کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب


 



2-2-1-تاریخچه بازاریابی…………………………………………………………………………………..16
2-2- 2- تعریف بازار یابی…………………………………………………………………………………18
2-2-3-نیاز………………………………………… …………………………………………………………19
2-2-4-خواسته……………………………………………………………………………………………….20
2-2-5-تقاضا ………………………………………………………………………………………………….20
2-2-6-کالا …………………………………………………………………………………………………….21
2-2-7-مبادله ………………………………………………………………………………………………….21
2-2-8-معامله ………………………………………………………………………………………………….21
2-2-9-بازار …………………………………………………………………………………………………….22
2-4- انواع بازاریابی ………………………………………………………………………………………………23
2-4-1-بازاریابی خود ………………………………………………………………………………………….23
2-4-2-بازاریابی سازمان ……………………………………………………………………………………24
2-4-3-بازاریابی مکان ……………………………………………………………………………………..24
2-4-4-بازاریابی ایده………………………………………………………………………………………..24
2-5)محیط بازاریابی ……………………………………………………………………………………………….25
2-6- ا ستراتژی بازاریابی ……………………………………………………………………………………….28
7-2 – رویکردهای تحلیلی در تدوین استراتژی بازاریابی……………………………………………30
2-8 – آمیخته بازاریابی ………………………………………………………………………………………….35
2-9- تفاوت نیازها و خواسته ها……………………………………………………………………………….38
2-10-تفاوتهای بین بازاریابی و فروش………………………………………………………………………….41
2-11-ریشه و تعریف قابلیت سازمان………………………………………………………………………….44
2-12-سطوح قابلیت ها…………………………………………………………………………………………….47
2-13-قابلیت های سازمان………………………………………………………………………………………..48
2-13- مطالعات تجربی …………………………………………………………………………………………….52
2 -13-1- مطالعات داخلی……………………………………………………………………………………52
2 -13-2-مطالعات خارجی…………………………………………………………………………………….56
فصل سوم: روش شناسی تحقیق
3-1- مقدمه 60
3-2-روش تحقیق 60
3-3-مدل تحقیق 60
3-4-فرضیه های تحقیق 63
3-5-جامعه آماری…………………………………………………………………………………………………….63
3-6-نمونه و روش نمونه گیری……………………………………………………………………………………64
-7-3 ابزار گردآوری اطلاعات…………………………………………………………………………………….64
3-8- روایی و پایایی پرسشنامه…………………………………………………………………………………65
3-9- روش تجزیه وتحلیل داده ها……………………………………………………………………………..68
3-10-خلاصه فصل…………………………………………………………………………………………………….68
فصل چهارم :یافته های تحقیق
4-1-مقدمه……………………………………………………………………………………………………………….71
4-2- توزیع فراوانی جنسیت……………………………………………………………………………………..71
4-3- توزیع فراوانی مدرک تحصیلی………………………………………………………………………….72
4-4- توزیع فراوانی سمت………………………………………………………………………………………..73
4-5- توزیع فراوانی بانک…………………………………………………………………………………………74
4-6- شاخص‌های توصیفی سن:………………. ……………………………………………………………..76
4-7-شاخص‌های توصیفی متغییرها…… ………………….. ……………………… ……………………..77
4-8- بررسی نرمال بودن توزیع نمرات متغیرها:……………… ……………………… ………………78
4-9-فرضیات………………………………………………………………………………………………………….79
فصل پنجم: جمع بندی، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادها
5-1 مقدمه 93
5-2 یافته های توصیفی 93
5-3- نتیجه گیری وتوصیه های سیاستی 94
5-4-محدودیت های تحقیق……………………………………………. ……………………………………….97
5-5-پیشنهادات……………………………………………………………. ……………………………………….97
منابع ومآخذ
الف) منابع فارسی 95
ب) منابع انگلیسی 98

عنوان صفحه
نمودار(2-1) مفاهیم اساسی بازاریابی……………………………………………………………………….13
نمودار (2-2) استراتژی بازاریابی ( مدل دکتر فرهنگ )…………………………………………….28
نمودار(1-4): توزیع فراوانی جنسیت………………………………………………………………………..58
نمودار (2-4): توزیع فراوانی مدرک تحصیلی…………………………………………………………….59
نمودا (3-4): توزیع فراوانی سمت……………………………………………………………………………..60
نمودار(4-4): توزیع فراوانی بانک………………………………………………………………………………61
نمودار (5-4): توزیع فراوانی سن………………………………………………………………………………62
نمودار (6-4): جدول شاخص‌های توصیفی تاثیر منابع و……………………………………………..63
نمودار (7-4): جدول شاخص‌های توصیفی تاثیر منابع فیزیکی……………………………………65
نمودار (8-4): جدول شاخص‌های توصیفی
تاثیر منابع آموزشی …………………………………67
نمودار (9-4): جدول شاخص‌های توصیفی تاثیر منابع تجربی……………………………………..68
نمودار (10-4): جدول شاخص‌های توصیفی تاثیر قابلیت……………………………………………..70
عنوان صفحه
جدول (2-1): 1ترکیب عناصر آمیخته بازاریابی………………………………………………………..30
جدول (2-2): استراتژی………………………………………………………………………………………..33
جدول (2-3): تفاوت بازاریابی و فروش…………………………………………………………………..35
جدول (2-4): برخی لغات پر کاربرد انگلیسی در بازاریابی………………………………………..38
جدول (1-4): توزیع فراوانی جنسیت………………………………………………………………………57

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-03-11] [ 08:34:00 ب.ظ ]




  • بچه­ها به تفسیر بیانگرهای چهره­ای هیجان­های مختلف ­بپردازند.
  • بچه­ها یاد ­بگیرند که بیانگرهای چهره­ای هیجان به تفسیر احساس­های فرد دیگر کمک می­ کند.

وسایل لازم:
. تصویر هیجانی برای هر کدام از هیجان­های شادی، غمگینی، دوستی و خشم
. عروسک خرس
. سی دی مربوط به برنامه
. پوستر آهنگ­ها
درس 6: نمایش­های هیجانی
دورنمای درس:
زمانی که بچه­ها با پنج جلوه­ی مربوط به هیجان­های اساسی آشنا شدند، قادرند تا دانش به دست آمده را در فعالیتهای پیچیده تری به کار بگیرند. در این درس، فعالیتهایی انجام می­ شود، تا به این اهداف کلی دست یابیم. خواندن داستانی که شخصیت­های آن به ابراز گستره­ی متنوعی از هیجان­ها بپردازند، می ­تواند شروع خوبی برای بازی نمایش هیجانها باشد. استفاده از برگه­ی چرخان هیجان­ها[210] علاوه بر اینکه به کودکان در تشخیص و ابراز احساسهای عمومی کمک می­ کند، به استغنای برنامه هم کمک می­ کند. یک آواز و تکنیک” قلب گرمتر”[211] به درونی کردن[212] این مهارت کمک می­ کند. پژوهشگر از داستان­های تهیه شده از انتشارات استفاده کرده، این داستان­ها شامل تصاویری است که جلوه­های هیجان­های اساسی را به سادگی آموزش می­دهد.
دانلود پایان نامه
اهداف:

  1. بچه­ها لغت نامه­ی هیجانی خود را غنی ­کنند.
  2. بچه­ها هیجان­های مختلف را از طریق بازی نمایش، جلوه­های چهره­ای و بازی به نمایش درمی­آورند.
  3. بچه­ها جلوه­های چهره­ای به نمایش درآمده توسط دوستانشان را شناسایی و نامگذاری می­ کنند.

وسایل:
. کتاب داستان کودکان ( این داستانها در این پژوهش، به نامهای توسط انتشارات )
. برگه­ی چرخان هیجان
. سی دی تخصصی برنامه
. عروسک خرس
. پوستر آهنگها
Poster paper
قسمت3: ابراز هیجانهای عشق و حمایت به دوستان
درس 7: بوسیدن دست: ابراز عشق و حمایت
دورنمای درس:
با بهره گرفتن از کتاب ” بوسیدن دست ” به عنوان یک راهنما،کودکان قادرند تا با هیجان­های عشق و حمایت بیشتر آشنا شوند. بعد از خواندن ترجمه­ی فارسی داستان، با کودکان راجع به اینکه چه کسی هیجانهای عشق و حمایت را ابراز کرد، صحبت می­کنیم. این داستان راجع به راکون کوچکی است که قرار است به تازگی مدرسه را شروع کند. او در مورد ترسهایش با مادرش صحبت می­ کند، این هیجانها شبیه احساسهای رایجی هستند که بیشتر کودکان به هنگام شروع مدرسه تجربه می­ کنند. مادر او، راه حل شگفت انگیزی برای کمک به کار می­گیرد، او کمک میکند تا راکون کوچک به یاد بیاورد که مادر او را دوست دارد و در مورد او فکر می­ کند، حتی وقتی که در کنار او نباشد. سپس کودکان ژستهای مادر و راکون کوچک در ابراز هیجان عشق و حمایت را با هم تمرین می­ کنند.
اهداف:

  1. بچه­ها به داستان ” بوسیدن دست” گوش داده و پیامهای ساده­ی آن را درک کنند.
  2. بچه­ها ژستهای ابراز هیجان­های عشق و حمایت این داستان را باهم تمرین کنند.

وسایل لازم:
. کتاب داستان “بوسیدن دستها”
. برچسب­های قلب
. سی دی تخصصی برنامه
. پوستر آهنگ­ها
درس8: بوسیدن دستها: نوشتن یک پیام برای والدین
دورنمای درس:
به دنبال خواندن و بحث دسته جمعی راجع به داستان بوسیدن دستها، بچه­ها باید برای یکی از اعضای خانواده­ی خود یا دوستی که دوستش دارند، یک پیام بنویسند. ما به بچه­ها گفتیم که می­توانند پیام خود را در قالب یک نقاشی زیبا یا کاردستی درست کنند. از بچه­ها خواسته شد که وقتی هدیه را می­ دهند، داستان بوسیدن دستها را برای آن شخص تعریف کرده و ژستهای داستان که مربوط به هیجانهای عشق و حمایت هستند، به کار ببرند.
اهداف:

  1. بچه­ها یک پیام را در قالب نقاشی، کاردستی یا هر ابتکار دیگر به والدین یا هر شخصی که او را دوست دارند، هدیه دهند.
  2. بچه­ها همزمان با دادن هدیه به آن شخص، داستان بوسیدن دستها را برای آن شخص بازگو کنند.
  3. بچه­ها ژستهای مربوط به هیجانهای این داستان را به والدین آموزش دهند.

وسایل لازم:
. کتاب داستان ” بوسیدن دستها”
. وسایل کاردستی از جمله؛ چسب، قیچی، کاغذ رنگی
. برچسب­های قلب
قسمت3: دستیابی به قدرت حل مسئله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ب.ظ ]




اعتدال و میانه روی در آراستگی

اسلام در استفاده از انواع زینتها ـ همچون تمامی موارد ـ حد اعتدال و میانه روی را برگزیده و هرگونه افراط و تفریط را مردود شمرده است. برخلاف برخی که استفاده از زینتها را هر چند به صورت معتدل، مغایر زهد و پرهیزکاری می پندارند یا کسانی که به حد تجمل پرستی و رفاه طلبی و افراط می رسند و به هرگونه عمل نادرستی برای رسیدن به این هدف تن می دهند.

دانلود پایان نامه

بنابراین شایسته است جوان مؤمن و متعهد در هر شرایط مالی که قرار دارد و در عین حفظ ساده زیستی، به ظاهر و سر و وضع خود برسد و تلاش کند تا بین سیرت و صورت زیبا جمع کند و آراستگی معنوی و باطنی را با آراستگی ظاهری و تمیزی و پاکیزگی درهم آمیزد، به ویژه هنگام عبادت و حضور در محضر باری تعالی، و بالاخص در مسجد که خانه خدا محسوب می شود و در اجتماع با ظاهر آراسته ـ معطر نمودن خویش، شانه زدن موهای سر، مسواک کردن، لباس پاکیزه و … ـ حاضر شود تا ذهنیتی مثبت و خوشایند در بین افراد جامعه نسبت به مؤمنان و اجتماع کنندگان در مساجد و هیئت های مذهبی ایجاد شود و خود الگویی برای دیگر افراد در این زمینه باشدو فراموش نشود که آنچه در اسلام از آن نهی شده است، «تجمل گرایی»  و گرایش افراطی به ظواهر دنیوی و غفلت از آراستگی های درونی و معنوی است.  توجه به خودآرایی(یا زندگی تجملی) بیش از اندازه می تواند منشأ بیماری وسواس شود و رفته رفته مایه اختلالات روحی گردد. توجه بیش از اندازه به این امر برای جلب توجه دیگران، ممکن است باعث پیدایش خوی ناپسند ریاکاری و خودپسندی شود و آدمی را منفور و مردود جامعه نماید، و بالاخره توجه بیش از اندازه به خودآرایی(یا زندگی تجملی) می تواند شخص را از فعالیت های ثمربخش زندگی باز دارد و عمر عزیز که سرمایه سعادت بشر است در راه های غیر مفید و احیاناً مضر، مصرف گردد.

گرچه جمال و تجمل ظاهری آدمی را محبوب و دلخواه مردم می کند ولی بهترین جمال که شایسته مقام بشر است و به انسان کمال حقیقی و عزت واقعی می بخشد، جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.

علی (ع) می فرماید : زیور دانش برای انسان، جمالی است که پوشانده نمی شود و نسبی است که مورد جفا قرار نمی گیرد»

2-4  تجمل گرایی در قرآن کریم

در حقیقت یکی از مظاهر بی عدالتی و نابرابری که قرآن  روی آن تکیه نموده، و به مبارزه با آن پرداخته است ، اشرافی گری و تجمل گرایی است .

قرآن کریم از تجمل گرایی به عنوان« اتراف »یاد می کند و در آیات مختلف آن را موردنکوهش قرار می دهد. ازجمله در سوره هود می خوانیم:  «وَ اتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فیهِ وَ کانُوا مُجْرِمین و آنان که ستم می‏کردند، از تنعّم و کامجویی پیروی کردند و گناهکار بودند. »

«ترف» تنعم و در رفاه و آسایش بودن معنا می دهد. مترف به کسی می گویند که نعمت فراوان و غرق شدن در شهوات و خوش گذرانی ها ، او را به فسادو طغیان کشانده است .[4] صاحب قاموس می گوید: «مترف» به معنی «ثروتمند » است ، یعنی کسی که به او نعمت زیاد شده است و در صورت عدم ایمان ، سبب طغیان و سرکشی می شود.[5]

واژه ترف و مشتقات آن هشت مورد در قرآن مجید آمده است.واژه «اتراف» سه بار و واژه «مترفین» پنج بار در قرآن به کار رفته است. اصل این واژه در کلام خدای سبحان و اولیای خدا یاد نشده مگر با ملامت و مذّمت. با عنایت به موارد ذکر شده، متوجه می شویم که ماده «ترف» در قرآن در تمامی موارد در مقام ذم و نکوهش به کار رفته است و دارای بار ضد ارزشی است.

علامه طباطبایی می گوید: وقتی گفته می‌شود: فلانی مترف است یعنی فلانی نعمتش از حد گذشته است تا آنجا که می‌گوید مراد از مترفین در جمله « امرنا مترفیها» همان کسانی‌اند که این آیه به آنها اشاره دارد: « فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ ؛ «خدا وقتی انسان را آزمایش کند او را اکرام نموده غرق در نعمتش می‌سازد».

تفسیر نمونه مترفین را «ثروت‌مندان مستِ شهوت» معنی کرده است .

علامه طبرسی در توضیح لفظ مترف آورده است:مترف از ترفه به معنای نعمت گرفته شده و توضیح می‌دهد : مترف آزاد است و هر آنچه بخواهد انجام می دهد و چیزی جلودارش نیست. به باور سید قطب مترفین همان طبقه‌ی متنعم هستند که مال و منال و رفاه بدست می‌آورند و اگر قدرتی بالای دست آنها نباشد در زمین فساد می‌کنند و ارزشهای والا را خار می‌کنند، ارزشهای حیاتی ملت‌ها‌ را که بدون آن ارزشها جوامع هلاک می‌شوند .

پس با این بیان و معنی ، «مترفان» همان متنعمین ، متمکنین ، اغنیا، اشراف و ثروتمندان از خدا بی خبر هستند که سرمایه های مادی کلان و زیاد در اختیار دارند و آن سرمایه ها آن ها را غرق در لذات و هوس های دنیوی و عیاشی و ولخرجی و «اتراف » و «تجمل» و «اسراف و تبذیر» کرده است و پیوسته دنبال لذت پرستی ،هوسرانی و درپی ناز و نعمت و عیش و نوش و عشرت بوده که دست به هر نوع گناه و ظلم و تجاوز می زنند . آنان همیشه علیه حق و حقگویان و تعالیم الهی و انبیای به حق بوده اند و در حقیقت همان رها شدگان از بندگی خدا و روی آورندگان به بندگی نفس و ماده و شهوات می باشند .

بنابراین «مترفین» به کسانی می گویند که از نعمتهای فراوان مادی و اموال زیاد و زندگی مرفهی در دنیا برخوردار هستند.مرفهین و ناز پرورده هایی که نعمتها و مادیات زیاد و لذات فراوان آنان را مست و  مغرور و غافل کرده و به طغیانگری و عصیان و گناه و تجاوز و اسراف و انحراف و عدم اطاعت خدا واداشته باشد.

اتراف از جمله فرهنگ‌ها و هنجارهایی است که قرآن آن را باعث هلاکت حتمی جوامع معرفی می‌کند و «مترفین» همیشه باعث نابودی جوامع بوده‌اند:

«وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهُّْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنَا مُترَْفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیهَْا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا؛«و چون خواهیم شهری را نابود کنیم نازپروردگان آن را فرمان [و میدان] دهیم و سرانجام در آن نافرمانی کنند و سزاوار حکم [عذاب] شوند آنگاه به کلی نابودشان کنیم».

قرآن دراین آیه شریفه به یکی از سنت‌های الهی و قطعی اشاره می‌کند و آن سنت الهی این است که هر گاه ثروت‌مندان مست شهوت، فسق و فجور شوند و یا آنکه تظاهر به ثروت و تجمل در جامعه‌ای زیاد گردد و جامعه با آن مقابله نکند قطعاً آن جامعه هلاک خواهد شد. هرگاه ثروت‌مندان جامعه رو به تفریحات غیر متعارف؛ شهوترانی و تجمل‌گرائی آورند و این تبدیل به یک فرهنگ در جامعه شود بطوری که مؤمنان نتوانند جلوی آن را بگیرند این جامعه حتماً هلاک خواهد شد، چرا که خداوند بارها برای طغیان انسان وعده‌ی عذاب دردناک داده است. و اتراف از سوی ثروت‌مندان و مرفهینِ بی‌درد یکی از خطرناک‌ترین طغیان‌های بشری است. « الَّذِینَ طَغَوْاْ فی الْبِلَدِ فَأَکْثَرُواْ فِیهَا الْفَسَاد فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَاب إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَاد؛آنها در بلاد طغیان کردند، و در آنها به فساد در افزودند.و پروردگار تو تازیانه عذاب را بر سرشان فرود آورد.زیرا پروردگارت به کمینگاه است. »

و خطر بزرگ این طغیان آن است که هر گاه «اتراف» در یک جامعه تبدیل به فرهنگ شود و گفتمان برتر جامعه، ثروت‌اندوزی برای تجمل و شهوت‌رانی باشد ناخداگاه مردم در مسابقه‌ی رفاه‌طلبی تجمل‌گرائی خواهند افتاد که پایان ابن مسابقه هم چیزی جز هلاکت همه جامعه نخواهد بود چرا که: « رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ حُبُّ الدُّنْیَا ؛حب دنیا سر هر خطا کاری است .»

بدین سان ، مرز شناسی و تشخیص زندگی اترافی نیز روشن می گردد: ثروت زیاد در کنارمصرف گرایی ، رفاه زدگی و تجمل گرایی همراه با غرور و طغیان ناشی ازآن و اختلاف فاحش سطح زندگی عمومی و متعارف مردم، از معیارهای تشخیص اتراف است.

عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم ،چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1366ش ،ص54

 هود/116

محمد بن مکرم ابن منظور ،پیشین، ج 2،بص30

ر.ک ابن منظور،پیشین ، ج5، ص 17 جلد 9 صفحه 17، راغب الاصفهانی ،پیشین، ص166

سید علی اکبر قرشی ،پیشین، ج 1، ص 272

واژه اتراف: 1ـ  هود/ 116. 2ـ  انبیا / 13 3ـ  مؤمنون / 33، واژه مترفین: 1ـ  اسراء / 16. 2ـ  مؤمنون / 64. 3ـ  سبأ / 34. 4ـ  زخرف / 23. 5ـ  واقعه/ 45.

 تین/4

محمد حسین طباطبایی،پیشین، ج3 ص104

ناصر مکارم شیرازی، پیشین،ج12، ص58

فضل بن حسن طبرسی،  مجمع البیان، ج6، ص234

سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، ج5 ،بیروت، دارالشریق، 1415ق،  ص312

 اسراء/16

 فجر / 11-14

محمد بن یعقوب کلینی،پیشین ،ج 2 ،ص 316

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 11:58:00 ب.ظ ]




ثروت و مکنت زیاد و امکان هرگونه تصرف بی حد و مرزی چنین انسان هایی را به انسان های متکبر در باطن و مستکبر نسبت به دیگران تبدیل می کند. احساس از مصونیت از عذاب الهی  و روحیه تجاوزگری  ، اعراض از حق و حقانیت ، تفاخر ،شادمانی غرور آمیز ، از اخلاق چنین افرادی است.

خداوند توضیح می دهد که چنین اخلاق زشت و نابهنجاری در مترفان موجب می شود که ایشان رفتارهای ضد اخلاقی و ضد هنجاری خویش را نیک و زیبا بانگارند و در چشم دیگران زشت را زیبا جلوه دهند. این گونه است که تباهی و رفتارهای ضد اخلاقی و هنجاری را در جامعه گسترش داده و دامن می زننند.

رفاه زدگی و اتراف در انسان ها موجب می شود تا نه تنها خود اهل فساد و تباهی باشند بلکه دیگران را به فساد بکشانند و در زمین افساد و تباهی کنند. این گونه است که شیوه نادرست مصرف و تصرفات ایشان در اموال ، هر گونه پیشرفت و سازندگی را منع می کند و زمینه تباهی و فساد جامعه را فراهم می آورد. از این روست که خداوند ، این الگوی مصرف را نابهنجار و ضد اخلاقی و کمالی ارزیابی کرده و به شدت از آن منع می کند؛ زیرا از نظر خداوند ، این گونه تصرفات موجبات فروپاشی جامعه و عذاب الهی می شود.

رفاه‌طلبی، لذت‌جویی، هواپرستی، خوشگذرانی و تجمل‌گرایی چنان انسان را سرمست می‌کند که نه تنها برای مسائل انسانی و اخلاقی ارزشی قائل نمی‌شود، بلکه در برابر کسانی که مردم را به ارزش‌های انسانی و اخلاقی دعوت می‌کنند، به مخالفت برمی‌خیزد.

از این‌رو، در همه دوران‌ها «مترفان (خوشگذران‌ها)» در صف مقدم مخالفان پیامبران الهی بودند: « وَ مَا أَرْسَلْنَا فی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُترَْفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَفِرُونَ وَ قَالُواْ نحَْنُ أَکْثرَُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نحَْنُ بِمُعَذَّبِین: و [ما] در هیچ شهری هشداردهنده‌ای نفرستادیم، جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‌اید، کافریم» و گفتند: «ما دارایی و فرزندانمان از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد»

«ابن فهد حلی» از علمای بزرگ شیعه می نویسد:«همواره کسانی که در صدد انکار برآمدند و آفریننده جهان را انکار می‌کردند ثروتمندان و اشراف متکبر بودند».

با مروری اجمالی به تاریخ گذشتگان و بررسی عوامل انحطاط آنان این حقیقت قرآنی به خوبی آشکار می گردد که چه بسیار تمدن ها و جوامعی که بر اثر رفاه زدگی و تجمل گرایی به گناه و معصیت گرفتار آمدند و بنیاد بقایشان زایل گشت.

از این‌رو، برای پیشگیری از خطری که مترفان در طول تاریخ، گرفتار آن شدند، دوری گزیدن از رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی ضروری است.

خداوند در قرآن، برای ما مثال می زندتا ببینیم کسانی که از مال و مکنت خود برای آخرتشان استفاده نکردند سرانجامشان چه شد:

قارون کسی بود که به قدری از گنج های فراوان در اختیارش قرار داده شده بود که عده ای پهلوان نیرومند باید فقط کلیدهای گنج هایش را حمل می کردند: «إِنَّ قَرُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسی‏ فَبَغَی‏ عَلَیْهِمْ  وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَِهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُوْلی الْقُوَّهِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ  إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْفَرِحِین؛ او تمام دارایی اش را در برابر قومش به نمایش گذاشت. عده ای از پیروان حضرت موسی (ع)با خود گفتند: ای کاش، ما هم از این نعمت ها بهره ای داشتیم. کار خلافی نکردند مرتکب حرامی نشدند، فقط وقتی این همه جواهرات و دارایی را دیدند به هوس افتادند; « قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَوهَ الدُّنْیَا یَالَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتی‏َ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیم.»

وقتی قارون از اطاعت حضرت موسی (ع)سرپیچی کرد و با عذاب خداوند، خودش و تمام دارایی اش در زمین فرو رفت، آن ها که آرزو می کردند که دارایی او را داشته باشند، به خود آمدند و گفتند: عجب اشتباهی کرده بودیم، اگر ما هم اموالی مثل او داشتیم امروز به همین وضع مبتلا می گشتیم; گویی خدا بر هر که بخواهد رزقش را گشاده می گرداند و گویی خدا کافران را سعادتمند نمی کند; «وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْاْ مَکاَنَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ  لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا  وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُون ؛روز دیگر آن کسان که دیروز آرزو می‏کردند که به جای او می‏بودند، می‏گفتند: شگفتا که خدا روزی هر کس را که خواهد فراوان کند یا تنگ سازد. اگر خدا به ما نیز نعمت فراوان داده بود، ما را نیز در زمین فرو می‏برد. نمی‏بینی که کافران رستگار نمی‏شوند؟»

این گونه داستان ها را قرآن مجید برای این نقل می کند که ما تامل کنیم و بفهمیم نعمت هایی را که خدا در اختیار دیگران قرار می دهد چنان ارزش ندارد که بخواهیم به آن ها خیره شویم و دل ببندیم. بله، اگر انسان از راه صحیح مالی به دست آورد و در راه خدا هم مصرف کند خوب است. اما خود مال ارزش دل بستن ندارد، بلکه صرفا یک وسیله آزمایش است، یک برگ امتحان است. ارزش آن بستگی به این دارد که در آن چه پاسخی بنویسیم.

گاهی انسان چون چشمش باز است، برای دیدن اطراف یا برای رفع حاجت بهره هایی را که دیگران در زندگی دارند می بیند، اما این نگاه گذراست، ولی گاهی انسان به چیزی خیره می شود و تحت تاثیر واقع می گردد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی‏ ؛ و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروه‏هایی از آنان داده‏ایم، میفکن! اینها شکوفه‏های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است! »

و در آیه ی دیگری می فرماید: « وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ ؛آری شما غرق در لذات بودید، و جز تمتع از مواهب مادی این جهان چیزی نمی‏فهمیدید، و به خاطر آزادی بی‏قید و شرط در این قسمت« معاد» را انکار کردید تا دستتان کاملا باز باشد، و هر گونه ظلم و ستم برای بدست آوردن این مواهب بر دیگران روا داشتید، امروز کیفر آن همه هوسبازیها، و هواپرستیها، و استکبار و فسق خود را می‏بینید. »

جمله« أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ» به معنی بهره‏گیری از لذائذ دنیاست و تعبیر به« اذهبتم» (بردید) به خاطر آن است که این لذائذ و مواهب با بهره‏گیری نابود می‏شوند و از بین می‏روند.

مسلما تمتع از مواهب الهی در این جهان کار نکوهیده‏ای نیست، آنچه نکوهیده است غرق شدن در لذات مادی و فراموش کردن یاد خدا و قیامت، یا بهره‏گیری گناه آلود و بی‏قید و شرط از این لذات و غصب حقوق دیگران در این رابطه است.

« طیبات» معنی وسیع و گسترده‏ای دارد و همه مواهب دنیا را شامل می‏شود هر چند بعضی از مفسران آن را فقط به معنی نیروی جوانی تفسیر کرده‏اند ولی حق این است که جوانی تنها یک مصداق می‏تواند باشد.

(وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها) یعنی: در لذّات دنیا فرو رفته از آنها بهره‏مند شدید، بعضی گفته‏اند: این لذات که از آن بهره برده‏اند رزقهای نیکو است که خداوند میفرماید: آن را در راه بر آوردن خواسته‏های نفسانی و لذت های زودگذر دنیا صرف نمودید، و آن را در راه رضای الهی صرف ننمودید.

ر.ک :  هود/ 10 و نیز  اسراء/ 83 و  کهف/ 32 و 34

  سبا /34 و 35

  شورا/ 27 و  قصص/ 76

  سبا /15 و 16

  هود/  10

  انعام/ 44

  یونس/ 12

  قصص /76 تا 83

ر.ک :  انعام/ 44 و  هود/ 116 و  فرقان/ 18 و آیات  دیگر

 سبا /34 و 35

 ابن فهد حلی ،عده الداعی ، چاپ اول ، قم : دارالکتاب الاسلامی ، 1407ق، ص 111

قصص/۷۶

همان ،/۷۹

همان/۸۲

 طه/131

 احقاف،/20

ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج‏21، ص: 346

محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج‏18، ص: 314

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ب.ظ ]




ویژگیهای مترفین در قرآن:

1-   انکار توحید و معاد:

قرآن کریم در این باره  می‌فرماید:

دانلود پایان نامه

«وَ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَهِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ؛ ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او (نوح) که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می‌کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: این بشری است مثل شما از آنچه می‌خورید می‌خورد و از آنچه می‌نوشید می‌نوشد! (پس چگونه می‌تواند پیامبر باشد؟!)»

از استدلال آنها که گفتند: او مانند سایر مردم است چون مثل انسان می­خورد و می‌نوشد، معلوم می‌شود که برای انسان غیر از خوردن و نوشیدن که از خواصّ حیوانات است کمال و فضیلت دیگری سراغ نداشتند. تنها خوشبختی بشر را در این می‌دانستند که همانند حیوانات در بهره‌وری از انواع لذّات آزاد باشد. هم چنان که قرآن کریم در وصف این گونه مردم فرموده: «أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ؛ آنان همچون چهارپایانند »  و نیز فرموده:

«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ .. ؛ کافران از متاع زودگذر دنیا بهره می‌گیرند و همچون چهارپایان می‌خورند…»

2-   تقلید کورکورانه از آئین گذشتگان خود:

مترفین جوامع به هنگام خطر افتادن اسباب عیش و نوش و خوشگذرانی خویش بدون توجه به منطق و براهین وحیانیِ پیامبران الهی از سنّت‌های متحجّر گذشتگان خود دم می‌زدند:

«وَ کَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ ؛ و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذار کننده‌ای نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور گفتند: ما پدران خود خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می‌کنیم.»

در آیه موردِ بحث، این گفتارِ “اِنّا وَجَدْنا علی امّه…” را از توانگران اهل آبادیها نقل کرده و آن بدان جهت است که طبع تنّعم و ناز پروردگی انسان را وادار می‌کند از بار سنگین تحقیق، شانه خالی نموده، دست به دامن تقلید کورکورانه شود.  همچنین از گفتار ذکر شده معلوم می‌شود گرایش به مادّی گری و دنیا طلبی قدرت اندیشه (خرد) را تضعیف، و آدمی را به سمت تقلید کورکورانه سوق می‌دهد.

از اینکه در جوامع شرک پیشه، تنها سخن مرفّهان ذکر گردیده با آنکه اندیشه شرک مختص آنان نبوده است می‌توان استفاده کرد که آنان، نقش اصلی را در تعیین گرایشهای جامعه داشته‌اند. همچنین از آیه استفاده می‌شود اشراف گرایی در نسل آدمی تأثیر می‌گذارد و اخلاق و اعتقاد آنان را طوری می‌سازد که در مقام مخالفت با جریانهای برخاسته از عقل و وحی برمی‌آیند و هر سخن حقی را که با هواهای نفسانی آنان همسویی نداشته باشد نمی‌پذیرند.

3-   ملاک و معیار قرار دادن ثروت و امکانات مادّی:

«وَ قَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ؛ و (آنها که مَستِ ناز و نعمت بودند) گفتند اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»

4-   ظلم و جرم:

«وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کَانُواْ مُجْرِمِینَ ؛ و آنان که ستم می‌کردند، از تنّعم و کامجویی پیروی کردند و گناهکار بودند (و نابود شدند)!»

از جمله «کانوا مجرمین» بر می‌آید که مردمان خوشگذران و پیرو لذّات، مردمانی بودند که به جرم و بزهکاری عادت کرده و در انجام آن پافشاری می کردند.

5-   فسق:

از خصوصیّات دیگر مترفین، فسق یعنی از حد و حقوق حقّه خارج شدن است:

«وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا ؛ و هنگامی که بخواهیم، شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می­داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم.»

 مؤمنون/33

. محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج 15، ص 42.

 اعراف/179

  محمد/12

  زخرف/23

علی اکبر هاشمی رفسنجانی وجمعی ازمحققان ، تفسیر راهنما، ج 18، چاپ اول، قم، مرکز فرهنگ ومعارف قرآن؛  بوستان کتاب ،1381 ، ج 18، ص 138.

همان، ج 17، ص45

همان، ص 46.

   سبأ/35

  هود/116

  اسراء/16

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ب.ظ ]