یافته­ های پژوهشی در زمینه بررسی ابعاد سه­گانه کمال­گرایی، همبستگی این سازه را با ویژگی­های شخصیتی، رفتاری و مشکلات روان­شناختی تأیید کرده­اند. کمال­گرایی خودمحور با مشخصه­های مثبت تلاش و رقابت برای پیشرفت، عزت نفس، و خودشکوفایی[۱] از یک سو، و مشخصه­های منفی خودشیفتگی[۲]، خودسرزنشگری[۳]، خودانتقادگری[۴]، احساس گناه، افسردگی و روان­رنجورخویی[۵] در ارتباط است. کمال­گرایی دیگرمحور با مشخصه­های منفی، شامل دیگرسرزنشگری[۶]، اقتدارگرایی[۷]، سلطه­جویی[۸]، و ویژگی­های شخصیت نمایشی[۹]، خودشیفته، و ضداجتماعی[۱۰] همبستگی دارد. کمال­گرایی جامعه­مدار با نیاز به تأیید دیگران، ترس از ارزشیابی منفی، منبع کنترل بیرونی[۱۱]، بیش­تعمیم­دهی[۱۲] شکست، خودانتقادگری، خودسرزنش­گری و دیگر سرزنش­گری، ناهمسازی روانشناختی و ویژگی­های شخصیت مرزی[۱۳]، اسکیزوتایپ[۱۴]، اجتنابی[۱۵]، اسکیزوئید[۱۶]، و پرخاشگر منفعل[۱۷] و همچنین با افسردگی، اضطراب و نوروزگرایی مرتبط است (بشارت، ۱۳۸۳ب).

 

 

کمال­گرایان خودمحور ویژگی­های سازگارانه کمال­گرایی را دارند، در حالی که کمال­گرایان جامعه­محور دارای ابعاد ناسازگارانه آن هستند (مک­کرا[۱۸] و جان[۱۹]، ۱۹۹۲). برای مثال، پژوهش از این نکته که کمال­گرایی خودمحور رابطه مثبتی با عامل وظیفه­ شناسی، مخصوصاً با تلاش برای موفقیت دارد (هیل[۲۰]، مک­اینتیر[۲۱] و باچارا[۲۲]، ۱۹۹۷)، در حالی که، خودانتقادگری اساساً با کمال­گرایی جامعه­محور در ارتباط است، که به طور مثبتی یا روان­رنجورخویی، و به طور منفی با وظیفه­ شناسی، دلپذیری[۲۳]، برون­گرایی، شکل­های ارزشی بازبودن نسبت به تجربه، و شکل اعتماد دلپذیربودن، رابطه دارد (دانکلی[۲۴]، بلنکستین[۲۵] و فلت، ۱۹۹۷).

 

کمال­گرایان خودمحور تمایل به نشان­دادن تلاش برای موفقیت و پیگیری موفقیت دارند، که منجر به به­زیستی روان­شناختی می­شود، در حالی که، کمال­گرایان جامعه­محور، نیاز زیادی به اجتناب از شکست دارند، که منجر به سلامت روانی پایین می­شود (اسلید و ائنز، ۱۹۹۸).

 

کمال­گرایی خودمحور با خودکارآمدی رابطه مثبت دارد، ولی کمال­گرایی جامعه­محور رابطه منفی با خودکارآمدی دارد (مارتین[۲۶]، فلت، هویت، کرامز[۲۷] و اسزانتو[۲۸]، ۱۹۹۶). نتایج پژوهش­ها با نتایج پژوهش حاضر در این زمینه همخوان است که
کمال­گرایی خودمحور و جامعه­محور، به طور زیربنایی، دو بعد وسیع­تر کمال­گرایی هستند. ارتباط بین کمال­گرایی­ خودمحور و سلامت، کاملاً به وسیله عاطفه، تعدیل می­شود، ولی ارتباط بین کمال­گرایی جامعه­محور و سلامت، تاحدی به وسیله عاطفه تعدیل می­شود (مولنار و همکاران، ۲۰۰۶).

 

مقررکردن معیارهای سطح بالا، یکی از ابعاد محوری کمال­گرایی است. کسانی که نمره بالاتری در کمال­گرایی خودمحور می­آورند، به احتمال بیشتری بعد از تجربه موفقیت، معیارهای خود را ارتقاء می­ دهند (کبری[۲۹]، هایاکاوا[۳۰] و تانو[۳۱]، ۲۰۰۹).

 

ارتباط معناداری بین انعطاف­پذیری نگرشی[۳۲] و هر سه شکل کمال­گرایی وجود دارد. افرادی که انعطاف­ناپذیری بیشتری در تفکر خود دارند، کمال­گراتر نیز هستند. تفکر دومقوله­ای نیز با کمال­گرایی رابطه دارد، و یکی از ویژگی­های محوری­ای است که منجر به حفظ کمال­گرایی می­شود. تفکر دومقوله­ای به عنوان یکی از قوی­ترین متغیرهای پیش ­بینی­کننده کمال­گرایی منفی، تأیید شده­است (جی­اگان[۳۳]، پی­پیک[۳۴]، جی­دیک[۳۵] و اس­ریز[۳۶]، ۲۰۰۷).

 

 

مطالعات اخیر وجود جنبه­ های مثبت و منفی کمال­گرایی را مشابه آنچه در مدل هماچک آمده­است، تأیید کرده­اند. نظریه­پردازان معتقدند این ابعاد کمال­گرایی به طور متفاوت، ادراک، تفسیر و پاسخدهی افراد به پیشرفت شخصی را تحت تأثیر قرار می دهند. براین اساس، کمالگرایی بهنجار و روان­رنجور به عنوان سازه­های مربوط به انگیزه پیشرفت، طرح­واره­های ادراکی، عاطفی و رفتاری فرد را تحت تأثیر قرار می­ دهند و چگونگی تفسیر فرد، احساس وی و عکس­العمل او به تلاش­های مربوط به پیشرفت را سازمان می­ دهند (بشارت، ۱۳۸۳الف).

 

مگنوسان[۳۷]، نیاز[۳۸] و وایت[۳۹] (۱۹۹۶) نشان دادند که کمال­گرایی منفی با خستگی صفتی جسمی و روانی رابطه دارد، درحالیکه، رابطه با کمال­گرایی مثبت معکوس است (بشارت و همکاران، ۲۰۰۹). تمایز بین تلاش کمال­گرایانه مثبت با منفی، با توجه به این سؤال که کمال­گرایی چگونه با سطح انتظار[۴۰] مرتبط است، بررسی می­شود. در بررسی­ها معلوم شده­است که بیشتر بعد کوشش­کردن کمال­گرایی با سطح انتظار رابطه دارد (استوبر و همکاران، ۲۰۰۸).

 

تجربه­های زیاد شکست، همراه با معیارهای شخصی کمال­گرایانه، احتمالاً دلیل خودسرزنش­گری و پریشانی است، که به نوبه خود منجر به افسردگی می­شود. افرادی که نمره بالایی در کمال­گرایی روان­رنجورانه می­گیرند، به احتمال بیشتری، علایم روان­شناختی شدیدتری را نشان می­ دهند. همچنین بسیاری از محققان، ارتباط مثبت بین کمال­گرایی روان­رنجورانه و اضطراب را تأیید کرده­اند. به دلیل این که اضطراب تا حدی در تفاوت ادراک­ شده بین تقاضاهای کمال­گرایانه و عملکرد واقعی ریشه دارد، کمال­گرایی روان­رنجورانه تأثیر منفی بر اضطراب دارد (سامی[۴۱] و کاندا[۴۲]، ۲۰۰۲).

 

نشانه­ های روان­تنی که یکی از فراوان­ترین نشانه­ های روان­پزشکی هستند، با کمال­گرایی روان­رنجورانه رابطه دارند. بر اساس نظریه خودپیش­بینی­گری[۴۳]، اورگانیستا[۴۴] و میراندا[۴۵] (۱۹۹۱) ادعا کرده­اند که فرد کمال­گرا باید نشانه­ های روان­تنی جدی­تری را گزارش کند، به این دلیل که این مسئله علتی را برای شکست، بدون تهدیدکردن عزت نفس، فراهم می­ کند. با این حال، در پژوهش­ها به ارتباط بین کمال­گرایی با نشانه­ های روان­تنی توجه زیادی نشده­است. در مطالعه­ای طولی معلوم شد که کمال­گرایی روان­رنجورانه برخی از اثرات مضر را بر افسردگی و نشانه­ های روان­تنی، حداقل پس از ۶ هفته، اعمال می­ کند، ولی روی اضطراب اعمال چنین اثری تأیید نشد (سامی و کاندا، ۲۰۰۲).

 

[۱]. self-actualization

 

[۲]. narcissism

 

[۳]. self-blame

 

[۴]. self-criticism

 

[۵]. neuroticism

 

[۶]. other-blame

 

[۷]. authoritarian

 

[۸]. domineering

 

[۹]. histrionic

 

[۱۰]. antisocial

 

[۱۱]. external locus of control

 

[۱۲]. overgeneralization

 

[۱۳]. borderline

 

[۱۴]. schizotypal

 

[۱۵]. avoidant

 

[۱۶]. schizoid

 

[۱۷]. passive aggressive

 

[۱۸]. McCrae, R. R.

 

[۱۹]. John, O. P.

 

[۲۰]. Hill, R.W.

 

[۲۱]. McIntire, K.

 

[۲۲]. Bacharach, V.R.

 

[۲۳]. agreeableness

 

[۲۴] . Dunkley, D.M.

 

[۲۵] . Blankstein, K.R.

 

[۲۶]. Martin, T.R.

 

[۲۷]. Krames, L.

 

[۲۸]. Szanto, G.

 

[۲۹]. Kobori, O.

 

[۳۰]. Hayakawa, M.

 

[۳۱]. Tanno, Y.

 

[۳۲]. attitude flexibility

 

[۳۳]. J. Egan, S.

 

[۳۴]. P. Piek, J.

 

[۳۵]. J. Dyck, M.

 

[۳۶]. S. Rees, C.

 

[۳۷]. Magnusson, A.E.

 

[۳۸]. Nias, D.K.B.

 

[۳۹]. White, P.D.

 

[۴۰]. aspiration

 

[۴۱] . Sumi, K.

 

[۴۲] . Kanda, K.

 

[۴۳]. self-handicapping

 

[۴۴]. Organista, P. B.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...