کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



- بی نوایی[۱۱۷](طرد از منابع مناسب درآمدی)
- طرد از بازار کار(طرد از کار دستمزدی)
- طرد از خدمات(طرد از خدمات عمومی و خصوصی)
- طرد از روابط اجتماعی(طرد از مشارکت اجتماعی، سیاسی و مدنی، حمایت اجتماعی، تماس اجتماعی، تحدید و در بعد طرد از روابط اجتماعی پنج موضوع را مورد بررسی قرار می دهد: (عدم مشارکت در فعالیت­های معمول اجتماعی، وسعت شبکه ­های اجتماعی افراد و میزانی که آن­ها از لحاظ اجتماعی منزوی­اند، حمایت موجود برای افراد در زندگی روزمره و در زمان های بحران، عدم فعالیت های سیاسی و مدنی، تحدید[۱۱۸] در نتیجه ترس از جرم، معلولیت یا دیگر عوامل) (مشتاقیان،۱۳۹۰: ۱۱۲ـ۱۱۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
همچنین به نظر اوندرو[۱۱۹]طرد اجتماعی با ابعاد طرد فهم می­ شود. ابعاد طرد از نظر اوندرو عبارت‌اند از:  
۱- منابع مادی؛ محرومیت و فقر
۲- روابط اجتماعی؛ انزوای­اجتماعی، ­احساس­تنهایی، عدم مشارکت­ در فعالیت­های اجتماعی
۳- فعالیت­مدنی؛ عدم مشارکت در فعالیت­های گروهی، عدم حضور در نشست­های مذهبی، عدم حضور در انجمن­های محلی
۴- خدمات اساسی؛ نداشتن، آب، برق، گاز، تلفن، اتوبوس، پست، داروخانه.
۵- طرد از روابط همسایگی؛ نداشتن رضایت از همسایه­ها، نداشتن اطمینان نسبت به همسایه­ها، نداشتن احساس امنیت از جانب همسایه­ها (جریبی و صفری شالی ،۱۳۹۱: ۳۷۵).
پرسی واسمیت[۱۲۰] هم به طور گسترده اشاره به هفت بعد از طرد اجتماعی می کنند که عبارتند از:

 

    1. طرد اقتصادی: بیکاری طولانی مدت، خانواده­های بیکار، فقر درآمدی.

 

    1. طرد اجتماعی: بی­خانمانی و جرم جنایت جوانان سرخورده و ناراضی.

 

    1. طرد سیاسی: فقدان حقوق سیاسی، بیگانگی و عدم اعتماد بنفس در فرایندهای سیاسی.

 

    1. طرد محله: سهام مسکن­های در حال زوال، تخریب محیط زیست.

 

    1. طرد فضایی: تمرکز و یا به حاشیه راندن گروه ­های آسیب پذیر.

 

    1. طرد گروهی: تمرکز ویژگی های فوق در گروه ­های خاص(افراد مسن، معلول و اقلیت­های قومی).

 

به عقیده پرسی واسمیت آنچه به لحاظ اجتماعی به عنوان مشارکت مناسب و موانع آن در نظر گرفته می شود، در سراسر دوره­ های زندگی متفاوت است، همچنین دامنه و وزن آن نیز در دوره های مختلف فرق می­ کند(پرسی و اسمیت، ۲۰۰۲: ۲ ).
۲-۱-۱-۲-۳-۲. انواع طرد
با توجه به اینکه در هر جامعه­ای افراد و (گروه­ ها) در مبادله­ای اقتصادی و اجتماعی مشارکت می­ کنند که شامل مجموعه ­ای خاص از دارایی­هاست. سه نوع دارایی وجود دارد:
۱-دارایی اقتصادی که اشاره به منابع مولّد نظیر زمین، سرمایۀ فیزیکی، سرمایۀ مالی و سرمایۀ انسانی دارد.
۲-دارایی سیاسی که اشاره به دسترسی افراد به حقوق مصوب جامعه دارد.
۳-دارایی فرهنگی - اجتماعی که اشاره به نظامی از ارزیابی­های فرهنگی از ویژگی­های شخصی افراد نظیر زبان، نژاد، جنسیت، خویشاوندی، شغل، دین و ناحیۀ جغرافیای آن­ها دارد. سلسله مراتب این ارزش­ها را فرهنگ جامعه تعیین می­ کند(بلالی، ۱۳۸۹: ۵). درحالی که دارایی­ های اقتصادی دلالت بر آنچه که فرد«دارد»[۱۲۱]می­ کند، دارای­های فرهنگی و سیاسی دلالت برآن دارند که شخص چه کسی«است»[۱۲۲]در این معنا، شهروندی یک دارایی سیاسی است و ویژگی­های شخصی فرد(هویت)، دارایی­ های فرهنگی وی هستند که یا به فرد منزلت اجتماعی می­بخشند یا بر او داغ ننگ [۱۲۳]می­زنند که این انگ، خود به تبعیض و تفکیک منجر می­ شود. در این صورت واضح است که یک فرد با مجموعۀ ویژگی­هایش، درصورت تغییر نظام ارزش­های فرهنگی، در حالی که همان ویژگی­ها را حفظ کند، آمیزهای متفاوت از دارایی­ های فرهنگی خواهد داشت. اگرچه دارایی­ های فرهنگی و سیاسی ملموس و قابل تجارت نیستند(به گونه ­ای که بازاری برای ارزش­ها وجود ندارد) با این حال نقش مهمّی در فرآیندهای اجتماعی ایفا می­ کنند. افراد در هر لحظه از زمان، از مقادیر متفاوتی از این دارایی­ ها برخوردارند. نابرابری اقتصادی، نابرابری در دارایی­ های اقتصادی است؛ در صورتی که نابرابری اجتماعی تلفیقی است از نابرابری در دارایی­ های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی (همان: ۶)
بنابرین طرد را می­توان از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مورد ملاحظه قرار داد:
۱- طرد سیاسی: طرد فرد از فرایند سیاسی در بافت سرمایه­داری دموکراتیک، به معنای از دست رفتن حقوق شهروندی او است. سرمایه­داری دموکراتیک با عمل براساس نظامی از حقوق، نابرابری­های ایجاد شده به دست نظام بازار را محدود می­ کند و جامعه را سالم می­نماید. عواملی که مجموعۀ حقوق را در سرمایه داری دموکراتیک خاصی تعیین می­ کنند مختلف هستند. ازبُعد تقاضا، عواملی مثل فشار اجتماعی، تحَمل نابرابری، فرهنگ نابرابری، درجۀ دموکراسی و سطح درآمد در میان فقرا و از بُعد عرضه، عواملی مثل ظرفیت تولیدی اقتصاد، اولویت طبقات حاکم برای اختصاص منابع کمیاب به تولید حقوق در شکل کالاهای همگانی و توافقات بین المللی از این جمله هستند. به طور کلّی می­توان گفت که در کوتاه مدت، سیاست دولت برای مدیریت تقاضای انبوه، مهمترین تبیین­کننده تغییرات در « تعریف و ارائه مجموعۀ خاصی از حقوق است». حقوق شهروندان جهان شمول و عام نیستند و حتی حقوق عام و جهان شمول هم به صورتی برابر به فعلیت در نیامده­اند. وقتی حقوق جهان شمول و عام نیستند، یا زمانی که حقوق رسمی عام در عمل کارآ نیست، برخی افراد از برخی حقوق طرد می­شوند؛ مثل مشارکت در مدیریت قدرت سیاسی (حق انتخاب کردن و انتخاب شدن)، حق داشتن دارایی و ثروت، عدالت، حمایت اجتماعی و دسترسی به خدمات اساسی. در چنین حالتی، شهروندان به دسته­های متفاوتی تقسیم خواهند شد(شهروندان درجۀ یک، دو، سه… )(همان، ۱۳۸۹: ۵).
۲- طرد اقتصادی: افراد و اجتماعات ممکن است از نظر تولید، و یا نظر مصرف، طرد شدن از حوزه­ اقتصاد را تجربه کنند. از جهت تولید، اشتغال و مشارکت در بازار کار برای جذب در اقتصاد اهمیت زیادی دارند. طرد اقتصادی همچنین ممکن است از جهت الگوهای مصرف رخ دهد یعنی از این جهت که مردم در زندگی روزانه خود چه چیزهایی می­خرند و مصرف یا استفاده می کنند (بلالی،۱۳۸۴: ۴۶۹ ).
راجرز معتقد است طرد اجتماعی در اقتصاد درحال توسعه برای اشاره به موارد زیر به کار میرود:
الف)کنارگذاشته شدن از سطوح زندگی، شامل عرصۀ دریافت کالاها و خدمات عمومی مثل مکان­ها، علوم، ارتباطات و درآمد.
ب) کنارگذاشته شدن از منابع حیاتی، شامل زمین و دیگر دارایی­ های مولد یا طرد از بازار کالاها.
ج) کنار گذاشته شدن از دسترسی به امنیت و حقوق انسانی، شامل کسب برخی حقوق انسانی پایه که خود ممکن است پیش شرط فایق آمدن بر طرد اقتصادی باشد. برای مثال حق آزادی تجمع و تظاهرات مبنایی مهم برای فایق آمدن بر طرد است.
د) طرد از فرایند توسعه: تفاوت در ایدئولوژی­ها و استراتژی­ های توسعه می­توان به الگوهای مختلفی از طرد اجتماعی منجر شود. ترتیبات نهادی که حد واسط بین توسعه اقتصادی و اجتماعی­اند ممکن است به طرد یا پذیرش منجر شوند و منافع را محدود به بخش­ها یا گروه ­های اندکی کنند یا آن را برای همه گسترش دهند( ژره، ۲۰۰۳: ۴۷به نقل از همان : ۶ ). تفاوت بودجه ها در این بعد از طرد اجتماعی قابل بحث و بررسی است.
۳- طرد اجتماعی: در این بعد توجه به کّم و کیف روابط و ارتباطات اجتماعی اهمیت در خور توجهی دارد. بر اساس تعریف سِن از اشتغال، فقدان اشتغال نه تنها درآمدزایی را تحت الشعاع قرار می­دهد و موجب مطرودیت می­ شود، بلکه کاهش تشخص و به رسمیت نشناختن نقش مولد افراد را نیز در پی­دارد. به عبارت دیگر اشتغال نوعی مشروعیت اجتماعی و موقعیت اجتماعی برای دستیابی به درآمد را فراهم می­ کند. دسترسی به بازار کار افراد را مستحق پاداش­ها و حقوق اقتصادی که برای همه شهروندان ضروری است، می­سازد و این امر برای افراد منزلت اجتماعی به همراه داشته و موجب کاهش اثرات منفی مطرودیت افراد و افزایش میزان هم­بستگی و انسجام اجتماعی می­ شود «سه جنبه اصلی بعد اجتماعی مطرودیت عبارتند از عدم دسترسی به خدمات اجتماعی مانند بهداشت، آموزش، آب آشامیدنی و… ، عدم دسترسی به بازار کار و فقدان مشارکت اجتماعی که هر سه جنبه معطوف به مسائل ارتباطی و روابط میان افراد و میان شهروندان و دولت می باشند»(بلو، لپیر[۱۲۴]، ۱۹۹۹: ۲۲به نقل از غفاری و امیدی، ۱۳۸۹: ۴۸ـ۴۹). همچنین تأثیر عوامل جنسیتی، قومیتی و طبقاتی در دسترسی به فرصت­های اجتماعی مانند آموزش، اشتغال و ضعف روابط میان افراد از یک سو و میان افراد با دولت و جامعه از سوی دیگر به عنوان علل انحراف اجتماعی، جرم و تضعیف هم­بستگی اجتماعی هستند که از مسائل مطرح در مطرودیت اجتماعی می باشند(همان: ۴۹).
۴- طرد فرهنگی: بنا به ماهیت فرایندی، پیامدی و هنجاری مطرودیت اجتماعی و نیز نقشی که برخورداری از معرفت و اطلاعات در عاملیت و تشخص انسانی دارد، بعد فرهنگی مطرودیت نیز از اهمیت اساسی برخوردار است. به نظر کاستلز « فرایند گسترده و چندساحتی طرد اجتماعی به شکل­ گیری چیزی می­انجامد که با بهره گرفتن از یک استعاره کیهانی، آن را سیاه چاله­های سرمایه­داری اطلاعاتی می­نامد». این­ها مناطقی از جامعه هستند که، به لحاظ آماری، در آن­ها فرار از درد و رنج برای کسانی که به نحوی از انحاء وارد این چشم­اندازهای اجتماعی می­شوند میسر نیست، مگر آنکه تغییری در قوانین حاکم بر جهان سرمایه­داری اطلاعاتی روی دهد، چرا که برخلاف نیروهای کیهانی، کنش هدفمند انسانی می ­تواند قواعد ساختار اجتماعی، از جمله قواعدی که منجر به طرد اجتماعی می­شوند را تغییر دهد. اطلاعات­گرایی مرز مشخص بین مردم و مکان­های ارزشمند و بی­ارزش را ترسیم می­ کند. جهانی شدن به گونه ­ای گزینشی با شمول و طرد بخش­هایی از اقتصادها و جوامع به درون یا بیرون از شبکه ­های اطلاعات، ثروت و قدرت که ویژگی­های این نظام جدید و غالب است، به پیش می رود(کاستلز، ۱۳۸۲ :۱۸۸ ).
۲-۱-۱-۲-۳-۳. سطوح طرد
برداشتی که هر فرد از موقعیت و شرایط زندگی خود داد، می ­تواند بر رفتار و فعالیت­های اجتماعی وی تأثیر بسزایی بگذارد، لذا پرداختن به مبحث طرد در سطح عینی و ذهنی اهمیت قابل توجهی می­یابد که در ادامه به توضیح این سطوح می­پردازیم:
الف) سطح عینی:
سطح عینی طرد به جنبه­ های واقعی زندگی فردی و اجتماعی مربوط بوده و در سنجش و ارزیابی طرد عینی جنبه­هایی از طرد بوده که نشان دهنده موقعیت و وضعیت حقیقی افراد از نظر شانس­های مورد توجه محقق در زمینه شرایط زندگی آنهاست، مورد پرسش قرار می­گیرد. به عبارت دیگر در این سطح، شرایط زندگی افراد آن­طور که هست مورد بررسی قرار می­گیرد و نه ارزیابی که آن­ها از وضعیت زندگی نامساعدشان ابراز می­نمایند (جهول، ۲۰۰۷: ۳۰ به نقل از قاضی نژاد، ۱۳۸۹).
ب) سطح ذهنی:
سطح ذهنی طرد در مقابل طرد عینی قرار داشته و به ارزیابی افراد از وضعیت زندگی­شان مربوط می­ شود و احساس افراد از مطرود بودن یا مشمول بودن را بازنمایی می­ کند. مؤلفه­ های عمده نمایاننده این سطح از طرد عبارتند از مقولاتی همانند؛ رضایت از زندگی به صورت کلی، رضایت از روابط اجتماعی، مسکن، شرایط کلی زندگی، رضایت از درآمد و رضایت از شاخص های مربوط به سلامت روانی/ ذهنی به این معنا که میزان احساس رضایت از زندگی، شاد بودن و یا منزوی بودن فرد چقدر می باشد(همان منبع).
۲-۱-۱-۲-۴. طردشدگان اجتماعی، طرد جنسیتی و زنان سرپرست خانوار
طرد در خانواده، گروه همسالان، دیگر تنظیمات مختلف اجتماعی، قومی و مذهبی جوامع، محله و یا حتی دولت ملی ممکن است رخ دهد. جوانان، زنان، افراد بی­خانمان و مهاجران بیشتر در معرض طردشدگی قرار دارند برای مثال جوانان از نظرکار، آموزش عالی و یا از حضور در شبکه ­های اجتماعی ممکن است دچار طردشدگی شوند و طرد شدن زنان بیشتر از جهت اشتغال و بازار کار صورت می­گیرد (گروه جامعه شناسی و جغرافیای انسانی، دانشگاه اسلو،۲۰۱۰: ۱۳۶).
براساس جامعه آماری این تحقیق لازم است که مروری بر وضعیت طرد زنان داشته باشیم در واقع زنان از جمله گروه ­های پرخطری هستند که فقر و طرد اجتماعی هر لحظه در کمین آنهاست در بسیاری از اجتماعات، زنان کمتر از مردان در مکان­های عمومی دیده و صدایشان شنیده می­ شود. مشارکت زنان در برخی فعالیت­های اجتماع محلی محدود به نقش­های زنانه سنتّی است. حتی در اجتماعاتی که زنان اکنون در فرایندهای تصمیم ­گیری خانوار درگیر هستند، آن­ها در حاشیه قرار دارند یا خودشان را از تصمیم ­گیری در سطح اجتماع محلی دور نگاه داشته اند. این تلقّی وجود دارد که فرایندهای تصمیم ­گیری رسمی به عنوان بخشی از زندگی اجتماع محلی است و از آنجاییکه «اجتماع محلی» بطور معمول صرفاً مردانه معنا می­ شود، زنان به آن راهی ندارند. البته تفاوت­هایی نیز درون اجتماعات دیده می­ شود. به عنوان نمونه گروه­هایی از زنان غنی­تر ممکن است نسبت به دیگر گروه ­های زنان در همان اجتماع، کمتر احساس انزوا و از خود بیگانگی نمایند و مجالی برای رساندن صدای خود داشته باشند. ذکر این نکته نیز ضرورت دارد که اگر چه در برخی از اجتماعات محلی احساس می­ شود که زنان بیش از مردان در اجتماع حضور و مشارکت دارند یا حتی حقوق و قدرت بیشتری از مردان دارند اما اغلب، مردان در مورد تصمیمات اجتماع محلی اعمال قدرت و نفوذ می­ کنند. به عبارتی زنان نسبت به قبل، از قدرت بیشتری برخوردارند اما نه بیشتر از مردان(صادقی و فیروزآبادی،۱۳۹۲: ۴۳). آمارتیاسن(۱۹۸۵) هم با به کارگیری عنصر«قابلیت» به جای عنصر«درآمد»، مفهوم «طرد قابلیتی» را در ادبیات طرد اجتماعی پایه گذاری کرده است که با بهره گرفتن از این مفهوم، می توان به توصیف «طرد جنسیتی» پرداخت. مهم­ترین محور نظریه سن، مفهوم «آزادی» است. او قابلیت ­های انسانی را با آزادی­های انسانی مترادف می­داند و در واقع باتمایز قائل شدن بین کارکرد و قابلیت، اهمیت مفهوم آزادی در حالی که قابلیت توانایی بدست آوردن است از این منظر، می­توان در حوزه زنان محدودیت­ها و آسیب­های جنسیتی را مورد کنکاش قرار داده و به تبیین بسیاری از مسائل پیش روی زنان پرداخت. به عنوان مثال شرایط فرهنگی درون خانواده، از جمله «پدر سالاری» و «پسر سالاری» و سایر تبعیض­های جنسیتی مانند عدم اجازه تحصیل به دختران یا اشتغال آن­ها، در کسب قابلیت­ها بسیار مؤثر است از طریق پیش­فرض­های مسلم، رویه­های عمل و فعالیت­های تبعیض آمیز، موجب محدودیت در شکوفایی قابلیت­ها و بقای هنجارهای مردسالارانه می­ شود(محمودی، صمیمی فر، ۱۳۸۴: ۱۱). سن بحث «نقش­آفیرینی زنان» را نیز در خصوص تحولات اجتماعی مطرح کرده و تأکید می­ کند؛ نقش­آفرینی زنان، نباید به هیچ عنوان اصلاح نابرابری­های بسیاری را که آفت رفاه آنان است و موجب رفتارهای نابرابر نسبت به آنها می­ شود تحت­الشعاع قرار دهد. به عبارت دیگر، نقش­آفرینی زنان باید شامل رفاه آنان نیز باشد. از سوی دیگر هرگونه تلاش در جهت افزایش رفاه باید با تکیه بر اختیارات زنان، تغییرات مورد نظر را ایجاد کند(سن، ۱۳۸۵: ۳۲۲). پژوهش­ها نشان می­دهد که زنان بیشتر مایلند که رفتارهای سازمانی تبعیت کنند و همچنین درک خودشان این گونه است که دارای قدرت، اختیار و شبکه روابط کمتری هستند و کمتر تأثیر­گذار در روابط سازمانی هستند. هیتلان(۲۰۰۶) معتقد است که زنان به مفاهیم رقابت کمتر مایل هستند و نسبت به عملکرد سودمندشان درک ضعیف­تری دارند و احتمال بیشتر نیز برای ترک سازمان دارند. در سطوح بالاتر طرد­، رضایت و سلامت روانی کمتری را حاصل می­ شود، که این حالت در مردان نسبت به زنان قویتر است. زنان بیشتر مایلند که شبکه ­های اجتماعی بزرگتری داشته باشند و برای مقابله با عوامل تنش­زا به آن­ها تکیه کنند. در واقع شبکه ­های اجتماعی برای آن­ها حکم ضربه­گیر و میانجی فشارهای محیط کار عمل می کنند به علاوه زنان بیشتر به تحمل کردن تعداد بیشتری محرک­های تنش­زا( استرس زا ) محیط کار مستعد هستند و بیشتر فشارهای کاری را متحمل می­شوند. طرد اجتمای تولید تحقیر اجتماعی می­ کند صرف نظر از عواقب روانی آن و آثارش برخودپنداره­ی شخص، تحقیر اجتماعی به نوبه خودتولید بغض اخلاقی می­ کند(طباطبایی قمی،۱۳۹۰: ۵۶). بنابراین زنان و مردان نه تنها موقعیت­های متفاوتی در جامعه دارند، بلکه در موقعیت­های نابرابری قرار گرفته­اند. زنان در مقایسه با مردانی که در همان جایگاه اجتماعی زنان قرار دارند، از منابع مادی، منزلت اجتماعی، قدرت و فرصت­های اجتماعی کمتری برخوردارند(ریتزر، ۱۳۸۴: ۴۸۹).
۲-۱-۱-۲-۴-۱. وضعیت طرد اجتماعی و فقر زنان سرپرست خانوار
براساس گزارش بانک جهانی در سال۲۰۰۳ ، فقر زنان به ویژه زنان سرپرست خانوار در کشورها در مقایسه با مردان از شدت بیشتری برخوردار می­باشد(شکوری و همکاران، ۱۳۸۶). در حال حاضر فقر در دنیا روندى زن­گرایانه یافته است و خانواده­هاى زن سرپرست بیش از خانواده­هاى تک­سرپرست که پدران عهده­دار سرپرستى هستند، از فقر رنج مى­­برند. به طورى که هرچه سن زنان افزایش می­یابد، سهم سرپرستى خانوار در آن­ها نیز افزایش پیدا می­ کند. به عنوان مثال سرپرست خانوار، در زنان از حدود ۲۵ سالگى شروع می­ شود و حدود بالای ۶۵ سالگى به بیشترین حد خود می­رسد. بنابراین از آنجایى که در شرایط موجود کشور ما اغلب زنان سرپرست خانوار سالمند هستند فقر و ناتوانى اقتصادى در میان آن­ها بیشتر است(ملکشاهی،۱۳۹۰: ۹۷).در دهه­های اخیر، افزایش فقر در میان خانواده­های زن سرپرست، یکی از عوامل نابرابری به شمار می­رود در واقع زنان سرپرست خانوار علاوه بر اینکه به سبب جنسیت بیشتر در معرض فقر قرار دارند، فقر آن­ها صرفاً جنبه اقتصادی نداشته و محدود به منابع مادی نمی­ شود بلکه جنبه­ های اجتماعی و روانی را نیز در بر می­گیرد(شادی­طلب و دیگران، ۱۳۸۶). همچنین طرد اغلب این زنان مربوط به موقعیت کنونی آن­ها نمی­ شود بلکه به پیشینه زندگی خانوادگی و ویژگی­های فردی آن­ها نیز مربوط شده و زنان به تدریج در مراحل مختلف زندگی خود طرد را تجربه می­ کنند. بر این اساس برخی وقایع خاص و عوامل بنیادین به شکل پویا و نظام­مند در طرد و حاشه­ای شدن زنان مؤثر بوده است در واقع فقر زنان سرپرست خانوار پدیده­ای ناگهانی یا موقعتی نیست بلکه در دوره­ های مختلف زندگی آن­ها تداوم داشته و به تدریج آن­ها را به موقعیت حاشیه­ای می­راند. زنان در مسیر زندگی خود سه دوره از طرد و فقر تدریجی را از سر می­گذارنند که رفته رفته بر شدت آن افزوده می­ شود. دوره اول، از بدو تولد در خانه پدری آغاز می­ شود و تا پیش از ازدواج ادامه می­یابد که در طول این مدت زنان به دلیل پایگاه اجتماعی خانوادگی پایین، فقدان امکانات و فقر، دوره­ای از محرومیت را از سر می­گذارنند. دوره دوم فقر زنان، با ازدواج زودهنگام زنان در سنین پایین و ترک خانه پدری آغاز می­ شود. ازدواج­ها به صورتی است که پایگاه اقتصادی همسران این زنان همانند آن­ها و یا پایین­تر است و با مشغولیت در کارهای کم­درآمد و بی­ثبات که عمدتاً با مهاجرت موقتی و دائمی فراهم شده است امکان تحرک اقتصادی و گذر از تنگدستی را برای زنان هرگز میسر نمی­سازد، بویژه با اضافه شدن فرزندان و افزایش هزینه­ها در این مقطع زنان نسبت به گذشته فقر شدیدتری را تجربه می­ کنند. دوره سوم فقر زنان به بعد از کارافتادگی یا از دست دادن همسرشان باز می­گردد که زنان شرایط وخیم­تری از فقر را نسبت به دوره قبلی متحمل می­شوند. زنان که پیش از این تجربه و امکان اشتغال در بازار کار را نداشتند و به نوعی وابسته به نان­آور خانواده بودند هم­اکنون می­بایست سرپرستی فرزندان­شان را قبول کنند و بار سنگین امرار معاش و تربیت فرزندان را به دوش بکشند و به دلیل فقدان قابلیت و توانمندی اجتماعی زنان به منظور اشتغال در بازار کار سرنوشتی مشابه پدر و مادر را برای زنان رقم می­زند. کم سوادی و بی­سوادی نسلی هم یکی از عوامل کلیدی در انزوا و طرد اجتماعی است می­توان گفت، زنان سرپرست خانوار به دلیل سواد ناکافی و نداشتن مهارت و توانمندی شغلی، از مشاغل فعال در عرصه عمومی بویژه مشارکت­های رسمی و انجمنی و نیز اشتغال در بازار کار طرد گشته­اند و در صورت اشتغال نیز اغلب به کار در مشاغل غیر رسمی و بی­ثبات و کم­درآمد مشغولند. نه تنها فقر و محرومیت مادی به مانند یک ارث خانوادگی، از نسلی به نسلی دیگر به صورت عمودی منتقل می­ شود و به گونه ­ای افقی نیز در شبکه خویشاوندی زن و همسر وی گسترش می­یابد، بی­سوادی و کم­سوادی نیز به همین شکل به نسل بعدی انتقال می­یابد. اگر چه زنان سرپرست خانوار عمدتاً به دلیل فقر در خانه پدری، نبود امکانات و خدمات، موانع فرهنگی، ازدواج­های زودهنگام و… از کسب سواد باز می­مانند، اما این موانع و شرایط، محدود به دوره تحصیلی آن­ها نیست بلکه با تکرار شدن همین الگوی محرومیت، فرزندان یا نسل بعد نیز از سوادآموزی و صعود از نردبان تحصیل باز می­مانند. و در نهایت مورد سطح روابط خویشاوندی و همسایگی و اجتماعی زنان بعد از دست دادن همسر بنحو چشمیگیری در مقایسه با گذشته کاهش یافته است زنان پس از فوت همسر یا جدایی از وی، با دیگران احساس بیگانگی و فاصله کرده و به گونه ­ای تحمیلی یا خودخواسته از شبکه روابط اجتماعی و حمایت­های غیر رسمی طرد می­شوند. در واقع گسست پیوند زناشویی و بی­سرپرست شدن زنان به تضعیف و یا حتی قطع روابط با خویشاوندان منجر می­گردد(فیروآبادی و صادقی،۱۳۹۰: ۲۳۸-۲۳۰).
۲-۱-۱-۲-۵. رویکردها و نظریه های طرد اجتماعی و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن
از آنجا که تمرکز اصلی پژوهش حاضر بر عوامل تأثیرگذار بر طرد اجتماعی می­باشد بنابراین در این قسمت سعی خواهد شد که بنا بر آنچه که در رویکردها و نظریه­ های مربوط به طرد اجتماعی آمده است و بر مبنای تعاریف و دیدگاه­ های متعددی که درباره این مفهوم ارائه شده است، اصلی­ترین عوامل و مشخصه­هایی که منجر به طرد اجتماعی می­گردد به صورت زیر خلاصه گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 04:34:00 ق.ظ ]




۰۰۱۰۱۴/۰

 

۲۹۱۲۷/۰-

 

۲۶۹۹۸/۰-

 

-۰.۰۰۰۴۹

 

 

 

D2

 

۰

 

۰۲۳۱۹/۰-

 

۰۲۱۸۲/۰-

 

۳.۶۴e-05

 

 

 

لذا می توانیم تابع انتقال لاپلاسی سیستم را به شکل زیر بنویسیم­:
۱-تعیین معادله های حالت سیستم
در این پژوهش جهت تعیین معادله های حالت سیستم از روش تجزیه مستقیم استفاده می­ شود. این روش در جایی به کار می­رود که تابع تبدیل به صورت حاصلضرب عوامل نباشد. هدف به دست آوردن نمودار حالت یا معادله های حالت سیستم است.
به طور کلی تابع انتقال لاپلاسی یک سیستم درجه سوم عبارت است از­:
با بهره گرفتن از رابطه فوق و استفاده از روش تجزیه مستقیم:
تابع تبدیل را به صورت توانهای منفی S بیان می­کنیم. بدین منظور صورت و مخرج تابع تبدیل را در معکوس بالاترین توان S ضرب می­کنیم­. بنابراین صورت و مخرج را در ضرب می­کنیم­:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-صورت و مخرج تابع را در متغیر فرضی Y(S) ضرب می­کنیم
۳-صورت و مخرج دوطرف رابطه فوق باهم برابر خواهند بود­. لذا­:
۴-جهت رسم نمودار حالت براساس این دو معادله می­بایست آنها را به صورت رابطه علت و معلولی در آورد. بدیهی است که معادله X(s) به همین صورت خود یک رابطه علت و معلولی است اما در معادله U(s) ورودی در طرف چپ است و می­بایست معادله را مرتب کرد. دو طرف این معادله را بر A2 تقسیم می­کنیم و Y(s) را برحسب سایر جملات می­نویسیم­:
در شکل ۴-۱۱۶ نمودار حالت با بهره گرفتن از معادلات X(s) و Y(s) رسم شده است­.
A1
B1
C1
DS-1 S-1 S-1 ۱/A2
X(s) y1=S-3y y2=S-2y y3=S-1y - y(S) U(S)
شکل ۴-۱۱۶- نمودار حالت با بهره گرفتن از معادلات X(s)و Y(s)
معادله­های حالت مستقیماً از نمودار حالت بدست می­آیند که به شکل زیر می­باشد:
رابطه ۴-۲۶- معادله حالت سیستم
معادله خروجی سیستم نیز به صورت زیر خواهد بود.
رابطه ۴-۲۷- معادله خروجی سیستم
با توجه به اینکه معادله فضای حالت سیستم به شکل زیر می­باشد:
X=Ax + Bu
Y = Cx + Du
که در آن­: X بردار حالت­، A ماتریس سیستم یا ماتریس همراه­، Y بردار خروجی یا بردار رفتار­، u بردار ورودی­، B ماتریس توزیع­، C ماتریس خروجی یا ماتریس رفتار و D ماتریس انتقال سیستم می­باشد.
معادلات حالت و معادلات خروجی سیستم برای توابع انتقال شرکت­های زیرمجموعه ، و را نیز می­توان به شکل زیر نوشت:
رابطه ۴-۲۸- معادله حالت برای تابع انتقال تلفن ثابت
)
رابطه ۴-۲۹- معادله حالت برای تابع انتقال دیتا
)
رابطه ۴-۳۰- معادله حالت برای تابع انتقال تلفن همراه
)
رابطه ۴-۳۱- بردار رفتار سیستم تلفن ثابت
رابطه ۴-۳۲- بردار رفتار سیستم دیتا
رابطه ۴-۳۳- بردار رفتار سیستم تلفن همراه
بنابراین باتوجه به روابط فوق و معادلات فضای حالت بدست آمده از این تحقیق می­توان نوشت:
۲-کنترل­پذیری سیستم
جهت بررسی کنترل­پذیری سیستم می­بایست ماتریس کنترل­پذیری Qc را تشکیل داد. در صورتی سیستم موردنظر کنترل­پذیر است اگر و قطعاً اگر بردارهای ماتریس Qc دارای استقلال خطی از یکدیگر باشند. این ماتریس برای هلدینگ و شرکتهای زیرمجموعه عبارت است از:
بنابراین با توجه به ماتریس­های فوق می توان گفت سیستم در شرکت­های زیر مجموعه و در کل هلدینگ مخابرات ایران کنترل­پذیر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:34:00 ق.ظ ]




جزء سوم هیجان ها عبارت است ازتنظیم هیجان ها. تمایل به انجام بعضی اعمال بخصوص وجود دارد که نتیجه تجربه هیجان ها است. برای مثال، خوشحالی به وسیله سطح فعالیت زیاد تعبیر می گردد، برعکس غمگینی منجر به سطح بسیار پایین فعالیت ها می گردد. در حالی که خشم بطور مستقیم با تمایل برخورد یا زدن به هدف یا شخص همراه می باشد. ترس منجر به بی حرکتی یا به اصطلاح یخ زدن و سپس فرار کردن از هدف یا شخص همراه می گردد، این موضوع را به وضوح در کودکان شیرخوار می توان مشاهده نمود، زیرا آنها حالت های هیجانی خود را مستقیما نشان می دهند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
آخرین جزء یا ترکیب هیجان، عبارت است از توانایی تشخیص هیجان ها در دیگران، یعنی توانایی تشخیص اینکه، دیگری دچار چه حالت هیجانی می باشد، از طریق پردازش حالت های چهره و بدن و تن صدا و سرعت آن[۴۷].
۲-۲-۵ تاریخچه هوش هیجانی
هر چند سابقه مطالعه هوش هیجانی درمباحث هوش اجتماعی به ۸۰ سال قبل برمیگردد، ولی این مفهوم تنها در دهه های اخیر توسعه یافته است . ثرندایک در سال۱۹۲۷، با قراردادن انواع هوش در طبقه کلی: هوش عمومی، هوش تجسمی و هوش اجتماعی، برای هر یک تعاریف خاصی ارائه کرد.
در سال ۱۹۴۰ وکسلر به عوامل غیر عقلائی، ازقبیل عوامل اجتماعی، فردی و احساسی توجه نشان داد[۴۸]. همچنین درسال۱۹۸۳هاوارد گاردنر روان شناس دانشگاه هاروارد، با استفادهـی واژه هوش، به عنوان تک بعدی بودن توانایی های افراد، مخالف بود،الگوی چندگانه هوش، یعنی چندبعدی بودن هوش را پیشنهاد داد، که عبارت است از: ۱. هوش زبانی؛۲. هوش منطقی؛۳. هوش موسیقی؛۴. هوش بدنی (جسمانی)؛ ۵. هوش۳بعدی(فضایی)؛ ۶. هوش درون فردی؛ ۷. هوش میان فردی؛ ۸. هوش طبیعی [۴۹].
۲-۲-۵-۱ نگاهی اجمالی به ظهور هوش هیجانی
۱۹۰۰ الی ۱۹۶۹ هوش هیجانی به عنوان دو حیطه جدا از هم
تحقیقات در باب هوش: در این دوره حوزه آزمون گری روانشناختی برای هوش رشد و گسترش یافت و یک تکنولوژی صریحی درباره آزمونهای هوش قدم به عرصه وجود گذاشت. تحقیقات درباب هیجان: در حوزه ای جدا از هیجان، بحث و گفتگو متمرکز بر همان مشکل قدیمی مرغ و تخم مرغ بود، که کدامیک زودتر بوجود آمده اند: واکنشهای فیزیولوژیک یا هیجان. در دیگر گستره های کاری، داروین در رابطه با انتقال پذیری و تکوین پاسخهای هیجانی سخن گفته بود. اما در طول این دوره، هیجان اغلب به عنوان یک موضوعی که فرهنگی است تعیین شد و عمدتاً محصول آسیب شناسی و پدیده‌هایی با ویژگی فردی به حساب می آید. [۵۰].
تحقیقات در باب هوش اجتماعی
همانگونه که آزمونگری هوش پا به عرصه وجود گذاشت و تمرکز بر روی هوش کلامی و بیانی بود، تعدادی از روانشاسان بدنبال شناسایی هوش اجتماعی هم بودند. ولی به هر حال، تلاش در این جهت به وضوح مأیوس کننده بود و مفاهیم هوشی، منحصرا به صورت شناختی باقی می ماندند[۵۰].
۱۹۷۰ الی ۱۹۸۹ پشتازان هوش و هیجانی
طلایه داران هوش هیجانی در این دهه تلاش می کردند حوزه شناخت و عاطفه ظهور یافت تا به بررسی این مطالب بپردازد که چگونه هیجانات در رابطه با افکار می باشند. در این دوره عنوان شده بود، که افراد افسرده ممکن است، نسبت به دیگران کمی بیشتر واقع گرا و دقیق باشند، و از این رو نوسانات خلقی آنها ممکن است، خلاقیت آنها را ارتقاء بدهد. حوزه ارتباط غیر کلامی، مقیاسهایی را گسترش داد، تا برای ادراک اطلاعات غیر کلامی که قسمتی از آنها هیجان بود، در باب تظاهرات چهره ای و ژستها عمل کنند. آن افرادی که در حوزه هوش مصنوعی کار می‌کردند به بررسی این مطلب پرداختند، که چگونه کامپیوترها ممکن است، بفهمند و دلیل بیاورند درباره اینکه داستانها دارای ابعاد هیجانی هستند[۴۹].
تئوری جدید گاردنر، در باب هوش چند گانه به توصیف یک هوش درون فردی پرداخت، که این هوش در برگیرنده قابلیت ادراک نماد سازی هیجانات می باشد. کارهای تجربی بر روی هوش اجتماعی به این نتیجه رسید که ( هوش اجتماعی) به مهارتهای اجتماعی، مهارتهای همدلانه، نگرشهای پیش اجتماعی، اضطراب اجتماعی و هیجان پذیری، تقسیم می شود. تحقیقات در باب مغز شروع به جداسازی ارتباطات میان هیجان و شناخت کردند. (استفاده به طور معمول از واژه هوش هیجانی ظاهر شد[۴۹].
۱۹۹۰ الی ۱۹۹۳ ظهور هوش هیجانی
در چهار سال آغازین دهه ۱۹۹۰ مایر و سالوی رشته مقالاتی تحت عنوان هوش هیجانی چاپ کردند. این مقالات اولین بازنگری حوزه های بالقوه مربوط به هوش هیجانی بودند. در همان زمان مطالعات، نشان داده شده، شامل اولین توانایی سنجش هوش هیجانی، تحت همان عنوان به چاپ رسید. و دیگر مقیاسهای هوش هیجانی گسترش یافتند. علی الخصوص علوم مغزی.[۵۰].
۱۹۹۴ الی ۱۹۹۷- عمومی سازی و گسترش مفهوم هوش هیجانی
گلمن یک ژورنالیست علمی، کتاب مشهور خود را تحت عنوان « هوش هیجانی» منتشر ساخت. در آن کتاب، هوش عاطفی را به عنوان:
«آگاهی به عواطف خود، ‌مدیریت‌عواطف، برانگیختن‌خود، شناسایی‌عواطف ‌و تنظیم‌ روابط ‌با‌دیگران»
تعریف نمود. مجله تایم روی جلد خود واژه هوش هیجانی را بکار برد. تعدادی از مقیاس های شخصیتی تحت عنوان هوش هیجانی انتشار یافتند. بار- اُن ۱۹۹۷ مدلی چند عاملی برای هوش هیجانی تدوین کرده است. وی معتقد است که هوش هیجانی جزئی از توانائی ها و مهارتهایی است که فرد را برای سازگاری مؤثر با محیط و کسب موفقیت در زندگی تجهیز می کند. وصف هیجان در این نوع هوش رکن اساسی است که آنرا از هوش شناختی متمایز می کند[۵۰].
۱۹۹۸ تا به حال، تحقیق و مؤسسه سازی هوش هیجانی
پالایش هایی درباره مفهوم هوش هیجانی، همراه با معرفی مقیاسهای جدیدی درباره مفهوم و مقالات تحقیقی بازنگری شده در رابطه با موضوع، انجام شد.[۵۰].
۲-۲-۶ مدل های هوش هیجانی
مروری بر مبانی نظری و پیشینه پژوهش با توجه به اهمیت هوش هیجانی، نظریه پردازان حوزه روانشناسی به منظور تبیین هر چه بهتر این مفهوم و مؤلفه های تشکیل دهنده آن، مدل های مختلفی از آن را پیشنهاد نموده اند. در هر یک از این مدل ها از منظری خاص به هوش هیجانی و مهار تها و توانایی های شکل دهنده آن توجه شده است. به طور کلی مد لهای ارائه شده درباره هوش و توانایی های شکل دهنده آن توجه شده است. به طور کلی مدلهای ارائه شده درباره هوش هیجانی را می توان به سه طبقه مدل های غیرشناختی[۶] ، مدل های مبتنی بر شایستگی[۷] و مدل های مبتنی بر توانایی[۸] تقسیم نمود[۵۱].
۲-۲-۶-۱ مدل های غیرشناختی
مدل مطرح شده در این زمینه، مدل غیرشناختی بار – آن (۱۹۹۷) است. از نظر او هوش هیجانی یک سلسله از ظرفیتها، شایستگی ها و مهارت های غیرشناختی است که بر توانایی فرد برای موفقیت در سازگاری و تطابق با خواست ها و فشارهای محیط تأثیر می گذارد. هر چند بار- آن مدل غیر شناختی خود را زیر مجموعه هوش هیجانی جای می دهد، اما مفهوم هوش هیجانی از نظر او تا حدی وسیع تر و گسترده تر بوده و معادل همان چیزی است که وی آن را هوش هیجانی و اجتماعی می خواند. بار – آن مدل خود را در چند مؤلفه به شرح زیر طبقه بندی نموده است:

 

    1. مؤلفه های درون فردی[۹]: نشان دهنده توانایی ها، قابلیت ها، شایستگی ها و مهار تهایی است که مرتبط به خود فرد می باشد. این مؤلفه ها به آگاهی فرد از عواطف، هیجانات و احساسات خود اشاره دارد.

 

    1. مؤلفه های میان فردی[۱۰]: اشاره به آگاهی فرد از عواطف، هیجانات و احساسات دیگران دارد.

 

    1. مؤلفه های سازگاری یا انطباق پذیری[۱۱]: نشان دهنده میزان انعطاف پذیری یک فرد و توانایی او در کنار آمدن با خواست ها و فشارهای محیطی می باشد.

 

    1. مؤلفه های خلق و خوی عمومی[۱۲]: به توانمندی فرد در احساس و ابراز هیجان های مثبت و خوشبینی نسبت به مسائل اشاره دارد.

 

    1. مؤلفه های مدیریت تنش ها[۱۳]: این مؤلفه ها به توانایی برای کنار آمدن و مدیریت استرس و فشارهای روانی به نحو مطلوب و مؤثر ارتباط دارند.

 

بار- آن در توصیف مؤلفه های این مدل چنین بیان می دارد که این مؤلفه ها متغیرهای غیرشناختی هستند که می توان آ نها را مشابه عوامل شخصیتی دانست. از نظر او مؤلفه های این مدل با گذشت زمان رشد کرده و تحول می یابند، در سرتاسر دوران زندگی تغییر می کنند و می توان از طریق برنامه های آموزشی شرایط ارتقای آن ها را فراهم کرد. هم چنین از نظر بار-آن این مدل به توانایی بالقوه برای نشان دادن عملکرد و نه خود عملکرد ارتباط دارد[۵۱].
۲-۲-۶-۲ مدل های مبتنی بر شایستگی
مهم ترین مدل مبتنی بر شایستگی را گلمن در سال ۲۰۰۱ ارائه کرده است. این مدل به طور اختصاصی برای پیش بینی میزان موفقیت در محل کار طراحی شده است. در حقیقت این مدل نظریه ای در مورد عملکرد است. شایستگی هیجانی از نظر گلمن توانایی آموخته شده بر مبنای هوش هیجانی است که منجر به عملکرد چشمگیر در کار می شود. یعنی مقدار هوش هیجانی تعیین کننده توانایی بالقوه برای یادگیری مهار تهای کاربردی است. مدل گلمن در قالب چهار توانایی کلی و عمومی به شرح زیر بیان شده است.

 

    1. خودآگاهی[۱۴]: عبارت است از توانایی برای درک احساسات خود و ارزیابی صحیح خویش.

 

    1. خود مدیریتی[۱۵]: توانایی برای اداره حالات، تنش ها و منابع درونی خود.

 

    1. آگاهی اجتماعی[۱۶]: توانایی درک صحیح افراد و گروه ها.

 

    1. مهارت های اجتماعی[۱۷]: توانایی برای ایجاد عکس العمل های مطلوب در دیگران[۵۱].

 

۲-۲-۶-۳ مدل های مبتنی بر توانایی
مشهورترین مدل مبتنی بر توانایی مدل مایر، سالووی و کاروسو ( ۱۹۹۷ ) می باشد. بر مبنای این مدل ابتدا اطلاعات هیجانی وارد نظام شناختی شده و در آن جا شناسایی می شوند. سپس شناخت بر طبق قوانین خاص خود تحت تأثیر این اطلاعات قرار می گیرد. سرانجام داده های هیجانی وارد تفکر شده و با آن ترکیب و یکپارچه می شوند. به عبارت دیگر در این مدل، هوش هیجانی را بر اساس معنی و مفهومی که به طور سنتی از هوش ارائه می شود، تعریف می کنند.
از نظر مایر و سالوی ( ۱۹۹۷ ) هوش هیجانی نوعی از هوش اجتماعی است که شامل توانایی درک و کنترل احساسات فرد و دیگران می شود. از نظر آن ها این نوع هوش توانایی تشخیص، ارزیابی و بیان هیجان به نحو صحیح و سازگارانه است. همان طور مایر و کاروسو( ۲۰۰۲ ) هوش هیجانی را توانایی درک و تشریح هیجان ها و بکارگیری آنها برای افزایش سطح تفکر میدانند[۵۱].
مایر، سالووی و کاروسو ( ۱۹۹۷ ) در مدل خود چهار مؤلفه عمده برای هوش هیجانی در نظر گرفته اند. هر مؤلفه شامل مجموعه ای از توانایی هاست که می توان با بهره گرفتن از آن ها مهارت های هیجانی افراد را افزایش داده و در محل کار از آن ها استفاده نمود:
۱.شناسایی هیجان ها[۱۸]: این مؤلفه شامل مهارت هایی نظیر توانایی شناسایی احساسات خود و دیگران، توانایی بیان و ابراز صحیح هیجان ها و توانایی تمایز قائل شدن بین هیجان های واقعی و ساختگی است.
۲.استفاده هیجان ها[۱۹]: این مؤلفه شامل مهارت هایی چون توانایی برای ایجاد هیجان هایی جهت تسهیل تصمیم گیری و استفاده از هیجا نهای مختلف برای تشویق افراد به استفاده از رویکردهای مختلف برای حل مشکلات می باشد.
۳.درک و پیش بینی هیجا نها[۲۰]: یعنی درک این که هیجا نها چگونه تغییر می کنند و از مرحله ای وارد مرحله دیگر می شوند. شناخت علت هیجا نها و نهایتاً درک روابط بین هیجا نها در این مؤلفه هیجانی قرار دارند.
۴.اداره و مدیریت هیجان ها[۲۱]: شامل توانایی برای تسلط و آگاهی از هیجان های خود است. هم چنین توانایی فرد در اداره و تنظیم هیجا نهای خود و دیگران جزء مهارت های این شاخه محسوب می شود[۵۱].
۲-۳ پیشینه تحقیق
۲-۳-۱ تحقیقات انجام شده آمادگی جسمانی در داخل:
در تحقیقی که توسط خواجوی ( ۱۳۷۶) با عنوان بررسی و مقایسه آمادگی عمومی جسمانی دانشجویان نیمسال اول و نیمسال آخر تربیت بدنی دانشگاه تهران انجام شد، نتایج زیر حاصل شد: * در خصوص کشش بارفیکس، استقامت قلبی ـ تنفسی و انعطاف پذیری تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود داشته، و برتری به نفع دانشجویان نیمسال اول است. * در مورد درازونشست، چابکی و پرش عمودی درجا، تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشده است[۵۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:33:00 ق.ظ ]




مکان دیگر : حرم و کعبه است از امام صادق روایت شده که فرموده : «هیچکس بر آن کوهها نایستاده جز آنکه دعایش اجابت شد دعای مؤمنین برای آخرت آنها به اجابت می رسد و دعای کفار برای دنیاشان به اجابت می رسد .»
پایان نامه - مقاله - پروژه
مکان دیگر : مساجد است زیرا مسجد خانه خداست و کسی که قصد رفتن به مسجد کند ، قصد رفتن به سوی خدا و زیارت او کرده است . و در حدیث قدسی آمده : «بدانید که خانه های من در زمین مساجدند و خوشا به حال بنده ای که در خانه اش تطهیر کند ، سپس مرا در خانه ام زیارت کند و خدای کریمتر از آن است که زائر و خواهان خود را دست خالی بازگرداند .» (حلی ، ۶۴)
سعید بن مسلم از معاویه بن عمار از امام صادق (ع) روایت کرد : «پدرم وقتی نیازی داشت به هنگام زوال ظهر آن را از خداوند درخواست می کرد ، وقتی می خواست درخواست کند ابتدا صدقه ای می داد و بوی خوش استشمام می کرد و به مسجد می رفت و برای حاجت خود دعا می کرد » (کلینی ، ۴ ، ۲۲۷ ؛ حلی ،۶۴).
سید محمّد باقر حجتی پیرامون حرمت و قداست از زمان و مکان در کتاب حریم کعبه می نویسد :
«محرم احساس می کند فرصتهای خاص از زمان و قطعه های ویژه ای از مکان دارای نوعی قداست و حرمت و احترام است که باید آن را به تمام فرصت های زمان و همه مکانها تعمیم دهد و باید همه مردم در همه جا عواطف و محبّت انسانی را در تمام اوقات به کار گیرند تا جهانی آکنده از صلح و صفا و مسالمت را تحقق بخشند » (حجتی ، ۲۳).
بنابراین در پاره ای از مکانها زمینه اجابت آن فراهم تر است مانند آنکه در مکان های مقدس و مبارک چون مسجدالحرام و مسجدالنبی و در شهادتگاه های امامان معصوم (ع) و دیگر مکان های مقدس چون عرفات و مشعرالحرام و مسجدها زمینه اجابت بیشتری فراهم است .
۱۱-۲) احوال دعا :
رعایت و توجه به «احوال دعا» در فرهنگ و آداب دعا اهمیّت بسیاری دارد و سرآمدِ شرایط دعا و استجابت و به معنای آن است که دعاکننده به هنگام دعا باید حال و توجهی ویژه به خداوند در خود پدید آورد .
با تأمّل در سور مختلف قرآن [۳] پس از معرفت و محبّت پروردگار ، اساسی ترین اصل در احوال دعا «اخلاص» در دعا و عبادت است و حضور قلب و خشوع دل از نشانه های اخلاص است . روح دعا و عبادت (نماز) حضور قلب و توجه به مبدأ آفرینش است . (انصاری ، آداب دعا و ادعیه قرآنی ، ۵۹)
نیایشگران پاکدل و پارسا علاوه بر داشتن اخلاص ، با تضرّع« (#qãã÷Š$# öNä۳­/u‘ %Y敎|Øn@» (اعراف /۵۵) و تبتل (قطع امید کردن از هر چیز و هر کس و دل به خدا بستن) «Ìä.øŒ$#ur zNó™$# y7În/u‘ ö@­Gu;s?ur Ïmø‹s9Î) Wx‹ÏFö;s? » (المزمل /۸) ، «اضطراراً فقط امید به خدا داشتن و چاره جستن از او» ، «`¨Br& Ü=‹Ågä† §sÜôÒßJø۹$# #sŒÎ) çn%tæyŠ ß#ϱõ۳tƒur uäþq¡۹$# » (نمل /۶۲) ، «ابتهال (اصرار و پافشاری و اخلاص در دعا) ، «¢OèO ö@ÍktJö۶tR » (آل عمران /۶۲) ، (و روح و روانی سرشار از بیم و امید)، «çnqãã÷Š$#ur $]ùöqyz $·èyJsÛur 4 ¨bÎ) |MuH÷qu‘ «!$# Ò=ƒÌs% šÆÏiB tûüÏZÅ¡ósßJø۹$# » (اعراف /۵۶) ، (پنهانی و آرام) ، «(#qãã÷Š$# öNä۳­/u‘ %Y敎|Øn@ ºpuŠøÿäzur 4 » (اعراف /۵۵) ، (دعا می کنند و جز خشنودی پروردگار و رستگاری خویش چیزی نمی خواهند).<br />خواندن و یاد نمودن صفات خداوند و نامهای نیکویش ، در ایجاد تحول روحی و روانی نیایشگران و به اجابت رسیدن دعاها ، سفارش بر آن تأکید شده است همچنانکه در قرآن آمده :<br />«¬!ur âä!$oÿôœF{$# 4Óo_ó¡çtø:$# çnqãã÷Š$$sù $pkÍ۵ ( » (الاعراف /۱۸۰) ،(و برای خدا نامهای نیکو است ، پس او را به آن [نامهای نیکویش] بخوانید).<br />شایسته است دعاکنندگان «اسماء حسنایی» که مناسب خواسته ها و حاجت هایشان است بخوانند مانند اینکه اگر مغفرت الهی و آمرزش گناهان را درخواست می کند نامهای التواب ، الرحمن ، الرحیم ، الرؤف ، الغفور را بخوانند و اگر خواسته او دانش و شناخت و آگاهی است العلیم ، الفتاح، الهادی الرزاق بگوید و اگر در طلب رزق و روزی و پرداخت و ادای دین است بخواند : الواسع ، الباسط ، الجواد و اگر مطلوب او انتقام از دشمن ، دادخواهی دادرسی است بگوید العزیز ، الجبار ، …. . (حلّی ، ۲۰۹).<br />پس در خاتمه می توان بیان نمود که اعتراف به گناهان و توبه و ثنا و ستایش پروردگار در آغاز دعا و توسل به پیامبر و اهل بیت (ع) و خواندن و یاد نمودن نام های نیکوی خداوند از آداب و احوال دعا به شمار می آیند .<br /><strong>نتیجه مبحث</strong><strong>:</strong><br />از مجموع مباحثی که در این فصل بیان شد می توان چنین نتیجه گیری کرد که :<br />قرآن برای اجابت دعا آداب خاصی را بیان می کند که در اجابت یا سرعت اجابت آن تأثیر گذار است .<br />شخص بیش از اینکه این آداب را در دعا کردن برای استجابت آن بکار گیرد باید خود زمینه های استجابت و اجابت دعا و نیایش را فراهم آورد .<br />رعایت ادب یکی از آداب در محضر خداوند است که می توان گفت یکی از امتیازات و الطافی است که خداوند به بندگانش ارزانی داشته که در هر زمان و مکانی که دست داشتند حاجات خود را به درگاه او برند و از او طلب نمایند .<br />دعاکننده به هنگام دعا باید حال و توجهی ویژه به خداوند در خود پدید آورند .<br />خواندن و یاد نمودن نامهای نیکوی خداوند در ایجاد تحول روحی و روانی نیایشگران و به اجابت رسیدن دعاها تأکید شده است .<br />محدودیت زمانی و مکانی برای دعا وجود ندارد ولی در این بین بعضی اوقات و مکان مناسب تر هستند .<br />مکان هایی از جمله خانه خدا ، صحرای عرفات ، مشعر ، مساجد ، قبور مطهر شهدا و …. که به دلیل پاکیزگی بعلاوه اثرات جانبی و وضعی آن به اجابت خواهد رسید .<br />چون دعا و نیایش نوعی عبادت است لذا لازم است دعا و عبادت بنده به درگاه الهی از روی اخلاص و صدق نیت باشد .<br />دعا همراه با بیم و امید سفارش الهی بوده و از آداب مناسب دعا و نیایش می باشد .<br />اطاعت از حضرت حق به عنوان آداب دعا ، نجات دهنده انسان از هلاکت ها و امر بر اطاعت از فرمان الهی ، تشریفی است که خداوند متعال بر بلندای بنی آدم دوخته تا آنان را از زشتی جدا ساخته و به زیبایی ها و کرامت های خود بیاراید .<br />اقرار به گناهان قبل از درخواست از خدا لازم است چون مشتمل بر انقطاع و پناه بردن به خدا و پست کردن نفس است .<br />علل استجابت دعا مربوط به فعل ، و دعایی است که باید بعد از کاری آن دعا را خواند و اگر بدون آن کار دعا کند اجابت نمی گردد .<br />برای فراهم سازی عرضه برای طلب و دعا از درگاه الهی نخست باید مثل حواریون عیسی (ع) به فرامین و قوانین الهی اظهار ایمان و تسلیم پذیری کرد آنگاه با امید به اجابت دعا درخواست حاجت نمود .<br />فصل سوم<br />پیامبران الهی و آداب دعا<br /><strong>مقدمه</strong><strong>:</strong><br />یکی از شرایطی که مراعات آن برای شخص دعاکننده لازم است ادب است یعنی با کمال خضوع و رعایت تمام جوانب بندگی دست به دعا بردارد . و لذا بهترین ادب عبودیت ، ندیدن خود و اعتراف به کوتاهی ها و تقصیر در درگاه الهی است چنانچه روش انبیاء و امامان (ع) چنین بوده است که نمونه هایی از دعای پیامبران و نحوه ی رعایت ادب در پیشگاه خداوند متعال با بهره گرفتن از آیات کریمه قرآن بیان می شود.<br /><strong>۱-۳) دعای حضرت آدم و حوا:</strong><br />حضرت آدم و حوا پس از آنکه مبتلا به شجره ی منهیه (درخت ممنوعه) شدند خداوند به آنان فرمود: «óOs9r& $yJä۳pk÷Xr& `tã $yJä۳ù=Ï? Íotyf¤±۹$# » (اعراف/۲۲)،(مگر شما را از این درخت منع نکردم).
در این هنگام حضرت آدم با همسرش در مقام دعا برآمد [البته نحوه دعا را هم خداوند خود به آنان آموخت] که: «Ÿ $uZ­/u‘ !$oY÷Hs>sß $uZ|¡àÿRr& bÎ)ur óO©۹ öÏÿøós? $uZs9 $oYôJymös?ur ¨ûsðqä۳uZs9 z`ÏB z`ƒÎŽÅ£»y‚ø۹$# » (اعراف/۲۳) (پروردگارا، ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود).
ادبی که حضرت آدم و حوا در کلام خود به کار بردند این است که آنها هرگونه ظلم و قصور و خسران را به خود نسبت داده و هر نوع رحمت و نجات را به خداوند متعال منسوب نمودند جالب اینکه به قدری در توبه و تقاضای عفو، ادب نشان می‌دهند که حتی نمی گویند خدایا ما را ببخش (اغفرلنا) بلکه می گویند اگر ما را نبخشی از زیانکاران خواهیم بود(مکارم شیرازی،۶/۱۲۷) .
این نیایش، راز و نیازی است که آن دو بزرگوار بعد از خوردن از درختی که خداوند آنها را از نزدیکی به آن نهی کرده بود با خدای خود کردند و به صفت ربوبیت وی متوسل شدند که دافع هر شرّّ و جاذب هر چیزی است (طباطبایی،۸/۲۳) .
چون ربوبیت،واسطه ارتباط بنده با خدا می باشد و فتح باب هر دعایی است ، به عبارت دیگر، چون به هنگام دعا، مقام بنده،مقام اظهار نیاز و درخواست و طلب حاجت است باید از اسمی بهره گرفت که مناسب مقام باشد (سید قطب،۳/۱۲۷۰)
بنابراین «ربّ» که به معنای مالک و تربیت کننده است برای دعا مناسب تر است و انسان با ذکر این نام خود را غرق در الطاف الهی و وابسته ی دائمی به عنایات او می بیند که آیه ۲۳ سوره اعراف مصداق گویایی از این مطلب می باشد که قرآن کریم از خلال بیان نیایش حضرت آدم و حوا آداب دعا و احکام آن را مطرح کرده است.
۲-۳) دعای حضرت نوح (ع)
نوح (ع) پیامبری که نه قرن و نیم ، ستم بدترین و سرکش ترین قوم و طاغی ترین امت را تحمل کرده و صبورانه به هدایت آنها اندیشیده است ، اکنون خود را در محضر الهی بدهکار می داند و از خدای سبحان طلب مغفرت می کند و اینگونه در اواخر زندگی خویش ، دست به دعا برمی دارد .
«Éb>§‘ öÏÿøî$# ’Í< £“t$Î!ºuqÏ۹ur `yJÏ۹ur Ÿ@yzyŠ š_ÉLøŠt/ $YZÏB÷sãB tûüÏZÏB÷sßJù=Ï۹ur ÏM»oYÏB÷sßJø۹$#ur Ÿwur ϊ̓s? tûüÏHÍ>»©à۹$# žwÎ) #I‘$t7s? » (نوح/۲۸)
(پروردگارا ، بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنی که در سرایم درآید ، و بر مردان و زنان باایمان ببخشای ، و جز به هلاکت ستمکاران میفزای).
در این دعا می بینیم که نوح (ع) در اول ، طلب بخشش برای خود سپس برای والدینش و بعد از آن برای کلیه مؤمنین می کند (مکارم شیرازی،۲۵/۹۱) ادب چنین اقتضا می کند که این عده را که به پروردگارش ایمان آورده و به دعوتش گرویده اند از نظر دور نداشته از خدا خیر دنیا و آخرت را برایشان درخواست کند، لذا ابتدا خود را دعا کرد سپس والدینش و بعد مؤمنین معاصرش و بعد از آن همه اهل توحید ، چه معاصرینش و چه آیندگان آنها .
در مورد این آیه در کتاب فی ضلال القرآن آمده است :
این نشان دهنده ادب عبد در برابر رب می باشد ، عبدی که فراموش نکرده که بشر است و خطا و قصور دارد ، هر چند که اطاعت و عبادت کند و داخل بهشت نمی شود، جز اینکه خدا با فضلش با او معامله کند.(سید قطب ، ۲۶۹،۱۳۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:33:00 ق.ظ ]




۳. بعد از انجام پیش پردازش، عمل دست بندی و ساختن مدل برای حملات انجام می‌شود. داده‌های تشخیص سوء استفاده، بر اساس قوانین و الگوها دسته بندی می شوند و داده های تشخیص ناهنجاری بر اساس نشانه ها و مشخصات رفتاری کاربران و سیستم عمل دسته بندی می‌شود.
پایان نامه - مقاله
۴. بعد از ساختن مدل‌های مورد نظر، آنها را در محل‌هایی ذخیره می‌کنند. بدین ترتیب موتور آنالیزگرساخته می شود.
آنالیز کردن داده‌ها
فاز دوم انجام آنالیز می‌باشد. این کار توسط موتور آنالیزگر که در فاز قبل ساخته شده و اعمال آن بر روی داده‌های ورودی انجام می‌شود. روند انجام کار در این فاز به این ترتیب است:
۱. دریافت داده‌های جدید که توسط هر یک از منابع اطلاعات می‌تواند تولید شده باشد.
۲. انجام پیش پردازش بر روی داده‌های جدید، برای آنکه بتوان آنها را با مدل‌های موجود در موتور آنالیزگر بررسی کرد. در تشخیص سوء استفاده این کار با تبدیل اطلاعات به فرمت مورد‌نظر انجام می‌شود و در تشخیص ناهنجاری این کار با تعدیل نشانه‌ها و مشخصات رفتاری کاربران و سیستم انجام می‌شود.
۳. عمل آنالیز بر روی اطلاعات پیش پردازش شده انجام می‌شود. این کار با مقایسه نشانه‌ها و نشانه‌های ذخیره شده از قبل در موتور آنالیزگر انجام می‌شود.
بازگشت و اصلاح
در این فاز که به موازات فاز قبل پیش می‌رود، عمل اصلاحی بر روی موتور آنالیزگر صورت می‌گیرد. در حالت تشخیص سوء استفاده این کار با به روز درآوردن الگوها و نشانه‌های حملات انجام می‌شود و در تشخیص ناهنجاری مشخصات ساخته شده از رفتار کاربران و سیستم به روز درآورده می شود.
با توجه به آنکه روش‌های تشخیص نفوذ به دو دسته کلی تشخیص سوء استفاده و تشخیص ناهنجاری تقسیم می‌شوند، در هر یک از تکنیک‌های مشخصی به منظور تشخیص نفوذ استفاده می‌شود. در این بخش تکنیک‌های استفاده شده در هر یک شرح داده می شود.

۲-۱-۱۰ تکنیک های پاسخ

پاسخ‌هایی که سیستم‌های تشخیص نفوذ می‌توانند داشته باشند به دو دسته کلی فعال و غیرفعال دسته بندی می‌شوند. درحالت فعال برای مثال می‌توان جلوی حمله را گرفت و یا سیستم را بلاک کرد. در حالت غیرفعال، سیستم مشکلات را ذخیره و آنها را گزارش می‌دهد. در یک سیستم هر دو نوع می‌تواند همزمان وجود داشته باشد. یکی از بخش‌های مهم هرسیستم تشخیص نفوذ این است که تشخیص دهد چه نوع حمله‌ای صورت گرفته و متناسب با آن حمله چه پاسخی بایدداده شود.
الف - پاسخ فعال[۴۶]
در پاسخ فعال سیستم بعد از مشخص شدن نوع حمله باید عکس العمل لازم را انجام دهد. برای پاسخگویی حالات متفاوتی وجود دارد که در ادامه به سه مورد از آنها اشاره می‌شود:
عمل عکس در مورد حمله کننده
اولین حالت پاسخگویی، عمل متقابل در مقابل حمله کننده است. مشخص ترین راه در این حالت، پیش رفتن معکوس به منظور پیدا کردن منبع حمله است. بعد از پیدا کردن منبع حمله می‌توان جلوی آن را گرفت و یا آنکه ارتباط با آن را قطع کرد. پاسخ‌هایی که در این رابطه وجود دارد می‌توانند به صورت اتوماتیک باشند و یاآنکه توسط فرد فعال شوند.
تغییر دادن سیستم
یکی از روش‌های پاسخ فعال تغییر شرایط سیستم است. اگر چه که این نوع پاسخگویی بی‌سروصداترین نوع پاسخگویی است اما حالت بهینه نیز می‌باشد . ایده کلی در این روش پوشاندن رخنه‌هایی است که حملات از آن مناطق صورت می‌گیرد. سیستم‌های دفاعی در سیستم‌های خودشفادهنده همانند سیستم های دفاعی بدن می‌باشد، بدین صورت که خود سیستم سعی در ترمیم مشکلات خود می‌کند.
جمع آوری اطلاعات بیشتر
سومین حالت پاسخگویی جمع آوری اطلاعات بیشتر در مورد حمله است. این حالت در مواقعی استفاده می‌شود که سیستم تحت حفاظت، دارای اهمیت ویژه‌ای باشد و صاحب اصلی سیستم می‌خواهد که درمان اصلی حمله را بدست آورد. در مواقعی سیستم اصلی با سیستم دیگری جایگزین می‌شود که به عنوان محلی برای حمله مورد استفاده قرار می گیرد. این سیستم دارای اسامی متفاوتی می باشد نظیر"honey pot” و ."fish bowls” این سیستم مجهز به تمام مشخصاتی است که سیستم اصلی دارا می‌باشد. بدین ترتیب می‌توان بر اساس حملاتی که به سیستم جایگزین می‌شود اطلاعات بیشتری در مورد حمله جمع آوری کرد.
ب- پاسخ غیرفعال[۴۷]
در روش غیرفعال تنها اطلاعاتی که جهت فرایند تشخیص نفوذ لازم است، برای کاربر فراهم می‌شود و سایر اعمال به عهده کاربر گذاشته می‌شود که چه تصمیمی بگیرد. از این روش بیشتر در سیستم‌های اولیه تشخیص نفوذ استفاده می‌شده است. این عمل به صورت های مختلفی می‌تواند صورت بگیرد که دو روش از آنها عبارتند از:
۱- تولید هشدار
در این روش بعد از وقوع رخدادی هشداری تولید می‌شود. برای هشدار دادن و اخطار دادن می‌توان از کارهای مختلفی استفاده کرد. برای مثال می‌توان پیغام‌هایی بر روی صفحه نمایش ظاهر شود و یا آنکه زنگ هشدارهایی به صدا درآید.
۲- SNMP
بسیاری از سیستم‌های تشخیص نفوذ به صورتی طراحی شده اند که در کنار نرم افزارهای شبکه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این سیستم ها، سیستم تشخیص نفوذ می‌تواند از امکانات مدیریت شبکه بهره ببرد و هشدارهای لازم را ارسال و نشان دهد. یکی از این امکانات پروتکل SNMP است که می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

۲-۲ شبکه‌های سیار

امروزه تمایل به استفاده از شبکه‌های سیار روز به روز در حال افزایش است. چون هر شخصی،هر جایی و در هر زمانی می‌تواند از آنها استفاده نماید. در سالهای اخیر رشد شگرفی در فروش کامپیوترهای قابل حمل بوجود آمده است. این کامپیوترهای کوچک، به چندین گیگابایت حافظه روی دیسک، نمایشگر رنگی با کیفیت بالا و کارت‌های شبکه سیار مجهز هستند.علاوه بر این، این کامپیوترهای کوچک می‌توانند چندین ساعت فقط با نیروی باتری کار کنند و کاربران آزادند به راحتی آنها را به هر طرف که می‌خواهند منتقل نمایند. زمانی که کاربران شروع به استفاده از کامپیوترهای متحرک نمودند، به اشتراک گذاشتن اطلاعات بین کامپیوترها، یک نیاز طبیعی را بوجود آورد. از جمله کاربردهای آن، به اشتراک گذاری اطلاعات در مکان‌هایی نظیر سالن کنفرانس، کلاس درس، ترمینال‌های فرودگاه و همچنین در محیط‌های نظامی است.
از نقطه نظر معماری، فراهم نمودن ارتباطات سیار از دو روش امکان پذیر است(شکل ۲-۱)؛روش اول استفاده ازشبکه‌های با زیرساختار [۴۸]و روش دوم استفاده از شبکه‌های بدون زیرساختار[۴۹] یا شبکه‌های موردی می‌باشد. مشخصه کلی در شبکه‌های سیار این است که این شبکه‌ها به منظور انجام محاسبات، گره‌ها به یکدیگر، احتیاج دارند. شبکه‌های سیار مجوز ارتباطات با قابلیت انعطاف بیشتری را می‌دهند، تا جائیکه هیچ محدودیتی برای موقعیت‌های فیزیکی ثابت در نظر گرفته نشده است.

شکل ۲-۱ )طبقه بندی شبکه‌های سیار

یک شبکه بدون زیرساخت یا شبکه موردی سیار، تنها شامل گره‌های سیار است که بدون هیچ ایستگاه ثابت و اتصال سیمی برای مبادله اطلاعات و مدیریت شبکه به کار گرفته می‌شود. هر گره سیار تنها مانند یک میزبان عمل نمی‌کند، بلکه می‌تواند مانند یک مسیریاب هم عمل کند. گره‌ها خود مسئول به جلو راندن بسته‌ها به سایر گره‌های سیار موجود در شبکه می‌باشند[۵].
شبکه‌های با زیرساخت یا همان شبکه‌های سلولی، شامل ایستگاه‌های ثابت [۵۰] و نقاط انتهایی سیار هستند. ایستگاه‌های مبنا، ثابت هستند و به اتصال‌های سیمی متصل شده‌اند و مانند یک دروازه [۵۱] بین نقاط انتهایی سیار و اتصال‌های سیستم عمل می‌کنند. یک نقطه انتهایی سیار در فضایی از محدوده مخابراتی بدون سیم، مستقیم توسط حداقل یک ایستگاه ثابت پوشش داده شده است. در این حالت ارتباطات مستقیم و یا به عبارتی تک‌گامی[۵۲] هستند و برای برقراری ارتباطات، هر گره با ایستگاه ثابت در همان سلول ارتباط برقرار می‌کند و مسیریابی، بین ایستگاه‌های ثابت انجام می‌شود و در پایان هم یک ایستگاه ثابت با گره مقصد، ارتباط برقرار می‌کند. بنابراین، ارتباطات سیار در شبکه‌های سلولی یک ارتباط تک‌گامی است. شکل۲-۱ یک شبکه سلولی و یک شبکه موردی سیار را نشان می‌دهد. در این شکلBS به معنی ایستگاه ثابت است. مسیر بین میزبان‌های A و B ممکن است به صورت A-BS1-R1-R3-BS2-B باشد، در حالیکه مسیر بین میزبان‌های انتهایی AوC عبارت است از . A-BS1-C

شکل ۲-۲) شبکه سلولی و شبکه موردی سیار

 

۲-۲-۱ شبکه‌های دارای زیرساخت

شبکه‌های با زیرساخت بر پایه دروازه‌های ثابت و سیمی بنا شده‌اند. این شبکه‌ها، شامل کلیه شبکه‌های معمول فعلی می‌باشند، از قبیل: UMTS[53]… ، ،GSM[54] ،[۵۵]WLAN
خصوصیات شبکه‌های با زیرساخت به صورت زیر است:
اتصالات سیار و تک‌گامی است و فضا به سلولهایی، تقسیم می‌شود.
یک ایستگاه ثابت مسئولیت برقراری ارتباط با میزبان‌های سلول را دارد. به عبارت دیگر یک آنتن مسئول ارتباط با میزبان‌های یک سلول خاص است.
میزبان‌های سیار در حالیکه ارتباط برقرار است، می‌توانند تغییر سلول دهند.
زمانیکه یک میزبان سیار از یک ایستگاه به ایستگاه دیگر نقل مکان می‌کند، اصطلاحاً گفته می‌شود عمل دست به دست[۵۶] رخ داده است.

۲-۲-۲ شبکه‌های بدون زیر ساخت

از آنجائیکه شبکه با زیرساخت باعث ایجاد محدودیت‌هایی در شبکه‌های سیار و سلولی معمولی خواهد شد، لذا شبکه‌های بدون زیرساخت می‌تواند ایده‌ی خوبی برای ادامه مخابرات سیار باشد. شبکه‌های موردی سیار، بدلیل عدم نیاز به زیرساختار، محدودیت شبکه‌های سیار را مرتفع خواهند کرد.
در شبکه‌های بدون زیرساخت مسیریاب‌های معین و ثابتی وجود ندارد. همه‌ی گره‌ها توانایی حرکت دارند وگره‌ها خود به عنوان مسیریاب‌ها عمل می‌کنند و مسیرها را به گره‌های دیگر وصل می‌کنند. حرکت گره‌ها در این شبکه‌ها به صورت پویا می‌باشد، به همین دلیل همبندی کاملاً پویایی در این شبکه‌ها وجود دارد. به دلیل وجود گره‌های سیار، امکان کشف مسیر برای ارسال اطلاعات تنها با وجود پروتکل‌های مسیریابی امکان‌پذیر است.
در ضمن این شبکه‌ها از نوع سیستم‌های چندگامی هستند لذا گاهی به آنها شبکه‌های موردی سیار چندگامی گفته می‌شود که در آن هر گره قادر به ارتباط مستقیم با گر‌ه‌های دیگری که در محدوده انتقال او
قرار دارند، می‌باشد. برای ارتباط با گره‌های خارج از محدوده نیز، باید از گره‌های واسط جهت باز پخش پیام‌ها استفاده کرد.‌

شکل ۲-۳) نمونه‌ای از یک ارتباط چندگامی

در شبکه‌های موردی به دلیل محدودیتی که در توان انتقال گره‌ها وجود دارد، در اغلب موارد گره مقصد در محدوده‌ی انتقالی گره مبدأ قرار نداشته و لذا گره مبدأ باید تعدادی از گره‌های میانی را برای ارسال داده‌ها انتخاب کند و از طریق آنها بسته‌های داده را به سمت مقصد ارسال نماید[۲۲]. در شکل ۲-۴ در اطراف هر یک از گره‌ها دایرهای کشیده شده است که محدوده‌ی توان انتقال گره‌ها را نشان می‌دهد.

شکل ۲-۴) محدوده توان انتقالی گره‌ها در شبکه‌های موردی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:32:00 ق.ظ ]