مقالات علمی و دانشجویی

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۱: نمودار مربوط به جدول شماره ۴-۱

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۲: نمودار مربوط به جدول ۴-۲

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۳: نمودار مربوط به جدول۴-۳

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۴: نمودار مربوط به جدول۴-۴

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۵ : نمودار مربوط به جدول۴-۵

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۶: نمودار مربوط به جدول ۴-۶

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۷: نمودار مربوط به جدول ۴-۷

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۸: نمودار مربوط به جدول ۴-۸

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۹: نمودار مربوط به جدول ۴-۹

Total

۱۰۸

۱۰۰٫ ۰

نمودار ۴-۱۰: نمودار مربوط به جدول۴-۱۰

حال به بررسی دقیق تر میزان احساس امنیت شغلی و میزان رضایت مندی کارکنان از شغل­شان می پردازیم.

ابتدا میزان امنیت شغلی را بررسی می‌کنیم. برای این منظور در بین سئوالات پرسشنامه چند سوال را که رابطه زیادی با احساس امنیت شغلی کارکنان دارد را انتخاب و آن ها را با هم تلفیق کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم. برای این فاکتور سه سوال اول، سوم و هشتم انتخاب شده اند. نحوه تلفیق این سوال بدین صورت است که پاسخ های کدگذاری شده هر فرد برای تک تک این سه سئوالات را با هم دیگر جمع و میانگین گرفته می شود. به طور مثال اگر فردی به سوال اول پاسخ مخالفم (۴) و برای سوال سوم پاسخ تا حدودی (۲) و برای سوال هشتم پاسخ موافقم (۱) را داده باشد در این صورت نمره حاصل از تلفیق این سه سوال برابر با {۲٫ ۳۳ = ۳ / (۱+۲+۴} خواهد بود این روند را برای تمامی پرسشنامه‌ها توسط نرم افزار انجام داده و داده های مورد نیاز را به دست خواهیم آورد. داده های به دست آمده به حالت پیوسته و رقمی (Scale) تبدیل شده و امکان تجزیه و تحلیل بیشتری را فراهم می آورد.

نتایج حاصل به شرح زیر است:

در هر سوال میانگین پاسخ های کدگذاری شده ۱، ۲، ۳ و ۴ برابر با {۲٫ ۵= ۴ / (۴+۳+۲+۱} می‌باشد. لذا اگر میانگین داده های به دست آمده از تلفیق سه سوال اول و سوم و هشتم که برای بررسی میزان احساس امنیت شغلی در نظر گرفته ایم بیشتر از ۲٫ ۵ باشد در اینصورت می توان نتیجه گرفت که میزان احساس امنیت شغلی در بین کارکنان به مقدار مخالفم (یعنی عدد ۴) نزدیک تر بوده و این نشان دهنده آن خواهد بود که میزان احساس امنیت شغلی در بین کارکنان پائین است. جدول زیر مقدار میانگین برای تلفیق سه سئوال مورد نظر را نشان می‌دهد:

میانگین

امنیت شغلی

۱۰۸

۳٫ ۰۴۹۴

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

آذر 1402
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30  



جستجو




آخرین مطالب



 



    1. اهمیت و ضرورت تحقیق :

آموزش و پرورش یکی از نهادهای اصلی جامعه است که تعلیم و تربیت و ساختن انسان مطلوب و مؤثر را در جامعه به عهده دارد. برای پرورش افراد مطلوب ، نیاز به یک نظام آموزشی کار آمد است که اجزاء و عناصر آن اعم از مواد درسی، دانش آموز ، معلم ، وسایل آموزشی ، فضا و غیره با یکدیگر ارتباط متقابل دارند تا اهداف مورد انتظار تحقق یابد. از طرف دیگر ، تدریس و آموزش از نظر ماهیت یک نظام ارتباطی متقابل است و مدرسه به سان گروه پویایی ، درصدد آماده کردن افراد برای ورود به جامعه در سطح بسیار گسترده تری است . کلاس درس نیز به عنوان یک گروه کوچک اجتماعی و کوچک‌ترین خرده سیستم اجتماعی در نظام آموزشی دارای خصوصیات و ویژگی‌های منحصر به فردی است که آن را از سایر سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی متمایز می­ کند .این خرده سیستم به دنبال تحقق اهداف آموزشی ـ تربیتی است ، از این رو نیاز به مدیریت دارد. با این تفاوت که در کلاس درس بیش از سایر سازمان‌های اجتماعی و رسمی کارکردهای مدیریت در هم تنیده است و براحتی از هم قابل تفکیک نیست(فونتانا[۴]،مترجم محمدی،۱۳۸۲).

از طرف دیگر ، از اهداف مصوب نظام آموزش و پرورش ، تربیت اجتماعی دانش آموز است به طوری که انتظار می رود فراگیر بعد از فراغت از تحصیل به عنوان شهروند مؤثر و فعال در جامعه کلاس ، مدرسه، و در سطح ملی و جهانی با دیگران ارتباط مؤثر داشته باشد . ارتباط امری اکتسابیاستکهمهمترین مکان برای کسب آن کلاس درس است. ارتباط نیز عامل اصلی یادگیری است.”مدیریت کلاس ”و ”ارتباط” دارای کنش متقابل گسترده و پیچیده­ای می­باشند که خلل و ضعف درهرکدام تحقق اهداف تعلیم و تربیت را با چالشهایی عمیق روبرو خواهد ساخت .

کمبود مهارت‌های اجتماعی یک مشکل بزرگ برای بعضی از دانش آموزان است. شواهدی وجود دارد که برنامه ­های مداخله ای مدرسه می ­تواند به بهبود مهارت‌های اجتماعی کمک کند(آندرسون، بوچر و همکاران[۵]،۲۰۰۳؛ لین و همکاران[۶]،۲۰۰۰؛ تیلور و همکاران[۷] ،۲۰۰۲ به نقل از هاشمی و همکاران ۱۳۹۱، ص ۲۰۳).مدیریت یعنی هنر انجام دادن کارها به وسیله دیگران که در آن رفتار آمرانه­ی معلم وهمچنین خودمحوری وی مورد انتقادقرارمی­گیرد . با توجه ‌به این تعریف،معلم بایستی یک راهنمای خوب باشد،ولی کارهاتوسط خوددانش آموزانجام شودوآنهادرامریادگیری فعال باشند. بدیهی است که هرچه مشارکت دانش آموزان ‌در فعالیت‌های کلاسی و فرایند یادگیری بیشتر باشد؛ رشد مهارت‌های اجتماعی درآنان توسعه یافته و متکی به خود می­‌گردند و اعتماد بنفس درآنان افزایش می­یابد(پرداختچی، ۱۳۷۲) .

فراهم کردن زمینه­ ها و عوامل لازم برای اجتماعی کردن و جامعه پذیر کردن دانش آموزان یکی از اهداف مهم هر نظام آموزش است(صافی،۱۳۹۱،ص۱۰).مدیریت کلاس درس را مترادف با” کنترل و انضباط” و یا ”طراحی و سازماندهی کلاس درس ‌می‌باشد . در این دیدگاه تدریس و آموزش برجسته تر از مدیریت کلاس ‌می‌باشد و کلاس درس به ‌عنوان یک نظام اجتماعی است که شامل همه فعالیت‌های معلم در کلاس درس می­ شود. این دیدگاه مدیریت کلاس درس را شامل سه مرحله، مقدمات (طراحی و سازماندهی) اجرا (رهبری ،‌هماهنگی، کنترل ، آموزش) و ارزشیابی می­داند. این دیدگاه زمینه پویایی ، توصیف ، تحلیل و تبیین کلاس درس و فعالیت‌های معلم را فراهم می‌کند(ریس و مور ، مترجم هاشمیان ، ۱۳۸۱).

اهمیت توجه به مهارت‌های مختلف اجتماعی برای رشد آن در دانش آموزان ابتدایی در مدیریت کلاس و نوع آموزش و برخورد با دانش آموزان و همچنین دخالت دادن آن ها در فعالیت‌های کلاس و مدرسه قابل انکار نیست . جامعه این پژوهش نیز با توجه به گستردگی آن و نیز نوع بافت فرهنگی تشکیل دهنده آن باعث رشد اهمیت آن گردیده است به طوری که بیشترین توجه والدین و معلمان در ابعاد رشد دانش آموزان به مهارت‌های اجتماعی گردیده که در پی آن دانش آموزان بتوانند توانایی‌های تحصیلی خود را به کار گرفته و آن را در فرصت‌های طبیعی ایجاد شده به کار بگیرند . توجه ‌به این مهارت‌ها در مدیریت کلاسی و توسعه آن زمینه انجام این تحقیق را فراهم ساخته تا آن را ابعاد متعدد و خاص ‌مدیریتی و توجه به مؤلفه های اساسی آن مورد بررسی قرار گیرد و تمرکز ‌فعالیت‌های کلاسی را در زمینه ها ی مختلف مهارت‌های اجتماعی دانش آموزان و نقش آن در بهبود روند فعالیت‌های دانش آموزان مورد بررسی قرار دهد .

بر همین اساس و با توجه به اهمیت ایجاد و تثبیت مهارت‌های اجتماعی دانش آموزان و همچنین اهمیت و نقش اساسی آن در رشدتربیت و تحصیلی فراگیران و اهمیت ویژه و نیاز و توجه خاص به مدیریت کلاسی در بعد توسعه اجتماعی درمدارس ابتدایی آموزش پرورش ، این تحقیق با در نظرگرفتن مؤلفه­ های مهارت‌های اجتماعی از دیدگاه کلدارلا و مرل(۱۹۹۷)،(مهارت کلامی، مهارت برقراری ارتباط، مهارت احساسی،مهارت خود مدیریتی، مهارت تحصیلی، مهارت ابراز وجود ، مهارت مسئولیت پذیری ، مهارت اطاعت ورزی ، مهارت جرئت ورزی) به ارزیابی مدیریت کلاسی از منظر توجه به مهارت‌های اجتماعی در مدارس ابتدایی اشکنان در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ می ­پردازد و در این راستا تلاش می­ نماید ؛ جهت بهبود مدیریت کلاسی و رشد مهارت‌های اجتماعی دانش آموزان راهکارها و پیشنهاداتی عملی وکاربردی مناسب ارائه دهد .

    1. اهداف تحقیق :

این تحقیق به ارزیابی مدیریت کلاسی از منظر توجه به مهارت‌های اجتماعی در مدارس ابتدایی اشکنان در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ می ­پردازد و تلاش می­ نماید در جهت توسعه فرایند مدیریت کلاسی راهکارهایی مناسب و کاربردی ارائه نماید .

۱-۴-۱- هدف اصلی تحقیق : ارزیابی دیدگاه معلمان ابتدایی اشکنان ‌در مورد توجه به مهارت‌های اجتماعی در فرایند مدیریت کلاسی .

۱-۴-۲- اهداف ویژه تحقیق :

    1. ارزیابی دیدگاه معلمان ابتدایی اشکنان ‌در مورد توجه به مهارت‌های کلامی در فرایند مدیریت کلاسی .

    1. ارزیابیدیدگاه معلمان ابتدایی اشکنان ‌در مورد توجه به مهارت برقراری ارتباط درفرایند مدیریت کلاسی.

    1. ارزیابی دیدگاه معلمان ابتدایی اشکنان درمورد توجه به مهارت‌های احساسی در فرایند مدیریت کلاسی .

    1. ارزیابی دیدگاه معلمان ابتدایی اشکنان ‌در مورد توجه به مهارت خودمدیریتی در فرایند مدیریت کلاسی .

    1. ارزیابی دیدگاه معلمان ابتدایی اشکنان درمورد توجه به مهارت‌های تحصیلی در فرایند مدیریت کلاسی .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-28] [ 06:05:00 ب.ظ ]




نوابی‌نژاد(۱۳۷۹‏) سلامت عمومی را بیداری و رهایی ‏استعدادهای فرد برای از قوه به فعل رساندن، تحقق بخشیدن به توانایی‌های خویش و یافتن معنای ‏ ژرفتری در زندگی می‌داند.

‏ برخی سلامت عمومی را نشاط فردی ـ اجتماعی می‌داند که در نتیحه داشتن ادراک درست از واقعیت و پذیرش مسئولیت در قبال نشاط خود و جامعه به دست می‌آید؛ یعنی فرد علاوه بر این که ضامن سلامت جسمانی ، عاطفی و روانی خود می‌باشد باید در قبال سلامت جامعه نیز احساس مسئولیت کند؛ چرا که رعایت امور اجتماعی مثل تمیز نگه داشتن هوا و مکان‌های عمومی ( مئل خیابان‌ها ، کوچه‌ها ، پارکها، اتوبوسها و مکان‌های کاری محل زندگی فرد) از بروز بیماری‌های مختلف روانی و جسمانی جلوگیری می‌کند و موجب نشاط و شادابی همگانی و برقراری روابط سالم ‏و انسانی افراد با یگدیگر می‌شود.

همان طور که ملاحظه می‌شود سلامت عمومی در هیچ یک از تعاریف فوق با فهرست یا ‏خصوصیات ثابت و ویژگی‌های معینی تعریف نشده است و درهر کدام از آن ها به جنبه‌های خاصی از این مبحث گسترده پرداخته شده است. این امر ناشی از این است که مبحث سلامت عمومی موضوع وسیع و گسترده‌ای است که عوامل گوناگون تحت شرایط متفاوت آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

‌بنابرین‏ پرداختن به جنبه خاصی از سلامت عمومی ، نمی‌تواند دیدگاه کامل و روشنی از سلامت ‏عمومی ارائه دهد بلکه در نظرگرفتن عوامل و جنبه‌های مختلف که در تعاریف گوناگون به آن ها اشاره شده جهت شناخت کامل و دقیق از سلامت عمومی ضروری است.

دیدگاه های مربوط به سلامت عمومی

در بعضی از نظریه های شخصیت ، مسأله سلامت عمومی تحت عنوان شخصیت سالم مورد بحث و ‏بررسی قرار گرفته که درآ‏ن ویژگی‌های افراد سالم و ملاک‌های سلامت عمومی مشخص شده است. در‏این رابطه به چند نظریه به طور اختصار اشاره می‌شود.

دیدگاه اتکینسون و هیلگارد

‏ اتکینسون و هیگلارد[۱۰] (ترجمه براهنی و همکاران۱۳۸۰) معتقدند نمی‌توان به طور دقیق افراد برخوردار از سلامت عمومی را از افراد ناسالم و بیمار روانی متمایزکرد؛ با این حال افراد برخوردار ازسلامت عمومی را دارای ویژگی‌های زیر می‌دانند:

  1. کارآمدی در ادراک :

افراد بهنجار در ارزیابی توانایی‌های خود واقع بین هستند؛ یعنی توانایی‌های خود را بیشتر از آن چیزی ‏که هست برآورد نمی‌کنند و در عین حال توانایی‌های خود را نادیده ‏نمی‌گیرند و از گفتار و رفتار دیگران ادراک درستی دارند. چنین افرادی از یک هویت اطلاعاتی برخوردار می‌باشد.

  1. خود شناسی:

افراد دارای سلامت عمومی ‌تا حدودی به انگیزه ها و احساسات خود آگاهی دارند؛ احساسات و رفتارهای مهم خود را از خود پنهان نمی‌کنند بلکه می‌توانند با آن ها روبرو شوند .

  1. عزت نفس و پذیرش :

افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند، تا حدودی احساس می‌کنند که با ارزش و مورد ‏قبول اطرافیان خود هستند و قادرندکه در موقعیتهای اجتماعی به طور خودجوش عمل کنند.

  1. توانایی در برقراری روابط محبت‌آمیز :

افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند توانایی آن را دارند که روابط عاطفی و محبت‌آمیز با سایرین برقرار نمایند و نسبت به نیازها و احساسات دیگران حساس هستند و برای ارضاء نیازهای خود آنان را تحت فشار قرار نمی‌دهند. چنین افرادی از عملکرد اجتماعی بسیار مناسب، که از نشانه های سلامت عمومی و خصوصیات افراد دارای سبک هویت اطلاعاتی هستند ، برخوردار می‌باشند.

  1. فعال و بارور بودن :

افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند توانایی خود را در مسیر فعالیت‌های بارور به کار می‌اندازند ؛ فعال هستند و زندگی خود را دوست دارند .

دیدگاه فرانکل

فرانکل(۱۹۷۴) اراده معطوف به معنا را ملاک سلامت عمومی می‌داند. او فن ” معنا درمانی” را برای کسانی که زندگی شان بدون معنا است معرفی نمود. در این نظریه طبیعت انسان بر سه ستون استوار است: آزادی، اراده و اراده معطوف به معنای زندگی. او معتقد است ، با این که انسان پیوسته در معرض شرایط بیرونی است (که بر زندگی او تأثیر می‌گذارند)، با این حال او در انتخاب واکنش‌های ‏خود نسبت ‌به این اوضاع و شرایط آزاد است. اراده معطوف به معنای زندگی، به نیاز مداوم انسان به جستجو، نه برای خویشتن، بلکه معنایی که به هستی ما می‌بخشد، ارتباط می‌یابد. هر چه بتوانیم از خود فراتر رویم و خود را در راه چیزی یا کسی ایثار کنیم، انسان‌تر می‌شویم. محبوب چیزی یا کسی شدن معیار نهایی رشد و پرورش شخصت سالم است(اسپریول[۱۱]، ۲۰۰۰).

دیدگاه آلپورت[۱۲]

آلپورت (۱۹۷۴)، فرد سالم و بالغ را کسی می‌داند که پیوسته در حال شدن است و شخص نابالغ کسی است که به خاموشی گراییده است(به نقل از فراهانی ۱۳۷۹). آلپورت سلامت عمومی را دارای مشخصه‌ های زیر می‌داند:

۱٫ شخصیت بالغ وپخته دارای احساس گسترش یافته از خود است.

۲٫ سازگاری اجتماعی فرد بالغ وپخته با ارتباط گرم و صمیمانه توصیف می‌شود.

۳٫ دارای امنیت هیجانی و روانی است.

۴٫ ادراک درست و بجا از مهارت‌های واقعی خود دارد.

۵٫ فرد سالم و رشد یافته فلسفه زندگی خود را تشخیص می‌دهد ‌و می‌تواند معنادار بودن ‏زندگی را به طور واضح ببیند.

دیدگاه آدلر[۱۳]

آدلر(۱۹۶۹)، فرد برخوردار از سلامت عمومی را فردی می‌داند که ‏توان و شهامت رسیدن به اهدافش را دارد؛ چنین فردی جذاب، شاداب، مطمئن و خوش بین است وضمن پذیرفتن اشکالات خود، در حد توان اقدام به رفع آن ها می‌کند. او روابط خانوادگی صمیمی و ‏مطلوبی دارد وجایگاه خود را در جامعه و خانواده بدرستی می‌شناسد؛ در زندگی هدفمند و غایتمدار ‏است . چنین فردی سعی درکاستن عقده حقارت خود دارد و به دنبال غلبه بر بی جرأتی خود می‌‏باشد و در نهایت موفق می‌شود که انگیزه های نامطلوب خود را دگرگون سازد (به نقل از ویب و مکرلم[۱۴] ،۲۰۰۱).

دیدگاه الیس[۱۵]

الیس(۱۹۷۳)، مشکلات روانی افراد را نتیجه شناختهای نادرست آنان می‌داند؛ زیرا جهان به خودی خود نه خوب است، نه بد؛ بلکه طرز تفکر ما آن را خوب یا بد می‌کند. در نتیجه می‌توان گفت که هیجانهای هر فرد ناشی از شناختهای وی است . الیس افکار غیرمنطقی را علت بروز اختلال‌های عاطفی و رفتاری معرفی می‌کند. ‌بنابرین‏ فرد سالم کسی است که‏ افکار، باورها، نگرش‌ها وعقاید منطقی داشته باشد (به نقل از شفیع آبادی و ناصری ،۱۳۷۶‏).

الیس ، دوازده اصل زیر را به عنوان معیارهای سلامت عمومی شناختی ذکر می‌کند:

نفع شخصی، رغبت اجتماعی، خود فرمانی، تحمل، انعطاف پذیری، پذیرش، عدم اطمینان، تعهد و تعلق نسبت به چیزی ‏خارج از وجود خود، تفکر علمی، پذیرش خود، خطر نمودن و لذت‌گرایی بلند پایا (آزاد، ۱۳۷۵‏).

دیدگاه فرام

فرام (۱۹۶۳) در روان شناسی نخستین نظریه پردازی است که سلامت عمومی را با خوشبختی برابر می‌داند. خوشبختی بخش جدایی ناپذیر شخصیت سالم است. فرام شخصیت انسان را بیشتر محصول ‏فرهنگ می‌داند؛ در نتیجه به اعتقاد وی، سلامت عمومی بسته ‌به این است که جامعه تا چه اندازه‏ نیازهای افراد جامعه را برآورده می‌کند نه اینکه فرد تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار می‌کند؛ لذا سلامت عمومی پیش از آنکه امری فردی باشد، مسئله‌ای اجتماعی است. جامعه سالم به اعضای خود امکان می‌دهد که به یکدیگر عشق بورزند، بارور، کارآمد و خلاق باشند و قوه تعقل و عینیت خود را بارور و نیرومند سازند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




درعمل، همه این عوامل به طور نزدیکی با هم در تعاملند و در جهت نوع آن ها، بستگی به ترکیب خاص رانندگان با شرایط دارد. پیچیدگی بیشتری که باقی می ماند، این حقیقت است که بسیاری از حوادث در نتیجه تعامل بین استفاده کنندگان از جاده رخ می‌دهد به جای اینکه فقط به علت اعمال یک فرد رخ دهد.

نتایجی درباره نظریه سامالا

برای مقایسه مفاهیمی مثل تعادل خطر و هیجان جویی به نظر می‌رسد یک رویکرد تعامل گرا، پتانسیل بیشتری برای تبیین تفاوت ها در خطرپذیری بین ‌گروه‌های مختلف رانندگان و بخصوص بین رانندگان با تجربه و بی تجربه داشته باشد. یافته بسیار شفاف این است که رانندگان مرد جوان، بیشتر در خطر حادثه هستند. رفتار خطرناک آن ها ترکیبی از عوامل گوناگون شامل عوامل شخصیتی، توسعه غیر مؤثر توجه به اطراف، عدم توجه به اینکه در حال حاضر خطری وجود دارد و ایده نادرستی از توانایی‌های خود آنان ناشی می شود.

قسمتی از مشکل رانندگان جوان این است که مهارت‌های کنترل وسیله نقلیه آن ها، نسبت به ادراک خطرشان سریع‌تر توسعه می‌یابد. معلومات پایه از نظر نظم ترافیکی جاده می‌تواند خیلی سریع در حدود ۱۵ساعت کسب شود (هال[۱۶۱] و وست، ۱۹۹۶). اما توسعه مهارت‌های ادراک خطر خیلی بیشتر طول می کشد: نتیجه اینکه رانندگان تازه کار می‌توانند سریع رانندگی کنند اما در توجه ‌به این مسئله که سرعت آن ها به علت عدم آگاهی از شرایط اطراف خطرناک است، شکست می خورند (براون، ۱۹۸۲). آن ها احتمالاً در مجموعه ای از رفتارهای خطرناک (رانندگی خیلی سریع، نبستن کمربند ایمنی و…) درگیر می‌شوند که هم احتمال روبرویی آن‌ ها با حادثه را بیشتر می‌کند و هم احتمال زنده ماندن آنان را کاهش می‌دهد. مداخلات مؤثر به منظور کاهش خطرات رانندگی احتمالا نیاز به توجه ‌به این مسئله دارد که چگونه همه این عوامل با هم در تعاملند.

سبک زندگی و رفتار رانندگی

برخی نشان داده‌اند که سبک زندگی[۱۶۲] با رفتار رانندگی رابطه دارد. سبک زندگی برای توصیف فرد یا گروه به کار می‌رود (اندرسون، ۱۹۶۸). سبک زندگی وقتی برای فرد به کار می‌رود که بر نیازهای فرد مبتنی است و بر وابستگی، تعلق و پایگاه اجتماعی فرد دلالت می‌کند و در تحقیقات با شاخص هایی مانند نگرش ها، قضاوت‌ها، ارزش‌ها، باورها و فعالیت های فرد توصیف می شود (برگ، الیاسون، پالمکوسیت و گرگرسن[۱۶۳] ،۱۹۹۹).

تحقیقات نشان داده رابطه همبستگی معناداری بین سبک زندگی و رفتار رانندگی موجود است (برگ، گرگرسن، ۱۹۹۴؛ شیلیائوتاکیس[۱۶۴]، دارویری[۱۶۵]، دماکاکوس[۱۶۶] ، ۱۹۹۴). مثلاً برگ و گرگرسن (۱۹۹۴) نشان دادند که رانندگان جوان خطرات رانندگی متفاوت ایجاد می‌کنند که بستگی به سبک زندگی آنان دارد. کسانی که خطرات بالا ایجاد می‌کنند مشخصاتی مانند عدم فعالیت ورزشی و زندگی اجتماعی گیج کننده دارند و علاقه وافر به ماشین و رانندگی دارند. تحقیقات دیگر نشان داد رانندگان پرخطر مردانی اند که از سرعت زیاد لذت می‌برند (کوربت[۱۶۷]، ۲۰۰۳). برخی نشان دادند که رانندگی برای برخی رانندگان جنبه نمایشی دارد و نوعی سرگرمی است (کلارک، وارد، ترومن[۱۶۸]، ۲۰۰۵). محققان نشان دادند که رابطه سبک زندگی با رفتار رانندگی تحت تاثیر معانی ذهنی رانندگی و نیز تحت تاثیر انگیزه های روانشناختی و عاطفی قرار دارد (مولر[۱۶۹]، ۲۰۰۲).

سایر نظریه ها

نظریه نیازها

رفتار رانندگی پر خطر با نظریه نیازها قابل تحلیل است. نیازها را نمی توان سرکوب کرد بلکه باید شیوه مناسب برای ارضای آن ها فراهم نمود (مازلو،۱۳۷۲). لینگرن معتقد است عدم ارضای نیازهای سطح پائین تر موجب ترس و خشم می شود و هرچه بالاتر رویم عدم ارضای نیاز باعث اضطراب و نگرانی می شود (رحیمی نیک،۱۳۷۴). ‌بنابرین‏ انگیزش می‌تواند به خودمحوری یا عام گرایی منجر شود ‌به این معنی که اگر فرد از نظر انگیزشی در شرایط تعادل باشد یعنی نیازهای سطح پائین فرد ارضاء شده باشد او از مرحله خودمحوری خارج خواهد شد وگرنه خودمحوری آنچنان شدید باشد که به صورت خود شیفتگی درآید که حیثیت طلبی و قدرت طلبی ویژگی‌های بارز آن است (راسکین و تری[۱۷۰]، ۱۹۸۸؛ شریر[۱۷۱]، ۲۰۰۲). فردی که نیازهایش ارضاءشده باشد به سطح بالاتر نیازها می‌رسد که حاصلش کمک به دیگران، ملاحظه دیگران، نوع دوستی و نادیده گرفتن خطاهای دیگران می‌باشد. ‌بنابرین‏ برای کاهش رفتار رانندگی پر خطر تغییر در شیوه ارضای نیازهای اجتماعی می‌تواند مفید باشد.

دیدگاه کنش اجتماعی

رفتار رانندگی به تعبیر ماکس وبر نوعی کنش متقابل اجتماعی است و کنش اجتماعی شامل چگونگی عمل، تفکر و ‌احساسات که خارج از فرد می‌باشد و دارای قوه اجبار و الزام هستند که به برکت آن خود را بر فرد تحمیل می‌کنند (روشه،۱۳۷۹). تحلیل رانندگی پرخطر را میتوان در فرایند کنش متقابل اجتماعی رانندگان با یکدیگر در نظر گرفت. رانندگان با شیوه رانندگی خود با دیگران به طور درونی گفتگو می‌کنند و یا به پلیس نشان دهند که نمی‌تواند جلو آن ها را بگیرد و امثال این‌ها. ‌بنابرین‏، رانندگان دائماً با رانندگان دیگر یا سرنشینان در تعامل اند و نظر آنان را پیش‌بینی و تفسیر می‌کنند و رفتار مناسب از خود نشان می‌دهند. این معانی ممکن است به نیازهای اجتماعی وی مربوط باشد مانند نیاز به احترام و تأیید، رقابت و مقابله یا جبران، احساس برتری یا برابری، احساس موفقیت و… .

دیدگاه کنترل اجتماعی

کنترل اجتماعی دو نوع مستقیم یا بیرونی و غیرمستقیم یا درونی است. افراد به طور طبیعی تمایل به ‌کج‌رفتاری دارند و اگر تحت کنترل قرار نگیرند چنین می‌کنند (ریکلس[۱۷۲] ، ۱۹۷۳).

کنترل مستقیم زمانی است که نهادهای رسمی مانند پلیس، متخلف را از طریق تنبیه یا جریمه وادار به ‌هم‌نوایی می‌کنند. نظریه کنترل بیرونی یا مستقیم با نظریه انتخاب عقلانی ارتباط دارد. هومنز[۱۷۳] کنش متقابل اجتماعی را به مثابه کنترل اقتصادی در نظر گرفت زیرا معتقد است افراد هنگام انجام کنش به سود و زیان و عواقب آن می اندیشند و انتخاب عمل زمانی صورت می‌گیرد که فرد نتیجه محاسبه را مثبت ارزیابی نماید (هومنز، ۱۹۵۸). ‌بر اساس این نظریه قانون شکنی هنگامی رخ می‌دهد که افرادی با دو گزینه درست و نادرست مواجه می‌شوند و گزینه نادرست را برمی گزینند. بر اساس این نظریه می‌توان نتیجه گرفت که هر چقدر احتمال کشف و مجازات تخلف بیشتر باشد تخلف کمتر است. کنترل اجتماعی غیرمستقیم زمانی است که جامعه دارای همبستگی اجتماعی قوی است و فرد احساس تعلق قوی به جامعه دارد و نسبت به جامعه احساس دین می‌کند (کوزر و روزنبرگ، ۱۳۷۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




جدول ۴-۱: نوع قرارداد کار فعلی متناسب با قوانین حاکم می‌باشد؟ Frequency Percent Valid موافقم ۲۰ ۱۸٫ ۵ تاحدودی ۷۲ ۶۶٫ ۷ نظری ندارم ۶ ۵٫ ۶ مخالفم ۱۰ ۹٫ ۳
جدول ۴-۲: برخورد کارفرما در رعایت حقوق کارگری مناسب است؟ Frequency Percent Valid موافقم ۱۳ ۱۲٫ ۰ تاحدودی ۹۰ ۸۳٫ ۳ نظری ندارم ۳ ۲٫ ۸ مخالفم ۲ ۱٫ ۹
جدول ۴-۳: احساس امنیت شغلی دارید؟ Frequency Percent Valid تاحدودی ۱۴ ۱۳٫ ۰ نظری ندارم ۱۴ ۱۳٫ ۰ مخالفم ۸۰ ۷۴٫ ۱
جدول ۴-۴: ساعات کاری موجود متناسب با امنیت شغلی شما است؟ Frequency Percent Valid موافقم ۲۶ ۲۴٫ ۱ تاحدودی ۳۳ ۳۰٫ ۶ نظری ندارم ۲۰ ۱۸٫ ۵ مخالفم ۲۹ ۲۶٫ ۹
جدول ۴-۵: حجم کار وارده متناسب با امنیت شغلی است؟ Frequency Percent Valid موافقم ۸ ۷٫ ۴ تاحدودی ۵۰ ۴۶٫ ۳ نظری ندارم ۱۷ ۱۵٫ ۷ مخالفم ۳۳ ۳۰٫ ۶
جدول ۴-۶: حقوق و مزایای دریافتی مناسب با شرایط زندگی است؟ Frequency Percent Valid موافقم ۱ . ۹ تاحدودی ۲۲ ۲۰٫ ۴ نظری ندارم ۱۵ ۱۳٫ ۹ مخالفم ۷۰ ۶۴٫ ۸
جدول ۴-۷: اضافه کاری در حد مطلوب است؟ Frequency Percent Valid موافقم ۲ ۱٫ ۹ تاحدودی ۵۰ ۴۶٫ ۳ نظری ندارم ۸ ۷٫ ۴ مخالفم ۴۸ ۴۴٫ ۴
جدول ۴-۸: امکان تشویق و ترفیع است؟ Frequency Percent Valid موافقم ۴ ۳٫ ۷ تاحدودی ۱۸ ۱۶٫ ۷ نظری ندارم ۸ ۷٫ ۴ مخالفم ۷۸ ۷۲٫ ۲
جدول ۴-۹: از سیاست ملی و قوانین کار در چه حدی مطلع هستید؟ Frequency Percent Valid موافقم ۳ ۲٫ ۸ تاحدودی ۶۶ ۶۱٫ ۱ نظری ندارم ۲۹ ۲۶٫ ۹ مخالفم ۱۰ ۹٫ ۳
جدول ۴-۱۰: میزان رضایت مندی شما از کارتان در چه حد است؟ Frequency Percent Valid موافقم ۲۴ ۲۲٫ ۲ تاحدودی ۵۸ ۵۳٫ ۷ نظری ندارم ۱۵ ۱۳٫ ۹ مخالفم ۱۱ ۱۰٫ ۲
One-Sample Statistics جدول ۴-۱۱: N Mean
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




طبق نظریه‌ بیل و هاکمن[۶۶] (۱۹۹۱؛ به نقل از کاردانی، ۱۳۹۲) کودکانی که والدین آن­ها، طلاق گرفته‌اند، ممکن است انواعی از روابط آسیب‌زا را که از والدینشان دیده‌اند، بازسازی کنند. آن­ها ممکن است تمایل داشته باشند که روابط صمیمی را که مخرب و بازدارنده‌ی رشد هستند از خود دور کنند و این تجربه را از طلاق والدین دارند. بیل و هاکمن بیان می‌کنند که فرزندان طلاق اساساً قرض گیرنده‌اند یعنی اینکه در زندگی‌اشان به افراد مهم دیگر متکی هستند تا بتوانند شکاف‌های موجود در زندگی عاطفی‌شان را پر کنند. این نشان می‌دهد که آن­ها از روابط شرکای خود برای افزایش عزت نفسشان استفاده می‌کنند. طبق نظریه بیل و هاکمن (۱۹۹۱) قرض گرفتن روشی است که افراد به وسیله آن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و روشی است که آن­ها اضطراب خود را تخلیه می‌کنند. اگر این فرایند متعادل نباشد می‌تواند اثری منفی بر یک رابطه داشته باشد.

نگرش

واژه Attitude، معادل‌های فارسی متعددی همچون “طرز تلقی”، “وجهه نظر”، “بازخورد”، “ایستار”، “گرایش”، و “نگرش” دارد. ولی اکنون اصطلاح “نگرش” مورد قبول عام واقع شده و به صورت‌های مختلف نیز تعریف شده است. نگرش یک سازه فرضی است، زیرا به صورت مستقیم قابل مشاهده نیست، بلکه بیشتر با اظهارات کلامی و رفتاری همراه است. به لحاظ اهمیتی که نگرش‌ها در زندگی افراد دارند، برخی از صاحب نظران تا آنجا پیش می‌روند که موضوع اصلی روان‌شناسی اجتماعی را نگرش می‌دانند و آن را علم مطالعه نگرش‌های افراد تعریف می‌کنند. به طوری که از نظر برخی پژوهشگران، مفهوم نگرش احتمالاً شاخص‌ترین و ضروری‌ترین مفهوم در روان‌شناسی اجتماعی است (آلپورت[۶۷]، ۱۹۳۵؛ به نقل از گاورونسکی[۶۸]، ۲۰۰۷).

نگرش یک حالت روانی و عصبی آمادگی است، که از طریق تجربه، سازمان داده شده و تأثیری هدایتی یا پویا بر پاسخ‌های فرد به همه‌ اشیا و موقعیت‌هایی که با آن‌ ها مربوط است، دارد. ترکیب شناخت‌ها، احساس‌ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معینی را نگرش شخص نسبت به آن چیز می‌گویند (ممبینی، ۱۳۹۱). نگرش سازمان با دوامی از باورهاست حول یک شیء یا موقعیت که فرد را آماده می‌کند تا به صورتی ترجیحی نسبت به آن واکنش نشان دهد (نیل فروشان و همکاران، ۱۳۹۲). مفهوم چند بُعدی از نگرش که شامل عناصر شناختی، عاطفی و رفتاری است، مقبول‌ترین مفهوم برای تعریف نگرش است. بدین ترتیب، نگرش نشان‌دهنده اثر شناختی و عاطفی به جای گذاشته شده‌ تجربه‌ شخص از شیء یا موضوع اجتماعی مورد نگرش و یک تمایل به پاسخ در برابر آن شیء است. نگرش، در این معنی یک «مکانیسم پنهانی» است، که رفتار را هدایت می‌کند (ممبینی، ۱۳۹۱).

بخشی از اهمیت نگرش ناشی از آن است که صاحب‌نظران مطالعه نگرش را برای درک رفتار اجتماعی، حیاتی می‌دانند. بخش دیگری از این اهمیت مبتنی بر این فرض است که نگرش‌ها تعیین کننده رفتارها هستند و این فرض به طور ضمنی دلالت بر این امر دارد که با تغییر دادن نگرش‌های افراد، می‌توان رفتارهای آن‌ ها را تغییر داد. به علاوه، با افزایش نگرش‌های شخص ‌در مورد چیزها، احتیاج او به تفکر و اخذ تصمیم‌گیری تازه، کم می‌شود و رفتار او نسبت به آن چیزها عادتی، قالبی، مشخص و قابل پیش‌بینی می‌شود. همچنین آگاه بودن از نگرش‌های افراد می‌تواند دارای اهمیت زیادی باشد. اگر نگرش‌های مردم را بدانیم، می‌توانیم رفتار آنان را پیش‌بینی کنیم و بر رفتار آنان کنترل داشته باشیم (شریفی‌زاده، ۱۳۹۲).

در سطح “فردی”، نگرش‌ها بر ادراک، تفکر و رفتار تأثیر می‌گذارند. در سطح “بین فردی”، اطلاعات در خصوص نگرش‌ها، مرتباً تقاضا شده و فاش می‌گردد. اگر ما از نگرش‌های دیگران مطلع باشیم، دنیا پیش‌بینی پذیرتر می‌شود. ممکن است تفکر و رفتارمان از طریق این دانش شکل بگیرد و سعی کنیم تا رفتار دیگران را از طریق ایجاد تغییر در نگرش آن‌ ها کنترل نمائیم، و بالاخره در سطح “بین گروهی”، نگرش‌ها نسبت به گروه خودمان و دیگر گروه‌ها، در بطن تعاون و تعارض بین گروهی قرار دارد (اژه‌ای، ۱۳۸۳).

تعریف مفهوم نگرش

با وجود اهمیت سازه نگرش، روان‌شناسی اجتماعی، مباحثه‌های مکرر را در رابطه با تعریف مناسب آن تجربه ‌کرده‌است. اگر چه این مباحثه‌ها در دهه های پایانی قرن بیستم رو به کاهش نهاده است ( ایگلی و چایکن[۶۹]، ۲۰۰۷).

از جمله تعاریف که شاید جامع‌تر از بقیه باشد، تعریف کمبرت[۷۰] ( ۱۹۶۴؛ به نقل از آذربایجانی و همکاران، ۱۳۸۵) است: “نگرش عبارت است از یک روش نسبتاً ثابت در فکر، احساس و رفتار نسبت به افراد، گروه‌ها و موضوع‌های اجتماعی یا قدری وسیع‌تر، هر گونه حادثه‌ای در محیط فرد”.

طبق نظر فریدمن[۷۱] (۱۹۷۰؛ به نقل از شریفی‌زاده، ۱۳۹۲)، نگرش نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی[۷۲]، یک عنصر احساسی[۷۳]، و یک تمایل به عمل[۷۴] است. مؤلفه عاطفی شامل هیجانات و عاطفه فرد نسبت به موضوع، خصوصاًً ارزیابی‌های مثبت و منفی است. مؤلفه شناختی شامل افکاری است که فرد ‌در مورد آن موضوع نگرش خاص دارد شامل: حقایق، دانش و عقاید (تایلور، پپلا و سیرز[۷۵]، ۲۰۰۳). این سه عنصر تحت عنوان مدل سه بخشی نگرش معرفی شده‌اند.

ویژگی‌های نگرش

نگرش دارای سه ویژگی است: نخست اینکه هر نگرشی شامل یک شئ مشخص، رویداد یا موقعیت است (کریمی، ۱۳۹۰). موضوع نگرش ممکن است هر چیزی باشد که در جهان شناختی شخص وجود دارد. این چیزها هم در جهان مادی و هم در جهان اجتماعی شخص می‌توانند وجود داشته باشند. اما نگرش‌های افراد محدود به شناخت‌های آن‌ ها است. یعنی، ما نسبت به چیزهایی نگرش داریم که درباره آن‌ ها شناخت داشته باشیم (شریفی‌زاده، ۱۳۹۲). موضوعات نگرش ممکن است “عینی” یا “انتزاعی” باشند. ممکن است اشیاء بی‌جان، اشخاص یا گروه‌ها باشند. برخی از نگرش‌ها بر اساس موضوع نگرش با اصطلاحات خاصی بیان می‌شوند. نگرش نسبت به گروه‌های اجتماعی، مخصوصاً چنانچه نگرش به صورت منفی باشد “تعصب” نامیده می‌شوند؛ نگرش‌های نسبت به خود، تحت عنوان “حرمت خود” نامیده می‌شوند؛ نگرش‌های نسبت به امور انتزاعی (مثلاً آزادی بیان) اغلب به صورت “ارزش‌ها” نامگذاری شده‌اند (اژه‌ای، ۱۳۸۳). دوم آنکه نگرش‌ها معمولاً ارزشیابانه‌اند (کریمی، ۱۳۸۵). اکثر روان‌شناسان اجتماعی نگرش را به معنی ارزیابی افراد، اشیاء و یا نقطه نظرها تعریف نموده‌اند. نگرش را ‌به این جهت ارزیابی کننده می‌گویند، زیرا شامل عکس‌العمل‌های مثبت یا منفی نسبت به امری می‌باشد. انسان‌ها موجوداتی بی‌تفاوت نسبت به دنیای خود نیستند، بلکه دائماً در حال ارزیابی آنچه می‌بینند، می‌باشند. اگر کسی نسبت به آدم‌های دیگر و یا اشیاء و خلاصه دنیای پیرامون خود اظهار بی‌تفاوتی کند، باعث تعجب خواهد شد و سوم آنکه نگرش‌ها معمولاً دارای ثبات و دوام قابل توجهی‌اند. از میان عناصر تشکیل دهنده، عنصر عاطفی و از میان ویژگی‌ها، ویژگی ارزشیابی کردن، مهم‌ترین مؤلفه‌های نگرش‌ها را تشکیل می‌دهند. ‌بنابرین‏، شدیدترین صفت ممیزه نگرش این است که دارای عنصری ارزشیابانه و عاطفی است (کریمی، ۱۳۸۵).

عناصر نگرشی به عنوان مبنای نگرش‌ها

یافته های اخیر حاکی از تفاوت تأثیر و اهمیت سه عنصر (شناختی، عاطفی و رفتاری) در شکل دادن نگرش‌ها است. یعنی در برخی نگرش‌ها عامل شناختی مهم‌تر است، در برخی عاطفی و بالاخره در برخی دیگر عامل رفتاری (کریمی، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]