نسخههای بعدی تئوری مزیت نسبی برتفاوت کشورها در آب و هوا، حاصل خیزی زمین یا منابع طبیعی تأکید کردند. در ادامه مدل هکشر- اهلین مطرح شد که عمدتاً بر تفاوت کشورها در زمینه عوامل اصلی غیر قابل تحرّک تولید و تفاوت در قیمت عوامل منتج از تفاوت نسبی در موجودی عوامل تأکید میکرد. (نلسون[۷۶]، ۱۹۶۶) با گذر زمان و با تغییر ماهیت تجارت جهانی و تحوّل در شرایط و واقعیتهای تجارت بین الملل، نظریه های تجارت بین الملل دچارتغییرات عمده ای شده است. مشخصاً در نیمهی دوم قرن بیستم، مدلهایی نظیرشکاف تکنولوژیکی[۷۷] توسط افرادی چون پوزنر[۷۸] (۱۹۶۱) و ورنن[۷۹] (۱۹۶۶) مطرح شد. لیندر[۸۰] (۱۹۶۱) نیز بر شرایط بازار محصول و تقاضا در تجارت بین الملل تأکید کرد. کروگمن[۸۱] (۱۹۸۷) نظریه مزیت نسبی پویا، و نهایتاً پورتر[۸۲] (۱۹۸۵) نظریه مزیت رقابتی را مطرح کردند.
۱-۵-۲ تعاریف مزیت رقابتی
از مزیت رقابتی تعاریف متعددی به عمل آمده است که در ذیل به مورادی از آنهادر جهت درک بهتر این مفهوم اشاره می شود:
مزیت رقابتی عبارت از میزان فزونی جذابیت پیشنهادهای شرکت در مقایسه با رقبا از نظر مشتریان است (کیگان[۸۳]، ۱۳۸۰ )
از طرفی دیگرپورتر (۱۹۸۰) مزیت رقابتی را ارزشهای قابل ارائه شرکت برای مشتریان به نحوی که این ارزشها از هزینه های مشتری بالاتر باشد میداند. (پورتر، ۱۹۸۰، ۱۳۹) او معتقد است، مزیت رقابتی در مرکزیت عملکرد بنگاه رقابتی قرار دارد و آن را در چارچوب استراتژی رقابتی مورد توجه قرار میدهد. وی معتقد است استراتژی رقابتی، برقراری موقعیت پایدار و سودآور در مقابل نیروهایی است که تعیین کننده رقابت در صنعت میباشند. (سیهانگ[۸۴]، ۲۰۰۸)
پیتراف[۸۵] (۱۹۹۳) مزیت رقابتی را حفظ درآمد بالاتر از حدّ طبیعی تعریف می کند. به عقیدهی بسکانو، درانو و شانلی[۸۶] (۲۰۰۰) در صورتی که بنگاه در مقایسه با متوسط نرخ سود اقتصادی به نرخ بالاتر سود اقتصادی در بازاریکسان دست پیدا کند، دارای مزیت رقابتی است.
سالونر، شپرد و پادونلی[۸۷] (۲۰۰۱) عنوان می کنند که مزیت رقابتی عمدتاً به این معناست که بنگاه می تواند خدمات یا کالاهایی را تولید کند که مشتریان آنها را با ارزش تر از کالاها یا خدمات تولید شده سایر رقبا تلقی می کنند.
به عقید هی بارنی[۸۸] (۲۰۰۲) بنگاه هنگامی مزیت رقابتی را تجربه می کند که فعالیتهای آن در صنعت یا بازار، ارزش اقتصادی ایجاد کند و تعداد کمیاز بنگاهها مشغول فعالیتهای مشابه باشند. بارنی مزیت رقابتی را به عملکرد بنگاه ارتباط میدهد و مطرح می کند که بنگاه هنگامیعملکرد بالاتر از حدّ طبیعی را مشاهده می کند که ارزش بیشتری نسبت به ارزش انتظاری منابع در اختیار، ایجاد کند.
۶-۲ انواع تئوری مزیت رقابتی
ادبیات استراتژی در خصوص مزیت رقابتی از دیرباز تحت تسلط دو تئوری مهم ۱٫ (تئوری سازمان صنعتی) و۲٫ (تئوری منبع مدار) بوده است. (زو و همکاران ۱۹۶۶) از سویی بارنی (۱۹۹۶) تئوریهای مزیت رقابتی را به سه
دسته تقسیم می کند: تئوری سازمان صنعتی[۸۹] (IO) تئوری چمبرلینی[۹۰]، (منبع پایه) و تئوری شومپترین[۹۱] (چابرت[۹۲]، ۱۹۹۸)، که در ذیل به تعریف مختصری از هر کدام میپردازیم:
۱-۶-۲ تئوری سازمان صنعتی
دیدگاه اول که بر اساس تئوری سازمان صنعتی در اندیشه های مایکل پورتر در دهه۸۰ میلادی به عنوان یک دیدگاه غالب مطرح شده است، کسب مزیت رقابتی را ناشی از فرصتهای محیطی می داند. و از دیدگاه وی واحد اصلی در تجزیه و تحلیل صنعت میباشد.( دتونی و تونچیا[۹۳]، ۲۰۰۳).
این تئوری تأکید اولیه خود را بر تجزیه و تحلیل خارجی رقابت متمرکز نموده است. تئوری سازمان صنعتی که میسون[۹۴] (۱۹۳۹) و بین[۹۵] (۱۹۵۶و ۱۹۶۸) آن را طرح کرده اند، دیدگاه خارج مداری است که در آن ساختار صنعت حائز اهمیت است. در در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ پورتر به این موضع پرداخت. وی ادعا کرد که نیروهای خارجی صنعتی، فعالیتهای مدیران را تحت تأثیر قرار میدهد و کالاهای جایگزین، مشتریان و عرضه کنندگان و همین طور رقبای موجود و بالقوه انتخاب عمل رابرای شرکت، تحت تاثیر قرار می دهند. این دیدگاه مطرح می کند که عوامل کلیدی موفقیت محیط کسب و کار، تعیین کننده عملکرد شرکت می باشد و سازمان باید خود را با شرایط محیط تطبیق دهد.( نصیرییار، ۱۳۸۶) ابزارهای تحلیلی مورد استفاده در این دیدگاه، تحلیل زنجیره ارزش سازمان، تحلیل نیروهای رقابتی، استراتژی های عمومی (رهبری هزینه، تمایز و تمرکز)، رقابت پذیری، خوشه ها، مزیت رقابتی ملتها و… هستند. (پورتر، ۱۹۸۰)
این تئوری معتقد است چون نیروی خارجی بازار فشارهای خاصی را برکسب و کار تحمیل می نماید، بنابراین، استراتژی به وسیله الزامات بازار تعیین شده و مزیت رقابتی از اجزای استراتژی حاصل می شود که با آن الزامات سازگاری دارد.
در زمینه تجزیه و تحلیل رقابتی، در دهه ۱۹۸۰ کتابهای استراتژی مایکل پورتر دارای بیش ترین خواننده بود. این کتابها عبارت بودند از«استراتژی رقابتی» « مزیت رقابتی»، «مزیت رقابتی ملتها» که هرسه به وسیله شرکت انتشاراتی فری پرس به ترتیب در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۵ و ۱۹۸۹ منتشر شدند. (دیوید، ۱۳۷۹)
نظریه پورتر مبتنی بر سه عنصر است: محیط بیرون، رفتاربنگاه و نتایج بازاری که بنگاه با اعمال استراتژی اش مشاهده می کند. (آنکلی، ۱۹۹۲) محیط بیرون از نظر پورتر عناصر عمده ای که سازمان را محصور کرده و آن را تحت تأثیر قرار میدهد با توجه به نمایشگر ۵-۲ عبارتند از: (پورتر، ۱۹۸۰)
-
- تهدیدهای ناشی از احتمال ورود رقبای جدید به بازار.
-
- قدرت فروشندگان مواد اولیه در تحمیل خواسته های خود به خریداران.
-
- توانایی خریداران محصولات در تحمیل اراده ی خود به فروشندگان.
-
- تهدیدهای ناشی از ورود یا رونقیافتن محصولات جایگزین در بازار.
-
- تلاش های شرکتهای رقیب در قلمرو صنعت برای پیشی گرفتن از یکدیگر.
نمایشگر ۵-۲
نمایشگر ۵-۲ پنج نیروی رقابتی[۹۶] پورتر
منبع: رحمان سرشت، ۱۳۸۵
تعامل این نیروها بر سود بنگاه تأثیر میگذارد. (کالکانگو[۹۷]؛۱۹۹۶) قدرت هریک از این نیروها از صنعت به صنعت و در طول زمان دریک صنعت فرق می کند. (واکر و همکاران، ۱۳۸۶)
پورتر معتقد است که ماهیت رقابتهای درون یک صنعت را عناصر فوق تعیین می کند و چون طراحی راهبرد بدون توجه به رقابت مفهومی ندارد هر راهبرد باید در بطن خود آمادگی چگونگی رویارویی با عناصرفوق را داشته باشد.
استفاده از روش رقابتی برای تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف درونی سازمان و فرصتها، تهدیدها و محدودیتهای محصورکننده ی آن، ایجاب مینماید عناصری که در خارج از سازمان آن را به مبارزه دعوت می کند، مشخص شوند. طبعاً با مشخص شدن مواضع و قوای رقبا، تواناییهای خریداران و فروشندگان، شدت رقابت در صنعت، امکان ورود رقبای جدید به بازار و شدت تهدیدهای بالقوه از سوی کالاهای جایگزین چارچوبی به وجود می آید که در محدوده آن به سادگی میتوان نقاط قوت و ضعف سازمانی را ارزشیابی کرد. پس از آن میتوان راهبردهایی که سازمان را در قیاس با رقبا از مزیت راهبردی برخوردار میسازد، انتخاب کرد. نمایشگر ۶-۲ این مطلب را نشان میدهد.
نمایشگر۶-۲
تهدی ناشی از احتمال ورود رقبای جدید به بازار
قدرت خریداران در تحمیل اراده خود
قدرت فروشندگان در تحمل اراده خود
رقابت بین شرکتها برای کسب مقام اولی
تهدید ناشی از کالاها و خدمات جانشین
نمایشگر۶-۲٫ عوامل راهبردی مؤثر بررقابتهای درون صنعت همراه با عوامل کلان
منبع: رحمان سرشت، ۱۳۸۵
پورتر با بهره گرفتن از چارچوب مذکور و براساس پژوهشها ی میدانی خود سه راهبرد عمومی پیشنهاد می کند و معتقد است این راهبردها میتوانند مزیتهای لازم را در سازمانها به وجود آورند.
۱-۱-۲-۶ چارچوب استراتژی پورتر
-
- ۱. رهبری هزینه: سازمانهارا ملزم به کاهش هزینهها بر اساس تولید انبوه وکنترل شدید هزینه در فعالیتهای اصلی کسب و کار می نماید؛ در این حالت، بنگاه محصول را با قیمت پایین تری در مقایسه با رقبا عرضه می کند.
-
- تمایز محصولات و خدمات ارائه شده با ایجاد محصولات منحصر به فرد: در این حالت بنگاه محصول متفاوت را (با کیفیت و کارایی بیشتر) در قیمت متفاوت عرضه می کند.
-
- تمرکز بر روی گروهی خاص از خریداران: در این حالت، بنگاهیکی از دو استراتژی قبلی را دنبال می کند، امّا بر بخش محدودی از بازار تمرکز می کند. (فرزین و نادعلی پور، ۱۳۹۰)
[جمعه 1400-07-23] [ 05:03:00 ق.ظ ]
|