کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



در جایی که تصویر محصول نقش مؤثری دارد، درک واقعیت و ماهیتهای مربوط به آن، مهمتر از خود واقعیت است.
هدف بازاریابی، آفریدن یک تصویر از محصول و یا دادن رنگ و بویی به آن است تا مردم را جذب کند. مصرف کنندگان باید تصویر روشنی درباره خصوصیات محصول در ذهن خود داشته باشند. این خصوصیات می تواند شامل: کیفیت، سرعت، قیمت پایین، قیمت بالا و تنوع باشد.
تصویر، درواقع، ترکیب کلی از همه آن چیزهایی است که مصرف کنندگان فکر می کنند درباره شرکت و محصول شما می دانند. این تصاویر می توانند از طریق راه های زیر به ذهن وارد شوند.
از طریق تبلیغات.
از طریق تجربه محصول.
از طریق عکس العملهای مردم، پس از استفاده از آن محصولات.
از طریق آنچه درباره آن شرکتها خوانده و شنیده ایم.
از طریق رقبای آنها.
مصرف کننده، با توجه به خواستها و نیازهای منحصر به فرد خود، برای ویؤگیهای مختلف یک محصول اهمیتهای متفاوتی قائل است. مجموعه باورهایی که افراد در مورد یک محصول با نام و نشان تجاری خاص دارند، تصویر یک نام و نشان تجاری یا محصول نامیده می شود. (کاتلر و آرمسترانگ)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
تصویر یعنی شخصیت. محصولات، مثل افراد، دارای شخصیت اند و این شخصیت می تواند آن محصول را در بازار تثبیت و یا آن را حذف کند. شخصیت یک محصول ملغمه ای است از بسیاری چیزها مانند: نام محصول، بسته بندی، قیمت، نحوه تبلیغ و از همه مهمتر ذات خود محصول.
هر تبلیغی باید به عنوان سهمی از تصویر نام تجاری انگاشته شود. به تعبیر دیگر تبلیغات باید مستمرا” همان تصویر را به نمایش بگذارد. (اگیلوی، ۲۰، ۱۳۸۲)
راجاکوپال (۲۰۰۲) تحقیقی تحت عنوان تأثیر گسترده مارک و نشان تجاری بر روی دیدگاه مشتری انجام داد. وی نشان داد که برخی از محصولات دارای مارک و نشان تجاری موفق هستند، زیرا مردم آنها را به محصولات معمولی ترجیح می دهند.
علاوه بر عوامل روانشناختی، مارکهای تجاری می توانند به مصرف کنندگان راه و روش انتخاب مناسب را نشان دهند. مارکهای تجاری می توانند از طریق هدایت مشتریان به سمت اطلاعات، افکار وعقاید آنان را تحت تأثیر قرار دهند. مارکهای تجاری فقط اسامی، واژه ها و عبارات، علامتها، طرحها یا ترکیباتی از اینها نیستند.گرچه این درست است که بگوییم این چیزها می توانند برخی تولیدات شرکتها را از بقیه متفاوت سازند. علاوه بر اینها عنصر سازنده دیگری که یک مارک تجاری موفق را به وجود می آورد، شخصیت است.
در مورد مارک های خانوادگی مقوله های مربوط به گسترش مارک های اغلب بر اساس ویژگیهای مشترک، انتخاب می شوند. گسترش مارک یا توسعه یک مارک تجاری موفق، از یک بازار خانگی اولیه گرفته تا یک خط تولید خاص یا مشخص، مستلزم استفاده ازطرحی است که هویت و یگانگی مارک را، به صورت یک ویژگی مکمل برای آن می پندارد که میل و اشتیاق مصرف کننده را به خرید تقویت می کند.
تحقیق راجیوباترا (۲۰۰۴) تحت عنوان تأثیر موقعیتی اعتقاد بر تصویر ذهنی را مورد بررسی قرار داده است.
به نظر وی تصویر ذهنی مثبت از یک مارک تجاری منجر به افزایش سهم بیشتری از بازار می شود که این سهم با توجه به رقابت بین محصولات بسیار مهم است. وی این گونه نتیجه گیری می کند که آگهی های تبلیغاتی تأثیر زیادی روی موقعیتهای خرید و مصرف محصولات خواهند داشت. به طور خلاصه خلاصه استفاده از آگهی های تبلیغاتی بایستی به گونه ای باشد که تصویر ذهنی مصرف کننده را تقویت کند.
ویکتور فلچر (۲۰۰۵) نشان می دهد که در بخش مالی شرکت فرض بر این است که تمرکز مصرف کننده روی ویژگیهایی مانند قیمت، کیفیت، دوام و ماندگاری و مصرف مجدد کالاست، در حالی که تحقیقات انجام شده نشان می دهد که مصرف کننده، مارک را انتخاب می کند. وی همچنین معتقد بود که مارک تأثیر زیادی روی تصویر محصول شرکت خواهد داشت.
۲-۲۵-۱ تصویر محصول و باورهای مصرف کننده:
برای شناسایی و شناخت مفهوم تصویر محصول[۴۱] ابتدا می بایست نگرش و باور مشتری مورد بررسی قرار گیرد. نگرش و باور فرد از طریق عمل یادگیری حاصل می شود.
افراد در مورد مذهب، سیاست، لباس، موسیقی، غذا و تقریبا” درباره هر چیزی، نگرش خاص دارند. انسان برای نوع نگرش خود دارای یک الگو می شود و تغییر چنین الگوهایی مستلزم تعدیلاتی است که به زحمت می توان از عهده آنها برآمد. (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۳۸۳، ۲۳۱-۲۳۰) باورهای مصرف کننده نتیجه یادگیری شناختی است.این باورها نمایانگر شناخت و استنباط هایی که یک مصرف کننده در مورد پدیده ها، ویژگیهای آنها و منافع حاصل از آنها دارد، هستند. پدیده ها در اینجا عبارت اند از محصولات، مردم، شرکتها و چیزهایی که مردم نسبت به آنها نظر، عقیده و نگرش دارند ویژگیها، خصوصیات یا مختصات یک پدیده وپیامدهای مثبتی که پدیده ها برای مصرف کننده به همراه می آورد، هستند. در هر حال امکان دارد که باورهای مصرف کننده نسبت به ویژگیهای یک محصول با واقعیت منطبق نباشد.
۲-۲۶ انواع دیدگاه ها در مورد تصمیم گیری مصرف کنندگان
دیدگاه جایگزین[۴۲] در مورد تصمیم گیری مصرف کننده
از اواخر قرن هجدهم تا بخش عمده ای از دهه ۱۹۷۰ میلادی ، محققین مردم را به شکلی می دیدند که گویی آنها به صورت خطی در حال حرکت از میان فرایند عام تصمیم گیری که در شکل ۱-۹ نشان داده شده می باشند. ولی در اواخر دهه هفتاد میلادی برخی صاحب نظران شروع به زیر سؤال بردن این مفهوم که تمامی خریدهای مصرف کنندگان منتج از یک فرایند پردقت و تحلیلی است، نمودند. برخی مؤلفین اظهار نمودند که در بسیاری از موارد ممکن است مصرف کنندگان اصلا” به هیچ نوع تصمیم گیری پیش از انجام خرید دست نزنند.
دیدگاه تصمیم گیری
دیدگاه سنتی تصمیم گیری تأکید بر رویکرد خردگرا و اطلاعات پردازانه در مورد رفتار خرید مصرف کننده دارد. این دیدگاه رابطه نزدیکی با رویکرد سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا در خصوص شکل گیری نگرش را دارد. بنابر این رویکرد، مصرف کنندگان از میان هر یک از مراحل فرایند تصمیم گیری به روش خطی[۴۳] حرکت می کنند و در همان حال سطوح بالایی از پردازش اطلاعات به وقوع می پیوندند.
با این حال محققین در دهه هفتاد تشخیص دادند که مصرف کنندگان همواره از یک فرایند گسترده تصمیم گیری[۴۴] گذر نمی نمایند. بلکه تحت شرایط درگیری ذهنی پایین تصمیم گیری محدود صورت می گیرد و رفتار جستجوی کمتری از آنها سر می زند. گذشته از این از آنجا که سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین اثرات[۴۵] هنگام وقوع تصمیم گیری محدود اثرگذار می باشد، مرحله ارزیابی بدلیل عمدتا” در فرایند تصمیم گیری وجود ندارد. بنابر این در تصمیم گیری محدود، انتخاب میان مارک های جایگزین به طریقی نسبتا” ساده انجام می گیرد و از قواعد ساده شده تصمیم استفاده می شود.
در مجموع دیدگاه تصمیم گیری، هم شامل مسیرهای درگیری ذهنی بالا و هم شامل مسیرهای درگیری ذهنی پایین به سوی تصمیم گیری است.
جدول ۲-۲ سه دیدگاه در مورد تصمیم گیری

 

.I دیدگاه سنتی تصمیم گیری
.A تصمیمات با درگیری ذهنی بالا
تشخیص مسئله ← جستجوی گسترده[۴۶]← ارزیابی گسترده بدیل[۴۷]← انتخاب پیچیده ← ارزیابی اکتساب[۴۸]
.B تصمیمات با درگیری ذهنی پایین
تشخیص مسئله ← جستجوی گسترده ← ارزیابی گسترده بدیل← فرآیندهای ساده انتخاب ← ارزیابی اکتساب
.II دیدگاه تجربی
تشخیص مسئله ← جستجوی گسترده ← ارزیابی بدیل← انتخاب ← ارزیابی اکتساب
↓ ↓ ↓ ↓
(ناشی از عاطفه)[۴۹] (راه حل های عاطفی)(مقایسه عاطفی)[۵۰] (براساس عاطفه)[۵۱]
.III دیدگاه تأثیر رفتاری
تشخیص مسئله ← جستجو ← انتخاب← ارزیابی
↓ ↓ ↓ ↓
(ناشی از محرک افراتی) (واکنش آموخته شده[۵۲]) (رفتار ناشی از تقویت کننده ها) (فرایند ادراک از خود)

جدول ۲-۳ برخی راهبردهای آمیخته بازاریابی برای محصولاتی که از طریق
فرآیندهای تصمیم گیری با درگیری ذهنی

.I فرآیندهای تصمیم گیری با درگیری ذهنی بالا
.A راهبرد ارتقاء
فروش محصول از طریق نیروی فروش ماهر
استفاده از استدلالات پرقدرت ترغیب کننده در پیغام ها
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-22] [ 11:16:00 ب.ظ ]




Calculate Elastic Response Spectra for RSA & Reduce Design Variables Through Spline Interpolation for Optimization purposes
A
Linear-Elastic Static Analysis by Using Finite Element Method
P-Delta Analysis
Response Spectrum Modal Analysis
Total Load in each Member = Max (Static loads+RSA loads)
SQP method or Genetic Algorithm
(In case of SQP, Design Sensitivity Analysis)
NO
Optimized?
A
YES
شکل ۱-۲- فلوچارت برنامه نوشته شده در محیط MATLAB
روش انجام کار، به تفصیل در فصل سوم بیان می‌گردد. به طور خلاصه مراحل انجام کار به ترتیب گام‌های زیر می‌باشد :
محاسبه طیف پاسخ الاستیک.
برای کاهش تعداد متغیر­های طراحی مجهول، می­توان خصوصیات مقطع مانند ممان اینرسی[۲۵] و اساس مقطع[۲۶] (مثلا y) را برحسب سطح مقطع x ، بصورت  بیان کرد یا از روش درون­یابی اسپلاین فضایی براساس سطح مقطع، استفاده نمود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اعمال متغیر طراحی اولیه  . محاسبه ماتریس جرم و ماتریس سختی المان­ها و سپس با در نظر گرفتن درجات آزادی گره­ها، اسمبل کردن و تشکیل ماتریس جرم و سختی کل سازه و در نتیجه محاسبه جا به ­جایی­ها، واکنش تکیه­گاهی و نیروهای داخلی اعضا.
اعمال ماتریس سختی هندسی[۲۷] و تحلیل P-Delta .
محاسبه جرم سازه از روی بار، حل معادله مشخصه[۲۸] و محاسبه بردارها[۲۹] و مقادیر ویژه[۳۰] ( شکل­های مودی[۳۱] و فرکانس­ها).
تحلیل طیف پاسخ با توجه به طیف پاسخ الاستیک محاسبه شده در گام (۱) و محاسبه پاسخ­های حداکثر سازه با بهره گرفتن از روش آماری CQC. تعیین علامت پاسخ­های حاصل از تحلیل طیف پاسخ، با توجه به مود غالب سازه.
تعریف تابع هدف  ، اعمال قیود طراحی و محاسبه گرادیان­ها جهت انجام بهینه­سازی SQP، یا بهینه­سازی با بهره گرفتن از GA. اگر  برنامه خاتمه می­یابد، این چرخه آنقدر ادامه می­یابد تا همگرایی حاصل شود.
در بهینه­سازی صورت گرفته از پروفیل­های I جدول اشتال استفاده شده است. بر اساس متغیرهای طراحی بهینه (سطح مقطع) و خصوصیات مقطع مرتبط با آن­ها (ممان اینرسی یا مدول مقطع)، مقطع با نزدیکترین خصوصیات، از جدول مقاطع موجود انتخاب می­ شود. طرح حاصل، جهت ارضای تمامی قیود، کنترل می­گردد.
۱-۵- خلاصه پایان‌نامه
در فصل اول، موضوع اصلی تحقیق یعنی بهینه‌سازی قاب­های فولادی، تحت بارهای ثقلی و جانبی لرزه­ای و مشکلات موجود در بهینه­سازی سازه­ها و نحوه تحلیل و بهینه­سازی انجام گرفته در تحقیق بیان می­گردد. در فصل دوم، تحقیقات انجام شده و ابزارها و جنبه‌های مختلف بهینه‌سازی که تاکنون انجام پذیرفته، بیان مى‌شوند. در فصل سوم، نحوه بدست آوردن مقاطع بهینه، با ذکر جزئیات کامل که شامل شرح تئوری‌های مورد استفاده مى‌باشد، بیان می­گردد. با حل مثال‌های مختلف در فصل چهارم، چگونگی بهینه­سازی قاب­های فولادی با بهره گرفتن از دو روش SQP و GA بیان می‌شود. نتیجه‌گیری کلی و کاربردهای تحقیق انجام شده، در فصل پنجم تشریح شده و پیشنهادهایی جهت تحقیقات آینده، بیان می‌گردد.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات گذشته
۲-۱- مقدمه
طراحی قاب­های فولادی، نیازمند یک سلسله گام­های منظم و خسته­کننده سعی و خطا بصورت ذیل می­باشد.
یک طرح آزمایشی اولیه، براساس پارامترهای موجود قاب (مانند وضعیت جغرافیایی، بارگذاری و مشخصات مصالح) فرض می­ شود.
پاسخ سازه با بهره گرفتن از تحلیل (خطی یا غیرخطی) سازه تعیین می­ شود.
پاسخ سازه با توجه به ضوابط طراحی ارزیابی می­ شود.
با انتخاب طرح جدید، تمام ضوابط طراحی ارضا شده و یا طرحی اقتصادی­تر حاصل می­گردد.
روند سعی و خطا تا آنجا ادامه پیدا می­ کند که طرحی قابل قبول نتیجه شود. بازده این روند تا حد زیادی به تجربه و توانایی طراح، در انتحاب طرح اولیه مناسب و حرکت به سمت بهتری، در جهت طرح بهینه، بستگی دارد ]۵[. به همین دلیل، روش­های بهینه­سازی، جهت مکانیزه کردن این روند سعی و خطا، توسعه یافته­اند. روش­های بهینه­سازی به دو دسته گرادیانی (نیازمند به متغیر پیوسته) و روش­های اکتشافی یا جستجوی مستقیم[۳۲] (سازگار با متغیرهای پیوسته و گسسته) طبقه ­بندی می­شوند ]۶[.
۲-۲- تاریخچه تحقیقات
در حالت کلی، روش­های بهینه­سازی مورد استفاده در مهندسی سازه به سه دسته تقسیم می­شوند: (۱) برنامه­ ریزی ریاضی[۳۳]، (۲) روش های­ معیار بهینگی[۳۴] و (۳) الگوریتم­های تکامل[۳۵]. مراجع مناسبی جهت درک بهتر روش­های گفته شده موجود می­باشند، که از میان آنها می­توان به ]۱۴-۷[ اشاره کرد. مقالات مروری ]۱۸-۱۵[ شامل روش­های بهینه­سازی مختلط گسسته-پیوسته با قیود غیرخطی می­باشند. در ادامه، علاوه بر روش­های گفته شده، مروری بر ادبیات فنی نیز ارائه خواهد شد.
۲-۲-۱- روش­های برنامه­ ریزی ریاضی
برنامه­ ریزی ریاضی به دو دسته برنامه­ ریزی خطی (LP) و برنامه­ ریزی غیرخطی (NLP) تقسیم می­شوند. مهمترین ویژگی LP این است که تابع هدف و قیود مرتبط با آن، باید ترکیبی خطی از متغیرهای طراحی باشند. جهت اعمال LP در بهینه­سازی سازه­ها، رابطه میان تابع هدف و قیود نسبت به متغیر­های طراحی باید خطی شود. به هر حال، هنگامی که یک رابطه خطی جهت مدل کردن یک پاسخ غیرخطی سازه استفاده می­ شود، بوجود آمدن خطا اجتناب ناپذیر است. مساله بهینه­سازی واقعی و خطی شده در اشکال زیر نشان داده شده ­اند.
شکل ۲-۱- (الف) مساله بهینه­سازی واقعی (ب) مساله با تقریب خطی
که  تابع هدف با دو متغیر طراحی  و  می­باشد. قیود مرتبط با  و  نشان داده شده ­اند.
برنامه­ ریزی غیرخطی برای مسائل بهینه­سازی غیرخطی بدون قید توسعه یافت ]۱۹[. شرایط کان-تاکر (Kuhn and Tucker)، شروط لازم جهت حل بهینه را تامین می­ کنند ]۲۰[. اعمال مستقیم شرایط کان-تاکر، برای اکثر مسائل طراحی مشکل است. محاسبه گرادیان­ها و راه حل­های وابسته به روابط غیرخطی از اعمال مستقیم این شرایط در بسیاری از مسائل طراحی ممانعت می­نماید.
کورنل در سال ۱۹۶۶ میلادی اولین کسی بود که از روش LP جهت کمینه­سازی وزن یک سازه فولادی، با اعمال تحلیل الاستیک، استفاده نمود ]۲۱[. بیگلو و گیلورد در سال ۱۹۶۷ نیز با بهره گرفتن از این روش و اعمال طراحی پلاستیک به بهینه­سازی یک قاب چهار طبقه و دو دهانه پرداختند ]۲۲[. براون و انگ ]۲۳[، گلاگر و گلاتی ]۲۴[ و مجید و الیوت ]۲۵[ با بهره گرفتن از NLP به کمینه­سازی وزن یک قاب دو دهانه و چهار طبقه پرداختند. پامر ]۲۶[، کامرت ]۲۷[ و کرچ ]۲۸[ با بهره گرفتن از برنامه­ ریزی دینامیکی به بهینه­سازی پلاستیک یک قاب چند طبقه پرداختند. این روش بر اساس تقسیم کردن سازه به یک سری زیر سازه­ها و سپس بهینه­سازی آنها بصورت متوالی می­باشد. آرورا و گویل در سال ۱۹۷۷ میلادی، در مورد ناکارایی این روش و نتایج نادرست آن بحث نمودند. بعنوان یک روش جایگزین، آنها یک روش جداسازی، که قادر است تمامی زیر سازه­ها را بطور همزمان در نظر گیرد و تغییر تمامی متغیرهای طراحی بصورت همزمان در آن امکان پذیر باشد را پیشنهاد دادند. روش پیشنهادی تغییرات جزئی در متغیرهای طراحی را اجازه داده و بسط تیلور[۳۶] را روی تمامی روابط اعمال می­ کند. قابل توجه است که این روش به تغییرات کوچک طراحی محدود است ]۲۹[.
وندرپلاتس و سوگی­موتو در سال ۱۹۸۶ با ارائه برنامه ترکیب طراحی اتوماتیک[۳۷] (ADS) بر اساس روش­های برنامه­ ریزی متوالی خطی[۳۸] (SLP) و برنامه­ ریزی درجه دو متوالی (SQP)، به کمینه­سازی وزن سازه­ها پرداختند ]۳۰[. کارهالو و کنگاسوندرام با بهره گرفتن از برنامه ADS به کمینه­سازی وزن قاب­های دو بعدی تحت بارگذاری­های مختلف پرداختند ]۳۱[. در همان سال گولی و بدراگلو در سال ۱۹۸۹ به بهینه­سازی قاب­ها تحت بارهای لرزه­ای روی آوردند. آنها از روشی بر اساس SLP استفاده نمودند. قیود اعمالی آنها، تنش­های نرمال و جا به ­جایی مجاز آیین­ نامه بود. متغیر­های طراحی، سطح مقطع المان­های قاب محسوب می­شد. روابط تقریبی سطح مقطع، شعاع ژیراسیون و مدول الاستیسیته برای پروفیل استاندارد I استفاده شد. آنها به این ­نتیجه رسیدند که قاب­های مهاربندی شده اقتصادیتر از قاب­های خمشی می­باشند ]۳۲[. یونکیانگ نیز به بهینه­سازی قاب­ها، با قیود تنش، جا به ­جایی و کمانش تیرها پرداخت. او با روش NLP وزن حداقل را محاسبه نمود، و به این نتیجه رسید که اعمال قیود کمانش موجب افزایش وزن قاب تا حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد و گاهی مواقع تا ۸۰ درصد می­ شود ]۳۳[. السدون و آرورا به بهینه­سازی قاب­های فولادی جهت کمینه کردن وزن آنها، تحت بارگذاریهای مختلف با بهره گرفتن از رویکرد چندین متغیر طراحی پرداختند. مقاطع گسسته موجود براساس پاسخ بدست آمده توسط برنامه­ ریزی درجه دو متوالی (SQP) ، انتخاب می­شدند ]۳۴[. اربچور و الحسینی در سال ۱۹۹۲ با بهره گرفتن از روش LP به کمینه­سازی وزن قاب­های فولادی، در محدوده رفتار خطی مصالح، پرداختند ]۳۵[. لیبمن، ثوندران و همکاران مساله مقید NLP را با بهره گرفتن از توابع پنالتی، به یک زیرمساله کمینه­سازی بدون قید تبدیل نمودند. لیبمن با بهره گرفتن از روش جهت گرادیانی صحیح[۳۹] و ثوندران و همکاران با اعمال روش کمینه­سازی بدون قید متوالی[۴۰]، به کمینه­سازی وزن قاب­های چند طبقه و چند دهانه فولادی پرداختند ]۳۶[ و ]۳۷[. لسن در سال ۱۹۹۳ رویکرد جدیدی برای بهینه­سازی سازه­ها ارائه نمود. او بر اساس ترکیب یک روش تحلیل دوباره با زیر-بهینه­سازی[۴۱] برای هر عضو در سازه، به کمینه­سازی وزن سازه­ها پرداخت. روش زیر-بهینه­سازی او یک الگوریتم غیرخطی بر اساس SQP بود ]۳۸[. السدون و صدیقی علاوه بر تنش­های نرمال، از حدود جا به ­جایی گره­ها طبق آیین­ نامه کانادا نیز استفاده نمودند. آنها با اعمال یک روش تکراری و حدود حرکت، وزن حداقل قاب­های فولادی را محاسبه نمودند. آنها از روابط متفاوتی از سطح مقطع و ممان اینرسی نسبت به روابط گولی و بدراگلو ]۳۲[ استفاده نمودند ]۳۹[. ونگ و گراندی در سال ۱۹۹۴ در بهینه­سازی خود از تقریب چند نقطه­ای اسپلاین استفاده نمودند. الگوریتم آنها بر اساس مقادیر تابع و مشتق مرتبه اول قیود موجود در نقاط میانی بهینه­سازی بود. قیود رفتاری اعمالی شامل تنش­ها، جا به ­جایی­ها و کمانش موضعی می­شد ]۴۰[. سلاجقه در سال ۱۹۹۵ از نیروهای تقریبی المانی جهت بهینه­سازی سازه­ها استفاده نمود. در ابتدا نیروهای المان­ها، برحسب چند متغیر میانی تقریب زده، سپس با جایگذاری روابط تقریب زده شده در مساله طراحی اصلی، یک روند تقریبی صریح غیرخطی جهت طراحی حاصل می­شد. مساله تقریبی سپس بصورت دنباله­ای از مسائل تقریبی جدا شدنی تبدیل و توسط یک استراتژی دوگانه با متغیرهای گسسته حل می­شد ]۴۱[. چان و همکاران به بهینه­سازی قاب­های فولادی بلندمرتبه با بهره گرفتن از یک متغیر طراحی پرداختند. رویکرد خطی­سازی برای حل مسائل NLP مورد استفاده قرار گرفت ]۴۲[. طراحی پلاستیک قاب­های فولادی، با بهره گرفتن از خطی­سازی روابط بین وزن و لنگر پلاستیک اعضا، بصورت یک مساله برنامه­ ریزی خطی (LP) فرموله و سپس با بهره گرفتن از روش سیمپلکس[۴۲] حل شد ]۴۳[. سایموز در سال ۱۹۹۶ برنامه­ای بر اساس LP جهت بهینه­سازی سازه­ها ارائه نمود که رفتار نیمه صلب اتصالات را در نظر می­گرفت. روند طراحی او، بطور صریح اتصالات و اعضا را با در نظر گرفتن سختی اتصالات و ابعاد اعضا، به ترتیب بصورت متغیرهای طراحی پیوسته و گسسته، در نظر می­گرفت ]۴۴[. هرناندز در سال ۱۹۹۸ میلادی با تعریف سطح مقطع بعنوان متغیر طراحی و اعمال قیود تنش و کران پایین برای متغیر طراحی، راه حلی بهینه با بهره گرفتن از برنامه­ ریزی ریاضی ارائه نمود ]۴۵[.
معماری و مدح­خوان ]۴۶[ در سال ۱۹۹۹ در تحقیق خود، به بهینه­سازی قاب­های فولادی، تحت بارهای ثقلی و لرزه­ای مجاز آیین­ نامه پرداخته­اند. در تحقیق آنها، طراحی تنش مجاز قاب­های مهار­بندی شده و مهاربندی نشده فولادی، بر اساس ضوابط AISC (1983) بصورت یک مساله بهینه­سازی ارائه شده­ است و الگوریتم کمینه­سازی قیود غیرخطی مورد استفاده، روش جهت­های ممکن[۴۳] می­باشد. آنها تابع هدف را وزن سازه، قیود رفتاری را تنش ترکیبی خمشی و محوری، تنش برشی، کمانش فشاری، لاغری کششی، جا به ­جایی و متغیر طراحی را سطح مقطع اعضا در نظر گرفتند. قاب فولادی مستوی، شامل  عضو، به گونه ­ای طراحی شد که وزن کل آن (تابع هدف) ،که بصورت رابطه ۲-۱ می­باشد، حداقل شود.

در این رابطه،  سطح مقطع عضو  ام (متغیر طراحی  )،  و  به ترتیب طول و چگالی وزنی عضو می­باشند. در این تحقیق، طراحی باید قیود ذکر شده در AISC (1983) را نیز ارضا می­کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




موضوع پایان نامه:
بررسی اثر بخش آموزشی مهارتهای اعتبارتی بر سلامت روان شناسی دانش

فصل اول
مسأله مورد بررسی
۱-۱- مقدمه
دورۀ نوجوانی دوره ای است که در مصادف با تغییر و انتقال در برگ[۱]، ۱۹۹۰ ) . استقلال نسبی از والدین و وابستگی به گروه همسالان و دوستان ، رشد و تحول مفهوم خود و هویت یابی اجتماعی و جنسی ، اتتخاب رشته تحصیلی ، برنامه ریزی برای دانشگاه و انتخاب شغل از جمله عواملی هستند که برای نوجوانان تنیدگی هایی را ایجاد می کنند (فورنت[۲] و همکاران ،۱۹۹۸ ) این عوامل تنیدگی زا توأم با خواست ها و تقاضا های آموزشی در محیط مدرسه و انتظارات والدین از نوجوانان ، سلامت و بهداشت روانی آنها را به مخاطره می اندازد و بر عملکرد کلی و تحصیلی آنها تأثیر منفی می گذارد (نایمی[۳] و واینیوماکی[۴] ،۱۹۹۹ ) پژوهش ها حاکی است افرادی که در رویارویی با چنین مسائلی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند ، آسب پذیر بوده و مشکلاتی نظیر افسردگی ، اضطراب ، تنهایی و احساس طرد شدگی ، کمرویی ، خشم ، تعارض بین فردی و….را تجربه می کنند. در عین حال پژوهش های بیشماری حاکی است که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی – عاطفی ریشه های روانی – اجتماعی دارند و ارتقای مهارتهای مقابله ای و توانایی های روانی – اجتماعی در بهبود و سلامت روانشناختی افراد بسیار مؤثر است . این توانایی ها فرد را برای مقابله مؤثر باموقعیت های تعارض زا یاری می کند و شخص را قادر می سازد تا در رابطه با سایر افراد جامعه ، فرهنگ و محیط خود به گونه ای مثبت و سازگارانه عمل کرده و سلامت به ویژه سلامت روانی خود را تامین کند . به همین دلیل در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی[۵] برای آماده نمودن افراد هنگام مقابله با مشکلات و فشارهای زندگی و ایجاد رفتارهای مثبت و کاهش رفتارهای منفی و در نتیجه دستیابی به زندگی موفقیت آمیز مورد توجه روانشنا سان و دست اندر کاران نظام های آموزشی قرار گرفته است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
برنامه ها ی آموزشی مهارت های زندگی به دامنه وسیعی از مهارتهای زندگی به دامنه وسیعی از مهارتها برمی گردد، اما مهارتهای اجتماعی[۶] و ارتباطی از جمله مهارت هایی می باشد که آموزش این مهرت ها تأثیر قابل توجهی بر کاهش رفتارهای منفی و افزایش رفتارهای مثبت و سازگارانه داشته است .در حقیقت ، ارتباط بین فردی یکی از مهمترین توانایی های بشر است اما برخی افراد در برقراری ارتباط ،مهارت لازم را نداشته و یا پاسخ های آنها اغلب اثری منفی بر ارتباط دارند و همین سدهای ارتباطی ممکن است به تنهایی و کناره گیری اجتماعی و نیز عدم کارایی تحصیلی و شغلی فرد منجر شود . حتی برخی از صاحب نظران معتقد ند که اختلالات روانی در اصل ناشی از مشکلات مربوط به ارتباط نا مناسب است و بیمار روانی از روابط انسانی محروم مانده است (بولتون[۷] ترجمه سهرابی ،۱۳۸۱ ) . بنابراین با آگاهی از نقش مهارت های اجتماعی در تأمین سلامت روانشناختی افراد و با توجه به اهمیت یادگیری این مهارت ها برای مواجهه با مسائل و مشکلات روز مره و تأثیر آن بر بهبود زندگی فردی و اجتماعی این تحقیق در صدد است تا میزان اثر بخشی آموزش این مهرت ها در سلامت روانشناختی دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز مشاوره را بررسی کند.
۱-۲- بیان مسأله
انسان امروزی به لحاظ پیچیدگی های زندگی ، وسعت و سرعت تغییرات ، با چالشهای فراوانی روبه روست که این چالش ها در قرن آینده بارزتر خواهد شد (دلور ؛ترجمه فقیهی و رئوف ، ۱۳۷۵) چالش ها و بحران هایی مانند چالش بین جهانی شدن و بومی ماندن ، بحران جمعیت ، بحران سلامتی و تغذیه ، دگرگونی های فناوری و شرایط حرفه ای ، آثار فناوری نوین ارتباطی برمهارتهای اجتماعی اجتماعی و خلق وخوی ، مشکلات خانوادگی و اشتغال والین در بیرون از منزل ، افزایش فشارهای روحی و روانی و…. ، که هر یک از این عوامل ، مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنان تحمیل می کند.
مطالعات اخیر حاکی است که این مسائل میتوانند تأثیرات زیانبخشی بر سلامت جسمانی و روانشناختی افراد داشته باشند . در واقع ، بین تعداد مسائل روزمره ای که افراد تجربه می کنند و علائم مشکلات سلامت[۸] و تنش های روانشناختی و فیزیولوژیکی همبستگی وجود دارد (دلانگیس[۹] و همکاران، ۱۹۸۲ ). کمپبل[۱۰] و سونسون [۱۱](۱۹۹۲) ، معتقدند زمانی که تنیدگی ناشی از مسائل روزمره شدید باشد و یا فرد به دلایل مختلفی هر تنیدگی را به صورت منفی درک کند ،سلامت و عملکرد وی (بویژه عملکرد تحصیلی ) تحت تأثیر قرار می گیرد ( کمپیل و سونسون؛ نقل از راس ،۱۹۹۹؛ میسرا[۱۲] ،۲۰۰۰ ).
کنار آمدن با این فشارها و کسب مهارتهای فردی و اجتماعی ، هموار بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده ودر ادوار متفاوت زندگی او ، به اشکال گوناگون تجلی یافته است . در دورۀ کودکی ، تعارض ها جلوه چندانی ندارند ،اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی ، کشمکشها و تعارضها بیشتر تظاهر پیدا می کنند. همزمان با رشد جسمانی و روانی ، انتظارات خانواده و جامعه بیز از فرد افزایش می یابد ، بطوری که نوجوان می پذیرد به سبب زندگی اجتماعی ، بخشی از تمایلات خود را محدود کند ودر چهار چوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار دهد . در این میان ، هر چه جامعه پیچیده تر و ارتباطات بین فردی و اجتماعی وسیع تر گردد ، تعارض های درونی و محیطی نبزسیر صعودی طی میکند و همه این عوامل ، به سر گشتگی و آشفتگی بیشتر فرد می انجامد . اعتیاد ، پناه بردن به انواع داروهای اعصاب ، رفتارهای ضد اجتماعی و انواع اختلالات روانشناختی و عاطفی حاصل چنین فرایندی است . بنابراین محیط آموزشی یکی از اساسی ترین محیط هایی است که آموزش مهارت های زندگی از نظر بهداشت روانی ضروری است و به نظر میرسد در حوزه تعلیم و تربیت ، چگونگی رویارویی با مسائل مذکور و ایجاد زمینه مناسب برای رشد افراد و افزایش ظرفیت روانشناختی و توانایی های روانی – اجتماعی ،برنامه ریزی و الزامهای خاصی را می طلبد .
از طرفی نتایج بررسی های مختلف نشان داده است که سبک های مقابله ای افراد در برابر مشکلات و مسائل زندگی متفاوت است ، برخی هنگام مواجهه با مشکلات ، می کوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با بهره گرفتن از راهبرهای مؤثر با موقعیت مقابله کنند ، عده ای در مواجهه با مشکلات به جای مقابله سازگارانه با مسائل ، سعی می کنند به روش های مختلف مانند : کناره گیری ، افسردگی ، پناه بردن به الکل و مواد و سایر راهبرهای نا کارآمد ، از رویارویی با مشکلات اجتناب کنند. بنابراین مقدار تنیدگی که فرد تجربه می کند ممکن است تحت تأثیر توانایی فرد در مقابله مؤثر با رویداد ها و موقعیتها ی تنیدگی زا باشد . پژو هشگران با بررسی راهبردهای مقابله ای افراد موفق و نا موفق نشان دادند ، افرادی که بطور موفقیت آمیز با مشکلات مقابله میکنند ، افرادی هستند که خود را به مجموعه ای از مهارت ها تحت عنوان مهارت های زندگی مجهز کرده اند (کلینکه[۱۳] ، نقل از محمد خانی ، ۱۳۸۰ ). براین اساس ، می توان گفت مهارتهای زندگی تواناییها و مهارت های عملی هستند که موجب رفتارهای مثبت و سازگارانه گردیده و برای احساس موفقیت ، توانمندی و شادکامی در زندگی روزمره مورد نیاز می باشد ( سازمان جهانی بهداشت ، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی ،۱۳۷۷ ). ویژگی برجسته این برنامه ها آموزش مهارت های شناختی – رفتاری است که در اصلاح مشکلات رفتاری یا روانشناختی مؤثر تشخیص داده شده اند (بوتوین ، ۱۹۸۳ ؛ نقل از ناصری و نیک پور ،۱۳۸۳ ). این مهارت ها توانایی هایی هستند که منجر به ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی ، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود و دیگران صدمه می زند ، می شود . برهمین اساس در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی برای آماده نمودن افراد ، هنگام مقابله با مشکلات و ایجاد رفتارهای مثبت و در نتیجه دستیابی به زندگی موفقیت آمیز مورد توجه روانشناسان و دست اندر کاران نظامهای آموزشی قرار گرفته است و امروز بخشی از برنامه های درسی سطوح گوناگون تحصیلی به آموزش زندگی اختصاص دارد (ادیب و فردانش،۱۳۸۲). در اهداف آرمانی آموزش و پرورش ایران نیز تحت مضامین گوناگون به آموزش مهارتهای زندگی تاکید شده است، که این موارد عبارتند از:
- پرورش روحیه ی اعتماد به نفس و استقلال شخصیت .
- پرورش متعادل عواطف انسانی و همزیستی مسالمت آمیز .
- پرورش روحیه ی مشارکت و همکاری در فعالیتهای گروهی .
- پرورش روحیه ی تحمل آرای دیگران و سعه ی صدر .
- پرورش روحیه ی مقاومت در برابر تبلیغات سوء و…. که در نهایت منجر به تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی می شود (صافی ، ۱۳۷۹ ).
مهارتهای زندگی بسیار متعدد بوده و ماهیت و تعریف و تقسیم بندی های آنها نسبت به موقعیت ها تغییر می کند . به عنوان نمونه ، جوآن[۱۴] مهارتهای زندگی را به سه دستۀ اصلی تقسیم اصلی تقسیم می کند که عبارتند از :
- مهارتهای زندگی روزمره
- مهارتهای فردی – اجتماعی یا ارتباطی
- مهارتهای حرفه ای (جوآن , ۱۹۹۰ ).
سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۴) ، ده مهارت اصلی را مشخص کرده است که به صورت جفت جفت طبقه بندی شده اند که عبارتند از :
۱- خود آگاهی / همدلی
۲- ارتباطی / روابط بین فردی
۳- تصمیم گیری / حل مساله
۴- تفکر خلاق / تفکر انتقادی
۵- مقابله با هیجان ها / مقابله با استرس ( سازمان جهانی بهداشت ، ۱۹۹۴ ).
از آنجا که گرایش به گروه های دوستی و همسالان ، تضاد فکری با بزر گتر ها (بخصوص والدین ) ، تمایل به استقلال و …. از خصیصه های رفتاری دوره نو جوانی می باشد ، به نظر می رسد آموزش و یاد گیری مهارتهای ارتباطی و بین فردی به عنوان یکی از اقدامات بهداشت روانی از ضروریات می باشد ( ادیب و فردانش ، ۱۳۸۲ ) . مهارتهای ارتباطی به عنوان یکی از مهارتهای زندگی که شامل ارتباط کلامی و غیر کلامی مؤثر ، ابراز و جود یا جرأتمندی ، گوش دادن مؤثر و ادراک احساسات دیگران ،
حل مسأله اجتماعی و حل تعارض بین فردی و …. میباشد ، رفتارهای سالم و مثبت و
روابط صحیح با همسالان را در دورۀ نوجوانی موجب می گردند ، یادگیری این مهارتها برای پیشگیری از سوء مصرف مواد ، ایجاد رفتارهای مربوط به بهداشت و سلامت روانی و حل تعارض های بین فردی و بسیاری از مشکلات روانشناختی مورد نیاز می باشد (الیاس[۱۵] و کریس[۱۶] ، ۱۹۹۴ ).
اما با وجود تاکید بر آموزش این مهارتها برای دانش آموزان ایرانی ، شواهد حاکی است که این برنامه بخصوص در دوره تعلیم و تربیت عمومی در صحنه عمل چندان موفق نبوده و تحقیقات انجام یافته بر روی برنامه های آموزشی و میزان دستیابی دانش آموزان به مهرت های زندگی ، فقدان یا کمبود آن را نشان می دهد ( رمضان خانی و سیلری ، ۱۳۷۸ ؛کیامنش۱۳۷۹ ). بررسی دیگری نیز حاکی است که توانایی ها مهارت های عملی و سازشی بسیاری از دانش آموزان کشور ما برای حل مؤثر مسایل زندگی فردی و اجتماعی کفایت نمی کند ،با توجه به اطلاعاتی که از طریق سنجش صلاحیت های پایۀ دانش آموزان بدست آمده است، در حیطۀ مهارت های زندگی ۲/۸۷ در صد دانش آموزان مورد مطالعه در دستیابی به حداقل معیار مطلوب عملکرد نا موفق بوده اند (کرمانی ، ۱۳۸۱ ) .
از آنجا که اغلب پژوهش ها بر تأ ثیر مثبت آموزش مهارت های ارتباطی در ایجاد رفتارهای مثبت و سالم ، و کنترل رفتارهای منفی تأکید دارند ، این تحقیق در صدد یافتن پاسخ این سؤالات است :
۱) آیا آموزش مهارت های ارتباطی در سلامت روانشناختی دانش آموزانی که مشکلات روانشناختی دارند ، می تواند اثر بخش باشد تا در صورت لزوم مشاوران مدارس بتوانند بعنوان یکی از شیوه های اصلاح و کنترل رفتار، مورد استفاده قرار دهند ؟
۲) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوه مقابله افراد با تعارضهای ارتباطی تأثیر دارند؟
۳) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوه حل مساله افراد تأثیر دارد ؟
۴) آیا آموزش مهارت های ارتباطی منجر به افزایش جرأتمندی و ابراز وجود در افرادمیشود؟
۵) آیا مقطع تحصیلی دانش آموزان در اثر بخشی آموزش مهارت ها تأثیر دارد؟
۱-۳- ضرورت و اهمیت پژوهش
طبق آمار سازمان جهانی بهداشت انواع آسیب های روانی – اجتماعی در اغلب جوامع بطور نگران کننده ای رو به افزایش می باشد ، اختلالات روانی و عصبی ، وابستگی دارویی ، رفتارهای ضد اجتماعی و بزه کاری و …. به ویژه در نوجوانان روند صعود ی پیدا کرده است.تاکنون یکی از مهمترین برنامه ها یی که جهت پیشگیری و کنترل آسیب های روانی- اجتماعی نوجوانان و جوانان طراحی و اجرا شده است ، برنامه پیشگیری موسوم به «آموزش مهارتهای زندگی » می باشد که در سال ۱۹۹۳ به منظور ارتقای سطح بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های روانی – اجتماعی از سوی سازمان بهداشت جهانی طراحی و در سطح وسیعی در کشورهای جهان مورد استفاده قرار گرفته است (رامشت و فرشاد ، ۱۳۸۳ ) . مهارت های زندگی عبارتند از مجموعه ای از توانایی ها که زمینۀ سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند ، این توانایی ها ، فرد را قادر می سازد مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران ، با خواست ها ، انتظارات و مشکلات روزانه ، به ویژه در روابط بین فردی ، به شکل مؤثری روبرو شود . پژو هشگران ، تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفیت ها و کنش های هوش ، پیشگیری از رفتارها ی خشنونت آمیز ، تقویت اتکاء به نفس ، تقویت خود پنداری و …. مورد تأیید قرار داده اند . پژوهش های بسیاری نیز در مورد سایر آسیب های فردی و اجتماعی و بهبود آن ها از طریق آموزش مهارت های زندگی انجام یافته است که مؤید گسترش آن است . یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی ، احساس یاد گیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد . بعلاوه ، با تغییری که کسب این مهارتها در نو جوان به وجود میاورد ، برداشت و نگرش دیگران نیز تغییر می بابد . بنابراین ، مهارت های زندگی یکی از عوامل عمده گسترش بهداشت روان نوجوانان است ( طارمیان و همکاران ، ۱۳۳۸۳ ) مهارت هایی که به« مهارت های زندگی » موسومند ، بی شمار هستند و ماهیت و تعریف آنها ، به نسب فرهنگ ها و موقعیت ها ، تغییر می یابد . تحلیل بنیادی این مهارت ها نشان می دهد که می توان تعدادی از آنها را پایه فعالیت های مربوط به ارتقای بهداشت روانی در مدارس قرار داد . زیرا یکی از مهمترین محیط آموزشی است . براین اساس مهارت های ارتباطی و اجتماعی یکی از مهمترین مهارت هایی می باشند که در افزایش سلامت روانشناختی افراد تأثیر بسزایی دارند . زیرا ارتباطات انسانی و روابط بین فردی مؤثر ، اساس و شالوده هویت و کمال انسانی است و مبنای اولیه پیوند وی با دیگران را تشکیل می دهد و موجب شکو فایی افراد و بهبود کیفیت روابط می شوند ( وود[۱۷] ، ترجمه فیروز بخت ،۱۳۷۹ ) . همچنین ارتباط صریح و روشن ، بر خورد فرد با دیگران را تسهیل می سازد و عدم ارتباط یا ارتباط ضعیف ، خویشتن فرد را هم از نظر هیجانی و هم از نظر جسمی تضعیف می کند (بولتون ، ترجمه سهرابی ، ۱۳۸۱ ) . بین [۱۸](۲۰۰۰) مهارتهای ارتباطی و بین فردی و مهارت های مرتبط با آن ، مانند حل مسأله و ابراز وجود و حل تعارض ها را به عنوان یکی از مهارت های زندگی مهم مورد تأ کید قرار داده است ( بین ,۲۰۰۰) .
پژوهش های بی شماری نیز نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی و عاطفی ریشه های روانی – اجتماعی دارند . به عنوان نمونه نتایج تحقیقات تروئر ، براینت و آرجیل (۱۹۷۸ ) نشان داده است که بسیاری از افراد ی که دچار عوارض روانی ، همچون اضطراب و افسردگی و اختلالات شخصیتی هستند ، از نظر مهارتهای ارتباطی نیز بی کفایت به نظر می رسند ( کار تلج میلبرن ؛ ترجمه نظری نژاد ، ۱۳۷۲ ).
بنابراین آنچه پژوهش حاضر را مهم و قابل توجه می کند ، پرداختن به مؤلفه هایی است که در افزایش سلامت روانشناختی نوجوانان تأثیر می کند ، پرداختن به مؤلفه هایی است که در افزایش سلامت روانشناختی نوجوانان تأ ثیر دارند . هر چند که آموزش مهارتهای زندگی برای حفظ سلامت روانشناختی افراد در همه سطوح تحصیلی مورد تأکید است ، اما با تو جه به ویژگی های رشدی نوجوانان و مسائل و مشکلات یش روی آنان ، آموزش این مهارت ها در این دوره سنی اهمیت مضاعف دارد . گرایش به گروه های دوستی و همسالان ، تضاد فکری با بزر گسلان بخصوص والدین ، تمایل به استقلال و …. از خصیصه های رفتاری دورۀ نوجوانی است و این ویژگی ها منجر به کاهش آستانه مقاومت این افراد شده و آسیب پذیری آنها را افزایش می دهد . بنابراین در چنین شرایطی افزایش قدرت سازگاری وبالا بردن ظرفیت های مقابله ای فردی و اجتماعی از طریق آموزش مهارت های ارتباطی و بین از ضروریات است .
همچنین تأثیر آموزش مهارتهای زندگی به صورت کلی از جنبه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است ، اما اثر بخشی مهارتهای ارتباطی و بین فردی ، به عنوان یکی از زیر مجموعه های مهارت های زندگی ، کمتر مورد پژوهش و ارزیابی قرار گرفته است .
اهمیت دیگر این پژوهش توجه به میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی در کنترل و درمان اختلالات روانشناختی است ( پیشگیری ثانویه ) ، در اغلب پژوهش های انجام یافته به تأثیر آموزش مهارتهای در پیشگیری از اختلالات روانشناختی (پیشگیری اولیه ) پرداخته شده است و اثر بخشی آموزش مهارت ها در کنترل اختلالات روانی کمتر مورد قرار گرفته است ، این پژوهش به اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی در دانش آموزان با مشکلات روانشناختی پرداخته است .
۱-۴- اهداف پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




مرگ دانایی و هوشیاری انسان را زیاد می‌کند. آن هنگام که مرگ به سراغ انسان می‌آید گرچه می‌تواند باعث رهایی از جهان حقه و نیرنگ شود اما مرگ خود بوسلمه جهان ابدی است. در حقیقت مرگ رهایی از بدتر و گرفتاری در چنگال بد است. «مرگ را شناخته بود؛ و دانایی ، اندوه آدمی ‌را افزون می‌کند. دیگر زمین را نمی‌بینی، دیگر صدای آدمیان را نمی‌شنوی و به چشمان پر از غصه تنگسیر که می‌خواند نگاه نمی‌کنی… مرگ می‌توانست همه چیز را از آدمی‌ بگیرد… بوسلمه جهان ابدی…. گویا همه را وا می‌دارد که برایش نی بزنند» (همان،۱۳۶۹ب:۳۶۹). دانایی نسبت به مرگ انسان را اندوهگین می‌کند و این زمان است که به سوی مرگ قدم برمی‌دارد هرچند که مرگ را گرامی نمی‌دارد اما برای رهایی از زندگی اسارت بار آن را می‌پذیرد. مرگ برای بردن انسان هیج اسباب نمی‌خواهد. به اعتقاد نویسنده، انسان از ابتدا در سوگ جان خود رنج می‌کشد. گویی که انسان از ابتدا می‌داند که روزی جان خود را از دست می‌دهد«مرگ در رسیده بود. حالا می‌دانست چرا شیفته آواز مرد تنگسیر شده بود. مرگ برای بردن آدمی ‌اسباب خود را فراهم می‌کند. با دلتنگی، ترانه‌ای و یا مهری فریب می‌دهد و گاهی بی‌هیچ خطا و نشانی می‌آید…از ابتداء…آدمیان در سوگ جان خود رنج می‌کشند» ( همان،۱۳۶۹ب:۳۶۹). در مقابل مرگ هیچ واکنشی جز تسلیم وجود ندارد و جز اندوه کاری دیگر از دست انسان برنمی‌آید. «مرگ که می‌آید تسلیم است و لبخندی گنگ که از سراندوهی بر لب آدمی ‌می‌نشیند… سردش شد در هر زمان که مرده باشد، فرقی نداشت، این صدای همیشه جهان است، در هر کجا که باشد…. روی زمین یا در عمق آبهای سبز» (همان،۱۳۶۹ب:۳۸۹) در هر حال مه‌جمال در نهایت باید زمین و زیبایی‌های آن را رها کند و دلباخته آواز مرد تنگسیر ‌شود که بوی مرگ از آن برمی‌خیزد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نویسنده در کنیزو و اهل غرق چهره مرگ و مرگ خواهی را به خوبی نمایان می‌کند. گرچه نگاهی مرگ‌گریز دارد اما در مقابل مرگ راهی جز اجبار وجود ندارد در هر صورت مرگ که آمد باید آماده شد و حرکت کرد. این نوع نگاه در آخرین مجموعه روانی پور نیز به چشم می‌خورد. قهرمان داستان اگرچه سالهاست مرده است اما مرگ خود را باور نمی‌کند و در تقلای نوشتن تاریخ است «مأیوس نگاهش کرد و فهمید که باز آقای گلستانی آمده تا او را در مرگ خود هوشیار کند که بگوید: «تو اینجا هستی در عمق آبهای سبز مثل همه ما …. خیلی وقت است که اینجا هستی، باید باور کنی» (روانی‌پور،۱۰۵:۱۳۸۰).
۳-۲-۱۳-۳-تناقض‌های زندگی و زلالی مرگ:
روانی‌پور نه تنها به مرگ اشاره می‌کند بلکه به بیان تناقض‌های زندگی و مرگ می‌پردازد وجدالی که بین زندگی و مرگ قهرمانان داستانهایش وجود دارد اشاره می‌کند. نیلی در کولی‌کنارآتش وقتی پای مرگ و زندگی در میان می‌آید زندگی را انتخاب می‌کند و به دوبی می‌رود به اعتقاد او زندگی بهتر از مرگ در راه اهداف حزب است (ر.ک.روانی‌پور،۲۴۳:۱۳۸۸) در اهل غرق «مرگ، حتی اگر مرگ نابسامان مه‌جمال باشند، عادت زندگی را در دل آدمیان نمی‌کشد» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۳۷۵). مه‌جمال در آخرین لحظه‌های مرگ هنوز دوستدار زمین و زندگی است و معتقد است اگر انسان بمیرد و در عمق خاک باشد باز تنش در خدمت زندگی و زندگان خواهد بود، گلهایی که بر سر قبرها می‌روید… گلهای که بر مزار فلک ناز روئیده بود.(ر.ک.همان،۱۳۶۹ب:۳۶۸). تلاش برای زنده ماندن در میان اکثر قهرمانان او وجود دارد. در جدال بین مرگ و زندگی، زندگی را برمیگزینند. به جز در مجموعه کنیزو که به دلیل شرایط اجتماعی خاص روانیپور مرگ را رهایی میداند در بقیه داستانها تمام تلاش او در جهت پیروزی بر مشکلات است.
۳-۲-۱۳-۴-اندیشه پس از مرگ
روانی‌پور نه تنها به مرگ که به جهان پس از مرگ نیز معتقد است. اگرچه مرگ و زندگی در تقابل هم قرار دارند و این شور و عشق به زندگی است که مرگ را تلخ می‌کند، اما مرگ پوچ و بیهوده نیست و دنیای پس از مرگ نیز وجود دارد. روانی‌پور در اهل غرق مدام از مردگانی سخن به میان می‌آورد که آرزوی بازگشت به زمین را دارند و برای آرزوی خود تلاش می‌کنند. در «زن فرودگاه فرانکفورت» نویسنده از زبان مادر‌بزرگ را‌وی بازگشت دوباره مردگان را بیان می‌کند«حال دوشنبه بود و قبرستان ترس نداشت. این که یک روز یا یک شب دریا پر از مرده شود و جزیره خالی از زندگی که سرانجام مرده‌ها دوباره برگردند سرخانه و زندگیشان هم مال حالا نبود، هنوز جزیزه پر از آدم زنده بود و او می‌توانست راحت بنویسد و کاری به خرافات مادربزرگ نداشته باشد» (روانی‌پور،۱۳۸۰: ۱۰۴-۹۹).
نویسنده نه تنها بازگشت دوباره مردگان و زندگی دوباره را در رابطه با مرگ بیان می‌کند و مرگ را پایان زندگی نمی‌داند بلکه به پاداش و ثواب اخروی نیز معتقد است:«گفت: کیپ کیپ بستم. خدا اجرت بده… خدا اجرت بده چیه؟ اگه راست می‌گی یکی از این ژاکت‌ها را بخر. من؟ پس کی؟ آخه….می‌خوام چکار؟ هیچی، فقط برای ثواب، برای اینکه اونجا حرفی برای گفتن داشته باشید.» (روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۱۲۱-۱۲۰)
همچنین اعتقاد به فاتحه خواندن و برگزاری مراسم بعد از مرگ مرده از دیگر موضوعاتی است که نویسنده به آن توجه داشته است «در ذهن مردم آبادی اینکه مردی بدون مراسم به خاک سپرده شود نمی‌گنجید به زودی علمهای سیاه را درآورند و خانه زایر احمد حکیم فاتحه گذاشتند و نوحه خواندند» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب: ۱۳۳-۱۳۲).
علاوه بر این بر سر مزار رفتن در شبهای جمعه از دیگر موارد مورد نظر نویسنده است «شبها مردان آبادی در اتاق پنج دری می‌نشستند و از مردانی می‌گفتند که معلوم نبود کی دوباره به جفره باز می‌گردند…. شبهای جمعه بر مزار آن مرده غریب، زنان آبادی می‌نشستند، فاتحه می‌خواندند و تا دلگیر نشود بر سر خاکش فانوس روشن می‌کردند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۳۸). روانی‌پور در داستان کولی‌کنارآتش، کشتی شکستگان، سنگهای‌شیطان، طاووس‌های زرد نیز به این مسأله اشاره کرده است.
در«طاووس‌های زرد» روانی‌پور به مرگ و تلاش برای ماندن اشاره می‌کند. به اعتقاد او تنها خاک می‌تواند مرده را مجاب کند که دیگر نیست «باید خاکش می‌کردیم خالو، خاک مرده را مجاب می‌کند، قانع می‌کند که دیگر نیست که دیگر رفته است» (روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۷۲)
۳-۲-۱۴-انسان شناسی
انسان اندیشه روانی‌پور، کسی است که دایماً در تلاش برای زندگی و آینده است. انسانی که در هیچ برهه زمانی متوقف نمی‌شود و سخت‌ترین مشکلات نمی‌تواند او را از پای درآورد. درد، رنج و حسرت بزرگترین ویژگی اوست. درد و رنجی که او تحمل می‌کند حتی کوه هم طاقت حمل آن را ندارد. بزرگترین رنج او رنج تردید است«وای اگر آدمیزاده‌ای دچار تردید شود. مانند کشتی بی‌لنگری هر لحظه به پهلو می‌غلتد و سرانجام تسلیم موجهای بلند و سایه‌دار می‌شود و در قعر آبهای گل‌آلود فرو می‌رود.» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۱۳۶). حسرت و زیان و خسران همزاد آدمی است. «آدمی در گریز خود از جایی به جای دیگر تنها ثانیه‌ای آرامش می‌یابد و پس از آن دوباره رنج و درد، این دو همزاد قدیمی رهایت نمی‌کنند» (همان،۱۳۶۹ب:۳۰). اما او تسلیم درد و رنج نمی‌شود. الفبای وجود او جنب و جوش و تکاپو است. آدمی با تلاش زنده است پس می‌تواند با نیروی امید، درد و رنج خود را فراموش کند. امید که خاص انسان است. «صدای این انسان فناناپذیر است. زنگی که در نهاد آدمیان هر لحظه اخطار می‌کند، آغاز تلاش و امید را می‌رساند و بدین سان است که جهان هرگز تمام نمی‌شود. گاهی همه چیز را بر باد رفته می‌بینی، اما با قوسی که مرغ دریایی امید بر گردن خود می‌زند، دوباره همه چیز از سر می‌گیرد» (همان،۱۳۶۹ب:۳۲۱).
گذشت زمان در کنار امید و تلاش، انسان را از غصه و درد رهایی می‌دهد «زمان و فراموشی! آدمی چه آسان رنج و اندوه خود را فراموش می‌کند و بانده خیالش چه راحت از روی خاطرات تلخ می‌پرد و برجایی آشیان می‌کند که در هنگام کارزار و رنج آن را ندیده است» (همان،۱۳۶۹ب:۲۳۵). انسان با فراموش کردن سختی‌های زندگی می‌تواند زندگی دوباره را از سر گیرد زیرا جهان به واسطه حضور آدمی زیباست «آدمی در هنگامه درد و رنج با حذف تصاویر و لحظه‌های کوچک، از غم خود می‌کاهد و آن زمان که آرامش روی آورد تصاویر و لحظه‌ها بزرگ می‌شوند و حجت را بر آدمی تمام می‌کنند» (همان،۱۳۶۹ب:۲۳۵) حتی اگر سختی‌های زندگی لحظه‌ای آدمی را رها نکنند نباید نا‌امید گردد. او به عقل خود زنده است «آدمیزاد به عقل خود زنده است. شیطان حتی در مقابل عقل آدمی نیست می‌شود، عقل و تلاش بالهای سفید مرغ حیات…» (همان،۱۳۶۹ب:۴۷).
بزرگترین ویژگی انسان نیاز و کامجویی اوست. نیاز باعث می‌شود دل انسان تاریک شود«نیاز راه بر خلق و خوی آدمی می‌بندد. نان او را در چنبرۀ خود اسیر می‌کند» (همان،۱۳۶۹ب:۲۳). اما انسان نمی‌تواند از آن روی بگرداند. زیادخواهی ویژگی انسان است. در واقع تلاش انسان در زندگی در جهت برآورده کردن نیازهاست. روانی‌پور معتقد است آنچه که باعث درد و رنج انسان می‌شود همین نیاز است. اگر انسان خود را از تعلقات زندگی دور کند زندگی آرامی خواهد داشت. به همین دلیل او بارها از زندگی‌های اشرافی به بدی یاد می‌کند.
از دیگر ویژگی‌های که او برای انسان عنوان می‌کند،مهرجویی است «مهرجویی پیشه آدمی است، هرکس که باشد، حتی اگر همزاد مردگان آبهای خاکستری باشی….مهر‌طلبی….» (همان،۱۳۶۹ب:۳۶۸).کنجکاوی از دیگر ویژگی‌های انسان است. کنجکاوی میراث آدمیان است. انسان ذهن پیچیده دارد. مهر ورزیدن از ویژگی‌های اوست. دلش صاف و ساده است. نیاز به همدردی و عشق ورزیدن دارد.
۳-۳-اندیشه سیاسی:
یکی از مبانی مهم اندیشه روانی‌پور گرایش به سیاست است با اینکه جهان داستانی روانی‌پور، جهانی زنانه است اما از همان ابتدا نگاه سیاسی او نیز مشهود است.
روانی‌پور زنانه می‌نویسد اما زنان داستان‌های او گرایش سیاسی دارند و این نوع نگاه هم در «اهل‌غرق» که مربوط به فضایی روستایی و بومی است قابل ملاحظه است و هم در داستان‌هایی که در حوزه شهر نوشته شده است. در «دل‌فولاد» صریحاً به جوان قصه نویس توصیه می‌کند که به شخصیت‌هایش اندیشه سیاسی بدهد«من اگر بودم به هر کدام از این دختران پنجگانه اعتقاد سیاسی می‌دادم» (روانی‌پور،۶۹:۱۳۸۳). همانگونه که ملاحظه شد همین کار را هم انجام می‌دهد.
در تمام داستان‌های روانی‌پور ردپای سیاست وجود دارد. درکولی‌کنارآتش، آینه را از قبیله صفاری جدا می‌کند به شیراز می‌کشد و با مریم آشنا می‌کند و کم‌کم او را راهی تهران می‌کند و در تهران به بیان آشوب‌های سال ۵۹ می‌پردازد و تمام شخصیت‌ها را به نوعی با سیاست درگیر می‌کند در «زن فرودگاه فرانکفورت» که از داستان‌های دهه ۸۰- ۷۰ نویسنده است به بیان مسایل سیاسی جدیدتر می‌پردازد و به این ترتیب اکثر داستان‌های او رنگ سیاسی می‌گیرد.
در حقیقت حرکت سیاسی قهرمانان جلوه‌گر اندیشه‌های سیاسی خود روانی‌پور است و این مسیرها را نه قهرمان که خود روانی‌پور پیموده است. روانیپور در رمان کولی کنار آتش تقریباً به مسایل سیاسی می‌پردازد و جز دو فصل ابتدای کتاب که زندگی آینه و قانون غلط قافله است بقیه کتاب بیان مسایل سیاسی است.
این گرایش به سیاست ریشه در اقلیم جنوب دارد.
«کثرت نویسندگان و گرایش به سیاست، تنوع دیدگاه‌ها و تجربیات، بدیهی‌ترین امتیازی است که ادبیات جنوب از آن برخوردار است. طبیعی است که سیاست‌گرایی آنها، طیف‌های پرتنوعی را به نمایش بگذارد. سیاست در داستان جنوب، یک سیاست کاملاً جنوبی است، با رنگ مایه غلیظ اقلیمی ‌و در آمیخته با دریا، نفت، قاچاق، تبعید و مهاجرت» (شیری،۵۶:۱۳۸۴).
بارزترین مسائل سیاسی داستان‌های او حوادث سیاسی سال‌های ۱۳۳۲ به بعد و مسائل سیاسی حوزه جنوب است.
۳-۲-۱-یاغی (مبارزان با استعمارگران):
از مهمترین مسائل سیاسی داستان‌های اقلیمی روانی‌پور،مسأله یاغیان جنوب و مبارزات آنها با استعمارگران و نیروهای دولتی در دهه ۳۰ و ۴۰ است. عشق به یاغیان جنوب با خون هر جنوبی عجین است و این امتیاز را نمی‌توان از روانی‌پور سلب کرد. او نیز همچون دیگر جنوبی‌ها به یاغیان عشق می‌ورزد و شب‌های کودکیش را با قصه دلیری‌های رئیس علی دلواری و محمد تنگستانی گذرانده است. این یاغیان در حقیقت منجی مردم جنوب از دست خان‌های زورگو و حاکمان جبار ولایات بوده‌اند. یاغی بودن و در جبهه یاغیان قرار گرفتن، رشادت و دلیری هر جنوبی را یادآور می‌شود و این عشق به یاغی نه تنها در وجود مردان جنوب یافت می‌شود که زنان جنوب نیز مستثنی نیستند.
روانی‌پور عاشق یاغیان خطه جنوب و سرزمین مادریش است. در اهل‌غرق با وارد کردن زنی نترس چون «خیجو» به داستان، این عشق را به خوبی نشان می‌دهد«غائله را خیجو تمام کرد که مانند یاغیان و گردنکشان جهان دستهایش را به سوی آقای اشک تکان داد» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۱۰۸). خیجو دختر زایر احمد حکیم عاشق برنو و جنگ است، زنی عاشق و سرکش و طغیانگر است. مه‌جمال را در صورتی شایسته ازدواج با خود می‌داند که یاغی باشد و سینه نااهلی را با برنو شکافته باشد. «اسیر مردی شدن، آنهم مردی چون مه‌جمال که نه یاغی بود و نه گردنکش و نه سینه نااهلی را با برنو سرخ کرده بود، در شأن او نبود.» (همان،۱۳۶۹ب:۹۲). او زنی نیست که در بند این باشد که رختخوابش گرم بماند. در نظر او روی زمین اگر با شرف قدم نزنی، دریا و فرشته‌های آسمان ترا نفرین می‌کنند. در واقع او دوست دارد مه‌جمال چون نیرو باشد«خیجو در رویاهای خود مه‌جمال را می‌دید که همچون نیرو دهان به دهان در قصه شبانه مردان تنگسیر تکرار می‌شود» (همان،۱۳۶۹ب:۲۹۴).
نه تنها خیجو بلکه دخترش مریم که بعدها یکی از شخصیت‌های رمان «کولی‌کنارآتش» روانی‌پور است نیز دارای اندیشه سیاسی است و روانی‌پور در اهل غرق مریم را دختر مه‌جمال و خیجو قرار می‌دهد تا بعدها بتواند عقاید سیاسی به او دهد و او را از فعالان حزب توده معرفی نماید.«مریم نیز از همان بچگی علاقه عجیبی به جعبه جادو دارد و حتی مه‌جمال دیده بود که با انگشتان کوچک و ناتوانش پیچ جعبه جادو را باز می‌کند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۹۸).
روانی‌پور او را عاشق جعبه جادو بیان می‌کند، چون جعبه جادو منبع خبرهای راست و دروغ است و نشانی از پیشرفت و تمدن و انتقال اخبار است. جعبه جادو نمادی از گرایش سیاسی مریم است که بعدها روانی‌پور او را به صحنه‌های سیاسی وارد می‌کند.
روانی‌پور همچون دیگر نویسندگان جنوب، نتوانسته نسبت به تحولاتی که در جنوب آیینی او می‌گذرد بی‌تفاوت باشد و در جهان داستانی او هر آنچه که به سیاست جنوب مربوط می‌شود انعکاس پیدا کرده است. مهمترین مسأله‌ای که در داستان‌های جنوبی به چشم می‌خورد، مسأله نفت و حضور خارجیان در این مناطق و درگیری یاغیان با استعمارگران است. روانی‌پور در اهل غرق مشروح‍‍اً به این مسایل و مسایلی که به تبع این جریان اتفاق افتاده است اشاره می‌کند. کشف و پیدایش نفت در جنوب و حفاری چاه های نفت و رفت و آمد خارجیان به بهانه استخراج نفت در حقیقت چپاول این ثروت ملّی، چیزی نیست که، از دید هر انسان بینایی پنهان مانده باشد. روانی‌پور که خود در جنوب زندگی کرده است و از نزدیک با این مسایل روبه رو شده است ، در اهل غرق به حضور این خارجیان به عنوان دزدانی که در پی چپاول هستند اشاره می‌کند.
«و دزدان این زمانه با چه ترفندی آدمی‌ را خام می‌کنند؟ با قایقی که بزرگترین جادوگر جهان آن را چنان ساخته بود که به آسانی مثل باد از دریا به خشکی می‌آمد، به سراغت می‌آیند، به تو لبخند می‌زنند تا بار دیگر شبانه کارت را بسازند و دار و ندارت را به تاراج ببرند(روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۱۳۰).روانی‌پور از زبان نوزادی که در شکم خیجو است مردان موبور را دزد خطاب می‌کند و با این اشاره مردم آبادی را آگاه می‌کند که حضور مردان موبور فقط برای دزدی است.
«ذهن مه‌جمال آشفته بود، مردان موبور را می‌شناخت، اما کلمات و تصاویر از ذهنش می‌گریختند و نمی‌دانست چگونه حرف دلش را به زایر بگوید، بگوید که آنها را جایی دور، دور از آبادی دیده است…. خیجو، شب هنگام، وقتی کنار زایر در اتاق پنج دری نشسته بود و مدینه غذا ظرف می‌کرد، صدایی شنید، صدای لرزان و کودکانه که فریاد می‌کشید: «دزد، دزد! » (همان،۱۳۶۹ب:۱۲۹).
روانی‌پور در اهل‌غرق تحوّلات و اوضاع سیاسی دهه سی و چهل را بیان می‌کند. در این سالها فعالیت گروه‌های سیاسی مخالف رژیم فراوان است و این گروه‌ها به شدت با استعمار مخالف هستند، همچنین در این سالها جریان ملی شدن صنعت نفت ذهن تمام مردم را پر کرده است و همه گروه‌ها برای ملّی کردن صنعت نفت تلاش می‌کنند.
«جهان مثل همیشه بود، آسمان آبی بود و زمین خاکی و صدای جعبه جادو در آسمان آبادی فریاد می‌کشید که اجنبی پرستان می‌خواهند همه چیز را به بیگانگان بفروشند….» (همان،۱۳۶۹ب:۱۹۷).
اما نگرانی مردم زمانی زیادتر می‌شود که در روستاهای اطراف نفت پیدا می‌شود و مردم آواره می‌شوند. مجبور می‌شوند که به شهرها مهاجرت کنند و یا در روستاهای اطراف سکنی گزینند به امید آنکه روزی نفت به پایان برسد و به خانه‌های خود بازگردند، صدای کشتی‌ها نفت‌کش در دریا زیاد می‌شود و زایر احمد نگران از اینکه در آبادی او نفت پیدا شود بارها خاک را امتحان می‌کند و مزه خاک را می‌چشد، از گوشه و کنار خبرهای خوشی نمی‌رسید. یک آبادی را نفت بلعیده بود و دولت مردم را مجبور کرده بود که خانه‌های خود را رها کنند و آواره شوند. به خاطر چاه های نفت که می‌گفتند مملکت را ثروتمند می‌کند، ترددها کنترل می‌شد بدتر از همه اینها حضور کارگران و از بین رفتن روستاها است (ر.ک. همان،۱۳۶۹ب: ۳۵۹-۳۳۴)
اینها مسائلی است که خون هر جنوبی را به جوش می‌آورد و مه‌جمال که با ورود ابراهیم پلنگ و مرتضی با شهر و اعتصاب و درگیری آشنا شده و به زندان افتاده بود از دست نیروهای دولتی فرار می‌کند و در ضمن آشنایی با یاغی‌ها و تعریف‌هایی که در قصه‌های شبانه مردان تنگسیر از آنان شنیده بود به یاغیان می‌پیوندد و اینجا آغاز مبارزه مه‌جمال قهرمان مورد علاقه روانی‌پور با نیروهای دولتی است «مه جمال در لوله‌هایی که قرار بود گاز را از کنگان به کشورهای خارجه ببرد، ایجاد حریق کرده بود» (همان،۱۳۶۹ب:۳۳۵). همین درگیری‌ها زدوبندهای‌ سیاسی و حضور نیروهای مختلف در منطقه جنوب و موقعیت سوق الجیشی جنوب به دلیل اینکه قلب اقتصاد مملکت با صادرات و واردات نفت و کثرت کارگران و فعالیت شبانه روزی آنان در این منطقه می‌تپد، دولت را وادار می‌کند تا به ایجاد پاسگاه‌ها و کنترل شدید منطقه دست بزند. منطقه جنوب در حوزه سیاست و اقتصاد چنان حساسیتی دارد که اگر حادثه‌ای در آن رخ بدهد پژواک آن مستقیماً به پایتخت منتقل می‌شود و بازتاب حوادث پایتخت برآن منطقه نیز تاثیر مستقیم دارد (ر.ک،شیری،۵۶:۱۳۸۴).
به دلیل همین تاثیر و تاثرات است که مردم منطقه نسبت به حضور نیروهای دولتی حساس می‌شوند و وجود این نیروها در منطقه و ظلمی‌که نسبت به مردم روا می‌دارند ؛همچنین بی‌بند و باری‌هایی که در منطقه به وجود می‌آید و فضای روستاها را ناامن می‌کند؛ مردم را آرزومند ظهور یک نجات بخش از میان خودشان می‌کند. یک یاغی سرکش و سوار بر اسب سفید یا خاکستری که با آمدن خود، امیدها را به خود معطوف می‌کند و مردم مستاصل شده را به جانب یک جامعه آرمانی نوید می‌دهد و این موضوع بسامد زیادی در ادبیات جنوب دارد.سرگذشت این نوع شورش‌گری‌ها در داستان‌های نویسندگانی که با محیط روستایی محشور بوده‌اند بیشتر جلوه‌گری یافته است (همان،۵۹:۱۳۸۴).
روانی‌پور نیز همچون نویسندگان این خطه از یاغیانی صحبت می‌کند که از نسل یاغیان جهان و فلک ناز هستند و علیه ظلم و ستم نیروهای دولتی در کوه‌ها و صحراها در کمین نشسته‌اند «یاغیان چشمانی سیاه و غریب دارند، با ترس و وحشت بیگانه‌اند، به زمین دل نمی‌بندند، جایی این چنین طولانی و دراز اتراق نمی‌کنند. یاغیان در نابسامانی زندگی خویش در گذرند از این دیار به آن دیار …. از این سامان به آن سامان» (روانی‌پور،۱۳۶۹الف:۹۳).
کوهها و درّه‌های جنوب به دلیل امن بودن جای مناسبی برای یاغیان بوده است و روانی‌پور از یاغیانی صحبت می‌کند که در کوههای فکسنو و دره دیزاشکن و کوههای ملگادو با نیروهای دولتی به زد و خورد می‌پردازند. برای یک یاغی جایی امن‌تر از این منطقه‌ها پیدا نمی‌شود، جایی که راحت بتواند بجنگد و کسی او را نشناسد. «سیاهی جنگل کنار و صدای وهم‌آلود شاخه‌ها که شاید دستی یاغی آن را کنار می‌زند تا برنوش را به سینه دوج میزان کند و بچکاند. عرقی که بر پشیمانی شوفر می‌نشیند و پا که از ترس بر گاز فشار می‌دهد و تنهایی و بی‌کسی که ناگهان به دلت چنگ می‌زند» (همان،۱۳۶۹الف:۶۹).
یاغیان هر وقت امنیه‌ها را می‌کشتند در پناه همین کوهها جای امنی پیدا می‌کردند، و دولتی‌ها جرأت نداشتند از جنگل رد شوند کوه‌ها و جنگل‌های کُنار بهترین محافظان یاغیان بوده است (ر.ک.همان،۱۳۶۹الف:۸۴). روانی‌پور از یاغیان و شورش‌گرانی سخن می‌گوید که شبهای مردم روستا با نام و یاد دلاوری‌های آنها می‌گذرد و جوانان در پای همین صحبت‌هاست که عاشق یاغیان می‌شوند و با آنان همراه می‌گردند. یاغیان جهان پیر نمی‌شوند و تنها مرگ می‌تواند چهره آنان را غریبه کند. «آخر الزمان بود، یاغیان جهان را می‌کشتند. زایر بالای سر مرده مانده بود. همان صورت گرد سیه چرده، همان چشمان درشت و مژه‌های بلند و همان موهای صاف که گاهی روی پیشانیش می‌افتاد. یاغیان جهان پیر نمی‌شوند، اما مرگ می‌تواند چهره آنان را غریبه کند» (روانی‌پور،۱۳۶۹ب:۲۲۱). در اعتقاد روانی پور یاغیان جهان چون عاشقان هستند و پیر نمی‌شوند «عاشقان جهان پیر نمی‌شوند …. عاشقان و یاغیان جهان…..» (همان،۱۳۶۹ب:۲۲۶).
یاغیان بوی آشنایی و مهربانی می‌دهند و مه‌جمال این بو را از مرد غریبه‌ای که با گلوله‌ای قلبش را سوراخ کرده بودند شنید. بویی که بیست سال در قصه‌های زایر شنیده بود. جوان رعنای قصه‌های زایر مرده بود.
اما در ذهن مه‌جمال قصه دیگری شکل می‌گیرد به نظر او قصه تمام شده بود تا قصه‌ای دیگر شکل گیرد و آغاز گردد قصه مه‌جمال و درگیری‌های او با نیروهای دولتی. (ر.ک.همان،۱۳۶۹ب:۲۲۶). مه جمال پای قصه شبانه مردان تنگسیر می‌نشست و داغ می‌شد، چیزی در دلش فریاد می‌کشید. مردگان آبهای خاکستری در سراسر جهان پراکنده بودند تا همزادشان در قعر آبهای سیاه و گل آلود از خواب مرگ خود برنخیزد (ر.ک.همان،۱۳۶۹ب:۲۶۶). در اعتقاد مه‌جمال گریزی از کشتن نیست، انگار قانون زمین همین است.
«اگر می‌خواهی محکم روی خاک خدا قدم برداری باید توان جنگیدن داشته باشی. به غیر از این باشد، تو را نی زنی عروسی خود می‌کند، بوسلمه در همه جا حیّ و حاضر است آه! بوسلمه دریاها…. چه ساده دل بودی تو، چه درستکار و نیک‌کردار بودی تو…. جهان اسیر بود. آدمیان در چنگال بوسلمه خشکیها می‌مردند» (همان،۱۳۶۹ب:۲۶۹).
مه‌جمال باید حرکت می‌کرد باید تلاش می‌کرد. تا نی زن عروسی حاکمان زورگو نباشد باید می‌جنگید «مه‌جمال در یکی از قصه‌های شبانه مردان تنگسیر نام نیرو را شنید، برقی که در چشمان آن تنگسیر پیر درخشید و لبخندی که بر لبان دیگران می‌نشست ، وقتی نام نیرو را شنیدند» (همان،۱۳۶۹ب:۲۶۷). مه‌جمال به دنبال نیرو بود تا خود نیرویی دیگر شود و منجی مردم جنوب از دست حاکمان ظالم و بوسلمه خشکی‌ها.
اما نیرو کیست؟ در اعتقاد مردم حاشیه خلیج فارس، گاهی نام این یاغی قدرتمند «نیرو» بوده است. یاغی همواره یاران و طرفداران بسیاری نیز با خود داشت و حتی اگر در جنگی کشته یا سربه نیست می‌شد، اسب سفید او با یال‌های پریشان خود در منطقه می‌گشت تا سواری دیگر پیدا شود و بر او سوار شود و نسل یاغیان همواره تداوم یابد.(ر.ک.شیری،۵۹:۱۳۸۴) در اعتقاد این مردم یاغیان از نسل یاغیانی چون فلک ناز بودند که قصه فلک ناز را روانی پور چنین بیان می‌کند «فلک ناز مردی است که یک روز غروب، تن زخمیش را به آبادی کشانده بود تا زایر از گیاهان زمین بر زخمش مرحمی‌ بگذارد و با طلوع آفتاب در هیبت مرغی دریایی پرواز کند» (روانیپور،۱۳۶۹ب:۲۵۱). قصه فلک ناز رنگ و بوم اقلیمی‌ به خود می‌گیرد و در ذهن مردم جفره مرغان دریایی از نسل فلک ناز هستند. «مرغان دریایی آبادی جفره که از نسل مرد یاغی بودند که روزگاری دور از این در سرزمین ملگادو زخمی‌شد، و تا نسل یاغیان جهان ادامه یابد خود را به جفره رساند و در هیبت مرغ دریایی در دریای جفره ماندگار شد و زاد و ولد غریب خود را آغاز کرد، نیمه شبی به دیوارهای تازه ساز پاسگاه حمله بردند» (همان،۱۳۶۹ب:۲۵۰).
مه‌جمال با نیرو و فلک‌ناز آشنا می‌شود «یک ماه پای صحبت‌های شبانه نیرو نشست. دلاوران تنگستان را شناخت و شیرمحمد را که سرانجام با قایقی به دریا زده بود . نیرو از رئیس علی گپ می‌زد و مردانی که جهان با حضور آنان زنده بود» (همان،۱۳۶۹ب:۲۹۲). مه‌جمال در دل به آنان عشق می‌ورزید و او که متعلق به سلسله‌ای از یاغیان بود که رئیس علی دلواری و شیرمحمد تنگستانی نیز از زمره آنان بودند به کوه و کمر زد تا چون نیاکان خود در راه هدفش به مبارزه برخیزد. مه‌جمال در اعتقاد پیرزنانی که بر سر راه او آب و غذا می‌گذاشتند «نشان پیغمبران دارد» و به هرجا که پا می‌گذارد موجب برکت و نعمت می‌شود.
«اگر خوشه‌های گندم قد می‌کشد، اگر نخلها، از بار رطب خم می‌شد ، اگر چشمه‌ها از آب می‌جوشید، برای همه روشن بود که مه‌جمال از آن نواحی گذشته است. مه‌جمال دست خدا بود، دست پر زور خدا که نمی‌گذاشت کسی با بازیاری تندی کند و دولتیان‌‌ و‌ سربازها و ژاندارم‌ها تمام دشتی و تنگستان را وجب به وجب دنبال او می‌گشتند. مه‌جمال رئیس علی بود که بی‌خود شایعه مرگش را در دشتستان و تنگستان رواج داده بودند تا دیگر کسی به هیچ آدمیزاده‌ای دخیل نبندد….. مه جمال فرزند شیرمحمد تنگستانی بود، مه‌جمال شیرمحمد را گرامی ‌می‌داشت و گاهی یقین می‌کرد فرزند شیرمحمد است» (همان،۱۳۶۹ب:۳۱۲).
روانی‌پور با عشق از یاغیان می‌نویسد و مه‌جمال را در حدّ یک منجی می‌برد اما نکته جالب پایان داستان و اعتقاد او به مبارزه است. مه‌جمال در پایان داستان از آنچه که خواننده انتظار دارد دور می‌شود اگرچه نابهنگام می‌میرد، ولی در شک و تردیدی عمیق داستان یاغیان به پایان می‌رسد به گونه‌ای که خواننده در سردرگمی ‌عمیقی قرار می‌گیرد. مه‌جمال راه را گم می‌کند و سرخورده از مبارزه، نیروهای خود را رها می‌کند و به سوی قلعه پیر حرکت می‌کند.
«مه جمال زخمی‌نبود، پریشان بود و پشیمان، خسته بود و دلزده… راهمان را گم کردهایم….. صدایش انگار به جهان، آویزان بود، صدای ناخدایی کشتی شکسته که ستاره راهنما را گم کرده است. در یأس غریب خود راهی برای گریز می‌جست اگرچه تفنگچی‌هایش هر کدام مه‌جمالی بودند که به جنگ و گریز ادامه می‌دادند اما او خسته به سوی ملگادو حرکت می‌کند و در قلعه پیر گرفتار سربازان سرگرد صنوبری می‌شود و کشته می‌گردد» (همان،۱۳۶۹ب:۳۳۹).
اگرچه در ذهن دوستداران او، او فقط زخمی‌ می‌شود و تا سالیان سال در سر راهش آب و آینه و قرآن می‌گذاشتند. مه‌جمال در پایان زندگی و آن زمان که گرفتار سربازان سرگرد صنوبری می‌شود، حقیقی را که به آن رسیده بر ملا می‌کند.
«حقیقت شاید آوازه مرد تنگسیر بود که مه جمال یک روز وقتی به ملگادو می‌رفت تا در قلعه پیر بیاساید شنید- حقیقت این بود که مرواریدی در کار نبود. و جهان در عمق آبهای سبز قرار داشت و آدمیان، اهل غرق بودند. و چقدر تلاش کرده بود که از عمق آبهای سبز به آبادی برسد. چه تقلایی تا روی زمین زندگی کند. ولی حقیقت در نهایت این است که، آدمی‌ حتی در عمق خاک تنش در خدمت زندگی و زندگان خواهد بود. گلهایی که بر سر قبر می‌روید.» (همان،۱۳۶۹ب:۳۶۹).
به اعتقاد روانی‌پور این سردرگمی ریشه در عشق دارد؛ عشق به زندگی و زنده ماندن. مه جمال در عمق آب‌های سبز تلاش می‌کند تا به زندگی بازگردد و مرگ را بوسلمه جهان ابدی می‌داند. در پایان داستان می‌بینم از جنگ دست می‌کشد از کشتن بیزار ‌می‌گردد. روانی‌پور روح لطیفی دارد. مخالف کشتن و نابودی و عاشق زندگی است به همین دلیل پایان داستان را به این صورت تمام میکند اگرچه مه‌جمال گرفتار می شود اما جسد او به دست سرگرد صنوبری نمی‌افتد چون او زنده است.
۳-۳-۲-حزب توده:
از دیگر مباحث سیاسی که حجم وسیعی از کارهای روانی‌پور را دربرمی‌گیرد، فعالیت‌های حزب توده و نیروهای چپ‌گرا و فعالیت‌های آنان در ایران و مخصوصاً در جنوب است. «تمرکز فعالیت این گروه ها بر محیط‌های کارگری و تبعید دسته جمعی بسیاری از مخالفان سیاسی به این مناطق و ارتباط مستقیم نویسندگان منطقه با گروه‌های سیاسی نیز در غلظت بخشی به فضای سیاسی منطقه نقش بسیار داشته است».(شیری،۵۶:۱۳۸۴)
روانی‌پور سالها در جنوب زندگی کرده است و از نزدیک با فعالیت این گروه‌ها در جنوب آشنا شده است از این رو یکی از بن مایه‌های داستانی او بررسی نقش این گروه‌ها در جریان انقلاب و نقش آنان در پیروزی انقلاب است. به نظر می‌رسد روانی‌پور مدتی را در بین گروه‌های چپ‌گرا به سر برده است و از فعالان این حزب بوده است. اگرچه در پایان نسبت به مبانی فکری و ایدئولوژی آنان دچار شک و تردید می‌شود. روانی‌پور در اهل غرق و کولی کنار آتش ، همچنین زن فرودگاه فرانکفورت به حضور نیروهای چپ‌گرا اشاره کرده است. آشنایی او با این گروه در اهل غرق صورت می‌گیرد. با ورود ابراهیم پلنگ و مرتضی به جفره، مردم جنوب با فعالیت‌های این گروه‌ها آشنا می‌شوند و جرقه‌های مبارزات سیاسی در ذهن آنان زده می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]




۴-۶- جمع بندی فصل چهارم
بررسی پرسشنامه های توزیع شده در بین پرسنل شعب بانک انصار در قسمت غرب تهران نشان می دهد که سابقه خدمت پاسخگویان ۸/۷درصد ۱ تا ۵ سال، ۷/۱۵درصد ۶تا ۱۰ سال، ۹/۶۸ درصد۱۱ تا ۱۵ سال، ۸/۷ درصد بیش از ۱۵ سال سابقه کار دارند و همچنین ۴/۸۹ درصد پاسخگویان مرد و بقیه زن می باشند.
تجزیه تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS و آزمون کولموگروف – اسمیرنف بیانگر آن است که کلیه داده ها در هر ۵ فرضیه از توزیع نرمال پیروی می کنند. لذا می توان از آزمون پارامتری استفاده نمود. نتایج آزمون پیرسون بدست آمده عبارت است از:
عملکرد سازمان:۰٫۷۷۰
سودآوری:۰٫۵۴۰
کیفیت در ارائه خدمات:۰٫۳۶۱
نوآوری در ارائه خدمات:۰٫۲۴۴
فصل پنجم
استنتاج و نتیجه‌گیری
۵-۱- مقدمه
در این فصل با توجه به پیشینه مطالعاتی و نیز تجزیه و تحلیل آماری فرضیه ها و مدل تحلیلی این پژوهش مندرج در فصل چهارم، به بحث و نتیجه ­گیری می­پردازیم و پیشنهادهایی که از نتایج این پژوهش بر­گرفته شده است را برای سایر محققان مطرح خواهیم نمود.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۵-۲- بررسی یافته­های فرضیات پژوهش
بررسی فرضیات فرعی
۵-۲-۱ فرضیه اول : بین مدیریت دانش و نوآوری در ارائه خدمات بانک انصار رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
یافته های تحقیق بیان می دارد که با توجه به مقدار p-Value بدست آمده در بخش مدیریت دانش و نوآوری در بانک انصار غرب تهران ، که برابر ۰٫۰۰۰ است و کوچکتر از معیار تصمیم گیری ۰٫۰۵ است لذا فرض Hرد می شود یعنی فرض رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و نوآوری در بانک انصار غرب تهران وجود ندارد، رد می گردد. همچنین رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بانک انصار غرب تهران، یک رابطه مثبت و مستقیم است یعنی این دو متغیر به صورت همسو تغییر می کنند. مقدار این رابطه نیز با توجه به یافته های فصل ۴ برابر ۰٫۲۴۴ است. از طرفی با توجه به اینکه مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین ۱+ و ۱- در نوسان است، هر چقدر ضرایب به اعداد ۱+ و ۱- نزدیک باشند نشان دهنده قوت این رابطه است. لذا رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بانک انصار غرب تهران رابطه ای مثبت،مستقیم و ضعیف می باشد.
همانطور که نتایج تحقیقات یوسفی و دیگران (۱۳۹۰) با عنوان میزان تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری در شرکت­های فناور مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه ارومیه نیز نتایج مشابه این تحقیق را داشته است. آنان در این تحقیق توصیفی- همبستگی، به­منظور جمع­آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده کردند. جامعه آماری این تحقیق کارکنان و مدیران ۳۲ شرکت دانش بنیان در پارک علم و فناوری دانشگاه ارومیه و ۲۲ واحد فناور و هسته علمی مستقر در مرکز رشد فناوری و ارتباطات دانشگاه ارومیه بود. روش نمونه گیری در این مطالعه روش دو مرحله­ ای خوشه­ای و طبقه ­بندی تصادفی بود. در این تحقیق ۱۷۰ پرسشنامه بین پاسخ ­دهندگان توزیع شد که از این بین ۱۵۰ پرسشنامه که بصورت کامل به سوالات پاسخ داده بودند، تجزیه و تحلیل شدند. در این مطالعه به منظور آزمون فرضیه ­ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج آنان نشان داد که از نظر آماری بین مدیریت دانش و نوآوری محصول، نوآوری فرایند، نوآوری تدریجی و نوآوری بنیادی رابطه معناداری وجود دارد. از این­رو آنان بیان کردند که توجه بیشتر به مدیریت دانش باعث افزایش نوآوری در آن­ها می­ شود.
۵-۲-۲ فرضیه دوم : بین مدیریت دانش و کیفیت ارائه خدمات بانک انصار در سطح غرب شهر تهران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
یافته های تحقیق بیان می دارد که با توجه به مقدار p-Value بدست آمده در بخش مدیریت دانش و کیفیت ارائه خدمات بانک انصار در سطح غرب شهر تهران، که برابر ۰٫۰۰۰ است و کوچکتر از معیار تصمیم گیری ۰٫۰۵ است لذا فرض Hرد می شود یعنی فرض رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و کیفیت ارائه خدمات بانک انصار در سطح غرب شهر تهران وجود ندارد، رد می گردد. همچنین رابطه بین مدیریت دانش و کیفیت ارائه خدمات بانک انصار در سطح غرب شهر تهران یک رابطه مثبت و مستقیم است یعنی این دو متغیر به صورت همسو تغییر می کنند.
مقدار این رابطه نیز با توجه به یافته های فصل ۴ برابر ۰٫۳۶۱ است. از طرفی با توجه به اینکه مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین ۱+ و ۱- در نوسان است، هر چقدر ضرایب به اعداد ۱+ و ۱- نزدیک باشند نشان دهنده قوت این رابطه است. لذا رابطه بین مشتری گرایی و حجم فروش رابطه ای مثبت، مستقیم و ضعیف می باشد.
۵-۲-۳ فرضیه سوم : بین مدیریت دانش و سودآوری بانک انصار در سطح غرب شهر تهران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
یافته های تحقیق بیان می دارد که با توجه به مقدار p-Value بدست آمده در بخش مدیریت دانش و سودآوری بانک انصار در سطح غرب شهر تهران، که برابر ۰٫۰۰۰ است و کوچکتر از معیار تصمیم گیری ۰٫۰۵ است لذا فرض H0 رد می شود یعنی فرض رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و سودآوری بانک انصار در سطح غرب شهر تهران وجود ندارد، رد می گردد. همچنین رابطه بین مدیریت دانش و سودآوری بانک انصار در سطح غرب شهر تهران یک رابطه مثبت ومستقیم است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:14:00 ب.ظ ]