کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



۱٫ همدلیتوان آگاهی از احساس دیگران و درک و تحسین آن احساسات۲٫ مسئولیت پذیریتوانایی فرد در معرفی خود بعنوان عضوی مفید و سازنده ودارای حس همکاری در گروه اجتماعی خویش

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۳٫ روابط بین فردیتوانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل، نزدیکی عاطفی، صمیمیت و دادوستد مهرآمیزپ) هوش هیجانی مقابله با فشار

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۱٫ تحمل استرسمقاومت در برابر وقایع نامطلوب و استرسزا۲٫ کنترل نگاهتوانایی مقاومت افراد در برابر تنشها یا وسوسهها و کنترل هیجانهای خویشت) هوش هیجانی سازگاری۱٫ حل مسألهتشخیص و تعریف مسأله و ایجاد راهکارهای مؤثر۲٫ آزمون واقعیتارزیابی و مطابقت میان آنچه به صورت عینی و ذهنی تجربه میشود۳٫ انعطاف پذیریتنظیم تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایطث) هوش هیجانی خلق عمومی۱٫ خوش بینیاحساس رضایت از زندگی خویشتن، شادکردن خود و دیگران۲٫ نشاطنگاه به جنبه­ های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات

تقویت هوش هیجانی
در ارتباط با اینکه آیا هوش عاطفی یک توانمدی قابل افزایش و تقویت است یا خیر، به آرای صاحب نظران این حوزه ‏مراجعه شد که: به عقیده ‏مایو[۱۸۰] قسمتی از ظرفیت هوش هیجانی غریزی است و قسمت دیگر حاصل تجارب زندگی است. قسمت اخیر میتواند به وسیله کوشش، تمرین و تجربه پیشرفت یابد. سالووی نیز عقیده ‏دارد هوش هیجانی عبارت از یک سری مهارتها و قابلیت هایی است که میتواند هم آموزش داده ‏و هم یاد گرفته شود. گلمن هم بر آن است که رشد هوش هیجانی از آغاز زندگی شروع میشود و تا بزرگسالی ادامه مییابد و میتوان آن را با آموزش افزایش داد. بار-آن نیز هم سو با گلمن، سالوی و مایو معتقد است که هوش هیجانی در طول زمان قابل تغییر است و میتوان با برنامهای ویژه ‏آن را افزایش داد. مهارتهای هوش هیجانی ابتدا در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع میشود. ایجاد محیط امن عاطفی یکی از راه های پرورش هوش هیجانی است. در سازمانها روشها و برنامههای مختلفی برای تقویت هوش عاطفی در تعاملات کاری وجود دارد. برنامههای آموزش مهارتهای هیجانی از روش های افزایش قابلیت هوش هیجانی به شمار میآید. این آموزشها شامل برنامههای کنترل خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای افراد، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اداره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرات، خودگفتاری مثبت، حل مسأله و مشکل، تصمیم گیری، ایجاد هدف، تعاملات مثبت کاری، انگیزه در شغل، درک موقعیتهای رفتاری و مقاومت در مقابل فشار گروه مخرب است (آقایار و شریف درآمدی، ۱۳۸۴ ‏).
یکی از نهادهای مهم برای آموزش و پرورش مهارتهای هوش هیجانی مدرسه است. پژوهشها نشان میدهد مدارسی موفقتر بودهاند که به ایجاد رابطه مناسب میان دانشآموزان، معلمان و سایر اعضاء مدرسه اهمیت میدهند در چنین مدارسی، معلم و دانشآموز در جهت ایجاد روابط مطلوب و تعامل صحیح تلاش میکنند و برنامههای آموزش مهارتهای هیجانی، دانشآموزان در کسب آگاهی از حالات هیجانی و تقویت عزت نفس و حتی کسب نمره های بهتر در آزمونهای شناختی نیز کمک میکند (کاظمی، برماس و آذرخرداد، ۱۳۸۸).
گلمن (به نقل از دیویس[۱۸۱]، ۲۰۰۱)، هوش هیجانی را عنصری سازنده در تعلیم و تربیت میداند و کودکی را فرصتی برای شکل دهی، عادات هیجانی میدانند. یعنی کودکان با پشتکار و پذیرش خطاها و اشتباهات خود به عنوان یک بخش ذاتی و طبیعی یادگیری، قادرخواهند بود خود را بهتر کنترل کنند و ناکامیهای خود را در مسیر مثبت هدایت کنند و از آنها بهره ببرند. همچنین رشد و گسترش هوش هیجانی را برای تربیت خوب کودکان و ایجاد امنیت در جامعه حیاتی میداند و پیشنهادهایی را برای با سواد شدن هیجانی ارائه میدهند. بنابراین به نظر میرسد مدارس باید چگونگی اداره و کنترل هیجانها را به کودکان بیاموزند.
رابطه تئوری ذهن و هوش هیجانی
همان طور که قبلاً گفته شد تئوری ذهن یکی از سادهترین و اساسیترین تعامل اجتماعی است که فهم و دانش افراد براساس تئوری ذهن شکل میگیرد (غفاری، بنی جمالی و احقر،۱۳۸۹). این توانایی شناختی یک توانایی منحصر به فرد است که برای عملکرد اجتماعی و فرهنگی ضروری تلقی شده است (عبدالهزادهرافی، بهرامی، میرزمانی، صالحی و حسنزادهاول، ۱۳۸۹). در این توانایی حالات ذهنی گوناگون همچون ادراک، توجه، باور، تمایل، قصد و هیجان چون شبکهای مرتبط با هم نقش مهم و اساسی ایفا میکنند. در این توانایی تغییراتی در طی دوران رشد اتفاق میافتد که قسمتی از این تغییرات به رشد شناختی(رسش) و قسمتی دیگر با تجارب کودک(تعاملات اجتماعی) شکل میگیرد (خداداد، منشئی و عارفی، ۱۳۸۹). بنابراین میتوان گفت این توانایی حاصل هوش اجتماعی است (کاکوجویباری، شقاقی، و برادران،۱۳۹۱). ازسوی دیگر هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تفکر و دانش است. هوش هیجانی در واقع نوعی دیگر با هوش بودن است که شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی و توانایی کنترل حالتهای اضطرابآور و کنترل واکنشها ست. به طور کلی هوش هیجانی یک مهارت اجتماعی است. شامل همکاری با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد است (یارمحمدیان، ۱۳۸۷). این مهارت اجتماعی علاوه بر برخورداری از توانایی های شناختی از هیجانها و احساسات برخورداراند. از آنجایی که مؤلفه های اساسی هوش هیجانی عبارت است از توانایی فهم هیجانات دیگران و توانایی تنظیم و مهارخود و دیگران به شیوه سازگارانه، انتظار میرود افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند سازگاری اجتماعی و مهارتهای اجتماعی بهتری را نشان بدهند. بنابراین، مهارتهای اجتماعی عبارت از تسهیل کنندههای زندگی اجتماعی که به افراد کمک میکند تا به گونهای سودمند و متقابل با دیگران تعامل داشته باشند (حدادی کوهسار، روشن و اصغر نژاد فرید، ۱۳۸۶). این موارد نشان میدهد تئوری ذهن و هوش هیجانی دارای توانایی شناختی هستند که منجر به روابط اجتماعی مثبت با دیگران و همسالان میشود. در زمینه ارتباط تئوری ذهن و هوش هیجانی پژوهشهای محدودی صورت گرفته است که میتوان به این موارد اشاره کرد.
یارمحمدیان(۱۳۸۷)، در پژوهشی به بررسی رابطۀ هوش هیجانی و هوش عقلانی در بین گروهی از دانشآموزان دختر دبیرستانی در شهر اصفهان پرداخت و به این نتایج رسید که رابطه معناداری بین هوش هیجانی و هوش عقلانی وجود دارد. همچنین از بین عوامل هوش هیجانی تنها خودشکوفایی و تحمل فشار روانی توانایی پیش بینی کنندگی هوش عقلانی ر
ا به طور معنادار داشتند. بنابراین میتوان استنباط نمود که هرچند محتوای هوش هیجانی ابعادی از مؤلفه های روانی را پدید میآورد و محتوای هوش عقلانی را مؤلفه های ذهنی و شناختی تشکیل داده است، لیکن در هر دوی آنها عوامل مشترکی وجود دارد که میتوان برای پیش بینی موفقیت فردی مورد توجه قرار داد. در حقیقت، برای مطالعه شخصیت افراد و پیش بینی موفقیت تحصیلی و حرفهای آنان، به کارگیری هوش هیجانی و هوش عقلانی هر دو ضرورت دارد.
بشارت (۱۳۸۴)، در بررسی تأثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی به این نتایج رسید که هوش هیجانی با تقویت سلامت روانی، توان همدلی با دیگران، سازش اجتماعی، بهزیستی هیجانی، و رضایت از زندگی، مشکلات بین شخصی را کاهش میدهد و زمینۀ بهبود روابط اجتماعی را فراهم میسازد. هوش هیجانی، همچنین از راه ویژگیهای ادراک هیجانی، آسان سازی هیجانی، شناخت هیجانی، و مدیریت هیجانها و یا ساز و کارهای پیش بینی، پیشگیری، افزایش توان کنترل، و تقویت راهبردهای رویارویی کارآمد، به فرد کمک میکند تا کیفیت روابط اجتماعی را بهتر سازد.
رستمی و همکاران(۱۳۸۹)، در پژوهشی به این نتایج رسیدند که بین مؤلفه های هوش هیجانی، ادراک هیجانی نقش مهمتری در تبیین پراکندگی خودکارآمدی دارد و خودکارآمدی، هوش هیجانی و حمایت اجتماعی رابطۀ معنیدار و متقابل دارند. همچنین در این پژوهش نقش محیط پرورشی را در ارتقای خودکارآمدی و هوش هیجانی مورد تأیید قرار گرفت.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 07:57:00 ب.ظ ]




-«پور» در «پور دستان» و «پور فرخزاد» تکرار شده که هر دو «رستم اند»: یکی «رستم دستان» و دیگری «رستم فرخزاد»، شیوه ها و شگردهایی که در این چهار سطر گرد آمده اند- و چنان که دیدیم آواها و واژه های آن با یکدیگر نسبت ها و تناسب های بسیاری دارند- سبب شده است که این بخش از شعر تأثیر عاطفی دلخواه شاعر را داشته باشد و حتی در خواننده ای که از این شیوه ها و تناسب ها کوچک ترین آگاهی نیز ندارد، خشنودی و خرسندی پدید آورد.
در پایان این بخش با نگاه به شعر «زمستان»، شیوه های برجسته سازی و به ویژه توازن های آوایی و واژگانی آن را بررسی می کنیم.
«زمستان» یکی از کامل ترین و شاخص ترین شعرهای اخوان است که بی تردید ویژگی های زبانی آن، در تشخیص و کمال این شعر نقش بسزایی دارند.
گذشته از شرایط سیاسی -اجتماعی زمان آفرینش شعر و محتوای رمزآمیز و ارجمند آن، توازن های زبانی و تکرارهای کلامی شاعر نیز چنان ساختار یک دست و یکپارچه ای فراهم آورده که سبب می شود هماهنگی و درهم تنیدگی آوایی و واژگانی شعر خواننده را در فضای عاطفی و اندیشگی شعر قرار دهد و زمینه ارتباط هرچه بیشتر او را با شعر فراهم سازد،
۱-«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،
(سرها در گریبان است.)
۲-کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
۳-نگه جز پیش پا را دید، نتواند،
۴-که ره تاریک و لغزان است،
۵-و گر دست محبت سوی کس یازی،
۶- به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛
۷-که سرما سخت سوزان است.
۸- نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
۹-چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
۱۰-نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم
۱۱-ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
۱۲-مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر و پیرهن چرکین!
۱۳-هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…
۱۴-دمت گرم و سرت خوش باد!
۱۵- سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای؛
۱۶- منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
۱۷ – منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور،
۱۸- منم دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور.
۱۹- نه از رومم، نه از زنگم، همان بی رنگ بیرنگم.
۲۰- بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم،
۲۱- حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد.
۲۲- تگرگی نیست، مرگی نیست.
۲۳- صدائی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است.
۲۴- من امشب آمدستم وام بگذارم.
۲۵- حسابت را کنار جام بگذارم.
۲۶- چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
۲۷- فریبت می دهد، بآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
۲۸- حریفا! گوش ما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است.
۲۹- و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده.
۳۰- به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است.
۳۱- حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است.
۳۲- سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.
۳۳- هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست ها پنهان؛
۳۴- نفس ها ابر، دل ها خسته و غمگین،
۳۵- درخت ها اسکلت های بلور آجین،
۳۶- زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،
۳۷- غبار آلود مهر و ماه،
۳۸- زمستان ست» (اخوان، ۱۳۷۹: ۹۹ و ۱۰۰).
-در چارچوب هنجارگریزی آوایی (واج آرایی) در سراسر شعر، ۶۷ بار صامت (همخوان) «س» تکرار شده، که با در نظر گفتن حرف «ص» این صدا ۶۹ بار در شعر به گوش می رسد؛ به گونه ای که این تکرار در بعضی سطرها بسیار چشم گیر است.
… که سرما سخت سوزان است.
… بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
…یادگار سیلی سرد زمستان است.
… هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
… زمستان است.
تکرار صدای «س» گذشته از پیوستگی و هم آوایی که در سراسر شعر پدید می آورد، به گونه ای یادآور سرمای استخوان سوز زمستان و سوز و سرمای آن نیز هست.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ب.ظ ]




جمهوری عربی سوریه از جمله بازیگران منطقه ای است که در سیر تاریخی و روند تحولات منطقه ای خاورمیانه بسیار تاثیرگذار بوده است. این کشور در هفت دهه منازعه صهیونیستی  عربی، در ابعاد مختلف به ویژه در بعد ژئوپلیتیکی منازعه، نقش آفرین بوده است و تا این لحظه مقوله معروف « بدون مصر؛ اعراب جنگ را با اسرائیل آغاز نمی کنند و بدون سوریه صلح را با آن رژیم نمی بندند» قابلیت اجرایی ندارد (زیسر آیل، خاورمیانه: ۱۳۷۴). به همین اعتبار همواره دمشق یکی از بازیگران کلیدی در فرایندهای خاورمیانه به شمار آمده است..

در این نوشتار به منظور بررسی بحران سوریه که هدف اصلی این فصل است ابتدا به دو مرحله پیش از آن در قالب بررسی الگوهای تعارض جامعه و مرحله تکوین تعارضات جامعه پرداخته می شود و پس از این مراحل، چگونگی آغاز بحران در سوریه و تشدید بحران بررسی می شود.

۲-۱- مرحله پیش از بحران (بررسی الگوهای تعارض جامعه)

۲-۱-۱- بررسی جامعه شناختی سوریه

– ژئوپلیتیک سوریه در منطقه

جمهوری عربی سوریه با جمعیتی بالغ بر ۱۹ میلیون نفر و مساحتی حدود ۱۸۵۱۸۰ کیلومتر مربع، هشتاد و هفتمین کشور جهان از نظر وسعت محسوب می شود. سوریه در منطقه آسیای غربی واقع شده و به عنوان مرکز ارتباطات سه قاره آسیا، افریقا و اروپا شناخته می شود. این کشور از دیرباز، مرکز بازرگانی میان غرب و شرق بوده است. موقعیت ژئوپلتیک سوریه، این کشور را در نقطه اتصال خاورمیانه نفت خیز با اروپای صنعتی قرار داده است (سراج، ۱۳۹۰: ۵). به دلیل اهمیت و نقش استراتژیک، بسیاری از کارشناسان روابط بین الملل، سوریه را «بزرگترین کشور کوچک جهان» می نامند.

سوریه از جمله کشورهایی است که تقابل و کنش سه عامل جغرافیا، قدرت و سیاست، موجب شکل گیری نوعی رقابت بین المللی برای تاثیر گذاری و مدیریت حوادث داخلی این کشور شده است. سوریه قسمتی از سرزمین بزرگ شام است که با کشورهای لبنان ـ قبرس ـ فلسطین اشغالی، اردن، عراق و ترکیه هم مرز است. سوریه سال ها با دولت بعث عراق دارای رقابت ایدئولوژیک و سیاسی در منطقه بوده است؛ با ترکیه بر سر موضوع کردها و هم چنین عوامل جغرافیایی مناقشه داشته است و از جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله علیه عراق حمایت نموده است. مهم ترین عارضه ژئوپلتیک این کشور نیز این است که در جوار مرزهای فلسطین اشغالی، یعنی قلب خاورمیانه و کانون معادلات چند مجهولی این منطقه واقع شده است( نیاکویی، بهمنش، ۱۳۹۱؛۱۰۴).

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

در واقع ژئوپلتیک سوریه به این کشور جایگاهی استراتژیک بخشیده است و آن را نزد قدرت های منطقه ای و بین المللی با اهمیت نموده است. به طور کلی اهمیت ژئوپلتیک سوریه ناشی از این عوامل است: ۱) دارای جایگاه مرکزی در حوزه های ژئوپلتیک آسیای صغیر و دریای مدیترانه، شبه جزیره عربستان و به طور کلی خاورمیانه؛ ۲) پیوند سوریه با درگیری های اعراب و اسرائیل؛ ۳) « حلقه وصل» اعضای محور مقاومت شامل ایران، عراق، حزب ا… لبنان و حماس( فلسطین). سوریه در جایگاه ژئوپلتیکی خاصی قرار دارد که به همراه ایدئولوژی سرسختانه رهبران آن، امنیت اسرائیل را به مخاطره می اندازد. این کشور به تعبیری در چهار راه خطرناک ژئوپلتیکی قرار گرفته است؛ سوریه با اردن، اسرائیل، لبنان، ترکیه و عراق هم مرز است و دارای همکاری های گسترده نظامی با روسیه می باشد. روسیه در بندر طرطوس سوریه و کنار دریای مدیترانه پایگاه پیشرفته نظامی ایجاد نموده که به منزله سنگر خاورمیانه ای شده است. دمشق متحد ایران و دشمن آشتی ناپذیر اسرائیل و متضاد آن است(Chossudovsky: 2011).

از لحاظ نژادیدرحدودنود درصدازمردمسوریهعربهستندکهنوعادرمرکزوغرباینکشورساکنهستند؛ده درصد ازبافتجمعیتیاینکشورنیزعمدتاکُردوچرکسمیباشند.

نژاداصلیمردمسوریه،سامیاست. ازجمعیتحدود۲۳ میلیونیسوریه،۹۰ درصد مسلمانو۱۰درصدمسیحیهستند. درمیانجمعیتمسلمانان،حدود۷۴درصدسنیمذهبو۱۶درصدشیعیودروزیهستند. زباناصلیمردماینکشورعربیاست.انگلیسیوفرانسوینیزدربینطبقاتتحصیل کردهسوریرایجاست.کردهایسوری،کهحدوداً ۹ درصدجمعیتاین کشورراتشکیلمیدهندبیشتردرمناطقشمالیسوریهزندگیمیکنند. ترکیبجمعیتیسوریهازنظرمذهبینیزبههیچروییکدستنیست.(Back ground Note: Syria, 2012)

مسیحیانسوریهدرسیزدهفرقهومذهبمسیحیتقسیمشده،ولیاکثریتآنانپیروتعالیموآیینکلیسایارتدوکسهستندکهبخشعمدهایازآنهادردمشقساکنهستند،

جمعیتطایفه«موحدون» ( دروزی ها)سوریه نیز اغلب در استان سویداء زندگیمیکنندعلویهایسوریه )اکثریتجمعیتآناندراستانهایساحلیسوریه « لاذقیه و طرطوس»زندگیمی کنند)کهخودرامتعلقبهشیعیانمیدانند،بعدازبهحکومترسیدن،رابطهخودرابامحورایران،لبنانومقاومتحفظوگسترشدادند. علویهابهدلیلهمجواریبامسیحیانسوری،بافرهنگآناننیزآشناوتاحدکمیازآنتأثیرگرفتهاند.اینطایفهتاپیشازدستیافتنبهقدرتسیاسیتحتفشاربودهوحتیمسجدخاصخودنداشتند. عمدهمناطقعلوینشینسوریهدرشهرهایحمص،لاهقیه،طرطوسوحماهاست. همانگونهکهگفتهشداهلتسننعمدهجمعیتسوریهراتشکیلمیدهند؛اسلامسیاسیبارویکرداخوانالمسلمینوگروههاییباانگارههایسلفیگرایانهدراینجمعیتدیدهمیشود.طیبیستسالگذشتهوهمزمانباگسترشفعالیتهایعربستان،وهابیتنیزواجدسهمیازاینجمعیتشدهاست. اکثرسنیهادردرعا،دیرالزور،حمصوحماههستند.

۲-۱-۲- روند نظام سیاسی سوریه

۲-۱-۲-۱- روند استقلال سوریه

سوریه از۱۵۱۶ تا ۱۹۱۷ تحت سیطره حکومت عثمانی قرار داشت و به وسیله شاهزاده فیصل بن حسین، رهبر قشون مشترک بریتانیا و اعراب، به استقلال دست یافت، اما فاتحان جنگ جهانی اول، سوریه را به صورت سرزمین تحت قیمومت به فرانسه واگذار کردند. پس از جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۶ سوریه از قیمومت فرانسه بیرون آمد، اما تاریخ این کشور تا چند دهه بعد تحت تاثیر بحران اعراب و اسراییل قرار داشت. در سال ۱۹۴۸ سوریه با حضور در اولین جنگ اعراب و اسراییل شکست سختی را تحمل کرد. پس از آن، این کشور برای بیست سال در بحرانی داخلی فرو رفت و کودتاهای متوالی را تجربه کرد (احمدی، ۱۳۶۹).

سوریه تحت تاثیر قیمومت فرانسه، نسبت به سایر کشورهای عربی آمادگی بیشتری برای تحزب، حکومت پارلمانی و تکثرگرایی سیاسی داشت. میشل عفلق و صلاح بیطار که اولی یک مسیحی ارتدوکس و دومی یک مسلمان سنی بود و مجموعه نظراتی متناقض از ملی گرایی عربی و گرایش های چپ را نمایندگی می کردند، پایه گذاران حزبی به نام حزب بعث بودند که به تدریج بازیگری پرنفوذ در صحنه سیاسی سوریه شد( السمان، ۱۳۵۷: ۷۷-۱۱۵).

حزب بعث از ۱۹۴۴ به صورت اتحادیه مخفی دانشجویان و روشنفکران جوان فعالیت می کرد و فعالیت های آن پس از استقلال از فرانسه علنی شد. تاسیس این حزب در بهار ۱۹۴۷ با هدف مبارزه با اقتدار سیاسی و اقتصادی زمین داران بزرگ و بازرگانان ثروتمند دمشق و حلب صورت گرفت. حزب بعث سوریه در ۱۹۵۳ در جانبداری از پان عربیسم رهبران مصر با حزب سوسیالیست به رهبری اکرم حورانی یکی شد، اما پس از منحل شدن تمامی احزاب در جمهوری متحد عرب، به مخالفت با ناصر برخاست. پس از منحل شدن این جمهوری در سال ۱۹۶۱، به تدریج قدرت سیاسی در سوریه به دست حزب بعث افتاد تا آن جا که در ۱۹۶۳ به حزب حاکم تبدیل شد ( السمان، ۱۳۵۷).

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۱-۲-۲-بررسی ساختار سیاسی سوریه

نظامسوریه،یکنظامتکحزبیبوده(طیسالهای۱۶۹۳-۲۰۱۲)کهباتصویبقانوناساسیجدیدکشوربهنظامچندحزبیتبدیلگردیدهاست. نظام سیاسیکشورریاستیاستوپارلمانسوریه)مجلسالشعب)نقشاولدرادارهکشورندارد.ساختارحکومتسوریهازسهقوهمجریه،مقننهوقضائیهتشکیلشدهاست. اماقدرتدرمیاناینقوابهتساویتقسیمنشدهاست.رئیسجمهوربرایدورهایهفتسالهانتخابمیشوداماچونمخالفتبارئیسجمهورجایزنیستویدرانتخاباتنزدیکبهصددرصدآراءرابهدستمیآورد. ساختارسیاسیاینکشورهمچنینواجدپستنخستوزیریاستکهازسویرئیسجمهورانتخابمیشود.

سوریههمچنیندارایپارلمانبودهوسابقهایننهاددرسوریهبهسال ۱۹۱۹،یعنیحتیپیشازاستقلالازفرانسهبازمیگردد.

تاریخمعاصرسوریهاززماندستیابیبهاستقلالشاهدچندینکودتا(حدودپانزدهکودتاوشبهکودتابودهاست،کهمهمترینآنهاکودتایحزببعثدرمارس ۱۹۷۱مبهرهبریژنرالحافظالاسدبودکهسیمایداخلیومنطقهایسوریهرادگرگوننمود(استاچر، ۲۰۱۲: ۳۵).

بابهقدرترسیدنحافظاسددراوایلدهههفتاد،سوریهبرایاولینباربهعنوانبازیگرمنطقهایظاهرشد.درتاریخمعاصراینکشور،مسئلهفلسطینومنازعاتعربیصهیونیستیدرروندرخدادهاوتحولاتاینکشورنقشمهمیداشتهومردموارتشسوریهدرجنگهایاعرابدرقبالتوسعهطلبیصهیونیستها،حضورفعالیداشته اند. حافظ اسد که از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ قدرت اول در سوریه بود، یکی از رهبران باهوش و قدرتمند جهان عرب به شمار می رفت که پس از او بشار اسد زمامدار حکومت شد. دردورانریاستجمهوریبشاراسد،سوریهگامهایزیادیدرراهتوسعهواصلاحاتسیاسیواقتصادیبرداشتهوهمزماندربعداقتصادیازاقتصادسوسیالیستیفاصلهگرفتهاست. اینکشورطیاینسالهابهدنبالرشدعلمی، توسعهزیرساختارهاوتوسعهاقتصادیبودهتابهخواستههایروزآمدومطالباتمردمیپاسخیمناسبدهد.درنیمهدومسال۲۰۱۰مبشاراسدطرحراهبردیرامطرحکردتاسوریهرابهکانونانرژیواقتصادکشورهایحاشیهاینپنجدریا(دریایمدیترانه،خلیجفارس،خزر،سرخوسیاه) تبدیلکندولیرخدادهایمارس۲۰۱۱مومداخلهعواملخارجی،گسترهبحراناینکشوررادامنزدوبشاراسدراازرؤیایعملیکردنایناستراتژیدورساخت.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

۲-۱-۲-۳-سیاست خارجی سوریه

سیاست خارجی سوریه از ابتدای استقلال این کشور از فرانسه تا کنون تحت تاثیر همسایگی با رژیم صهیونیستی و تبعات منازعه عربی ـ صهیونیستی بوده است. این امر به ویژه از منظر امنیتی و ژئوپلتیکی برای سوریه حائز اهمیت است. این کشور با درک برتری اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی با اتخاذ سیاستی واقع گرایانه دست به اتحاد سازی و ائتلاف سازی در مقابل این رژیم زده است. در دوران جنگ سرد، اتحاد شوروی واجد چنین نقشی بود و پس از فروپاشی دیوار برلین نیز چین، روسیه و ایران در زمره متحدان بین المللی سوریه بوده اند. بر این مبنا می توان اصول سیاست خارجی دمشق را آزاد سای جولان از اشغال رژیم صهیونیستی و مقاومت در برابر آن تعریف کرد (کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۱۷۵).

در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران و جنگ ایران و عراق، نیز اسد برای تضعیف موقعیت رقیب خود صدام ، از ایران در جنگ با عراق حمایت کرد.

عوامل متنوعی در جهت گیری سیاست خارجی سوریه دخیل هستند، متغیرهای مهمی نظیر تکامل ساختار سیاسی، رهبری و نوع تفکر نخبگان، قشربندی جامعه سوریه، ایدئولوژی حزب بعث و نیز مذهب نقش برجسته ای در تشکیل سیاست خارجی این کشور داشته اند( امامی، ۱۳۷۶: ۱۹۷).

می توان گفت سیاست خارجی سوریه از بدو تشکیل دولت ـ ملت این کشور با بحران ها و مجموعه ای از متغیرهای سیاسی ـ امنیتی در سطوح مختلف روبرو بوده است. سوریه تقریبا با تمام همسایگان خود اختلاف مرزی دارد. سوریه تا چند سال پیش حاضر به شناسایی دوژور کشور لبنان نبوده و عاقبت تحت فشار بین المللی اقدام به گشایش سفارت نموده است؛ هم چنین سوریه برای سال های متمادی بر استان انطاکیه با ترکیه درگیر بود. اما مهم ترین تهدید سوریه همانطور که گفته شد وجود رژیم صهیونیستی در هفت دهه گذشته بوده است. هم اکنون تنها سرزمین اشغالی غیر فلسطینی جولان متعلق به سوریه است و سیاست خارجی دمشق از ۱۹۶۷ تا کنون تحت تاثیر این مسئله قرار داشته است (زیاده، ۲۰۰۳: ۹۸).

چالش های دیگری که در عرصه خارجی فراروی سیاست خارجی دمشق قرار دارند عبارتند از:

اول. رابطه با کشورهای عربی: پادشاهی عربستان سعودی طی شش دهه تلاش داشته که سوریه را از محور مقاومت دور کرده و در قالب کشورهای محافظه کار عرب در آورد.

دوم. رابطه با عراق: پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف بین الملی به رهبری و سرکردگی امریکا، دمشق تلاش می کند ضمن عدم به رسمیت شناختن اشغال عراق بتواند با دولت این کشور همکاری کند (مرکز مطالعات خاورمیانه لندن، ۲۰۰۸: ۱۲) و از زمان نخست وزیری نوری المالکی شاهد گسترش روابط و نزدیکی دو کشور در ابعاد و سطوح مختلف هستیم.

سوم. مسئله لبنان: لبنان همواره برای سوریه واجد اهمیتی دو چندان بوده است. سوریه برای سال های متمادی در لبنان حضور مستقیم نظامی و امنیتی داشته و از این رهگذر بر بسیاری از پویش های سیاسی و استراتژیک این کشور تاثیر گذار بود ( یوسف اولمرت، ۱۹۸۸: ۵۳) خروج ارتش سوریه از لبنان در ۲۰۰۵ م نیز تحت فشار امریکا و برای ممانعت از اقدام احتمالی این کشور علیه دمشق صورت گرفت. روند تحولات لبنان در ابعاد مختلف همواره تحت تاثیر عامل مناسبات دمشق ـ بیروت بوده است.

چهارم. اسرائیل: حضور و وجود اسرائیل در پیرامون سوریه، همواره مهم ترین و خطرناک ترین چالش سیاسی و امنیتی برای ثبات و امنیت دمشق بوده است. ماهیت و سمت و سوی روند تحولات سوریه طی هفت دهه اخیر همواره تحت تاثیر منازعه عربی ـ صهیونیستی و تبعات آن بوده است.

پنجم. معارضان خارجی: یکی دیگر از چالش های سوریه در عرصه روابط خارجی ظهور معارضان ساکن در خارج بوده است. این مسئله موجب بروز تیرگی در روابط سوریه با برخی از کشورهای حامی آن ها شد که به طور مشخص می توان از امریکا، فرانسه و ترکیه به عنوان نمونه نام برد. به طور کلی شکل گیری معارضان در سوریه تا حد زیادی سیاست و روابط خارجی این کشور را متاثر از خود ساخته است.

۲-۲- مرحله تکوین تعارضات جامعه

جوامع و دولت های مدرن برایرسیدنبهجامعهایآبادوپیشرفته،بامسایلوچالشهایبنیادیمتعددیروبرو هستندوهریکازجریاناتفکریوسیاسی،ناگزیربهتأملوتفکردرموردآنهاوارائهراههایمناسبدراینزمینههستند.قدرتوهویتدرجهانعرب،درتعاملکنش گرانبااینمسایلوچالشهاشکلگرفته،متحولشدهوقواممی یابند.اینمسایلوچالش هارامی توانبه چهاردستهتقسیمکرد:

  1. عقبماندگیوبحرانتوسعه

چالشبنیادیجوامععربی،مقابلهباعقبماندگیجامعهاست.اغلباینجوامع،ازنظرشاخص هایتوسعه انسانی،اقتصادیوسیاسی،دروضعیتمناسبیقرارندارند .(UNDP, 2011: Arab States)

زمامدارانوجریاناتفکریوسیاسیاینکشورها،درترسیمراهبرونرفتازعقبماندگی،ناکامبودهودرطراحینظاماقتصادی،بیننظامهایمبتنیبربازارآزاد،توسعهازبالاونظامهایاقتصادیتمرکزگرا،درنوسانبوده اند.

  1. نظامسیاسیوبحراندولتسازی

دولتهایملیدراروپا،زادهاجماعنیروهایاجتماعیبرایتأمینامنیتوادارهامورجامعهبودهاست. درجهانعرب،دولتملیبرخلافالگویرایجشکلگیریدولتهایملیبهوجودآمدهاست. این دولتهانتوانسته اندمیانارزش هایسنتیو مدرنپیوندبرقرارسازندودرعملبیندولتهایپیشامدرنومدرندرنوسانهستند.برخیازآنهابهسویمدرن شدنگامبرداشتهوبامشکلاتدورهگذاروبروهستندوبرخی،دردورهپیشامدرنماندهوناگزیربهتحملفشارنیروهایمدرنمی باشند. در این فرایند،دولتهاکارگزارانیجداازمتنجامعهنیستند. آن هاخودبهموضوعو میدان تعارض گروه ها، اقوام، اندیشه ها و روشنفکران تبدیل شده اند (هینه بوش، ۱۳۹۰: ۴۹).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. مداخلهخارجیوبحرانحاکمیت

شکلگیریدولتملیدرجهانعرب،محصولمداخلهخارجیاست. قبلازجنگجهانیاول،اینمنطقهبخشیازامپراتوریعثمانیبودکهباشکستدرجنگ،جریاناستقلالطلبیدرمنطقهشکلگرفتوباشکستقدرتهایاروپاییدرجنگدومجهانی،شتابیافتوبهتدریج،دولتهایکنونیجهانعربظهوریافتند(sheehi,2004)مداخله قدرتهایمنطقهایوفرا منطقهایدرجهانعرب،همچنانوبهشیوههایمختلفادامهداردویکیازمسایلوچالشهایاساسیاینجوامعاست.شکلگیریدولتملیدراینمنطقه،بانفیسلطهعثمانیهاشروعوبااستعمارزداییتکاملیافتهاست.همچنین،تولدناقصدولتوحاکمیتملی،موجبتداومبحرانهایدامنه داروبروزجنگهایبیندولتیودرنتیجه،تداومحضورمستقیموغیرمستقیمقدرتهایبزرگفرامنطقهایدرجهانعربشدهاست.

  1. منازعه اعراب و اسرائیل

پیامدهایمداخلاتقدرتهایبزرگدراینمنطقه،شکلگیریرژیمصهیونیست است.اسرائیل صرفاًتهدیدامنیتیاعرابنیستوصرفاًمسئلهفلسطینی هابهشمارنمی آید.شکلگیریاینرژیمباتحقیرهویتعربیواسلامیمللمنطقههمراهبودهوبهسهجنگدراینمنطقهمنجرشدهاست.درادبیاتسیاسی،ازاینبحرانباعنوانمنازعهاسرائیلواعرابیادمی شود. اینموضوعنوعیمسئلهجمعیبرایاعرابومسلمانانبهحسابمیآیدکهبهموضوعیمسئله سازتبدیلشدهاست. درطیچنددههگذشته،تلاشبراییافتنراهحلیبرایاینبحران،عنصرشکلدهندهوقوام بخشبهجریاناتسیاسیواجتماعیجهانعرببودهوهرکدامازآنها،ناگزیربهاتخاذموضعویافتنراهحلیبرایآنهستند.

پس از طرح مهمترین چالش های این جوامع در این ارتباط به بررسی عوامل مهم تحول و دگرگونی ملت عرب می پردازیم که به دو سطح عوامل داخلی و خارجی تقسیم می شوند.

الف. عوامل داخلی:

  1. تمرکزقدرتوثروتدردستخاندانحاکم،نهادهاواحزابخاص

ازعواملمهمنارضایتیمردمعرب،تمرکزقدرتوثروتدردستخاندانحاکمونهادهاواحزابخاصودرعینحال،بیتوجهیبهنیازهایمردمیدراینکشورهاست. دراینرابطه،ساختارسیاسیحاکمونخبگانکشورهایعربینتوانستهاندتوسعهسیاسیواقتصادیراحتیدرحدپایین ترینشاخصهابرایجامعهفراهمکنند.قدرتسیاسییکسرهدردسترهبرانسیاسیمستبدونخبگانوابستهبهقدرت،متمرکزاستومردمسنگینترینفشارهایسیاسیراتحملکردهاند.وزارتخانههاوپستهایمهمآن،دردستاعضایخاندانحاکماست (ترزان، ۱۳۶۷: ۳۱۷)

بی کفایتی و ناکارآمدی حاکمان عرب در مدیریت منابعمادی،استراتژیکوانسانیدرجهتتأمینرفاهوتوسعه،بهآگاهیمردمانجامیدو آن ها را به خیزش کشانده است.

  1. تحولفکری-فرهنگیملتعرب

تحولفکری- فرهنگیملتعربنیزازدیگرعواملداخلیمهمدربیداریاینجامعهاست. ازدهههای ۱۹۵۰و ۱۹۶۰ میلادی کهروندکسباستقلالسیاسیکشورهایعربیآغازشد،دورهایازنوسازیدراینکشورهاشروعشد.فرآیندنوسازی،نظاماقتصادیواجتماعیاینکشورهارامتحولکرد،ولینظامسیاسیآنهابدونتغییرماند.بااینتفاسیر،طبقنظریهساموئلهانتینگتونکهتوسعهناموزون[۸]سیاسی،اقتصادیواجتماعیراعاملانقلابمیداند،میتواناینموردرانیزاز جملهعواملدگرگونیحکومتهایعربیدانست. طبقنظریههانتینگتون،وقتیدولت،همگامبانوسازیاقتصادیبهنوسازیسیاسینپردازد،باپدیداریحجمگستردهایازطبقهمتوسطکهنتیجهنوسازیاقتصادیاست،رشدروزافزونآگاهیهایمردمیونیزبالارفتنتوقعاتبرایمشارکتوتأثیرگذاریدرنحوهادارهکشورازیکسووباقیماندننظامسیاسیسنتی، بدونهرگونهنوسازیواصلاح،ازسویدیگر،مواجهمیشود. دراینصورت،تواناییپاسخگوییبهتوقعاتگستردهمردمیکهناشیازرشدوتوسعهسیاسیآناناستراندارد.درنتیجه، موجبعدمتوازنودرنهایت،اعتراضبهسیستمسیاسیمیشود.علاوهبرنوسازی،دوعاملمهمدیگرنیزدرتحولفکریـ فرهنگیجامعهعربنقشداشته اند. یکیرسانههایجمعیهستندکهدرعصرارتباطات،تأثیراتگستردهایدرفکروفرهنگمردممنطقهداشتهاندودیگری،عواملمهاجرتیوتوریستیاستکهدررفتوآمدبینجوامععربوسایرنقاطجهان،تحولعمیقیرادرفکروفرهنگعربی،به ویژه،طبقهمتوسطآندرکشورهاییچونمصر،تونس،لبنان،عربستان،قطروحتیسوریهایجاد کرده است.

  1. کسری دموکراسی

عدمتوجهبهآزادیهایسیاسی،مشارکتسیاسیونهادسازیودریککلام،فقدانجامعهمدنی[۹]درکشورهایعربینیزازعواملداخلیمهمدربیداریونارضایتیمردمعرباست.بیشترکشورهایخاورمیانهعربیداراینظامهایسلطنتیوپادشاهیاندکهدرآن،حکومتدارایماهیتموروثیوخانوادگیاستومشروعیتمردمیودموکراتیکندارد. درایننوعحکومتها،مؤلفههایحکومتهایامروزیمانندانتخاباتآزاد،شایستهسالاری،نخبهگراییوآزادیهایفردیوجمعیوجودندارند. درنتیجه،دراینکشورها،جامعهمدنیکهمهمترینمشخصهآناستقلالازدولتاست،مجالبروزوظهورنیافتهاست (آدمی و دیگران، ۱۳۹۰).

ب. عوامل خارجی

  1. دخالت قدرت های بزرگ در پوشش همکاری

ازجملهعواملخارجیمهموتأثیرگذاردرجامعهعربکهتاحدزیادیموجباتنارضایتیمردمرافراهمکردهاست،دخالتهایبیموردقدرتهایخارجیغربیدراینکشورهاستکهعمدتادرپوششهمکاریانجاممی شود. ازآغازپیدایشدولتهایمستقلعربیپسازجنگجهانیدوم،چالشهایفراوانیپیشرویاقتدارسیاسیحاکمبرکشورهایمنطقهوجودداشته استکهمیتوانازآنباعنوانبحراناقتدارنامبرد (دلفروز، ۱۳۸۰: ۱۲۵) وحاکمانکشورهایعربیبهناچار،برایحفظحکومتشان،درکنارتقویتقواینظامی،بهاتحادباکشورهایخارجیرویآوردندکهپیامدهایآنباعثخفقانومتعاقباًکاهشبیشترمشروعیتشان شد.

  1. انقلاباسلامیایران

علاوهبراین،انقلاباسلامیایراننیزبهعنوانعاملیخارجی،تأثیراتزیادیدربیداریملتعربداشتهاست. اعطایباورمندیوآگاهیازتوانوقدرتخویشبرایاستحقاقحقوقپایمالشدهشانبود.درعینحال،نفسپیروزیانقلاباسلامیدرایران،حاویپیامهاییازجملهبازگشتبهفرهنگخودی،رشدوآگاهیدینیبرایملتهایعرببودهواینگمانهرادرذهنسوژهعربیایجادوتقویتنمودکهمیتوانباتمسکبهآموزههایقرآنیووحدتکلمه،طاغوتداخلیواستکبارخارجیراکهمانعاعمالارادهمردمهستند،شکستدادوارادهخودراتحققبخشید.اینپیامهاموجبشکلگیرینیروییبالندهدرملتعربشدوآنهارادرمسیربیداریاسلامیواعتراضبهحکومتهایاستبدادیشانقرارداد.

بنا به این توضیحات و ذکر عوامل دگرگونی ملت عرب، به طور ویژه به بررسی کشور سوریه و مراحل تکوین تعارضات جامعه این کشور می پردازیم.

بنا به نظر حسین رویوران، کارشناس مسائل سیاسی؛ حکومت سوریه، حکومتی دیکتاتوری است که نظام تک حزبی بعث سال ها قدرت را در دست دارد (رویوران در گفتگو با فرارو،۱۳۹۲). بدیهی است که دیکتاتوری در سوریه ناشی از ظهور نظام سیاسی اسد به وسیله کودتا، موروثی بودن خاندان حکومتی اسد، فساد سیاسی، حکومت اقلیت بر اکثریت، عدم وجود دموکراسی و به تبع عدم وجود جامعه مدنی و عدم وجود مشارکت مدنی است (ذوقی بارانی و دیگران، ۱۳۹۰) و بر حسب این موارد زمینه های شکل گیری تعارضات و نارضایتی جامعه سوریه و نهایتا بروز بحران در این کشور را در چند ویژگی حکومتی این کشور می توان بیان کرد، ویژگی هایی چون: فساد درون حکومت سوریه، سکولار بودن دولت سوریه، غیر دموکراتیک بودن و موروثی بودن حکومت این کشور.

۲-۲-۱- فساد سیستم اداری حکومت سوریه

فساد مالی و اداری از درجه مشروعیت و اثر بخشی دولت ها کم می کند، تا آن جا که می تواند دولت ها و نظام های سیاسی را با بحران مشروعیت و مقبولیت جدی مواجه کند و از هر نوع که باشد، ثبات و امنیت جوامع را به خطر انداخته و تهدیدی علیه امنیت ملی محسوب می شود( کیوان پناه، وبگاه آفتاب، ۱۳۸۸).

دستگاه اداری سوریه، دارای فساد بالای اداری است و رشوه در آن به شدت رواج دارد. بر اساس گزارش شفافیت بین الملل، سوریه با نمره ۵/۲ از ۱۰، رتبه ۱۲۷ بین ۱۷۸ کشور مورد بررسی را دارد. نکته جالب این گزارش، افزایش فساد مالی از سال ۲۰۰۲ تا کنون بوده؛ زیرا نمره این کشور در این سال ۵/۳ بوده است [۱۰]

۲-۲-۲- غیر دموکراتیک بودن حکومت سوریه

علاوه بر فساد اداری در حکومت سوریه، همانطور که ذکر شد این حکومت مانند عمده حکومت های عربی منطقه، حکومتی غیر دموکراتیک است و آزادیسیاسی،انتخاباتآزاد،رعایتحقوقشهروندیوحاکمیتقانونازدیگرمطالباتمردم استدرکهدرقالبدموکراسیخواهیمیگنجد(Hamilton, 2011). بیش از چهار دهه است که حزب بعث در این کشور حکومت را در دست دارد و انتخاباتی حقیقی بر پا نکرده است، آزادی بیان تقریبا در این کشور وجود ندارد و اعضا و جریان های اجتماعی آزادی سیاسی چندانی ندارند

در حوزه عوامل سیاسی در بعد دراز مدت باید گفت که سیستم کاملابسته، سرکوبگر و فاقد انعطاف بوده است. فقدان مطبوعات آزاد و منتقد نیز از جمله عوامل تاثیر گذار دیگر است. اما در بعد کوتاه مدت عوامل سیاسی باید گفت هرچند سیستم استبدادی بوده است اما دارای درجه ای از آزادی محدود مطبوعات نیز بوده است. جنبه دیگر نیز مسئول محسوب شدن کلیت نظام از دید افکار عمومی و مردم آن کشور است.

۲-۲-۳- موروثی بودن حکومت سوریه

از دیگر نکاتی که سبب خشم و نارضایتی شهروندان سوریه شده، موروثی بودن این حکومت و انحصار قدرت در دست حزب بعث است.حزب بعث از سال ۱۹۶۳ در سوریه به قدرت رسیده و اکنون به عنوان تنها حزب فعال و قدرتمند این کشور، بر تمامی درآمدها و فرصت‏های شغلی کنترل دارد و بیشتر پست‏های کلیدی کشور در اختیار اعضای این حزباست. که مجموع این عوامل و ویژگی های این حکومت، زمینه ساز خیزش مردم و برو بحران در این کشور شده است.

وضعیت سوریه در آستانه بحران

پس از درگذشت حافظ اسد (در نیمه سال ۲۰۰۰م)، بشار اسد فرزند دوم وی رهبری این کشور را به عهده گرفت (کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۱۱۹) او در نخستین سال های زمامداری خویش تلاش کرد ضمن حفظ دستاوردهای مثبت دوران حافظ اسد در ابعاد گوناگون، همزمان اصلاحات و نوگرایی را در اداره کشور در پیش گیرد. در دوره دو الی سه ساله اصلاحات (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵) که به بهار دمشق مشهور است به ایجاد فضای نسبتا باز سیاسی و تقویت جامعه مدنی پرداخت. ولی وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر در سال های اولیه حکومت جدید دمشق و در معرض اتهام قرار گرفتن سوریه به عنوان حامی تروریسم و از طرفی در پی آن اشغال افغانستان و عراق توسط نیروهای ائتلاف بین المللی و حضور ارتش امریکا و متحدان اروپایی آن در عراق، دولت اسد را با چالش جدی مواجه ساخت و روند اصلاحات این کشور را مورد تهدید قرار داد. بنابراین اسد، چشم پوشی از اصلاحات و تقویت و تحکیم جبهه مقاومت وایجاد بازدارندگی در مقابل تهدیدات امریکا و اسرائیل را تنها گزینه منطقی دمشق دانست. اما پس از گذشت دو سال از اشغال عراق که اسد در صدد پی گیری مجدد روند اصلاحات بود با توطئه منطقه ای و فرامنطقه ای ترور رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان ( ۱۴ فوریه ۲۰۰۵) رو به رو گشت که با ابتکار عمل واشنگتن و پاریس و همکاری عربستان سعودی قطعنامه، تحریم ها و مجازات هایی را علیه سوریه تحمیل کردند و ارتش سوریه در ۲۰۰۵ وادار به خروج از لبنان شد. پس از فائق آمدن دمشق بر مشکلات ناشی از مسئله ترور حریری، بشار اسد مجددا به احیا اصلاحات همت گماشت، اما جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه مقاومت در لبنان (ژوئیه ۲۰۰۶) و غزه ( دسامبر ۲۰۰۷) مشکلات امنیتی ـ سیاسی را بر سر راه اصلاحات و نوگرایی اسد به وجود آورد ( قاسمیان، ۱۳۹۲: ۵۵).

بشار در فاصله سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ م به منظور ارتقا و تحکیم جایگاه سوریه در منطقه و جامعه بین المللی و هم چنین گشودن درهای اقتصاد و صنعت سوریه به روی سرمایه های خارجی و ارتقای همکاری و همگرایی به کشورهای اروپایی،آسیایی، امریکای لاتین سفر کرده. او مهندسی و اجرای اصلاحات سیاسی و اقتصادی را در سایه توسعه اقتصادی و برنامه های توسعه پایدار ادامه داد اما تحریم های همه جانبه ی دولت های غربی از یک طرف و جریان های مخالف از طرف دیگر در روند حرکت این اصلاحات مشکلاتی را به وچود آورد.

بشار اسد با تحولات اخیر و بحران جاری در سوریه، اصلاحاتی را در زمینه سیاسی و اقتصادی آغاز کرد که به صورت تدریجی در حال انجام است. توسعه اقتصادی به منظور بهبود روند معیشت مردم، اصلاح قانون انتخابات، قانون احزاب، قانوت آزادی مطبوعات و لغو قانون برقراری موقعیت اضطراری، برگزاری همه پرسی قانون اساسی، برگزاری انتخابات پارلمانی و تشکیل کابینه جدید برخی از این موارد است.

۲-۳- آغاز بحران (مرحله برون داد تعارضات جامعه)

خیزش مردم کشورهای خاورمیانه عربی و شمال افریقا علیه حاکمان مستبد با آغاز در تونس و براندازی رژیم حاکم به سرعت دامنگیر مصر، لیبی،یمن، بحرین و سوریه شد. علل این جنبش ها را نمی توان صرفا مسئله ای سیاسی یا اجتماعی دانست، چرا که با بررسی انقلاب ها و شعار های انقلابیون می بینیم هر دو زمینه در پیدایش این شرایط موثر بوده اند( یوسفی، ۱۳۹۰: ۳۱). در این میان برخی از دولت ها که سیاست های اسلام هراسانه در پیش گرفته اند بر آن شدند تا شعارهای اسلام خواهانه این جنبش ها را کتمان و خواسته های انقلابیون را لیبرالیستی و دموکراتیک تعبیر نمایند که از این رهگذر با نفوذ در این جریانات، آن ها را به نفع خود مصادره کنند. پیش از تحولات عربی، ایران تنها از طریق روابط با ملت ها و جنبش های اسلامی توانسته بود نفوذ خود در منطقه را افزایش دهد که با بروز این تحولات و ظهور دولت های ملی اسلامی مانند مصر فرصتی برای ایران فراهم شد تا با دیگر دولت های عربی روابط نزدیکتری برقرار کند (برزگر، ۱۳۹۱: ۲۱).

با شروع جنبش های اجتماعی صلح آمیز در سوریه دولت این کشور که به حق باید آن را قوی ترین دستگاه سیاسی عرب در مقابل جهان غرب و رژیم صهیونیستی دانست به شدت مورد هجمه و فشار همه جانبه غرب قرار گرفت؛ لذا متفاوت با سایر انقلاب ها به سرعت محور عربی ـ غربی ضد حکومت بشار اسد تشکیل و در آن بهانه های بشر دوستانه توجیهی برای اقدامات سیاسی ـ نظامی شد.(Chossudovsky/2012)

جرقه بحران در سوریه در شهر مرزی درعا در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۱۱ با شعار نویسی چند دانش آموز نوجوان علیه نظام حاکم زده شد، متعاقب تنبیه این دانش آموزان، شایعاتی مبنی بر تجاوز به آن ها منتشر شد که این اقدام تظاهرات اهل سنت در شهر درعا را در پی داشت و اتحادی ( هرچند موقت و ناپایدار) میان معارضان سنی ایجاد کرد (Robert M. Darnin, Cfr,2011) این واقعه نقطه آغاز بحران سوریه بود چرا که پس از آن سرویس های امنیتی عربستان و اردن به تحریک مردم علیه دولت بشار اسد پرداختند.

بعدازشورشهاواعتراضهایپراکندهدردرعاکهیکشهرمرزیباجمعیتاندکبود،هجمهنرمافزاریوجنگروانیشبکههایخبریمخالفمحورمقاومتآغازشدواینرسانههابااستفادهازتبلیغاتوفنونعملیاتروانیمردمراعلیهحاکمیتسوریهبهاعتراضوشورشتحریکمیکردند. علی رغمایناقدامات،سوریهشاهدخیزشهایعمومیچندانینبودواعتراضهانوعادرشهرکهاوروستاهایحومهشهرهایکلانوبزرگسوریه،بروزیافت.درخلالایناعتراضهایمحدود،پراکندهوغیرمنسجم،کشورهایمنطقهبهویژهترکیه،قطروعربستانسعودیبهطورآشکارحمایتهایگستردهایازمعارضانسوریهدرداخلوخارجاینسرزمینبهعملآوردند.

بهطورکلیمیتوانچنیناستنباطنمودکهبحراناخیرسوریهنیزهمانندهرپدیدهسیاسی_امنیتیواجتماعیتحتتأثیردودستهبازیگرانداخلیوخارجیودربستریمستعدتحولیافتهوالگویتسریوروندآنتحتتأثیرمجموعهایازرفتارهاومواضعدوطرفتعارضشکلگرفتهاست.

فارغازابعادجمعیتی،جغرافیاییوساختاریدرادامهوتسریبحرانسوریه؛بحرانامنیتیسیاسیشهردرعا،بهدلایلیازجملهاشتباهاتسیاسیامنیتیبرخیازمسئولانمحلیایناستان،پسازاندکزمانیتغییرماهیتدادهودرقامتیکبحرانتمامعیارملیکهبقایدولتمستقرراتهدیدمیکندظاهرشدهوبهسایرحوزههایسیاستگذارینیزتسرییافت.

بهطورکلیبحرانسوریهدر۱۴ماهنخسترامیتوانبهسهدورهتقسیمکرد:) اسدالهی،۱۳۹۱)

الف.دورهاولازابتدایشروعبحراندراواخراسفندماه۸۹تاشهریورماه ۹۰٫ دراینششماهمخالفانتلاشکردندباکشاندنمردمبهخیابانها،نظامرابهچالشبکشنداماعدم مشارکتطبقهمتوسطوترکیبپیچیدهجامعهسوریه،موجب شکست آن ها شد.

ب.بعدازشهریور۱۳۹۰دورهدومآغاز شودوتااسفندماه۱۳۹۰ادامهداشت.درایندورههممخالفانوهمحامیانخارجیآنهابهتاکتیکحملهمسلحانهرویآوردند.درایندورهمخالفانباحمایتکشورهایغربیبهویژهفرانسه،آلمان،انگلیسوکشورهایعربیمانندقطر،عربستانسعودیواردفازعملیاتنظامیشدند.

کشورهایعربینامبردهتمرکزخودرابرسوریهمعطوفکردندوعضویتاینکشوررادراتحادیهعرببهحالتتعلیقدرآوردندودرمرحلهبعدی،موضوعاعزامناظرانعرببهسوریهرامطرحکردنداماگزارشاینهیئتبهنفعمخالفانواتحادیهعربنبود.قطروعربستانسعودیکهازاینوضعیتناراضیبودند،پروندهرابهشورایامنیتبردند.دورهدومبحراندرسوریهباحملهمتقابلارتشبهمخالفانوبازپسگیریتماممناطقبهویژهباباعمرووادلبتوسطارتشسوریهتمامشد.

ج. دورهسومتقریباازابتدایسال۱۳۹۱آغازشد.دراینمرحلهدیگرشاهدحملاتمسلحانهنیستیمومخالفانواردفازترور،بمبگذاری،عملیاتانتحاریوربایششدند.تلاشغرببرایتصویبقطعنامهشدیداللحنولازمالاجراییعلیهسوریهدرشورایامنیتباوتویروسیهوچینناکامماند، بههمینخاطرطرحجدیدیمطرحکردندکه بر اساس آن«کوفیعنان»دبیرکلسابقسازمانمللمتحدازطرفاینسازمانواتحادیهعرب،مأمورشدبانظامسوریهواردمذاکرهشود.کوفیعنانطرحیششمادهایبرایحلبحرانسوریهارائهداد.دراینطرحبهمواردیچونخروجارتشازشهرها،آزادیزندانیان،دادناجازهورودبهخبرنگارانخارجیبرایتهیهگزارشونهایتابحثمذاکرهبیننظامومخالفاناشارهداشت .هرچنداینطرحباحمایتروسیهوچینازمشروعیتبینالمللیبرخورداربودوبخشهاییازآنتوسطدولتسوریهاجراشد،امابامخالفبسیاریازبازیگرانسوریهمواجهودرنهایتشکستخوردشد.

۲-۳-۱- عوامل دخیل در تشدید بحران سوریه

در تحلیل نا آرامی های سوریه دو نگاه و دو سطح تحلیل متفاوت مشاهده می شود. عده ای از ناظران این نا آرامی ها را تنها امتداد جنبش های مردمی در خاورمیانه و شمال افریقا می دانند. در این نگاه؛ سوریه همانند سایر کشورهای عربی، گرفتار مشکلات و معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که مردم آن برای رهایی از این مشکلات، دست به اعتراض و مبارزه علیه رژیم زده اند( سراج: ۱۳۹۰). این کارشناسان بر این اعتقادند که معترضین برای دموکراسی فعالیت می کنند، خواهان حقوق سیاسی و آزادی هستند شبیه آن چه که در سراسر خاورمیانه و شمال افریقا رخ می دهد(Khorrami Assl:2011 ).از طرف دیگر، عده ای از ناظران بین المللی بر این اعتقادند که حوادث سوریه بیش از آن که منشاء داخلی داشته باشد دارای منبعی خارجی است و مشکلات داخلی سوریه عرصه و فرصتی برای بهره برداری و رقابت بازیگران منطقه ای و بین الملی ایجاد کرده است(Baroud2011)

– علل و زمینه های ناآرامی سوریه

– علل داخلی

سوریه مانند بسیاری از دولت ها و نظام ها، صاحب مشکلات عدیده زیر ساختی در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است؛ اما بی شک بحران موجود در آن معلول معادلات و مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای و هزینه ای برای ائتلاف با ایران و حمایت از مقاومت فلسطین است لذا باید آن کشور را آوردگاهی برای رقابت های استراتژیک توصیف نمود. (موسوی، ۱۳۹۱) در کنار مناقشات سیاسی، بحث عقیدتی ـ مذهبی (سنی، شیعه، علوی) و مباحث قومی (کرد، ترک، عرب)از جمله مسائل ریشه ای کشور سوریه به حساب می آیند؛ اما نه تا این حد که بحران و کشتاری به این گستره و در این بازه زمانی بیافرینند. از نظر داخلی، از یک سو گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه با ترکیبی ناهمگون از نظر ایدئولوژیک، اهداف و حتی ملیت نامتجانس و از دیگر سو نظام کنونی حاکم بر سوریه و به صورت مشخص ارتش سوریه به عنوان طرف های مستقیم مناقشه با داعیه حمایت مردمی و همراهی افکار عمومی می خواهند تا صحنه را به نفع خود رقم زنند.

استفاده از سایت های مختلف اینترنتی از جمله فیسبوک و تویتر و هم چنین ارائه گزارش های مستمر و لحظه به لحظه توسط کانال های ماهواره ای پر بیننده عربی مانند العربیه و الجزیره و تا حدودی BBC فارسی نقش بسیار مهم و اساسی در اطلاع رسانی، ترغیب و هدایت اذهان عمومی کشورهای منطقه به ویژه جوانان را داشته است. شیوه های مشابه اعتراضات از جمله شعارها و خواسته های مردم گواهی بر این ادعاست (موسوی زاده، ۱۳۹۰: الف: ۵۱)

علل خارجی

هرچند خواست های مردمی در تداوم بحران سوریه نقش مهمی دارند ولی با نگاهی به صف آرایی های منطقه، نقش عوامل خارجی در این اعتراضات را نباید نادیده گرفت. در مقیاس جهانی تلاش برای حذف اسد در سوریه از آخرین پرده های داستان فروپاشی شوروی و سناریوی تک قطبی شدن نظام بین الملل است (عزتی، مصاحبه حضوری، ۱۳۹۲). در مقیاس منطقه ای تداوم بحران سوریه به نوعی نتیجه رقابت بین دو جریان متعارض « مقاومت» و « محافظه کار» در منطقه خاورمیانه است. با آغاز بهار عربی شاهد بروز رقابت فزاینده بین جریان مقاومت شامل کشورهای ایران و سوریه و گروه های مقاومت حزب الله لبنان و حماس در مقابل جریان میانه رو شامل عربستان سعودی، اردن، جریان ۱۴ مارس لبنان به رهبری سعد الحریری و تشکیلات خودگردان فلسطین در منطقه خاورمیانه بوده ایم ( آجرلو، ۱۳۹۲: الف: ۱۷۷). با توجه به دژ مستحکمی که توسط ایران، سوریه و حزب الله لبنان در برابر استکبار و به ویژه رژیم صهیونیستی ایجاد شده و از طرفی تحولات سریعی که در کشورهای عربی در حال وقوع است، غرب از افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بسیار نگران است، به همین جهت تلاش دارد تا ضمن سیاه نمایی اوضاع در سوریه، سیاست جمهوری اسلامی را به عنوان هم پیمان سوریه در برابر تحولات منطقه دوگانه جلوه دهد هم چنین باز به دلیل سرعت زیاد گسترش اعتراضات مردمی در منطقه، این اعتراضات مورد سرکوب حاکمان ظالم کشورهای منطقه با همکاری غرب به ویژه امریکا قرار می گیرد که نمونه بارز آن در کشور ملاحظه می شود (موسوی زاده، ۱۳۹۰: ب: ۵۱-۵۲).

در این میان فصل مشترک اهداف همه کشورهای منطقه و فرامنطقه در تشدید بحران کشور سوریه، کاهش نفوذ ایران در منطقه است.

بازیگران دخیل در تحولات سوریه در گام اول در قالب سه سطح تحلیل داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای و سپس در دو طیف همگرا و واگرا نسبت به دولت سوریه مورد بررسی قرار می گیرند.

۲-۳-۱-۱- عوامل داخلی

– حاکمیت رسمی سوریه

حاکمیت رسمی سوریه به عنوان طرف اصلی مناقشه در تحولات اخیر، متشکل از اجزای متنوعی است که موضع آن ها نسبت به آن چه که در سوریه می گذرد در هدایت تحولات اخیر بسیار حائز اهمیت است. در ادامه به طور مختصر به این عناصر و اجزای آن ها در قبال بحران اشاره می گردد.

الف. ارتش سوریه: ارتش سوریه در خدمت نظام سیاسی مستقر بوده و در بسیاری موارد توانسته حملات گروه های مسلح شبه نظامی را در هم کوبد. علی رغم تلاش فراوان معارضان سوری و حامیان خارجی آن جهت گسست در واحدهای ارتش و خلع قدرت آن، این نهاد همچنان انسجام خود را حفظ کرده است

ب. هیئت دولت: پس از حدود دو سال و بر خلاف آن چه که در جریان انقلاب لیبی گذشت و علی رغم تشویق و تطمیع عامل خارجی، در سوریه دولتی تا حدودی منسجم، سرکار است و زمام امور کشور را در دست دارد. در صورتی که با آغاز اعتراضات در مصر، یمن و لیبی؛ زمزمه ی خروج دولت مردان از نظام سیاسی پیشین به گوش می رسید. اما در سوریه هنوز چنین اتفاقی نیفتاده و به صورت بسیار اندک برخی مسئولان جدا شده اند.

ج. نیروهای امنیتی و انتظامی: نیروهای امنیتی و این نیروها به رغم خستگی فراوان هنوز وفاداری خود را به دولت نشان دادند و یکپارچگی خود را در مقابل جریان معارض حفظ کرده اند.

د. حزب بعث و جبهه ملی ترقی خواه سوریه: اگرچه با تصویب قانون اساسی جدید در دولت، در ساختار سیاسی و حزبی این سرزمین تحول زیادی رخ داده ولی این تشکل های سیاسی هنوز خود را تابع دولت بشار اسد می دانند و انشعابی در آن ها رخ نداده است و به طرح اصلاحات با بشار اسد پایبند هستند.

ه. عشایر: عشایر سوریه حدود ۲۵ الی ۳۰ درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل می دهند. اغلب شیوخ عشایر که در استان های مرزی زندگی می کنند به دولت بشار وفادار هستند ( کتاب سبز، ۱۳۸۷: ۵۰-۸۷). گرچه برخی از این طیف به جریان معارض پیوستند ولی در مجموع عشایر سوریه هنوز در دایره نظام این کشور هستند.

و. اقلیت ها: به طور کلی در سوریه حدود ۴۲ طایفه قومی و فرقه های متعدد مذهبی و دینی وجود دارد. هم چنین این کشور واجد تنوع مذهبی است و اقلیت هایی چون علویان، دروزیان، اسماعیلیان، مسیحیان و شیعیان روی هم رفته جامعه اقلیت های مذهبی سوریه را تشکیل می دهند. این اقلیت ها طرفدار بقای اسد در مسند قدرت هستند به دلیل آن که در سایه حکومت بشار اسد احساس امنیت می کنند (Cia, 2012)

ز. دمشق و حلب: علی رغم گذشت ماه ها از آغاز بحران و تهاجم نظامی و فعالیت معارضان، دمشق و حلب به عنوان پایتخت سیاسی و قطب اقتصاد سوریه، هنوز تحت حاکمیت دولت بشار اسد هستند.

– جریان معارضان در سوریه

طرف دیگر منازعه و درگیر در سوریه جریان معارض است. طیف معارضان بسیار متنوع بوده و می توان بر مبنای یک یا چند ویژگی خاص آن ها را طبقه بندی نمود مانند؛ مذهب، طبقه، ایدئولوژی، موقعیت جغرافیایی و غیره.

ـ بر اساس موقعیت جغرافیایی: بر این اساس می توان معارضان سوری را به معارضان داخل در خاک سوریه و معارضان خارج از مرزهای این کشور تقسیم نمود. هم چنین دسته دوم در دو طیف ساکن کشورهای منطقه مانند؛ ترکیه، قطر، اردن، مصر و عربستان سعودی و ساکن غرب در اروپا و امریکا قابل دسته بندی هستند (Baroud, 2011)

ـ بر اساس سابقه و پیشینه مبارزاتی: می توان آن ها را به جریان معارض سال ۲۰۱۱ م و معارضان سنتی تقسیم بندی نمود. در همین راستا می توان از یک گروه بندی دیگر نیز نام برد: معارضان سنتی حزب بعث دوران حافط اسد و معارضان نوگرا در دوران بشار اسد.

ـ بر اساس انگاره های منبعث از آموزه های مذهبی: بر این اساس جریان معارض متاثر از اسلام سیاسی، جریان اسلام رادیکال و نیز معارضان سلفی همگی گونه ای خاص از جریان معارض هستند که تحت تاثیر عامل مذهب وارد فرایندهای سیاسی و اجتماعی شده اند. (Rabinovich, 2011)

ـ بر اساس روش مبارزه: می توان از معارضان مسالمت آمیز، معارضان مسلحانه و تخریبی، معارضان اصلاح طلب و معلرضان برانداز در سوریه اشاره نمود.

ـ بر اساس عامل ایدئولوژی: بر این مبنا که به نحوی هدایت گر عمل افراد بوده می توان به پنج جریان معارض در سوریه اشاره نمود:

اول. جریان معارض اسلامی: شامل گروه هایی نظیر اخوان المسلمین، معارضان سلفی و جریان معارض اصلاح طلب اسلامی (کیایی، ۱۳۹۱).

دوم: جریان معارض چپ: متشکل از طیف متنوع گروه ها و جریان های متاثر از مارکسیسم و سوسیالیسم است.

سوم: جریان معارض لیبرال و لائیک: در این جریان ها انواع معارضان پیرو مکاتب غربی وجود دارد. اغلب تشکل های دخیل در این طیف غرب بنیاد بوده اند و دست کم در مراحل اولیه پیدایش در اروپا شکل گرفته اند.

چهارم. جریان معارض جدید: این جریان فاقد هویت ایدئولوژیک بوده و مبنای اعتراض آن ها تا کنون مشخص نشده است. غالبا از جوانان فعال در بحران سال ۲۰۱۱ بوده و از روش های نوین و ابزارهای ارتباطی برای بیان اعتراض و مواضع خود استفاده می کنند.

پنجم. جریان معارض عربی و ملی: این جریان که متفاوت از ملی گرایان سوری هستند، معارضان عمدتا دلبسته علقه های عربی و متاثر از ایده های پان عربیستی بوده و منتقد جهت گیری های اسد در سیاست خارجی، یعنی دوری از جبهه ارتجاع و محافظه کار عرب و در عوض نزدیکی به ایران و محور مقاومت می باشد.

ـ بر اساس عامل نژاد و قومیت: بر مبنای تمایزات قومی و نژادی میان گروه های مختلف هویتی شکل گرفته و بسط می یابد. برای مثال در سوریه می توان به معارضان کرد یا آشوری و سریانی اشاره کرد.

حال به منظور دست یابی به یک تقسیم بندی جامع از معارضان سوریه که تا حد امکان منعکس کننده سازمان ها و افراد دخیل در بحران سوریه باشند معارضان را در دو طیف کلی داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می دهیم:

الف. جریان معارضان داخلی در سوریه: جریان « همبستگی ملی نیروهای تغییر دموکراتیک در سوریه» که تا حدود زیادی رهبری معارضان داخلی سوریه را بر عهده دارد، در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۱ در دمشق اعلام موجودیت کرده و شامل پانزده گروه قومی، گروه هایی با گرایشات چپ و نیز گروه هایی از اکراد سوریه است. از جمله احزاب و گروه های سازمان یافته در این ائتلاف می توان به گروه های زیر اشاره کرد:

ـ اتحادیه احزاب سوسیالیست دموکرات عرب

ـ حزب سوسیالیست های عرب

ـ حزب دموکراتیک بعث

ـ حزب کمونیستی کار

ـ حزب چپ اکراد

ـ حزب مارکسیست های سوریه

ـ اتحادیه دموکراتیک اکراد

ـ حزب دموکراتیک اکراد سوریه ( ساینس مانیتور، آوریل ۲۰۱۲)

بجریان معارضان خارجی در سوریه: به طور کلی معارضان خارجی دولت دمشق در قالب شورای ملی سوریه شناسایی می شوند. این جریان تحت حمایت امریکا و اتحادیه اروپا و هم چنین با بهره گرفتن از تسهیلات ترکیه و اعراب خلیج فارس شکل گرفت. این شورا متشکل از سه جریان عمده سیاسی است:

یک. جریان اخوان المسلمین که حدود ۴ دهه با حزب بعث و نظام سیاسی حاکم در سوریه درگیر بوده است. اخوان المسلمین در حوادث سال ۲۰۱۱ سوریه از امکانات قطر و عربستان سعودی به خوبی بهره مند شد. تاکتیک مبارزه اخوان المسلمین امتیاز دهی به لیبرال ها و لائیک های معارض با دمشق است تا با بهره گرفتن از پتانسیل آن ها علیه حکومت سوریه بتوانند پس از سرنگونی بشار اسد به مسند قدرت برسند. رهبری اخوان المسلمین سوریه در انحصار اهالی شهر حماء است (کیایی، ۱۳۹۱).

دو. جریان اعلامیه دمشق که در سال ۲۰۰۵ سازمان یافت و در پی تحولات ۲۰۱۱ دوباره احیا شد. این جریان خط مشی لیبرال و لائیک دارند (آجرلو، ۱۳۹۰: ۵۹-۵۰).

سه. ائتلاف لیبرال ها و لائیک ها که در ماه های اولیه بحران در سوریه به ابتکار فرانسه سازمان یافت. غرب و متحدان منطقه ای آن در صدد حاکم کردن این جریان در بنای آینده سیاسی سوریه هستند.

چهار. ارتش آزاد سوریه: از دیگر گروه های معارض خارجی سوریه که مسلحانه است، می توان به جریان ارتش آزاد[۱۱] اشاره کرد. ارتش آزاد (FSA)[12]، اصلی ترین مخالفان مسلح دولت مرکزی سوریه است. این ارتش در ۲۹ جولای ۲۰۱۱ توسط افسران و سربازان فراری ارتش سوریه و برای عملیات نظامی و سرنگونی بشار اسد تشکیل شد. هرچند این جریان به طور کامل از تجهیزات و تسلیحات غربی برای نبرد مسلحانه با ارتش سوریه برخوردارند، اما اختلافات شدید بین آن ها این جریان را به سمتی هدایت کرده که نمی توان برای نا امنی در سوریه به آن ها تکیه کرد (تحلیل، ۱۳۹۱).

از دیگر گروه های مسلحی که در جریان ناامنی سوریه می توان به آن ها اشاره کرد جنگجویان خارجی هستند که در قالب گروه ها و سازمان های جهادی در سوریه فعالند. دولت سوریه همچنین القاعده را در حوادث این کشور دخیل می داند. چندین بمب گذاری بزرگ در دو شهر بزرگ سوریه یعنی دمشق و حلب به یک گروهی به نام «جبهه النصره » نسبت داده شده است (تابناک، شورشیان مسلح سوریه، ۱۳۹۰).

-احزاب و سازمان های کرد سوریه

اکراد سوریه در جریان بحران کنونی سوریه دارای جایگاه مهمی بوده و نقش مهمی در آن دارند. کردهای سوریه و طیف های مختلف آن ها گرچه طی سال های اخیر با مشکلات ساختاری متنوعی رو به رو بوده اند، ولی نسبت به جنبش معرضان و رخدادهای اخیر سوریه موضع مستقل داشته و با اغماض می توان گفت که آن ها عمدتا در پی دست یابی به مطالبات سنتی و تاریخی خود بودند.کردهای سوریه در استان های حسکهو مرزهای سوریه با ترکیه و عراق و بطور پراکندهدر حلب و دمشق زندگی می کنند ( Jordi, CMEC, 2012) رخدادهای اخیر سوریه در فعال سازی و تحرک جامعه کردی و سازمان ها و احزاب سیاسی آن نقش مهمی داشته است. اما کردهای سوریه و طیف های سیاسی و فرهنگی آن ها گرچه با مشکلات و معضلات ساختاری روبرو بوده اند، ولی نسبت به جنبش اعتراضی اخیر و رخدادهای جاری سوریه مواضع مستقل اتخاذ کرده اند. معارضان سوریه در خارج تحت تاثیر ترکیه سعی در بهره گیری از پتانسیل های جنبش کرد بدون دادن امتیازاتی به آنان دارند در مقابل جریان های سیاسی کرد در ازای حضور فعال در جبهه تعارض با دمشق؛ خواهان امتیازات ملی و محلی هستند. از جمله موارد مدنظر آن ها به رسمیت شناختن قوم کرد به عنوان دومین قومیت سوریه و هم چنین تلاش برای ایجاد دولت خودگردان در کردستان سوریه می باشد (Millre, Foreing Policy, 2012).

در جریان معارض داخلی سوریه حدود ۶۵ حزب و سازمان خرد و کلان کردی حضور دارند.

۲-۳-۱-۲-عوامل منطقه ای

تحولات داخلی سوریه همانطور که گفته شد تا حد بسیاری تحت تاثیر عوامل خارجی است و هدایت جریان معارض در خارج از سوریه روشن ترین گواه این مدعاست. بر این مبنا حتی می توان ادعا کرد که فتنه حاضر در سوریه در اساس خارجی است و دو محور «ریاض، دوحه و آنکارا» از یک طرف و محور «انگلیس، فرانسه و امریکا» از طرف دیگر عهده دار هدایت تحولات سوریه و تحریک معارضان داخل هستند. بر این مبنا در این بخش به بازیگران منطقه ای دخیل در تحولات سوریه توجه شده و این دسته از کنش گران در قالب دو طیف همسو با سیاست های دولت سوریه و مخالفان دولت اسد بررسی می گردند (نیاکویی و بهمنش ،۱۳۹۱؛ ۱۸).

– طیف همگرا با دولت سوریه

– عراق

پس از اشغال عراق توسط امریکا در ۲۰۰۳، دو کشور سوریه و عراق طی سال های اخیر با وساطت جمهوری اسلامی مسائل حساسیت آفرین میان خود را حل و فصل کردند و در مسیر عادی سازی و ارتقای روابط دو جانبه خود گام

 


 

 


 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




گزیک (بیرجند)/ گویش/ بیرجند.

  1. خطیب رهبر، خلیل. “تحقیق تاریخی و زبان شناسی درباره معانی و طرز بکاربردن حروف اضافه و ربط و اصوات در ادبیات فارسی و تحول تاریخی آنها از دوره باستانی تا امروز”. رساله دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶، ۴۸۱ ص.

حروف اضافه/ حروف ربط/ زبان فارسی/ زبان شناسی/ ادبیات فارسی.

  1. خلعت بری تنکابنی، فرهاد. “تجزیه و تحلیل سبکی حافظ”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، ۳۳۶ ص، جدول.

تحلیل سبکی/حافظ/ بررسی آوایی/ بررسی دستوری/ بررسی معنایی.

  1. خلقت زاده، مایس. “بررسی واژه های ایرانی در زبان ارمنی”. رساله دکترای زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵، ۱۰۰۰ ص.

زبان ارمنی/ واژه های ایرانی در ارمنی.

  1. خلیلی جهان تیغ، مریم. “شرح و تحلیل تاریخ جهانگشای عطاملک جوینی جلد اول و دوم تا ص۱۷۰”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۰، ?ص.

تاریخ جهانگشای جوینی/ جوینی، عطاملک/ ویژگی دستوری/ صنایع لفظی/ صنایع معنوی/ آداب و رسوم/ احادیث و آیات.

  1. خود زارع، جمشید. “مطالعه و مقایسه ساختار فعل در زبان های فارسی و فرانسه”. پایان نامه کارشناسی (تربیت مدرس)، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۵، ۱۱۵ص، جدول، کتابنامه.

فرانسه/ فارسی/ دستور زبان/ بررسی تطبیقی/ صرف (دستور زبان)/ فعل/ زبان شناسی/ زبان.

  1. دانی، مسعود. “تدریس زبان فارسی و معایب کنونی آن”. پایان نامه مقطع؟، دانشکده فلسفه و علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، ۱۳۴۲، ?ص.

زبان فارسی/ تدریس/ معایب.

  1. داوری، محمدیوسف. “توصیف دستوری قابوس نامه”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۵، ۴۵۶ ص، جدول، کتابنامه.

دستور زبان/ قابوس نامه (کتاب).

  1. داوری آشتیانی، حسین. “ترجمه فارسی نو اثر پروفسور لنتس”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۲، ص ۴۲٫

ساخت واژ/ فارسی نو.

  1. دباغی مرند، رضا. “بررسی تطبیقی عامل زمان در ساخت فعل فارسی و ترکی آذری”. پایان نامه کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۶، ?ص.

زمان/ ساخت فعل فارسی/ ساخت فعل ترکی آذری/ بررسی تطبیقی.

  1. دبیرمقدم، محمد. “بررسی صوری و معنایی روندهای ترکیب و اشتقاق در شاهنامه فردوسی و امکان های بالقوه آن”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶، ۱۰۵ ص، کتابنامه.

شاهنامه فردوسی/ بررسی صوری/ بررسی معنایی/ ترکیب و اشتقاق.

  1. دخانی، محمد. “تحلیل سبکی حافظ”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، ۲۹۵ ص، جدول، کتابنامه.

تحلیل سبکی/ حافظ/ بررسی آوایی/ بررسی دستوری/ بررسی معنایی.

  1. درزی، علی. “تحلیل مقابله ای فاعل و فعل در انگلیسی و فارسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ۷۲ ص، کتابنامه.

زبان انگلیسی/ کثرت تعدد/ خط دانش آموز فارسی زبان/ تطابق فعل و فاعل/ یادگیری زبان انگلیسی/ تحلیل مقابله ای/ زبان فارسی.

  1. دهقانی، علی اصغر. “تهیه فرهنگ بسامدی دیوان ناصرخسرو”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، ۱۳۵۴، ?ص.

فرهنگ بسامدی/ دیوان ناصرخسرو.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




«من قال بالتشبیه والجبر فهو کافر مشرک… انّما وضع الاخبار عنّا فی التشبیه والجبر الغلاه، الذین صغّروا عظمه الله تعالی».[۳۹۴]
مهمترین علت تمسک غالیان به جبر و تشبیه طبق این روایت، کوچک کردن عظمت خداوند میباشد، تا با این کار اذهان افراد ساده و ضعیف برای پذیرش ربوبیت غیرخداوند آماده شده و به دنبال آن ادعاهای گزاف سران غالیان در مورد خودشان را به راحتی بپذیرند.
۲ـ تناسخ:
الامام الرضا†:
«من قال بالتناسخ فهو کافر، لعن الله الغلاه الا کانوا یهودا الاکانوا مجوسا…».[۳۹۵]
علاوه بر روایات، بررسی گروه های غالیان نشان میدهد که از جمله عقائد مشترک این گروه ها اعتقاد به تناسخ بوده است.[۳۹۶]
۳ـ اباحیگری:
از جمله مشخصات و مؤلفه های مهم غالیان، اباحیگری و بیبند و باری در مقام عمل بوده است، در کتب ملل و نحل و رجال و تراجم، جریانات زیادی در مورد اباحیگری غالیان نقل شده است، به حدی که گفته شده، برخی از سران غلات، شنیعترین کارها چون لواط و زنای با محارم را مرتکب میشدند و همه واجبات الهی را به راحتی زیر پا میگذاشتند[۳۹۷]، بنابراین در اذهان عمومی نیز معمولاً چنین بوده است که غالیان، افرادی بیبند و بار هستند، از همین روست که وقتی گروهی از افراد خاندان اشعری خواستند تا محمد بن اورمه را که متهم به غلو شده بود، به قتل برسانند، وقتی مشاهده کردند که او به عبادت و نماز مشغول است از قتل او منصرف شدند[۳۹۸]، این مطلب نشان میدهد که از مشخصه های بارز غلات، اباحیگری و ترک واجبات و انجام محرمات بوده است، به همین خاطر اهل بیت‰ همواره شیعیان را به دوری کردن از غالیان امر میفرمودند، در روایتی که شیخ طوسی در امالی نقل میکند، امام صادق† ضمن توصیه به دور کردن جوانان از غلات، غالیان را افرادی معرفی میکنند که به ترک نماز و روزه و زکات و… عادت کردهاند:
الامام الصادق†:
«احذروا علی شبابکم الغلاه، لا یفسدوهم، فانّ الغلاه شرّ خلق الله، یصغّرون عظمه الله ویدّعون الربوبیّه لعباد الله… الینا یرجع الغالی فلا نقبله وبنا یلحق المقصّر فنقبله، فقیل له: کیف ذاک یا ابن رسول الله؟ قال: الغالی قد اعتاد ترک الصلاه والزکاه والصیام والحجّ، فلا یقدر ترک عادته وعلی الرجوع الی طاعه الله عزّوجل ابدا».[۳۹۹]
غالیان توجیهات مختلفی برای اباحیگری خود ارائه میکردند، که از جمله آنها این بوده که، معرفت اهل بیت‰ انسان را از جمیع تکالیف غنی میکند و با معرفت آنان، اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست.
امام صادق† در پاسخ به نامه «مفضل» که در مورد عقائد غالیان سؤالاتی از آن حضرت پرسیده بود، در نقد توجیه غلات در مورد اباحیگرییشان میفرماید:
«… ولم یبعث الله نبیّا الاّ بالبرّ والعدل والمکارم ومحاسن الاعمال والنهی عن الفواحش ماظهر منها وما بطن ولم یبعث الله نبیّا قط یدعوا الی معرفه لیس معها طاعه فی امر ونهی، فانما یتقبل الله من العباد العمل بالفرایض التی افترضها الله علی حدودها مع معرفه من جائهم من عنده… فمن زعم انّ ذلک انّما هی المعرفه انّه اذا عرف اکتفی بغیر طاعه فقد کذب واشرک، ذاک لم یعرف ولم یطع وانّما قیل: اعرف واعمل ما شئت من الخیر فانّه لا یقبل ذلک منک بغیر معرفه، فاذا عرفت فاعمل لنفسک ما شئت من الطاعه قلّ او کثر، فانه مقبول منک، أخبرک، انّ من عرف، اطاع اذا عرف وصلّی وصام واعتمر وعظّم حرمات الله کلّها ولم یدع منها شیئاً وعمل بالبرّ کلّه ومکارم الاخلاق کلّها ویجتنب سیّئها… ومن عرف اجتنب الکبائر وحرّم الفواحش ما ظهر منها وما بطن وحرّم المحارم کلّها، لانّ بمعرفه النبیّ… وبطاعته دخل فیما دخل النبیّ…… واما ما ذکرت انّهم یستحلّون نکاح ذوات الارحام التی حرم الله فی کتابه… ومن استحلّ ما حرّم الله فقد اشرک اذا اتّخذ ذلک دینا وامّا ما ذکرت انّ الشیعه یترادفون المرأه الواحده، فاعوذ بالله ان یکون ذلک من دین الله ورسوله…».[۴۰۰]
بحث سوم: روایات «قولوا فینا ما شئتم»
مجموعه روایاتی در منابع حدیثی نقل شده که در صورت اطمینان به صدور آنها میتواند به عنوان معیاری در بحث غلو، مورد استقبال قرار بگیرد، محتوای این احادیث که با اسناد متفاوت و عبارات مشابه نقل شده، آن است که ائمه‰ میفرمایند: ما را از حد خدایی و ربوبیت پائین آورید و به عبودیت و بندگی ما معتقد شوید، پس از آن در فضائل ما هرچه خواستید، بگویید، در برخی روایات، عبارات دیگری اضافه شده است به این معنا که «و هرگز به کنه فضائل ما نخواهید رسید» یا «به خدا قسم که از دانش ما، جز ألفی به شما نرسیده است» و البته در بیشتر متون در ابتدا یا در انتها از غلو نهی شده است (ایّاکم و الغلو فینا)، از آنجا که این روایات مورد اعتراض و نقد قرار گرفته و متأسفانه برخی بدون تأمل و دقت کافی با صراحت آنها را جعلی و موضوع قلمداد کردهاند[۴۰۱] و بعضی دیگر این روایات را به منزله چک سفید امضا شده برای انتساب صفات خدایی و معجزات به امامان دانستهاند.[۴۰۲]
بنابراین به نظر میرسد بررسی این روایات لازم و ضروری باشد.
الف) روایات
۱ـ محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمّی (شیخ صدوق): حدّثنا أبی رضی الله عنه قال: حدَّثنا سعد بن عبد الله قال: حدّثنی محمّد ابن عیسی بن عبید الیقطینی، عن القاسم بن یحیی، عن جدّه الحسن بن راشد، عن أبی بصیر ومحمّد بن مسلم، عن أبی عبد الله† قال: حدّثنی أبی عن جدّی، عن آبائه‰، أن امیرالمؤمنین† علّمه اصحابه فی مجلس واحد اربع مائه باب ممّا یصلح للمسلم فی دینه ودنیاه، قال†: «… ایاکم والغلوّ فینا، قولوا إنّا عبید مربوبون وقولوا فی فضلنا ما شئتم، من احبّنا فلیعمل بعملنا ولیستعن بالورع، فانه أفضل ما یستعان به فی امر الدنیا والآخره…».[۴۰۳]
۲ـ صفّار: حدّثنا احمد بن محمّد عن الحسین بن سعید عن الحسین بن برده عن أبی عبد الله† وعن جعفر بن بشیر الخزّاز عن اسماعیل بن عبدالعزیز قال: قال ابو عبد الله†: یا اسماعیل ضع لی فی المتوضّاً ماء، فقمت فوضعت له، فدخل، فقلت فی نفسی انا اقول فیه کذا و کذا ویدخل المتوضّاً یتوضاً، فلم یلبث ان خرج فقال: «یا اسماعیل لا ترفع البناء فوق طاقته، فینهدم، اجعلونا مخلوقین وقولوا بنا ما شئتم.»[۴۰۴]
۳ـ صفّار: حدّثنا الحسن بن موسی الخشاب عن اسماعیل بن مهران عن عثمان بن جبله عن کامل التمّار قال: کنت عند ابی عبد الله† ذات یوم، فقال لی: یا کامل! اجعل لنا ربّا نؤوب الیه وقولوا فینا ما شئتم، فقلت، نجعل لکم ربّا تؤوبون الیه ونقول فیکم ما شئنا، فاستوی جالسا فقال: ما عسی أن تقولوا؟! ]مثلاً چه خواهید گفت[ والله ما خرج الیکم من علمنا الاّ ألف غیر معطوفه.[۴۰۵]
۴ـ من کتاب الدلائل للحمیری عن مالک الجهنی: کنا بالمدینه حین اجلبت الشیعه وصاروا فرقا، فتنّحینا عن المدینه ناحیه ثم خلونا فجعلنا نذکر فضائلهم وما قالت الشیعه الی ان خطر ببالنا الربوبیّه، فما شعرنا بشیء؛ اذا نحن بأبی عبد الله† واقف علی حمار فلم ندر من این جاء فقال: یا مالک ویا خالد متی أحدثتما الکلام فی الربوبیّه؟ فقلنا: ما خطر ببالنا الاّ الساعه، فقال: اعلما انّ لنا ربّا یکلأنا باللیل والنهار، نعبده، یا مالک ویا خالد: قولوا فینا ما شئتم واجعلونا مخلوقین، فکررها علینا مراراً.[۴۰۶]
۵ـ ابو منصور الطبرسی: حدّثنی السید العالم العابد ابو جعفر مهدی بن أبی حرب الحسینی المرعشی قال: حدّثنی الشیخ الصدوق عبد الله بن جعفر بن محمّد بن احمد الدوریستی قال: حدّثنی أبی محمد بن احمد قال: حدثنی ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی قال: حدثنی أبوالحسن محمد بن القاسم المفسّر الاسترآبادی قال: حدّثنی ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد وابوالحسن علی بن محمد بن سیّار عن الامام العسکری عن الامام الرضا‡: قال امیرالمؤمنین†: «لا تتجاوزوا بنا العبودیّه، ثم قولوا ما شئتم ولن تبلغوا وایاکم والغلو کغلو النصاری فانّی بریء من الغالین».[۴۰۷]
ب) اسناد
سند اولین روایت صحیح میباشد و راویان آن از افراد ثقه و مورد اعتماد هستند، اما چهار روایت بعدی با اشکالاتی در سند مواجه هستند، روایت دوم، سوم و پنجم به خاطر مجهول بودن برخی از روات آن ضعیف میباشند و روایت چهارم نیز بدون سند نقل شده است.
گفتنی است که در سند روایت اول، قاسم بن یحیی و حسن بن راشد از سوی ابن غضائری تضعیف شدهاند، گذشته از آن که اساساً انتساب کتاب به ابن غضائری مورد تردید است[۴۰۸]، تضعیفات ابن غضائری قابل اعتماد نیست. در مورد قاسم بن یحیی و حسن بن راشد شواهدی وجود دارد که حداقل، قابل قبول بودن روایت ایشان را اثبات میکند:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. انتساب کتاب از سوی نجاشی و شیخ طوسی به ایشان با ذکر طریق دو بزرگوار به کتاب.[۴۰۹]
  2. روایت اجلاء و بزرگان از هر دو، از قاسم بن یحیی، بزرگانی چون، ابراهیم بن هاشم قمی، احمد بن محمد بن عیس اشعری، احمد بن محمد بن خالد برقی و محمد بن عیسی بن عبید و از حسن بن راشد، افرادی چون محمد بن ابی عمیر و ابراهیم بن هاشم قمی روایت کردهاند.
  3. کثرت روایت هر دو در منابع معتبر حدیثی، در کتاب کافی از حسن بن راشد، ۸۰ روایت و از قاسم بن یحیی ۶۵ روایت وجود دارد.
  4. قول شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه، ایشان پس از نقل زیارتی، علت انتخاب آن را اصح بودن سند آن دانسته است: «واخترت هذه لهذا الکتاب، لانها اصح الزیارات عندی من طریق الروایه»[۴۱۰]در سند این زیارت قاسم بن یحیی و حسن بن راشد قرار دارند.
  5. قرار داشتن در اسناد روایات تفسیر قمی و کامل الزیارات.[۴۱۱]
  6. حسن بن راشد از مشایخ بلا واسطۀ محمد بن ابی عمیر است که به شهادت شیخ طوسی جز از ثقات نقل نمیکند.[۴۱۲]

ج) بررسی محتوا
مفادی که این روایات در بردارنده آن هستند از این قرار است:
۱ـ نهی از غلو درباره اهل بیت‰
ایاکم والغلوّ فینا ـ یا اسماعیل لا ترفع البناء فوق طاقته، فینهدم ـ ایاکم والغلو کغلو النصاری، فانّی بریء من الغالین.
۲ـ تأکید بر عبودیت و بندگی اهل بیت‰
قولوا انّا عبید مربوبون ـ اجعلونا مخلوقین ـ اجعل لنا ربّا نؤوب الیه ـ انّ لنا ربّا یکلأ باللیل والنهار، نعبده ـ لا تتجاوزوا بنا العبودیّه.
۳ـ عظمت و بزرگی قدر و منزلت و فضائل اهل بیت‰ و ناتوانی عقل بشری از درک و دست یافتن به آنها.
قولوا فی فضلنا ما شئتم ـ ما عسی ان تقولوا؟ والله ما خرج الیکم من علمنا الاّ الف غیر معطوفه ـ قولوا ما شئتم ولن تبلغوا.
ائمه‰ در این روایات با نهی از غلو، به این مسأله مهم توجه دادهاند، که در مواجهه با فضائل و مقامات اهل بیت‰ نباید عبودیت و بندگی و خاکساری آنان در درگاه ربوبی را به فراموشی سپرد، وقتی امام علی† میفرماید: «لا تتجاوزوا بنا العبودیّه»، ما را از مرز بندگی فراتر نبرید، در واقع حضرت خط قرمزی را تعریف میکنند، که در شناخت غلو و مواجهه با آن نکتهای اساسی و مهم است، عبودیت و بندگی محض اهل بیت‰ یک امر جزئی و تشریفاتی برای آنان نیست بلکه طبق این روایات و دهها آیه و روایت دیگر، جوهره و پایه تمامی فضائل و مقامات اهل بیت‰ میباشد. نفی ربوبیت و اثبات عبودیت و بندگی اهل بیت‰ لوازم بسیار زیادی به دنبال دارد که هر کس به آنها توجه داشته باشد، از افتادن در وادی غلو در امان میماند[۴۱۳]، از طرف دیگر این روایات به حقیقت دیگری نیز اشاره دارند و آن اینکه، اهل بیت‰ از درجهای از کمال و فضائل برخوردار هستند که برای دیگران، امکان درک و دستیابی به آن وجود ندارد، عبارت (لن تبلغوا) و (ما عسی ان تقولوا؟) ]با استفهام انکاری[ بیانگر آن است که تلاشها برای درک و بیان اوج فضائل و جایگاه اهل بیت‰ با شکست مواجه خواهد شد، مگر آنکه با تمسک به اهل بیت‰ و آموختن از خود آنان به توصیف آنان بپردازیم، آری آنان در مقام و جایگاهی قرار دارند، که هیچ طامع و آرزومندی، طمع و آرزوی ادارک و رسیدن به آن جایگاه را به خود راه نمیدهد، (ولا یطمع فی ادراکه طامع[۴۱۴])، بنابراین مفاد این روایات اموری صحیح، قابل قبول و مورد تأیید قرآن و روایات میباشد، تنها نقطهای که میتواند مورد اعتراض قرار بگیرد، جمله «قولوا فینا ما شئتم» است، برخی این عبارت را چک سفید امضا شده برای جعل و وضع دانستهاند و معتقدند معنای این جمله این است که هر کس هر چه دلش بخواهد میتواند در مورد اهل بیت بگوید، به نظر میرسد، نهایت کجفهمی است اگر کسی از این روایات، جواز جعل و کذب را برداشت کند و بپندارد که بیمحابا و بدون قید و بند میتوان هرگونه نسبتی را به اهل بیت‰ داد،[۴۱۵] این مسأله از بدیهیات پژوهشهای حدیثی است، که باید احادیث را در کنار هم دید و با هم معنا کرد (و به اصطلاح باید خانواده حدیث تشکیل شود)، اگر اهل بیت‰، «قولوا فینا ما شئتم» دارند، «لعن الله من قال فینا مالم نقله فی انفسنا» هم دارند، قطعاً امام†، هرگز به جعل و کذب دستور نمیدهد، بنابراین در انتساب فضائل به اهل بیت‰ علاوه بر آنکه نباید مرتکب کذب شد، بایستی تنها با مراجعه به آیات قرآن و سخنان خود اهل بیت به توصیف آنان پرداخت، چرا که جز آنان، کس دیگری توانایی معرفت مقام و جایگاه اهل بیت‰ را ندارد، بنابراین «قولوا فینا ما شئتم» به این معناست که با توجه به ملاکهای قرآنی و دستورات الهی و تعالیم پیامبر اکرم… و اوصیای ایشان و پایبند بودن به ملاکهای عقلی، هرچه درباره فضائل و مقامات ما اهل بیت بگویید، کم گفتهاید، به عبارت دیگر، مواظب باشید که از خطوط قرمزی که قرآن و اهل بیت ترسیم نمودهاند تجاوز نکنید، آنگاه به بالاترین درجه از فضائل و کمالات اهل بیت معتقد باشید، از طرف دیگر نگارنده معتقد است که این روایات جامع تمامی ملاکهایی که در مباحث پیشین گفته شد، میباشد، در واقع نفی ربوبیت اهل بیت‰ و عدم تجاوز از مرز بندگی آنان هم شامل انتساب ربوبیت و الوهیت میشود و هم انتساب صفات اختصاصی الهی را در بر دارد چرا که آنها از شؤون ربوبیت است و به ضمیمه عبارت «الا النبوه» که در برخی منابع اضافه شده، انتساب نبوت به ائمه‰ را نیز شامل میشود، و در یک کلمه تمامی موارد غلو در ذات و صفات را شامل شده و نفی میکند.
بحث چهارم: انحصار غلوّ به غلوّ در ذات و صفات
آنچه از آیات و روایات به عنوان ملاکهای غلو بیان شد، سخن ابتدایی ما در انحصار غلو به غلو در ذات و صفات و نفی نوع دیگری از غلو تحت عنوان «غلو در فضائل» را تأیید میکند، چرا که آنچه به عنوان مصداق غلو در آیات و روایات آمده، یا در حیطه غلو در ذات است که عبارت است از انتساب ربوبیت و الوهیت به اهل بیت‰ و انتساب نبوت به ائمه‰ و یا داخل در دایره غلو در صفات میباشد که شامل انتساب صفات اختصاصی الهی از قبیل خالقیت، رازقیت، علم غیب ذاتی و… میباشد، بنابراین روایاتی که در فضائل اهل بیت‰ نقل شده، اگر مربوط به صفات و فضائل غیرمخصوص به خداوند باشد و اموری باشد که آنان عادتاً میتوانند، آنها را دارا باشند، یا اطمینان به صدور و درستی مفاد آن پیدا میکنیم و یا در صورت رد، داخل در مصادیق کذب و جعل خواهد بود و نمیتواند مصداق غلو باشد. حتی اگر با انگیزه غلو جعل شده باشد.
۲ ـ ۲ ـ ۳٫ عقلی
در شناخت روایات غلوآمیز، علاوه بر معیارهای قرآنی وحدیثی، میتوان از داده های عقلی نیز بهره جست، عقائد گروه های غلات در طول تاریخ، علاوه بر آنکه در تعارض با تعالیم قرآن و سنت و ضروریات دین بوده، مخالف با مسلمات عقلی نیز بوده است. به طور کلی انتساب هرگونه صفت یا خصوصیتی به اهل بیت‰ که در تعارض با مسلمات و ضروریات عقلی باشد، مردود خواهد بود، از آنجا که بحث ما مربوط به علم اهل بیت‰ است، به برخی از ملاکهای عقلی که در بحث مفید فایده میباشد اشاره میکنیم:
۱ـ هر موجود غیر واجب، فقیر بالذات است، بنابراین هر توصیفی که مستلزم غنای ذاتی، غیرخدا باشد، غلو و باطل خواهد بود.
۲ـ بطلان و استحاله رسیدن بشر محدودِ مخلوق به حد رب نامحدودِ خالق، غیرخدا همه محدود هستند و خصوصیات و صفات آنها نیز محدود خواهد بود بنابراین اگر گفته شود که علم اهل بیت‰ نامحدود بوده و هیچ موردی از آن استثناء نمیشود، غلو خواهد بود.
۳ـ علم خداوند ذاتی است و غیر او علومشان عرضی، بنابراین اگر در مورد غیرخدا ادعای علم ذاتی شود، غلو خواهد بود.
۴ـ علم خداوند، عین ذات اوست و غیرخداوند، هیچ موجودی چنین خصوصیتی ندارد. پس اگر ادعا شود، موجودیتی غیرخدا، علمش، عین ذاتش میباشد، غلو خواهد بود.
۵ـ علم خداوند، قدیم، ازلی و ابدی است و غیرخدا، علومشان، حادث بوده و ازلی و ابدی نیست.
۶ـ علم خداوند، چون ذاتی و عین ذات اوست، امکان زوال ندارد. علم اهل بیت‰ امکان زوال دارد و خداوند هر وقت اراده کند میتواند علمی را از آنها زائل کند.
۷ـ نبوت ائمه‰ مساوی با نفی خاتمیت پیامبر اکرم… میباشد، بنابراین لازمه خاتمیت نبی مکرم اسلام… نفی نبوت هر کسی بعد از ایشان میباشد.
۸ـ هر چیزی که از وقوع آن محال عقلی لازم نیاید قابل تحقق است، بنابراین قدرت الهی به هر چیزی که از وقوع آن محال عقلی لازم نیاید، میتواند تعلق بگیرد، این مورد را از آن جهت گفتیم که در برخی از روایات، ائمه‰ بر آگاهییشان از برخی امور به عموم قدرت الهی استدلال نمودهاند.[۴۱۶]
۹ـ امکان متصف شدن افراد بشری به صفات و کمالات فوق بشری وجود دارد.
۱۰ـ کنارگذاشتن خداوند از صحنه هستی با اعتقاد به تفویض خالقیت و رازقیت و… مساوی است با: ۱ـ تعطیل که شرعاً و عقلاً باطل است. ۲ـ شرک در خالقیت و رازقیت و… .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم