هوش معنوی و رابطه آن با سبک رهبری تحول آفرین در بین مدیران دانشگاه بیرجند و علوم پزشکی |
در این فصل در ابتدا خلاصه ای از یافته های پژوهش ارائه و سپس یافته های پژوهش مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد. در ادامه محدودیتهای پژوهش ارائه و پیشنهاداتی هم با توجه به نتایج این پژوهش ارئه می گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی و ابعاد آن با رهبری تحول آفرین است. جامعه آماری این تحقیق مدیران دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه بیرجند در سال ۱۳۹۳-۱۳۹۲ بودند که کل جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح احتمال برای معنیداری فرضیه ها برابر با ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |
با توجه به نتایج حاصل در جدول ۴-۶ مقدار p-value هوش معنوی و ابعاد آن از سطح خطای ۰۵/۰ کمتر می باشند، بنابراین فرض صفر رد می شد، به عبارتی هوش معنوی و ابعاد آن در سطح متوسط نمی باشد و از آنجا که آماره t بعد توانایی مقابله با مشکلات منفی است، لذا در سطح اطمینان ۹۵% می توان استدلال کرد که متوسط بعد توانایی مقابله با مشکلات از سطح متوسط پایین تر می باشند، به عبارتی در سطح نامطلوب می باشد. هوش معنوی و بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق دارای آماره t با علامت مثبت می باشد، بنابراین در سطح اطمینان ۹۵ درصد به طور متوسط هوش معنوی و بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق از سطح متوسط بالاتر می باشند، لذا در سطح مطلوب هستند.
براساس نتایج جدول ۴-۸ مقدار p-value متغیر رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح معنی داری ۰۵/۰ کمتر می باشند، بنابراین فرض صفر رد می شود و با توجه به مثبت بودن همه آماره t می توان استدلال کرد که در سطح اطمینان ۹۵% به طور متوسط سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. لذا سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین اساتید در سطح مطلوب می باشد.
۱-۵٫ خلاصه ی یافته های پژوهش:
براساس نتایج تحقیق، از بین ۱۰۶ نفری که به پرسشنامه ها پاسخ دادند، ۲۸/۹۵درصد مرد و ۷۲/۴ درصد زن جنسیت آنها زن بوده است. بر حسب دانشگاه، ۶۶ درصد پاسخگویان از مدیران دانشگاه بیرجند و ۳۴ درصد از مدیران دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بودند.
نتایج نشان دادند که در بین ابعاد ویژگی هوش معنوی، بیشترین میانگین به بعد تفکر کلی و اعتقادی تعلق دارد و کمترین میانگین مربوط به توانایی مقابله با مشکلات می باشد. در بین ابعاد رهبری تحول آفرین، بیشترین میانگین مربوط به انگیزش الهام بخش و کمترین میانگین مربوط به ویژگی های آرمانی است.
۲-۵٫ خلاصه نتایج فرضیات پژوهش
۵-۲-۱٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه اول
فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین هوش معنوی و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علومپزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج همبستگی نشان داد هوش معنوی با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن ارتباط مستقیم دارند و به لحاظ شدت همبستگی رهبری تحول آفرین و وبژگی های آرمانی همبستگی بالاتری نسبت به سایر ابعاد با هوش معنوی دارد.
در این زمینه پژوهش های مختلفی رخ داده است از آن جمله جوادی (۱۳۸۸) به «بررسی رابطه رهبری تیمی با هوش معنوی در بین مدیران دبیرستانهای مشهد» پرداخت و نتایج نشان داد که بین رهبری تیمی و هوش معنوی رابطه مثبتی وجود دارد. کیوانلو و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان رابطه هوش هیجانی با سبک رهبری به این نتیجه رسیدند که با افزایش هوش هیجانی در مربیان تمایل آنها به سبک رهبری تحولآفرین افزایش می یابد. یعقوبی (۱۳۸۶) در پایان نامه خود با عنوان بررسی رابطه بین هوش عاطفی مدیران و سبک رهبری تحولآفرین به این نتیجه رسید که بین تمامی مولفه های هوش عاطفی با سبک رهبری تحولآفرین رابطه معناداری وجود دارد.در حالیکه نتایج این پژوهش حاکی از رابطه سبک رهبری تحول آفرین با همه مولفه های هوش معنوی بود.
۵-۲-۲٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه دوم
فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « تفکر کلی و بعد اعتقادی » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علومپزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی نشان داد بین تفکر کلی – اعتقادی با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد و در این بین شدت همبستگی رهبری تحول آفرین و رفتارهای آرمانی بالاتر از سایر ابعاد بود.
تحقیقات متفاوتی در این زمینه رخ داده است بطوری که در تحقیقی که نورشاهی (۱۳۸۸) با عنوان بررسی رابطه پیامدهای رهبری و ابعاد سبک رهبری تحولآفرین انجام داد به این نتیجه رسید که سبک رهبری تحولآفرین نقش موثری در افزایش رضایت مندی و تلاش بالاتر از حد انتظار در میان همکاران رؤسا دارد.جعفری و مرادی (۱۳۸۳) نشان داد، سه متغیر هوش عاطفی (همدلی، خود آگاهی و انگیزش) در ایجاد رهبری تحول آفرین موثر هستند. در این پژوهش تفکر کلی و اعتقادی با سبک رهبری مدیران و ابعاد آن از جمله انگیزش الهام بخش، توجه و ملاحظه فردی و ترغیب ذهنی رابطه داشت.
۵-۲-۳٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه سوم
فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « توانایی مقابله و تعامل با مشکلات » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علومپزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین توانایی مقابله و تعامل با مشکلات با رهبری تحول آفرین رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد و در بین ابعاد رهبری تحول آفرین بعد رفتارهای آرمانی و بعد انگیزش الهام بخش با توانایی مقابله و تعامل با مشکلات رابطه معکوس و معنی داری داشت و با سایر ابعاد بی ارتباط بود و بیشترین همبستگی معکوس با بعد انگیزش الهام بخش داشت.
کریشتون[۵۵] (۲۰۰۸) در رساله دکتری خود به مطالعه کیفی هوش معنوی در رهبران سازمانی پرداخت. نشان داد که فرایند حل مسئله افزایش خلاقیت و و نوآوری که از عوامل رهبری هستند با هوش معنوی ارتباط دارند. نتایج این پژوهش حاکی از رابطه معکوس توانایی مقابله و تعامل مشکلات با سبک رهبری تحول آفرین بود.
۵-۲-۴٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه چهارم
فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « پرداختن به سجایای اخلاقی » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علومپزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین پرداختن به سجایای اخلاقی با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد و به لحاظ شدت همبستگی رهبری تحول آفرین و بعد ترغیب ذهنی بیشترین همبستگی نسبت به سایر ابعاد با بعد پرداختن به سجایای اخلاقی دارا بودند.
۵-۲-۵٫ خلاصه نتایج آزمون فرضیه پنجم
فرضیه پژوهش عبارت است از ” بین « خودآگاهی و عشق » و سبک رهبری مدیران دانشگاه بیرجند و علومپزشکی رابطه معنا دار وجود دارد.” نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین خودآگاهی و عشق با رهبری تحول آفرین و ابعاد آن رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد بطوری که بیشترین شدت همبستگی با رهبری تحول آفرین و ویژگی های آرمانی دارد.
تحقیقات مختلفی در این زمینه انجام شده است از آن جمله، در تحقیقی که جعفری و مرادی (۱۳۸۳) در رابطه با هوش عاطفی و رهبری تحولآفرین انجام دادند به این نتیجه رسیدند که سه متغیر هوش عاطفی (همدلی، خود آگاهی و انگیزش) در ایجاد رهبری تحول آفرین موثر هستند. عابدی جعفری و همکاران (۱۳۸۴) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه هوش عاطفی با سبک رهبری تحولآفرین به این نتیجه رسیدند که از میان عناصر پنج گانه هوش عاطفی سه مؤلفه ی همدلی، خوداگاهی و انگیزش قادر به توضیح ۷۸ درصد تغییرات در رهبری تحولآفرین هستند. در حالی که نتایج این پژوهش نشان دهنده ارتباط مثبت خود آگاهی و عشق با سبک رهبری تحول آفرین است.
۵-۳٫ یافته های جانبی
۵-۳-۱٫ بررسی سطح هوش معنوی و ابعاد آن
نتایج این پژوهش با توجه به آزمون t نشان داد، هوش معنوی و بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق اساتید از سطح متوسط بالاتر می باشند، به عبارتی در سطح مطلوب هستند. ولی بعد توانایی مقابله با مشکلات در سطح متوسط پایین تر (سطح نامطلوب) می باشد.
۵-۳-۲٫ بررسی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن
نتایج پژوهش نشان داد که سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. به عبارتی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین اساتید در سطح مطلوب می باشد.
۵-۴٫ پیشنهادات
پیشنهادات پژوهشی
۱- انجام این پژوهش بر روی جمعیت های دیگر مانند کارمندان ادارات، مدیران مدارس و… و مقایسه نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر.
۲- مقایسه تاثیر هوش معنوی، هوش عاطفی و هوش هیجانی بر سبک رهبری مدیران
۳- پژوهش های بعدی با تعداد نمونه ی بیشتری انجام گیرد.
پیشنهادات کاربردی
۱- می توان با برجسته کردن ویژگی های تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی، خود آگاهی و عشق
مدیران، آنان را جهت افزایش سطح سبک رهبری تحول آفرین یاری رساند.
۲- مرکز مشاوره دانشگاه همکاری لازم جهت حل مشکلات مدیران داشته باشند. چرا که توانایی مقابله با مشکلات در بین مدیران بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش در سطح پایینی بوده است.
محدودیتهای پژوهش
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-12-17] [ 04:59:00 ب.ظ ]
|