مهمترین بخش اقتصادی کشور که میتواند تا میزان قابل ملاحظهای به افزایش حجم صادرات غیر نفتی کمک نماید بخش کشاورزی است که به علت امکانات و ظرفیت تولید و برتری نسبی محصولات کشاورزی همواره بیش از ۳/۱ سهم صادرات غیر نفتی کشور را داشته است و به عنوان یکی از بخشهای عمده در برنامهریزیهای مربوط به توسعه صادرات کشور تلقی میگردد( میرزایی، ۱۳۸۰)
توسعه بخش کشاورزی و افزایش بهرهوری منابع این بخش نیازمند افزایش دائمی سطح دانش و مهارت مدیران واحدهای بهرهبرداری و تولیدکنندگان کشاورزی است. کشاورز، بدون آشنایی و پذیرش شیوههای نوین و بدون برخورداری از یک مدیریت منطقی نمیتواند با موفقیت به فعالیت اقتصادی بپردازد (یعقوبی، ۱۳۸۸). مدیریت جزء پنهان تولید است و به مرور تأثیر فزایندهای بر آن خواهد گذاشت و علاوه بر سه عامل نیروی کار، سرمایه و زمین، مدیریت به عنوان عامل چهارم تولید بر سه عامل اولیه اثر گذاشته و در موفقیت هر کار اقتصادی از جمله فعالیتهای کشاورزی نقش دارد که اثر آن به صورت اختلاف عملکرد اقتصادی و کارایی بین کشاورزان بروز میکند (حمیدی،۲۰۰۵).
امروزه یکی از مشکلات کشاورزی کشور، ضعف شیوههای مدیریت و استفادهی نامطلوب از نهادههای تولیدی است. توجه به عنصر مدیریت در جهت بهبود کارایی و افزایش تولید از اهمیت ویژهای در بخش کشاورزی برخوردار میباشد. خودکفایی در زمینهی محصولات کشاورزی همواره مورد توجه مدیران و برنامهریزان بوده و یکی از اساسیترین پایههای استقلال هر کشور به شمار میرود و نقش عمدهای در توسعه اقتصادی کشور دارد. این اهمیت از نظر تأمین مواد غذایی، ایجاد اشتغال، تأمین ارز، روابط آن با سایر بخشها و سهمی که در تولید ناخالص ملی دارد قابل ملاحظه است (سیدان، ۱۳۸۴).
ایران بزرگترین تولید کننده میوه در خاورمیانه و شمال آفریقا میباشد. از مجموع ۴۰ میلیون تن میوه در ۲۰ کشور خاورمیانه و شمال آفریقا، ایران ۱۳ میلیون تن از این تولید را به خود اختصاص داده است. پس از ایران کشورهای پاکستان و مصر قرار دارد (محمودی، ۱۳۸۸). انگور یکی از محصولات ارزآور در کشور است و امکان اشتغالزایی برای مردم چه مستقیماً در تاکستانها و چه در کارخانههای فرآوری و صادرات را به وجود میآورد و در توسعه صادرات غیرنفتی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در بین درختان میوه، پس از نارگیل و زیتون بالاترین سطح باغات بارور میوهجات درختی در دنیا متعلق به انگور میباشد. سطح زیر کشت انگور در جهان معادل ۷ میلیون و ۴۰۸ هزار هکتار و در بین ده کشور برتر تولید کننده انگور اسپانیا با یک میلیون و۲۰۰ هزار هکتار، فرانسه با ۸۱۳ هزار هکتار، ایتالیا با ۷۷۰ هزار هکتار رتبههای اول تا سوم و کشور ایران با ۳۱۵ هزار هکتار رتبه هفتم جهان را در اختیار دارد (فائو، ۲۰۰۷). در ایران استان فارس با سهم ۶۸/۲۰ درصد سطح بارور تاکستانها از نظر سطح در جایگاه نخست قرار دارد. استانهای خراسان، قزوین، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، همدان و زنجان به ترتیب با ۳۲/۱۶، ۹۹/۱۱، ۸۳/۷، ۴۵/۷، ۶۴/۶ و ۲۲/۵ درصد سهم در سطح بارور انگور کشور در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند (سایت وزارت کشاورزی، ۱۳۸۹).
استان آذربایجان شرقی از مناطق باغی و زراعی حاصلخیز کشور است و یکی از استانهای مهم تولید کننده انگور در ایران میباشد. این استان از نظر سطح زیر کشت در رده چهارم کشور و از نظر تولید در رتبه سوم کشور قرار دارد. سطح زیر کشت انگور در استان آذربایجان شرقی ۲۳۷۵۹ هکتار بوده که ۱۳۱۹ هکتار نهال و ۲۲۴۴۰ هکتار بارور میباشد. متوسط تولید محصول ۱۶.۱ تن در هکتار میباشد و کل تولید استان ۳۹۹۶۰۳ تن برآورد گردیده است. شهرستانهای عمده تولید کننده انگور در استان به ترتیب شهرستانهای ملکان، بناب و مراغه میباشد (صمدی، ۱۳۸۹).
ملکان با داشتن ۴۹ هزار هکتار اراضی باغی و زراعی یکی از مراکز مهم کشاورزی در استان آذربایجان شرقی است که شامل ۱۱۲۰۰ هکتار اراضی باغی و ۳۷۸۰۰ هکتار اراضی زراعی میباشد و مقام اول تولید انگور را در استان دارد. انگور عمده محصول باغی در ملکان است به طوری که این شهرستان ۶۵ درصد تولید استان و ۷.۲ درصد تولید کشوری انگور را به خود اختصاص داده است. همه ساله از ۱۱۰۰۰ هکتار تاکستان این شهرستان ۲۱۵ هزار تن انگور تولید میشود که رقم عمده آن سلطانی یا کشمش بیدانه سفید از ارقام غالب تولیدی در این شهرستان میباشد که به صورت کشمش کالیفرنیایی، تیزآبی، آفتابی، پلوئی، آجیلی سبز، آب قوره، سرکه و شیره انگور فراوری میشود و به دلیل مرغوبیت و کیفیت بالای کشمش کالیفرنی و تیزآبی، ازاقلام صادراتی منطقه به کشورهای خاورمیانه اروپا و کشورهای آفریقای شمالی میباشند (رحمانی، ۱۳۸۹).
توسعه بخش کشاورزی و افزایش بهرهوری منابع این بخش نیازمند افزایش دائمی سطح دانش و مهارت مدیران واحدهای بهرهبرداری و تولیدکنندگان کشاورزی است. کشاورز، بدون آشنایی و پذیرش شیوههای نوین و بدون برخورداری از یک مدیریت منطقی نمیتواند با موفقیت به فعالیت اقتصادی بپردازد (یعقوبی، ۱۳۸۸). مدیریت جزء پنهان تولید است و به مرور تأثیر فزایندهای بر آن خواهد گذاشت و علاوه بر سه عامل نیروی کار، سرمایه و زمین، مدیریت به عنوان عامل چهارم تولید بر سه عامل اولیه اثر گذاشته و در موفقیت هر کار اقتصادی از جمله فعالیتهای کشاورزی نقش دارد که اثر آن به صورت اختلاف عملکرد اقتصادی و کارایی بین کشاورزان بروز میکند (حمیدی،۲۰۰۵). اختلاف عملکرد اقتصادی موجود بین تولیدکنندگان درشرایطی که واحدهای تولیدی از منابع یکسانی استفاده می نمایند را میتوان به عواملی چون مهارتهای مدیریتی کشاورزان دانست.
روشهای مختلف مدیریتی بنا به شرایط متفاوت از لحاط ساختاری و همچنین عملیاتهای مختلف به مهارتهای خاص خود نیاز دارد و بنابراین عوامل متفاوتی بر میزان عملکرد اقتصادی در روشهای مختلف مدیریتی تولید تأثیرگذار خواهند بود. عواملی چون عوامل اقتصادی، اجتماعی، فنی ،محیطی و و همچنین مهارتهای مدیریتی چون مهارت فنی،ادراکی، انسانی کشاورزان بر انتخاب و یا عدم انتخاب روشهای مدیریتی توسط کشاورزان در منطقه تأثیر میگذارد. در صورت ضعف چنین عواملی کشاورز با افزایش هزینه های تولید، کاهش تولید در واحد سطح و کاهش کیفیت محصول تولیدی، کاهش سودآوری در واحدهای تولیدی مواجه خواهد بود و در نتیجه این عوامل، کشاورز را از داشتن عملکرد اقتصادی بالا باز میدارد و این امر، موجب عدم پذیرش این روش مدیریتی توسط کشاورزان میگردد. بنابراین در این تحقیق به بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد اقتصادی در دو روش مدیریتی، روسیمی و سنتی پرداخته خواهد شد که این مهم میتواند منجر به کاهش اختلاف عملکردی در بین واحدهای کشاورزی گردد.
۱-۳- ضرورت واهمیت تحقیق:
اهمیت توسعه کشاورزی و لزوم توجه بیشتر به آن، برخلاف گذشته بیشتر ناشی از این است که برنامههای توسعه اقتصادی علاوه بر هدف افزایش درآمد مالی به هدفهای رفاهی نیز توجهی روزافزون میشود. گرسنگی و فقر به ویژه در مناطق روستایی بسیاری از کشورهای توسعه نیافته انگیزهای نیرومند برای توسعه اقتصادی به شمار میرود (بی نام، ۱۳۸۹).
در کشورهای در حال توسعه، کشاورزی به عنوان یکی از محورهای اساسی توسعه، نقشی مهم در توسعه اقتصادی کشورها دارد. برای رسیدن به توسعهی کشاورزی نیز به سیاستها و برنامههایی مناسب و پذیرفتنی از سوی کشاورزان نیاز است (محمدی محمدی و ترکمانی، ۱۳۸۰).
نگرشی در کارکرد بخشهای اقتصادی کشور، حاکی از موقعیت مناسب بخش کشاورزی در اقتصاد ایران است. زیرا بخش کشاورزی توانسته است از نظر اشتغالزایی، تامین درآمد و سهم آن در تولید ناخالص ملی، تأمین نیازهای مصرفی جمعیت و همچنین تأمین ارز، موقعیت مطلوبتری را نسبت به سایر بخشهای اقتصادی کسب نماید (مطیعی لنگرودی، ۱۳۸۱).
از آن جایی که کشور با تولید سالانه بیش از ۱۶ میلیون تن محصولات باغی، مقام هشتم تولیدات باغی را در بین کشورهای مختلف جهان را به خود اختصاص داده است و در زمینه تولید ۱۲ محصول باغی، رتبه های اول تا هفتم دنیا در اختیار دارد. بخش باغبانی کشور، ۱۷درصد سطوح زیر کشت، ۱۸ درصد تولید و۲۵ درصد ارزش افزوده، هم چنین ۲۰ درصد اشتغال و به تنهایی ۸۰ درصد صادرات بخش کشاورزی را به خود اختصاص داده است (اسکندری، ۱۳۸۹).
انگور و شکل فرآوری شده آن در بین محصولات باغی در کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است و استان آذربایجان شرقی در زمینه کشت و تولید انگور با داشتن ۲۳ هزار و ۵۰۰ هکتار سطح زیر کشت، مقام سوم کشور را در تولید انگور دارا است. انگور بیش از یک پنجم سطح زیر کشت کل باغات و یک سوم تولید محصولات باغی استان را به خود اختصاص داده است. انگور از نظر میزان تولید بعد از سیب، دومین محصول عمده استان محسوب میشود و۵۳ درصد صادرات محصولات کشاورزی استان مربوط به محصول کشمش است و شهرستان ملکان با اقتصاد مبتنی بر کشاورزی، مهمترین مرکز تولید انگور با تولید بیش از ۲۴۰ هزار تن در استان به شمار میآید. بیش از ۴۰ هزار تن کشمش تیزآبی و کالیفرنیایی در این شهرستان بسته بندی شده و علاوه بر عرضه به بازارهای داخلی به خارج از کشور نیز صادر میگردد (محمدیان ،۱۳۸۹).
امروزه یکی از مشکلات کشور در جهت توسعه و بهرهوری در بخش کشاورزی ضعف بسیاری ازمدیریتها و ناکارایی اقتصادی واحدهای تولیدی در به کارگیری از نهادهها در روشهای مدیریتی مختلف میباشد. باتوجه به اینکه روشهای مدیریتی تولید انگور در شهرستان ملکان به دو صورت روسیمی و سنتی میباشد لذا توسعه و بهرهوری منابع موجود این بخش نیازمند توجه به عواملی که بر عملکرد اقتصادی دو روش مذکور تأثیر میگذارد، میباشد با توجه به میزان بالای سطح زیر کشت انگور در ملکان و هزینه های بالای تولید و عدم امکان استفاده از ماشینالات کشاورزی، راندمان پایین عملکرد به علت تراکم کاشت کم و پایین بودن کیفیت محصول در روش مدیریتی سنتی رایج، و نیز آشنا نبودن باغداران به مسائل اگروتکنیکی بخصوص هرس و عدم به کارگیری نیروی انسانی ماهر و متکی بودن بر دانش بومی خصوصاً در روش مدیریتی روسیمی، در نتیجه کاهش عملکرد اقتصادی در پی خواهد داشت.
نظر به اینکه مطالعات زیادی در زمینه روشهای مدیریتی انگور صورت گرفته، از جمله محمودزاده ودولتی (۱۳۷۹) و جوان (۱۳۹۱) که یافتههای حاصل از این مطالعات نشان داد که، درآمد روش روسیمی بیشتر از سنتی میباشد و همچنین غفاری قرهباغ و همکاران (۱۳۹۱) دریافتند، نسبت سود به هزینه در باغات روسیمی نسبت به باغات سنتی به طور معنیداری بیشتر میباشد که این نه تنها به دلیل اختلاف عملکرد بلکه به دلیل کیفیت بالای محصول تولیدی در روش مدیریتی روسیمی نسبت به روش مدیریتی سنتی میباشد. در نتیجه اختلاف میانگین درآمد خالص در روش روسیمی نسبت به سنتی معنیدار میباشد.
علی رغم مزایای روش روسیمی در نتایج تحقیقات مذکور روند روسیمی شدن در باغات منطقه ملکان بسیار کند بوده و فقط ۳۷۰ هکتار از ۱۱۰۰۰ هکتار به صورت روسیمی میباشد و حتی در برخی موارد این روند حالت برگشت به شیوه روش قبلی (جوی و پشتهای) دارد که با هزینه های سنگین توأم میباشد.
بنا به سیاست توسعه کشاورزی در این منطقه، که با تخصیص اعتبارات لازم در راستای روسیمی نمودن این باغات، میباشد. به این علت بررسی عملکرد اقتصادی در دو روش مدبریتی مذکور و شناخت عوامل تآثیر گذار بر انتخاب و یا عدم انتخاب روش مدیریتی روسیمی کشاورزان که از این جهت بر عملکرد اقتصادی تأثیر گذار میباشد ضرورت دارد.
بدین صورت در این تحقیق درصدد هستیم به بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد اقتصادی در دو روش مدیریتی روسیمی وسنتی در این شهرستان تأثیر دارند را بررسی نموده تا بتوان از این طریق راهکارهایی در راستای تحقق توسعه واحدهای تولیدی انگور در این منطقه ارائه نماییم.
۱-۴- سؤالات اصلی پژوهش :
آیا درآمد حاصل از تولید انگور در رویکرد سنتی و روسیمی دارای تفاوت معنیداری میباشد؟
چه عواملی بر تغییر یا انتخاب رویکردهای مختلف مدیریتی در تولید انگور شهرستان ملکان مؤثر میباشد؟
مهارتهای مدیریتی در کدام از دو رویکرد دارای رتبه بیشتری میباشد؟
۱-۵- هدف (اهداف) پژوهش:
هدف اصلی در این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد اقتصادی روشهای مدیریتی روسیمی وسنتی در تولید انگور شهرستان ملکان میباشد و از طرف دیگر اهداف فرعی در این تحقیق به شرح زیر عنوان میگردد :
بررسی ساختار اجتماعی – اقتصادی واحدهای تولید کننده انگور
.بررسی عملکرد اقتصادی واحدهای تولید کننده انگور در دو رویکرد سنتی و روسیمی
مقایسه مهارتهای مدیریتی در دو رویکرد سنتی و روسیمی
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه واحدهای تولیدکننده انگور در دو رویکرد سنتی و روسیمی
بررسی مشکلات و تنگناهای موجود در مناطق تحقیق به جهت رشد و یا عدم روند روسیمی شدن در تولید انگور مقایسه مهارتهای مدیریتی در دو رویکرد سنتی و روسیمی
۱-۶- بررسی مطالعات انجام شده:
علی رغم اهمیت بالای منطقه مورد نظر در تولید انگور، تاکنون هیج تحقیقی به بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد اقتصادی روشهای مدیریتی مختلف تولید انگور صورت نگرفته است. در این تحقیق درصدد هستیم که به بررسی این عوامل در این منطقه پرداخته و راهکارهایی را ارائه نماییم.
جوان و همکاران( ۱۳۹۱) به تعیین عوامل مؤثر بر عملکرد اقتصادی و کارایی تولید انگور در شهرستان مشگین شهر پرداختند در این تحقیق مقدار تولید انگور در روش روسیمی به مقدار ۲/۱۵۷۶۳ کیلوگرم در هکتار بیشتر از روش سنتی میباشد و همچنین سودناخالص انگور در واحد سطح روش روسیمی به مقدار ۳۸۷۵۴۶۶۴ ریال بیشتر از روش سنتی میباشد.
غفاری قرهباغ و همکاران(۱۳۹۱) به ارزیابی انرژی و اقتصادی تولید انگور در باغات انگور روسیمی و سنتی در شهرستان ارومیه پرداختند. در این تحقیق دریافتند که تآثیر نوع روش کشت باغات کل انرژی ورودی در در روش کشت روسیمی به طور معنیداری بیشتر از سنتی میباشد و همچنین عملکرد محصول در دو روش داربستی( روسیمی) و سنتی تفاوت معنیداری نداشت و نسبت سود به هزینه در این باغات به طرز معنیداری بالاتراز باغات سنتی است و میانگین درآمد خالص روش روسیمی به طور معنیدار بیشتر از روش کشت سنتی بود.
راسخ جهرمی و ناصری جهرمی (۱۳۹۰) به تخمین و تحلبل اقتصادی تابع تولید مرکبات در استان فارس پرداختند. در این بررسی جهت شناسایی و بررسی موضوع تحقبق و ارائه الگوی نظری، جمعآوری آمار و اطلاعات از روش اسنادی، مصاحبه و مشاهده بوده است. روش تجزیه و تحلیل نیز به روش تحلیل محتوا آماری و اقتصاد سنجی میباشد. با بهره گرفتن از آمار و اطلاعات استخراجی از پرسشنامهها ثابع تولید درجه دوم به عنوان بهترین برازش از میان سایر توابع تولید مورد برآورد و تخمین قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان استفاده از غوامل تولید، کود شیمیایی، نیروی کار، سطح زیر کشت و میزان آب مصرفی از میزان بهینه کمتر میباشد.
عبدپور و همکاران (۱۳۹۰) به تعیین کارایی فنی تولید انگور و عوامل مؤثر بر آن در شهرستان مشگینشهر پرداختند. در این مطالعه اطلاعات از طریق پرسشنامه از محل تحقیق جمعآوری گردید. کارایی فنی تولیدکنندگان انگور به روش تابع تولید مرزی تصادفی برای گروه های روسیمی و سنتی در مناطق تحقیق انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین کارایی فنی برای گروه سنتی ۷۵% و برای گروه روسیمی ۸۲/۴ درصد میباشد و میزان ناکارایی فنی در گروه سنتی ۲۵% و برای گروه روسیمی ۱۷/۹ درصد میباشد.
الهیاری(۱۳۹۰) در تحقیقی به تحلیل مهارتهای مدیریت مزرعه در بین گردانندگان واحدهای مرغداری صنعتی در استان گیلان پرداخت. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان داد که سطح توانمندی اکثر پاسخگویان در دامنهای بین متوسط تا خوب قرار دارد و بهترین سطح توانمندی در حوزه مهارتهای کاری و تولیدی و پایینترین سطح توانمندی در مهارتهای بازاریابی مشاهده شد.
اسکندری و همکاران(۱۳۸۹) به ارزیابی و مقایسه سیستمهای تاکداری درر استان آذربایجان شرقی پرداختند نتایج حاصله نشان داد که میزان هزینه های احداث و نگهداری سالهای قبل از بازدهی تاکستانهای ایستاده با پایه فلزی و پایه چوبی در مقایسه با سیستم سنتی به ترتیب ۱۱۸ درصد و ۹۵ درصد هزینه دارند و متوسط عملکرد تولید انگور در واحد سطح ۸۱ درصد بیشتر از سیستم سنتی میباشد و قیمت تمام شده تولید هر کیلوگرم انگور در سیستم روسیمی ۴۴ درصد کمتر از روش سنتی میباشد. متوسط درآمد سالانه از هر هکتار در روش روسیمی ۲۸۶ درصد بیشتر از روش سنتی میباشد.
بختیاری و همکاران(۱۳۸۹) به بررسی نقش راهبردهای مدیریتی در توانمندسازی مدیران پرداختند و به این نتیجه رسیدند که در بین راهبردهای مدیریتی، عامل تدارک منابع بیشترین تأثیر و عامل ساختار کمترین میزان تأثیر را در توانمندسازی مدیران داشتهاند و همپنین رتبهبندی راهبردهای مدیریتی مؤثر بر توانمندسازی مدیران به ترتیب شامل تدارک منابع، شفافیت نقش، پاداش، حمایت، ارزیابی عملکرد، فناوری اطلاعات، سبک رهبری و ساختار بوده است.
ابراهیمی و همکاران (۱۳۸۸) به تحلیل مشکلات و سازوکارهای بهبود مدیریت آب کشاورزی در تولید انگور در شهرستان تاکستان پرداخت. در این تحقیق با بهره گرفتن از فرمول کوکران و روش نمونهگیری طبقه ای با انتساب متناسب، تعداد ۳۶۵ نفر به عنوان نمونه تعیین گردید. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که در زمینه مشکلات مدیریت آب کشاورزی، هشت عامل مشکل حفاظت و بهرهبرداری از منابع آب، عدم رعایت قوانین و مقررات، پایین بودن احساس مسئولیت نسبت به نگهداری کانالهای انتقال آب، مدیریت ناصحیح آبیاری در مزرعه، پایین بودن سطح تجربه و دانش کشاورزان در زمینه آبیاری باغات انگور، در مجموع ۶۱/۵۵% کل واریانس راتبیین نمودند.
احمد خیاط(۱۳۸۵) به بررسی عوامل اقتصادی و مدیریتی مؤثر بر تمایل کشاورزان بر سرمایهگذاری سیستمهای آبیاری بارانی پرداخت نتایج تحقیق نشان داد که عواملی همچون مساحت مزرعه، درآمد زارع، تعداد قطعات زراعی، نوع منبع آب، نوع محصول، سن زارع، سطح تحصیلات، شرکت در جلسه ترویج و تعداد اعضای خانوار زارع که مشغول به کار کشاورزی هستند، دارای اثر معنیداری روی تمایل کشاورزان به سرمایهگذاری در این سیستمها میباشد و از مجموع متغیرهای مورد مطالعه، نوع منبع آبیاری، تعداد شرکت کنندگان در جلسات ترویج و نوع محصول، به ترتیب بیشترین اثرات را روی سرمایهگذاری دارند.
قربانی( ۱۳۸۵) در تحقیقی تحت عنوان بررسی نقش مهارتهای مدیریتی در افزایش عملکرد پسته با روش پیمایشی و با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه به این نتیجه رسید که، عملکرد در واحد سطح مدیرانی که از مهارت مدیریتی بالایی برخورددار هستند، بیشتر است.
اشرفی و همکاران (۱۳۸۴)، به بررسی بهره وری عوامل تولید انگور در استان خراسان، با مقایسه گروه ها نشان داد که بهرهبردارانی که از خدمات ترویجی و اعتبارات بهرهمند میشوند دارای بهرهوری بیشتری می باشند و انگورکارانی که سطح زیر کشت بیشتری داشته و باسواد میباشند، از نهادههای تولید به نحو مطلوبتری استفاده میکنند.
میرزائی (۱۳۸۴) به مطالعه تحلیل اقتصادی تولید و بازاریابی نارنگی در استان هرمزگان پرداخت. جهت انجام این مطالعه از تابع تولید، تابع مرزی تصادفی و مدلهای بازاریابی استفاده شده است. از دو روش پیمایشی و اسنادی جهت جمعآوری دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که باغداران در مصرف نهادههای آب، کود ریزمغذی، کود حیوانی و آفتکش در ناحیه اول و در مصرف علفکش در ناحیه دوم و در مصرف بقیه نهادهها در ناحیه سوم هستند. میانگین کارایی فنی تولیدکنندگان نارنگی در استان هرمزگان ۸۷ درصد میباشد
ارسلان بد (۱۳۸۰) به تحلیل اقتصادی تولید سیب در ارومیه پرداخت. در این مطالعه نمونهگیری به روش تصادفی طبقهبندی شده و تکمیل پرسشنامه، از راه مصاحبه، گردآوری وتوابع تولید یرآورد شده است. با بهره گرفتن از توابع درجه اول و کاب داگلاس، روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی انجام گرفت. متغیرهای مستقل توابع تولید، هزینه های کود دامی، کودشیمیایی، نیروی انسانی، ماشین آلات، سم، دیگر هزینه ها و زمین (برحسب متر مربع) و متغیر وابسته، ارزش تولیدات، شامل سیب، علوفه بوده است. نتایج نشان داد ضرایب تعیین، ۶۹%، ۶۱% و همه ضرایب برآورد شده، به جزء در مورد کود شیمیایی مثبت است. جمع ضرایب تابع کاب-داگلاس بزرگتر از یک و نشان دهنده بازده مقیاس فزاینده است.
زارع (۱۳۷۹) به بررسی اقتصاد تولید و کارایی انگورکاران استان خراسان مطالعه موردی شهرستان کاشمر پرداخت. در این تحقیق با استفاده ازتابع تولید کاب داگلاس ضرایب تابع تخمین زده شد. به منظور محاسبه کارایی فنی انگورکاران از تابع تولید مرزی تصادفی ۲۸ بهره گرفته شد. نتایج مطالعه نشان داد که سطح زیرکشت، سواد سابقه باغداری و تعداد افراد خانوار در کارایی فنی تأثیر دارند. و بیش از ۷۸ درصد اختلاف تولید واحدها نیز ناشی ازعوامل مدیریتی و بقیه مربوط به عوامل خارج از کنترل باغداران است.
عبدشاهی (۱۳۷۹) به بررسی اقتصادی تولید مرکبات استان فارس و وضعیت صادرات مرکبات ایران پرداخت و نمونهگیری به روش نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای صورت گرفته است. به منظور بررسی تولید از توابع تولید متعالی و لگاریتمی-خطی استفاده گردید و کارایی فنی با بهره گرفتن از تابع مرزی تصادفی محاسبه شده است. نتایج نشان داد که بهرهبرداران لیمو شیرین جهرم، نهادههای آب، نیروی کار، کود حیوانی، کود شیمیایی را در ناحیه اقتصادی تولید استفاده مینماید. مقایسه متوسط بهره وری نهادهها در بین پرتقالکاران داراب و جهرم نشان داد که این بهرهبرداران از نظر بهرهوری درخت، کود آهن، تفاوت معنی داری دارند اما از نظر بهرهوری سایر نهادهها تفاوت معنیدار آماری بین آنها مشاهده نگردید.
زارع (۱۳۷۶) تولید و بازاریابی انگور را در استان فارس از نظر اقتصادی مورد بررسی قرار داده است. برای این منظور با بهره گرفتن از روش نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای در دو شهرستان شیراز و سپیدان به صورت جمع از ۱۸۱ پرسشنامه در سطح تولید کننده و ۳۱ پرسشنامه در سطح خرده فروشی و ۴ پرسش نامه در سطح عمده فروشی استفاده گردیده و اطلاعات استخراج شده با روش های آماری و اقتصاد سنجی مورد پردازش و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان داد که اکثر تولید کنندگان از نهاده آب و کارگر در ناحیه اول تولید و از نهادههای کودحیوانی و شیمیایی در ناحیه سوم تولید استفاده کردهاند.
کیزیلاسلان و المالی[۱] (۲۰۱۲) به مطالعه هزینه های تولید انگور و حاشیه بازاریابی در استان توکات ترکیه پرداختند. آنها طی این تحقیق سودآوری تولید انگور به ازاء واحد سطح را محاسبه کردند و در نمونه گیری از روش نیممن[۲] استفاده کردند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تولید انگور به ازاء واحد سطح ۶۶/۳۸۱ کیلوگرم و هزینه تولید آن ۷۷/۷۸ تیال[۳] میباشد و از طرف دیگر ارزش تولید ۸۱/۲۳۲ تیال و سود ناخالص ۴/۱۷۴ تیال و سود خالص ۴/۱۵۴ تیال محاسبه شد.
مانوسکا-تاسکا[۴] (۲۰۱۲) به تحلیل کارایی تولید تجاری انگور خانواده کشاورزان در جمهوری مقدونیه پرداخت. در این مطالعه دادهها در سطح مزرعه در طی دو مرحله در سالهای ۲۰۰۶-۲۰۰۸ جمعآوری شد. و از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) و تجزیه تحلیل مرزی تصادفی ((SFA استفاده گردید. نتایج نشان داد اگر کشاورزان مدیریت بهتری بر نهادهها داشته باشند بهبود کارایی قابل توجهی با کاهش ۲۹% هزینه ها ممکن میباشد و اگر کشاورزان به افزایش ارزش محصولات مدیریت شوند درآمد به میزان ۴۷% افزایش مییابد و بیشتر مزارع کارآمد از مساحت کوچکتر، نیروی کار استخدام شده کمتر، نهادههای مصرفی کمتر، اما محصول با کمیت و کیفیت بالاتر برخوردار بودند و کشاورزانی که بر تولید نظارت داشته و در سمینارها شرکت کرده و سوابق حسابداری را نگه میداشتند از کارایی فنی بالاتری برخوردار بودند.
حکمت(۲۰۱۲) به بررسی مهارتهای مدیریت مزرعه فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی مشغول به کار در بخش کشاورزی( مطالعه موردی: شهرستانهای شوشتر و شعیبیه) پرداخت. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین مهارتهای مدیریت مزرعه فارغ التحصیلان کشاورزی و متغیرهای سن، تجربه کار کشاورزی، شرکت در کلاسهای ترویجی، استفاده از کانالهای ارتباطی، مشارکت اجتماعی، سطح مکانیزاسیون و نوع نظام بهرهبرداری در سطح ۹۵ درصد و متغیر دانش تکنیکی در سطح ۹۹ درصد رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
وایت [۵](۲۰۱۰) به محاسبه هزینه تأسیس و تولید انگور وینفرا در منطقه لیکز فینگر[۶] نیویورک پرداخت. در این مطالعه برای تخمین هزینه ها از دو طریق یکی مصاحبه با تولیدکنندگان انگور و دیگری استفاده از مهندسی اقتصاد صورت گرفت. دادهها بر ااساس آمار سال ۲۰۰۷ انجام گرفت. هزینه مربوط به تأسیس بالغبر ۱۴۴/۱۵ دلار بود و بیشترین هزینه مربوط به سال اول و در این سال بیشترین هزینه برای ساخت و ساز داربست بود. هزینه کل در مرحله بلوغ تاکستانها از ۲۵۰۰ تا ۵۳۳۰ دلار در هکتار متفاوت بود و پرهزینهترین عملیات در این مرحله، مدیریت کانوپی، سمپاشی و هرس بود. درآمد کل در این مرحله از ۳۹۶۰ تا ۴۴۲۰ متفاوت بود. تفاوت هزینه ها و سود برای هر تن انگور در بین باغات به خاطر عواملی چون اندازه باغات، تواناییهای مدیریتی و بهرهوری نیروی کار بود.
وزارت صنایع استرالیا [۷](۲۰۰۷) تحقیقی در ارتباط با مدیریت آب در کشت انگور انجام داد. این تحقیق نشان داد که بین راندمان استفاده از آب و کیفیت انگور تولیدی رابطه وجود دارد و بر اساس نتیجه این تحقیق، انگورکاران به منظور اعمال عملیات مدیریت بهینه آب نیاز به آموزش دارند.
اینگیندنیز و همکاران[۸](۲۰۰۶) در مطالعهای به تحلیل اقتصادی باغداران هلو جهت تعیین سودآوری باغات کوچک هلو در کمال پاشای ازمیر ترکیه پرداختند. در تجزیه و تحلیل اقتصادی، هزینه و سود خالص تولید هلو محاسبه شد. با توجه به نتایج این مطالعه، اندازه متوسط باغات هلو ۰۹/۱ هکتار، متوسط تولید هلو ۱۶۸۴۸ کیلوگرم در هکتار تعیین شد. هزینه کل تولید هلو۳۷۳/۳ دلار محاسبه شد. سود خالص به ازای هر هکتار و برای هر درخت هلو به ترتیب ۸۳۹ دلار و ۸۸/۱ دلار، تعیین شده است
گول [۹](۲۰۰۵) در تحقیقی مشخصات اجتماعی-اقتصادی و کارایی فنی باغات سیب را در استان آنتالیا ترکیه مورد بررسی قرار داد. اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق از ۶۰ تولید کننده سیب با بهره گرفتن از پرسش نامه و مصاحبه در سال ۲۰۰۱ میلادی جمعآوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که هزینه تولید هر کیلوگرم سیب برابر ۲۶/۱۶۱ لیر بوده، ولی از طرف دیگر قیمت فروش هر کیلوگرم سیب برابر ۵۸/۲۸۰ لیر میباشد. از این رو سود ناخالص حاصل از تولید سیب برابر ۳۱/۱۱۹ لیر میباشد همچنین کارایی فنی واحدها با بهره گرفتن از روش تحلیل فراگیر دادهها محاسبه شده و کاراییها با فرض بازده ثابت و متغیر به مقیاس به ترتیب ۶۹/۰ و ۹۲/۰ میباشد.
بلک شو[۱۰] (۲۰۰۴) در تحقیق خود دریافت که مدیریت کارآمد آب به عنوان یکی از مولفههای اساسی مدیریت باغات انگور میباشد در این تحقیق برای بهبود مدیریت آب راهکارهایی چون تبادل دانش، تجربه، ایدههای جدید بین انگورکاران، افزایش طرفیت دانش و مهارتی انگورکاران، فراهمسازی اطلاعات مورد نیاز آنها و برنامههای آموزشی ترویجی را پیشنهاد نمود.
زارع(۲۰۰۴) با مطالعه تحلیل اقتصادی باغات انگور در کاشمر در استان خراسان پرداخت نتایج حاصل از رابطه بین عملکرد در هر هکتار و بهرهوری نشان داد که عملکرد در هکتار، شاخص مناسب برای ارزیابی عملکرد کشاورز است. همچنین نرخ بازده داخلی سرمایهگذاری برای ایجاد باغات انگور، ۱۱ درصد بود. نتایج نشان داد متغیرهای زمین، نیروی کار و ماشینآلات، کیفیت کار، سن و آموزش کشاورز باعث افزایش کارایی شده و بالا بودن هزینههای برق و آبیاری شواهدی برای پایین بودن بازده فزاینده به مقیاس بوده و باید اندازه باغات را بهینه نمود.
فلکر و گوئوارا[۱۱](۲۰۰۱) به تحلیل اقتصادی تولید کاکتوس در آرژانتین پرداختند. تحلیل اقتصادی تولید کاکتوس در منطقه سنتیگو آرژانتین انجام شد و واحدهای کشاورزی براساس تولید برای تولید آب میوه، بازارهای داخلی و بازارهای خارجی به سه گروه تقسیم شدند. در این تحقیق از روش هزینه- فایده استفاده شد اطلاعات در طول ۸ سال از سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۶ جمع آوری شده است نتایج نشان میدهد که میزان سود بازارهای بین المللی ۲۰ درصد و بازارهای محلی ۱۰ درصد و برای تولید آب میوه تنها ۸ درصد سود میباشد.
[جمعه 1400-07-23] [ 05:48:00 ق.ظ ]
|