کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



۳ارزشهای اصلی، تصورات، تعابیر و روندهایی است که یک سازمان را مشخص می سازد.کامرون و گوین(۲۰۰۶)۴ارزش های مشترک یا ادراکات عمومی است که به وسیله اعضای یک سازمان حفظ می شود.موریس ریچارد(۱۹۹۲)۵سیستمی از باورها و ارزشها است که شناسایی آنها انگیزه ها و مدیریت را نشان می دهد.آندری گودارد(۱۹۹۹)۶ارزش هایی که اعضای سازمان همگی با هم در آن مشترک هستند و بر اساس این ارزش ها،
رفتارهای درون سازمانی شکل می گیرند.حاجی زاده(۱۳۸۳)۷مجموعه ای از ارزش های کلیدی است که توسط اعضای سازمان به طور گسترده پذیرفته شده
است.فیزی(۱۳۸۴)۸فلسفه ای که خط مشی سازمان را به سمت کارکنان و مشتریان هدایت می کند.الوانی(۱۳۸۳)۹نمودی از فرهنگ خُرد جامعه که در درون سازمان های صنعتی، صنفی و اقتصادی شکل می گیرد.

عکس مرتبط با اقتصاد

بیدختی(۱۳۷۹۱۰مجموعه ای از ارزش های کلیدی، باورهای راهنما و تفاوت هایی که در اعضای یک سازمان
مشترک استمشبکی(۱۳۷۷)

۲-۳-۳- تاریخچه فرهنگ سازمانی:
مفهوم فرهنگ بیش از یک قرن است که محور مطالعات مردم شناسی و فرهنگ شناسی بوده و از زوایای مختلف در این حوزه های علمی به آن نگاه شده است؛ اما نوشته های اولیه در مورد فرهنگ و سازمان و نیز فرهنگ سازمانی از سال های آخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ شکل یافته اند.
ادگار شاین یکی از مهم ترین اندیشمندانی است که کمک بسیاری در طرح و بسط مفهوم فرهنگ و سازمان نموده است. او در آثار خود به مفهوم فرهنگ به معنی وسیع کلمه و تاثیر متقابل فرهنگ و مدیریت پرداخته است (فرهنگی، ۱۳۸۰). اغلب اندیشمندانی که فرهنگ را تعریف نموده اند توافق دارند که فرهنگ به معنی شیوه خاص زندگی مردم است. بدین ترتیب فرهنگ سازمانی نیز اشاره به شیوه زندگی افراد در یک ، سازمان دارد. به طور کلی فرهنگ به عنوان اعتقادات ، ارزش ها ، قوانین، هنجارها، نمادها و سنت های مشترک گروهی از افراد تعریف شده است(گودی و تینگ[۱۰۲] ۱۹۸۸). فرهنگ موضوع مهم بسیاری از مطالعات بوده است و در سه دهه اخیر،تعداد قابل توجهی از مطالعات تلاش کرده اند تا ابعاد مختلف فرهنگ را مشخص و تعریف کنند. در این میان معروف ترین مطالعه مربوط به هافستد[۱۰۳] (۱۹۸۰ و ۲۰۰۱) است. هافستد در سال ۱۹۸۰ تفاوتهای چشم گیری را میان کشورهای مختلف بیان نموده است که به دلیل تفاوت در برخی ابعاد اصلی فرهنگ بوده است و این ابعاد عبارتند از: فاصله ی قدرت، اجتناب از عدم اطمینان، فردگرایی در مقابل گروه گرایی، مردسالاری در مقابل زن سالاری، جهت گیری بلند مدت. اما جدیدترین پژوهش در مورد فرهنگ که مورد استقبال بسیار زیادی نیز قرار گرفته توسط هاوس[۱۰۴] و همکارانش در سال ۲۰۰۲ انجام شده است. این مطالعه به پژوهش گلوب[۱۰۵] معروف است که در آن محققان، روابط میان فرهنگ اجتماعی ، فرهنگ سازمانی و رهبری سازمانی را بررسی کرده اند. در مطالعه گلوب، فرهنگ به عنوان مجموعه ای از ارزش ها و اعتقادات مشترک تعریف شده است( جاویدان[۱۰۶] و هاوس ۲۰۰۱). فرهنگی گلوب یکی از جدیدترین مطالعات ارزش ها و فرهنگ سازمانی است که یافته های فرهنگی ۶۲ کشور را در ۹ بعد فرهنگی ترکیب کرده است (راو[۱۰۷] ۲۰۰۹). نتایج مطالعه گلوب نشان می دهد که تفاوت های فرهنگی تاثیرمهمی بر اقدامات سازمان ها داشته و نقش مهمی در نگرش ها و رفتارهای رهبران و اعضای سازمان ها دارد (گراچو و بوبینا[۱۰۸] ۲۰۰۷).
دهه هشتاد را باید آغاز تحقیقات مجدد بر روی مسئله فرهنگ سازمانی به شمار آورد. علاقه برای انجام تحقیقات بیشتر بر روی فرهنگ سازمانی نشأت گرفته از عوامل گوناگونی می باشد. از جمله به این موارد می توان اشاره کرد: اولاً، دهه هشتاد دهه آغاز جهانی شدن سازمان ها و کسب و کارها می باشد؛ لذا بحث هماهنگی بین کارکنان این گونه سازمان ها، بحث روز بود. ثانیاً، در این دهه مشخص شد که سطوح مختلف عملکرد سازمان را می توان به نوع فرهنگ سازمان مرتبط دانست. ثالثاً، فرهنگ سازمانی می تواند به عنوان منبعی برای ایجاد مزیت های رقابتی پایدار عمل کند؛ زیرا برخی از فرهنگها به راحتی قابل تقلید توسط رقبا نیستند و همچنین، از دلایل دیگر می توان به ظهور قدرت اقتصادی و صنعتی ژاپن به مثابه یک رقیب قابل توجه و مهم در برابر آمریکا اشاره کرد که محققان یکی از دلایل عمده آن را تفاوت های فرهنگی بین دو کشور دانسته اند(گافی و جونز[۱۰۹] ۲۰۰۱،گوین و کامرون ۲۰۰۶)
در اواخر سال ۱۹۲۰ تحقیقی به منظور فهم کار سازمانی از بعد ضوابط فرهنگی توسط هاوتون انجام شد که بر اهمیت فرهنگ گروه های کاری، شیوه های ارتباطی خاص در جهت بهره وری و طرز برخورد مدیریت با کارکنان تاکید داشت. در این رابطه مک گریگور معتقد بود جنبش ارتباطات انسانی با مطالعات هاوتون آغاز شد و سرانجام به مدیریت، درک و شناخت فرهنگی سازمان ها منتهی شد(عطافر ۱۳۷۵). تحقیقی دیگر بر درک فرهنگ سازمانی در سال ۱۹۷۰ تحت عنوان اثر فرهنگ روی عملکرد سازمانی و بررسی چگونگی ایجاد و حفظ و نگهداری فرهنگ سازمانی نشان داد برخلاف دیدگاه های قبلی که فرهنگ سازمانی به عنوان پدیده ای طبیعی و غیر قابل کنترل پنداشته می شد، نگرش جدید بر این باور بود که فرهنگ سازمانی دارایی رقابتی سازمان است که امکان مدیریت و کنترل آن در سطح بالایی وجود دارد(لایت[۱۱۰]و شاین ۲۰۰۶).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • جرارد هنریک هافستد

در تحقیق پیش رو جهت بررسی فرهنگ سازمانی از مدل هافستد استفاده شده است، به همین منظور در این قسمت شرح مختصری از وی آورده شده است.
جرارد هندریک هافستد[۱۱۱] ‏ متولد ۳ اکتبر ۱۹۲۸ در هارلم، جامعه شناس هلندی است که درباره نسبت و تعامل فرهنگ های ملی و فرهنگ های سازمانی مطالعاتی داشته است. او مولف چندین کتاب از جمله دستاوردهای فرهنگیو فرهنگ ها و سازمان ها، نرم افزار ذهن است که آنهارا باهمکاری فرزندش گرت یان هافستد نوشته است. مطالعات او نشان داده است که تجمع واجتماع افراد در قالب الگوهای فرهنگی منطقه ای و ملی است که رفتار افراد را در جوامع و سازمانها تحت تأثیر قرار می دهد و این امر درطول زمان ثابت می ماند. هافستد مطالعات جامعی درباره تأثیر فرهنگ ملی بر سازمان ها انجام داده است. او ابتدا درباره کلمه «فرهنگ» چنین می گوید:فرهنگ کلمه راهنمایی برای همه الگوهای تفکر، احساس و عمل است و امور معمولی و بی اهمیت در زندگی را نیز در بر می گیرد؛ اموری مانند سلام و احوال پرسی، غذا خوردن، احساسات آشکار و یا ناآشکار، رعایت فاصله فیزیکی خاص از دیگران، عشق ورزی یا حفظ بهداشت بدنی. هافستد ۵ بعد فرهنگی را در مطالعات خود از ارزشهای فرهنگی در سطح ملی بازشناسی می کند که این ۵ بعد عبارتند از :« فاصله قدرت، ابهامگریزی یا احتیاط، فردگرایی در مقابل جمع گرایی، مردگرایی در برابر زن گرایی و سوگیری بلندمدت در برابر کوتاه مدت».مطالعات بعدی نیز نشان داد که این ابعاد درطول زمان تغییر نمی کنند(بر گرفته از کتاب تصویر هایی از اروپا)
۲-۳-۴- ویژگی ها و کارکرد های فرهنگ سازمانی

عکس در مورد عشق ورزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-12-17] [ 07:59:00 ب.ظ ]




این فصل مشتمل بر سه بخش اصلی می باشد. الف) در بخش ادبیات تجربی، به تاریخچه موضوع در جهان و ایران که به مرور مفهومی و سیر تاریخی و تحولی موضوع پژوهش، توجه شده است. در ادامه ی این قسمت، پیشینه پژوهش های انجام شده در جهان و ایران بازگو می شود. مراجعه به سابقه و پیشینه موضوع، آگاهی پژوهشگر را نسبت به موضوع گسترش می دهد؛ و بدین وسیله متغیرهای خود را تعریف مجدد نموده و دامنه ی آن ها را محدود می کند. همچنین ارتباط منطقی میان اطلاعات پژوهش های قبلی با مسئله پژوهش حاضر برقرار می شود و ما را با روش های پژوهش های گذشته آشنا کرده و در نهایت ما را در دستیابی به چارچوب نظری و تجربی کمک خواهد نمود.
ب) در بخش ادبیات نظری به نظریه ها و مدل های مرتبط به موضوع پژوهش پرداخته شده است. بر طبق نظر دواس، نظریه ها صریحاً یا تلویحاً ما را به اینکه کدام مشاهدات به مسئله مورد بررسی مربوط اند، هدایت می کنند؛ بنابراین نظریه آزمایی در امر گردآوری مناسب داده ها اهمیت اساسی دارد. نظریه می تواند با کمک به درک این که مشاهداتمان بازتاب چه مفاهیم کلی تری است به فهم و تفسیر مجمومه ای از مشاهدات کمک کند و تبیین موجهی درباره ی نحوه ی ارتباط مشاهدات با یکدیگر فراهم آورد. همچنین نظریه می تواند زمینه و بستری فراهم کند که مشاهدات خاص را در آن قرار دهیم و به این ترتیب به درک معنا و اهمیت احتمالی مشاهدات کمک می کنند. به این معنا، نظریه ما را به مشاهداتی حساس می سازد که در غیر این صورت ممکن بود از آنها غفلت کنیم. نظریه ها به ما کمک می کنند تا به طرح مسائل جدی بپردازیم و از مسائل خاصی نیز آگاه شویم. نظریه هدایتگر تحلیل است؛ قضایایی از نظریه بر می خیزند که محور اصلی تحلیل داده ها را تشکیل می دهند. این اظهارات نشان می دهد که نظریه در پژوهش، دارای اهمیت اساسی و محوری می باشد، لذا در این فصل سعی شده برخی از نظریات مرتبط با پژوهش حاضر بیان گرددند.
ج) در بخش بعدی چارچوب نظری پژوهش و مدل پژوهش و متعاقباً فرضیه های پژوهش حاضر مطرح گردیده است. چارچوب نظری مبنایی است که پژوهشگر بر اساس آن درباره ی روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله، مهم تشخیص داده شده اند؛ نظریه پردازی می کند. کارکردهای چارچوب نظری بیان دقیق تر و فرمول بندی جدید از پرسش آغازین توسط آن و همچنین شالوده ای برای فرضیه های پژوهش می باشد؛ که به اعتبار آن پژوهشگر پاسخ منسجمی به به پرسش آغازین خواهد داد.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۲- تاریخچه موضوع در جهان

از آنجایی که مفهوم سازگاری زناشویی از مفاهیم اصلی این پژوهش می باشد، در این قسمت لازم می باشد مروری بر تعریف، تاریخ شکل گیری و تحول آن داشته باشیم.
سازگاری را می توان تطبیق یا وفق دادن شخص را با محیط دانست. مثل وقتی که می گوییم یک فرد نسبت به خود سازگار است، یا در گروهی که به آن تعلق دارد، سازگار می باشد، آن دسته از پاسخ های وی که باعث سازگاری مؤثر و هماهنگ او با موقعیتی که در آن قرار گرفته، مد نظر است. در واقع زمانی انسان بنا به احتیاجات خود نیاز به انجام فعالیتهایی دارد تا بتواند نیاز های خود را تامین کند اما در جریان تامین احتیاجات خود ممکن است با موانعی روبرو شود که در صورت تلاش و برخورد عاقلانه در رفع این موانع نتیجه مثبت که همان رسیدن به هدف و تامین نیازها می باشد منجر می شود که همان سازگاری است.
در واقع سازگاری را می توان چنین تعریف کرد: هر گاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست دهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی باشد و اگر فرد بتواند روشهایی را به کار گیرد که مسئله را به نفع خود حل کند و یا شرایط را با تغییراتی قبول کند فرایند سازگاری اتفاق افتاده است.
از نظر لیدر(۱۹۹۹) سازگاری عبارت است از رفتار مفید و مؤثر آدمی در تطابق با محیط فیزیکی و روانی به گونه ای که تنها با تغییرات محیط همرنگی نکرده و به پیروی ناهشیار از آن بسنده نمی کند، بلکه خود نیز می تواند در محیط تأثیر گذاشته و آن را به گونه ای مناسب تغییر دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:58:00 ب.ظ ]




توانایی تعمیم نهادها تأثیری دوسویه دارد. اگر استنباط این باشد که رژیمهای نهادی طبق چهار معیار کلی فوق نسبتاً خوب عمل میکنند، روابط اعتماد افقی و عمودی میتواند شکوفا شود. در نتیجه، شهروندان همدیگر را به عنوان عناصر تشکیل دهنده یک جامعه جمهوری سیاسی میشناسند و به یکدیگر اعتماد
میکنند. برعکس،مشاهده عملکرد نامناسب نهادها میتواند انسجام جوامع سیاسی مدرن را تضعیف کند و پدیده های واپسگرایانه ای همچون بازگشت از شکلهای نهادی ایجاد شکلهای اعتماد به شکلهای جمعی از قبیل قومی و منطقه ای را آغاز کند (همان: ۲۵۶-۲۵۵).
۳-۲-۴-۳- زتومکا
زتومکا انتزاعیترین حالت اعتماد را معطوف به نهادها و سازمانها میداند. او این نهادها و سازمانها را به عنوان نظامات ساختاری ویژه که در قالب آنها کنشها و تعاملات تحقق پیدا میکنند، در نظر میگیرد. مدرسه، دانشگاه، ارتش، کلیسا، دادگاهها، نیروی انتظامی، بانکها، بازار سهام، دولت، مجلس، کارخانه های صنعتی و… نوعاً موضوعاتی از این نوع اعتماد هستند. به عقیده زتومکا، میزان اعتمادی که مردم به نهادهای مختلف دارند در بین جوامع متفاوت است و در طی زمان دستخوش تغییراتی میشود. او هم چنین نوع جالبی از اعتماد به نهادها را مطرح میسازد و از آن با عنوان اعتماد رویه ای یاد میکند. اعتمادی که در اعمال یا رویه های نهادی شده، بر مبنای این اعتقاد وجود دارد که اگر از این رویه ها پیروی و متابعت شود، بهترین نتایج حاصل خواهند شد. اعتماد به شیوه های دموکراتیک (انتخابات، نمایندگی، اکثریت آراء و…) به عنوان بهترین شیوه برای تأمین منافع بزرگترین بخش از جمعیت و کسب مستدلترین توافقها در میان منافع متعارض از این جمله میباشند.
مقوله مهم بعدی مربوط به موضوعات اعطا کننده اعتماد، نظامهای فن شناختی و به تعبیر گیدنز
“نظامهای کارشناسی” یا “نظامهای انتزاعی” هستند. نظامهای ارتباط از راه دور، آب و برق، حمل و نقل، کنترل ترافیک هوایی، شبکه های فرماندهی نظامی، شبکه های کامپیوتر، بازارهای مالی و… از این جمله
میباشند.
اهداف ملموستر مربوط به اعتماد، محصولات و ابزارهای مختلفی هستند که آنها را خریداری کرده و مورد استفاده قرار میدهیم. ما به طور معمول این نوع اعتماد را در زندگی روزمره مان به کار میگیریم. اعتماد در این حالت ممکن است اشاره ای به یک شیوه عام مربوط به نوع معینی از کالاها یا کالاهای ساخته شده در یک کشور معین و یا در قالب انضمامیتر، اشاره به محصولات یک کارخانه معین یا حتی آثار یک نویسنده خاص داشته باشد.
انتزاعیترین موضوعات مربوط به اعتماد به ویژگیهای کلی نظام اجتماعی چون نظم اجتماعی، جامعه قوی، عملکرد یک رژیم سیاسی- اقتصادی و… مربوط میشود. وقتی از امنیت وجودی یعنی “اطمینان به ادامه هویت شخصی و پایداری محیطهای اجتماعی و مادی احاطه کننده کنش” صحبت میکنیم، این نوع اعتماد را در ذهن داریم. برای مثال میتوانیم بگوییم “امریکا جامعه عظیمی است” و یا “دموکراسی تنها رژیم منصفانه است”. در همه این موارد اعتماد را معطوف به یک نظام عام مینماییم (زتومکا، ۱۳۸۷: ۸۴-۸۲).
زتومکا پنداشت از اعتماد نظام مندرا به اندیشه مشروعیت پیوند میزند. او با پیروی از تمایزهای وبر از این مفهوم، مشروعیت هدفمند را بر فرض وجود اعتماد شخصی (یا حداقل آنچه که او اعتماد شخصی مجازی
مینامد، یعنی در برقرار کردن پیوندهای صمیمی و عاطفی با افراد نسبتاً دور) بنا شده است. مشروعیت قانونی بر مسلم انگاشتن وجود اعتماد نهادی یا نوع ویژه ای از اعتماد رویهای بنا شده است. اما در مورد مشروعیت سنتی، فرض نمودن هیچ کدام از اشکال اعتماد ضرورت ندارد. مشروعیت سنتی فی نفسه دلالت بر هیچ نوع اعتمادی ندارد و این به دلیل وجود سنت است. تا زمانی که سنت حاکمیت داشته باشد، میتواند جایگزینی برای اعتماد محسوب شود و با تصدیق و تأیید جریان ازلی و همیشگی گذشته جای اعتماد را بگیرد (همان: ۸۵-۸۴).
به نظر زتومکا، انواع مختلف اعتماد – اعتماد شخصی، صنفی، موقعیتی، گروهی، نهادی، تجاری و نظاممند مطابق با منطق یکسانی عمل مینمایند. او همه موضوعات مطرح شده درباره اعتماد را قابل تحویل به کنش های انسان میداند. به زعم وی، برای مثال در حالت اعتماد نهادی-نظیر حکومت- ما به کسانی که در چارچوب قانون اساسی کارکردهای حکومتی را اجرا نمایند و کسانی که بر این عملکرد نظارت
میکنند(اعضای دادگاه قانوناساسی، هیئتهایداوری، کمیتههای پارلمانی، رسانه های گروهی آزاد و…)اعتماد میکنیم (همان: ۸۶-۸۵).
۳-۳ – مسائلی پیرامون رسانه های جمعی
۳-۳-۱- مفهوم و اهمیت رسانه های جمعی
رسانه های جمعی عبارت اند از تمام ابزارهای غیر شخصی ارتباط که بدان وسیله، پیامهای بصری و یا سمعی، مستقیماً به مخاطبان انتقال مییابند. تلویزیون، رادیو، سینما، روزنامهها، مجلات، کتابها و تابلوهای آگهی در زمره رسانه های همگانی محسوب میشوند (گولد و کولب، ۱۳۸۲: ۴۳۶).
اهمیت رسانه های همگانی در جامعه را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

    • رسانه های همگانی در جامعه وسایل و ابزار قدرت هستند. به عبارت دیگر، ابزار کنترل، مدیریت و نوآوری به شمار میروند و در عین حال میتوانند جانشینی برای قوه قهریه محسوب شوند.
    • رسانه های همگانی در سطح جامعه جایگاهی را اشغال کرده اند که از آن جایگاه به طور فزایندهای مسائل و امور عمومی، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی، مطرح میشود.
    • رسانه های همگانی همچنین به عنوان جایگاهی به شمار میروند که از آنجا فرهنگ جریان مییابد و اشکال متفاوت هنری و سمبلیک ریشه دوانده و توسعه مییابند. در این رابطه میتوان گفت رسانه ها بر شیوه های رفتاری، نحوه سلوکها و سلیقههای عمومی در جامعه و بر هنجارها اثر میگذارند.
    • رسانه های همگانی برای افراد جامعه به صورت منبعی اصلی و مسلط برای تعاریف و تصاویر ذهنی از واقعیتهای اجتماعی درآمدهاست.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • رسانه های همگانی به طور کلی، ارزیابیها، نظریات و قضاوتهای ارزشی خود را از مسائل مختلف در لابلای برنامهها، گفتارها، خبرها و برنامههای تفریحی به طور پنهان و آشکار میگنجانند (مهرداد، ۱۳۸۸: ۱۰-۹)

علاوه بر این، شناخت تأثیر وسایل ارتباط جمعی در جوامعی که جهان سوم یا کم رشد و یا در حال توسعه خوانده می شوند برای جامعه شناسی فوق العاده جالب است. این در حالی است که سرنوشت کشورهایی که امروزه صنعتی می خوانیم از این نظر چنین نبوده است. در این کشور ها این وسایل به تدریج متولد شده اند و زمانی به اوج رسیده اند که جامعه نیز به خوبی تطور یافته بود. بنابراین، در جهان سوم نقش وسایل ارتباط جمعی بسیار بدیع می نماید و جامعه شناسی را دیدگاهی تازه می گشاید (کازنو، ۱۳۷۳: ۳۱۳).
۳-۳-۲- کارکردهای رسانه های جمعی
در زمینه کارکردهای رسانه های جمعی، اندیشمندان و صاحبنظران مختلفی به اظهار نظر پرداخته اند که یکی از شناخته شده ترین آنها هارولد لاسول[۶۰] میباشد. او وظایفی چند نظیر مراقبت از محیط و ایجاد همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه را در پاسخ به محیطی که در آن انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر صورت میگیرد، به عنوان وظیفه های اصلی ارتباطات جمعی تلقی میکند. او هم چنین در مقالهای دیگر با نام «ساخت و کارکرد ارتباطات در جامعه» وظایف دیگری برای وسایل ارتباطی برمیشمارد. به نظر او، این وسایل باید به:

  1. حراست از محیط،
  2. همبستگی بین اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی،
  3. انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر کمک کنند (ساروخانی، ۱۳۷۲ الف: ۸۳).

مرتن[۶۱] و لازارسفلد[۶۲] در کتاب معروفشان با نام «ارتباط، سلیقه مردم و عمل اجتماعی سازمانیافته» وظایفی را برای وسایل ارتباط جمعی قائل شدند که عبارت اند از:

  1. وظیفه اخلاقی: حمایت از هنجارهای اجتماعی،
  2. امکان اعطای پایگاه اجتماعی،
  3. برخی وظایف نامطلوب مانند تخدیر اجتماع با ایجاد نوعی مشارکت خیالی در واقعیت (دادگران، ۱۳۸۸: ۱۰۶).

روژه کلوس نیز وظایف اجتماعی رسانه های جمعی در جوامع معاصر را به دو دسته کلی تقسیم می کند:

  • وظایف روانی اجتماعی که شامل ایجاد همبستگی اجتماعی (کوشش برای ترک گوشه گیری و جستجوی پیوند های حرفه ای به جای روابط خویشاوندی دوستانه)، سلامت جسمی و فکری (توجه به استراحت و آرامش افراد و تهیه وسایل تفریح و سرگرمی آنان) و درمان روانی (فراموشی ناراحتی ها، رهایی از دلهره ها و جبران سرخوردگی ها) می باشد (رستگار مقدم، ۱۳۷۹: ۱۳۰).
  • وظایف ارتباط فکری: این دسته از وظایف را می توان به چهار نوع زیر تقسیم بندی کرد:

الف- اطلاع و آگاهی: نقل جریان وقایع، اقدامات و عقاید در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنری، علمی، فنی و وضع زندگی جنبه خبری دارد.
ب- پرورش: کوشش های آموزشی که هم زمان با نقل و تشریح خبر های جاری، به صورت راهنمایی ها و انتقاد های مختلف صورت می گیرند، در تعلیم و تربیت انسان نقش مهمی دارند. این کوشش ها دارای انواع سه گانه هستند: نخست، پرورش اندیشه ها و احساسات و انتقال منظم ارزش ها و نقش های تمدن و فرهنگ جامعه به افراد. دوم، پرورش عقاید، از راه جلب ایمان افراد و ایجاد اعتقاد ها و آرمان های عمومی از طریق تشریح و تفسیر وقایع جاری و تجزیه و تحلیل مبانی فرهنگی. سوم، پرورش حرفه ای و کوشش در تربیت افراد.
ج- بیان: کمک به ایجاد ارزش ها و نقش های اجتماعی و تلاش های لازم برای معرفی فرهنگ و تمدن و افکار و عقاید و رفتار های انسانی جنبه بیانی دارند. و دارای انواع گوناگون می باشند: اول، معرفی فرهنگ و تمدن،ایجاد ارزش ها و اثرهایی که جزء میراث تمدن و فرهنگ اجتماعی قرار می گیرند. دوم، تشریح ایدئولوژی های جاری، ایجاد ارزش ها و دژهایی که با رویداد ها و فعل و انفعال های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جاری ارتباط نزدیک دارند. سوم، استدلال، تشریح و توجیه مطالب و مسائل و نفوذ گذاشتن در دیگران به منظور ایجاد تغییر یا تزلزل فکری در مخاطبان همه جنبه استدلالی دارند.
د- اجبار: تحمیل غیر مستقیم و نامرئی عقاید و روش ها و رفتار های اجتماعی و روحیات و اعتقادات عمومی (همان، ۱۲۹).
علاوه بر این، برخی از صاحبنظران بر این باورند که امروزه در کنار نهاد ها و عاملان مختلفی هم چون خانواده، مدرسه، نهادهای مذهبی، گروه همسانان، حرفه، طبقه و منزلت اجتماعی، رسانه های جمعی نیز نقش بسیار مهمی در جامعه پذیر کردن افراد جامعه ایفا می کنند. بدون وجود ارتباطات گسترده و سریع، جوامع امروزی نمی توانند وجود داشته باشند. اخبار رویداد هایی که در دیگر نقاط جهان رخ می دهند ظرف چند ساعت به آگاهی همگان می رسد. رسانه های جمعی در بین المللی شدن ایستارها و ارزش ها در گرداگرد جهان نقش مهمی ایفا می کنند. رسانه های جمعی گذشته از ارائه اطلاعات مشخص و فوری در مورد رویدادهای مختلف، ارزش های عمده ای را نیز که هر جامعه در مورد آن ها توافق نظر دارد به شکل مستقیم یا غیر مستقیم منتقل می سازند. برخی نماد ها در یک بستر احساسی انتقال می یابند و رویداد هایی که به همراه این نماد ها توصیف می شوند رنگ و بوی احساسی خاصی پیدا می کنند (پاول و آلموند، ۱۳۷۵: ۲۶).
وسایل ارتباط جمعی امروزه نقش مهمی در دموکراسی ها ایفا می کنند. آن ها در مورد حکومت کند و کاو کرده، اطلاعات را به مردم منتقل می سازند، تریبونی برای مباحثات سیاسی می باشند و هم چنین برای آنند که به مثابه کانالی برای ابلاغ افکار عمومی به حکومت و اعمال فشار عامه بر حکومت عمل نمایند (بیتهام و بویل، ۱۳۷۷: ۲۵). آنها با افزودن بر اطلاعات و آگاهیهای مردم، با ارزشیابی نقادانه از سیاستهای حکومت و با فراهم ساختن کانالی که توسط آن آحاد مردم بتوانند با یکدیگر تبادل نظر کنند، نقشی حیاتی در آموزش سیاسی به معنای وسیع کلمه و ایجاد فرهنگ دموکراتیک ایفا میکنند (همان: ۱۴۹). در صورتی که در نظامهای استبدادی و دیکتاتوری که بین فرمانروایان و فرمانبرداران روابط آزاد و رضایتآمیز وجود ندارد، وسایل ارتباطی معمولاً به ابزارهای تحمیل قدرت و اقناع مردم تبدیل میگردند (معتمدنژاد، ۱۳۷۱: ۱۵-۱۴).
در کل میتوان کارکردهای اصلی رسانه های همگانی را در جامعه بدین ترتیب برشمرد:
۱٫اطلاع دهنده.
– رسانه ها اطلاعات لازم را درباره رخدادها و شرایط جامعه و جهان فراهم میسازند.
– به روابط قدرت اشاره میکنند.
– تسهیل کننده نوآوری، سازگاری و پیشرفت هستند.
۲٫ارتباط دهنده[۶۳].
– توجیه کننده، تعبیر کننده و توصیه کننده درباره معانی رخدادها و اطلاعات هستند.
– زمینه پشتیبانی از اقتدار و ارزشهای آن را فراهم میسازند.

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]




۱٫ همدلیتوان آگاهی از احساس دیگران و درک و تحسین آن احساسات۲٫ مسئولیت پذیریتوانایی فرد در معرفی خود بعنوان عضوی مفید و سازنده ودارای حس همکاری در گروه اجتماعی خویش

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۳٫ روابط بین فردیتوانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل، نزدیکی عاطفی، صمیمیت و دادوستد مهرآمیزپ) هوش هیجانی مقابله با فشار

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۱٫ تحمل استرسمقاومت در برابر وقایع نامطلوب و استرسزا۲٫ کنترل نگاهتوانایی مقاومت افراد در برابر تنشها یا وسوسهها و کنترل هیجانهای خویشت) هوش هیجانی سازگاری۱٫ حل مسألهتشخیص و تعریف مسأله و ایجاد راهکارهای مؤثر۲٫ آزمون واقعیتارزیابی و مطابقت میان آنچه به صورت عینی و ذهنی تجربه میشود۳٫ انعطاف پذیریتنظیم تفکر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایطث) هوش هیجانی خلق عمومی۱٫ خوش بینیاحساس رضایت از زندگی خویشتن، شادکردن خود و دیگران۲٫ نشاطنگاه به جنبه­ های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات

تقویت هوش هیجانی
در ارتباط با اینکه آیا هوش عاطفی یک توانمدی قابل افزایش و تقویت است یا خیر، به آرای صاحب نظران این حوزه ‏مراجعه شد که: به عقیده ‏مایو[۱۸۰] قسمتی از ظرفیت هوش هیجانی غریزی است و قسمت دیگر حاصل تجارب زندگی است. قسمت اخیر میتواند به وسیله کوشش، تمرین و تجربه پیشرفت یابد. سالووی نیز عقیده ‏دارد هوش هیجانی عبارت از یک سری مهارتها و قابلیت هایی است که میتواند هم آموزش داده ‏و هم یاد گرفته شود. گلمن هم بر آن است که رشد هوش هیجانی از آغاز زندگی شروع میشود و تا بزرگسالی ادامه مییابد و میتوان آن را با آموزش افزایش داد. بار-آن نیز هم سو با گلمن، سالوی و مایو معتقد است که هوش هیجانی در طول زمان قابل تغییر است و میتوان با برنامهای ویژه ‏آن را افزایش داد. مهارتهای هوش هیجانی ابتدا در منزل و با تعامل خوب والد و کودک شروع میشود. ایجاد محیط امن عاطفی یکی از راه های پرورش هوش هیجانی است. در سازمانها روشها و برنامههای مختلفی برای تقویت هوش عاطفی در تعاملات کاری وجود دارد. برنامههای آموزش مهارتهای هیجانی از روش های افزایش قابلیت هوش هیجانی به شمار میآید. این آموزشها شامل برنامههای کنترل خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای افراد، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اداره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرات، خودگفتاری مثبت، حل مسأله و مشکل، تصمیم گیری، ایجاد هدف، تعاملات مثبت کاری، انگیزه در شغل، درک موقعیتهای رفتاری و مقاومت در مقابل فشار گروه مخرب است (آقایار و شریف درآمدی، ۱۳۸۴ ‏).
یکی از نهادهای مهم برای آموزش و پرورش مهارتهای هوش هیجانی مدرسه است. پژوهشها نشان میدهد مدارسی موفقتر بودهاند که به ایجاد رابطه مناسب میان دانشآموزان، معلمان و سایر اعضاء مدرسه اهمیت میدهند در چنین مدارسی، معلم و دانشآموز در جهت ایجاد روابط مطلوب و تعامل صحیح تلاش میکنند و برنامههای آموزش مهارتهای هیجانی، دانشآموزان در کسب آگاهی از حالات هیجانی و تقویت عزت نفس و حتی کسب نمره های بهتر در آزمونهای شناختی نیز کمک میکند (کاظمی، برماس و آذرخرداد، ۱۳۸۸).
گلمن (به نقل از دیویس[۱۸۱]، ۲۰۰۱)، هوش هیجانی را عنصری سازنده در تعلیم و تربیت میداند و کودکی را فرصتی برای شکل دهی، عادات هیجانی میدانند. یعنی کودکان با پشتکار و پذیرش خطاها و اشتباهات خود به عنوان یک بخش ذاتی و طبیعی یادگیری، قادرخواهند بود خود را بهتر کنترل کنند و ناکامیهای خود را در مسیر مثبت هدایت کنند و از آنها بهره ببرند. همچنین رشد و گسترش هوش هیجانی را برای تربیت خوب کودکان و ایجاد امنیت در جامعه حیاتی میداند و پیشنهادهایی را برای با سواد شدن هیجانی ارائه میدهند. بنابراین به نظر میرسد مدارس باید چگونگی اداره و کنترل هیجانها را به کودکان بیاموزند.
رابطه تئوری ذهن و هوش هیجانی
همان طور که قبلاً گفته شد تئوری ذهن یکی از سادهترین و اساسیترین تعامل اجتماعی است که فهم و دانش افراد براساس تئوری ذهن شکل میگیرد (غفاری، بنی جمالی و احقر،۱۳۸۹). این توانایی شناختی یک توانایی منحصر به فرد است که برای عملکرد اجتماعی و فرهنگی ضروری تلقی شده است (عبدالهزادهرافی، بهرامی، میرزمانی، صالحی و حسنزادهاول، ۱۳۸۹). در این توانایی حالات ذهنی گوناگون همچون ادراک، توجه، باور، تمایل، قصد و هیجان چون شبکهای مرتبط با هم نقش مهم و اساسی ایفا میکنند. در این توانایی تغییراتی در طی دوران رشد اتفاق میافتد که قسمتی از این تغییرات به رشد شناختی(رسش) و قسمتی دیگر با تجارب کودک(تعاملات اجتماعی) شکل میگیرد (خداداد، منشئی و عارفی، ۱۳۸۹). بنابراین میتوان گفت این توانایی حاصل هوش اجتماعی است (کاکوجویباری، شقاقی، و برادران،۱۳۹۱). ازسوی دیگر هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تفکر و دانش است. هوش هیجانی در واقع نوعی دیگر با هوش بودن است که شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی و توانایی کنترل حالتهای اضطرابآور و کنترل واکنشها ست. به طور کلی هوش هیجانی یک مهارت اجتماعی است. شامل همکاری با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد است (یارمحمدیان، ۱۳۸۷). این مهارت اجتماعی علاوه بر برخورداری از توانایی های شناختی از هیجانها و احساسات برخورداراند. از آنجایی که مؤلفه های اساسی هوش هیجانی عبارت است از توانایی فهم هیجانات دیگران و توانایی تنظیم و مهارخود و دیگران به شیوه سازگارانه، انتظار میرود افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند سازگاری اجتماعی و مهارتهای اجتماعی بهتری را نشان بدهند. بنابراین، مهارتهای اجتماعی عبارت از تسهیل کنندههای زندگی اجتماعی که به افراد کمک میکند تا به گونهای سودمند و متقابل با دیگران تعامل داشته باشند (حدادی کوهسار، روشن و اصغر نژاد فرید، ۱۳۸۶). این موارد نشان میدهد تئوری ذهن و هوش هیجانی دارای توانایی شناختی هستند که منجر به روابط اجتماعی مثبت با دیگران و همسالان میشود. در زمینه ارتباط تئوری ذهن و هوش هیجانی پژوهشهای محدودی صورت گرفته است که میتوان به این موارد اشاره کرد.
یارمحمدیان(۱۳۸۷)، در پژوهشی به بررسی رابطۀ هوش هیجانی و هوش عقلانی در بین گروهی از دانشآموزان دختر دبیرستانی در شهر اصفهان پرداخت و به این نتایج رسید که رابطه معناداری بین هوش هیجانی و هوش عقلانی وجود دارد. همچنین از بین عوامل هوش هیجانی تنها خودشکوفایی و تحمل فشار روانی توانایی پیش بینی کنندگی هوش عقلانی ر
ا به طور معنادار داشتند. بنابراین میتوان استنباط نمود که هرچند محتوای هوش هیجانی ابعادی از مؤلفه های روانی را پدید میآورد و محتوای هوش عقلانی را مؤلفه های ذهنی و شناختی تشکیل داده است، لیکن در هر دوی آنها عوامل مشترکی وجود دارد که میتوان برای پیش بینی موفقیت فردی مورد توجه قرار داد. در حقیقت، برای مطالعه شخصیت افراد و پیش بینی موفقیت تحصیلی و حرفهای آنان، به کارگیری هوش هیجانی و هوش عقلانی هر دو ضرورت دارد.
بشارت (۱۳۸۴)، در بررسی تأثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی به این نتایج رسید که هوش هیجانی با تقویت سلامت روانی، توان همدلی با دیگران، سازش اجتماعی، بهزیستی هیجانی، و رضایت از زندگی، مشکلات بین شخصی را کاهش میدهد و زمینۀ بهبود روابط اجتماعی را فراهم میسازد. هوش هیجانی، همچنین از راه ویژگیهای ادراک هیجانی، آسان سازی هیجانی، شناخت هیجانی، و مدیریت هیجانها و یا ساز و کارهای پیش بینی، پیشگیری، افزایش توان کنترل، و تقویت راهبردهای رویارویی کارآمد، به فرد کمک میکند تا کیفیت روابط اجتماعی را بهتر سازد.
رستمی و همکاران(۱۳۸۹)، در پژوهشی به این نتایج رسیدند که بین مؤلفه های هوش هیجانی، ادراک هیجانی نقش مهمتری در تبیین پراکندگی خودکارآمدی دارد و خودکارآمدی، هوش هیجانی و حمایت اجتماعی رابطۀ معنیدار و متقابل دارند. همچنین در این پژوهش نقش محیط پرورشی را در ارتقای خودکارآمدی و هوش هیجانی مورد تأیید قرار گرفت.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]




-«پور» در «پور دستان» و «پور فرخزاد» تکرار شده که هر دو «رستم اند»: یکی «رستم دستان» و دیگری «رستم فرخزاد»، شیوه ها و شگردهایی که در این چهار سطر گرد آمده اند- و چنان که دیدیم آواها و واژه های آن با یکدیگر نسبت ها و تناسب های بسیاری دارند- سبب شده است که این بخش از شعر تأثیر عاطفی دلخواه شاعر را داشته باشد و حتی در خواننده ای که از این شیوه ها و تناسب ها کوچک ترین آگاهی نیز ندارد، خشنودی و خرسندی پدید آورد.
در پایان این بخش با نگاه به شعر «زمستان»، شیوه های برجسته سازی و به ویژه توازن های آوایی و واژگانی آن را بررسی می کنیم.
«زمستان» یکی از کامل ترین و شاخص ترین شعرهای اخوان است که بی تردید ویژگی های زبانی آن، در تشخیص و کمال این شعر نقش بسزایی دارند.
گذشته از شرایط سیاسی -اجتماعی زمان آفرینش شعر و محتوای رمزآمیز و ارجمند آن، توازن های زبانی و تکرارهای کلامی شاعر نیز چنان ساختار یک دست و یکپارچه ای فراهم آورده که سبب می شود هماهنگی و درهم تنیدگی آوایی و واژگانی شعر خواننده را در فضای عاطفی و اندیشگی شعر قرار دهد و زمینه ارتباط هرچه بیشتر او را با شعر فراهم سازد،
۱-«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،
(سرها در گریبان است.)
۲-کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
۳-نگه جز پیش پا را دید، نتواند،
۴-که ره تاریک و لغزان است،
۵-و گر دست محبت سوی کس یازی،
۶- به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛
۷-که سرما سخت سوزان است.
۸- نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
۹-چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
۱۰-نفس کاینست، پس دیگر چه داری چشم
۱۱-ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟
۱۲-مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر و پیرهن چرکین!
۱۳-هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…
۱۴-دمت گرم و سرت خوش باد!
۱۵- سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای؛
۱۶- منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
۱۷ – منم من، سنگ تیپا خورده ی رنجور،
۱۸- منم دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور.
۱۹- نه از رومم، نه از زنگم، همان بی رنگ بیرنگم.
۲۰- بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم،
۲۱- حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد.
۲۲- تگرگی نیست، مرگی نیست.
۲۳- صدائی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است.
۲۴- من امشب آمدستم وام بگذارم.
۲۵- حسابت را کنار جام بگذارم.
۲۶- چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
۲۷- فریبت می دهد، بآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
۲۸- حریفا! گوش ما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است.
۲۹- و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده.
۳۰- به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است.
۳۱- حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است.
۳۲- سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت.
۳۳- هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست ها پنهان؛
۳۴- نفس ها ابر، دل ها خسته و غمگین،
۳۵- درخت ها اسکلت های بلور آجین،
۳۶- زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه،
۳۷- غبار آلود مهر و ماه،
۳۸- زمستان ست» (اخوان، ۱۳۷۹: ۹۹ و ۱۰۰).
-در چارچوب هنجارگریزی آوایی (واج آرایی) در سراسر شعر، ۶۷ بار صامت (همخوان) «س» تکرار شده، که با در نظر گفتن حرف «ص» این صدا ۶۹ بار در شعر به گوش می رسد؛ به گونه ای که این تکرار در بعضی سطرها بسیار چشم گیر است.
… که سرما سخت سوزان است.
… بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست.
…یادگار سیلی سرد زمستان است.
… هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
… زمستان است.
تکرار صدای «س» گذشته از پیوستگی و هم آوایی که در سراسر شعر پدید می آورد، به گونه ای یادآور سرمای استخوان سوز زمستان و سوز و سرمای آن نیز هست.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ب.ظ ]