نتیجه رسیدند که با افزایش بهزیستی روان شناختی و سلامت عمومی نیز تحت تأثیر قرار گرفته و افزایش مییابد. شات و ریف (به نقل پارادایس و کرنیس، ۲۰۰۲) در مطالعهی رابطه بهزیستی روان شناختی و شخصیت به این نتیجه رسیدند که بین ابعاد بهزیستی روان شناختی و روانرنجوری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. رونی و همکاران (۲۰۰۳) دریافتهاندکه بین ابعاد بهزیستی روان شناختی و اضطراب، افسردگی و خصومت رابطه منفی و معناداری وجود دارد (بیانی وهمکاران، ۱۳۸۶). از یافته های پژوهش ایمان و آقا میری (۱۳۹۱) میتوان این گونه نتیجه گرفت که هر چه تحصیلات بالاتر رود، بهزیستی روانی نیز افزایش مییابد.
بهزیستی روانی که به تعبیر ریف به ارزیابی مثبت فرد از خود و زندگیش، پیشرفت و رشد مداوم انسان، اعتقاد به زندگی هدفمند و معنادار، داشتن روابط کیفی با دیگران، اداره کردن زندگی فردی و غلبه بر جهان و پذیرش خود گفته میشود (ریف[۷۶]، ۱۹۸۹). بهزیستی روانی در والدین مخصوصاً مادرانی که در فرزند کم توان ذهنی دارند، دستخوش تغییر میشود. چگونگی واکنش فرد در مقابل تغییرات و مشکلات زندگی نیز از جمله عواملی است که به طور مستقیم بر سلامتی فرد اثر میگذارد (لطف آبادی، ۱۹۹۹). به نظر میرسد تمهید برنامه های حمایتی تخصصی و یاریگرانه برای مادران این افراد (که مسائلی مانند مدیریت رفتار کودک را در برگیرد) که بتوان توانایی های سازگارانه، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی با توجه به تأثیر مثبت این گونه برنامهها، در جهت سازش با موقعیت و کاهش فشارهای روانی از داشتن فرزند کمتوانذهنی مفید واقع شود. بنابراین، حفظ بهزیستی روانی الدین این کودکان نه تنها ضروری است بلکه برای انسجام و یکپارچگی خانواده دارای اهمیت میباشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵-۲-۲- بحث و نتیجهگیری از فرضیهی دوم
فرضیهی دوم تحقیق عبارت بود از این که «آموزش مهارتهای مثبتاندیشی بر افزایش امید به زندگی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.»
۶۴
به منظور مقایسه نمرات پیشآزمون امید به زندگی مادران در گروه آزمایش و کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگینهای امید به زندگی مادران درگروهکنترل و آزمایش از نظر آماری در نمونه آماری حاضر تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون و پیگیری پس از کنترل نمرات پیشآزمون در مؤلفهی امید به زندگی مادران نشان داد بین نمرات پسآزمون و پیگیری بهزیستی روانشناختی مادران گروه آزمایش با گروه کنترل (با تعدیل تأثیر پیشآزمون) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل آماری مقایسه میانگینهای امید به زندگی مادران گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون– پسآزمون و پسآزمون- پیگیری نشان داد تنها بین میانگین امید به زندگی مادران در گروه آزمایش در دو مرحلهی پیشآزمون- پسآزمون تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد.
سلیگمن و همکاران (۲۰۰۶) در دو سطح فردی و گروهی بسته های آموزشی روانشناسی مثبتگرا را برای افزایش شادی و نشاط پایدار و اصیل، خشنودی از زندگی، استفاده از توانمندیهای منشی و افزایش معنا در زندگی تدوین کردهاند. طاهری و همکاران (۱۳۹۱) رابطه سبک دلبستگی و امید به زندگی در ماداران دارای فرزند پسر کم توان ذهنی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد نمره های امید به زندگی در مادران با سبک دلبستگی ایمن افزایش مییابد، در حالی که هر اندازه سبک دلبستگی مادران، ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) باشد میانگین نمره های امید به زندگی در آنها کاهش مییابد.
تعداد قابل ملاحظهای از خانواده های ایرانی، از اثرات منفی داشتن یک کودک معلول، همچنین فشارهای روانی، اجتماعی و مالی ناشی از داشتن چنین کودکی در امان نیستند و این عوامل میتوانند آسیبها و آثارمنفی بر وضعیت بهداشتروانی مادران بر جای گذارده، ثبات و کیفیت زندگی خانوادگی و فردی آنها را برهم زند.
امید به زندگی به عنوان منبع مقابله با فقدان و سازگاری شخصی تلقی شده است و افزایش آن موجب فزونی مهارت حل مسئله در افراد خواهد شد و پیامدهای مثبت را برای سلامت آنها به همراه میآورد.
در مجموع، با توجه به اهمیت امید به زندگی در سلامت روانی و کنارآمدن مؤثر مادران (ارزیابی مجدد، حل مسئله، اجتناب از رویدادهای تنشزای زندگی، جستجوی حمایت اجتماعی) و نیز اهمیت ثبات شخصیت و نحوهی ارتباط مادران با فرزندان کمتوانذهنی خود، میتوان از نتایج این تحقیق برای آگاه ساختن خانواده (به ویژه مادران)، مشاوران و دستاندرکاران در امر آموزش دانشآموزان کمتوانذهنی نسبت به اهمیت آموزش مهارتهای مثبتاندیشی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در امید به زندگی استفاده کرد.
۵-۲-۳- بحث و نتیجهگیری از فرضیهی سوم
فرضیهی سوم تحقیق عبارت بود از این که «آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش رضامندی زناشویی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.»
به منظور مقایسهی نمرات پیشآزمون رضامندی زناشویی مادران در گروه آزمایش و کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگینهای رضامندی زناشویی مادران درگروهکنترل و آزمایش از نظر آماری در نمونه آماری حاضر تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون و پیگیری پس از کنترل نمرات پیشآزمون در مؤلفهی رضامندی زناشویی مادران نشان داد بین نمرات پسآزمون و پیگیری رضامندی زناشویی مادران گروه آزمایش با گروه کنترل (با تعدیل تأثیر پیشآزمون) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل آماری مقایسه میانگینهای رضامندی زناشویی مادران گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون – پسآزمون و پسآزمون- پیگیری نشان داد تنها بین میانگین رضامندی زناشویی مادران در گروه آزمایش در دو مرحله پیشآزمون- پسآزمون تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد.
۶۵
نتایج پژوهشهای گوناگون مشخص کرده است که اختلافات زناشویی ارتباط مستقیمی با مشکلات روانی کودکان دارد (صیادی اناری و دیگران، ۱۳۸۱). نتایج تحقیق احدی (۱۳۸۱) نشان داد که رضامندی زناشویی با مشکلات عاطفی رفتاری کودکان ارتباط معنیدار دارد. ملاباقری و همکاران (۱۳۸۵) نشان دادندبین میزان نشانه های افسردگی نوجوانان و رضایت زناشویی مادران آنان ارتباط معکوس و معنیدار وجود دارد (صیادی اناری و دیگران، ۱۳۸۱). وانگ و همکارانش(۲۰۰۱) در مطالعه خود در پرو بین افسردگی نوجوانان و رضایت زناشویی والدین ارتباط معنادار یافتند. هم چنین نتایج تحقیق پینارلو (۲۰۰۲) نشان داد که بین کشمکش زناشویی والدین و مشکلات روانی نوجوانان ارتباط معنیدار وجود دارد. کاکیا (۱۳۸۰)بیان میدارد که کودکان و نوجوانانی که در خانواده های پر از کشمکش زندگی میکنند بیشتر دچار مشکلات عاطفی میشوند.
رضایت زناشویی در واقع نگرشی مثبت و لذتبخش است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند (سلیمانیان، ۱۳۷۶؛ به نقل امیری مجد و زریمقدم، ۱۳۸۸). رضامندی زناشوئی از جمله عواملی است که در پایداری زناشویی و ثبات نظام خانواده نقش مؤثری را ایفا مینماید. رابطه زناشویی، پایهای برای رابطه والدینی است. برای یک زوج سخت است که زن و شوهر خوبی نباشند و بخواهند که والدین با کفایتی باشند. بسیاری از مشکلاتی که خود را در قالب رفتارهای اعضای خانواده به طور انفرادی نشان میدهند، خواه والدین یا فرزندان، میتوانند به تنشهای زناشویی مربوط باشند (بارکر، ۱۳۷۵). در روابط تعاملی دو فرد نه تنها از یکدیگر تاثیر میپذیرند، بلکه از سایر اجزاء سیستم نیز تأثیر پذیرفته و هم در آنها تاثیر میگذارند. بنابراین تغییر در هرجزء سیستم، در کل سیستم اثر میکند و آن را تغییر میدهد (استریت، ۱۳۷۸). نجاتی (۱۳۷۵) معتقد است زیر ساخت هر گونه پرورش و تکامل اجتماعی، روانی و اخلاقی، اقتصادی، دینی در، خانواده شکل میگیرد اگر به هر دلیل نتوانیم این بنیان را مستحکم نمائیم هرگز نمیتوانیم معیارها، ارزشها و ایدهآلهای انسانی خود را استوار گردانیم و به نسلهای بعدی منتقل کنیم. بنابراین محقق با آموزش مهارت مثیت اندیشی جهت افزایش رضایتمندی زناشویی گام برداشت.
محدودیتهای تحقیق
در پژوهش حاضر قلمرو جغرافیایی مطالعه محدود میباشد که ممکن است در مناطق مختلف نتایج متفاوتی داشته باشد .
۶۶
محدودیت دیگر کوتاه بودن دوره آموزشی است. این امر میتواند دلیلی برای عدم انعکاس اثر مداخله در برخی حیطهها باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...