اسلامی که جریان های تکفیری معرفی می کنند نه تنها خطر و ضرری برای قدرت های استکباری ندارد بلکه منافع سرشاری  را برای آنها به دنبال دارد و توجیهی برای جنایت ها و حفظ قدرت و سیطره عوامل دنیای استکبار در منطقه است. این چالش بزرگ و پدیده ای که به نام جریان های تکفیری گریبانگیر امت اسلامی در کشورهای مختلف شده به هیچ کس رحم نمی کند و جنایت های گسترده ای را در دنیا به نام دین اسلام مرتکب می شوند به طوری که اگر تاریخ ۲۰۰ ساله جریان تکفیری را ورق بزنیم پر از جنایت هایی است که در تاریخ اسلام نظیر آنها وجود ندارد.
در سال های اخیر شاهد بودیم که این جریان، جنایت هایی همچون نبش قبر صحابه پیامبر(ص) در سوریه، تخریب بسیاری از زیارت گا ه ها و بقاع متبرکه و کشتن انسان های بی گناه را مرتکب شدند که همه آنها نشانه بی رحمی این فرقه گمراه است که به بهانه های واهی این اعمال را انجام می دهند.
ضربات جبران ناپذیری از جنایت های جریان های تکفیری بر پیکره دنیای اسلام وارد شده است. این در حالی است که دین اسلام خود حامل پیام رحمت و بشارت دهنده مهر و مهربانی، صلح، عطوفت و محبت است اما امروزه جنایت های جریان تکفیری آن را به عنوان دین خشونت و برادرکشی معرفی می کند و مانع گسترش اسلام در دنیایی می شود که رویکرد به این دین و مکتب اهل بیت(ع) روز به روز بیشتر می شود.
پدیده تکفیر به یک خطر برای همه جامعه اسلامی تبدیل شده است؛ چرا که تکفیری ها، علیه مردان، زنان و کودکان بی گناه جنایت های وحشیانه ای را مرتکب می شوند. این مسأله سبب شده است که سیمای اسلام نزد دیگران خدشه دار شود و به خاطر شرایط ناگواری که این پدیده در چند کشور اسلامی رقم زده است، اسلام دین خشونت و تروریسم معرفی شود.
رشد جریان سلفی تکفیری
سلفیه، در تاریخ فرهنگ اسلامی لقبی برای کسانی است که عقایدشان را به  احمد بن حنبل منسوب می کرده اند[۴۹۴]. اندیشه های سلفیه در قرن هفتم، با طرح مسائل کلامی از سوی ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و در قرن دوازدهم از سوی محمد بن عبدالوهاب احیا شد[۴۹۵].
مهم ترین جنبه اجتماعی این گروه نوعی جزم گرایی فرقه ای است، به نحوی که فقط پیروان خود را فرقه ناجیه و قوم بر حق می دانند و دیگر گروه های مسلمان را باطل، گمراه و گاهی کافر و مشرک به حساب می آورند. سلفیان قدیم و جدید در بسیاری از مواضع نظری مشترکند، اما مهم ترین وجه تمایز سلفیان جدید کاربرد خشونت و اعتقاد راسخ به اندیشه «تکفیر» است.[۴۹۶]
قرائت خشن و متحجرانه از سنت نبوی و برداشت های ظاهری از آیات قرآن، سلفی ها را بر آن داشت که حتی برای مخالفان فکری و سیاسی خود نیز تعیین تکلیف کنند و رسالتی فراتر از قد و اندازه خود در نظر بگیرند. این گروه ضمن اختلاف نظر با سایر گروه های سنی، سرسختانه نسبت به شیعیان کینه می ورزید و به همین خاطر به مراتب، سیاستی خشن در قبال آنان به کار برد.
این گروه ها در راستای جامعه ی استکبار جهانی عمل می کنند و اگر دغدغه اسلام را داشتند ، انسان های بی گناه و بی دفاع را به قتل نمی رساندند. چنین اقداماتی با روح اسلام در تناقض است در حالی که این گروه ها اقدامات بسیاری را در سوریه، لبنان، ایران، پاکستان، افغانستان و عراق انجام داده اند.
تفکر ضد قرآنی سلفی تکفیری برای مسلمانان تبلیغ می شود و برخی را در دام خود گرفتار می کند؛ تفکری که به راحتی حکم به عملیات انتحاری کور می دهد، بدون دلیل دیگر مسلمانان با مذاهب مختلف را کافر می شمارد و در صفوف مسلمانان بذر نفاق می پراکند و با اغراض سیاسی وابسته به استکبار جهانی و حمایت مالی و نظامی دولت های جابر و حکومت های سرسپرده آنها، در جهت نابودی مسلمانان تلاش می کند.
شاخصه های گروه های سلفی تکفیری

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. خشونت دائمی

آشکارترین مشخصه ای است که یک تکفیری با آن شناخته می شود خشونت اوست. امام علی علیه السلام درباره ی تکفیری های زمان خود می فرمایند: «سیوفکم علی عواتقکم»[۴۹۷] یعنی شمشیرهایتان بر گردن هایتان آویخته است. محل قرارگیری شمشیر در نیام است، اما وقتی برود روی گردن، یعنی من می خواهم کسی را بکشم.

  1. کشتن اهل اسلام و آسیب زدن به افراد بی گناه

از جمله ویژگی های تکفیری ها این است که میدان و محل کشتار را داخل امت مسلمان قرار می دهند و کشتن را متوجه مسلمانان می کنند. آنان عطشی سیرناشدنی در مسلمان کشی و برادرکشی دارند. نمونه بارز آن در قتل عام مردم بی گناه افغانستان ، عراق ، سوریه ، میانمار و … به وضوح دیده می شود.
خلط کردن افراد یک مجموعه و کشتن همگی آن ها برخلاف آیه ی شریفه ی (وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى)[۴۹۸] است. اسلام دقت دارد که اگر خطایی از پدر سر زد، گناه آن به پای پسر نوشته نشود (اگر پسر راضی به فعل پدر نباشد یا شریک در کارش نباشد). مشخصه ی تکفیر آن است که نمی تواند این گونه باشد. هر جا که یک تکفیری حضور داشته باشد، یک منطقه را به آتش می کشد. او نمی تواند اقدامات افراد را به دیگران سرایت ندهد.

  1. حرکت تصاعدی در تکفیر دیگران

گروه های سلفی تکفیری ابتدا دیگران را گمراه می خوانند، سپس آن ها را تکفیر می کنند و در مرحله ی سوم آن ها را بدون متمایز نمودن از یکدیگر می کشند و در این مسیر خود ابتدا از یک نفر یا یک جمعیت کم شروع می کنند و سپس دایره ی گمراهان و کافران را گسترش می دهند.
در فرد تکفیری تصاعد و افزایش نهادینه شده است؛ او همیشه دایره ی متدینان را تنگ تر می کند. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به تکفیری های زمان خود فرمودند: اگر مخالفت با من از این روست که می پندارید من خطا کرده ام و گمراه شده ام، پس چرا همه را از دم شمشیرهایی که بر شانه حمایل کرده اید، می گذرانید و کسی که گناه کرده با کسی که گناه نکرده درهم می آمیزید؟[۴۹۹]

  1. فاصله گرفتن از دین

مستندات روایی این شاخص در کتب شیعه و اهل سنت آمده است. تعبیر دینی آن «مروق» به معنای عبور کردن از اسلام است: (یَمْرُقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّهِ)[۵۰۰] این فرمایش پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است. یعنی مشخصه ی فکری این ها آن است که در محدوده ی اسلام باقی نمی مانند؛ چراکه حدود را علما مشخص می کنند و تکفیری ها اصلاً کاری با علما ندارند.

دیدگاه قرآن درباره ترور وکشتن انسان های بیگناه

قرآن کریم به طور صریح و بدون ابهام، قتل یک انسان بی گناه (چه ترور و چه به ناحق) صرف نظر از دین و آیین وی را به مثابه کشتن همه انسان های خلقت مطرح می کند[۵۰۱].
در قرآن به داستان قتل یا ترور هابیل توسط برادرش قابیل در آیات ۲۷ تا ۳۲ سوره مبارکه مائده اشاره شده است. این قتل از این نظر یک ترور است که هابیل در مقابل برادرش مقاومتی نمی کند و اظهار می کند که من از خدا می ترسم و لذا اقدامی در جهت کشتن تو انجام نمی دهم.
در این آیات اقدام قابیل (ترور ناجوان مردانه  برادر) یک ظلم معرفی شده (وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِین)؛[۵۰۲] و جزای آن دوزخ است. در آیه ۳۲ این سوره می خوانیم: (…أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً…)؛ « هر کس یک انسان را بکشد بدون اینکه او کسی را کشته باشد و یا فسادی در زمین کرده باشد مثل این است که همه مردم را کشته  است»
بر اساس آیه ۴۹ سوره نمل (قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ)؛ «آنها گفتند: بیائید قسم یاد کنید به خدا که بر او (صالح) و خانواده‏اش شبیخون مى‏زنیم و آنها را به قتل مى‏رسانیم سپس به ولى دم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...