|
|
جدول (۴‑۲). مشخصات نمونه کابل اندازه گیری شده از تست عملی [۳۸] ۷۹ جدول (۴‑۳). ضریب تلفات عایق کابل از شبیه سازی پیشنهادی ۸۰ جدول (۴‑۴). شرایط تست شبیه سازی ۸۲ جدول (۴‑۵). مقادیر عناصر مدل مداری نمونه ۱ ۸۳ جدول (۴‑۶). مقادیر عناصر مدل مداری نمونه ۲ ۸۴ جدول (۴‑۷). شرایط شبیه سازی ۸۶ جدول (۴‑۸). اعتبار سنجی مدل پیشنهادی ۸۹ فصل اول مقدمه در این فصل، مسائل زیر بررسی شده است: مقدمهای بر لزوم بررسی پدیده های عایقی تاریخچه بررسی پدیده درخت رطوبتی اهداف پروژه ساختار پایان نامه مقدمه ای بر لزوم بررسی پدیده های عایقی توسعه شهرها، افزایش جمعیت و همچنین تأسیس وگسترش مراکز صنعتی همگی سبب افزایش تقاضای بار الکتریکی هستند. افزایش بار الکتریکی درخواستی ملزم به استفاده از سطوح ولتاژ بالا جهت کاهش تلفات انتقال است. از آنجایی که افزایش ولتاژ خطوط انتقال نیاز به حریم وسیعتری نسبت به خطوط با ولتاژ پایین دارند و همچنین به دلیل افزایش روزافزون ارزش اقتصادی زمین، امروزه ترجیحاً سعی می شود تا از شبکه های کابلی فشارقوی زیرزمینی به جای خطوط انتقال هوایی استفاده شود. ضمناً از آنجایی که خطوط هوایی از تجهیزات آسیب پذیر در حین جنگ میباشند، استفاده از کابلهای فشار قوی پدافند غیرعامل[۱] محسوب می شود و از این آسیبپذیری میکاهد. در شبکه برق ایران هماکنون جهت گسترش شبکه در سطوح توزیع، فوق توزیع و انتقال، ترجیحاً از شبکه های کابلی استفاده می شود. به عنوان مثال، در شبکه برق منطقهای تهران از کابلهای XLPE با سطح ولتاژ ۲۰ تا ۲۳۰ کیلوولت استفاده شده است و مطالعاتی جهت استفاده از کابلها در سطوح بالاتر ولتاژ نیز انجام می شود[۲]. بدین ترتیب، کابلهای فشارقوی نقش بسیار حساسی در شبکه های برق ایفا می کنند و حفاظت آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا هر مشکلی در آنها که سبب قطع آنها و بروز خطا شود، صدمات اقتصادی (و شاید سیاسی) وسیعی به شبکه وارد می کند. عایقهای الکتریکی، مواد جامد، مایع و یا گازی هستند که به صورت گسترده در تمامی تجهیزات یک شبکه قدرت، از جمله ژنراتورها، ترانسفورماتورها، خطوط انتقال، موتورها و … به منظور جداسازی الکتریکی به کار میروند. از این رو خرابی و یا نقص عایقهای تجهیزات می تواند سبب اختلال و ایجاد مشکلات اساسی برای شبکه قدرت شود. بنابراین بررسی علل خرابی و یا عوامل ایجاد نقص در عایق تجهیزات از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا میتوان با بررسی آنها روشهای ساخت و یا روشهای نگهداری و تعمیرات را بهبود بخشید[۱].
کابلهای الکتریکی از جمله مهمترین تجهیزات الکتریکی هستند که در آنها از عایقهای جامد استفاده شده است. عایقهای جامد به دلایل مختلف، از جمله روشهای ساخت، پیری، شرایط محیطی و… دچار تنزل در مشخصات عایقی میشوند. تنزل عایقی در عایق کابلها می تواند مشکلات زیادی از جمله افزایش جریان نشتی و ایجاد تخلیههای جزئی در عایق کابل به وجود آورد و در شرایط بحرانی می تواند سبب شکست عایقی و ایجاد خطا شود. بنابراین باید عوامل ایجاد تنزل عایقی در عایق کابلها به خوبی بررسی شوند تا بتوان عملیات پیشگیرانه و یا در صورت لزوم عملیات اصلاحی برای این کابلها صورت بگیرد[۱]. علی رغم اینکه در دهه ۷۰ میلادی شکست های عایقی بصورت درخت در عایق پلی اتیلن کابل های فشار متوسط رخ می داد و باعث شکست سرویس کاری می شد، شناسایی شده ولی تاکنون روش مناسبی که بتواند این پدیده را به درستی مدلسازی کند وجود ندارد. برای شناخت بهتر این پدیده آزمایش هایی در این زمینه انجام شد، نتایج نشان می دهد که ظاهراین نوع شکست شبیه درخت الکتریکی است که معمولا از سر دو الکترود رشد کرده است و باعث تنزل سطح عایقی کابل تحت تنش الکتریکی شده است. همین مساله باعث شد تا تحقیقاتی گسترده ای در زمینه شناخت بیشتر این پدیده انجام شود. نتایج آزمایش هایی که با بهره گرفتن از الکترود سوزنی انجام گرفته، نشان داده است که احتمالا افزایش میدان محلی و پیری عایق باعث شروع و رشد درخت در مقیاس زمانی ساعتی، ماهیانه و یا سالیانه می شود[۲]. جزئیات آزمایش های میکروسکوپی نیز حاکی از آن است که رشد این درختان درعایق حاوی رطوبت تحت میدان الکتریکی بالا نسبت به درختان الکتریکی متفاوتند. بر این اساس این نوع درخت، درخت رطوبتی نامیده شد. شکل ظاهری آنها شامل رشته ای از ریز حفره ها (۱ الی ۵ میکرومتر در قطر) که از الکترولیت پرشده و ممکن است در سطح داخلی مقداری مواد شیمیائی ترکیب شده داشته باشد. در اینجا رسانائی مستقیمی بین حفره ها وجود ندارد [۲]. درخت رطوبتی بر اثر پیری کابل ها و یا صدمه دیدن درهنگام نصب و قرارگرفتن در معرض رطوبت بوجود می آید و می تواند با نفوذ درسراسر ضخامت عایق کابل بدون اینکه شکست لحظه ای ایجاد کند رشد کرده و باعث تلفات وکاهش سطح عایقی گردد و در نهایت منجر به شکست زودهنگام کابل شود . مهمترین تاثیر مخربش اینست که خواص عایقی و نیز توزیع میدان الکتریکی در اطرافش را تغییر می دهد[۳]. بطور نسبی درخت رطوبتی برای رشد خود به ۷۰ الی ۸۰ درصد رطوبت نیاز دارند و به آب آزاد نیازی ندارند. با رشد وگسترش درخت رطوبتی درکابل ، این درخت تبدیل به درخت الکتریکی شده و درنهایت باعث شکست کابل می گردد به همین دلیل آشکارسازی درخت رطوبتی مهم است[۳]. درخت رطوبتی نیز مانند درخت الکتریکی، به شکل درخت گره-پاپیونی و درخت روزنه ای رشد می کنند. گاهی اوقات درخت رطوبتی می توانند با پل زدن کامل بین عایق بدون استفاده از الکترود، شکست نهائی عایق را ایجاد کنند. البته معمولا این درخت الکتریکی است که باعث شکست نهائی می شوند ولی در اغلب کابل ها تنزل عایقی با درخت رطوبتی داخلی شروع می شود[۲]. شروع، رشد و گسترش درخت رطوبتی به عوامل مختلفی از جمله : شدت میدان الکتریکی، تنش مکانیکی، نوع و غلظت یونی در رطوبت، طول درخت، ساختار تشکیل دهنده پلیمر و سایر افزودنی ها بستگی دارد. همچنین رطوبت با گذردهی نسبی بالا باعث ناهمواری و افزایش محلی میدان الکتریکی درهمسایگی حفره ها می شود[۲]. بررسی ها نشان می دهد تغییر درخت رطوبتی به درخت الکتریکی باعث پایان عمر کابل شده و در یک مدت کوتاه ممکن است باعث فعال شدن تخلیه جزئی شود. همین امر مانع استفاده از اندازه گیری تخلیه جزئی (PD[3]) در آشکار سازی درخت رطوبتی می شود[۴]. تاریخچه شناخت پدیده درخت رطوبتی در اوایل دهه ۲۰ میلادی پدیده درخت رطوبتی درکابل های کاغذ روغنی شناخته شد [۵] ولی دیگر این کابل ها در صنعت برق دیگر استفاده نمی شود، لذا کشف پدیده درخت رطوبتی درکابلهای PE و XLPE مربوط به دهه ۷۰ میلادی است[۱]. مطالعات مکانیزم شروع و رشد این پدیده از سال ۷۷ میلادی آغاز شد [۳] و موارد مطرح شده تاکنون عبارتند از : جلوگیری از رشد دائمی درختان رطوبتی[۶] ، تاثیر شرایط محیط بر روی این پدیده[۷] ، نقش یون ها و مواد تشکیل دهنده[۸]، [۹] و جریان گذرا[۱۰] را می توان نام برد . نخستین مدل سازی درخت رطوبتی در سال ۸۹ میلادی با بررسی مدل شبیه سازی شده با نتایج تجربی انجام شد[۱۰] ، در سال ۹۳ میلادی محققان توانستند بصورت کامپیوتری درخت رطوبتی را مدل کنند[۱۱]. مطالعات آشکارسازی این پدیده از سال ۹۵ میلادی با روش اندازه گیری جریان گذرا آغاز شد[۱۰] و تاکنون روش های مختلفی برای آشکار سازی ارائه شده است. اهداف پروژه هدف از این پایان نامه، بررسی پدیده درخت رطوبتی و عوامل ایجاد و رشد آن در عایق کابلها و همچنین بررسی روشهای مدلسازی و آشکارسازی درخت رطوبتی و تاثیر آن در خرابی و تنزل عایقی کابل ها است. از آنجایی که به منظور بررسی روش آشکارسازی میبایست مدلی از درخت رطوبتی موجود باشد، در ابتدا مدلهای موجود از درخت رطوبتی بررسی و جمعآوری شدند که در قالب سه مدل آزمایشگاهی، میدانی و مداری میباشند. ضمن این بررسی، کمبود یک مدل مداری انعطافپذیر و دقیق و با قابلیت توجیهپذیری فیزیکی که بتوان الگوریتمهای مختلف آشکارسازی و تشخیص را روی آن اعمال کرد کاملاً محسوس بود. بدین منظور در این پروژه پس از بررسی و ارائه روشهای آشکارسازی و تشخیص، مدل مداری جدیدی پیشنهاد و اعتبارسنجی شده است. در ادامه سیر پروژه، مدل پیشنهادی بر اساس نمونه واقعی کابل شبیهسازی و نتایج آن با نتایج مدل مداری پیشنهادی مقایسه و بررسی شدند. بنابراین به صورت خلاصه اهداف نائل آمده درانتهای پروژه به صورت زیر میباشند: بررسی درخت رطوبتی، عوامل ایجاد آن در عایق کابل و عوامل موثر بر رشد آن بررسی مدلهای موجود برای درخت رطوبتی در عایق کابل بررسی روشهای آشکارسازی و تشخیص درخت رطوبتی ارائه مدل مداری برای پدیده درخت رطوبتی اعتبارسنجی مدل مداری پیشنهادی ساختار پایان نامه در این پایان نامه در فصل دوم، در ابتدا پدیده های عایقی که سبب کاهش سطح عایقی در عایقهای جامد می شوند معرفی شده اند و در ادامه، عوامل ایجاد و نحوه رشد درخت رطوبتی در عایق کابلها به صورت خاص مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم به بررسی مدل های موجود آزمایشگاهی ، میدانی و مداری درخت رطوبتی مبتنی بر روشهای آشکارسازی درخت رطوبتی در عایق کابل بررسی میشوند. درفصل چهارم، مدل پیشنهادی بر اساس ساختار فیزیکی درخت رطوبتی معرفی کرده و کارائی مدل در آشکار سازی درخت رطوبتی بررسی می شود. درفصل آخر، جمع بندی وپیشنهادت ارائه شده و در پایان، مراجع ذکر شده است. فصل دوم پدیده های عایقی در عایق های جامد در این فصل، مسائل زیر بررسی شده است: انواع پدیده های عایقی در عایق های جامد علل وقوع درخت طوبتی در عایق کابل ها پارامترهای موثربر وقوع و رشد درخت رطوبتی مشکلات ناشی از وجود درخت رطوبتی درعایق کابل ها روش های جلوگیری وقوع درخت رطوبتی در عایق کابل ها پدیده های عایقی در عایق های جامد به دلیل استفاده گسترده از عایقهای مختلف الکتریکی در سیستمهای قدرت، بررسی عوامل ایجاد نقص و یا خرابی در عایقها از اهمیت ویژهای در مباحث مهندسی فشارقوی برخوردار است. در این بخش، عوامل تنزل در خواص عایقی، بویژه در عایقهای جامد بررسی شده اند و سپس به صورت خاص پدیده اصلی تنزل عایقی در عایقهای جامد به نام درخت رطوبتی و نحوه به وجود آمدن و رشد و عوامل تاثیرگذار بر رشد آن تشریح گردیده است. حفره[۴] حفرهها از جمله شایعترین نقصهای عایقهای جامد هستند که عموما به دلیل روشها و مراحل ساخت در تنه عایق پدید میآیند و فضایی پر از گاز در تنه عایق ایجاد می کنند که گذردهی آن از گذردهی عایق اطراف پائین تر بوده و سبب افزایش میدان به صورت محلی در عایق می شود و عایق در ناحیه حفره به صورت محلی تخلیه خواهد داشت که به آن تخلیه جزئی میگویند[۱]. وقتی که گاز درون حفره با شکست مواجه می شود، سطوح مقابل عایق به صورت لحظهای کاتد و آند میشوند. برخی از الکترونها که با آند برخورد می کنند، آنقدر پرانرژیاند که میتوانند موجب شکست پیوند شیمیایی سطح عایق شوند. همچنین بمباران کاتد با یونهای مثبت ممکن است با افزایش دمای سطحی و ایجاد عدم پایداری حرارتی محلی سبب خرابی عایق شود[۱]. حفرهها که عموماً وجودشان در عایق کابل اجتناب ناپذیر است، از دیگر عواملی هستند که سبب افزایش محلی میدان الکتریکی میشوند. از آنجایی که درون این حفرهها معمولاً مملو از گازهایی است که ضریب گذردهی پایینتری نسبت به عایق اطراف خود دارند، ولتاژ زیادی روی این حفرهها اعمال می شود که همین امر سبب بالا رفتن میدان الکتریکی درون حفره می شود. حال چنانچه این میدان از آستانه قابل تحمل عایق بیشتر باشد، می تواند سبب ایجاد تخلیههای جزئی در حفره شود و در مرور زمان، شاخههایی در اطراف حفره پدید می آید که شکل هیپربولیکی خواهند داشت و این فرایند می تواند تا شکست کامل عایق کابل پیش رود [۱۲]. شیار[۵] شیار، شکل گیری یک مسیر هادی دائمی در سطح عایق است. عموما مسیر هادی نتیجه تنزل عایق است. شیار معمولا در عایقهایی که از ترکیبات کربن هستند ایجاد می شود. از طرفی در محیطهای صنعتی، عایقها با آلودگی و گرد و غبار موجود در فضا آلوده میشوند یا در کنار دریا نمک روی سطح عایق را میپوشاند که موجب آسیب رسانی به عایق میشوند و تبخیر آنها سبب خرابی عایق می شود. در این صورت وقتی ولتاژ زیادی روی شیارهای مرطوب میافتد، جرقه زده می شود و گرمای جرقه سبب کربونیزاسیون عایق می شود و سبب شکل گیری شکافهای کربنی دائمی در سطح عایق می شود[۱]. درخت الکتریکی[۶] درختهای الکتریکی شامل مجموعههایی از کانالهای متقاطع یا مسیرهای تخلیه با قطرهای در محدوده کمتر از یک میکرون تا دهها میکرون هستند. عمل تخلیه به طور ناگهانی در یک طرف حفره متمرکز می شود و سبب ایجاد چالههای عمیقی در سطح حفره میشوند. چالهها به صورت طولی در امتداد محور تخلیه رشد می کنند و انتهای این چالهها به صورت سوزنی می شود که این امر سبب افزایش میدان در نوک این چالهها می شود که چنانچه از استقامت عایق بیشتر باشد سبب تبخیر عایق در چند نانوثانیه و در حجم کوچکی از عایق می شود. این پدیده در طول زمان ساختاری از شکافها را درون عایق به وجود میآورد. نام درخت الکتریکی نیز از ساختار شاخهای بودن این پدیده می آید. شکل (۲‑۱) ، درختی الکتریکی را که از نوک سوزنی در رزین پلیاستر رشد کرده نشان میدهد[۱]. شکل (۲‑۱). درخت الکتریکی[۱].
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[جمعه 1400-07-23] [ 04:17:00 ق.ظ ]
|
|
یکی دیگر از مواردی که در قانون اجرای احکام مدنی به بحث اموال مثلی و قیمی پرداخته ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی در صورت تلف محکوم به یا عدم امکان دسترسی به آن است. در ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی آمده است : « اگر محکوم به عین معین بوده و تلف شود یا به آن دسترسی نباشد ، قیمت آن با تراضی طرفین و در صورت عدم تراضی به وسیله دادگاه تعیین و طبق مقررات این قانون از محکوم علیه وصول می شود و هرگاه محکوم به قابل تقویم نباشد محکوم له می تواند دعوی خسارت اقامه نماید .» ماده ۴۶ نیز در مورد حکمی است که محکوم به عین معین بوده و دسترسی به آن با مشکل رو به رو شده است . مطابق این ماده در دو صورت به جای اصل محکوم به ، قیمت آن به محکوم له پرداخت خواهد شد . الف : محکوم به تلف شده باشد . ب : محکوم به قابل دسترسی نباشد . اما به نظر می رسد مورد دیگری را هم بتوان مشمول حکم ماده ۴۶ دانست و آن در صورتی است که عین محکوم به تلف نشده است و به آن دسترسی نیز وجود دارد ولی به دلایلی امکان استرداد آن به مالک وجود ندارد که این امر بیشتر در اموال غیر منقول ممکن است صدق کند . در خصوص این مورد رأیی از هیئت عمومی دیوانعالی کشور (شعب حقوقی) صادر شده که ذیلا اشاره میشود: «نظر به اینکه حکم شماره ۷۰/۱۰۸۲ شعبه ۷۲ دادگاه حقوقی ۲ سابق تهران در خصوص خلع ید از قطعه زمین مورد مالکیت تجدیدنظر خواه به لحاظ این که موید حکم در محدوده پادگان نظامی قرار داشته اجراء آن متعسر بوده است. لذا محکوم له ناگزیر به سبب یأس از اجرای حکم مذکور دعوای دیگری دایر به مطالبه بهای زمین مطرح نموده است که چون تجدیدنظرخوانده صریحا اصل دعوا را پذیرفته دادگاه مکلف بوده که وفق مقررات ، تجدیدنظر خوانده را به پرداخت بهای زمین در قبال فراهم ساختن مقدمات انتقال سند از ناحیه تجدیدنظرخواه محکوم نماید. علیهذا …»[۱۱۳] بند«الف» به تلف محکوم به اشاره نموده، مثل اینکه بعد از صدور حکم ، عین محکوم به در اثر حادثه ای مثل آتش سوزی یا تصادف شدید ( اگر محکوم به اتومبیل باشد ) یا سیل یا زلزله از بین رفته باشد . در مورد بند «ب» نیز می توان گفت اگر محکوم به از محکوم علیه به سرقت رفته یا او آن را مخفی نموده و از استرداد مال استنکاف نماید مورد از مصادیق این بند خواهد بود بنابراین در صورتی که عین مال موجود است اما بنا به دلایلی که ذکر شد ، عین مال قابل استرداد به محکوم له نباشد ، محکوم علیه موظف است طبق ماده ۳۹ و ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی و قواعد قانون مدنی، در صورتی که مال مثلی بوده ، مثل آن و در صورتی که قیمی باشد قیمت آن را پرداخت نماید و در صورتی که از پرداخت قیمت امتناع نماید ، طبق ماده ۳۵ و تبصره آن رفتار میشود ، یعنی اینکه محکوم له می تواند مالی از اموال محکوم علیه معرفی نموده تا با فروش آن از طریق مزایده بتواند مفاد حکم را اجرا نماید و در صورتی که موفق به معرفی مالی از محکوم علیه نگردد ، راهی جز اعمال ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی باقی نخواهد ماند.
گفتار اول : تلف یا عدم دسترسی به محکوم به ماده ۴۶ فرضی را مطرح میکند که ممکن است محکوم به عین معین باشد و لکن محکوم علیه اصرار در انکار آن دارد . بعنوان مثال محکوم به یک فرد قالی با خصوصیات مشخصی است که در مراحل دادرسی محکوم علیه از در اختیار داشتن آن انکار داشته است و مع الوصف بعد از صدور حکم بر علیه او ، در مرحله اجرا نیز بر انکار خود باقی است و یا آن را مخفی نموده و دسترسی به آن شیء نیست یا به کسی داده و نمیگوید که نزد چه شخصی است در این صورت هم مثل موردی است که محکوم به تلف شده است و یا به آن دسترسی نباشد که طبق ماده ۴۶ قیمت آن با تراضی طرفین و در غیر این صورت توسط دادگاه تعیین میشود و از محکوم علیه وصول خواهد شد . اگر عین معین که محکوم علیه حاضر به تسلیم نیست و آن را مخفی یا تلف نموده چیزی باشد که قابل تقویم نباشد، مثل قاب عکس که برای محکوم له ارزش خاصی داشته باشد و نتوان آن را ارزیابی کرد، در این موارد کاری از عهده اجرا ساخته نیست و محکوم له میتواند دعوای خسارت مطرح کند. اما در صورتی که توانایی پرداخت را اساساً ندارد باید در مهلت مقرر صورت دارائی خود را تسلیم نماید . و اگر به فرض در صورت دارایی عین معین محکوم به را صورت ندهد در حالی که بعداً معلوم شود آن را در اختیار داشته از باب جزائی هم قابل تعقیب است[۱۱۴] . بند اول : محکوم به مثلی باشد در برخی از موارد محکوم به ، عین معین مثلی است اما قبل از اجرا تلف میگردد ، در چنین مواردی محکوم علیه باید مثل آن را تحویل دهد و یا ممکن است محکوم به مقدار معینی از اموال مثلی باشد و محکوم علیه حاضر نیست آن مقدار را تحویل بدهد، با توجه به اینکه مشابه و نظایر اموال مثلی زیاد است مامور اجرا باید به هزینه محکوم علیه نسبت به تهیه محکوم به اقدام نماید و چنان چه که امکان تهیه مثل نباشد، میبایست قیمت آن را به نرخ روز طبق نظر کارشناس تعیین و از اموال محکوم علیه وصول و به محکوم له تادیه شود[۱۱۵]. همانطور که کمی پیشتر ذکر شد، حکم دادن مثل در صورت عدم دسترسی به عین مال است یعنی عین مال موجود است ولی دسترسی به آن نیست و این با مواردی که مال موضوع اجراییه در واقع موجود نیست تا عین آن بازگردانده شود، متفاوت است. در این خصوص نظریه مشورتی وجود دارد که طی اجرای رأیی مبنی بر تسلیم مثل مال موضوع معامله که در حقیقت وجود خارجی ندارد، اظهار شده است: در یک پرونده خواهان دادخواست الزام خوانده به تحویل یک قطعه زمین خریداری شده را داده و دادگاه پس از رسیدگی رأی به نفع خواهان صادر و در جریان اجرای حکم معلوم شده است که اساس زمین با مشخصات و حدود اربعه مورد نظر خواهان وجود ندارد. با توجه به اینکه محکوم علیه در جاهای دیگر دارای زمین میباشد ، آیا مجوزی برای اجرای حکم از قطعات دیگر زمین خوانده وجود دارد یا خیر؟ اداره حقوقی قوه قضاییه طی نظریه مشورتی شماره ۲۰۷۸ مورخ ۴/۴/۷۵ چنین اظهار نظر کرده است: «قطع نظر از اینکه دادگاه رسیدگی کننده به دعوای الزام به تنظیم سند رسمی موظف و مکلف بوده است که وضعیت ثبتی پلاک متنازع فیه را از اداره ثبت اسناد و املاک محل استعلام و در صورت احراز مالکیت و وارد بودن دعوای مطروحه حکم به الزام به تنظیم سند رسمی صادر نماید. حال حسب مدلول استعلام ، در مقام اجرای حکم ، معلوم شده که پلاک مورد ادعا و موضوع حکم در مالکیت محکوم علیه مستقر نمیباشد لذا موضوع اجرای حکم منتفی است و هیچ مجوز قانونی جهت اجرای حکم نسبت به قطعه زمین دیگر محکوم علیه وجود ندارد. زیرا آنچه مورد معامله قرار گرفته پلاکی بوده که در قرارداد تنظیمی بین متبایعین و حکم دادگاه قید شده است، نه پلاک دیگر.» بند دوم : محکوم به قیمی باشد در این خصوص ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی بیان داشته : « هرگاه محکوم به عین معین بوده و تلف شده یا به آن دسترسی نباشد ، قیمت آن با تراضی طرفین و در صورت عدم تراضی به وسیله دادگاه تعیین و طبق مقررات این قانون از محکوم علیه وصول میشود … » . همان طور که در این ماده آمده است ، در صورتی که مال قیمی بوده و تلف شده باشد و یا اینکه موجود بوده ولی امکان دسترسی به آن وجود نداشته باشد ، بعنوان مثال محکوم علیه به سرقت رفته باشد و یا اینکه آن را مخفی نموده و از استرداد عین آن استنکاف نماید و الزام او نیز جهت استرداد عین به نتیجه نرسد ، باید قیمت آن با تراضی طرفین تعیین گردد و در صورت عدم تراضی به وسیله دادگاه تعیین خواهد گردید و محکوم علیه موظف به تادیه قیمت آن خواهد بود. قیمت مناط اعتبار: گفته شد که در صورتی که عین مال تلف گردیده باشد و یا قابل دسترسی نباشد ، باید قیمت آن پرداخت گردد . اگر طرفین در خصوص پرداخت قیمت با یکدیگر تراضی نمایند که مشکلی پیش نمیآید ، ولی اگر طرفین با یکدیگر تراضی ننمایند ، دادگاه قیمت محکوم به را تعیین می کند و در این صورت سئوال این است که قیمت چه زمانی برای دادگاه مناط تعیین قیمت خواهد بود؟ عادلانه ترین راه این است که بهای روز اجرای حکم ( حین الاداء ) مناط عمل قرار گیرد . زیرا ممکن است بهای مال از زمان تلف تا زمان اجرای حکم چند برابر شود. نظریه مشورتی نیز در این خصوص از سوی اداره حقوقی قوه قضائیه اظهار شده است مبنی بر اینکه : « برابر مقررات اجرایی احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ در صورتی که در مقام اجرای حکم وصول عین معین از محکوم علیه ممکن نباشد ، محکوم به باید به قیمت روز اجرای حکم تقویم و برابر آن از محکوم علیه دریافت و به محکوم له پرداخت شود[۱۱۶].» در خصوص این موضوع یک رای از دادگاه عالی انتظامی قضات نیز وجود دارد که به آن اشاره میشود : « موردی که محکوم به عین معین بوده و از طرف اجرا اعلام شده است که اجرا عین غیر ممکن است و حاکم دادگاه دستور داده که در صورتی که دسترسی به عین و یا مثل آن نباشد قیمت مذکور در حکم را دریافت دارند . ایرادی بر حاکم دادگاه وارد نیست زیرا با عدم امکان تسلیم عین و تعذر مثل، اجرای یک چنین حکم لامحاله به پرداخت قیمتی بوده که تعیین گردیده و مورد اعتراض طرف واقع نگردیده و فقط میتوان گفت که چون قیمت حال تقدیم عرض حال با قیمت روز پرداخت متفاوت بوده، میبایست موقع تادیه را تعیین نموده باشد و این ایراد هم بر نظر قضایی وارد است . ( حکم شماره ۳۹۸۰ مورخ ۱۴/۱۰/۱۳۲۵[۱۱۷]) بند سوم : محکوم به غیر قابل تقویم باشد ممکن است مالی در بازار دارای مالیت و ارزش اقتصادی نباشد مثل عکس یادگاری ، ولی برای محکوم له دارای ارزش زیادی باشد . همچنین ممکن است محکوم به از اشیای قیمتی و قدیمی باشد به صورتی که نتوان برای آن قیمتی تعیین کرد . در چنین مواردی محکوم به غیر قابل تقویم است و در صورتی که تلف شود به حکم قسمت اخیر ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی محکوم له میتواند دعوای خسارت اقامه نماید . معیار تعیین خسارت را نیز قانونگذار در ماده ۳ قانون مسئولیت مدنی بیان داشته است . طبق این ماده «دادگاه میزان زیان و طریقه و کیفیت جبران آن را با توجه به اوضاع و احوال قضیه تعیین خواهد کرد . جبران زیان را به صورت مستمری نمیشود تعیین کرد مگر آنکه مدیون ، تأمین مقتضی برای پرداخت آن بدهد یا آن که قانون را تجویز نماید .» گفتار دوم : بررسی ابهامات و ایرادات ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی با بررسی ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی مشخص شد که این ماده در زمینه احکام اموال مثلی و قیمی در هنگام اجرای حکم دارای ابهامات و ایراداتی است که ممکن است روند اجرای حکم را با مشکل مواجه سازد . لذا سعی نمودیم ابهامات موجود را شناسایی نموده و آنها را رفع نماییم. بند اول : بررسی ابهامات ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی با توجه به ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی در مییابیم که در این ماده صرفاً از پرداخت قیمت نام برده شده است و صحبتی از دادن مثل به میان نیامده است که این ابهام را به ذهن می رساند که آیا این ماده در مقام یکسان سازی احکام مثلی و قیمی به جهت سهولت در اجرای حکم می باشد یا خیر ؟ و آیا از این جهت تعارضی بین ماده ۳۹ و ۴۶ وجود دارد ؟ ابهام دیگری که از این ماده به ذهن متبادر میشود این است که آیا حکم این ماده صرفاً راجع به عین معین است ؟ و در این صورت تعیین تکلیف اموال کلی به چه صورت می باشد؟ که در ذیل به تفکیک سعی در رفع ابهامات موجود در این ماده شده است. الف : حکم ماده ۴۶ منحصر به اموال قیمی نیست به شرح مذکور در این ماده به نظر می رسد تعیین قیمت محکوم به منحصر به اموال قیمی نباشد ، بلکه اموال مثلی را نیز شامل شود زیرا وقتی تراضی و توافق مطرح باشد، طرفین میتوانند در مورد مال مثلی نیز به قیمت آن تراضی نمایند. در صورتی که تراضی و توافق حاصل نشود قیمت مالی که تلف شده یا به آن دسترسی نمیباشد ، توسط دادگاه تعیین خواهد شد . ممکن است استدلال شود که چون در این ماده بحث از تعیین قیمت توسط دادگاه است بنابراین محکومبه باید قیمی باشد و دادگاه در محکوم به مثلی نمیتواند قیمت تعیین کند بلکه باید به حکم اصل ، مقرر نماید مثل آن به محکومله داده شود. در پاسخ به این استدلال باید گفت اگر تراضی طرفین محقق شود ، اشکالی بر پرداخت قیمت نیست اما اگر مداخله دادگاه ایجاب شود شکی نیست که تعیین قیمت توسط دادگاه در اموالی است که قیمی باشند زیرا ذیل ماده ۴۶ نیز به مورد اشاره نموده است مبنی بر اینکه غیر قابل تقویم بودن آن موجب ایجاد حق مطالبه خسارت است و این معنا دلالت دارد که اگر مال قابل تقویم نباشد یعنی قیمی باشد ، قیمت آن تعیین و به محکوم له پرداخت خواهد شد . ذیل ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی نیز بین حکم اموال مثلی و قیمی تفاوت قائل شده است.»[۱۱۸] بنابراین می توان گفت که حکم مندرج در ماده ۴۶ اختصاص به اموال قیمی دارد ، و به همین دلیل قانونگذار در این ماده صرفاً احکام پرداخت قیمت مال تلف شده را بیان نموده است مگر اینکه طرفین در خصوص اموال مثلی نیز به پرداخت قیمت آن تراضی نمایند. زیرا در صورت تحقق نیافتن تراضی طرفین ، دادگاه نمیتواند در خصوص اموال مثلی حکم به دادن قیمت کند. بنابراین در صورتی که مال موضوع حکم مثلی باشد و تراضی نیز جهت پرداخت قیمت صورت نگیرد ، دادگاه مستفاد از ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی و همچنین با بهره گرفتن از قواعد قانون مدنی در خصوص احکام مثل و قیمت ، میبایست حکم به دادن مثل کند. زیرا همانطور که گفته شد برای اعاده وضع به حال سابق باید اقرب الی التالف در نظر گرفته شود و در مورد اموال مثلی حکم به دادن مثل شود. زیرا دادن مثل در اموال مثلی بهتر می تواند وضعیت اقتصادی مالک را به حالت قبل از ورود ضرر بازگرداند. بنابراین با توجه به مطالبی که ذکر شد می توان نتیجه گرفت که تعارضی بین ماده ۳۹ و ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی وجود ندارد . زیرا ماده ۴۶ دادن مثل در قبال تلف اموال مثلی را مفروض دانسته و در مقام بیان احکام مال قیمی در صورتی که تلف شود ، بر آمده است . بعبارتی این ماده در مقام بیان این امر است که در صورتی که محکوم به از اموال قیمی بوده و تلف شود یا به آن دسترسی نباشد، اگر طرفین درباره تعیین قیمت با یکدیگر توافق نمایند، همان قیمت به محکوم له داده خواهد شد و در غیر این صورت تعیین قیمت با دادگاه است و علاوه بر این طرفین در خصوص اموال مثلی نیز می توانند به پرداخت قیمت تراضی نمایند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ماده ۴۶ در مقام یکسان سازی احکام مثلی و قیمی نیست و از این جهت نیز تعارضی با ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی ندارد و هرگاه که مال تلف شده مثلی باشد و نوبت به تصمیم گیری دادگاه برسد، چاره ای جر حکم به دادن مثل مال ندارد. ب: اعیان کلی نیز مشمول حکم ماده ۴۶ قرار می گیرند در برخی از موارد ممکن است محکوم به مقدار معینی از اموال مثلی باشد ( کلی در معین ) و محکوم علیه حاضر نباشد آن مقدار را تحویل بدهد، در چنین مواردی با توجه به اینکه مشابه و نظایر اموال مثلی زیاد است مامور اجرا باید به هزینه محکوم علیه نسبت به تهیه محکوم به اقدام نماید و چنانچه که امکان تهیه مثل نباشد میبایست قیمت آن را به نرخ روز طبق نظر کارشناس تعیین و از اموال محکوم علیه وصول و به محکومله تادیه شود[۱۱۹]. بنابراین با عنایت به اینکه در ماده ۴۶ صرفا از عین معین نام برده شده، اما در صورتی که موضوع حکم مال کلی باشد که محکوم علیه از دادن آن افتتاح می نماید و یا اینکه هنگام اجرا مثل آن مال در بازار یافت نشود، میتوان از حکم ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی در این خصوص نیز استفاده کرد و حکم به پرداخت قیمت آن نمود. اداره حقوقی قوه قضائیه طی یک نظریه مشورتی در این خصوص اظهار داشته : « مستفاد از ماده ۳۱۲ قانون مدنی و ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی در موردی که محکوم به عین کلی بوده و وصول آن از محکوم علیه میسر نیست باید قیمت حین الادا، از محکوم علیه وصول شود.[۱۲۰]» بنددوم: بررسی ایرادات ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی ایراداتی نیز در این ماده وجود دارد. نخست آنکه در این ماده امده در صورتی که مال غیر قابل تقویم باشد میتوان مطالبه خسارت نمود که در این خصوص سوالاتی به ذهن میرسد که به آنها اشاره مینماییم و ایراد بعدی در خصوص تعیین خسارت و نحوه دریافت آن میباشد که به تفکیک به هر یک از آنها میپردازیم. الف: مطالبه خسارت در صورت غیر قابل تقویم بودن مال یکی از ایرادات ماده ۴۶ این است که در این ماده مقرر شده است، اگر محکوم به غیر قابل تقویم تلف شده یا به آن دسترسی نباشد محکوم له می تواند مطالبه خسارت کند. در مالی که قابل تقویم نیست چگونه میتوان خسارت تعیین کرد؟ یکی از مشخصه های تعیین خسارت قیمتی است که برای مال وجود دارد . قانونگذار از یک طرف قابل تقویم نبودن مال را پذیرفته و از طرف دیگر تعیین خسارت را مطرح کرده است. در مقابل میتوان گفت منظور قانون گذار از ذیل ماده ۴۶ آن نیست که مال قیمی است یا مثلی. بلکه منظور آن است که ویژگی های خاص محکوم به یا عدم دسترسی به مال یا تلف شدن آن موجب شده است که نتوان قیمتش را تعیین کردند این که تعیین خسارت برای مال قیمی مطرح شده باشد. در هر حال چه این که به دلیلی نتوان قیمت مال را تعیین کرد و چه این که مال مثلی بوده و مثل آن پیدا نشود، محکومله حق مطالبه خسارت خواهد داشت[۱۲۱]. ب: اقامه دعوی خسارت ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی از جهت دیگری نیز قابل ایراد است. این ایراد آن است که مشقت دیگری را بر محکومله تحمیل کرده است . کسی که با تحمل هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل و ایاب و ذهاب بالاخره موفق شده است حکمی علیه خوانده بگیرد، به اعتبار وضعیتی که مربوط به محکوم علیه است و( عدم دسترسی به محکوم به یا تلف شدن آن در نزد محکوم علیه ) مجبور می شود در قالب دادخواست دیگر برای مطالبه خسارت اقامه دعوی کند. بدیهی است پس از تقویم دادخواست و تعیین وقت رسیدگی تعیین خسارت خواهان و محکوم له پرونده اجرایی توسط کارشناس صورت می گیرد. چرا در اینجا برای تعیین همان خسارت بدون ضرورت به طرح دعوی کارشناس تعیین نشود؟ چرا قانون گذار از خود باعث تاخیر در رسیدن محکوم له به حقوق از دست رفتهاش شده است؟ همانگونه که مطابق ماده ۴۶ عدم دسترسی به مال و عدم تحقق تراضی از موجبات دخالت دادگاه برای تعیین قیمت مال دانسته شده است ، قانون گذار در ذیل ماده ۴۶ نیز می توانست مقرر کند دادگاه خسارت را تعیین و یا وصول از محکوم علیه به محکوم له پرداخت نماید[۱۲۲]. ممکن است حکم به استرداد عین مال ( مثلا جهیزیه ) داده شود، در صورت فقدان عین مال، سوال این است که آیا می توان معادل آن را در دادخواست تقویم شده است از سایر اموال محکوم علیه برداشت کرد یا خیر؟ قضات وقت دادگاه های حقوقی ۲ تهران در پاسخ به این سئوال چنین نظر دادهاند: « با توجه به ماده ۴۶ قانون اجرای احکام مدنی در صورت تراضی و در غیر این صورت با نظر دادگاه هنگام اجرا از محکوم علیه وصول کرد و محکوم به محدود به میزان تقویم در دادخواست نیست بلکه تقویم دعوی در دادخواست از حیث میزان تمبر هزینه دادرسی و تعیین صلاحیت معتبر است و لا غیر البته مورد فوق در فرضی است که دادگاه احراز حقانیت خواهان را نموده یعنی وجود عین مال خواهان در ید خوانده را محقق دانسته و مبادرت به صدور حکم کرده باشد ولی اگر هنگام رسیدگی محرز نشود که عین جهیزیه به خوانده داده شود دادگاه نمی تواند رای دهد. کما اینکه اگر معلوم شود بدون تعدی و تفریط زوج عین جهیزیه قبل از تقویم دادخواست از بین رفته ، دادگاه نمی تواند رای به محکومیت زوج بدهد، چرا که جهیزیه در ید زوج به صورت امانی است و مادام که زوجه آنرا مطالبه نکرده اگر بدون تعدی و تفریط زوج از بین رفته باشد، زوج مسئولیتی ندارد. اما اگر بعد از مطالبه زوجه قبلا بعد از تسلیم اظهار نامه با دادخواست عین جهیزیه تلف بشود زوج مسئول است و لو تعدی و تفریط نکرده باشد. زیرا در این صورت مورد در حکم غصب و زوج در حکم غاصب خواهد بود[۱۲۳].» خلاصه نظریه مذکور آن است که در مرحله اجرا قیمت جهیزیه باید به نرخ روز تعیین شود و تقویم انجام شده در زمان تقویم دادخواست ملاک نمیباشد. اداره حقوقی قوه قضائیه در ارتباط با این موضوع بیان داشته : « ارزیابی خواسته مانند ارز، تنها از نظر صلاحیت دادگاه و پرداخت هزینه دادرسی مناط است ( هر چند صلاحیت کسی با توجه به قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب منتفی گردیده است) بنابراین نمیتوان محکومله را اگر عین معین باشد در صورت عدم امکان تهیه عین معین بر اساس تقویم خواهان احتساب و به محکومله پرداخت نمود. لذا در صورتی که محکومبه ارز باشد بر حسب مستفاد از ماده ۳۱۲ ق . م و ماده ۴۶ اجرایی بایستی قیمت از مورد حکم را به نرخ روز ( یوم الاداء ) محاسبه و از محکومعلیه وصول و به محکومله پرداخت نمود.»
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
HpSO3
Hydrogenthiophosphate
TsO-
TsO
Toluenesulfonate
CH3OSO3-
MeSO4
Methylsulfate
C2H5OSO3-
EtSO4
Ethylsulfate
n-C8H17OSO3-
OctSO4
Octylsulfate
(HO)2PO2-
H2PO4
Dihydrogenphosphate
(CH3O)2PO2-
Me2PO4
Dimethyl phosphate
C2H5O(CH2)2OSO13-
EtOEtSO4
Ethoxyethylsulfate
در بیوترانسفورماسیون غالبا از مخلوط محیط آلی- آبی برای افزایش حلالیت واکنشدهندهها و محصولات آبگریز استفاده می شود. پایداری و فعالیت آنزیمها در مخلوطهای آبی مایعات یونی غالبا براساس اثرات هافمیستر مورد بررسی قرار میگیرد. یک مطالعه اولیه روی آنزیم آلکالین فسفاتاز[۵۲] مربوط به باکتری اشرشیا کلای[۵۳] در مخلوط آبی [EtNH3][NO3] (قدیمیترین مایع یونی (Walden, 1914 )) نشان داد که این مایع یونی در غلظتهای پایین روی آنزیم اثر فعال کننده داشته است و بیشترین اثر گذاری آن (۱۰ درصد افزایش فعالیت) در غلظت ۱/۱ مولار دیده شده است. با افزایش غلظت مایع یونی تا قبل از غلظت ۸۰ درصد فعالیت آنزیم به طور برگشت پذیر کاهش یافت و پس از آن آنزیم به طور برگشت ناپذیری غیر فعال گردید (Magnuson et al., 1984).
۲-۲- اثر مایعات یونی مختلف بر فعالیت و پایداری آنزیم در سالهای اخیر در حوزه بیوکاتالیز در مخلوطهای مایع یونی- آب کارهای زیادی در رابطه با طیف وسیعی از آنزیمها و مایعات یونی انجام شده است. به تازگی آنیونهای α-آمینواسیدها در مایعات یونی مورد استفاده قرار گرفتهاند. این آنیونها کاسموتروپ هستند (Zhao, 2006). مایعات یونی تشکیل شده از α-آمینواسیدهای D و L و ω- آمینوکربوکسیلاتها[۵۴] و کاتیون [C2MIM] در غلظت ۵/۰ مولار اثر بسیار کمی بر فعالیت آنزیم سوبتیلیسین[۵۵] داشتند. در حالی که [C2MIM][D-GluO] در غلظت ۱ مولار سرعت واکنش را بیش از ۶۰ درصد کاهش داد و [C2MIM][L-GluO] باعث کاهش ۸۰ درصدی سرعت شد (Zhao, 2006). مایع یونی [C4MIM][Cl] در غلظتهای کمتر از ۲۰ درصد اثر کمی بر آنزیم پراکسیداز ترب سیاه[۵۶] (HRP) گذاشت در حالیکه در غلظتهای ۲۵ و ۳۰ درصد کاهش شدید فعالیت و پایداری دمایی آنزیم را نشان داد (Machado and Saraiva, 2005). آنیون نیترات یک آنیون بی ضرر و بی اثر است با این وجود مایعات یونی حاوی این آنیون زیاد مورد مطالعه قرار نگرفتهاند. از معدود مطالعات انجام شده در این زمینه میتوان پژوهشی روی آنزیم پاپائین[۵۷] را نام برد که در حضور ۱۵ درصد [C4MIM][NO3] 50 درصد از فعالیت خود را حفظ کرد. در گزارشی توسط کفتزیک و همکاران دو آنزیم [۵۸]CbFDH و β-گالاکتوزیداز[۵۹] مربوط به باسیلوس سیرکولانس[۶۰] در حضور ۲۵ درصد [PrNH3][NO3][61] کاملا غیرفعال شدند (Kaftzik et al., 2002). دلیل این غیرفعال شدن را اسیدی شدن pH احتمال دادند. مایعات یونی حاوی یون [BF4] بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. این آنیون به شدت کائوتروپ است و نسبت به آنیونهایی که قبل از این گفته شد قدرت کمتری در تشکیل پیوند هیدروژنی دارد. اثر [C4MIM][BF4] بر فعالیت HRP توسط ماکادو و همکاران مورد بررسی قرار گرفت. در غلظتهای کمتر از ۲۰ درصد [C4MIM][BF4] کمترین کاهش فعالیت دیده شد و در غلظت ۲۵ درصد آن ۳۰ درصد کاهش فعالیت دیده شد. ماکادو و همکاران همچنین تغییرات پایداری دمایی HRP را در [C4MIM][BF4] بررسی کردند. در غلظت ۱۰ درصدی مایع یونی، آنزیم HRP با تأخیر بیشتری نسبت به محیط آبی در اثر دمادهی غیرفعال شد. در حالی که در غلظت ۲۵ درصد مایع یونی، پایداری آنزیم به شدت کاهش یافت (Machado and Saraiva, 2005). اولین بیوترانسفورماسیون موفق در یک محیط مایع یونی حاوی ۵ درصد آب مربوط به یک مایع یون آبگریز بود. ترمولایزین[۶۲]، یک آنزیم بسیار پایدار، واکنش سنتز Z- آسپارتام[۶۳] را در محیط [C4MIM][BF4] اشباع از بافر کاتالیز کرد؛ سرعت واکنش در این حالت نسبت به سرعت واکنش در محیط اتیل استات ۴۰ درصد بود (Erbeldinger et al., 2000). لیپازها به عنوان آنزیم های مقاوم به حلالهای آلی مسلما اولین گزینه انتخابی برای انجام بیوکاتالیز در مایعات یونی بودند. در حقیقت لیپازهای میکروبی پایدار مانند CALB (Madeira Lau et al., 2000 , Schofer et al., 2001) و لیپاز سودوموناس کاپاسیا[۶۴] (PCL) (Park and Kazlauskas. 2001, Nara et al., 2002) در مایعات یونی از خانواده ۱- آلکیل ۳- متیل ایمیدازولیوم[۶۵] و ۱- آلکیل پیریدینیوم[۶۶]، در ترکیب با آنیونهای BF4- [۶۷]، PF6-[68]، TfO- [۶۹]و NTf2- [۷۰] دارای فعالیت کاتالیتیک هستند. نتایج اولیه در این قبیل کارها معمولا تکرارپذیر نبود و این به دلیل حضور ناخالصی باقی مانده طی فرایند تهیه مایعات یونی بود. لیپازها واکنشهای ترانساستریفیکاسیون را در این مایعات یونی با بازده قابل مقایسه با واکنشهای انجام شده در ترت- بوتیل الکل[۷۱] (Madeira Lau et al., 2000)، دیاکسان[۷۲] (Nara et al., 2002)، یا تولوئن[۷۳] (Park and Kazlauskas 2001) را کاتالیز کردند. لیپاز A کاندیدا آنتراکتیکا (CALA) به عنوان یک استثناء در محیط مایعات یونی [C4MPy][BF4] [۷۴] و [C4MIM][NTf2] 10 برابر فعالتر از محیط دیایزوپروپیلاتر[۷۵] (DIPE) (Schofer et al., 2001) بود. مایعات یونی خارج از خانوادههای ۱- آلکیل ۳- متیل ایمیدازولیوم و ۱- آلکیل پیریدینیوم به ندرت در فرایند بیوکاتالیز مورد استفاده قرار گرفتهاند. لیپازهای مختلفی برای انجام بیوکاتالیز در مایعات یونی مورد بررسی قرار گرفته اند که از این میان میتوان آنزیم های لیپاز CALB (Lozano et al., 2003)،PCL (Itoh et al., 2003)، [۷۶]ASL (Schofer et al., 2001)، CALA، RML[77] و TLL[78] (Schofer et al., 2001) را نام برد. برای مثال دو آنزیم RML و TLL فعالیت خود را در مایع یونی [C4MIM][NTf2] حفظ کردند در حالی که در دو مایع یونی [C4MIM][PF6] و [C4MIM][BF4] غیرفعال شدند (Schofer et al., 2001). لیپاز CRL[79] به طور معمول در محیطهای بدون آب فعالیت کمی دارد. بر اساس مطالعات انجام شده در رابطه با کاتالیز واکنشهای مختلف، این آنزیم در مایعات یونی [C4MIM][PF6] و [C4MIM][BF4] فعالیت خود را حفظ می کند (Schofer et al., 2001, Kaar et al., 2003). CRL در [C4MIM][PF6] بهترین فعالیت خود را در حضور حداکثر ۴/۰ مولار آب (یا ۵/۰=aw براساس سایر گزارشات (Ulbert et al., 2004) نشان میدهد. همچنین گزارش شده است که CRL واکنش استریفیکاسیون را در محیط بدون آب [C4MIM][PF6] بهتر از محیط ایزواکتان[۸۰] کاتالیز می کند (Yu et al., 2005). توانایی لیپاز در تحمل مایعات یونی به صورت بیآب یک توانایی عمومی نیست. آنزیم CALB (Schofer et al., 2001, Kaar et al., 2003)و CRL (Kaar et al., 2003) در طیف وسیعی از مایعات یونی امتزاجپذیر با آب، حاوی آنیونهای [MeSO4] (Schofer et al., 2001)، [NO3] (Kaar et al., 2003)، [AcO] یا [lactate] (Sheldon et al., 2002) غیرفعال است. نکته قابل توجه این است که لیپاز در چنین محیطهایی حل می شود زیرا حل شدن پروتئین مستلزم شکسته شدن برهمکنشهای پروتئین- پروتئین و تشکیل اینترکشنهای قویتر با محیط است. آب نیز چنین عملکردی دارد اما حلالهای آلی مانند N،N- دیمتیل فرمامید و دیمتیل سولفوکسید که آنزیمها را در خود حل می کنند، و در ضمن، گروه های سطح پروتئین را کوئوردینه می کنند، عوامل دناتوره کننده قوی محسوب میشوند. ۲-۳- بررسی ساختار آنزیمها در مایعات یونی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
سیادت وهمکاران (۱۳۸۱)در پژوهش خود،روایی پرسشنامه خلاقیت را ۹۱/۰ به دست آورده بودند و ضریب پایایی پرسشنامه خلاقیت رندسیپ (۱۹۷۹)،از طریق فرمول ضریب آلفای کرونباخ ۹۲/۰ اعلام نمودند،ترابی(۱۳۸۹)، پایایی این پرسشنامه را از طریق فرمول ضریب آلفای کرونباخ ۸۹/۰ محاسبه نموده است. گلی (۱۳۸۵)درپژوهش خودازپرسشنامه خلاقیت رندسیپ[۵۷] استفاد وروایی آن راموردتاییدقراردده وبااستفاده ازضریب همبستگی اعتبار پایایی پرسشنامه خلاقیت رندسیپ(۱۹۷۹)را۹۸/۰اعلام کرده است. پرسشنامه توانمند سازی در این تحقیق ، برای سنجش توانمند سازی کارکنان از پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (۱۹۹۵)استفاده شده است. این پرسشنامه دارای ۵ بعد احساس استقلال ،احساس شایستگی، احساس موثر بودن ،احساس معنی دار بودن شغل ،و احساس اعتماد میان همکاران که دارای ۲۰ سوال و پنج بعد است که گویه های ( ۱ تا ۴ ،احساس شایستگی ) ،( ۵ تا ۸ ،احساس استقلال )،(۹تا ۱۲، احساس موثر بودن )،(۱۳ تا ۱۶، احساس معنی دار بودن شغل ) و(۱۷ تا ۲۰، احساس اعتماد میان همکاران )را ارزیابی می کند. هر یک از عبارات این پرسشنامه در طیف ۵ درجه ای مقیاس لیکرت ( از کاملا موافقم تا کاملا مخالفم ) تنظیم شده است که بر ای نمره گذاری پاسخها بادرنظر گرفتن درجه بندی پیوستار برای گویه های مثبت به پاسخ کاملا موافقم تاکاملا مخالفم به ترتیب امتیازات ۱ تا ۵ تعلق خواهدگرفت .بنابراین حداکثرنمره برای پرسشنامه ۱۰۰ وحداقل نمره ۲۰ خواهد بود.
زارعی (۱۳۹۱) پس از جمع آوری اطلاعات پایایی پرسشنامه توانمند سازی را به روش آلفای کرونباخ ۸۴/۰ بدست آورده است،خانعلی زاده در پزوهشی درسال ۱۳۸۹ به میزان۸۳/۰ پایایی توسط آلفای کرونباخ دست یافته است. روش اجرای تحقیق مطالعات کتابخانه ای :در این قسمت جهت گردآوری اطلاعات درزمینه مبانی نظری وادبیات پژوهش موضوع، از منابع کتابخانه ای ،مقالات فارسی و لاتین،کتاب های مورد نیاز واینترنت استفاده شده است. تحقیقات میدانی :دراین قسمت به منظور جمع اوری داده ها واطلاعات برای تجزیه وتحلیل پرسشنامه استفاده گردیده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده ازروش همبستگی پیرسون ورگرسیون مرحله ای استفاده گردیده است که به کمک نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفته است. ملاحظات اخلاقی - دریافت معرفی نامه رسمی و کتبی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت جهت انجام پژوهش - اطلاعات جمع آوری شده بدون نام بوده و جنبه محرمانه بودن اطلاعات کاملا رعایت گردیده است. - حفظ مالکیت مادی و معنوی سایر پژوهشگران و نویسندگانی که ازنتایج تحقیقات ایشان دراین پژوهش استفاده گردیده است. فصل چهارم تجزیه وتحلیل دراین فصل به منظورپاسخگویی به سوالات پژوهش،به تجزیه وتحلیل داده های تداده ها دردوبخش توصیفی واستنباطی پرداخته ایم . الف :داده های توصیفی بررسی نمونه آماری بر اساس سن آزمودنی ها
شاخص های آماری |
فراوانی |
درصد فراوانی |
سن |
۳۰-۲۰ |
۱۹ |
۹/۱۰ |
|
۴۰-۳۱ |
۱۰۰ |
۱/۵۷ |
|
۵۰-۴۱ |
۵۵ |
۴/۳۱ |
|
۶۰-۵۱ |
۱ |
۶/۰ |
|
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نسخه: مشهد، آستان قدس رضوی: ۵۷۳۶، نسخ، حسن بن کمال اوالی، ۹۸۳ق.[۸۳۷]
-
- رجال ابن داود
از: حسن بن علی بن داود حلی، تقی الدین (قرن ۸ق) نسخه: زنجان، امام جمعه زنجان (سید عزالدین): بدون شماره، محمد بن علی اوالی، ۹ ربیع الاول ۹۶۴ ق.[۸۳۸]
-
- الرعایه فی شرح بدایه الدرایه (شرح بدایه الدرایه)
از: زین الدین بن علی بن احمد شامی عاملی (شهید ثانی) (م ۹۶۵ ق) نسخه: قم، مرکز احیاء میراث اسلامی: ۳۶۵۲، نستعلیق، حسن بن احمد بن راشد بن عیسی عریفی اوالی، ۲۷ رمضان المبارک ۹۸۷ ق.[۸۳۹]
-
- شرح نهج البلاغه
از: عبدالحمید بن هبه الله مدائنی معتزلی (ابن ابی الحدید) (م ۶۵۵ق) نسخه: شیراز: کتابخانه نورالدین هاشمی حسینی: بدون شماره، حسن بن جعفر اوالی نیفی، محرم ۹۸۳ ق.[۸۴۰] فصل چهارم: جریانها و رویکردهای حدیثی در بحرین درآمد شاید بتوان جریانها و مکاتب فکری در جهان اسلام را در برخورد با اخبار و احادیث، از سه حیث بررسی نمود. الف. از جهت اصل اعتبار و حجیت حدیث ب. از جهت شیوه های ارزیابی صدور حدیث ج. از جهت فهم و تفسیر حدیث[۸۴۱] در بخش اول مثلاً قرآنیون در اصل اعتبار احادیث شبهه و خدشه میکنند و قرآن را تنها ملاک اعتبار و کشف میدانند. در جهت دوم اشعریها در اهل سنت و یا اخباریها در شیعه به نص اکتفا کرده و خروج و تعدی از آن را برنمیتابند و از قسم سوم هم جریانهای باطنی و تأویلی و یا مکتب تفکیک مثلاً در فهم و تفسیر حدیث مطالبی متفاوت با دیگران عرضه میکنند. با این مقدمه سه جریان شاخص در بحث جریان فکری حدیثی وجود دارد:
-
- نص گرایان
-
- عقل گرایان
-
- باطن گرایان[۸۴۲]
گروه و جریان اول که به تعبیری «الملتزمون لحرفیه النص» هستند دارای شاخصههایی به این ترتیب میباشند: ۱ـ عقل را در درک معارف دینی ناتوان میدانند. ۲ـ در تعارض عقل و نقل، نقل را مقدم میکنند. ۳ـ تأویل در نصوص را جایز نمیدانند. ۴ـ خبر واحد را در عقاید به طور یکسان حجت میدانند.[۸۴۳] از این جریان میتوانند ظاهریه، حنابله، اهل حدیث، سلفیها، حشویه و از میان شیعیان اخباریان و شیخیه را نام برد. گروه و جریان دوم، عقلگرایی است که دارای شاخصههایی چنین است:
-
- عقل را به عنوان یکی از ادله مطرح میکنند.
-
- عقل را بر نقل در تعارض مقدم میکنند.
-
-
- با توجه به دو شاخصه قبل، برای تأویل جایگاهی را قائل هستند.
-
- خبر واحد را در اعتقادات حجت نمیدانند.[۸۴۴]
از شاخصه های جریان سوم که باطنگرایان هستند نیز میتوان به این موارد اشاره کرد:
-
- گذر از ظاهر به باطن را تجویز میکنند.
-
- به ناتوان بودن عقل در بسیاری از مواطن معتقدند.
-
- راه رسیدن به واقع را صفای نفس میدانند.
در این روش حدیثشناس یا حدیث پژوهی که دارای دید عرفانی و باطنی است، از ظاهر الفاظ عبور کرده و به سوی باطن و یا محتوای عمیقتر و درونیتر میرود و در مدرسۀ عرفان و تصوف شناخت قلبی و شهودی از کاراترین ارکان معرفت و بلکه تنها راه رسیدن به شناخت حقیقی است.[۸۴۵] و [۸۴۶] الف. رویکرد عقلگرا و صوفیانه نشانههایی از این دو رویکرد را به صورت مجموعی میتوان در مکتب بحرین و شخصیتهای شاخص آن جستجو کرد. با عنایت به گستردگی بحث، این شاخصهها را در آثار دو حدیثپژوه معروف و بزرگ بحرین یعنی ابن میثم و ابن ابی جمهور احسایی بررسی میکنیم.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
یکی از توابع را به عنوان تابع اصلی در نظر گرفته و εk (r2, …, rk) را بر اساس جدول عایدات محاسبه کنید تعداد نقاط تقسیم qk را برای بازه های هر k-1 تابع هدف مشخص نمائید
سایر توابع هدف را به محدودیت تبدیل کرده و الگوریتم ژنتیک را اجرا کرده و مدل اپسیلون-محدودیت را برای هر بردار از εkحل کنید همه جواب های غیرچیره بدست آمده در مرحله قبل را ذخیره کنید
شکل ۴‑۱۹- فلوچارت روش حل پیشنهادی مدل سوم
مثال های عددی برای مدل ۳ به منظور اعتبارسنجی و سنجش کاربردپذیری مدل پیشنهادی و همین طور کارایی الگوریتم پیشنهادی سه کلاس مختلف از مثالهای عددی با ابعاد کوچک، متوسط و بزرگ ارائه می شود. در بخش اول از نتایج محاسباتی، مسائل با ابعاد کوچک و متوسط با الگوریتم پیشنهادی حل گردیده است و نتایج حل با جواب بهینه بدست آمده با الگوریتم AUGMECON در نرم افزار GAMS مقایسه شده است. در بخش دوم جواب بدست آمده برای مسائل با ابعاد بزرگ با گزارش حد پائین جواب بدست آمده از نرم افزار بعد از گذشت یک ساعت و نیم مقایسه شده است. در نهایت منحنی پارتوی بدست آمده و تضاد بین اهداف مختلف مورد بررسی قرار میگیرد. در این بخش، ده مثال با ابعاد کوچک بصورت تصادفی طراحی شده و هر یک دو مرتبه حل شده است. یک مرتبه با بهره گرفتن از الگوریتم AUGMECON و یک مرتبه به کمک الگوریتم پیشنهادی، نتایج نشان میدهد، مجموعه جواب پارتویی برای هر دو روش تقریباً یکسان است و زمان حل نیز تقریباً در همه موارد کمتر از پانزده دقیقه زمان میبرد. در مثالهای طراحی شده با ابعاد متوسط که تعداد آن ها نیز ده تاست الگوریتم پیشنهادی بعد از یک ساعت و نیم مجموعه جواب پارتویی را تشکیل میدهد در صورتیکه برای الگوریتم AUGMECON چندین ساعت به طول میانجامد. در نهایت پنج مثال با ابعاد بزرگ به صورت تصادفی تولید شد و نتایج نشان میدهد الگوریتم AUGMECON نمی تواند در زمان منطقی جوابی را گزارش دهد، این درحالیست که الگوریتم پیشنهادی قادر به حل مسئله در مدت زمان قابل قبول است. بنابراین در این مسائل جوابهای بدست آمده از الگوریتم پیشنهادی با حد پائین بدست آمده از AUGMECON بعد از گذشت یک ساعت و نیم، مقایسه شده است. تعداد سناریوها در مسائل با ابعاد کوچک و متوسط برابر ۱۰ و ۵۰ در نظر گرفته شده است. از آنجا که ابعاد مسئله با افزایش تعداد سناریوها بصورت نمائی افزایش مییابد، آزمایش مسائل با ابعاد بزرگ را با تعداد سناریوهای ۵۰، ۱۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ تکرار نموده ایم تا کارایی الگوریتم پیشنهادی را در برابر افزایش تعداد سناریوها بسنجیم. تشریح مثال یک زنجیره تأمین سه سطحی مفروض است و قرار است یک برنامه ریزی تولید کلی در این زنجیره تأمین صورت پذیرد. تعداد دوره های افق برنامه ریزی برابر ۱۲ ماه فرض شده است. تعداد سطوح کاری، محصولات نهائی و مواد اولیه به ترتیب برابر ۵، ۵ و ۱۰ در نظر گرفته شده است. این شرکت دارای j کارخانه و c نقطه مشتری است که در نقاط مختلف واقع شده اند. مواد اولیه از S تأمین کننده که نزدیک کارخانه ها واقع شده، تأمین میگردد. تابع هدف اول را که هزینه کل سیستم تولید و زنجیره تأمین است به عنوان تابع هدف اصلی مسئله در نظر گرفته و دو تابع هدف دیگر (رضایتمندی مشتریان، بهرهوری کارکنان) را به ترتیب به ۳ و ۹ قسمت مساوی تقسیم نمودیم. همچنین فرض شده که تقاضا از توزیع نرمال با میانگین و انحراف معیار به ترتیب ۱۰۰۰ و ۱۰۰ پیروی مینماید (N (μ:۱۰۰۰, σ:۱۰۰)) و λ۲, λ۱ را نیز برابر ۱ تنظیم نمودیم. توابع توزیع پارامترهای هزینه ای و پارامترهای مربوطه در جدول ۴-۲۱ آمده است.
جدول ۴‑۲۱- توابع توزیع پارامترهای هزینه ای
آیتم هزینه ای
توزیع احتمال
هزینه نگهداری محصول نهائی ($/unit period)
Uniform (3, 10)
هزینه نگهداری مواد اولیه ($/ unit period)
Uniform (1, 15)
هزینه استخدام (۱۰$/manpower)
Normal (μ:۶, σ۲:۳)
هزینه اخراج (۱۰$/manpower)
Normal (μ:۵۰, σ۲:۳)
حقوق و دستمزد (۱۰$/manpower)
Uniform (20, 30)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
امنیت شغلی
عدم اطمینان از ادامه خدمت، عدم احساس اطمینان از تامین دوران بازنشستگی، عدم آرامش از دائم العمر نبودن کار استخدامی، عدم احساس امنیت از پرونده سازی بر علیه شاغل یا فرد اخراج از کار
ابراهیمی نژاد و همکاران(۱۳۸۸)
مدل مفهومی تحقیق باتوجه به ادبیات و پیشینه تحقیق گفته شده و همچنین چارچوب نظری ذکر شده مدل مفهومی تحقیق در شکل (۴-۲) نشان داده شده است: شکل(۲-۴): مدل مفهومی تحقیق خلاصه فصل دوم در این فصل ضمن ارائه پیشینه تحقیقات انجام شده در زمینه ترک خدمت به مروری بر تحقیقات گذشتگان در زمینه عوامل مؤثر بر ترک خدمت پرداختیم. در این فصل پس از ارائه تعاریف مختلف آسیب شناسی و نخبگان و ترک خدمت، به تعاریفی از عوامل مؤثر بر ترک خدمت مدنظر در الگوی مفهومی نیز اشاره شده است. و نیز در انتها با توجه به ادبیات تحقیق و مرور تحقیقات گذشتگان، چارچوب نظری تحقیق و مدل جامعی از عوامل مؤثر بر ترک خدمت که آسیب های جدی به سازمان وارد می آورند ، ارائه شده است. روش شناسی تحقیق مقدمه: بهطورکلی هر تحقیق در پی طرح مشکل یا مسئلهای مطرح میگردد. مشکل یا مسئلهای که سؤالاتی را در ذهن محقق ایجاد میکند. محقق برای یافتن پاسخ این سؤالات به جامعه مراجعه میکند و با انتخاب نمونهای از جامعه، میخواهد پاسخ پرسشها را ازنظر جمع، بررسی و دریافت نماید. بدین منظور با انتخاب روشی برای تحقیق، فرایند انجام تحقیق، الگوی مفهومی آن، متغیرهای تحقیق و ابزار سنجش را موردتوجه قرار میدهد. در تحقیق حاضر با توجه به هدف اصلی تحقیق که آسیب شناسی عوامل مؤثر بر ترک خدمت نخبگان از دیدگاه مدیران است روش و فرایند تحقیق، شیوههای اندازهگیری متغیرها بحث شده است و سپس توضیحاتی در خصوص روش جمع آوری اطلاعات، ابزار جمع آوری اطلاعات و نحوه استخراج دادهها از پرسشنامه و روایی و پایایی پرداخته و درنهایت به تشریح متغیرهای مورد بررسی در تحقیق و روشهای آماری مورداستفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و سؤالات بیان میشود.
نوع و روش تحقیق انتخاب روش تحقیق مناسب برای رسیدن به اهداف پژوهش و آزمودن فرضیات بسیار حائز اهمیت است. ابعاد روش شناختی یکی از مؤلفه های پر اهمیت در هر موضوع تحقیقی می باشد. اعتبار تحقیق منوط به نحوه بهره گیری از روش ها و تکنیک های پژوهشی است. روش عبارتست از شیوه ها و تدابیری که برای شناخت حقیقت و بر کناری از لغزش به کار برده می شود (خاکی، ۱۳۷۹). روش تحقیق مجموعهای از قواعد، ابزار و راه های معتبر (قابلاطمینان) و نظامیافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راهحل مشکلات است (خاکی، ۱۳۹۲). به طور خلاصه تر می توان گفت که تحقیق توصیفی آن چه را که هست توصیف می کند و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متدوال، فرایند های جاری، آثار مشهود یا روند های در حال گسترش توجه دارد. توجه آن در درجه اول به زمان حال است، هر چند غالبا رویدادها و آثار گذشته را نیز که به شرایط موجود مربوط می شوند، مورد بررسی قرار می دهد(بست،۱۳۷۱). ازآنجاییکه در این تحقیق به توصیف و مطالعه آنچه هست پرداخته شده است بنابراین، این تحقیق، یک تحقیق توصیفی است. در تحقیقات توصیفی می توان جامعه مورد مطالعه را از طریق پیمایشی[۲۴۷] تحت بررسی و آزمون قرار داد. “پیمایش” عبارت از جمع آوری اطلاعات است که با طرح و نقشه و به عنوان راهنمای عملی توصیف یا پیش بینی و یا به منظور تجزیه و تحلیل روابط برخی متغیرها، صورت می گیرد. پیمایش توصیفی، به توصیف پدیده های خاص در محیطی معین می پردازد، برای آزمون نظریه ها و پاسخگوئی به پرسش های پژوهشی به کار می رود و شامل توصیف و نتیجه گیری است(کومار، ۱۳۷۴). مراحل مختلف اغلب پیمایش ها به ترتیب زیر است(اوپنهام،۱۳۶۹): مطالعه کتب و نشریات مربوط و مصاحبه با افراد و صاحب نظر و با تجربه؛ تدوین فرضیه و طراحی روش تحقیق؛ طراحی فنون و روش های مورد نیاز تحقیق، اجرای طرح مقدماتی و رفع نواقص ابزار تحقیق؛ انتخاب افراد و نمونه هایی که باید مورد بررسی قرار گیرد؛ کار میدانی و جمع آوری و دریافت اطلاعات و داده ها؛ کد گذاری و پردازش داده ها؛ تجزیه و تحلیل آماری؛ گردآوری نتایج و آزمون فرضیه ها؛ تحلیل نتایج به دست آمده و نگارش تحقیق. روش تحقیق در پژوهش ما، ازلحاظ روش جمع آوری دادهها از نوع پیمایشی، است و مورد مطالعه این تحقیق، شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی می باشد. از سوی دیگر، چون هدف ذاتی آن، شناسایی عوامل مؤثر ترک خدمت نخبگان و ارائه راهکار ها به مدیران برای کاهش این ترک خدمت است، یک تحقیق کاربردی، محسوب می شود. بعلاوه با توجه به بررسی تأثیر متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته، این تحقیق جز تحقیقات علی و معلولی نیز است؛ و با توجه به اینکه، این تحقیق، به بررسی تأثیر عوامل شخصی ، سازمانی، شغلی بر ترک خدمت، میپردازد، از نوع رگرسیون، است. مبانی نظری این تحقیق که به کمک روش کتابخانهای و با ابزار مقالات و کتابها و سایتها و… به دست آمد. همچنین داده های موردنیاز برای آزمون فرضیات تحقیق نیز به کمک روش میدانی و با ابزار پرسشنامه به دست آمد. با توجه به ماهیت موضوع تحقیق و با عنایت به موارد فوق الذکر بهویژه حجم وسطح تحقیق، سوگیری تحقیق و رهیافت آن مناسب ترین روش و روش اصلی تحقیق همانا روش پیمایش است. و شیوه جمع آوری اطلاعات بصورت پرسشنامه ای خواهد بود. فرایند انجام تحقیق در تحقیق حاضر، پس از تهیه طرح تحقیق و مطالعه و جمع آوری مبانی نظری آن، اجزای آن، مشخص گردید. و سپس از پس از مصاحبه و بررسی بررسی اسناد و مدارک آرشیوی- پرسنلی ،پرسشنامهای، جهت جامعه آماری تحقیق، تهیه شد. پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها و تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از آن ها، نتیجهگیری و پیشنهادها، ارائه شد. مدل مفهومی تحقیق هدف این تحقیق، آسیب شناسی عوامل مؤثر بر ترک خدمت نخبگان از دیدگاه مدیران، است. همانگونه که در ادبیات تحقیق، بیان شد در این پژوهش از عوامل شخصی، شغلی، سازمانی به عنوان مدل مفهومی تحقیق استفاده شده است. که در آن عوامل شخصی، شغلی، سازمانی به عنوان متغیر مستقل تحقیق و ترک خدمت نخبگان بهعنوان متغیر وابسته در این تحقیق مورد بررسی وآزمون قراررمیگیرند. ابزار پردازش اطلاعات پس از اتمام جمع آوری دادههای موردنظر و بازبینی پرسشنامه های تکمیل شده به کدگذاری متغیرها بر اساس سطوح اندازهگیری متغیرها و شاخص ها پرداخته و دادهها را جهت تجزیه و تحلیل آماری وارد رایانه میشوند. پردازش دادههای آماری فوق و تبدیل آن ها به اطلاعات از طریق بسته نرم افزاری spss صورت میگیرد. سپس به تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیات از طریق شاخص های آماری توصیفی و استنباطی اقدام میگردد. جامعه آماری بهکل گروه افراد، وقایع یا چیزهای اشاره دارد که پژوهش میخواهد به پژوهش درباره آن ها بپردازد. (سکاران،۱۳۹۲). جامعه آماری عبارت است از کلیه افراد و اشیایی که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند، تشکیل جامعه آماری میدهند. اگر تعداد افراد جامعه آماری محدود باشد، به آن جامعه آماری محدود میگویند (دانایی فر و همکاران، ۱۳۸۷). همچنین کرسول[۲۴۸] (۲۰۰۵) جامعه را گروهی از افراد میداند که از یک خصوصیت مشترک برخوردارند که آن ها را از دیگر گروهها متمایز میسازد (داناییفرد و دیگران ۱۳۸۷). جامعه آماری ممکن است محدود یا نامحدود باشد، اگر بتوان واحدهای یک جامعهی آماری را شمارش کرد و نتیجه را با یک عدد معین n بیان نمود، آن جامعه آماری را محدود گویند، اما اگر نتوان واحدهای یک جامعه آماری را شمارش کرد آن جامعه آماری را نامحدود گویند. جامعه آماری در این تحقیق شامل نخبگانی می شود که از طریق نمره دانشگاهی و به علت معد ل های بالا در دانشگاه، به استخدام شرکت ملی پخش فراورده های نفتی در آمده اند و ترک خدمت کرده اند و با توجه به این که دسترسی به این افراد امکان پذیر نبوده است مدیران و سرپرستان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی منطقه تهران به عنوان نمونه در نظر گرفته شده اند. نمونه آماری و روش محاسبه حجم نمونه نمونه برداری، فرایند گزینش و انتخاب تعداد محدودی از اعضای جامعه است؛ طوری که پژوهشگر با بررسی نمونه و درک خصوصیات یا ویژگیهای آزمودنیهای نمونه، قادر به تعمیم خصوصیات یا ویژگیها به عناصر جامعه خواهد شد (داناییفرد و همکاران، ۱۳۸۷). درواقع نمونه، گروهی از اعضای یک جامعه تعریفشده است که اطلاعات موردنیاز تحقیقی به کمک آن حاصل میشود (سکاران، ۱۳۹۲). تعیین حجم نمونه اهمیت زیادی در قابلیت تعمیم نتایج آزمون به جامعه دارد. روشهای مختلفی، جهت تعیین حجم نمونه، وجود دارد که دقیقترین آن ها روشهای ریاضی است. در تعیین حجم نمونه، عوامل زیر، مؤثر است: واریانس دادهها: هرچه پراکندگی دادهها بیشتر باشد، میبایست، حجم نمونه، افزایش یابد. سطح اطمینان: به این معناست که برآوردهای ما واقعاً تا چه اندازه برای جامعه آماری، درست است. دقت موردنظر: به این معناست که در برآورد کردن پارامتر جامعه آماری بر پایه حجم نمونه تا چه اندازه، درست عمل کردهایم. دقت، توسط پژوهشگر، تعیین میشود. حجم جامعه: عبارت است از تعداد کل اعضای جامعه آماری انتخابشده. توزیع جامعه آماری: منظور، عبارت است از چگونگی پراکندگی اعضاء، در جامعه آماری انتخابشده.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کای [۱۱] مطرح می کند که ظرفیت های اختصاصی از منابع مهم سازمانی هستند که این منابع در فراهم کردن مزیت های رقابتی مهم هستند. در هر حال ظرفیت های یک سازمان زمانی اختصاصی هستند که از ویژگی هایی سرچشمه می گیرند که دیگر شرکتها ندارند. به علاوه در تملک داشتن یک ویژگی اختصاصی ضروری است ولی معیار کافی برای موفقیت نیست. ظرفیت باید مورد اطمینان و متناسب باشد. مورد اطمینان بودن ضروری است چون آن ظرفیت باید در طول زمان مقاومت کند و باید متناسب باشدکه بتواند به سازمان منفعت برساند.
ظرفیت های اختصاصی ازسه ناحیه منشاء می گیرند: ساختار، شهرت ، نوآوری. این ها به نوبه ی خود به ارتباطات بین سازمان و ذی نفعان آن مرتبط می شوند. کارکنان، مشتریان و سهامداران همانند یک گروه منسجم از شرکتها هستند و روابط بین آنهاست که اجازه می دهد منابع ظرفیت های اختصاصی را از طریق ساختار، شهرت یا نو آوری برای سازمان فراهم کنند. ما می توانیم بین ساختار داخلی که به روابط بین کارکنان اطلاق می شود و ساختار خارجی که به روابط بین سازمان و مشتریان و عرضه کنندگان کالا اطلاق می شود تفاوت بگذاریم. کای می گوید: “ساختار سازمان های فوق العاده را به وسیله جمع آوری مردم فوق العاده ایجاد نمی کند. این کار از طریق قادر کردن مردم عادی به انجام کارهای فوق العاده صورت می پذیرد.” به دلیل اینکه ساختار اختصاصی بر اساس برون ده همه کارمندان است ارزش افزوده ایجاد شده بسیار مناسب سازمان است و به همین دلیل برای رقبا بسیار سخت است که از آن تقلید کنند. شهرت نیز بعنوان منشاء ظرفیت اختصاصی بسیار مهم است زیرا در بازار مشتریان برای اطمینان از کیفیت محصول به سابقه آن اتکا می کنند. گرانت ( GRANT 1991) بین منابع و ظرفیت ها تفاوت قائل می شود. او منابع را همانند داده ها در فرایند تولید می بیند. منابع شامل تجهیزات سرمایه ای، مهارت های کارمندان ،حق اختراع، نشان ها و منابع مالی و غیره هستند. این منابع به خودی خود به ندرت سود آور هستند، برای سود آوری به همکاری و هماهنگی بین مجموعه های منابع نیاز ست. ظرفیت، شایستگی مجموعه ای از منابع برای انجام بعضی وظایف یا فعالیتهاست و این ظرفیتها هستند که منشاء اصلی مزیتهای رقابتی به شمار می روند. گرانت چارچوبی برای تدوین استراتژی شامل ۵ مرحله ارائه داد: ۱-منابع سازمان را مشخص و طبق بندی کنید نقاط قدرت و ضعف رقبا را در ارتباط با این گونه منابع ارزیابی کنید فرصتهای بهتر را برای مصرف بهینه این منابع تشخیص دهید. ۲-ظرفیت ها و هر آنچه را که سازمان بهتر از رقبا می تواند انجام دهد، مشخص کنید. منابعی را که برای ظرفیت تخصیص می دهید متمایز کنید. ۳- منابع بالقوه و ظرفیتهایی را که مستعد مزیت رقابتی هستند ارزیابی کنید سپس تناسب آن ها را با بازده بسنجید. ۴- استراتژی هایی را انتخاب کنید که از منابع و ظرفیت های سازمان بهترین بهره برداری را کند،ظرفیتها باید با فرصتهایی که درمحیط وجود دارد مرتبط باشند ۵-درصورت وجود کمبود در منابع آن را مشخص و برطرف کنید.در توسعه منابع پایه ای سازمان سرمایه گذاری کنید. دو دلیل اساسی وجود دارد که منابع و ظرفیت های سازمان اساس استراتژی آن را می سازند نخست اینکه منابع و ظرفیت های داخلی مسیر اصلی برای استراتژی شرکت را فراهم می کنند و دوم اینکه منابع و ظرفیت ها منشاء اولیه سود آوری شرکت هستند. شکل۱- تحلیل استراتژی از دیدگاه مبتنی بر منابع برگرفته از R.M.Grant .1991)) ۲-۴ کارایی[۱۲] به گفته پیتر دراکر[۱۳] کارایی یعنی انجام دادن کارها به نحو شایسته یا مناسب .کارایی در قالب و بر حسب رابطه داده ها وستانده ها بیان می شود .یک مدیر کارا کسی است که می تواند به نتیجه ها یا دستاوردهایی دست یابد که می توان آنها را بر اساس داده های مصرفی (نیروی انسانی،مواد و زمان)اندازه گیری کرد.مدیرانی که بتوانند هزینه های مربوط به منابع مورد نظر را به کمترین حد برسانند ،کارایی خواهند داشت .(Stoner& Finch 1935) کاستا[۱۴]دو نوع از کارایی را تعریف کرده است: کارایی ایستا که اطلاق می شود به آراستگی محصولات فرایندها یا ظرفیت های موجود در حالیکه کارایی پویا به پیشرفت و توسعه ی محصولات فرایندها یا ظرفیت ها مربوط می شود. پیشرفت در کارایی ممکن است از مصرف بهینه ی یکی از منابع قبلی استفاده نشده یا تولید بیشتر ستانده با همان سطح قبلی داده پدید آمده باشد (Leontief 1951). کارایی ایستا وقتی به وقوع می پیوندد که هزینه ی اضافی تولید حداقل باشند ( کارایی تولید) ، یا وقتی که قیمتی که مصرف کننده در قبال کالا یا خدمات می پردازد معادل هزینه تولید باشد (کارایی تخصیصی) . وقتی در بازارهای رقابتی شرکتها قیمت را به اندازه هزینه تعیین می کنند کارایی ایستا حاصل می شود.کارایی پویا مربوط می شود به ایجادتقاضا و نوآوری. کارایی پویا وقتی اتفاق می افتد که شرکتها تمایل به سرمایه گذاری در نوآوری دارند ( نوآوری در محصول با فرایند). pisano & lupi 2010)). ال.دفت معتقد است که کارایی سازمان عبارت است از مقدار منابعی که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است و می توان آن را بر حسب نسبت مصرف به محصول محاسبه کرد. اگر سازمانی بتواند در مقایسه با سازمان دیگری با صرف مقدار کمتری از منابع به هدف مشخص برسد، می گویند که کارایی بیشتری داردl.Daft.Richard2005) ). O/I)) نسبت ستانده ها به داده ها مهمترین شاخصی است که کارایی را نشان می دهد . این نسبت نشان دهنده کل کارایی مالی در یک سازمان است l.Daft.Richard2005) )برای اهداف این مطالعه کارآیی به مصرف صحیح منابع شرکت در جهت تولید محصولات و خدمات اطلاق می شود و توسط یک شاخص اندازه گیری می شود. کارایی به وسیله نسبت درآمد کل به کل دارایی ثابت محاسبه می شود. ۲-۵ اثربخشی[۱۵] از نظر پیتر دراکر اثربخشی یعنی انجام دادن کارها ی شایسته یا مناسب .از سوی دیگر اثر بخشی به گزینش هدفهای مناسب مربوط می شود.مدیری که هدفی نامناسب را انتخاب کند بدون اثر بخشی خواهد بود، حتی اگر بالاترین کارایی را داشته باشد . (Stoner& Finch 1935)با هیچ مقدار کارایی نمی توان کمبود اثر بخشی را جبران کرد .در واقع ،دراکر می گوید که اثر بخشی همان کلید راز موفقیت سازمان است.بنابراین ما پیش از آنکه بتوانیم کارایی را مورد توجه قرار دهیم باید از این امر اطمینان حاصل کنیم که کارهای خوب یا مناسب در نظر گرفته ایم ومی خواهیم آنها را انجام دهیم. اثر بخشی سازمان عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدفها ی مورد نظر خود نائل می آید ۱۹۸۳) (Etzioni اثر بخشی یک مفهوم کلی دارد. آن به صورت ضمنی در برگیرنده تعداد زیادی از متغیر هاست. هنگام تعیین اثر بخشی سازمان حدود یا میزانی که هدف های چندگانه تامین شده اند، سنجیده یا اندازه گیری میشوند و مورد قضاوت قرار می گیرند. ولی واژه کارایی مفهوم محدود تری دارد ودر رابطه با کارهای درون سازمانی مورد استفاده قرار می گیرد. در برخی از سازمان ها کارایی به اثر بخشی منجر می شود و در برخی هم بین این دو رابطه ای وجود ندارد. امکان دارد یک سازمان از کارایی بسیار بالایی برخوردار باشد ولی به هدف هایش دست نیابد، زیرا کالایی تولید می کند که متقاضی زیادی ندارد. به همین گونه امکان دارد یک سازمان به هدف های سود آور خود برسد ولی کارایی نداشته باشدبه طور کلی در یک سازمان محاسبه اثر بخشی چندان ساده نیست معمولا سازمانها بزرگ هستند ، فعالیتهای مختلف و گوناگون دارند و در نقاط مختلف پراکنده اند .آنها در پی تامین هدفهای متنوع ، گوناگون و مختلف هستند و به نتایج مختلفی می رسند . برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان شاخص ها و روش های متعددی ارائه شده است و هر یک از آنها مقیاس متفاوتی از اثر بخشی به دست می دهد.(L .Daft 1982) ۲-۵-۱ رویکرد های سنتی برای سنجش اثر بخشی ۱- روش مبتنی بر تامین هدف : به جنبه محصول یا تولید سازمان توجه می شود و نیز اینکه آیا (با توجه به سطح تولید مورد نظر )سازمان به هدفهای خود رسیده است یا خیر ۲-روش مبتنی برتامین منابع : در روش به نقطه آغاز فرایند تولید سازمان توجه می شود و اینکه سازمان برای ارائه عملکرد بسیار خوب توانسته است منابع لازم را به صورت موثر تامین کند . ۳- روش مبتنی بر فرایند درونی : در این روش به فعالیتهای درون سازمان توجه می شود و با بهره گرفتن از شاخص های کارایی و سلامت درون سازمان ، اثر بخشی اندازه گیری می شود .در اجرای این روش به محیط خارجی توجهی نمی شود . رکن اصلی این روش بر پایه کاری گذاشته شده است که سازمان با منابع موجود خود می کند و این اقدام به صورت سلامت درون سازمانی وکارایی متجلی میگردد . محاسبه کارایی اقتصادی شاخص دیگری است که برای اندازه گیری اثر بخشی فرایند درونی از آن استفاده می شود .ویلیام ایوان [۱۶]روشی را ارائه کردکه در سنجش کمی کارایی می توان از آن استفاده کرد .شناسایی هزینه های داده ها (I) ،فرایند تبدیل(T) وستاده ها (O)نخسستین گامی است که در اجرای ین روش ها باید برداشت . پس از آن برای محاسبه یا ارزیابی جنبه های مختلف عملکرد سازمان این متغیرها را در هم می آمیزند یا ادغام می کنند .O/I)) نسبت ستانده ها به داده ها مهمترین شاخصی است که کارایی را نشان میدهد . این نسبت نشان دهنده کل کارایی مالی در یک سازمان است .در شرکتهایی که با مساله کارایی سر وکار دارند ، برای محاسبه عملکرد می توان از روش های مبتنی بر کارایی مالی استفاده کرد . (L .Daft 1982)از این رو در این مطالعه برای سنجش عملکرد وکارایی از این رویکرد استفاده می شود . ۲-۵-۲ رویکرد های نوین برای سنجش اثر بخشی ۱-روش مبتنی بر تامین رضایت گروه های ذینفع : در روش با توجه به گروه های ذینفع سازمان چندین فعالیت مختلف در هم ادغام می شوند . ممکن یکی از گروه های ذینع خارج از سازمان یا سازمان دیگری باشد . ۲- روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی در اجرای این روش یک گروه متخصص فهرستی از شاخص های عمل کرد تهیه می کنند و به آنها نمره می دهند . این شاخصها نمایانگر ارزشهای رقابتی مدیران در سازمان است . از دیگر رویکردهای نوین سنجش الگوی مبتنی بر سیستم های باز ، الگوی مبتنی بر هدفهای بخردانه ، الگوی مبتنی بر فرایند درونی و الگوی مبتنی بر روابط انسانی می توان نام برد . ۲-۶ عملکرد عملکرد در لغت یعنی حالت یاکیفیت کارکرد .بنابر این عملکرد سازمان یک سازه کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد .معروف ترین تعریف عملکرد توسط نیلی[۱۷] وآدامز ارائه شده است:"فرایند تبیین کیفیت اثربخشی وکارایی اقدامات گذشته".طبق این تعریف عملکرد به دو جز تقسیم می شود کارایی که توصیف کننده چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید خدمات یا محصولات یعنی رابطه بین ترکیب واقعی ومطلوب دروندادها برای تولید برونداد معین .(که در این مطالعه این بخش از عملکرد بیشتر مورد نظر است .)و دوم ،اثر بخشی که توصیف کننده درجه نیل به اهداف سازمانی است .(رهنورد ۱۳۸۷) . مفهوم عملکرد به نتایج بدست آمده از تولید محصول یا ارائه خدمات تمرکز دارد و یکی از با سابقه ترین موضوعات در زمینه مطالعات سازمان هاست.( ۱۹۹۷ Sutton &March ( دلایل ارزیابی عملکرد به سه گروه تقسیم می شود : ۱-اهداف استراتژیک که شامل مدیریت استراتژیک و تجدید نظر در استراتژی هاست.(در این مطالعه این هدف مورد نظر است .) ۲-اهداف ارتباطی که شامل کنترل موقعیت فعلی ،نشان دادن مسیر آینده ،ارائه بازخور والگو برداری از دیگر سازمانهاست . ۳-اهداف انگیزشی که شامل تدوین سیستم پاداش همچنین شویق ، بهبود و یادگیری است .(تورج کریمی۱۳۸۸) ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معمولامترادف با اثربخشی فعالیت هاست ،منظور از اثربخشی ،میزان دستیابی به اهداف وبرنامه ها با ویژگی کارا بودن فعالیت ها و عملیات است . به طور کلی نظام ارزیابی عملکرد را می توان فرایند سنجش و اندازه گیری ومقایسه میزان و نحوه دستیابی به وضعیت مطلوب دانست.(حاجی جباری و سرآبادانی ۱۳۸۶.) معیارهای ارزیابی عملکرد به طور کلی به دو دسته رویکردهای سنتی ونوین تقسیم بندی می شوند. رویکرد سنتی شامل معیار حسابداری است و رویکرد نوین معیارهای اقتصادی ،ریسک،فنی ،جامع وEFQM[18] را در بر می گیرد . معیار حسابداری : در مدل حسابداری ارزیابی عملکرد، ارزش شرکت از حاصلضرب دو عدد بدست می آید .عدد اول سود شرکت وعدد دوم ضریب تبدیل سود به ارزش یک شرکت است .در مدلهای حسابداری ارزش یک شرکت نظیر سود ،سود هر سهم،نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ،نرخ بازده داراییها ،نرخ بازده فروش ،جریان نقدی عملیاتی و غیره می باشد(Stewart 1991) .سود حسابداری که با فرض تعهدی محاسبه می شود به نظر بسیاری از پژوهشگران مانند” لهن و ماخیجا[۱۹]“،"چن و داد[۲۰]“و"ورثینگتون و وست[۲۱]“یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد محسوب می شود .با توجه به مزیت در دسترس بودن اطلاعات مورد نیاز در این مدل ها وآسانی محاسبات مربوط به آن این گروه از معیارهای ارزیابی عملکرد به شکل گسترده ای مورد استفاده قرارمی گیرد (یکی از دلایل اصلی استفاده از نسبتهای حسابداری در این تحقیق ).در پژوهش انجام شده توسط جنینگز محتوای اطلاعاتی شکلهای مختلف سود حسابداری مورد ارزیابی ققرار گرفته است که نشان می دهد سود هر سهم در تمام اشکال محاسبه خود برای استفاده کنندگان مفید می باشد .[۲۲] معیار اقتصادی : علیرغم کاربردهای مختلف سود حسابداری برخی معتقد بودندکه سود حسابداری معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت نیست . برای مثال با بهره گرفتن از روش های مختلف ارزیابی ،اندازه گیری و شناسایی موجودی کالا،مخارج پژهش وتوسعه واستهلاک دارایی ثابت و مبلغ سود متفاوت خواهد بود،در حالیکه این تفاوت به دلیل نحوه عملکرد نیست بلکه به دلیل استفاده از روش های مختلف حسابداری است .معرفی معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد نتیجه تلاش پژهشگران برای رفع نارساییهای مدل سنتی است .از مدلهای اقتصادی می توان از مدل ارزش افزوده اقتصادی ، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده، ارزش افزوده بازار نام برد. باتوجه به اینکه ارزیابی اقتصادی شرکتها مستقیما قابل مشاهده و سنجش نمی باشد در تحقیقات شاخصهایی چون بازده داراییها (که می توان آن را میزان کارایی مدیریت در کاربرد منابع موجود شرکت در جهت تحصیل سود تفسیر کرد) و بازده حقوق صاحبان سهام به عنوان نماینده عملکرد اقتصادی مورد توجه قرار گرفته اند . Valentin & Prem 2006)) . همانطور که قبلادر مبحث اثربخشی نیز ذکر شد O/I)) نسبت ستانده ها به داده ها(OUTPUT /INPUT) مهمترین شاخصی است که کارایی را نشان میدهد . این نسبت نشان دهنده کل کارایی مالی در یک سازمان است .در شرکتهایی که با مساله کارایی سر وکار دارند ، برای محاسبه عملکرد می توان از روش های مبتنی بر کارایی مالی استفاده کرد . ۱۹۸۲) Daft L.) از این رو در این مطالعه برای سنجش عملکرد از نرخ بازده داراییها استفاده می شود . ۲-۷ انعطاف پذیری سازمانی ادبیات موضوع مدیریت نشان می دهد که انعطاف پذیری به عنوان یک “کار خوب “در نظر گرفته شده است ، هرچند که یک کار خوب مطلق نیست .(Adler 1988)پاسمور معتقد است که انعطاف پذیر تر شدن سازمان باعث می شود که آن سازمان نسبت به تغییر، پاسخ گویی بهتری داشته باشد .به طور کلی انعطاف پذیری را به عنوان شاخص ارتباط دهنده بین سیستم و محیط خارجی اش برای جذب عدم قطعیت ، درجه پویایی سیستم وهم چنین به عنوان توانایی تغییر و سازگاری می توان در نظر گرفت(Toni & Tonchia2005) یکی از مباحث مطرح شده در مورد انعطاف پذیری سازمانی نقش آن در موفقیت سازمانها است .در دو دهه گذشته انعطاف پذیری به طور روز افزونی به عنوان یک قابلیت سازمانی تاکید شده است ، که شرکتها را قادر می سازد تا مزیت رقابتی رابه دست آورده و آن را نگه دارندو باعث بهتر شدن عملکرد در محیط کسب و کار در محیط رقابتی و پویای امروز شوند .(Zhang 2005) نیاز به چارچوب های جامع در مورد ابعاد نظری و عملی انعطاف پذیری که بتوانند به مدیریت برای ایجاد انعطاف پذیری بعنوان یک ضرورت در پاسخ به تغییر محیطی و ارزیابی واقعی آن کمک کنند ، بسیار احساس میشود .به همین منظور محققان تلاش کرده اند تا با بررسی ابعاد مختلف انعطاف پذیری سازمانی الگوها وچارچوب هایی را ارائه دهند ،که ما در این قسمت به مهم تربین آنها اشاره می کنیم . آنسوف (Ansoff 1988) این چارچوب را بر مبنای رابطه بین سازمان و محیط پایه گذاری می کند .او پیشنهاد می کند که انعطاف پذیری به دو دسته انعطاف پذیری داخلی و انطاف پذیری خارجی طبقه بندی شود . انعطاف پذیری خارجی با الگوی متنوع از سرمایه گذاری محصول – بازار مرتبط است واعطاف پذیری لی با نقدینگی منابع شرکت ارتباط دارد . تریگرجیس(Trigeorgis 1993)چارچوب طبقه بندی خود را بر مبنای مسائل مالی پایه گذاری می کند . انعطاف پذیری براساس اختیارات واقعی مدیریت نسبت به تهدیدات و فرصت های موجود در پاسخ گویی به تغییرات آینده طبقه بندی می شود او برای حالتهای مختلف هفت راهکار مشخص کرده است :تویق انداختن زمان ، سرمایه گذاری مرحله ای،اصلاح معیار ،واگذاری ،تغییر ،رشد وراههای ترکیبی متقابل . وولبردا (Volberda 1998) یک چارچوب راهبردی از انعطاف پذیری را ارئه می دهد، که متمرکز بر ایجاد و اجرای انعطاف پذیری در سازمان ها است .او سه نیرو را که می توانند به گفته او پارادوکس انعطاف پذیری را حل کنند ،شناسایی کرد:قابلیتهای مدیریت ، طراحی سازمان و تاثیر نیروی رقابتی در حال تغییر. با در نظر گرفتن این نیروها ۴ نوع انعطاف پذیری را تعیین می کند : وضعیت ثابت، عملیاتی، ساختاری و راهبردی . شکل شماره ۲. انواع انعطاف پذیری از دیدگاه وولبردا انعطاف پذیری وضعیت ثابت (تنوع کم، سرعت پایین ) : شامل دستور العمل های ایستا برای حداکثر کردن عملکرد است ، زمانی که سطح عملکرد در طول زمان نسبتا ثابت است . انعطاف پذیری عملیاتی (تنوع پایین ،سرعت بالا) : بیشتر نوع عمومی انعطاف پذیری است و در ارتباط با میزان وترکیب فعالیت هاست . انعطاف پذیری عملیاتی ،پاسخ گویی سریع به تغییراتی که مشخص ومعین هستند را فراهم می آورد . انعطاف پذیری ساختاری (تنوع بالا،سرعت پایین) : شامل توانایی های مدیریتی برای انعطاف پذیری ساختار و تصمیمات سازمان و ایجاد فرآیندهای جدید ارتباطی ،برای تناسب با شرایط متغیر است .هنگام مواجهه با تغییرات انقلابی ، مدیریت به انعطاف پذیری ساختاری داخلی برای تسهیل در نوسازی فرایند کنونی نیازمند است . انعطاف پذیری راهبردی (تنوع بالا،سرعت زیاد):شامل قابلیت های مدیریت در ارتباط با اهداف سازمان وتغییرات محیطی است . این نوع بنیادی از انعطاف پذیری بیشتر در بر گیرنده کیفیت و تغییرات در هویت فعالیت های سازمانی است . انعطاف پذیری راهبردی زمان مواجه سازمان با تغییرات ناشناخته که نتایج وسیع دارند و نیازمند پاسخ گویی سریع است،ضروری می باشد . کارلسون ( Carlsson 1989) سه جنبه برای انعطاف پذیری مشخص کرده است:. انعطاف پذیری عملیاتی ، انعطاف پذیری تاکتیکی و انعطاف پذیری راهبردی انعطاف پذیری تاکتیکی با دوره متوسط مدت و انعطاف پذیری عملیاتی با دوره کوتاه مدت همراه هستند. انعطاف پذیری استراتژیک(راهبردی) با دوره بلند مدت تعریف می شود و در چگونگی سازگاری شرکت با توجه به انتخاب های آینده بازتاب پیدا می کند. در این مطالعه برطبقه بندی کارلسون و انعطاف پذیری استراتژیک تاکید و راجع به آن بحث می شود.[۲۳] انعطاف پذیری استراتژیک توانایی شرکتها برای پاسخ و سازگاری موفقیت آمیز با تغییرات محیطی است GREENLY& OKTEMGIL 1998) )
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در تعریف رأی غیابی گفته شده است که اگر متهم در تحقیقات مقدماتی (نزد بازپرس یا دادیار) حضورداشته و حتی از وی قرار تامین کیفری نیز اخذ شده، ولی در هیچ کدام از جلسات دادگاه حضور نیافته است یا وکیل معرفی نکرده، باز هم رأی صادر شده غیابی محسوب میگردد. قانون تجویز دادرسی غیابی در امور جنایی مصوب ۱۳۳۹، به محاکم اجازه می داد تا در امور جنایی متهم که متواری بوده و احضار و جلب او برای تعیین وکیل یا انجام تشریفات راجع به تشکیل جلسه مقدماتی مقدور نباشد و حضور متهم برای دادرسی ضروری تشخیص داده نشود، اقدام به تعیین وکیل و تشکیل جلسه مقدماتی نموده و در غیاب متهم اقدام به دادرسی نماید. البته به شرط آنکه دادگاه در ابتدا قرار رسیدگی غیابی و قرار مزبور در دو نوبت متوالی یه فاصله ده روز در روزنامه رسمی و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار آگهی شود، و دادگاه تنها دو ماه پسازانتشار آخرین آگهی مجاز به شروع رسیدگی غیابی خواهد بود. موجب ماده (۲۹) لایحه قانونی تشکیل دادگاههای عمومی مصوب ۱۳۵۸، احکام دادگاههای حقوقی و کیفری در امور جنحه، حضوری محسوب میشد مگر اینکه خوانده یا متهم یا وکیل آن ها در هیچیک از جلسات دادگاه حاضر نشده و لایحه دفاعیه نفرستاده باشد. ماده(۱۲) همان قانون، احکام غیبتی صادر شده در امور جنبه را قابل هواخواهی در دادگاه صادرکننده حکم می دانست.
ماده (۲۹۰) قانون اصلاح موادی از آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۶۱، مقرر کرده بود که در جرایم و اموری که جنبهحق الهی دارند محاکمه مرتکب لزوماً باید با حضور متهم صورت گیرد و در چنین مواردی دادگاههای کیفری مجاز به محاکمه و صدور حکم غیاب نمیباشد. ماده (۳۰) قانون تشکیل دادگاههای کیفری یک و دو شعب دیوان عالی کشور مصوب ۱۳۶۸، در خصوص محاکمه غیابی مقرر داشته که :«در جرایمی که جنبهحقاللهی دارند محاکمه باید با حضور متهم صورت گیرد و در چنین مواردی دادگاههای کیفری مجاز به محاکمه و صدور حکم غیابی نسبت به جنبهحقاللهی نمیباشد؛ ولی جنبه حقالناسی در غیاب متهم قابل رسیدگی است.» بالاخره قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۲۸/۶/۱۳۷۸، در ماده(۲۱۷) در کلیه جرایم مربوط بهحقالناس و نظم عمومی که جنبهحقاللهی ندارد، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچیک از جلسات دادگاه حاضر نشد و یا لایحه نفرستاده باشد، امکان صدور حکم غیابی را پیشبینی نموده است. با این وصف دادگاه میتواند پس از هواخواهی نسبت به تشکیل جلسه دادگاه و برسی استماع و اظهارات طرفین و نهایتاً صدور حکم مقنضی اقدام نماید و تکلیفی برای دادگاه در این خصوص وجود ندارد که نسبت به تشکیل جلسه اقدام و میتوان بدون تشکیل جلسه با توجه به محتویات پرومنده و اظهارات طرفین رأی غیابی را فسخ یا تأکید نماید. ۴-۶-۲- حق اعتراض تجدید خواهی متهم غایب در محاکمات شاید بتوان در باره مثبت مجازات تردید مجرمیان تردید کرد، اما در باره آثار زیانبار مجازات بیگانه بههیچوجه نمیتوان تردید یا تامل کرد. تجدیدنظر در احکام جزایی یکی از راههای پیشگیری از تحمیل به متهمان بیگانه و آثار زیانبار آن است. حتی در شرایطی که صلاحیت، استقلال و بیطرفی دادگاه محرز است و دیگر تدابیر و معیارهای مربوط به یک محاکمه عادلانه نیز رعایت شده، نمیتوان ضرورت تجدیدنظر در محاکم را نفی نمود؛ چراکه اشتباه قضائی یا قانونی دادگاه همیشه ممکن است، و همین امکان اشتباه به تنهایی برای توجیه چنین ضرورتی کافی است مخصوصاً که در دادرسیهای غیابی به خاطر عدم حضور متهم امکان بهاشتباه رفتن قاضی و صدور حکم بر محکومیت متهم بسیار بیشتر است. بر این اساس با پذیرش تجدیدنظر بهعنوان بخشی از فرایند دادرسی عادلانه در کلیه دادرسیهای کیفری، قابلتجدیدنظر بودن آرای نیز بایستی بهعنوان یک اصل مهم موردقبول قرار گیرد. پس چون این احتمال همیشه وجود دارد که آنچه دادگاه حکم میکند مطابق با واقع و قانون نباشد، لذا عدالت اقتضاء دارد که امکان تجدیدنظر خواهی برای افراد فراهم گردد.[۱۲۲] برای همین درخواست تجدیدنظر باید بهعنوان حق برای تمام محکومان صرفنظر از شدت یا خفت جرم ارتکابی در قالب قوانین مناسب در نظر گرفته شود. با این همه حق موردبحث ممکن است در مواردی نظیر محکومیت به مجازات سبک و مواردی که محکومعلیه از همان آغاز در عالیترین مراجع قضایی محاکمه شده محدود گردد؛ برای نمونه بند دوم ماده ۲ پروتکل شماره ۷ کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر چنین محدودیتهایی را پذیرفته است. تجدیدنظر روشی است که در پرتو آن انکان بازبینی آراء قضایی فراهم آمده و اعمال ضابطه مند آن اجرای عدالت و احزار واقع را بیشتر از پیش ممکن میسازد. با لحاظ خطا پذیری انسان، تجدیدنظر امری کاملاً ضروری است. البته ازنظر مبنایی میتوان مبنای این حق را در رعایت مواردی چون احتیاط در کشف حقیقت، تضمین بیطرفی در قضاوت، دقت در رسیدگیهای قضایی و افزایش اعتماد و اطمینان مردم به دستگاهعدالت کیفری ملاحظه نمود. با این وصف هر فرد محکوم به جرم کیفری، حق دارد که محکومیت و مجازات او توسط دادگاه عالی تر مورد تجدیدنظر و رسیدگی مجدد قرار بگیرد. تجدیدنظر خواهی بهصراحت در بند ۵ ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی به این شکل پیشبینیشده است که:«هر کس به خاطر ارتکاب جرمی محکومیت یافته است حق دارد که محکومیت و مجازات و از سوی دادگاهی بالاتر موافق قانون مورد رسیدگی مجدد واقع شود». همچنین قسمت دوم ماده ۸۱ اساسنامه دادگاه کیفری بینالمللی نیز دراینباره مقرر میدارد:«دادستان و یا محکومعلیه بر اساس عدم تناسب جرم و مجازات میتوانند بر طبق ترتیبات مقرر در «آییننامه دادرسی و ادله»نسبت به میزان مجازات تعیین ئشده تجدیدنظر خواهی نماید.» ۴-۷-منع محاکمه و مجازات مضاعف متهمان ۴-۷-۱- مفهوم و جایگاه قاعده منع محاکمه مضاعف در محاکمات یکی از حقوق اساسی متهمآنکه از آن در نظام حقوقی کامن لا تحت عنوان اصل (double jeopardy) و در نظام حقوقی رومی – ژرمنی تحت عنوان قاعده (non bis in idem) یاد میشود آن است که کسی را نمیتوان برای ارتکاب جرم واحدی دو بار محاکمه و مجازات کرد. (اعمال این قاعده فقط محدود به مرحله مجازات نمیباشد بلکه در سراسر روند دادرسی، یعنی مرحله تعقیب، محکومیت و مجازات، جریان دارد.) گاهی کفته میشود که تفاوت دامنه شمول این قاعده در سیستم قضایی منع میشود درحالیکه اعمال این قاعده در سیستم حقوق نوشته به معنی منع تعقیب و محاکمه مجدد چه در آن سیستم و چه در سیستم قضایی دیگر است. مجازات مجرمان و مرتکبان اعمال خلاف هنجار ها و عادات مسلم و عرف هر جامعه، از ابتدا در اندیشته های آغاز جوامع بسیط بشری بهصورت سرزمینی مطرح بوده و اعمال می گردیده است. به این معنی که مجرم در محلی که مرتکب جرم شده بود، محاکمه و مجازات میشد و تعقیب و مجازات، در قلمرو و توسط حاکمیت کشور محل ارتکاب جرم صورت میگرفت. تلافی اندیشه سرزمینی بودن محدوده اعمال قانون و مجازات با ایده وابستگی افراد به یک و حاکمیت – که بعدها در مفهومی تحت عنوان تابعیت مطرح گردید – دولتها به اعمال و رفتار های اتباع خود در قلمرو سایر کشورها منجر به ایجاد مسئولیت کیفری و مواخذه و مجازات اتباع به دلیل ارتکاب برخی افعال مجرمانه در خارج از قلمرو سرزمینی و پذیرش آن در نظام کیفری اکثر دولتها گردیده است و باعث شده تا به تدریج، زمینه و بستر ایجاد مفهومی تحت عنوان مجازات مضاعف در حقوق کیفری میان حاکمیت ها پدید آید و بعدها تحت عنوان مجازات مضاعف در مفهوم بینالمللی مطرح گردد. مجازات مضاعف در مفهوم درون مرزی یا بهعبارتدیگر در حقوق داخلی، پیش از مفهوم بینالمللی آن مطرح بوده است و در بیان ساده، مجازات مضاعف به معنای داخلی، محاکمه و مجازات بزهکار به دلیل ارتکاب یک عمل واحد، در نقاط مختلف یک کشور یا یک حاکمیت است. درحالیکه مفهوم بینالمللی مجازات مضاعف، ناظر بر محاکمه و مجازات مرتکب هم در محل ارتکب جرم ( خارج از قلمرو دولت متبوع ) و هم در محل دیگر میباشد. امروزه اندیشه مجازات مضاعف در مفهوم داخلی و درون مرزی، با مطرح شدن قواعدی مانند اعتبار امرمختومه و یکپارچه شده نظام قضایی و کیفری درون یک حاکمیت و تقویت مفاهیمی مانند حقوق متهم و مجرم و رعایت عدالت و انصاف، حتی در کیفر مجرمان و قبح اعمال کیفر مجدد یک عمل مجرمانه واحد، تقریباً منتفی گردیده و طرد شده و در گستره تغییرات و تحولات در تعامل میان کشورهای جامعه بین الکلی و در حوزه حقوق جزای بینالمللی، مجازات مضاعف به مواردی منصرف و محدود شده است که فرد در محلی به دلیل ارتکاب یک جرم محاکمه و مجازات شده باشد و سپس به کشور متبوع خود بازگشته یا مسترد شود و یا به محل دیگری عزیمت نماید و در آنجا نیز به خاطر ارتکاب همان جرم مجدداً مورد تعقیب واقعشده و مجازات گردد.[۱۲۳] این مفهوم کلی که متهم باید یکبار به سزای عمل خود برسد، هرچند در بادی امر و به خصوص در حوزه حقوق داخلی هر کشور، یک حکم عقلی و منطقی به نظر میرسد و هم اکنون مناقشه و تردید در آن، بعید و دور از ذهن است، لکن همین مفهوم اولیه و بدهی، در مواجهه با مسائل و موضوعات مختلفی در عرصه ی جامعه بینالمللی و حقوق جزای بینالملل، دچار فراز و نشیب و دگرگونی هایی شده است، که تصور اولیه و پذیرش قطعی و بدون تردید آن را تحتالشعاع قرار داده و موضوع را نیازمند بحث و بررسی و رفع پارهای از تعارضات و چالش ها در باره مسائل مرتبط با آن، علی الخصوص اصل حاکمیت دولتها، نظامهای کیفری متفاوت کشورها و مبنای مختلف آن ها در قانونگذاری و تفاوت در قوانین و مقررات، تاثر محل ارتکاب و نوع جرم و مجازات و … می کند. به هر ترتیب از آنجا که اعمال مجازات مضاعف، مخالف اصناف و عدالت بوده و موجبات تضییع حقوق متهم و بزه دیده و نقض یکی از اهداف مهم حقوق جزای بینالملل که همانا جلوگیری از مجازات مکرر بزهکار در قلمرو کشورهای مختلف به خاطر ارتکاب یک جرم واحد است را فراهم می کند و به اعتبار امر مختوم کیفری در سطح بینالمللی و مفاهیم دیگری مانند جنبههای مختلف حقوق بشر خدشه وارد میکند، از اهمیت ویژهای برخوردار شده و باعث آن گردیده که آن مساله در سیاست جنائی بینالمللی دولتها، اغلب با رویکرد ممنوعیت محاکمه و مجازات یا محدود و تحت شرایطی خاص، موردتوجه قرار گیرد و ضمن تصویب اسناد و کنوانسیونهای بینالمللی، قانونگذاران کیفری کشورها نیز در قوانین داخلی خود با وضع مقررات مربوطه، به این مساله توجه نمایند. اساس نامه ی دیوان بینالمللی برای یوگسلاوی سابق و دیوان کیفری بینالمللی برای رواندا، به ترتیب در مواد ۱۰ و ۹ خود، به منع محاکمه مجدد کسی که در این دو دیوان محاکمه شده است در محاکمه ملی کشورها اشاره کردهاند. محاکمه مجدد کسی که در یک محکمه ی داخلی شده نیز در دیوانهای کیفری بینالمللی فوق الذکر ممنوع است، مگر آنکه اتحام وارده به وی در محکمه داخلی مبتنی بر ارتکاب یک جرم عادی (و نه جرم بینالمللی) بوده یا محاکمه داخلی با دقت و بهطور بیطرفانه با مستقل انجام نشده و مقصود از آن رهایی بخشیدن متهم از مسئولیت کیفری بینالمللی باید مجازاتهایی را که متهم قبلاً بهموجب حکم یک محکمه کیفری داخلی برای همان عمل مورد اتهام تحمل کرده است در هنگام تعیین مجازات برای وی مورد لحاظ قرار دهند. یکی از متهمانی که در مقابل دیوان کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق به این قاعده استناد کرد «تادیچ» بود، که به دلیل مورد تعقیب قرار گرفتن توسط محاکم آلمان قبل از انتقال یافتن به مقر دیوان کیفری بینالمللی مذکور به صلاحیت دیوان اعتراض کرد، ولی اعتراض وی به این دلیل که هنوز در آلمان مورد محاکمه واقع نشده است رد و اظهار شد که در صورت محاکمه شدن در دیوان کیفری بینالمللی هیچ محکمه داخلی نمیتواند وی را مورد محاکمه مجدد قرار دهد. اصل مذکور در اسناد و معاهدات بینالمللی و منطقهای بسیار با شدت و ضعف و کامل یا ناقض مورداشاره قرارگرفته است. تعداد اسناد نشان از جایگاه مهم این قاعده در نظم حقوقی بینالمللی دارد. از قدیمی ترین اسناد میتوان به پیشنویس کنوانسیونهاروارد در ارتباط باصلاحیت جرم اشاره نمود.[۱۲۴] ۴-۸- قاعده منع محاکمه مجدد متهمی که قبلاً در دادگاه بینالمللی محاکمه شده در همان داگاه به تصریح بند ۱ ماده ۲۰، هیچکس را نمیتوان در ارتباط با جرم که قبلاً در دادگاه کیفری بینالمللی به خاطر آن محاکمه و درنتیجه محکوم یا تبرئه شده است مجدداً در همان دادگاه محاکمه کرد. استثنای وارده بر این اصل در ماده ۸۴ اساسنامه، تحت عنوان اعاده دادرسی، پیشبینیشده است. ماده اخیرالذکر تنها به محکومعلیه، همسر، فرزندان، والدین یا وصی او و دادستان، به قائم مقامی محکومعلیه، اجازه میدهد که در سه حالت تقاضای اعاده دادرسی نسبت به رأی قطعی نمایند. حالت اول وقتی است که ادله جدیدی کشف شده باشد که در موقع محاکمه در دسترس نبوده است مشروط بر آنکه در دسترس قرار نگرفتن ادله منتسب به متقاضی اعاده دادرسی نباشد و بهعلاوه این ادله جدید از آنچنان اهمیتی برخوردار باشند که در صورت ارائه در جریان محاکمه به احتمال قوی به صدور رأی دیگری میشدند. حالت دوم وقتی است که غیرواقعی یا جعلی بودن ادله و مدارکی که مبنای محکومیت شخص قرارگرفته است کشف شود، و حالت سوم وقتی رخ میدهد که قاضی یا قضاوت محکوم کننده شخص داری آن چنان تجدیدنظر، در صورت قابل رسیدگی تشخیص دادن تقاضا، میتواند یا نسبت به تشکیل شعبه بدوی قبلی یا ارجاع امر به یک بدوی دیگر اقدام و یا خود اعمال صلاحیت نماید. درصورتیکه محکوم قبل از اینکه حکم به دلیل قصور در انجام وظایف قضایی نقص شود بهموجب رأی قطعی محکومیت یافته و مجازاتهایی را تحمل کرده باشد و مستحق دریافت خسارت، بر اساس ماده ۸۵ اساس نامه، خواهد بود.[۱۲۵] در همین جا ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که چون ماه ۸۱ اساسنامه دادگاه کیفری بینالمللی تجدیدنظر خواهی را، در مقایسه با محاکم کیفری بینالمللی قبلی، به کاملترین وجه خود پذیرفته است یعنی هم دادستان و هم محکومعلیه میتوانند به دلیل اشکالات شکلی، اشتباهات حکمی و حتی به استناد عدم تناسب جرم با مجازات تجدیدنظر خواهی نماید معلوم میشود که تجدیدنظر خواهی دادستان در حکم تبرئه متهم را نمیتوان مغایر با اصل منع محاکمه و مجازات مضاعف دانست. این موضوع با موضوع حقوق رومی – ژرمنی ساز گار است، درحالیکه سیستم کامن لا امکان تجدیدنظر خواهی دادستان نسبت بهحکم برائت جز خود در موارد استثنایی، مثل حکم برائت صادره درنتیجه ارتشا یا تهدید شهود و نظایر آن ها، پذیرفته نیست. شاید دلیل پیش بینی این امر در کامن لا آن باشد که دولت، با توجه به امکانات و منابع قوی تر که در اختیار دارد، نتواند با تجدیدنظر خواهی های متعدد محکومیت متهم را، که از منابع و امکانات کمتری نسبت به دولت برخوردار است، باعث گردد. در دادگاه نورنبرگ متهمان حق تجدیدنظر نداشتند و در دادگاه توکیو تنها ژنرال «مک آرتور»، فرمانده عالی نظامی متفقین در خاور دور، حق تخفیف مجازات محکومان را داشت.[۱۲۶] این چنین منطقی دادگاه کیفری بینالمللی قابل استناد نیست، چراکه در دادگاه مذکور دادستان نیز معمولاً با موانع مختلف در جمع آوری ادله و احضار متهمان روبه رو و نمیتوان وی را، مثل دادستان در محاکم داخلی، برخوردار از موضوعی قوی تر نسبت به متهم دانست، بلکه برعکس، آن دو معمولاً ازلحاظ منابع و امکانات، در موقعیت مشابهی قرار دارند.[۱۲۷] ۴-۸-۱- قاعده منع محاکمه متهمی که قبلاً در دادگاه بینالمللی محاکمه شده در سایر دادگاهها بند ۲ ماده ۲۰، محاکمه مجدد متهمی را که به خاطر ارتکاب یکی از جرایم مندرج در ماده ۵ اساسنامه در دادگاه بینالمللی محاکمه و محکوم یا تبرئه شده است در سایر محاکم، ازجمله محاکم داخلی کشورها، ممنوع کرده است. ماده ۵ مذکور جنایات داخل در صلاحیت دادگاه را عبارت ازنسلکشی، جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی دانسته است. بدین ترتیب آنچه از بند ۲ ماده۲۰ استنباط میگردد آن است که محاکمه مجدد شخص مورد محاکمه قرارگرفته در دادگاه بینالمللی به خاطر ارتکاب چهار جرم مذکور در ماده ۲۰ در محاکم داخلی کشورها ممنوع است. البته بر اساس بند ۲ ماده ۵ اساسنامه، دیوان زمانی حق اعمال صلاحیت در مورد ین جرم را خواهد داشت که جنایت تجاوز تعریف و شروط اعمال آن تعیین و به تصویب رسیده باشد. با توجه به اینکه بند ۲ مذکور، به مواد ۱۲۱، ۱۲۳ اساسنامه، که به اصلاح و بازنگری در اساسنامه مربوط میشوند، اشاره، کرده است معلوم میشود که این امر تا قبل از انقضای حداقل هفت سال از تاریخ لازمالاجرا شدن اساس نامه امکانپذیر نمیباشد. بهعلاوه بهموجب بخش انتهایی بند ۲ مقررات تدوین شده در مورد جنایت تجاوزی ارضی باید با مقررات منشور ملل متحده، بهویژه فصل هفتم آن در مورد وظایف شورای امنیت، هماهنگ باشد.[۱۲۸] خاطر فقدان قصد خاص « از بی بردن تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی» از اتهام نسلکشی تبرئه نماید، محاکمه وی به اتهام جرایم عادی مثل قتل یا ایراد جراحت شدید (که هرگاه با آن سوءنیت خاص انجام گیرند میتوانند نسلکشی محسوب شوند در محاکم داخلی بلا مانع خواهد بود. ۴-۸-۲- قاعده منع محاکمه مجدد در دادگاه بینالمللی مطابق بند ۳ ماده ۲۰ اساسنامه، اگر کسی به خاطر ارتکاب یکی از اعمال مندرج در موارد ۶، ۷ و ۸ اساسنامه در دادگاهی مجرم شناختهشده باشد وی نمیتواند در دادگاه کیفری بینالمللی انجامشده یا بهطور مستقلانه و با قصد جدی اجرای عدالت نسبت به آن شخص صورت نگرفته باشد. سوالی که در مورد بند ۳ ماده ۲۰ پیش میآید این است که آیا در این مود هم، مثل آنچه در بند ۲ گفتیم، هرگاه محکمه دیگر فرد موردنظر را به خاطر یک جرم عادی، مثل قتل یا ایراد جراحت شدید، محاکمه کرده و وی را محکوم یا تبرئه کرده باشد آیا دادگاه بینالمللی میتواند او را به اتهام یکی از جنایات مذکور در ماده ۵، مثلاً نسلکشی، مورد محاکمه قرار دهد؟ برخی به استناد اینکه جرایمی مثل قتل یا ایراد جراحت شدید، حتی بهعنوان جرایم عادی، بسیار شنیع محسوب شده و مجازات سنگینی را در پی دارند به این سؤال پاسخ منفی داده و در اثبات این نظر این نکته را نیز مورد استناد قرار میدهند که ماده ۲۰ در بند ۲ خود به ماده ۵( که چهار جرم نسلکشی، جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی را ذکر کرده است، اشاره میکند، درحالیکه بند ۳ ماده ۲۰ به مواد ۶ و ۷و ۸ ( که به ترتیب مصادیق مختلف نسلکشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی را احصا نمودهاند ) اشاره کرده است. دلیل این امر شاید آن باشد که سایر محاکم، ازجمله دادگاههای ملی کشورها، تنها از رسیدگی به چهار عنوان مجرمانه مذکور در ماده ۵، یعنی نسلکشی، جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی، درصورتیکه این عناوین قبلاً در دادگاه کیفری بینالمللی علیه فرد موردنظر مورد رسیدگی قرارگرفته باشد، منع شدهاند، درحالیکه دادگاه کیفری بینالمللی از رسیدگی به مصادیق مذکور در مواد ۶ و ۷و ۸ (که بسیار متعدد میباشند) درصورتیکه هر یک از این مصادیق ( از قبیل، ایراد جراحت شدید، ریشه کن کردن، به بردگی گرفتن، حبس، جرایم شدید جنسی، ناپدید[۱۲۹] کردن اجباری، تبعیض نژادی، گروگانگیری و غیره) قبلاً در محکمه دیگری، ازجمله در دادگاه داخلی، مورد رسیدگی باشد منع شده است. درحالیکه اگر منظور طراحان اساسنامه دادگاه کیفری بینالمللی غی از این بود باید در بند ۳ هم، مثل بند ۲، بهجای مواد ۶ و ۷ و ۸ به ماده ۵ اشاره میکردند. با قبول این نظر، محاکم داخلی میتوانند، درصورت تبرئه شدن متهم از یکی از اتهامات چهارگانه نسلکشی، جنایات ضد بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی در دادگاه کیفری بینالمللی، وی را به اتهام ارتکاب یک یا چند فقره از مصادیق مذکور در موارد۶ و ۷ و ۸ محاکمه نماید ولی عکس قضیه صادق نیست، یعنی اگر یک محکمه داخلی متهمی را بهطور بیطرفانه و مستقل به اتهام ارتکاب یک یا چند فقره از مصادیق نیست، یعنی اگر یک محکمه داخلی متهمی را بهطور بیطرفانه و مستقل به اتهام ارتکاب یک چند فقره از مصادیق مذکور در مورد۶ و ۷ و ۸ محاکمه کرده باشد دادگاه کیفری بینالمللی از محاکمهای به خاطر ارتکاب یکی ازجرایم چهار گانه مذکور در ماده ۵ ممنوع خواهد بود. در این مورد روییه ای از دیوان کیفری بینالمللی برای رواندا بی مناسبت نمیباشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
هم بافت چربی و هم کبد محتوی مقدار زیادی آنزیم موسوم به لیپو پروتئین لیپاز هستند. این آنزیم در آندوتلیوم مویرگها فعال بوده و تریگلسیریدهای کیلومیکرو نهایی را که به جدار آندوتلیال میچسبد، هیدرولیز کرده و اسیدهای چربی و گلیسرول را آزاد میکند. اسیدهای چربی به علت قابلیت اختلاط زیادشان با غشاهای سلولی بلافاصله به داخل سلولهای چربی بافت چربی و سلولهای کبدی انتشار مییابند اسیدهای چربی پس از ورود به داخل این سلولها مجدداً به تریگلسیریدها تبدیل میشوند ( شادان، ۱۳۷۵). هورمون رشد که تحت تأثیر هورمون آزاد کننده آن GHRH که از هیپوتالاموس آزاد میشود از هیپوفیز قدمی ترشح میشود و موجب رشد تقریباً کلیه بافتهای بدن که قادر به رشد هستند میشود. هورمون رشد موجب پیشبرد بزرگ شدن جثه سلولها و افزایش میتوز همراه با پیدایش تعداد افزایش یافته سلولها و تفکیک اختصاصی بعضی از انواع سلولها از قبیل سلولهای رشد دهنده استخوان و سلولهای عضلانی اولیه میشود. هورمون رشد پروتئینهای بدن را افزایش میدهد، ذخایر چربی را به مصرف میرساند و کربوهیدراتها را حفظ میکند. هورمون رشد در بافتهای سراسر بدن تبدیل اسیدهای چربی به استیل کو آنزیم A و مصرف آن برای انرژی را تشدید میکند، بنابراین چربیها در تحت تأثیر هورمون رشد به طور ارجح در مقایسه با هم کربوهیدراتها و هم پروتئینها برای انرژی به مصرف میرسند.
عدهای از محققین این اثر فراخوانی چربی هورمون رشد را مهمترین عمل آن دانستهاند و اثر حفظ کننده پروتئینی و مصرف بیش از حد چربی را مهمترین عاملی میدانند که موجب پیشبرد تشکیل پروتئین و رشد میشود (شادان، ۱۳۷۵). هورمون تیروئید که نقش اصلی تعیین میزان سوخت و ساز را بر عهده دارد در ترکیب بدنی افراد مؤثر هستند این هورمونها میتوانند در مشکلات مربوط به کنترل وزن دخالت داشته باشند، اگر چه درصد اندک از افراد چاق، هیپوتیروئیدی هستند ( اسکات و همکاران[۴]، ۱۹۹۸) اندازه گیریهای آنتروپومتریک در هنگام بلوغ بین زنان و مردان، نتایج کاملاً متفاوتی را نشان میدهد. چربی در همه سلولهای بدن یافت میشود اما نوع مشخصی از سلولها که سلولهای چربی نامیده میشوند محل ذخیره چربی هستند. به طور کلی در مردان بیشترین چربی در ناحیه شکم و در زنان در ناحیه لگن و رانها قرار دارد.میانگین چربی مردان بالغ ۱۵ الی ۱۷ درصد وزن آن ها بوده، در صورتی که میانگین چربی بدن زنان در حدود ۲۵ درصد وزن بدن آن ها میباشد ( گائینی و رجبی ، ۱۳۸۷).
اجزای بدن و نقش آن ها
انقباض عضلات گوناگون سبب حرکت بدن میشود بدون وجود استخوانهای قوی، نمیتوان از نیروی انقباض عضلات اسکلتی در اعمالی چون پرتاب کردن، دویدن و پریدن استفاده کرد، از آن جایی که اعصاب، عضلات اسکلتی، قلب، عروق خونی و استخوانها همگی اجزای تشکیل دهنده وزن خالص بدن هستند، لذا آشکاراست که بافتهای خالص، نقش اساسی در اجرای فعالیتهای بدنی دارد .اما از آنجا که دلیل اصلی افزایش وزن خالص بدن ناشی از وزن عضلات اسکلتی است تا افزایش وزن استخوان؛ بنابراین، میتوان گفت هر گونه افزایش در LBM در اصل به دلیل افزایش در عضلات اسکلتی است. در حقیقت بخشی از وزن بدن که در توانایی ورزشکار به کار گرفته میشود تا نیروی خود را علیه مرکز ثقل گسترش دهد، وزن خالص بدن – یا سادهتر LBM است. بخش دیگری از بدن که وزن چربی است، قادر به چنین کاری نیست. بنابراین، برای تعیین کار آیی یک ورزشکار باید بین وزن چربی و وزن بدون چربی (وزن خالص بدن) تفاوت قائل شویم.از سوی دیگر، وجود چربی زیاد به اجزای فعالیتهای بدنی کمک نمیکند مقدار مطلق (کیلوگرم) وزن خالص و نیز درصد چربی مناسب در رشتههای مختلف متفاوت است و در رشتههای تماسی مانند فوتبال ، بسکتبال، هر چقدر وزن خالص بیشتر باشد، بهتر است، در حالی که در رشتههایی چون دوهای استقامتی، داشتن وزن خالص و درصد چربی کمتر مناسب تراست (گائینی، ۱۳۸۷). بسیاری از ورزشکاران اعتقاد دارند که برای خوب ظاهر شدن در ورزش خود باید جثه بزرگی داشته باشند، زیرا از دیر باز جثه بدن را با موفقیت ورزشی مرتبط میدانستند اما واقعیت چنین نیست و همیشه بزرگ بودن به معنای بهتر بودن نمیباشد.
توده بدون چربی
بیشتر ورزشکاران به جای اینکه نگران اندازه کل بدن یا وزن خود باشند باید توجه خود را به نحو ویژهای معطوف توده بدون چربی کنند. برای ورزشکاران شرکت کننده در فعالیتهایی که به قدرت، توان و استقامت عضلانی نیاز دارند، به حداکثر رساندن توده بدون چربی بسیار سودمند است. اما احتمالاً افزایش توده بدون چربی برای ورزشکاران استقامتی (مانند دوندگان که باید کل توده بدن خود را به طور افقی و مدت طولانی حرکت دهند) مفید نخواهد بود. توده بدون چربی بیشتر به معنای یک بار اضافی است که باید حمل شود و ممکن است به عملکرد ورزشکاران لطمه بزند. این موضوع در مورد ورزشکاران رشتههای پرش ارتفاع، طول، سه گام و با نیزه که باید فاصله افقی یا عمودی یا هر دو را به حداکثر برساند نیز صادق است ( معینی و همکاران، ۱۳۸۳).وزن اضافی علیرغم اینکه ممکن است با زیاد شدن توده بدون چربی همراه باشد میتواند سبب نقصان عملکرد ورزشکاران رشتههای مذکور شود.
چربی نسبی بدن
چربی نسبی بدن نیز برای ورزشکاران اهمیت زیادی دارد، به طور کلی افزودن چربی اضافه به بدن درست مانند افزایش وزن و جثه ورزشکاران اثر زیان آوری بر عملکرد ورزشی به جا میگذارد. تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که درصد چربی بدن سبب تضعیف عملکرد ورزشی شخص میشود. این موضوع در مورد کلیه فعالیتهایی که باید وزن بدن در فضا حرکت داده شود، مانند دوهای سرعت و پرش طول صدق میکند و برای فعالیتهای ایستگاهی مانند تیراندازی اهمیت کمتری دارد. به طور کلی ورزشکارانی که چربی کمتری دارند از عملکرد ورزشی بهتری برخوردارند ( معینی و همکاران، ۱۳۸۳ ).
چربیها
ماهیت چربیها تعدادی از ترکیبات شیمیایی مختلف در غذاها و در بدن تحت نام لیپیدها یا چربیها طبقه بندی میشوند، این مواد عبارتند از : چربیهای خنثی کهتری گلیسیریدها نیز نامیده میشوند. فسفولیپیدها کلسترول معدودی مواد دیگر با اهمیت کمتر از نظر شیمیایی، قسمت لیپیدی پایه تریگلسیریدها و فسفولیپیدها را اسیدهای چربی تشکیل میدهد که اسیدهای آلی با زنجیره هیدروکربنی بلند هستند. برای مثال یک اسید چرب یعنی اسیدپالمیتیک دارای فرمول CH3(CH2)14 COOH میباشد(شادان،۱۳۷۵).
نقش چربی در بدن
چربیها منبع انرژی مهمی هستند، چربیها ۹ کیلوکالری انرژی در هر گرم دارند. آن ها ضمناً برای ساختار غشاهای سلولی، پوست، هورمونها و سایر بخشهای ساختاری و عملکردی بدن مورد نیازند هر شخص مقداری بافت چربی دارد که برای حفاظت، پوشش و عایق سازی و ذخیره انرژی لازم است (گائینی و دبیدی روشن،۱۳۸۷ ).
چربی ضروری و چربی غیرضروری یا ذخیره
ترکیب بدن اغلب با عنوان مقادیر نسبی توده چربی (FM) به توده بدون چربی (FFM) بیان میشود. توده چربی شامل چربی ضروری و چربی ذخیره – هر دو – میشود. چربی ضروری در مغز استخوان ، مغز، نخاع شوکی، عضلات و سایر اندامهای داخلی یافت میشود. برای عملکرد فیزیولوژیک و بیولوژیک طبیعی بدن ضروری است. اعتقاد به راین است که هرگز نباید حداقل مقدار چربی ضروری در مردان کمتر از تقریباً ۳ درصد کل وزن آن ها و در زنان کمتر از ۱۲ درصد کل وزن بدنشان باشد. مقدار چربی ذخیره ضروری در زنان به دلیل رسوب ذخیرههای چربی وابسته به جنس در بافت پستانی و اطراف رحم بیشتر است زمانی که چربی ضروری به کمتر از این مقادیر بحرانی کاهش یابد، عملکرد فیزیولوژیک و بیولوژیک طبیعی بدن میتواند مختل شود. چربی ذخیره از دو نوع چربی موسوم به چربی زرد و چربی قهوهای تشکیل شده است. چربی زرد تقریباً ۹۹ درصد کل چربی ذخیرهای را تشکیل میدهد. چربی قهوهای که غنی از میتوکندری است، به دلیل کارایی بیوشیمایی نسبتاً کمتری که در خصوص سنتز آدنوزینتری فسفات (ATP) دارد میتواند حرارت تولیدی را افزایش دهد. چربی زرد در بافت چربی یافت میشود و ۳ نقش اساسی دارد.۱)عایقی برای حفظ دمای بدن است. ۲) سوبسترای انرژی است و ۳) مانند بالشتکی در مقابل ضربه ایستادگی میکند. بیشتر بافت چربی در زیر پوست قرار دارد. توزیع چربی زیرپوستی با توجه به جنس و سن فرق میکند در مردان چربی بیشتر در اطراف کمر ذخیره میشود (چاقی مردانگی) و در زنان ، چربی بیشتر دور مفصلها و استخوان ران ذخیره میشود(چاقی زنانگی). (گائینی و دبیدی روشن، ۱۳۸۷ ). دو عامل تعیین کننده میزان چربی بدن، تعداد سلولهای چربی و اندازه آنهاست.افزایش تعداد سلولهای چربی، پیش از تولد آغاز میشود و تا چندین سال پس از تولد ادامه مییابد. تعداد سلولهای چربی که در این سنین توسعه مییابد، در همه افراد مشابه نیست. برای مثال عقیده بر این است که کودکان و نوجوانان چاق، نسبت به همسالان خود، سلولهای چربی بیشتری دارند. در واقع افزایش تعداد سلولهای چربی در آنان ، گسترش بیشتری داشته است. به طور کلی تصور میشود که تعداد سلولهای چربی در همان ابتدای کودکی، ثابت میماند. به هر حال برخی از تحقیقات جدید نشان میدهد که تعداد سلولهای چربی، ممکن است تحت شرایط معین و در مدت زمان بیشتری و همچنین در طول دوران کودکی افزایش یابد. همان طور که اشاره شده علاوه بر تعداد سلولها، اندازه آن ها نیز یکی از عوامل مهم چاقی است. سلولهای چربی، نوعی چربی به نام تریگلسیریدها را ذخیره میکنند که در مواقع لزوم برای رفع احتیاجات انرژی بدن ، از این سلولها خارج شده و به مصرف سلولهای فعال (مانند عضله) میرسد. هر چه مقدار تریگلسیریدها ذخیره شده در سلولهای چربی بیشتر باشد، وزن سلول چربی سنگینتر و در واقع وزن چربی بدن بیشتر است. بنابراین اندازه سلول چربی، به مقدار چربی ذخیره شده در آن بستگی دارد. به طور معمول اندازه سلول چربی تا ابتدای بلوغ افزایش یافته و پس از آن تحت تأثیر تعادل انرژی بدن دارای نوسان است. اگر مقدار غذای دریافتی (انرژی دریافتی) بیش از انرژی مورد نیاز بدن (انرژی مصرفی) باشد انرژی اضافی به صورت تریگلسیریدها در سلولهای چربی ذخیره میشود و باعث بزرگتر شدن آن ها میشود. حال اگر مقدار انرژی مصرفی بیشتر از مقدار انرژی دریافتی باشد کمبود انرژی به وسیله تریگلسیریدها موجود در سلولهای چربی تأمین شده و بنابراین اندازه آن ها کوچکتر میشود. هنگام ورزشهای هوازی نیز بخشی از انرژی مورد نیاز عضلات فعال، از تریگلسیریدها ذخیره شده در سلولهای چربی تأمین میشود؛ بنابراین با اجرای اینگونه ورزشها نیز اندازه سلولهای چربی کوچکتر میشود. علیرغم عقیده عمومی، یک نوزاد چاق، الزاماً کودک یا نوجوانی چاق نخواهد شد. آنچه بیش از حد بر چاق بودن یک کودک یا نوجوان مؤثر است عادات غذایی دوران رشد است. اگر کودک از دو سالگی تا سنین مدرسه چاق باشد، به احتمال بسیار زیاد در دوره نوجوانی و بلوغ نیز چاق خواهد بود. در حقیقت احتمال چاق ماندن کودکان چاق در دیگر دوران زندگی، سه برابر بیشتر از کودکانی است که وزن مطلوب دارند. این نکته نیز اهمیت دارد که چاقی کودکان، عمدتاً مربوط به افزایش تعداد سلولهای چربی است، در حالی که کاهش یا افزایش وزن در بزرگ سالان، بیشتر مربوط به تغییر اندازه سلولهای چربی است ( گائینی و رجبی ، ۱۳۸۷).
تعادل چربی در تمرینهای ورزشی
اسیدهای چرب از تریگلسیریدهای موجود در نواحی ذخیره چربی بدن آزاد میشوند و به جریان خون میریزند تا به صورت اسیدهای چرب آزاد[۵] (FFA) متصل به آلبومین خون به بافت عضلانی برسند اینها و نیز تریگلسیریدهای ذخیره شده در خود یاخته عضله به نحو قابل توجهی در برآورده کردن نیازهای انرژی تمرین مؤثر هستند. هنگام دورههای کوتاه مدت مربوط به تمرینهای به اشدت نسبتاً متوسط، انرژی تقریباً به طور مساوی از کربوهیدرات و چربی تأمین میشود. با ادامه تمرین برای مدت یک ساعت یا بیشتر و هنگامی که کربوهیدراتها تخلیه میشوند، سهم چربی جهت تأمین انرژی به تدریج افزایش مییابد . در تمرینهای طولانی مدت ممکن است چربی(عمدتاً به صورت FFA) تأمین کننده حدود ۸۰ درصد کل انرژی مورد نیاز باشد. این مسأله احتمالاً با کاهش مختصر قند خون و به دنبال آن کاهش انسولین و افزایش تولید گلوکاگون توسط لوزالمعده همراه است، این عمل در نهایت سوخت و ساز گلوکز را کاهش داده و آزاد شدن چربیها و در پی آن تجزیه چربیها را تحریک میکند (سادک و فلیگ[۶] ، ۱۹۷۶).
نقش ورزش در کاهش و کنترل وزن
به نظر میرسد که فعالیت ورزشی نقش مهمی در کاهش و حفظ وزن بدن ایفا میکند. ساز و کارهای متابولیکی که از طریق آن ها فعالیت ورزشی باعث کاهش و یا حفظ وزن بدن میشود عبارتند از : افزایش هزینه انرژی، افزایش فراخوانی چربی با افزایش فعالیت بافت چربی، افزایش ناچیز در میزان سوخت و ساز استراحتی پس از فعالیت ورزشی، افزایش احتمالی پاسخ گرمازایی به غذا اگر زمان فعالیت ورزشی و غذا خوردن به هم نزدیک باشند، به حداقل رساندن کاهش وزن خالص بدن، گسترش عملکرد روانی، به تعویق انداختن کاهش میزان متابولیک پایه با توجه به محدودیتهای تغذیهای و احتمالاً کنترل بهتر اشتها.فعالیت ورزشی به تنهایی یا به صورت ترکیب با رژیم غذایی معقول، بهترین پیامدهای بلند مدت کاهش وزن را به دنبال خواهد داشت(گائینی و دبیدی روشن، ۱۳۸۷).هنگامی که شدت کار از کم تا متوسط افزایش مییابد، سرعت لیپولیز، مقدار جریان خون بافت چربی و جریان خون ماهیچه افزایش مییابد که باعث افزایش دسترسی ماهیچهها به اسید چرب میشود. این امر با افزایش مقادیر مطلق اکسیداسیون چربی همراه است. زمانی که شدت تمرین به مقدار بسیار زیاد افزایش مییابد، سهم اکسیداسیون چربیها به طور آشکاری کاهش مییابد. کاهش اکسیداسیون چربی با افزایش شدت تمرین ممکن است به واسطهی تأثیر تحریکی تمرین شدید بر گلیکوژن و لیز و برداشت گلوکز ماهیچه باشد. هم چنین، این رویداد ممکن است به واسطهی پیشگیری از ورود اسیدهای چرب دارای زنجیرهی بلند به میتوکندری باشد که میتواند ناشی از افزایش جریان گلیکولیتیک در هنگام تمرین شدید، یا کاهش تنظیم کارنیتین پالمیتول ترانسفراز که باعث کاهش دسترسی کارنیتین آزاد و یا کاهش درPH به واسطهی افزایش تولید لاکتات هنگام تمرین شدید باشد. اما به نظر میرسد علت اصلی آن کاهش جریان خون به سمت سلولهای چربی و کاهش ورود اسیدهای چرب آزاد به درون خون باشد(به سامی و همکارانش،۲۰۰۷).اگرچه به منظور کاهش وزن بر مبنای مصرف انرژی و مصرف کالری بیشتر هنگام تمرین(در مدت زمان یکسان) پیشنهاد میشود که تمرین با شدت بالاتر نسبت به تمرین با شدت متوسط انجام شود اما تمرین شدید به واسطهی افزایش اکسیداسیون کربوهیدرات میتواند منجر به خستگی زودرس شود. از این رو همان طور که آزمودنیهای چاق رفته به تمرین عادت میکنند، یک افزایش پیشرونده در حجم تمرین، به واسطهی افزایش شدت یا مدت تمرین، برای کاهش وزن بسیار مفیدتر خواهد بود. از طرفی برای آزمودنیهای چاق عاقلانهترین راه این است که به جای فعالیت بدنی شدید، آن ها را به انجام فعالیت بدنی با شدت متوسط تشویق کنیم زیرا انجام فعالیت بدنی با این شدت عملیتر و اجرای آن برای آزمودنیها راحتتر است(لازر و همکارانش،۲۰۰۷).
ترکیب بدن و ورزش
بافت چربی در طی دو دوره به سرعت افزایش مییابد. شش ماه اول بعد از تولد و دوباره در اوایل دوره نوجوانی.در دختران این افزایش در دوره نوجوانی ادامه مییابد در حالی که در پسران این افزایش متوقف شده ، ممکن است برای مدتی معکوس شود. بافت عضلانی نیز در دوره طفولیت به سرعت رشد و نمو کند و سپس در دوره کودکی به حالت یکنواخت در میآید و دوباره در دوره نوجوانی و جهش رشد به طور چشمگیر و قابل توجه در پسران افزایش مییابد. رژیم غذایی یا ورزش ممکن است این الگوی عمومی را تغییر دهد. بیش از حد غذا خوردن منجر به وزن اضافی همراه با چربی خواهد شد و گرسنگی کشیدن میتواند منجر به کاهش بیش از حد اندازه سطوح چربی بدن شود، به طوری که بدن انرژی مورد نیاز خود را از شکستن بافت عضلانی و استفاده از آن بدست میآورد و در نتیجه بافت عضلانی را ضایع میکند.ورزش، کالری و انرژی را میسوزاند و به صورت بالقوه ترکیب بدن را تغییر میدهد، بنابراین رابطه بین ترکیب بدن و ورزش مستلزم توجه دقیق است. بعضی از تحقیقات حاکی از آن است که بدن، سلولهای تازه بافت چربی را تنها قبل از تولد ، ماههای بعد از تولد و در دوره نوجوانی میسازد بعد از دوره نوجوانی ، تنها اندازه سلولها چربی تغییر پذیر هستند. تحقیقات در این زمینه بسیار محدود است، اما این تحقیقات دقیق هستند. تمرین ورزشی و تغذیه مناسب برای جوانان به ویژه در دورههای حساس مهم است(نمازی زاده و اصلان خانی،۱۳۸۷).
اثرات ورزش بر رشد و بلوغ کودکان و نوجوانان
ورزش منظم یک راهبرد مهم حفظ سلامتی در کودکان و نوجوانان است. ورزش کنترل وزن را تسهیل میکند، به افزایش استحکام استخوانها کمک می کند و عوامل خطرساز قلبی عروقی را بهبود میبخشد. سلامت روانی نیز ممکن است ارتقا یابد. وزن بدن میتواند با انجام تمرین منظم ورزشی تحت تأثیر قرار گرفته است.مطالعات انجام شده بر روی ترکیب بدن عموماً وزن بدن را به دو جز بدون چربی و چربی تقسیم مینمایند. تمرین با کاهش چاقی در هر دو جنس و گاهی با افزایش توده بدون چربی،به خصوص در پسرها همراه است. نسوج استخوانی (اسکلتی)، عضلانی و چربی سه جز اصلی ترکیب بدنی هستند. فعالیت فیزیکی و تمرین منظم در دوران کودکی و نوجوانی با افزایش محتوای مواد معدنی و جرم استخوان همراه است. اثرات سودمند بیشتر در فعالیتهای متحمل وزن نظیر دو و میدانی، فوتبال و ژیمناستیک نمایان میشوند تا فعالیتهای غیر متحمل وزن (مثل شنا). محتوای ماده معدنی استخوان که در طی دوران کودکی و نوجوانی بدست میآید. معرف خوبی از محتوای ماده معدنی استخوان در دوران بزرگسالی است. در مورد عضله، در پسران نوجوان برنامههای مقاومتی نظیر تمرین با وزنه با هیپرتروفی همراه میباشد .مدرک محکمی وجود ندارد که نشان دهد توزیع تارهای عضلانی در کودکان و نوجوانان در اثر تمرین تغییر میکند. ورزشکاران فعال کودک و نوجوان ،عموماً ضخامت چین پوستی کمتری در قیاس با سایر افراد دارد. بلوغ بیولوژیک کودکان و نوجوانان از سه منظر مورد توجه قرار میگیرد: اسکلتی.جنسی و پیکری (سو ماتیک). تمرین منظم ورزشی اثری بر روی بلوغ اسکلتی ندارد. مطالعات طولی کوتاه مدت بر روی پسران و دختران در ورزشهای گوناگون نشان دهنده میزان مشابهی از بلوغ اسکلتی چه در ورزشکاران و چه در افراد غیر ورزشکار هستند. یعنی بلوغ اسکلتی همگام با سن تقویمی کودک پیشروی میکند. از نقطه نظر بلوغ پیکری، تمرین ورزشی هیچ اثری بر روی زمان حداکثر رشد و میزان رشد قدی به هنگام جهش رشدی نوجوانی در پسران و دختران ندارد. تمرین شدید ورزشی در اکثریت عمده ورزشکاران جوان اثر منفی بر روی فرآیندهای رشد و بلوغ به جای نمیگذارد.به جز در تعداد معدودی از ورزشکاران جوان که دچار مشکلاتی در ارتباط با رشد و بلوغ هستند، باید عواملی غیر از تمرین فیزیکی (نظیر تغذیه نامناسب و …) را باید به دقت مورد کنکاش قرار داد(دکتر قراخانلو و همکارانش،۱۳۸۶).
فعالیت هوازی
فعالیتهای با شدت متوسط و مدت نسبتاً طولانی که دستگاههای عضلانی بزرگ را فعال میکند و انرژی مورد نیاز برای اجرای آن ها، تمامی و یا عمده آن از طریق دستگاه هوازی تأمین میشود، فعالیتهای هوازی نامیده میشوند. دستگاه هوازی به مجموعه فرایندهای سوخت و سازی در داخل بدن گفته میشود که با تجزیه کربوهیدراتها و اسیدهای چرب با اکسیژن تنفسی انرژی مورد نیاز بدن را آماده میکند؛ بنابراین در فعالیتهایی که اکسیژن به مقدار کافی در اختیار عضلات فرا میگیرد، این دستگاه انرژی مورد نیاز بدن را تأمین میکند و به همین علت به این گونه فعالیتها، هوازی میگویند. راهپیمایی، دویدن، شنا کردن، دوچرخه سواری و طناب بازی به مدت طولانی ، متداولترین فعالیتهای هوازی هستند.تأثیر تمرین در افزایش آمادگی قلبی – تنفسی، بستگی به اضافه باری دارد که به دستگاههای فعال بدن وارد میشود. اضافه بار با توجه به عامل شدت ، مدت و تکرار تمرین در هفته تعین میشود. اطلاعات موجود نشان میدهد که بهبود یا حفظ آمادگی قلبی – تنفسی، با تمرینهایی که به شدت ۵۰ تا ۸۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی و مدت ۲۰ تا ۶۰ دقیقه و ۲ تا۵ بار در هفته انجام میشود، صورت میگیرد . به طوری که ترکیب شدت و مدت باید طوری انتخاب شود که حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلو کالری انرژی در هر جلسه مصرف شود(گائینی و رجبی، ۱۳۸۷). با انجام تمرینات هوازی سازگاریهای عضلانی، دستگاههای انرژی، قلبی و عروقی، تنفسی و متابولیکی ایجاد میشود. از سازوکارهای عضلانی ایجاد شده از طریق تمرینات هوازی میتوان به افزایش ظرفیت اکسایشی تارهای تند انقباض، افزایش تعداد مویرگها، بهبود ظرفیت متابولیسم اکسایشی عضلات از طریق افزایش در ذخیره هموگلوبین و افزایش کارایی میتوکندری ها به وسیله تغییرات در فعالیت آنزیمهای اکسایشی اشاره کرد(ضیاء معینی و همکاران، ۱۳۷۸). علاوه به راین تمرینات هوازی با افزایش در ذخایر گلیکوژن و روند بازسازی آن در عضلات پس از تمرینات هوازی به همراه افزایش ذخایر چربی و تسهیل فعالیت آنزیمهای عضله که در به تا اکسیداسیون چربیها نقش دارد سبب بروز سازگاریهای دستگاههای انرژی میگردند. از سازگاریهای قلبی – عروقی حاصل از تمرینات هوازی میتوان به افزایش حجم ضربهای، کاهش ضربان قلب استراحت، هایپروتروفی قلب، افزایش کارایی قلب و متعاقب آن کاهش ضربان قلب در حین فعالیتهای بیشینه و زیر بیشینه است به افراد تمرین نکرده و افزایش در حجم خون و سلولهای خونی اشاره نمود. بالاخره افزایش کارایی تنفسی، افزایش در آستانه لاکتات، نسبت تبادل تنفسی در فعالیتهای زیر بیشینه و افزایش در فعالیتهای بیشینه به ترتیب سازگاریهای تنفسی و متابولیکی است که بر اثر شرکت در فعالیتهای هوازی ایجاد میشود.به هر حال ایجاد سازگاریهای عنوان شده میتواند بر اساس متغیرهای شدت، حجم و مدت زمان استراحت از طریق تمرینات تداومی و تناوبی هوازی حاصل گردد (ضیاء معینی و همکاران، ۱۳۷۸).تمرینات هوازی به دو روش صورت میگیرد: ۱- روش تداومی ۲- روش تناوبی (اینتروال). تمرین تداومی شامل هر گونه فعالیت ادامه دار در مدت زمان طولانی و با شدت نسبتاً یکسان است. در این تمرین شدت فعالیت نسبتاً کم است به صورتی که حداکثر شدت تمرین، ۸۰ درصد حداکثر ضربان قلب و یا ۷۰ درصد ضربان قلب ذخیره است و حداقل زمان برای تأثیر گذاری بر اثر این روش تمرینی ۲۰ دقیقه است (گائینی و رجبی، ۱۳۸۷).در تمرین تناوبی، مراحل فعالیت به طور متناوب با استراحت یا کاهش فعالیت همراه است، میزان خستگی پس از دو تناوبی به مراتب کمتر خواهد بود که علت در دورههای استراحت و کوتاه بودن زمان فعالیت است؛ بدین معنی که در دورههای استراحت، ذخایر دستگاه ATP-cp یا فسفاژن بازسازی شده، مکرراً در تکرارهای بعدی مورد استفاده قرار میگیرد. از طرفی کوتاه بودن مرحلههای تمرین، از تجمع اسید لاکتیک و بروز خستگی جلوگیری میکند و یا لااقل میزان خستگی کمتر است. از سوی دیگر، صرفه جویی در خستگی، هنگام تمرینهای تناوبی می تواند به افزایش شدت کار منتهی شود و موجب بهبود کارایی دستگاه انرژی شود.(رمضانپور، ۱۳۸۵).
پیشینه تحقیق
بهرامی و صارمی (۱۳۹۰) ، تحقیقی را با عنوان «اثر محدودیت کالری با تمرین هوازی و بدون تمرین هوازی بر ترکیب بدنی ، چربی خون در مردان میانسال چاق /اضافه وزن» انجام داده بودند. نتایج تحقیق نشان داد که بعد از ۱۲ هفته در گروهی که تمرین هوازی همراه با محدودیت کالری انجام داده بودند کاهش معنا داری در وزن بدن ، چربی شکمی ، چربی خون مشاهده شد. در حالی که در گروه محدودیت کالری، فقط بهبود معنا داری در وزن بدن مشاهده شد. زارعی و همکاران (۱۳۸۹)تحقیقی را با عنوان «همه گیر شناسی چاقی و لاغری و ارتباط آن با فعالیت بدنی و الگوی رژیم غذایی در نوجوانان پسر ۱۴-۱۲ ساله شهر سبزوار»انجام داده بودند . نتایج این تحقیق نشان داد که شیوع اضافه وزن و چاقی در نوجوانان سبزواری نسبتاً بالا است .همچنین کاهش سطح فعالیت بدنی و افزایش رفتارهای کم تحرک (تماشای تلویزیون و نه کار با رایانه) در این آزمودنها ، با اضافه وزن و چاقی مرتبط است ، ولی هیچ ارتباطی بین الگوی رژیم غذایی و اضافه وزن و چاقی وجود ندارد. دکتر رحمانی نیا و حجتی (۱۳۷۹) تحقیقی با عنوان « اثر یک برنامه ورزشی منتخب روی ترکیب بدن و توان هوازی دختران دانشجو » انجام داده بودند. آزمودنیها به دو گروه مساوی تجربی و کنترل تقسیم شده بودند و تمرینات گروه تجربی شامل ۲۰ دقیقه فعالیت هوازی (دویدن) با شدت ۶۰ تا ۸۰ درصد حداکثر ضربان قلب و به مدت۶هفته و تعداد جلسات درهفته۳تا۵بار بود. نتایج نشان داد که چربی بدن گروه تجربی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل(۰۵/۰) >p) و توان هوازی آن به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود.اما تغییرات معنی داری در وزن بدون چربی ، وزن چربی و وزن کل بدن دیده نشد. زارعی و همکاران تحقیقی را با عنوان «اکسیداسیون چربی و مصرف انرژی در شدتهای مختلف دو نوع فعالیت ورزشی دویدن و دوچرخه سواری در پسران نوجوان چاق» انجام داده بودند. نتایج نشان داد که برای نوجوانان چاقی که هدفشان از انجام فعالیت بدنی ، کاهش وزن (افزایش مصرف انرژی و ارتقای اکسیداسیون چربی در سطح معینی از پاسخهای قلبی – عروقی )است ، فعالیت دویدن با شدت متوسط ، فعالیت بدنی مؤثرتری نسبت به پدال زدن روی دوچرخه است. دکتر مقدسی و همکاران (۱۳۸۹) ، تحقیقی را با عنوان «شیوع اضافه وزن ، چاقی و سطح آمادگی جسمانی نوجوانان » انجام داده بودند . نتایج نشان داد که ارتباط منفی بین سطح آمادگی جسمانی با درصد تودهی چربی و نمایهی توده بدن (BMI) مشاهده شد . بنابراین انجام فعالیت ورزشی برای نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق مورد تاکید قرار گرفت . سالم (۱۳۸۸) ، تحقیقی را با عنوان «بررسی شیوع پر فشار خونی و ارتباط آن با شاخصهای تن سنجی در دختران نوجوان » انجام داده بودند. در این بررسی وجود دو معضل مهم بهداشتی شامل اضافه وزن و پرفشاری خون به عنوان عوامل خطر بیماریهای مزمن به ویژه بیماریهای قلبی عروقی در دختران نوجوان مشاهده شد. بنابراین اصلاح شیوه زندگی به خصوص رفتارهای تغذیهای و افزایش فعالیت فیزیکی به عنوان مهمترین استراتژی اولیه در پیشگیری از این عوامل خطر پیشنهاد شد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱-۸ تعریف متغیرها: ۱-۸-۱ تعاریف مفهومی: ۱- قابلیت های شبکه اجتماعی: منظور از قابلیت ها شبکه های اجتماعی، کارکردها و استفادههایی است که شرکت ها با بهره گرفتن از آنها میتوانند در عصر نوین تکنولوژی ها به مقاصد تجاری خود برسند که این قابلیت ها و منافع عبارتند از: قابلیت گفتگو با مشتریان، قابلیت تسیهم اطلاعات و قابلیت ایجاد گروه دوستی با مشتریان(الین[۱۴]، ۲۰۱۰). ۲- عوامل تکنولوژیکی: در این پژوهش عوامل تکنولوژیکی به دو بخش منافع و هزینه های ادراک شده در بکارگیری شبکه های اجتماعی تقسیم می شود: منافع ادراک شده: منافع ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک منفعت برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد.
هزینه ادراک شده: هزینه ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک هزینه برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد(جانسن و دیگران[۱۵]، ۲۰۰۹). ۳- عوامل سازمانی: در این پژوهش عوامل سازمانی به دو بخش حمایت مدیریت ارشد سازمانی و توانایی شبکه اجتماعی در جذب دانش مشتری تقسیم می شود: حمایت مدیریت ارشد: حمایت مدیریت ارشد به درجه ای که مدیریت ارشد سازمانی راجع به اهمیت بازاریابی در شبکه اجتماعی و همچنین نقش خود در توسعه این سیستم دارد، اشاره دارد. قابلیت جذب دانش مشتری: قابلیت جذب دانش مشتری شبکه ها اجتماعی به عنوان یک توانایی تعریف شده است که شرکت را قادر می سازد که برای خلق فرصت و سودآوری، به طور اثربخشی دانش و اطلاعات داخلی و خارجی را بدست آورده و آنها را به کار گیرد(کاتمن[۱۶]، ۲۰۰۷). ۴- استفاده از شبکه اجتماعی در بازاریابی: بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرمی از بازاریابی اینترنتی است که از رسانههای اجتماعی برای دستیابی به ارتباطات بازاریابی و برندسازی استفاده میکند. بازاریابی رسانههای اجتماعی در درجه اول شامل به اشتراکگذاری اجتماعی محتوا، ویدیوها و عکسها برای اهداف بازاریابی است. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند بازاریابی یک محصول، سرویس یا نام تجاری از طریق مصرفکنندگان یا دیالوگهای سازمانی با بهره گرفتن از رسانههای اجتماعی است. بازاریابی در رسانههای اجتماعی، فرایند بدست آوردن ترافیک سایت یا توجه از طریق رسانههای اجتماعی است. برنامههای بازاریابی در رسانههای اجتماعی معمولا تلاش برای ایجاد محتوایی که توجه جذب کند یا خوانندگان را تشویق کند آن را در سراسر شبکههای اجتماعی خود به اشتراک بگذارند. استفاده از رسانههای اجتماعی برای ترویج شرکت و محصولات خود را بازاریابی رسانههای اجتماعی گویند. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند ترویج وبسایت، محصولات یا سرویسها از طریق کانالهای اجتماعی آنلاین و ارتباط با جامعه بسیار بزرگی از افراد که از طریق کانالهای تبلیغاتی سنتی امکان پذیر نیست را گویند(آنذولیس و دیگران[۱۷]، ۲۰۱۳). ۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی: اثربخشی فعالیت های بازاریابی نشان دهنده این مطلب است که شرکت ها از طریق شبکه های اجتماعی و از طریق روشهایی مانند گفتگو و اشتراک گذاری اطلاعات با مشتریان بهتر و سودمندتر به بازاریابی محصولات و خدمات جدید خود می پردازند(پدرو[۱۸]، ۲۰۰۹). ۶- عملکرد فروش: در این پژوهش عملکرد فروش به دو بخش عملکرد فروش ارتباطی و مبتنی بر هدف تقسیم می شود: - عملکرد فروش ارتباطی: عملکرد فروش به دو دسته تقسیم می شود یکی از آنها عملکرد ارتباطی است و منظور از آن کسب موفقیت در ایجاد ارتباطات پایدار و مفید با مشتریان و شرکای تجاری می باشد. - عملکرد فروش مبتنی بر هدف: یکی دیکر از ابعاد عملکرد فروش, عملکرد مبتنی بر هدف یا نتیجه است و منظور همان رسیدن به اهداف شرکت از قبیل سهم بازار، رشد فروش، افزایش درآمد و … می باشد(آهرن و دیگران[۱۹]، ۲۰۱۳). ۱-۸-۲ تعاریف عملیاتی: ۱- قابلیت های شبکه اجتماعی: - به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق شبکه های اجتماعی فرصت خوبی برای بازاریابی می باشد. - گفتگو با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی راهی برای جذب آنها به خرید محصولات شرکت میباشد. - ایجاد گروه های دوستی با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی روشی برای وفادار ساختن آنها میباشد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴). ۲- عوامل تکنولوژیکی: - استفاده از شبکه های اجتماعی به افزایش درآمدهای فروش شرکت ما کمک می کند. - زمان تکمیل برنامه های آموزشی استفاده از شبکه های اجتماعی، طولانی و پرهزینه است. - شبکه های اجتماعی در آگاه ساختن مشتریان از محصولات و خدمات جدید شرکت نقش مهمی دارد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴). ۳- عوامل سازمانی: - مدیریت ارشد سازمان به استفاده از شبکه های اجتماعی علاقه نشان می دهد و تمایل دارد. - مدیران شرکت ما جلسات و کنفرانس های زیادی برای معرفی منافع و کارکردهای شبکه اجتماعی برگزار می کنند. - شبکه های اجتماعی قابلیت این را دارد که اطلاعات و دانش مشتریان در رابطه با نیازها و خواسته های آنها را بدست بیاورد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴). ۴- استفاده از شبکه اجتماعی برای بازاریابی: - شرکت ما تمایل دارد برای ایجاد ارتباط مؤثر با مشتریان از شبکه اجتماعی استفاده کند. - شرکت ما قصد دارد سرمایه گذاری زیادی در بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی انجام دهد. - شرکت ما تمایل دارد که محصولات کنونی خود را از طریق شبکه های اجتماعی به مشتریان عرضه کند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴). ۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی: - از طریق شبکه های اجتماعی تبلیغات محصول با هزینه کمتری انجام می شود. - از طریق شبکه های اجتماعی می توان بهتر تحقیقات بازاریابی را انجام داد. - از طریق شبکه های اجتماعی بازار هدف سریعتر و راحتر بدست می آیند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴). ۶- عملکرد فروش: - از طریق شبکه های اجتماعی سهم بازار شرکت گسترش پیدا خواهد کرد. - از طریق شبکه های اجتماعی مشتریان بیشتری جذب شرکت می شوند. از طریق شبکه های اجتماعی میزان فروش و سود شرکت افزایش خواهد یافت(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱۲,۷۷۰,۰۰۰
۴۳,۰۹۰,۰۰۰
سود عملیاتی
- ۷۷۰,۰۰۰
۴,۹۱۰,۰۰۰
* اصل وام با سود سالیانه، ** سود ثابت اوراق مشارکت ارزی قابل تبدیل به سهام حال اگر برخی از دارندگان اوراق تمایل به تبدیل اوراق خود نمایند میتوانند در نرخهای جدید مالک سهمهای بیشتری شوند. در مثال فوق قبل از افزایش نرخ ارز دارنده ورقه میتوانست در ازای اعطای یک ورقه معادل ۸.۳۳ سهم بدست بیاورد و قیمت تبدیل ۱۲۰ تومان بود. اما در حال حاضر ارزش جاری ورقه با نرخ دلار جدید معادل ۱۲۰۰ تومان میباشد و قیمت تبدیل نیز بر حسب مشخصات روی ورقه به ۱۳۲ تومان افزایش یافت (با ضریب ۱/۱). لذا در شرایط حاضر دارندگان اوراق میتوانند در ازای واگذاری اوراق، معادل ۰۹/۹ سهم بدست بیاورند و از محل افزایش نرخ ارز منفعت کسب نمایند. البته سهامداران بنیادی شرکت جهت حفظ “سهم مدیریتی خود در شرکت” میتوانند به این افراد سهام عادی بدون حق رای یا سهام ممتاز بدون حق را نیز بدهند. همچنین میتوانند مجموعهای از سهامهای پایه (سهام عادی، سهام عادی بدون حق رای، سهام ممتاز، سهام ممتاز بدون حق رای و…) با صرفهای تبدیل مختلف به وی پیشنهاد نمایند. بنابراین در هنگام تبدیل اوراق، ارزش اوراق در شرایط افزایش نرخ ارز بر حسب ارزش ارزی محاسبه شده و قیمت تبدیل با ضریب منصفانهای تعدیل پیدا میکند که منافع هر دو دارنده اوراق و ناشر را تامین نماید.
معمولاً صرف تبدیل یا هزینه تبدیل اوراق به سهام که توسط صاحب اوراق پرداخت میشود، در نزدیکی نرخ سود ثابت است و در حسابهای بنگاه نیز ناشر هزینه پرداخت سود (به اوراق) را با درآمد دریافت حق تبدیل معاوضه می کند. در واقع در جدول فوق هزینه سود پرداختی از حساب هزینه ریالی کاسته میشود و این امر موجب افزایش سود و در نتیجه افزایش قیمت سهام نیز میشود. نکته پایانی نیز این که با افزایش قیمت سهام پایه در فوق، مجدداً قیمت اوراق ارزی قابل تبدیل به سهام افزایش مییابد که این افزایش بدلیل افزایش سهام پایه (نمودار ۴-۲۰) بوده و مجدداً منافع دارندگان این اوراق افزایش مییابد. فلوچارت زیر وضعیت رویه ذکر شده در فوق را نشان میدهد. نرخ ارز هزینه تولید سود قیمت سهم قیمتاوراق تقاضایاوراق عرضه اوراق تولید سود قیمتسهم افزایش حجم معاملات اوراق جلوگیری از افت شدید قیمت سهام افزایش حجم معاملات بازار بنگاه تولیدی سهامدار و صاحب ورقه بازار سرمایه سود افزایش اشتغال و تولید افزایش سرمایهگذاری کاهش تورم …. تامینمالی شکل (۴-۴): انتشار اوراق قابل تبدیل ارزی برای بنگاه واردکننده نهاده سناریو ۲ در شرایطی که نرخ ارز برای هر دو بنگاه فوق (که بخش عمدهای از نهادههای خود را وارد مینمایند) کاهش یابد، این اتفاق موجب کاهش هزینه تولید برای بنگاهها شده و سود آنها افزایش و قیمت سهم آنها تقویت میگردد. این امر برای بنگاه B که اوراق مشارکت ارزی قابل تبدیل به سهام دارد تا حدودی متفاوت است. یکی از ویژگیهایی که برای این اوراق پیشنهاد شده است اینکه برای این نوع بنگاهها، که با کاهش نرخ ارز سود آنها افزایش مییابد، جزء ارزی اوراق غیر فعال میشود. در واقع با کاهش نرخ ارز نیازی به مدیریت ریسک نرخ ارز نیست، زیرا این اتفاق موجب افزایش سودآوری شرکت میشود. بنابراین با غیر فعال شدن جزء ارزی، این اوراق به صورت اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام تغییر حالت داده و در تامین مالی بنگاه مشارکت مینمایند. در این حالت ( افزایش قیمت سهام پایه) این اوراق نه تنها دارای سود ثابتی هستند بلکه با افزایش قیمت خود بر حسب پول ملی(تصویر۴-۲۰)، منافع ناشی از افزایش قیمت سهام را نیز به دارندگان این اوراق منتقل مینمایند. بنابراین به عنوان یک اصل کلی: برای بنگاههایی که بخش عمدهای از نهادههای خود را از خارج وارد مینمایند، جزء ارزی اوراق مشارکت ارزی در زمان افزایش نرخ ارز فعال میشود و در زمان کاهش نرخ ارز غیر فعال میگردد. تعیین آستانه فعال بودن، میزان حمایت، تعدیل ضریب قیمت تبدیل و… همگی در امیدنامه اوراق برای هر بنگاهی متفاوت باشد. - سناریو ۳ تصور نمایید دو بنگاه A و B بخش عمدهای از نهادههای خود را از داخل تامین و بخش عمدهای از محصولات خود را به خارج صادر مینمایند. همچنین بنگاه B جهت تامین مالی خود اقدام به انتشار اوراق مشارکت ارزی قابل تبدیل به سهام در بازار نموده است. در چنین شرایطی اگر نرخ ارز برای هر دو بنگاه افزایش یابد، این اتفاق موجب افزایش درآمد برای بنگاهها شده و سود آنها افزایش و قیمت سهم آنها تقویت میگردد. در این شرایط نیز جزء ارزی «اوراق مشارکت ارزی قابل تبدیل به سهام» بنگاه B غیر فعال میشود زیرا ناشر و سهامدارن در مواجه با ریسک نرخ ارز قرار نگرفتهاند، چراکه این اتفاق موجب افزایش سودآوری شرکت میشود. بنابراین با غیر فعال شدن جزء ارزی این اوراق، بصورت اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام تغییر حالت داده و در تامین مالی بنگاه مشارکت مینمایند. در این حالت ( افزایش قیمت سهام پایه) این اوراق نه تنها دارای سود ثابتی هستند بلکه با افزایش قیمت خود بر حسب پول ملی(تصویر۴-۲۰)، منافع ناشی از افزایش قیمت سهام را نیز به دارندگان این اوراق منتقل مینمایند. بنابراین به عنوان یک اصل کلی: برای بنگاههایی که بخش عمدهای از محصولات خود را به خارج صادر مینمایند، جزء ارزی اوراق مشارکت ارزی در زمان افزایش نرخ ارز غیر فعال میشود و در زمان کاهش نرخ ارز فعال میگردد. تعیین آستانه فعال بودن، میزان حمایت، تعدیل ضریب قیمت تبدیل و… همگی در امیدنامه اوراق برای هر بنگاهی متفاوت باشد. - سناریو ۴ جدول (۴-۱۹) مشخصات دو بنگاه A و B را نشان میدهد که در یک صنعت مشخص (نظیر سیمان) اقدام به تولید محصول مینمایند. هر دو بنگاه بخش عمدهای از نهادههای خود را از داخل تامین نموده و بخش عمده محصولات تولیدی خود را به خارج صادر میکنند. این جدول برخی از مشخصات وضعیت سهام این شرکتها، سرمایه و صورت مالی بنگاهها را برای یک دوره نشان میدهد. جدول (۴-۱۹): وضعیت مالی دو بنگاه که بخش عمدهای از محصولات خود را به خارج صادر مینمایند
مشخصات/ بنگاه
A
B
تعداد سهام منتشره
۱,۰۰۰,۰۰۰
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳×۶
-
۱۲
۱۵
۱۵
۱
۲
۳×۶
-
۱۰
۱۵
۱۵
۲
جدول ۵-۶-مشخصات الگوهای کوبش در بخش های مختلف طرح توسعه بندری شهید رجائی ۵-۱۰-۶- رقوم سطح محوطه قبل از کوبش دینامیکی: هرچند به صورت کلی عمق بهبود هشت متر در نظر گرفته شده است ولی در عمل و اجرا جهت دقت بیشتر رقوم سطح پس از بررسی ژئوتکنیکی و تعیین الگوی کوبش از نظر تعیین وزنه و ارتفاع سقوط وزنه، جهت نفوذ انرژی به لایه روانگرا تعیین می گردد، در غیر اینصورت بر اثر بالا بودن رقوم سطح زمین و عمیق بودن لایه های روانگرا در پائین، امکان عدم رسیدن به انرژی لازم در لایه مورد نظر وجود خواهد داشت. بسته به شرایط سایت بعضا محدودیتهائی در مورد وزنه موجود در کارگاه وجود دارد که بایستی میزان انرژی مورد نیاز را با تغییر رقوم ارتفاعی و با توجه به رابطه ۵-۵ ارائه شده توسط منارد تغییر داد. [۱] ۵-۵ که در آن D عمق بهبود ( که با توجه به عمق لایه روانگرا و با بهره گرفتن از پروفیلهای به دست آمده از مطالعات ژئوتکنیکی به دست می آید و n ضریب ثابت ( که توسط محققین مختلف مقادیر متفاوتی ارائه شده است، در سایت مورد بحت بسته به درصد ریز دانه از ۵۵/۰ تا ۶۶/۰ متغیر است)،W مقدار وزن وزنه به تن(که بسته به وزنه موجود در سایت در الگوی پیشنهادی پایه که انتخاب شده تغییرات را بایستی اعمال کرد وH نیز ارتفاع سقوط وزنه به متر(که با تغییر وزنه الگوی کوبش مبنا تغییر میکند) می باشد. ۵-۱۰-۷- تاثیر سقوط وزنه بر روی زمین با توجه به سقوط متناوب وزنه بر روی سطح زمین چاله ایجاد می شودکه عمق چاله نبایستی از ۱٫۳برابر ارتفاع وزنه بیشتر باشد(این عدد براساس تجربه به دست آمده )زیرا در زمان کوبش دیواره چاله بر اثر ضربه بر روی وزنه ریزش مینماید.که در صورت ریزش بیش از حد دیواره، بیرون آوردن قلاب جهت اتصال به بکسل جرثقیل به شکل روبرو خواهد شد(در جرثقیلهائی که کارگر با دست قلاب متصل به بکسل را به حلقه وزنه متصل میکند )که با نظارت مستمر بایستی چاله مجددا با مصالح پر شده و کوبش ادامه یابد ۵-۱۰-۸- پهنه بندی محوطه جهت کوبش در یک محوطه با سطح زیاد بایستی محوطه به قطعات کوچکتر (پهنه )تقسیم گردد تا کنترل بهتری در زمان عملیات کوبش صورت پذیرد و ابعاد پهنه بندی طوری صورت پذیرد که با ابعاد شبکه بندی داخل پهنه تناسب داشته باشد (هر پهنه جهت کوبش بایستی شبکه بندی گردد).در شکل۵-۱۵ (الف تا و) بررسی گسترش جانبی یا شعاعی با توجه به نتایج آزمایشات نفوذ مخروط در شبکه ای به ابعاد ۶×۶آمده است.
د ج ب الف و شکل ۵-۱۵- بررسی گسترش جانبی با توجه به نتایج آزمایشات نفوذ مخروط ۵-۱۰-۹- کوبش دینامیکی در مجاورت سازه در حال احداث با توجه به ایجاد ارتعاش براثر کوبش دینامیکی سازه هائی که دارای پی عمیق نیستند در معرض تخریب قرار میگیرند، به همین دلیل بایستی در احداث سازه از پی عمیق استفاده گردد، ویا با احداث کانال بین سازه و محوطه مورد کوبش از انتقال انرژی سطحی جلوگیری بعمل آید. که در این رابطه عرض کانال مهم نبوده و عمق کانال مورد توجه قرار میگیرد و عمق بایستی به میزانی باشد که از کانال به بعد انرژی سطحی، خاک زیر سازه را تحت تاثیر قرار ندهد. ۵-۱۰-۱۰- به دست آوردن مبنای مقایسه ای با توجه به آزمایشات ژئوتکنیکی با توجه به اینکه در طی آزمایشات ژئوتکنیکی مشخص گردید که در منطقه سایت درصد ریز دانه های مختلفی وجود دارد بنابراین قبل از انجام عملیات تراکم با توجه به بخش ۴-۶-۲ توضیح داده شده در فصل چهارم آزمایش نفوذ استاندارد و نفوذ مخروط انجام گردید، با توجه به آزمایشات انجام شده میانگین ماکزیمم اندازه ذرات ۲/۰ میلی مترفرض شده است و ضریب معادل برای تصحیح عدد نفوذ استاندارد و مقاومت مخروط پیشنهاد شده، که واحد آن هم مگاپاسکال است. بنابراین با توجه به شرایط موجود و آزمایشات صورت گرفته یک طرح ساده شده مورد نیاز برای اطلاعات تست نفوذ مخروط که در شکل ۵-۱۶ آمده است می توان تعریف کرد. این منحنی ها با بهره گرفتن از اطلاعات ژئوتکنیکی موجود و در محل اجرای فازهای قدیم در همان محدوده مورد بررسی ما و بر مبنای مقادیر عددی آزمایش نفوذ استاندارد ازآئین نامه ژاپن محاسبه شده اند.
حال که مبنای مقایسه ای ما به دست آمد، نظر به وسیع بودن سطح پروژه در ابتدا منطقه را به بخش های مختلفی بایستی تقسیم کرد، با توجه باینکه ابعاد هر بخش بالغ بر ۱۰۰×۱۰۰ متر می باشد بنابراین ضروریست در هر بخش بسته به ابعاد آن یک یا چند منطقه آزمایشی انتخاب نموده سپس نسبت به انجام و ثبت تست نفوذ مخروط اقدام کرد، حال بسته به مقدار ریزدانه منطقه آنرا با منحنی به دست آمده در شکل ۵-۱۶ مقایسه نمائیم منحنی به دست آمده زمانی مورد تایید است که در سمت راست منحنی مرجع قرار گیرد. حال با توجه به منحنی به دست آمده و تجارب میدانی بایستی نسبت به انتخاب و اجرای الگوی کوبش مورد نظر اقدام نمود، بعد از اجرای عملیات کوبش مجددا تست نفوذ مخروط را انجام داده و بایستی با منحنی مخروط مقایسه کرد، تغییر الگوی کوبش و تست نفوذ مخروط و مقایسه آن با منحنی مرجع تا زمانی ادامه دارد که منحنی به دست آمده بعد از کوبش تا عمق بهبود در سمت راست منحنی مرجع قرار گیرد. نتایج مربوط به یک سطح آزمایشی در پیوست شماره ت آمده است. مقادیر عددی در تست نفوذ استاندارد gggggg تراز نسبت به (متر) CD gggggg شکل۵-۱۶- تغییرات (مگاپاسکال)با عمق با توجه به مقادیر مختلف ریزدانه در منطقه آزمایشی ۵-۱۱- پیشنهادات چنانچه قابل درک است در حالت بهبود زمین با بهره گرفتن از روش تراکم دینامیکی، با توجه باینکه انرژی منتقل شده توسط این روش به زمین، به لایه عمیق تر روانگرا نمی رسد لذا خطر جریان جانبی خاک پشت دیواره اسکله دیافراگمی برای آن پیوسته هنوز باقی است. و در چنین مناطقی پیشنهاد می گردد فشار خاک القا شده بر روی لایه روانگرا در نظر گرفته شود، یا از روش های دیگری مانند تزریق گروت یا جایگزینی لرزه نگاری برای تقویت باقیمانده لایه روانگرا در عمق های پائین تر استفاده شود. بعلاوه در حالتیکه شمع های جرثقیل در لایه های روانگرا قرار می گیرند، اثر روانگرائی بایستی برای طراحی شمها در نظر گرفته شود و یا حتی در صورت ضرورت، روش های تقویت در چنین مناطقی بکار برده شود. از آنجائیکه تراکم دینامیکی یک روش سنتی است و به خوبی به عنوان روشی برای افزایش تقویت خاک جا افتاده است و برای تمامی موقعیتها کاربردی است و بعلاوه تجهیزات مورد نیاز در محدوده کاری موجود است، استفاده از این روش جهت تقویت خاک منطقی بنظر می رسد. ۵-۱۱-۱- تمهیدات لازم جهت تراکم بخش بالائی با توجه به آنکه انرژی وارده با سقوط وزنه که اثر سطحی (یا شعاعی ) دارد و از سطح زمین به پائین انرژی وارده کاهش می یابد نتیجتا بخش بالائی خاک، به دلیل تداخل موج کوبش، بافت خود را از دست می دهدکه ضروریست در انتهای عملیات، تمهیدات لازم جهت تراکم آن دیده شود. جهت تحکیم بخشی از بافت خاک که بهم خورده است راه های زیر پیشنهاد میگردد. الف-برداشت خاک و خاکریزی به صورت لایه به لایه و کوبش آن ب)کوبش دینامیکی با وزنه کوچکتر به صورت همپوشانی در کل پهنه که در شکل ۵-۱۷ نشان داده شده است،که به آن اطو کردن می گویند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فصل پنجم: نتایج برای گسسته سازی معادلات حاکم از روش تفاضل محدود و از یک شبکه ۳۵×۳۵ استفاده نمودهایم. در کار حاضر، به منظور بررسی صحت کد، ابتدا چند حالت مختلف در نظر گرفته شده است که با اندازه گیری دما، تنها در یک نقطه، شار حرارتی را تخمین میزنیم و حساسیت مسئله نسبت به داده های نویزدار و محل قرارگیری سنسور مورد بررسی قرار گرفته است. حدس اولیه برای شار حرارتی مجهول صفر در نظر گرفته شده است.
در شکل ۵-۱ شبکه مورد استفاده در حل مسئله، نشان داده شده است. شکل۵-۱ شبکه مورد استفاده در حل مسئله و موقعت سنسورها به منظور بررسی دقت روش مورد استفاده، توابع خطی، پلهای و سـینوسی - کسینوسی به صورتهای زیر برای در نظر گرفته شده است:
در شکلهای (۵-۲)، (۵-۳) و (۵-۴) توابع فوق با توابع محاسبه شده با بهره گرفتن از روش معکوس مقایسه شده اند سپس حل معکوس با داده های نویزدار ارائه شده است. درعمل، خطاهایی در اندازه گیری داده ها وجود دارد بنابراین از داده های نویزدار برای شبیهسازی خطاها استفاده شده است. تاثیر داده های نویز دار را در (۵-۵)، (۵-۶) و (۵-۷) در مقایسه با داده های بدون نویز (شکلهای ((۵-۲) تا (۵-۴)) میتوان مشاهده کرد. پایداری روش نسبت به نویز مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین خطای RMS با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه و ارائه شده است. (جدول ۵-۱)
شکل ۵-۲. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع خطی میباشد شکل ۵-۳. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع پله میباشد شکل ۵-۴. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با شار حرارتی دقیق که به صورت تابعی ترکیبی از sin و cos میباشد شکل۵-۵. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با بهره گرفتن از داده های نویزدار با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع خطی میباشد شکل ۵-۶. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با بهره گرفتن از داده های نویزدار با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع پلهای میباشد شکل۵-۷. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با بهره گرفتن از داده های نویزدار با شار حرارتی دقیق که به صورت تابعی ترکیبی از sin و cos میباشد جدول۵-۱. خطایRMS برای توابع مختلف در نظر گرفته شده برای شار حرارتی در شکلهای (۵-۸)، (۵-۹) و (۵-۱۰) توابع قبلی با توابع محاسبه شده با بهره گرفتن از روش معکوس برای حالتی که چندلایه داشته باشیم، مقایسه شده اند سپس حل معکوس با داده های نویزدار ارائه شده است. درعمل، خطاهایی در اندازه گیری داده ها وجود دارد بنابراین از داده های نویزدار برای شبیهسازی خطاها استفاده شده است. تاثیر داده های نویز دار را در (۵-۱۱)، (۵-۱۲) و (۵-۱۳) در مقایسه با داده های بدون نویز (شکلهای ((۵-۸) تا (۵-۱۰)) میتوان مشاهده کرد. شکل ۵-۸. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع خطی میباشد شکل ۵-۹. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع پله میباشد شکل ۵-۱۰. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع سینوس و کسینوس میباشد شکل ۵-۱۱. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با بهره گرفتن از داده های نویزدار با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع خطی میباشد شکل ۵-۱۲. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با بهره گرفتن از داده های نویزدار با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع پله میباشد شکل ۵-۱۳. مقایسه شار حرارتی محاسبه شده با بهره گرفتن از داده های نویزدار با شار حرارتی دقیق که به صورت تابع سینوس-کسینوس میباشد حال با توجه اینکه می دانیم کد مورد نظر جواب قابل قبول و صحیحی می دهد، توزیع دمای بی بعد، که صرفا یک حدس میباشد، برای رسیدن به هدف مطلوب که کاهش دمای ۵ درجه در مدت زمان ۳۰ دقیقه را داشته باشیم را به صورت زیر در نظر میگیریم:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
این فرضیه مدل کلاسیک رگرسیون خطی بیان می دارد که بین جملات خطای رگرسیون همبستگی وجود ندارد. اگر این فرض نقض گردد کواریانس بین دو جمله خطای i و j برابر صفر نخواهد بود. برای بررسی استقلال باقیمانده ها از آماره دوربین-واتسن[۷۹] استفاده شده است. با توجه به استفاده از روش داده های پانل آماره این آزمون بصورت زیر تعریف می شود:
اگر مقدار آماره دوربین واتسن نزدیک به عدد ۲ باشد، می توان استقلال باقیمانده ها را بپذیریم. برای رفع مسئله خود همبستگی می توان از روش هایی از جمله ، رفع خود همبستگی مرتبه اولAR(1) یا روش خود تصحیحی استفاده کرد.
۳-۶-۴-۴٫ )فرض همسانی واریانس[۸۰] باقیمانده ها:
یکی از فروض رگرسیون خطی به روش حداقل مربعات معمولی(OLS) این است که تمامی جملات پسماند دارای واریانس برابر باشند. در عمل ممکن است این فرض چندان صادق نبوده و به دلایل مختلفی از قبیل شکل نادرست تابع مدل، وجود نقاط پرت، شکست ساختاری در جامعه آماری، یادگیری در طی زمان و… شاهد پدیده ناهمسانی واریانس باشیم. برای بررسی این مشکل آزمون های مختلفی توسط اقتصاددانان معرفی شده است. در این مطالعه فرض همسانی واریانس باقیمانده ها از طریق آزمون بروش-پاگان[۸۱] مورد بررسی قرار خواهد گرفت. آزمون بروش-پاگان به منظور آزمودن ناهمسانی واریانس در مدلهای رگرسیون خطی استفاده می شود و وابستگی واریانس جملات پسماند بدست آمده از رگرسیون خطی را به مقادیر متغیرهای توضیح دهنده مدل، بررسی می کند. این آزمون توسط بروش و پاگان در سال ۱۹۷۹ معرفی شده است. آزمون ناهمسانی واریانس به روش بروش-پاگان شامل چهار مرحله زیراست:
-
- مدل رگرسیونی با فرض واریانس همسانی تخمین زده شده و جملات پسماند بدست آورده می شود:
-
- مجذور جملات پسماند روی متغیرهای توضیح دهنده X رگرسیون زده و ضریب تعیین این رگرسیون بدست می آید:
-
- با بهره گرفتن از ضریب تعیین بدست آمده، آماره F مربوطه می شود. آمارهF دارای توزیع F با درجه آزادی k, n-k-1 است.
-
- با توجه به سطح اطمینان مورد نظر (در این مطالعه ۹۵%)، مقادیر بحرانی متناظر با این آماره از جدول توزیع F بدست می آید، اگر مقادیر این آماره از مقادیر بحرانی بیشتر باشد، فرض صفر که دلالت بر همسانی واریانس دارد، رد می شود و می توان گفت جملات پسماند ارتباط معناداری با متغیرهای توضیحی X داشته و ناهمسانی واریانس وجود دارد.
۳-۶-۵) تصمیم گیری برای رد یا پذیرش فرضیه ها
با توجه به موارد عنوان شده فوق در این تحقیق برای آزمون فرضیات ابتدا با بهره گرفتن از آزمونF مقید، درستی ادغام داده ها مورد آزمون قرار گرفته و سپس بر اساس آزمون هاسمن نوع روش آزمون (اثرات ثابت یا اثرات تصادفی) تعیین گردیده و با توجه به نوع روش نسبت به برآورد مدل اقدام شده است. جهت بررسی معنی دار بودن کل مدل از آماره F استفاده شده است. بطوریکه با مقایسه آماره F و F جدول که با درجات آزادی K-1 و N-K در سطح خطای ۵% محاسبه شده، کل مدل مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای بررسی معنی دار بودن ضریب متغیرهای مستقل از آماره t استفاده شده است. آماره t به دست آمده با t جدول که با درجه آزادی N-K در سطح اطمینان ۹۵% محاسبه شده مقایسه می شود، چنانچه قدرمطلق t محاسبه شده از t جدول بزرگتر باشد، ضریب مورد نظر معنی دار خواهد بود که دلالت بر وجود ارتباط بین متغیر مستقل و وابسته دارد. همچنین به عنوان روشی جایگزین جهت تصمیم گیری در مورد پذیرش یا رد یک فرضیه بر اساس مقدار احتمال یا سطح معنی داری نیز عمل شده است. بدین صورت که اگر مقدار احتمال محاسبه شده بزرگتر یا مساوی مقدار خطای نوع اول ( ) باشد فرض صفر پذیرفته می شود و اگر مقدار احتمال کوچکتر از مقدار خطای نوع اول ( ) باشد فرض صفر رد می شود.
۳-۷ )خلاصه فصل
همان طور که بحث شد این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی، توصیفی و همبستگی بوده و سعی بر آن دارد تا تأثیر تفاوت میان سود حسابداری و سود مالیاتی بر پایداری و محتوای اطلاعاتی سود را در میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دهد. دوره زمانی تحقیق ۱۱ ساله (از سال ۱۳۸۱ لغایت ۱۳۹۱) بوده و جامعه آماری آن را کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل میدهد. نمونه آماری تحقیق که بر اساس روش حذفی بدست آمده شامل ۸۳ شرکت و تعداد مشاهدات برابر با ۹۱۳ شرکت-سال میباشد. همچنین در این تحقیق با توجه به مبانی نظری موجود، دو فرضیه تدوین و بر اساس مدل های ارائه شده، با بهره گرفتن از روش داده های پانل مورد آزمون قرار خواهد گرفت و در نهایت نسبت به معنی دار بودن مدل و ضرایب هر یک از متغیرهای وارد شده در مدل در سطح اطمینان ۹۵ درصد تصمیم گیری می شود.
فصل چهارم:
تجزیه و تحلیل دادهها
۴-۱ ) مقدمه
تجزیه و تحلیل دادهها فرایندی چند مرحلهای است که طی آن دادههایی که به طرق مختلف جمع آوری شدهاند؛ خلاصه، دستهبندی و در نهایت پردازش میشوند تا زمینه برقراری انواع تحلیلها و ارتباط بین دادهها به منظور آزمون فرضیهها فراهم آید. (خاکی، ۱۳۸۴، ص ۳۰۵). در این فصل با بهره گرفتن از دادههای جمع آوری شده از نمونه آماری تحقیق که شامل ۸۳ شرکت در دوره زمانی ۱۳۹۱-۱۳۸۱ میباشد، فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار میگیرند. روش آزمون فرضیات در مطالعه حاضر روش دادههای پانل میباشد که با بهره گیری از نرم افزار Eviews انجام شده است. در ادامه ابتدا به منظور کسب شناخت بیشتر درباره جامعه آماری و متغیرهای مورد مطالعه، خلاصه ای از آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ارائه می گردد. سپس بر اساس طبقه بندی صورت گرفته در خصوص فرضیه های تحقیق، به گزارش آزمون فرضیهها و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل پرداخته می شود.
۴-۲) آمار توصیفی متغیرهای تحقیق
به طور کلی، روشهایی را که به وسیله آنها میتوان اطلاعات جمع آوری شده را پردازش کرده و خلاصه نمود، آمار توصیفی مینامند. این نوع آمار صرفاً به توصیف جامعه یا نمونه می پردازد و هدف از آن محاسبه پارامترهای جامعه یا نمونه تحقیق است (آذر و مؤمنی، ۱۳۸۹، ص ۸). در بخش آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل دادهها با بهره گرفتن از شاخصهای مرکزی همچون میانگین و شاخصهای پراکندگی انحراف معیار، چولگی و کشیدگی انجام پذیرفته است. خلاصه وضعیت آمار توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق پس از غربالگری و حذف دادههای پرت[۸۲] به کمک نرم افزار SPSS در نگاره ۴-۱ ارائه شده است.
نگاره ۴-۱) آمار توصیفی متغیرهای تحقیق
متغیر |
مشاهدات |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
چولگی |
کشیدگی |
سود هر سهم (EPS) |
۶۹۳ |
۱۸۳/۰ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پورتر ارتباط بین بهرهوری نیروی کار و رقابتپذیری را آنجا که به نقش مؤثر سرمایه انسانی در بهبود بهرهوری اشاره می کند، مورد توجه قرار داده است. ارزیابی موفقیت نسبی یک بنگاه در تأمین مواد اولیه، سازماندهی نیروی کار، کسب فناوری و هدایت مناسب عرضه به سوی مشتری نهایی نسبت به بنگاههای دیگر، میتواند با بررسی توانایی بنگاه در فروش نسبت به هر واحد نیروی کار و سرمایه مورد استفاده، در قیاس با سایرین صورت پذیرد. برای ارزیابی بهرهوری و رقابتپذیری، ضروری است تحقیقات جزئیتر در زمینه ساختارهای هزینه، ضرایب تولید، سطوح نسبی ستانده به دادهها و بالاخره انحرافات اقتصادی مؤثر بر آنها صورت پذیرد. در عین حال مطالعه استراتژیهای تأمین مواد خام، مطلوبیت کار و سرمایه، دستیابی به فناوریهای نوین، توسعه تولیدات جدید، فعالیت در بازارها، عکسالعمل شرکا، رقبا و بخش دولتی ضروری است. تحلیل میبایست ساختار بازار عوامل و چگونگی تأثیر آن بر دسترسی بنگاه به فناوری و تأثیرات آن بر بهرهوری عوامل را شامل گردد. در پایان، ذکر این نکته ضروری است که هر چند ممکن است تشریح رقابتپذیری بنگاهها یا صنایع تا حدی اسان باشد، اما اندازهگیری آن چندان ساده نیست. به عبارتی، گردآوری تمام ملاحظات مربوط به بررسی رقابتپذیری در قالب یک متغیر کمی که بتواند عملکرد بنگاه را در تمام سطوح فعالیتی اندازهگیری کند، مشکل است. در بررسیهای تجربی که تاکنون انجام شده است، محققین شاخصهایی را جهت برآورد رقابتپذیری ارائه دادهاند که برخی از آنها با بررسی دادهها و برخی یگر با بررسی ستاندههای بنگاه، در این راستا قدم برداشتهاند (عسگری،۱۳۸۸: ۸۱).
۲-۵-۳- تغییر در فناوری و رقابتپذیری: همانطور که بیان شد، کشورها در هر یک از مراحل توسعه اقتصادی با چالشهای گوناگونی مواجهاند. به عنوان مثال یک کشور به شدت فقیر در سطح تحصیلات و بهداشت، نمیتواند مبتنی بر اختراعات فنی رقابت نماید. این کشور بایستی جذب سرمایه و استفاده از فن آوری سایر کشورها را جهت سرمایهگذاری در بهبود بهداشت، تحصیلات و زیرساختها هدفگذاری نماید. همچنین هدف یک کشور سرمایه محور، بایستی سرعت بخشیدن به ترویج و انتشار فناوری در بخشهای مختلف اقتصادی برای جذب سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی که دارای فناوری بالا هستند، باشد. البته اصلیترین چالش این کشور، انتقال از فرایند انتشار فناوری به اختراع و ابتکار آن خواهد بود. تعداد کشورهای واقع در گروه ابتکار محور بسیار اندک است. هر چند چهار کشور تازه صنعتی شده هنگکنگ، کره جنوبی، سنگاپور و تایوان به تازگی به این پیوسته اند و همچنین برخی کشورهای اروپای شرقی و مرکزی (شامل اسلوونی، مجارستان و استونی) قابلیت اضافه شدن به این گروه را دارند؛ لیکن شکافی عمیق بین کشورهای این گروه و سایر کشورها وجود دارد. اما سؤال اصلی آنست که این کشورها چگونه و با چه سرعتی در حال پیوستن به گروه مخترعان اصلی (ابتکار محور) میباشند؟ در پاسخ باید گفت که این امر تابع مجموعهای پیچیده از عواملی است که محیط ملی ابتکار و نوآوری را شکل میدهند. این عوامل، علاوه بر تعیین توانایی ابتکار کشور، سرعت انتشار فناوری و روش مزیت رقابتی را مشخص مینمایند. آنچه که تحلیلهای تجربی (تحلیل رگرسیون)، با شرط ثبات سایر شرایط، مورد تأیید قرار دادهاند، آنست که طی چند دهه گذشته سرعت رشد اقتصادهای مبتنی بر کالاهای اولیه کمتر از اقتصادهای مبتنی بر فناوری بوده است. به عبارت دیگر، توجه به فناوریهای نوین و ایجاد امکان برای بنگاهها برای کسب مزیت رقابتی مبتنی بر کارایی بالاتر و تولید محصولات منحصر به فرد به جای اتکا بر عوامل، باید به عنوان هدف توسعه کشورها مورد توجه ویژه قرار گیرد. این امر به ویژه با جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی تسریع شده و از سرعت بالایی برخوردار خواهد شد (عسگری،۱۳۸۸، ۸۳). ۲-۵-۴- انواع مزیت رقابتی: با توجه به مبانی نظری موضوع و پویاییهای واقعی و عینی رقابت میتوان مزیت رقابتی را به پنج نوع کلی زیر تقسیم بندی کرد: مزیت موقعیتی در مقابل مزیت جنبشی (پویا) مزیت متجانس در مقابل مزیت نامتجانس مزیت مشهود در مقابل مزیت نامشهود مزیت ساده در مقابل مزیت مرکب مزیت موقت در مقابل مزیت پایدار ۲-۵-۴-۱- مزیت موقعیت در مقابل جنبشی (پویا): مزیتهای موقعیتی از ویژگیها و موجودیهای شرکت ایجاد میشود که عوامل ایجاد کننده این نوع مزیتها معمولاً ایستا بوده و بر اساس مالکیت منابع و داراییها و یا بر اساس دسترسی هستند. به عنوان مثال در بازار سس مایونز کشور موقعیت محصولات شرکت مهرام نسبت به سایر رقبا به خاطر قدرت اقناعسازی مشتری است که نتیجه آن تسهیل فروش محصولات شرکت است. یا به عنوان مثال دیگر میتوان به فضای قفسه اشاره کرد که در بازار محصولات خردهفروشی محصولات بعضی از شرکتها در مقایسه با محصولات رقبا فضای قفسه فروشگاه های خردهفروشی را بیشتر اشغال میکنند که نتیجه آن دسترسی مطلوبتر به مشتریان است. به طور کلی چند مثال از مزیت رقابتی موقعیتی شامل مزیت رقابتی بر اساس موهبتها (شامل استعدادهای مدیریتی،کارکنان ماهر و متخصص و فرهنگ سازمانی برتر) (بارنی[۶۶]،۱۹۹۱، ۶۳)، مزیت رقابتی بر اساس اندازه (شامل قدرت بازار،اقتصاد مقایسا و اقتصاد تجزیه) (وات[۶۷]،۱۹۸۶، ۷۲)،مزیت بر اساس دسترسی (شامل رابطه خوب با همکاران، رابطه مناسب با تکمیلکننده ها) (نیل بل،۱۹۹۶، ۷۱)،کنترل بهتر شبکه عرضه و دسترسی مطلوب به شبکه توزیع (پورتر[۶۸]، ۱۹۸۰، ۱۱۷) و داشتن استاندارد فنی صنعتی مانند اینتل درpc (هیل[۶۹]،۱۹۹۷، ۸۲) است. مزیتهای رقابتی جنبشی (پویا) اساس کارایی و اثربخشی شرکتها در بازار است زیرا این نوع مزایا باعث میشود که شرکتها فعالیتهای کسب و کار خود را کاراتر و اثربخشتر از رقبا انجام دهند که معمولاً بر مبنای دانش و قابلیتهای سازمان استوار است. به چند نمونه از این نوع مزیت در چند شرکت به شرح زیر اشاره میشود. توانایی برتر سونی در کوچکسازی باعث تقویت رهبری شرکت در بازار جهانی دستگاههای شخصی و پرتال میشود یا توانایی تولید انعطافپذیر تویوتا باعث پاسخگویی سریعتر شرکت به تغییرات بازار و انتظارات جدید نسبت به رقبا است. یا در کسب و کار کارتهای اعتباری آمریکا قادر به شناسایی سریع و ارائه خدمت مطلوب به گروه بزرگی از مشتریانی است که درآمد زیاد دارند (مهری،۱۳۸۳، ۴۸). مزیتهای رقابتی جنبشی (پویا) را میتوان در چهارطبقه کلی زیر طبقه بندی کرد: الف) قابلیتهای کارآفرینی: این نوع قابلیتهای بیانگر توانایی شرکت در شناسایی و جذب مشتریان با ارزش و بهرهبرداری از فرصتهای موجود بازار و ایجاد فرصتهای جدید است. ب) قابلیتهای فنی: این نوع قابلیتها باعث توسعه و ارتقای خلاقیت،کارایی، انعطافپذیری، سرعت یا کیفیت فرایندهای شرکت و نیز بهبود کیفیت محصولات شرکت میگردد. ج) قابلیت سازمانی: این نوع قابلیتها شامل ویژگیهای ساختاری و فرهنگی سازمان است که برای تحرک و پویایی کارکنان، یادگیری سریعتر سازمانی و تسهیل تغییرات ضروری لازم است؛ د) قابلیتهای استراتژیک: این نوع قابلیتها برای ایجاد، انسجام بخشی و هماهنگیهای کارآمد و مؤثر دانش و شایستگیهای گوناگون شرکت و نیز ساختاردهی مجدد و ایجاد تحرک و نقل و انتقال مؤثر آنها به موازات تغییرات و پویایی های محیطی و فرصتهای فراروی، ضرورت دارد. بدیهی است که بین مزیتهای موقعیتی و مزیتهای پویا تعامل وجود دارد و این دو روی همدیگر تأثیر گذاشته و از یکدیگر ناشی میشوند. در واقع مزیتهای پویا میتوانند مزیتهای موقعیتی را تقویت کنند و به موازات ارتقای موقعیت سازمان و شاخصهای موقعیتی و به کارگیری ساز و کار مدیریتی کارآمد، معیارهای مزیتهای پویا نیز ارتقاء مییابند. به عنوان مثال، قابلیتهای تحقیق و توسعه و نیز تولید کانن در تحکیم موقعیت مسلط و شهرت جهانی شرکت در کسب و کارهای اتوماسیون اداری بسیار مؤثر بوده است ضمن اینکه ادامه این وضعیت توسعه قابلیتهای تحقیق و توسعه و تولیدی شرکت را میتواند به دنبال داشته باشد (مهری،۱۳۸۳، ۴۹). ۲-۵-۴-۲- مزیت متجانس در مقابل نامتجانس: مزیتهای موقعیتی و مزیتهای پویا می توانند متجانس یا غیر متجانس باشند وقتی کهش رکت و رقبایش اساساً با بهره گرفتن از مهارتها و قابلیتهای متجانس و مشابه به روش یکسان رقابت میکنند. در این صورت مزیت رقابتی از انجام فعالیتهای مشابه به صورت بهتر حاصل میشود. به بیان دیگر وقتی مزیت رقابتی شرکتها از منابع و روشهای مشابهی حاصل میشود در این صورت شرکتهایی به مزیت رقابتی بادوام دست خواهند یافت که به صورت کاراتر و اثربخشتر منابع را به کار گرفته و روشها را اجرا کنند زیرا در این صورت شرکتها بدون اینکه فرصت متمایز بودن در بازری مشابه را داشته باشند مجبور به ایفای نقش هستند و لذا تنها تعیین کننده مزیت رقابتی با دوام کارایی عملیاتی است. در این رابطه و در ارتباط با مباحث استراتژیک گفتنی است که اینگونه مزیتها نمیتوانند استراتژیک باشند زیرا انجام برخی امور به صورت متمایز و نه انجام امور مشابه به صورت بهتر یکی از ضرورتهای اساسی استراتژی است. البته این مطلب اهمیت مزیتها متجانس برای عملکرد برتر یک بنگاه اقتصادی را با چالش جدی مواجه نمیکند. در نقطه مقابل مزیت متجانس مزیتهای نامتجانس قرار دارد که اساساً ایفای نقش متمایز در بازی یا به طور کلی ایفای نقش در بازی متفاوت است. در این نوع مزیت متفاوت بودن نقش تعیین کننده و اساسی دارد به نحوی که به وسیله مهارتها ترکیبات متفاوت منابع و یا محصولات متفاوت، خدمات بهتر و ارزش بیشتری برای مشتری فراهم سازد، شرکتهایی که محور مزیت رقابتی خود را انجام متفاوت امور قرار دادهاند این کار را از طریق ایجاد تمایز در فرهنگ سازمانی، فرایندها و سیستم های سازمانی، ساختار سازمان، شیوه های متفاوت هماهنگی و همکاری، روشهای متفاوت بازاریابی و استراتژیهای متفاوت تعقیب میکنند. به عنوان مثال، در کسب و کار کپی کانن نسبت به زیراکس دارای مزیت رقابتی است اما این مزیت رقابتی ناشی از انجام بهتر آنچه که به صورت سنتی توسط زیراکس انجام میشود نیست، بلکه کانن از طریق دژ مستحکم فروش و نیروی صف به مزیت رقابتی زیراکس پیش دستی کرد ضمن اینکه فرایند نوآوری جدید این شرکت اجازه تولید دستگاههای کپی با هزینه پایین و کیفیت بالا را به او میدهد. از سوی دیگر، کانن با تولید محصولات در اندازه های کوچکتر (نسبت به زیراکس) آن بخشی از بازار را که امکان استفاده از محصولات زیراکس را نداشتند مورد توجه قرار داد و لذا دسترسی ادارات و سازمانهای کوچکتر به محصولات کانن به خاطر اندازه کوچک آن و سازگاری بیشتر با امکانات آنها تسهیل شد. نتیجه این نوع مزیتهای رقابتی نامتجانس توسعه قلمرو کلی بازار کپی است. دیدگاه مزیت رقابتی بر مبنای منابع و قابلیتهای بر اهمیت مزیتهای نامتجانس تأکید دارد. وقتی منابع و قابلیتهای شرکت منحصر به فرد،خاص و مشکل برای تقلید باشد در آن صورت مزیت رقابتی ایجاد میشود (بارنی،۱۹۹۱، ۱۰۲) به عنوان مثال میتوان به فرهنگ سازمانی به عنوان مفروضات و اعتقادات اساسی مشترک بین کلیه کارکنان سازمان شامل مدیران و نیروهای صف و ستاد اشاره کرد که میتواند منبع مزیت رقابتی نامتجانس باشد. البته توانایی فرهنگ به عنوان منبع مزیت رقابتی به میزان سازگاری آن با شرایط محیط خارجی بستگی دارد (اسکین[۷۰]،۱۹۸۴، ۵۹) در این صورت هر چه فرهنگ سازمانی با شرایط و الزامات محیط پیرامونی سازگارتر باشد توانایی سازمان در پاسخ به انتظارات محیطی و نیازهای بازار ارتقا مییابد که این امر پاسخگویی به مشتری را تسهیل میسازد و از این طریق دسترسی سازمان به مشتریان را بهبود بخشیده و موجبات ارتقای موقعیت رقابتی به شاخصها و متغیرهای مؤثر مزیت رقابتی و عناصر تشکیل دهنده آن بیشتر اشاره خواهد شد (به نقل از مهری،۱۳۸۳، ۴۹). ۲-۵-۴-۳- مزیت مشهود در مقابل نامشهود: مزیت رقابتی مشهود آن نوع مزیتی است که منشأ آن منابع مشهود بوده که به صورت داده فیزیکی مانند ماشین آلات، تجهیزات و. .. میتوان ان را مشاهده کرد. مزایای مشهود معمولاً ناشی از تعهد شرکت به مقدار زیادی منابع در عرصههای خاص است که به راحتی قابل تغییر نیست که از آن جمله میتوان به سرمایهگذاری سنگین در ماشینآلات اشراه کرد. در مقابل مزیت نامشهود آن نوع مزیتی است که امکان مشاهده آن در شکل فیزیکی به راحتی مقدور نیست. این نوع مزیتها معمولاً پشت عوامل مشخصی پنهان است. این نوع مزیت میتواند ناشی از رازهای تجاری شهرت، یادگیری و شیوه یادگیری و دانستن کارکنان، فرهنگ سازمانی و. .. باشد. به عنوان مثال، مزیت رقابتی ناشی از فرهنگ سازمانی مبتنی بر نوآوری بازار محور آنست که آن شرکت را قادر میسازد که در هر سال بخش قابل ملاحظهای از فروش خود را از محل محصولات نوآور به دست آورد ضمن اینکه سیاست شرکت مبنی بر اینکه مهندسان بتوانند ۱۶ درصد وقت اداری خود را روی پروژههای خود صرف کنند تا حدود زیادی به نوآوری محصولات شرکت کمک کرده است. به طور کلی میتوان گفت که هر چقدر مزیت های رقابتی سازمان مبتنی بر مزیتهای نامشهود باشد. امکان تقلید آن مشکلتر و زمان برتر خواهد بود ضمن اینکه جابجایی و جذب مزیت نامشهود بسیار مشکل تر از مزیت مشهود است زیرا به احتمال زیاد مزیت نامشهود از خصائص، مشخصات و قابلیتهای سازمان مشتق میشوند که از نظر علّی مبهم و از نظر اجتماعی پیچیده هستند. (بارنی ۱۹۹۱،به نقل از مهری،۱۳۸۳، ۵۳). در واقع مزیتهای مشهود از منابع فیزیکی و قابل مشاهده سازمان ناشی میشود ولی مزیتهای نامشهود از قابلیتهای سازمان منتج میگردد که ناشی از شیوههای برنامهریزی، سبکهای مدیریتی، فرایندها، ساختار و سیستم های سازمانی، چگونگی یادگیری، روشهای هماهنگی و نیز کارهای تیمی است و به همین علت هم هست که تقلیدپذیری آن مشکل خواهد بود. برای اینکه هر کدام از مقولات فوق یا ترکیبی از آنها کارکرد اثربخش داشته باشند مستلزم الزامات سازگار و مناسب هستند که فراهمآوری آن برای سازمانهای رقیب مشکل است. ۲-۵-۴-۴- مزیت ساده در مقابل مرکب: مزیت رقابتی از حیث عملکرد میتواند به تنهایی عمل کرده یا به صورت ترکیبی از مزیتهای چندگانه به عنوان یک کلیت ادغامی و در تعامل با یکدیگر کار کند که در حالت اول مزیت رقابتی از نوع ساده و در حالت دوم از نوع ترکیبی یا مرکب است. بدیهی است که مزیت ترکیبی از حیث رتبه نسبت به مزیت ساده جایگاه بالاتر و تعیینکنندهتری دارد. این مزیت که از نوع ساده است مستقیماً به عملکرد رقابتی شرکت کمک میکند ضمن اینکه مزیتهای ساده وقتی که در ابتدا از مالکیت یا منابع بر مبنای دسترسی ناشی میشوند معمولاً از نوع مزیتهای موقعیتی هستند. چند نمونه از این نوع مزیتها عبارت از موقعیت محلی، دارایی های منحصر به فرد فیزیکی، امتیازات، ویژگیها و داراییهای فکری، قراردادهای همکاری، توان بالای نقدینگی است. در مقابل ملاحظه میشود که در صنعت نوشیدنی عملکرد عالی کوکاکولا تا حدود زیادی بستگی به نام تجاری آن دارد. چنین مزیت رقابتی یک مزیت رقابتی از نوع ترکیبی است زیرا ترکیب و تعامل چندین مزیت ساده به ایجاد چنین مزیت مسلط و تعیین کننده منجر شده است که از آن جمله میتوان به راز فرمول مزیه خوب، دسترسی به سیستم های توزیع پیشرفته، حدود یک قرن تبلیغات و فعالیتهای پیشبرد فروش و. .. اشاره کرد. وقتی که مزیتهای ترکیبی اساساً از دانش و قابلیتهای شرکت ناشی میشوند معمولاً از نوع مزیتهای جنبشی و پویا هستند (مهری،۱۳۸۳، ۷۱). چنین مزیتهای ترکیبی میتوانند از قابلیت برتر تحرکزائی و هماهنگی کاراتر داراییها و مهارتهای متفاوت برای ایجاد مزیت رقابتی در تمایز، محصولات و خدمات کیفی، هزینه پایین، پاسخ سریع به بازار و نیز نوآوری مستمر ناشی شوند. به عنوان مثال، توانایی کانن در پردازش تصویر و ارتقای قابلیتهای تولید و بازاریابی ناشی از تجهیز شایستگیهای چندگانه باعث شده است که شرکت با کسب مزیت رقابتی دامنه وسیعی از محصولات نوآور را با کیفیت بالا و کارایی زیاد و هزینه پایین به بازار عرضه کند. ۲-۵-۴-۵- مزیت موقتی در مقابل پایدار: مزیت رقابتی از هر نوع که باشد میتواند از حیث عملکرد رقابتی به صورت پایدار یا موقتی باشد. مزیت موقتی اشاره به مزیتی دارد که کوتاه مدت و انتقالی است. به عنوان مثال، سیستم رزرو رایانهای هوشمند «آمریکن ایرلاینز[۷۱]» در زمان معرفی از حیث بهره برداری از ظرفیت و دسترسی سریع به مشتریان و سایر جنبههای عملیاتی مزیتی را برای شرکت ایجاد کرد. میتوان گفت که هر چه ویژگیهای مشهود و ساده بودن مزیت رقابتی بیشتر باشد، به طور بالقوه قابلیت آن بیشتر است. با وجود این، اگر شرکت دارای فرهنگ سازمانی نوآور محور و قابلیت نوآوری بازار محوری بالا داشته باشد میتواند اولاً به صورت هوشمندانه از ویژگی پیش دستی خود بهره برده و مزیت موقعیت خود را ارتقا دهد ثانیاً قبل از اینکه رقبا به مزیت موقتی آن دست یابند مزیت جدیدی را خلق کرده و رقبا را همواره پشت سر خود داشته باشند. در مقابل مزیت رقابتی موقتی، رقابتی پایدار قرار دارد که اولاً از نظر زمانی طولانی مدت بوده و زودگذر نیست و ثانیاً به راحتی توسط رقبا قابل دسترسی نیست. مثال بارز آن نام تجاری قوی و شهرت کوکاکولا است که بیش از یک قرن است ادامه داشت و باعث غبطه همه رقبا می شود. به طور کلی میتوان گفت که مزیت رقابتی پایدار از ویژگیهای نظیر با دوام بودن، قابلیت پدافندی بالا،تحملپذیری مناسب، دارای قابلیت مدارا، قابلیت زیستی بالا، قابلیت حمایتی و پشتیبانی زیاد، قابلیت پذیرش بالا، قدرت توجیهپذیری و اقناعسازی مناسب، توان مذاکرهای قابل ملاحظه برخوردار است که البته متناسب با شدت و قدرت پایداری مزیت رقابتی همه یا بعضی از ویژگیهای فوق در آن وجود خواهد داشت. به عنوان مثال، اگر سازمان در مقابل رقبا مجبور به حفاظت از ارزشهای خود باشد در این صورت واژه پایداری بیشتر با تحملپذیری و قابلیت پدافندی سازگارتر است یا چنانچه میزیت رقابتی سازمان به گونهای باشد که او را قادر به طراحی و اجرای استراتژیهای تهاجمی در عرصههای مختلف بازار کند واژه پایداری مزیت رقابتی بیشتر در گروه قابلیت تهاجمی آن خواهد بود. یکی از صاحبنظران گرنت[۷۲] (۱۹۹۵) قابلیت پایداری مزیت رقابتی را با ابعاد طولانی بودن، تحرک و انعکاسی بودن در نظر میگیرد (مهری،۱۳۸۳، ۷۳). طولانی بودن بر حسب توانایی رقبا در تقلید یا به دست آوردن منابع ایجاد کننده مزیت رقابتی بیان میشود و گویای این مطلب است که مزیت رقابتی پایدار اساساً با تعداد زیادی مجموعه فرعی مرتبط بوده و دارای ماهیت پویا است. هر کدام از ابعاد پایداری مزیت رقابتی به ماهیت وظیفه استراتژیک در سطوح مختلف سازمان بستگی دارد و به همین دلیل قابلیت پایداری به جای مفهوم ایستا به عنوان یک فرایند پویا در نظر گرفته میشود و لذا میتوان گفت که مزیت رقابتی پایدار یک مقصد با فاصله معین نیست بلکه یک سفر بیانتها است که بستگی به توانایی مسافر و اهداف وی ادامه مییابد. با این مفهوم باید گفت که مزیت رقابتی پایدار مثل فردا است که نزدیک است اما هرگز نمیآید و این به خاطر ماهیت پویای محیط و تغییرات سریع در خواستهها و انتظارات بازار و نیز تغییر الگوی رفتاری رقبا و همچنین ماهیت پیچیده خود مزیت رقابتی است. نکته حائز اهمیت دیگر اینکه بین مزیت رقابتی موقتی و مزیت رقابتی پایدار رابطه وجود دارد به نحوی که بعضی مواقع مزیت رقابتی پایدار از مجموع یکسری از مزیتهای رقابتی موقتی حاصل میشود. به عنوان مثال در صنعت رایانه تسلط شرکت اینتل در بازار رایانه ارزان به وسیله خلق مجموعهای از مزیتهای موقتی حاصل شده است که در ادامه نیز مزیت جدیدی را خلق و بر اساس آن محصول جدیدی را به بازار عرضه میکند و در نتیجه آن رقبایی که در صدد تقلید و کپی برداری هستند مجبورند برای دستیابی به مزیت جدید فعالیت جدیدی را شروع کنند و این راز تداوم مزیت رقابتی اینتل در صنعت فرار رقابتی رایانه طی دو دهه اخیر بوده است. فرسایش و تحلیل مزیت رقابتی با پایداری آن متعارض است. یک مزیت رقابتی به طرق مختلف از جمله تهدیدات تقلید رقابتی، غفلت یا عملکرد غلط شرکت، جایگزینی، تغییرات پیشبینی نشده محیطی، قوانین و مقررات دولتی و… از بین میرود(مهری،۱۳۸۳، ۷۵). بنابراین تنها معدودی از مزیتهای رقابتی پایدار باقی میمانند و بیشتر آنها به دلایل فوق و دلایل دیگر دچار فرسایش شده و از بین میروند. لذا با توجه به این حقیقت لازم است شرکتها ضمن تلاش برای حفظ و صیانت از مزیت پایدار و بهرهبرداری مناسب از آن جهت تحکیم و توسعه موقعیت رقابتی همواره به صورت نظام یافته سعی کنند پتانسیل مناسبی از مزایای بالقوه را ایجاد کرده و برای عملکرد عالی طولانیمدت آمادگی کسب کنند و این همان چیزی است که شرکت نایک[۷۳] با انجام آن در طول سه دهه توانسته است در سطح بالای صنعت مزیت پایدار خود را نسبت به رقبا حفظ کند. مهمترین مزیت این شرکت مزیت در هزینه و اسم تجاری آن است. علاوه بر تقسیمبندی پنجگانه فوق میتوان مزیت نسبی در مقابل مطلق و مزیت مستقیم در مقابل غیر مستقیم را نیز به تقسیم بندی مذکور اضافه کرد. در یک مقیاس مقایسهای چنانچه مزیت سازمان نسبت به رقبا در تفاوتهای کوچک باشد مزیت از نوع نسبی است. ولی در صورتی که مزیت سازمان نسبت به رقبا مسلط و تعیین کننده موقعیت بازار باشد مزیت از نوع مطلق است. در این راستا مزیت مستقیم به آن نوع مزیتی اطلاق میشود که به صورت مستقیم در ایجاد ارزشهای رقابتی سازمان تأثیر میگذارد. در حالی که مزیت غیر مستقیم با بهره گرفتن از عوامل واسطهای نقش خود را ایفا میکند. ۲-۵-۵- قلمرو علی مزیت رقابتی: در این رابطه میتوان منابع را به چهار طبقه کلی منابع اساسی، منابع پیرامونی، منابع رقابتی و منابع استراتژیک تقسیم کرد (مهری،۱۳۸۳، ۷۵). ۲-۵-۵-۱- منابع اساسی: این منابع برای سازمان ضروری بوده و سازمان بدن آن نمیتواند عملیاتی داشته باشد. به بیان دیگر،هر سازمانی فلسفه وجودی دارد که بدون وجود منابع مناسب و ضروری برای آن، امکان تحقق فلسفه وجودی و تحقق اهداف سازمانی میسر نخواهد بود. به عنوان مثال، فلسفه وجودی نهادها و مؤسسات آموزشی، ارائه خدمات آموزشی و تعمیق و توسعه آموزش است. طبیعی است که این موضوع بدون معلم و استاد امکانپذیر نخواهد بود و وجود معلم در کنار سایر منابع ضروری به عنوان بلیط ورودی یا حداقل الزام جهت فعالیت در محیط آموزشی است ولو اینکه سازمان فاقد مزیت رقابتی باشد. ۲-۵-۵-۲- منابع پیرامونی: این منابع اساسی و ضروری نیستند و به راحتی نیز قابل استخدام، خرید یا اکتساب هستند. از این نوع منابع در اکثر سازمان ها که فاقد مدیریت کارآمد است میتوان در قالب نیروی انسانی مازاد، تجهیزات غیرضروری، فرایندهای زائد، سیستمهای عریض؛ طویل و پاگیر، سطوح زیاد مدیریتی و… مشاهده کرد. این نوع منابع به جای کمک به مزیت رقابتی سازمان موجبات ناکارآمدی آن را فراهم میآورند. ۲-۵-۵-۳- منابع رقابتی: منابع رقابتی منابعی هستند که سازمان را قادر به تولید و عرضه فرآوردههای با ارزش رقابتی در محیط بازار میکند. تقاضا، کمیابی، ارتباط و تناسب را میتوان از جمله عواملی دانست که باعث رقابتی شدن این منابع میشوند. از مثالهای منابع رقابتی میتوان به فناوریهای ویژه و منحصر به فرد، یادگیری و منابع دانشی سازمان، حق الامتیاز و حقالثبت، شهرت و نام تجاری اشاره کرد. الف) یادگیری سازمانی: یکی دیگر از منابع رقابتی پایدار در سازمانها،یادگیری سازمان است. سازمان هایی که اساسشان بر مبنای یادگیری است سعی دارند کارشان را بهتر انجام دهند. از دید آنها یادگیری بهترین راه بهبود عملکرد در درازمدت است. کالهن ویک[۷۴] از شرکت «ویک و دیوید» از دانشکده مدیریت میشیگان تحقیقی پیرامون یادگیری سازمان انجام دادند که طی آن ۴۸ سازمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه معنیداری بین سرعت یادگیری و رقابتپذیری و نیز بین سرعت یادگیری و سرعت نواوری سازمانها وجود دارد. به عنوان مثال اجرای فرایند یادگیری مشارکتی در شرکت (KAO) باعث ایجاد مزیت رقابتی بر مبنای نوآوری و انعطافپذیری برای شرکت شد (هااو،۱۹۹۹، ۹۴). البته در این بخش ما در صدد بیان متغیرهای سازمانی مؤثر بر مزیت رقابتی نیستیم بلکه هدف سطح بندی مزیت رقابتی است. با این حال به طور کلی میتوان گفت که در سطح سازمانی مزیتهای نامشهود و نامتجانس مخصوصاً آن هایی که بر مبنای دانش بازاریابی، توانایی فنی و قابلیتهای استراتژیک استوار باشند میتوانند مبنای مزیتهای رقابتی پایدار باشند (مهری،۱۳۸۳: ۷۸). ب) مزیتهای رقابتی قلمرو مجازی: مزیتهای رقابتی مجازی آن دسته از مزیتها است که خارج از مرزهای شرکت ولی در شبکه های مشخص، روابط و سایر موجودیتهایی که شرکت با آنها ارتباط دارد، قرار میگیرد. از آن جمله میتوان به رابطه با مشتریان، رابطه با تأمین کنندگان، رابطه با تولیدکنندگان، رابطه با رقبا، رابطه با نهادهای اجتماعی و اقتصادی، رابطه با سیستمهای پولی و مالی و نیز رابطه با تصمیمگیران اقتصادی و سیاسی اشاره کرد که میتواند منبع مزیت رقابتی برای شرکت باشند. به عنوان مثال، در بیشتر بازارهای صنعتی فعالیتهای ایجاد اعتماد با شبکههای تأمین (مانند تأمین شرایط حمل و کیفیت مورد انتظار) و نیز ایجاد معاهدات و میثاقهای پرسنلی و اجتماعی با مشتریان بسیار حائز اهمیت بوده و برای حفظ موقعیت رقابتی شرکت در صنعت ضروری است. به علاوه، ممکن است روابط کسب و کار با بازیگران مؤثر صنعت، زمینه دستیابی سازمان به منابع و قابلیتهای موجود در فراسوی مرزهای سازمان را برای شرکت فراهم آورد که گاهی اوقات مهمتر از منابع درون سازمانی هستند ضمن اینکه برقراری تعاملات مناسب در هماهنگی و تخصیص کارآمد منابع و پیشبرد فعالیتهای ضروری و در نتیجه عملکرد رقابتی شرکت مؤثر است. این بدان معناست که نه فقط بخش اعظمی از قابلیتهای مورد نیاز شرکت از روابط با افراد و موجودیتهای خارج از شرکت ناشی میشود بلکه ایجاد قابلیتهای ضروری در سطح وسیع در متن این روابط صورت میگیرد. در برخی موارد شرکت میتواند از طریق بهره برداری از منابع تأمین کنندگان اصلی و مشتریان و بالعکس به قابلیتهای کلیدی دست یابد و در برخی موارد فعالیتهای هماهنگی بین شرکا کسب و کار به این معناست که وابستگیهای متقابل بین منابع اداری، بازاریابی، تولید و… بازسازی شده و سازگاری بهتر و بیشتری بین سازمان و همکاران مجازی آن ایجاد میشود که نتیجه آن تغییرات محتوایی عمیق در محصولات، سیستم های تولید و نیز فرایندهاست. که به نوبه خود زمینههای رقابت پذیری شرکت را بیش از گذشته فراهم میآورد. ج) مزیتهای رقابتی قلمرو محیطی: سازمانها در محیط فعالیت میکنند و عوامل محیطی آنها را احاطه کرده است و مستقیماً بر عملکرد آنها تأثیر میگذارد. به بیان دیگر، سازمان ها عوامل مورد نیاز را از محیط تأمین کرده و در مقابل محصولات و خدمات خود را در محیط عرضه میکنند، ضمن اینکه سازمان به مشابه موجود زنده برای ادامه حیات نیازمند شریان های حیاتی محیطی است. به علاوه محیط به عنوان منبع فرصتها و تهدیدات نقش عمدهای در موفقیت یا شکست سازمان ها ایفا میکند مخصوصاً در شرایط جهانی شدن و شدت رقابتهای جهانی ویژگیهای محیطهای ملی شرکتها میتوانند نقش بسیار مؤثری در کسب مزیت رقابتی یا از بین رفتن مزیت رقابتی سازمانهای ملی ایفا کند. به طور کلی میتوان عوامل محیطی را در پنج طبقه کلی زیر قرار داد (مهری،۱۳۸۳، ۸۲): عوامل قانونی و سیاسی: که اشاره به قوانین و مقررات دولتی، کارایی و پاسخگوی دولت، میزان مداخله دولت در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی… دارد. عوامل اقتصادی: که اشاره به نهادهای اقتصادی، کارایی نهادهای اقتصادی مانند: سیستمهای پولی و سرمایهای، ساختاراقتصادی، سیاستهای پولی و ارزی، نرخ های بهره، تورم، سیاستهای سرمایهگذاری و… دارد. عوامل فرهنگی و اجتماعی: که اشاره به ساختار اجتماعی، طبقات اجتماعی، نرمهای فرهنگی، سبک های زندگی، الگوهای رفتاری و… دارد. عوامل تکنولوژیکی: که اشاره به دانش فنی در کشور، تکنولوژیهای موجود، قابلیت انعطاف و تغییرات تکنولوژیکی… دارد. ساختار صنعت: هدف از رقابت در هر صنعتی کسب سودآوری مناسب از سرمایه گذاریها است. سودآوری صنعت از یکسو به عوامل ساختاری صنعت و از سوی دیگر به میزان رقابت درون صنعت بستگی دارد. طبق نظر مایکل پورتر نیروهای مؤثر بر رقابت و سودآوری صنعت عبارت از قدرت چانه زنی خریداران، قدرت چانه زنی تولیدکنندگان، تهدید کالاهای جانشین، تهدید شرکتهای جدید، شدت رقابت بین شرکتهای موجود است. عوامل ساختاری صنعت ضمن تأثیرگذاری روی قدرت نسبی بازار و سودآوری سازمان، نوع مزیت رقابتی لازم برای رقابت کارآمد را تعیین میکند. هر چه صنعت رقابتی تر باشد نیاز شرکتها به یادگیری، باز مهندسی فرایندها، سیستمها و ساختارها و… نواوری در ارائه محصولات و خدمات بیشتر خواهد بود. از آنجا که طبق تحقیقات به عمل آمده، نوآوری یکی از شاخصهای مهم مزیت رقابتی است، لذا شرایط رقابتی صنعت یکی از منابع مهم نوآوری در سازمانها بوده و از این طریق مزیت رقابتی برای سازمانهای ملی ایجاد میکند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
سریهای زمانی یکی از شاخههای آمار و احتمال است که در سایر رشتهها مانند اقتصاد، مهندسی ارتباطات، هواشناسی، مدیریت، بازاریابی و … کاربرد فراوانی دارد. دامنه کاربرد سریهای زمانی روزبهروز گستردهتر میشود و نیاز دانشپژوهان در این زمینه افزونتر میگردد. تجزیه و تحلیل سریهای زمانی به طور نظری و عملی از زمان شروع کار اصلی جورج. ای. باکس و ام. جنکینس* در سال ۱۹۷۰ (تحت عنوان تجزیه و تحلیل سریهای زمانی، پیشبینی و کنترل) به سرعت توسعه پیدا نموده است. به طور خلاصه میتوان دو هدف برای تجزیه و تحلیل سریهای زمانی برشمرد [۱]: ۱) کشف و شناسایی مدل مولد دادهها ۲) پیشبینی مقادیر آینده سری. در یک سریزمانی با بررسی رفتار گذشته سری مدل احتمالی که میتواند مولد دادهها باشد را شناسایی کرده و سپس با فرض این که دادهها در آینده نیز رفتاری مشابه خواهند داشت و از مدل برازش شده پیروی خواهند نمود، سعی میکنیم مقادیر آینده سری را پیشبینی کنیم.
۲-۲: سریهای زمانی آشوبی* آشــوب*: «آشــوب» در لغت به معنای هرجومرج و بینظمی است. ریشه لغوی آشوب به کلمه رومی «کائــوس*» برمیگردد که مفهوم آن متعلق به شاعر روم باستان به نام «اویــد*» میباشد. به نظر او کائوس، بینظمی و ماده بیشکل اولیه، دارای فضا و بُعد نامحدودی بوده، که فرض شده است قبل از این که جهان منظم شکل بگیرد، وجود داشته است، سپس خالق هستی، جهان منظم را از آن ایجاد نموده است [۸]. محیط عمل پدیده آشـوب، سیستمهای دینامیکی است. یک سیستم دینامیکی شامل یک فضایفاز مجرد یا حالتفازی است که مختصاتش، حالت دینامیکی سیستم را با به کارگیری قوانین دینامیکی، مشخص میکند. یک سیستم دینامیکی میتواند منظم یا آشوبناک باشد. البته سیستـم منظم، خود ممکن است تنــاوبی یا شبه تنــاوبی باشد. سیستم تناوبی تنها شامل یک فرکانــس و هماهنگهای آن است و سیستم شبه تنــاوبی شامل چنــد فرکانس و هماهنگهای آن میباشد. در سیستم آشــوبی هیچ تنــاوب غالبی وجود ندارد یعنی این سیستــم دارای دوره تنــاوب بینهایت است [۳]. باید دانست که تاکنون تعریف کلی پذیرفته شده برای آشوب ارائه نشده است و تعریف زیر از جمله تعاریف پذیرفته شده مطرح میباشد: «آشــوب، یک رفتــار طولانی مدت غیردورهای* در یک سیستم قطعی* است که وابستگی حســاس به شــرایط اولیه* را نشان میدهد». الف) منظور از رفتار طولانی مدت غیردورهای در سیستمهای دینامیکی آن است که مسیرهایی وجود دارند که وقتی زمان به بینهایت میل می کند، مسیر این سیستمها به نقاط ثابت، مدارهای دورهای و یا مدارهای شبهدورهای منتهی نمی شود. ب) قطعی بودن گویای آن است که سیستم دارای پارامترها یا ورودیهای تصادفی* نیست ولی رفتار بینظم این سیستمها از غیرخطی بودن ناشی می شود. این اصطلاح در مقابل اتفاقی بودن* به کار میرود که منظور از آن نامنظم، نامعین و غیرقابل پیشبینی بودن رفتار سیستم است. ج) منظور از حساس بودن به شرایط اولیه در سیستمهای دینامیکی این است که مسیرهای مجاور با سرعت و به طور نمایی از هم جدا میشوند. در واقع این خصوصیت، تفاوت اصلی سیستمهای دینامیکی آشوبناک با سیستمهای دینامیکی غیرآشوبناک است. در سیستمهای دینامیکی غیرآشوبناک، اختلاف کوچک اولیه در دو مسیر به عنوان خطای اندازه گیری بوده و به طور خطی با زمان افزایش پیدا می کند در حالی که در سیستمهای دینامیکی آشوبناک، اختلاف بین دو مسیر با فاصله بسیار اندک، به طور نمایی افزایش مییابد. نظریه آشوب به سیستمهایی اشاره دارد که حاوی روابط غیرخطی، پیچیده و رفتار آشفته هستند. رفتار آشفته دو ویژگی مهم دارد به طوری که اینگونه رفتار از یک دید غیرقابل پیشبینی ولی از دید دیگر دارای الگوی نهفته در درون خود است. طبق این نظریه، رویدادها در جهان چنان پیچیده و پویا هستند که به نظر بینظم میرسند اما در حقیقت نظام آشوبگونه دارای نظم زیربنایی است که شناسایی این نظم زیربنایی و نهفته اگرچه غیرممکن نیست ولی مشکل است زیرا عوامل و پارامترهای متعددی در تعامل پویا و غیرقابل پیشبینی، رفتار پدیدهها را شکل داده و الگوی رفتاری آینده آنرا به وجود مـیآورند [۲]. ویژگیهای عمده این نظریه عبارت است از اثرپروانهای*، سازگاری پویا*، خودمانائی و جذبکنندههای عجیب*: اثر پروانهای: ادوارد لورنز استاد هواشناسی دانشگاه امآیتی* در سال ۱۹۷۳ نتایج محاسبات دستگاه معادلات دیفرانسیل متشکل از سه معادله دیفرانسیل غیرخطی و معین مربوط به جابجایی حرارتی جو را منتشر و ملاحظه کرد که در محدوده معینی از عوامل معادلات، بدون دخالت عناصر تصادفی یا ورود اغتشاش خارجی، نوعی نوسانات نامنظم در پاسخ سیستم بروز داده میشود. وی در ادامه تحقیقات خود با شگفتی به این نتیجه رسید که یک تغییر جزیی در شرایط اولیه معادلات پیشبینیکننده وضع جوی، منجر به نوسانات در پاسخ سیستم و تغییرات شدید در نتایج حاصل از آن ها میگردد. لـورنز این خاصیت را اثر پروانهای نام نهاد. اثر پروانهای در واقع بیانگر رد روابط خطی بین علت و معلول و تایید غیرخطی بودن روابط در پدیدهها و سیستمها است. به این معنا که یک تغییر جزیی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در خروجیهای سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است. در نظریه آشوب یا بی نظمی، اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیدهها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آن ها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستمهای جوی از اثرپروانهای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوطه بپردازند [۹]. سازگاری پویا: در محیط در حال تغییر امروز، سیستمهای بینظم در ارتباط با محیطشان همچون موجودات زنده عمل میکنند و برای رسیدن به موفقیت همواره باید خلاق و نوآور باشند. اما هنگامی که سیستم به تعادل سازگار نزدیک میشود برای حفظ پویایی نیاز به تغییرات اساسی درونی دارد که این تغییرات بجای سازگاری و تطبیق با محیط، سازگاری پویا را موجب میشود که نتیجه آن دگرگونی روابط پایدار بین افراد، الگوهای رفتاری، الگوهای کار، نگرشها و فرهنگها است. در چنین شرایطی است که تغییرات کوچک میتواند تغییرات عمده ای را در رفتار سیستم ایجاد کند و تحت این شرایط است که اثرپروانه ای در کنار سازگاری پویا، تبلور مییابد. دانشمندان معتقدند که آشفتگی، سازگاریها و انطباقها را در هم میشکند که این امر در ظهور نظم نوین گاهی بسیار ضروری است و باعث خلاقیت مستمر در سایه تخریب خلاق در سیستم میشود. مورگان خاصیت خودنظمی در سیستمها را تابع چهار اصل میداند. نخست آنکه سیستم باید توان احساس و درک محیط خود و جذب اطلاعات از آن را دارا باشد. دوم آنکه، سیستم باید قادر به برقراری ارتباط بین این اطلاعات و عملیات خود باشد. سوم آنکه، سیستم باید قدرت آگاهی از انحرافات را داشته باشد و چهارم آنکه، توانایی اجرای عملیات اصلاحی برای رفع مشکلات را دارا باشد. هرگاه این چهار اصل برقرار شوند رابطهای بین سیستم و محیط ایجادشده و سیستم خود نظم میگردد و در مقابل وقایع، نوعی هوشمندی از خود بروز میدهد [۹]. خودمانایی: در تئوری آشوب و معادلات آن نوعی شباهت بین اجزاء و کل قابل تشخیص است. بدین ترتیب که هر جزء از سیستم دارای ویژگیهای کل بوده و مشابه آن است. به این خاصیت هولوگرافی گفته میشود. اولین بار هولوگرافی در سال ۱۹۴۸ توسط دنیس گابور مطرح شد. مورگان در کتاب خود تحت عنوان «نگارههای سازمان» در استعاره سازمان به مثابه مغز ویژگیهای هولوگرافی را به شرح زیر بیان می کند: جزء خاصیت کل را داشته و مانند آن عمل کند؛ سیستم توانایی یادگیری را دارد؛ سیستم دارای توانایی خودسازماندهی است؛ حتی اگر قسمتهایی از سیستم برداشته شود سیستم به راحتی میتواند به فعالیت خود ادامه دهد. به عنوان مثال در رابطه با خاصیت هولوگرافی میتوان به آینه اشاره کرد. ویژگی و خاصیت آینه نمایش تصویر و بازتاب آن است. این خاصیت در تمام قسمتهای آن وجود دارد به گونهای که هر قطعه آن این خاصیت کل را میتواند از خود بروز دهد [۹]. جذبکنندههای عجیب: مسیرهای زمانی کلیه سریهای پویای پایدار (معمولی یا آشوبی) دارای حدی هستند که به آن تعادل یا جذبکننده* گفته میشود. جذبکننده میتواند یک نقطه باشد و در مواردی جذبکنندهها ممکن است پیچیدهتر از یک نقطه باشند. در سیستمهای آشوبی جذبکنندهها بسیار پیچیده و عجیب هستند که میتوان آن ها را به این صورت تعریف کرد: یک جذبکننده پیچیده یک مجموعه نقاط غیرقابل شمارش[۱] است به طوری که کلیه مسیرهای زمانی مجاور به آن جذب خواهند شد. مسیرهای زمانی که در داخل مجموعه شروع شوند، میتوانند غیرقابل تکرار باشند و یا به هر تعداد از قبل تعیین شده به طور اختیاری تکرار شوند [۱۰]. خلاصه اینکه آشوبگونه بودن رفتارها و حرکات پدیدههای مختلف فیزیکی، انسانی، اجتماعی و سازمانی همه خبر از نظم غائی میدهند لذا میتوان گفت که آشوبگونه بودن به معنای تصادفی بودن نیست بلکه بیانگر نظمی در درون بینظمیهـا و قاعدهای در درون بیقاعدگیهای ظاهری است [۳]. سریهای زمانی آشوبگونه میتواند به عنوان زیرمجموعهای از فرآیندهای غیرخطی که نتایج بسیار پیچیده و نامنظم ایجاد میکنند، در نظر گرفته شوند [۱۸]. سریهای زمانی آشوبی، سیستمهای قطعی هستند که درجه پیچیدگی بالایی را به ارث بردهاند، اگرچه سریزمانی آشوبگونه ویژگیهای سیستمهای دینامیکی را به صورت تصادفی نشان میدهد، در فضایحالت جاسازی آن، رفتارهای قطعی را ارائه میدهد ]۱۷[. ۲-۳: تجزیه و تحلیل سریهای زمانی آشوبگونه تحلیل سریهای زمانی آشوبگونه* سه فاز اصلی دارد: ۱) بررسی ویژگیهای سیستم ۲) تشخیص پارامترهای فضای حالت* برای جاسازی ۳) پیشبینی سریزمانی ]۱۹[. فاز یک بررسی میکند که آیا یک سریزمانی آشوبگونه است؟ همچنین این فاز ممکن است شامل تشخیص این باشد که: آیا سیستم قطعی است یا تصادفی؟ آیا خطی پویاست یا غیرخطی؟ و همچنین میزان استقلال سیستم و وسعت پیشبینی پذیری سیستم بررسی میشود. کلید تحلیل سریهای زمانی آشوبی جاسازی فضایحالت است. جاسازی دادههای یک سریزمانی در یک فضای چندبعدی جاسازی فضایحالت نام دارد. در تجزیه و تحلیل سریهای زمانی، یک گام مهم تعیین ویژگیهای داده است. روشهای زیادی برای فرق گذاشتن بین دادههای تصادفی یا دورهای از داده آشوبی استفاده شده است ]۱۷[. در ادامه چند روش معرفی شده است. تبدیل فوریه* : تبدیل فوریه میتواند برای شناسایی آشوب در یک سریزمانی استفاده شود، که برای رسم کردن طیف توان* به جای طیف فرکانسی رایج است. طیف توان در فرکانسهایی که سیستم را برای دادهی دورهای توصیف میکند ثابت است و برای بقیه تقریبا صفر خواهد بود. طیف توان با قلههای عریض*، وجود آشوب در سریهای زمانی را اثبات میکند ]۳۵[. توان لیاپانوف*: یک ویژگی مهم سیستمهای آشوب که تحت عنوان اثرپروانهای تعریف شده است، حساسیت بالای سیستم نسبت به شرایط اولیه است. اگر حساسیت بالا نسبت به شرایط اولیه در یک سیستم تشخیص داده شود سیستم میتواند آشوبگونه در نظر گرفته شود ]۳۶[. توان لیاپانوف بزرگ روش کاربردیتری برای شناسایی رفتار آشوبگونه در یک سیستم است. توان لیاپانوف به طور کمّی واگرایی مسیر همسایگی را تعیین میکند. توان لیاپانوف مثبت، وجود آشوب در سیستم را اثبات میکند ]۳۵[. بعد فراکتال*: روش دیگر برای شناسایی وجود آشوب در یک سیستم، بُعد فراکتال است. بُعد فراکتال غیرصحیح نشاندهنده سیستم آشوبگونه است. بُعد وابسته یکی از رایجترین بعد فراکتال مورد استفاده در پژوهشها است ]۳۵[. اگر یک حوزه از شعاع R در یک نقطه خاص در فضای nֵبعدی متمرکز شده باشد، سپس میانگین نقاط در دایره، ©R مانع از این میشود که نقاط مرکزی بتوانند محاسبه شوند. یک نمودارC® در مقابل R باید یک تقریب خط مستقیم را بدهد که شیب dc، بُعد وابسته است. شیب dc با مقدار صحیح نشاندهنده این است که جذبکننده یک شیء هندسی ساده است. یک مقدار غیرصحیح برای dc نشاندهنده جذبکننده غیرمتجانس بوده و سیستم آشوبگونه است ]۳۸,۳۵[. توان هرست*: هرست به جهت معرفی توان هرست به عنوان یک معیار برای قابلیت پیشبینی پذیری یک سریزمانی شهرت یافته است ]۳۷ [. توان هرست با بهره گرفتن از تحلیل R/S که میتواند بین ۰و ۱ تغییر کند، ایجاد شده است. توان هرست با مقدار ۵/۰ یک روند تصادفی را نشان میدهد و یک توان هرست بین ۵/۰ و ۱ حضور آشوب در سیستم را اثبات میکند. جاسازی سریزمانی آشوبگونه در فضایحالت، کمک زیادی به شناسایی سیستم میکند. روشهای زیادی برای جاسازی فضایحالت وجود دارد. درغیاب یک معادله حاکم برای سیستم، نقاط فضایفاز یا همان فضایحالت، از سریزمانی اصلی با بهره گرفتن از یک روش جاسازی* تولید میشوند ]۲۰[. تاکنز* در سال ۱۹۸۱ میلادی در یک مقاله مفصل و جامع ]۱۹و۲۱[، پایههای ریاضی برای کارکردن روی سریهای زمانی آشوبی را بنیان نهاد. تئوری او پس از بحثهای مفصل ریاضی و هندسی اثبات میکند که اگر سریزمانی از یک سیستم دینامیکی معین بدست آمده باشد، آنگاه جاسازی فضایحالت این سیستم، به کمک یک اسکالر m با نام بُعد جاسازی و یک اسکالر T با نام زمان تاخیر امکان پذیر میباشد. بنابراین تئوری تاکنز مطرح میکند که فضایحالت از یک سریزمانی شامل مشاهدات یک فرایند آشوبی، میتواند جاسازی شود. به عبارت دیگر نظریه جاسازی بیان میکند که اگر یک بُعد مناسب برای سریزمانی آشوبی انتخاب شود، دادهها میتوانند جاسازی شوند و داده آشکار شده میتواند اطلاعات پنهان سیستم را آشکار کند. یک سریزمانی میتواند در فضای چند بُعدی بوسیله رسم نقاط داده Y(t)، جاسازی شود: که N طول سریزمانی اصلی، D بُعد جاسازی* سریزمانی و T زمان تاخیر* است ]۳۹[. روش جاسازی داده در یک فضای Dֵبُعدی، به عنوان جاسازی فضایحالت شناخته شده است.
پارامترهای فضایحالت: تاکنز در تئوری خود تنها امکان جاسازی فضایحالت را از روی سریهای زمانی آشوبی، به وسیله دو پارامتر بُعدجاسازی m و زمان تاخیر T اثبات میکند ولی در مورد نحوه پیداکردن بُعدجاسازی و زمان تاخیر مناسب حرفی نمیزند [۱۱]. بعد از اثبات تئوری تاکنز، دیگر محققان، برای مثال ]۴۳-۴۰[ در صدد برآمدند تا با استناد بر تئوری، روشهای متفاوتی را برای انتخاب مناسب این دو پارامتر آزمایش کنند. یکی از روشهای مرسوم برای پیداکردن بُعد جاسازی بهینه سریهای زمانی آشوبی، روش شمارش نزدیکترین همسایههای کاذب* میباشد [۴۳]. این نگرش براساس بررسی این خصوصیت پایهای بنا شده است که در جاذب سیستم آشوبگونه مسیرهای حالت یکدیگر را قطع نمیکنند. برای انتخاب زمان تاخیر مناسب T، کمترین وابستگی بین عناصر نزدیک به هم در نقاط فضایحالت باید فراهم شود. بنابراین اولین کمترین تابع اطلاعات دوطرفه* میتواند انتخاب شود ]۳۵[. ۲-۴: معادلات آشوبی در ادامه به معرفی برخی معادلاتی که سریهای زمانی آشوبی [۱۷] را تولید میکنند، میپردازیم. معادله لورنز* : یک مثال سیستمهای آشوب، آب و هواست. کارهای لورنز به طور گسترده برای استقرار تئوری آشوب است ]۴۴.[ معادلات لورنز به صورت معادله (۲-۳) نوشته میشوند:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ج- نسبت به دیگران خیلی احساس صمیمیت می کنم. د- به همه انسان ها عشق می ورزم.
-
- الف- از گذشته خاطره های خوش زیادی ندارم. ب- از گذشته چند خاطره خوش دارم
ج- بیشتر خاطره های گذشته من خوش هستند. د- تمام خاطره های گذشته من خوش هستند
-
- الف- هرگز حالت شور وشوق ندارم. ب- بعضی وقتها دارای شور وشوق هستم.
ج- بیشتر وقتها شور وشوق دارم. د- همیشه دارای شور وشوق هستم.
-
- الف- بین آنچه دوست داشتم انجام بدهم وآنچه انجام داده ام، فاصله ای هست. ب- بعضی از چیزهایی را که می خواستم انجام داده ام. ج- بسیاری از چیزهایی که می خواستم انجام داده ام. د- همه چیزهایی که می خواستم انجام داده ام
-
- الف- نمی توانم وقتم را خیلی خوب تنظیم کنم. ب- تا اندازه ای می توانم وقتم را خوب تنظیم کنم
ج-می توانم وقتم را خیلی خوب تنظیم کنم. د- می توانم وقتم را برای هر کاری که می خواهم اختصاص دهم.
-
- الف- از بودن با دیگران لذت نمی برم. ب- گاهی از بودن با دیگران لذت می برم.
ج- معمولا از بودن با دیگران لذت می برم. د- همیشه از بودن با دیگران لذت می برم.
-
- الف- اثر خوبی بر دیگران نمی گذارم. ب- گاهی اثر خوبی بر دیگران می گذارم
ج- معمولا اثر خوبی بر دیگران می گذارم. د- همیشه اثر خوبی بر دیگران می گذارم.
-
- الف- در زندگی هدف خاصی ندارم. ب- زندگی ام تا اندازه ای معنا دارو هدفدمند است .
ج- زندگی ام پر از معنا وهدف است. د- کل زندگی من معنادار وهدفمند است.
-
- الف- من احساس تعهد وفعالیت چندانی نمی کنم. ب- گاهی احساس تعهد وفعالیت می کنم.
ج- غالباٌ احساس تعهد وفعالیت می کنم. د- من همیشه احساس تعهد وفعالیت می کنم.
-
- الف- فکر می کنم دنیا جای خوبی نیست. ب- فکر می کنم دنیا کم وبیش جای خوبی است.
ج- فکر می کنم دنیا جای خیلی خوبی است. د- فکر میکنم دنیا جای عالی است.
-
- الف- به ندرت می خندم ب- کم وبیش میخندم. ج- زیاد می خندم. د- همیشه در حال خندیدن هستم.
۲۸- الف- آدم جذابی نیستم. ب- نسبتا جذاب هستم. ج- جذاب هستم. د- بی اندازه جذاب هستم.
-
- الف- به نظر من هیچ چیز جالب وجود ندارد. ب- بعضی چیزها را جالب می بینم. ج- بیشتر چیزها را جالب می بینم. د- به نظر من همه چیزها جالبند
پاسخنامه OHI
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مبحث اول : قاعده احسان و مقوله امر نامشروع و حسن نیت گفتار اول: قلمرو دخالت قاعده احسان در امر نامشروع گفتار دوم : مقوله حسن نیت در قاعده احسان الف ) حسن نیت بدون شائبه غرض محسن در اقدام به امر مورد احسان مبحث دوم : جریان قاعده احسان در مواردی از قانون مدنی گفتار اول : عدم تعارض بین ماده ۳۲۸ قانون مدنی و قاعده احسان گفتار دوم : جریان قاعده احسان در ماده ۳۳۰ قانون مدنی گفتار سوم : نقش قاعده احسان در ماده ۲۶۷ قانون مدنی گفتار چهارم : جایگاه قاعده احسان در ماده ۳۰۶ قانون مدنی مبحث سوم : قلمرو قاعده احسان ۱ ) نظریه دفع ضرر و مصادیق آن ۲ ) نظریه جلب منفعت و مصادیق آن ۳ ) نظریه مورد قبول گفتار پنجم : دخالت فضولی گفتار هفتم : موراد احسان در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نتیجه گیری پیشنهادات منابع و ماخذ ۷۲ ۷۲ مقدمه بیان مسئله یکی از قواعد اثرگذار در مباحث فقهی وحقوقی قاعده احسان است. از این قاعده میتوان در دوحوزه بحث کرد. اولین حوزه، بررسی تأثیر قاعده احسان، در مورد سقوط ضمان یا به بیان دیگر تأثیر قاعده در بحث مسئولیت مدنی است. این قاعده از استثنائات قاعده اتلاف و تسبیب محسوب میشود. در نتیجه یکی از موارد معافیت از جبران خسارات، ضرر ناشی از «افعال محسنانه» است. دومین حوزه، بررسی قاعده احسان در مورد اثبات ضمان است. یکی از مباحث مرتبط به قاعده احسان در این حوزه، مسئله «مبنای احکام» اداره و نگهداری بدون اجازه اموال دیگران است. (مادّه ۳۰۶ قانون مدنی)سؤال اساسی در این قسمت این است که آیا از منظر فقه اسلامی، مثبتِ ضمان بودن قاعده احسان پذیرفتنی است. آیا شخصی که برای کمک نمودن و احسان به دیگری اقداماتی را انجام میدهد که در اثر آن مخارجی بر او تحمیل میشود یا خساراتی به او وارد میگردد، میتواند بنا بر قاعده احسان مطالبه خسارات نماید و مخارج خود را از محسن الیه دریافت کند؟
برای ایجاد مسئولیت مدنی و ضمان قهری اسباب و عواملی وجود دارد که در فقه از آنها به موجبات ضمان قهری یاد می شود همچنین برای جلوگیری از ایجاد مسئولیت مدنی و سقوط ضمان قهری برای کسی که شرایط ضمان فراهم شده باشد اسباب ومواردی وجود دارد که از آنها به مسقطات ضمان قهری تعبیر می گردد یکی از مسقطات ضمان قهری احسان می باشد ، بدین معنا که هرگاه کسی به انگیزه خدمت و احسان به دیگران موجب ورود ضرر به آنها شود عمل او تعهد آور نیست . مثلاً چنانچه شخصی ببیند که فردی در آتش افتاده و می سوزد وبرای حفظ جان و دفع خط از او مجبور شود لباس او را پاره کند در این صورت آن فرد ضامن قیمت لباس نخواهد بود زیرا پاره کننده لباس در چنین شرایطی قصد احسان و خدمت به صاحب لباس داشته و قصد دفع ضرر از او را داشته است مباحث مربوط بر احسان و مسقط بودن آن در فقه تحت عنوان قاعده احسان مطرح می باشد . احسان مصدر باب افعال از ریشه «حسن» در لغت به معنی نیکوکاری است. این واژه در فقه و حقوق نیز به عمل عمومی یا ویژهای برای مساعدت به غیر، به قصد تبرع، اشتهار دارد. مقصود از این قاعده این است که، هرگاه شخصی به انگیزه خدمت ونیکوکاری به دیگران، موجب وارد شدن خسارت به آنان شود، اقدامش مسؤلیت آور نیست و شخص محسن، ضامن شناخته نمی شود. در حالی که می دانیم برطبق قواعد مسلم و معمول در فقه و حقوق از جمله قاعده اتلاف، هرکس حتی اگر بدون عمد و تقصیر، مال غیر را تلف یا ناقص کند، و خسارتی به او وارد آورد، ضامن است. ولی در سایه قاعده احسان، شخص محسن ضامن نیست. در بین فقیهان، اصل حکم و عدم ضمان براثر احسان اختلافی وجود ندارد اما پیرامون ماهیت احسان ونیکوکاری وحدود قاعده جای گفت و گو است . کسی که عمل خسارت باری انجام دهد، در صورت ورود خسارت به دیگری ضامن است، مثلا چنانچه شخصی به جهت فضولی در اموال دیگری تصرف نماید وتصرف او موجب تلف یا نقص اموال گردد، طبق اصل اولی ضامن خواهد بود؛ ولی بنا برمفاد این قاعده، اگر این عمل باحسن نیت فاعل و به قصد مراقبت از مال مالک و به انگیزه خدمت به او بوده باشد، آنگاه به طور اتفاقی موجب زیان وضرر گردد، اقدام کننده ضامن نیست؛ چون در این عمل قصد احسان داشته است. خوانده ایم که اتلاف مال غیر، اگر چه بدون تعدی و تفریط باشد، موجب ضمان و مسئولیت است واکنون می بیینیم که اگر کسی به هنگام انجام کاری نیک زیانی وارد کند، ضامن نیست پس به این نتیجه می رسیم که قاعده احسان مسقط ضمان است. دراین تعریف کارنیک، تعدی و تفریط وضمان به کار رفته است، بحث از تعدی و تفریط، زیان وضمان در موارد دیگر اسباب و مسقطات ضمان نیز مطرح است واختصاص به قاعده احسان ندارد ، عنصر ویژه قاعده احسان ” کارنیک ” است و به توضیح آن اکتفا می کنیم. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق قانون مدنی ایران اگر چه از تجارب حقوقی برخی کشورهای اروپایی بهره گرفته است ولی از آغاز بر پایه مستحکم فقه اسلامی به خصوص مکتب فقهی امامیه و اندیشه والای فقهای گرانقدر بنا شده است. از این رو به جرات می توان گفت قاعده احسان از جمله قواعدی است که می توان آنرا قاعده بنیادین دانست و اگر چه در نهاد فقهی و حقوقی این قاعده از مستقلات عقلیه محسوب می شود، لیکن وقتی که در بستر و بنای نقل مورد ارزیابی قرار می گیرد. دایره شمول آن بقدری گسترده می شود که می تواند بسیاری از معضلات حقوقی در سطح کلان و کلی را حل کند. هر چند موضوع احسان عمری به قدمت اسلام داشته و به تعبیر دیگر از زمان نزول قرآن کریم در آیات متعددی به آن اشاره شده و خداوند متعال بندگان خود را به نیکوکاری و عمل خیر دعوت نموده است ولی احسان مورد نظر در بحث که به معنای انجام دادن عمل نیکو اعم از قول یا فعل می باشد و اکثر فقها اتفاق نظر دارند در ذیل آیه ۹۱ سوره توبه آمده است . در این پژوهش سعی شده است با جمع آوری نظریات فقها و تجزیه و تحلیل دیدگاهای متفاوتی که از آنها ارائه شده است به نظریه ای مورد قبول که بتوان در علم حقوق به آن استناد کرد دست پیدا کنیم . اگر چه در پاره ای از موارد اثبات بی گناهی افراد با توجه به قوانین مدرن امروزی کار ساده ای نیست ولی این را نباید نادیده گرفت که قوانین کشور ما برگرفته از فقه اسلامی است و اگر بخواهند در یک سرزمین اسلامی مسلمانان همدیگر را یاری کنند نه تنها باید ضمان از آنها برداشته شود بلکه می بایست سازمانهای خیریه ای به همین منظور تاسیس گردد تا خسارت مالی که بر عهده فرد محسن و نیکوکار قرار می گیرد پرداخت شود. از جمله آثار قاعده احسان امانی شدن ید محسن در صورت تسلط در مال غیر می باشد . سوالات تحقیق : جایگاه قاعده احسان در حقوق مسئولیت مدنی چیست ؟ موارد و مستندات قاعده احسان کدامند ؟ آیا در قاعده احسان باید عمل در نظر مرتکب مصلحت داشته باشد ، یا در واقع و خارج ؟ روش تحقیق در تحقیق و تدوین این پایان نامه، از روش تحلیلی و توصیفی که درآن اطلاعات با مراجعه به منابع مکتوب گردآوری می شود استفاده شده است.منابع و ماخذ مربوط به زبان فارسی و عربی هستند که به نگرشی استدلالی و مقایسه ای مورد مطالعه قرار گرفته اند. پیشینه تحقیق: با توجه به اینکه موضوع ما فقهی می باشد قبلا در این زمینه مقالات و پایان نامه هایی نوشته شده است که می توان به عنوان مثال به مقاله قاعده احسان ، نویسنده: لطفی،اسدالله نشریه: حقوق » دانشکده حقوق و علوم سیاسی(دانشگاه تهران) » زمستان ۱۳۷۹ - شماره ۵۰ که ۲۰ صفحه - از ۴۱ تا ۶۰ به موضوع اختصاص داده و همچنین مقاله آقای سید مصطفی مصطفوی، استادیار مدعو دانشگاه امام صادق(ع).با عنوان قاعده احسان ، منبع مسئولیت ۱۳۸۵ اشاره کرد . ساختار تحقیق با توجه به موضوع و نظرات استاد راهنما ما در چهار فصل به موضوع پرداختیم بدین منظور در فصل اول به بیان کلیات موضوع مانند تعاریف پرداخته ایم و در فصل دوم مدارک قاعده احسان و فصل سوم به شرایط تاثیر احسان بر مسئولیت مدنی و در فصل چهارم به مصادیق کاربرد قاعده احسان در فقه و حقوق موضوعه پرداخته شده است و در آخر نتیجه گیری و پیشنهادات ارائه گردیده است . فصل اول : مفهوم قاعده احسان مبحث اول : مفهوم قاعده فقهی و مشخصات قاعده حقوقی در این مبحث ضمن بیان معنای لغوی فقه به تفاوت فقه و شریعت اشاره شده است . گفتار اول : مفهوم قاعده فقهی الف) قاعده قاعده در لغت به معنای پایه و اساس است و از همین روست که به پایه های قواعد البیت گفته می شود، اما در اصطلاح متعارف اصل ، ضابطه و قانون بوده و به معنای حکمی کلی است که بر جزئیاتش منطبق می شود . ب) فقه در لغت به معنای فهمیدن و دانستن هر چیزی است ولی با ظهور و گسترش اسلام به معنای فهم و شناخت دین استعمال می شود. لذا برای دانستن معنای اصطلاحی فقه ابتدا باید به مفهوم شریعت توجه نمود که همان دستورها و احکامی است که شارع مقدس اسلام وضع یا تایید نموده است . اما فقه در اصطلاح گاه به معنای مجموعه مسائلی است که از ادله تفصیلی به دست آمده است و گاه به معنای دانشی است که ادله احکام شرعی را مورد بررسی قرار می دهد در نتیجه تفاوت شریعت با فقه آن است که اولا شریعت مجموعه احکام شرعی است، اعم از آن که فقها آن را کشف و استنباط کنند یا نکنند. حال اگر به هر علتی این احکام از بین رفته باشد از زمره شریعت محسوب نمی شود. ثانیا در میان احکام شریعت هیچگاه تناقض و تعارض مشاهده نمی شود ولی در میان احکام فقهی تعارض وجود دارد. زیرا فقه برداشتهای فقها از شریعت است و در نتیجه ممکن است فهم یک فقیه با فقیه دیگر متفاوت باشد. ج) ویژگی قواعد فقهی اول اینکه چون قاعده است حکمی است کلی که عمومیت داشته و مختص به یک مورد نیست. دوم اینکه شرعی است، یعنی آنرا شارع مقدس بیان یا امضا کرده است. بنابراین آنچه شارع مقدس وضع یا امضا نکرده و یا اگر امضا کرده جزیی است، قاعده فقهی نامیده نمی شود(حاجی ده آبادی ، احمد، ۱۳۸۴، صفحه ۳۰) گفتار دوم : مشخصات قاعده حقوقی با توجه به اینکه حقوق و قوانین ما برگرفته از فقه اسلامی است و قانون گذار ما هم با تبعیت از نظر مشهور فقها قوانین موجود را تنظیم نموده است ، لازم است مشخصات قاعده حقوقی بیان گردد(مدنی ، سید جلال الدین ، ۱۳۷۲، ص ۳۹۳۰)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نمودار۴-۱۳ . هیستوگرام متغیر نیت استفاده مطابق نمودار و جدول ۴-۱۳ میانگین امتیاز متغیر نیت استفاده از نظر پاسخ دهندگان ۴۲۸/۳ ، انحراف معیار ۶۳۹۲۱/۰ و واریانس برابر ۴۰۹/۰ می باشد. میانگین به دست آمده بیشتر از میانگین مورد انتظار است و همچنین کمترین امتیاز مربوط به متغیر نیت استفاده از نظر پاسخ دهندگان معادل ۲/۱ و بیشترین امتیاز معادل ۵ می باشد. ۴-۴ بررسی مدل تحقیق در این بخش به بررسی مدل تحقیق پرداخته می شود. ۴-۴-۱ بررسی مدل تحقیق در حالت استاندارد
نمودار ۴-۱۴. آزمون مدل تحقیق (حالت استاندارد) نمودار ۴-۱۴ نمایان گر میزان رابطه بین متغیرهای تحقیق است. ۴-۴-۲ بررسی مدل تحقیق در حالت اعداد معنی داری
نمودار ۴-۱۵ . آزمون مدل تحقیق (حالت اعداد معنی داری) با بهره گرفتن از این حالت می توان به معنی دار بودن ارتباط بین متغیرهای تحقیق پی برد. در این حالت اعدادی معنی دار خواهند بود که خارج از بازه ] ۹۶/۱ و ۹۶/۱- [ باشند. به این معنی که اگر در آزمون t عددی بین ۹۶/۱- و ۹۶/۱ باشد بی معنا خواهد بود. ۴-۴-۳ بررسی شاخص های معنی داری و برازش مدل کلی تحقیق پس از آن که برآورد پارامتر ها برای یک مدل تدوین شده ومشخص به دست آمدند باید تعین شود که داده ها تا چه حد با مدل برازش دارند یعنی تا چه اندازه مدل نظری به وسیله داده های نمونه حمایت می شود. تعدادی آزمون برای این موضوع که مدل تا چه حد روابط مشاهده شده بین متغیرهای قابل اندازه گیری را توصیف می نماید به کار می رود جدول۴ - ۱۴ معرف انواع شاخص های برازش و معنی داری مدل می باشد.
|
نام شاخص |
اختصار |
برازنده است اگر |
میزان در مدل بدست آمده |
نتیجه |
شاخص های معنی داری |
ریشه میانگین مربعات خطای برآورد |
RMSEA |
کوچکتر از ۱/۰ باشد |
۰۶۲/۰ |
تائید |
کای اسکوربه درجه آزادی |
|
مساوی وکوچکتر از ۵ باشد |
۸۴/۳ |
تائید |
شاخص های برازش |
شاخص نیکویی برازش |
GFI |
بزرگتر از ۸/۰باشد |
۸۶/۰ |
تائید |
شاخص برازش هنجارنشده |
NNFI |
بزرگتر از ۸/۰باشد |
۹۰/۰ |
تائید |
شاخص برازش هنجارشده |
NFI |
بزرگتر از ۸/۰باشد |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۹۵/۳۱
چربی
۰۵/۱۲
۱۴/۱۲
۲۱/۱۲
۳/۱۲
۴۱/۱۲
۰۸/۱۲
رطوبت
۷۳/۶
۸۲/۶
۶۴/۶
۹۵/۶
۶۷/۶
۶۶/۶
خاکستر
۸۶/۱۵
۶۳/۱۵
۹۲/۱۵
۶۱/۱۵
۵۷/۱۵
۷۱/۱۵
× هر کیلوگرم مکمل ( ویتامینه) شامل ۸/۴ واحد ویتامین A، ۸/۰ واحد ویتامین E، ۰۰۴/۰ کیلوگرم ویتامین K، ۰۰۰۸/۰ کیلوگرم ویتامین B1، ۰۰۰۴/۰ ویتامین B2 ، ۰۰۱۶/۰ کیلوگرم ویتامین B6 ، ۰۰۰۶/۰ کیلوگرم ویتامین B12 ، ۰۰۴/۰ کیلوگرم پانتوتنیک اسید، ۰۰۴/۰ گرم نیکوتینیک اسید، ۰۰۰۸/۰ کیلوگرم فولیک اسید، ۰۲/۰ کیلوگرم بیوتین، ۰۰۰۲/۰ کیلوگرم کولین کلراید، ۰۰۴/۰ کیلوگرم مس، ۰۰۰۸/۰ کیلوگرم ید، ۰۱۲/۰ کیلوگرم آهن، ۰۲۲/۰ کیلوگرم منگنز و ۰۰۰۰۴/۰ کیلوگرم سلنیوم در ابتدا و انتهای دوره آزمایش، تمامی ماهیان به صورت انفرادی زیستسنجی شدند. بدین منظور طول کل بدن با دقت ۱/۰ سانتیمتر و وزن هر قطعه از ماهیان با دقت ۰۱/۰ گرم با ترازوی دیجیتال اندازهگیری گردید. در طول دوره پرورش، زیتوده کل هر تانک هر دو هفته یکبار اندازهگیری شد و جهت تعیین مقدار غذای مورد نیاز برای دو هفته بعد مورد استفاده قرار گرفت. مقدار غذای روزانه برابر ۲ درصد وزن بدن برای تمامی تیمارها به صورت یکسان درنظر گرفته شد. غذا در ساعات ۹، ۱۵ و ۱۹ در تانکهای پرورشی توزیع گردید.
۳-۵- فاکتورهای مورد بررسی ۳-۵-۱- بررسی پارامترهای رشد و عملکرد جیره به منظور اندازهگیری شاخصهای رشد، تمامی ماهیان هر واحد آزمایشی، به صورت انفرادی، هر ۱۴ روز یکبار مورد زیستسنجی قرار گرفتند و وزن و طول آن ها ثبت گردید. با بهره گرفتن از دادههای بدست آمده از زیستسنجیها و نیز میزان پروتئین موجود در غذا و اندازهگیری پروتئین لاشه در ابتدا و انتهای آزمایش، شاخصهای ضریب چاقی یا شاخص وضعیت، افزایش وزن بدن، درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، بازده پروتئین و شاخص کبدی با بهره گرفتن از روابط زیر تعیین شدند [۶۷]. ۱۰۰ × ۳ (میانگین طول نهایی بدن) / میانگین وزن نهایی بدن = (CF[125]) ضریب چاقی یا شاخص وضعیت میانگین وزن اولیه بدن- میانگین وزن نهایی بدن = ([۱۲۶]WG) افزایش وزن بدن ۱۰۰ × (میانگین وزن اولیه بدن / میانگین وزن اولیه بدن- میانگین وزن نهایی بدن) = ([۱۲۷]BWI) درصد افزایش وزن بدن ۱۰۰×{کل روزهای پرورش/ (وزن اولیه بدن Ln - وزن نهایی بدن Ln)} =(SGR[128]) نرخ رشد ویژه افزایش وزن/ غذای مصرف شده = (FCR[129]) ضریب تبدیل غذایی ۱۰۰× (پروتئین مصرف شده/ افزایش وزن) = (PER[130]) بازده پروتئین ۱۰۰ × (وزن کل بدن / وزن کبد) = (HI[131]) شاخص کبدی ۳-۵-۱-۱- آنالیز تقریبی غذا و لاشه به منظور تجزیه ترکیب لاشه، در ابتدای آزمایش، تعداد ۳ عدد بچهماهی با میانگین وزن ۸۴/۰ ± ۸۹/۱۳۰ گرم پس از تحمل ۲۴ ساعت گرسنگی به طور تصادفی از کل جمعیت ماهیان انتخاب شده و در دمای ۱۸- درجه سانتیگراد نگهداری شد. در انتهای آزمایش نیز از هر تکرار به صورت تصادفی ۲ عدد ماهی پس از تحمل گرسنگی صید شده و به منظور آنالیز ترکیب لاشه مورد استفاده قرار گرفت. ترکیب تقریبی لاشه ماهیان و تیمارهای غذایی شامل رطوبت، خاکستر، پروتئین و چربی با بهره گرفتن از روش استاندارد (۲۰۰۲) [۱۳۲]AOAC تعیین گردید [۱۳].
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵-۲-۲- مدل مفهومی مدیریت دانش زنجیره تأمین خدمات تجارت الکترونیکی G2C
در این بخش به هدف غائی پژوهش جاری یعنی ارائه مدل مفهومی در مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C پرداخته میشود. به اعتقاد محقق و براساس پژوهشهای صورت پذیرفته، تحقق اهداف دولت الکترونیکی در بخشهای مختلف، بهویژه بخش خدمات دولت به شهروندان (G2C)، بدون مدیریت دانش در کل زنجیره تأمین خدمات میسر و دست یافتنی نخواهد بود، به عبارت دیگر محقق معتقد است در صورتی جامعه و دولت به این مهم دست پیدا خواهند نمود، که دانش در سرتاسر زنجیره تأمین از تأمینکننده و ارائه دهنده خدمات تا مصرفکنندگان نهائی و شهروندان مدیریت شود. در ادامه به تشریح کامل ۶ گام مدل معرفی شده توسط محقق خواهیم پرداخت.
-
- فرهنگسازی در سازمان و فرهنگسازی در زنجیره تأمین خدمات الکترونیکی: محقق در مدل ارائه شده فرهنگسازی را پایه و اساس توسعه مدیریت دانش زنجیره تأمین معرفی می کند و آن را از خطمشی و مقررات و بستر فناوری مهمتر و ضروریتر معرفی می کند و معتقد است تا فرهنگسازی مناسب در طول زنجیره تأمین از سازمانها و ارگانهای دولتی گرفته تا مصرفکنندگان و شهروندان صورت نپذیرد، امکان ادامه مسیر به هیچ عنوان میسر نخواهد بود. محقق در جهت تحقق این مهم برگزاری دورههای آموزشی در سطوح مختلف جامعه و هم چنین ایجاد یک سیستم ارزشی فرهنگی را پیشنهاد میدهد.
-
- تدوین استانداردها، مقررات و نگارش آییننامهها: در این گام محقق تدوین یک چارچوب منسجم از استانداردها، مقررات و آییننامههای کاربردی را پیشنهاد میدهد، به اعتقاد وی پس از فرهنگسازی مناسب، ایجاد چارچوب هدایتکننده در دستیابی به هدف بسیار حائز اهمیت خواهد بود. محقق در مدل خود تدوین ساختار و رویههای سازمانی مرتبط با زنجیره تأمین خدمات، تدوین شاخصهای ارزیابی فعالیتهای زنجیره، تدوین اولیه استراتژیهای دانشی و در پایان استانداردسازی فرآیندهای دانشی زنجیره تأمین خدمات را جهت تسریع در پیشبرد اهداف معرفی می کند.
-
-
- تدوین سند راهبردی و خطمشی مدیریت دانش: در بخش جاری تأکید محقق به طور خاص بر فرایندهای دانشی زنجیره میباشد، وی معتقد است در مدل تدوین شده باید برای هریک از گامهای مدیریت دانش استراتژی و مکانیزمهای کاربردی، تدوین و تنظیم گردد تا بتوان در شرایط و موقعیتهای متفاوت در طول زنجیره تأمین از آن ها بهره برد، به همین منظور تدوین استراتژی در چهار بخش خلق دانش، ثبت دانش، نشر دانش و کاربرد دانش را پیشنهاد می کند. محقق از این چهار بخش در راستای تدوین چرخه مدیریت دانش خود بهره برده است، که در گام ششم به آن پرداخته شده است.
-
- طراحی مکانیزمهای مالی و غیرمالی تشویقی: محقق در گام چهارم مدل خود استراتژیها و مکانیزمهای انگیزشی را به طور مجزا بیان می کند و معتقد است این گام آنچنان در مشارکت نمودن بخشهای مختلف زنجیره در فعالیتهای مدیریت دانشی زنجیره تأمین با اهمیت است که باید به صورت گامی مجزا به آن پرداخته شود. راهکارهای محقق در این بخش تشویق جهت تسهیم و انتقال دانش، تشویق جهت خلق ایده و نوآوری دانشی و تشویق جهت کاربرد و استفاده از دانش میباشد.
-
- طراحی بستر و زیرساخت فناوری و پیادهسازی و کاربرد فناوری: محقق بر اساس نتایج حاصل از پژوهش جاری اهم فعالیت این بخش را در قالب (۱) تأمین تجهیزات سختافزاری، (۲) راهاندازی حافظه سازمانی جهت ثبت و نگهداشت دانش در سازمان، (۳) پیادهسازی مدیریت محتوا جهت پایش و کنترل محتواهای تولیدشده در سرتاسر زنجیره تأمین، (۴) طبقهبندی دانش موجود در حافظه سازمانی جهت استفاده بهینه و کارا و همچنین سهولت در دسترسی به دانش مورد نیاز در کمترین زمان ممکن توسط کارکنان، (۵) ایجاد و بهرهمندی از پرتالهای سازمانی، (۶) پیادهسازی شبکه اجتماعی، وبلاگ و ویکی جهت نشر و انتقال دانش در طول زنجیره تأمین و هم چنین (۷) بهرهمندی از آموزش و یادگیری الکترونیکی جهت افزایش دانش را معرفی می کند.
-
- طراحی بهینه فرآیندهای مدیریت دانش (چرخه مدیریت دانش): محقق در این بخش چرخه مدیریت دانش تدوین شده در مدل خویش را مناسب جهت پیادهسازی در زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C معرفی می کند، محقق بیان میدارد با توجه به گستردگی مشارکت افراد در حوزه خدمات تجارت الکترونیکی G2C و هم چنین متفاوت بودن سطوح دانشی افراد مشارکتکننده، مراحل چرخه مدیریت دانش باید شفاف و بدون ابهام تبیین و توسعه یابد، به همین منظور چرخه مدیریت دانش خویش را در ۱۱ مرحله ارائه نموده است. (۱) هدفگذاری دانش، به اعتقاد محقق اولین گام برای مدیریت دانش در زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی، تعیین هدف از دانش مذکور میباشد. این هدف باید به صورت واضح و قابل درک برای کلیه افراد زنجیره بیان گردد. (۲) کاوش و شناسایی دانش دومین گام در چرخه میباشد، در این گام لازم است کاوش دانش، متناسب با هدفگذاری صورت پذیرفته، انجام پذیرد. (۳) خلق و مهار نمودن دانش، پس از کاوش و شناسایی دانش بر اساس هدف، نوبت به مهار نمودن دانش خواهد رسید، به اعتقاد محقق و بر اساس پژوهشهای صورت پذیرفته تا زمانی که دانش شناساییشده، مهار نشود امکان پردازش و بهرهبرداری از آن وجود نخواهد داشت. (۴) سازماندهی دانش گام چهارم از چرخه مدیریت دانش ۱۱ مرحلهای محقق میباشد، محقق بیان میدارد دانش مهار شده جهت استفاده کارا و بهینه باید سازماندهی گردد تا در صورت نیاز دسترسی به آن به سهولت انجام پذیرد. (۵) ترکیب و توسعه دانش مرحله پنجم از چرخه مدیریت دانش پیشنهادی میباشد. (۶) ثبت و ضبط دانش یکی از مهمترین مرحلههای چرخه جاری مدیریت دانش میباشد، این مرحله جهت گسترش و تقویت حافظه سازمانی بسیار با اهمیت جلوه می کند. (۷) تسهیم و نشر دانش، براساس پژوهشهای انجام پذیرفته توسط محقق در تحقیقات گرانددتئوری که در جداول فصل چهارم نیز بازتاب آن ها قابل مشاهده است، تأثیرگذارترین مرحله از مرحلههای چرخه دانش، نقل و انتقال دانش در طول زنجیره میباشد. این مرحله تا حدی مهم و ضروری است که بروز هر چالشی در آن، چرخه مدیریت دانش را با مشکل اساسی روبرو خواهد نمود، دلیل آن هم کاملاً واضح است، و آن، اینکه بدون نشر دانش در طول زنجیره امکان بهبود بهرهوری و توسعه میسر نخواهد بود. (۸) درک دانش توسط کلیه حلقههای زنجیره، در صورتی که دانش توسط افراد به دستی درک نشود مرحله بعدی چرخه یعنی کاربرد دانش دچار مشکل خواهد شد، دانش نشر داده شده نمیتواند حداکثر بهرهوری خود را در زنجیره اعمال نماید. (۹) کاربرد دانش مرحله نهم از چرخه مذکور میباشد، جهت افزایش بهرهوری سازمان و زنجیره تأمین خدمات در حوزه تجارت الکترونیکی G2C کاربرد دانش نقش مهمی را ایفا می کند، کلیه افراد زنجیره تأمین میتوانند از طریق کاربرد دانش در فعالیتهای خویش بهرهوری خدمات ارائه شده در زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C را تا حد قابل توجهی افزایش دهند. (۱۰) مرحله دهم ارزیابی دانش به کار برده شده در سازمان و زنجیره تأمین میباشد، دانش باید بهوسیله شاخصهای ارزیابی تدوین شده در گام دوم مدل و هم چنین براساس هدفگذاری صورت پذیرفته در مرحله اول چرخه مورد ارزیابی قرار گیرد. (۱۱) نگهداشت دانش مرحله آخر از مراحل یازدهگانه چرخه مدیریت دانش ارائه شده توسط محقق میباشد، در این مرحله، اگر دانش ارزیابیشده در مرحله قبل مفید توصیف گردد، به مجموعه دانش پایدار در حافظه سازمانی اضافه خواهد شد، و درصورتیکه دانش غیرمفید ارزیابیشده باشد، از حافظه سازمانی و پایگاه دانش زنجیره حذف خواهد شد. محقق جهت دستهبندی دانش ارزیابیشده به دانش مفید و کاربردی و دانش غیرمفید، رویکرد مجموعه عبارات متوالی دانش یا همان MKTPKS را پیشنهاد می کند. این رویکرد سرعت دستهبندی دانش را به مفید و غیرمفید تسریع بخشیده و از صرف هزینه جهت کاربرد نیروی انسانی متخصص در این بخش جلوگیری می کند.
۵-۳- نوآوری و خلاقیت
مدل ارائه شده در پژوهش جاری که درشکل ۴-۴ قابل مشاهده است اولین مدل توسعه داده شده در مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C (دولت به شهروندان) میباشد. شایان توجه است براساس پژوهشهای محقق، هیچ پژوهشگری به توسعه مدل در مدیریت دانش زنجیره خدمات و به خصوص مدیریت زنجیره تأمین خدمات تجارت الکترونیکی G2C نپرداخته است. با توجه به مؤلفههای موجود، مدل ارائه شده باعث بهبود بهرهوری در مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C خواهد شد. شایان توجه است در مدل ارائه شده چرخه مدیریت دانش در طول زنجیره تأمین خدمات نیز مورد توجه قرار گرفته است و در لایه آخر مدل این چرخه به طور کامل تشریح شده است. این چرخه فعالیتهای مدیریت دانش را به صورت کاملاً شفاف نسبت به سایر چرخههای مدیریت دانش بیان می کند.
۵-۴- محدودیتهای تحقیق
پژوهش جاری محدودیتهایی را در مقابل داشت که نیاز است تا در پژوهشهای آینده مورد توجه محققان قرار گرفته و برای برطرف ساختن آن ها چارهاندیشی لازم صورت گیرد. عدم آشنایی برخی افراد در نمونه اخذ شده با مدیریت دانش و عوامل مؤثر بر آنیکی از محدودیتهای پژوهش جاری بود که باعث گردید، محقق پیش از انجام مصاحبه نکاتی اساسی را در اختیار فرد مشارکتکننده قرار دهد و ذهن او را با موضوع پژوهش آشنا سازد، که البته این امر باعث میگردید نتایج حاصل از مصاحبه قابلیت اعتماد بیشتری را پیدا نماید. یکی دیگر از محدودیتهای پژوهش جاری تعیین وقت قبلی و زمان مناسب برای انجام مصاحبه با مدیران و خبرگان سازمان ثبتاحوال بود، که به دلیل حجم کاری بالای مدیران، معاونان و خبرگان سازمان، محقق میبایست مدتزمان طولانی را در انتظار زمان مصاحبه قرار میداد، که به لحاظ زمانی در روند گامهای پژوهش بسیار اثرگذار بود. به نقل از رحیم فوکردی “در جمع آوری دادهها، استفاده از مصاحبه بیش از آنچه در راهبرد گراندد تئوری پیشنهاد شده، بر مشاهدات مستقیم و مطالعه مستندات ترجیح داده شده است.” در این پژوهش امکان مطالعهی تمامی مستندات سازمان و مشاهده رفتار کارکنان برای یک دوره زمانی طولانی مدت فراهم نبود و پژوهش جاری نیز از این امر مستثنا نبود. همچنین نتایج حاصل از پژوهش جاری همانند دیگر پژوهشهای کیفی گراندد تئوری با اتکا به دیدگاه و نظرات تعداد معدودی از خبرگان سازمان حاصل شده است که این محدودیت میتواند تعمیمپذیری نظریه را با چالشهایی روبرو سازد.
۵-۵- پیشنهادها
در پژوهش جاری تنها یکی از مؤلفههای دولت الکترونیکی یعنی خدمات دولت به شهروندان مورد بحث و بررسی قرار گرفت به همین جهت در راستای تکمیل مدل جامع مدیریت دانش در دولت الکترونیکی، محققان میتوانند مؤلفههای دیگر این حوزه از جمله خدمات دولت به کارمندان، خدمات دولت به بنگاهها و خدمات دولت به دولت را مورد بررسی قرار دهند. به علاوه محققان میتوانند به بررسی جنبههای مختلف چرخههای مدیریت دانش از جمله خلق و کسب دانش، نشر و مبادله دانش و ثبت دانش در مؤلفههای مختلف دولت الکترونیکی بپردازند. هم چنین محققان میتوانند چالشهای موجود در موارد مذکور در موانع مدیریت دانش و یا الزامات مدیریت دانش را مورد تفحص قرار دهند. علاوه بر این محققان میتوانند مبحث زنجیره خدمات و یا زنجیره تأمین خدمات را به همراه هریک از مؤلفههای دولت الکترونیکی مورد پژوهش قرار داده و به ارائه مدلی در این زمینه بپردازند. مقایسه تطبیقی مدل ارائه شده در پژوهش جاری با دیگر مدلهای توسعه مدیریت دانش هم میتواند به عنوان موضوعات پژوهشهای آتی مطرح گردد.
۵-۶- خلاصه فصل پنجم
فصل جاری به بیان نتایج حاصل از پژوهش اشاره دارد. در این فصل ابتدا به بیان یافتههای اصلی پژوهش پرداخته شده است، سپس خلاقیت و نوآوری به کار رفته در پژوهش به طور کامل تشریح گردیده است، در ادامه محدودیتهای پژوهش ذکر شده و نشان داده شده که با وجود محدودیتهای متعدد در تعمیمپذیری مدل، نتایج پژوهش در توسعه مدل مفهومی مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی دولت به شهروندان مؤثر واقع گردیده است.
منابع:
-
- فتحیان، محمد; مولاناپور، رامین. تجارت الکترونیکی با رویکردی بر تجارت اجتماعی. آتینگر، ویراست دوم، چاپ دوم، ۱۳۹۲٫
-
- معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی، سند فرابخشی (ویژه) بهینه سازی تشکیلات دولت و دولت الکترونیک، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، ریاست جمهوری، ۱۳۸۱٫
-
- فتحیان، محمد; مولاناپور، رامین. تجارت الکترونیکی. آتینگر، چاپ دوم، ۱۳۹۱٫
-
- اخوان، پیمان; باقری، روح اله. مدیریت دانش از ایده تاعمل. چاپ پنجم، ۱۳۹۱٫
-
- N. Ur-Rahman, J.A. Harding. Textual data mining for industrial knowledge management and text classification:A business oriented approach. Expert Systems with Applications 39 (2012) 4729–۴۷۳۹٫
-
- فتحیان، محمد; مولاناپور، رامین. تجارت الکترونیکی. آتینگر، چاپ پنجم، ۱۳۹۱٫
-
- قلیچ لی، بهروز. مدیریت دانش (فرایند خلق، تسهیم و کاربرد سرمایه فکری در کسب و کارها). سمت. چاپ سوم، ۱۳۹۱٫
-
- فاتحی، زمانعلی، مدیریت دانش (مفاهیم، اصول، اهداف و مدلها)، اداره تحقیقات و کنترل ریسک، بانک سپه، ۱۳۹۰٫
-
- Voudouris,Ch. Et al. 2008. Service Chain Management: Thechnology Innovation for the Service Business. Springer.
-
- شیخ بهائی، محمدرضا. مبانی تجارت الکترونیکی و سیستمهای هوشمند. آتی نگر، چاپ اول، ۱۳۹۳٫
-
- نوروزیان، میثم. «کاربرد مدیریت دانش در بخش دولتی»، مجله تدبیر، شماره ۱۵۶، ۱۳۸۴٫
-
- فرهودی، فائزه; درودی، فریبرز. «لزوم بهکارگیری مدیریت دانش در افزایش سطح کیفی فعالیتهای سازمانهای نوین»، علوم و فنلاوری اطلاعات، پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران، انجمن کتابداری و اطلاع رسانی، ۱۳۸۷٫
-
- Ahani, M; Bahrami, H; Rostami, M. “Determining and ranking dimensions of knowledge management implementation using Hicks model and fuzzy TOPSIS Technique",Management Science Letter(2013), 3, 721-730.
-
- فایرستون، ژوزف; مک. آل روی، مارک. مباحث کلیدی در مدیریت دانش جدید. جعفرنژاد، احمد; سفیری، خدیجه. مهربان نشر، چاپ دوم، ۱۳۸۹٫
-
- محمدرائی نائینی، سهیده; شامی زنجانی، مهدی; موسیخانی، محمد. شناسایی و رتبهبندی اصول راهنمای استقرار موفقیتآمیز مدیریت دانش با بهره گرفتن از مدل APQC. پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران.
-
- نادی، محمدعلی; بختیار نصرآبادی، حسنعلی; فرهمندپور، مریم. تحلیل رابطه بین ابعاد مدیریت دانش و سطوح یادگیری سازمانی در بین اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان. نشریه علوم تربیتی (۱۳۸۹)، سال سوم، شماره ۱۱، ۱۳۰-۱۰۷٫
-
- Cristea, D.S.;Capatina, A. Perspectives on knowledge management models, Economics and applied informatics(2009),University of Galati.
-
- عزیزی، شهریار; اسدنژاد، مهدی; زارع میرک آبادی، علی; حسینی، سیدسجاد. بررسی و مقایسه ابعاد مدیریت دانش بینسازمانهای دولتی و خصوصی. نشریه مدیریت فناوری اطلاعات (۱۳۸۹)، دوره ۲، شماره ۴، ۱۱۶-۹۹٫
-
- غلامیان، محمدجواد. عوامل انسانی و مهندسی محیط کار در فرایند ساخت و تولید (۲۰۱۰)، نشریه ادواری ویلی، شماره مجله ۱۷، ۴۱-۲۱٫
-
- کنجکاو منفرد، امیررضا; سعیدا اردکانی، سعید; طباطبائی نصب، سیدمحمد; زنجیرچی، سیدمحمود. نوآوری فنی و اجرائی در دانشگاه یزد با تاکید بر زیرساختهای پیاده سازی مدیریت دانش (۱۳۹۲)، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره ۶۸، ۹۰-۶۹٫
-
- Davenport, H; Prusak, L. Working Knowledge: How Organizations Manage What they Know,Ubiquity an ACM IT Magazine and Forum, 2014/05/12, http://www.acm.org/ubiquity/book/t_davenport_1.html
-
- زاهدی، شمسالسادات; اسدپور، امین; حاجینوری، خاطره. رابطه سیبرنتیک و مدیریت دانش در سازمان (۱۳۹۰)، فصلنامه مطالعات مدیریت بهبود و تحول، شماره ۶۳، ۲۵-۱٫
-
- Woitsch,R; Karagiannis,D; Renner, T. Model-Based Process Oriented Knowledge Management,the PROMOTE Approach, University of Vienna, Austria(2002).
-
- Shahin, Arash; Abbaszadeh, Armiyeh. Investigating the Effect of Knowledge Management Components on Innovation Cycle Constituents of Khouzestan Steel Company, Reef Resources Assessment and Management Technical Paper(2013), 5, 38.Available online at www.behaviorsciences.com
-
- احمدی، سیدعلی اکبر; صالحی، علی. مدیریت دانش. انتشارات پیام نور، ۱۳۹۱٫ ۱۴۷-۱۴۴٫
- بوکوویتز، وندیآر; ویلیامز، روث. مدیریت دانش کاربردی. رضائیان، علی; کشاورزی، علی حسین. سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)،۱۳۹۱٫
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱-۸-۱ چوب پالونیا پالونیا چوبی بسیار سبک، راست تار، نرم، روشن و بدون بوست. این چوب دارای دانسیته ۲۸/۰- ۲۶/۰گرم برسانتی مترمکعب در مقدار رطوبت ۱۵٪ است و درعین سبکی، چوب محکمی است. این چوب نسبت به وزنش دارای سختی تقریباً زیادی است. پالونیا تا حدودی عایق حرارتی و رطوبتی است و به سهولت و بدون تاب خشک میشود، اما به آسانی کمانی شده و ترک برمیدارد. این چوب به دلیل صاف بودن تخته هایش بدون نیاز به پرداخت، چوبی مناسب برای صنایع مبلمان است و دوام بسیاری در مقابل پوسیدگی دارد و در صورت رنده شدن براق میشود. این چوب عایق حرارتی و الکتریکی مناسبی است و به طور کلی کار با آن آسان است. میزان متوسط هم کشیدگی حجمی چوب پالونیا حدود ۸۶۲/۱٪ است که درمقایسه با سایر پهن برگان تجاری مقدار بسیارکمی محسوب میشود. این چوب براحتی در هوای آزاد خشک میشود، مراحل خشک کردن چوب در دمای ۶۸ درجه ساتیگراد به مدت ۱۲ ساعت، موجب کاهش ۲۴ درصد رطویت شده و هیچگونه تغییر شکلی در چوب ظاهر نمیشود]۱۳[.
درصورت اعمال مدیریت صحیح، پالونیا حداقل بعد از ۶-۵ سال به سن بهره برداری میرسد که درمقایسه با صنوبرها (حدود۱۰ سال) سن بهره برداری بسیارکمتر است. امروزه پالونیا درحجمی وسیع درصنایع روکش سازی، تخته خرده چوب، تخته لایه سازی، خمیر کاغذ، صنایع دستی و ظریف کاری، صنایع مبلمان، در و پنجره سازی، عایق بندی، پالت سازی، کبریت سازی، ساخت هواپیماهای مدل و گلایدرها، ایر کرافت، وسایل حمل و نقل کشتی ها کاربرد دارد. همچنین در کارهای ساختمانی نیز به عنوان تیرهای افقی، سقف خانه ها، پوشش بیرونی و درونی بام و… به کار میرود. این چوب نقشی زیبا دارد که مناسب نجاری و کنده کاریست، به طوریکه به سادگی شکاف و ترک بر نمیدارد. مبلمان، تخت وکمد، میز و صندلی ساخته شده از آن سبک بوده و براحتی قابل حمل و بسیار با دوام است. این چوب به دلیل خاصیت رزونانسی در ساخت آلات موسیقی نیز استفاده میشود. مصارف دیگرآن از قبیل ساخت کربن فعال صنایع، مداد سیاه، داروسازی، کندوی زنبورعسل، وسایل حمل ونقل، جعبه های میوه و نیز کود سبز حاصل ازبرگ ها و گلها علاوه بر ویژگی هایی چون تکثیر آسان ، رشد سریع و سازگاری، جایگاه مناسبی را در صنایع متنوع کشور چین برای خود باز نموده است، بطوریکه اولویت های تحقیقاتی سازمان جنگلداری چین مطالعه بر روی درختان پالونیا میباشد]۱۳[. گسترش زراعت آن میتواند ضمن کاهش بحران ناشی از کمبود چوب درکوتاه مدت، نیاز مصرفی هر یک از صنایع مرتبط را با بهای کمتری برآورده کند. فصل دوم: سابقه تحقیق: فصل دوم سابق تحقیق ژئو[۶۵] (۲۰۰۲) در مطالعه پانل های ساندویچی اعلام نمود این ساختارها، از بیشترین ترکیبات وابسته به صنعت چندسازه اند. آنها به طور گسترده ای در صنایع هوافضا، کشتی و قایق ها استفاده می شوند. یک پانل ساندویچی معمولا شامل فوم های پلیمری، چوب و شانه عسلی بین رویه ها هستند. رویه ها برای حمل نیروهای خمشی طراحی شده، در حالیکه مرکز در برابر بارهای برشی مقاومت می کند. این ساختارها نسبت به مصالح سنتی، امتیازاتی مانند مقاومت های خمشی بالا، وزن کم، دوام و هزینه پایین دارند. اسچلوتر[۶۶] (۲۰۰۲) در بررسی پانل های ساندویچی نتیجه گیری کرد رویه این ساختارها بارهای وارده را توسط یک مرکز کم دانسیته حمل می کنند، برای رسیدن به نتایج بهینه، نه تنها رویه حامل بار بایستی به درستی طراحی شود، مصالح مرکز نیز بایستی به درستی انتخاب شود. زیرا یکی از خواص مهم مرکز مقاومت برشی آن است. خمش مخصوصا در کاربرد های کم وزن با رویه های لایه ای نازک از اهمیت خاصی بر خوردار است، بطوریکه مرکز بایستی قادر به تحمل بارهای برشی باشد. چوب بالزا یکی از قدیمی ترین و هنوز هم از بیشترین و معمولترین مصالح مورد استفاده در مرکز این پانل هاست. وی با مقایسه مرکزهای چوب بالزا، شانه عسلی[۶۷] و فوم بیان کرد که مقاومت برشی و فشاری چوب بالزا کمتر از مرکز شانه عسلی(با دانسیته بیشتر) و بیشتر از مرکز فوم است و به این نتیجه رسید که با افزایش دانسیته در مرکز پانل های ساندویچی، خواص برشی و فشاری افزایش مییابد. گرن استدت[۶۸] و بکسیلی[۶۹] (۲۰۰۳) عنوان کردند امروزه استفاده از پانل های ساندویچی در کاربردهای مهندسی به علت امتیازات فراوان آنها نسبت به مصالح سنتی در حال افزایش است. این امتیازات شامل مقاومت و استحکام خمشی بالای آنها به نسبت وزن پایینشان، خواص عایقی دمایی و الکتریکی آنها، مقاومت به خوردگی و تطبیق با سفارشات مختلف ساخت میباشد. رویه های مستحکم متصل به مرکز، بار های خمشی را حمل میکند و مرکز به طور اصلی حمل بارهای نرمال و برشی را بر عهده دارد. از مهم ترین خواص مرکز ساختارهای ساندویچی، در بعضی از کاربردهای دریایی (مانند کشتی های با سرعت بالا) مقاومت برشی است. بلوک های عرضی بالزا به طور وسیع به عنوان مصالح مرکز پانل های ساندویچی، مخصوصا در کاربردهای دریایی که مقاومت برشی از اهمیت عمده ای برخوردار است، استفاده میشوند. الیاف به طور معمول در بلوک های مرکزی پانل های ساندویچی، در جهت ضخامت جهت دار میشوند و برای تشکیل یک ساختار ساندویچی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. برای افزایش مقاومت برشی، مرکز جدیدی طراحی شد که بلوک های بالزا با جهت الیاف ۳۰ درجه کنار یکدیگر قرار میگیرند که نتایج این دو، با هم مورد مقایسه قرار گرفت. آنالیزهای عددی و نتایج، مقاومت برش بالاتری (۳/۱ برابر) را در این مرکز جدید نسبت به ساختار معمول نشان داد. ریسو[۷۰] و همکاران (۲۰۰۸) رفتار مکانیکی ساختارهای ساندویچی با رویه چندسازه الیاف شیشه تقویت شده و مرکز فوم را تحت بارهای استاتیکی و دینامیکی آنالیز کردند. ورقه های رویه تحت بارهای استاتیکی به عنوان مصالح الاستیک خطی رفتار می کنند و از شروع و رشد تخریب جلوگیری میکنند. اما در بارهای دینامیکی با سرعت بالا، به علت کمبود مقاومت خمشی در رویه ها شکست اتفاق می افتد. سالکین[۷۱] و دوگلاس[۷۲] (۲۰۰۶) تغییرات معنادار خواص مکانیکی چندسازه ها ( الیاف شیشه و اپوکسی) را تحت بارهای طولانی مدت دوره ای و یکنواخت ارزیابی کردند. کاهش استحکام به عنوان پارامتر تخریب چندسازه تحت بارشکست مطرح شد. آزمایشات تجربی تحت شرایط بارگیری نشان داد بار نهایی این چندسازه ها در اثر شکست ۴۵% تا ۷۰% بار نهایی آنها در نمونه های اولیه بود. ایساک[۷۳] و ایمانوئل[۷۴] (۲۰۰۹) وضعیت های مختلف شکست ساختارهای ساندویچی با مرکزهای فوم و چوب بالزا را از طریق هدایت کردن یک آنالیزگر فشار، درون آنها مطالعه کردند و مراحل شکست سریع آنها را با بهره گرفتن از یک مقیاس شکست در نواحی بحرانی تخمین زدند. وضعیت های شکست تحت بار خمشی، ممکن است شامل شکست فشاری یا کششی ورقه های رویه، جدایی مرکز/ رویه و شکست برشی مرکز باشد. نتایج نشان داد به تبع شروع یک مد شکست خاص، شکست ممکن است ادامه یابد و با مدهای دیگر شکست فعل و انفعال انجام دهد. بطوریکه شکست نهایی ممکن است از مسیر شکست های متفاوتی پیروی کند. اندرو[۷۵] و موسا (۲۰۰۸) مد شکست پانل های ساندویچی با رویه چندسازه (الیاف شیشه) و مرکزهای نوع فوم و چوب بالزا را در اثر بارگذاری های گسترده بررسی کردند. نیروی شکست برشی مرکز چوب بالزا، دو برابر نیروی شکست برای پانل های با مرکز فوم بود. همچنین تغییر شکل کمتری در رویه پانل با مرکز بالزا مشاهده شد که آن، به استحکام بالاتر مرکز این نوع پانل نسبت داده شد. میلتون[۷۶] و گرو [۷۷] (۱۹۹۶) ساخت پانل های ساندویچی با مرکز فوم را برای اسکلت وسایل نقلیه بررسی کردند. بیشترین امتیاز کاربرد چندسازه های پلیمری در رویه های پانل (الیاف شیشه) برای استفاده در بخش های اتومبیل، پتانسیل بالای مقاومت، سفتی و مقاومت آنها به خوردگی ست. بارهای خمشی توسط این رویه های مستحکم حمل میشوند و مرکزهای سبک و ضخیم از جمله فوم بارهای برشی را انتقال میدهند. دامنه ای از وضعیت های شکست مختلف در این فرآورده مشاهده شد که بیشترین وضعیت شکست، به صورت جدایی مرکز و رویه بود. سدلر[۷۸] و همکاران (۲۰۰۹) عنوان کردند چوب بالزا و فوم به طور معمول در کاربردهای بحرانی وزن به عنوان مصالح مرکز ساختارهای ساندویچی استفاده میشوند. بنابراین سازندگان هواپیما و کشتی به طور خاص از این مصالح در ساخت پانل های ساندویچی استفاده میکنند. جذب آب در این کاربردها بسیار نامطلوب است. بنابراین از نگرانی های اصلی ساختارهای ساندویچی، مخصوصا در ساختارهای کشتی جذب رطوبت توسط مصالح مرکز است. تخریب مصالح رویه در یک ساختار ساندویچی، مرکز را در معرض آب یا رطوبت قرار میدهد و جذب رطوبت خواص مکانیکی، الکتریکی و خواص عایق دمایی آن را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین این مصالح مرکزی برای تخمین مقاومت در برابر تغییر خواص رطوبتی، در معرض غوطه وری در آب قرار گرفتند. فوم در برابر جذب آب و بالتبع، تغییرات در خواص فشاری مقاومت نشان داد، اما چوب بالزا تغییرات معنی داری را در جذب آب و کاهش مقاومت فشاری نشان داد که این تغییرات به طبیعت آبدوست چوب نسبت داده شد. اجزای آبدوست چوب مانند سلولز و همی سلولز، آب را جذب می کنند که این امر باعث ضعیف شدن پیوند بین اجزا و کاهش مقاومت ها میشود. بویل[۷۹] و همکاران (۲۰۰۱) انتهای پانل های ساندویچی مستطیل شکل با رویه الیاف شیشه و مرکزهای نوع فوم و چوب بالزا را تحت آزمایش فشار یک محوری قرار دادند. مقاومت به شکست در پانل های با مرکز بالزا دو برابر پانل های با مرکز فوم بود. شکست در پانل های بالزا ابتدا به صورت لایه لایه شدگی ورقه رویه و به دنبال آن سپس فشردگی و بعضا برش در مرکز بود. پانل های با مرکز فوم سریعا تحت شکست مرکز قرار گرفتند، بطوریکه لایه لایه شدگی ورقه رویه در آنها مشاهده نشد. ایملینسکا[۸۰] و همکاران (۲۰۰۸) اثر اتصال مرکز به رویه بر روی رفتار تخریب ضربه ای را در پانل های ساندویچی با مرکز فوم، رویه الیاف شیشه/ رزین پلی استر بررسی کردند. اتصال مرکز به رویه با بهره گرفتن از رزین پلیاستر با دو نوع مختلف Crestomer 118-6PA با دانسیته بالاو۱۱۹۶-۲PA Crestomer با دانسیته کم انجام شد. مقدار تخریب ضربه ای با بهره گرفتن از روش اولتراسونیک C-scan ارزیابی شد. شروع تخریب و مکانیسم شکست با عکسبرداری سرعت بالا و طرح زمان- بار ثبت شد و شکل شناسی عملکرد مرکز- رویه با بهره گرفتن از میکروسکوپ SEM مشاهده شد. نتایج نشان داد نوع اتصال مرکز-رویه (نوع رزین اتصال دهنده) اثری بر روی لایه لایه شدگی رویه های ساختار ساندویچی ندارد و آن وابسته به خواص خود لایه های رویه است. مهوپت[۸۱] و هبینک[۸۲] (۲۰۰۰) مقاومت ساختارهای ساندویچی با اتصالات ضعیف بین رویه و مرکز(با کاهش درصد رزین مورد استفاده) را با مقاومت نمونه های شاهد با اتصالات مقاوم رزین مقایسه کردند. رویه پانل ها از نوع الیاف شیشه حصیری تقویت شده و مرکز از چوب بالزا بود. نتایج کاهش قابل ملاحظه ای را در مقاومت کشش سطحی (۵۰%) در مقایسه با کاهش مقاومت فشار لبه ای و خمش (۱۰%) نشان داد. کویسین[۸۳] و همکاران (۲۰۰۹) پانل های ساندویچی با مرکز فوم را که در معرض ضربه های کم سرعت قرارگرفته بودند و با ایجاد فرورفتگی در رویه الیاف شیشه همراه بودند، تحت آزمایش فشار لبه ای قرار دادند که موجب ایجاد شکست فشاری در محل فرورفتگی ورقه رویه شد. اولون [۸۴]و آوایا[۸۵] (۲۰۰۵) با توجه به این که مقاومت به آتش تاثیر مهمی در پانل های ساندویچی سازه های دریایی دارد، مقاومت به ضربه پانل های ساندویچی که در معرض آتش قرارگرفته بودند، مورد بررسی قرار دادند. مرکز پانل ساندویچی از نوع چوب بالزا و رویه از نوع الیاف شیشه و چسب وینیل استر بود. پانل ها ۲۰۰ ثانیه در معرض شعله آتش با دمای ۱۲۵۰ درجه سانتیگراد قرار گرفتند. مقاومت به ضربه این پانل ها، تحت سرعت کم بارگذاری با بهره گرفتن از دستگاهی مشخص شد. پاسخ به ضربه از طریق کاهش سختی ایجاد شده در پانل و با تغییر مکانیسم جذب انرژی درآنها مشخص شد. میانگین حداکثر بار، سختی و توزیع انرژی ضربه برای پانل ها ی در معرض آتش به ترتیب ۷۳، ۸۱ و۵۴ درصد کمتر از پانل های اولیه بود. تکالور[۸۶] و همکاران (۲۰۰۸) اثر بارگذاری را بردانسیته مرکزی پانل های ساندویچی بررسی کردند. پانل مورد مطالعه با مرکز فوم و رویه الیاف شیشه بود. نتایج به طورتجربی با ثبت پاسخ آنی دینامیکی توسط دوربینی با سرعت بالا وتخریب ایجاد شده مشخص شد. نتایج نشان داد مقاومت ساختار تا حد زیادی به مقاومت مصالح مرکز مربوط است، بطوریکه پانل های ساندویچی در معرض شرایط بارهای ضربه ای آنی، فشار سطحی را در سرتاسر ساختار مرکزی پخش کردند. برای افزایش مقاومت ضخامت رویه می توانست افزایش یابد، اما باید توجه داشت که اگر ضخامت از حد خاصی تجاوز کند اثر منفی بر روی امتیاز وزن کم ساختار ساندویچی می گذارد. استول[۸۷] و همکاران(۲۰۰۴) یک نوع طراحی جدید درمرکز کامپوزیت های ساندویچی ایجاد کردند. این طراحی با تقویت فوم مرکزی توسط الیاف شیشه از طریق فرایند قالب گیری تزریقیایجاد شد که آن را از مقاومت و سختی بالایی برخوردار کرد.این ساختار برای مقایسه با پانل ساندویچی از چوب بالزا تحت آزمایش قرار گرفت. در هردو نوع این ساختارهای ساندویچی از رویه الیاف شیشه استفاده شده بود. ضخامت های مرکزی این پانل ها cm5/2 بود و دانسیته این مصالح مرکزی در طراحی جدید (gr/cm3 ۰۵/۰) خیلی کمتر از دانسیته چوب بالزا ( gr/cm315/0) بود. نتایج آزمایشات ضربه و خمش نشان داد که پانل با مرکز چوب بالزا در برابر ضربه تخریب بیشتری را نشان می دهد، اما چوب بالزا مقاومت برشی بیشتری را نسبت به مرکز فوم نشان داد. اودی[۸۸] و لیکشیا[۸۹] (۲۰۰۹) عکس العمل ضربه را ر روی چندسازه های ساندویچی با مرکز چوب بالزا و رویه الیاف شیشه و اپوکسی ارزیابی کردند. در طی ضربه با سرعت بالا ساختار پیشرفت تخریب را تحمل کرد، در حالیکه وقتی در معرض بار ضربه ای چند جهته قرار گرفت، ظرفیت تحمل بار ساختار کاهش یافت و تخریب به صورت بیشتری ادامه یافت. وانگ[۹۰] و همکاران (۲۰۰۸) برای بررسی انتقال صوت پانل های ساندویچی بر روی دو نوع پانل ساندویچی مقایسه انجام دادند. یک نوع پانل از رویه الیاف شیشه پلی استر و مرکز چوب بالزا A)) و پانل دیگر از یک رویه ورق آلومینیومی و مرکز شانه عسلی ( (Bبود. مقایسه بین پیش بینی های تئوری و داده های تجربی در پانلB)) تطابق خوبی را نشان داد، اما در پانل نوعA بین این دو مقایسه در دامنه فرکانس HZ800-100 سازگاری خوبی نشان داده نشد که علت به چوب نسبتا مقاوم بالزا نسبت داده شد. این آزمایش ثابت کرد در طراحی هایی که عملکرد مکانیکی بالایی در پانل ساندویچی دارند، انتقال و تشعشع صوت بالایی در آنها مشاهده میشود. در نتیجه برای ایجاد یک پانل ساندویچی باخواص جذب صوت بهینه باید هر دو خواص مکانیکی و اکوستیکی در نظر گرفته شود. گوکیانگ[۹۱] و جانس[۹۲] (۲۰۰۴) بیان می کنند استفاده از ساختارهای ساندویچی به طور وسیعی در هواپیما،بدنه کشتی ها،خودرو، سکوهای ساحلی، عرشه پل ها وغیره به علت ظرفیت ساختاری بالایشان در حمل بارهای وارده به همراه وزن کم آنهاست. رویه ها در برابر این بارها مقاومت میکنند و باعث کم کردن و از بین بردن اثر اجسام پرتاب شونده (پرتابه ها) می شوند و در برابر فرسایش مقاومت میکنند. مرکز نیز عملکردهایی مانند مقاومت در برابر بارهای برشی و ضربه دارد. نیز عنوان کردند یک ساختار ساندویچی باید قادر باشد علاوه بر حمل بارهای استاتیکی و ضربه ای، انرژی ضربه ای را نیز پخش کند. مصالح مرکزی گوناگونی مانند چوب بالزا و انواع فوم ها برای پخش انرژی ضربه ای وجود دارند. مرکز ساندویچ، انرژی ضربه را در دو شکل انتقال انرژی و جذب انرژی پراکنده میکند. در وضعیت انتقال انرژی، انرژی ضربه ای به صورت انرژی کشش الاستیک ذخیره میشود و از طریق لرزش به محیط منتقل میشود و برای وضعیت جذب انرژی، انرژی ضربه توسط مرکز از طریق تخریب و تغییر شکل جذب میشود. بنابراین مکانیسم انتقال انرژی ظرفیت حمل بار را کم نمی کند و مطلوب است. برای اجتناب از مکانیسم جذب انرژی نیز(تخریب و تغییر شکل) انرژی های ضربه ای باید کوچک باشند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
بهعنوان مثال شهروندان باید بتوانند فهرست تراکنش های استفاده از کارت خود را از طریق وب دریافت نمایند و یا رانندگان تاکسی بتوانند آمار درآمد خود را در بازه های زمانی مختلف رؤیت نمایند و یا سازمان ترافیک قادر باشد آمار مسافران جابجا شده توسط تاکسی یا گروهی از تاکسیها را در بازه های زمانی مختلف دریافت نمایند. ۷-۳ موضوعات قابل طرح در شهر الکترونیک برای کاربَری سیستمهای پرداخت الکترونیک
در بخش پرداخت های خرد در سطح شهر الکترونیک بخش های مختلفی را می توان شناسایی کرد که مانند سایر شهرها ابتدا بخش حمل و نقل شهری به عنوان بزرگترین مشتری پرداختهای خرد از نظر تعداد دفعات پرداخت و حجم پول در گردش خود نمایی می کند. ساماندهی پرداخت های خرد در این بخش به تنهایی بخش بزرگی از نیازمندی های شهروندان به پرداخت خرد را پاسخگو است. به نحوی که مدیریت پرداختهای خرد بدون توجه به بخش حمل و نقل شهری امری عبث است. عمده ترین موارد مربوط به حمل و نقل شهری شامل تاکسی و وَن اتوبوس مینیبوس و مدیریت پارک حاشیهای (پارکومتر و کارت پارک) میشود. مشخص است که این بخشها مستقیم یا غیر مستقیم زیر مجموعه شهرداری شهر رشت مدیریت می شوند و اگر مواردی مانند پارکینگهای عمومی مراکز تفریحی و مراکز ورزشیِ زیر مجموعه شهرداری را نیز به این فهرست اضافه کنیم کم و بیش بخش بزرگی از بازار پرداختهای خرد در سطح شهر که زیر مجموعه شهرداری مدیریت می شوند پوشش داده شده است. به این ترتیب واضح است که شهرداری در پوشش نیازهای مربوط به پرداختهای خرد تا چه اندازه تاثیرگذار است. ۷-۴ حمل و نقل شهری ۷-۴-۱ تاکسی دستگاه تاکسیمتر به عنوان مهمترین سامانه پرداخت الکترونیک شهری باید باید حداقل مشخصات زیر را داشته باشد امکان استفاده در انواع تاکسی های دربستی، گردشی، خطی و تلفنی پشتیبانی از پرداخت با کارتهای Mifare، Desfire و Java حداقل دارای۲ SAM Module محاسبه دو نرخی کرایه (کرایه با کارت و نقدی) بهروز رسانی نرخ های کرایه به صورت آنلاین قابلیت مانیتورینگ تمامی تاکسی ها به صورت لحظهای (وضعیتی، تراکنشی و مکانی) عملکرد به عنوان دستگاه ردیاب (AVL) قابلیت ارسال و دریافت پیام از سرور مرکزی پشتیبانی از نقشه و مکان یابی و مسیر یابی با بهره گرفتن از GPS امکانات کامل دیاگ و نمایش کامل اطلاعات فنی خودرو در برنامه قابلیت تشخیص خطاهای ECU و نمایش آنها قابلیت صدور و چاپ انواع گزارش های مالی، تراکنشی و مسافتی قابلیت صدور و چاپ فاکتور برای مشتری بهروز رسانی خودکار نرم افزار از سرور رابط کاربری یکپارچه و کارآمد و دارای تم روز و شب جهت سهولت در استفاده نمایش مشخصات راننده در نرمافزار برای جلوگیری از سرقت پشتیبانی از شناسایی راننده با کارت جهت استفاده چند راننده از یک تاکسی امکان پخش محتوای چندرسانهای شامل تبلیغات و اخبار امکان ارتباط راننده و مرکز از طریق سیستم پیامرسان آنلاین ۷-۴-۱-۱ حداقل مشخصات سیستم AFC (جمع آوری خودکار کرایه) در بخش تاکسی تعریف و مدیریت ساختار سلسله مراتبی جهت تعریف تقسیم بندی جغرافیایی گروهبندی موجودیت ها برای تهیه گزارش های تحلیلی در سطوح مختلف تعریف و مدیریت صادرکنندگان کارت های اعتباری (اپراتور کارت) تعریف و مدیریت کارت های صادر شده توسط اپراتورهای مختلف امکان دریافت اطلاعات به صورت دسته ای جهت تسهیل ورود اطلاعات تعریف و مدیریت سخت افزارهای کارت خوان با امکان ردیابی به مالک، اپراتور و تاکسی تعریف و مدیریت اطلاعات تاکسی ها با قابلیت ردیابی به مالک، راننده و دستگاه کارت خوان تعریف و مدیریت پرونده مالکین تاکسی ها و راننده های تاکسی تعریف منطق محاسبه سهم هریک از ذینفع ها دریافت تراکنش های دستگاه های کارت خوان به صورت دسته ای
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
بر طبق این مدل هالپین و کرافت به بررسی انواع جو موجود در مدرسه اشاره داشتند. انواع جو به زعم آنها عبارتند از: جو باز، بسته،پدرانه، خود مختار، کنترل شده و آشنا، که در زیر به توضیح هر یک پرداخته میشود. جو باز: مدارس با جو باز، دارای عدم تعهد پایین، موانع و محدودیت کم، نشاط و صمیمیت بسیار زیاد، این ترکیب جوى را پیشنهاد مىکند کههم مدیر و هم معلمان رفتارصحیحىدارند. جو بسته: داراى ویژگیهاى متضاد باجو باز است. اعتماد و نشاط درآن کم و عدم اشتغال به کار زیاد است.مدیر و معلمان خود را مشغول نشانمىدهند، مدیر بر مسائل بىاهمیت،راهوار و غیرضرورى تاکید مىکند ومعلمان با همین تاکید مدیر کمترینهمکارى را دارند و رضایت کمترى نشانمىدهند. جو پدرانه: یک محیط اجتماعی را نشان می دهد که در آن مدیر سخت تلاش می کند ولی متاسفانه تلاش او بی تاثیر است. معلمان کار زیادی بر دوش ندارند ولی به خوبی با هم کنار نمی آیند و به تشکیل گروه های رقیت گرایش دارند. جو خودمختار: جوی است که تقریبا آزتدی کامل را برای معلمان به منظور هدایت کارشان و ارضاء نیازهای اجتماعی مطابق میلشان توصیف می کند. در این جو روحیه و صمیمیت نسبتا بالا هستند و عدم جوشش یا بازدارندگی کمتری وجود دارد. مدیر مدرسه اگرچه سختکوش است ولی در ارتباط با نظارت نسبتا کناره گیر و آسان گیر است. مدیر به طور نسبی مراعات معلمان را می کند.
جو کنترل شده: اشاره به جو پرکاری دارد که به زیان زندگی اجتماعی اعضا تمام می شود. با وجود این روحیه بسیار بالاست، معلمان در کارشان فعال و متعهدند اما تکالیف بیش از حد دارند و تعامل شخصی کمتری دارند. مدیر مدرسه به اندازه کافی سختکوش است تا مطمئن شود کارها به خوبی پیش می رود اما الگویی برای تعهد و وفاداری برای معلمان نمی باشد. در یک مدرسه با جو کنترل شده اساسا تاکید بر تولید بالا، بازدارندگی بالا و صمیمیت پایین است. جو آشنا: نشان دهنده جوی است که در آن روابط اجتماعی مطلوب به زیان انجام کارها تمام می شود. معلمان در ارتباط با کار یکدیگر نمی جوشند اما در ارتباط با زندگی اجتماعیشان با هم صمیمی هستند. مدیر مدرسه اگرچه در سطح شخصی بسیار ملاحظه گر است ولی به هیچ وجه کناره گیر نیست، بر بهره وری تاکید نمی کند و بر انجام کار نیز نظارت ندارد. به طور خلاصه محیط مدزسه بسیار دوستانه است لیکن معلمان فعالیت اندکی دارند. مدل لیمن (۲۰۰۳):به زعم لیمن نیز (۲۰۰۳) جو سازمانی دارای ۵ بعد اعتبار، احترام، عدالت، سربلندی و مودت است که در زیر به معرفی آنها پرداخته میشود.
-
- اعتبار: در برگیرنده نگرش و رویکرد کارمندان در مورد توانایی مدیرانشان در زمینه های ارتباطی، صداقت و ظرفیت میباشد.
-
- احترام: میزان احترام و توجهی که سازمان برای روحیه و نیازهای افراد قائل است و آن را با حمایت، همکاری و مراقبت نشان میدهد.
-
- عدالت: میزان تعهد سازمان به رعایت انصاف و عدالت برای تک تک اعضا در هر سطحی از سازمان.
-
- سربلندی: میزان احساس سربلندی افراد، گروه ها و سازمان از موفقیت ها و دستاوردها.
-
- مودت: رفاقت و صمصمیتی که بین کارکنان پدید میآید به نحوی است که اعضاء سازمان به این باور میرسند که همانند یک خانواده هستند. طبق این مدل ارائه شده توسط لیمن احساس کارمندان از محل کارشان نمایانگر اصلی علاقه آنها به سازمان است. به زعم وی مؤلفه های اصلی تشکیل دهنده احساس کارمندان از محل کارشان عبارتند از:
-
- احساس درباره مدیر: یک کارمند باید به مدیر خود اعتماد داشته باشد.
-
- احساس نسبت به شغل: یک کارمند باید به کاری که انجام میدهد افتخار کند.
-
- احساس نسبت به دیگر کارکنان: یک کارمند باید از کار کردن با همکاران خود لذت ببرد.
به طور کلی میتوان گفت مدل ها و انواع مختلف جو سازمانی منتج از رویکردهای متفاوت به آن است که در هر یک از مدل های ارائه شده ابعاد خاصی از انواع جو در نظر گرفته شده است. مدل لیمن(۲۰۰۳) بر پایه ی احساس کارمندان تعریف شده است در مدلهالپین و کرافت (۱۹۶۲) نیزعوامل مرتبط با رفتار و عملکرد افراد در محیط آموزشی نظیر مدرسه مورد توجه قرار گرفته اند یا در مدل چند اقتضایی برتون و ابل (۲۰۰۴) ابعاد تنش و تعارض در بین افراد و مقاومت در برابر تغییر معرفی شده اند.
۲-۵-۶-۵- دیدگاه های گوناگون در مورد شکل گیری جّوسازمانی
موران و ولیک وین(۱۹۹۲) و پترسون و همکاران[۴۰۸](۲۰۰۵) دیدگاه های زیر را در مورد جو سازمانی ارائه میدارند:
۲-۵-۶-۵-۱- رویکردساختاری
جّوسازمانی،نمودعینیساختارسازمانی درنظرگرفته میشود. از آنجاکه اعضای سازمان ویژگیهای ساختاری مشترکی دارند درکهایمشترکیپیدامیکنندکهجّوسازمانیراشکل میدهد.
۲-۵-۶-۵-۲- رویکرد ادراکی
بر اساس این رویکرد، اساس تشکیل جّوسازمانی در درون افراد است. افراد به متغیرهای موقعیتی به شیوهای پاسخ میدهند که از نظر روانشناختی برای آنها معنیدار است.جّوسازمانی توصیف روانشناختی موقعیت سازمان است.
۲-۵-۶-۵-۳- رویکرد تعاملی
طبق این رویکرد، افراد در پاسخ به موقعیتهایی که با آن روبهرو میشوند به توافقهای مشترکی میرسند که شالوده جّوسازمانی است. عیب این روش آن است که محدوده تأثیر فرهنگ سازمانی بر همکاری و ارتباط میان اعضای گروه رادرنظرنمی گیرد.
۲-۵-۶-۵-۴- رویکردفرهنگی
بر اساس این رویکرد، جّوسازمانی نتیجه تعامل گروهی از افراد است که یک چارچوب ذهنی مشترک دارند. عیب این روش، آن است که نیازمند توضیح رابطه فرهنگ و جّوسازمانی است. ( موران و ولکوین، ۱۹۹۲).
۲-۵-۶-۵-۵- رویکرد بعد خاص جو
ابعاد جو بر اساس هدف بررسی و معیار علاقه متفاوت هستند و مقیاس های کلی جو سازمانی شامل ابعادی میشوند که با پژوهش خاص مرتبط هستند و این سبب بوجود آمدن ابعاد دیگری از جو نظیر خدمات دهی و نوآوری گردید.
۲-۵-۶-۵-۶- رویکرد جهانی
یک دیدگاه کلی از عملکرد سازمانی فراهم میآورد که نشان میدهد تمامی سازمان چگونه عمل میکند.
۲-۵-۶-۵-۷- رویکرد چند بعدی جهانی
زیر فرهنگ ها را برجسته کرده و به شناسایی تأثیرات ابعاد مشخص بر روی پیامدهای خاص مثل بهره وری سازمانی و نو آوری میپردازد.
۲-۵-۶-۵-۸- رویکرد قلمرو خاص
این رویکرد اطلاعات دقیق و هدفمند تری در زمینه هایی مثل رضایت مشتریان و افزایش امنیت سازمان فراهم میکند.
۲-۵-۶-۶- رابطه و تأثیر جو سازمانی بر سطوح مختلف سازمانی
تحقیقات نشان دهنده این است که ادراکات افراد از جو سازمانی بر شمار بسیاری از پیامدهای مهم در سطوح فردی، گروهی و سازمانی تأثیر دارد (پترسون و همکاران، ۲۰۰۵). از جمله میتوان به تأثیر آن بر رفتار رهبری (روسو[۴۰۹]، ۱۹۸۸؛ رنچ[۴۱۰]، ۱۹۹۰)، تمایل به جابجایی (روسو، ۱۹۸۸؛ رنچ، ۱۹۹۰)، رضایت شغلی (ماتیو و همکاران[۴۱۱]، ۱۹۹۳؛ تتریک و جیمز[۴۱۲]، ۱۹۸۶؛ جیمز و جونا[۴۱۳]، ۱۹۸۰؛ مک دونالد، ۲۰۱۰؛ استیونز، ۲۰۰۵)، عملکرد شغلی فرد (براون[۴۱۴] و لی[۴۱۵]، ۱۹۹۶؛ هاراسیک و پریچارد[۴۱۶]، ۱۹۷۳) و عملکرد سازمانی (لالر و همکاران[۴۱۷]، ۱۹۷۴؛ پترسون و همکاران[۴۱۸]؛ ۲۰۰۴)، رابطه جو وتعهد سازمانی(ترک زاده و محترم، ۱۳۹۰) و عملکرد مدیران (لیمن، ۲۰۰۳) اشاره کرد.
۲-۵-۶-۷- نقش جوسازمانی در رفتار
جو سازمانی مجموعه ای از خصایص تشریحگر سازمان و بخش سطحی ارزشها و مفروضات زیر بنایی است(بیر و فرس[۴۱۹]، ۲۰۰۳) که نقطه تمایز سازمانی از سازمان دیگری بوده و برای مدت معینی در سازمان باقی میمانند و رفتار کاری کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهد (موران و ولک وین[۴۲۰]، ۱۹۹۲؛ فورهند و گیلمر[۴۲۱]، ۱۹۶۴). . به عبارتی جو سازمانی بر اساس ادراکات اعضا نسبت به سازمان شکل میگیرد (مولینز، ۲۰۰۲) و بر ادراکات آنها نیز تأثیر میگذارد و به این ترتیب مشخص کننده شیوه رفتار افراد در سازمان و کیفیت تعامل آنها در محیط سازمانی است. جو سازمانی، کیفیت نسبتأ پایداری در سازمان بوده (هوی ومیسکل، ۲۰۰۸)که دربردارنده نگرشها (بورتون و همکاران، ۲۰۰۴) دیدگاه ها، احساسات افراد نسبت به سازمان میباشد ( لیتوین و استرینج[۴۲۲]، ۲۰۰۵) و بر رفتارهای سازمانی اعضا ( هکنسن و همکاران[۴۲۳]، ۲۰۰۸؛ استرینگر،۲۰۰۲؛ لیو و همکاران، ۲۰۰۴؛ هندرسون[۴۲۴]، ۲۰۰۶) ثأثیر ژرفی داشته و از عوامل شکلدهی روابط درون سازمانی ( لویس و همکاران، ۲۰۰۴) به شمار میرود.
۲-۵-۷- محیط سازمانی
در مجموعه مفاهیم مربوط به سیستم، به رابطه تعاملی سازمان و محیط آن یک سیستم برین اطلاق میشود. از طرف دیگر، محیط و سازمان بخش هایی از این سیستم برین هستند، که جایگاه و ارزش آنها نسبت به سیستم برین باید شناسایی و مورد مطالعه قرار گیرد و همچنین نوع روابط موجود میان بخشهای سیستم برین برای مطالعه تمامی آنها لازم است (رضائیان، ۱۳۸۹). سالها پیش مدیران زیاد نگران محیط خارجی نبودند ولی امروزه اینطور نیست. سازمانها در خلاء وجود ندارند بلکه به عنوان بخشی از یک محیط خارجی بزرگتر عمل میکنند و تحت تأثیر آن نیز قرار دارند (آنکونا و کالدول[۴۲۵]، ۱۹۹۲؛ هرسی، بلانچارد و جانسون، ۲۰۰۲). سازمانها باید با تغییرات محیطی خود سازوار شوند تا بتوانند به عملکرد بهتری دست یابند یا حتی به بقای خود ادامه دهند (میلیکن[۴۲۶]، ۱۹۹۰) زیرا محیطهای سازمانیبا وجود اینکه نیروهایی خارج از کنترل سازمان هستند، بر عملکرد سازمان تأثیر میگذراند (آلدریچ[۴۲۷]، ۱۹۷۹). با یک نگاه سیستمی میتوان گفت، سازمانها به عنوان سیستمهای باز باید ورودیها را از محیط دریافت دارند و در عوض خروجی هایی را به محیط وارد سازند واین مسأله شناخت محیط سازمان را از اهم مسائل مربوط به حیطه رفتار سازمانی میسازد (شرمرهورن و همکاران، ۲۰۰۳).
۲-۵-۷-۱- تعاریف موجود
محیط سازمانی عبارت است از تمام عواملی که در خارج از مرز سازمان قرار دارد و بر تمام یا بخشی از سازمان اثرات بالقوه میگذارد (دفت، ۱۳۸۰). محیط را میتوان بر اساس ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال ابعاد تحلیل محیط را میتوان در سه بعد؛ ظرفیت محیط، پیچیدگی و پویایی طبقه بندی کرد (دس و برد، ۱۹۸۴). ابعاد محتوایی نیز عبارت است از مجموعه ابعاد محیطی که عوامل تحلیلی در درون آن قرار میگیرند. لینچ (۲۰۰۰) این گروه ها را به چهار دسته تقسیم میکند. این چهار عامل عبارتند از: متغیرهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فنآوری.
۲-۵-۷-۲- انواع محیط سازمانی
شرمرهورن و همکاران (۲۰۰۲) محیط سازمان را به دو نوع عمومی و تخصصی تقسیم میکنند. محیط عمومی: شامل مجموعه ای از شرایط فرهنگی، اقتصادی، سیاسی-قانونی و آموزشی است که سازمان در آن شرایط فعالیت میکند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴۳٫۹
۱۵٫۲
۳٫۷۱
-
-
۲۸٫۷
۲۸٫۷
۴۲٫۷
۴٫۱۴
۰٫۴۳-
با توجه به یافته های جدول فوق میانگین ادراک از کیفیت خدمات آموزشی در بین دانش آموزان پایه اول در بعد ملموس بودن از میانگین کیفیت خدمات آموزشی مورد انتظار در این مدارس پایین تر بوده است. در بین گویه های بعد ملموس بودن بیشترین میانگین شکاف مربوط به گویه آراستگی و مرتب بودن ظاهر کارکنان ومعلمان مدرسه (۰٫۹۱-) و کمترین میانگین شکاف مربوط به گویه سهولت دسترسی دانش آموزان به بخشهای مختلف مدرسه (۰٫۲۹-) می باشد. نمره منفی شکاف در بعد ملموس بودندر بین دانش آموزان پایه اول بدین معنی است که آنان از کیفیت خدمات ارائه شده مربوط به این بعد ناراضی می باشند و مدرسه نتوانسته انتظار آنان را برآورده کند. همچنین میانگین ادراک از کیفیت خدمات آموزشی در بین پایه دوم در بعد ملموس بودن از میانگین کیفیت خدمات آموزشی مورد انتظار در این مدارس پایین تر بوده است. در بین گویه های بعد ملموس بودن بیشترین میانگین شکاف مربوط به گویه جذابیت ظاهری مدرسه و امکانات آن برای دانش آموزان (۱٫۲۵-) و کمترین میانگین شکاف مربوط به گویه وجود تابلویی برای قسمتهای مختلف مدرسه به منظور راهنمایی دانش آموزان (۰٫۵۵-) می باشد نمره منفی شکاف در بعد ملموس بودندر بین دانش آموزان پایه دوم بدین معنی است که دانش آموزان از کیفیت خدمات ارائه شده مربوط به این بعد ناراضی می باشند و مدرسه نتوانسته انتظار آنان را برآورده کند.
همچنین میانگین ادراک از کیفیت خدمات آموزشی در بین پایه سوم در بعد ملموس بودن از میانگین کیفیت خدمات آموزشی مورد انتظار در این مدارس پایین تر بوده است. در بین گویه های بعد ملموس بودن بیشترین میانگین شکاف مربوط به گویه جذابیت ظاهری مدرسه و امکانات آن برای دانش آموزان (۰٫۹۸-) و کمترین میانگین شکاف مربوط به گویه آراستگی و مرتب بودن ظاهر کارکنان ومعلمان مدرسه (۰٫۴۴-) می باشد نمره منفی شکاف در بعد ملموس بودندر بین دانش آموزان پایه دوم بدین معنی است که دانش آموزان از کیفیت خدمات ارائه شده مربوط به این بعد ناراضی می باشند و مدرسه نتوانسته انتظار آنان را برآورده کند. فرضیه بیستم: بین ادراکات و انتظارات فراگیران از کیفیت خدمات آموزشی در بعد ملموس بودن بر حسب پایه تحصیلی پاسخگویان تفاوت معنی داری وجوددارد. جدول۴-۴۳-تفاوت بین ادراکات و انتظارات فراگیران از کیفیت خدمات آموزشی در بعد ملموس بودن بر حسب پایه تحصیلی
ملموس بودن
واریانسها
مجموع مجذورات
درجه آزادی
میانگین
مقدار F
سطح معنیداری
ادراکات
بین گروهی
۱۹٫۰۲۲
۲
۹٫۵۱۱
۰٫۵۳۵
۰٫۵۸۶
درون گروهی
۵۶۶۷٫۴۵۳
۳۱۹
۱۷٫۷۶۶
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مسئولیت اجتماعی سازمان شکل 2-2- اخلاق کسب و کار کولینز (منبع: کولینز، 2009) وی در ادامه با تعریف مؤلفههایی برای هریک از شاخصها، اقدام به تشکیل پرسشنامهای به منظور سنجش اخلاق کسب و کار براساس بهترین تکرار[127] نموده است. همچنین از ویژگیهای مدل کولینز سادگی در عین کاربردی بودن است.
2-5-6- مدل تحلیل دوراهی اخلاقی (تصمیمگیری اخلاقی) نقش محور مدل ووتن (2001) حل مسأله اخلاقی را در ارتباط با 4 عامل ویژگیهای شخصیتی، سازمانی، حرفهایگرایی و شواهد نقش معرفی می کند. براین اساس مدل مسیری حاضر، مسأله اخلاقی را عاملی متشکل از 5 متغیر مشتبهسازی و تبانی، سوءاستفاده از دادهها، دستکاری، تهدید و اجبار، تعارض اهداف و ارزشها و ناشایستگی فردی معرفی می کند.
شکل2-3- مدل تحلیلی دوراهی اخلاقی (تصمیمگیری اخلاقی) نقش محور (منبع: ووتن،2001) تحلیل مدل مدل حاضر از میان 3 دسته عوامل مطروحه در حوزهی تصمیمگیری اخلاقی (ویژگیهای فردی، موقعیتی و زمینهای)، ویژگیهای فردی را در دو عامل ویژگیهای شخصی و ویژگیهای حرفهای لحاظ نموده است. ویژگی سازمانی را منطبق با عوامل زمینهای و شواهد نقش را مطابق با عوامل موقعیتی در نظر میگیرد. 2-5-7- مدل تحلیل رابطهی ارزشهای اخلاقی سازمان و رفتار اخلاقی کارکنان مدل بکر و دیگران (2006) در حوزهی تلفیق اخلاق کسب و کار و ارزشهای اخلاقی و تأثیر آن بر رفتارهای اخلاقی کارکنان طراحی شده. مدل مسیری حاضر تأثیر ارزشهای اخلاقی را صرفاً در دو نوع انصاف توزیعی و رویهای در نظر گرفته و بیان میدارد که این دو نوع انصاف بر تعهد سازمانی سپس رفتار اخلاقی تأثیرگذار میباشند. شکل 2-4- مدل تحلیل رابطهی ارزشهای اخلاقی سازمان و رفتار اخلاقی کارکنان (منبع: بکر و دیگران، 2006) تحلیل مدل نوآوری مدل حاضر در پیوند میان ارزشهای اخلاقی و رفتار اخلاقی بوده که از قابلیت بسط و گسترش برخوردار میباشد. نقد اول بر تئوری حاضر آن است که از میان انواع عدالت صرفاً توزیعی و رویهای را لحاظ نموده. ضمن آنکه در این مطالعه تأثیر سایر متغیرهای مذکور در بحث تصمیمگیری اخلاقی (ویژگیهای فردی، موقعیتی و زمینهای) لحاظ نشده است. 2-5-8- مدل تصمیمگیری اخلاقی جونز جونز (1991) مدل عمومی تصمیمگیری اخلاقی را در مدلی مسیری معرفی نموده است. این مدل از 5 متغیر توانمندی اخلاقی، شناخت/ تشخیص موضوع اخلاقی، انجام قضاوت اخلاقی، ایجاد تثبیت در نیت اخلاقی و نمایش نتیجه رفتار اخلاقی، تشکیل یافته که در آن متغیر توانمندی اخلاقی بر هر 4 متغیر دیگر تأثیرگذار میباشد. توانمندی اخلاقی نمایش نتیجه رفتار اخلاقی ایجاد تثبیت درنیت اخلاقی انجام قضاوت اخلاقی شناخت / تشخیص موضوع اخلاقی شکل 2-5- مدل تصمیمگیری اخلاقی جونز (منبع:برندون و دیگران، 2007) تحلیل مدل مدل حاضر تمامی 3 مورد عوامل زمینهای، موقعیتی و فردی را در چارچوب عامل توانمندی اخلاقی و به صورت کلی لحاظ نموده که بر این اساس میتوان ادعا نمود مدل، مدلی کلنگر بوده و اطلاعات ریز و جزئیای به منظور تصمیمگیری در اختیار قرار نخواهد داد. جمع بندی بررسی مدلهای اخلاق گرای مدیریت نشان داد که این مدلها تحت تاثیر سه عامل فردی، زمینه ای وساختاری می باشند عوامل فردی شامل آن دسته از شاخصهای تأثیر گذار بر تصمیمگیری اخلاقی است که در آن ریشه و زمینه فردی بوده و شامل شاخصهای درونی شخص رهبر میباشد. این عوامل با توجه به ادبیات موضوع شامل توان استدلالگری اخلاقی، خصایص دموگرافیک، ارزشهای اخلاقی شخصی و نوع شخصیت خواهد بود.توان استدلالگری اخلاقی که از آن در ادبیات موضوع تحت عنوان آگاهی اخلاقی نیز یاد شده است، به معنی توانایی شخص در تشخیص، تمییز، بررسی جوانب، بدیلها و مولفههای تأثیرگذار بر تصمیم و نهایتاً توان تصمیمگیری اخلاقی میباشد. به عبارت دیگر به معنی شناسایی و درک فعل اخلاقی و بسط دادن ارزشهای اخلاقی به کارهای روزمره ما میباشد. باید توجه داشت که ممکن است عمل اخلاقی ما از سوی برخی غیراخلاقی قلمداد شود. زیرا ادراک افراد از یک عمل واحد متفاوت ميباشد. از جمله خصایص دموگرافیک تأثیرگذار بر فرایند تصمیمگیری اخلاقی، به طور خاص تأثیر سه شاخص سن، میزان تجربه و میزان تحصیلات افراد مورد توجه قرار گرفته است .در مورد ارزشهای اخلاقی شخصی، اصلیترین شاخص ریشهای مورد توجه، براساس آیات و روایات اسلامی، انجام عبادات ميباشد. یعنی بر اساس آیات چنین میتوان برداشت نمود که شخص اخلاقی ضمن انجام واجبات دینی، درانجام عبادات و فرایض شخصی خود فردی پویا و پرانرژی ميباشد. منظور از شاخص نوع شخصیت، آن دسته از خصایص شخصیتی بوده که لازمه و زمینه فرایند تصمیمگیری اخلاقی را ایجاد می کند. عوامل زمینهای شامل آن دسته از شاخصههایی است که به صورت ناخودآگاه و نامحسوس در طی زمان در سازمان پدیدار گشته و این شاخصها در سازمان وجود داشته و بر فرایند تصمیمگیری اخلاقی تأثیرگذار میباشند.جو اخلاقی شامل 3 عامل اصلی بوده که بر آن اساس شکل میگیرد: محیط اخلاقی که خود شامل دو عامل رفتار مدیریت عالی و مشوقهای اخلاقی میگردد. برای مثال چه مقدار مدیران عالی مراقب مسائل اخلاقی بوده و یا اینکه چه مقدار رفتار اخلاقی مورد تقدیر قرار میگیرد؟ میزان پیروی از دستورالعملها و قوانین در سازمان که بیانگر سطحی است که از کارکنان انتظار ميرود که به آنچه به آنان گفته ميشود عمل نمایند. بیان شفاف و توضیح کدهای اخلاقی در سازمان برای تمامی سطوح و افراد مختلف (گوبل و دیگران، 2012به نقل از ایران اخلاق).فرهنگ اخلاقی شامل هنجارها و رهنمودهایی میگردد که از آن طریق رفتارهای اخلاقی برای افراد روشن و تبیین ميگردد. . سه دسته اصلی فرهنگ اخلاقی شامل: 1- وجود ارزشهای اخلاقی آمیخته شده با سیاستها، فرایندها و فعالیتهای سازمان، 2- وجود برنامه اخلاقی مدون در سازمان شامل تدوین کدهای اخلاقی، آموزش اخلاقی، آموزش تصمیمگیری اخلاقی و غیره و 3- وجود رهبری اخلاقمدار در سازمان، است اگرچه این سه عنصر متمایز از یکدیگر میباشند، لیکن دارای نقاط اشتراک فراوانی نیز میباشند.نوع رهبری:از رهبران اخلاقمدار انتظار میرود سیستم پاداش و تنبیه متناسب با تقویت رفتار اخلاقی را ایجاد نموده همچنین انتظار میرود رهبری اخلاقمدار ساختار مناسب به منظور گزارش مسائل اخلاقی را ایجاد نماید. رهبری اخلاقمدار براساس پارادایم اسلامی را میتوان بدین صورت تعریف نمود. «رهبری اخلاقمدار فرایندی است که براساس آن مدیر با نگاهی خوشبینانه و مثبت به تمامی ذیحقان (با رویکردی 360 درجه) به شناسایی و رتبه بندی حقوق تمامی آنان پرداخته، و با بهره گرفتن از رویکرد ارتباطی قاطعانه، و تمامی وظایف رایج مدیریت (برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل و غیره) را با رعایت اصل تقدم تعلیم و تربیت خویش بر دیگران و با توجه به سند جامع اخلاقی به اجرا در میآورد» که بر این اساس رهبری اخلاق مدار دارای 5 بعد اصلی شناسایی و تدوین حقوق ذیحقان، نگاه خوشبینانه، رفتار قاطعانه، تهذیب نفس خود و تقدم آن بر تهذیب نفس دیگران و ایجاد توازن میان زندگی شخصی و شغلی خواهد بود.میزان اهمیت دیگران اشاره به فلسفه و جو اخلاقی پذیرفته شده در سازمان دارد. که براساس آن نوعی نگرش به حقوق و اهمیت دیگران وجود دارد. سیستم پاداش:تئوریها توصیه میکنند که همواره ارائه پاداش برای رفتار اخلاقی الزاماً به افزایش این رفتارها در دیگران منجر نخواهد شد. به هر حال نبود مکانیزمهایی پاداشدهی به اقدامات اخلاقی در حالیکه پاداشهایی برای دستیابی به اهداف مالی و نظایر آن وجود دارد میتواند پیام مبهمی را به کارکنان سازمان که مایل به توسعه رفتارهای اخلاقی هستند به همراه داشته باشد .نوع نقش:الزامات اخلاقی یک حرفه ریشه در نقشی دارد که آنها ایفا مینمایند بدین معنا که آزمون اعتماد فرایند تصمیمگیری اخلاقی برای حرفه، به معنای رضایت وجدان فردی آنها نیست بلکه به معنای بررسی عملکرد آنها به نحوی است که منطبق بر وظایف لیست شده برای آن نقش درون یک حرفه یا سازمان میباشد (رسیک و دیگران، 2006). عوامل ساختاری اندازه سازمان بزرگ نیازمند توان ویژه استدلالگری اخلاقی مدیران میباشد. درک از موضوعات بحثبرانگیزبر توانایی شناسایی موضوع اخلاقی در میان اعضای سازمان اشاره دارد، و عموم افراد سازمان را مد نظر قرار میدهد. اعتقادات اخلاقی مربوط به سطحی از توانایی درونی فرد میشود که وی را قادر میسازد ارزشهای اخلاقی و تصمیمگیریهای اخلاقی صحیحی داشته باشد. منظور از فرصتهای در اختیار، فشار و نظارت وارد بر کارکنان و مدیران، از سوی سیستم سازمانی، در راستای سوق دادن آنان به اخلاقیات و تصمیم گیری اخلاقی از یک سو و از سوی دیگر فرصتهای سوءاستفاده و فساد در سازمان میباشد.رهبران با توجه به موقعیت شغلی یکسانی که دارند، در محیط و فضای مشاغل خود بخش عظیمی از اعمال فشار را در حین کار تجربه میکنند .شدت باورمندی اخلاقی بر ثبات و میزان پایداری افراد در اتخاذ تصمیم اخلاقی اشاره دارد. مسلماً مقررات و قوانین سازمانی فشار و پیچیدگیهای اضافی را ایجاد میکند که بر روی ارتباط بین تصمیمگیری اخلاقی و رفتار اخلاقی اثرگذار میباشد (ترونیو و براون، 2004). بخش ششم: پیشینه تحقیقات داخلی و بین المللی 2-6-1- تحقیقات داخلی شریفی و اسلامیه (1393)، پژوهشی را به منظور بررسی تأثیر آموزش بر میزان پایبندی به کدها و استانداردهای اخلاق حرفهای انجام دادهاند. روش تحقیق علی مقایسهای با طرح مقایسه دو گروه مستقل (آموزش دیده و آموزش ندیده) بوده است. جامعه آماری پژوهشی را مربیان مراکز آموزش فنی و حرفهای استان سمنان تشکیل دادهاند. تعداد نمونه 76 نفر بوده است که به صورت تصادفی 38 نفر آنها در گروه آموزش دیده و 38 نفر در گروه آموزش ندیده قرار گرفتهاند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته شامل شش استاندارد اخلاق حرفهای (توانمندسازی دانشآموزان، تسلط به اصول علمی تدریس و آموزش، رعایت عدالت و مساوات، رازداری، احترام به همکاران، دانشآموزان و مدرسه، ارزشیابی معتبر از دانشآموزان) با ضریب آلفای 88/0 در مقیاس چهار درجهای بوده است. دادهها به کمک آزمون t مستقل مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داده است که بین مربیان آموزش دیده و آموزش ندیده از نظر میزان پایبندی به کدها و استانداردهای اخلاق حرفهای تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که این تفاوت در مربیان آموزش دیده بیشتر از مربیان آموزش ندیده بوده است. رجبی(1392)، در پژوهشی به ارزیابی اخلاق حرفهای مدیران مدارس پسرانه شهرستان محلات پرداخته است با تکیه بر آموزههای اخلاقی مدیریتی سعدی در بوستان و گلستان. جامعه تحقیق 263 نفر از معلمان مدارس پسرانه محلات است که 218 معلم به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری دادهها توصیفی و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه ای محقق ساخته است. پرسش نامه شامل 38 گویه با طیف اندازه گیری 5 درجهای لیکرت میباشد. تجزیه تحلیل دادهها با بهره گرفتن از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفته است. نتایج نشان داد وضعیت اخلاق حرفهای مدیران(منطبق با اشارات مدیریتی و اخلاق سعدی) در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد. اخلاق فایده محور، وظیفه محور، عدالت محور در وضعیت نسبتاً مطلوب و اخلاق آزادی محور در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. پاداش و گل پرور (1389)، در یک پژوهش همبستگی با عنوان « رابطه رهبری اخلاق مدار با انگیزش درونی برای نوآوری و خلاقیت کارکنان » نشان دادند که ابتدا رهبری اخلاق مدار باعث تأثیر بر انگیزش درونی در نوآوری میشود و سپس انگیزش درونی در نوآوری طی یک فرایند زنجیره ای باعث تقویت خلاقیت در محیط کار میگردد. جامعه آماری پژوهش راکارکنان کارخانه حایر تشکیل دادند و نمونه 322 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چندپرسشنامه درزمینه رهبری اخلاق مدار، انگیزش درونی وخلاقیت درکار بود. برای تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامههای پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، الگوسازی معادله ساختاری و تحلیل رگرسیون میانجی استفاده گردید. یافتهها نشان داد خلاقیت در کار با انگیزش درونی برای نوآوری(338/0=r)و با رهبری اخلاقمدار (149/0=r) دارای رابطه معناداری است. انگیزش درونی برای نوآوری نیز با رهبری اخلاقمدار (384/0=r) دارای رابطه معناداری است. بر پایه یافتههای این پژوهش میتوان کارکرد انگیزشی برای رهبری اخلاقمدار در نظر گرفت. پایبندی به اصول مدیریت اخلاقی نظیر (حمایت انسانی و عاطفی، تقویت حس پیوند انسانی با دیگران، احترام و توجه به ارزشهای اخلاقی و انسانی مورد پذیرش همه) برای کارکنان اطمینانخاطر و اعتماد لازم را فراهم میکند که به دنبال آن سطح انگیزشی درونی در کارکنان فراهم میگردد و زمینه تمایل به خلاقیت را فراهم میسازد. اخوان و همکاران(1392)، در پژوهشی که از نوع همبستگی است، به بررسی توأم نقش اصول اخلاقی و مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی پرداخته اند. برای سنجش موضوع تحقیق، مدل مفهومی براساس ادبیات موضوع طراحی گردیده است و به منظور بررسی مدل مفهومی تحقیق از کارکنان یک سازمان صنعتی خواسته شده تا به سوالات پرسشنامه ای پاسخ دهند. برای بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری، استفاده گردیده است. یافتهها نشان داد که بین اصول اخلاقی و عملکرد سازمانی رابطه مثبت و قوی برقرار است و رابطه بین اصول اخلاقی و فرایند مدیریت دانش نیز مثبت و معنادار است ولی بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی رابطه معناداری وجود ندارد. بنابراین مشخص شد اگرچه اصول اخلاقی به طور مستقیم بر عملکرد تأثیر مثبت و قوی دارد ولی با میانجیگری مدیریت دانش نتوانسته بر عملکرد تأثیرگذار باشد. نتیجه آنکه اخلاق به عنوان یک عامل کلیدی در ارتقای عملکرد سازمانی و نیز موفقیت فرایند مدیریت دانش، در کنار دیگر عوامل موثر نقش ایفا میکند و بر این اساس پیشنهاد گردید زمینه رعایت اصول اخلاقی در سازمانها فراهم آید تا افراد در ارتقای عملکرد سازمان خود نقش بیشتر و موثرتری ایفاد کنند و نیز در فرایند مدیریت دانش مشارکت فعالتری داشته باشند. مطلبیفرد و همکاران(1391)، پژوهشی را با هدف دستیابی به نشانگرهای اخلاقی مدیران آموزش عالی در چارچوب رویکرد کیفی صورت دادهاند. ابزار جمع آوری دادهها، مصاحبههای نیمه ساختار یافته بوده است. جامعه پژوهشی عبارت است از استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای دولتی شهر تهران که از بین آنها در نهایت 37 نفر به عنوان اطلاعرسان انتخاب گردیدند. در مرحله انتخاب دانشگاهها از نمونهگیری طبقهای و برای انتخاب اطلاعرسانها از روش گلولهبرفی استفاده شده است. برای تحلیل دادههای به دست آمده از مصاحبهها از تحلیل محتوای مصاحبهها و سه فرایند پیاده سازی، کدگذاری باز و انتخابی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که میتوان مسئولیتهای اخلاقی مدیران را در شش مقوله و 30 معیار اخلاقی تقسیمبندی کرد به این شرح: مدیریت و دانشگاه (شناخت درست و احترام به دانشگاه، تلاش برای ارتقاء دانشگاهها، ایجاد محیطی پویا و با نشاط)، مدیریت و کارمندان (پرهیز از جانبداری، احترام گذاشتن به کارمندان، انتصاب افراد بر اساس ضوابط، برخورد با افراد خاطی)، مدیریت و دانشجویان (آماده کردن دانشجویان برای ورود به جامعه، درک شرایط و اقتضائات سنی، مشارکت دادن دانشجویان در تصمیمگیریها، پاسخگویی در قبال قوانین و مشکلات، صداقت با دانشجویان) مدیریت و استادان (صداقت و احترام در برخورد با استادان، حل مشکلات و فراهم کردن امکانات، نگاه سرمایهای به استاد، مشارکت دادن استادان در تصمیمگیریها، نظارت بر استادان)، مدیریت و ویژگیهای فردی (صبر و سعه صدر داشتن، خوش برخورد بودن، شجاعت و اراده، انتقادپذیری، وجدان کاری، دوری از منفعت طلبی)، مدیریت و ویژگیهای حرفهای (تعهد حرفهای به دانشگاه، داشتن تخصص و دانش مدیریت، هماندیشی با دیگران، قانونمداری و عدالت، تقسیم عادلانه امکانات و بودجه، توجه به مسائل فرهنگی، توانایی مدیریت بحرانها). نورانی و همکاران(1391) در پژوهشی کمی رابطه بین اخلاق حرفهای مدیران و بهرهوری کارکنان در دانشگاه علم و فرهنگ را بررسی نموده است. جامعه آماری کلیه کارکنان غیرهیأت علمی دانشگاه به تعداد 91 نفر میباشند و تمام جامعه آماری مورد پرسش قرار گرفتند جهت بررسی رابطه بین اخلاق حرفهای و بهره وری پرسشنامه ای طراحی گردیده است و با اولویتبندی عوامل موثر مدلی ارائه گردیده است. پس از دستهبندی متغیرهای تأثیرگذار، اعتبار و پایایی پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفته است. پس از انجام آزمون همبستگی پیرسون و حصول اطمینان از ارتباط معنی دار میان اخلاق حرفهای مدیران با بهره وری کارکنان، از طریق آزمون فریدمن مشخص گردید که عامل دادورزی بالاترین اولویت و امانتداری پایینترین اولویت را به خود اختصاص دادند. قربانی و همکاران(1391) با هدف بررسی رابطه هوش معنوی و اخلاق حرفهای با اثربخشی مدیران مدارس، پژوهشی را انجام داده اند. به این منظور کلیه مدارس راهنمایی دولتی و غیرانتفاعی شهر مشهد به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده تعداد 200 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، پرسش نامههای هوش معنوی کینگ، اخلاق حرفهای و اثربخشی میان نمونه مورد نظر توزیع شد و از طریق نرم افزار Lisrel & SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از طریق آزمون معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی حاکی از آن است که بین هوش معنوی و اخلاق حرفهای با اثربخشی مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد همچنین یافتههای حاصل از مدل ساختاری در حالت تخمین استاندارد نیز نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار میان ابعاد اخلاق حرفهای (فعالیت گروهی، صداقت رفتاری، رفتار حرفهای، مسئولیت حرفهای، تعهد علمی، مسئولیت مالی) و هوش معنوی (تفکر انتقادی، تولید معنای شخصی، توسعه آگاهی) با اثربخشی میباشد. امینی و همکاران(1390)، پژوهشی توصیفی- پیمایشی را با هدف طراحی مدل و مولفههای دستیابی به اخلاق مطلوب کاری کارکنان وزارت نفت از طریق شناسایی عوامل موثر بر جو سازمانی انجام داده اند. پژوهش در صدد یافتن پاسخ این مسئله است که «چه عواملی از جو سازمانی میتواند بر اخلاق کاری کارکنان تأثیر بگذارد؟» بدین منظور جو سازمانی متغیر مستقل با پنج بعد وضوح و توافق اهداف، وضوح و توافق نقش، رضایت از پاداش، توافق بر رویهها و اثربخشی ارتباطات در نظر گرفته شده است و همچنین اخلاق کاری کارکنان متغیر وابسته با شاخصهای صداقت و راستگویی، وفاداری و امانتداری و احساس مسئولیت لحاظ شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه و جامعه آماری کارشناسان ارشد با حجم 245 نفر بود که 150 نفر نمونه آماری انتخاب شده نتیجه آنکه میان جوسازمانی و ابعاد وضوح و توافق نقش، رضایت از پاداش و توافق بر رویهها و اخلاق کاری کارکنان رابطه معناداری وجود دارد ولی میان اثربخشی ارتباطات و اخلاق کاری کارکنان رابطه معناداری وجود ندارد. عزیزی(1389)، در پژوهشی به بررسی و مقایسه وضعیت موجود و مطلوب استانداردهای اخلاق حرفهای در آموزشهای دانشگاهی پرداخته است. در این مطالعه از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی و الگوی تلفیقی کمی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و دانشجویان دانشگاه کردستان میباشد و از ابزار پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختارمند و بحث تمرکز گروهی استفاده گردیده است. در تحلیل دادهها نیز بنا به ماهیت سوالات پژوهشی از روش آمار توصیفی، آزمون t مستقل و وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتیجه آنکه از نظر اساتید و دانشجویان، وضعیت موجود اخلاق حرفهای در حوزه فعالیتهای آموزشی پایینتر از حد متوسط ارزیابی میشود در حالی که پاسخگویان توجه به این استانداردها را بسیار ضروری می دانند. در ادامه جهت ارتقای وضعیت کمی و کیفی استانداردهای اخلاق حرفهای در مراکز دانشگاهی پیشنهاداتی ارائه میگردد از جمله: 1.تدوین چهارچوب سازمانی برای استانداردهای حرفهای رفتار آکادمیک در دانشگاه 2.تاکید بر انجام مطالعه و تحقیق در ارتباط با مسائل اخلاق حرفهای در دانشگاه 3. طراحی مدلهای روشمند برای مطالعه، بحث و انطباق با استانداردهای اخلاق حرفهای در مراکز دانشگاهی 4. تشویق اساتید به شرکت در دورههای آموزشی مربوط به این استانداردها الوانی و همکاران(1389) در پژوهشی توصیفی-پیمایشی از طریق نمونه گیری طبقهبندی نسبی (170 نفر) و ابزار پرسشنامه به شناسایی اخلاق سازمانی کارکنان می پردازد. نتایج تحلیل آماری نشانگر آن است که گرایش کارکنان دانشگاه به نظریه نفعگرایی جمعی است و این گرایش در بین گروه های مختلف از جهت جنسیت، تحصیل، سن سابقه کار تفاوت معنی داری ندارد. نتیجه آنکه با توجه به گرایش کارکنان به نظریه نفعگرایی جمعی، مدیران دانشگاه باید آن را مد نظر قرار داده و در این راستا، اقداماتی نظیر طراحی منشور اخلاقی مناسب و نظام پاداش مناسب و… انجام دهند. تأکید اینکه ساده انگارانه خواهد بود اگر منافع جمعی را صرفا در حد سودهای مادی، جزئی و شخصی تقلیل دهیم بلکه باید به دنبال سود اجتماعی بلندمدت بود که متضمن سعادت جامعه باشد. در نهایت برای ایجاد یک فرهنگ جدید و به تبع آن یک اخلاق حرفهای کارآ به نقش مثبت مدیران دانشگاه تأکید شده است. باقری و همکاران (1389)، در مقاله ای مروری، پژوهشی در بیان اهمیت اخلاق حرفهای و مسئولیتهای اخلاقی مدیران دارند و بحثی پیرامون آسیب شناسی اخلاق مدیران مطرح می نمایند که از جمله این آسیبها، دنیاگرایی، ریاست خواهی و قدرت طلبی، عدم درک فضیلت معنوی خدمت، سازش با خطاکاران، فقدان انصاف و عدالت و تکبر ذکر شده است. همچنین ویژگیهای اخلاقی مدیر را برشمرده و مورد بررسی قرار داده اند مانند: صیانت از بیت المال، حسن ظن، ارتباط شایسته با کارکنان، رعایت عدالت، تواضع و بصیرت. خنیفر و همکاران (1388) در پژوهش مروری منشور اخلاق کاری و پایبندی به سازمان اخلاقی، ضمن بررسی فعل اخلاقی، خاستگاههای روان شناسی و نظریه اسناد، نظریات متعدد مرتبط با معیار سنجی فعل اخلاقی از جمله نظریه دگردوستی، حسن و قبح ذاتی افعال، الهام وجدان و امثال آن را بررسی و به عوامل موثر بر رفتار اخلاقی و غیراخلاقی می پردازند. سپس اصول چهارگانه علم اخلاق ارزشی یعنی تعهد، نظارت حسابگری و سرزنش با استناد به روایات و مطالعات روانشناسی مورد تأکید قرار میگیرد و در نهایت زمینههای جهانی تدوین منشور اخلاقی سازمانها و معیارهای آن تحلیل شده و مصادیق این منشور در ابعاد مورد مطالعه ارائه میگردد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
این روش برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ توسط تانکسلی و همکاران ارائه شد. برای انجام واکنش PCR، از دستورالعمل و مواد زیر استفاده می شود. تمامی مواد مورد استفاده برای PCR، بهجز DNA و آب مقطر دوبار تقطیر شده، به صورت تیوبهای آماده تجاری و محلول بودند که از شرکت سیناژن تهیه شدند.
. غلظت بهینه مواد بکار رفته در واکنش زنجیره ای پلیمراز در حجم ۲۵ میکرولیتر شامل یک و نیم میکرولیتر از کلرید منیزیم ۵۰میلی مولار ، ۵/۲ میکرولیتر بافر ۱۰x، ۱ میکرولیتر از پرایمر (۱۰ پیکومول) ، ۱/۰ میکرولیتر از dNTP (10 میلی مولار)، ۲/۰ میکرولیتر آنزیم Taq DNA polymerase، ۱ میکرولیتر از DNA نمونه های بیماران و گروه کنترل می باشد. ۳-۷-۱ طراحی پرایمرها اختصاصی برای تعیین SNP پرایمرهای مورد نظر جهت تکثیر قطعاتDNA طراحی و از کمپانی BioNeer کشور کرهجنوبی خریداری شد. توالی پرایمرهای طراحی شده برای قطعات مورد نظر در جدول ۲-۳ آمده است. جدول ۲-۳ توالی پرایمرهای مستقیم و معکوس
پلی مورفیسم |
پرایمر |
محصول PCR جفت باز |
آنزیم محدود کننده |
TGFB1 C-509T |
F:5´-CCCGGCTCCATTTCCAGGTG-3´ R:5´-GGTCACCAGAGAAAGAGGAC-3 |
۸۰۸ |
Bsu36I |
|
|
|
|
|
|
|
۳-۷-۲ dNTPs dNTP ها از شرکت سیناژن تهیه شدند که حاوی ۵۰۰ میکرولیتر از محلول ترکیب شده نوکلئوتیدهای dGTP و dTTP و dATP و dCTP با غلظت ۱۰ میلیمول بودند. نگهداری آنها در فریزر ۲۰- صورت گرفت ۳-۷-۳ کلرید منیزیم(MgCl2) محلول کلرید منیزیم از شرکت سیناژن تهیه شد. این محلول با غلظت ۵۰ میلیمول و بدون رقیق کردن مورد استفاده قرار گرفت. به ازای هر نمونه در واکنش ۲۰ میکرولیتری، ۵/۱ میکرولیتر از این محلول استفاده شد. ۳-۷-۴ بافر واکنش PCR بافر واکنش از شرکت سیناژن تهیه شد. بافر واکنش حاوی ۵۰۰ میلیمول کلرید پتاسیم و ۲۰۰ میلیمول تریس- اسید کلریدریک با pH=8 بود. غلظت این محلول به صورت ۱۰X میباشد و بدون رقیق کردن در واکنش PCR استفاده می شود. بافر واکنش نیز در فریزر ۲۰- نگهداری شده و قبل از استفاده ذوب شده و پس از استفاده دوباره به فریزر ۲۰- منتقل می شود. به ازای هر نمونه در واکنش ۲۰ میکرولیتری، ۵/۲ میکرولیتر از این محلول استفاده شد. ۳-۷-۵ آنزیم Taq Polymerase این آنزیم بطور مستقیم در واکنش PCR مورد استفاده قرار میگیرد. نگهداری این آنزیم در فریزر ۲۰- درجه سانتیگراد است و برای استفاده بایستی بر روی یخ قرار گیرد. به ازای هر نمونه در واکنش ۲۰ میکرولیتری ۲/۰ میکرولیتر استفاده می شود. ۳-۷-۶ آب دوبار تقطیر شده استریل از آب مقطرهای درون شیشههای آمپول که به صورت استریل و دوبار تقطیر شده عرضه میگردد، استفاده می شود. ۳-۸ راه اندازی واکنش PCR
-
- مخلوط فوق را در میکروتیوبهای ۲۰۰ میکرولیتری که از قبل نامگذاری و شماره گذاری شده اند، ریخته شود. به این صورت که در هر تیوب ۲۴ میکرولیتر از مخلوط واکنش ریخته و سپس بر اساس نامگذاری تیوبها به هرکدام ۱ میکرولیتر از DNA موردنظر اضافه گردد.
- در مرحله آخر و بعد از بستن درپوش میکروتیوبها آنها را تکان داده تا هوای اضافی خارج شود و سپس درون خانههای دستگاه PCR چیده و سپس دستگاه طبق برنامهای که به آن داده می شود، روشن شود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کشتی در گردابهها شکل (۴- ۲۴) فضای آیندههای بدیل تک قطبی ۴-۷-۶- شرح آیندههای بدیل قطبی در قالب روایتهایی از آینده در این بخش، چهار آیندهی بدیل قطبیدر قالب روایت معرفی میشود. منظور از آیندههای قطبی این است که آنها در منتهی الیه طیف قرار دارند. بر این اساس،پس از معرفی چهار آیندهی بدیل قطبی، هر یک از آنها شرح داده میشود. ۴-۷-۶-۱- آینده بدیل قطبی شماره ۱:کشتی در گردابهها در این جهان[۱۹۹] خلق شده از گفتمان، مراقبت از سالمندان کاملاٌتکلیفی دولت است، مردم، خانوادهها، خویشاوندان، و گروههای غیر رسمی و غیر دولتی هیچ نقشی ندارند، بخش خصوصی نیز وجود ندارد.همچنین نظام بازنشستگی و سیاستهای مرتبط از نظر حمایتی بودن(از طریق برداشت از منابع بین نسلی) در منتهی الیه طیف قرار دارند. در این آینده، منابع عمومی از قبیل نفت و گاز، و خام فروشی درتامین منابع مالی بازنشستگی نقش محوری دارند، گروههاو اقشار برای تصاحب منابع ملی، سخت رقابت دارند. جریانات سیاسی با دادن وعدههای رفاهی فراتر از آستانه تحمل اقتصاد ملی، رای دهندگان را به مشارکت جلب میکنند. مفروض این آینده، تسلط گفتمان کوتاهمدت و فروپاشی است. در این جهان آینده، ما شاهد تخریب منابع بین نسلی و برداشت بیش از حد از ذخایر مشاء هستیم. درگیریهای بین نسلی، جناحی، و… بر سر تقسیم منابع وثروت کشور، کشور را در بینظمی و بیقانونی فرو میبرد. به دلیل جلوگیری از اطاله کلام، شرح کامل ظهور و ساخت قدرت و جهتگیری سیاستهای بازنشستگی در این آینده در پیوستهای انتهای رساله بیان میشود.
۴-۷-۶-۲- آینده بدیل قطبی شماره ۲: کارآیی بازار در این جهان[۲۰۰] خلق شده از گفتمان،دولت عمدتاً مشوق کارآیی بازار است، بنابراین بسیار محدود و به صورت حداقلی معیشت سالمندان و بازنشستگان را برعهده میگیرد. از طرف دیگر، نقش الگوهای نوعدوستی مبتنی بر زیستجهان نیز در سطح حداقل است، در واقع غالباً زیستجهان بطور ابزاری عقلانی شده است. چراکه تسلط اخلاق کاری بازار آزاد، ارزشهای خانوادگی، الگوهای مبتنی بر بافت سنتی را به حاشیه برده است. در این آینده، سطح بسیار پایینی از بودجه عمومی صرف بازنشستگان و سالمندان میشود، چراکه تصور غالب این است که ورود دولت به سیاستهای حمایتی از قبیل حمایت از بازنشستگان و سالمندانموجب افول رشد اقتصادی، از بین رفتن اخلاق کار و فعالیت و سرانجام کاهش رشد تولید و توسعه میشود، در این صورت همه از جمله بازنشستگان و سالمندان متضرر خواهند شد. بنابراین منابع کشور صرف حمایتهای اجتماعی نخواهد شد، مگر به صورت واکنشی و مصلحتی برای فرونشاندن اعتراضات اجتماعی، آن هم بطور مقطعی خواهد بود. جریانات سیاسی غالباً وعدههای تولید، و اشتغال را مطرح میکنند. به منظور جلوگیری از اطاله کلام شرح کامل ظهور و ساخت قدرت و جهتگیری سیاستهای بازنشستگی در این آینده بدیل در پیوستهای انتهای رساله آمده است. ۴-۷-۶-۳-آینده بدیل قطبی شماره ۳: سالمند مولد دولت وارد سیاستهای حمایت میشود حمایتهامحدود به افراد از کارافتاده و ناتوان است در اینجهان[۲۰۱] خلق شده ازگفتمان،مفهوم سالمندی فعال و مولد در دستور کار سیاستگذاری وارد میشود، بنابراین، دولت وارد عرصه سیاست اجتماعی و حمایت و مراقبت از سالمندان میشود. اما این مراقبت برگرفته از الگوهای بومی و سنتی اسلامی و ایرانی است. دراین آینده، دولت اسلامی مکلف است از محل درآمدهای عمومی و یا درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، معیشت افراد پیر، ناتوان، و ازکار افتاده،راتامین کند. مطابق آراء کلامی و فقهی و تفاسیر قرآن کریم اصولی بر این تکلیف دولتی حاکم است. به عنوان مثالنوعدوستی و قائل به کرامت ذاتی یکی از این اصول مهم است. یعنی همه افراد از کارافتاده و ناتوان و مستحق کمک درجامعهاز هر رنگ، نژاد، مذهب و غیره حق برخوداری از حمایت دولتی را دارند.شاهد این مدعا اهتمام امیر مومنان در دوره خلافت خود نسبت به تخصیص سهمی از بیت المال به پیر مرد ازکارافتاده و نابینای نصرانی است(هزار جریبی و صفری شالی،۱۳۹۱: ۱۱۳). اصل دیگر قسط و عدالت است. اصل بعدی مذموم بودن فقر در تعالیم دینی است. اما آنچه که از متون دینی استنباط میشود، حمایتهای دولتی شامل افراد ناتوان و از کارافتاده میشود نه افراد سالم که توانایی فعالیت و تولید دارند. بنابراین در این آینده، با توجه به این که در اسلام و سنتهای بومی کار و فعالیت ارزش محوری است، بازنشستگی بطور کلی از جامعه، ودولت رخت بر میبندد. در حقیقت وظیفه بگیری که همان از کارافتادگی است جایگزین بازنشستگی میگردد. یعنی افراد تا زمانی که شرایط جسمانی و روحی برای ادامه کاررا دارند، به فعالیت خود ادامه میدهند اما وقتی به هر دلیلی از کار افتاده شوند و امکان ادامه فعالیت برای آنها وجود نداشته باشد، درآن صورت حقوق و مستمری دریافت میکنند. در این آینده بدیل، کسانی که به دلیل از دست دادن عضوی از بدن، فقدان سلامتی یا بیماری صعب العلاج توانایی ادامه خدمت را برای مدت موقت یا همیشه را از دست میدهند، با توجه شرایط آنها، بطور موقت یا دایمی حقوق وظیفه و از کار افتادگی در دوره توقف خدمت دریافت میکننند. به منظور جلوگیری از اطاله کلام، شرح مفصل چگونگی ظهور و ساخت قدرت و جهتگیری سیاستهای بازنشتگی در این آیندهدر پیوستهای انتهای رساله آمده است.
لیتانی |
مساله-نارضایتی سالمندان ناشی از دست دادن نقش آفرینی، احساسات منفی نسبت به بازنشستگی، تحمیل بارهای هرینهای، فقدان نیروهای کیفی و تخصصی، راه حل – راه حلهای کارشناسی و فنی مثل طرحهای افزایش روحیه سالمندان بدون توجه به سیاستها و گفتمانها |
علل اجتماعی (در این تحقیق محیط نهادی و سیاستهای بازنشستگی مد نظر است) |
غلبه رویکردهای سیاستی ناسازگار با تحولات، وابستگی سیاستها به مسیر گذشته، و تحول رویکرد سیاستی بر اساس گفتمان سالمند فعال |
گفتمانها |
سالمند مولد |
استعاره |
جامعه فعال و سالم |
۴-۷-۶-۴-آینده بدیل قطبی ۴: سالمندبه مثابه کانون وحدتعاطفی و اجتماعی دولت وارد سیاستهای اجتماعی از جمله مراقبت از سالمندان نمیشود بخش خصوصی و مکانیزم بازار نیز وارد حوزه مراقبت از سالمندان نمیشود الگوهای مردمی متناسب با زیست جهان اسلامی ایرانی، از قبیل خانواده، گروههای محلی و غیره احیاء میگردند. در این جهان[۲۰۲] خلق شده از گفتمان، الگوهای بومی و سنتی مبتنی بر زیستجهان احیاء شده، و محور اصلی مراقبت از سالمندان قرار میگیرد. این آیندهی بدیل در پی بروز شرایطمساله خیزی (پروبلماتیک) و به مثابه پاسخ به این شرایطمساله خیز مطرح میشود. شرایطمساله خیزی کشور عبارتست ازاین که از یک طرف کشور با سالخوردگی جمعیت، وابستگی روزافزون جمعیت بهسالمندی مواجه است، بنابراین مراقبت از سالمندان بر اساس آراء کلامی و فقهی و دینی، و همچنین آموزههای سنتی جامعهی ایرانی امری ضروری است، و عدم توجه کافی به مراقبت از سالمندان برای جامعه پیآمدهای غیرقابل جبرانی خواهد داشت، اما از سوی دیگر، گرایش به الگوهای دولت رفاه در سیاستهای اجتماعیایران، و وابستگی روزافزون مراقبت از سالمندان به منابع عمومی(که بازنشستگی وتامین هزینه زندگی نیز بخشی از آن است) موجب فشار بر دولتها، انباشت بار تکفل، و نهایتاً منجر بهعقب نشینیدولت از سیاستهای حمایت اجتماعی در قالب بازنشستگی شده است. همچنین هزینه های مالی سنگین ناشی از سالمندی فراتر از توان و منابع بخش خصوصی در ایران است، و بخش خصوصی علاقهای به ورود به این حوزه را ندارد، ومکانیزم بازار بهدلیل عدم استطاعت مالی،و سخاوتمندانه بودن حمایتهاو غیرهاز ورود به این عرصه خودداری میکند. در واقع دولت از سیاستهای حمایتی از سالمندان در قالب بازنشستگی و غیره عقبنشینی میکند، اما بدیل سنتی دولت رفاه، که مکانیزم بازار است، نیز جایگزین نمیشود.در اینجا پرسشی اساسی مطرح میشود که چگونه میتوان نیازهای سالمندان را از قبیلتامین زندگی، مراقبت و غیره پاسخ داد، و در همان حال بار تکفل را مهار کرد. در این آینده، بر الگوهای نهادی و زیست جهان که غیر رسمی هستند تأکیدمیشود. این الگوهای برخاسته از زیستجهان به این دلیل تازگی دارند، که مردممحوری به جای دولتمحوری، استحقاق محوری به جای عامهمحوری، محله محوری را به جای تمرکز محوری جایگزین میکنند. به منظور جلوگیری از اطاله کلام، شرح مفصل چگونگی ظهور و ساخت قدرت و جهتگیری سیاستهای بازنشتگی در این آینده در پیوستهای انتهای رساله آمده است. ۴-۷-۷–فضای آیندههای بدیل ترکیبی دو عدم قطعیت کلیدی حاصله از تحلیل گفتمانی، ابعادآیندههای بدیل ترکیبی را در فضای آینده را در بر میگیرد. به این ترتیب، این فضا آیندههای ترکیبی را کهدر حالت ترکیب و تلفیق قطببندیهای گفتمانی نشان میدهد.شکل ۴-۲۵،فضای آیندههای بدیل ترکیبی را بر اساس تسلط گفتمانهایتلفیقی نشان میدهد. مراقبت از سالمندان و بازنشستگان بر اساس الگوهای بومی سازگار با زیست جهان مراقبت دولتی از سالمندان و بازنشستگان مراقبت مردمی از سالمندان و بازنشستگان مراقبت از سالمندان و بازنشستگان بر اساس سیستمهای مدرن
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱-۱-۹- ۲ ویژگی های آرمانی این شاخص شامل موارد زیر می باشد: القای افتخار و غرور به اعضا عمل کردن به شیوه هایی که باعث جلب احترام دیگران می شود نشان دادن احساس قدرت و شایستگی فدا کردن منافع شخصی به خاطر دیگران اطمینان خاطر دادن از برطرف شدن موانع به دیگران ۲-۱-۹- ۲ رفتارهای آرمانی این شاخص شامل موارد ذیل است : صحبت کردن در مورد مهمترین ارزش ها و اعتقادات تصریح در اهمیت داشتن، یک احساس قوی نسبت به هدف توجه به نتایج معنوی و اخلاقی تصمیمات حمایت از امکانات هیجان انگیز نوین گفتگو درباره اهمیت اعتماد نسبت به یکدیگر (موغلی،۱۳۸) ۲-۹-۲ انگیزش الهامبخش رهبرانی را توصیف می کند که انتظارات، استانداردهای سطح بالایی را با پیروان تبادل و آن ها را برای رسیدن به این چشمانداز، ترغیب می کنند (Khasawneh et al, 2012).
در واقع رهبر از طریق انگیزش الهامبخش چشماندازی برانگیزاننده برای آینده تعیین می کند و راه رسیدن به اهداف را به پیروان نشان میدهد (Karakitapoglu & Gumusluoglu, 2013) و آنان را به انجام کارها فراتر از هنجارها تشویق می کند (ابطحی و خیراندیش، ۱۳۹۰: ۲۰۳). باس و آوولیو[۱۵۰] (۱۹۹۴) بیان می کنند، انگیزش الهامبخش به این معنی است که رهبران کایزماتیک به طرقی عمل می کنند که افراد اطرافشان را با بهره گرفتن از چالش و معنا بخشیدن به کار اطرافیانشان، دارای انگیزه ساخته و الهامبخش آن ها میشوند، رهبران به وضوح، انتظارات توافقی ایجاد می کنند که پیروان، خواهان برآورده شدن آن ها هستند و همچنین تعهدات به اهداف و بینشهای مشترک را مورد تأکید قرار می دهند(Ali & Bangash, 2011). انگیزش الهامبخش توصیفکننده رهبرانی است، که از طریق مشارکت پیروان در ترسیم چشماندازها، تعهد آن ها را افزایش داده و ایجاد انگیزه مینمایند. تأکید انگیزش الهامبخش بر احساسات و انگیزه های درونی و نه بر تبادلات روزانه رهبر و پیرو است. در این راستا ضروری است رهبران ضمن تأکید بر اهمیت آیندهنگری، با تدوین اهداف دانشی سطح بالا و دستیافتنی، جدیت و شوق کارکنان را برانگیخته و دیدگاه خوشبینانهای نسبت به آینده در آنان ایجاد نمایند (ابطحی و خیرااندیش، ۱۳۹۰: ۲۰۴). این بعد از رهبری تحولآفرین، قدرت بصیرت رهبر را نشان میدهد و توانایی رهبر در ارتباط دقیق با آن بصیرت و مطلوبیت آن برای پیروان را نمایان می سازد (Geragery et al, 2011). به طور خلاصه در انگیزش الهامبخش رهبر در زیرمجموعه ایجاد امید می کند، چشمانداز آتی را روشن و دستیافتنی معرفی کرده و افراد را ترغیب می کند که انتظارات خود را بالا ببرند (Bass & Riggio, 2006). ۳-۹-۲ ملاحظات فردی ملاحظات فردی توصیفکننده رهبرانی است که محیطی حمایتی فراهم میآورند و توجه خاص به نیازهای شخصی فردفرد پیروان در جهت دستیابی به حداکثر پتانسیل آن ها دارند. این رهبران به صورت فردبهفرد با پیروان رفتار می کنند و ممکن است از تفویض اختیار و واگذاری مسئولیت ها به عنوان ابزاری جهت رشد و توسعه توانمندیهای پیروان استفاده کنند (Khasawneh et al, 2012). ملاحظات فردی تحت عنوان رهبری دیده می شود، که به نگرانیهای پیروانش و نیازهای رو به رشد آن ها، اهمیت میدهد. این ایده رهبران را تشویق می کند تا پتانسیل پیروانشان را از طریق هدایت و راهنمایی مناسب، دریافت بازخور ممتد و ارتباط دادن نیازهای پیروان با استراتژیها و اهداف سازمانی، بهبود دهند (Ismail et al, 2011). رهبر از طریق رابطه فردبهفردی که با پیروانش برقرار می کند، نیازها، مهارت ها و تمایلات متفاوت آن ها را درک می کند و احساسات و نیازهای شخصی آن ها را مورد توجه قرار می دهند (Karakitapoglu & Gumsluoglu, 2013). باس و آوولیو[۱۵۱] (۱۹۹۴) ملاحظات فردی را اینگونه تعریف کرده اند: رهبران تحولآفرین، توجه خاصی به نیازهای هر فرد برای موفقیت و رشد دارند و با عمل نمودن به عنوان مربی یا استاد، نقش خود را ایفا می کنند. پیروان و همکاران، به صورت موفقیتآمیزی به سطوح بالاتر پتانسیل بالقوه، سوق مییابند، فرصتهای یادگیری جدید به موازات جو حمایتی ایجاد میشوند. تفاوتهای فردی برحسب نیازها و آمال شناخته میشوند (Ali & Bangash, 2011). وو[۱۵۲] (۲۰۱۰) ، ملاحظات فردی را مربوط به رفتارهایی از رهبران تحولآفرین می داند، که حمایتهای اجتماعی- عاطفی متناسب با هر یک از پیروان را فراهم می کند و در عین حال باعث توسعه تواناییها و توانمندیهای پیروان میگردد (Zhang et al, 2013). هاتر و باس[۱۵۳] (۱۹۸۸) معتقدند از طریق ملاحظات فردی، یک رهبر تحولآفرین، به نیازهای توسعهای پیروان توجه کرده و پروژه های کاری را به شیوهای که تجارب یادگیری را تحریک کند، تفویض می کند (Cheung & Wong, 2011). باس خاطر نشان می کند که رهبران تحولآفرین از طریق توجه به نیازهای خاص هر یک از کارکنانشان ملاحظه شخصی را به نمایش میگذارند. چنین رفتارهایی به یادگیری ارزش گذاشته و انتظارات موفقیت شغلی را ارتقاء میدهد. بر این اساس رهبران باید ضمن شناخت وضعیت تکتک افراد و تخصیص وقت برای راهنمایی و آموزش آنان، نیازها و تواناییها و خلاقیتهای کارکنان را بشناسند و برنامههایی برای توسعه و گسترش این تواناییها تنظیم نماید. این موضوع تأثیر مثبتی بر یادگیری، توسعه، رضایتمندی، تلاش و تعهد کارکنان دارد. پیروان مورد راهنمایی، آموزش و حمایت رهبری قرار گرفته و تواناییهایشان در یک فرایند منظم رشد و توسعه مییابد (ابطحی و خیراندیش، ۱۳۹۰) ۴-۹-۲ ترغیب ذهنی ترغیب ذهنی شامل رفتارهایی از رهبر تحولآفرین است، که پیروان را ترغیب می کند تا متفکران سیستماتیک و خلاق و نوآور باشند و همچنین آن ها را ترغیب می کند،که چارچوبهای فکری و ارزشی گذشته را به چالش بکشند تا از روشهای قدیمی و ناکارآمد تفکر فاصله بگیرند. در عین حال این رهبران، پیروان را در زمینه آزمودن رویکردهای جدید و توسعه روشهای خلاق جهت حل مسائل سازمان مورد حمایت قرار می دهند (Khasawneh et al, 2012). آنتوناکیس[۱۵۴] (۲۰۰۲) بیان می کند که ترغیب ذهنی به رفتارهایی از رهبر مربوط است، که ذهن پیروان را به سمتی سوق میدهد که فرضیاتشان را مورد آزمایش قرار دهند و راه حلهای نوآورانه و خلاقانه برای مسائل پیدا کنند (Zhang et al, 2013). به عبارتی رهبر از طریق ترغیب ذهنی، علایق و رغبت کارکنان را در جهتی توسعه و ترفیع می دهند که پیروان ترغیب شوند درباره مشکلات قدیم به روشهای جدید فکر کنند (Karakitapoglu & Gumsluoglu, 2013). هاتر و باس[۱۵۵] (۱۹۹۸) بیان می کنند که رهبر از طریق ترغیب ذهنی پیروان را تحریک می کند تا با شیوهای جدید فکر کرده و بر مهارت های حل مسئله و استفاده از استدلال و تفکر منطقی پیش از اقدام به عمل تأکید می کند (Cheung & Wong, 2011). رهبری که چنین رفتاری را بروز میدهد بر اساس تعلق عاطفی قوی که در پیروان ایجاد می کند به آن ها کمک می کند که نه تنها به خاطر سازمان فراتر از نفع شخصیشان عمل کنند، بلکه آن ها را یاری میدهد تا از عملکرد مورد انتظار اولیهشان نیز فراتر روند (Karakitapoglu & Gumsluoglu, 2013). به علاوه پیروان تشویق میشوند تا با وضعیت موجود به چالش برخاسته فرضیات قدیم را مورد شک و تردید قرار دهند، مسائل را از نو تدوین کنند، کنجکاوی عقلاییشان را ارضا کنند و از تخیل غیرمحدود استفاده کنند (Cheung & Wong, 2011). در این بعد از رهبری تحولآفرین رهبر فضای فکر کردن را تشویق می کند و افراد را قبل از هر اقدام، به تفکر و استدلال وامیدارد (Bass & Riggio, 2006) و شامل رفتارهایی از رهبر است که به پیروان اطلاعات مرتبط با تصمیم گیری میدهد و به آن ها جرأت میدهد تا در مورد ارزشها و هنجارهای سازمان سؤالاتی مطرح کنند (Geragory et al, 2011). چنین رهبرانی راه حلهای نوآورانه و ایدههای جدید را از پیروان میخواهند و پیروانشان را تشویق می کنند که ایدههایی را ارائه بدهند که متفاوتتر از ایدههای خودشان باشند (Johnsen et al, 2008). باس و آوولیو[۱۵۶] (۱۹۹۴) بیان می کنند ترغیب ذهنی تحت عنوان رهبری دیده می شود که در مورد حل مسائل دقیق، منطقی، عقلایی و هوشمندانه در سازمان ها توجه نشان میدهد (Ismail et al, 2011). یوکل[۱۵۷] (۲۰۰۶) ترغیب ذهنی را تحت عنوان «رفتارهایی که می تواند شناخت و عواطف قوی پیروان را توسط رهبر برانگیزانند» تعریف کرده است (Ali & Bangash, 2011). النکوو[۱۵۸] (۲۰۰۲) معتقد است که ترغیب ذهنی به عنوان نوعی از رفتار رهبری دیده می شود که پیروان را به بررسی مجدد برخی از مفروضات درباره کارشان و تفکر مجدد در خصوص چگونگی انجام آن ها (ابطحی و خیراندیش، ۱۳۹۰: ۲۰۴) و بررسی دلایل، پیش از مبادرت به عمل و امتحان رویکردهای خلاقانه و جدید تشویق می کنند (Ismail et al, 2011). در این مفهوم، ترغیب دیگران به نگریستن از زوایای مختلف و پیشنهاد شیوه های جدید و نگریستن به چگونگی انجام و تکمیل وظایف، بررسی مبانی مهندسی مجدد فرآیندها و وظایف، تفویض وظایف و امور کارکنان و بررسی آن از دیدگاه های مختلف سبب گشایش افقهای جدید در نحوه نگرش به مسائل و چگونگی انجام کار، ایجاد دانش جدید در زمینه مسائل و فعالیتهای موجود و پذیرش سهلتر راه حلهای پیشنهادی توسط کارکنان و به نوبه خود توانمندسازی کارکنان می شود (ابطحی و خیراندیش، ۱۳۹۰).
نظریه های مختلف مربوط به رهبری تحولآفرین در مورد رهبری تحول آفرین نظریه های گوناگونی وجود دارد که در این قسمت به اهم این نظریه ها اشاره می گردد. ۱-۱۰-۲ نظریه رهبری تحولآفرین برنز[۱۵۹] نظریه رهبری تحولآفرین نخستین بار در سال ۱۹۷۸ به وسیله جیمز برنز مطرح شد. برنز « نظریه رهبری تحولآفرین» را بهعنوان فرآیندی اخلاقی مطرح ساخت که از آن طریق، رهبران و پیروان را به سطوح عالی منزلت خواهد رسانید. از نظر برنز رهبری تحولآفرین فرآیندی است، که در آن رهبران و پیروان همواره در تلاشند تا توان روحی و قوای انگیزش یکدیگر را در سطوح بالاتری ارتقاء دهند. در این فرایند رابطه متقابل و رو به رشدی میان رهبر و پیرو در جریان است. همچنین بهنظر وی رهبری تحولآفرین توسط هر کس با هر موقعیت در سازمان قابل پیادهشدن است. در این نوع رهبری، افراد میتوانند بر همتایان و مافوقها، مانند زیردستان اثرگذاری داشته باشند. رهبران تحولآفرین صاحب بینشی هستند که از طریق آن دیگران را برای انجام کارهای استثنایی و روشنتر و آیندهای مطلوب به جنگ و تلاش وا دارد. ویژگی بارز رهبری تحولآفرین، ویژگی مراوده ای و کاریزماتیک است. بهگونه ای که ذهن و احساسات افراد را با هم یکپارچه میسازد (سجادی، ۱۳۹۰). ۲-۱۰-۲ نظریه رهبری تحولآفرین بنیس و نانوس[۱۶۰] (۱۹۸۵) این دو دانشمند موفق شدند در پایان تحقیقی گسترده و میدانی، که طی آن عملکرد ۹۰ نفر از رهبران پویا و کارآمد سازمان را مورد مطالعه قرار دادند. پنج رویکرد یا شگرد خاص را به مثابه وجوه مشترک کیفیت عمل این رهبران که حاکی از رمز موفقیت آنان بوده است شناسایی نمایند: تمامی رهبران مورد مطالعه، چشمانداز روشن و نویدبخشی را فرا روی سازمانهای خویش نهاده و درصدد بوده اند تا انرژی جمعی اعضای سازمان را در جهت رسیدن به چشمانداز مورد نظر هماهنگ و هدایت کنند. رهبران موردنظر موفق شده اند با پیش گرفتن جهتگیری مشخصی در روند حرکتی سازمان هنجارها و ارزشهای جدید را در قاطبه اعضای سازمان حاکم گردانند. و در راستای آن منابع انسانی سازمان را به منظور رسیدن به هویت جدید سازمانی بسیج کنند. رهبران تحولآفرین همواره درصددند تا مراتب تعهد و دلسوزی اعضای سازمان را در خصوص پیشبرد در برنامه موردنظر فزونی بخشند و اتحاد قلبی آنان را نسبت به موفقیت این برنامه ها جلب کنند. دانشمندان یادشده ویژگی اعتمادسازی را در زمره رموز موفقیت رهبران تحولآفرین ذکر کرده و بر این نکته تأکید داشته اند که رهبران مورد مطالعه توانسته اند با برقراری حالت اعتماد عمومی در سطح سازمان، به نوعی انسجام مطلوب سازمانی دستیابند. رهبران مورد مطالعه همواره کوشیدهاند تا تصویر مثبت و خوشایندی از قابلیتها و توانمندیهای خویش به نمایش بگذارند و خود را از هر نظر وقف انجام دادن مأموریتها و پیشبرد اهداف سازمانی جلوه دهند. این رهبران در عین حال اهتمام بسیاری در زمینه فراگیری دانش جدید و توسعه ظرفیتهای دانشاندوزی سازمان به کار بستهاند. ۳-۱۰-۲ نظریه رهبری تحولآفرین شاین[۱۶۱] از نظر شاین تحول و دگرگونی تغییری است که در فرهنگ همکاری و مشارکت انجام میگیرد. وی در تجزیه و تحلیل پاسخهایی که از طریق مصاحبه از ۶۰ کارمند اداری در سه سطح بدست آورده بود. ویژگیهای رهبران تحولآفرین را شناسایی کرد و مشاهده نموده در هر سه سطح این ویژگیها مشترک بوده و با یافتههای تحقیق سازگاری دارند. این ویژگیها عبارتند از: کانون توجه: رفتارها و اعمال مدیران، اولویتها و علایق و تعهدات آن ها را مشخص می کند. مدیران با گفتار و کردار خود به پیروان این پیغام را میرسانند که بر چه اولویتهایی تمرکز دارند. فعالیتهای هدفمند: هر یک از مدیران در سه سطح مدیریتی، فرآیندهایی را به صورت سیستماتیک و منظم در راستای پیشرفت و نیل اهداف فردی و گروهی کانون توجهشان تنظیم کنند. مدلسازی رفتارهای مثبت: مدیران در جهت رسیدن به اهداف، رفتارهای مثبت خاصی را مدلسازی می کنند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- آقایی، میلاد، آقایی، اصغر. (۱۳۹۲). بررسی تاثیراجرای ۵s بر کارایی و اثربخشی کارکنان کلانتری ها. پژوهش های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، سال دوم، شماره پیاپی ۵، شماره اول، ص ۱۵۲-۱۴۱. - بابائیان، علی، سامانی، یوسف، کرمی، ذبیح اله.(۱۳۹۳). بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با عملکرد شغلی کارکنان رسته های ماموریتی ناجا.فصلنامه منابع انسانی ناجا، شماره ۳۷، ص ۲۸-۹ - بردبار، غلام رضا. (۱۳۹۲). عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی با بهره گرفتن از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره. مجله مدیریت سلامت، دوره ۱۶، شماره ۵۱، ص ۷۰ . - پاشا شریفی، حسین، شریفی، نسترن.( ۱۳۸۹). روش های تحقیق، سخن، ۲۲۰-۲۲۵. - حرآبادی فراهانی، مجید.(۱۳۸۵).بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و توانمندی کارکنان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران. - جمالی، غلام رضا. (۱۳۷۷). اندازه گیری و تجزیه و تحلیل بهره وری طرح های پژوهش میگو در استان بوشهر طی سال های ۷۴ الی ۷۵. پایان نامه فوق لیسانس، مدیریت صنعتی، دانشگاه شیراز. - خاکی، غلام رضا. (۱۳۷۷). ارزش افزوده، راهی برای اندازه گیری بهره وری. چاپ اول، موسسه مطالعات و برنامه ریزی آموزشی، تهران، ص ۵۴.
- خاکی، غلام رضا. (۱۳۸۴). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی. تهران: انتشارات بازتاب. - خاکی، غلام رضا. (۱۳۸۶). مدیریت بهره وری. چاپ پنجم. تهران: انتشارات کوهسار. - خوشبخت، میرزا علی، خایف الهی، احمد علی، احمدی، سید علی اکبر. (۱۳۹۱). شناسایی و اولویت بندی عوامل مدیریت منابع انسانی موثر بر ارتقا و کارایی کارکنان (مطالعه موردی ستاد پلیس راهنمایی ورانندگی کشور). فصلنامه مطالعات پژوهشی راهور، سال اول، شماره یک، ص ۵۶-۳۱. - رابینز استیفن،(۱۳۸۳)، رفتار سازمانی، ترجمه علی پارسائیان و سیدمحمد اعرابی، جلد سوم، چاپ پنجم، تهران. - رضائیان، علی. (۱۳۸۶). مدیریت رفتار سازمانی. تهران، انتشارات مدیریت دانشگاه تهران. - رضائیان، علی. (۱۳۹۲). مبانی سازمان و مدیریت. تهران، نشر سمت. - رئوفی، ناجی. (۱۳۹۰). بهینه سازی منابع انسانی کلید توسعه پایدارسازمان. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مدیریت دولتی، دانشگاه علوم تحقیقات کهگیلویه و بویر احمد. - ریاحی سامانی، نادر.(۱۳۸۱). بررسی سیر تحولات در تشکیلات و مدیریت اوقاف در ایران پس از اسلام، ص ۲۳. - زارع، مریم. (۱۳۸۰). اولویت بندی عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی در شرکت برق منطقه ای یزد. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد کرمان. - سرمد، زهره، بازرگان، عباس، حجازی، الهه. (۱۳۷۶). روش های پژوهش در علوم رفتاری، تهران: انتشارات آگه. - سکاران،اوما. (۱۳۸۱).”روش های پژوهش در مدیریت” تهران: موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی؛ تهران: چاپ دوم.ص ۲۸۱ . - سکاکی، سید حمید. (۱۳۷۶). الگویی برای توسعه مرزهای بهره وری مدیران. رساله دوره دکتری مهندس صنایع، دانشگاه امیر کبیر. - سکاکی، حمید، اصفهانی، سید مهدی. (۱۳۷۶). بهره وری مدیریت شاخصی نو. مجله مدرس، شماره۲، ص۱۴۰-۱۲۸. - سعادت، اسفندیار. (۱۳۸۶). مدیریت منابع انسانی، تهران: سازمان مطالعه وتدوین کتب درسی(سمت). - شاه بیگی، محمد مهدی. (۱۳۷۵). بررسی راه های ارتقای بهره وری کل در شرکت زمزم گرگان. پایان نامه فوق لیسانس مدیریت بازرگانی، دانشگاه شهید بهشتی. - شفیعی، محمد سعید. (۱۳۸۶). سیمای وقف در اخبار و اعصار.ص ۶۴. - صادقی گلدر. ( ۱۳۸۰). مقدمه ای بر فرهنگ وقف.ص ۷۴-۱۰۶. - صاری خانی، محمود،(۱۳۷۹). بررسی میزان مشارکت کارکنان در اداره امور و رابطه آن با رضایت از کار در بیمارستان شهید مدنی تبریز، فصلنامه ی بیمارستان، شمار ه ی پنجم.ص ۱۶. - صالحی، رسول، حسینپور، محمد، برکت، غلامحسین. (۱۳۹۱). عوامل مؤثر بر افزایش بهرهوری نیروی انسانی در شهرداری اهواز. فصلنامه مطالعات مدیریت شهری، شماره ۱۲. - طاهری، شهنام. (۱۳۸۵). بهره وری و تجزیه و تحلیل آن در سازمان ها (مدیریت بهره وری فراگیر). چاپ یازدهم، نشر دهستان، تهران، ص ۱۸. - عاشوری، فیروزه. (۱۳۹۲). بررسی عوامل مؤثر بر بهرهوری منابع انسانی در شرکت راهآهن جمهوری اسلامی ایران. پایان نامه کارشناسی ارشد. - عباس زاده، محمد علی، جمالی، غلام رضا، ابراهیمی، مهران. (۱۳۸۸). بکارگیری مدل سازی ساختاری تفسیری در تحلیل معیارهای انتخاب استراتژی رقابتی. چهارمین کنفرانس بین المللی مدیریت استراتژیک. - عبودی، حمید، زنگنه درویش، مصدق لطفی، کاظمیان، فرشته.( ۱۳۹۳). رابطه فرهنگ سازمانی با توانمند سازی کارکنان.فصلنامه ی پژوهش های مدیریت منابع انسانی دانشگاه جامع امام حسین(ع). سال ششم، شماره ی ۱. ص ۲۲۳-۲۲۴. - غلام زاده، ستاری لقب. (۱۳۹۱). بهینه سازی فرایند مدیریت منابع انسانی با عنایت به رویکرد شایستگی. مجله منابع انسانی ناجا، دوره ۷، شماره ۲۷، صص ۲۳-۱. - کاظمی، سید عباس. (۱۳۸۱). بهره وری و تجزیه و تحلیل آن در سازمان ها، چاپ اول، انتشارات سمت، تهران. - کارگر، غلام رضا. (۱۳۸۹). بهینه سازی منابع انسانی راه کاری جهت توسعه ی پایدار سازمان(بررسی تحلیلی عوامل و راهکار). دو ماه نامه توسعه انسانی پلیس، ص۶۸-۸۵. - کاوه کوشا، حسین. (۱۳۹۰). بررسی موانع ارتقا بهره وری نیروی انسانی و ارائه راهکارهایی جهت ارتقا بهره وری نیروی انسانی درشرکت منطقه ده عملیات انتقال گاز(بوشهر) از دیدگاه کارکنان رسمی منطقه ده عملیات انتقال گاز. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه ازاد شیراز. - کریمی خوزانی، علی. (۱۳۸۸). بهینه سازی الگوی رفتاری کارکنان پلیس با تدوین معیارهای اخلاقی:گامی موثردرحرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف. دو ماه نامه توسعه انسانی پلیس شماره ۵. - مدیران مربوطه در بیمارستا نهای وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سطح تهران، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، مدیریت پرستاری، دانشکده ی پرستاری و مامایی شهید بهشتی، تهران.ص ۲۴. - گزارشی اجمالی از تحولات وقف و امور خیریه در بیست سال گذشته. (۱۳۸۱). تهران: روابط عمومی سازمان اوقاف و امور خیریه، ص ۱۴. - محمدی، زرگار، هنری،حبیب، کشکر،سارا. (۱۳۹۳). بررسی رابطه زیر سیستم های مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده و بهره وری منابع انسانی در فدراسیون های ورزشی منتخب. مجله مدیریت ورزشی، ص ۵۷-۷۴. - معراجی، سعید. (۱۳۸۸). وقف سنت ماندگار.ص ۱۳۴. Reference - Abdul Kadir, M. R., Lee, W. P., Jaafar, M. S., Sapuan, S. M., and Ali. A. A. (2005). Factors Affecting Construction Labour Productivity for Malaysian Residntial Projects. Structural Survey. Vol. 23, No. 1, pp. 42-54. - AI-Darrab, L. (2000). Relationships between Productivity, Utilization, and Quality. Work study, Vol. 49, No. 3, pp. 97-103 - Alinaitwe, H. Mwakali, and J. Bengt, H. (2007). Factors Affecing the Labour Productivity of Buiding Craftsmen: Study of Uganda. Journal of Civil Engineering and Management, Vol. 8, No 3, pp. 169-176. - Aljuhani, M. S. (2002). Labours Utilization and Labours Productivity of a Gold Mine in Sauvi Arabiai. Journal of the south African Institute of Mining and Metallurgy, Vol. 102, No. 5, pp. 307-309. - Armstrong, M. (2000). A handbook of human resource management practice. (7th Ed.) Kogan Page, London. - Arora, D. P., and Sumanth, D. J. (1993). Resolvind the Quality- Productivity Dilemma, in Sumanth, D. J., Edosomwan, J. A., Poupart, R. and Sink. S. D. (Eds.), Productivity & Managemant Frontiers TV, pp. 416-426. - Attafar, Ali, SHarifi, Mohsen. (2013). Organizatonal Factors affecting the productivity of capital- human. Journal of Knowledge Management, pp. 38-15 - Baran, J. N., and krrepsd. M. (1999) strategic human resources: frame works for general managers. John wiley&Sons, new. - Beecher, Friday. And Mustafa. (2013). Education and workforce development: a tool for improving productivity. Management decision, vol. 43, pp. 877-895. - Bertschek, I., Fryges, H., & Kaiser, U. (2009). Ecommerce Increase Labour Productivity? Discussion Paper No. 04, pp. 45. - Caraiani, C., Dumitrana, M. (2010). Control de gestiune. Editura Universitară. - Chan, P. W., and Kaka, A. (2007). Productivity Improvments: Understand the Workforce Perceptions of productivity First. Personnel Review, Vol. 36 No, 4, pp. 564-584. - David, J., Grabska, S., and kasavana, M. (1996). Productivity Paradox of Hotel-Industry Technology. Cornell Hotel and Restaurant Adnministiation Quarterly, Vol. 27, No. 2, pp. 64-70.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تفکر: ۱) اندیشیدن ۲) اندیشه ۳) نوع اندیشهها و طرز اندیشیدن ۴) اندیشیدن سالک به حق (دکتر حسن انوری، ص ۶۳۵، ۱۳۸۲) تفکر : (thinking) عبارت است از مرتب ساختن، مورد معلوم برای منجر شده به کشف مجهول (خوانساری، منطق صوری، ۱۳۷۲)
پایان نامه کارشناسی ارشد گروه آموزشی روانشناسی تربیتی جایگاه تفکر انتقادی در آموزههای دینی (قرآن، روایات، متون) نقد و انتقاد : (Critic) این از تمیز سره از ناسره (ملک الشعرای بهار، سبک شناسی، ۱۳۲۵) تفکر انتقادی (critical thinking) فرایندی ذهنی است که منتج به قضاوت و تصمیم گیری در مورد عقاید، اعمال و موضوعات میگردد و فرد را قادر میسازد که جنبههای مختلف یک پدیده یا مساله یا چند پدیده را در نظر بگیرد و مبنی بر دلایل معتبر در مورد آن ها قضاوت نماید (کارشکی، ۱۳۸۴) تفکر انتقادی مستلزم داشتن تفکر انتزاعی، دانش قبلی مورد نیاز و توانایی تفکر در حیطه مورد نظر است. تفکر انتقادی: (ربر – ۱۹۸۵) راهبردی شناختی که فرد را از طریق بازبینی و آزمون مداوم راه حلهای ممکن راهنمایی میکند. تفکر انتقادی : تفکر می کند بر ارزیابی دقیق مقدمات و دلایل مبتنی است و ضمن بررسی تدریجی عوامل مربوط نتیجه را به دست میآورد. مهارتهای تحلیل، ترکیب، قضاوت و جمع بندی و ارزشیابی مهارتهای مورد نظر در تفکر انتقادی هستند. تفکر انتقادی یک فرایند است یک نتیجه و پرسش از اصول موضوعه را در بر میگیرد. این امر مهم است که دانشآموز زمینه تدریس مسائل را درک کند (و اصول موضوعه اساسی و نظام ارزشس اجتماعی) (شریعتمداری، ۱۳۸۲، ص ۸۷ الف) در روان شناسی عناصر عمده تفکر عبارتند از تصورات ذهنی، تمیز، وحدت دادن، تجرید یا انتزاع، تعمیم، زبان عناصر عمده تفکر از لحاظ منطقی تصورات و تصدیقات بدیهی است. پس تفکر زمانی حاصل میشود که امری به یاد فرد آمده باشد یا خیالی که از پیش معلوم نبوده در ذهن او خطور کند و یا فرد با مساله یا مشکل جدیدی مواجه شود و درصدد حل آن برآید یا به عبارتی تفکر زمانی صورت میگیرد که مساله یا مشکل خاصی مطرح شود.[۱۹] تفکر به شکلهای گوناگون صورت میگیرد به صورت تداعی آزاد، خیالبافی، تفکر عملی یا تفکر خلاق. گوردون و اسمیت در بررسی و مطالعه ساخت تفکر در کتاب تفکر منطقی به تحلیل سه جنبه میپردازند این سه جنبه عبارتند از احساس، حافظه و تخیل. براساس تحلیل آنها تفکر را میتوان به شکل مثلثی که اضلاع آن حافظه و تخیل و احساس هستند منظور داشت عمل خاص فکر وقتی مشخص میشود که حداقل یکی از ۳ جنبه برای توصیف آن به کار رود. تفکر منطقی تفکری است که در آن تعادلی میان احساس، حافظه و تخیل وجود دارد. در صورت عدم تعادل در سه جنبه فوق نمیتوان به منطقی بودن تفکر اعتماد داشت تفکر منطقیو علمی همیشه به وسیله بررسی فعال، مداوم و دقیق عقیده یا معرفت در سایه دلایلی که آن را تائید میکنند حاصل میشود. ایجاد موقعیت مطلوب برای اندیشیدن در تفکر موثر است. در ضمن اندیشیدن هدف نهایی نیست بلکه از طریق اندیشیدن به شناخت صحیح و از طریق شناخت صحیح گرایش به عمل و اجرای عمل حاصل شود. گرایش برای انجام دادن کاری معین معلول تفکر است. افراد بشر در حالتی که با مسالهای روبرو میشوند به فکر کردن میپردازند. تفکر : فعالیت ذهنی و عبارت از پردازش اطلاعات، بهره گیری از ادراکات، مفاهیم، نمادها و تصاویر ذهنی است. برخی از اهداف تفکر عبارتند از: حل مشکلات، تصمیمگیری و ارائه واقعیت بیرونی». [۲۰] تفکر را معمولاً فرایند هشیار میانگارند اما فروید تفکر ناهوشیار را نیز مطرح میکند. از دیدگاه اسلام مهمترین مرحله صعود به مراحل عالی انسانی و نیل به هدف نهایی پرورش قدرت تفکر، استدلال و به طور خاصه عقل است. جان دیوئی «فکر را عبارت از درک روابط میداند».[۲۱] در نظرات پیاژه تفکر مستلزم زبان آموزی است و از این رو کودکان پیش از یادگیری زبان دارای تفکر نیستند پیاژه تفکر را «هوش درونی شده» میداند و تفکر را نظامی از اعمال درونی شده که به آن عملیات نام مینهد می داند یعنی اعمال بازگشت پذیر و هماهنگ کننده سایر اعمال. تفکر انتقادی تفکر انتقادی، اندیشمندان درباره شیوه فکر کردنمان است تا آن که نظر خویش را برای دستیابی به اهداف تصمیم گیری کردیم و حل مسائل را فهمیدیم در هر موقعیتی به صورت موثر بیندیشم (آقازاده، ۱۳۸۴، ص ۳۲۱) دیوئی اعتقاد دارد، تفکر انتقادی، تفکر فعال، مستمر و با دقت در مورد یک عقیده یا فرضیه گرفته شده از دانش در پرتو زمینههایی که از آن حمایت میکنند و نتایج بعدی که بدان منتهی میشوند (به نقل از هاشمی، ۱۳۸۵، ص ۵۴) (رساله دکتری رشته علوم تربیتی گرایش برنامهریزی درسی (Ph.D) موضوع بررسی میزان استفاده تفکر انتقادی در کتابهای درسی علوم اجتماعی مقطع متوسطه از دیدگاه دبیران استان فارس و ارائه الگوی پیشنهادی برای تنظیم و تدوین کتابهای درسی تفکر انتقادی در مورد واقعیتهای مربوط به اهمیت تفکر و آموزش مهارتهای تفکر انتقادی و نوشتن تحلیلی، میتوان گفت که یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت، پرورش تفکر و انسان متفکر است. صاحبنظران تعلیم و تربیت، دیدگاههای متنوعی در این زمینه ارائه نمودهاند. براساس دیدگاه (پرسیسن ۱۹۸۶) علاقه به توسعه تواناییهای تفکر در محافل آموزشی پدیده جدیدی نیست، بلکه این موضوع ریشه در تاریخ و پیشینهای بس عمیق دارد، به عبارتی برخی عصر طلایی یونان را سرآغاز این اشتیاق مطرح نمودهاند و منشا آن را به آکادمی افلاطون نسبت میدهند. در طول تاریخ بسیاری از سیاستمداران، مربیان و فلاسفه نگران هنر و علم تفکر دقیق بودهاند. اسمیت و هولفیش (۱۹۶۱) عنوان میکنند، مدرسهای که تفکر انتقادی را در تمام فعالیتها مورد استفاده قرار ندهد، جایگاه مناسبی برای فرهنگ جامعه نیست (اسمیت و هولفیش، ترجمه شریعتمداری، ۱۳۷۳). مایر (۱۹۷۳) عقیده دارد که توانایی در واضح نوشتن و خواندن و فهم مبانی ریاضی با تربیت حقیقی برابر نیست، بلکه تربیت حقیقی عبارت است از توانایی تحلیل انتقادی ادبیات، تشخیص حقیقت از مجاز واخذ تصمیمات منطقی (مایر، ترجمه فیاض، ۱۳۷۴). از دیدگاه نوریس (۱۹۸۵) اهمیت و نقش نقادی در حل مشکلات فردی و جمعی انسان بر ضرورت توجه به موضوع مهارتهای شناختی میافزاید. افراد دارای مهارتهای تفکر انتقادی قادرند به تحلیل، ارزیابی و قضاوت درباره امور بپردازند و مسایل مختلف را بهتر حل کنند. روبینسون (۱۹۸۷) چنین بیان میدارد که «آموزش تفکر به دانشآموزان، بطور فزاینده به عنوان یک هدف ضروری در تعلیم و تربیت مطرح است. برای اینکه دانشآموزان بطور موفقیت آمیز در جامعه زندگی کنند، باید در تمام طول زندگی با مهارتهای تفکر مورد نیاز برای کسب و پردازش اطلاعات مجهز شوند». (ص ۱۶) به نظر تاما (۱۹۸۹) شهروندان باید به گونهای تربیت شوند که متفکرانه و نقادانه، تصمیمگیری نمایند. مک لور و دیویس (۱۹۹۱)، معتقد است که هدف تعلیم و تربیت چیزی جز تفکر نیست و تفکر انتقادی بخش اساسی در تفکر و یادگیری است، که با رشد افراد ارتباط دارد و در نهایت به رشد جامعه می انجامد. بنا بر این، پرورش تفکر و تواناییهای نظیر: تجزیه تحلیل، ارزیابی و قضاوت باید اساس فعالیتهای مدرسه و معلم باشد، زیرا شخصی که از این نظر رشد کرده است در حقیقت توانایی استفاده مناسب و درست از آزادیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یک جامعه را دارد. رفع تضادها، برخوردها، و کشمکشها و تصمیمگیریهای صحیح و مناسب، فقط از طریق پرورش تفکر افراد امکان پذیر است. این دو ادامه میدهند، در جهان جدید، هر فردی باید مهارتهای تفکر را به عنوان مهارتهای زندگی، در خود پرورش دهد و این امر برای معنابخشی به جهانی که به شدت در حال پیچیده شدن است و همچنین برای ز ندگی در جامعه دموکراتیک و توسعه امکان شرکت در رقابتهای صنعتی ضرورت دارد. واینشتاین (۱۹۹۱) معتقد است تربیت در این زمینه باعث میشود تا دانشآموزان در مورد مسایل مربوط به زندگی منطقی فکر کنند. ویمبی (۱۹۸۵) در بررسی مطالعات مربوط به آموزش مهارتهای تفکر، چنین دریافت که این نوع آموزشها باعث میشوند تا دانشآموزان مشکلات داخل و خارج از مدرسه را بهتر حل نمایند. در ادبیات حوزه تفکر انتقادی تعاریف زیادی برای آن ارائه شده است. اسکریون (۱۹۹۶) تفکر انتقادی را فرایند منظم، هوشمندانه، فعالانه و ماهرانه در مفهومسازی، کاربرد، تجزیه تحلیل، ترکیب و ارزشیابی اطلاعات جمع آوری شده یا پدید آمده از طریق مشاهده، تجربه، تفکر و استدلال میداند. گلاسمن، کوف و اسپیرس (۱۹۸۴) تفکر انتقادی را توانایی تشخیص مسائل، ارزشیابی، حل مسئله، توانایی تشخیص و بکارگیری استدلال قیاسی و استقرایی، تشخیص سفسطه در استدلال، توانایی استنتاج معقول از اطلاعات، دفاع از نتیجهگیریهای معقول و توانایی تمایز میان حقایق و باورها میدانند. انیس (۱۹۸۵) تفکر انتقادی را فرایندها و مهارتهای درگیر در تصمیمگیری عقلانی، برای اینکه چه کارهایی انجام و چه چیزهایی باور شوند، میداند. مارزانو و دیگران (۱۹۸۸) تفکر انتقادی را تفکری میدانند که به ارزشیابی و قضاوت درباره راهبردها و تولیدات فکری میپردازد. پاول (۱۹۸۸) آن را توانایی رسیدن به نتیجهگیری صحیح و براساس مشاهده و اطلاعات مینامد. شایده سادهترین تعریف بوسیله بیر (۱۹۹۵) ارائه شده است، او تفکر انتقادی را انجام قضاوتهای مستدل معنی میکند. آنجلو (۱۹۹۵) معتقد است که در تمامی تعاریف رسمی، تفکر انتقادی به عنوان کاربرد عمدی مهارتهای سطح بالا و عقلانی نظیر تجزیه تحلیل، ترکیب، تشخیص مشکل و حل مسئله و اسنتتاج و ارزشیابی در نظر گرفته میشوند. (ص ۶) بررسی تعاریف مربوط به تفکر انتقادی نشان میدهد که صاحبنظران در تعریف، به جنبههای متفاوت توجه کردهاند. برخی به بروندادهای تفکر انتقادی توجه نموده و آن را در قالب تواناییهای مختلف مطرح کردهاند. مانند گلاسمن، کوف و اسپیرس (۱۹۸۴)، پاول (۱۹۸۸) و بیر (۱۹۹۵) برخی دیگر در تعاریف خود به طور ایجابی و سلبی، به عبارتی اقداماتی را که متفکر انتقادی باید و نباید انجام دهد، مورد توجه قرار دادهاند. برای مثال، دیویی (۱۹۸۲) در کتاب «چگونه فکر میکنیم» تفکر انتقادی را شک سالم و پرهیز از تعجیل در قضاو تعریف میکند (ص ۸۴) میرز (۱۹۸۶) در کتاب آموزش تفکر انتقادی، تفکر انتقادی را شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و نشده در بحثهای دیگران، عدم هیجان عاطفی در هنگام روبرو شدن با مسئله تعریف میکند (میرز، ترجمه ابیلی، ۱۳۷۴) با این حال علیرغم تفاوتهای موجود در تعریف تفکر انتقادی، در تمامی آنها، برای تفکر انتقادی مهارتهایی مانند: مقایسه، تحلیل، استنباط، تشخیص، پیشبینی، حل مسئله، قضاوت، شکل سالم، عدم هیجان عاطفی، ارزشیابی و نتیجهگیری به نحوی مطرح شدهاند. بطور کلی براساس دیدگاه صاحب نظران و همچنین براساس آزمونهای رایج و معتبر تفکر انتقادی، مشخص میشود که مهارتها و خرده مهارتهای مطرح شده برای تفکر انتقادی، بسیار گسترده و متنوعاند و بطور کامل شامل: تشخیص دیدگاههای اصلی یا مسئله، تمایز میان حقیقت، عقیده و قضاوت مستدل، بررسی توافق مفاهیم، تشخیص مفروضات بیان نشده، تشخیص چهار چوبهای کلیشهای و تشخیص عوامل احساسی، تبلیغی و مطالب سوگیری شده، تشخیص کفایت اطلاعات جمع آوری شده و پیشبینی نتایج احتمالی، مشاهده، مقایسه، مقابله، گروهبندی، رسته بندی کردن/ طبقهبندی کردن، ترتیب بندی، الگودهی، تجزیه تحلیل، همچنین مهارتهای لازم برای استنتاج، فهم معانی، علت/ معلول، پیشبینی، استدلال منطقی، در نظر گرفتن سایر احتمالات (شامل سایر تفسیرها)، اجتناب از (ابهام، بی ارتباطی، تسلسل و تعمیم بیش از حد) هستند. ویژگیهای تفکر انتقادی وید (۱۹۹۵) هشت ویژگی را برای تفکر انتقادی بیان میدارد. تفکر انتقادی درگیر سئوال پرسیدن و تعریف مشکل، آزمون مدارک، تجزیه و تحلیل پیش فرضها و سوگیریها، اجتناب از استدلال هیجانی، اجتناب از زیاد ساده کردن، توجه به سایر تفاسیرو تحمل ابهامات است. استروم و باکوس (۱۹۹۵) سر و کار داشتن با ابهام را به عنوان یک بخش اساسی و ضروری براتی تفکر انتقادی مطرح نمودند. بیر (۱۹۹۵) در کتاب تفکر انتقادی در توضیح ویژگیهای اساسی برای تفکر انتقادی به موارد زیر اشاره میکند: معیار: برای تفکر کردن بطور انتقادی معیار مورد نیاز است یعنی داشتن شروطی که باید در برخی چیزها وجود داشته باشد، تا به عنوان مسائل قابل قبول مورد قضاوت قرار گیرند. اگرچه در هر حوزه درسی، معیارهای متفاوتی برای این امر وجود دارد،اما برخی استانداردها برای همه موضوعات کاربرد دارد. نظیر اینکه یک اظهارنظر باید متکی بر حقایق صحیح و مناسب و منابع معتبر، دقیق و غیر سودار، از اشتباهات منطقی بدور و با استدلال کردن است. دلیل و برهان: تفکر انتقادی متکی بر دلیل و برهان است، به عبارتی توانایی استنباط یک نتیجه از چند فرض قبلی برای انجام آن و همچنین آزمایش ارتباطات منطقی میان اظهارات یا ایدهها. رویهها برای بکارگیری معیار: تفکر انتقادی مبتنی بر رویههایی مانند سئوال پرسیدن، قضاوت کردن، و شناسایی پیشفرضهاست. دیدگاه: دیدگاه، روشی است که فرد به دنیا توجه میکند و معانی را شکل میدهد. در تفکر انتقادی پدیدهها از دیدگاههای مختلف مورد توجه قرار میگیرند. ویژگیها یا گرایشهای کلی تفکر انتقادی از دیدگاه انیس، (۱۹۸۷) به این گونهاند. - جستجوی یک بیان روشن ازموضوع یا سئوال - جستجوی دلایل - کوشش برای کسب اطلاعات جامع - استفاده و ذکر منابع معتبر - در نظر گرفتن موقعیت کلی - در نظر گرفتن نکته اصلی - از یاد نبردن مسئله اصلی مورد علاقه
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
-
-
-
-
-
- توابع محرک (تابع تبدیل[۲۹])
تابع محرک f میتواند خطی یا غیر خطی باشد. یک تابع محرک بر اساس نیاز خاص حل یک مسئلهای که قرار است به وسیله شبکه عصبی حل شود، انتخاب میشود. در عمل تعداد محدودی از توابع محرک مورد استفاده قرار میگیرند، که در زیر به تعدادی از آن ها اشاره می شود:
خروجی این تابع برابر ورودی آن است: a = purelin(n) = n
نمودار تابع محرک خطی[۱۶] (Patterson, 1996)
- تابع محرک آستانهای دو مقداره حدی
این تابع در شکل (۳-۸) نشان داده شده است. همانگونه که مشاهده میشود ، مقدار خروجی ۰ یا ۱ است. اگر آرگومان n کوچکتر از صفر باشد مقدار تابع ۰ است و در غیر این صورت خروجی نرون برابر ۱ خواهد شد. عموماً تابع محرک، دامنه خروجی نرون را محدود میسازد و به همین علت آن را تابع محدود ساز[۳۰] نیز مینامند. خروجی نرون معمولاً برای این گونه توابع، در بازه متناهی[۰,۱] یا[-۱,۱] قرار دارد، که در این حالت، تابع را تابع محرک آستانهای دو مقداره حدی گویند.
این تابع با رابطه کلی زیر بیان میشود:
مقدار c وسعت ناحیه خطی بودن تابع را تعیین میکند. مثلاً اگر c خیلی بزرگ باشد، شکل منحنی به تابع محرک آستانهای دو مقداره حدی نزدیک میشود. این تابع در شبکههای عصبی کاربرد زیادی دارد. شکل این تابع به ازای c=1 در زیر رسم شده است.
نمودار تابع محرک آستانهای دو مقداره حدی[۱۶] (Patterson, 1996)
نمودار تابع محرک زیگموئید[۱۶] (Patterson, 1996)
- تابع محرک تانژانت هیپربولیکی
تابع متداول دیگر در شبکههای عصبی تابع تانژانت هیپربولیکی میباشد. این تابع با رابطه زیر تعریف میشود: a = tansig(n) = 2/(1+exp(-2*n))-1 a= تابع تانژانت هیپربولیکی n= تعداد ورودی ها در زیر شکل این تابع نمایش داده شده است:
نمودار تابع محرک تانژانت هیپربولیکی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
رباعیات رباعیات مولانا بخشی از دیوان اوست. این قسمت از آثار مولانا در چاپخانۀ اختر (اسلامبول) به سال ۱۳۱۲ هجری قمری به طبع رسیده و متضمن ۱۶۵۹ رباعی یا ۳۳۱۸ بیت است که بعضی از آنها به شهادت قرائن از آن مولاناست و دربارۀ قسمتی هم تردید قوی حاصل است و معلوم نیست که انتساب به وی درست باشد. ب ) آثار منثور: فیهِ ما فیهِ (که مقالات مولانا نیز نامیده شده) کتابی است به نثر فارسی و موضوع آن نقد و تفسیر عرفانی است، و شامل یادداشتهایی است که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمدهاست. این سخنان توسط مریدان مولانا نوشته میشده است. نثر این کتاب ساده و روان است و درونمایهای از مطالب عرفانی دینی واخلاقی دارد. کتاب فیه مافیه اولین بار با تصحیح انتقادی بدیعالزمان فروزانفر در سال ۱۳۳۵ شمسی در تهران منتشر شد. فیه مافیه، کتابی است که تدوین آن بعد از وفات مولوی (۶۷۲ ق.) انجام گرفته و طبعا ً نامی هم که بر آن نهاده شده است از مولوی نیست. از همین رو در نسخ قدیم گاه آن را الاسرار الجلالیه و گاه فیه مافیه خواندهاند. در ظهریه برخی از نسخههای خطی ابیاتی نوشتهاند که در آنها فیه مافیه به کار رفته است. مجالس سبعه مجالس بعه یکی از آثار منثور مولانا، و مجموعه مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی است که به وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیان کرده است. مولوی در مجالس سبعه به شیوهی خطیبان عمل کرده،در آغازکلام، آیهای از قرآن آورده و سپس به شرح و تفسیر آن آیه، حدیثی از رسول اکرم (ص) را بیان کرده است، و آن را با شعر و قصه پرورانده است. شباهت چشم گیری که بین اسلوب مثنوی با شیوه بیان مجالس سبعه هست، نشانهی بارزی از وجود عناصر بلاغت منبری در مثنوی مولانا ست. مکتوبات مکتوبات (یا مکاتیب)، نام مجموعه نامههای صد و پنجاهگانهای است که از مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی) به یادگار مانده است. از سه اثر منثور مولوی، مکتوبات را نباید چون دیگر آثار او تلقی کرد، هر چند در آن کتاب هم گهگاه مولانا در حال و هوای دیوان کبیر و مثنوی پرواز کرده است، از جمله در نامه صدوسیام که به حسامالدین چلبی نوشته است، اما محتوای بسیاری از نامهها دنیوی است و توصیههایی به این امیر و آن وزیر که کار این و آن را روبهراه کنند و در رفع دشواری و اصلاح امور مردم غفلت نکنند. این نامهها در زمانهای مختلف و با نیات مختلف تقریر شده است. نامههای مولانا، گرچه از آیات قران و حدیث و شعر و برخی نکتههای عارفانه خالی نیست، بیشتر حال و احوال یاران و بستگان و درویشان او را نمایش میدهد و از نظر تحقیق در تاریخ سلجوقیان و شناخت روحیات مولانا از جهت مناسبات او با مردمی که در ایجاد فضای زندگی او نقش داشتند – از حکومتیان و غیر آنان – ارزشمند است. فصل چهارم : بررسی ویژگیهای مدیر شایسته از منظر قرآن و نهج البلاغه مقدمه: امیر مومنان علی علیه السلام نظام و حکومت برای جامعه را همانند رشته تسبیح برای دانه های آن
میداند که بهره گیری از دانه ها بدون آن، ممکن نیست[۱] از همین رو در آموزههای دینی مطالبی فراوان درباره نظام اسلامی آمده است. اهمیت تشکیل نظام اسلامی از ضروریات دین اسلام و مذهب تشیع است، چرا که بدون حکومت اسلامی، اجرای احکام اسلامی در امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و حتی امور فردی و مذهبی مسلمانان معطل و مختل خواهد شد. تجربه تاریخی و عینی این حقیقت را به وضوح ثابت می کند، از این رو پیامبر بزرگ اسلام صلی ا… علیه و آله و سلم پس از هجرت به مدینه، در اولین فرصت به تاسیس نظام و حکومت اسلامی پرداخت. امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید: … هیچ فرقه و ملتی را نمی یابیم که پایدار مانده و زندگی کرده باشند، مگر با داشتن فرمانروایی قوامبخش و { این از آن روست که} مردم ناچارند برای امر دین و دنیای خود حاکمی داشته باشند تا آنها را سرپرستی کند… و زندگی مردم بدون آن حاکم، قوام و سامان نمی یابد… وجود حاکم عادل در رأس حکومت اسلامی نیز از مسلمات این دین است و در متون اسلامی به آن تصریح و بر آن تاکید شده است. امام صادق علیه السلام فرمود: … سه چیز است که مردم هر شهری به آن نیاز دارند تا در امور دنیا و آخرت خود به آن پناه ببرند و اگر این سه را نداشته باشند به نابسامانی در زندگی گرفتار خواهند شد: فقیه دانای پرهیزگار، فرمانروای نیکوکاری که مردم از وی پیروی کنند و پزشک آگاه مورد اعتماد[۲] امام رضا علیه السلام هم فرمود: اگر برای مردم، امام و رهبری توانا، امانتدار، نگهبان و پاکدست ( عادل) قرار داده نمی شد، آیین نابود می شد، دین از بین می رفت، سنتها و احکام الهی تغییر می یافت، بدعت گذاران بر آن می افزودند و ملحدان از آن می کاستند و مسلمانان به شبهه دچار می شدند.[۳] ۱-۴ برخی ویژگیهای کارگزاران اسلامی: ۱-۱-۴ اهلیت و شایستگی
-
- در آن هنگام که پروردگارت ابراهیم را به کلماتی آموزد، پس آنها را به پایان رسانید (خدا) گفت: من تو را برای مردمان پیشوا و امام قرار خواهم داد؛ (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم؟ (خدا) گفت: عهد من (پیشوایی مردم از سوی من) نصیب ستمکاران نخواهد شد.[۴]
۲-۱-۴ اخلاص
-
- در این قرآن از موسی یاد کن که مخلص بود و پیامبری بود مرسل. (سوره مریم،۵۱).
-
- بگو برای این پیغام رسانی از شما پاداشی نمی خواهم و من از آنان نیستم که از پیش خود چیزی بسازند.(سورهی ص،۸۶).
-
- از شما برای این پیامبری و رسالت پاداشی نمی خواهم که پاداش من جز از پروردگار جهانیان نخواهد بود.(سورهی شعرا ۱۰۹).
۳-۱-۴ سخت گیر در اجرای حق و عدالت در اجرای دین خدا، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، رأفت و دلسوزی در حق ایشان (گناهکاران) روا مدارید…(سوره نور،۲). ۴-۱-۴ خواستار صلاح و اصلاح … تا آنجا که بتوانم، چیزی جز اصلاح نمی خواهم، و توفیق من جز به دست خدا نیست، بر او توکل کردم و به آستان او بازخواهم گشت.(سورهی هود ، ۸۸). ۵-۱-۴ اهل عمل آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما مردمان را راهنمایی کنند، و به آنان پرداختن به کارهای نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم، و ایشان خودپرستندگان ما بودند.(سورهی انبیا،۷۳). در قرآن از اسماعیل یاد کن که صادق الوعد بود و پیامبر خدا* و کسان خود را به نماز و زکات فرمان می داد، و در نزد پروردگار خود پسندیده بود. (سورهی مریم ، ۵۵ و۵۴). ۶-۱-۴ بالا بردن ارزش انسان
-
- گفتند: آیا به تو ایمان آوریم، در حالی که فرومایگان و اراذل از تو پیروی می کنند؟* گفت: من از کار و شغل آنان (که در نظر شما پست است) اطلاعی ندارم (و در نظر من پست نیست) * کاش می دانستید که رسیدگی به حساب ایشان جز با پروردگار من نیست* و من انسانهای مؤمن را (هرچند فقیر و ناتوان) از خود دور نخواهم کرد.
۷-۱-۴ آماده برای دفاع
-
- برای دشمنان آنچه می توانید از اسباب و نیرو و اسبان بسته آماده فراهم آورید، تا بدین گونه دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگر مخالفان را بترسانید، که شما آنان را نمی شناسید ولی خدا آنان را می شناسد… ( سورهی انفال، ۶۰).
۸-۱-۴ اخلاق مسئول در جامعه اسلامی
- هر آینه تو دارای خلق و خویی بزرگی. (سورهی قلم،۴).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
HB-101
de 017/0
c 029/0
b 058/0
بدون پیش تیمار
e 015/0
c 027/0
b 060/0
حداکثر کارایی روشهایی که تحت عنوان پیش تیمار بذر شناخته میشوند در اراضی کم بازده میباشد. اراضی کم بازده زمینهایی هستند که محصول برداشت شده از آن ها ۴۰ درصد سایر مزارع است. با این تعریف، بسیاری از مزارع کشاورزی موجود در کشور ایران حتی در شرایطی بدتر از خاکهای کم بازده قرار دارند. از طرفی مشکلاتی چون کم بارانی و عدم توزیع مناسب نزولات جوی منطبق با نیازهای آب محصولات، بالا بودن سطح املاح مولد شوری در مزارع، عدم تهیه مناسب بستر بذر و فقر غذایی مزارع از مشکلات بسیار شایع در مزارع کشورمان به شمار می روند که بر اساس نتایج متعدد حاصل از تحقیقات مستقل دانشمندان، یکی از راههای مؤثر و بسیار مفید برای جبران اثر دست کم، بخشی از این عوامل نامساعد میتواند استفاده از پیش تیمار بذر باشد (رستمی و عباس دخت، ۱۳۸۹). پیش تیمار بذر در مراحل اولیه رشد سبب تحریک رشد و استفاده بهتر گیاه زراعی از منابع محیطی مانند نیتروژن موجود و در دسترس میشود که با جذب عناصر مورد نیاز، گیاه با سنتز کربوهیدراتها و تولید آسیمیلاتها سبب بهبود و افزایش رشد و نمو گیاه میشود (سجادی نیک و همکاران، ۱۳۸۹ الف).
۴-۳- صفات مورفولوژیکی ۴-۳-۱- ارتفاع بوته نتایج تجزیه واریانس دادهها حاکی از معنیدار بودن اثر متقابل برهمکنشهای نیتروکسین × کود نیتروژنه و اثر نیتروژن× پرایمینگ در سطح احتمال ۵ درصد بر ارتفاع بوته گیاه ذرت بود (جدول ۴-۳). نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل دوگانه نیتروکسین و کود نیتروژن نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته(۴۱/۲۰۹ سانتیمتر) مربوط به تیمار مصرف نیتروکسین و مصرف نصف مقدار نیتروژن توصیه شده بود که با سایر تیمارها اختلاف معنیداری نشان داد. کمترین مقدار ارتفاع بوته مربوط به تیمار شاهد(۶۰/۱۲۱ سانتیمتر) بود که با سایر تیمارها اختلاف معنیداری نشان داد (جدول ۴-۲۶). جدول ۴- ۲۶- جدول مقایسه میانگین اثر ترکیب سطوح مختلف کود نیتروکسین و کود نیتروژنه بر ارتفاع بوته ذرت.
کود نیتروژنه
۰ kg/ha
۲۲۵ kg/ha
۴۵۰ kg/ha
مصرف نیتروکسین
e 60/138
a 41/209
b 30/196
بدون نیتروکسین
f 60/121
d 71/152
c 70/174
بررسیها نشان داده است که بکارگیری باکتریهای همیار از طریق مکانیسم تولید هورمونهای محرک رشد گیاه میتواند سبب افزایش رشد طولی گیاه گردد. این باکتریها سبب افزایش ترشح هورمون جیبرلین شده و جیبرلینها موجب افزایش رشد طولی سلولها به ویژه میانگرههای ساقه میشوند (توحیدی مقدم و همکاران، ۱۳۸۷). کاپولنیک و همکاران (۱۹۸۲) افزایش ارتفاع بوته ذرت را در کاربرد باکتری آزوسپیریلوم و زاهیر و همکاران (۱۹۹۸) افزایش ارتفاع بوته ذرت را که بذرهای آن با باکتری ازتوباکتر تلقیح شده بودند گزارش کردند. کودهای زیستی نیتروژن با افزایش جذب نیتروژن توانستهاند در افزایش رشد اندامهای هوایی گیاه نقش مثبت داشته باشند (Rojas et al., 2001). نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل دوگانه پیش تیمار بذر و نیتروکسین نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته برابر با ۴۰/۱۹۷ سانتیمتر، مربوط به تیمار مصرف نیتروکسین و پیش تیمار بذر با بهره گرفتن از آب مقطر بود که با سایر تیمارها اختلاف معنیداری نشان داد. کمترین مقدار ارتفاع بوته، برابر با ۷۴/۱۴۶ سانتیمتر، مربوط به پیش تیمار بذر با بهره گرفتن از HB-101 و عدم مصرف نیتروکسین بود که با تیمارهای پیش تیمار بذر با بهره گرفتن از آب مقطر و عدم مصرف نیتروکسین و تیمار شاهد اختلاف معنیداری نشان نداد (جدول ۴-۲۷). جدول ۴- ۲۷- جدول مقایسه میانگین اثر ترکیب سطوح مختلف پیشتیمار بذر و مصرف نیتروکسین بر ارتفاع بوته ذرت.
پیش تیمار بذر
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در این فصل ابتدا اجزای اصلی مدار تقویت کننده را به صورت مجزا معرفی کرده و مورد تحلیل قرار خواهیم داد. با توجه به شماتیک مدار عملکرد ترانزیستورها را با توجه به روابط حاکم بررسی خواهیم کرد. با بهره گرفتن از نرم افزار Hspice مدار تقویت کننده مبتنی برCMOS در دو حالت ، همراه و بدون مدارABCC در دو تکنولوژی ۹۰ و ۱۸۰ نانومتر شبیه سازی کرده و پارامترهای مختلف از جمله حاشیه فاز ، بهره ، نرخ سرعت تغییرات خروجی (Slew Rate) ، دیاگرام Bode خروجی را مقایسه خواهیم کرد. ۴-۱) اجزای مدار مدار طراحی شده شامل سه بخش اصلی زیر می باشد: ABCC(Adaptive Biasing Current Circut) مدار بایاس (Bias Circuit) تقویت کننده (Amplifier) شکل (۴- ۱) ساختار اصلی مدار ۴-۲) شماتیک مدار این تقویت کننده با ولتاژ تغذیه۳ ولت و در ناحیه زیر آستانه کار میکند و همچنین در این تقویت کننده از مدار ABCC (مدار هوشمند جریان بایاس)برای فیدبک گرفتن از خروجی مدار به منظور دستیابی به پایداری و داشتن توان مطلوب استفاده می شود. این تقویت کننده همراه با مدار ABCC که نواحی خاکستری را شامل میشود، بصورت زیر نمایش داده میشود.
شکل (۴- ۲) شماتیک مدار تقویت کننده ارائه شده[۱] ABCC4-3) قسمت های خاکستری در شکل ۴-۱ ، شامل بخش های می باشد که در ادامه ابتدا به روند کاری آنها می پردازیم : مدار نظارت بر جریان – Current Monitor Circut(CMC) مدار مقایسه جریان – Current Comparison Circut(CCC) مدار تقویت جریان– Current Amplification Circut(CAC) ۴-۳-۱) مدار نظارت بر جریان شامل ترانزیستورهای MN7 و MN8 می باشد که بطور سری بهم متصل هستند و این در حالی است که : VG N4 = VG N7 (۴-۱) VG N3 = VG N8 (۴-۲) که با توجه به این روابط، این بخش از مدار به منظور انتخاب جریان شاخه ای از زوج تفاضلی با مقدار کمتر است. اگر Vin+ و Vin- با هم برابر نباشند در نتیجه جریان هر شاخه از زوج تفاضلی متفاوت است و برای انتخاب جریان کمتر می بایست پارامتری که مربوط به جریان است را از هر شاخه دریافت نمود که با توجه به رابطه جریان، می توان گفت پارامتری مهم در جریان، ولتاژ گیت – سورس می باشد و چون : VS ۳ or 4 = ۰ (۴-۳) بنابراین داریم : VGS ۳ or 4 = VG ۳ or 4 (۴-۴) و نهایتا با اتصال گیت ترانزیستورهای ۷ و ۸ به آنها، می توان جریان کمتر را درون آنها کپی نمود. ۴-۳-۲) مدار مقایسه جریان این بخش از مدار شامل ترانزیستورهای MP10 و MN2 می باشد که در شکل ۴-۲ قابل مشاهده است و با توجه به شکل، ابعاد ترانزیستور MN1 دو برابر اندازه ابعاد ترانزیستور MN2 می باشد که با توجه به مدار کپی کننده جریان می توان گفت : ID(MN2) = ½ ( ID(MN1) ) (۴-۶) ID(MN1) = IBia (۴-۷) بنابراین میتوان نوشت : ID(MN2) = ½ ( IBias ) (۴-۸) حال اگر اختلاف جریانی در شاخه ای که MP9، MN8 و MN7 قرار دارد و شاخه ی Mp10 و MN2 ایجاد شود یعنی ½ ( IBias ) = Imin (۴-۹) این اختلاف توسط خازن CC1 به ولتاژ Vm تبدیل شده که این ولتاژ متناسب با اختلاف جریان بین دو شاخه است. ۴-۳-۳) مدار تقویت جریان : این بخش تنها شامل ترانزیستور MP6 است که این ترانزیستور در نقش یک منبع جریان تطبیقی (هوشمند) عمل می کند که با ولتاژ Vm بدست آمده از بخش قبل، کنترل می شود و بسته به مقدار این ولتاژ جریانی تولید میکند تا بتواند نقص جریان را در هر شاخه از زوج تفاضلی برطرف کند و با توجه به اینکه MP6 از نوع PMOS است، هنگامی که Vm به عنوان VG P6 به گیت آن اعمال میشود اگر این ولتاژ کاهش یابد، جریان ایجاد شده در ترانزیستور بیشتر خواهد شد. Mp4, Mp5 درایورهای زوج تفاضلی : (۴-۱۰) MP3 کپی کننده جریان به همراه MP1 , MP2 : (۴-۱۱) MN3 , MN4 بار فعال برای زوج تفاضلی و کپی کننده جریان در MN6 , MN5 (۴-۱۲) (۴-۱۳) (۴-۱۴) بار فعال طبقه آخر :MP8,MP7 (۴-۱۵) درایور طبقه آخر MN5,MN6 : (۴-۱۶) (۴-۱۷) در شکل (۴-۳) و (۴-۴) ابعادترانزیستورها در دو تکنولوژی ۹۰ و ۱۸۰ نانومتر ارائه شده است. شکل (۴-۳) شماتیک مدار در تکنولوژی ۹۰ نانومتر به همراه ابعاد ترانزیستورها شکل (۴-۴) شماتیک مدار در تکنولوژی ۱۸۰ نانومتر به همراه ابعاد ترانزیستورها ۴-۴ ) مقیاس های اندازه گیری مدار ۴-۴-۱ ) سرعت تغییرات خروجی (Slew Rate) سرعت تغییر ولتاژ خروجی تقویت کننده عملیاتی محدود است. به عبارت دیگر اگر به ورودی یک تقویت کننده عملیاتی شکل موج پله داده شود، خروجی شکل موج پله نخواهد داشت. بلکه افزایش ولتاژ خروجی با شیب معینی صورت میگیرد. این پارامتر توسط حداکثر جریان شارژ کننده خازن جبران ساز تعیین میشود. زیرا افزایش ولتاژ خروجی مستلزم افزایش ولتاژ خروجی طبقه تقویت کننده میانی است که از طریق شارژ خازن انجام میگیرد. حداکثر شیب تغییرات ولتاژ خروجی را با یک پارامتر به نام ‘SR’ مشخص مینمایند. (۴-۱۸) شکل(۴-۵) قرمز: شکل موج ورودی - سبز: شکل موج خروجی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ب: سیستمهای مستقل از شبکه سیستمهای مستقل از شبکه (سیستمهای جزیرهای)، سیستمهایی هستند که بدون اتصال به شبکه سراسری، برق خود را تامین می نمایند. این سیستمها برای مناطق دور از شبکه که به دلیل محدودیتهای فنی(صعب العبور بودن منطقه) و اقتصادی( همانند دور بودن از مراکز تولید توان و یا داشتن جمعیت پایین) انتقال برق رسانی مشکل است، کاربرد زیادی دارند.
کاربرد مستقل سیستمهای تولید پراکنده به صورت جزیرهای، جهت تامین بار مصرف کنندگان، از مزایای عمده آنها محسوب می شود. برای صنایع و واحدهایی که قطع برق خسارت فراوانی را برای آن ها در برداشته و یا به طور کلی مکانهایی که امکان دسترسی به انرژی برق از طریق شبکه سراسری با قیمت مناسب را نداشته باشند، بکارگیری این سیستمها مفید میباشد. با گسترش پیشرفت صنعت برق، تکنولوژیهای جدید و مختلفی ایجاد شده است. اکثر این تکنولوژیها به صورت تجاری و صنعتی در دسترس می باشند. یکی از مهم ترین مسائل در سیستمهای تولید پراکنده در حالت مستقل از شبکه، پیوستگی تغذیه بار و کنترل ولتاژ و فرکانس آن است. معمولا در سیستم های تولید پراکنده مستقل از شبکه، از منابع تجدیدپذیر انرژی (مانند انرژی خورشیدی یا بادی) به عنوان منبع اولیه انرژی استفاده می شود. باتوجه به تغییرات شدت نور و سرعت باد در طول روز، توان حاصل از این منابع دارای نوساناتی است. در نتیجه استفاده از واحد ذخیره انرژی برای تامین پیوسته بار اجتناب ناپذیر است. لذا بهرهمندی از سیستم کنترلی مناسب برای کنترل توان بین واحدهای ذخیره انرژی با منابع انرژی اولیه به گونه ای باشد، که بار به طور پیوسته تامین شود [۱۹]. هدف از این پایان نامه ارائه سیستم کنترلی مناسب برای کنترل پخش توان بین واحدهای انرژی و کنترل فرکانس در سیستم تولید پراکنده میباشد. ۲-۳-۴ انواع تولیدات پراکنده این تولیدات پراکنده را می توان از دید تکنولوژی به سه دسته عمده تقسیم نمود که عبارتند از: الف: تکنولوژی گازی ب: تکنولوژی های انرژی نو ج: وسایل ذخیره انرژی که در آن تکنولوژی گازی شامل توربینهای احتراقی گازی، توربینهای کوچک و سلولهای سوختی میباشد. تکنولوژیهای انرژی نو شامل انرژی نهفته طبیعی، توربینهای کوچک بادی، سلولهای فتوولتائیک می باشند. انرژی خورشیدی با بهره گرفتن از سلولهای فتوولتائیک تبدیل به انرژی الکتریکی می شود. وسایل ذخیره انرژی شامل باتری، ابر رسانای مغناطیسی، سوپر خازنها، سدهای ذخیره آب و وسایل ذخیره انرژی هوای فشرده می باشند [۲۰]. ۲-۴ سیستم هیبرید[۷] ریز شبکه ها مفهوم تازهای برای آیندهی سیستمهای انرژی هستند که بهره برداری از انرژیهای تجدیدپذیر را ممکن ساختهاند. یک ریز شبکه از تعدادی واحد تولید پراکنده و بارهای متصل به آن تشکیل شده، که می تواند در حالت متصل به شبکه و یا مستقل از آن (جزیره ای) عمل کند [۲۱]. این شبکه ها که از منابع مختلف انرژی تغذیه میشوند، به صورت ترکیبی و مکمل با یکدیگر کار می کنند. این ساختارها به عنوان سیستمهای هیبریدی قدرت یا سیستمهای ترکیبی قدرت شناخته میشوند. در این سیستم ها حداقل یکی از منابع توان منبع انرژی تجدیدپذیر می باشد. از آنجایی که این سیستمها از دو یا چند منبع مختلف انرژی تغذیه میشوند در مقایسه با سیستمهایی که یک منبع برای تولید برق دارند از قابلیت اطمینان بالاتری برخوردار هستند. مزیت اصلی ریز شبکه یا سیستم هیبریدی قدرت عبارت است از [۲۲]: ۱- عملکرد مستقل از شبکه سراسری ۲- امکان استفاده از تولید همزمان توان الکتریکی و حرارتی ۳- قابلیت اتصال به شبکه سراسری ۴- قابلیت عملکرد پایدار در مناطق دور افتاده و جدا از شبکه سراسری ۵- رایگان بودن انرژی اولیه این سیستمها ۲-۴-۱ مزایای ریز شبکه و چالشهای سیستمهای هیبریدی پیشرفت و کاربرد ریز شبکه ها مزایای بسیاری را برای صنعت تولید برق به همراه داشته است. این مزایا عبارتند از [۲۳]: ۱- افزایش قابلیت شبکه ۲- ارائه انرژی الکتریکی بی وقفه به بارهای حساس ۳- کاهش آلودگی هوا به ویژه دی اکسید کربن ۴- کاهش تلفات شبکه توزیع و انتقال ۵- کاهش هزینه های خطوط انتقال ۶- نیاز به سرمایه گذاری کمتر و مناسب بودن برای مشارکت بیشتر در بازار برق ۷- یافتن راحتتر فضای مناسب جهت احداث، به علت کوچک بودن فضای مورد نیاز ۸- راحتی گسترش و امکان اتصال یک میکروتوربین به ریز شبکه، بدون نیاز به تغییرات در سایر میکرو توربین ها و شبکه ۹- بازدهی بالا علی رغم مزایای بسیار سیستمهای ریز شبکه، استفاده از این سیستم ها منجر به بروز چالش ها و موانعی نیز می گردد. برخی از این چالش ها عبارتند از [۲۳]: ۱- مشکلات فنی مانند مدیریت، حفاظت، کنترل و پایداری ریز شبکه ۲- نبود استانداردهای لازم جهت پیادهسازی سیستمهای ریز شبکه ۳- وجود موانع اداری و حقوقی و فقدان قوانین و مقررات لازم به منظور تنظیم عملکرد شبکه ۲-۵ سیستم فتوولتائیک به پدیده ای که در اثر آن و بدون استفاده از مکانیزم های مکانیکی، انرژی تابشی به انرژی الکتریکی تبدیل شود پدیده فتوولتائیک گفته می شود. این پدیده بر فرضیه ذره ای بودن انرژی تابشی بنا نهاده شده است. هر سیستمی نیز که از این خاصیت استفاده نماید، سیستم فتوولتائیک نام دارد [۲۴]. در یک سیستم فتوولتائیک هیچ گونه حرکت مکانیکی وجود نداشته و زمانیکه قطعات حرکتی نداشته باشند، استهلاکی نیز وجود نخواهد داشت. سلول های خورشیدی امروزی حتی می توانند به عنوان شیشه پنجره کار کنند. این سلول ها این قابلیت را دارند که بین ۸۰ % تا ۹۰ % نور خورشید را از خود عبور دهند. این کیفیت باعث می شود که پنجره هایی مجهز به سلولهای خورشیدی بتوانند به خنک ماندن هوای داخل در تابستان کمک کنند و ساختمان را زیباتر و هم انرژی الکتریسیته مورد نیاز ساختمان را تهیه کنند. برخی از معایب استفاده از سیستم های فتوولتائیک عبارتند از [۲۴]: ۱- هزینه تولید برق توسط سلولهای فتوولتائیک بیشتر از هزینه تولیدی برق ناشی از سوختهای فسیلی میباشد. لازم به توضیح است که با افزایش تولید سلولهای فتوولتائیک میتوان هزینهها را کاهش داد. ۲- برق تولیدی از انرژی خورشیدی غیر قابل اعتماد بوده و همواره در دسترس نمی باشد و میزان تولیدات به شرایطی نظیر حالت وضعی خورشید، شرایط اتمسفر، ابری بودن و … بستگی دارد. ۳- به منظور استفاده از انرژی خورشیدی در شب باید از باتری برای ذخیرهسازی انرژی استفاده گردد. ۴- برای مصارف زیاد توان، نیاز به مساحت زیادی برای نصب سلولهای فتوولتائیک می باشد. ۲-۵-۱ تبدیل انرژی خورشیدی به الکتریکی در سیستم فتوولتائیک نور خورشید از فوتونها یا ذرات انرژی خورشیدی تشکیل شده است. این فوتونها که مقادیر متغیر انرژی را شامل می شوند، درست مشابه با طول موجهای متفاوت طیفهای نوری هستند. وقتی فوتون ها به یک سلول فتوولتائیک برخورد می کنند، ممکن است منعکس شوند، مستقیم از میان آن عبور کنند و یا جذب شوند. فقط فوتونهای جذب شده، انرژی لازم را برای تولید الکتریسیته فراهم می کنند. وقتی نور خورشید به میزان لازم و یا انرژی توسط جسم نیمه هادی جذب شود، الکترونها از اتمهای جسم جدا میشوند.( به دلیل اینکه آخرین الکترون یک اتم با گرفتن انرژی فوتون به لایه بالاتر رفته و می تواند از میدان پروتون آزاد شده و آزادانه در نیمهرسانا حرکت کند). رفتار خاص سطح جسم در طول ساختن موجب می شود سطح جلویی سلول برای الکترونهای آزاد بیشتر پذیرش یابد. بنابراین، الکترونها به طور طبیعی به سطح مهاجرت می کنند. زمانیکه الکترون ها موقعیت n را ترک می کنند، حفرههایی تشکیل می شود. تعداد الکترونها زیاد بوده و هر کدام یک بار منفی را حمل می کنند و به طرف جلوی سطح سلول پیش میروند. در نتیجه عدم توازن بار بین سلولهای جلویی و سطح عقبی، یک پتانسیل ولتاژ شبیه قطب های مثبت و منفی یک باتری ایجاد می شود. زمانیکه دو سطح از میان یک راه داخلی مرتبط شوند، الکتریسیته جریان می یابد. سیستم های فتوولتائیک از سه بخش اصلی تشکیل شده اند: الف: ماژول یا پنل های خورشیدی ب: قسمت واسطه یا بخش توان مطلوب ج: مصرف کننده یا بار الکتریکی مصرف کننده واسطه (باتری) ماژول فتوولتائیک شکل ۲-۱ : بخش های اصلی یک سیستم فتوولتائیک الف: ماژول یا پنلهای خورشیدی مبدل انرژی تابشی خورشید به انرژی الکتریکی می باشد. پنلهای فتوولتائیک که در معرض خورشید قرار میگیرند، متشکل از سلولهای فتوولتائیک هستند. ماده اصلی تشکیل دهنده بیشتر سلولهای خورشیدی موجود در بازار از لایه نازکی از مواد نیمه رسانا، مانند سیلیکون تشکیل می شوند. سلولهای فتوولتائیک به صورت الکتریکی در مدار های سری یا موازی متصل می شوند تا ولتاژ یا جریان بیشتر تولید کنند. به مجموعه ای از این سلولها که در کنار یکدیگر بر اساس طراحیهای هر کارخانه سازنده در یک لایه محافظت شده از نظر محیطی، سری و موازی می گردند و بلوک ساختمان اولیه یک واحد مولد فتوولتائیک را تشکیل می دهند، پنل یا ماژول فتوولتائیک گفته می شود و مجموعه این پنلها آرایهی خورشیدی عنوان می گردد. در شکل زیر این مطلب نشان داده شده است. شکل ۲-۲ : آرایه، پنل، ماژول و سلول فتوولتائیک ماژولهای فتوولتائیک و آرایهها معمولاً بر اساس ماکزیمم توان DC خروجی تحت شرایط استاندارد آزمایش برآورد می شود. شرایط استاندارد آزمایش با یک دمای ۲۵ درجه برای عملکرد ماژول، تابش خورشیدی لازم در سطح ۱۰۰۰ وات بر متر مربع و تحت شرایط جرم هوایی ۵/۱ در انتشار طیف تعیین می شود. تا زمانیکه این شرایط برای نحوه عملکرد ماژول های PV و آرایهها در این حوزه عادی نشود، عملکرد واقعی تا حدی کمتر از حالت استاندارد است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- افزایش وحشت آنها از قربانی شدن .
- کمتر حساس شدن نسبت به خشونت و قربانیان خشونت .
-
- افزایش میل آنها برای خشونت بیشتر در سرگرمیها و زندگی واقعی .
عوامل فوق را می توان با هم ترکیب کرده و دو اثر برجسته زیر را نتیجه گرفت :
- یادگیری رفتارهای تجاوزگرانه
یادگیری ( فراگیری ) رفتارهای تجاوزگرانه با توجه به تئوری فراگیری اجتماعی بچه ها می توانند اعمال تجاوزگرانه را با مشاهده در رسانه های الکترونیکی از قبیل : ( تلویزیون ، بازیهای کامپیوتری و ویدئویی و اینترنتی ) تقلید کنند . بچه های توانمند یاد بگیرند که خشونت راه مفید و مناسبی در حل مشکلات انسان است . در مجموعه های آزمایشگاهی ویژه محققین در یافتند که بچه ها می توانند با مواجهه با رفتارهای خشن در فیلم یا تلویزیون تشویق شوند که متجاوزانه تر رفتار کنند . از این رو رابطه بین دیدن خشونت رسانه و رفتارهای تجاوزگرانه در طی زمان باعث افزایش وابستگی به تلویزیون و بازیهای کامپیوتری و ویدئویی در کودکان و نوجوانان می شوند . بعلاوه افراد دارای تحصیلات کمتر که مهارتهای اجتماعی کمتری دارند و کسانیکه تمایل به خشونت دارند تمایل به بروز تجاوزگری بیشتر دارند . این کودکان و نوجوانان میل به صرف زمان بیشتری پای تماشای تلویزیون و بازی ، بازیهای کامپیوتری و ویدئویی دارند . علاوه بر این کودکان و نوجوانانی که خود را مشابه کاراکترهای تجاوزگر تخیل می کنند و خشونت را بعنوان واقعیت قلمداد می کنند نیز مایل به بروز تمایلات تجاوزگری بیشتری هستند . در این باب می توان چنین نتیجه گرفت که واکنشهای مشابهی را می توان از کودکان و نوجوانان بازیگر بازیهای خشن ویدئویی انتظار داشت و این به علت طبیعت تقابل در این بازیهاست . بعلاوه تعدادهشدار دهنده ای کودکان و نوجوانانی وجود دارند که لذت را در رسانه ها در مواجهه با تفریحات خشن تجربه می کنند ، و تقاضای سیری ناپذیری برای محتوای خشن دارند . بدین ترتیب بچه ها به تدریج از بازیهایی که مکررا ً بازی کنند خسته می شوند و آنچه آنها را در ابتدا به هیجان می آورد طولی نمی کشد که آنها را خسته می کند و بنابراین تولید کننده ها بازیهایی می سازند که تحرک و خشونت بیشتری داشته باشد . محققین همچنین اثرات اشکال گرافیک تر خشونت را بخصوص برمردان جوان سن حدود ۲۰ سال تحقیق کرده اند . به این قرار که مواجهه مکرر با فیلم های تصور کننده خشونت بخصوص در یک زمینه سکسی که زنان قربانی می شوند ، باعث تغییر گرایشات مردان جوان به حالت کم دلسوزتر نسبت به هتک قربانیان و بی تفاوت تر نسبت به داوری درباره قبول معرف تجاوز به عنف می شوند . مواجهه مکرر به نمایش گرافیکی خشونت می تواند منجر شود تماشاگر یا بازیگر واکنشهای هیجانی خود را با آن وفق دهد . این داوریهای تغییر یافته و واکنشهای هیجانی می تواند به داوری آنها درباره ی قربانیان خشونت در محیطهای واقعی تر انتقال داده شود. این مطالب می تواند درباره ی بازیهای کامپیوتری و ویدئویی درست باشد : که در آن اولا ً تنها یک کاراکتر مونث وجود دارد که بیشتر دون رتبه و درجه ی دو در مقابل کاراکترهای مذکور رهبری گننده بوده و ثانیا ً : کاراکتر مونث در جنگ در مقابل کاراکترهای مذکر، خشونت جنسی را بکار می برد . ( اما همیشه هم اینطور نیست که بگویم همه ی بازیهای کامپیوتری و ویدئویی به اصطلاح آسیب رسان هستند بلکه بازیهایی نیز ساخته شده است که میتوانیم به جنبه های مثبت آنها اشاره کنیم . ) البته جنبه های مثبت این بازیها کمتراز جنبه های منفی اش نیست یعنی جنبه های مثبت زیادی دارد . که متاسفانه در کشور ما از این جنبه ها خیلی کم و اگر هم استفاده شود ، بسیار کم است . مثلا ً جنبه های آموزشی این بازیها از این دید ، بعضی از کشورها در آموزش و پرورش شان آمده اند و درسها را بصورت بازی طراحی کرده اند یا جنبه ی علمی این بازیها در دانشگاهها و جنبه درمانی هم برای بچه هایی که ناتوانی هایی دارند ، و یا برای سالمندان این بازیها به طرز بخصوصی طراحی شده است ( قسمتی از مصاحبه سر کار خانم رفیعی روانپزشک کودک و نوجوان در برنامه خانواده از شبکه اول سیما ۱ / ۸ / ۸۱ ) . ارنا فیشهادت ( Ema fishhaut ) در رابطه با جنبه های مثبت بازیهای کامپیوتری و ویدئویی می گوید : بسیاری از بازیهای کامپیوتری و ویدئویی ( حاوی جنبه مثبت ) یک احساس مهارت را در کودکان و نوجوانان ایجاد می کنند . وی یک ویرایشگر متخصص است که مقاله ” بازیهای تصویری ” ( یک مشکل یا یک نعمت ) را نوشت و در آن راههایی را طرح کرد که والدین می توانند بازیهای تصویری و برنامه هایی را که یادگیری کودکان و نوجوانان آنها را افزایش دهند را انتخاب کنند . چنانچه هر یک از این رسانه ها تاثیر قوی بر زندگی و رفتار کودکان و نوجوانان دارند . اما چگونگی آن تاثیر و اینکه آیا تاثیر خوب یا بد است بستگی به هنر پیشه ، ستاره تلویزیونی و یا برنامه نویس دارد . - نظریه هایی برای توجیه ارتباط بین مشاهده خشونت و رفتار پرخاشگرانه همبستگی مثبت بین مشاهده خشونت و رفتار پرخاشگرانه با بهره گرفتن از نظریه های متعدد تبیین شده است در این خصوص نظریه یادگیری اجتماعی مورد توجه عده زیادی از پژوهشگران قرار گرفته و مطالعاتی که در راستای تاثیر آن است رو به افزایش است . براساس این نظریه ، همان طور که کودکان مهارتهای شناختی و اجتماعی را از طریق مشاهده عملکرد والدین ، خواهران ، برادران ، همکلاسیها و معلمان خود می آموزند ، با تماشای برنامه های خشونت آمیز تلویزیون نیز یاد می گیرند که چگونه پرخاشگرانه رفتار کنند . مطالعات آزمایشگاهی ، بارها نشان داده است که کودکان پس از مشاهده برنامه های خشونت آمیز در تلویزیون از رفتارهای پرخاشگرانه تقلید می کنند . آزمایشهای متعددی که آلبرت بندورا و همکارانش در دهه ۱۹۶۰ انجام دادند ، بیانگر موضوع تقلید از خشونت مشاهده شده است . به اعتقاد او کودکان رفتار ضد اجتماعی را از طریق مشاهده برنامه های خشونت آمیز می آموزند . بعبارت دیگر ، با تماشای شخصیتهای تلویزیونی مورد علاقه که به گونه خشونت آمیز رفتار می کنند ، این امکان وجود دارد که بینندگان جوان با بازیگران همانند سازی کنند . بندورا و همکارانش به منظور نمایش تجربی پدیده تقلید از اعمال خشونت آمیز یک طرح آزمایشی را ترتیب دادند . آنها به گروهی از کودکان فیلم نشان دادند که بازیگر آن به یک عروسک پلاستیکی حمله ور می شود و اعمال پرخاشگرانه انجام می داد به گرهی از کودکان نیز فیلمی نشان دادند که شخصیت آن رفتار پرخاشگرانه نشان نمی داد و در نهایت به گروه سوم اصلا فیلمی نشان نشده پف پس همه کودکان را به اتاق اسباب بازی بردند که در آن چندین عروسک وجود داشت و رفتار آنها را به دقت مورد اشاره قراردادند . بندورا و همکارانش بالاترین سطوره رفتار پرخاشگرانه را نسبت به عروسکهای اتاق بازی در کودکانی ثبت نمودند که شاهد سرمشق پرخاشگر بودند در نظریه یادگیری اجتماعی ، چند نکته حائز اهمیت است نخست آنکه ، بین یادگیری و عملکرد تمایل وجود دارد ممکن است افراد بدون هیچگونه تقویتی از طریق مشاهده پرخاشگری ، رفتار پرخاشگرانه را بیاموزند اما در عمل نشان ندهند در اینجا یادگیری صورت نگرفته که متخصصان آن را تحت عنوان ” یادگیری نهفته ” مطرح می کنند . اما هنوز عملکردی وجود ندارد ، یعنی آنچه آموخته شده در عمل ظاهر نشده است زمانیکه فرد در موقعیت مناسبی قرار گیرد ، و یا انجام رفتار پرخاشگرانه تقویتی به دنبال داشته باشد ، یادگیری به عملکرد آشکار تبدیل می شود نکته قابل توجه دیگر این نظریه ، تاثیر تقویت و تنبیه جانشینی است . براین اساس ، لازم نیست که فرد برای یادگیری رفتار پرخاشگرانه ، شخصا به پاداش برسد ، بلکه مشاهده افرادیکه با انجام رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز به پاداش می رسند بر رفتار کودکان مشاهده کننده تاثیر دارد . به این ترتیب ، اگر کودکان مشاهده کنند که یک شخصیت تلویزیونی به دنبال رفتار پرخاشگرانه پاداش دریافت می کند ، به احتمال زیاد آن رفتار مورد نظر را تقلید خواهند کرد . نکات مطرح شده در نظریه یادگیری اجتماعی ، افکار عموم را نسبت به آثار مخرب تماشای خشونت بیش از پیش روشن ساخت. - نظریه عدم بازداری : عده ای از پژوهشگران برای تبیین رابطه بین مشاهده خشونت و یادگیری رفتار پرخاشگرانه ، عدم بازداری را مطرح کرده اند . فرض بر اینست که کودکان و افراد دیگر با آموزش و تجربه از انجام رفتار پرخاشگرانه نهی می شوند ، چنانچه مقدار زیادی خشونت در تلویزیون مشاهده کنند ، بازداری خود را نسبت به اعمال پرخاشگرانه از دست می دهند و در تعامل با دیگران ، به راحتی از خشونت استفاده می کنند . لئوناردبرکویتزا درباره این موضوع آزمایشهای متعددی انجام داده است در یکی از آنها ، تعدادی از دانشجویان مردم آمریکایی در کالج مشغول به تحصیل بودند ، در یک موقعیت طرح ریزی شده در آزمایشگاه قرار گرفتند و عده ای از آنها در ابتدا توسط همکار آزمایشگر مورد تهدید قرار گرفتند . و در نتیجه خشمگین و عصبانی شدند با عده دیگری از آزمودنیها به شیوه ای بی ضرر رفتار شد سپس به انها فرصتی داده شد که یک موسیقی تصویری خشونت آمیز یا غیر خشونت آمیز را تماشا کنند و به گروهی از آنها هیچ فیلمی نشان داده نشد فن مورد استفاده در آزمایشگاه به گونه ای بود که به شرکت کنندگان این امکان را می داد که به اشخاصی که تکلیف یادگیری بوگوس اشتباه می کنند شوک الکتریکی وارد نمایند نتایج تحقیق حاکی از آن بود که افراد عصبانی که موسیقی تصویری خشونت آمیز را دیده بودند ، در مقایسه با شرکت کنندگانی که دچار عصبانیت نشده بودند با آزمودنیهایی که خشمگین بودند اما موسیقی تصویری خشونت آمیز را مشاهده نکرده بودند پرخاشگری بیشتری را ابراز نمودند این آزمودنیها بیشترین میزان شوک الکتریکی را به افرادی که در تکلیف مورد نظر دچار اشتباه شدند وارد کردند . - نظریه توجیه : عده ای از پژوهشگران برای تبیین رابطه بین مشاهده خشونت و یادگیری رفتار پرخاشگرانه نظریه توجیه را مطرح کرده اند . براساس این نظریه ، افراد پرخاشگر تمایل دارند با مشاهده در برنامه های تلویزیون ، رفتار پرخاشگرانه خود را توجیه کنند . این افراد با استناد به پرخاشگری بازیگران و اعتقاد به اعتقاد به اینکه شبیه شخصیت تلویزیونی دلخواهشان رفتار می کنند ، اعمال خشونت آمیز خود را عادی جلوه می دهند در این نظریه مشاهده خشونت یک نتیجه است تا یک علت . - نظریه پالایش ۲ : نقطه مقابل نظریه های مذکور ، نظریه پالایش است که پیش بینی می کند پرخاشگری بعد از مشاهده خشونت در تلویزیون کاهش خواهد یافت ؛ به این معنی که مشاهده خشونت مفری خیالی برای ارضای تمایلات پرخاشگرانه است . افراد با تماشای برنامه های خشونت آمیز تلویزیون تخلیه هیجانی می شوند . داده پژوهش ، این نظریه را رد می کند ، زیرا عملا ً همه یافته های به دست آمده بیانگر آن است که بعد از مشاهده خشونت ، رفتار پرخاشگرانه افزایش می یابد : ( مجله پژوهش و سنجش ، ۱۳۷۷ ) در تحقیقی که توسط مولفین ( رضا کرمی نوری ، علیرضا مرادی ) در مورد ساخت شخصیتی و خانوادگی دانش آموزان پرخاشگرانه در سطح مدارس ابتدایی تهران بعمل آمده این نتایج حاصل شده ۱ .
- وضع تحصیلی دانش آموزان پرخاشگر :
از نظر تحصیلی نسبتا ً پایین بوده و معمولا ً دارای مواردی از قبیل ، اخراج از مدرسه ، تغییر مدرسه و مردودی و تجدیدی در سابقه تحصیلی خود می باشد . همچنین مشکلات رفتاری از دوره دبستان و حتی پیش از دبستان نیز داشته اند .
- ساخت خانواده دانش آموز پرخاشگر :
الف - وضع فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی شامل : - فقدان والدین ( پدریا مادر به دلایل مختلف )
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۸
۷۰۱/۰
مدیریت تغییر
۱۰
۸۲۳/۰
منابع انسانی
۳-۸- روش های تحلیل داده ها
در این قسمت چگونگی تنظیم، تلخیص و تحلیل داده ها مورد اشاره قرار می گیرد و روش های آماری مورد استفاده برای تحلیل آن ها بیان می شود. لازم به ذکر است که هدف این بخش بیان فرمول های آماری نیست بلکه مقصود اشاره به نوع روش تحلیل آماری به کار رفته (توصیفی و تحلیلی) می باشد(سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۹۰ : ۳۲۳).
در این پژوهش برای پاسخ به سوالات تحقیق از روش های آمار استنباطی چون آزمونt تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. الف- آمار توصیفی: در این تحقیق از آمار توصیفی برای توصیف فراوانی و با محاسبه شاخصهایی چون درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار داده ها استفاده شده است. آمار استنباطی: آمار استنباطی به محققان این اجازه را می دهد که با داشتن اطلاعات درباره نمونه کوچکی از آزمودنیها درباره ویژگی های جامعه ای که نمونه از آن انتخاب شده، برآورد یا استنباط نمایند(خلیلی شورینی، ۱۳۸۸ : ۶۰). معمولاً در تحقیقات به دلایل مختلف با حجم زیادی از متغیرها روبرو هستیم. برای تحلیل دقیق تر داده ها و رسیدن به نتایجی علمی تر و در عین حال عملیاتی تر، پژوهشگران به دنبال کاهش حجم متغیرها و تشکیل ساختار جدیدی برای آن ها هستند و بدین منظور از روش تحلیل عاملی استفاده می کنند. تحلیل عاملی سعی در شناسایی متغیرهای اساسی یا عامل ها به منظور تبیین الگوی همبستگی بین متغییرهای مشاهده شده دارد. تحلیل عاملی نقش بسیار مهمی در شناسایی متغیرهای مکنون یا همان عامل ها از طریق متغیرهای مشاهده شده دارد. تحلیل عاملی دارای کاربردهای متعددی است که عبارتند از(مومنی و فعال قیومی، ۱۳۸۹ : ۱۹۱- ۱۹۲) : کاهش داده ها شناسایی ساختار سنجش اعتبار یک مقیاس یا شاخص و … . در این تحقیق برای پاسخ به سؤالات پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. برای قبول روایی نشانگرهای آن سازه، لازم است نشان دهیم که بین این نشانگرها هماهنگی و همسویی وجود دارد. از میان روش های مختلفی که برای مطالعه ساختار داخلی یک مجموعه از نشانگرها وجود دارد، تحلیل عاملی تأییدی مفید ترین روشی است که به برآورد پارامترها و آزمونهای فرضیه ها، با توجه به تعداد عاملهای زیربنایی روابط میان مجموعه نشانگرها می پردازد.(هومن،۱۳۹۳:۲۹۵) با شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار موفق BPR، طراحی پرسشنامه، توزیع ۳۰۰ عدد پرسشنامه در جامعه آماری و جمع آوری ۲۰۶ عدد پرسشنامه تکمیل شده و با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS و نرم افزار لیزرل[۲۰۴] به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است؛ و از طریق بدست آوردن ارزش ویژه عوامل، به اولویت بندی عوامل مؤثر بر استقرار موفق BPR در بانک گردشگری پرداخته شده است. فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱- مقدمه
در این فصل به تجزیه و تحلیل داده های استخراج شده از پرسشنامه های جمع آوری شده با بهره گرفتن از نرم افزار [۲۰۵]SPSS و نرم افزار لیزرل[۲۰۶] پرداخته می شود. مطالب ارائه شده در این فصل مشتمل بر دو قسمت است. قسمت اول، توصیف داده ها است که با بهره گرفتن از فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار به توصیف پاسخ پاسخ دهندگان به سوالات پرسشنامه به تفکیک پرداخته شده است. در قسمت تحلیل داده ها به تعیین عوامل مؤثر بر استقرار موفق BPR پرداخته شده و با بهره گرفتن از تکنیک آماری تحلیل عاملی به پرسش های اصلی پژوهش پاسخ داده شده است.
۴-۲-جمعیت شناختی
۴-۲-۱- توصیف آزمودنی ها
در این قسمت به تشریح برخی از ویژگی های فردی پاسخ دهندگان از قبیل جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه و تجربه کاری و سن پرداخته می شود.
۴-۲-۱-۱- جنسیت پاسخ دهندگان
جدول۴-۱- توزیع فراوانی نمونه بر حسب جنسیت پاسخ دهندگان
جنسیت
فراوانی
درصد فراوانی
زن
۶۲
۳۰/۱
مرد
۱۴۴
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲- توجه به توانمندی فناوری اطلاعات به یکپارچه کردن تمام اطلاعات مشتری در هر سطح سازمانی که موجب ایجاد فرصتهای جدید و نیازهای مهمی در عرصه تماس با مشتری شد . شکل شماره (۱):حرکت سازمانها از محصول محوری به مشتری محوری با توجه به اهمیت مشتری بعنوان یکی از ارکان حیات سازمان و تأکید CRM یه این عنصر،دلایلی چون بهبود خدمات،رضایت مشتری،کاهش هزینه ها وارتباط فرد به فرد (حتی با میلیونها مشتری ) بعنوان ضرورتهای استفاده از مدیریت ارتیاط با مشتری در یک سازمان مطرح میگردد. ۲-۵۱- محرکهای CRM تحقیقات و مطالعات اخیر بر این نکته تأکید دارد که موج بعدی سرمایه گذاری ها در فناوری اطلاعات به CRM تعلق خواهد داشت . سازمانها امیدوارند که از طریق سرمایه گذاری بر روی CRMبتوانند برنامه های بهتری برای حفظ مشتریان خود به اجرا گذارند و از این طریق درآمدهای دائم خود را افزایش دهند. به طور کلی می توان این دلایل را برای تمایل سازمانها به استفاده از CRM برشمرد:
۱-استفاده از روابط جاری با مشتریهای فعلی برای به حداکثر رساندن میزان رشد درآمدها ۲-تشخیص،جذب وحفظ بهترین مشتریها ۳-معرفی و مشخص نمودن روندها و فرآیندهای درآمدزایی که بیشتر تکرار می شوند . ۴-پاسخگوئی به نیازهای مشتری و رفع خواسته های وی ۵-طراحی و اجرای یک راهبرد فعال بازاریابی که به کاهش هزینه ها و شناخت عمیق تر مشتری منجر شود. رقابت بر سر کسب مشتری، تشدید شده است . از نقطه نظر کاملا ًاقتصادی سازمانها می دانند که حفظ مشتری، ارزانتر از یافتن مشتری جدید تمام می شود . پس در کل، آنچه محرک توجه سازمانها به سوی CRM است را میتوان در موارد زیرجویا شد: الف)محرکهای درونی سازمان : -۵درصدافزایش در هزینه حفظ مشتری تبدیل به افزایش سودآوری ۲۵درصد یا حتی بیشتر می شود. -یک مشتری ناراضی،تجربیات خود را با ۱۰ – ۸ نفردیگر در میان می گذارد. -جذب مشتریان جدید ۱۰-۵ برابر گرانتر از تکرار معاملات مشتریان موجود است. -قانون پارتو : این قانون اذعان می دارد که ۲۰درصد مشتریان سازمان ۸۰ درصد سودآوری را ایجاد می کنند. ب) محرک تجارت الکترونیکی: تغییرات صورت گرفته در تجارت الکترونیک، عامل دیگری در حرکت به سمت CRM است . در تجارت الکترونیکی، مشتریان در جلوی رایانه خود در منزل یا محل کار ،خرید می کنند پس سازمانها نیازی به افراد دارای مهارت فروش برای متقاعد ساختن مشتری ندارند. ج)محرکهای اهداف هزینه : -کاهش هزینه های فروش و توزیع(مثلاًاستفاده از وب برای کاهش تعداد فروشندگان و کانالهای توزیع لازم) -افزایش رشد درآمد به لحاظ افزایش رضایت مشتری -حداقل سازی هزینه های پشتیبانی مشتری(مثلاًخودکار سازی مراکز تماس جهت دسترسی مستقیم نمایندگان فروش به ترجیحات و تاریخچه خرید مشتریان). اهداف CRM : معمولاً استراتژی CRM مبتنی بر چهار هدف اجرائی است : ۱.تشویق مشتریان دیگر شرکتها یا مشتریان بالقوه به اولین خرید از شرکت ۲.تبدیل مشتریان موقت به مشتریان وفادار ۳.ارائه خدمات با مطلوبیت بالا برای مشتریان وفادار به نحوی که به مبلّغ شرکت بدل شوند. درحقیقت مدیریت ارتباط با مشتری، کلیه فرآیندها و فناوریهایی است که سازمان برای شناسایی،انتخاب،ترغیب،گسترش،حفظ وخدمت به مشتری به کار می گیرد . مدیریت ارتباط با مشتری، مدیران را قادر خواهد ساخت تا از دانش مشتری برای بالا بردن فروش،ارائه خدمات و توسعه آن استفاده کنند و سودآوری روابط مستمر را افزایش دهند. سویفت در سال ۲۰۰۱ بیان داشت که هدف CRM افزایش فرصتهای کسب و کار از طرق زیر است:
-
- بهبود فرایند ارتباط با مشتریان واقعی
-
- ارائه محصولات صحیح به هر مشتری
-
- ارائه محصولات صحیح از طریق کانالهای صحیح به هر مشتری
-
- ارائه محصولات صحیح در زمان صحیح به هر مشتری
با انجام چنین کاری سازمانها می توانند مزایای زیر را به دست آورند: حفظ مشتری: توانایی حفظ مشتریان وفادار و سودآور و کانالهایی برای رشد سود آوری کسب و کار اکتساب مشتری : کسب مشتریان واقعی بر اساس خصوصیات آنها که باعث رشد و افزایش حاشیه سود می شود. سودآوری مشتری: افزایش حاشیه سود هر مشتری ضمن ارائه محصولات صحیح در زمان صحیح اهداف کسب و کار از مدیریت ارتباط با مشتری، کمک به بهبود ارائه خدمت به مشتری ،افزایش ارتباطات با مشتری، کاهش هزینه های توزیع ، انگیزه عالی و توجیه بکار گیری بیشتر کسب و کار الکترونیکی است . بسیاری از مشتریان جهانی (فعال در سطح جهان ) برای پیشبرد برنامه تغییر و دگرگونی کسب و کارشان در حال بهره گیری از مدیریت ارتباط با مشتری هستند. باید به این نکته توجه کرد که مدیریت ارتباط با مشتری، برخی اوقات برای تشریح مدیریت ارتباط حفظ مشتری مورد استفاده قرار می گیرد . در کل به صورت خلاصه می توان اهداف CRM را به صورت زیر نشان داد: افزایش درآمد
ایجاد وفاداری مشتری
کاهش هزینه
-
- کاهش دوباره کاریهای بازاریابی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل ۲-۱ ساختارTDF-IMC………………………………………………………………………………………………..12 شکل ۲-۲ مدل کردن برای الگوریتم ژنتیک…………………………………………………………………………………۱۴
شکل ۲-۳ کنترلر سیستم قدرت تک منطقه ای…………………………………………………………………………… ۱۵ شکل ۲-۴ عملکرد بهینه سازی pso…………………………………………………………………………………………16 شکل ۲-۵ یک لایه شبکه عصبی……………………………………………………………………………………………….۱۸ شکل۲-۶ نمای پایه یک شبکه فازی……………………….………………………………………………………………….۱۹ شکل ۲-۷ سیستم تولید قدرت منطق فازی پایه مرکزی……………………………………………………………….۲۱ شکل۲-۸ توابع عضویت کنترل فازی…………………………………………………………………………………………۲۲ شکل۲-۹ مدل فازی برای مرجع………………………………………………………………………………………………۲۳ شکل۲-۱۰معماری کنترل فازی خود سازماندهی شده ……………………………………………………………….۲۴ شکل ۲-۱۱ مسیر برای آموزش در طرح الگوریتم ژنتیک………………………………………………………………۲۵ شکل ۲-۱۲ نمودار کلی یک سیستم قدرت دو منطقه……………………………………………………………………۲۷ شکل۲- ۱۳ساختار پایه ای از یک سیستم کنترل فازی………………………………………………………………….۲۸ شکل۲-۱۴ توابع فازی برای کارکرد مدل MPPT……………………………………………………………………..28 شکل ۲-۱۵ اتصال دو سیستم دارای MPPT مجزا به یکدیگر……………………………………………………۳۰ شکل۲-۱۶ شماتیک ساختار سیستم قدرت………..………………………………………………………………………۳۱ شکل ۲-۱۷ مدل یک BES در شبکه قدرت………………………………………….…………………………………۳۲ شکل ۲-۱۸ اجزاء مدل یک BES به صورت بلوک دیاگرامی………………………………………………………۳۳ شکل ۲-۱۹ مدار بایاس از اینورتر منبع ولتاژی……………………………………………………………………………۳۴ شکل ۲-۲۰ سوییچ زنی PWM برای یک فاز برای جریان………………………………………………………….۳۴ شکل۳-۱ توابع عضویت سیستم فازی نمونه………………………………………………………………………………۳۷ شکل ۳-۲ مدل PI-FUZZY………………………………………………………………………………………………..39 شکل ۳-۳ مقادیر تصادفی برای ردیابی تابع هدف در الگوریتمPSO……………………………………………41 شکل ۳-۴ عملکرد بهینه سازی pso ………………………………………………………………………………………42 شکل ۳-۵ توابع عضویت فازی برای یک متغییر ورودی……………………………………………………………….۴۳ شکل ۳-۶ نمودار فرکانس با نواحی تشخیص برای کنترل کننده فازی…………………………………………..۴۴ شکل ۳-۷ مقدار دهی به ضرایب فازی ساز………………………………………………………………………………..۴۵ شکل ۳-۸ الگوریتم پیشنهادی برای محاسبه ضرایب……………………………………………………………………۴۷ شکل ۴-۱ سیستم بلوکی مدل لاپلاس ……………………………………………………………………………………….۵۰ شکل۴-۲ مدل شبیه سازی کامل شبکه………………………………………………………………………………………۵۰ شکل ۴-۳ مدل مداری سلول خورشیدی…………………………………………………………………………………..۵۱ شکل ۴-۴ شبیه سازی نیروگاه خورشیدی با مدار بوست و کنترلر مبدل dc/ac با اینورتر و سلف خطوط در متلب.…………………………………………………………………………………………………………………….۵۳ شکل ۴-۵ شبیه سازی سلول خورشیدی و ماژول خورشیدی در متلب…………………………………………..۵۳ شکل ۴-۶ مشخصات ولتاژ- جریان(a) و ولتاژ- توان(b) یک ماژول خورشیدی………………………….۵۴ شکل ۴-۷ ماژول PV به طور مستقیم به یک بار مقاومتی(متغییر) متصل است……………………………….۵۵ شکل ۴-۸ منحنی IV BP SX 150S ماژول PV و بارهای مختلف مقاومتی شبیه سازی با مدل متلب………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۵۵ شکل ۴-۹ مبدل بوست…………………………………………………………………………………………………………. ۵۶ شکل ۴-۱۰ جریان سلف در دو زمان قطع و وصل سوییچ……………………………………………………………۵۷ شکل ۴-۱۱ مدار مبدل بوست و سلف و ورودی سوییچینگ MPPT شبیه سازی شده در متلب……..۵۷ شکل ۴-۱۲ مدار داخلی مبدل بوست………………………………………………………………………………………..۵۸ شکل ۴-۱۳ ورودی و خروجی ولتاژ مبدل بوست با مقدار ۵۰% دستور MPPT………………………….. 58 شکل ۴-۱۴ فلوچارت روش…………………………………………………………………………………………………. ۵۹ شکل ۴-۱۵ دسته بندی مکان های نمودار توان - ولتاژ برای ردیابی نقطه MPP………………………….. 59 شکل ۴-۱۶ مشخصه توان ولتاژ MPPT………………………………………………………………………………… 61 شکل ۴-۱۷ اجزاء ورودی و خروجی برای Mfile نوشته شده در MPPT ………………………………….62 شکل ۴-۱۸ نحوه بدست آوردن مقدار جریان مرجع در نقاط توان ماکزیمم در تابش های مختلف….. ۶۳ شکل ۴-۱۹ مدل شبیه سازی اجزاء کامل اینورتر با وجود سلف و ترانس برای اتصال به شبکه……….. ۶۱
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اگر برای هر ، عضو همانی و عضو همانی باشد، پس را عضو همانی و را عضو همانی در نظر میگیریم.
همچنینرا وارون و را وارون در نظر میگیریم جاییکه برای هر ، وارون و وارون میباشد. پس وتشکیل گروه میدهند. بنابراین یک گروهوارروی است به همراه نگاشتهای زیر: نگاشت منبع نگاشت هدف نگاشت شی جاییکه نگاشت شیء باشد. نگاشت معکوس جاییکه وارون در گروهوار باشد. نگاشت ترکیب جاییکه در تعریفشده باشد. بهسادگی دیده میشود که شرایط گروهوار نیز برقرار است. نشان میدهیم نگاشتهای ساختار گروهی، ریختهای گروهواری هستند. برایداریم: و همچنین داریم: برایداریم: و همچنین داریم: برایداریم: با در نظر گرفتن توپولوژی جعبهای برای ، به یک فضای توپولوژیکی تبدیل میشود. برای هر ، نگاشتهای منبع، هدف، شئ، معکوس و ترکیب در پیوستهاند، بنابراین ، ، ، و نیز پیوسته میباشند. همچنین برای هر ، داریم ، و ، در پیوستهاند، پس ، و نیز پیوسته میباشند. درنتیجه یک گروه-گروهوار توپولوژیکی است.■ تعریف ۴-۸٫ حلقهی توپولوژیکی یک حلقهی توپولوژیکی، یک حلقهی است با یک توپولوژی روی آن، به طوریکه نگاشتهای ساختار حلقهای (ضرب گروهی، ضرب حلقه ایو معکوس گروهی) پیوسته باشند. تعریف ۴-۹٫ ریخت بین حلقههای توپولوژیکی یک ریخت حلقهای توپولوژیکی از یک گروه توپولوژیکی به دیگری، یک همریختی حلقهای است که به عنوان یک نگاشت، پیوسته نیز میباشد. تعریف ۴-۱۰٫ حلقه-گروهوار توپولوژیکی یک حلقه-گروهوار توپولوژیکی ، یک گروهوار توپولوژیکی است که مجهز به یک ساختار حلقهی توپولوژیکی میباشد به طوریکه نگاشتهای ساختار حلقهای زیر ریختهایی از گروهوارهای توپولوژیکی باشند: ۱- ضرب گروهی . ۲- معکوس گروهی . ۳- . ۴- ضرب حلقهای . در اینجا را نمادی برای ضرب گروهی،را نمادی برای ضرب حلقهای و را نمادی برای ترکیب دو عنصر ودر گروهوار توپولوژیکی در نظر میگیریم. با توجه به مورد۳، نکتهی زیر را داریم. نکته۴-۱۱٫اگر عنصر همانی(صفر)باشد، آنگاه عنصر همانی(صفر) میشود. به عبارت دیگر، میتوان تعریف ۴-۱۰، را به صورت زیر نیز بیان کرد. تعریف ۴-۱۲٫ یک حلقه-گروهوار توپولوژیکی ، یک گروه-گروهوار توپولوژیکی است که به یک ساختار حلقهی توپولوژیکی مجهز باشد به طوریکه نگاشت یک ریخت از گروهوارهای توپولوژیکی باشد. گزاره ۴-۱۳٫ در یک حلقه-گروهوار توپولوژیکی ، قوانین جابهجایی زیر را داریم: ۱- . ۲- . جاییکه ترکیبهای و تعریفشده باشند. برهان. چون یک ریخت از گروهوارها میباشد پس:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۹-۲-۳٫عامل اتصالات عرضی اتصالدهنده عرضی، جهت حفظ آرایش سهبعدی ” مونومر- مولکول الگو ” استفاده می شود. یکی از نکات مهم در تهیه پلیمرهای قالب مولکولی پایداری و سختی انها است. پلیمرها باید نسبتاً سخت باشند تا مکانهای خالی ایجاد شده پس از حذف مولکول هدف، دوام داشته باشد این مهم وابسطه به خواص مونومر ایجاد کننده اتصال عرضی میباشد. گزینش پذیری پلیمر، کاملاً با میزان اتصال دهنده عرضی به کار رفته در سنتز پلیمر قالب مولکولی مرتبط است. انتخاب درست عامل اتصالات عرضی، انتخابی پراهمیت است که در واقع پیش برنده واکنشهای تکمیلی مولکول قالب و مونومر عاملی میباشد. خواص فیزیکی پلیمر و دوام و استحکام و همچنین تعداد حفرها تشکیل شده وابسته به خواص اتصال دهنده عرضی است. از نقطه نظر پلیمریزاسیون، نسبتهای بالای اتصال دهنده عرضی مطلوب هستند، برای اینکه باعث می شود که به حفرها بزرگ و پایدار برسیم و از نظر پایداری مکانیکی هم به شرایط مطلوبی نائل آییم.
در پلیمرها نسبت اتصال دهنده عرضی بیش از۸۰ % است تا خواص فیزیکی و پایداری مد نظر حاصل شود. (۲-۸) .ساختار شیمیایی اتصال دهندههای عرضی استفاده شده در سنتز پلیمرهای قالب مولکولی ۲-۹-۲-۴٫حلال یک حلال خوب باید دارای ویژگیهای ذیل باشد: ۱)تمام اجزای دخیل در واکنش در ان محلول باشد. ۲)برهمکنش شیمیایی با اجزا و محصول تولیدی نداشته باشد. ۳)در صورت امکان غیر سمی باشد ۴)به راحتی قابل حذف باشد. ۵)حلال پوشی اجزا به گونه ای باشد که کمترین ممانعت در برهمکنشهای بین مولکولی را داشته باشد در سنتز پلیمرهای قالب مولکولی مرحله تشکیل پیش پلیمر از برهمکنش بین مونومر عاملی و قالب اهمیت زیادی دارد چرا که استحکام پلیمر و اندازه حفرها وابسته به این مرحله میباشد با توجه به وجود نیروهای غیر کووالانسی مانند پیوند هیدروژنی و نیروهای واندروالسی بین مونومر و قالب مولکولی حلالهای آپروتیک غیر قطبی کمترین برهمکنش را با مونومر و قالب و تداخل با نیروهای بین مولکولی دارد .حلالهایی با انحلال پذیری کم، در فرایند پلیمریزاسیون زودتر جدا میشوند و تمایل دارند که حفرها بزرگتر و محصولی با مساحت کمتر را ایجاد کنند. برعکس، حلالهایی با فازهایی با قابلیت حلالیت بیشتر، دیرتر جدا میشوند و محصولی با حفرها ریزتر و مساحت بیشتر ایجاد می کنند. علاوه بر این، استفاده از حلالهایی به لحاظ ترمودینامیکی مناسب هستند که منجر به پلیمری با حفراتی می شود که به لحاظ ساختاری مناسب مولکول الگو میباشند. از سوی دیگر، اگر حلال از نظر ترمودینامیکی ضعیف باشد منجر به ایجاد حفراتی با ساختار نامناسب خواهد شد و مساحت ویژه پلیمر کم خواهد بود. اگرچه نتایج گزینش و شناسایی مولکولها با افزایش قطبیت حلالهای پروژن، تضعیف خواهد شد ولی باید تأکید کرد که در برخی از موارد برهمکنشهای به اندازه کافی قوی میان مونومر و مولکول الگو در حلالهای نسبتاً قطبی مانند مخلوط متانول و آب گزارش شده است. با در نظر گرفتن نقش دوگانه پروژن به عنوان حلال و عامل ایجاد کننده حفره، حلال در پلیمریزاسیون غیر کووالانسی باید به گونه ای انتخاب گردد که به طور همزمان احتمال تشکیل کمپلکس بین مونومر عاملی و مولکول الگو را افزایش دهد. بر این اساس، ما نیاز به حلالهای غیر قطبی و بدون پروتون داریم که اینها حلالهایی هستند که پیوند هیدروژنی در آن ها پایدار است. در واکنشهایی که نیروهای آب گریز، پیش برنده ایجاد کمپلکس هستند استفاده از آب به عنوان حلال مناسب خواهد بود. ۲-۹-۲-۵٫آغازگر بسیاری از مواد شیمیایی با خواص مختلف میتواند به عنوان منبع رادیکال آزاد استفاده میشود این مواد بر اثر تحریک با عواملی مانند نور، گرما، امواجuv و… تحریک شده به صورت رادیکالی تجزیه میشوند و ذرات رادیکالی فعال تولید میکنند.مقدار مصرف این مواد اندک بوده در صد کمی از مونومر عاملی است. به عنوان مثال یک درصد وزنی یا یک درصد مولی نسبت به کل تعداد مولهای پیوندهای دوگانه قابل شرکت در فرایند پلیمریزاسیون. (۲-۹) .آغازگرهای رایج مورد استفاده در سنتز پلیمرهای قالب مولکولی با توجه به خواص گاز اکسیژن عمل پلیمریزاسیون رادیکالی در حضور اکسیژن به صورت مطلوب پیش نمی رود به همین دلیل محیط واکنش باید عاری از اکسیژن باشد. حذف اکسیژن حل شده به سادگی با امواج فرا صوتی یا قرار دادن محلول مونومر تحت یک گاز بیاثر مثل نیتروژن و آرگون ممکن است. ۲-۹-۳٫انواع پلیمرهای قالب مولکولی مهمترین مرحله تشکیل پلیمرهای قالب مولکولی اولین مرحله یعنی برهمکنش میان مونومر و قالب است مولکول هدف پس از پلیمریزاسیون جدا میشود و در نتیجه این مولکول هدف اثر خود را در ساختار پلیمر میگذارد و این حالت سبب می شود تا ما به ویژگیهای خاص پلیمرهای قالب مولکولی دست پیدا کنیم. جهت تهیه پلیمرها روشهای گوناگونی استفاده میشود. اختلاف میان این روشها مربوط به آرایش اولیه و برهمکنش بین مولکول الگو و مونومرها، پیش از آغاز پلیمریزاسیون میباشد. بر اساس نوع نیروهای برهمکنش کننده بین مونومر- قالب نوع پلیمر شامل کووالانس و نیمه کووالانسی و غیر کووالانس داریم. ۲-۱۰٫پلیمر قالب مولکولی کووالانسی ایجاد پیوند کووالانسی بین مونومر و نمونه یا قالب معرف این روش است.با توجه به پایداری پیوند و ایجاد پیش پلیمری یکنواخت، تضمین واکنش قوی در حین فرایند پلیمریزاسیون میباشد که منجر به ایجاد محلهایی کاملأ مشخص و قطبی برای مولکول هدف بر روی پلیمر خواهد شد. جهت استخراج نمونه پیوند کووالانسی بین مونومر و نمونه باید شکسته شود که توسط واکنش شیمیایی انجام میگیرد از مزایای این نوع پلیمر میتوان به مواردی مانند: ۲-۱۰-۱٫مزایای پلیمرهای قالب مولکولی کووالانسی استحکام خوب پلیمر تشکیل شده از برهمکنش مونومر و قالب استوکیومتری مشخص و معین جهت تهیه پلیمر قالب مولکولی از روشها و شرایط مختلف پلیمریزاسیون میتوان استفاده کرد. ۲-۱۰-۲٫ معایب پلیمرهای قالب مولکولی کووالانسی سنتز انها سخت و غیر اقتصادی است پیوند کووالانسی بین نمونه ومنومر عاملی باید به وسیله یک واکنش شیمیایی یا هیدرولیز اسیدی شکسته شود و این محدودیتهایی در کاربرد آن ایجاد میکند تشکیل پیوند و شکسته شدن پیوند آهسته انجام میشود.در نتیجه زمان استخراج طولانی است (۲-۱۰).طرح شماتیک سنتز پلیمر قالب مولکولی کووالانسی ۲-۱۱٫پلیمرهای قالب مولکولی نیمه کووالانسی روش نیمه کووالانسی؛ روشی آمیخته از دو روش کووالانسی و غیر کووالانسی است. به این ترتیب که باندهای کووالانسی بین نمونه و مونومر عاملی قبل از اینکه پلیمریزاسیون صورت گیرد، ایجاد می شود. اما پلیمر سنتز شده، جذب سطحی را بر اساس واکنشهای غیر کووالانسی با مولکولهای هدف انجام میدهد.روش نیمه کووالانسی دارای دو ویژگی مطلوب روش کووالانسی میباشد شامل استحکام و استوکیومتری معین و همچنین ویژگی خوب پلیمر غیر کووالانسی حذف راحت نمونه یا قالب را نیز دارد ۲-۱۲٫پلیمرهای قالب مولکولی غیر کووالانسی پرکاربردترین روش تهیه پلیمر های قالب مولکولی می با شد. این روش بسیار راحت و سریع است. به طور کلی سنتز پلیمر قالب مولکولی طی روش غیر کووالانسی دارای ۳ مرحله است. ۲-۱۲-۱٫مراحل سنتز پلیمر قالب مولکولی ۱)مجاورت مونومر عاملی و مولکول نمونه و تشکیل پیش پلیمر این پیش پلیمر از بر هم کنش نیرو های واندر والس،پیوند هیدروژنی،دوقطبی دوقطبی بین مونومروقالب حاصل میشود. وجود گروه های عاملی که ایجاد کننده این بر همکنش باشند ضروری است. هر چه تعداداین گروه های عاملی بیشتر باشد اندر کنش قوی تر، پیش پلیمر تشکیل شده مستحکم تر و تعداد خوات ایجادشده بیشتر میباشد. ۲- کوپلیمریزاسیون بین پیش بلیمر تشکیل شده، مونومر تشکیل دهنده پیوند عرضی ۳- حذف مولکول قالب یا مولکول هدف از پلیمر تشکیل شده این مرحله به دلیل وجود نیروهای غیرکوولانسی بین قالب و مونومر عاملی بسیار راحت انجام میشود و تنها بایک شستشوی ساده بایک حلال مولکول قالب حذف میشود . ۲-۱۲-۲٫دلایلی که از روش غیرکوولانسی بیشتر استفاده میشود : ۱- به راحتی سنتز انجام میشود یا سنتز آن بسیار راحت است . ۲- حذف قالب بسیار راحت است و معمولاً به صورت پیوسته انجام میشود .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵-۱
در بسیاری از خیابان ها خط کشی عابر پیاده مناسب و قابل رویت نیست.
۵-۱
استفاده از پل هوایی برای عبور از خیابان به دلیل داشتن پله زیاد سخت است.
۵-۱
کنترل اجتماعی تعریف مفهومی: احساس تعلق قوى به جامعه، احساس دین، احساس تقصیر،گناه و شرم هنگام انجام رفتار ناهنجار،تنبیه یا جریمه متخلف،افزایش هزینه رفتارهای خلاف،افزایش احتمال کشــف ناهنجاری توسط پلیس از عوامل تشکیل دهنده کنترل اجتماعی بیرونی و درونی است(کوزروروزنبرگ، ۱۳۷۸؛ هیرشی،۱۹۶۹،بوران،۱۳۸۶). تعریف عملی: برای سنجش این متغیر از ۴ گویه با طیف لیکرت از کاملاَ موافقم (بانمره ۵ ) تا کاملاَ مخالفم (با نمره ۱) تشکیل شده است. شاخص کنترل اجتماعی از مجموع نمرات جدول(۴-۱۱) به دست میآید که حداقل آن ۴ و حداکثر آن ۲۰ است. این شاخص بر حسب نمرات عاملی استاندارد شده است که نمره ۱۰۰ نشانگر کنترل اجتماعی بالا است. جدول ۴-۱۱-عملیسازی کنترل اجتماعی
گویه ها « با جملاتی که در باره اجرای قوانین مربوط به عابرین پیاده در مشهد بیان می کنم چقدر موافق یا مخالفید؟»
دامنه گویه ها
احساس می کنم که قوانین مربوط به چراغ قرمز عابر پیاده از سوی پلیس خیلی مهم و جدی گرفته نمی شود.
۵-۱
علت تخلف از قوانین ترافیکی مخصوص عابرین پیاده،عدم وجود جریمه است.
۵-۱
بیشک اگر عابرین پیاده هنگام تخلف احساس شرم یا ترس از جریمه داشته باشند، میزان تخلفات کمتر خواهد شد.
۵-۱
اگر عدم استفاده از پلهای هوایی و زیرگذرها جریمه داشت، حتما برای عبور فقط از آنها استفاده می کردم.
۵-۱
محرومیت اجتماعی-اقتصادی تعریف مفهومی:روبرو شدن با انواع فشار در زندگی مانند عدم دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت، حذف انگیزههای ارزشمند مثبت،وجودانگیزههای منفی، خشم ،ناکامی واحساسات مضر و زیانآور ،باعث بوجود آمدن محرومیت خواهد شد(اگنیو،۱۹۹۹). تعریف عملی: برای سنجش این متغیر از ۴ گویه با طیف لیکرت از کاملاَ موافقم (بانمره ۵ ) تا کاملاَ مخالفم (با نمره ۱) تشکیل شده است. شاخص محرومیت اجتماعی از مجموع نمرات جدول(۴-۱۲)به دست میآید که حداقل آن ۴ و حداکثر آن ۲۰ است. این شاخص بر حسب نمرات عاملی استاندارد شده است که نمره ۱۰۰ نشانگر بالاترین میزان محرومیت است. برای سنجش محرومیت تحصیلات خود فرد،تحصیلات پدر و مادر ، درآمد و شغل نیز مورد استفاده قرار می گیرد. جدول ۴-۱۲- عملیسازی محرومیت اجتماعی
گویه ها « با جملاتی که در باره رضایت اززندگی بیان می کنم چقدر موافق یا مخالفید؟»
دامنه گویه ها
احساس می کنم آنچه در زندگی توقع داشتم به دست نیاورده ام.
۵-۱
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شرط پنجم عدم وجود موضوع تملک اعم از زمین و تأسیسات در اختیار دولت یکی دیگر از شرایط تملک اراضی اشخاص این است که برای اجرای طرح هیچگونه اراضی ملی شده یا دولتی وجود نداشته باشد یا در صورت وجود، در محل اجرای طرح واقع نشده باشد . تبصره ۱ ماده ۲ لایحه قانونی نحوه خرید و … بند ج ماده ۱۱ آیین نامه قانون زمین شهری مصوب ۲۴/۳/۷۱ دستگاه اجرایی موظف است قبل از شروع به خرید و تملک اراضی اشخاص، ابتدا مراتب را در تهران به وزارت مسکن و شهرسازی و در شهرستانها به ادارات کل مسکن و شهرسازی اعلام و درخواست واگذاری اراضی دولتی مناسب اجرای طرح را بنماید . در صورت عدم رعایت این بند از شرایط و ضوابط جهت تملک املاک، به نظر می رسد که معامله قابل ابطال باشد و ملک نیز قابل اعاده به مالک است . ( ماده ۹۳ قانون محاسبات عمومی مصوب ۶۶ ) . تبصره۱ ماده ۲ قانون نحوه خرید و تملک بیان می دارد « دستگاه اجرایی موظف است برای اجرای طرح حتی المقدور از اراضی ملی شده یا دولتی استفاده نماید.»
شرط ششم موضوع تملک منطبق با کاربری موضوع طرح باشد یکی دیگر از شرایط و ضوابط لازم جهت تملک و تصرف املاک و اراضی اشخاص، این است که کاربری زمین یا ملک مورد نظر برای اجرای طرحهای دولتی یا شهرداریها با طرح مصوب منطبق باشد . مطابق بصره ۸۴ قانون برنامه دوم توسعه و ماده ۶ آیین نامه اجرایی آن مصوب ۸/۹/۷۴ دستگاه های اجرایی در صورتی مجاز به تملک املاک می باشند که ملک مورد نیاز جهت اجرای طرح با کاربری آن منطبق باشد و دستگاه اجرایی به هیچ وجه مجاز به استفاده از اراضی، غیر از کاربری معین شده نمی باشند . البته چنانچه اجرای طرح در محل خاصی ضروری بوده به نحوی که تغییر محل اجرای طرح غیر ممکن یا مشکل باشد، با پیشنهاد دستگاه تملک کننده مراجع ذیربط اقدام به تغییر کاربری زمین و انطباق آن با طرح مورد نیاز می نماید . شورای عالی شهرسازی و معماری ایران یا کمیسیون موضوع ماده ۵ قانون تأسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مصوب ۲۲/۱۲/۵۱ فصل دوم: تامین توافقی دستگاه مجری طرح با اشخاص مالک منظور از موارد تأمین این است که بررسی گردد که در چه مواردی حقوق مالکانه اشخاص، در نتیجه اجرای طرحهای عمومی توسط دساگاه های اجرایی، در معرض تهدید یا تحدید قرار میگیرد و اساساً قانونگذار در چه مواردی این حقوق را محترم شمارده و مجری طرح را مکلف به پرداخت تاوان نموده است. از طرفی در مواردی که به حکم قانون، شهرداری به عنوان دستگاه مجری طرح، مکلف به تأمین حقوق مالکانه میباشد، روشهای پرداخت تاوان و جلب رضایت صاحب حق یا تأمین حقوق او چیست؟ آیا همیشه با توافق و تراضی، این حقوق تأمین میگردد یا این که تأمین این حقوق، صورتی اجباری به خود میگیرد. مطابق این دیدگاه، توافقات شهرداری با مالکان برای اجرای طرح های عمرانی، تابع قواعد عمومی قراردادها بوده و از طریق یکی از عقود مملک صورت می گیرد. در این فصل، پرسش این است که در چه مواردی، در زمان اجرای طرح عمومی، باید حقوق مالکانه اشخاص تأمین شود. این سئوال از آن روی مطرح شده که در اجرای طرحهای عمومی در برخی موارد، ملازمه با دخالت مستقیم شهرداری در متن حق و یا به تعبیری ملازمه با سلب این حقوق از اشخاص دارد و در بعضی از موارد، اجرای طرح، بی آن که حقوق مالکانه را مستقیماً تحت تأثیر خود قرار دهد به صورتی غیر مستقیم بر حقوق مالکانه اشخاص اثر میگذارد و برای صاحبان این حقوق محدودیتها و مشکلاتی ایجاد میکند. از همین روی مقتضی است بحث در دو بند جداگانه پیگیری شده و مواضع قانونگذار نسبت به هر یک از این موارد، موضوع بررسی و کنکاش قرار گیرد. گفتار اول: موارد توافق با توجه به قوانین خاص راجع به اجرای طرح های عمرانی توسط دستگاه های اجرایی، می توان گفت که مقنن، توافق در قیمت حقوق مالکانه و توافق در انتقال این حقوق را به صورت دو امر مستقل در نظر گرفته است و در خصوص هر یک از موارد مقرراتی را تعیین نموده است. بند اول: توافق در قیمت از مقررات مربوط این طور استنباط می شود که دستگاه اجرایی و صاحب حقوق مالکانه می توانند در خصوص قیمت و ارزش حقوق واقع در طرح، با یکدیگر توافق و تراضی نمایند. دارندگان حقوق مالکانه، به صورت معمول برای توافق در قیمت دارای محدودیتی نیستند اما در ارتبط با دستگاه اجرایی یا شهرداری روال چگونه است؟ در پاسخ به این پرسش، می توان گفت که شهرداری برای توافق در خصوص قیمت حقوق مالکانه املاک در طرح دارای اختیار است، در ماده واحده ق.ن.ت.ش اشاره بدان شده که در صورت عدم توافق بین شهرداری و مالک در خصوص قیمت، قیمت توسط هیات از کارشناسان رسمی دادگستری تعیین می شود. همچنین در ماده ۳ لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی چنین آمده است که؛ «بهای عادلانه اراضی، ابنیه، مستحدثاث، تاسیسات و سایر حقوق و خسارات وارده از طریق توافق بین دستگاه اجرایی و مالک یا مالکین و صاحبان تعیین می گردد.» برخی در تایید مطالب فوق ذکر، بهای عادله اراضی، ابنیه و … لزوما از طریق توافق بین دستگاه اجرایی و مالک یا مالکان و صاحبان حقوق تعیین می شود و این موضوع به عنوان یک اصل دانسته و عدم رعایت آن را استثنایی دانسته است [۸۱]. هر چند، دستگاه اجرایی در تعیین قیمت و توافق با دارنده حق، اصولا ازاد است، اما محدودیت هایی نیز برای توافق در قیمت وجود دارد. به طور مثال، در تبصره ۱ ماده ۳ ل.ق.ن.خ آمده است که «در صورت توافق در مورد بهای عادله، هرگاه مبلغ مورد معامله یا خسارت هر یک از مالکین بیش از یک میلیون ریال نباشد، بهای خرید ملک یا میزان خسارت و انجام معامله باید به تصویب هیات مقرر در ماده ۷۱ قانون محاسبات عمومی و در مورد شهرداری ها به تصویب انجمن شهر برسد.» ملاحظه می شود که در تبصره مزبور، مقنن توافق تا مبلغ معینی را در حدود صلاحیت شهرداری دانسته و چنانچه مبلغ مورد توافق، بیش از رقم مشخص شده در تبصره باشد، تصویب شورای شهر را نیز لازم دارد [۸۲]. ولی به هر ترتیب آنچه که مسلم است؛ تعیین قیمت می تواند از طریق توافق با مالک تعیین گردد و نیازی به رعایت تشریفاتی خاص یا استعلام از مراجع ذی ربط از جمله کسب نظریه کارشناسان رسمی دادگستری نیست. چنانچه در خصوص قیمت میان طرفین معامله، توافقی صورت گردد، طبق قانون، این افق صرفا تا مدت مشخص دارای اعتبار است و بعد از گذشت این مدت، توافق انجام شده منتفی شده محسوب خواهد شد. تبصره ۲ ماده ۳ ل.ق.ن.خ مقرر داشته؛ «در صورت حصول توافق، دستگاه اجرایی موظف است حداکثر ظرف سه ماه، نسبت به خرید ملک و پرداخت حقوق یا خسارات اقدام و یا آن که انصراف خور ار از خرید و تملک کتیا به مالک یا مالکین اعلام نماید. به هر حالف عدم اقدام به خرید یا اعلام انصراف در مدت مذکور به منزله انصراف است [۸۳].» بند دوم: توافق در انتقال ماده ۸ ل.ق.ن.خ، بیانگر نحوه عمل دستگاه اجرایی در مواردی است که صاحب حقوق مالکانه ازانتقال حقوق خود به دستگاه اجرایی استنکاف نموده یا این که به دلیلی امکان و توانایی انتقال حقوق خود را ندارد. همانطور که در بند قبلی عنوان شد، قانونگذار در ماده ۳ قانون یاد شده، در مورد تعیین قیمت، صراحتا اصل را بر توافق و تراضی قرار داده است. در ماده ۸ قانون مورد بحث، هر چند به این اصل تصریح نشده است ولی می توان گقت که قانونگذار، نقل و انتقال یا به تعبیری تملیک و تملک حقوق مالکانه را ابتدا به ساکن، مبتنب بر توافق دانسته و توافق دستگاه اجرایی و صاحب حق را بدون لزوم دخالت مراجع دیگری، امکان پذیر دانسته است. بنابراین، ایجاب و قبول معامله از سوی شهرداری و صاحب حق، به عمل آمده و در قانون مرجع دیگری در بدو امر، جهت جاری نمودن صیغه عقد در نظر گرفته نشده است. مع هذا چنانچه با وصف تعیین توافقی قیمت، صاحب حق، از انتقال حق خود به دستگاه اجرایی خودداری نماید، انتقال حق به صورت غیر توافقی انجام خواهد شد که موضوع فصول آتی است. ناگفته نماند که شهرداری در انجام معامله برای انتقال حقوق مالکانه، الزامی به تبعیت از آیین نامه معاملات شهرداری ندارد. در آیین نامه معاملات شهرداریف اصولا رعایت تشریفات مناقصه یا مزایده ضروری است اما در مورد اجرای طرح های عمومی، اجرای این آیین نامه منتفی است. بند سوم: شرایط توافق هر چند که دستگاه اجرایی در زمان اجرای طرح؛ اصولا در انجام توافق با صاحبان حقوق مالکانه دارای اختیار و صلاحیت است، با این وجود باید دانست که روی آوردن به اجرای طرح توافق با صاحبان حقوق مالکانه واقع در محدوده اجرای طرح، منوط به فراهم بودن شرایطی می باشد که در زیر بدان اشاره خواهد شد [۸۴]. الف: وجود اعتبار لزوم وجود اعتبار، به عنوان یکی از شرایط روی آوردن به اجرای طرح توسط دستگاه اجرایی به حدی بوده که مقنن در اولین ماده ل.ق.ن.خ به آن اشاره نموده است. در این ماده شرط استفاده دستگاه اجرایی از مقررات این قانون، تامین اعتبار لازم برای تامین حقوق مالکانه می باشد. شرط فوق الذکر، لز این جهت دارای اهمیت فوق العاده ای است که در صورت عدم وجود اعتبار، حقوق مالانه اشخاص تامین نخواهد شد و از آن جایی که مقنن در موارد سلب حقوق مالکانه، اصولا پرداخت و تاوان را پیش بینی کرده است و برای حقوق مالکانه اشخاص احترام خاصی قایل شده است، هر گونه اقدام دستگاه اجرایی برای سلب حقوق مالکانه را قبل از تامین اعتبار لازم غیر قابل قبول دانسته است. ب: وجود مجوزهای لازم برای اینکه دستگاه اجرایی بتواند با دارنده حق مالکانه توافقی ترتیب دهد، علاوه بر لزوم وجود اعتبار، باید مجوزها و مصوبات خاصی نیز داشته باشد. یکی از مجوزها، وجود «طرح مصوب» است. طرح مریوطه باید به تایید مقام ذی صلاح رسیده باشد. بدیهی است طرح های مربوطه باید در کاربری های قابل انطباق با وظایف دستگاه ذی ربط اجرا شوند. یکی دیگر از مجوزهای لازم برای انجام توافق با صاحب حقوق مالکانه، مجوز و مصوبه مذکور در تبصره ۱ ماده ۳ ل.ق.ن.خ است. گفتار دوم: توافقات شهرداری با مالکان تابع قواعد عمومی قراردادها مطابق این دیدگاه، توافقات شهرداری با مالکان برای اجرای طرح های عمرانی، تابع قواعد عمومی قراردادها بوده و از طریق یکی از عقود مملک صورت می گیرد [۸۵]. بند اول: قراردادی بودن توافقات و مستندات آن با توجه به نظریه ی قراردادی بودن توافقات دستگاه اجرایی و مالکان اراضیِ مشمول اجرای طرح های عمرانی، نظری ها ی غالب و مشهور میان صاحب نظران حقوق شهری است [۸۶]. از منظر حقوق خصوصی، با تکیه بر اصول حاکمیت اراده و تسلیط، خارج شدن مالی از دارایی دیگری، نیازمند خواست و اراده ی مالک آن است. لذا با این نگرش «اولین طریق ایجاد مالکیت بهره مندی از عقود مملک است که با ایجاب و قبول طرفین محقق می گردد. بنابراین شهروندان می توانند با بهره گرفتن از عقد بیع، اجاره، صلح و یا سایر عقود معین و یا قرارداد موضوع ماده ی ۱۰ قانون مدنی، حق مالکیت یا حقوق ارتفاقی و انتفاعی خود را به شهرداری و دولت واگذار نمایند. این روش که متضمن احترام کامل به حق مالکیت اشخاص است، به نحو بارزی در قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی و نیز قانون نحوه ی تقویم ابنیه و املاک مورد اشاره قرار گرفته است.» یکی از نویسندگان از حصول توافق میان شهرداری و مالک با عنوان «تأمین توافقی» یاد کرده است [۸۷]؛ به عقیده ی ایشان، نخستین شیوه ی انتقال حقوق مالکانه، بهره گیری از عقود مملک است که با ایجاب و قبول طرفین واقع می شود و با توجه به مواد قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، این طریق نسبت به دیگر شیو هها اولی و ارجح است؛ لذا چنا نچه زمینه و بستر توافق مهیا باشد، شهرداری باید برای تأمین حقوق مالکانه از این طریق بهره گیرد [۸۸]. برخی دیگر معتقدند «اصطلاح «توافق» مذکور در قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، به معنی انطباق حاکمیت اراده و رضایت دو نفر یا بیشتر در عقود و تعهدات است. متعاملین یعنی مالک و دستگاه اجرایی به هر طریقی که تراضی نمایند، آن را به اجرا می گذارند؛ به نحوی که، حتی بدون مداخله ی کارشناسی نیز این توافقات عملی می گردد [۸۹].» برخی دیگر نیز با تفکیک شرایط عمومی مربوط به تملک از قواعد تملک از طریق توافق و بدون تصریح به ماهیت توافق شهرداری با مالکان، رعایت شرایط عمومی تملک از جمله تأ یید بالاترین مقام دستگاه اجرایی، تأمین قبلی اعتبار، لزوم و ضرورت اجرای به موقع طرح برای امور عمومی و ارائه ی گواهی مبنی بر نبود اراضی ملی یا دولتی را برای توافق با مالکان ضروری دانسته اند [۹۰]. از دیگر سوی، عده ای بدون تعیین ماهیت توافقات، صرفاً مراحل اجرای طرح و تملک املاک افراد را بیان کرده و در تفاوت بین قانون نوسازی و عمران شهری با قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی آورده اند به نحوی که در قانون نخست، مالک در تعیین کارشناس یا نماینده برای تعیین بهای ملک خود، فاقد اختیار است؛ اما مطابق لایحه ی اخیر، مالک در تعیین کارشناس مخیر است؛ لذا از این منظر، قانون مذکور وجاهت شرعی و قانونی بیشتری نسبت به قانون نوسازی دارد [۹۱]. ظاهر دیدگاه های مبهم، شاید بر ماهیت قراردادی توافقات دستگاه اجرایی با مالکان دلالت داشته باشد؛ بطوریکه میان «شرایط عمومی مربوط به تملک» و «قواعد تملک از طریق توافق» تفاوت گذاشته اند، بر ماهیت دو گانه ی این دو طریق تملک دلالت دارد؛ در یک جا دستگاه اجرایی با جلب توافق و نظر مساعد مالک اقدام می نماید و در موضعی دیگر از قوه قاهره ی دولت بهره می برد [۹۲]. دیدگاهی که قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی را موجه تر و در انطباق بیشتری با شرع می داند، بیشتر به سود مالک می باشد؛ چرا که وفق این دیدگاه، قدرت مافوقی برای سلب مالکیت وی حداقل در مرحله ی ابتدایی اجرای طرح وجود ندارد و تملک دستگاه اجرایی از طریق توافق صورت می گیرد. موافقان به قراردادی بودن توافقات شهرداری با مالکان اراضی و املاک به برخی مستندات به شرح زیر متوسل می شوند: قانونگذار انجام خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت مصوب ۱۳۵۸ مشخص نموده است، این قانون، نحوه ی خرید و تملک اراضی و املاک خصوصی افراد را که برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و یا نظامی دولت مورد نیاز است، تعیین می کند. قانونگذار مطابق این قانون جهت مالک شدن املاک خصوصی توسط دستگاه اجرایی دو شیوه در نظر گرفته است: نخست، «خرید» املاک یعنی استفاده از طریق توافقی؛ و در صورت عدم امکان، «تملک» اراضی مورد نیاز؛ اقدام اخیر حالت قهری داشته و با توجه به ماده ی ۸ قانون مذکور، منوط به وجود موانعی جهت حصول توافق است. لذا اصل اولیه در اجرای این قانون، معامله کردن و «خریداری» است؛ دستگاه های اجرایی می توانند در نتیجه ی تراضی، مالک اراضی و حقوق مورد نیاز خود گردد؛ نه آنکه مجاز باشد یک جانبه و قاهرانه اقدام به تملک نماید. در این فرض مالک می تواند با عدم پذیرش قیمت پیشنهادی، هرچند مقرون به صرفه بوده و حتی چندین برابر قیمت روز ملک باشد، از انجام معامله اجتناب ورزد؛ این امر مصداق آزادی اراده در امر قراردادها می باشد؛ چرا که به موجب این اصل، اشخاص آزاد هستند به هر شکل معقول که می خواهند با هم معامله نمایند و آثار آن را معین سازند؛ مگر مفاد تراضی آنان، به دلیل مخالفت با قانون، نظم عمومی و یا اخلاق حسنه، نامشروع باشد [۹۳]. ذیل ماده ی یک قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، دو عبارت «خرید» و «تملک» در کنار یکدیگر به کار رفته است؛ که مؤیدی بر استنباط فوق می باشد. همچنین در ادامه مطالب فوق، لازم به خاطر نشان است که در ماده ی ۳ قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی از عبارات «بهای عادله» و «خسارت مالکان » عنوان شده است. آنچه از این دو عبارت به ذهن متبادر می شود، یکی خرید ملک و دیگری، مسؤولیت مدنی است. «بها » در فرضی پرداخت می شود که قرارداد معوضی وجود داشته و طرفین به قیمت معینی تراضی کرده باشند؛ «خسارت» هنگامی مطرح است که بدون وجود قراردادی، از فعل یا ترک فعل شخص، به مالک ضرری وارد شده باشد. به قرینه ی مندرج در ماده ی ۳ که مقرر می دارد: «چنانچه مبلغ مورد معامله یا خسارت هر یک از مالکین، بیش از یک میلیون ریال باشد بهای خرید ملک یا میزان خسارت و انجام معامله باید به تصویب هیأت مقرر یا انجمن شهر (شورای شهر) در مورد شهرداری ها برسد. »، مشخص می شود که دستگاه اجرایی باید با مالک وارد معامله شده و با رضایت و توافق وی اراضی موضوع طرح را به دست آورند. در تبصره ی ۲ ماده ی ۳ این قانون نیز بحث از «خرید» است و دستگاه های اجرایی پس از حصول توافق مکلف است ظرف سه ماه اقدام به خرید ملک کرده یا انصراف خود را از خرید و تملک اعلام نماید. از سوی دیگر، در ارتباط با تبصره ی ۲ ماده ی ۵ قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی [۹۴]، امکان پرداخت حقوق زارعین ملک را پیش از انجام «معامله» در نظر دارد. ظاهر این تبصره مبین انعقاد قرارداد مملک میان دستگاه اجرایی و مالک در وهله ی نخست است. واژه ی معامله ذیل تبصره ی ۵ ماده ی ۵ نیز تکرار شده است: «نصف هزینه کارشناسی پرداخت شده که به عهده مالک می باشد در هنگام انجام معامله از ارزش ملک کسر می گردد.» اصل احترام مال مردم (تنها روایتی که دلالت صریحی بر این قاعده دارد، روایت اب یبصیر می باشد: قال رسول الله (ص): «سباب المؤمن فسوق و قتاله کفر و اکل لحمه معصیه و حرمه ماله کحرمه دمه » [۹۵].) و ضرورت رعایت آن که مورد توجه شارع مقدس است، مستلزم این مهم است که در صورت نیاز دستگاه های اجرایی از جمله شهرداری ها به اراضی و املاک و ابنیه یا سایر حقوق اشخاص حقیقی و یا حقوقی، این دستگاه ها باید اقدام به خرید یا جلب توافق و رضایت مالک یا مالکان نموده و صرفاً از این طریق نیاز خود را برطرف کنند. «معنای احترام جز این نیست که مال مسلمان همچون مباحات اولیه نیست، که دارای هیچ گونه حرمتی نباشد، و هرکس بتواند بر آن استیلا یابد و یا با قهر و زور از آن استیفا کند [۹۶].» مردم بر مال خود مسلط اند و می توانند در آن تصرفات حقوقی یا مادی انجام دهند یا از هرگونه تصرفی خودداری نمایند. «جنبه ی سلبی قاعده سلطنت نیز به این معنا است که دیگران در اموال مالک بدون اذن و رضایت او، حق مداخله و تصرفی ندارند و چنین تصرفی دارای ضمانت اجرای تکلیفی و وضعی است.[۹۷] » به نظر می رسد قوانین مربوط به تملک نیز با پیروی از این قاعده ی فقهی در موارد متعددی از عبارات معامله، توافق، خرید و مانند آن بهره برده اند؛ امری که بیانگر حکومت اصل آزادی اراده و به تبع آن اصل آزادی قراردادها است [۹۸]. بند دوم: نظریه ی تملک بودن توافقات و مستندات آن قانو نگذار در ماده ی یک قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، با شرایطی خرید و تملک اراضی مورد نیاز دستگاه اجرایی از جمله شهرداری ها را مجاز دانسته است. به موجب این ماده، اولاً، دستگاه اجرایی در فرضی دارای حق خرید و تملک اراضی متعلق به مردم است که دارای برنامه هایی باشد که اجرای به موقع آن برای امور عمومی و امنیتی دستگاه ضروری باشد؛ ثانیاً، این ضرورت به تأیید و تصویب بالاترین مقام دستگاه اجرایی رسیده باشد؛ ثالثاً، بودجه ی آن نیز قبلاً تأمین شده باشد؛ و رابعاً، به موجب ذیل ماده ی یک قانون یاد شده، اقدام به خرید و تملک وفق مقررات مندرج در این لایحه ی قانونی صورت گیرد. با توجه به ماده فوق ذکر و مقایسه ی آن با قواعد عام قراردادها، تفاوت این نهاد حقوقی با دیگر نهادهای مشابه آشکار می شود. در بیع یا سایر عقود معوض، خریدار به هنگام خرید می تواند بیع را نسیه انجام دهد؛ در حالیکه حسب ظاهر ماده ی یک این قانون، دستگاه اجرایی و شهرداری باید پیش از اقدام به خرید (تملک)، اعتبار آن را تأمین کرده باشد؛ در واقع، خریداری ملک بدون تأمین اعتبار لازم، تخلف از مقررات قانونی است که ضمانت اجرای آن ابطال اقدامات تملکی است [۹۹]. همچنین دستگاه اجرایی از جمله شهرداری نمی تواند انعقاد قرارداد نماید؛ مگر آنکه دارای طرح مصوب باشد؛ این طرح از هر نوع که باشد، دارای ضوابط و شرایط خاصی از جمله ضوابط مختلف حسابداری بوده و باید به تصویب بالاترین مقام اجرایی این نهاد برسد [۱۰۰]. در حالی که در حالت معمول برای انجام معامله، اشخاص حقیقی یا حقوقی نیازی به تصویب طرح و دیگر تشریفات ندارند و به محض اراده می توانند آزادانه وارد معامله شده، مالی را خریداری و تملک کنند. موضوع مهم دیگر آنکه، وفق ذیل ماده ی یک قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، شهرداری باید مطابق مفاد این قانون اقدام به معامله نماید؛ لذا دستگاه اجرایی آزادی اراده ندارد که به مانند سایر خریداران به هر شکل با فروشنده توافق و اقدام به خرید ملک کند. در واقع، قانونگذار حدود و نحوه ی خرید و تملک املاک مردم را تعیین نموده تا طرف معامله نتواند به ضرر مالک یا دستگاه اجرایی (عموم مردم و بیت المال) اقدام نماید؛ این امر از فقدان آزادی مطلق شهرداری در انعقاد معامله حکایت دارد [۱۰۱]. در خصوص استفاده دستگاه اجرایی از اراضی ملی و دولتی، با اشاره به تبصره ی یک ماده ی ۲ قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، دستگاه های اجرایی و شهرداری مکلف شده اند برای اجرای طرح خود تا آن جا که ممکن است از اراضی ملی یا دولتی استفاده نمایند و چنا نچه بخواهند طرح خود را در اراضی خصوصی اجرا کنند، باید نبود اراضی ملی یا دولتی در محل را به تأ یید مراجع مربوط برسانند. این تبصره حکایت از آن دارد که با تصویب طرح، محدودیت خاصی بر مالکیت افراد ایجاد م یشود؛ لذا قانون گذار، در راستای رعایت قاعده ی احترام مال دیگران، دستگاه اجرایی را مکلف نموده تا حد امکان برای اجرای طرح از اراضی ملی و دولتی استفاده کند. پرسش این است که اگر تصویب طرح که در راستای رفع نیاز عمومی است، محدودیتی برای مالکان خصوصی اراضی مشمول طرح در پی نداشته و ایشان مختارند که با دستگاه اجرای توافق کرده یا از انجام معامله سر باز زنند، چرا قانو نگذار دستگاه اجرایی را مکلف نموده است که تا حد امکان از اراضی دولتی یا ملی استفاده کند؟ شاید بتوان گفت دلیل استفاده از این اراضی آن است که اراضی مزبور به صورت رایگان در اختیار دستگاه اجرایی قرار داده می شود؛ مقصود قانون گذار نیز همین صرف هجویی در بیت المال بوده است؛ آ نگونه که دستگاه اجرایی با صرف هزینه ی کمتر، خدمت بیشتری به عموم ارائه دهد (ماده ی ۱۱ قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی). مشخص می شود آن چه موضوع این ماده است، تملک دستگاه اجرایی نیست، بلکه صرفاً «حق استفاده ای » است که قانو نگذار برای دستگاه اجرایی دارای طرح در نظر گرفته و آن هم در صورتی است که دستگاه اجرایی برای اجرای طرح خود به اراضی دایر یا بایر، ابنیه یا تأسیسات متعلق به سایر وزارت خان هها یا مؤسسات و شرکت های دولتی یا وابسته به دولت «نیاز » داشته باشد؛ در حالیکه در تبصره ی ماده ی ۲ قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، ذکری از «نیاز» دستگاه اجرایی به اراضی ملی یا دولتی به میان نیامده است؛ بلکه دستگاه اجرایی مکلف گردیده برای اجرای طرح های خود تا حد امکان از اراضی ملی یا دولتی استفاده کند. نتیجه آنکه مطابق مقررات قانون نحوه ی خرید و تملک اراضی، اجرای طرح عمرانی و عمومی در اراضی ملی یا دولتی مشمول ماده ی ۱۱ یاد شده نبوده و دلیلی بر رایگان بودن تملک دستگاه اجرایی وجود ندارد [۱۰۲]، تا موضوع صرفه جویی در بیت المال دلیل وضع این تبصره تلقی شود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل۲-۳- نقشه جهت شیب دشت بیستون ۲-۳- زمینشناسی منطقه مورد مطالعه در کمربند کوهزایی زاگرس قرار دارد. این کمربند کوهزایی قسمتی از کوهزایی تتیس را شامل میشود که بین اوراسیا و قسمت های مختلف گندوانا اتفاق افتاده است. کوهزایی زاگرس از شمال شرق به جنوب غرب شامل مجموعه آذرین ارومیه – دختر، پهنه سنندج سیرجان و زاگرس چین خورده میباشد.(۱۹۹۴ Alavi,m) به عبارت دیگر برش های ساختاری در پهنه برخوردی بین صفحه عربستان و صفحه ایران در شمال باختر ایران شواهد دو زمان برخورد را در طول بسته شدن اقیانوس تتیس جوان به خوبی آشکار می سازند. ساختارهای به وجود آمده با برخورد اول در کرتاسه پسین، با فرارانش مجموعه پوسته اقیانوسی بر روی لبه قاره ای آرام صفحه عربستان و چین خوردن مجموعه رسوبی در زیر پهنههای بیستون، رادیولاریتی و زاگرس بلند همراه است و گسل پیشانی زیر پهنه زاگرس بلند، نهایت پیشرفت تأثیر برخورد در دگر شکلی نهشته های موجود در لبه آرام قاره ای صفحه عربستان بوده است. ساختار این رویداد زمین ساختی در هر کدام از زیر پهنههای بیستون، رادیولاریتی و زاگرس بلند متفاوت است. (الیاس زاده۱۳۸۹) ۲-۳-۱- سنگهای آهکی دشت بیستون این واحد از رنگ آهک خاکستری روشن تا تیره ریز تا درشت دانه ، نازک تا ضخیم لایه از۲۰سانتی متر تا بیش از یک متر ) در بعضی قسمتها دارای اینتراکلست ایست ، قطعات فسیل دو کفه ای ها، جلبک ها و شکمپایان ، تشکیل شده است .رخساره های بایومیکرایت تا بابواسپارایت و فسیل های نبتیک و بلاژیک ریز در این واحد وجود دارد. با توجه به فسیل های همراه ، سن این واحد سنومانین است و این واحد سنگی را می توان هم ارز سازند سروک نبتیک و بلاژیک در نظر گرفت. Jb₃ این واحد شامل سنگهای آهکی خاکستری روشن –تیره تا کرم، ریز تا درشت دانه ضخیم لایه (ضخامت لایه ها ۶۰-۷۰ سانتی متر) بودار در بعضی افقها میکرو برشی، کمی دولومیتی بعضی لایه ها دارای گرهکهای چرتی و دارای پلیت،اللسیت سپودوالیت،اینترالکست، بایوکلست،مرجان، جلبک، شکمپایان و خرده های فسیل دو کفه ای هاست.رخساره های این واحد شامل بایوپل میکرایت تا بایوپل اسپارایت است. مجموعه فسیلی این واحد حاکی از سن ژوراسیک پسین مالم است. خصوصیات سنگ شناسی و فسیل های همراه همانند فراوان این واحد با سازندهای سورمه و نجمه نشان میدهد. Qt₂ رسوبات آبرفتی ماسه ای در دره های اصلی ناحیه مانند قره سو از رسوبهای آبرفتی آرژیلی ماسه ای و تا اندازه ای ریزدانه پر شدهاند که ممکن است به ستبرای زیاد برسند. در دره قره سو جنس مواد سازنده آبرفت گوناگونی بیشتری دارد. چرا که خواستگاه آن ها از راندگیهای رادیولاریتی، افیولیتی و فلیش های ترسید است این آبرفتها دارای ذخائر زیرزمینی با ارزش هستند.
Qf این واحد رسوبهای مخروطه افکنه ای واقع در بلندی های ناحیه را در بر می گیرد.( شکل شماره ۲-۶) شکل ۲-۴-نقشه زمین شناسی دشت بیستون ۲-۳-۲- گسل نقشه گسلها که از روی نقشه زمینشناسی با مقیاس ۱:۱۰۰۰۰۰ استخراج شده که به دو گروه گسل های اصلی و فرعی تقسیمبندی شدند. در منطقه بیستون گسل ها و درز و شکافهای بسیاری وجود دارد و همین مساله باعث افزایش خطر پسابهای زباله در منطقه میشود. همچنین در گسل های فعال خطر تخریب مدفن توسط حرکات لرزه خیز وجود دارد. گسلهای فعال و درز و شکاف های فراوانی در توده آهکی بیستون وجود دارد که به وسیله گسل سراسری توده کوه بیستون از دشت بیستون جدا شده است.در سطح دشت بیستون گسل های زیادی به چشم نمیخورد بجز چند گسل فعال در حاشیه غربی و جنوب شرقی دشت بیستون که گسل غربی دشت بیستون یک مخروطه افکنه در پایکوه دیواره بیستون را تشکیل داده است.(در شکل شماره ۲-۷ نقشه زمین شناسی به همراه گسل های منطقه نشان داده شده است) ۲-۳-۳- چینه شناسی منطقه بیستون مطالعات چینهشناسی از یک طرف مبتنی بر شناخت توالی طبقات رسوبی در زمان های مختلف زمینشناسی به منظور پیبردن به تاریخ حوادث زمین و تکامل موجودات بوده، از طرف دیگر تغییرات جانبی رخسارهها در مکانهای مختلف را بررسی می کند که بوسیلهی آن با وضع جغرافیایی گذشته زمین در هر زمان آشنا میشویم. ردیفهای چینهشناسی: ردیفهای چینهشناسی و سازندهایی که در هر یک از گسترههای اصلی منطقه کرمانشاه با آن ها برخورد میشود تازگی داشته و عموماً با گستره همسایه خود تفاوت بسیار دارد، مهمترین بخشهای موجود در این منطقه را میتوان به صورت زیر تفکیک کرد که با توجه به منطقه مورد مطالعه سفره های رورانده کرتاسه به طور کامل توضیح داده می شود. الف- گستره زاگرس برجا (کوههای اطراف ماهیدشت و اسلامآباد) ب- سفرههای رورانده کرتاسه (رادیولاریتهای کرمانشاه – آهکهای بیستون – افیولیتهای صحنه هرسین) ج- ورقههای ترسیر (گاوه رود واقع در جنوب غرب سنقر و شمال شرق روانسر). د- گسترده دگرگونی کرمانشاه – همدان (برون – برود – ریکو – اشتوکلین) ب- سفره های رورانده کرتاسه: این راندگیها شامل سه گروه اصلی در منطقه هستند که همگی در کرتاسه پایانی (ماستریشتین) تحت تأثیر جنبشهای ساختمانی (تکتونیکی) قرار گرفته و در جهت جنوب غربی بر روی افقهای کرتاسه زاگرس برجا رانده شدهاند. این سه گروه عبارتند از: رادیولاریتهای کرمانشاه – آهکهای بیستون – افیولیتهای صحنه و هرسین ب-۱- رادیولاریتهای کرمانشاه – رادیولاریتها طبقات قرمز و خاکستری چرتها و شیلها و آهکهای چرتی است که همراه با تودههایی از سنگهای بازیک تا بازیک شدید مشاهده میشوند. (آقانباتی،۱۳۸۳) رادیولاریتهای کرمانشاه به صورت نواری کم و بیش منظم با پهنای حدود ۱۵کیلومتر از ناحیه پاوه در شمال غرب شروع شده و با گذر از شهر کرمانشاه تا بروجرد در جنوب شرق به طور پراکنده گسترده است، با وجود پیچیدگیهای ناشی از تغییر شکلهای وارده براین واحد میتوان ردیف چینهشناسی زیر را در آن تشخیص داد: تریاس، ژوراسیک- این واحد شامل یک سری آهکهای زیستاواری (بیوکلاستیک) با لایهبندی تا اندازهای منظم اغلب با گرههای سیلیسی همراه با میان لایههایی از افقهای رادیولاریت است، مجموعه فسیلهای یافت شده در پایه آهکی این واحد نشاندهند سن تریاس بالا، ژوراسیک زیرین است. ژوراسیک بالا، کرتاسه زیرین – این واحد شامل توده مهمی از ژاسب با لایهبندی خیلی ظریف به رنگ قرمز و قهوهای و گاهی متمایل به سبز است که با میان لایههایی از مارننازک قرمز رنگ رادیولردار از یکدیگر قابل تشخیص هستند، این نهشته با ترکیب برتر سیلیسی و مورفولوژی ویژه به صورت تپههای قرمز متمایل به بنفش (تپههای پارک شیرین) که به شدت خردشده (تکتونیزه) هستند در شهر کرمانشاه رخنمون دارند. مهمترین میکروفسیلهای موجود در این واحد، رادیولرها هستند. سن این رسوبات ژوراسیک بالا کرتاسه زیرین است، همچنین رخنمونهای دیگری از رادیولاریتها را میتوان در مسیر جاده کرمانشاه صحنه در حاشیه کوه هجر (روبروی روستای هاشمآباد) و پل شهدا مشاهده کرد، فراوانی اکسید آهن (هماتیت) موجب شده که این واحد کاملاً قرمز رنگ شده به طوریکه این واحد را سنگآهن چرتی نیز مینامند. (تهرانی،۱۳۸۲) ب – ۲ – آهکهای بیستون: برش و مقطع تیپ این واحد در ناحیه بیستون توسط برود مطالعه شده و یکی از واحدهای اصلی در گستره مورد مطالعه محسوب میگردد، این واحد تنها شامل آهک بوده و به صورت همبری غیرعادی بر روی رادیولاریتهای کرمانشاه جای گرفته است و در نقاط دیگر نیز مانند کوه شاهو در شمال شرق و کوه شیرز در جنوب شرق کرمانشاه (راه هرسین) رخنمون دارد، این سری آهکی همه دوران دوم از تریاس بالا تا کرتاسه بالا را شامل میشود. ردیف چینهشناسی این واحد به صورت زیر است: تریاس بالا – ردیفهای زیرین آهکهای بیستون در پای دیواره نزدیک به دهکده کنشت (نزدیک کرمانشاه) برونزد دارد که برروی رادیولاریتهای کرمانشاه جای گرفته و شامل ۳۰۰ متر آهک با لایهبندی ضخیم و آهکهای تودهای و ریفی در بالاست. میکروفسیلهای موجود در آن سنتریاس بالا را مشخص میکند. ژوراسیک زیرین و میانی (لیاس – دوگر) برروی آهکهای ریفی تریاس بالا ردیفهای دولومیتی پدیدار میشود که توسط لایههای آهکی دنبال میگردد، این آهکها در آغاز لایهلایه بوده و سپس تبدیل به طبقات تودهای میشوند با داشتن فسیلهایی چون اوربیتوسپلا سن لیاس – دوگر را مشخص میکند. (در پای دیواره آن در مقطع تیپ بیستون مجسمه سنگی قرار دارد) ژوراسیک بالا (مالم) – ردیفهای آهکی ژوراسیک میانی بدون هیچگونه نبود رسوبی یا دگرشیبی به صورت یک سری از آهکهای ضخیمتر رو به بالا ادامه مییابد، این آهکها سازنده دیواره تودهای کوه بیستون است که برروی آن نقشهای برجستهای از دوره هخامنشیان کندهکاری شدهاست. رخساره سنگشناسی این آهکها نشاندهنده تناوب آهکهای پایانی و آهکهای ریز دانه فسیلهای بر قارهای چون دوکفهایها و شکم پایان و روزنداران است. کرتاسه زیرین – رسوبات آهکی ژوراسیک بالا با همان رخساره به کرتاسه زیرین تبدیل میشود چنانکه باز شناختن این دو واحد از یکدیگر دشوار است، این مجموعه به بلندی حدوداً ۲۵۰۰ متر دیواره اصلی و برجستگیهای ستبر واحد آهکهای بیستون را تشکیل میدهند. (پنجمین دیواره صخرهای دنیا) این واحد با داشتن فسیلهایی چون اکتینوپورلا و کانئولینا سن کرتاسه زیرین را مشخص میکند. کرتاسه بالا – افقهای کرتاسه فوقانی آهکهای بیستون در بُرش تیپ آن وجود نداشته بلکه در شمال روانسر شناسایی و مطالعه شدهاست، این افق شامل یک مجموعه آهکی با ستبرای ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر میباشد. این افق دارای میکروفسیلهای گلوبوترونکانا و گلوبوژرینا با سن کرتاسه بالا بوده و با دگر شیبی آشکار توسط آهکهای اولیگو میوسن (معادل تشکیلات قم) پوشیده میشود. ب-۳- افیولیتهای صحنه و هرسین افیولیتها مجموعهای از سنگهای قلیایی شدید (الترا بازیک) گابرویی و پیلولاوا همراه با سنگهای رسوبی هستند، با توجه به وجود پیلولاوا (ساخت بالشی گدازه) و شباهت ترکیب شیمیایی یک مجموعه افیولیتی با سنگهای پوسته اقیانوسی نتیجه گرفتهاند که افیولیتها خودبخشی از پوسته اقیانوسی بوده که در مراحلی از اقیانوسزایی بوجود میآیند. ( خسروتهرانی.۱۳۸۵) مسئله تعیین سن افیولیتها از دو دیدگاه اصلی مطرح است: ۱- سن زمان تشکیل هر یک از اجزاء مختلف افیولیتی. ۲- سن زمان جایگیری ساختمانی مجموعههای مذکور در مورد سن افیولیتهای صحنه هرسین میتوان زمان تشکیل سنگهای الترابازیک آن را مربوط به اوایل دوران اول (کامبرین و اردوویسین) و حتی پرکامبرین دانست، و زمان جایگیری آن در کرتاسه بالا بودهاست (ماستریشین). در این مجموعه میتوان سه بخش را تشخیص داد: نخستین بخش در ناحیه غرب صحنه قرار دارد که از سنگهای قلیایی شدید و پریدوتیت و پیروکسینولیت تشکیل شدهاست که به صورت تپههای نه چندان مرتفعی در غرب صحنه مشاهده میشوند و جاده صحنه کرمانشاه در چند نقطه آن را قطع میکند و با مورفولوژی ویژه به رنگ سبز تیره دیده میشوند. دومین بخش که به سمت جنوب غرب ادامه دارد به شدت تکتونیزه شده و نمونه جالب آن در روستای ارگنه برونزد داشته و رخساره آن از سنگهای الترابازیک همراه با پولکهای آهکی و رادیولاریتها هستند که در نتیجه فشارهای ساختاری با یکدیگر آمیخته شدهاند. سومین بخش از این مجموعه در ناحیه هرسین قرار دارد که سنگهای افیولیتی آن از یک توده سرپانتینیت که احتمالا همراه با مقادیر قابل توجهی آزبست (پنبه نسوز) بوده که با مطالعات بیشتر میتوان امکان بهرهبرداری و استخراج آن را مورد بررسی قرارداد. افیولیتهای صحنه – هرسین همراه با رادیولاریتهای کرمانشاه و آهکهای بیستون سفره رورانده کرتاسه پایانی را تشکیل داده و به طور دگر شیب توسط آهکهای الیگومیوسن پوشیده میشوند، همین پوشش پیشرونده ترسیر است که رویداد راندگی را در زمان کرتاسه پایانی تایید میکند. (آقانباتی.۱۳۸۳)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
«جرائم مانع یا بازدارنده»[۲۸۴] اصطلاحی است که نخسیت بار توسط بنتام، تحت عنوان «جرائم فرعی حاشیه ای یا تبعی»[۲۸۵] و در مقابل «جرائم اصلی»[۲۸۶] به کار گرفت. این اصطلاح یا اصطلاح «حالت خطرناک»[۲۸۷] در جرم شناسی مؤانست زیادی دارد و معمولاً در هنگام استعمال جرائم مانع، از این واژه نیز سخن به میان می آید که دلیل آن خواهد آمد. در تبیین معنای جرائم مانع بیان شده که گاهی برای از بین بردن زمینه ارتکاب جرائم و متوقف کردن مجرم در ابتدای انحراف، برخی اعمال مقدماتی، مورد جرم انگاری قرار می گیرد.[۲۸۸] به دیگر سخن؛ گاهی برخی مقدمات ساده اعمال ضد اجتماعی که ماهیتاً در زمره انحرافات هستند و از نظر اجتماعی هنوز واجد چنان درجه وخامت، از لحاظ مقابله با ارزش ها و هنجارهای جامعه نرسیده اند تا در اعداد جرائم محسوب گردند، بنا به وجود مصالحی، توسط قانون گذار مورد جرم انگاری قرار می گیرند و یا حتی گاهی، اعمالی که به خودی خود از نظر اجتماعی، خنثی هستند و بار مثبت یا منفی ارزشی ضد ارزشی ندارند، ولی می توانند موجبات تسهیل ارتکاب جرایمی را در آینده فراهم آورند، مورد جرم انگاری قرار می گیرند. به عنوان نمونه از قسم اخیر، در قانون پلیس راه بلژیک، مصوب ۱۹۶۳، پیش بینی شده است که ترک نمودن یک وسیله نقلیه موتوری، بدون انجام احتیاطات لازمه، جهت جلوگیری از سوء استفاده از آن، از جمله تخلفات راهنمایی و رانندگی شناخته می شود و جریمه به آن تعلق خواهد گرفت. بنابراین بر طبق این قانون، اگر کسی بدون این که درب های اتومیبل خود را قفل نماید و یا آن را در گاراژ محفوظی قرار ندهد اتومبیل را با درهای باز در کنار خیابان بگذارد، پلیس به خاطر بی احتیاطی، او را جریمه خواهد کرد.[۲۸۹] چنان که، مشاهده می شود، در این قانون، برای عملی که از نظر اجتماعی به هیچ وجه واجد جنبه ارزشی یا ضد ارزشی نیست، جرم انگاری صورت گرفته است.
در تبیین علت این جرم انگاری ها، باید گفت: اگرچه این قبیل اعمال و یا انحرافات، ذاتاً برای جامعه و گروه خطرناک نیستند، اما به خاطر وجود ویژگی هایی، همچون حالت بالقوه داشتن برای ارتکاب سایر جرایم، یا خطرناک بودن استمرار آن حالت برای دارنده، و یا تسهیل کنندگی وقوع جرایم، ضروری است که توسط قانون گذار، به عنوان یک اقدام پیش دوستانه و پیشگیرانه در جهت از میان برداشتن زمینه ارتکاب جرایم اصلی و رفع حالت خطرناک در افراد مورد جرم انگاری قرار گیرد. به عبارت ساده تر، قرار گرفتن شخص، در وضعیت حالت خطرناک، باعث جرم انگاری این قبیل حالات و انحرافات می گردد. لازم به توضیح است که همان گونه که بیان شد، جرم انگاری این قبیل انحرافات، اعمال یا حالات موجود در اشخاص، به دلیل اولی و بذاته نیست، بلکه به دلیل ثانوی و به تبع جلوگیری از وقوع جرایم اصلی است. به عنوان مثال، ولگردی یا تکدی که در بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۱۳۵۷، مورد جرم انگاری قرار گرفته است.[۲۹۰] به خودی خود، یک انحراف اجتماعی است که ذاتاً برای جامعه و گروه خطرناک نیست، لکن وجود این انحراف در اشخاص و استمرار آن، دارنده ی آن را واجد حالت خطرناک و در معرض انجام برخی همچون سرقت قرار خواهد داد. بدین لحاظ و برای پیشگیری مورد جرم انگاری قرار گرفته اند.[۲۹۱] بر همین اساس، مفهوم حالت خطرناک که از مفاهیم بنیادی «جرم شناسی بالینی»[۲۹۲]می باشد، در جرم شناسی پیشگیرانه نیز، جایگاه خاصی پیدا کرده است؛[۲۹۳] زیرا پیشگیری وضعی به عنوان یکی از انواع پیش گیری ها، رسالت اصلی خود را مداخله در موقعیت های پیش بزه کاری و حالت های خطرناک، جلوگیری از وقوع بزه می داند؛ امری که در حال حاضر در جرم شناسی، در درجه اول اهمیت قرار دارد.[۲۹۴] در نظام حقوقی اسلام نیز به موارد متعددی از این قبیل جرم انگاری ها برخورد می کنیم که هدف از این جرم انگاری ها، نه به خاطر مفسده ذاتی آن اعمال یا حالات، بلکه دقیقاً به علت پیشگیری وضعی از بزهکاری و به جهت مقدمی بودن این موارد در سوق دادن افراد به جرائم و مفاسد آتی می باشد. بر این اساس، ما در این قسمت از نوشتار، به برخی از این موارد که به نظر می رسد، حداقل یکی از اهداف جرم انگاری در آن ها، به منظور پیش گفته باشد، می پردازیم. بدون آن که بخواهیم حکمت های احتمالی دیگر وضع این احکام اسلامی را نادیده بگیریم. حرمت نگاه به نامحرم و لزوم غض بصر از جمله مصادیق جرم انگاری های مانع یا بازدارنده در اسلام، تحریم و گناه دانستن نگاه غیر به نامحرمان و لزوم غض بصر است. خداوند در یک وظیفه همگانی خطاب به مردان و زنان مؤمن می فرماید: «قل للمونین یغضوا من ابصارهم فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون و قل للمومنات یغضضن من ابصارهم و یحفظن فروجهن»[۲۹۵] به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است! و به زنان باایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند. غبض بصر، به معنای شکستن و کاهش دادن نگاه است که کنایه از خیره نگاه کردن می باشد؛ به عبارت دیگر، به اصطلاح علمای علم اصول، نگاه انسان به نامحرم باید، آلی باشد نه استقلالی. توضیح آن که، گاهی انسان به یک شخص، برای ورانداز کردن و دقت کردن به خود آن شخص است؛ مانند این که بخواهد وضع لباس و کیفیت آرایش شخص مقابلش را مورد بررسی قرار دهد. ولی گاهی نیز نگاه کردن به طرف مقابل برای این است که با او صحبت کند و چون لازمه مکالمه نگاه کردن است به او نگاه می کند. این نوع از نگاه کردن که به عنوان مقدمه و وسیله مخاطبه است، نگاه آلی است ولی از نوع اول، نگاه استقلالی است.[۲۹۶] بنابراین معنای غض بصر در آیه شریفه فوق، خیره نشدن و چشم چرانی نکردن به نامحرم است. به نظر می رسد مورد نهی واقع شدن نگاه های خیره در مکتب اسلام، دقیقاً در جهت جرم انگاری یکی از رفتارهای مقدماتی جرائم منافی عفت و جنسی صورت گرفته باشد؛ چه آن که همان گونه که بیان شد، منظور از غض بصر، نگاه های خیره به چهره نامحرم است، نه نگاهی که لازمه تخاطب و گفتگو کردن است و بدون قصد لذت صورت بگیرد. بدین لحاظ همان طور که در فقه اسلامی و رساله های علمیه مراجع تقلید هم ذکر شده، حرمت نگاه به نامحرم، دایر مدار قصد تماشاگری و التذاذ و یا خوف به فساد افتادن است؛ یعنی اگر نامحرم با قصد ربیه و التذاذ باشد و یا چنین قصدی در بین نباشد، ولی شخص احتمال بدهد که بر اثر نگاه به نامحرم، ممکن است به فساد بیافتد، موضوع حکم حرمت قرار می گیرد، ولی در غیر صور فوق، نگاه به نامحرم (در حدود تجویز شده شرعی) اشکالی ندارد. چنان که ملاحظه می شود، جرم انگاری نگاه به نامحرم با آموزه های پیشگیری وضعی، قابل تطبیق است و فلسفه (یا یکی از حکمت های اصلی) این حکم اسلامی، پیشگیری از جرائم و انحرافات اخلاقی است که به دنبال نگاه های خیره، به وقوع خواهد پیوست. امام صادق(ع) در ضمن سخنی ارزشمند، نگاه شهوانی و عواقب سوء ناشی ازآن را اینچنین توصیف می فرماید: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظره اورثت حسره طویله»[۲۹۷] نگاه حرام و آلوده، تیری از تیرهای شیطان است، و چه بسا نگاه هایی که موجب حسرت و پشیمانی طولانی شده است. از نگاه تا گناه فاصله چندانی نیست، چراکه انسان چیزی را که می بیند پس از آن مدتی درباره آن فکر می کند و تخیلات خود را پیرامون آن پرورش می دهد، به گونه ای که پس از گذشت لحظاتی، تمامیفضای فکری و ذهنی شخص درگیر و مشغول به آن می گردد. این امر نیز به نوبه خود امیال شهوانی خفته را بیدار می سازد و به تدریج مرحله گذار اندیشه به عمل مجرمانه در جرائم جنسی و منافی عفت را طی می کند. اما صادق (ع) می فرماید: «النظره بعد النظاره فی القلب الشهوع و کفی بها لصاحبها فتنه»[۲۹۸] نگاه به دنباله نگاه اول، در قلب انسان، شهوت را می رویاند و برای صاحبش موج فتنه خواهد شد. نکته دیگری که در خصوص عوارض نگاه های شهوانی و حرام باید گفت بیماری های روحی و روانی است که به تدریج بر اثر این نگاه های در فرد ایجاد می شود در روان شناسی جنایی[۲۹۹] این بیماری ها تحت عنوان کلی پارافیلیا، شناخته می شود که خود شامل انواع مختلفی از اختلالات بر اساس تمایلات جنسی شدید و تکراری، خیال پردازی ها یا رفتارهایی مشخص می شوند که در بر گیرنده موضوع ها فعالیت ها نا معلوم اند و ناراحتی های معنا دار بالینی، یا مشکلاتی در تعاملات اجتماعی و حرفه ای و یا زمینه های مهم دیگر را در پی دارند.[۳۰۰] از جمله این اختلافات که می تواند بر اثر نگاه های شهوانی پدیدار شود، اختلال «تماشاگری جنسی»[۳۰۱] است که عبارت است از: خیال پردازی های تحریک کننده، برانگیختگی های جنسی یا رفتارهای تکراری و شدید، در رابطه با تماشای یک فرد برهنه، در حال عریان شدن یا در جریان روابط جنسی، بدون آگاهی شخص مخاطب، بر این اساس، هدف عمل تماشا گری، ایجاد یک تحریک جنسی است و معمولاً فرد نمی خواهد با فرد مورد مشاهده، روابط جنسی داشته باشد و ارضای خود را از طریق استمنا به دست می آورد[۳۰۲] نکته ای قابل توجه در خصوص این اختلالات این است که اغلب اختلال هایی که تحت عنوان پارافیلیا مشخص شده اند، نه تنها از لحاظ قوانین حفظ عفت عمومی منع شده اند، بلکه به اعمالی منتهی می شوند که می توانند به دیگران آسیب برسانند؛[۳۰۳] به عبارت دیگر، این اختلالات علاوه بر آسیب های روحی و روانی به خود فرد، منجر به تجاوز به دیگران و آسیب رسانی به آن ها نیز می شود. بدین لحاظ، کنترل نگاه و جرم انگاری نگاه های شهوت آلود در دین اسلام، به عنوان، یکی از مهم ترین ساز و کارهای پیشگیرانه در جهت جلوگیری از آسیب های فوق، اقدامی کاملاً موجه می نماید. ۲- حرمت خلوت با نا محرم یکی دیگر از مصادیق جرایم مانع یا بازدارنده در اسلام، نهی خلوت و هم نشینی با نا محرمان به طور کلی، از جمله مکان هایی که در آن فرصت انجام بزه بسیار مهیا است، خلوت ها و مکان هایی است که انظار دیگران را به راهی نیست و از این رو، هیچ نوعی مراقبتی (جز مراقبت خداوندی) در آن وجود ندارد.[۳۰۴] امیرالمومنین علی (ع) در ضمن بیان شیوایی، از جمله علل و اسباب فجور و ارتکاب اعمال نا شایست را خلوت ها می داند و افراد را از آن پرهیز می دهد: «سبب الفجور الخلوه»[۳۰۵] علت و سبب انجام گناهان (مکان های) خلوت است. جرم زا بودن مکان های خلوت، با وجود مرد و زن نا محرم، به مراتب وضعیت و موقعیت مستعد تری را برای انجام اعمال مجرمانه، به ویژه جرایم جنسی به وجود خواهد آورد. در کتب شریفه «وسایل الشیعه» بابی تحت عنوان «حرمت خلوت با زن نا محرم» اختصاص داده شده که در ذیل آن، روایات معصومین در این خصوص آورده شده است. از جمله این روایت ها، حدیث زیر پیامبر اکرم (ص) است که فرمود: «من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلا یبیت فی موضع یسمع نفس امراه بیست بمحرم»[۳۰۶] هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، در مکانی که نفس زن نا محرمی را می شنود، نماند. هم نشینی و معاشرت با زنان، می تواند زمینه های تحرک شهوت جنسی را فراهم سازد و با شعله کشیدن شهوات، چه بسا حریم ها و حرمت های الهی، نادیده گرفته می شود. به همین دلیل و به واسطه وجود حالت و موقعیت خطرناکی که احتمال وقوع جرایم منافی عفت و جنسی، در آن بالا می رود، این موضوع، مورد جرم انگاری قرار گرفته است. استاد شهید مطهری در رابطه با علت این جرم انگاری در اسلام بیان می دارد: در مسائل مربوط به غریزه جنسی، به حکم تأثیر قوی و تحریک شدیدی که این غریزه در وجود انسان دارد، تقوا و ایمان قوی افراد نیز نمی تواند تضمین کننده مستحکمی برای خویشتن داری و عدم ارتکاب جرایم جنسی باشد. بر همین اساس، در اسلام دستور داده شده که خلوت با وسیله بی عفتی ممنوع است، زیرا این خطر، خطری است که می تواند احیاناً در حصار تقوا، هر اندازه هم که منیع و مستحکم باشد، نفوذ کند و این حصار را فتح نماید.[۳۰۷] ۳- حرمت تکدی یکی از گناهان بزرگ، در مکتب اسلام، تکدی و سوال و تقاضای از مردم، بدون نیاز است. جرم انگاری این انحراف اجتماعی، بیش از هر چیز به مفاسد مترتب بر درخواست و تقاضای شخص متکدی از مردم مربوط می شود که فلسفه آن در ذیل ذکر خواهد شد. در روایات متعددی که از معصومین (ع) به دست ما رسیده، به شدت این کار، مورد نگوهش قرار گرفته است. پیامبر اعظم (ص) ارتکاب چنین عملی را از سوی غیر نیازمند، مستحق آتش دوزخ دانسته و اموال حاصل از تکدی را نیز اموالی غیر مشروع و حرام معرفی می نماید: «من سئل شیئاً و عنده ما یغنیه فانما یستکثره من جمر جهنم»[۳۰۸] کسی که از مردم چیزی در خواست کند، در حالی که به مقدار کفایت دارد، آتش دوزخ را برای خود افزون می سازد. «لا تحل الصدقه لغنی»[۳۰۹] صدقات برای افراد بی نیاز حرام است. هم چنین در برخی از روایات وارد شده که شهادت متکدیان پذیرفته نیست: «شهاده السائل الذی یسال فی کفه لا تقبل»[۳۱۰] شهادت سائلی که با دست دراز کردن در نزد مردم گدایی می کند، پذیرفته نیست. به نظر می رسد که فلسفه اصلی جرم انگاری و بر خورد شدید با متکدیان در تعالیم اسلامی، جلوگیری از نابودی احساس خود ارزشمندی و عزت نفس در افراد است. توضیح آن که، فردی که دست خویش را جلوی مردم دراز می کند و از آنان، در خواست کمک مالی می نماید- خصوصاً در مواقعی که نیاز مالی نیز داشته باشد- عزت نفس انسانی خویش را زیر پا گذاشته و ارزش های وجودی خویش را تباه نموده است. چنین اشخاصی – همان طور که در بخش های قبلی این نوشتار نیز بیان گردید- به علت دچار شدن به خود کم بینی و لگد مال کردن شخصیت انسانی خویش، دیگر برای خود ارزشی قائل نیستند و به همین دلیل، به راحتی در دام اعمال خود غیر اخلاقی گرفتار می شوند و دست به ارتکاب بزه می زنند. اینان حتی از آسیب رساندن به دیگران نیز هیچ ابایی ندارند؛ چرا که عامل بازدارنده ای در خود احساس نمی کنند.[۳۱۱] نکته ای که در پایان این قسمت باید به آن اشاره شود، این است که هر چند اسلام، با تکدی و گدایی، به ویژه توسط افراد بی نیاز، به شدت مبارزه کرده است، اما از سوی دیگر واقعیت های اجتماعی را نیز فراموش نکرده است. وجود فقر در جوامع و نیازمند بودن افرادی که قادر به تامین نیازهای اولیه خویش نیز نیستند؛ امری است که به صورت یک واقعیت اجتماعی در همه جوامع انسانی مشهود است. بر همین اساس، اسلام در سوی دیگر تعالیم خویش، مسلمانان را موظف به شناسایی و یافتن فقرا و مساکین واقعی در جامعه و رسیدگی به احوال ایشان نموده است. ضمن آن که با فرهنگ سازی و ذکر حال فقرای نمونه در جامعه و تشریح عملکرد آن ها در عین نیازمندی (حفظ عزت نفس و عدم دراز کردن دست گدایی به سوی مردم)، تا آن جا امکان دارد، افراد را از این انحرافات اجتماعی باز می دارد.[۳۱۲]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
عزت نفس فردی
۲۱۳/.
۲۶۱/.
۶۸۰/۱
۰٫۰۰۰
عزت نفس اجتماعی
۱۲۴/.
۱۵۷/.
۳۳۶/۱
۰۲۲/.
عزت نفس تحصیلی
۲۵۸/.
۳۳۷/.
۰۵۲/۲
۰٫۰۰۰
عزت نفس خانوادگی
۲۴۹/.
۳۳۲/.
۰۴۶/۲
۰٫۰۰۰
یافته های جدول بالا نشان می دهد که تمامی مؤلفه های حرمت خود قادر به پیش بینی پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر می باشند. به عبارتی می توان گفت با افزایش یک واحد از عزت نفس تحصیلی و خانوادگی می توان انتظار داشت که ۳۳ درصد از نمره پیشرفت تحصیلی بیشتر گردد. فصل پنجم بحث و نتیجه گیری بحث پژوهش حاضر با عنوان رابطه کمال گرایی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی اجرا گردید. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان که در سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۳ شهر اروندکنار تشکیل داد. همچنین نمونه پژوهش حاضر عبارت بود از ۱۶۰ نفر دانش آموز (۸۰ نفر پسر و ۸۰ نفر دختر) بود که به صورت تصادفی از جامعه انتخاب شده بودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: ۱)مقیاس کمالگرایی، ۲) پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت و ۳) معدل پایان ترم برای سنجش پیشرفت تحصیلی. در نهایت برای تحلیل داده ها از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون متغیره استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد.
در مورد فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر اینکه «بین کمال گرایی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد» بر اساس ضرایب همبستگی پیرسون رابطه مثبتی بین کمال گرایی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان وجود دارد. بر این اساس می توان چنین استنباط کرد که کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی و حرمت خود با پیشرفت تحصیلی دارای ارتباط می باشند. نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای کمال گرایی و حرمت خود، باهم ۲۸ درصد از واریانس متغیر ملاک یعنی پیشرفت تحصیلی را پیش بینی میکنند. همچنین نتایج آزمون F نشان داد که متغیرهای کمال گرایی و حرمت خود پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند. یافته های حاصل از این فرضیه با یافته پژوهش های نجفی، دهشیری، شیخی و دبیری(۱۳۹۰)، بختیارپور، حافظی و بهزادیشینی (۱۳۹۰)، اکبری (۱۳۸۸)، مهرابی زاده هنرمند، علامه و شهنی ییلاق (۱۳۸۶)، بشارت (۱۳۸۳)، قهرمانی، بشارت و نقی پور (۲۰۱۱)، کلانترکوشا، حاجی هاشمی، اجاقی، رادکریم و انصاری (۲۰۱۳) و وانگ (۲۰۱۲) همسو است. در مورد تبیین یافته های حاصل از این فرضیه می توان گفت احساس شایستگی شخصی و خویشتن پذیری، تعیین کننده سطح کلی حرمت خود محسوب می شوند. کمال گرایی سازگار و مثبت به فرد امکان می دهد که بتواند با وجود معیارهای بالا، محدودیت های شخصی و محیطی را واقع بینانه بپذیرد و متناسب با توانایی های شخصی، موفقیت و احساس رضایت را تجربه کند. تجربه موفقیت و احساس رضایت با افزایش سطوح احساس شایستگی شخصی، سطح حرمت به خود را بالا می برد، بر عکس کمال گرایی ناسازگار و نوروتیک، که از سویی بر حسب معیارهای دست نیافتنی و کامل شخصی و از سوی دیگر، بر اساس عدم رضایت و انتقادگری مستمر از عملکرد شخصی، معین می شود، احتمال تجربه موفقیت و احساس رضایت را به شدت کاهش می دهد. این تجربه های ناخوشایند، احساسات عدم شایستگی شخصی را بر فرد تحمیل می کنند و حرمت خود را کاهش می دهند که این ناسازگاری در کمال گرایی و کاهش در حرمت به خود به دلیل مشکلاتی که در عملکرد فرد به بار می آورد موجب پدید آمدن اختلالاتی در عملکرد تحصیلی فرد می گردد. در مورد فرضیه فرعی اول مبنی بر اینکه «بین کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر رابطه وجود دارد»، بر اساس بررسی ضرایب همبستگی، بین مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر در تمامی مؤلفه ها به جز نشخوار فکری، رابطه معنادار وجود دارد. بین مؤلفه های معیارهای بالا برای دیگران، نظم و سازماندهی، هدف مندی و تلاش برای عالی بودن با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت، که می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان پسر میزان پیشرفت تحصیلی نیز افزایش می یابد. اما در مؤلفه های تمرکز بر اشتباهات، نیاز به تأیید و ادراک فشار از سوی والدین رابطه منفی و معناداری وجود داشت که بر طبق این یافته ها می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان پسر به طور معناداری پیشرفت تحصیلی کاهش می یابد. در مجموع نیز کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر به میزان ارتباط وجود داشت. در ادامه به منظور برآورد پیش بینی کنندگی مؤلفه های کمال گرایی از پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد کمال گرایی، ۲۲/۰ از واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی پسران را پیش بینی میکند. همچنین نتایج آزمون F نشان داد که مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند. لازم به ذکر است با وجود اینکه مؤلفه های کمال گرایی با همدیگر پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر را نشان می دهند، اما تنها مؤلفه های نظم و سازماندهی، ادراک فشار از سوی والدین، هدف مندی و تلاش برای عالی بودن پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند. یافته های حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش آلیسون (۲۰۰۵)، توفاها و رامون (۲۰۱۰)، وانگ (۲۰۱۲)، کلانترکوشا، حاجی هاشمی، اجاقی، رادکریم و انصاری (۲۰۱۳) همسو است. در تبیین یافته به دست آمده می توان گفت از آنجا که بین مولفه های کمال گرایی ناسازگار و پیشرفت تحصیلی پایین رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، می توان اذعان داشت که افراد کمال گرای ناسازگار تمایل دارند خود را با استانداردهای بسیار بالای تحصیلی مقایسه کنند، به این دلیل، در رابطه با عملکرد تحصیلی، اشتباهات خود را به طور شدید ارزیابی کرده و تمایل به خود انتقادی زیادی دارند. آن ها به شدن از شکست می ترسند، خود را با معیارهای بسیار سخت و بالا سنجیده و بین عملکرد و انتظارات از خود احساس ناهمخوانی می کنند. افراد کمال گرای ناسازگار دارای معیارهای بسیار بالا برای عملکرد، گرایش به قانون همه یا هیچ، و انتظار رسیدن به نتایجی بی نقص و کامل هستند که دستیابی به آن دور از انتظار است و موجب اضطراب می شود. اگر این گونه افراد به ایده آل های خود ساخته و دشوار خود نرسند، دچار اضطراب شده و احساس تقصیر می کنند و خود را سرزنش می کنند. در صورتی که این افراد تحت شرایط دشواری پرورش یافته باشند، احساس می کنند که این عوامل نباید از رسیدن به مقاصد آن ها جلوگیری کند، زیرا تصور می کنند باید آنقدر قوی باشند که بتوانند تمام سختی ها را تحمل کنند، بدون این که احساساتی همچون ترس و تسلیم و عناد را از خود ظاهر کند. تبیین دیگری که می توان برای عملکرد تحصیلی کمال گرایان ناسازگار می توان آورد این است که توجه شدیدی که این افراد به خود دارند، موجب بالارفتن اضطراب آن ها به صورت غیر منطقی خواهد شد، که این اضطراب باعث می شود کمتر قادر شوند بر روی وظایف تحصیلی خود تمرکز کنند، از این رو پیشرفت تحصیلی ضعیف تری نسبت به کمال گرایان سازگار داشته باشند. در مورد فرضیه فرعی دوم مبنی بر اینکه «بین کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر رابطه وجود دارد» بر اساس بررسی ضرایب همبستگی رابطه بین مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر در تمامی مؤلفه ها به جز ادراک فشار از سوی والدین، معنادار بود. بین مؤلفه های معیارهای بالا برای دیگران، نظم و سازماندهی، هدف مندی و تلاش برای عالی بودن با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت به بر این اساس می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان دختر میزان پیشرفت تحصیلی نیز افزایش می یابد. اما در مؤلفه های تمرکز بر اشتباهات، نیاز به تأیید و نشخوار فکری رابطه منفی و معناداری وجود داشت، که بر طبق این یافته ها می توان گفت با افزایش این مؤلفه ها در دانش آموزان دختر به طور معناداری پیشرفت تحصیلی کاهش می یابد. در مجموع نیز کمال گرایی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر به میزان ارتباط وجود داشت. در ادامه به منظور برآورد پیش بینی کنندگی مؤلفه های کمال گرایی از پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد کمال گرایی ۲۴/۰ درصد از واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر را پیش بینی میکند. همچنین نتایج آزمون F نشان داد که مؤلفه های کمال گرایی با پیشرفت پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دارند. در ادامه نیز لازم به ذکر است که با وجود اینکه مؤلفه های کمال گرایی با همدیگر پیش بینی معناداری از پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر را نشان می دهند، اما معیارهای بالا برای دیگران و ادراک فشار از سوی والدین پیش بینی معناداری از سلامت پیشرفت تحصیلی ندارند. یافته های حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش های یافته های حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش آلیسون (۲۰۰۵)، توفاها و رامون (۲۰۱۰)، وانگ (۲۰۱۲)، کلانترکوشا، حاجی هاشمی، اجاقی، رادکریم و انصاری (۲۰۱۳) همسو است. در مورد تبیین و همسویی یافته های ناشی از این فرضیه می توان گفت که این یافته مانند یافته های ناشی از فرضیه فرعی اول است، به این معنی که عامل جنسیت تفاوت معناداری در رابطه بین کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر ایجاد نکرده است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
مقدمه
هر تحقیق فرایند علمی و روشمند است که طی آن پژوهشگر تلاش می کند تا برای یک مسئله پاسخ نظری پیدا کند و یا برای حل یک مشکل واقعی در دنیای عمل، راه کاری بیابد. از جمله ویژگیهای مطالعۀ علمی که هدفش حقیقت یابی است استفاده از یک روش تحقیق مناسب میباشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها، ماهیت وموضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است ( خاکی، ۱۳۷۹،۱۴۳-۱۴۲). هرچه مساله تحقیق ویژگی های بهتری داشته باشد، فرایند تحقیق از دقت و انسجام بیشتری برخوردار خواهد بود. پژوهش گر در پژوهش، فرضیه یا اهدافی را صورت بندی کرده و یا علاقه مند است که آن ها را آزمون کند. جهت این عمل باید اطلاعاتی را جمع آوری کند. آن که این اطلاعات را از کجا (جامعه آماری)، با چه روشی (روش نمونه گیری و حجم آن) و چگونه (ابزار، آزمون و طرح) گرد آوری شده است را روش اجرای پژوهش گویند.
در این فصل پس از بیان نوع تحقیق، روش تحقیق، روش گردآوری داده ها، جامعه ، نمونه و روش سنجش اعتبار پرسشنامه ها، آزمون های آماری مورد استفاده و …، مطرح می گردد.
۳-۱ روش تحقیق
هدف از تحقیق حاضر توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف،تحقیقی کاربردی محسوب می شود. و چون به صورت پژوهشی از پرسشنامه برای جمع آوری داده های آن استفاده شده و محقق عملا در جریان تحقیق درگیر شده است، لذا تحقیق از لحاظ نحوی گردآوری داده ها، از نوع تحقیقات میدانی به شمار می رود .این تحقیق، توصیفی پیمایشی از شاخه میدانی است. در این تحقیق نیز اطلاعات، در یک زمان خاص جمع آوری گردیده و لذا از نوع مقطعی است.توصیفی است چرا که اولا، شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است و ثانیا، اجرای تحقیق می تواند به شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فراگرد تصمیم گیری، کمک کند (سرمد و همکاران ۱۳۸۱ ). تحقیق توصیفی آن چه را که هست توصیف و تفسیر میکند و به شرایط وروابط موجود، عقاید متداول، فراگردهای جاری، آثار مشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد (خاکی، ۱۳۷۹).این تحقیق پیمایشی می باشد زیرا در این نوع تحقیق هدف بررسی توزیع ویژگیهای یک جامعه است در پژوهش پیمایشی پارامترهای جامعه بررسی می شوند. در اینجا پژوهشگر با انتخاب نمونه ای که معرف جامعه است به بررسی متغیرهای پژوهش می پردازد.
۳-۲ متغیر های پژوهش
در یک تحقیق برای پاسخ دادن به سئوال های تحقیق و یا آزمون فرضیه ها ، تشخیص متغیرها ضروری است. فرضیه کلی در این تحقیق این است که اعتماد، رضایت مشتری و تعهد به رابطه بر وفاداری به برند و آگاهی از برند و ارزش ویژه برند وتصویر بیمارستان تاثیر معنی داری دارند.در این تحقیق ، دو نوع متغیر در نظر گرفته شده است.متغیر تصویر بیمارستان(بیمارستان خصوصی پارسیان شهر تهران ) وفاداری به برند و آگاهی از برند و ارزش ویژه برند متغیر وابسته و متغیرهای اعتماد ،رضایت مشتری وتعهد به رابطه به عنوان متغیر های مستقل در نظر گرفته شده است.
۳-۳ جامعه و نمونه آماری
۳-۳-۱ جامعه آماری
یک جامعه آماری عبارت است از مجموعه ای از افراد یا واحدها که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند. صفت مشترک صفتی است که بین همه عناصر جامعه آماری مشترک و متمایز کننده جامعه آماری از سایر جوامع باشد (آذر، مومنی، ۱۳۸۰ ). همچنین در تعریفی دیگر بیان شده است که جامعه تحقیق، مجموعه حقیقی یا فرضی است که نتایج تحقیق به آن انتقال داده میشود( دلاور، ۱۳۸۰).جامعه آماری تحقیق موردنظر عبارتست از استفاده کنندگان از خدمات بهداشتی و درمانی بیمارستان خصوصی پارسیان شهر تهران.
۳-۳-۲ نمونه آماری
گروه نمونه، یک مجموعه فرعی از جامعه آماری است که با مطالعۀ آن محقق قادر است نتیجه را به کل جامعۀ آماری تعمیم دهد (سکاران، ۱۳۸۱). یا به عبارت دیگر، تعداد محدودی از آحاد جامعه آماری که بیان کننده ویژگیهای اصلی جامعه باشد را نمونه گویند (آذر، مؤمنی، ۱۳۸۷). در این تحقیق از آنجایی که جامعه موردنظر استفاده کنندگان از خدمات بهداشتی و درمانی بیمارستان خصوصی پارسیان شهر تهران در نظر گرفته شده اند تهیه فهرست از تمامی استفاده کنندگان از خدمات بهداشتی و درمانی بیمارستان خصوصی پارسیان شهر تهران زمان بر و هزینه بردار است لذا جامعه به صورت نامحدود در نظر گرفته شده است.نوع نمونه گیری ،نمونه گیری تصادفی ساده و برای تعیین حجم نمونه با بهره گرفتن از روش کوکران ، حجم نمونه تعداد۲۰۰ به دست آمد.از اینرو تعداد ۲۰۰ پرسسش نامه بین اعضا جامعه توزیع گردید که در تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۴ منابع و روش گردآوری داده ها
مهمترین روش های گردآوری داده ها در این تحقیق بدین شرح است: ۱٫ مطالعات کتابخانه ای : در این قسمت جهت گردآوری داده ها در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانه ای، مقالات، کتابهای مورد نیاز و اینترنت استفاده شده است. ۲٫ تحقیقات میدانی: در این قسمت به منظور جمع آوری داده ها برای تجزیه و تحلیل از پرسشنامه استفاده گردیده است.
۳-۵ روش اندازه گیری متغیرهای پژوهش
در این پژوهش ۲۰۰ پرسشنامه جمع آوری شده است . سؤالات پرسشنامه مذکور شامل ۲ بخش عمده میباشد:۱٫ سؤالات عمومی : در سؤالات عمومی سعی شده است که اطلاعات کلی جمعیت شناختی در رابطه به پاسخ دهندگان جمع آوری گردد. این بخش شامل ۶ سؤال میباشد. ۲٫ سؤالات تخصصی : این بخش شامل ۳۹ سؤال است. در طراحی این قسمت سعی گردیده است که سؤالات پرسشنامه تا حد ممکن قابل فهم باشد. برای طراحی این بخش از طیف پنج تایی لیکرت استفاده شده است که یکی از رایج ترین مقیاس های اندازه گیری به شمار میرود. بر اساس مطلوبیت شاخص مورد نظـر از امتیاز ١ تا ۵ به گزینه ها اختصاص داده شده است. امتیاز ۵ به گزینه خیلی زیاد و امتیـاز ١ بـه گزینـه خیلی کم اختصاص داده شده است.
۳-۶ روایایی و پایایی پرسش نامه
۳-۶-۱ تعیین اعتماد (پایایی) [۷۸]پرسش نامه
پایائی دلالت بر آن دارد که ابزار اندازهگیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی بدست میدهد. دامنه ضریب اعتبار از صفر تا یک است(هومن،۱۳۷۰، ۱۱۶). ضریب پایایی صفر معرف عدم پایایی و ضریب پایایی یک معرف پایایی کامل است. “پایایی کامل” واقعاً به ندرت دیده میشود و در صورت مشاهده قبل از هر چیز باید به نتایج شک کرد . برای محاسبه ضریب پایایی ابزار اندازهگیری، شیوههای مختلفی به کار برده میشود. از جمله: الف) اجرای دوباره آزمون یا روش بازآزمایی[۷۹] ب) روش موازی یا روش آزمونهای همتا[۸۰] ج) روش تصنیف یا دونیمه کردن آزمون[۸۱] د) روش کودر _ ریچاردسون[۸۲] ه) روش آلفای کرونباخ[۸۳] مشهورترین ضریب اعتبار از طریق یکبار اجرای آزمون توسط کرونباخ ارائه شده است که به ضریب آلفای کرونباخ معروف است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازهگیری از جمله پرسشنامه به کار میرود. در این ابزار پاسخ هر سئوال میتواند مقادیر عددی مختلف را اختیار کند. (بازرگان: ۱۳۷۶؛ ۱۶۹). پایایی قابلیت تکرار روش یا ابزار اندازه گیری است . اگر روشی از پایایی برخوردار نباشد ، داده های گردآوری شده روایی ( اعتبار ) نیز نخواهند داشت . بدین منظور یک نمونه اولیه شامل ۳۰ پرسشنامه پیش آزمون گردید و سپس با بهره گرفتن از داده های به دست آمده از این پرسشنامه و به کمک نرم افزار spss میزان ضریب اعتماد با روش آلفای کرونباخ (۰٫۹۶۵) محاسبه شد که نشان دهنده پایایی بسیار خوب پرسشنامه می باشد.جدول ۳-۱ ضریب آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق را به صورت زیر نشان میدهد.
جدول۳-۱ میزان آلفای کرونباخ پرسشنامه |
نام مولفه |
تعداد سوال |
آلفای کرونباخ |
حجم نمونه |
آگاهی نسبت به برند |
۶ |
۰٫۸۳۲ |
۲۰۰ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
بنا به تعریف ،اعتماد را می توان اعتقاد شرکت ( الف ) دانست که : ۱) شرکت (ب) اعمال قول داده شده را انجام می دهد ، که منجر به نتایج مثبت برای شرکت ( الف ) خواهد شد و ۲) شرکت (ب) معمولاً اعمال غیر منتظره ای که منجر به نتایج منفی برای شرکت ( الف ) می شود را اتخاذ نخواهد کرد. (فونتنت و هیمن، ص۱۲۱۳) اعتماد بعنوان میل و خواسته برای تکیه و اطمینان کردن بر یک شرکت معامله ای که به او اطمینان وجود دارد. تعریف شده است . بویژه گانسان[۷۸] اظهار می کند که تعریف اعتماد باید شامل دو جزء ۱) اعتبار و ۲) سخاوتمندی باشد . اعتبار به مقدار اعتقادی که یک شریک کانال به عضو دیگر از گروه ۲ تایی مبنی به دارا بودن مهارت و آگاهی برای انجام یک وظیفه بطور موثر را دارد ، نسبت داده می شود .
سخاوتمندی به حوزه ای اشاره دارد که بر طبق آن یک شریک در کانال معتقد است که عضو مقابل او در پیوند میانشان ، نیات و انگیزه های سودمندی برای او دارد. حتی وقتیکه شرایط و موقعیت های جدیدی رخ بدهد و برای آن شرایط و موقعیت های جدید هیچگونه قول وعده خاصی وجود نداشته باشد . (مهتا.ر و همکاران[۷۹]،ص۱۵۷) از اینرو مولفه اعتبار در اعتماد ، روی انتظارات مشترک ،عمل نمودن واقعی شرکای کانال به گفته هایشان و یا بیانیه های نوشته شده آنها تمرکز دارد . در صورتیکه سخاوتمندی روی نیات و انگیزه های شرکای معامله متمرکز است . اعتماد در اعتبار یک شریک یک اعتقاد است که شریک روی حرف خود می ایستد ،وظایف و وعده های داده شده را انجام می دهد و صادق است . اعتماد در سخاوتمندی یک اعتقاد است که شریک علاقمند به رفاه شرکت است و نمی خواهد اعمال غیر منتظره ای انجام دهد که بطور منفی به شرکت تاثیر بگذارد . .(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۲) بر طبق نظر نوتبون[۸۰] اعتماد ممکن است مربوط به توانایی یک شریک به انجام کار طبق وعده ها ( اعتماد صلاحیت) یا نیات او برای انجام آن ( اعتماد حسن نیت) باشد . بر اساس گفته های داس و تنگ[۸۱] ، اعتماد حسن نیت و اعتماد صلاحیت می توانند یک امتیاز و برتری روشنی را عرضه نمایند . (لیو و همکاران، ص۳) اعتماد حسن نیت(GT) بعنوان انتظاراتی که بعضی ها در رابطه اجتماعی ، وظایف اخلاقی و مسئولیت برای نشان دادن یک نگرانی ویژه برای علایق دیگران ، بیش از خودشان دارند تعریف می شود که این معنی مشابهی با اعتماد سخاوتمندی دارد و این بر می گردد به یک انتظار مثبت از سخاوتمندی شریک که یک امر حسی و شهودی است . اعتماد صلاحیت(CT) بر مبنای مقداریکه یک طرف اعتقاد دارد که شریک معامله اش مهارت و آگاهی حرفه ای لازم را برای انجام کار ، بطور اثربخش برای دستیابی به منافع را دارا می باشد ، تعریف می شود . (لیو و همکاران، ص۳) بر حسب تئوری هزینه معامله برای اعضای دو تایی ، اینکه سعی شود همه عدم اطمینان ها را در یک قرارداد نوشته شده پیش بینی شود ، غیر ممکن و هزینه زا است . البته از زمانیکه ممکن است معاملات دارای انصاف و درستی نباشد و رفتارهای فرصت طلبانه از قبیل نفع شخصی و تقلب وجود داشته باشد ، اعتماد می تواند خودش یک رفتار ریسکی باشد . بنابراین اعتماد نه تنها به انگیزه های موجود فردی بلکه به فعالیتهای ریسکی آنها نیز وابسته است . اعتماد معمولاً با ریسکها به وجود می آید . (لیو و همکاران، ص۳) اعتماد در یک رابطه ، ریسکهای مربوط به وابستگی را کاهش می دهد و به سطح عدم اطمینان ، تناسب اطلاعات برای تصمیم گیری ، قابلیت پیش بینی نتایج تصمیم و اطمینان تصمیم بستگی دارد . (فونتنت و هیمن، ص۱۲۱۳) نقش اعتماد خدمت اینگونه تعریف می شود که هر عمل یا عملکردی که شخصی ( یک طرف ) به شخص دیگر ( طرف مقابل ) عرضه می کند ، بطوریکه اساساً ناملموس بوده و موجب مالکیت چیزی برای طرف مقابل نمی گردد . بر عکس محصولات فیزیکی ، محصولات خدماتی را نمی توان قبل از خرید لمس کرد ، بویید یا شنید . بدلیل این ویژگی بارز ، مصرف کننده همواره محصولات خدماتی را محصولاتی با ریسک بالا می پندارد . از این حیث ، مصرف کننده بایستی باطناً به ارائه کننده خدمت در تحویل خدمت مورد نظر اعتماد کند . موفقیت رابطه تا حدود زیادی به میزان اعتمادی که بین مشتری فراهم کننده خدمات مالی وجود دارد ، بستگی داشته و اعتماد برای هر دو طرف مهم است . (عباسی ، ص ۵۵) شرکتها وقتی به یکدیگر متعهد می شوند که رابطه مهم بوده و به یکدیگر اعتماد داشته باشند. اعتماد همراه با تعهد یک بلوک ، زیربنای اساسی برای مدل ارتباطی می باشد که بازاریابان را برای کار در یک سرمایه گذاری رابطه مند ماندگار و باقی ماندن در یک موقعیت کوتاه مدت برای رسیدن به منفعت بلندمدت ، توسط ماندن با شرکای حاضر تشویق می کند . اعتماد فاکتور کلیدی در تعیین جهت گیری های بلندمدت است ، زیرا باعث تمرکز روی شرایط آینده می شود و احتمال اینکه سایرشرکا فرصت طلبانه عمل کنند را کاهش می دهد . (وانگ[۸۲] ،ص۸۳) تحقیقات نشان داده است که طول مدت رابطه مشتری یک شرکت با ادراک و پنداشتی که مشتری از میزان قابل اعتماد بودن آن شرکت دارد رابطه مثبتی وجود دارد . بنابراین موسسات مالی به منظور بهبود روابط خود با مشتریان خود ، بایستی تلاش کنند تا قابل اعتماد بودن شرکت خود رانزد مشتری افزایش دهند . ( عباسی ، ص ۵۵) پارامترهای کلیدی اعتماد احساس اعتماد مشتری نسبت به یک شرکت به عوامل زیادی بستگی دارد. بطورکلی، بالا بردن اعتماد مشتری نسبت به شرکت مستلزم توجه به پارامترهای کلیدی ذیل می باشد: (عباسی،صص ۵۷- ۵۶) ۱)پنداشت از ریسک- در موقیتهایی که اعتماد نقشی ایفا می کند همچون رابطه بین یک مشتری و موسسه مالی ، ریسک یکی از عوامل نقش آفرین در آن می باشد . در اغلب مواقع ، میزان ریسک یک طرف به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد . در چنین شرایطی اعتماد نقش مهمی ایفا می کند . یکی از شیوه های افزیش اعتماد مشتری ،کاستن پنداشت ریسک مشتری است که فراهم کردن تضمین های قانونی و قراردادی می تواند در تحقق آن کمک شایانی کند . ۲) تضمین های قراردادی - تضمین های قراردادی اساساً نیاز به رفتار مبتنی بر اعتماد را مرتفع می سازد . گرفتن تضمین در خریدها برای مشتریان به نوعی تدبیر اندیشی مبدل گشته است که ممکن است در قالب ضمانت نامه ،گارانتی و سایر وعده وعیدهای روشن یا مبهم ظاهر شود . اطمینان : اعتماد زمانی به وجود می آید که شخص تا حدودی نسبت به انتظاراتی که از رفتار طرف مقابلش دارد اطمینان حاصل کند . این اطمینان در موسسات مالی ریشه در تعدادی از عوامل دارد . اگر مشتری در تجربه قبلی خود رضایت بخشی از موسسه داشته باشد ، مشتری با توجه به تجربه قبلی خود ، دلایل زیادی برای خود دارد که تجربه مجدد وی از آن موسسه ، رضایت او را همچون گذشته تامین خواهد نمود . بطوریکه برای تجربه دوم ، اعتماد بیشتری نسبت به موسسه خواهد داشت . « یک تجربه خوشایند و رضایت بخش به کاهش پنداشت از ریسک مشتری خواهد انجامید ». اگر مشتریان هیچگونه تجربه قبلی نداشته باشند ، توصیه های دیگران می تواند اطمینان و اعتماد آنها را در رویارویی با آن سازمان افزایش دهد . ۳) فرهنگ شرکت - همه موسسات مالی در یک کشور یا یک منطقه در محیط مشابه و یکسانی به فعالیت می پردازند و در محدوده خاصی که توسط قوانین و مقررات تعیین شده با هم رقابت می کنند . از اینرو موسسات می توانند از طریق ارائه تضمین های مضاعف ، همچون فرهنگی که خاص سازمان آنها باشد ، مزیتی استراتژیک کسب نمایند . اعتماد مشتری بر سازمانی که در سرمایه گذاری در نیروی انسانی یا کسب جوایز در کیفیت خدمات شناخته شده و زبانزد باشد ، افزایش قابل توجهی می یابد . ۳-۲)تعهد - تعهد در روابط یک پیش نیاز اساسی برای روابط بازاریابی صنعتی موفق می باشد و همچنین بعنوان یک شاخص حیاتی کیفیت رابطه دیده می شود .(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۳) اندرسون و ویتز[۸۳] تعهد را بعنوان یک میل برای توسعه یک رابطه پایدار ، یک خواسته برای ساختن یک فداکاری کوتاه مدت برای حفظ رابطه و یک اطمینان در پایداری رابطه تعریف می کنند . (فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۳)فولرتن[۸۴] اظهار می دارد که تعهد مشتری به یک تهیه کننده یک محرک بسیار مهم وفاداری مشتری در صنایع خدماتی است و بر طبق گفته مولفان بی شماری ، ساختار تعهد بعنوان ساختار مرکزی در بازاریابی رابطه مند می باشد . فهر[۸۵] آنرا بعنوان یک تمایل برای ادامه یک دوره از فعالیت و عمل از قبیل نگهداری یک رابطه با یک شرکت کسب و کار نشان داده است . ادبیات رابطه خریدار/ فروشنده ، تعهد را بعنوان یک ضمانت ناآشکار یا آشکار از استمرار رابطه ای میان طرفین مبادله تعریف می نماید . در شرایط ساده تر ، تعهد به انگیزش به ماندن با یک عرضه کننده اشاره دارد . در یک رابطه کسب و کار، تعهد یک احساس روانشناختی ذهن به واسطه اینکه یک روش ( برخورد/ نگرش ) تشکیل می شود ، در خصوص استمرار یک رابطه با یک طرف کسب و کار می باشد . (رایرون و میلر ،ص۲۴) تعهد در روابط بصورت تمایل تحمل شریک مقابل ، جهت حفظ یک ارتباط ارزشمند تعریف می شود و زمانی به وجود می آید که یک طرف باور دارد که روابط مهم است و حداکثر تلاش را تضمین می کند تا روابط را حفظ کرده و یا افزایش دهد .در این تعریف موثراز تعهد ، دو چیز غایب است که آنها ابعاد ابزاری[۸۶] و موقتی[۸۷] هستند . تعهد ابزاری زمانی وجود دارد که طرف مقابل ، راه دیگری ندارد ویا با سرمایه خاصی سرمایه گذاری کرده است و یا هر دوی آن . تعهد موقتی زمانی وجود داردکه طرفین از تداوم ارتباطات انتظاراتی دارند . البته تعریف اصلی تعهد در بازاریابی رابطه مند ، بر مفهوم جهت گیری بلندمدت ، بیشتر مربوط است . یک خط مشی بلندمدت زمانی وجود دارد که گروه ها بر اهداف بلندمدت تمرکز می کنند و براین باورند که روابط در آینده برای هر دو طرف سودمند خواهد بود و اساساً این باور که یک ارتباط به نتایج مطلوب دست خواهد یافت بین گروه ها تعهد ایجاد خواهد نمود .(کوته و همکاران، ص۵۹۶) بر حسب رابطه میان تعهد و وفاداری ، دیک و باسو[۸۸] اشاره می کنند که نتایج بالقوه تعهد ممکن است شامل ارتباطات دهان به دهان ( یکی از مهمترین جنبه های وفاداری نگرشی ) باشد . (رایرون و میلر ،ص۲۴) تعهد یک شاخص مهم و حیاتی از یک جهت گیری بلندمدت در رابطه است که منتهی به هنجارهای اجتماعی – رابطه ای بزرگتر و تمایلات فرصت طلبانه کوچکتر و کمتر می شود که سرانجام باعث افزایش منافع رابطه می گردد .(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۳) تعهد اثر بخش ، سودمندی و کارایی تبادلات رابطه ای را افزایش می دهد . تعهد ، رضایت دو جانبه طرفین و عملکرد مالی روابط دو جانبه را تحت تاثیر قرار می دهد . تشکیلات متعهد ، بر نتایج بلند مدت تمرکز داشته و تلاش می کنند تا از طریق یک سری از معاملات منافع را افزایش دهند ، که یک چشم انداز بلند مدت و تمرکز بر اهداف آینده در مفهوم تعهد محوری می باشد . تعهد با استقرار هنجارهای ارتباطی که شامل انعطاف پذیری و اتحاد است ، کارایی روابط متقابل را افزایش می دهد . (کوته و همکاران ،ص۵۹۶) مشتریانی که تعهد بالایی به یک محصول یا خدمت دارند ، بیشتر خرید خواهند نمود . از طرف دیگر ، تعهد به بعد رفتاری وفاداری منتهی می شود . در حمایت از این تصور ، پریتچارد[۸۹] یک مسیر معنی دار از ایستایی به تغییر ( تعهد ) و به وفاداری پیدا نمود . همچنین بر اساس دلایل تجربی محققین ، یک رابطه میان تعهد مشتری و قصد خرید آینده و قصد ماندن در رابطه وجود دارد . (رایرون و میلر ،ص۲۴) ۳-۳)رضایت رضایت در رابطه بعنوان یک حالت عاطفی و موثر مثبت ، منتج از ارزیابی همه جنبه های رابطه کاری شرکت با شرکت دیگر تعریف می شود . رضایت نقش با اهمیت در روابط بازی می کند و توسط آن می توان درک نمود که آیا افزایش همکاری میان شرکا سودمند می باشد یا خیر ، و همچنین رضایت باعث خاتمه یافتن کمتر روابط می شود. کاتلر ، این مفهوم مهم را بعنوان کلید نگهداری مشتری بیان می نماید . دلایل تجربی و تئوریکی م.(فان بروگن و همکاران ،ص۱۴۲)تعددی رابطه میان رضایت و نگهدری مشتری و یا وفاداری مشتری را نشان می دهد . برطبق تحقیق محققین، رضایت یک عامل تعیین کننده کلیدی به هر سطح از وفاداری به مارک می باشد . همچنین اغلب محققان رضایت را بعنوان محرک بر احتمال خرید یا استفاده مجدد از خدمات یا محصول یک تهیه کننده بیان نموده اند . (رایرون و میلر ،ص۲۵) انتظار می رود رضایت از بوجود آمدن ارزش ، توسط کاری که بازاریاب و مشتری با یکدیگر انجام می دهند حاصل شود . این قبیل موقعیت ها به سهولت در بازاریابی B2B آشکار است و اغلب شامل مدیریت زنجیره ، تامین ادغام های شرکت و یا کانالهای بازاریابی یکپارچه شده می شود .(تینسلی[۹۰]،ص۷۰) ۲-۴-۸)مدل بازارهای شش گانه در محیط متلاطم و پیچیده کسب و کار امروز، به نقش بازاریابی در سازمان ، فراتر از یک واحد سازمانی صرف نگریسته می شود . بازاریابی جدید ، حول محور حداکثر سازی ارزش مشتری از طریق نقش های مرز گستری مشتریان وفادار ، هماهنگ کننده های داخلی ، مدیران استراتژیک و واسطه های مشارکت درون شبکه سازمان ، می چرخد . ( عباسی ، صص ۳۳-۳۴) کریستوفر و پاین و بالانتاین برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ چارچوبی برای بازاریابی رابطه مند که متشکل از ۶ بازار بود مطرح نمودند. (وینتر و پریس ،ص۲٫ رابینسون و جکسون ،ص۳) مدل بازارهای ۶ گانه ، بازاریابی رابطه مند را در سطح سازمانی مورد توجه قرار می دهد و این مدل ۶ بازار را نشان می دهد که هر یک ابعادی از بازارهای رابطه مند را در بر می گیرد که روابط با آن گروه ها و بخش ها ، بطور بالقوه مستقیم یا غیر مستقیم بر اثر بخشی سازمان در بازار تاثیر می گذارند . شکل۲ – ۱۹ ) حوزه بازارهای شش گانه ( عباسی ، ص ۳۵) در این مدل ، بازارهای داخلی که در درون سازمان قرار گرفته ، در مرکز این مدل واقع شده است . این چارچوب به بازاریابی داخلی بعنوان تسهیل کننده ، هماهنگی کننده و حمایت مدیریت از روابط با گروه های سایر بازارها می نگرد . البته این مدل با اوج گرفتن تحقیقات و مطالعات بازاریابی رابطه مند چندین بار مورد بازنگری قرار گرفته که مهمترین آنها ، قرار گرفتن بازار مشتریان در کانون چارچوب است که توسط کروانس و پیرسی[۹۱] مطرح شد . قرار دادن مشتری در مرکز مدل بازارهای ۶ گانه ، منعکس کننده هدف بازاریابی رابطه مند ، یعنی ایجاد ارزش برای مشتری و رضایت و وفاداری وی است که بهبود سودآوری در بلندمدت را برای شرکت به همراه خواهد داشت . ( عباسی ، صص ۳۵-۳۴) الف ( بازار مشتریان : شناسایی رابطه مستقم و مثبت حفظ مشتریان با سودآوری ، اولین بار توسط شرکت مشاورین مدیریت « باین و کو[۹۲] » مورد پژوهش قرار گرفت که مزایای حفظ مشتریان از طریق ایجاد رابطه ، با استقبال چشمگیر جامعه کسب و کار مواجه شد . ( عباسی ، ص ۳۶) البته تمرکز اولیه فعالیتهای بازاریابی روی ارباب رجوع تکیه می کند و تاکید روی روابط بلندمدت بازاریابی رابطه مند و نه فقط فروشهای شخصی ( بازاریابی معامله ای ) دارد . (وینتر و پریس ،ص۲)از اینرو روابط با مشتریان در مدل اصلاح شده همیشه در کانون تمام فعالیتهای شرکت باقی می ماند و بعد از تعدیل مدل ، بازار مشتریان در مرکز و احاطه شده توسط بازارهای دیگر قرار می گیرد . (اشمیت و وگل[۹۳]،ص۴) اینکه مشتری شرکت ، مصرف کننده نهایی کالا یا خدمات است یا خیر ، بستگی به موقعیتی دارد که عرضه کننده در فرایند عرضه ارزش به مشتری دارد . اغلب سازمانها هم دارای مشتریانی تجاری ( واسطه ها ، توزیع کننده ها و خرده فروشان ) و هم مصرف کننده ( خریداران و استفاده کنندگان نهایی ) هستند . اما اینکه روابط قوی با کدام گروه و دسته ها برای شرکت مفیدتر و سودمند می باشد به قدرت نسبی هر یک از مشتریان فوق در سیستم ارائه ارزش بستگی دارد . بنابراین این نکته را نباید از نظر دور داشت که بازاریابی رابطه مند در هر موقعیتی و شرایطی مفید فایده واقع نمی شود . ( عباسی ، ص ۳۶) گانسان بحث می کند که درک ناقص و نادرست از وقت و زمان مشتری مداری می تواند به مشکلاتی از قبیل اینکه مبادرت کردن به بازاریابی رابطه مند در صورتیکه در آن موقعیت بازاریابی معامله ای مناسب تر است ، ختم شود . پس مدیران باید هزینه ها و منافع ساختن رابطه را تعیین نمایند و از خود بپرسند آیا ساخت رابطه همیشه با ارزش تر از هزینه متحمل شده است ؟ (کومار و همکاران، ص۶۶۸) در موقعیتهایی که مصرف کننده درگیری کمی در فرایند تصمیم گیری دارد همچون محصولات مصرفی ، رویکرد معامله ای به بازاریابی برای مشتریان سودمندتر و مناسب تر خواهد بود . برای کسب و کارهایی که به عرضه خدمات مالی و حرفه ای می پردازند ، دائماً محصولات با دوام خود را « مثل اتومبیل » عوض می کنند و بسیاری از سازمانهایی که با شرکتهای تجاری سروکار دارند سرمایه گذاری در ایجاد رابطه با فرد فرد مشتریان به سادگی و روشنی قابل توجیه است )عباسی ، صص ۳۷-۳۶( ب ) بازار مراجعان : توصیه های دیگران می تواند یکی از عوامل تعیین کننده و مهم در ایجاد روابط بین سازمان و مشتریانش باشد . در بخش خدمات حرفه ای و تخصصی ، شبکه های اجتماعی و کسب و ارائه اطلاعات غیر رسمی در هدایت و شکل گیری تماسهای رسمی بسیار رایج است . تبلیغات دهان به دهان یکی از منابع شناخته شده و معتبر جستجوی اطلاعات برای مصرف کنندگان قبل از خرید محصولات گران قیمت یا خدمات پر ریسک می باشد.(عباسی ، ص ۳۷) توصیه دیگران ، در موقعیت هایی که محصولات وخدمات مشابه بسیار زیاد است ، یکی از شیوه های مطمئن و ساده کاهش گزینه ها برای مصرف کنندگان می باشد. (وینتر و پریس ،ص۲٫ اشمیت و وگل،ص۱۴) همچنین در مواقعی که مشتریانی قصد خرید محصولاتی را دارند که ارزیابی آن پیچیده و مشکل باشد برای کاهش میزان ریسک متصور خود به سراغ توصیه افراد مورد اعتماد و ثالث خواهند رفت . (عباسی ، ص ۳۷) ج) بازار داخلی : در دیدگاه بازاریابی سنتی ، بازار داخلی هیچگونه نقش مهمی بازی نمی کرد ، در حالیکه بازاریابی رابطه مند به اهمیت مشتریان داخلی تمرکز می نماید . کارمند بعنوان یک قابلیت برای افزایش عملکرد جایگاه بازار خارجی مورد توجه قرار می گیرد . شرشیک[۹۴] بیان میکند که برآوردن نیازهای کارکنان برطبق خواسته های آنها پایه و اساس برآوردن نیازها و خواسته های مشتریان برطبق نیازشان است . (اشمیت و وگل،ص۱۰) بازار داخلی شامل کارکنان یک شرکت است که باید درگیر با کسب و کار و قسمتی از یک کسب و کار باشد .آنها برای بازاریابی مهم هستند ، بطوریکه کارکنان با سطوح بالای رضایت و آنهایی که روابط بلندمدت با شرکت دارندو با آن کسب و کار آشنا هستند ، بعلت اینکه دارای درجه آگاهی و تجربه بسیار بالایی می باشند ، پتانسیل لازم برای تامین رضایت ارباب رجوع و ایجاد اعتماد و روابط با مشتریان را دارا هستند .( وینتر و پریس ،ص۲) د ) بازار جذب نیروی انسانی : سازمانهای کنونی ، استخدام به شیوه سنتی را کنار گذارده و به استخدام قراردادی ، تامین منابع از خارج و مشارکت روی آورده اند که به آنها اجازه می دهد تا در مقیاس وسیع و موقتی به مهارتها و تخصصهای لازم دست یابند . ( عباسی ، ص ۳۸( از اینرو گروه های خاصی ازکارکنان هستند که تجارب و مهارتهای آنها نقش مهمی را در ایجاد و حفظ شایستگی های محوری یک سازمان ایفا می کنند . بازار جذب نیروی انسانی که کریستوفر ، بالانتاین و پاین برای نخستین بار وارد متون بازاریابی رابطه مند کرده اند ، به کارکنانی اشاره می کند که بطور بالقوه دارای خصوصیات و ویژگیهایی هستند که برای حفظ و تقویت شایستگی محوری ضروری و حیاتی است . بعلاوه به گروه ها و دسته های ثالثی اشاره می کنند از قبیل دانشگاه ها ، دانشکده ها ، آژانسهای کاریابی و سایر مراکز که با توده وسیعی از این کارکنان بالقوه سروکار دارند .منطق این کار در این است که اگر سازمانی می خواهد بهترین و ارزنده ترین افراد را جذب نماید باید در مرحله نخست خود را به گروه ها و نهادهای ثالث ذی نفوذ معرفی کند و روابط خوبی با آنها برقرار نماید تا بتواند بهترین نیروی کار آموزش دیده و با تجربه را از آنها بدست آورد . (وینتر و پریس ،ص۳٫ اشمیت و وگل،ص۱۰) هـ ) بازار تاثیرگذاران : کریستوفر و همکاران از اصطلاح تاثیرگذاران برای آن گروه و دسته هایی که بر سازمان ومشتریان بالقوه اش تاثیر می گذارند به کار می برد . دولتها ، نهادهای دولتی ، مطبوعات و رسانه ها ، مراکز حرفه ای و سرمایه گذاران و گروه های فشار از آن دسته اند. (وینتر و پریس ،ص۲٫ اشمیت و وگل،ص۱۴)حفظ روابط خوب با بازارهای تاثیرگذاران مناسب ، به شرکت اجازه میدهد که برابر با آخرین پیشرفتها در صنعت حاضر باشند و به مشتریان متعهدشان این پیشرفتها را عرضه کنند . اگر روابط سازمان با این گروه ها با دقت و فعالانه مدیریت شود نه تنها درهای بازار دیگر بر روی محصولات شرکت گشوده می شود بلکه ، موجب تقویت برخی فعالیتهای بازاریابی می گردد یا حتی جایگزین آنها می شود . برای نمونه ، مدیریت مدیرانه و ماهرانه روابط با رسانه ها در اغلب موارد می تواند ارزان تر ، اثربخش تر از تبلیغات رسمی باشد. (عباسی ، ص ۳۹) اگر چه رابطه با گروه های فوق ممکن است مستقیماً تاثیری بر افزایش محصول نگذارد ولی احتمال خرید محصول را بالا می برد یا از ورود محصول دیگر به بازار جلوگیری می کند . (وینتر و پریس ،ص۳) و ) بازار عرضه کنندگان : مهمترین قسمت از روابط خارجی ودر واقع مهمترین رکن مدل ، روابط شرکت با عرضه کننده ها می باشد که در ادبیات بازاریابی ، زنجیره روابط B2B نامیده می شود . آنها همچنین برطبق گفته پالمر روابط عمودی توصیف می شود که تمام یا قسمتی از زنجیره تامین را در بر می گیرد . (اشمیت و وگل،ص۶) در سالهای اخیر روابط با عرضه کنندگان یعنی جاییکه ادبیات بازاریابی و شبکه در هم می آمیزند ، در کانون توجه پژوهشگران و مقالات علمی بازاریابی قرار گرفته است . تغییر در رفتار خرید برخی از شرکتهای بزرگ تولیدی جهان در دهه ۱۹۸۰ در واکنش به تهدیدات جدی رقبای خاور دور ، خود اتفاق افتاد . آنها مجبور شدند از نگرش سنتی خود که مبادله با شرکتهای گوناگون عرضه کننده بود ، دست کشیده و به همکاری بیشتر با عرضه کنندگان محدود روی آورند.(عباسی،ص۳۹) شرکتها باید با تشخیص این حساسیت که عرضه کننده یکی از مهمترین قسمتهای تولیدشان است ، به کسب منافع توسط کار و فعالیت مشارکتی روی آورند . این امر موجب انعطاف پذیری سیستم های تولیدی شرکتها و افزایش کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها و زمان تحویل کوتاه تر می شود که ماحصل آن بهبود موقعیت رقابتی شرکت از طریق ایجاد و ارائه ارزش برتر به مشتریان نهایی بود .( عباسی ، ص ۳۹) (وینتر و پریس ،ص۲)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ب) نظر غیر مشهور فقهای امامیه گروهی از فقهای امامیه معتقند در تعیین نفقه باید وضعیت زوج را ملاک قرار داد، لذا اگر زوجه از خانواده ای غنی و زوج از خانواده ای فقیر باشد، نفقه ای در حد زندگی فقرا برای زوجه در نظر گرفته میشود. پس نظر غیر مشهور در نظر گرفتن وضعیت شوهر است.
استدلال برخی آیه هفت سوره طلاق است که میفرماید: کسی که وسع مالی دارد، نفقه وسیع بدهد و آنکه کمتر دارد، از آنچه خداوند به او داد نفقه بدهد. [۱۸۷] و مطلب دیگر آنکه برخورد نیکو زوج را وادار میکند که تنگدستی زوجه ی فقیر را برطرف نماید و زوجه را نیز وادار میکند که بیش از توانایی زوج از او درخواست نکند و در حد وسع زوج از او انتظار داشته باشد. [۱۸۸] شیخ طوسی هم از فقهایی است که این قول را ترجیح می دهد: «نفقه زوجه با در نظر گرفتن وضعیت زوج تعیین میشود ، نه وضعیت و موقعیت زن» [۱۸۹] ج) نظر فقهای عامه براساس دیدگاه فقهای حنبلی، مالکی و دیدگاه مشهور حنفیها، در تعیین نفقه باید وضعیت زوجین در نظر گرفته شود. این دسته معتقدند اگر طرفین از لحاظ ثروت و فقر اختلاف داشتند؛ حد وسط مراعات میشود.[۱۹۰] در فقه عامه، مالکیه بر این اعتقادند که نفقه با رعایت شرایط زوجین، توان مالی مرد و شرایط زوجه، تعیین میشود. حنبلیها و برخی از حنفیه نیز بر این باورند. اما شافعیه و بسیاری از مشایخ حنفیه اعتقاد دارند که معیار نفقه تنها شرایط و توان و مرد بوده و وضعیت زن در این میان بیتأثیر است، البته مشروط به آن است که میزان نفقه کمتر از حداقل کفایت زن نباشد. [۱۹۱] علامه طباطبایی از طرفداران این نظریه است و در تفسیر آیه ۲۳۲ بقره قید «معروف» را ، وضعیت متعارف زوجین معنا نموده است. [۱۹۲] قانون خانواده لبنان که در بخشهای سنی نشین اجرا میشود و براساس همین تدوین شده، مطابق ماده ۹۹ آن: «در صورت امتناع زوج از پرداخت نفقه و مطالبه زوجه، دادگاه بر اساس وضعیت طرفین حین مطالبه، نفقه زمان استنکاف را تعیین خواهد کرد.»[۱۹۳] با توجه به آنچه گذشت به طور کلی میتوان گفت که نظرات فقهای امامیه در این مورد به سه دسته تقسیم میشود: پاره ای ملاک را حال زوج میدانند و بعضی هم ملاک را حال زوجین می دانند و بعضی هم ملاک را حال زوجه می دانند و معتقدند که باید موقعیت و شأن خانوادگی و اجتماعی زوجه مورد نظر قرار گیرد. بند دوم: ملاک تعیین نفقه در قانون مدنی ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی ایران ، ملاک و ضابطه در تعیین مقدار نفقه یعنی کمیت و کیفیت آن را وضعیت زن دانسته و مقررداشته: «… که بهطور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد …» همانطور که گذشت، طبق نظر مشهور فقهای امامیه هم نفقه سازوار با وضعیت زوجه ملاک تعیین نفقه بود. مقصود از چگونگی زندگی زن را هم چگونگی زندگی وی در منزل پدری میدانند. در قید زدن چگونگی نفقه سازگار با وضعیت زن چند مسئله قابل توجه است که نیاز به بررسی دارد: الف) ملاک قرار دادن وضعیت زن مقصود از شأن زن چیست؟ در جامعه کنونی ما، زنان دارای شأن مستقل از خانواده پدری خود میباشند. به طور مثال زنی که در خانوادهای فقیر به دنیا آمده ولی با تلاش و تحصیل اکنون وکیل یا پزشکی چیره شده و یا فرد صاحب نامی گشته آیا باز در پرداخت نفقه میبایست شأن خانوادگی گذشته ی او لحاظ شود یا شأن اجتماعی کنونی خود زن؟ یا اگر زن از طبقه پایین جامعه باشد و با مردی ثروتمند ازدواج کند، اکنون در زندگی مشترک، شایستگی بهره ای بیش از اوضاع اقتصادی گذشته از همسر خود ندارد؟ در پاسخ باید گفت به نظر میرسد مراد از شأن زن اعم از شأن او در خانواده پدری، شأن اجتماعی مستقل خود زن و شأن خانوادگی کنونی او می باشد. یکی از حقودانان نیز عقیده دارد: «میزان نفقه ، وضع زن در خانواده تشکیل شده از او و شوهر است نه خانواده پدری زن» .[۱۹۴] در واقع هدف قانونگذار بیان این مطلب بود که رفاه ، امری نسبی است و در صدد بیان این مهم بود که باید وضعیت زن در حالت نسبتاً ثابتی نگه داشته شود و اگر زن به سطحی از زندگی عادت کرده ، پایین آمدن از آن موجب عسرت و سختی برای او میشود. ب) ملاک قرار دادن وضعیت مرد عدهای معتقدند نفقه و هزینه زندگی زن، باید متناسب با توان مالی مرد باشد. آیا میتوانیم قائل به این باشیم که زوج تنگ دست به نیازهای تجملی و رفاهی زن ملزم باشد و اگر اقدام نکرد بتوان او را مجبور نمود؟ این مطلب با عرف، عدالت و انصاف سازگار به نظر نمیرسد و برای زوجه سزاوار نیست که در وقت تنگ دستی شوهر، نفقه افراد ثروتمند را از او مطالبه بنماید زیرا خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی خود تکلیف نمیکند. به همین دلیل حقوقدانان، توجه به وضعیت مالی و موقعیت شوهر را ضروری دانسته اند و معتقدند اگر مرد ثروتمندی با زن فقیری ازدواج کند، الزامی ندارد که نفقه او را با توجه به توان مالی خود در حد خوبی دریافت کند بلکه پرداخت نفقه باید با توجه به وضعیت مالی زن صورت گیرد، برای مثال اگر تاجر ثروتمندی با یک دختر کپرنشین ازدواج کند ، تکلیفی بیشتر از تهیه یک کپر به عنوان مسکن و تأمین خوراک و پوشاک در حد همان مردمان کپرنشین بر عهده او نیست. به عبارت دیگر مرد باید متناسب با استطاعت مالی خود به همسرش نفقه بپردازد. و در مواردی که مرد ناداری با زن ثروتمندی ازدواج میکند، تکلیف مرد به تأمین نفقه زن بر طبق شأن او مرد را دچار عسرت و سختی میکند و به نوعی تکلیف بمالایطاق میشود. و این امر به جای اینکه ایجاد انسجام خانوادگی کند، باعث سردی روابط میشود. ثانیاً باعث سوءاستفاده مردان ثروتمند از دختران فقیر میشود. زیرا میدانند در مقابل زنان فقیر مسئولیتهای ناچیزی بر عهده آنهاست. بعضی معتقدند با توجه به اینکه تکلیف نفقه برعهده مرد است، باید ملاک تعیین آن را وضع مالی مرد قرار داد. زیرا تکلیف باید با توان مکلف سنجیده شود به عبارت دیگر تعهد باید متناسب با وضعیت متعهد باشد نه متعهدله این امر باعث میشود تعهدات غیر قابل اجرا کاهش یابد و همچنین باعث کاهش شمار دعاوی و کوتاه شدن سیر آنها می شود. [۱۹۵] ج) ملاک قرار دادن وضعیت طرفین همانطور که در مباحث قبل بیان شد در ماده ۱۱۰۷ ملاک تعیین نفقه تنها وضع زن قرار داده شده است، میتوان گفت این یکی از اشکالات ماده ۱۱۰۷ می باشد که صرف وضعیت زن را در تعیین کم و کیف نفقه ملاک قرارداده است. بدین قرار زن متمکن قادر است همسر نادار خود را به لحاظ عدم تأیین نفقهای که در شأن و منزلت اجتماعی اوست تحت فشار قرار دهد و همینطور مرد ثروتمندی میتواند همسرش را به اعتبار وضعیت نامطلوب او در خانه پدریاش در شرایط سخت قرار دهد این امر،خلاف انصاف و عدالت است . یکی از حقوقدانان در این خصوص بیان میکند : « به نظر میرسد که موقعیت و وضع مالی شوهر نیز باید مورد نظر باشد ؛ زیرا زن و شوهر پس از نکاح یک خانواده را تشکیل میدهند و جدای از هم نیستند. بنابراین اگر مردی ثروتمند با زنی فقیر ازدواج کند، حق ندارد وضع گذشته او را مبنای تعیین نفقه بداند؛ همچنان که اگر زنی ثروتمند با کارگر ساده ازدواج کند ، نمیتواند از او انتظار فراهم آوردن زندگی اشرافی را داشته باشد .» [۱۹۶] لحاظ کردن شرایط طرفین هم مشکلات مخصوص به خودش را دارد. زیرا عملی کردن آن دشوار است. چون معیار مشخصی نداریم که بتوان بهراحتی نفقه را تعیین کرد و اگر تشخیص را هم بر عهده قاضی بگذاریم هر قاضی متناسب با میل و سلیقه و تشخیص خود عمل میکند. و این امر باعث تشتت آراء و بی عدالتی خواهد شد . و اگر هم منظور این باشد که قاضی شرایط طرفین را جمع کند و نتیجهای به دست آورد بازهم با مشکل لحاظ کردن وضعیت زوجه مواجه میشویم و در واقع معیار درستی به دست نیاوردهایم. مبحث چهارم: تفاوت مفهوم مصادیق نفقه در قانون با جامعه در قانون مدنی نفقه به نیازهای اساسی زوجه اختصاص یافته است ؛ همچنین در قانون مدنی و فقه اسلامی تصریح شده که نیازهای یک شخص بر اساس نیازها و موقعیت اجتماعی وی ممکن است متفاوت باشد. در نتیجه در خصوص اینکه جایگاه اجتماعی هر فرد چه اقتضائاتی دارد ممکن است برداشت های متفاوتی بوجود آید . همچنین با نگاهی به دعاوی خانوادگی میتوان مشاهده کرد که اکثر قریب به اتفاق دعاوی نفقه مربوط به نیازها و هزینه های ضروری زوجه است. با این نگاه آیا رفتن به کلاس های ورزشی یا هنری مختلف توسط زوجه را نیز میتوان جزء هزینه های ضروری تلقی کرد؟ شاید نتوانیم چنین مواردی را در مفهوم نفقه بگنجانیم و بعید است که دادگاه ها به سهولت حکم به پرداخت این قبیل موارد بدهند ؛ در حالی که اختلافات متعددی که ناشی از عدم پرداخت این قبیل هزینه ها هستند در خانواده های اقشار متوسط جامعه ایجاد می شود ، هرچند که به عنوان دعوا در دادگاه مطرح نشوند. به عبارت یگر مفهوم مندرج در قانون در مورد نفقه ، پاسخگوی نیازهای امروز بخش زیادی از جامعه نیست. اما برای رفع این مشکل چه راه حلی میتوان یافت؟ راه حل های پیشنهادی ۱-ذکر مصادیق جدید در قانون مدنی ۲-هدف اولیه قانون گذار از تحمیل نفقه بر مرد ، تامین نیازهای اولیه زنان بوده است ، لذا دامنه ی آن را نباید گسترش داد تا شامل هر چیزی بشود. ۳-ذکر مصادیق جدید با شرط ضمن عقد ۴- واگذاری داوری به عرف و تصمیم محاکم هدف از اصلاح ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی در سال ۱۳۸۱ این بود که با اضافه کردن قید «ازقبیل » ، بیان کند که مصادیق مندرج در ماده جنبه ی احصایی ندارد و تمثیلی است ؛ البته حتی قبل از اصلاح این ماده نیز بسیاری از حقوقدانان معتقد بودند که موارد مذکور در ماده جنبه ی احصایی ندارد ؛ یکی از حقوقدانان در این خصوص می گوید : «این نیازها را نمی توان در چارچوب معینی محصور کرد وناچار باید داوری را بر عهده ی عرف واگذاشت ». [۱۹۷] با توجه به این مساله نظر اول قابل پذیرش نخواهد بود، به علاوه اینکه ذکر تمامی مصادیق به صورت احصایی در متن قانون به سهولت امکان پذیر نمی باشد. راه حل دوم نیز قابل دفاع نیست ، چون بخش اعظم جامعه در تامین این نیازهای اولیه مشکل چندانی ندارند. در واقع این معیارها تنها برای زنده ماندن کفایت میکند و اختلافات در نیازهای دیگر بروز می کند.ضمن اینکه نیازهای زندگی در جوامع امروزی به طور مداوم در حال تغییر و توسعه است ، و مواردی که در گذشته اصلا وجود نداشته امروزه جزء نیازهای ضروری و اولیه هر خانواده ای می باشد. در روش سوم مصادیق نفقه از طریق قرارداد مشخص خواهد شد. به این ترتیب که زوجین هنگام نکاح آن را شرط می کنند.به این ترتیب اختلاف نظر در مورد میزان نفقه ی زن و فرزندان بروز پیدا نخواهد کرد و اختلاف نظر در مورد مصادیق آن نیز رخ نخواهد داد . اما مشکل این نظر این است که در هنگام ثبت ازداوج به دلایل مختلف زوجین دقت کافی برای درج این مصادیق نخواهند داشت ؛ زیرا اولا ممکن است حجب وحیای ذاتی زنان مانع از بیان صریح خواسته های آنان شود . ثانیا مشغله های ذهنی زن و شوهر به خاطر مراسم سنتی ،جشن و پایکوبی و مخارج و غیره مانع از تمرکز فکر برای چنین اموری می شود . ثالثا برخی اوقات تراکم کاری سردفتر ازدواج و طلاق و عجله ی زوجین برای برگزاری مراسم و غلیان احساسات آنها اجازه نمی دهد که زوجین بتوانند راجع به این مسائل فکر کنند. شاید تهیه فرم هایی که بر اساس نیازهای طبقات مختلف اجتماعی تنظیم شده و بر اساس سطح اجتماعی و شئون و طبقه ی مالی زوجه مصادیق مشخصی را پیش بینی کرده بتواند این مشکل را حل کند . به این صورت که این فرم ها در هنگام ثبت ازدواج به زوجین ارائه گردد تا بتوانند از بین آنها مواردی را انتخاب کنند.اما این روش هم به دلیل اینکه ممکن است جامع تمام مصادیق مورد نیازدر زمان ها و موقعیت های مختلف نباشد با مشکل مواجه خواهد شد. راه حل آخر به نسبت راه حل های قبلی معقول تر به نظر می رسد و در فقه اسلامی نیز بر آن تاکید شده است : « مقدار و نوع نفقه از پیش تعیین شده نیست بلکه ضابطه و معیار عرفی دارد و با در نظر گرفتن امثال زن و نیازهای شهری که در آن زندگی و سکونت دارد تعیین می گردد ». [۱۹۸] واگذاری تشخیص به نظر قضات به معنای داشتن آرای متفاوت به لحاظ سلیقه های مختلف قضات خواهد بود. تشخیص عرف نیز کار آسانی نیست ، زیرا برای اطلاع از نظر عرف باید به مردم رجوع نمود. هر چند مراجعه به نظر مردم در دعاوی خانوادگی سخت است ، اما در مورد نفقه این کار دشوارتر است ؛ زیرا میزان نفقه بر اساس پایگاه خانوادگی زوجه تعیین می شود . یعنی باید نظر بخشی از جامعه که همسطح زوجه هستند ، ملاک عمل قرار گیرد. تنها راه اندیشیده شده برای آن داشتن هیئت منصفه ای از مردم عادی است ؛ اگرچه در عمل ممکن است تشکیل این هیئت برای هر دعوای خانوادگی کار دشواری باشد. نتیجهگیری و پیشنهاد در قانون مدنی تأکید شده که تمام زنان باید نیازهای اولیهشان تأمین شود که میزان این تأمین نیاز بستگی به جایگاه و موقعیت اجتماعی زن دارد . حال این سؤال پیش میآید که آیا منطقی و عادلانه است که نیازهای اولیه زنان با شأن و جایگاه اجتماعیشان محاسبه شود؟ به نظر میرسد که این تفکیک براساس منطق پایهریزی شده باشد زیرا نیاز زنان در هر بخش با یکدیگر متفاوت است . شاید این تفاوت قشربندی برای زنان در نگاه برخی تبعیض تلقی شود، اما در قانون هیچ تفکیکی میان نیازهای زنان از طبقات مختلف اجتماعی وجود ندارد و همه اقشار مورد حمایت قانون مدنی قرار گرفتهاند . اما به عنوان مثال زنی که از سطح اجتماعی و طبقه اجتماعی پایین است ، باید خواستهها و نیازهایی که دارد برگرفته از همان طبقه اجتماعی باشد . زیرا ممکن است مردی که برای ازدواج این خانم را انتخاب میکند ، ملاکها و دلایلش هم سطح اجتماعی دختر باشد. از طرفی زندگی مشترک و مسالمتآمیز ایجاب میکند که زوج ، زوجه را در رفاه و آسایش قرار دهد زیرا نحوه زندگی کردن زن در وجهه مرد مؤثر است . از آنجا که هدف ، حفظ استحکام نظام خانواده است و این قبیل احکام منافاتی با این هدف ندارند ؛ زیرا حتی اگر مرد توانایی پرداخت نفقه به همسرش را نداشته باشد زوجه حق فسخ نکاح را نخواهد داشت. به همین دلیل فقهای امامیه در حال اعسار زوج ، اجازه فسخ نکاح را به زن نمیدهد . البته اسلام هرگز در پی تحمیل ضرر به افراد نیست و هر چند مجرد اعسار زوج از پرداخت نفقه سبب فسخ نکاح نیست ، اما در صورت عسروحرج و ضرر برای زوجه ، میتواند به موجب عسروحرج از حاکم تقاضای طلاق کند. [۱۹۹]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
(۳-۱۸)
و مقادیرى تصادفى در بازه [۰,۱] هستند. همانطور که ذکر گردید ضریب وزن C1 و C2 به ترتیب ضرایب یادگیرى شخصى و اجتماعى مىباشد. موقعیت بهترین مکانی که ذره iام تاکنون به آن رسیده و موقعیت راهنمای iام میباشد. بنابراین، ذرات با تأثیرپذیرى از موقعیت ذرات دیگرى که با آنها در ارتباطند، حرکت مىکنند. این ذرات به عنوان همسایگان ذره شناخته مىشوند[۱۲و۴۲] .
شکل۳-۹: چگونگی حرکت ذره در روش تجمعی
٣-٣-٣-۴ شبه برنامه روش بهینه سازى تجمعى ذره استاندارد شبه برنامه و الگوریتم نشان داده شده در شکل ٣-٩، نحوه عملکرد روش بهینهسازى تجمعى ذره را در مسائل بهینه سازى تک هدفه نشان مىدهند. ابتدا موقعیت و سرعت ذرات در جمعیت اولیه به صورت تصادفى ایجاد مىشود. بهترین تجربه شخصى مربوط به هر ذره محاسبه شده و بهترین تجربه گروهى نیز انتخاب مىگردد. در تکرار دوم، با حرکت ذرات با معادلات (٣-۱۷) و (٣-۱۸)، موقعیت جدید ذرات ایجاد مىشود. در این مرحله نیز بهترین تجربه شخصى و بهترین تجربه گروهى تعیین مىگردد. این فرایند تکرار مىشود تا شرط خاتمه برقرار شود. معمولاً شرط خاتمه رسیدن به تعداد تکرار و یا دقت معینى مى باشد. در آخرین تکرار بهترین تجربه گروهى به عنوان نقطه بهینه معرفى مىگردد.]۲۴[
شکل۳-۱۰: شبه برنامه روش تجمعی ذره
٣-٣-٣-۵ بررسى ضریب وزن و ضرایب یادگیرى ضرایب الگوریتم تجمعى ذره اهمیت بسیارى در سرعت، همگرایى و بازدهى این الگوریتم دارد. ضریب وزن در همگرایى ذرات، نقش حیاتى را ایفا مىکند. این ضریب تعادل بین قابلیت جستجوى محلى و جستجوى سراسرى در جمعیت را تنظیم مىکند. مقادیر بزرگ ضریب مذکور به جستجوى سراسرى کمک مىکند، در حالى که مقادیر کوچک آن، جستجوى محلى را آسان مىسازد. بنابراین مقدارى براى ضریب وزن مناسب است که بین جستجوى محلى و سراسرى تعادل برقرار کند و متعاقبا جواب بهینه در کم ترین تعداد تکرار، پیدا شود. در ابتدا ضریب وزن به صورت ثابت در نظر گرفته مىشد، اما نتایج تجربى نشان داد که بهتر است در شروع، مقدار آن بزرگ انتخاب شود تا جستجوى گستردهترى در سراسر فضاى جستجو صورت گیرد و به تدریج براى یافتن پاسخ دقیق تر، مقدار آن کاهش یابد[۴۳]. تعادل بین جستجوى محلى و سراسرى، در هنگام عملیات جستجو، نکتهاى حیاتى براى یک الگوریتم جستجوى مستقیم به شمار مىآید. همان طور که گفته شد در الگوریتم تجمعى ذره این وظیفه به عهده ضریب وزن بوده و با تغییر این ضریب، قابلیت هاى جستجوى این الگوریتم تنظیم مىشود. ابتدا، مقدار ضرایب یادگیرى برابر عدد ثابت ٢ در نظر گرفته مىشدند[۱۵]. اما پس از مدتى مشخص گردید که علاوه بر ضریب وزن، ضرایب یادگیرى نیز نقش مؤثرى بر تنظیم جستجوى محلى و سراسرى دارند[۴۴]. به طورى که با افزایش ضریب تجربه شخصى، جستجوى سراسرى بهتر و با افزایش ضریب تجربه گروهى، جستجوى محلى بهترى صورت مىگیرد. در مرجع [۴۵]، تأثیر ضرایب بر الگوریتم تجمعى ذره مطالعه شده است. براى محدود کردن میزان حرکت ذرات، سرعت ذرات در بازه [ ] در نظر گرفته مىشود و مقادیر بزرگ تر و کوچک تر به این بازه تصویر مىشوند. در این پایان نامه سرعت بیشینه برابر با ۱۰% بازه جستجو در نظر گرفته شده است و همچنین براى ضریب وزن در ابتداى الگوریتم با مقدار بزرگترى شروع شده تا جستجوى گستردهترى انجام گیرد و با طى شدن تکرارها مقدار آن کاهش مىیابد تا ذرات فرصت همگرایى به سمت نقطه بهینه را بیابند. همچنین براى اینکه مقادیر ضرایب یادگیرى و ضریب وزن بهینه باشد، از روش ضرایب انقباضى[۶۷] که توسط کندى ارائه شد، مورد استفاده قرار مى گیرد. این روش در مرجع [۴۶] بطور کامل اثبات شده است و حالت بهینه ضرایب براى شروع الگوریتم در نظر گرفته شده است. لازم بذکر است تنظیمات این روش طورى است که تعادل مناسبى بین توانایى پروراندن پاسخ هاى فعلى (توانایى استخراج[۶۸]) و توانایى تولید پاسخهاى جدید (توانایى جستجو[۶۹]) برقرار مىکند. سپس با توجه به نتایج اثبات شده در [۴۳] مبنى بر اینکه کاهش ضریب وزن با پیش روى الگوریتم در تکرارهاى بالاتر موجب دستیابى به پاسخ دقیق تر مىشود، در پایان هر تکرار در الگوریتم ، ضریب ۰.۹۵ در ضریب وزنى ضرب مىشود تا به تدریج کاهش یابد. ٣-٣-۴ الگوریتم ترکیبى ژنتیک و تجمعى ذره در سالهاى اخیر محققان بسیارى به ترکیب روش بهینه سازى تجمعى ذره با سایر روشهاى بهینهسازى از جمله الگوریتم ژنتیک، پرداختهاند [۴۱و۴۷]. عملگرهاى تکاملى مانند انتخاب[۷۰]، ترکیب[۷۱] و جهش[۷۲] از الگوریتم ژنتیک به شکلهاى مختلفى در این روش اعمال شده اند. در ادامه به دو روش ترکیب این دو الگوریتم اشاره شده و جزییات آن تشریح مىشود. ٣-٣-۴-١ الگوریتم ترکیبى HGAPSO یکى از روشهاى ترکیب الگوریتم ژنتیک و بهینه سازى تجمعى ذره، روشى به نام HGAPSO[73] است ]۴۱و۴۷[. این روش داراى سه عملگر اصلى مى باشد: ارتقاء[۷۴]، ترکیب و جهش. قبل از آنکه این سه عملگر تشریح شوند، ابتدا نحوه شروع این الگوریتم ترکیبى توضیح داده مى شود. نحوه شروع: در این روش، براى هر دو الگوریتم ژنتیک و تجمعى ذره، جمعیت یکسانى در نظر گرفته مىشود. در ابتدا جمعیت به صورت تصادفى تولید مىشود. اعضاى جمعیت را مىتوان هم به عنوان کروموزوم در روش الگوریتم ژنتیک و هم به عنوان ذره در روش تجمعى ذره در نظر گرفت. ارتقاء: در هر مرحله، بعد از آن که مقدار برازندگى همه اعضاى جمعیت محاسبه شد، نیمى از اعضاى جمعیت که داراى عملکرد بهترى هستند، انتخاب مىشوند. این افراد به عنوان نخبه در نظر گرفته مىشوند. ابتدا ارتقاء مىیابند. ترکیب: براى اینکه اعضاى ایجاد شده توسط عملگر ترکیب، عملکرد بهترى داشته باشند، والدین از بین نخبگان ارتقاء یافته انتخاب مىشوند. فرایند انتخاب والدین را مىتوان توسط عملیاتى همچون تورنمت[۷۵]، چرخ رولت[۷۶] و غیره انجام داد. با انجام عملیات ترکیب از هر دو والد ، دو فرزند تولید مىگردد. معمول ترین عملگرهاى ترکیب، روش ترکیب k نقطهاى، روش ترکیب هموار[۷۷] مىباشند. در [۴۷]، از روش ترکیب دونقطهاى استفاده شدهاست. جهش: در این روش ترکیبى، جهش همزمان با ترکیب رخ مىدهد. جهش، عملگرى است که ژنهاى ناهمسان مجاور یک کروموزوم را به طور تصادفى تغییر داده و یک کروموزوم جدید ایجاد مىکنند. در [۴۷]، از روش جهش یکنواخت[۷۸] استفاده شده است. ٣-٣-۴-٢ روش ترکیبى GAPSO روش معرفى شده در مثال قبل، قدرت نسبتاً بیشترى نسبت به الگوریتم ژنتیک و تجمعى ذره به تنهایى داشت، ولى این برترى براى مسئله موجود در این پایان نامه برای مقایسه با نتایج تکامل تفاضلی زیاد محسوس نبود. براى بالا بردن سرعت و قدرت همگرایى الگوریتم در این پایان نامه از روشى مشابه روش مطرح شده در ]۴۸[ استفاده شدهاست. در [۴۸] براى نصف تکرارها از الگوریتم ژنتیک و براى بقیه از روش تجمعی ذره بر روى نتایج حاصل از الگوریتم ژنتیک اعمال شد ولى در الگوریتم استفاده شده در این مسئله، در هر تکرار از الگوریتم ژنتیک کروموزومها به صورت ذره وارد الگوریتم تجمعی ذره شده و پس از ۳ تکرار به الگورتم ژنتیک بازگردانده میشوند. ٣-٣-۴-٢-١ روند کلى الگوریتم در این الگوریتم از روش تجمعى ذره و الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. در ابتدا جمعیت به صورت تصادفى در بازه موردنظر تولید مىشود. اعضاى جمعیت را مىتوان هم به عنوان کروموزوم در روش الگوریتم ژنتیک و هم به عنوان ذره در روش تجمعى ذره در نظر گرفت. سپس مقادیر تابع هدف و پارامتر هاى اولیه روش تجمعى ذره (بهترین تجربه شخصى و بهترین تجربه محلى) طبق روش تجمعى ذره محاسبه مىشود. در هر تکرار الگوریتم، بر روى کل جمعیت اولیه، ابتدا عملگرهاى الگوریتم ژنتیک وارد مىشوند و جمعیت تولید شده به عنوان جمعیت جدید قرار داده مىشوند. در این مرحله با توجه به احتمال جهش و ترکیب، بر روى جمعیت اولیه اپراتورهاى ژنتیک وارد مىشود. لازم بذکر است در این الگوریتم ژنتیک براى عملگر ترکیب از روش ترکیب محاسباتى[۷۹] که در مسائل پیوسته معمولاً بهتر جواب مىدهد، استفاده شده است و براى عملگر جهش، از روش جهش گاوسى[۸۰] استفاده مىشود. بعد از مرتب شدن کل اعضاى تولید شده که حاصل از جمعیت اولیه و جمعیت حاصل از ترکیب و جهش است، به تعداد جمعیت اولیه از بهترینهاى جمعیت انتخاب و براى این تعداد ذرات انتخابى، اپراتورهاى اولیه روش پیشنهادى ذره یعنى بهترین تجربه شخصى و بهترین تجربه کل جمعیت محاسبه مىشود. سپس این جمعیت جدید به عنوان جمعیت اولیه براى روش تجمعى ذره فرستاده مىشوند. سپس بر روى همه اعضاى جمعیت موجود، عملگرهاى روش تجمعى ذره وارد شده و جمعیت حاضر را هر چه بیشتر به سمت نقطه بهینه هدایت مىکند. در روش تجمعى ذره از روش ضرایب انقباضى [۴۶] براى برقرار کردن تعادل مناسب بین جستجوى محلى و جستجوى سراسرى استفاده شده است. در پایان هر تکرار در الگوریتم ضریب ٠.٩۵ در ضریب وزنى ضرب مىشود تا به تدریج کاهش یابد. کاهش ضریب وزن با توجه به نتایج اثبات شده در [۴۳]، با پیش روى الگوریتم در تکرارهاى بالاتر موجب دستیابى به پاسخ دقیق تر مى شود. همچنین با توجه به اینکه معمولاً روش تجمعى ذره در پیدا کردن پاسخ بهینه محلى توانایى همگرایى بیشترى نسبت به روش الگوریتم ژنتیک دارد [۴۹و۵۰]، در این الگوریتم در هر تکرار تعداد اجرا شدن هر کدام از روش هاى الگوریتم ژنتیک و روش تجمعى ذره، توسط کاربر قابل تنظیم مىباشد. تعداد زیرتکرار[۸۱] هر یک از الگوریتم هاى ترکیب شده در تکرار کلى GAPSO یا به عبارتى دفعات اعمال شدن عملگرهاى ژنتیک و تجمعى ذره بر روى جمعیت، از ابتداى الگوریتم به صورت نسبت ۱ به ۳ میباشد، یعنی یک تکرار برای الگوریتم ژنتیک و ۳ تکرار برای روش تجمعی ذره. لازم بذکر است اگر تعداد دفعات اجراى هر کدام از الگوریتم هاى ترکیب شده را صفر قرار دهیم، الگوریتم دیگر به طور خاص اجرا مىشود، مثلاً با صفر قرار دادن تعداد زیرتکرار الگوریتم ژنتیک الگوریتم کلى تبدیل به روش تجمعى ذره خالص مىشود. این الگوریتم ترکیبى از قدرت هر دو الگوریتم ژنتیک و تجمعى ذره بطور هم زمان بهره مىبرد و همچنین قابلیت تبدیل شدن به هر کدام از الگوریتم ها را دارا مىباشد. در ادامه شبه کد این الگوریتم در شکل ٣-۱۱ نشان داده شده است]۵۱[.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳۲۱
۱۰۰
میانگین
۱۲/۳
داده های موجود در جدول فوق نشان می دهد از مجموع ۳۲۱ پاسخگوی مورد مطالعه ۵/۱۱ درصد میزان برخورداری شان از باورهای غلط نسبت به مصرف مواد مخدر درحد خیلی کم، ۳/۳۳ درصد کم، ۶/۳۹ درصد زیاد و ۶/۱۵ درصد میزان برخورداری شان از باورهای غلط نسبت به مصرف مواد مخدر درحد خیلی زیاد بوده است. مقایسه درصدهای فوق نشان می دهد اکثریت پاسخگویان مورد مطالعه (۲/۵۵ درصد) میزان برخورداری شان از باورهای غلط نسبت به مصرف مواد مخدر درحد زیاد و خیلی زیاد بوده و میانگین میزان این برخورداری ۱۲/۳ از ۴ می باشد. برای درک بهتر به ترسیم نمودار می پردازیم.
نمودار شماره۲۴): توزیع فراوانی میزان برخورداری پاسخگویان از باورهای غلط نسبت به مصرف مواد مخدر
و) بررسی ارزیابی پاسخگویان مورد مطالعه از منظر میزان دسترسی به مواد مخدر یکی از عوامل موثر در گرایش نوجوانان و جوانان به مصرف مواد مخدر، دسترسی آسان به مواد مخدر می باشد به لحاظ اهمیت این متغیر، برای شناخت میزان دسترسی آسان به مواد مخدر در پرسشنامه دو گویه (تا چه میزان برای دستیابی به مواد مخدر مصرفی مورد نیاز با مشکل مواجه هستید و در صورت وجود پول، تا چه میزان امکان تهیه هر نوع مواد مخدری در شهر کلاله وجود دارد) مطرح و پاسخگویان به شرح جدول ذیل به سوالات مطرح شده پاسخ داده اند. جدول۲۸): توزیع فراوانی ارزیابی پاسخگویان مورد مطالعه نسبت به گویه های در نظر گرفته شده جهت شناخت میزان دسترسی به مواد مخدر
گویه ها
خیلی کم
کم
زیاد
خیلی زیاد
جمع
میانگین
تعداد
درصد
تا چه میزان برای دستیابی به مواد مخدر مصرفی مورد نیاز با مشکل مواجه هستید
۸/۱۷
۸/۶۴
۲/۱۱
۲/۶
۳۲۱
۱۰۰
۱۹/۲
در صورت وجود پول، تا چه میزان امکان تهیه هر نوع مواد مخدری در شهر کلاله وجود دارد
۴/۱۳
۱۰
۵/۳۰
۱/۴۶
۳۲۱
۱۰۰
۰۹/۳
داده های جدول فوق بیانگر نظرات پاسخگویان مورد مطالعه نسبت به گویه های در نظر گرفته شده جهت شناخت متغیر میزان دسترسی به مواد مخدر می باشد و بر اساس داده های فوق می توان گفت: از مجموع ۳۲۱ پاسخگوی مورد مطالعه۸/۱۷درصد نسبت به گویه ی « تا چه میزان برای دستیابی به مواد مخدر مصرفی مورد نیاز با مشکل مواجه هستید» به گزینه ی خیلی کم، ۸/۶۴درصد به گزینه ی کم، ۲/۱۱ درصد به گزینه ی زیاد، ۲/۶ درصد نسبت به گویه ی مطرح شده به گزینه ی خیلی زیاد پاسخ داده اند. مقایسه درصدهای فوق نشان می دهد، اکثریت پاسخگویان (۶/۸۲ درصد) نسبت به گویه ی «تا چه میزان برای دستیابی به مواد مخدر مصرفی مورد نیاز با مشکل مواجه هستید» به گزینه های خیلی کم و کم پاسخ داده اند و میانگین نظرات پاسخگویان۱۹/۲ از ۴ می باشد. از مجموع ۳۲۱ پاسخگوی مورد مطالعه۴/۱۳ درصد نسبت به گویه ی «در صورت وجود پول، تا چه میزان امکان تهیه هر نوع مواد مخدری در شهر کلاله وجود دارد» به گزینه ی خیلی کم، ۱۰درصد به گزینه ی کم،۵/۳۰ درصد به گزینه ی زیاد، ۱/۴۶ درصد نسبت به سوال مطرح شده به گزینه ی خیلی زیاد پاسخ داده اند. مقایسه درصدهای فوق نشان می دهد، اکثریت پاسخگویان(۶/۷۶ درصد) نسبت به گویه ی «در صورت وجود پول، تا چه میزان امکان تهیه هر نوع مواد مخدری در شهر کلاله وجود دارد» به گزینه های خیلی کم و کم پاسخ داده اند و میانگین نظرات پاسخگویان۰۹/۳ از ۴ می باشد. بعد از بیان ارزیابی پاسخگویان نسبت به گویه های در نظر گرفته شده جهت شناخت میزان دسترسی آسان به مواد مخدر، ۲ گویه مطرح شده را از طریق برنامه رایانه ای spss با یکدیگر ترکیب نموده و متغیر ترکیبی تحت عنوان میزان دسترسی آسان به مواد مخدر ساخته که نتایج حاصله در جدول ذیل آمده است. جدول شماره۲۹): توزیع فراوانی ارزیابی پاسخگویان نسبت به میزان دسترسی به مواد مخدر
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“بیشتر مدل های ارزشیابی مشهور در سال های گذشته بر اساس الگوی ارزشیابی آموزشی چهار سطحی بنا شده اند که اولین بار توسط کرک پاتریک (۱۹۵۹) عرضه شده بود. این الگویی جامع ساده وعملی برای بسیاری از موقعیتهای آموزشی توصیف شده بود و به وسیله بسیاری از متخصصان به عنوان معیاری در این حوزه شناخته می شود. کرک پاتریک ارزشیابی را به عنوان تعیین اثربخشی دریک برنامه آموزش تعریف کرده و فرایند ارزشیابی را به سطوح یا گامهای زیر تقسیم می کند:
-
- واکنش: منظور از واکنش میزان عکس العملی است که فراگیران به کلیه عوامل مؤثر در اجرای یک دوره آموزشی از خود نشان میدهند. این واکنش را می توان از طریق پرسشنامه و یا روش های معمول دیگری بدست آورد. اخذ جوابهای درست و معنادار از شرکت کنندگان در این مرحله بسیار مهم و حیاتی است. جدولبندی و تجزیه و تحلیل پاسخها، باعث انجام دوره های آموزشی بعدی گردیده و کارکنان دیگر را تشویق به شرکت در این دوره ها میکند و علیرغم نظر مدیران ارشد درباره استمرار یک دوره آموزشی، نتایج ارزشیابی واکنش نیز میتواند در این استمرار تأثیر داشته باشد.
۲- یادگیری (دانش):یادگیری عبارت است از: تعیین میزان فراگیری، مهارتها، تکنیک ها و حقایقی که طی دوره آموزشی به شرکت کنندگان آموخته شده و برای آنان روشن گردیده است. و میتوان از طریق آموزشهای قبل، حین و بعد از شرکت در دوره آموزشی به میزان آن پی برد. کرک پاتریک به راهبردهایی برای ارزشیابی یادگیری اشاره می کند:
-
- سنجش مهارت، دانش، نگرش قبل و بعد از آموزش و پیش آزمون و پس از آزمون
-
- بکارگیری گروه کنترل در صورت امکان
-
- تجزیه و تحلیل آماری نتایج به منظور ربط دادن یادگیری و آموزش
-
- به کارگیری نتایج برای انجام رفتار مناسب
به اعتقاد کرک پاتریک اگر آزمونها دارای روایی و پایایی باشند، در آن صورت اثربخشی را می توان به وسیله مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون تعیین کرد. ۳- رفتار و نتایج: منظور از نتایج میزان تحقق اهدافی است که به طور مستقیم به سازمان ارتباط دارد. اندازه گیری این سطح بسیار مشکل است و درآن شواهدی از نتایج از قبیل کاهش هزینه، دوباره کاری نسبت جا به جایی یا سوانح و افزایش کیفیت تولیدات، سود و فروش بررسی می شود.کرک پاتریک برای انجام این سطح ارزشیابی نیز راهبردهایی را پیشنهاد داده است:
-
- منظور داشتن زمان مناسب بعد از آموزش برای رسیدن به نتایج
-
- اندازه گیری نتایج سازمانی از طریق مصاحبه یا پیدایش قبل و بعد از آموزش
-
- تکرار اندازه گیری در فواصل مناسب
به عقیده کرک پاتریک مدل او، یک چارچوب منطقی را برای ارزشیابی فراهم می کند او این الگو را در یک هرم منظور داشته و بیان می دارد که سطوح عرضه شده در الگوی او مهم هستند و نباید نادیده گرفته شوند. زیرا می توان از طریق سنجش نتایج هر سطح تفسیر مطمئنی از سطوح دیگر این مدل داشته باشیم. سطوح مدل کرک پاتریک درشکل(۲-۲)نمایش داده شده است. شکل(۲-۱) مدل کرک پاتریک (عباسیان، ۱۳۸۵، ص ۵۵). دراین الگو، ارزشیابی به صورت پیش رونده به سمت بالا یعنی حرکت از سطح واکنش به سطح نتایج مشکل تر می شود. دو سطح اولیه ارزشیابی در درون محیط آموزشی صورت می گیرد و درحالی که دو سطح پایانی دررابطه با عملکرد کارکنان اندازه گیری می شوند". (عباسیان ، ۱۳۸۵، صص ۵۵-۵۲). در ذیل به نحوه ارزیابی آموزش کارکنان توسط مدل کرک پاتریک میپردازیم. ارزیابی واکنش[۴۹] منظور همان واکنشی است که شرکتکنندگان در یک برنامۀ آموزشی در مورد آن برنامه از خود نشان میدهند و این واکنش را میتوان از طریق پرسشنامه، مصاحبه یا روشهای معمول دیگر بهدست آورد. هدف از ارزیابی در این سطح، بررسی میزان آموزش فراگیران در دورههای آموزشی است که در واقع مبین آن است که آموزشگیران تا چه اندازه نسبت به دورههای آموزشی واکنش مثبت نشان میدهند؛ بنابراین شاخصهای مختلفی در این زمینه مورد آزمون قرار میگیرد؛ بهعنوان مثال باید میزان رضایت فراگیران از استاد مربوطه، محل برگزاری دورهها، نحوۀ پذیرایی، محتوای مطالب درسی و… مورد بررسی قرار گیرد. دریافت جوابهای درست و معنادار از شرکتکنندگان در این مرحله بسیار مهم و حیاتی است. پرسشنامه باید بعد از اتمام دوره در محیط برگزاری دورههای آموزشی به فراگیران عرضه شود. واکنش، چگونگی احساس شرکتکنندگان را در مورد برنامۀ آموزش، اندازهگیری میکند. بر اساس پرسشنامه طراحی شده کرک پاتریک، این پیمایش به دنبال آگاهی از کیفیت تدریس، محتوای مطالب و فضای آموزشی در دورههای آموزشی است. هدف اصلی جمع آوری دادهها در پایان دوره، کمک به بهبود دورهها و افزایش اثربخشی آن است. در عین حال، ارزشیابی واکنش، بازخوردهای لازم را برای مدرسان درخصوص میزان رضایت کارآموزان از نحوۀ آموزش آنها فراهم میسازد. این دادهها در عین حال به تدوینکنندگان دورهها در واحدهای آموزش سازمان کمک میکند تا اهداف، مواد و محتوای آموزشی، فعالیتهای آموزشی و مواد سمعی و بصری را بهبود بخشند. (عباسیان ، ۱۳۸۵، صص۵۹-۵۷). ۲-۴) اثربخشی آموزشی با توجه به دگرگونی های پرشتاب دانش و معلومات بشری، همه چیز به شدت در حال تغییر و تحول است. سازمان ها به عنوان یک سیستم باز با محیط خود در تعامل قرار دارند و برای تداوم حیات خود نیازمند پاسخگویی به تغییرات محیطی هستند. از آنجا که منابع انسانی مهمترین عامل و محور سازمانها محسوب می شود، تجهیز و آماده سازی منابع انسانی برای مواجه شدن با تغییرات از اهمیت ویژه برخوردار است و کلیه سازمانها با هر نوع مأموریتی باید بیشترین سرمایه، وقت وبرنامه را به پرورش انسانها در ابعاد مختلف اختصاص دهند. توسعه منابع انسانی در سازمانها به نوعی تعهد و انتظار متقابل و وظیفه دو سویه بین فرد و سازمان مبدل شده است. در چارچوب این تعهد و انتظار متقابل، کارکنان باید ضمن نشان دادن التزام عملی به انجام وظایفی در راستای اهداف سازمانی و هم چنین رفتار در چارچوب نظام نامه آن، حقوق متقابلی را نیز برای خود تعریف کنند. از اهم این حقوق می توان به بهره مندی ازفرصت توسعه مستمر دانش و مهارت کاری و تکامل جنبه های مختلف شخصیتی کارکنان اشاره کرد. بنابراین ضروری است که آموزشهایی عرضه شود که ضمن تغییر نگرش و بینش فرد در بعد مثبت آن و انطباق فرد با سازمان، توانسته باشد در کارایی وانجام موفق وظایف محوله مفید واقع شود. برای اطلاع از تأثیر دوره ها در ارتقای سطح دانش، نگرش، مهارت و رفتار مطلوب نیروی انسانی، میزان تحقق اهداف دوره ها، پاسخگو بودن بروندادهای این آموزشها به نیازهای محیط کار و به طور کلی تصویر کردن اثربخشی این دوره ها، نیاز به تبیین اثربخشی، ضرورت ارزیابی اثربخشی آموزش و در نهایت معیارهای سنجش اثربخشی آموزشی می باشد (ابیلی ،۱۳۸۲) . ۲-۴-۱) تعریف اثربخشی اثربخشی مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که دانشمندان و صاحب نظران تعاریف گوناگونی از آن را عرضه کرده اند. چستر بارنارد[۵۰](۱۹۳۸) اثربخشی را دسترسی به اهداف سازمانی تعریف کرده و به اهداف و بقای سازمان توجه داشته است. اتزیونی[۵۱](۱۹۶۴) معتقد می باشد که اثربخشی واقعی یک سازمان خاص، بوسیله درجه و میزانی که سازمان به اهدافش دست می یابد، تعیین می شود. پرایس[۵۲](۱۹۶۸) اثربخشی را به عنوان درجه و میزان دسترسی به اهداف تعریف کرده است. استیرز[۵۳] (۱۹۷۳) بیان می کند که منطقی تر است که اثربخشی را بر حسب کسب اهداف تعریف کنیم (کاظمی ، ۱۳۷۵) . پیتر دراکر[۵۴] اثربخشی را کار درست انجام دادن و کارایی را درست انجام دادن کار تعبیر می نماید (سید جوادین،۱۳۸۳). برطبق نظر هرسی و بلانچارد اثربخشی یک مفهوم پیچیده ای است که نه تنها شامل عملکرد عینی است بلکه شامل هزینه های انسانی و شرایط روانشناختی نیز هست و به طور خلاصه اثربخشی نتیجه سود دهی عملکرد، شرایط منابع انسانی و میزان موفقیت در اهداف کوتاه مدت و دراز مدت است (عباس زادگان ، ۱۳۸۲). ۲-۴-۲) مفهوم اثربخشی آموزشی مفهوم اثربخشی در مدیریت با تعبیر میزان موفقیت نتایج حاصل از کار باید مهمترین هدف یک مدیر باشد. بازدهی کار یک مدیر نیز باید ازطریق صادره های مدیریت سنجیده شود نه میزان وارده ها یعنی موفقیت های کاری او، نه مجموعه کارهایی که به وی محول می شود یا در روز انجام میدهد. تعریف صحیح اثربخشی عبارت است از میزان موفقیت مدیر در زمینه بازدهی و نتایج کاری که به او محول شده است . منظور از اثربخشی[۵۵] در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی ساده تر در یک مطالعه اثربخشی، میزان تحقق اهداف اندازه گیری می شود. اما به نظر می رسد برای تعریف مفهوم اثربخشی می بایست گامی فراتر نهاد، به این معنا که اثربخشی هنگامی در یک دوره آموزش حاصل خواهد شد که نیازهای آموزشی به روشنی تشخیص داده شود، و ارزیابی مناسبی از فرایند آموزش و در نهایت دستیابی به اهداف انجام شود. نکته مهم و اساسی در مورد اثربخشی آموزشی آن است که قبل از آنکه در صدد بررسی نحوه اندازه گیری اهداف باشیم می بایست در پی انجام صحیح فرایند آموزش و اطمینان از تحقق آن در هر مرحله از این فرایند باشیم. اثربخشی وکیفیت آموزش، می بایست در طول فرایند آموزش ایجاد وتضمین گردد و در پایان این فرایند برای اطمینان از صحت اقدامات و تحقق اهداف مورد بررسی و اندازه گیری قرار گیرد “اثربخشی آموزش یعنی :
-
- میزان تحقق اهداف آموزشی ؛
-
- نتایج قابل مشاهده ازکار آموزان در اثر آموزش های اجرا شده
-
- میزان انطباق رفتار کار آموزان با انتظارات نقش سازمانی آنها
-
- میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است
-
- میزان توانایی های ایجاد شده در اثر آموزش ها برای دستیابی به اهداف
-
- میزان بهبود شاخص های موفقیت کسب و کار” (زارعی ،۱۳۸۴ص۶۰)
با توجه به مباحث مذکور، اثربخشی آموزش از طریق بررسی کارایی درونی و بیرونی نظام آموزش سازمانی تعیین می گردد. به طور کلی مفهوم اثربخشی آموزشی را می توان در شکل شماره (۲-۲) نشان داد. ۲-۴-۳) معیارهای سنجش اثربخشی آموزشی مورتن[۵۶](۲۰۰۱) اثربخشی برنامه های آموزشی را اندازه گیری صفات و ویژگی های فراگیران نظیر دانش، نگرش و مهارت میداند. نجفی (۱۳۸۷) به نقل از دولان و شولر بیان میدارد که برای سنجش اثربخشی برنامه های آموزشی چهار موضوع را باید سنجید: ۱- واکنش فراگیران ۲- یادگیری
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
عبدل-آل و همکاران در سال ۲۰۰۹ اثر نسبت فوق اشباعیت و همچنین عصاره گیاه خلا[۳۱] را روی هستهسازی و شکل بلورهای اگزالات کلسیم بررسی کردند. آنها دریافتند که با افزایش نسبت فوق اشباعیت، زمان تأخیر کاهش مییابد. همچنین آنها دریافتند که در اثر افزودن عصاره خلا، انرژی سطحی بلورها کاهش یافته و بنابراین زمان تأخیر افزایش مییابد (Abdel-Aal et al., 2009).
عیدی و همکارانش در سال ۲۰۰۸ اثر کاکل ذرت[۳۲] را روی تبلور اگزالات کلسیم در محیط مصنوعی بررسی کردند. آنها مشاهده کردند که افزودن کاکل ذرت باعث افزایش تعداد بلورهای اگزالات کلسیم در مقایسه با نمونه قبل از افزودن کاکل ذرت میشود. همچنین آنها دریافتند که کاکل ذرت باعث افزایش بلورهای کوچک و کاهش بلورهای بزرگ میشود و موجب افزایش تعداد بلورهای اگزالات کلسیم از گونه مونوهیدرات نسبت به گونه دیهیدرات میگردد (Eydi et al., 2008). در سال ۲۰۱۰ ، دکتر علی سیروس و همکاران در دانشگاه علوم پزشکی اراک اثر عرق خارشتر بر دفع سنگهای حالب را بررسی کردند. در این مطالعه که روی ۱۰۰ بیمار مبتلا به سنگکلیه انجام گرفت مشخص شد که مصرف عرق خارشتر دفع سنگهای ادراری را به میزان ۲۶ درصد افزایش میدهد (Cyrus et al., 2010). فصل سوم تئوری ۳-۱- تئوری روش تاگوچی ۳-۱-۱- طراحی آزمایشها طراحی آزمایشات شامل یک آزمایش یا یک سری از آزمایشهایی میشود که بهطور آگاهانه در متغیرهای ورودی فرایند تغییراتی ایجاد میگردد تا از این طریق میزان تغییرات حاصل در پاسخ خروجی فرایند مشاهده و شناسایی شود. طراحی آزمایشها یکی ازابزارهای مهندسی مهم در راستای بهبود فرایندهای تولید محسوب میشود. کاربرد این فنون در مراحل اولیه توسعه فرایند میتواند نتایج زیر را به همراه داشته باشد: بهبود بازده کاهش تغییرات کاهش زمان توسعه کاهش هزینهها محققان برای شناخت پدیدهها، آزمایشهایی را انجام میدهنـد تا حقیقتی را در مورد سامانه یا فرآینـدی کشف کنند. انجام آزمایش همواره متضمن هزینـه و زمان است. بنابراین به روشی نیاز است که در آن بتوان با صرف حداقل هزینه و زمان، به بیشترین اطلاعات در مورد فرایند دست پیدا کرد و نتیجهگیریهای منطقی ارائه کرد و مدارک مستند در خصوص فرایند بهدست آورد. روشی که به بهترین شکل اهداف ذکر شده را برآورده میسازد، طراحی آزمایشهای صنعتی نام دارد. در تمام فرآیندها و سامانهها میتوان از طراحی آزمایشات بهره گرفت و کیفیت خروجـی را افزایش داد. این تحلیلهـا اغلب بهوسیله نرم افزارهـای تحلیل آماری انجام میشود که معروفتـرین آنها Minitab و Design Expert میباشد. ۳-۱-۲- هدف از طراحی آزمایش در واقع هدف طراحی آزمایشات حل مسأله زیر است: ۱- کسب حداکثر اطلاعات و شناخت از فرآیندها ۲- صرف حداقل هزینهها ۳- کسب حداقل زمان برای اجرای فرآیندها پارامترهای مستقل مورد مطالعه در فرایند آزمایش با نام فاکتور یا عامل شناخته میشوند. هر کدام از این عوامل می تواند دارای چندین مقدار مختلف باشد که به این مقادیر سطح گفته می شود و به نتیجه حاصله از هر آزمایش، پاسخ گفته می شود. ۳-۱-۳- مراحل طراحی آزمایش به طور کلی جهت طراحی آزمایش و بررسی عوامل مؤثر بر پدیده مورد نظر باید مراحل زیر را به ترتیب انجام داد (Lazic, 2004): ۱- تشخیص مسئله. ۲- انتخاب ابتدایی عوامل، سطوح و دامنه آن ها. ۳- انتخاب پاسخ. ۴- انتخاب طراحی آزمایش. ۵- انجام آزمایشها. ۶- تجزیه و تحلیل نتایج. ۷- جمعبندی، نتیجه گیری و بهینهسازی. با توجه به تعداد پارامترهای مؤثر و تعداد سطوح هر کدام از آن ها (مقادیر مختلفی که در طول آزمایش برای هر کدام در نظر گرفته میشود) تعداد آزمایشها مشخص میشود. به این ترتیب که طبق جدول ۳-۱ تعداد پارامترها را از ردیف افقی بالای جدول مشخص کرده و سطوح را نیز از ردیف عمودی سمت چپ مشخص میکنیم، محل برخورد این دو تعداد آزمایشهای مورد نظر را معین میکند. جدول ۳-۱ : جدول بدست آوردن تعداد آزمایش به روش تاگوچی پس از معین کردن تعداد آزمایشها یک ماتریس تشکیل میدهیم که سطرهای این ماتریس مشخصکننده شرایط آزمایش میباشد. برای ایجاد این ماتریسها راههای پیچیدهای وجود دارد ولی میتوان از تحقیقها و یا سایر منابع نیز آن ها را به صورت آماده پیدا کرده و از آن ها استفاده کرد. برای تحلیل آزمایشها نیز روشهای مختلفی وجود دارد که در این پژوهش از روش نسبت سیگنال به اغتشاش استفاده کردیم. در این روش ما انتظار داریم که از تحلیل جوابها نتایج زیر را بدست آوریم: شرایط بهینهای که در آن کیفیت مطلوب بدست میآید. میزانی که هر فاکتور روی عملکرد و کیفیت تأثیرگذار است و تعیین فاکتوری که بیشترین تأثیر را دارد. در این تحقیق طراحی آزمایشها در محیط نرم افزار MINITAB16 انجام گرفته است. تاگوچی برای چهار فاکتور ورودی و سه سطح، روش آرایه متعامد L9 را پیشنهاد میکند. هدف از بکارگیری روش تاگوچی در طراحی، تعیین سطوحی از عوامل قابل کنترل جهت دستیابی به بالاترین راندمان است. لازم به ذکر است چنانچه یافتن شرایط بهینه بدون استفاده از روش طراحی آزمایش انجام میگرفت نیاز به آزمایش بود، که با این روش تعداد آزمایشها به ۹ کاهش یافت. یکی از اهداف اصلی روش تاگوچی، تعیین میزان تأثیر هر یک از پارامترها بر روی خروجی فرایند و تعیین سطوح بهینهی این پارامترها میباشد. در این پژوهش هدف اصلی بررسی مورفولوژی میباشد که پارامتری کیفی است. از آنجائیکه برای استفاده از تحلیل تاگوچی، پاسخ باید متغیری کمی باشد، بدین منظور در این پژوهش از پارامترهای ضریب کرویت[۳۳] و اندازهی متوسط وزنی[۳۴] ذرات، بعنوان پاسخ فرایند استفاده شده است. ضریب کرویت : ضریب کرویت میزان نزدیکی و شباهت یک جسم به کره را نشان میدهد. فرایندهای مختلفی در علوم صنایع غذایی، کشاورزی، نظامی و غیره وجود دارد که تصمیمگیری در خصوص آن ها بر اساس شکل محصولات است. درجهبندی و بستهبندی محصولات یکی از این موارد است و در این میان خصوصیات فیزیکی نظیر کرویت میتواند یکی از فاکتورهای لازم برای این کار باشد. در واقع این ضریب یکی از شاخصهای تعیین شکل جسم است و نشان دهنده میزان شباهت یک جسم به کره میباشد. شکل محصولات نقش مهمی در فرآیندهای جداسازی و درجهبندی توسط ماشینهای غربال دارد. ضریبکرویت همواره عددی بین صفر و یک میباشد که هر چه شکل جسم از کره دورتر باشد، مقدار آن کمتر است. محققان روشهای گوناگونی را برای این ضریب ارائه کردهاند که به برخی از آن ها اشاره میشود. در سال ۱۹۷۰ محسنین رابطهی زیر را برای محاسبهی ضریب کرویت ارائه داد (Mohsenin, 1970). (۳-۱) مطابق شکل ۳-۱ در این رابطه L طول، W عرض، و T ضخامت جسم است. شکل ۳-۱ : مشخصه های محوری یک جسم جین و بال در سال ۱۹۹۷ رابطهی زیر را برای ضریب کرویت ارائه دادند (Jain, Bal, 1997). (۳-۲) (۳-۳) در این روابط L, W و T با توجه به شکل ۳-۱ مشخص می شوند. وادل رابطهی زیر را برای تعیین ضریب کرویت اجسام متمایل به کره پیشنهاد کرد: (۳-۴) در این رابطه و به ترتیب بیانگر حجم ومساحت سطحی ذره میباشد (Wadell, 1935). برای درک بهتر میزان کرویت جداولی طراحی شدهاند که در شکل ۳-۲ نمونهای از آن آورده شده است. ذرات به ترتیب از راست به چپ: خیلی گوشهدار، گوشهدار، تقریباً گوشهدار، تقریباً گردشده، گردشده و خیلی گردشده تقسیمبندی شدهاند. شکل ۳-۲ : ترتیب گرد شدن یک ذره (Wikipedia) از آنجائیکه کرویت پارامتری سهبُعدی بوده و اندازهگیری آن با روشهای معمولی کاری دشوار، پیچیده و پرهزینه است (limei,wang, 2007 )، در این مطالعه برای محاسبهی آن از نرمافزار پردازش تصاویر میکروسکوپی MIP[35] و فرمول ۳-۵ استفاده شد (Sympatec GmbH, 2012): (۳-۵)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
رویکرد رفتاری: این رویکرد تلاش میکند رفتارهایی که یک کارمند بایستی انجام دهد تا در کارش مؤثر باشد را تعریف کند. فنون متنوعی در این رویکرد تعریف شده است که مستلزم این است که یک مدیر ارزیابی کند کدام کارمند این رفتارها را از خود بروز میدهد. فنون مذکور عبارتند از: وقایع حساس، مقیاسهای درجهبندی رفتاری، مقیاسهای مشاهده رفتاری، اصلاح رفتار سازمانی و مراکز سنجش. رویکرد نتایج: این رویکرد بر مدیریت اهداف، نتایج قابل اندازهگیری یک شغل و گروه های کاری تمرکز دارد. این رویکرد فرض را بر این میگذارد که میتوان فردیت خود را از فرایند اندازهگیری جدا کرد که در این صورت نتایج به دست آمده نزدیکترین شاخصهای ویژگیهای فردی به اثربخشی سازمانی است. دو سیستم مدیریت عملکردی که در این رویکرد جای میگیرد شامل: مدیریت بر مبنای اهداف و سیستم ارزیابی و اندازهگیری بهرهوری میباشد. رویکرد کیفیت: چهار رویکرد پیشگفته رویکردهای سنتی به اندازهگیری و عملکرد سازمانی کارکنان تلقی میشوند. دو ویژگی اصلی رویکرد کیفیت؛ مشتریگرایی و رویکرد پیشگیری از خطا هستند. ارتقاء رضایت مشتریان داخلی و خارجی از اهداف اولیه و اساسی رویکرد کیفیت است. روش های ارزشیابی عملکرد روش های مختلفی برای ارزشیابی عملکرد کارکنان وجود دارد که در قالب هر یک از رویکردهای ذکر شده میتوان آنها را دستهبندی نمود (Byars and Rue, 2008: 218) اما اینکه کدام روش، مناسبترین یا بهترین روش ارزیابی است به هدف سازمان از ارزیابی کارکنان بستگی دارد و معمولاً نیز ترکیبی از روش های مختلف برای ارزیابی کارکنان به کار گرفته میشود. اسنل و بولندر (۲۰۰۷: ۳۸۴) روش های ارزشیابی عملکرد سازمانی را در سه دسته کلی به شرح زیر ارائه نمودهاند:
الف- روش های مبتنی بر ویژگیهای فردی - روش مقیاس رتبهبندی ترسیمی[۵۸]؛ - روش مقیاس استانداردهای مختلط[۵۹]؛ - روش انتخاب اجباری[۶۰]؛ - روش توصیفی[۶۱]. ب- روش های مبتنی بر رفتار یا روش های رفتاری - روش ثبت وقایع حساس[۶۲]؛ - روش چکلیست[۶۳]؛ - روش مقیاس رتبهای رفتاری[۶۴]؛ - مقیاس مشاهده رفتار[۶۵]. ج- روش های مبتنی بر نتایج - روش مدیریت بر مبنای اهداف[۶۶]؛ - روش کارت امتیازی متوازن[۶۷]. سایر صاحبنظران، علاوه بر روش های فوقالذکر روش های دیگری را نیز معرفی کردهاند که در ادامه ضمن تعریف مهمترین روش های مورد اشاره، با بهره گرفتن از دیدگاه های مختلف (Byars and Rue, 2008: 218; Snell & Bohlander, 2007: 333; Noe et al., 2008: 345; Bernardin, 2003; 153; Ivancevich, 2007: 273) مزایا و معایب روش های فوقالذکر را بیان خواهیم نمود. ۱- روش مقیاس رتبهبندی ترسیمی: یک رویکرد خصیصهای به عملکرد سازمانی است که به وسیله آن هر کارمندی بر اساس یک مقیاس ویژگیها، رتبهبندی میشود. در این روش، ارزشیابیکننده میتواند ارزشیابیشونده را با توجه به هر یک از ابعاد مختلف عملکردش، با بهره گرفتن از پیوستاری که نقاط مختلف آن تعریف شده، ارزشیابی نماید. ارزشیابیکننده پس از تعیین تعدادی عوامل، ارزشیابیشوندگان را بر حسب هر یک از آنها، با درجاتی از قبیل برجسته، خوب، متوسط، ضعیف یا بد ارزشیابی میکند. ۲- روش مقیاس استانداردهای مختلط: یک رویکرد خصیصهای دیگر شبیه سایر روش های مقیاسی است. اما، بر مبنای مقایسه با یک استاندارد با بهره گرفتن از عباراتی نظیر: بهتر از، برابر با، بدتر از میباشد. تفاوت عمده آن با روش رتبهبندی ترسیمی (در ارزیابی رفتار یا ویژگیهای شخصیتی) آن است که رفتار یا ویژگیهای شخصیتی در این مقیاس به طور تصادفی ارزیابی و مرتب میشود و طبقهبندیهای عملکردی که بر اساس این مقیاس باید سنجیده شوند، شناسایی نمیگردد. ۳- روش انتخاب اجباری: رویکرد خصیصهای دیگری به عملکرد سازمانی است که نیازمند این است که ارزیابیکننده از بین عبارات طراحی شده به منظور تشخیص بین عملکرد موفق و ناموفق، انتخاب کند. به عبارات دیگر طبقاتی را برای ارزشیابی کارکنان در نظر گرفته و کارکنان را درون آن جای میدهند. طبقات به طور مثال میتواند شامل: ۱- سخت کار میکند؛ ۲- دقیق کار میکند؛ ۳- ابتکار نشان میدهد؛ ۴- به مشتریان پاسخگو است؛ ۵- با کیفیت ضعیف تولید میکند؛ ۶- فاقد عادات کاری خوب است، باشد. ۴- روش توصیفی: این روش نیازمند آن است که ارزیابیکننده جملاتی را برای توصیف رفتار ارزیابیشونده بیان کند. در این روش برعکس مقیاسهای رتبهای، که برای ارزیابی، ساختاری را فراهم میآورد، از ساختار خاصی پیروی نمیکند و نیازمند آن است که ارزیابیکننده آموزشهایی را در خصوص توصیف نقاط قوت و ضعف ارزیابیشونده و بیان پیشنهاداتی برای بهسازی آن ارائه نماید. ۵- روش ثبت وقایع حساس: این روش جزء روش های مطرح در رویکرد رفتاری میباشد. واقعه حساس به یک واقعه غیرمعمول که مشخصکننده عملکرد بالا یا ضعیف کارمند در برخی از قسمتهای شغل است، میباشد. در این روش، وظیفه اصلی ارزشیابیکننده، عبارت است از مشاهده، ثبت و ضبط عملکرد و رفتارهای غیرمعمول مثبت و منفی که در فرد موردنظر ملاحظه شده است. ۶- روش چکلیست: یکی از قدیمیترین روش های ارزیابی، روش چکلیست است. در این روش یک سلسله سؤالات یا جملاتی مطرح میشود و ارزشیاب بدون آنکه از ارزش واقعی اظهارنظر خود مطلع باشد باید در مقابل سؤال یا عبارت یا جملهای که بیش از همه مبین خصوصیات یا صفات مورد نظر کارمند است، علامت بگذارد. تعبیر و تفسیر عبارات و جملات چک شده بر عهده متخصصان امور پرسنلی میباشد. ۷- روش مقیاس رتبهای رفتاری: این روش کارکنان را در یک مقیاس پیوسته از رفتارهای حساس توصیف شده از منفی تا مثبت یا از عملکرد بالا تا عملکرد پایین، رتبهبندی میکند. این مقیاس شامل هر یک از ابعاد مهم عملکردی در یک شغل میباشد. ۸- روش مقیاس مشاهده رفتار: این روش تعداد رفتار موردنظر مشاهده شده را اندارهگیری میکند و شبیه روش مقیاس رتبهبندی رفتاری است. به طوری که در هر دوی آنها تأکید بر وقایع حساس است. ۹- روش مدیریت بر مبنای هدف: این روش جزء روش های مبتنی بر نتیجه است و به عنوان یک فلسفه مدیریتی که عملکرد را بر مبنای دستیابی کارمندان به اهدافی که به وسیله توافق دوجانبه کارمند و مدیر تنظیم شده است، درجهبندی میکند. ۱۰- روش بازخورد ۳۶۰ درجه یا ارزیابی گروهی[۶۸]: این روش نوعی ارزشیابی گروهی است. در این روش فهرستی از شایستگیهای مورد نظر تهیه میشود و از تمامی افراد مرتبط مستقیم و غیرمستقیم اعم از: مدیران، زیردستان، مشتریان، همکاران (و خود فرد) خواسته میشود تا پرسشنامههای مربوطه در مورد کارمندی که در خصوص آن اطلاعات دارند را تکمیل نمایند. واحد مدیریت منابع انسانی نتایج ارزشیابی را به کارمند ارائه میکند و کارمند میتواند دریابد که تا چه میزان عقیده وی با عقاید سایرین در خصوص عملکردش تفاوت دارد (Byars and Rue, 2008: 218 ). ۱۱- روش استانداردهای کار[۶۹]: در این روش استانداردها یا سطوح مورد انتظار برونداد افراد تنظیم میشود و بر اساس آن هر یک از کارکنان با استانداردهای از قبل طراحی شده مقایسه میشوند. این مجموعه انتظارات و استانداردها عموماً از طریق مذاکره میان ارزشیابیکننده و ارزشیابیشونده تعیین میشود (Byars and Rue, 2008:224 ). کدام روش ارزشیابی عملکرد سازمانی را انتخاب کنیم؟ انتخاب روش ارزیابی همانطور که بیان شد، تا حد زیادی به هدف ارزیابی، بستگی دارد. لازم به ذکر است اگرچه سادهترین و کمخرجترین روشها اغلب اطلاعاتی با کمترین دقت تولید میکنند اما، به معنی این نیست که روش های پیچیده و روشهایی که وقت زیادی برای اجرای آنها نیاز است، همیشه سودمندترین اطلاعات را ارائه میکنند (Snell & Bohlander, 2007: 360) جدول ۲-۲ برخی از نقاط قوت و ضعف رویکردهای خصیصهای، رفتاری و مبتنی بر نتایج در عملکرد سازمانی را ارائه میکند. جدول ۵-۲: خلاصه مزایا و معایب روش های ارزشیابی عملکرد سازمانی (Snell & Bohlander, 2007: 361)
روشها |
مزایا |
معایب |
روش های خصیصهای |
۱- طراحی آنها کمخرج است. ۲- ابعاد معنیداری را به کار میبرند. ۳- طریقه به کارگیری آنها آسان است. |
۱- خطای درجهبندی بالقوه بالایی دارد. ۲- برای مشاوره با کارکنان مفید نیست. ۳- برای تخصیص پاداش مفید نیست. ۴- برای تصمیمگیری در خصوص ارتقاء مفید نیست. |
روش های رفتاری |
۱- ابعاد عملکردی ویژهای را به کار میگیرند. ۲- برای کارکنان و رؤسا قابل پذیرش است. ۳- برای ارائه بازخورد مفید است. ۴- برای تصمیمگیری در مورد پاداش و ارتقاء مفید است. |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴
۲۰۱۲
یاسال
در این مقاله یک مدل یکپارچه برای اندازه گیری عملکرد پایدار در زنجیره تأمین، همراه با در نظر گرفتن چهار بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و منابع پایدار ارائه گردید. با بهره گرفتن از نظر خبرگان اهمیت معیارها تعیین و با بهره گرفتن از تکنیک DEMATEL روابط معیارها مشخص شد.
۵
۲۰۱۲
کیلونن و هلو
مدلی را برای ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین بر پایه سطح اول SCOR معرفی نمودند. مدل توسعه یافته، رویکرد پایداری سطح سازمان(اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) را به مدل مرجع عملیات زنجیره تأمین SCOR وصل می کند.
۶
۲۰۱۱
بویوکوزکان و برکول
یک چارچوب تصمیم گیری برای زنجیره تأمین پایدار از ادغام ANP و برنامه ریزی هدف صفر-یک (ZOGD) و QFD ارائه دادند.
۷
۲۰۱۲
هسینی و همکاران
در این پژوهش دوچارچوب ارائه گردید، یکی برای مدیریت کردن زنجیره های تأمین پایدار و دیگری برای توسعه اندازه گیری عملکرد زنجیره های تأمین پایدار.در ماتریسی که برای ارزیابی زنجیره تأمین ارائه شد، شرکای زنجیره تأمین شامل تولید کننده، توزیع کننده، خرده فروشی و مشتری معرفی شد و سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی لحاظ گردید.
۸
۲۰۱۲
بوچری و همکاران
با گنجاندن معیارهای پایداری در مدل های موجودی، و بازبینی روش های موجودی کلاسیک، مقدار سفارش اقتصادی کلاسیک را به عنوان یک مسئله چند هدفه، مجدداً فرمولسازی نمودند و این مدل را به عنوان مدل مقدار سفارش پایدار(SOQ) منسوب نمودند.
۹
۲۰۱۲
گویدان و همکاران
به منظور اندازه گیری عملکرد تأمین کنندگان در زنجیره تأمین پایدار، مدلی را بر مبنای رویکرد زمینه ساز سه گانه ارائه دادند. سپس بر اساس این مدل به ارزیابی و رتبه بندی چهار تأمین کننده با بهره گرفتن از تکنیک FTOPSIS پرداختند.
۱۰
۲۰۱۲
زیلانی و همکاران
به منظور بررسی نتایج توسعه شیوه های مدیریت زنجیره تأمین پایدار (خرید زیست محیطی و بسته بندی پایدار)، برآمد این شیوه ها بر عملکرد زنجیره تأمین پایدار را مورد بررسی قرار داده اند. این بررسی قرار داده اند. این بررسی در میان ۴۰۰ شرکت تولیدی مالزیایی انجام شد.
۱۱
۱۳۸۸
درون پرور و همکاران
به ارزیابی عملکرد صنایع تولید آهن و فولاد در بازه زمانی سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ میلادی،بر اساس شاخص های پایداری مؤسسه بین المللی آهن و فولاد(IISI) با بهره گرفتن از روش تصمیم گیری سلسله مراتبی در محیط فازی (FHDM) پرداختند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱۲۵
۱۸۰
۲۸۰
Ti 6A1- 4v
۳۱۵
۳۴۶
۷۳۰ Vickers
Cast Iron
تعریف خوردگی خوردگی[۸]، اثر تخریبی محیط بر فلزات و آلیاژها می باشد. خوردگی، پدیده ای خود به خودی است و همه مردم در زندگی روزمره خود، از بدو پیدایش فلزات با آن روبرو هستند. در واقع واکنش اصلی در انهدام فلزات، عبارت از اکسیداسیون فلز است. فلزات در اثر اصطکاک، سایش و نیروهای وارده دچار تخریب می شوند که تحت عنوان خوردگی مورد نظر ما نیست. همان طور که گفته شد خوردگی یک فرایند خودبخودی است، یعنی به زبان ترمودینامیکی در جهتی پیش می رود که به حالت پایدار برسد. اگر آهن را در اتمسفر هوا قرار دهیم، زنگ می زند که یک نوع خوردگی و پدیده ای خودبه خودی است. انواع مواد هیدروکسیدی و اکسیدی نیز می توانند محصولات جامد خوردگی باشند که همگی گونه فلزی هستند. خوردگی را به دو دسته تر و خشک میتوان تقسیم نمود. مکانیزم خوردگی تر، الکتروشیمیایی است. خوردگی خشک به واکنش های گاز جامد و در درجه حرارت های بالا گفته می شود. درصنعت حفاری خوردگی تر مورد بحث می باشد. خوردگی آهن در الکترولیت گل حفاری و سیالات دیگر از انواع خوردگی تر می باشد. هرچه قدرت هدایت الکتریکی سیال بالاتر باشد، جریان عبوری بیشتر و میزان خوردگی بالاتر خواهد بود .در ادامه به طور خلاصه به معرفی انواع خوردگی پرداخته می شود. ] ۵۸ [ تقسیم بندی جزئی تر انواع خوردگی به طور خلاصه شامل موارد زیر می شود: حمله یکنواخت[۹] در این نوع خوردگی که متداول ترین نوع خوردگی محسوب می شود، خوردگی به صورتی یکنواخت به سطح فلز حمله می کند و به این ترتیب نرخ آن از طریق آزمایش قابل پیش بینی است . خوردگی گالوانیک[۱۰] این نوع خوردگی وقتی رخ می دهد که دو فلز یا آلیاژ متفاوت (یا دو ماده متفاوت دیگر همانند الیاف کربن و فلز) در حضور یک ذره خورنده با یکدیگر تماس پیدا کنند. در منطقه تماس، فرایندی الکترو شیمیایی به وقوع می پیوندد که در آن ماده ای به عنوان کاتد عمل کرده و ماده دیگر آند می شود. در این فرایند کاتد در برابر اکسیداسیون محافظت شده و آند اکسید می شود. خوردگی شکافی[۱۱] این ساز و کار وقتی رخ می دهد که یک ذره خورنده در فاصله ای باریک، بین دو جزء گیر کند. با پیشرفت واکنش، غلظت عامل خورنده افزایش می یابد. بنابراین واکنش با نرخ فزاینده ای پیشروی می کند.
آبشویی ترجیحی[۱۲] این نوع خوردگی انتخابی وقتی رخ می دهد که عنصری از یک آلیاژ جامد از طریق یک فرایند خوردگی ترجیحی و عموما با قرار گرفتن آلیاژ در معرض اسیدهای آبی خورده می شود. متداول ترین مثال جدا شدن روی از آلیاژ برنج است. ولی آلومینیوم، آهن، کبالت و زیرکونیم نیز این قابلیت را دارند. خوردگی درون دانه ای[۱۳] این نوع خوردگی وقتی رخ می دهد که مرز دانه ها در یک فلز پلی کریستال به صورت ترجیحی مورد حمله قرار می گیرد. چندین عامل می تواند آلیاژی مثل فولاد زنگ نزن آستنیتی را مستعد این نوع خوردگی سازد؛ از جمله حضور ناخالصی ها و غنی بودن یا تهی بودن مرزدانه از یکی از عناصر آلیاژی. خوردگی حفره ای[۱۴] این نوع خوردگی تقریبا همیشه به وسیله یون های کلر و کلرید ایجاد می شود و به ویژه برای فولاد ضد زنگ بسیار مخرب است؛ چون در این خوردگی، سازه با چند درصد کاهش وزن نسبت به وزن واقعی اش، به راحتی دچار شکست می شود. معمولا عمق این حفرات برابر یا بیشتر از قطر آنهاست و با رشد حفرات، ماده سوراخ می شود. خوردگی فرسایشی[۱۵] این نوع خوردگی وقتی رخ می دهد که محیطی نسبت به یک محیط ثابت دیگر حرکت کند یک پدیده مرتبط با این گونه خوردگی، خراشیدن فلز است که هنگام تماس دو ماده با یکدیگر و حرکت نسبی آنها از جمله ارتعاش به وجود می آید. این عمل می تواند پوشش های ضد خوردگی را از بین برده و باعث آغاز خوردگی شود. خوردگی تنشی[۱۶] این نوع خوردگی وقتی رخ می دهد که ماده ای تحت تنش کششی در معرض یک محیط خورنده قرار گیرد. ترکیب این عوامل با هم، ترک هایی را در قطعه تحت تنش آغاز می کند. مکانیسم های سایش سایش با توجه به نوع سیال و ترکیبات همراه آن به مکانیسم های مختلفی تقسیم می شود. مکانیسم های احتمالی که می تواند سایش قابل توجهی ایجاد کند عبارتند از: سایش قطره ای[۱۷] ناشی از دانه های شن و ماسه[۱۸] پدیده کاویتاسیون[۱۹] خوردگی سایشی[۲۰] همه موارد بالا سایش قابل توجهی ایجاد می کنند، اما مشاهدات در مورد مکانیسم های سایش نشان می دهد که سایش ناشی از شن و ماسه تهدید جدی تری نسبت به دیگر موارد محسوب می شود. سایش قطره ای: این نوع سایش در سیستم های گاز مرطوب یا جریان چندفازی که در آن قطرههای مایع شکل میگیرد اتفاق میافتد. به سایش ناشی از برخورد مایعات موجود در جریان های گازی به ادوات بهره برداری سایش قطره ای گفته می شود. این نوع سایش در مقابل سایش ناشی از شن اندک می باشد. نرخ سایش قطره ای به عواملی نظیر اندازه قطره، سرعت برخورد، تعداد برخوردها و گرانروی و جرم ویژه گاز و مایع بستگی دارد. پیش بینی نرخ سایش قطره ای به دلیل نامشخص بودن برخی از این متغیرها، با مشکل جدی روبه رو است. نتایج آزمایشگاهی نشان میدهد تحت گستره وسیعی از شرایط، از بین رفتن مواد توسط سایش قطرهای با زمان متغیر است. در ابتدا قطرات برخورد کننده بدلیل وجود لایههای محافظ بر روی سطح لوله باعث خوردگی نمیشوند. با این وجود بعد از گذشت یک دوره زمانی سایش سریع اتفاق افتاده و کاهش وزن بسیار قابل ملاحظه شده و بصورت خطی با زمان افزایش مییابد. سایش ناشی از دانه های شن و ماسه: سایشی که در اثر برخورد ذرات شن به ادوات بهره برداری ایجاد می شود را سایش در اثر شن گویند. این مکانیسم سایش مهمترین عامل سایش در سیستم های تولیدی هیدروکربن ها بشمار میرود، به این دلیل که حضور مقدار کمی ذرات شن در جریان تولید موجب سایش و خوردگی سایشی قابل ملاحظه ای می شود. سایش با شن میتواند موجب از بین رفتن پوشش های جلوگیری خوردگی شود و به تشدید خوردگی سایشی منجر خواهد شد. با این وجود دیگر مکانیسم های سایشی میتوانند در شرایط عملیاتی خاص خسارات جبران ناپذیری به سیستم تولید وارد کنند. در بیشتر موارد شناسایی سایش به راحتی ممکن نیست و این مورد مدیریت سایش را با مشکلات فراوانی مواجه ساخته است. سایش ناشی از دانههای شن و ماسه معمول ترین منبع مشکلات سایشی در سیستم های هیدروکربنی است زیرا وجود مقدار جزئی از شن و ماسه همراه با سیال تولیدی میتواند سبب سایش و خوردگی سایشی قابل ملاحظهای گردد. حتی در سیال تولیدی عاری از شن و یا در مواقعی که دبی تولید شن بسیار کم و در حدود چند پوند در روز است، صدمات ناشی از سایش می تواند در سرعتهای بالا شدید باشد. سایش ناشی از شن و ماسه میتواند سبب ایجاد سایش محلی به مواد محافظت کننده خوردگی روی دیواره لولهها شده و در نتیجه شتاب داده به پدیده خوردگی سایشی شود. ] ۴۸ [ نرخ سایش ناشی از مشخصات شن و سیال توسط عوامل زیر تعیین میشود:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱۳۱۰ تا ۱۳۱۹
۴
۱۳۲۰ تا ۱۳۲۹
۱
۱۳۳۰ تا ۱۳۳۹
۱۰
۱۳۴۰ تا ۱۳۴۹
۲۵
۱۳۵۰ تا ۱۳۵۹
۲۸
۱۳۶۰ تا ۱۳۶۹
۲۸
۱۳۷۰ تا ۱۳۷۹
۳۷۰
فصل سوّم زندگینامه، خلاصه داستان، تحلیل، جدول و نمودار فصل سوم: زندگینامه، خلاصه داستان، تحلیل، جدول و نمودار نگارنده در این فصل ابتدا به معرفی نویسندگان منتخب از طریق ارائه زندگینامه و آثارشان پرداخته و سپس به بیان خلاصه یکایک داستانها و تعیین موضوع آن ها روی آورده است. البته ملاک اصلی در تعیین موضوع محوری این داستانها، شواهد متنی موجود در خود داستان و نیز تم اصلی آن ها بوده که نگارنده پس از مطالعهی دقیق و مکرّر داستانها موفّق به تعیین آن شدهاست. تمام آثار مورد بررسی به چهار موضوع اصلی تقسیم شدهاند: مسائل زنان، مسائل اجتماعی و فرهنگی، مسائل عاطفی و مسائل سیاسی. که البته هر کدام از این موضوعات اصلی شامل موضوعات و مضامین فرعی متعدّدی میشود. به عنوان مثال: مسائل عاطفی شامل موضوعات و مضامینی مانند: ترس، مرگ، تنهایی و … میباشد. در ادامه نگارنده به منظور آشکارتر شدن نتیجه یافتهها به ارائه جدول و نمودار پرداخته و در انتها تحلیل و نقد مختصری از هر مجموعه داستان بهصورت مجزا گنجانده شدهاست.
خاطره حجازی خاطره حجازی در سال ۱۳۴۰ در اصفهان متولّد شد. دوران کودکی و نوجوانیاش را در بروجرد گذراند و از سال ۱۳۵۹ ساکن تهران شد. او فارغالتّحصیل رشته فلسفه است، کار ادبیاش را با شعر آغاز کرده و پس از چاپ چند دفتر شعر، رمان در شب ایلاتی عشق (۱۳۷۱) را در حال و هوایی رئالیستی جادوئی دربارهی اسکان عشایر لر در زمان رضا شاه نوشته است. دیگر آثارش عبارتند از مجموعه داستان چراغهای رابطه (۱۳۷۹)، اثر پروانه (۱۳۷۷) و رمان زندگینامهای زووو (۱۳۸۰) و جمع آوری چند مجموعه از داستانهای نویسندگان دیگر. خانم آب (۱۳۸۱) مجموعهای از شعرها و داستانهای اوست. (میر عابدینی، ۳۷:۱۳۸۶) خلاصه داستانها جانی و هنرمند راوی داستان دانای کل است. در زندان شهر «نریا» دو جنایتکار به نامهای هکل و جکل وجود دارند که قرار است در میدان شهر به دار آویخته شوند. پس از پیروزی شورشیها که برای به دست آوردن آزادی قیام کرده و حاکم دیکتاتورشان را از کشورشان بیرون کرده بودند، محاکمههای بسیاری در این شهر انجام شد. هکل مردی لاابالی و مردمآزار بود او قاتل ۲۲ پسر جوان بود. هکل عاشق شلغم بود و بعد از قتل در دهان مقتولین شلغم میگذاشت و بالاخره توسط شورشیها دستگیر و به زندان انداخته شد. امّا جکل هنرمند چیرهدستی بود. مجسّمههایی که او میساخت در اقصی نقاط جهان مشتری داشت. جکل جرمش این بود که فقط برای پولدارها مجسّمه میساخت و به عنوان هنرمند خودفروخته به حکومت سابق معروف بود. قاضی که حکم اعدام هر دو را صادر کرده بود به خاطر اینکه آن روز در نریا روز مقدّسی بود دستور داد فقط هکل را دار بزنند و جکل مجسّمهساز را عفو کنند ولی پیرزنی چراغ به دست در حالی که فتیله چراغش را بالا میکشید با قاضی مخالفت کرد. او گفت: هکل ۲۲ را کشته ولی جکل انسانهای بیشماری را به کشتن داده است. او میگفت وقتی امپراتور کشور همسایه قصد کرد که به نریا حمله کند فقط جکل توانست او را منصرف کند و در عوض برای آن امپراتور باغی پر از مجسّمههای گرانقیمت ساخت و پادشاه نریا را مجبور کرد به عنوان پاداش کلّیهی آکادمیهای هنر و نشریّات سراسر نریا را به او بدهدکه پادشاه هم پذیرفت. جکل با پخش ذهنیّت سیاه و مسموم خود در اذهان زنان و مردان، باعث انتحار دسته جمعی هنرجویان آکادمی «نارهت» شد.
پس جرم او بیشتر از هکل است. زن پس از اتمام صحبت از میان جمعیّت ساکن و متفکّر گذشت. مردم تصمیم گرفتند هر دو را دار بزنند و این تصمیم پیرزن را خوشحال کرد. او چراغش را خاموش کرد و رفت. مسائل زنان¨ مسائل عاطفی ¨ مسائل اجتماعی x مسائل سیاسی ¨ چراغهای رابطه فصل اول داستان از منظر دانای کل روایت میشود و در زمان جنگ ایران و عراق اتّفاق میافتد. مکان داستان هم خرّمآباد است. داستان در مورد پیرزنی تنها به نام زیور است او سالها پیش همسرش را از دست داده و در خانهای که سه دونگش مال خانم ظفری است زندگی میکند. خانم ظفری و عروسش در اتاقهای ته حیاط زندگی میکردند ولی پس از بمبارانهای مکرّر خرمآباد از آنجا به شهر دیگری رفتند و تنهایی زیور دو چندان شد. او همیشه پنجشنبهها بر سر خاک همسرش میرود ولی آخرین بار وقتی در مسیر قبرستان بود یک هواپیمای جنگی عراقی از بالای سرش گذشت و مغازههای اطراف را با خاک یکسان کرد. زیور خیلی ترسید و تحمّل آن وضعیّت برایش دشوار شد. همهی دوستان و هم محلّیها رفته بودند. شهر خالی و ویران بود. بالاخره او نیز قصد رفتن میکند. دختر او که در بروجرد زندگی میکرد پسرش را برای بردن او میفرستد. زیور همهی وسایل خانه را جمع میکند تا با خود به آنجا ببرد ولی حمید خواهرزادهاش که پسر شوخ طبعی است در عین ناباوری زیور، فقط چمدانها را با خود به درون ماشین میآورد. فصل دوم
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اساسنامه سازمان اسناد و کتابخانه ملی در اساسنامه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ” یک مؤسسهای آموزشی، علمی، تحقیقاتی، و خدماتی” معرفی شده است. مادههای هشتگانه بخش مقدمه که به اهداف و رسالت کتابخانه ملی اختصاص دارد به شرح زیر است:
-
- گردآوری، حفاظت و سازماندهی، و اشاعه اطلاعات مربوط به آثار مکتوب (چاپی و خطی) و غیرمکتوب در ایران و یا متعلق به ایرانیان خارج از کشور؛
-
- گردآوری، حفاظت و سازماندهی، و اشاعه اطلاعات مربوط به آثار مکتوب (چاپی و خطی) و غیرمکتوب در زمینه ایرانشناسی و اسلامشناسی، خصوصآ انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)؛
-
- گردآوری، حفاظت و سازماندهی، و اشاعه اطلاعات مربوط به آثار مکتوب و غیرمکتوب معتبر علمی، فرهنگی، و فنی از کشورهای دیگر؛
-
- پژوهش و برنامهریزی علمی کتابداری و اطلاعرسانی؛
-
- شرکت در تحقیقات و فعالیتهای بینالمللی ذیربط؛
-
-
- اتخاذ تدابیر و اخذ تصمیمات لازم برای صحت، سهولت، و سرعت بخشیدن به تحقیق و مطالعه در همه زمینهها، بهمنظور اعتلای فرهنگ ملی و انجام تحقیقات مربوط؛
-
- انجام مشاوره، نظارت، هدایت، و ارائه خدمات فنی و برنامهریزی و سازماندهی به کتابخانههای کشور؛
-
- ارائه روشهای مطلوب بهمنظور هماهنگ کردن خدمات و فعالیتهای کتابخانههای عمومی و تخصصی جهت تسهیل مبادله اطلاعات.
ارکان کتابخانه ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی به عنوان یک نهاد فرهنگی خدماتی دارای ارکان وتشکیلات ذیل می باشد: ۱- هیات امنا ۲- رئیس کتابخانه ملی هیات امنا کتابخانه ملی ۱-ریاست جمهوری اسلامی ایران ۲- وزیر علوم،تحقیقات و فناوری ۳- وزیر آموزش و پرورش ۴- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ۵- دو نفر از صاحبنظران در امر کتاب و کتابداری ۶- رئیس کتابخانه ملی ایران تشکیلات سازمان اسناد وکتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران ۱- ریاست (ریاست و مشاوران) ۲- دفتر ریاست و روابط عمومی ۳- معاونت اداری و مالی ۴- معاونت پژوهشی و آموزش ۵- معاونت اسناد ملی ۶- معاونت کتابخانه ملی .معاونت کتابخانه ملی با توجه به اینکه تحقیق حاضر به نیازسنجی آموزشی کارکنان کتابخانه ملی می پردازد و همچنین با تامل به نمودار تشکیلاتی این معاونت که چهار مدیر کل به طور مستقیم زیرنظر این معاونت مشغول فعالیت هستند که عبارتنداز: ۱- مدیریت سازماندهی و پردازش: وظیفه مجموعهسازی و سازماندهی منابع کتابی و غیرکتابی زیرنظراین مدیریت است . ۲- مدیریت کتابهای خطی و نادر: وظیفه گردآوری، سازماندهی، و به خصوص حفظ و نگهداری کتابهای خطی، چاپ سنگی، و نادر را برعهده دارد. ۳- مدیریت مرجع و اطلاعرسانی تخصصی: بخشهای مختلف منابع تخصصی (علوم انسانی و اجتماعی، هنر، و فناوری) و بخش ایرانشناسی و اسلامشناسی زیرمجموعه آن را تشکیل میدهند .و از عضویت تا تحیل منابع اطلاعاتی بر عهده این مدیریت است. ۴- مدیریت فراهم آوری و حفاظت: وظیفه فراهم آوری کلیه منابع اطلاغاتی به جز دستوشته ها بر عهده این مدیریت قرار دارد. پیشینه تحقیق در خصوص این پژوهش تحقیقات مختلفی درداخل و خارج از ایران صورت گرفته است که به برخی از آنها به شرح ذیل اشاره می شود. پژوهش های داخلی: - نجمه اسدی(۱۳۸۳) درتحقیقی با عنوان« نیازسجی آموزش کارکنان مشاغل فنی، مالی اداری بیمه ایران در استان تهران» انجام داده است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را کارکنان شرکت سهامی بیمه ایران در مشاغل فنی، مالی و اداری تشکیل می دهند که این تحقیق با حجم نمونه ۱۵۰ عضو مورد بررسی قرار گرفت و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از برنامه نرم افزاری SPSS استفاده نموده است که جهت تعیین نیازهای آموزشی ابتدا بر حسب میانگین وزنی بدون در نظر گرفتن هیچ گونه طیفی نیازها اولویت بندی شدند و سپس به تفکیک دانش عمومی و تخصصی که دانش تخصصی در سه طیف (فنی، مالی، اداری) و دانش عمومی در ۶ طیف (اصول بیمه، زبان انگلیسی، رایانه، ارتباطات، مکاتبات اداری، آمار) طبقه بندی کرده است نتایج حاصل بیانگر این مطلب است که ما بین دیدگاه نمونه های تحقیق بر حسب متغیرهای تعدیل کننده تفاوت معناداری وجود دارد. - پاشا تیار کهریزی (۱۳۸۴) در تحقیقی با عنوان« نیازسنجی آموزشی مدیران و کارکنان بیمه های اموال و مسئولیت در صنعت بیمه حوزه استان تهران» انجام داده است .در این تحقیق از روش پیمایشی از نو ع میدانی بهره جسته است . جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان بیمه های امال و مسئولیت در صنعت بیمه حوزه استان تهران» بوده که از پژوهش مذکور در نهایت نتایج زیر به دست آمده است: ۱ـ مشخص کردن دانش و مهارت های موردنیاز مدیران و کارکنان مشاغل قلمرو تحقیق و تفکیک آن. ۲ـ اندازه گیری میزان دانش و مهارت های مدیران و کارکنان از نظر خود آن ها ۳ـ تعیین نیازهای آموزشی مدیران و کارکنان در رشته های شغلی قلمرو تحقیق ۴ـ تعیین اولویت نیازهای آموزشی در رشته های شغلی قلمرو تحقیق - مانی (۱۳۸۴) درپژوهشی با عنوان «نیازسنجی آموزشی مدیران میانی شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان به منظور ارائه الگوی آموزشی مؤثر و کارآمد» انجام داده است.هدف وی از این تحقیق سنجش نیاز آموزشی میرن میانی شرکت ذوب آهن اصفهان بوده.روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است و گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه صورت گرفته است و جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان شاغل در این صنعت بوده ونتایج این تحقیق عبارتند از: ۱ـ مهارت اداره کار گروهی و ایجاد زمینه اشتراک مساعی در کارکنان
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
برخی از سازمانه ا ممکن است به تنهایی به شناسایی شهروندان خوب و افرادی با رفتارهای شهروندی بالقوه، قادر نباشند و نتوانند به مقدار مورد نیاز،این افراد را جذب و استخدام کنند. اما آنها می توانند با اجرای طرحهای آموزشی برای کارکنان فعلی سازمان، به ایجاد رفتارهای شهروندی مفید و سازنده بپردازند.
استفاده از برنامه های آموزشی موجب تسهیل کمکهای بین فردی درمیان کارکنان می شود. البته برای توسعه مهارتهای کارکنان، می توان از برنامه های آموزش میانی و چرخش شغلی نیز استفاده کرد. یکی دیگر از روش های اجرای برنامه های آموزشی، برنامه های توسعه است که مستقیماً با ایجاد رفتار شهروندی ارتباط دارد. مطالعات و بررسی ها نشان میدهد که آموزش سرپرستان بر پایه اصول عدالت سازمانی با افزایش رفتار شهروندی در میان زیردستان مرتبط است. به عبارت دیگر کارکنانی که سرپرستانشان دوره های آموزشی عدالترا طی کرده باشند، نسبت به سایر کارکنان، بیشتر تمایل به بروز رفتارهای شهروندی ازخود نشان می دهند. (اسلامی و سیار، ۱۳۸۶، ص ۵۹)
-
- ارزیابی عملکرد و جبران خدمات
سازمانها می توانند با ایجاد سیستم هایی منظم و منطقی برای ارائه پاداش به کارکنان تا حد زیادی ایجاد رفتار شهروندی را تسهیل کنند. تحقیقات گذشته نشان دهنده این مطلب است که افراد در کارهایی که احتمال دریافت پاداش وجود دارد بیشتر مشارکت می کنند. به همین خاطر توجه به سیستم های پاداش مؤثر و اقتضایی توسط سازمان در شکلدهی شهروندان خوب بسیار تأثیرگذار خواهد بود. بر این اساس اکثرسازمانها برای تشویق رفتار شهروندی، پاداشهای سالانه را به کارکنانی می دهند که تاحدی به انجام رفتارهای فرانقش، تمایل داشته باشند نه افرادی که فقط دارای ویژگیهای مثبت فردی هستند. باوجود اهمیت این موضوع در مباحث رفتار شهروندی، امروزه ارائه پاداش از طرف سازمان به کارکنانی که مستقیماً درگیر انجام رفتارهای شهروندی هستندبه طور بالقوه ای کاهش داشته و جهت گیری بیشتر پاداشها به طرف کارها و وظایف رسمیاست. برخی از محققان دلیل این امر را اینگونه بیان می کنند که توجه بیش از حد به انجام رفتارهای فرانقش توسط کارکنان، برای گرفتن پاداش، موجب غفلت و کوتاهی ازانجام وظایف رسمی سازمانی می شود و کارکنان سازمان به جای انجام وظایف مربوط به خودبه کارهایی فراتر از نقش خود می پردازند؛ در حالی که هدف از تشویق رفتار شهروندی،ترویج رفتارهای همکارانه در کنار وظایف رسمی سازمانی است. در هر صورت سازمانها باید بدانند که برای تشویق و ترغیب رفتارشهروندی باید جهت گیری سیستم های پاداش خود را در سطح گروهی و سازمانی قرار دهند نهسطح فردی، زیرا آنها با این کار به کارکنان نشان می دهند که برای کارهای گروهی که منافع آن به کل سازمان برمی گردد، ارزش بسیاری قائلند و به آن پاداش نیز می دهند. (اسلامی و سیار، ۱۳۸۶، ص ۵۹)
-
- سیستم های غیررسمی
علاوه بر اقدامات و عملکردهای رسمی سازمان که در جهت تقویترفتار شهروندی مؤثر است، فرایندهای غیر رسمی نیز وجود دارند که سازمانها می توانندبا ایجاد آنها به توسعه و تقویت بیشتر رفتار شهروندی بپردازند. برخی از روانشناسان اجتماعی معتقدند که فشارهای اجتماعی وهنجارهای گروهی غالباً تأثیر بیشتری نسبت به رویه های رسمی بر رفتار فردی درسازمانها می گذارند. به همین علت توسعه مکانیسم های غیررسمی مانند فرهنگ مشارکتی،یک رکن اساسی و محوری برای تقویت رفتار شهروندی در محیط کار است. البته ناگفته نماند که ظهور و ترویج فرهنگ مشارکتی از طریقفرایند جامعه پذیری صورت می گیرد، فرآیندی که طی آن اعضای تازه سازمان مواردی را کهاز نظر سایر اعضای سازمان، پسندیده و مورد قبول است یاد می گیرند و دوره های آموزشی لازم را دراین خصوص طی می کنند. پس توجه به امر جامعه پذیری در سازمان برای تقویت رفتار شهروندی نیز می تواند مؤثر باشد. (اسلامی و سیار، ۱۳۸۶، ص ۵۹) چارچوبهای مرتبط با رفتار شهروندی سازمانی
-
- رفتارهای فرا نقشی: این اصطلاح مشابه رفتار شهروندی سازمانی است وبه معنای رفتارهایی است که فراتر از انتظارات نقشی موجود می باشد ودر تلاش سود رساندن به سازمان است.
-
- عملکرد بافتی: این رویکرد ، رفتار شهروندی را جدا از عملکرد کاری مورد توجه قرار می دهد. این رویکرد برابر با ابعاد کمک و اطاعت رفتار شهروندی می باشد. عملکرد بافتی به رفتارهایی اشاره دارد که از بافت اجتماعی و روان شناختی وسازمانی حمایت می کند وشامل ۵ بعد زیر می باشد:
داوطلب انجام فعالیت های اضافی پشتکار در تکمیل وظایف کمک وهمکاری با دیگران پیروی از قوانین حتی زمانی که از لحاظ شخصی نامربوط هستند دفاع وحمایت از اهداف سازمانی (شائمی، محمودی،۱۳۸۸). رفتار ضدبهره ور در امتداد عملکرد وظیفه ای وعملکرد شهروندی حوزه مهم دیگری وجود دارد وآن رفتار ضد بهره ور می باشد . رفتار های کاری ضد بهره ورمجموعه وسیعی از رفتارها می باشد که سازمان را از مسیر عادی خارج می کند وآن شامل رفتارهایی چون سرقت،رفتارهای ضد ایمنی وخطرناک ، استفاده ناصحیح از اطلاعات و سوء استفاده از زمان ومنابع می باشد.روتوندو و ساکت عملکرد ضدبهره ور را رفتار های ارادی می دانند که برای سازمان مضر می باشد. (Lievens,Conway,Corte:2008) در حالی که عملکرد وظیفهای و رفتار شهروندی مربوط به فعالیتهای کارکنانی است که به سازمان در جهت دستیابی به اهدافش کمک میکنند، فعالیتهای دیگری وجود دارد که متضاد با اهداف سازمان است. سومین طبقه از عملکرد شغلی، رفتار ضد بهرهوری[۳۵] است. رفتار ضد بهرهوری به عنوان رفتارهای کارکنانی که به صورت تعمدی مانع رسیدن به اهداف سازمان میشوند، تعریف شده است. تعمد یک جنبه کلیدی این تعریف است. رفتار ضد بهرهوری اقداماتی است که کارکنان آگاهانه انجام میدهند و اقداماتی نیست که بر حسب تصادف آن را انجام دهند. اگرچه انواع بسیار متفاوتی از رفتارهای ضد بهرهوری وجود دارد ولی تحقیقات آنان را به دو طبقه مشخص دستهبندی کرده است. شکل زیررا ببینید. شکل ۲-۴: انواع رفتارهای ضد بهره وری (فیضی و همکاران، ۱۳۹۰) انحراف شخصیتی[۳۶]؛ به رفتارهایی اطلاق میشود که به داراییها و اموال سازمان صدمه میزند. به عنوان مثال خرابکاری (کارشکنی)[۳۷]؛ تخریب تعمدی و هدفمند تجهیزات فیزیکی، فرآیندهای سازمانی یا محصولات شرکت است. دزدی[۳۸]؛ دزدی بیان کننده شکل دیگری از انحراف شخصیتی است و اگر نسبت به خرابکاری مهمتر نباشد کم اهمیتتر نیست. تحقیقات نشان دهنده این مطلب است که سه چهارم کارکنان در رفتارهای ضد بهرهوری مانند دزدی درگیر هستند و هزینه این گونه رفتارها سرسامآور است. به عنوان مثال یک مطالعه تخمین زد که ۴۷ درصد از کاهش موجودی انبار به علت دزدی کارکنان بوده و این نوع از دزدیها هزینه سازمانی را تا ۶/۱۴ میلیارد دلار برای هر سال در برداشت. شاید شما دوستی داشته باشید که در یک رستوران مشغول به کار باشد و همیشه برای غذا و نوشیدنی که شما خواستهاید تخفیف میگیرد و یا حتی رایگان آن را در اختیار شما قرار میدهد. این حالت از چشمانداز و زاویه دید سازمان رفتار ضد بهرهوری محسوب می شود. انحراف از تولید[۳۹]؛ این نوع رفتار به صورت واضحی بر کاهش کارآیی و بازدهی نتیجه کار تمرکز دارد. اتلاف منابع[۴۰] رایجترین شکل انحراف از تولید میباشد و آن زمانی است که کارکنان از مواد و منابع زیادی استفاده میکنند و یا زمان بسیار زیادی را برای کارهای خیلی کوچک صرف میکنند. کارکنان کارخانهای که از مقدار زیادی چوب یا آهن استفاده میکنند؛ رستورانی که از مقدار زیادی مواد در حین تهیه غذا استفاده میکنند جزء اتلاف کنندگان منابع هستند. همچنین کارگرانی که خیلی آرام کار میکنند یا وقتهای استراحت زیادی دارند به این علت که زمان پول است جزو تلف کنندگان منابع هستند،. سوء استفاده از مواد[۴۱] بیان کننده شکل دیگری از انحراف از تولید میباشد. کارمندی که از مواد مخدر یا الکل در حین کار و یا با فاصله زمانی کوتاهی قبل از شروع کارش استفاده میکند به دلیل آرام انجام دادن کار و کاهش دقت و صحت در انجام کارش، کارآیی و بازدهی او پایین میآید. انحراف سیاسی؛ در مقایسه با انحراف از تولید و انحراف شخصیتی؛ انحراف سیاسی[۴۲] به رفتارهایی اطلاق میشود که تعمداً به منافع افراد به جای سازمان صدمه میزند. شایعه[۴۳]، گفتگوهای اتفاقی درباره موضوعاتی است که هنوز صحت و درستی آن ها تایید نشده است، یکی از انحرافات سیاسی است. همه افراد احتمالاً شایعه را تجربه کردهاند و زمانی که فهمیدهاند شایعات در مورد آن ها میباشد به احساساتشان لطمه وارد شده است. چنین رفتارهایی به اخلاق در گروههای دوستی و گروههای کاری صدمه میزند. گستاخی (بیادبی)[۴۴] نشان دهنده ارتباطات بیادبانه، گستاخانه و بیشرمانه است. این شکلهای سیاسی رفتار ضد بهرهوری چون دارای تأثیری انفرادی است، پس برای بیشتر سازمانها جدی به نظر نمیرسد. به هر حال اقدامات انحراف سیاسی میتواند یک شرایط سازمانی را ایجاد کند که دارای مشخصههایی مانند بیاعتمادی و رقابت ناسالم است. به غیر از پایین آمدن بهرهوری که ناشی از عدم همکاری بین کارکنان است، سازمانها با این شرایط احتمالاً نمیتوانند کارکنان خوب را نگه دارند. به علاوه این اقدامات ساری و پخش شونده است و روز به روز شرایط سازمان را بدتر میکند. پرخاشگری فردی؛ از جمله اقدامات جدیتر بین فردی، پرخاشگری و خشونت فردی[۴۵] است که به عنوان برخوردهای فیزیکی و زبانی غیر دوستانه است که به سمت کارکنان دیگر روانه میشود. آزار و اذیت[۴۶] تحت این عنوان قرار میگیرد و زمانی روی میدهد که کارکنان در معرض برخوردهای فیزیکی ناخواسته و یا اظهارنظرهای شفاهی و کلامی از جانب یک همکار قرار میگیرند. تجاوز به حقوق دیگران [۴۷] نیز تحت این عنوان قرار دارد و زمانی روی می دهد که یک کارمند مورد تهدید یا تهاجم قرار میگیرد، آن هم در شرایطی که صدمات فیزیکی و روانی احتمالاً روی میدهد((Colquitt lepine Wesson 2010 PP32-33. بخش دوم: پیشینیه ی تحقیق الف) پیشینه تحقیق در داخل کشور ناهید نادری (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان عدالت سازمانی با مؤلفه های ارزیابی عملکرد کارکنان شرکت پالایش نفت اصهفان به این نتیجه رسیده است که بین عدالت سازمانی و ارزیابی عملکرد رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و هر چقدر ارزیابی های عملکرد از کارکنان به دور از تعصبات شخصی باشد، موارد ارزیابی کاملاً برای کارکنان توضیح داده شود و سپس به آنها بازخورد داده شود، موجب تقویت دانش و مهارت مورد نیاز، تصمیم گیری، کنترل و نظارت، رهبری تحلیلگری و جامع نگری- که از مؤلفه های مدیریتی ادراکی است- می گردد. براساس نتایج این تحقیق به ازای یک واحد افزایش در عدالت تعاملی و عدالت توزیعی میزان کیفیت کار به ترتیب ۲۲/۰ و ۲۰/۰ واحد افزایش می یابد. میرزاده (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان تاثیر برداشت کارکنان از عدالت سازمانی بر رفتارهای شهروندی سازمانی آنها به بررسی رابطه این دو مولفه پرداخته و به این نتیجه رسیده است که برداشت کارکنان از عدالت سازمانی (شامل هر چهار بعد رویه ای، توزیعی، مرواده ای، اطلاعاتی) بر رفتارهای شهروندی آنان در سازمان تاثیرگذار است. در رتبه بندی این ابعاد، برداشت کارکنان از عدالت مراوده ای در رتبه اول، عدالت توزیعی در رتبه دوم، عدالت اطلاعاتی در رتبه سوم و عدالت رویه ای در رتبه چهارم قرار دارد. براتی و عریضی (۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان رابطه ساده و چندگانه عدالت سازمانی با عملکرد شغلی در شرکت ذوب آهن اصفهان به بررسی رابطه مولفه های عدالت سازمانی (رویه ای و توزیعی) و عملکرد زمینه ای، وظیفه ای و شغلی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که عدالت رویه ای نقش مهمی در پیش بینی عملکرد بازی می کند و با عملکرد وظیفه ای و زمینه ای رابطه معنادار دارد. داوود سلمانی و همکاران (۱۳۸۸) در تحقیقی که در مجموعه کارکنان کانون جهانگردی و اتومبیل رانی که تعداد آنها بالغ بر ۱۳۵ نفر بود به این نتیجه رسیدند که قوانین ناعادلانه و ساختار نامتناسب جبران خدمات باعث نادیده گرفتن قوانین و تمایل افراد به رفتارهای انحرافی برای جبران بی عدالتی و کسب درآمد بیشتر و منصفانه تر میگردد. در تحقیق دیگری که توسط عماد ملکی نیا و مهدی صادقی (۱۳۸۸) با عنوان بررسی وضعیت رفتار شهروند سازمانی کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه صورت گرفته فرضیات زیر مطرح گردیده اند: فرضیه ۱:بین وضعیت موجود ووضع مطلوب رفتار شهروند سازمانی تفاوت وجود دارد. فرضیه۲:بین رفتار شهروند سازمانی و متغیرهای جمعیت شناختی رابطه وجود دارد. فرضیه ۳: مولفه های رفتار شهروند سازمانی از اهمیت و اولویت یکسانی برخوردار نیستند. برای آزمون فرضیات تحقیق از روش برآورد میانگین متغیرها ،آزمون همبستگی پیرسون وآزمون فریدمن اسنفاده گردیده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رفتار شهروند سازمانی در این سازمان وضعیت مطلوبی نداردوفرضیه دوم نیز رد شده ودر پایان نتایج فرضیه سوم به شکل زیر به ترتیب اهمیت رتبه بندی شده است:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
بعضی از صاحب نظران به لحاظ اینکه پیشگیری از وقوع جرم در ماده بالا جزو وظایف ضابطین قضایی احصا نشده است، آن را هماهنگ با قسمت (د)بند۸ قانون ناجا نمی دانند. گفتار پنجم:قانون اصلاح مبارزه با مواد مخدر ۳/۸/۱۳۶۸ در ماده ۳۳ این قانون چنین آمده است : “به منظور پیشگیری از اعتیاد و مبارزه با قاچاق مواد مخدر از هر قبیل اعم از تولید،توزیع، خرید، فروش و استعمال آن ها و نیز موارد دیگری که در این قانون ذکر شده است ستادی به ریاست رئیس جمهور تشکیل و کلیه عملیات اجرایی،قضایی،برنامه های پیشگیری،آموزش عمومی و تبلیغ علیه مواد مخدر در این راستا متمرکز خواهد بود. اعضای ستاد به شرح زیر می باشد: رئیس جمهور؛ دادستان کل؛ وزیرکشور؛ وزیر اطلاعات؛ وزیربهداشت و درمان و آموزش پزشکی؛ وزیر آموزش و پرورش؛ رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران؛ فرماندهی نیروی انتظامی؛ سرپرست دادگاه انقلاب اسلامی؛ سرپرست سازمان زندان ها و اقدام های تأمینی و تربیتی؛ فرماندهی نیروی مقاومت بسیج؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی". ترکیب اعضا ستاد،دامنه فعالیت های علمی این ستاد در پیشگیری از جرم ها اهمیت کار را به خوبی مشخص و آشکار می سازد. برای مواد۳۳و ۳۴ این قانون آیین نامه اجرائی پیشکیری از اعتیاد،درمان معتاد ها به موادمخدر و حمایت از افراد در معرض خطر اعتیاد تدوین گردیده است. ماده ۲ برای وزارت بهداشت و درمان وآموزش پزشکی، ماده ۳ برای کمیته امداد امام خمینی،ماده ۴ دبیر خانه ستاد مبارزه با مواد مخدر،ماده ۶ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،ماده ۷ سازمان صداو سیما،ماده ۱۰برای شهرداران سراسر کشور،ماده ۱۱ستاد کل نیروهای مسلح و در ماده ۱۲ برای سازمان زندان ها و اقدام های تأمینی و تربیتی وظایفی را در پیشگیری از اعتیاد و درمان معتادان به مواد مخدر و حمایت از افراد در معرض خطر اعتیاد در نظر گرفته اند.
مبحث سوم : مصادیق حفظ حقوق شهروندی در مرحله پیشگیری از ارتکاب جرم در این مبحث به بررسی اصول و موازینی می پردازیم که پلیس در حین انجام وظیفه به منظور پیشگیری از جرم ، باید رعایت کند ، در این خصوص ضمن مراجعه به دستورالعمل و بخشنامه های داخلی ناجا و استفاده از قوانین به بحث در این مورد می پردازیم ، متاسفانه قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب ۱۳۷۸ و قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱ ، در زمینه پیشگیری از جرم به ویژه تبیین مصادیق حدود اختیارات پلیس، بسیار فقیر است . پیشگیری از جرم ، مرحله بسیار حساس، ظریف و مهمی است ، اما قانونگذار به این موضوع اهتمام نورزیده است . لذا در این خصوص بیشتر بر سایر منابع موجود و برخی اصول ارشادی و پیشنهادی به منظور بهبود وضعیت موجود می پردازیم . گفتار اول : حفظ حقوق شهروندی در بکارگیری سلاح و قوه قهریه حسن اجرای وظیفه و برقراری نظم عمومی و امنیت ملی از جمله وظایف اصلی پلیس است . با نگاهی اجمالی به فعالیت های ذاتی پلیس ، بی درنگ متوجه می شویم که نوع این امور با سایر امور جامعه، تفاوتی اساسی دارد . برای انجام این گونه امور برای مقابله موثر و کارآمد با عوامل مخل نظم و امنیت ، پلیس باید به اندازه کافی مجهز و مسلح باشد . بنا بر همین اصل، دولت پلیس را به تجهیزاتی مجهز یا اختیارات ویژه ای به او اعطا می کند تا بتواند به هر ترتیب از عهده انجام این امور برآید . اما در راستای برقراری نظم و امنیت ، حتی پلیس نیز دارای اختیارات و مزایای بی حد و حصر و بلاقید یا سلیقه ای نیست . زیرا استفاده بلاقید از قدرت (مانند اسلحه یا زور و… ) خود از علل پیدایش استبداد دولت ، بی نظمی ، اغتشاش و عدم امنیت خاطر شهروندان است . منظور از قوه قهریه توسل به زور است که پلیس، گاها مجاز به استفاده از آن است . شهروندان در مقابل استفاده از زور توسط پلیس، مجاز به دفاع و مقابله به مثل نیستند، اما عدم دفاع مقید به شرایطی است و پلیس هنگامی مجاز به استفاده از زور است که راهی جز این نداشته و اجرای وظیفه و حسن انجام آن، منوط به استفاده از زور باشد . در خصوص استفاده از زور و خشونت در قانون اساسی و قانون آیین دادرسی کیفری ایران، مقررات صریح و روشنی به چشم نمی خورد. تنها موضع قانون گذار در آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب (در امور کیفری) مصوب ۱۳۷۸ که به نحو اجمال و تا حدودی مرتبط با این موضوع مقرر کرده، ماده ۱۰۲ قانون موصوف است که مقرر می دارد: در صورتی که متصرفین قانونی اماکن یا متصدیان آن ها، دستور قاضی را در بازکردن محل ها و اشیای بسته اجرا ننمایند، قاضی می تواند دستور باز کردن را بدهد ، ولی مکلف است حتی المقدور از اقداماتی که باعث ورود خسارت می شود احتراز نماید. تأکید این ماده فقط بر محدودیت و یا منع خسارت، در صورت تمرد و لغو دستور قاضی است و از پرداختن به سایر موضوعات و مصادیق اجتناب کرده است . در خصوص استفاده از اسلحه هم کاربرد اسلحه، تابع شرایطی بوده و قبل از وقوع جرم و به منظور پیشگیری از وقوع آن، به ندرت باید مورد استفاده قرار گیرد، زیرا صدمات ناشی از کاربرد اسلحه در بسیاری از مواقع جبران ناپذیر است . خوشبختانه در این راستا، قانونگذار در سال ۱۳۷۳، اقدام به تصویب قانون به کارگیری سلاح توسط مامورین نیروی انتظامی در موارد ضروری کرده است که فقط تحت آن شرایط حق به کارگیری و استفاده از سلاح را دارند .[۱۷۷] گفتار دوم:حفظ حقوق شهروندی در ورود به حریم خصوصی حریم خصوصی از جمله موضوعات و مصادیق بسیار مهمی است که گاهاً مورد مداخله و یا تعرض قوای عمومی دولتی از جمله پلیس قرار می گیرد. البته حفظ و صیانت از حریم خصوصی در جوامع مختلف، دارای معیار های متفاوتی است و از جمله این معیار ها، که حقوق ملازم شهروندان، بر اساس آن تعیین می شود،قانون لازم الاجرای کشور است. در این رابطه،قانون اساسی ایران،باتصویب اصل۲۲،حیثیت،جان،مال،حقوق،شغل،وبه ویژه مسکن شهروندان را مصون از تعرض غیر قانونی دانسته است.اما به نظر می رسد که حمایت از حریم خصوصی ،مستلزم تأکیدی اساسی تر و تبیین مصادیق و تعاریفی از آن نیز باشد.در این راستا و باتوجه به اهمیت موضوع،در تاریخ ۴/۳/۸۴لایحه حمایت از حریم خصوصی که توسط هیئت وزیران به تصویب رسیده بود،تقدیم مجلس شورای اسلامی،برای طی تشریفات لازم شد.در این لایحه حریم خصوصی،اماکن خصوصی ،منزل،حریم خصوصی جسمانی و اطلاعات شخصی حساس،ارتباطات،حریم خصوصی در محل کار و. . .به دقت از یکدیگر تفکیک و تعریف شده است. در نهایت،حریم خصوصی قلمرویی از زندگی هر شخص دانسته شده که فرد در آنجا انتظار دارد که دیگران بدون اذن وی وارد نشوند،بر آن نگاه نکنند،به اطلاعات آن دسترسی نداشته باشند،و در مجموع،وی در آنجا مورد تعرض قرار نگیرد(ماده۲،بند۱). در این رهگذر،هدف ما بررسی و تبیین مفهوم ومعنای دقیق حریم خصوصی،مبانی و ارکان آن نیست.بلکه در صددیم تا با گذری اجمالی بر این مفهوم،بیان کنیم که پلیس،در راستای پیشگیری از جرم،با انجام هر نوع امور پلیسی،از جمله گشت زنی،باید با در نظر داشتن مفهوم حریم خصوصی،از هر گونه تعرض به آن خودداری کند. البته در مورد هر قاعده اساسی،از جمله حفظ حریم خصوصی شهروندان،موارد استثنایی نیز وجود دارد.به عنوان مثال،در برخی از جرایم نوین مانند پولشویی،قاچاق انسان،تروریسم و . . .پلیس باید از اختیارات ویژه ای برای پیشگیری و یا کشف آن ها برخوردار باشد.زیرا در ارتکاب این نوع جرایم، پلیس معمولا با مسایلی چون سازمان یافتگی جرم،وجود باندهای متشکل و هدفمند،هوش و درایت فراوان بزهکاران آن،تجهیزات پیشرفته برای ارتکاب جرم از جمله تجهیزات رایانه ای و مخابراتی و برخی مواقع بزهکاران یقه سفید مواجه است.هم اکنون شاهدیم که حقوق کیفری نیز در برخوردبا این گونه جرایم و یا بزهکاران،به حقوق کیفری سخت گیر و یا دشمن محور تبدیل شده است. در این رویکرد نوین حقوق کیفری،شاهد به چالش کشیده شدن اصول اساسی دادرسی های کیفری،از جمله اصل برائت(و پذیرش اصل مجرمیت)،از بین رفتن حق جرح شاهد،مداخله در برخی از ارکان زندگی خصوصی و . . .هستیم. بنابر این به ناچار ودر راستای حفظ منافع و مصالح عالیه مملکت باید به پلیس نیز اختیارات ویژه و قانونی، هر چندمحدود و مشخص داده شود،تابتواندامنیت کشور را به خوبی حفظ نماید. بنابراین در این گونه موارد،باید در توازن میان برقراری امنیت کشور و حفظ مصالح عالی آن از یک سو و حفظ حقوق شهروندی شهروندان از سوی دیگر ،رجحان را به حفظ امنیت کشور داد و در حدود موازین قانون،پلیس را مجاز به مداخله در حریم خصوصی شهروندان دانست. البته تعیین حد و حصر آن بسیارمهم است که این مهم با توجه و اهتمام قانونگذار و تصویب قانونی صریح در این زمینه جامه عمل به خود می پوشد. به هر ترتیب در آیین قانون دادرسی کیفری ایران،در خصوص مداخله در حریم خلوت شهروندان،آن هم در مرحله پیشگیری از جرم،مقررات مدونی نداریم،امابا الهام از سایر مقررات و تاحدودی که می توان تفسیر موسع کرد، ممکن است بتوان گفت:با توجه به ماده ۲۴قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (در امور کیفری)مصوب ۱۳۷۸،به ویژه قسمت اخیر این ماده، تفتیش منازل،اماکن و اشیاء و جلب اشخاص درجرایم غیر مشهود باید با اجازه مخصوص مقام قضایی باشد،هر چند اجرای تحقیقات به طور کلی از طرف مقام قضایی به ضابط ارجاع شده باشد.در این ماده ما شاهدیم که قانونگذار،اول نظر به انجام تحقیقات پس از ارتکاب جرم داشته باشد. ثانیاً تفتیش منازل،اماکن،اشیاء و جلب اشخاص رابه هر نحو ( حتی با ارجاع کامل تحقیقات از سوی مقام قضایی به ضابط)منوط به مجوز ویژه مقام قضایی دانسته است.تفتیش منازل،اماکن و اشیاء و جلب اشخاص را که می توان مداخله در بخشی از حریم خصوصی و خلوت شهروندان دانست،منوط به تجویز مقام قضایی و با طی تشریفات ضروری است.از این رو می توان نتیجه گرفت که قانوگذار،پس از ارتکاب جرم،مداخله دربخشی از حریم خصوصی را منوط به وجود شرایط و ضوابط خاص و با طی تشریفات خاص دانسته است. بنابراین،کاملاًبدیهی و منطقی به نظر می رسد که قبل از وقوع جرم و در مقام پیشگیری از آن الزام پلیس به رعایت و احترام به حریم خصوصی شهروندان،باید دو چندان باشد. گفتار سوم:حفظ حقوق شهروندی در تحقیق درباره جرائم احتمالی بنابر ماده ۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب(در امور کیفری)مصوب ۱۳۷۸،هر گاه علائم و امارات وقوع جرم مشکوک بوده و یا اطلاعات ضابطین دادگستری از منابع موثق نباشد،قبل از اطلاع به مقامات قضایی،تحقیقات لازم را بدون این که حق دستگیری یا ورود به منزل کسی را داشته باشندبه عمل آورده و نتیجه را به مقامات یاد شده اطلاع می دهند. این ماده به علائم و امارات مشکوک وقوع جرم اشاره کرده است. به نظر می رسد که قانونگذار موردی را مد نظر داشته که ضابطین هنوز نمی دانند آیا جرمی واقع شده یا خیر و بر همین مبنا، تشریفاتی را مقرر کرده است.صرف نظر از ایراداتی که به این ماده وارد است،به نظر می رسد تا وقتی که ضابطین از وقوع جرم اطمینان حاصل نکرده اند،بهتر است که برای انجام تحقیقات،الزامات مرحله پیشگیری از جرم را مد نظر داشته باشند.البته قانونگذار نیز با اندک بدبینی خود به مصادیقی از آن مانند عدم حق دستگیری و ورود به منزل کسی را قید کرده،اما پلیس باید با توجه به تمامی مصادیق و موارد،اقدام به تحقیقات کند.زیرا به هر حال ممکن است بر اساس نتیجه نهایی تحقیقات،جرمی واقع نشده باشد،بنابراین در این گونه موارد،باید احتیاط دو چندان به عمل آورد. گفتار چهارم:حفظ حقوق شهروندی در اعمال محدودیت های آزادی رفت و آمد و تجمعات حق آزادی رفت و آمد را نمی توان جزء حق خلوت و حریم خصوصی شهروندان دانست اما الزامات حقوق بشری،توصیه می کنند که شهروندان و حتی پناهندگان،حق آزادی کامل در عبور و مرور دارند، ماده ۱۲میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در این زمینه بیان می دارد:هر کس از حق عبور و مرور آزادانه برخوردار است. از طرفی چون برای عبور و مرور حد و مرزی تعیین نمی شود،حتی ادامه حیات در یک کشور نیز اجباری نیست. بر این مبنا ممکن است برخی از شهروندان تمایل داشته باشند تا با اقامت در کشوری دیگر،ادامه حیات دهند.در این زمینه مواد ۱۶، ۲۰ و ۳۱ کنوانسیون مربوط به وضع پناهندگان و یا پناهنده را دارای کلیه حقوق مدنی،اقتصادی،فرهنگی، و اجتماعی سایر شهروندان تبعه دانسته و از اخراج یا طرد آن ها جلوگیری کرده است. حق تشکیل تجمع،بیشتر بستگی به قانون اساسی حاکم در هر کشور دارد.براین مبنا،قانون اساسی هر کشور،ممکن است، تشکیل تجمع را آزاد و یا تابع شرایطی کند. به هر ترتیب مواد۲۱ و ۲۲ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در این مورد بیان داشته:هر کس حق تشکیل مجامع و گردهمایی مسالمت آمیز و تجمع آزادانه با دیگران را دارد. فصل دوم:حفظ حقوق شهروندی در مرحله مقابله با جرم ارتکابی پس از وقوع جرم،اجرای عدالت و حق دفاع جامعه ایجاب می کند که عامل ارتکاب رفتار ضد اجتماعی مورد مواخذه و بازخواست قرار گیرد. از طرفی با ارتکاب جرم،طرف دیگر عامل ارتکاب رفتار ضد اجتماعی،یعنی بزهدیده نیز، متضرر شده،بنابراین واجد حقوقی می شود. بنابر اصل ۶۱ قانون اساسی،کلیه اعمال قوه قضاییه باید بوسیله دادگاه های دادگستری انجام شود و وفق بند ۴ اصل ۱۵۶همین قانون،از جمله اعمال و وظایف قوه قضاییه، کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام است. از سویی بنابر بند الف ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۱،دادسرا عهده دار کشف جرم،تعقیب متهم به جرم و . . .است. طبق بند«ی»ماده ۳ قانون اخیر الذکر و ماده ۲۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ قضات تحقیق و یا دادسرا میتوانند انجام برخی از تحقیقات را از ضابطین(به ویژه نیروهای انتظامی) درخواست کنند که در این صورت، ضابطین مکلفند درخواست قانونی مقامات قضایی ذی صلاح را به مورد اجرا گذارند ،و این ضابطین جهت اجرای دستورات قضایی می بایست در حفظ حقوق شهروندی کوشا بوده و ضوابطی را رعایت نمایند. مبحث اول: الزامات پلیس در حفظ حقوق شهروندی در مرحله کشف جرم مرحله کشف جرم که می توان آن را بعد از وقوع جرم، اولین مرحله از مراحل دادرسی کیفری دانست،مرحله ای است که رفتار ناقض قانون کیفری(فعل،ترک فعل و . . .) ارتکابی از سوی بزهکار کشف می شود.در این مرحله است که اقدامات بعدی از جمله اطلاع به مقامات تعقیب برای حفظ آثار جرم و جلوگیری از فرار و اختفاء و دستگیری متهم آغاز می شود. [۱۷۸] از این رو می توان گفت تا زمانی که جرم کشف نشده، ارتباطی با دادرسی های کیفری پیدا نمی کند. « کشف جرم بر عهده پلیس قضایی و یا ضابطین قوه قضائیه است. کشف جرم مرحله بسیارحساس و مهم دادرسی های کیفری به حساب می آید. در حقیقت مقدمه و پایه و اساس این دادرسی،کشف جرم است.بنابراین باید در شکل گیری آن دقت فراوان مبذول شود.» [۱۷۹] گفتار اول:الزامات سلبی در این گفتار به بحث در خصوص الزامات سلبی پلیس در مرحله کشف جرم میپردازیم و بصورت موردی نسبت به توضیح هر کدام میپردازیم: الف) عدم ورود خودسرانه به حریم خصوصی اشخاص آزادی در زندگی خصوصی یعنی مصونیت از دخالت اغیار در امور خانودگی،تفتیش و تجس، استراق سمع گفتگو های خصوصی و ثبت آنها ، گرفتن عکس و انتشار آن، بازکردن مراسلات و مخابرات و بلأخره مصونیت مسکن ومأوای انسان. احترام به زندگی خصوصی افراد لازمه سعادت بشر است و بدون آن، زندگی انسان در عرصه اجتماع امکان تحقق نخواهد یافت. با توجه به اینکه در زندگی خصوصی افراد، مراسلات و مخابرات،منازل و اتومبیل و بازرسی بدنی شخص بیشتر مورد تعرض قرار می گیرند، بدین لحاظ ذیلاً وبه صورت کاملاً مختصر به ضوابط ناظر بر هر یک از این مصادیق اشاره می کنیم. ۱-بازرسی منازل مصونیت منزل و محل سکنا که ملهم از آیات ۲۷ و ۲۸ سوره مبارکه نور ، در اصل ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکر شده است نبایدمانع از اجرای عدالت شود.بدین توضیح که اگر به جهت کشف جرم یا تعقیب مجرم، نیاز به بازرسی منزل افراد باشد،این کار صورت خواهد پذیرفت.منزل، مکانی است که محل آرامش انسان یا اعضای خانواده اوست. لذا هر جا که واجد این خصوصیت باشد اعم از آنکه کوچک باشد یا بزرگ، ثابت باشد یا متحرک، متصرف،مستأجر باشد یا مالک، تفاوتی نخواهد کرد. بنابراین اماکن عمومی از شمول حکم منزل، مستثنی می باشند.علاوه بر منزل به طور کلی در کلیه اماکنی که ممکن است اشیاء یا افرادی پیدا شوند که به کشف حقیقت کمک نمایند اعم از آنکه منزل متهم باشد یا فرد ثالث، می توان اقدام به بازرسی نمود.(ماده۹۱ و۹۶ ق.آ.د.ک ۱۲۹۰ و۱۳۷۸)هر چند باید توجه نمود بازرسی از منازل تابع قواعد ویژه ای است که عدم رعایت هر یک از قواعد موجب مجازات های کیفری و انتظامی برای مباشرین و آمرین خواهد بود. در قوانین کشورمان تشریفات بازرسی منزل به شرح زیر است :
-
- در صورتیکه بازرسی منزل به قصد دستگیری متهم باشد. ضابطین حق بازرسی اشیاء و توقیف آن ها را ندارند و بالعکس اگر مقصود از بازرسی، تفتیش و تفحص باشد، حق دستگیری کسی وجود نخواهد داشت. یعنی ضابطین باید فقط برای همان موضوعی که اعزام شده اند و در همان حیطه اقدام نمایند و خارج از آن مسئولیتی ندارند. [۱۸۰]
-
- بازرسی منازل باید صرفاً با اجازه مقام قضایی بوده و حسب دلایلی، ظن قوی به کشف متهم یا دلایل جرم در محل بازرسی وجود داشته باشد. بنابراین تفتیش منازل از روی حدس و گمان ممنوع است. همچنین اجازه مقام قضایی باید در هر یک از موارد تفتیش ، جداگانه تحصیل شود لذا اعطای نمایندگی به طور مطلق و بدون تعیین مشخصات دقیق نماینده،مدت، موضوع بازرسی و بدون تعیین دفعات بازدید،با مقررات قانونی مطابقت ندارد.
- بازرسی درروز (بین طلوع تا غروب آفتاب ) به عمل می آید و در صورتیکه ضرورت اقتضاء نماید منزلی در شب بازرسی شود باید این ضرورت در صورتمجلس قید گردد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شهروندی تا پیش از این در حوزه اجتماعی شهری بررسی میشد اما پس از آن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت و کشور گسترش دادهاست، اگرچه امروزه بسیاری به شهروندی جهانی نیز میاندیشند. شهروندی امروزه کاربردها و معانی مختلفی یافتهاست. (رضائی، زرافشان، ۹-۳) فرهنگ شهروندی فرهنگ شهروندی مجموعهای از ارزشها، نگرشها و قوانین مشترک بنیادی است که در بردارند احساس تعلق، تعهد و احترام به میراث مشترک، همچنین تشخیص حقوق و تعهدات شهروندی میباشد. این مفهوم نه تنها اشاره به یادگیری زندگی جمعی دارد، بلکه شامل کسب ارزشها، نگرشها، مهارتها و وفاداری به تعهدات شهروندی است(یونسکو، ۲۰۱۰، رضائی، زرافشان، ۹-۳). تکالیف شهروندی در ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺷﻬﺮوﻧﺪی اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ «ﺷـﻬﺮوﻧﺪ » ﺑﺎﯾـﺪ ﺑـﻪ ﺗﮑـﺎﻟﯿﻔﯽ ﻋﻤـﻞ ﻧﻤﺎﯾﯿـﺪ ﮐـﻪ اﯾـﻦ ﺗﮑﺎﻟﯿﻒ در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ، ﻣﺼﺎﻟﺢ، اﺧﻼق و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎ و در ﯾﮏ ﮐﻼم ﻋﻘﻞ ﺟﻤﻌﯽ و ﻋﻤـﻮﻣﯽ اﺳﺖ و دوﻟﺖ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺣﻘﻮﻗﯽ، ﻧﻤﺎﯾﻨﺪه ﻣﺸﺮوع و ﻣﻘﺒﻮل آن اﺟﺘﻤﺎع اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻘﺸﯽ ﻣﺤﻮری در ﺗﺮﺳﯿﻢ آن ﺗﮑﺎﻟﯿﻒ دارد؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺷﻬﺮوﻧﺪی ﺑﻪ ﺗﮑﺎﻟﯿﻔﯽ اﻃﻼق ﻣـیﺷـﻮد ﮐﻪ ﻧﺎﺷﯽ از ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽ ﻫﺮ ﮐﺸﻮری اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ اﺛـﺮ راﺑﻄـﻪ ﺷـﻬﺮوﻧﺪی ﯾـﺎ اﻗﺎﻣـﺖ اﻓـﺮاد در ﮐﺸﻮر ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮ آنﻫﺎ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺷﺪه و واﺟﺪ ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺟﺮای ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.(جاوید، صادقی، شفیعزاده، ۱۳۹۱: ۹۳)
۲-۲-۳-۱ تعریف حقوق شهروندی
هنگامیکه از حقوق شهروندی صحبت میشود صراحتاً نظام حقوقی و مجموعه مقررات داخلی یک کشور در کنار تعهدات بینالمللی مبنای حقوق شهروندی اعلام میشود. حقوق شهروندی به طور کلی عبارتست از مجموعه حقوق و امتیازاتی که به شهروندان یک کشور در چارچوب نظام حقوقی و اجتماعی آن کشور مبتنی بر کرامت انسانی و منع تبعیض به عنوان دو اصل بنیادی حقوق انسانها و در جهت رشد شخصیت فردی و اجتماعی به شهروندان اعطا یا به رسمیت شناخته شده است. واژه حقوق در این مفهوم به معنای تخصصی بوده و آن را باید حقوق و تکالیف مردم در قبال یکدیگر و در برابر دولت حاکم دانست. کانت در تشریح این وضعیت صفات زیر را خاص ذات یک شهروند و جزئی تفکیکناپذیر از وی محسوب داشته است: اختیار قانونی: شهروند از هیچ قانونی اطاعت نمیکند مگر قانونی که خود با آن موافقت کرده باشد چه به طور مستقیم و چه از طریق نمایندگانش تساوی مدنی: به معنی اینکه شهروند با دیگران در وضعیت مساوی قرار دارد و هیچ تبعیضی نمیبایست نسبت به وی روا داشت. استقلال مدنی: هستی و تباهی شهروند در جامعه ناشی از گزینش افراد دیگر نیست بلکه نتیجه حقوق و استعدادهای خاص خود او به عنوان عضو جامعه مشترکالمنافع است. حقوق از نظر لغوی جمع حق است و آن اختیارات، تواناییها و قابلیتهایی است که به موجب قانون، شرع، عرف و قراردادی برای انسانها لحاظ شده است و در اصطلاح، اصول، قواعد و مقرراتی است که روابط انسانها را با هم در حقوق خصوصی و روابط فرمانروایان و فرمانبران را در حقوق عمومی و اساسی تنظیم میکند. در واقع مجموعه حقوقی است که افراد به اعتبار موقعیت شهروندی خود دارا میشوند و نیز اطلاقی عام است بر مجموعه امتیازات مربوط به شهروندان و نیز مجموعه قواعدی که بر موقعیت آنان در جامعه حکومت میکند. دارنده این حقوق یعنی شهروند، به تکتک افرادی که در جامعه زندگی میکنند، اطلاق میشود، فراتر از مفهومی تحت عنوان تابعیت، بدون اعتنای به سلسله مراتب، موقعیتهایی متمایز برای افراد، وجود شرایطی برای به رسمیت شناخته شدن، حاکمانی خاص و حکومتشوندگان خاص و در مقابل مبتنی بر رابطهای چندسویه بین دولت، جامعه و شهروندان و وجود یک اخلاق مشارکت و موقعیتی فعالانه. به عبارتی دیگر مجموعه حقوق و امتیازاتی که به شهروندان یک کشور با لحاظ کردن دو اصل کرامت انسانی و منع تبعیض، برای فراهمسازی زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی شهروندان در نظام حقوقی هر کشور تعلق میگیرد، حقوق شهروندی نام دارد.
شهروند به کسی اطلاق میشود که تحتالحمایه حکومتی باشد و قوانین و مقررات آن حکومت را به رسمیت بشناسد و جزو جامعهای محسوب گردد که دولت تمام امتیازات و حقوق آن جامعه را به تمام معنی قبول داشته باشد و در واقع دولت بخشی از آن جامعه به حساب آید. واژه شهروند را میتوان معادل واژه citizen غربی دانست. «حقوق شهروندی» مجموعه حقوقی است مانند: حقوق اساسی، حق استخدامشدن، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق گواهی دادن در مراجع رسمی، حق داوری و مصدق واقع شدن؛ بنابراین واژه مذکور از حقوق سیاسی است. بنابراین تعریف «حقوق شهروندی» یک مفهوم نسبتاً وسیعی است که شامل حقوق مدنی و سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فردی و اموری که دارای صبغه سیاسی نیستند میباشد. اصولاً «حقوق شهروندی» را میتوان مجموعه قواعدی که بر روابط اشخاص در جامعه حکومت میکند تعریف نمود. حقوق شهروندی ناظر به حقوق فطری انسان بوده و سلبناشدنی، غیرقابل تخلف و ازلی و ابدی است. لذا در تعریف حقوق شهروندی پارامترهای ذیل را میتوان مدنظر گرفت: چیزی است که فرد با داشتن تکلیف در قبال دیگری مستحق برخورداری از آن است. شخص به خاطر مصونیت از قانون مستحق آن است. امتیازی است که انسان در زندگی اجتماعی دارد. قدرتی است با هدف ایجاد رابطه حقوقی. (جعفری، ۱۳۸۲: ۱) در یک عبارت کلی میتوان چنین تعریفی را برای ماهیت حقوق شهروندی ارائه داد گرچه واضح و مبرهن است که این تعریف جامع و کامل نیست «شهروندی موقعیتی است اجتماعی و انسانی که افراد جامعه با برخورداری از حقوق و پذیرش تکالیف در قبال حکومت انتظارات متقابلی را از دولت برای احقاق حقوق خود بویژه در بعد خدمات دارند.» هر چند که مفهوم ارائه شده برای شهروند دائماً در حال تغییر است ولیکن وضعیت حقوقی شهروند نسبتاً ثابت است. با بررسی اعلامیههای استقلال آمریکا (۱۷۹۰) و اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه (۱۷۸۹) و اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) و میثاقهای بینالمللی (۱۹۶۶) میتوان حقوق و آزادیهای فردی را به حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم نمود. در واقع اعلامیه جهانی حقوق بشر قاعده جدیدی را ایجاد نمیکند بلکه صرفاً آن قاعده را اعلام می کند یعنی حقوق بشر فی نفسه وجود دارد و اعلامیه آن را اعلام می کند. حقوق بشر تبدیل به زبان مشترک جهانی شده که خاصیت ذاتی یعنی مرتبط با کرامت انسانی، جهانشمول یعنی فرامکانی، سلبنشدنی یعنی فرادولتی و خارج از شمول زمان یعنی فرا زمانی دارد. امروزه در پرتو تحولات بنیادین بینالمللی و جهتگیری نظام جهانی به سوی جهانی شدن حقوق بشر از قالب گزارههای اخلاقی صرف خارج شده و با ورود خود به حوزه تحت نفوذ دولت – کشورها رفته رفته به مقررات داخلی کشورها تبدیل میشود. در مقابل حقوق بشر که مفهومی روشن تر از حقوق شهروندی دارد، حقوق شهروندی با گسستن هویت خود از یک دولت خاص از مرز دولت– کشورها گذر کرده و میل به جهانشمولی دارد. شاید بتوان گفت حقوق شهروندی اصول حقوق بشر را میپذیرد اما مصداق را از منظر جامعه ایرانی مطالعه میکند بیآنکه به نقض حقوق بنیادین بشر بیانجامد. حقوق شهروندی در واقع حقوق از پایین (مردم) به بالا (حکومت) است که جامعهشناسانهتر از حقوق بشر است. در حالیکه رویکرد یا مخاطب حقوق بشر انسان یا همه انسانها و اجتماعات انسانی است رویکرد حقوق شهروندی اجتماعی است که فرد به عنوان شهروند به آن تعلق دارد و موضوع حقوق شهروند، حقوق شهروند در مشارکت برای سازماندهی اجتماعی است که در آن زندگی میکند. در واقع شهروند عضوی فعال از اجتماع است که در کنش و واکنش با دیگران است و شهروند بودن یعنی برخورداری از این حق که شیوه زندگی و ایدهالهای ذهنی خود را در چارچوب نظم و امنیت اجتماعی ببینیم. ویژگیهای حقوق شهروندی عبارت است از: ۱- جهانی است؛ زیرا حق مسلم هر عضو خانواده بشری است و هر انسانی در هر کجا که باشد و از هر نژاد، زبان، جنس یا دین، مستحق آن است. ۲- غیرقابل انتقال است و از بشر قابل انفکاک نیست؛ چراکه بدون آن نمیتوان فرد را بشر نامید. ۳- تقسیمپذیر نیست. ۴- عناصر آن لازم و ملزوم یکدیگر و متمم و مکمل هم هستند. ۵- هدیهای الهی است و هیچ مقام بشری این حقوق را اعطا نمیکند. ۶- حقوق ذاتی و فطری انسان است و از آن به صفات شخصیتی بشر تعبیر نمیشود و به هیچ قراردادی وابسته نیست. (نصر، ۱۳۸۱، ص ۲۱۵) هدف کلان حقوق شهروندی، تأمین سعادت شهروندان و مدیران شهری از طریق ایجاد محیط شهری مناسب، برخوردار، هدفمند و یکپارچه برپاشده بر اساس قوانین الهی میباشد. اهداف کلان حقوق شهروندی عبارتند از:
-
- بسط و گسترش توانائیهای شهروندان
-
- تقویت حس تعلق اجتماعی
-
- تقویت حس اعتماد به نظام مدیریت شهری
-
- ایجاد عدالت در برخورداری از فرصتها و امکانات
-
- ساماندهی و یکپارچهسازی امور شهروندان
-
- شناسایی و سنجش شاخصهای مرتبط با شهروندی
-
- بهبود و ارتقای شاخصهای مثبت شهروندی
-
- توسعه و تعمیم دانشها، نگرشها و مهارت های مثبت و سازنده شهروندان
-
- تقویت ساختار شهروندی از طریق استقرار نظام حقوق، تکالیف بین شهروندان و مدیران شهری
-
- مشارکتجویی و افزایش میزان اثرگذاری شهروندان در بهبود امور شهر
-
- تقویت بینش زندگی جمعی و احترام به نیازهای جمعی در مقابل فردگرایی
-
- بسترسازی تعاملات هدفمند اجتماعی به منظور تثبیت حاکمیت
هدف آموزشهای شهروندی، آموزش اجتماعی و فردی و مهمتر از همه ادغام فرد در جامعه است. آموزش شهروندی یقیناً تعهد به داشتن ظرفیت پذیرش، پاسخگو بودن و آمادگی ایجاد و تقویت سواد سیاسی در افراد را در بر میگیرد. از این زاویه تصمیمگیری و قضاوت عاقلانه در روابط اجتماعی فراتر میرود و تأکید آموزش شهروندی بر این است که کودکان را به عنوان شهروندان، به گونه ای تربیت کند که در اجتماع و محیط پیرامون خود مشارکت کنند تا با حقوق خود آشنا شوند و به وظایف خود در قبال جامعه عمل کنند. صاحبنظران اهداف مشترک آموزشهای شهروندی را به صورت زیر مطرح کردهاند: فراهمسازی مبنای لازم برای رشد روحی و روانی افراد توسعه حس قدرشناسی و تقدیر نسبت به میراث فرهنگی و تقویت هویت ملی. کمک به شهروندان در تعبیر و تفسیر ارزشها و مفاهیمی که توسعه وسایل ارتباط جمعی، اینترنت و … منتقل میشود. افزایش مسئولیتپذیری شخصی. افزایش آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
معنای توکّل این نیست که انسان در جایی تنها مشغول به عبادت و راز و نیاز با خدا گردد و اوقات شبانه روز را این گونه سپری کند و دست از کسب و کار بردارد. بی تردید، این به بیراهه رفتن است. در روایتی آمده است: پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله)گروهی را مشاهده کردند که به دنبال کشت و کار نمی روند، فرمودند: چه می کنید؟ گفتند: ما متوکّلان هستیم، آن گاه پیامبر فرمود: شما متوکّل نیستید، بلکه سربار جامعه اید.[۴۳۸]
۲- اهلبیت گریزی
پس از رحلت پیامبر (ص ) و با وجود تعیین تکلیف پیامبر، در بطن جامعه اسلامى ، زاویه انحرافى ایجاد گردید که روز به روز با گذر زمان ، وسعت بیش تر گرفته ، تا در نهایت منجر به متروک ماندن اسلام ناب در این جوامع و مسخ مفاهیم دینى با عناوین مختلف گردید؛ تا جایى که از اسلام جز نامى در عرصه زندگى اجتماع مسلمانان باقى نماند. متاسفانه از همان قرون اولیه بعد از ظهور اسلام ، آموزههای قرآنی اصیلی چون علمآموزی ، تقوا و خویشتنداری ، جهاد ، شفاعت ، قضاء و قدر ، قناعت ، نفی سلطه کفار بر مسلمین، یا به فراموشی سپرده شده و یا با تفسیرهای معوجی که از آن شده ، از تاثیر و اثرگذاری افتاد. علت اصلی بروز این تفاسیر غلط را باید اعتقاد نداشتن و به انزوا کشاندن مفسران حقیقی قرآن کریم یعنی اهلبیت، جستجو کرد. سدیر می گوید : زمانی که امام باقر علیه السلام وارد مسجد الحرام می شد و من خارج می شدم ، دست مرا گرفت و رو به کعبه ایستاد و فرمود: ای سدیر ! همانا مردم مامور شدند که نزد این سنگ ها ( کعبه) آمده و گرد آن طواف کنند؛ سپس نزد ما آیند و ولایت خود را نسبت به ما اعلام دارند. همین است گفته خدا « همانا من آمرزندهام آن که ایمان آورد و کار شایسته کند و سپس رهبری شود» آ نگاه با دست به سینه اش اشاره نمودو فرمود : به سوی ولایت ما . سپس فرمود : ای سدیر کسانی که مردم را از دین خدا باز دارند را به تو می نمایم . آنگاه به ابوحنیفه و سفیان سوری که در آن زمان در مسجد حلقه زده بودند نگریست و فرمود : اینهایند کسانی که بدون هدایت از جانب خدا و سندی آشکار ، از دین خدا جلوگیری می کنند. همانا این افراد خبیث اگر در خانه های خود بنشینند ، مردم به جستجو افتند و چون کسی را در نیابند که از خدا و رسولش به آنها خبر دهد ، نزد ما آیند تا ما از خدا و رسولش به آنها خبر دهیم.»…[۴۳۹] مشکل اساسی در فهم دین این بود که متفکران ، دانشمندان و بزرگان عالم اسلام ، به علت دوری از معارف اهلبیت (ع)، توان برداشت صحیح و مطابق با واقع از آموزه های اسلامی را نداشته ، مسائل دارای اهمیت کمتر را به جای با اهمیتتر میپنداشتند. امام خمینى در همین باره میگوید: «اکنون ببینیم که چه گذشته است بر کتاب خدا؛ این ودیعه الهى و ما ترک پیامبر اسلام (ص )، مسائل اسف انگیزى که باید براى آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت على (ع ) شروع شد. خود خواهان و طاغوطیان ، قرآن کریم را وسیلهاى کردند براى حکومت هاى ضد قرآنى ، و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم دریافت کرده بودند … هر چه این بنیان کج به جلو آمد کجىها و انحراف ها افزون شد، تاآن جا که قرآن کریم را - که براى رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشرى ، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدى (ص) تنزل کرد .. و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشى جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد، و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگى آنان باشد وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلى از صحنه خارج شد[۴۴۰] با توجه به آن که پویایى اسلام ، از پویایى دستورهاى قرآن ناشى م شود، کنار نهادن اهلبیت به عنوان مفسرین وافعی قرآن، عملا به کنار گذاشتن قرآن انجامیدو این کار، چیزى جز کنار گذاشتن اسلام و متروک ساختن آموزههای واقعی در اثر تحریف آموزه ها آن نبود.
۳- اعتقاد به کفایت محبت اهل بیت
بر اثر تلقی نادرست از مفهوم محبت و ولایت اهلبیت (ع) برخی بر این گمان شدند که محبت اهلبیت (ع) اکسیری جامع است که به هیچ ضمیمهای نیاز ندارد و محبت اهلبیت برای عاقب به خیری کافی است؛ و پیدا است که اگر شخصی در آموزههای دینی به چنین باوری برسد که تنها راه نجات، محبت قلبی اهلبیت (ع) بوده و با داشتن یا ادعاکردن چنین محبتی هر کاری برای او روا است، دیگر به هیچ روی نمیتوان پایبندی به شریعت با انجام کامل واجبات و ترک محرمات را از او انتظار داشت. در این باره شهید مطهری میگوید: «…..مسأله ولایت و امامت طرز فکر ما به صورت عجیب و معکوس درآمده است . آیا این عجیب نیست که ما مقتدایانی مثل اهل بیت پیغمبر داشته باشیم ..آنگاه بجای اینکه وجود این پیشوایان ، محرک ما و مشوق ما باشد به عمل ، وسیله تخدیر ما و تنبلی ما و گریز ما از عمل شده است . تشیع و دوستی اهلبیت پیغمبر را وسیله قرار دادیم برای اینکه از زیر بار اسلام بیرون بیائیم . حالا ببینید این فکر چقدر مسخ شده است ! این حقیقت عالی به شکل منکوس در فکر ما وارد شده ، در ما نتیجه معکوس داده ، وسیله تنبلی شده ، وسیله هیچ کار نکردن با انتظار اینکه همه کارها را مولی کرده ، در قیامت هم مولی میکند . »[۴۴۱]
اما باید معنای حدیث را دانست زیرا محب هیچگاه مخالف رضای محبوب خود عملی را مرتکب نمیشود؛ پس گمان نبر کسی بگوید: «من علی را دوست دارم و او را ولی خود میدانم، آنگاه در معاصی غوطهور شود و از آخرت و عذاب آن بیم نداشته باشد. نه هرگز چنین نیست»[۴۴۲] گر چه برخی نیز از اساس، صحت این حدیث را مردود دانستهاند.[۴۴۳] طریحی پس از نقل این روایت، در رد این گونه عقاید چنین می گوید: « ظاهراً مقصود از محبت، محبت کامل است که بدان سایر اعمال افزوده میشود؛ زیرا ایمان کامل حقیقی همین است؛ اما غیر از آن ]= یعنی ایمان بدون عمل[ ایمان مجازی خواهد بود»[۴۴۴]
۴- جبرگرایی
مراجعه تاریخی به آموزهای انحطاط دهنده در اسلام ما را با این واقعیت مواجه میسازد که؛ هیچ اعتقادی در بین مسلمین مانند عقیده پیدا کردن به جبر تحریف شده، در انحطاط جامعه مسلمان و ایجاد خلق و خوی کسالت و عزلت گزینی مانند جبر عمل نکرده است. با نگاهی به تاریخ جبرگرایی متوجه دو گرایش مختلف به جبر میشویم. عده ای بنای عقیده بر آن گذاشتند و سررشته پیشآمدها و حوادث عالم را در ارادهای بیرون از مجموعه عوامل طبیعی جستجو نموده و همه وقایع را محتوم و محکوم آن مشیّت می دانند، و برای انسان هیچ فعلیت استقلالی قایل نیستند. وعده ای هم بودند که از این آموزه به شکل ابزاری استفاده وبرای مطامع خود مورد سوئ استفاده قرار دادند و به تبلیغ آن پرداختند. آیات و روایات، در تعابیر اسلامی، انسان را موجودی نیازمند معرفی کرده و خداوند در سوی دیگر موجودی غنی.[۴۴۵] سوء برداشت از اینگونه مفاهیم الهی باعث شده که کسانی از خود سلب اختیار کرده و کارها را همه در دست تقدی واگذار کنند مختار بودن یا نبودن انسان در حوزۀ تفکر اسلامی ـ در وجه فلسفی و کلامی آن ـ در قالب دو اصطلاح «اختیار و جبر» مطرح شد و در اواسط دوره بنی امیّه، این مسأله (اختیار و جبر) علاوه بر جنبهه ای کلامی و فلسفی، اهمیت سیاسی نیز پیدا کرد؛ زیرا نظریههای مدافعان اختیار و آزادی بشر که انسان را دارای اراده آزاد و در کارهای خود توانا میدانست، خطری برای فرمانروایان بنی امیّه به شمار میرفتند. معتزله معاویه را به بنیانگذار عقیدۀ جبر در عالم اسلام اعلام کرده اند؛[۴۴۶] به عقیده آقای جعفریان، این عقیده ریشه در جاهلیت داشته اما با بروز امویان به این عقیده دامن زده شده است و حتی در زمان عثمان نیز وقتی مردم به او اعتراض میکردند، عثمان گفت: لباسی را که خداوند به وی پوشانده، از تن خود به درنخواهد آورد[۴۴۷] نخستین کسى که اندیشید، ارادهى خدا در افعال انسان در خیر و شر و زشت و زیبا تعلق گرفته است، معاویه بود.[۴۴۸] از معاویه نقل شده است که می گفت: عمل و کوشش هیچ نفعی ندارد چون همه کارها به دست خداوند است.[۴۴۹]در تاریخ نقل شده، هنگامى که معاویه، یزید را به عنوان جانشین خود معرفى کرد، در پاسخ به اعتراض برخى صحابه، از جمله عایشه گفت: «خلافت یزید تقدیر الهى است و بندگان در امور خود اختیارى ندارند».[۴۵۰] یزید نیز در اولین خطبه خود گفت: پدرم بنده ای از بندگان خدا بود، خداوند او را اکرام کرده خلافت را به او بخشید…. و اکنون نیز خداوند این ملک را به عهده ما نهاده است[۴۵۱] امویان به خاطر مطامع سیاسی، طرفداری جبر را میکردند و برای از میان برداشتن افکاری بر خلاف جبرگرایی، دست به هر اقدامی میزدند. چنانکه «معبد جُهَنی» که از مخالفان نظریه جبر بود در سال ۷۰ هجری به فرمان خلیفه «هشام بن عبدالملک» کشته شد. پس از او «غیلان بن مسلم دمشقی» و «جَعد بن درهم» نیز به خاطر دفاع از آزادی اراده انسان، به دست خالد بن عبدالله قسری، والی عراق و خراسان کشته شدند.[۴۵۲] و تحت با شعار قرار دادن همین آموزه انحرافی به جنگ به امام حسین پرداختند و قدرت خود را از سوی خداوند قهری اعلام کردند و همچنین شهادت امام حسین را جبری معرفی کردند که خودشان در ان جنایت ،اختیاری از خود نداشتهاند تاثیر مخرب این تفسیر از جبر و اختیار، باعث سلب هرگونه تحرک، در تمامی زمینه ها، چه فردی و چه در زمینه های اجتماعی و سیاسی جامعه گردید؛ زمانی که این فکر ترویج شد ، همه قایلان به چنین اندیشهای افعال خود را بیاختیار میدیدند و سران حکومت را در واقع خواست الهی دانسته و بودن آن ها را در آن جایگاه، قهری به حساب میاوردند آیات زیادى از قرآن جبرگرایى را باطل مى داند (إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ)[۴۵۳] و (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ)[۴۵۴] توجه کنیم که، قضا و قدر الهی غیر از مسله جبر و اختیار است. در اسلام قضا و قدر امر مسلمی است و هیچ منافاتی با اختیار ندارد. سرنوشت انسان در دست خود اوست و به همین جهت پاداش یا مجازات بر افعال ارادی انسان مرتب است. چنین دیدگاهی وسعت نظر عمیق به انسان میدهد و موجب می شود از دیگر اصول چشمپوشی نکنند[۴۵۵] باید متذکر شد که در آغاز حکومت اسلامی، برداشت از خلافت به معنای جانشینی پیامبر بود، ولی کم کم معنای خلافت الهی به خود گرفت و تطبیق به آیه خلافت داوودی گردید[۴۵۶] گفتار دوم: باورهای اخلاقی اخلاق، دامنه بسیاری از رفتارها را در خود میگیرد و با توجه به این که کردارها و رفتارها به نوعی ویترینی برای نمایش فرهنگ یک جامه به حساب میآید؛ بنابراین مهمترین عامل معرفی فرهنگ یک جامعه میباشد؛ و از سطح فرد تا اجتماع را در بر میگیرد؛ آن چه در تاریخ از رفتارهای و نقل قولهای مسلمین آمده، مسلمانان در این عرصه دوران شکوهمندی را پشت سرگذاشته اند ؛ و به دلیل نفوذ و سبقه دینی این گونه رفتارها هنوز هم بسیاری از آن رفتارها پیروان سایر ادیان را تحت تاثیر خود قرار می دهد. دامنه آموزههای اخلاقی مسلمین از از رعایت اخلاق بندگی، رفتار با خود، دیگران و حتی محیط زیت را در بر میگیرد. لذا با مروری با آموزه های اسلامی شاهد تنوع فراوان آموزه ها در هر یک از حیطه های دکر شده خواهیم بود؛ و ما ناچارا در این مجال به ذره ای از آن آموز ها اخلاقی خواهیم پرداخت:
۱-در قبال خدا
برخی از اندیشمندان مسلمان با الهام از معارف قرآن، متعلق مسولیت اخلاقی انسان را در درجه نخست خداوند متعال معرفی کرده اند که هستی انسان و همه موجودات به دست اوست. خدای متعال که مالک اصلی همه مخلوقات است، حق دارد از آن ها در باره وظایفشان، سوال و بازخواست کند. سایر متعلقات مسئولیت نیز در حقیقت ریشه در وظیفه انسان در قبال خداند دارد[۴۵۷]
۱) شناخت خدا
همان طورکه ایمان به توحید الهی، مرحله اول برای مسلمان شدن است، نخستین وظیفه مومن نیز شناخت ذات اقدس حق است، و بیبصیرتی به این حقیقت وجدانی، منشا هرگونه جهل و بیبصیرت است. چنین انسانی به ندای که در فطرتش قرار داده شده گوش می سپرد و به صدایی و را به سوی خدا می کشاند گوش می کند؛ انسان باید بداند هیچ حقی از آن خود ندارد؛ هرگاه او تکالیفی را که بر اساس میثاق پیش گفته با خداوند بر عهده دارد، ادا نمایید خداوند حقوقی به وی عطا خواهد کرد. بنابراین میثاق ، به انسان نیروی بالفعل و بالقوه و امکاناتی عطا شده که در وضع بشر مشهود است، اما تکالیفی که به ازای این عنایت در قبال خداوند دارد نیز در این میثاق مشخص است. این تکلیف اولا شامل اقرار به وحدانیت الهی، انجام اعمال عبادی و عملکردن به مسئولیتهای خلیفهالهی بر روی زمین است.[۴۵۸] شناخت و آگاهی از اسرار خداوندی «از طریق تعلیمات دینی امکان پذیر است، ..و محال است وجود حق تعالی توسط غیر او شناخته شود پس او خود دلیل و راهنمای وجود خویش است، یعنی خدا را باید از طریق آموزشهای دینی شناخت»[۴۵۹] و سرانجام دین کاملکننده دنیا و آخرت او خواهد بود.
۲) عبادت و پرستش
بیگمان در مقابل نعمت های بی شمار آن خالق کمترین کاری که از بنده برمیآید عبادت است و عبادت و پرستش خداوند است و بر دو چیز استوار است الف- پرستش به خاطر شکرگزاری از نعمت های فراوان که به ما ارزانی داشته است همانگونه که رسول خدا در اعتراض کسی که به وی گفته بود شما را با آن همه جلالت مقام دیگر نیازی به عبادت نیست؛ فرمود« الا اکون عبدا شکورا»[۴۶۰] ب- عبودیت به خاطر این که ذات مقدسش شایسته و مستحق پرستش است . چنان که امیرالمومنین میفرماید : الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک»[۴۶۱] به عبارت دیگر یکی از اهداف وحی، آموزش کیفیت پرستش است، تا از نوع پرستش که شایسته مقام ربوبی نیست جلوگیری به عمل آورد، لذا در تمام شرایعع سخن از نماز و روزه و حج و…آمده است و با اختلافی که در اجرا و شرایط آن است به آن دعوت شده اند[۴۶۲] در دیدگاه یک مسلمان عبادت الهی مقدمهای است برای توجه حضرت باری به او؛ پس با عبادت و ستایش الهی مسلمان سایه لطف خداوندی را بر سر خودش میگستراند.
۲- در قبال خود
مسئولیت اخلاقیی ویژه ای که در ادیان الهی بر خود انسان نسبت به خودش گذاشته شده بسیار قابل توجه است. از نظر قرآن انسان در برابر خود مسئول است. مسئولیت هدایت و گمراهی هر انسانی در وهله نخست به خود او بر میگردد.[۴۶۳] هر یک از اعضا و جوارح ظاهری و باطنی انسان، بازخواست خواهند شد[۴۶۴] در روز قیامت اعضا و جوارح انسان بر عملکرد آدمی شهادت خواهند داد.[۴۶۵]
۲) اصلاح نفس
اگر انسان بخواهد به سوی کمال نهایی و هدف غایی دست یابد، و زندگی سالم داشته باشد و احساس غربت نکند، باید هدف زندگی خویش را بشناسد و مجموعهی زندگی یا بخش قابل توجه آن را در راستای آن هدف قرار دهد. در غیر این صورت انسان زندگی سالم نداشته و موجودی میشود غرق در خودخواهی که هیچوقت از آن منافع فردی خارج نمیشود و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان که حتی تکلیف خویش را در زندگی آن هم در مسایل اجتماعی و فردی نمیداند و گاهی به این سو و ان سو کشیده میشود؛ و موجودی میشود ناهماهنگ.[۴۶۶] اما اگر انسان در راستای هدف واقعی زندگی قرار بگیرد، دین به یاری او شتافته و در جهت داشتن یک جهان بینی الهی و جامع نگر و سعادت بخش به انسان کمک میکند[۴۶۷] اهیمت خودسازی به درجهای است که اگر همه مردم به ضلالت بیفتند، هر انسانی باید به اصلاح خود بپرازد. چون انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده است و به کمال نهایی نمیرسد جز از طریق اصلاح نفس«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلىَ اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُون[۴۶۸] اى کسانى که ایمان آوردهاید، به خود پردازید. اگر شما هدایت یافتهاید، آنان که گمراه ماندهاند به شما زیانى نرسانند. بازگشت همه شما نزد خداست، تا شما را به آن کارها که مىکردهاید آگاه گرداند.
۲) خویشتن شناسی
در آموزههای اسلامی، لزوم شناسایی خویشتن مقدمهای است برای رسیدن به سعادت و شناخت پروردگار، علامه طباطبایی در این زمینه میفرماید: « وظیفه انسان در ارتباط باب خود این است که خود را بشناسد، تا بدین وسیله سعادت و خوشبختی خود را درک نموده، و یا وسایل که در دست دارد به رفع نیازمندیهای خود بکوشد، و عمر گران مایه را که تنها سرمایه اوست رایگان از دست ندهد»[۴۶۹]. تاکید به خود شناسی در آموزه های اسلامی به این دلیل است که، از دید معارف اسلامی شناخت خود ، انسان را به مرتبه بالای شناخت خداوند میرساند؛ چنانکه علی(ع) می فرماید:« من عرف نفسه فقد عرف ربه»[۴۷۰] هر کس خود را بشناسد خدای خود خود را شناخته است.شهید مطهری در راستای همین مفهوم میگوید:« هر کس معرفت به خود پیدا کندخدا را هم شناخته است ، اگر خدا را فراموش کند اثرش این است که خودش را فراموش میکند..».[۴۷۱]
۳) حفظ سلامت و بهداشت جسم و روان
یکی دیگر از وظایف مسلمان در ارتباط با خود، حفظ سلامت و بهاشت برای نیل به مقاصد و اهدافی است که به سلامتی و توان بدنی نیازمند است. در همین زمینه، علامه طباطبایی میفرماید« وظیفه انسان است که در حفظ صحت و استقامت تن و روان خود بکوشد، طوری که در آیین مقدس اسلام به هر دو بخش دستورهای دقیق و کاقی داده شده است. و در بهداشت تن و روان خود بکوشد. »[۴۷۲] دین اسلام نه تنها به نظافت ظاهر اهمیت داده بلکه در سلامت خوراکیهای مورد استفاده هم او را توصیه به تعادل کرده امام رضا میفرماید:« خداوند هیچ خوردنی و آشامیدنی را حلال نکرده مگر اینکه نفع و صلاح بشر در آن بوده، هیچ یک را حرام نکرده مگر آن که مایه زیان و مرگ و فساد است»[۴۷۳] در اسلام تمام عبادتها مبنی بر نظافت قرار داده شده؛ بر همین اساس هیچ کدام از عبادت ها نیستند که بدون وضو و ظهارت مایه تقرب الهی واقع شوند و و حتی در موارد جزیی هم به توصیههای چون گرفتن ناخن و مزمزه و …سفارش شده است. همچنین در مورد بهداشت روان و آرامش روح از توصیه های بهداشتی آن غافل نشده ونه تنها در روزگار سلامت روحی برنامه دارد بلکه در بیماری رح نیز برنامههای مختلف دارد، مثلا در توبه برای کسی که روی به گناه آلوده باز گذاشته شده تا نکند از ترس ناپاکی اش، به چاه بیفتند» قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (۵۳ زمر)
۳- در قبال دیگران
اسلام دینی است که فقط به، با خود بودن و سیر آفاق و انفسی توجه ندارد؛ بلکه تاکیدات فراوانی در خصوص زندگی اجتماعی و طرز رفتارها بادیگران برای ساختن اجتماع دارد. زندگی اجتماعی بار ارزش خود را از عوامل و انگیزه ها میگیرد که سبب اجتماعی زیست آن شده قرآن کریم زندگی اجتماعی را وسیلهای میداند برای تامین ارزشهای والاتر.[۴۷۴]
۱) روابط ایمانی
اسلام برای روابط و تعامل اجتماعی ، حدود و شرایط و اصول و ضوابطی را مشخص نموده است. و این رکن رفتاری، مهمترین بخش از تمام رفتارهای اسلامی را تشکیل میدهد که به نوعی باید این رفتار و نگاه ایمانی در سراسر رفتارهای مسلمان دیده شود و رنگ رفتارهایش همه بوی خدایی داشته باشد. همان طور که امام صادق (ع) میفرمایند: برای خدا با خلق معاشرت کن، نه برای بهره خود از دنیا و طلب جاه و از روی ریاکاری و شهرت طلبی.[۴۷۵] حال با توجه به این اصل مطرح شده ، به چند نگته میپردازیم:
۱. محبت
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
آیا نوآوری در اجرای پروژهها به بهبود عملکرد پروژه منجر خواهد شد؟
H4
آیا شیوه انتقال دانش به درون سازمان، بر نوآوری در اجرای پروژه اثر گذار است؟
H5
مدل تحقیق پس از مرور اجمالی پیشینه تحقیق حاضر و بررسی تأثیر یادگیری بر نوآوری و بهبود عملکرد پروژهها و با مد نظر قرار دادن مدلهای مختلف یادگیری- نوآوری- عملکرد خصوصاً مدل (اسپیلاردو همکاران[۲۱]، ۲۰۱۱) و نیز با در نظر گرفتن فرضیات پژوهش، مدل مفهومی شکل ۱-۱ پیشنهاد میگردد. شیوه انتقال دانش به درون سازمان کسب دانش از هم پیمانان استراتژیک H 1a H 3a عملکرد پروژه H 4 نوآوری در اجرای پروژه یادگیری نحوه مدیریت شراکت های راهبردی H 3b یادگیری نحوه همکاری با هم پیمانان استراتژیک H 5 H 2 H 1b مدل مفهومی تحقیق روش تحقیق روش تحقیق عبارت از کلیه وسایل و مراحل جمع آوری منظم اطلاعات و شیوه تحلیل منطقی آن ها برای نیل به یک هدف است این هدف بطورکلی کشف حقایق است و به همین جهت اصول کلی آن در کلیه علوم یکسان است.
نوع تحقیق و شیوه گردآوری دادهها تحقیق پیش رو از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی و از نوع پیمایشی خواهد بود. در تحقیقات توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است که شامل جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه یا پاسخ به سؤالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مورد مطالعه میشود. تحقیقات توصیفی هم جنبه کاربردی دارند و هم جنبه مبنایی که در بعد کاربردی از نتایج این تحقیقات در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها و همچنین برنامهریزیها استفاده میشود. تحقیق پیمایشی به عنوان شاخهای از تحقیقات توصیفی، برای بررسی توزیع ویژگیهای یک جامعه آماری به کار میرود، با بهره گرفتن از تحقیقات پیمایشی محقق به تبیین پدیدهها پرداخته و صرفاً به توصیف آن بسنده نمیکند (سرمد، ۱۳۷۶) . ابزارها و شیوه گردآوری اطلاعات جمع آوری اطلاعات از مهمترین بخشهای یک پژوهش به شمار می رود. در پژوهش حاضر جهت گردآوری دادهها از روشهای زیر استفاده خواهد شد: روش کتابخانهای: جهت استخراج مفاهیم اصلی تحقیق از کتابهای مرتبط و مقالات تخصصی، استفاده خواهد شد. روش میدانی: در روش میدانی محقق از طریق مراجعه به افراد یا محیط و برقراری ارتباط مستقیم با واحد تحلیل یعنی افراد، مؤسسات، و غیره اطلاعات مورد نظر خود را گردآوری میکند. در پژوهش حاضر ابزار مورد استفاده محقق در این روش، مصاحبه و پرسشنامه است. روایی و پایایی وسیله اندازهگیری قابلیت اعتماد (پایایی) [۲۲] و همچنین اعتبار (روایی[۲۳]) یک پرسشنامه یا ابزار اندازهگیری، از موضوعات بسیار مهم در امر جمع آوری اطلاعات و مشاهدات است. مفهوم اعتبار (روایی) به این سؤال پاسخ میدهد که ابزار اندازهگیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد. بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازهگیری نمیتوان به دقت دادههای حاصل از آن اطمینان داشت. در پژوهش حاضر جهت تعیین روایی پرسشنامه از شیوه اعتبار محتوا و نظر تعدادی از اساتید دانشگاهی و برخی مدیران باسابقه صنعت نفت، استفاده خواهد شد، علاوه بر این، روایی پرسشنامه به کمک روش روایی سازه نیز بررسی خواهد شد. همچنین، پایایی با این امر سروکار دارد که ابزار اندازهگیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست میدهد. شناختهشدهترین روش برای تعیین قابلیت اعتماد مقیاسهای ترتیبی، روش آلفای کرونباخ است که در پژوهش پیش رو جهت سنجش پایایی پرسشنامه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. قلمرو تحقیق قلمرو موضوعی: در این پژوهش با بررسی پروژههای انجامشده در صنعت نفت و گاز کشور، نقش یادگیری حاصل از استقرار روابط استراتژیک با شرکتهای بینالمللی بر نوآوری و عملکرد پروژههای این صنعت مشخص گردیده و مدلی برای آن ارائه میگردد. قلمرو مکانی: این پژوهش از نظر مکانی پروژههای انجامشده در شرکت ملی نفت ایران را شامل میشود. قلمرو زمانی: این تحقیق با کمک دادههای مربوط به بازه زمانی ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۱ صورت میگیرد. جامعه و نمونه آماری جامعه آماری این تحقیق، کلیه پروژههایی را شامل میشود که کارفرمای آن شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای تابعه آن بوده و آغاز به کار آن ها از سال ۱۳۸۵ به بعد است. شرکت ملی نفت ایران (NIOC) مسئول بهرهبرداری، استخراج، پالایش، پخش و صادرات منابع نفت ایران و از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان است و در شهر تهران مرکزیت دارد. این شرکت در سال ۱۳۲۷ خورشیدی پس از ملی شدن نفت ایران تأسیس و جایگزین شرکت نفت انگلیس و بختیاری شد. این شرکت در حال حاضر کاملاً دولتی است و رئیس آن توسط رئیسجمهوری اسلامی ایران تعیین میگردد. این شرکت دومین شرکت بزرگ نفتی دنیا بر پایه تولید نفت سالیانه است. شرکت ملی نفت ایران دارای بیش از ۳۰ شرکت زیرمجموعه، فعال در سه حوزه عملیاتی، خدماتی و پشتیبانی است که از این بین پروژه انجامگرفته در ۱۹ شرکت عملیاتی زیر، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل میدهند. این شرکتها عبارتاند از:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۱-۱۰-۲-۱-۶-pH محیط……………………………………………………………………………………..۳۳ ۱-۱۰-۳-ایزوترم های جذب…………..……………..……………………………………..۳۴ ۱-۱۰-۳-۱-مدل ایزوترم لانگمویر…………..……………….………………………………۳۴ ۱-۱۰-۳-۲-ایزوترم فروندلیچ…………………………….……………………………………۳۵ ۱-۱۰-۴-مدل های سینتیکی……………..…………….……………………………………..۳۶ ۱-۱۱-متیل اورانژ……….………..…………….…………….……………………………….۳۸ ۱-۱۲-طبقه بندی رنگ های آزو..………………..……………..…………………………..۳۸ ۱-۱۲-۱-مونو آزو………….………………..…….…………………………………………۳۸ ۱-۱۳-ویژگی های پلی پیرول و کامپوزیت هایش…………………………..……………..۳۹ ۱-۱۳-۱-روش تولید……………………………………….……………………………….………..۳۹ فصل دوم:ادبیات و پیشینه تحقیق مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………۴۲ ۲-۱-تاریخچه رنگ ها………………………………………………………………………………………..۴۲ ۲-۲-حذف متیل اورانژ و متیلن بلو از فاضلاب…………………………….………………۴۴ ۲-۳-حذف رنگ از فاضلاب توسط کربن فعال ارزان قیمت به دست آمده از ضایعات کشاورزی …………………….. ۴۴ ۲-۴-مطالعه سینتیک و ایزوترم حذف متیل اورانژ از فاضلاب با بهره گرفتن از کاتالیست اکسید مس تهیه شده توسط کاغذ چاپ باطله………………..………..……………………………۴۵ ۲-۵-سینتیک و مکانیزم جذب رنگ متیل اورانژ روی سیلیکاژل اصلاح شده باقی مانده از یک کارخانه ………………………………………………………………………………………………………۴۶ ۲-۶-تصفیه پیشرفته فاضلاب حاوی متیل اورانژ و فلزات سنگین بر روی Tio2 و خاکستر و مخلوطشان…………………………..…………………………………………………………۴۷ ۲-۷-مدل سینتیکی برای حذف متیل اورانژ از محلول آبدار با بهره گرفتن از بذر درخت آووکادو………………………….…………………………..…………………………………..۴۷
۲-۸-ایزوترم دو پارامتری جذب متیل اورانژ توسط کربن فعال……………………………۴۸ ۲-۹-مطالعه سینتیک و ایزوترم جذب نیکل از فاضلاب رنگی توسط کامپوزیت PPy/PVA…………………………………………………………………………………………………………49
۲-۱۰-روش های نوین…………………………………………………………………………………………………..۵۰
۲-۱۰-۱-بهبود تصفیه پساب های نساجی توسط تابش پرتو الکترونی……………………….۵۰
فصل سوم:مواد و روش آزمایش ۳-۱-مواد و روش های آزمایش……………………..………………………………………..۵۳ ۳-۲-مشخصات متیل اورانژ………………….………………………………………………..۵۴ ۳-۳-روش انجام آزمایش…………………….………………………………………………..۵۵ ۳-۴-ساخت کامپوزیت ………………………………………..……………….PPy/PVA57 ۳-۵-ساخت جاذب پلی پیرول.………………………………………………………………۵۷ فصل چهارم:محاسبات و یافته های تحقیق ۴-۱-بررسی ساختار جاذب ها به وسیله FTIRوSEM…………………………………………….60 ۴-۱-۱-بررسی SEM………………………………………………………………………………………….64 ۴-۲-بررسی عوامل مختلف روی جذب…………………..…..……………………………..۶۸ ۴-۲۳-۱-بررسی اثر pH بر راندمان جذب………………………..………………………..۶۸ ۴-۲-۲-بررسی اثر زمان انجام واکنش بر روی راندمان حذف..…………………………..۶۹ ۴-۲-۳-بررسی اثر میزان جاذب بر روی راندمان حذف ………..…….…………………..۷۰ ۴-۲-۴-بررسی اثر غلظت محلول رنگی متیل اورانژ بر راندمان جذب……………………۷۱ ۴-۳-بررسی سینتیک جذب..……………………..…………………………………………..۷۲ ۴-۳-۱-معادله خطی شده موریس وبر……………………………………..…………………۷۳ ۴-۳-۲-معادله خطی شده شبه درجه اول…………………..………………………………..۷۳ ۴-۳-۳-معادله خطی شده شبه درجه دوم…………………..………………………………..۷۴ ۴-۴-بررسی ایزوترم های جذب……………………..……………………………………….۷۵ ۴-۴-۱-معادله خطی شده لانگمویر……….…………….……………………………………۷۶ ۴-۴-۲-معادله خطی شده فرندلیچ……………………………………………………………۷۷ ۴-۴-۳-معادله خطی شده دوبینین-رادشکویچ……………………………..……………….۷۸ ۴-۵-مقایسه میزان جذب متیل اورانژ توسط جاذب های PPy,PVA,PPy/PVA………..79 فصل پنجم:جمعبندی و پیشنهادات ۵-۱-نتیجه گیری……………….…………………………………………………………………..۸۲ ۵-۲-پیشنهادها…..………….…….………………………………………………………………..۸۳ پیوست: منابع و مآخذ فهرست علایم و نشانه ها
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵٫مسیر ترقی مبتنی بر شایستگی- انتخاب و ارتقای کارکنان بر مبنای توانائی و عملکرد آنان صورت می پذیرد. وبر بر این باور بود که سازمان ها در حالت بوروکراسی بهتر عمل می کنند و از منابع نیز به طور کارآ استفاده می شود و عدالت و انصاف در برخورد با کارکنان و ارباب رجوع رعایت می گردد. وبر بر این باور بود که سازمان اداری کاملاً بوروکراتیک، از دید صرفاً فنی، سازمانی است که توان رسیدن به بالاترین سطح کارآیی را دارد و از نظر دقت، ثبات، رعایت انضباط، و قابلیت اعتماد بر هر نوع دیگری از سازمان، برتری دارد؛ در واقع بوروکراسی قابلیت پیش بینی رفتار افراد و سازمان را افزایش می دهد و هم از حیث کارآیی زیاد و هم از حیث قلمرو عملیات بر انواع دیگر سازمان برتری دارد و به طور رسمی، برای انجام هرگونه کار اداری قابل استفاده است.
۳-۳-۱-۲- مکتب نئوکلاسیک(روابط انسانی): درسال۱۹۲۰، درحالی که غرب رکود اقتصادی راتجربه میکرد، برخی ازدانشمندان علوم اجتماعی به رهبری التون مایو مطالعاتی را درباره چگونگی واکنش کارکنان به میزان تولید در صورت تغییر شرایط کاری ، طراحی شغل ومحرکهای مدیریت آغاز کردند . بخش اعظم این مطالعات در یکی از واحدهای شرکت وسترن الکتریک درشهر هاثورن صورت گرفت که بعدها به مطالعات هاثورن مشهور شد. نئوکلاسیکها بر جنبههای انسانی مدیریت تأکیدمیکردند.. طرفداران این روش معتقد بودند که مدیریت باید توجه خود را بر افراد متمرکز کند؛ به بیان دیگر متغیرهای اجتماعی را مؤثرتر از متغیرهای فیزیکی میدانستند. عمده فعالیتهای که در این دوره انجام شد به دو دسته زیرتقسیم میشود: : نگرش رفتاری HYPERLINK “http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%B4_%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8%A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF"HYPERLINK “http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%B4_%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8%A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF"مدیریتHYPERLINK “http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%DA%AF%D8%B1%D8%B4_%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8%A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF" که بر این مبنا استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار میکنند میتوانند به بهرهوری دست یابند. به علاوه، جنبش روابط انسانی مرحلهای را ایجاد کرد که تکامل یافته آن امروز به عنوان رشته رفتارسازمانی، یعنی مطالعه افراد و گروهها در سازمان مطرح است. مکتب تجربه گرایی(مکتب اقتضایی) مکتب تجربه گرایی(مکتب اقتضایی) (رهیافت اقتضایی(۱۹۶۰ ، تاکنون این مکتب با عناوین دیگری چون موقعیت گرایی، محیط گرایی وشرایط گرایی آمده است. مکتب سیستم های اجتماعی نگرش سیستمی، تقریبا ًاز دهه ۱۹۶۰ درمدیریت مرسوم شد. طرفداران این نظریه معتقدند نگرش سیستمی بهترین طریق برای وحدت بخشیدن به مفاهیم ونظریههای مدیریت ودستیابی به نظریهای جامع است. مکتب نوگرا درمطالعات مدیریت امروز بسیاری ازنظریهها ازترکیب تئوریهای کلاسیکها و نئوکلاسیکها شکل گرفته است. پیروان جدید جنبش مدیریت علمی بر تصمیمگیریهای علمی، به کارگیری رایانه وابزارهای تصمیمگیری تأکیددارند. گروه نظریهپردازان امروزی روابط انسانی، ازبهبود و بازسازی سازمان صحبت میکنند و جای اصولگرایان راکسانی گرفتهاندکه معتقدند قبل ازآنکه بتوان به اصولی پایبند شد لازم است مدیران زیادی رابه طورعملی مورد مطالعه قرارداد. نظریات این دوره رامیتوان به دستهه ای زیرتقسیم کرد: - نگرش کمی مدیریت، که هدفش کاربرد روش علمی برای حل مسائل فنی درسطح وسیع است. مدیریت کمی سه شاخه اصلی دارد: علم مدیریت یا تحقیق در عملیات، مدیریت عملی، اتیوسیستمهای اطلاعاتی مدیریت. - . اساس این نگرش که به آن نگرش موقعیتی نیز گفته میشود براین استوار است که یک الگوی مدیریت برای همه موقعیتها به عنوان بهترین راه وجود ندارد. وظیفه مدیر این است که تعیین کند چه روشی، درچه موقعیت خاصی، تحت چه شرایط ویژهای و در چه زمان بخصوصی بهترین زمینه را برای نیل به اهداف مدیریت فراهم میکند. - جنبش جدید روابط انسانی. درطول بیست سال گذشته نظریههای دیگری در مدیریت معاصر بانگرش روابط انسانی پدیدآمده است که از این قبیل نظریهها میتوان به نظریه HYPERLINK “http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87%D9%94_z&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8%A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF"z اشاره کرد. ۴-۳-۱-۲- وضعیت مدیریت امروزی در مطالعات مدیری چند دهه اخیر، تلاش برای ترکیب یافته های مدیریت علمی، اصول گرایان و جنبش روابط انسانی بوده است. پیروان جدید جنبش مدیریت علمی بر تصمیم گیری علمی ، به کارگیری رایانه و ابزارهای تصمیم گیری تاکید دارند. گروه نظریه پردازان امروزی روابط انسانی از بهبود و بازسازی سازمان صحبت می کنند و جای اصول گرایان را کسانی گرفته اند که معتقدند قبل از آنکه بتوان به اصولی پایبند شد لازم است مدیران زیادی را به طور عملی مورد مطالعه قرار داد. طرفداران دو روش نسبتا مشابه، تلاش دارند تا ثباتی را برای آنچه که ما امروزه درباره مدیریت می دانیم فراهم آورند. این دو روش به شرح زیرند : مدیریت نظامگرا مدیریت نظام گرا دربردارنده کاربرد نظریه سیستمی در اداره نظام های بزرگ و کوچک است که با بهره گرفتن از کارهای انجام شده در ازای کارهای داده شده، ماموریت کل سازمان را برحسب مدل سیستمی داده، پردازش و بازده، از دیدگاه بهبود بخشیدن به عملیاتشان تحلیل می کند . مدیریت اقتضایی اساسا روش مدیریت بر مبنای اقتضا بر این واقعیت تاکید دارد که آنچه مدیر در عمل انجام می دهد، وابسته به مجموعه شرایط موجود است. در نظریه مدیریت برمبنای اقتضا، نه تنها به وضعیت موجود توجه شده، بلکه تاثیر راه حل های ارائه شده بر الگوهای رفتاری سازمان نیز مورد نظر است. وظیفه نظریه و علم، تجویز «چه باید کردن» در یک وضعیت خاص نیست؛ بلکه هدف نظریه و علم، یافتن روابط بنیادی، فنون اساسی و سازماندهی دانش موجود، مبتنی بر مفاهیم به کار رفته است. چگونگی به کار رفتن این فنون در عمل، به وضعیت موجود بستگی دارد، از این رو گفته می شود که مدیریت مؤثر همواره بر مبنای اقتضا ست. ۴-۱-۲-انواع مدیران: مدیر به کسی اطلاق میشود، که در قبال زیردستان و سایر منابع انسانی، مسئولیت دارد. تقریبا همه مدیران سازمان یک وجه مشترک دارند و آن زیردستان است؛ یعنی افرادی که زیر نظر آن ها کار میکنند. در اغلب موارد، غیر مدیران سازمان هم یک وجه مشترک دارند، آنها هیچ زیردستی ندارند؛ بلکه با ابزار و تجهیزات کار میکنند. بنابراین وجود زیردستان، عامل مفیدی در کمک به تعریف و تشخیص انواع مدیران سازمان است.(علاقه مند،۱۳۸۸: ۱۵). مدیران مسئولیت چهار نوع فعالیت اصلی (برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت) را بر عهده دارند. برای پی بردن به معنی مدیریت، یکی ازراهها، توجه به این نکته است که مدیر میتواند در سطوح مختلف یک سازمان انجام وظیفه کند و به فعالیتهای مختلف با دامنهها و گسترههای متفاوت بپردازد. مدیران را در سازمانهای مختلف براساس سطح سازمانی، پست سازمانی و عنوان سازمانی دستهبندی میکنند . سازمان رسمی معمولا از سه منطقه مدیریت و یک منطقه اجرای عملیات به شرح زیر تشکیل میشود.(سلجوقی، ۱۳۸۵: ۲۲). شکل شماره۱-۲: انواع مدیران(سلجوقی، ۱۳۸۵) - مدیران عالی (Top Management)؛ این سطح از مدیریت، معمولا گروه کوچکی از مدیران را تشکیل میدهد؛ که مسئول اداره کل سازمان هستند. (رضائیان،:۱۳۸۵: ۲۸). آنان سیاستهای کلی، برنامههای کلان، طرحهای دوربرد و برنامههای راهبردی سازمان را تهیه و مصوب کرده و بر کلیت سازمان نظارت و هماهنگی اعمال مینمایند (سلجوقی، ۱۳۸۵ : ۳۱). مدیران عالی، مسئولیت بررسی و ایجاد هماهنگی با محیطهای خارجی و دیگر سازمانها را برعهده داشته و باید از فرصتهای محیط بیرون استفاده نمایند. از این مدیران، انتظار میرود نسبت به مسائل با دیدی ژرف و عمیق برخورد کرده و فرایند تصمیمگیری استراتژیک مؤسسه را فعّال نموده تا نسبت به تغییرات بیشمار محیطی عکسالعمل مناسب نشان داده شود.(سعیدی و نظری ، ۱۳۸۷: ۷).این مدیران، غالبا در جامعه در معاملات تجاری و در مذاکرات با دولت، نماینده سازمان خود هستند. آنان، بیشتر وقت خود را صرف صحبت با مدیران عالی سایر مؤسسات و افراد خارج از سازمان میکنند. مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی موفق بوده، معمولا میتواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کار مدیران عالی، از نظر پویایی و مشغله، نظیر کار مدیران عملیاتی است؛ با این تفاوت که اینان برنامهریزیهای جامع و بلندمدتتری را در حوزه فعالیت گستردهتر و عوامل وضعی متنوعتری، طرّاحی یا مورد بررسی قرار میدهند.(رضائیان،۱۳۸۴: ۲۸). - مدیران میانی (Middle Management): مدیران میانی، یک رده پایینتر از مدیران عالی هستند، بهطور مستقیم به مدیریت رده بالا گزارش میدهند و پل ارتباطی بین مدیریت عالی و مدیریت عملیاتی سازمان را تشکیل میدهند. کار مدیران میانی، مدیریت سرپرستان است. آنها راهبردها و خط مشیهای ارائهشده توسط مدیران را به هدفهای ویژه و برنامهها تبدیل میکنند و برای اجرا در اختیار مدیران عملیاتی قرار میدهند. این مدیران، بیشتر وقت خود را صرف حضور در جلسهها و تهیه گزارشها مینمایند. این مدیران، برنامهریزی میانمدت میکنند و برای اظهار نظر مدیران عالی برنامههای جامعتر و بلندمدت آماده میکنند.(موسوی سریزدی، ۱۳۸۶: ۸). عملکرد مدیران ردههای عملیاتی را تحلیل کرده، توانایی و آمادگی آنان را برای ارتقاء، تعیین میکنند و به مدیران رده پایین درباره تولید، پرسنل و سایر مسائل، خدمات مشاورهای ارائه میکنند.(رضائیان، ۱۳۸۴: ۲۸۰). کار مدیران میانی، با توجه به سطح شغلی و واحد سازمانی آنان متفاوت است. ولی بهطور کلی، دارای فعالیت عملی کمتر و فعالیت فکری بیشتر و کسل کنندهتری هستند. روشن است، مدیری که در رده عملیاتی موفق است، لزوما نباید در رده میانی نیز موفق باشد؛ برای اینکه ممکن است اینطور نباشد.(موسوی سریزدی،۱۳۸۶: ۸). - مدیران عملیاتی یا سرپرستان؛ این مدیران، در پایینترین سطح سازمان قرار میگیرند و افرادی هستند که مسئول کارهای دیگران هستند. آنها را مدیران نخستین سطح سازمان (First Line Management) مینامند. مدیران رده پایین سازمان، کارکنانی را سرپرستی مینمایند که هیچ نوع کار مدیریتی انجام نمیدهند. اغلب اوقات، مدیران رده پایین سازمان را سرپرست (Supervision) مینامند.(Stoner & et.al, 2005: 232). واژه Supervision (سرپرست) از دو واژه Super (بزرگ و گسترده) و Vision (بینایی یا قدرت تصور و یا قدرت دید) تشکیل شده است. بنابر تعریف، سرپرست به کسی اطلاق میگردد که دیگران را هدایت و اداره میکند و در سازمان، برخلاف سایر ردههای مدیریتی، افراد غیر مدیر را اداره میکند. بنابراین نزدیکترین رده مدیریتی به اجرا و عملیات در انجام کارها و فعالیّت در کارگاه یا دایره کاری بوده و به مدیر میانی گزارش میدهد.(سید جوادین،۱۳۸۵: ۱۰). از نظر مفهومی، مدیر عملیاتی، فردی است که در پایینترین رده سلسله مراتب مدیریت هر سازمان قرار دارد و بهطور مستقیم، چهرهبهچهره و بدون واسطه، با متصدیان مشاغل گوناگون یک واحد خاصی از سازمان کار میکند؛ مثلا با کارگران در کارگاه، با کارمندان در اداره، با مدرسان و استادان در یک دانشگاه و با سربازان در یک پادگان. میتوان گفت موفقیت یا عدم موفقیت سرپرستان خط اول واحدهای هر سازمان، با کارآیی و بهرهوری کلی آن سازمان، رابطهی مستقیم دارد.(سلجوقی، ۱۳۸۵: ۲۷). در برخی منابع، از سرپرستان بهعنوان عاملین تغییر نام میبرند؛ چون اگر سرپرستان، از دانش و مهارت لازم برخوردار باشند، قادر به مدیریت تغییر و پیادهسازی اهداف تغییر و تحوّل در سطوح عملیاتی و قاعده هرم سازمانی خواهند شد.(سیدجوادین، ۱۳۸۵: ۲۳). از نظر اهمیت، اولین نقطهای که بحث آسیبشناسی نظام مدیریت تولید و مدیریت منابع انسانی را مطرح میکند، سرپرستی است. سرپرستان میتوانند نقش آسیبزدگی سازمان را بهمراتب بالاتر ببرند؛ یا اینکه مصونیت از آسیب را پایین بیاورند(شبگو منصف،۱۳۸۳: ۳). البته مدیریت عملیات، عنوان کلی است که هم مدیر و سرپرست تولید در یک مؤسسه یا کارگاه تولیدی و هم مدیر و سرپرست خدماتی در یک سازمان خدماتی را دربر میگیرند، هردوی این مدیران، عملیاتی را برای وصول به اهداف سازمانهایشان که ارائه خدمات و تولیدات است، انجام میدهند و هردو، صرف نظر از نوع خدمت یا محصولشان، مدیر و سرپرست عملیاتی و اجراییاند.(سلجوقی،۱۳۸۵: ۲۳).در تمامی عناوین سرپرستی، مفاهیم مشترک زیر قابل برداشت است : ۱- سرپرستان دارای چندین کارمند یا کارگرند؛ که به آنها گزارش میدهند. ۲- کار، توسط سرپرستان از طریق افراد زیرمجموعه صورت میگیرد. ۳- تلاش سرپرستان در جهت تحقق اهداف و دستیابی به شاخصهای عملکردی است؛ که از طریق مدیران عالی و میانی تعیین میگردد. ۴- نوع عملیات آن ها عینی، عملیاتی و صفی (اجرایی) است.(سید جوادین،۱۳۸۵، ۱۱-۱۰). مدیران عملیاتی سرشان شلوغ است؛ اغلب مجبورند برای نظارت در رفت و آمد باشند، برای پرسنل خود مأموریتهای کاری خاص تعیین کنند و باید برنامه عملیاتی، تفصیلی و کوتاهمدت طرحریزی کنند. بر خلاف تصور، نتایج مطالعات حکایت از آن دارد که مدیران اجرایی، وقت کمی صرف برنامهریزی، گزارشنویسی، خواندن، اظهار نظر و بازبینی میکنند. بیشتر وقت این مدیران با کارگران صرف میشود و زمان کمی را با مدیران بالاتر یا افراد خارج از سازمان میگذرانند. این مدیران با محیط کاری خود، کاملا در ارتباط هستند و مسائل آنها را حل مینمایند. در حقیقت آنان در خط آتش کار میکنند؛ جایی که عملیات در آن صورت میگیرد.(موسوی سریزدی،۱۳۸۶: ۸-۷). ۵-۱-۲- وظایف مدیران : هر سازمان در آغاز کوچک است بهطوری که حتی یک فرد به تنهایی قادر به انجام دادن همه کارها است. اما با گسترش یافتن کارها، آن فرد به معاونان و همکارانی نیاز پیدا می کند. در نتیجه برای سهولت کار وظایف خود را میان خود و همکاران تقسیم میکند.(علاقه مند،۱۳۸۵: ۸۱).مدیران عالی سازمان، به برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، نظارت و … میپردازند؛ ولی سرپرستان، در پایین سلسله مراتب قرار دارند و بهعبارتی در تقسیمبندی مدیریت، جزء مدیران تحتانی سازمان هستند.(موسوی سریزدی،۱۳۸۶: ۱) . تمام تعاریفی که از وظایف و مسئولیتها برای مدیریت ارائه شده، در مورد سرپرستها نیز مصداق دارد. سرپرست، مانند مدیر، تقسیم کار، نظارت، برنامهریزی و کنترل میکند. یک مورد دیگر هم به وظایف سرپرست اضافه میشود و آن اجرا است؛ یعنی مدیریت، بحث نظری و فلسفی مطلب را همراه دارد؛ اما سرپرست، نه تنها تمام این تکالیف را که بر عهده مدیر است و در نظام مدیریت تعریف شده، برعهده دارد، بلکه چون با طبقات اجرایی سازمان در تماس است، همه آن نقشهای مدیران را باید از نظر ستادی داشته باشد و از پایین هم با عوامل اجرا در ارتباط باشد.(شبگو منصف،۱۳۸۳: ۵). موقعیت سرپرست خط اول در سازمان، از این جهت منحصر بهفرد است که سرپرست، تنها مدیری است که کار افراد غیر مدیر را سرپرستی میکند. از آنجا که نیل به هدفهای سازمانی، بستگی به این دارد که کارها در سطح اجرایی چگونه انجام میشود، بنابراین، این موضوع بهنحو بارزی اهمیت موقعیّت سرپرستان سازمان را افزایش میدهد.(زمردیان و مهروژان، ۱۳۷۰: ۳۳۵). پیتر دراکر،وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری میداند. درعین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام وکنترل میدانند. برخی ازمنابع، استخدام را از فهرست فوق حذف کردهاند. وبرخی نیز هماهنگی راجایگزین آن نمودهاند. برنامهریزی برنامهریزی یا طرحریزی یعنی اندیشیدن ازپیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامهریزی تعاریف متعددی ارائه کردهاندکه برخی ازآن ها از این قراراست: - تعیین هدف، یافتن وساختن راه وصول به آن، - تصمیمگیری در مورداین که چه کارهایی باید انجام گیرد، - تجسم وطراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند، - طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوهای که از پیش تعریف شده، تغییربدهد. سازماندهی سازماندهی فرآیندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروههای کاری وهماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت میگیرد. انگیزش رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه ورغبت درزیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان. ارزیابی کنترل،تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورداطلاعات، مقایسه اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده وسرانجام تعیین انحرافات احتمالی وسنجش ارزش آن ها بر روند اجرایی که در برگیرنده حداکثر کارایی است .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
Stdt = دستوری که sd (انحراف از میانگین) ماتریس t را برابر یک قرار داده است. prestd (p,t) = دستور استاندارد کردن ماتریس ورودی و خروجی (کل دادهها) سپس با بهره گرفتن از یک عملگر رگرسیون خطی، هر یک از متغیرها را مستقل خطی نموده (هنگامی که یکی از ستونهای ماتریس، حاصلضرب ستون دیگری از همان ماتریس در یک عدد یا ستون دیگر باشد، گفته شده که ستونهای ماتریس وابستگی خطی دارند). در برخی مواقع ابعاد ماتریس ورودی خیلی بزرگ است و مؤلفه های بردار ماتریس ورودی با یکدیگر همبستگی بالایی دارند (تکراری بودهاند) و ممکن است همه مؤلفه های ورودی تأثیر زیادی بر مؤلفه پاسخ نداشته باشند. در چنین مواقعی برای کاهش ابعاد ماتریس ورودی و تنها استفاده از مؤلفه های مؤثر بر مؤلفه پاسخ، عمل آنالیز میزان اثر هر کدام از مؤلفه ها انجام شده و مؤلفه هایی که اثرشان از سطح معینی کمتر است و یا وابستگی خطی با هم دارند، بوسیله آنالیز مؤلفه های اصلی از دسته ماتریسهای ورودی حذف شده و به این منظور از دستور propca استفاده گردیده است. این روش دارای سه اثر بوده است:
۱) عناصر بردار ورودی را اورتوگونال کرده است (همبستگی بین آنها را از بین برده است). ۲) منجر به متعامد شدن مؤلفه های بنیادی در بردار ورودی گردیده است (استحکام در بردار ورودی). ۳) مؤلفه هایی را که اثرشان واریانس کوچکی را در دسته دادهها شامل شده از معادله حذف کرده است. [ptrans, transmit] = propca (pn, 0.001) Ptrans = ماتریس ورودی pca شده. transmit = ماتریس خروجی pca شده. propca = دستور حذف مولفههای تکراری از ماتریس ورودی و حذف مولفههای با واریانس کوچک ۰.۰۰۱ = مؤلفه هایی را که اثرشان، واریانس کوچکتر از ۰۰۱/۰ در دسته داده های ورودی را شامل شده از ماتریس ورودی حذف کرده است. ۳-۳-۳ تفکیک ماتریس پیشبینی از ماتریس کل به منظور انجام پیشبینی، یک دسته ماتریس مربوط به رکوردهای موجود را بصورت تصادفی از بین کل داده های ورودی و متناظر آن در داده های خروجی، جدا نموده و جهت اطمینان از اینکه این داده ها در مجموع دادههایی که برای آموزش و آزمون و برآورد ارزش شبکه بهکار رفتهاند، وجود داشته باشند، مقادیر معادل آنها برابر تهی قرار داده شده است. S = ptrans (, row column) R= tn (, row : column) ptrans (, row : column) = [ ] tn (, row : column) = [ ] بعد از این مرحله به جهت ساختن شبکه، نیاز داشته ابعاد ماتریس ورودی را مشخص ساخته که بدین منظور از دستور زیر در Matlab استفاده شده است: [R, Q] = Size (Ptrans) ۳-۳-۴ تفکیک داده ها برای ارائه به ماتریس ورودی از کل داده های موجود، تعدادی برای آموزش شبکه و تعدادی مربوط به آزمون و رکورد شبکه و تعدادی نیز برای برآورد ارزش شبکه، مورد استفاده قرار گرفته شده است. iitst = 2:4:Q مفهوم: از تمام رکوردهای موجود در نمونه از سطر دوم تا انتها با گام چهارتایی برای آزمون شبکه (tst) جدا شود. iival = 4:4:Q مفهوم: از تمام رکوردهای موجود در نمونه از سطر چهارم تا انتها با گام چهارتایی برای برآورد ارزش شبکه (val) جدا شود. iitr = [1:4:Q 3:4:Q] مفهوم: از تمام رکوردهای موجود در نمونه از سطراول و سوم تا انتها با گام چهارتایی برای آموزش شبکه (tr) جدا شود. ۳-۳-۵ ساختن شبکه پس از انجام کلیه مراحل بالا، شبکه ای باید ساخته شود تا با داده های موجود، آموزش، آزمون و برآورد ارزش گردیده و سپس این شبکه برای شبیهسازی مورد استفاده قرار گیرد. میتوان شبکه موردنظر را بادستور و مؤلفه های موصوف زیر ساخت: Net = Newff (Minmax (ptr), , {’tansig’, ‘purelin’}, ‘trainlim’) Net= دستور ساختن شبکه را داده است. Newff = ساختن یک شبکه پیشخور پس انتشار خطا (bpff) Minmax= به معنی ماتریسی متشکل از کمینه و بیشینه بردار ورودی بوده است. Ptr = داده های آموزشی ورودی بوده است. [۱۱ ۱] = به ترتیب تعداد نرونها در لایه خروجی و پنهان بوده است. هر ورودی قبل از اینکه وارد هسته اصلی عنصر پردازشگر شود، وزندار گردیده است. پس از وارد شدن به هسته اصلی عنصر پردازشگر در یک وزن اولیه (w) که مقدار آن به طور معادل بین ۵/۰± در نظر گرفته شده و در یک مقدار اریب ضرب شده، سپس مجموع آنها در یک تابع انتقالی ضرب گردیدهاند. معمولاً تابع انتقالی در نظر گرفته شده برای لایه های ورودی و مخفی (پنهان) از نوع tansig و برای لایه خروجی از نوع purelin است و تابع آموزشی شبکه از نوع trainlim بوده است. Tansig= تابع انتقال لایه ورودی، یک تابع محاسباتی است که لایه های خروجی را از روی ورودی شبکه محاسبه کرده است. این تابع به تانژانت هیپربولیک نیز مشهور است. الگوریتم tansig بصورت زیر است:
Tansig= تابع انتقال لایه پنهان (مخفی). Purelin= تابع انتقال لایه خروجی، در واقع یک تابع انتقال خطی است که لایه های خروجی را از روی ورودی شبکه محاسبه می کند. Tarinlim= تابع آموزشی شبکه bp (شبکه پیشخور پس انتشار خطا) بوده که مقادیر وزنها و مقادیر اریب شبکه را بر طبق روش لیوینبرگ- مارکواردت[۱۳۷] بهینهسازی کرده است. [net, tr] = train (net, ptr, ttr, [ ], [ ], val, tst) [net, tr] = این دستور شبکه ساخته را آموزش داده است. Ptr = ورودی شبکه (دادههای آموزشی ورودی) ttr= هدف شبکه با پیش فرض صفر [ ] = شرایط تأخیر ورودی و لایه آغازین با پیش فرض صفر Val= ساختار بردار اعتبار سنجی شبکه با پیش فرض [ ] tst= ساختار بردار آزمون شبکه با پیش فرض [ ] جهت نمایش پیشبینی شبکه بصورت نمودار از دستور زیر استفاده شده است: plot ( tr. Epoch, tr.pref, tr. Epoch, tr.pref) pref دستور زیر گفته است نموداری رسم شود که در آن متغیرها هر کدام بر حسب قبلی رسم شده باشد. legend (traninig, validation, test, -1)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
عدهای در بحث قائممقامی، سقوط دین را ممکن دانسته و به دنبال آن گفتهاند به این ترتیب اشکالی در اصل مفهوم قائممقامی مطرح میشود. همانطور که مازو حقوقدان فرانسوی نیز از این اشکال اظهار شگفتی کرده و چنین میگوید: «قائممقامی در اثر پرداخت از میراثهای حقوق روم است که بدین صورت در حقوق کنونی بهجا مانده و باعث شگفتی حقوقدانان میشود که دین چگونه پس از پرداخت باقی میماند و انتقال مییابد.» (مازو، دروس حقوق مدنی،ش۸۶۱ : به نقل از کاتوزیان،۱۳۸۲: ج۲، ص۱۱۷) آن اشکال این است که اصولاً به استناد قواعدعمومی حقوقی و ماده ۲۶۴ قانونمدنی پرداخت وسیله سقوطتعهد میباشد و چگونه ممکن است در اثر سقوطتعهد فردی قائممقام گردد؟ در بیمه نیز این اشکال وجود دارد زیرا بیمهگر پس از وقوع خسارت با اجرای عقد خود دین واردکننده زیان را نیز ادا کرده و موجب اعاده وضعیت شده است. در مورد پرداخت بیمهگر باید پاسخ داد، تنها رابطه موجود میان بیمهگر و مسئولحادثه، وجود موضوعی مشترک (خسارت ایجادشده) برای دین هر دو ایشان است و با وجود موضوع واحد، دین هر یک مستقل و از جانب آن ها لازمالوفاء است و این وجه اشتراک رابطه بین آن دو ایجاد نمینماید. در فقه امامیه نیز اصولاً پرداخت از سوی مدیون یا مأذون از جانب او عامل سقوطدین است نه آن که مطلق پرداخت سبب سقوط دین باشد. به گفته عدهای استدلال کنونی فرانسه و بلژیک آن است که پرداخت همیشه مسقط دین نیست بلکه گاه ناقل است به بیان دیگر اثر اصلی پرداخت اقناع طلبکار و اثر فرعی آن سقوط دین میباشد. بنابراین نظر ماهیت قائممقامی عبارتاستاز ترکیب انتقالطلب و وفایبهعهد. اما واقعیت این است که در این موارد سقوطدین اتفاق نمیافتد. به عقیده برخی «وفایبهعهد» هدف هر التزام است و نباید آنچه رخ میدهد را سقوط تعهد نامید. گاه وفای به عهد سبب سقوط آن نمیشود و پرداختکننده قائممقام طلبکار در رجوع به بدهکار میشود (مانند ماده ۲۷۱ قانون تجارت). قانون تعهدات سویس برخلاف قانونمدنی فرانسه وفایبهعهد را در زمره اسباب سقوطتعهد نیاوردهاست و احکام آن با عنوان اجرای تعهدات بیان میشود که برخی نویسندگان فرانسوی نیز از همین شیوه پیروی کردهاند. (کاتوزیان،۱۳۸۷: ج۴، ش۶۹۶، ص۱۱) پس در دعوای قائممقامی طلب طلبکار پس از پرداخت، برخلاف اثر طبیعی پرداخت به جای آن که سقوط کند به پرداختکننده منتقل میگردد. در نتیجه کلیه تضمینات و امتیازات و اوصاف طلب به تبع به پرداختکننده منتقل میشود. برخلاف دعوای شخصی که پرداختکننده به موجب حقی که شخصاً با پرداخت به دست میآورد در دعوای قائممقامی بر مبنای همان طلبی که طلبکار علیه مدیون داشت به او رجوع میکند. یعنی این مبنا مطابق قواعدعمومی قائممقامی پس از پرداخت رابطه حقوقی قبلی تغییری نمیکند و فقط طلبکار اصلی جای خود را به طلبکار دیگر میدهد. (دارویی،۱۳۸۳، ص۲۵)
در حقوق فرانسه نیز قائممقامی با پرداخت نهاد حقوقی است که به موجب آن طلب پرداخت شده به وسیله ثالث به نفع او باقیمانده و با تمام لواحقش به او منتقل میشود هر چند که طلب در رابطه با طلبکار ساقط میشود یعنی در قائممقامی با پرداخت مدیون در برابر طلبکار بریالذمه میشود ولی فوراً و همزمان در مقابل طلبکار جدید (پرداختکننده) با همان شرایط قبلی مدیون میشود. (پلانیول و ریپر، دوره مقدماتی حقوق مدنی، ش۱۲۱۹: به نقل از دارویی، همان، ص۲۵)[۶۵] در نگاه اول مسئله قائممقامی به عنوان یک تأسیس قانونی انگاشته میشود. برای این مورد نظایر دیگری نیز همانند ضمانتنامه های بانکی وجود دارد. پس اگر چه بیمهگر دین خویش، و نه دین ثالثمسئول را از جانب او میپردازد ولی باین حال قائممقامی وجود دارد. در اینجا دیون متعدد هدف واحد دارند که همان جبران خسارت زیاندیده میباشد و زمانی که این خسارت جبران شد بیمهگر برای رجوع به ثالثمسئول جانشین زیاندیده میگردد. در فرضی که رجوع بیمهگر در نظام حقوقی ممکن میگردد امتیاز بقای مسئولیت عاملزیان پس از جبران باقیمیماند. همانطور که برخی بیان نمودهاند وجود مزایای تأمیناجتماعی از تعهدات شخص مسئول نخواهد کاست و او باید حسب مورد دین مسئولیتمدنی خود را در برابر بیمهشده تأمیناجتماعی یا بازماندگان او یا سازمان تأمیناجتماعی ایفا کند. (ایزانلو،۱۳۸۷: ص۴۷) پاسخ دوم به سؤال مطرحشده آن است که آن چه بیمهگر میپردازد به هیچ عنوان ارتباطی با دین مسئول حادثه ندارد به این صورت که اصولاً پرداخت بیمهگر ربطی به عاملزیان نداشته و به خاطر عمل به تعهد بیمهای خویش است. در مورد بیمه های خسارتی هرچند بیمهگر به قرارداد خود عمل میکند اما چون رابطهای میان او و عامل زیان برقرار نیست دین عاملزیان با پرداخت بیمهگر ساقط نمیشود. چرا که اصولاً پرداخت به مقتضای قرارداد صورت میگیرد نه از طرف مسئول حادثه. به تعبیر نویسندگان فرانسوی نیز بیمهگر با پرداخت خسارت به تعهد قراردادی خویش عمل نموده است و دین مسئولحادثه تعهدی مبتنی بر مسئولیت خارج از قرارداد است بنابراین بیمهگر دین دیگری را نمیپردازد بلکه قرارداد خودش را اجرا میکند. (گروتل،۲۰۰۸: ص۱۰۱۸)[۶۶] از نظر ما نقدی بر این دیدگاه وارد میشود به این ترتیب که نمیتوان نقش دین مسئولحادثه را به طور مطلق نادیده انگاشت چرا که آن دین بالأخره شرط پرداخت غرامت از سوی بیمهگر است و میزان آن را نیز تعیین میکند. هر چند نمیتوان گفت بیمهگر خود دین مسئولحادثه را نمیپردازد اما میتوان گفت او بدل دین مسئول میپردازد. اما پاسخ سوم آن است که بیمهگر نه خودِ دین مسئولحادثه را میپردازد و نه صرفاً به تعهد بیمهای خویش عمل مینماید بلکه پرداخت وی به دلیل تطابق میزان آن با میزان دین مسئولحادثه، بینیازشدن زیاندیده از رجوع به مسئولحادثه به دلیل جبران خسارت انجام گرفته توسط بیمهگر و نیز مجود نقش تعیینکنندگی خسارت توسط مسئولحادثه در تحقق و میزان غرامت بیمهای از دلایل گرایش به این دیدگاه است. نکتهای که حاصل میشود آن است که پرداخت بیمهگر نه کاملاً مرتبط و نه کاملاً بیارتباط با دین مسئولحادثه میباشد و این نکتهای است که باید مدنظر قرارگیرد. بر این اساس به موجب پرداخت بیمهگر وی میتواند به جای زیاندیده به مسئولحادثه رجوع نماید. اما عامل دیگری که رجوع بیمهگر را موجه میسازد عبارت است از وجود یک شرط ارتکازی[۶۷] میان بیمهگذاران و بیمهگران؛ دلیل این سخن آن است که نوعاً تمامی بیمهگذاران تمایل دارند خسارت خود را از راه دریافت غرامت بیمه جبران کنند و از اقامه دعوی خودداری کنند. بدون آن که این نکته را به زبان آورند میخواهند این حق خود را به بیمهگر انتقال دهند. ممکن است پرسش شود از نظر بیمهگذاران این حق در کدامیک از زمان های عقد قرارداد، وقوع خسارت و یا پرداخت غرامت منتقل میگردد؟ پاسخ آن است که بیمهگذاران به جهت حفظ حقوق خویش به این انتقال پسازپرداخت تمایل دارند. در عمل همواره قائممقامی به عنوان شرطضمنعقد در فرمهای رایج قرارداد بیمه موجود بوده و میباشد اما در فرض قانونی بودن آن و سکوت قرارداد نیز میتوان گفت در عمل همواره یک شرط میان بیمهگران و بیمهگذاران در زمینه اعطای حقرجوع وجود دارد. بنابراین با تکیه بر وجود این شرطارتکازی در نوع قراردادهای بیمه میتوان قائممقامی قانونی را بر قائممقامی قراردادی استوار ساخته و الزام قانونگذار را در جهت حمایت از این شرط مبنای دعاوی قائممقامی قرار داد. به این ترتیب به نظر میرسد مشروعیت قائممقامی قانونی خود ریشه در قائممقامی قراردادی دارد. به عبارت دیگر حقرجوع بیمهگر ریشه در شرطارتکازی طرفین داشته و قائممقامی به نوعی نتیجه ناشی از عقد است به این ترتیب که بیمهگذاران ضمن این که برای جبران خسارت به بیمه تکیه میکنند، نوعاً میخواهند زحمت مراجعه به مسئول حادثه را نکشیده و صرفاً به دریافت مبلغ بیمه رضایت دهند و این حق قابل مطالبه از مسئول را به طرف عقد بیمه واگذار نمایند. «نظریهی الزام» بیمهگذاران، بیمهگران و اشخاصثالث را برآن میدارد تا از این قائممقامی تبعیت نمایند. در آثار فقهی مؤیدی بر این دیدگاه وجود دارد. صاحب مفتاحالکرامه با ادعای اجماع درباره جواز رجوع پرداختکننده دین دیگری فرمودهاند: کسی که دین دیگری را بدون این که ضامن (ملزم) بوده و مأذون هم نباشد بپردازد، حقرجوع ندارد. (عاملی،۱۴۱۹: ج۵، ص۳۸۷)[۶۸] مفهوم مخالف این سخن آن است که اگر پرداختکننده، ضامن پرداخت به مدیون باشد حتی در صورت مأذون نبودن نیز رجوع به مدیون برای او ممکن است. مرحوم صاحبجواهر نیز درباره رجوع غاصب مسئول به غاصب مدیون (تلفکننده مال) پس از پرداخت مبلغ مال مغصوبه تلفشده به مالک آن چنین میگوید: «فیُملَکُ حینئذٍ مَن أدّی بِأدائِه ما لِلمالِک فی ذمتِه بِالمُعاوِضهِ الشرعیهِ القهریه» (نجفی،۱۳۶۷: ج۳۷،ص ۳۴) آنچه را غاصب به مالک مال مغصوبه میپردازد و آن چه که مالک در ذمه غاصب تلفکننده دارد به طور قهری و شرعی معاوضه میشود.[۶۹] عدهای خواسته اند با این عبارت قائممقامی در اثر پرداخت را در فقه و حقوق اسلامی نتیجه بگیرند. مرحوم شیخ انصاری نیز سخن مرحوم صاحبجواهر را مورد نقد قرار داده و این طور وارد نقد شدهاند: قابل تصور نیست که غاصبی غیر از تلفکننده مال، آن چه را بر ذمه تلفکننده مال میباشد، به صرف دفع بدل تملک نماید زیرا سبب اختیاری یا قهری برای این تملک وجود ندارد بنابراین به مجرد ادای دین توسط غاصب اول، حق مالک نسبت به تلف مال ساقط میشود زیرا پس از آن که خسارتی تدارک دیده شد دیگر موضوعی برای تدارک وجود نخواهدداشت (فاضل لنکرانی،۱۴۱۶: ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵) همانطور که مشاهده شد تملک یا سببی ارادی و اختیاری نیاز داشته و یا محتاج به یک سبب قهری است که میبایست توسط شارع بیان گردد. از سخن شیخانصاری این معنا برداشت میشود که مرحوم صاحبجواهر مدعی وجود تملک سببقهری شدهاند که دلیلی از سوی شارع برای آن در دست نداریم. بنابراین بهنظر میرسد نمیتوان قائممقامی با پرداخت را بر این قول استوار ساخت. پیشتر هم گفتیم که از این عبارت قائممقامی با پرداخت به این معنا که سبب تام قائممقامی عامل پرداخت باشد، حاصل نمیشود؛ اما بنا بر عبارات صاحب مفتاحالکرامه (رحمهاللهعلیه) به اینوسیله میتوان مبنای رجوع قانونی را با تعبیر الزام ناشی از ضمان یا تعهد قراردادی بیان نمود. نظر فقهای معظم نیز این دیدگاه را تأیید مینماید.[۷۰] هر چند شاید بر مبنای سخن مرحوم عاملی بتوان گفت «پرداخت» به عنوان «ملزمٌ به» بوده و در نتیجه عمل به «ملزمٌبه» بیمهگر قائم مقام گردد. اما باز اشکالی مطرح میشود؛ شرط چنین الزامی پرداخت دین دیگری است؛ در حالی که بیمهگر دین خود را میپردازد. اما این اشکال قابلدفع است به این صورت که بیمهگر نه تنها به تعهد خود عمل میکند، بلکه حکماً دین مسئول را نیز میپردازد چرا که قبلاً هم گفتیم که ممکن است گفته شود اذن در اینجا توسعه داده میشود و پرداخت بیمهگر پرداخت درحکممأذون است. گفتار سوم - بررسی نظایر قائممقامی قانونی بیمهگر در سایر قوانین یک راه مناسب برای شناخت بهتر قائممقامی بیمهگر وجود دارد و آن بررسی نهادهای مشابه آن است. فایده دیگر مطالعه این مفاهیم بررسی و نتیجهگیری دقیقتر درباره فقدان یا وجود نهاد قائممقامی با پرداخت در حقوق ایران است. موارد مشابهی برای قائممقامی بیمهگر در قوانین مدنی و تجاری و سایر قوانین وجود دارد که از آن جمله میتوان به قائممقامی قانونی شخص غاصب، و یا مرتهن در بحث رهن مکرر، یا شخص ثالث پرداختکننده وجه سند تجاری اشاره نمود. برای مشاهده موارد مشابه دیگر میتوان به مواد ۳۸۸ قانون تجارت (بحث رجوع متصدی حملونقل به مأمور حملونقل) و مواد ۷۶ و ۸۲ قانون اجرای احکاممدنی (بحث رجوع محکومله پرداختکننده حقالزحمه ارزیاب به محکومعلیه) نیز مراجعه نمود. حال باید دید آیا قائممقامی با پرداخت به عنوان قاعده و مبنای جانشینی بیمهگر از مواد قانونی مذکور برداشت میشود یا خیر؟ در حقوق فرانسه نیز به دلیل وجود نظام قائممقامی با پرداخت در قانونمدنی، موادی مشابه ماده ۱۲۱.۱۲ قانون بیمه وجود دارد؛ از جمله مواد ۱۲۴۹ تا ۱۲۵۲ قانونمدنی که اصل نهاد قائممقامی با پرداخت را بیان میکنند؛ مواد ۱۷۲ و ۱۸۲ قانون تجارت فرانسه و ماده ۱۹۴۶ قانون تأمیناجتماعی این کشور نیز از نظایر قائممقامی بیمهگر در فرانسه میباشد. (دارویی،۱۳۸۳: ص ۶۲) بند اول- قائممقامی قانونی غاصب از مفاد ماده ۳۱۸ قانون مدنی استنباط میشود غاصبی مدیون مال است که آن را تلف کرده باشد و دیگرانی نیز که با استیلاء نامشروع خود آن مال را غصب نموده اما آن را تلف نکردهاند مسئول خواهندبود. پس اگر مسئولی دین تلفکننده مال را بپردازد به این وسیله قائممقام مالک میشود و میتواند از این طریق به مدیون رجوع نماید. بر اساس فقهامامیه در تعاقبایادی غاصبان، مالک میتواند به هر کدام که بخواهد یا به همه آن ها مراجعه نماید زیرا هر کدام از ایشان غاصب بوده و محکوم به رد عین یا قیمت هستند.[۷۱] حال اگر یکی از غاصبان عین یا مبلغ را بپردازد در اثر پرداخت جانشین مالک در رجوع به متلف خواهد شد. به عبارت دیگر در نتیجهی این جانشینی، غاصبی که خسارت مالک را جبران نموده از غاصبی که مال در دست او تلف شده است طلبکار میشود. پس ترتیب امکان رجوع این غاصب به متأخران خود، به قائممقامی مالک است نه بر مبنای ضمان آنها در برابر او به گفته برخی پرداخت دین دیگری میتواند نتیجه تراضی ثالث با مدیون یا دائن باشد اما در فرض ما قائممقامی قانونی است. هدف از این جابجائی استقرار ضمان بر عهده غاصبی است که مال در زمان استیلای او تلف شده است و قائممقامی وسیله تحقق آن است. (کاتوزیان،۱۳۸۲: ج۲، ص۱۱۶-۱۱۷) اما باید دید در فقه امامیه چرا غاصب میتواند به متلف مراجعه نماید؟ آیا او واقعاً با پرداخت به مالک قائممقام او میشود؟ یک پاسخ آن است که اگر غاصبی دین غاصب متلف را بپردازد، به حکم شرع قهراً و خود به خود مالک آن چه متعلق به صاحب مال بوده میگردد و همین بیان نشان دهنده تأیید نهاد قائممقامی با پرداخت میباشد. مالکیت قهری شرعی را فقهایی از جمله مرحوم صاحبجواهر مطرح نمودهاند. اما همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، در مقابل کسانی که به این سخن صاحبجواهر تمسک میکنند میتوان گفت با این که نتیجه قائممقامی غاصبِ پرداختکننده، انتقالطلب به اوست اما نباید این دو مفهوم را با هم خلط نمود. آنچه مهم و قابل عنایت است این است که در مسئله تعاقبایادی غاصبان، غاصب دین خویش را که با فعل غاصبانه پدید آمده و دلیل شرعی و قانونی حاکم بر باب غصب بر ضرورت این پرداخت حکم می نماید، میپردازد و برای مراجعه غاصب به غاصبان متأخر و به شخص غاصب متلف، دلیل مستقل و خاص وجود دارد که به هیچ وجه قابل سرایت به سایر موارد پرداخت همچون پرداخت بیمهگر نیست و به این ترتیب نمیتوان برای قائممقامی با پرداخت مبنایی در نظر گرفت. اگر گفته شود که میان غاصب و بیمهگر در این مورد فرقی نیست و هر کدام دین خود را میپردازند بنابراین مبنای رجوع در هر دو مشترک است، پاسخ میدهیم رجوع غاصب مبتنی بر احکام خاص غصب بوده و بی دلیل قابل سرایت به سایر موارد نیست. برخی اساتید نیز پس از طرح این مطلب که غاصب قائممقام غاصب متلف میگردد، برای تأیید قائم مقامی با پرداخت، قائممقامی بیمهگر را به عنوان شاهد و نظیر قائممقامی غاصب ذکر میکنند که خود ریشه در حقوق فرانسه داشته و مبتنی بر نهاد قائممقامی در اثر پرداخت است. (همان) به نظر میرسد قاعده «علیالید» به جهت دلالت عام خود هم در مورد ضمان «یک فرد» نسبت به یک مال و هم در مورد ضمان «چندین فرد» جاری میشود. بنابراین همانطور که در آثار فقهی مشاهده میشود در مسئله تعاقبایادی نیز قاعده «علیالید» جاری است. ضمان چند نفر نسبت به مال دیگری به نحو عرضی و طولی قابل تصور میباشد. در ضمان عرضی چند نفر که بر مالی غصبی استیلا پیدا کردهاند نسبت به آن مسئولیت مشترک خواهند داشت. حمل قاعده علیالید در این مورد مخالفت جدی با ظاهر قاعده دارد. فتاوی بیانگر ثبوت ضمان شخص متلف نسبت به تمام مال است نه این که مسئولیت مشترکی در میان باشد. اما در ضمان ایادی متعدد به شکل طولی ید لاحق نسبت به ید سابق در آن چه به مالک پرداخته ضامن است و مالک در عین حال میتواند به هر یک از غاصبین که بخواهد رجوع نماید. اگر مالک به ید لاحق رجوع نماید او نمیتواند به ید سابق خود رجوع کند چرا که دلیلی برای ضمان ید سابق نسبت به ید لاحق وجود ندارد مگر در صورت غرور؛ اما اگر مالک به ید سابق رجوع کند او میتواند به ید لاحق خود رجوع نماید تا این که به شخص متلف منتهی شود؛ زیرا فرض بر آن است که شخص لاحق نسبت به آن چه شخص سابق به مالک پرداخت کرده ضامن میباشد. در رابطه طولی غاصب اول ضامن مال غصبی در برابر خود مالک است. به این ترتیب که «عین مال» به عهده او قرار میگیرد و غاصب دوم ضامن «عین مضمونه» است زیرا مالی که سابقاً غصب شده بوده تحت سلطه او قرار گرفته است به این ترتیب با قرار گرفتن مال غصبی در ید غاصب دوم، مال علاوه بر صفت تکوینی خود، واجد صفت اعتباری (مضمونه بودن) نیز شده است. پس اگر مال تحت سلطه هزار غاصب دیگر نیز قرار گیرد ضمان هر ید لاحقی در طول ضمان سابق خواهد بود. زیرا ضمان ید سابق به منزله موضوع ضمان ید لاحق میباشد. ممکن نیست ایادی متعدد در عرض واحدی قرار گیرند زیرا امکان ندارد این تسلطها بر مال غصبی، در یک زمان رخ دهد و همواره ضمان ید لاحق بر ضمان ید سابق تأخر زمانی خواهد داشت. (موسوی بجنوردی،۱۴۱۹: ج۴، ص۱۰۰) و اگر مال تحت سلطه غاصب آخر افتد او فقط ضامن عین خارجی نبوده بلکه ضامن آن به علاوه هر آن چه بر ذمه نهصدونودونه نفر دیگر قرار گرفته نیز هست. (موسوی بجنوردی، همان) به نظر ایشان اثر اتیان این وصف اعتباری بر عهده غاصب آن است که اگر مالک به غاصب سابق رجوع کرد او نیز میتواند به غاصب لاحق رجوع کند زیرا وی ضامن ضمان او است و ضمان هر ید لاحقی در طول ضمان ید سابق است زیرا ضمان ید سابق به منزله موضوع ضمان لاحق است. به همین جهت ضمان ایادی به شکل طولی بوده نه عرضی زیرا ضمان هر ید لاحقی تأخر زمانی و رتبی نسبت به ضمان ید سابق دارد. (همان، ص۱۰۱) به نظر مرحوم نائینی نیز ذمه لاحق به آن چه از ذمه سابق خارج شده مشغول است. زیرا ذمه لاحق به بدل آن چه بر عهده سابق قرار گرفته مشغول میشود و بنابراین اگر مالک به او رجوع کرد، وی نمیتواند به ید سابق رجوع کند چون در فرض ما ید لاحق مغرور نیست تا در رجوع محق قلمداد شود. اما اگر مالک به ید سابق رجوع کرد او هم میتواند به دومی مراجعه کند زیرا او به سبب غصب و استیلاء ضامن چیزی شده که در ذمه ید اول قرار دارد. (فاضل لنکرانی،۱۴۱۶: ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰) در مورد جواز رجوع ید سابق به ید لاحق پس از پرداخت به مالک گفته شده اگر مالک به ید سابقی که مال را تلف نکرده و غارّ هم نبوده است مراجعه نمود ید سابق میتواند به استناد رابطه طولی گفتهشده به ید لاحق مراجعه نماید زیرا دومی ضامن عینی بوده که صفت مضمونه بودن را نیز به همراه داشته است و همین ضمانت از شیء مضمون است که ید لاحق را در برابر ید سابق ضامن میسازد و ید سابق به عنوان جبران خسارت و بدل آن چه ید سابق به وی داده حق رجوع به ید لاحق را پیدا میکند. مرحوم امامخمینی فرمودهاند صفت مضمونه بودن مال (صفت اعتباری) قابلیت آن را دارد تا به عنوان یک موضوع همانند سایر اوصاف تبعی برای عین مال ،یدی بر آن واقع گردد و به این ترتیب ضمان عهده در مورد آن صحیح خواهد بود. دلیل دوم آن است که قاعده علی الید اطلاق داشته و این اطلاق مقتضی شمول قاعده بر هر آن چه قاعده در آن صدق میکند میباشد. اوصاف مضمونله در این قاعده ذکر نشده است بنابراین تعیین آن به عهده فهم عقلاء و عرف واگذار شده است. نکته دیگر آن که با دومین ضمان، ضمان اول مرتفع نمیشود زیرا موضوع ضمان دوم همان ضمان اول است و رفع موضوع توسط حکم معقول نیست. (فاضل لنکرانی، همان، ص۱۵۱-۱۵۲) مرحوم شیخانصاری نیز سخن مرحوم صاحبجواهر را مورد نقد قرار داده و گفته است در خطاب ضمان نسبت به کسی که تلفکننده مال است و غیر او فرقی نیست. ضمان در مورد یکی ذمی و در مورد دیگری شرعی است و با جریان قاعده «علیالید» نسبت به هر دو به طور مساوی حکم میشود. شیخانصاری اینطور وارد نقد شدهاند: قابل تصور نیست که غاصبی غیر از تلفکننده مال، آن چه را بر ذمه تلفکننده مال میباشد، به صرف دفع بدل تملک نماید. زیرا سبب اختیاری یا قهری برای این تملک وجود ندارد بنابراین به مجرد ادای دین توسط غاصب اول، حق مالک نسبت به تلف مال ساقط میشود زیرا پس از آن که خسارتی تدارک دیده شد دیگر موضوعی برای تدارک وجود نخواهد داشت.[۷۲] استدلال بیانشده یادآور اشکال وارد شده بر قائممقامی است؛ همان ایرادی که بیان میدارد پرداخت سبب سقوط دین است و پس از پرداخت چیزی باقی نمی ماند تا پرداختکننده قائممقام گردد. این نکته ظریف قابل برداشت در بیان شیخ وجود دارد. به نظر یکی از فقهای معاصر رجوع سابق به لاحق بعد از ادای دین از احکام عقلائیه در موارد ثبوت ضمان است و شارع آن را رد نکرده و همین امر برای جوار رجوع به ید لاحق کافی است. (همان، ص۱۵۴-۱۵۵) مرحوم سید مصطفی خمینی نیز به بیان نقد نظر مرحوم صاحبجواهر پرداخته و گفتهاند شیخانصاری در این باره آورده این که گفته میشود ذمه متلف به نحو اعتباری پس از ادای دین غاصب به مالک به ملکیت او در میآید (معاوضه شرعیه قهریه) و به این دلیل هر یدسابقی به یدلاحق خود مراجعه میکند، مشکل و غیرقابلپذیرش است و صرف بیان این حرف توسط صاحبجواهر و سید کافی به نظر نمیرسد زیرا در معاوضه رضای مضمونله و اختیار ضامن شرط است که در این مورد منتفی است. و ایشان آن چه را نیز مشهور شده که ایادی سابق حقرجوع به ایادیلاحق را دارند، نپذیرفته و دراینباره گفتهاند مستند رجوع یدسابق به یدلاحق قاعده علیالید است که ما آن را نپذیرفتیم پس تنها درصورت غرور و اتلاف است که ید سابق حقرجوع به ید لاحق را، آن هم به استناد ادله هر یک از قاعده غرور و اتلاف پیدا میکند. (موسوی خمینی،۱۴۱۸: ج۲، ص۴۴۵) این دیدگاه مرحوم شیخ به معنای عدم پذیرش اصل قائممقامی در اثر پرداخت در مکتب فقهی ایشان است. عبارت مرحوم شیخ مبین نظر مشهور بوده و بنابراین صرف دفع بدل (پرداخت) هیچ حقی برای دافع به وجود نمیآورد. تدارک خسارت گفتهشده از سوی ضامن نسبت به مالک صورت میگیرد یعنی شخص غاصب در قبال مالک مسئولیت دارد و این پرداخت موضوع تدارک را منتفی میکند اما در قائممقامی، پرداخت از سوی بیمهگر به بیمهگذار هیچ ارتباطی به خسارتی که مسئول حادثه ایجاد کرده ندارد و آن چه پرداخت میشود مبتنی بر قرارداد است نه خسارت. برخی فقها در نهایت نتایجی را از قاعده «علیالید» میگیرند به این ترتیب که به موجب این قاعده مالک میتواند به هر یک از غاصبین رجوع نماید و اگر مالک به یکی رجوع کرد و رجوع منجر به پرداخت به وی گردید، دیگر نمیتواند به سایر ایادی مراجعه نماید. نکته سوم این است که هر ید سابقی میتواند به یدلاحق رجوع کند مادامیکه غار یا متلف نباشد. و در نهایت آن که رجوع سابقبهلاحق تنها زمانی جایز است که یدسابق هر آن چه از مثل یا قیمت در ذمه دارد بپردازد (شرط پرداخت)[۷۳] و این به خاطر آن است که ضمان موجود طولی بوده و یدلاحق ضامن خسارت و بدل آن چیزی است که یدسابق در اختیار او گذارده است. (موسوی بجنوردی،۱۴۱۹: ج۴، ص۱۰۲) بنابراین مشهور بهدلیل وجود رابطه طولی و در نتیجه ضمانید لاحق نسبت به مافیالذمه یدسابق و ضرورت جبران خسارت از او و نیز به حکم اطلاق قاعده علیالید و همچنین به حکم عقل رجوع یدسابق به لاحق را پس از پرداخت او به مالک جایز دانستهاند. بنابراین صرف وجود عنوان «پرداخت» ولو پرداخت کننده ضامن پرداخت هم باشد، حقرجوعی برای ید سابق نسبت به یدلاحق ایجاد نمیکند تا بتوان گفت در فقهامامیه پرداخت موجب قائممقامی میگردد. بنابراین ظاهراً رجوع نیاز به دلیل خاص دارد. هرچند پرداخت یدسابق به مالک نیز شرط رجوع او به یدلاحق است اما سبب قائممقامی در مورد تعاقب ایادی وجود ضمان طولی بین ایادی متعاقب است. بنابراین نمیتوان با قیاس، این مورد را مبنا یا نظیری واقعی برای قائممقامی با پرداخت تلقی نمود و آن را نظیری برای قائممقامی بیمهگر در اثر پرداخت دانست و باید دنبال مبنای دیگری غیر از پرداخت برای قائممقامی بیمهگر بود. البته ممکن است مخالفان این سخن بگویند در تمام مصادیق قائممقامی قانونی، پرداختکننده قانوناً ضامن پرداخت بوده است مانند ضمان ظهرنویس، بیمهگر و غاصب نسبت به پرداخت و در نهاد قائممقامی در اثر پرداخت، قائممقامی در اثر یک «پرداخت» ایجاد میشود که در بسیاری موارد نیز پرداختکننده ملزم به پرداخت بوده است. در پاسخ باید گفت اگر بتوان الزام قانونگذار به پرداخت را نیز در هر مورد احراز نمود باز هم مشکل است بگوئیم صرف «پرداخت» در روابط حقوقی بدون تصریح قانونگذار موجب قائممقامی میگردد و این نهاد در حقوق اسلامی پایه و اساسی دارد. با این حال الزام ناشی از قانون را میتوان مبنایی برای قائممقامی بیمهگر دانست. در فقه امامیه نظرات مخالفی نیز در باب ضمان ایادی متعاقب وجود دارد. به نظر برخی در فرض تعاقب ایادی تعدد ضمان وجود ندارد زیرا آن چه معقول و مورد تأیید عرف است آن است که آنچه با اخذ برعهده آخذ آمده آن است که حفظ مال و رد آن به صاحبش بر او واجب است و در صورت عیب و نقص مال باید آن را تدارک نماید و قاعده در مورد تلف مال نیز ساکت است و تعدد ضمان نیز وجود ندارد. به عقیده ایشان قاعده «علیالید» فقط برحکم تکلیفی دلالت میکند و حکموضعی از آن استفاده نمیشود زیرا دلالت جارومجرور در عبارت «علیالید» بر ضمان دلالتی ندارد و بنابراین برای ضمان باید به سایر اسباب ضمان تمسک نمود. لذا نمیتوان در تعاقبایادی به قاعده علیالید استناد کرد. (موسوی خمینی،۱۴۱۸: ج۲،ص۴۴۰) بهنظر ایشان ضمانید در مواردی مانند ید غاصب بر دلیل عقلی متکی است و همین امر کفایت میکند. در سایر موارد نیز مانند مقبوض به عقد فاسد سایر قواعد در استناد به ضمان آخذ نقش ایفا کردهاند مانند قاعده اقدام که مورد استناد قرار گرفته است نه قاعده علیالید. دلیل دیگر آن که در سند قاعده نیز خدشه وجود دارد[۷۴] بهعلاوه اینکه در نسخه های آن اختلاف بهچشم میخورد. با حذف این قاعده از صفحه ادله مربوط به ضمانات خدشهای به ادله وارد نمیشود. حال بر فرض که دلالت قاعده علیالید را بر ضمان بپذیریم و اشتغال چند ذمه را در مورد یک شیء قبول کنیم باید ببینیم آیا قاعده دلالتی بر جواز رجوع مالک به هر یک از ایادی متعدد دارد یا خیر؟ در اینجا چند احتمال وجود دارد. اول آن که قاعده دلالت دارد بر این که هر ید لاحقی نسبت به ید سابق ضامن است تا زمانی که عین، مثل یا قیمت مال را به مالک یا ید سابق بپردازد. احتمال دوم آن که قاعده فقط بر ضمان گیرنده مال از مالک دلالت دارد. و احتمال آخر و مشهور آن است که قاعده دلالت بر ضمان هر ید لاحقی در برابر ید سابق خود دارد و این ضمان تا زمانی که مال به مالک داده شود وجود دارد. (موسوی خمینی، همان ،ص۴۴۲-۴۴۳) به نظر ایشان صدر قاعده دلالت عام ندارد. به بیان ایشان برخی خواستهاند از صدر حدیث یعنی عبارت «علی الید ما أخذت» معنای عموم را برداشت نمایند به این نحو که گفته شود «هر کس هر آن چه را از مالک مال یا غیر او گرفته بر عهده دارد». بهنظر میرسد تنها در صورتی میتوان ضمانی برای ایادی متعاقبه متصور شد که بتوان به این عموم استناد کرد و در غیر این صورت تعاقبایادی معنا ندارد. (همان، ص۴۴۳) به نظر ایشان ذیل حدیث یعنی عبارت «حتیتؤدیه» در معنای خاص ظهور دارد بهاینصورت که ظهور عرفی ادای مال، ادای مال به مالک است نه ادای به ید دوم و سوم. آن چه عقلاً برداشت میشود این است که ید دوم فقط در برابر ید اول ضامن است هرچند مالک را هم بشناسد و مالک حق ندارد به کسی جز ید اول رجوع نماید. بنابراین آن چه مشهور شده که مالک میتواند به هر یک از ایادی مراجعهکند، مبرهن و عقلایی نیست. اگر بپذیریم که قاعده بر ضمان کل ایادی دلالت دارد اما نمیتوان دلالت آن را در مورد استحقاق مالک در رجوع به تمامی ایادی پذیرفت. (همان، ص۴۴۴) اما این ظهور درصورتی قابل استناد است که فعل «تؤدی» را فعل معلوم بدانیم اما از آنجا که هر دو احتمال معلوم و مجهول بودن کلمه وجود دارد از این رو نمیتوان به ظهور استناد نمود و آن را منصرف به رجوع مالک به ید اول دانست. (سعدی،۱۳۹۰:در دست انتشار) اما بهنظرمیرسد در فروض معلوم یا مجهول بودن فعل «تؤدی» در اعتبار ظهور عبارت خللی ایجاد نمیکند. به این ترتیب با نظریه اخیر مسئله ضمان ایادیمتعاقب منتفی میگردد و دیگر مسئله قائممقامی احد از ایادی به جای مالک مطرح نمیگردد چرا که تنها یک نفر نسبت به مالک بدهکار است. استدلال مخالف مشهور به غایت قوی و قابل اعتماد است. اما قانونمدنی در ماده ۳۱۸ به تبع مشهور فقها به مسئله تعاقبایادی پرداخته است. بند دوم – قائممقامی قانونی مرتهن در رهن مکرر از نهادهای دیگر و مشابه جانشینی بیمهگر، قائممقامی مرتهن میباشد. در موضوع رهن مکرر درصورتیکه توافقی در میان مرتهنین نباشد، بهموجب نص قانون ثبت، قائممقامی در اثر پرداخت مجوز رجوع مرتهنین به یکدیگر در رهن مکرر خواهدبود. به حکم ماده ۳۴ مکرر قانون ثبت دو نفری که به ترتیب مالی را در رهن خود دارند، میان آنها حکم میشود که ابتدا حقوق بستانکار نخستین استیفاء شود و بعد نوبت به بستانکار دوم رسد و وی از باقی مانده رهن استفاده کند (مورد رهن مکرر در طول یکدیگر). در این فرض بستانکار دوم میتواند طلب بستانکار اول را بپردازد و نسبت به استیفای طلب خود از مال مرهون قائممقام بستانکار اول گردد. به عقیده برخی این مورد را نیز میتوان از موارد جانشینی در اثر پرداخت در حقوق ایران دانست. (کاتوزیان،۱۳۸۲: ج۲، ص۱۱۷) اما این مقرره قانون ثبت برگرفته از حقوق فرانسه بوده و چنانچه در مبانی حقوق ایران نتوان مبنایی برای قائممقامی با پرداخت پیدا نمود، به تبع نمیتوان از این موارد برای اثبات حقرجوع بیمهگر استفاده نمود. در مباحث فقهی رهن مکرر از عامل «پرداخت» توسط مرتهن دوم سخنی به میان نیامده است. بنابراین رجوع مرتهن دوم به قائممقامی از مرتهن اول به بدهکار بابت دریافت کل دین میتواند از باب مصالحه یا انتقال تعهد به نفع مرتهن دوم در قبال پرداخت مبلغی به جای مال مرهونه باشد و در فرضی که توافقی به عمل نیامده باشد حکمی برای رجوع داده نشده است و این پرداخت در قالب قواعد پرداخت اذنی و تبرّعی قابل بررسی است. بهعلاوه آنکه این مقرره قانون ثبت برگرفته از قانون ثبت فرانسه بوده و از حیث قائممقامی در اثر پرداخت تبعیت موردی نموده و تصویب چنین مادهای به منزله پذیرش قائممقامی با پرداخت نبوده است. پس این مورد را نیز نمیتوان به عنوان مصداقی برای قائممقامی با پرداخت دانست و با آن قائممقامی با پرداخت بیمهگر را اثبات نمود. در فقه امامیه رهن مال مرهون به کسی غیر از مرتهن و با اجازه او صحیح میباشد. بنابراین به جای عامل پرداخت، عامل «اذن» یا «اجازه» است که قائممقامی را محقق میسازد. نویسنده کتاب مفتاحالکرامه این مطلب را در جملات ابتدایی پیش رو مورد اشاره قرار داده است.[۷۵] بنابراین از مبحث رهن مکرر نیز نمیتوان استفادهای به نفع جانشینی بیمهگر نمود. بهگفته ایشان این رهن با توافق میان مرتهنین و با اجازه مرتهن و بدون برهم زدن رهن اول حاصل میگردد. بنابراین در این مورد نیز توافق و اجازه اشخاص سبب قائممقامی است و نه پرداخت. بند سوم – قائممقامی قانونی ثالث پرداخت کننده وجه اسناد تجاری به استناد ماده ۲۷۱ قانون تجارت شخص ثالثی که وجه برات را پرداخته دارای تمام حقوق وظایف دارنده برات است. همچنین به استناد ماده ۲۴۹ همان قانون، صادرکننده برات، محال علیه و ظهرنویسها در برابر دارنده برات مسئولیت تضامنی دارند. ظهرنویسها مدیون نیستند ولی به منظور تضمین حق دارنده برات مسئول پرداخت آن قرار میگیرند؛ پس هرگاه دارنده به یکی از آن ها رجوع کند، ظهرنویس پرداختکننده نیز به قائممقامی او حق رجوع به براتدهنده و ظهرنویسهای پیش از خود را که در مسیر استقرار دین بر ذمه براتدهنده واقع شدهاند دارد. (کاتوزیان،۱۳۸۲: ج۲، ص۱۱۸) مقررات برات در مورد سایر اسناد تجاری (سفته و چک) نیز قابل اجراست. شاید ابتدا به نظر آید لازم نیست شخص ثالث، مأذون باشد. شخص ثالثی که برات را پرداخته، دارای کلیه حقوق دارندهبرات است. این قائممقامی مطلق بوده و تنها در مورد افراد مأذون نیست. اگر چه قانون میگوید او در همه حقوق شخص اصیل جانشین میشود اما این طور نیست. به عنوان مثال اگر شخص ثالث براتی را به نفع ظهرنویس سوم پرداخت کند نمیتواند به همه ظهرنویسان مراجعه نماید. بلکه حق مراجعه به براتگیر، براتدهنده و ظهرنویسان قبل (اول و دوم و سوم) را دارد و حقرجوع به ظهرنویسان چهارم و پنجم را ندارد. اگر کلیه حقوقدارنده برات را داشت میتوانست به همه ظهرنویسان رجوع کند. (فخاری،۱۳۸۷: ص۶۳-۶۴) بهاینترتیب این حکمِ قانون تابع حکم قانونگذار فرانسه و حکمی خاص بوده و فقط در روابط تجاری حاکم است و نمیتوان ضابطهای را در روابط مدنی و بیمهای از آن استخراج نمود. مبحث سوم- قلمرو قائممقامی بیمهگر بیمه ها در دو دسته کلی بیمه های جبرانکننده خسارت (بیمه های خسارتی) و بیمه های اشخاص جای میگیرند. بیمه های اموال خود به بیمه های اشیاء، دین و بیمه های مسئولیت تقسیم میشوند. بیمه های اشیاء در قراردادهای مختلفی مانند قرارداد بیمه بدنه، بیمه آتشسوزی و غیره تجلی مییابند و بیمه های مسئولیت در دو دسته بیمه های اجباری و اختیاری مانند بیمهمسئولیت کارفرمایان و بیمهی مسئولیت پزشکان و مهندسان وجود دارند. تنوع موضوعی بیمه های خصوصی موجب میشود تا اصل جانشینی و امکان طرح دعوای قائممقامی توسط بیمهگر علیه عوامل زیان در هر کدام از آنها مطرح شود. سؤال این جاست که اصل جانشینی در کدام بیمه ها قابلیت اجرا دارد؟ توسعه این اصل در بیمه های مسئولیت تا چهحد ممکن است و این که آیا در بیمه های اعتباری و بیمه های اشخاص هم میتوان این اصل حقوق بیمهای را جاری دانست یا خیر؟ در این فصل سخن از قلمرو قائممقامی در بیمه های گوناگون به میان میآید. گفتار اول- بیمه های اموال بیمه های اموال به طور کلی بیمه های اشیاء، دین و مسئولیت را شامل میشوند. بیمهگر در تمام انواع بیمه های زمینی با جنیه غرامتی و همچنین در بیمه های دریایی، در رجوع به مسوول حادثه قائممقام بیمهگذار میشود. (ایزانلو،۱۳۹۰،در دست انتشار) اصل جانشینی در حقوق بیمه، مختص بیمههایی با ماهیت جبران خسارتی است که از آنها تحت عنوان بیمه های اموال یاد میکنیم. در این گفتار به تبیین اصل جانشینی در این بیمه ها میپردازیم. بند اول- بیمه اشیاء بیمهگر در بیمه های اشیاء تعهد به پرداخت خسارت وارده به شیء را مینماید. وقتی شیئی گرانبها موضوع فعالیتهای تجاری مانند حملونقل قرار میگیرد، مالک مال یا متصدی حمل را بر آن میدارد تا آن را بیمه نماید. بیمه بدنه خودروها و بیمه منازل در قبال آسیب های گوناگون، بیمهی سرقت همگی از مصادیق بیمه های اشیاء هستند. در میان این دسته بیمه های بدنه اتومبیل، بیمه حملونقل به عنوان پرسودترین بیمه ها و با ریسک به نسبت پائین در آنها مورد توجه بیمهگران هستند. بنابراین مهمترین و اصلیترین مورد اجرای دعوای قائممقامی بیمه های اشیاء است که معمولاً بیمهگذار مال خود یا دیگری را در این قراردادها بیمه مینماید. البته قائممقامی همواره در جایی مطرح میشود که برای ورود خسارت مسئولی وجود داشته باشد در غیر این صورت مانند موارد زلزله و سایر حوادث طبیعی جانشینی منتفی است. به عقیده فرانسویها نیز قائممقامی بیمهگر در بیمه های خسارتی مثل بیمهی اموال و مسئولیت مطرح میگردد. (جاکوب،۱۹۷۴: ص۲۱۰)[۷۶] بند دوم - بیمه اعتباری بیمه اعتباری بیمهای است که میان طلبکار دین و بیمهگر منعقد میگردد. برای مثال بانکها یا اشخاصی که به مشتریان خود وامی میدهند، برای رفع نگرانی خویش از بازپرداخت مبلغ وام توسط مشتریان به شرکتهای بیمه مراجعه نموده و با قرارداد بیمه اعتباری مبلغ وام اعطایی را بیمه مینمایند. به موجب این قرارداد در صورت عدم بازپرداخت اقساط وام اعطایی، بیمه از آنان جبران خسارت میکند. پس از آن بیمهگر به قائممقامی از طلبکار به مدیون مراجعه و مبلغ وام را از بدهکار مطالبه مینماید. این نوع بیمه کارکردی شبیه به عقد ضمان دارد. گفتنی است این بیمه به تازگی در ایران مطرح شده و هنوز به خوبی مورد پذیرش عملی قرار نگرفته است. این نوع بیمه ها بالاترین مبالغ بازیافتی را در یک دعوای قائممقامی به خود اختصاص میدهند چرا که غالباً طلبکارانی با طلبهای سنگین طلب خود را بیمه میکنند. خطر موضوع بیمه اعتباری مانند بیمه مسئولیت خطری حقوقی (و نه مادی) است. بیمهی اعتباری مانند بیمه مسئولیت برای تضمین پرداخت دین منعقد میشود و تعهد ابتدائی ناشی از قرارداد را تضمین میکند. در این بیمه ها مدیون در انعقاد قرارداد نقشی ندارد. هدف این قرارداد حمایت از طلبکار در مقابل خطر عدمپرداخت به هر دلیل ممکن است. این بیمه ها زیر مجموعه بیمه های اموال بوده و بیمهگر پس از جبران خسارت طلبکار مطابق قواعدعمومی بیمهی اموال حقرجوع به بدهکار را پیدا میکند. (کاتوزیان و ایزانلو،۱۳۸۷: ج۳، ص۲۹-۲۸) قانون بیمه فرانسه مصوب ۱۹۳۰ بیمه های اعتباری (بیمهیوام) را پیشبینی ننموده بود اما با این حال قائممقامی در مورد آنها به اجرا در میآمد و بیمهگذاران نمیتوانستند مبلغ بیمه و طلب مسئولیتمدنی را با هم جمع نمایند. (جاکوب، همان)[۷۷] بند سوم- بیمه سرقت بیمه سرقت به معنای دقیق خود یعنی مواردی که سارق بدون ارتباط حقوقی با بیمهگذار و مورد بیمه به سرقت اقدام مینماید. سرقت با شکستن حرز و برداشتن مانع اقدام به سرقت مینماید. بیمه سرقت تنها مواردی را تحتپوشش قرار میدهد که سرقت به معنای واقعی رخ داده و مالی ربوده شده باشد. در این بیمه ها آنچه مورد پوشش بیمه قرار میگیرد عبارت است از اشیاء سرقتشده، اشیاء خرابشده و سایر هزینه های انجامشده برای رفع یا کاهش خسارت. (کریمی،۱۳۸۶: ص۹۹-۱۰۱) در این بیمه ها نیز به دلیل خسارتی بودن امکان رجوع بیمهگر وجود دارد. به این صورت که بیمهگر در صورت پیداشدن مالمسروقه میتواند به مسئولحادثه (سارق) رجوع نموده و علیه وی اقامه دعوا نماید. فرقی که این بیمه ها با سایر بیمه های خسارتی دارند این است که موضوع دعوای مسئولیت بیمهگر علیه مسئول، عین است نه دین بهاینترتیب که او نسبت به عینمالمسروقه (و البته در مواردی که عینمال از بین رفته باشد نسبت به مثل یا قیمت) اقدام مینماید. حال سؤال اینجاست که بیمه های سرقت نیز مشمول ماده۳۰ قانون بیمه هستند یا خیر؟ واضح است که خسارت در این بیمه ها وقوع سرقت است که توسط بیمهگر جبران میشود حال چنانچه مال مسروقه تا پیش از پرداخت خسارت پیدا شود خسارت نیز منتفی خواهد بود. اما در صورتی که بیمهگر به تعهد بیمهای خویش عمل نموده و خسارت را پرداخت نماید بنا بر قاعده و به موجب ماده۳۰ جانشین بیمهگذار میگردد. مسئولیت سارق امری مسلم بوده و خسارت نیز محقق و توسط بیمهگر جبران شده است. بنابراین بنا بر اطلاق ماده۳۰ فرقی میان عینی یا دینی بودن مال بر عهده مسئول حادثه نمیباشد و در این مورد نیز چنانچه بیمهگذار عملی را که منافی با قائممقامی باشد انجام دهد مسئول شناخته میشود. بند چهارم- بیمه های مسئولیت قائممقامی در بیمه های مسئولیت به شکل یک قاعده وجود ندارد ولی با این وجود چنانچه ورود خسارت نتیجه عمل شخصی ثالث باشد که بیمهگذار با او مسئولیت تضامنی دارد، یا مسوولیتمدنی فعل او را به عهده دارد، بیمهگر در رجوع به شخص ثالث، قائممقام زیاندیده و بیمهشده میگردد. بیمه های مسئولیت از بیمه های مهم و شایعی است که در حقوقمدنی و تجارت از آن بهره میگیرند. در این نوع بیمه ها، در مواردی که بیمهگذار خود شخص بیمهشده میباشد به این معنا که با انعقاد عقد بیمه مسئولیت خویش را در قبال اشخاص ثالث بیمه نماید، بحث قائممقامی مطرح نمیگردد. چرا که بیمهگر نمیتواند پس از جبران خسارت ثالث - که بیمهگذار مسئول جبران خسارت او بوده است- به خود بیمهگذار مراجعه نماید چرا که این امر خلاف هدف و غرض بیمه مسئولیت خواهد بود. بنابراین قائممقامی در فروضی مطرح خواهد شد که «بیمهشده» کسی غیر از «بیمهگذار» باشد. پیشتر نیز گفته شد که بیمه مسئولیت و اشیاء زیر عنوان بیمه های خسارت بررسی میشوند و در مقابل بیمه های اشخاص قرار دارند بنابراین مهمترین اشتراک بیمهاشیاء و مسئولیت این است که هر دو جنبه غرامتی دارند و هدف آن ها جبران زیان وارد بر بیمهگذار است و هیچیک از آن ها نمیتواند سبب ایجاد نفعی برای بیمهگذار گردند. البته نباید تفاوت این دو نوع بیمه را فراموش کرد بیمه خسارت به معنای خاص خود یا همان بیمه اشیاء جنبه مثبت دارائی را بیمه نموده و بیمه مسئولیت جنبه منفی را بیمه میکند. (کاتوزیان و ایزانلو،۱۳۸۷: ج۳، ص۲۱) «بیمه مسئولیت، قراردادی است که به موجب آن بیمهگر در به ازای حق بیمه تعهد میکند تا در صورت تحقق مسئولیت بیمهگذار خسارت وارد از سوی او یا خسارت وارد بر او را جبران سازد.» عنوان «خسارت بر بیمهگذار» را برای آن به کار بردهاند که اولاً صرف مسئولیت بیمهگذار خسارت محسوب میشود چرا که افزایش دارائی منفی شخص نیز ضرر یا خسارت است. ثانیاً پس از جبران خسارت وارد به ثالث از دارایی مثبت بیمهگذار کاسته میشود. برخی نویسندگان فرانسوی بر عکس معتقدند برخلاف بیمه اشیاء، بیمه مسئولیت خسارت وارد به بیمهگذار را تحت پوشش قرار نمیدهد بلکه خسارت وارد از سوی او به شخص ثالث را میپوشاند اما چون بیمهگذار مکلف به جبران خسارت زیاندیده است این امر میتواند به طور غیرمستقیم نوعی خسارت وارد بر بیمهگذار محسوب شود. (کاتوزیان و ایزانلو، همان، ص۳ و همچنین به نقل از وو فورنری و دانیل وو، قواعد ویژه بیمه مسئولیت، طبیعت و قلمرو) امروزه به موجب بند ۲ ماده ال ۲۱۱.۱ قانون بیمه فرانسه قرارداد بیمه باید به نحو اجباری مسئولیت هر رانندهای را تحت پوشش قرار دهد، هرچند آنها در استفاده از اتومبیل مجاز نباشند. با این حال در فرض سرقت اتومبیل هرچند بیمهگر متعهد به جبران خسارت ثالث است، اما حق دارد به قائممقامی از زیاندیده به چنین رانندهای رجوع نماید. (کاتوزیان و ایزانلو، همان، ص۱۱) در حالت عادی در بیمه های مسئولیت قائممقامی وجود ندارد زیرا بیمهگذار مسئولیت خویش را بیمه مینماید. در مواقعی مسئولیت فرد ناشی از فعل غیر است مانند مسئولیت کارفرما در قبال فعل کارگر خویش، همانطور که در فرض فقدان بیمه مسئولیت، کارفرما پس از جبران خسارت میتوانست به کارگر (عامل زیان) رجوع نماید، در فرضی که کارفرما بیمه مسئولیت باشد نیز بیمهگر وی میتواند به عنوان قائممقام به عامل زیان رجوع نماید. در فرضی نیز که کسی مسئولیت تضامنی دارد و مسئولیت خویش را بیمه میکند چون میتواند پس از پرداخت به زیاندیده، به افراد دیگری که با او مسئولیت تضامنی دارند رجوع نماید، در این صورت بیمهگر قائممقام دو درجهای خواهد بود به این معنا که بیمهگر هم قائممقام زیاندیده و هم در رجوع به شرکا قائممقام بیمهگذار خواهد بود. (ایزانلو،۱۳۸۶: فصل قائممقامی بیمهگر) اصولاً در بیمه های مسئولیت بیمهگر حقرجوع به سهدسته از افراد را پیدا میکند. دسته اول کسانی هستند که با بیمهگذار در وقوع حادثه مسئولیت تضامنی دارند دستهدوم کسانی هستند که بیمهگذار مسئولیتمدنی فعل آنها را بر عهده دارد (مانند کارگر، صغیر یا مجنون) و دستهسوم بیمهگران مسئولیتی هستند که مسئولیت دو دسته فوق را بیمه کردهاند. در حقوق فرانسه بیمهگر اصولاً به این سه دسته حقرجوع ندارد مگر در مواردی استثنائی که به اشخاص دسته دوم رجوع مینماید. بر اساس بند ۳ ماده ۱۲۱.۱۲ بیمهگر به این اشخاص حقرجوع ندارد مگر مرتکب تقصیرعمدی شده باشند. در حالی که در ایران این محدودیت وجود ندارد و بیمهگر میتواند به کسی که بیمهگذار مسئولیت فعل او را برعهده دارد رجوع نماید مگر شرطی به نفع اشخاص ثالث این رجوع را ممنوع نموده باشد. در این مورد در ایران فقط رجوع بیمهگر به کارگر استثناء شده است. ماده ۱۳ قانون مسئولیتمدنی مقرر مینماید کارفرمایان مشمول ماده ۱۲ مکلفاند تمام کارگران و کارکنان اداری خود را در مقابل خسارات وارده از ناحیه آنان به اشخاص ثالث بیمه نمایند. بنابراین بیمهگر نمیتواند پس از جبران خسارت به قائممقامی از کارفرما به کارگر رجوع نماید. (کاتوزیان و ایزانلو، همان، ص۳۶۰-۳۵۹)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
گفتار هفتم: اجماع
شیخ طوسی(ره) در المبسوط میفرماید: «البیع الصحیح و الفاسد مضمون علیه إجماعا»[۱۷۳] یعنی به اجماع فقها بیع صحیح و فاسد هر دو ضمانآور هستند. نویسندگان دیگری نیز به اجماع استناد کردهاند. مؤلف بلغه الفقیه اجماع را برای قاعده ذکر و از آن به عنوان اجماعی مستفیض[۱۷۴] یاد میکند.[۱۷۵]
شیخ انصاری(ره) نیز از محقق کرکی در این مورد نقل اجماع کرده است.[۱۷۶] اجماع به طورکلی میتواند یکی از ادلّه حکم شرعی باشد. اما در فقه امامیه اجامع دلیل مستقل بر یک حکم محسوب نمیشود. اعتبار اجماع تنها به این دلیل است که کاشف از قول معصوم(ع) است. در واقع قول معصوم(ع) حجت است و اجماع کاشف از آن.[۱۷۷] کاشفیت اجماع از قول معصوم(ع) به این صورت است که فقها در مورد مسأله خاصی اتفاقنظر دارند یا اکثریت فقها نظر واحدی را در مورد مسألهی ابراز کردهاند بدون آن که مستند حکم آنان معلوم باشد. در مورد ضمان مقبوض به عقد فاسد گفتهاند به اجماع ذکر شده نمیتواند استناد کرد زیرا نمیتوان از آن قول معصوم را حدس زد و اصلاً تحقق چنین اجماعی مورد تردید است.[۱۷۸] از طرفی حتّی اگر بپذیریم فقها بر ضمان مقبوض به عقد فاسد اتفاقنظر دارند، به دلیل آنکه مستند هر یک دلیل خاصی است اتفاقنظر آن ها معتبر نیست. مثلاً عدّهی از آنان به قاعده اقدام استناد کردهاند (مانند شیخ طوسی(ره)[۱۷۹] و آیه الله مکارم شیرازی[۱۸۰] )، عدّهی دیگر حدیث علیالید را مستند خود قراردادهاند (مانند شیخ انصاری(ره)[۱۸۱] و میرزای نائینی(ره)[۱۸۲] ) بنابراین باید به دلایلی که این فقها ذکر کردهاند رجوع کرد و اعتبار آن ها را مورد ارزیابی قرار داد.[۱۸۳]
گفتار هشتم: سیره عقلاء
سیره عقلاء و بنای آن ها به این شیوه است که اگر معامله صحیحی ضمانآور باشد مثل بیع و اجاره، در صورت فساد نیز آن را ضمانآور میدانند. این سیره به حدّی معمول و رایج است که کسی نمیتواند منکر آن گردد.[۱۸۴] یعنی هرگاه یکی از طرفین مالی را به طرف مقابل پرداخت تا در قبال آن، عوض معینی را دریافت کند اما به دلایلی دریافت آن متعذّر شده کسی که مال را اخذ نموده ضامن آن مال است و در صورت تلف باید بدل آن را بپردازد؛ از جمله در موردی که معامله باطل باشد. در این موارد، ذمه فرد نسبت به پرداخت عوض تعیین شده مشغول نیست اما اصل اشتغال ذمه او امری مسلم است.[۱۸۵] شارع مقدس این بنا را ردع نکرده و این امر میتواند کاشف از امضای این بنا باشد.[۱۸۶] عدّهای از نویسندگان، مهمترین دلیل بر ضمان مقبوض به عقد فاسد را سیره و بنای عقلاء دانستهاند.[۱۸۷] بعضی دیگر نیز استناد شیخ انصاری(ره) به قاعده اقدام را حمل بر همین مطلب کرده، گفتهاند: «شاید منظور شیخ از قاعده اقدام همین امر است.»[۱۸۸]
گفتار نهم: روایات خاصّ
در این گفتار روایات خاصّی که به عنوان ادلّه روایی برای ثبوت حکم ضمان در عقد معاوضی فاسد مورد استفاده فقهای امامیه قرار گرفته است مورد بررسی قرار میگیرد.
بند یکم: روایت کنیز مسروقه
در کتاب شریف اصول کافی روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که در آن در مورد کنیز مسروقهی سؤوال شده که سارق آن را به دیگری میفروشد و فرزندی از او متولد میشود سپس روشن میشود که کنیز مسروقه بوده. حضرت در این مورد میفرمایند: «یَأْخُذُ الْجَارِیَهَ صَاحِبُهَا وَ یَأْخُذُ الرَّجُلُ وَلَدَهُ بِقِیمَتِهِ.»[۱۸۹] یعنی مالکی که کنیز او سرقت شده آن را پس میگیرد و کودک نیز متعلق به خریدار است ولی باید قیمت آن را بپردازد. در سند حدیث اشکالی وارد نیست و قابل اعتماد است.[۱۹۰] لذا شیخ انصاری(ره) با توجه به این روایت چنین استدلال میکند: اینکه حضرت در مورد فرزند که از نمائات غیر مستوفات است حکم به ضمان دادهاند به طریق اولی باید پذیرفت در صورت تلف اصل مال (خود کنیز)، خریدار ضامن است. تصوّر نشود که در مورد فرزند در واقع خریدار موجب اتلاف نماء شده، ضامن است، لذا در فرض تلف ضامن نخواهد بود؛ زیرا در اینجا خربدار موجب میشود نماء و منفعت غیر قابل تملک گردد و در واقع نوعی تلف محسوب میشود نه اتلاف.[۱۹۱] بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت هرگاه بیع باطل باشد مشتری ضامن اصل مال و منافع آن است. به استدلال فوق اشکالاتی وارد شده است از جمله اینکه: این روایت مربوط به موردی است که مال به وسیله فردی غیر از خود مالک فروخته میشود و مالک بیع را تنفیذ نمیکند در حالی که بحث ما یعنی ضمان مقبوض به عقد فاسد هنگامی مطرح میشود که مالک مال خود را بفروشد.[۱۹۲] در پاسخ به این اشکال باید گفت گرچه موضوع روایت فروش مال غیر به وسیلهی غاصب و عدم تنفیذ آن است اما آنچه مدّ نظر روایت است، عدم علم مشتری به غصب است و از این نظر تفاوتی با مقبوض به معامله فاسد نخواهد داشت به عبارت دیگر اطلاق روایت شامل موردی که بایع جاهل باشد نیز میشود. بنابراین مقبوض به معامله فاسد اعم از آنست که معامله کننده، مالک باشد یا آن که یکی از شرایط صحّت معامله رعایت نشده باشد.[۱۹۳] بعضی دیگر از نویسندگان به گونهای دیگر با استناد به این روایت حکم به ضمان مقبوض به عقد فاسد دادهاند و میگویند حکم به ضمان فرزند، تابع عین است بنابراین عین نیز مضمونه است. توضیح آن که: گاه ضمان منافع تابع عین است و گاه مستقل، اولی مانند بیع فاسد که گیرنده مال هم ضامن عین است و ضامن منافع و دومی مانند موردی که فردی منافع یک مال را بر اثر استیفاء اتلاف میکند مثلاً در خانهای که آن را به اجاره فاسد دریافت کرده سکونت مییابد. در اجاره صحیح عین مضمونه نیست اما منافع مضمونه هستند. در اجاره فاسد نیز منافع مضمونه هستند اما تابع عین نیستند حتّی در مواردی که عین در ید او نباشد ممکن است وی ضامن منافع باشد مثلاً اگر کسی از میوه باغی که در تصرّف دیگری است استفاده کند ضامن آن است. گاه نیز ضمان منافع به خاطر تحقق قاعده تسبیب است. مثل جایی که مانع از تصرّف مالک در ملک خود گردد.[۱۹۴] استیلاء کنیز از موارد استیفاء منفعت نیست زیرا استیفاء منفعت یعنی سکونت، استفاده از یک مال، وطی کردن و امثال آن، گرچه عرف استیلاء را نیز استیفاء منغعت بداند نباید آن را استیفاء تلقی کنیم. هر چند در مورد استیلاء نیز خریدار موجب فوت منفعت شده است ولی این امر موجب ضمان نیست مگر به استناد قاعده لا ضرر و پذیرش این مطلب که لا ضرر علاوه بر نفی حکم ضرری، اثبات حکم میکند.[۱۹۵] خلاصه کلام اینکه منفعتی که مشتری آن را استیفاء کرده وطی است اما در روایت مورد نظر، حضرت پرداخت قیمت فرزند را لازم میداند، استیلاد کنیز همانند منع مالک از سکونت در خانه است. بنابراین ضمان قیمت فرزند به خاطر تبعیت از ضمان عین است و روایت مذکور نه به قیاس اولویت بلکه بنابر تبعیت منافع از عین بر ضمان قیمت فرزند دلالت دارد یعنی اگر خریدار ضامن کنیز نبود ضامن ولد هم نبود.[۱۹۶]
بند دوم: روایت «…لا یصلح ذهاب حق أحد»
یکی از روایاتی که برای اثبات ضمان مقبوض به عقد فاسد مورد استناد قرار میگیرد روایتی است بدین مضمون: «عَنِ الْحَلَبِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ هَلْ تَجُوزُ شَهَادَهُ أَهْلِ مِلَّهٍ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ مِلَّتِهِمْ قَالَ نَعَمْ إِذَا لَمْ یُوجَدْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِهِمْ جَازَتْ شَهَادهُ غَیْرِهِمْ إِنَّهُ لَا یَصْلُحُ ذَهَابُ حَقِّ أَحَدٍ»[۱۹۷] این روایت در کتب معتبر روایی نقل و از نظر سند اشکالی بر آن وارد شده اما از نظر دلالت قابل بحث است. در صورتی برای اثبات ضمان مقبوض به عقد فاسد میتوان به این روایت استناد نمود که منظور از «حق» مال باشد و «لَا یَصْلُحُ ذَهَابُ» نیز کنایه از ضمان. اما این امر اثبات نشده. این روایت مربوط به وصیت است و طبق آن مسلمان حق دارد در مورد مالش وصیت کند و صحیح نیست که حقّش از بین برود.[۱۹۸] از طرفی روایت شامل مورد تلف نمیشود و تنها مورد اتلاف را در بر میگیرد.[۱۹۹]
مبحث دوم: مستندات حکم ضمان نسبت به متعاقدین در فقه اهل سنّت
فقهای اهل سنّت دلایل نقلی و عقلی متعددی برای اثبات قاعده ضمان مقبوض به عقد فاسد ذکر کردهاند. ابتدا دلایل نقلی و سپس دلایل عقلی را در شش گفتار بررسی میکنیم.
گفتار یکم: دلایل نقلی
ابتدا مجموعهای از دلایل نقلی که شامل آیات، روایات و قواعد فقهی است را مورد بررسی قرار میدهیم
بند یکم: آیه شریفه «…لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ…»
در بعضی از کتب اهل سنّت یکی از دلایل ضمان در عقود فاسد، آیهی شریفه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ …»[۲۰۰] ذکر شده و تصرّف در مالی که در اثر عقد فاسد به دست آمده به عنوان یکی از مصادیق اکل مال به باطل به شمار آمده که موجب ضمان متصرّف است.[۲۰۱] در حقوق ایران هم برخی آیه شریفه فوق را به عنوان یکی از دلایل اثبات ضمان مقبوض به عقد فاسد مطرح کرده و گفتهاند منظور از اکل، هر گونه تصرّف در مال است که بر اساس آیه شریفه منع شده است. امّا منع از تصرّف در یک مال، حکمی تکلیفی است و استفاده ضمان از آیه باید به اثبات برسد.
بند دوم: روایت علیالید
در کتب اهل سنّت از پیامبر اکرم(ص) نقل شده: «علیالید ما أَخَذَت حتّی تردّه»[۲۰۲] یعنی گیرنده مال غیر، ضامن آن است تا آن را به مالک بازگرداند. بر اساس همین روایت، ابن رجب، فقیه بزرگ مذهب حنبلی در کتاب قواعد فقه خود علت ضمان گیرنده مال در عقد فاسد را، استیلاء وی بر مال و تلف آن تحت ید او میداند.[۲۰۳] البته گرچه گیرنده مال در عقد فاسد، آن را به اذن مالک قبض کند، اما هرگاه قبض در پی وقوع عقدی فاسد انجام گیرد، موجب ضمان گیرنده مال میشود.[۲۰۴] در این حالت مشتری همانند مالک عین را در اختیار دارد و همانطور که اگر عین در ید مالک تلف میشد خود او ضامن بود در اینجا نیز اگر در ید مشتری تلف شود، مشتری ضامن است زیرا مال را به عنوان مالک در اختیار گرفته، به عبارتی تسلیم مال و اذن در تصرّف مبتنی بر معامله بوده.[۲۰۵] تصرّف گیرنده مال در عقد فاسد، به غصب تشبیه شده،[۲۰۶] با این تفاوت که در اینجا گیرنده مال از نظر تکلیفی مسؤولیتی ندارد[۲۰۷] و دیگر اینکه در غصب هیچگونه اذنی هر چند مبتنی بر صحّت معامله، از طرف مالک صادر نشده است.[۲۰۸] ید و به عبارت دیگر استیلاء بر یک چیزی ممکن است مادی باشد یا معنوی، منظور از ید معنوی آنست که فرد مالی را در اختیار بگیرد هر چند عملاً در آن تصرّف نکند.[۲۰۹]
بند سوم: قاعده لا یجوز لاحدٍ اخذ مال احد بلاسبب شرعی
این قاعده در مجموعه مقررات المجلّه ذکر شده،[۲۱۰] و مبتنی بر روایت «علیالید ما أَخَذَت حتّی تُؤَدّیَه» است. بر اساس قاعده «لا یجوز لاحد …» اخذ اموال غیر، بدون سبب شرعی (از قبیل عقد، اذن مالک و …) باطل و ممنوع است مثل سرقت و غصب اموال و … .[۲۱۱] گرچه این قاعده در کتاب الموسوعه الفقهیه به عنوان دلیل ضمان مقبوض به عقد فاسد ذکر شده اما نمیتوان آن را دلیلی مستقل به حساب آورد. مقررات المجله از کتب فقهی مذهب حنفیه جمع آوری شده است و نویسندگان الموسوعه الفقهیه خود تصریح کردهاند قاعده مذکور مبتنی بر روایت علیالید است. از طرفی عبارت «لا یجوز» و «لا یحلّ» و امثال آن نهی هستند و نهی یک حکم تکلیفی است، حال آن که ضمان حکمی وضعی است.
بند چهارم: روایت «لا یحلّ لامرئ مال أخیه إلّا عن طیب نفس منه»
این روایت نیز در کتب اهل سنّت به نقل از پیامبر اکرم(ص) ذکر شده و به عنوان یکی از دلایل ضمان مقبوض به عقد فاسد به شمار آمده.[۲۱۲] بر اساس این روایت هیچ فردی نمیتواند بدون رضایت برادر دینی خود بر مال او استیلاء یابد و آن را اخذ کند. در عقد فاسد اذن مالک معتبر نیست و تصرّف گیرنده مال مجوّزی ندارد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مفهوم سازی به معنای برخورداری از دیدی وسیع نسبت به آینده، مسائل را به عنوان یک کل دیدن و همچنین یادگیری از تجربیات گذشته می باشد. این ویژگی از ویژگی های انکار ناپذیر رهبر خدمتگزار محسوب میگردد. توانایی رهبرخدمتگزار به مفهوم سازی از دیدگاه گرین لیف( ۱۹۷۷ ) به این شکل تعریف شده است: نیاز به مهارت های بین فردی، حساسیت به محیط[۵۲]، سرسختی[۵۳]، قضاوت و داوری[۵۴]، تجربه[۵۵]، سلامت اخلاقی[۵۶]، توانایی ها و قابلیت های مورد نیاز برای فعالیت های روزانه.
اسپیرز معتقد است که مفهوم سازی عبارتست از آرمان های بزرگ داشتن و به مسائل و مشکلات فراتر از واقعیت های روزانه نگریستن. رهبر به وسیله مفهوم سازی دیدی وسیع نسبت به استراتژی ها پیدا می کند و بدین وسیله سعی دارد که همچنان در محیط رقابتی باقی بماند. رهبری که از این ویژگی ها برخوردار می باشد به فرآیندهای نوآورانه معتقد است. زیردستان به او اعتقاد دارند، زیرا آن ها می دانند که او یک رهبر بصیر است و نسبت به آینده آگاهی و شناخت لازم را دار می باشد (اوموه، ۲۰۰۷: ۴۴).
آینده نگری احساس یا حدس درست و آگاهانه ای نسبت به آینده می باشد. گرین لیف آنرا به عنوان اخلاق محوری[۵۷] در رهبری قلمداد می کند. در واقع آینده نگری حدسی درست و زیرکانه نسبت به چیزی است که ممکن است در آینده روی دهد و رهبر خدمتگزار از این طریق ابزار و مهمات لازم را برای استفاده و بهره برداری از موقعیت ها بدست می آورد. پیتر سنگه[۵۸] ( ۱۹۹۵) آینده نگری را بدین گونه شرح می دهد: تفکر به گونه ای که افراد قادر باشند واقعیت های مرتبط و پیچیده اطراف خود را به درستی فهمیده و درک کنند. رهبرانی که ویژگی آینده نگری را دارا می باشند، از وسعت و دامنه دید وسیع تری نسبت به پیروان خود برخوردار می باشند. این رهبران همواره در جستجوی راه های جدیدی برای انجام کارها به شکل کارا و اثربخش تر می باشند. یک رهبر خدمتگزار قادر به پیش بینی آینده و همچنین پیش بینی نتایج تصمیمات خود می باشد و این مزیتی بزرگ برای او محسوب می گردد، توانایی ای که ممکن است در سایر رهبران کمتر دیده شود و یا اصلاً وجود نداشته باشد (اوموه، ۲۰۰۷: ۴۵).
خادمیت و سرپرستی که به عنوان تعهد به خدمت رسانی تعبیر می گردد، خدمت رسانی به دیگران و توجه به نیازهای سازمان می باشد. بلاک( ۲۰۰۲ ) خادمیت را به این شکل تعریف می کند: مجموعه اصول و اقداماتی که دارای ظرفیت های بالقوه ای برای تغییرات وسیع در سیستم حکومت داری می باشند. این به معنای واگذاری کنترل به مشتریان و خلق روحیه خوداتکایی[۵۹] در تمامی کسانی است که با سازمان در ارتباط می باشند. وی حرکت به سمت خادمیت و سرپرستی را پارادایمی جدید در رهبری قلمداد می کند. رهبری که از این ویژگی برخوردار باشد، رهبری است که قابل اعتماد و الهام بخش می باشد. او رهبری است که در زیر دستان خود نفوذ کرده تا بتوانند به اهداف خود دست یابند و او این کار را ازطریق انسجام و ایجاد روحیه همکاری در پیروانش انجام می دهد. رهبر خدمتگزار خادمی محسوب میگردد که نیازهای سایرین را مقدم بر نیازها و خواسته های خود قرار می دهد (اوموه، ۲۰۰۷: ۴۶).
چالش رهبران قابل اعتماد، توجه به رشد و پیشرفت پیروانش می باشد. رهبر خدمتگزار ذهنیتی مثبت به پرورش و بهبود کارکنانش دارد. تورنتن ( ۲۰۰۲ ) این حالت را بدین گونه شرح می دهد: تمایل زیاد به بهبود، داوطلب بودن برای ارزیابی ازخود، حس کنجکاوی قوی، توانایی یادگیری از موفقیت ها و شکست ها، واکنش های غیر تدافعی به بازخوردهای منفی و تمایل به ریسک پذیری و آزمایش رویکردها و روش های جدید. رهبر خدمتگزار معتقد است که پیروانش از دارایی های با ارزش سازمان محسوب می شوند. او پیروان خود را در تمامی جنبه ها پرورش می دهد و همواره بهترین ها را برای آن ها فراهم می آورد و آموزش های لازم را برای مشاغل فعلی و همچنین آموزش های کاربردی مورد نیاز را برای احراز پست های بالاتر مهیا می کند. رهبر خدمتگزار یک مربی نیز می باشد. رهبران خدمتگزار به رشد پیروان خود متعهد هستند، زیرا رهبر در نقش مربی[۶۰] همواره سعی دارد ظرفیت های بالقوه آن ها را شکوفا کند و در این راه پیروان از حمایت و پشتیبانی رهبر نیز برخوردار هستند (اوموه، ۲۰۰۷: ۴۷-۴۸).
این خصوصیت در رهبری خدمتگزار مستلزم این است که رهبر فرهنگ احترام به شأن و مقام انسانی را در سازمان پرورش دهد. گرین لیف این موضوع را به این شکل بیان کرده است: تنها اجتماع ها هستند که می توانند عشق و محبت و شفا بخشی را که از ضروریات سلامت و نشاط در سازمان می باشد را عرضه کنند. زمانی که رهبر خدمتگزار ارزش های مشارکت کارکنان را در محیط کاری ترویج می دهد، در واقع او قصد دارد که روح جمعی را در بین کارکنانش ترویج دهد. نتیجه آنست که پیروان نیز درزمانی که در نقش رهبر ظاهر می شوند، همین کار را انجام خواهند داد (اوموه، ۲۰۰۷: ۴۸-۴۹). کوزس و پاسنر[۶۱] (۲۰۰۳) به رهبرانی که می خواهند گروهی را ایجاد کنند پیشنهاد می دهند در مورد اهداف و اهمیت آن ها با پیروان خود بحث و گفتگو کنید، به آن ها اجازه دهید که بدانند آن ها با یکدیگر یک کل منسجمی را تشکیل می دهند. این حس را در آن ها ایجاد کنید که آن چه که ما می خواهیم انجام دهیم، مهم می باشد. هرچند که اسپیرز بیان می کند که این ده ویژگی رهبری خدمتگزار جامع و کامل هستند ولی نویسندگان بعدی، ویژگی های دیگری را برای رهبری خدمتگزار معرفی و شناسایی کرده اند که به نوعی ویژگی های رهبری خدمتگزار را از دیدگاه رابرت گرین لیف پوشش می دهند. ویژگی های کارکردی[۶۲] شامل ویژگی ها و خصوصیات متمایز و کیفیت های عملی است که به رهبران تعلق دارد و از طریق رفتارهای رهبر بخصوص در محیط کار مشاهده می گردد. ویژگی های کارکردی رهبری خدمتگزار شامل خصوصیات مؤثر و اثربخشی آنهاست، هرچند که ویژگی ها کارکردی از هم مجزا هستند ولی با هم در ارتباط هستند و در بیشتر موارد این ویژگی ها به طور متقابل بر هم اثر می گذارند. ویژگی های مکمل[۶۳] رهبری خدمتگزار کامل کننده و فزون بخش ویژگی های کارکردی هستند و آنها ماهیتاً ویژگی های ثانویه نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند و در بعضی موارد پیش نیازهایی برای رهبری خدمتگزار اثربخش محسوب می گردند (استون و همکاران[۶۴]، ۲۰۰۴: ۳۵۳-۳۵۴). همچنین برخی دیگر از ویژگی ها و ابعاد رهبری خدمتگزار به شرح زیر مورد مطالعه قرار می گیرد.
بعضی محققان معتقدند که اثربخشی رهبری به توسعه مهارتهای ارتباطی کافی بستگی دارد. رهبر مؤثر و اثربخش بایستی فلسفه وجودی و مأموریت سازمان را در یک روش الهام بخش به صورت آشکار بیان کند. مهمترین تعهدی که یک رهبر بایستی در ارتباط با چشم انداز داشته باشد، تعهد به الگوسازی چشم انداز از طریق رفتار خود به روشی روشن و پایدار می باشد (راسل و استون[۶۵]، ۲۰۰۲: ۱۴۶).
بنیس و نانس بحث می کنند که یکی از مهم ترین ویژگی شخصیتی که در ایجاد اعتبار نقش مهمی ایفا می کند، صداقت و راستگویی است. راستگویی یکی از ویژگیهای کیفی تحسین آمیز رهبران است که با ماهیت آینده نگری، توانایی الهام بخش و قابلیت و شایستگی دنبال می شود. هر دوی ویژگی های صداقت و راستگویی قسمتهای لاینفک رهبری خوب به شمار می روند. صداقت و راستگویی تقریباً هم معنی هستند اما راستگویی بیشتر با قابلیت اعتماد در ارتباط است، در حالی که صداقت یک کد اخلاقی کلی را منعکس می سازد. نورث اوث می گوید که رهبر خدمتگزار صداقت، راستگویی و قابل اعتماد بودن را با هم ترکیب می کند. صداقت بسیار به اخلاق نزدیک است. رهبری خدمتگزار تعهد بسیاری به عنوان عامل بهبود فرهنگ اخلاقی سازمانها در خود داراست. بنیس بیان می کند که بهترین ویژگیهای رهبر واقعی صداقت، ازخودگذشتگی، بخشندگی، تواضع و فروتنی، گشودگی و خلاقیت است (راسل و استون، ۲۰۰۲: ۱۴۷).
صداقت و راستگویی اعتبار بین فردی را تسهیل می سازند. اعتبار خصوصیت یا قدرتی است که باعث جلب اعتماد می گردد. مک معتقد است که رهبران باید سه ویژگی ذیل را داشته باشند: قابلیت اعتماد، اعتبار، قابلیت و شایستگی. رهبران معتبر و با اعتبار عادتهای شخصی، ارزشها، خصوصیات و شایستگی ها و قابلیت هایی دارند که اعتماد و تعهد کسانی که از آنها اطاعت می کنند را فراهم می آورد. داشتن اعتبار به عنوان منبع نفوذ، مشروعیت[۶۶] رهبری را ایجاد می کند. باس بیان کرده که مشروعیت شامل به دست آوردن اعتبار به عنوان قابل اعتماد و الگو بودن است. رهبران طی زمان، ایجاد اعتبار کرده یا آن را به دست می آورند. هاکمن و جانسون قابلیت و شایستگی، قابل اعتماد بودن و پویایی را عناصر اصلی اعتبار می دانند. علاوه بر اینها، ارائه تخصص مربوطه، مطلع بودن درباره موضوعات فنی مربوط به کار، اعتبار رهبری را افزایش می دهد (راسل و استون، ۲۰۰۲: ۱۴۸).
قابلیت و لیاقت رهبری برای ایجاد اعتماد ضروری است. برای ایجاد اعتماد طی زمان رهبران بایستی قابلیت، لیاقت و شایستگی خود را در مشاغل نشان دهند. قابلیت و لیاقت شامل داشتن شرایط خوب و طیف بخصوصی از دانش و توانایی است. رهبران امروزی باید دارای مهارتهای جدید، دانش و توانائیهایی باشند که به آنها لیاقت و شایستگی شغلی در میان پیروان بدهد. بنیس موارد ذیل را به عنوان سه پایه رهبری ارائه داده است: ۱- قابلیت و لیاقت، ۲ - شور و شوق[۶۷] ، ۳ - صداقت.
الگوسازی یکی از مهمترین ویژگی های رهبری خدمتگزار است. کاوی معتقد است که الگوسازی را می توان از اصول پایه ای در نفوذ رهبری به شمار آورد. رهبران خدمتگزار پیروان را با تعهد، از خودگذشتگی و فداکاری[۶۸]، انضباط[۶۹] و فضیلت[۷۰] جذب می کنند و الگوسازی یکی از مهمترین راه های تمرکز و ایجاد چشم انداز سازمانی یک رهبر است. رفتارهای رهبران ارشد در سازمان نمونه های اخلاقی در سازمان ها به وجود می آورد. یکی از راه های نفوذ رهبران به نمایش گذاشتن رفتارشان به تعهد نسبت به مجموعه ای از اخلاقیات است که آنها سعی در نهادینه سازی آن ها دارند(راسل و استون، ۲۰۰۲: ۱۴۹).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مقدمه در این فصل ابتدا خلاصهای از یافتههای پژوهش ارائه شده است. سپس یافتههای پژوهش مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. در ادامه محدودیتهای تحقیق ارائه و پیشنهاداتی هم با توجه به نتایج مطالعه نوشته شده است. خلاصه نتایج آزمون فرضیه های تحقیق مجموعاً در این پژوهش ۳ فرضیه اصلی با بهره گرفتن از روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج آزمون فرضیات به شرح زیر خلاصه میگردد: جدول۵-۱: خلاصه نتایج آزمون فرضیه های تحقیق
ردیف |
فرضیه |
نتیجه |
فرضیهی اول |
« آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مؤثر است.» |
تأیید شد |
فرضیهی دوم |
« آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش امید به زندگی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.» |
تأیید شد |
فرضیهی سوم |
« آموزش مهارتهای مثبتاندیشی بر افزایش رضامندی زناشویی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.» |
تأیید شد |
۵-۲-۱- بحث و نتیجهگیری از فرضیهی اول فرضیهی اول تحقیق عبارت بود از این که « آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.» به منظور مقایسه نمرات پیشآزمون بهزیستی روانشناختی مادران در گروه آزمایش و کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگینهای بهزیستی روانشناختی مادران درگروهکنترل و آزمایش از نظر آماری در نمونه آماری حاضر تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون و پیگیری پس از کنترل نمرات پیشآزمون در مؤلفه بهزیستی روانشناختی مادران نشان داد بین نمرات پسآزمون و پیگیری بهزیستی روانشناختی مادران گروه آزمایش با گروه کنترل (با تعدیل تأثیر پیشآزمون) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل آماری مقایسه میانگینهای بهزیستی روانشناختی مادران گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون – پسآزمون و پسآزمون- پیگیری نشان داد تنها بین میانگین بهزیستی روانشناختی مادران در گروه آزمایش در دو مرحلهی پیشآزمون- پسآزمون تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد. ۶۳ بیانی و همکاران (۱۳۸۵) در پژوهشی بیان نمودهاند بین ابعاد زیستی روانشناختی و سلامتی عمومی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. فرازنه (۱۳۸۸) در پژوهشی نشان داده است راهبردهای اجتماعی و حواس پرتی، راهبردهای مثبت هوش هیجانی و مؤلفه های پذیرش خود، خودمختاری، هدفمندی در زندگی و تسلط بر محیط بهزیستی روان شناختی مادران کودکان عادی، بر دیگر گروه برتری معنیداری داشتند. بهاری فرکیش (۱۳۸۸) در پژوهشی نشان داد محل زندگی، خود دارای رابطه مثبت معنادار بالایی با میزان احساس بهزیستی است. زیرا احساس تعلق به محیط و توانایی ادارهی زندگی در محیط بر احساس بهزیستی تأثیر گذار است. لاندرمن(۱۹۸۴) رابطه بین بهزیستی و سلامت عمومی را مثبت و قابل توجه گزارش دادهاند. آریندل و همکاران (۱۹۹۹) در بررسی رابطه بین بهزیستی روان شناختی، سلامت عمومی به این نتیجه رسیدند که با افزایش بهزیستی روان شناختی و سلامت عمومی نیز تحت تأثیر قرار گرفته و افزایش مییابد. شات و ریف (به نقل پارادایس و کرنیس، ۲۰۰۲) در مطالعهی رابطه بهزیستی روان شناختی و شخصیت به این نتیجه رسیدند که بین ابعاد بهزیستی روان شناختی و روانرنجوری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. رونی و همکاران (۲۰۰۳) دریافتهاندکه بین ابعاد بهزیستی روان شناختی و اضطراب، افسردگی و خصومت رابطه منفی و معناداری وجود دارد (بیانی وهمکاران، ۱۳۸۶). از یافته های پژوهش ایمان و آقا میری (۱۳۹۱) میتوان این گونه نتیجه گرفت که هر چه تحصیلات بالاتر رود، بهزیستی روانی نیز افزایش مییابد. بهزیستی روانی که به تعبیر ریف به ارزیابی مثبت فرد از خود و زندگیش، پیشرفت و رشد مداوم انسان، اعتقاد به زندگی هدفمند و معنادار، داشتن روابط کیفی با دیگران، اداره کردن زندگی فردی و غلبه بر جهان و پذیرش خود گفته میشود (ریف[۷۶]، ۱۹۸۹). بهزیستی روانی در والدین مخصوصاً مادرانی که در فرزند کم توان ذهنی دارند، دستخوش تغییر میشود. چگونگی واکنش فرد در مقابل تغییرات و مشکلات زندگی نیز از جمله عواملی است که به طور مستقیم بر سلامتی فرد اثر میگذارد (لطف آبادی، ۱۹۹۹). به نظر میرسد تمهید برنامه های حمایتی تخصصی و یاریگرانه برای مادران این افراد (که مسائلی مانند مدیریت رفتار کودک را در برگیرد) که بتوان توانایی های سازگارانه، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی با توجه به تأثیر مثبت این گونه برنامهها، در جهت سازش با موقعیت و کاهش فشارهای روانی از داشتن فرزند کمتوانذهنی مفید واقع شود. بنابراین، حفظ بهزیستی روانی الدین این کودکان نه تنها ضروری است بلکه برای انسجام و یکپارچگی خانواده دارای اهمیت میباشد.
۵-۲-۲- بحث و نتیجهگیری از فرضیهی دوم فرضیهی دوم تحقیق عبارت بود از این که «آموزش مهارتهای مثبتاندیشی بر افزایش امید به زندگی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.» ۶۴ به منظور مقایسه نمرات پیشآزمون امید به زندگی مادران در گروه آزمایش و کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگینهای امید به زندگی مادران درگروهکنترل و آزمایش از نظر آماری در نمونه آماری حاضر تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون و پیگیری پس از کنترل نمرات پیشآزمون در مؤلفهی امید به زندگی مادران نشان داد بین نمرات پسآزمون و پیگیری بهزیستی روانشناختی مادران گروه آزمایش با گروه کنترل (با تعدیل تأثیر پیشآزمون) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل آماری مقایسه میانگینهای امید به زندگی مادران گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون– پسآزمون و پسآزمون- پیگیری نشان داد تنها بین میانگین امید به زندگی مادران در گروه آزمایش در دو مرحلهی پیشآزمون- پسآزمون تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد. سلیگمن و همکاران (۲۰۰۶) در دو سطح فردی و گروهی بسته های آموزشی روانشناسی مثبتگرا را برای افزایش شادی و نشاط پایدار و اصیل، خشنودی از زندگی، استفاده از توانمندیهای منشی و افزایش معنا در زندگی تدوین کردهاند. طاهری و همکاران (۱۳۹۱) رابطه سبک دلبستگی و امید به زندگی در ماداران دارای فرزند پسر کم توان ذهنی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد نمره های امید به زندگی در مادران با سبک دلبستگی ایمن افزایش مییابد، در حالی که هر اندازه سبک دلبستگی مادران، ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) باشد میانگین نمره های امید به زندگی در آنها کاهش مییابد. تعداد قابل ملاحظهای از خانواده های ایرانی، از اثرات منفی داشتن یک کودک معلول، همچنین فشارهای روانی، اجتماعی و مالی ناشی از داشتن چنین کودکی در امان نیستند و این عوامل میتوانند آسیبها و آثارمنفی بر وضعیت بهداشتروانی مادران بر جای گذارده، ثبات و کیفیت زندگی خانوادگی و فردی آنها را برهم زند. امید به زندگی به عنوان منبع مقابله با فقدان و سازگاری شخصی تلقی شده است و افزایش آن موجب فزونی مهارت حل مسئله در افراد خواهد شد و پیامدهای مثبت را برای سلامت آنها به همراه میآورد. در مجموع، با توجه به اهمیت امید به زندگی در سلامت روانی و کنارآمدن مؤثر مادران (ارزیابی مجدد، حل مسئله، اجتناب از رویدادهای تنشزای زندگی، جستجوی حمایت اجتماعی) و نیز اهمیت ثبات شخصیت و نحوهی ارتباط مادران با فرزندان کمتوانذهنی خود، میتوان از نتایج این تحقیق برای آگاه ساختن خانواده (به ویژه مادران)، مشاوران و دستاندرکاران در امر آموزش دانشآموزان کمتوانذهنی نسبت به اهمیت آموزش مهارتهای مثبتاندیشی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در امید به زندگی استفاده کرد. ۵-۲-۳- بحث و نتیجهگیری از فرضیهی سوم فرضیهی سوم تحقیق عبارت بود از این که «آموزش مهارتهای مثبتاندیشی برافزایش رضامندی زناشویی مادران دارای فرزند کمتوانذهنی مؤثر است.» به منظور مقایسهی نمرات پیشآزمون رضامندی زناشویی مادران در گروه آزمایش و کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگینهای رضامندی زناشویی مادران درگروهکنترل و آزمایش از نظر آماری در نمونه آماری حاضر تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون و پیگیری پس از کنترل نمرات پیشآزمون در مؤلفهی رضامندی زناشویی مادران نشان داد بین نمرات پسآزمون و پیگیری رضامندی زناشویی مادران گروه آزمایش با گروه کنترل (با تعدیل تأثیر پیشآزمون) تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج تحلیل آماری مقایسه میانگینهای رضامندی زناشویی مادران گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون – پسآزمون و پسآزمون- پیگیری نشان داد تنها بین میانگین رضامندی زناشویی مادران در گروه آزمایش در دو مرحله پیشآزمون- پسآزمون تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد. ۶۵ نتایج پژوهشهای گوناگون مشخص کرده است که اختلافات زناشویی ارتباط مستقیمی با مشکلات روانی کودکان دارد (صیادی اناری و دیگران، ۱۳۸۱). نتایج تحقیق احدی (۱۳۸۱) نشان داد که رضامندی زناشویی با مشکلات عاطفی رفتاری کودکان ارتباط معنیدار دارد. ملاباقری و همکاران (۱۳۸۵) نشان دادندبین میزان نشانه های افسردگی نوجوانان و رضایت زناشویی مادران آنان ارتباط معکوس و معنیدار وجود دارد (صیادی اناری و دیگران، ۱۳۸۱). وانگ و همکارانش(۲۰۰۱) در مطالعه خود در پرو بین افسردگی نوجوانان و رضایت زناشویی والدین ارتباط معنادار یافتند. هم چنین نتایج تحقیق پینارلو (۲۰۰۲) نشان داد که بین کشمکش زناشویی والدین و مشکلات روانی نوجوانان ارتباط معنیدار وجود دارد. کاکیا (۱۳۸۰)بیان میدارد که کودکان و نوجوانانی که در خانواده های پر از کشمکش زندگی میکنند بیشتر دچار مشکلات عاطفی میشوند. رضایت زناشویی در واقع نگرشی مثبت و لذتبخش است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند (سلیمانیان، ۱۳۷۶؛ به نقل امیری مجد و زریمقدم، ۱۳۸۸). رضامندی زناشوئی از جمله عواملی است که در پایداری زناشویی و ثبات نظام خانواده نقش مؤثری را ایفا مینماید. رابطه زناشویی، پایهای برای رابطه والدینی است. برای یک زوج سخت است که زن و شوهر خوبی نباشند و بخواهند که والدین با کفایتی باشند. بسیاری از مشکلاتی که خود را در قالب رفتارهای اعضای خانواده به طور انفرادی نشان میدهند، خواه والدین یا فرزندان، میتوانند به تنشهای زناشویی مربوط باشند (بارکر، ۱۳۷۵). در روابط تعاملی دو فرد نه تنها از یکدیگر تاثیر میپذیرند، بلکه از سایر اجزاء سیستم نیز تأثیر پذیرفته و هم در آنها تاثیر میگذارند. بنابراین تغییر در هرجزء سیستم، در کل سیستم اثر میکند و آن را تغییر میدهد (استریت، ۱۳۷۸). نجاتی (۱۳۷۵) معتقد است زیر ساخت هر گونه پرورش و تکامل اجتماعی، روانی و اخلاقی، اقتصادی، دینی در، خانواده شکل میگیرد اگر به هر دلیل نتوانیم این بنیان را مستحکم نمائیم هرگز نمیتوانیم معیارها، ارزشها و ایدهآلهای انسانی خود را استوار گردانیم و به نسلهای بعدی منتقل کنیم. بنابراین محقق با آموزش مهارت مثیت اندیشی جهت افزایش رضایتمندی زناشویی گام برداشت. محدودیتهای تحقیق در پژوهش حاضر قلمرو جغرافیایی مطالعه محدود میباشد که ممکن است در مناطق مختلف نتایج متفاوتی داشته باشد . ۶۶ محدودیت دیگر کوتاه بودن دوره آموزشی است. این امر میتواند دلیلی برای عدم انعکاس اثر مداخله در برخی حیطهها باشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴-۸-۳-۲- « فال چشم وگوش» دلم چودیده و تو چون خیال در دیـــده زهـــــــی مبارک و زیبا بفال دردیده ( مولانا، ۱۳۶۶: ۸۹۶ ) از ابر خط برون آ و ز خال و عم جدا شو تـــا مــه ز طلعت تو هر شـام فـالگیرد (همان،۳۴۸) چشمم به روی ساقی و گوشم بقول چنگ فالی بچشم وگوش در این باب می زدم (حافظ، ۱۳۸۴ :۲۴۸) در سایهای ابرو نگهت مست و خرابست چــــون تیغ ز سر درگذرد عالم آبست چون تیغ ز سر درگذرد عالـــــم آبست عاشق به چه امید زند فــــال تماشـــا ( بیدل دهلوی، ۱۳۷۱: ۲۵۲) ای نگه درخون نشین و فالگستاخی مزن رنگش ازگلکردن موج حیا خواهد شکست گر جنون از اضطراب دل براندازد نقاب شورش تمثال من آیینهها خواهد شکست ( همان، ۸۶۴) ۴-۸-۳-۳-«فال اشک» درد بیاثری فــــــال اشک زد آهم شراب ساغر شبنمگداز سعی هــواست جفاکشان همه دم صرفکار یکدگرنـــد ز پا فتادن اشک از برای نالــــه عصاست (بیدل دهلوی، ۱۳۷۹: ۳۲۲)
خالیست بزم صحبت ما ورنه در میان فرصتکجاست اشک ز مژگان چکیده را اندیشه فـــال وهم زد و عمر نامکرد گرد رم به دام نفس واتپیـــــــــــده را (همان، ۱۱۱) همچو داغ از جگر سوختگان میجوشم شعله هرجا مژهای گرمکند جای مناست نتوان با همه وحشت ز سر دردگذشت فال اشکیکه زند آبله در پای من است ( همان، ۲۴۵ ) ۴-۸-۴- « فال کف دست (کف بینی) کف بین، کسی است که که «ازروی خطوط کفِدست کسان، اخلاق آن را باز گوید و از گذشته و آیندۀ ایشان خبر دهد.» ( معین، ۱۳۵۷ ،ج۳ : ۳۰۰۱) نبشتۀ بر دف مطرب که زهر بندۀ تو نبشته بر کف ساقی که طالعت مسعود ( مولانا، ۱۳۶۶ : ۳۷۲ ) همچنین، نادرپور درچهارپاره باعنوان « فالگیر » که قالب شعر کلاسیک فارسی تازه است. یکی از انواع فال رایج زمان خود « فال کف بینی» رابا سرودهایش به تصویر کشیده است : کفبین پیر با درد، آمـــــــد زراه دور پیچیده شال زرد خزان را به گــردنــــــش آن روز، میهمان درختان کــــــوچه بود تا بشنود راز خود از فـــال روشنـــــش *** در هر قدم که رفـــت درختی سلام گفت هرشــاخه دست خویش به سویش دراز کرد اودست های یــــک یکشان را کنــــار زد چـــــــون کولیان نوای غریبانه ساز کرد *** آن قدر خــــــوانــــد که زاغان شامــگاه شب را از لابلای درختــــــــــان صدازدند ازبیم آن صدا به زمین ریخت بــــــرگ ها گویـــــــی هزار چلچله رادر هـــــــوازدند *** شب همچوآبی از سر این برگ ها گـــذشت هربــــــرگ همچو نیمه دستی بریده بود هرچند نقشی از کف این دست ها نخواند کــــف بین بــــاد طالع هربرگ دیده بود (نادرپور، ۱۳۴۸ :۱۰۹-۱۱۰) ۴-۸-۵- طالع بینی (فال ستارگان) طالع بینی، یکی از پُرکاربردترین، فالها در اشعارپارسی است. باور به بدی و نیکی روز، ماه، سال و تاثیر کواکب درجهان و سرنوشت اشخاص در فرهنگ ایرانیان باستان جایگاه ویژهایی دارد . زمانی که منوچهر شاه ایران، ازآمدن زال به نزد سام مطلع می شود، نخستین عملی که ازآشفتگی این حادثه انجام می دهد، احضار موبدان و ستاره شناسان جهت پیش بینی شخصیّت زال و دیدن آیندۀ ایران به واسطۀ حضور این پهلوان است: بــفرمـــود پس شــاه تـــا : مــوبـــدان ستــــاره شنــاســـان و هـم بــخـــردان بــجوینـــد تــا اختــر زال چیـــــست؛ بـــرآن اختـــر بــخت ، ســالار کیـــست ستـــاره شنــاسـان، هــم انـدر زمـان از اختـــــر گرفتنـــد یـک یـک نشــــــان بــگـــفتند بــا شــاه دیــهیــــم دار کـــه شـــادان بــزی تـا بـُود روزگــــــار ! کـــه او پــهلوانــی بـــود نـــامــدار ســـــرافــراز وهشیـــار وگـــرد وســـــوار
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
حضرت محمد مصطفی (ص) آخرین پیامبر خدا (جلد ۱) شهر مکه روزی / پر شد از نور خدا در میان اعراب / طفلی آمد دنیا شد محمد نامش / کودک بیهمتا مادرش آمنه بود / بانویی باتقوا پدرش عبدالله / بود از ایل قریش رفته بود از دنیا/ پیش از آمدنش … سالها رفت و کسی / نور امید ندید تا محمد (ص) عمرش / به چهل سال رسید گاهگاهیمیرفت / داخل غار حرا تا که خلوت بکند / با خودش در آنجا روزی آخر برسید /آن زمان موعود وحی شد بر قلبش / جبرئیل آنجا بود گفت پیغام حق / به محمد (ص) آنجا که شده پیغمبر / حال از سوی خدا تا سه سال دعوت او / مخفی و پنهان بود طبق فرمان خدا / مصلحت اینسان بود درنهایت روزی / داد دستور خدا دعوت خودتو را / آشکارا بنما او علی بود که شد/ با پیمبر همراه باشهامت بگذاشت / پای را در این راه شد شروع در مکه/ نشر دین اسلام گشت پیش مردم / آن رسالت اعلام…( تالشی ، ۱۳۸۵ : ۱۳-۱ ) ابتدا باید خاطرنشان کرد که این شعر نثر گونه است و هیچ تخیل شعری ندارد و همین موارد و پیامها را میتوان در قالب نثر و جملات کوتاه بهتر از این به کودک آموخت . و ازآنجاکه کودکان این گروههای سنی در مرحلهی تفکر عینی هستند و به توجیهات فیزیکی و مادی توسل میجویند، صحبت کردن از وحی بر قلب پیامبر در این سن در ست نیست ، زیرا وحی مفهومی کاملاً انتزاعی است . در این شعر نیز برای کودک روشن نیست که چگونه بر قلب پیامبر وحیشده است و جبرئیل کیست و چگونه پیغام از سوی خدا برای پیامبر آورده است .
شاعر در این کتاب کلیتی از زندگی پیامبر (ص) را به نظم درآورده است ، این نظم با زبانی ساده بیانشده است ، اما بعضی از واژههای آن برای کودک غیرقابل درک و نامفهوم است ، مانند ، زمان موعود ، وحی ، مصلحت بودن ، بعثت ، نشر دین و …. اشکال دیگری که در این کتاب وجود دارد طولانی بودن و متصل بودن همهی شعرهای کتاب به هم است و این موضوع اشعار را برای کودک خستهکننده و متصل بودن همه شعرهای کتاب به هم و تکرارجملههاست و این موضوع اشعار را برای کودک خستهکننده و کسالتآورمیکند و یکی از دلایل دیگر آن نیز ، بدون جذابیت بودن اشعار است . شاعر از هیچ تشبیه و استعاره و تخیلی برای زیباتر کردن اشعار استفاده نکرده است و فقط یک زندگینامه معمولی و روایی از پیامبر را بهصورت منظوم درآورده است ، بااینحال شعر هم زیاد روان نیست و وزن شعر با اشکالاتی روبرو است . حضرت محمد مصطفی (ص) آخرین پیامبر خدا (جلد ۲) گفت پیغمبر ما/ بارها در همهجا همه یکسان هستند / پیش درگاه خدا مشرکان مکه / گله کردند از او ای محمد چه شده / این چه دینی است بگو میکنی تو یکسان / بردگان را با ما هست معلوم که ما / بهتریم از آن ها چونکه آزار قریش / بگذشت از طاقت پس خداوند بزرگ / داد امر هجرت گشت با یارانش / سوی یثرب راهی چون به شهر یثرب / برسیدند آن ها شد به پا از هر سو / شور و شادی بر پا ساختند در آنجا / اولین مسجد را کرد در آن مسجد / بانگ تکبیر صدا… جنگهایی که نبی / بود شخصاً در آن پس نهاده میشد/ نام غزوه بر آن اولین بار بشد/ غزوه بدر بر پا با گروه کفار/ جنگ کردند آن ها میفرستاد نبی (ص)/ سوی دیگر جاها سفرایی که کنند/ منتشر دین خدا به همه کشورها / کرد پیکی اعزام تاکند آن ها را / آشنا با اسلام… شد سپاه اسلام / بهسوی مکه روان
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مقاله
هنجاریابی پرسشنامه هوشبهر هیجانی بار- آن در بین دانشجویان دانشگاههای تهران و بررسی ساختار عاملی آن
هنجاریابی آزمون هوش هیجانی بار- آن
بین دانشجویان دانشگاههای تهران
کیفی
از ۱۳ عاملی که در ساختار نمونهی آمریکای شمالی توسط بار-آن بدست آمده تقریبا ۸ عامل آن (خود رضایتمندی، کنترل تکانه، شادی، حل مساله، خودآگاهی، روابط بین فردی، مسئولیتپذیری و انعطافپذیری)در نمونهی دانشجویان ایران هم بدست آمده است.
صادق محمودی فخرآباد
۱۳۸۴
پایان نامه کارشناسی ارشد
بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک رهبری در میان مدیران بازرگانی شرکت های تولیدی صنایع غذایی و خودروسازی
بررسی رابطه بین هوش هیجانی مدیران و سبک رهبری تحول آفرین. بررسی شدت و ضعف رابطه بین هوش عاطفی وسبک رهبری تحول آفرین با متغیر سن .
شرکت های تولیدی صنایع غذایی و خودروسازی
کمی - ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه – آزمون همبستگی و تی تست - با بهره گرفتن از نرم افزار spss -
یک رابطه مثبت و معنی دار بین هوش هیجانی مدیران و سبک رهبری تحول آفرین وجود دارد و نیز بین هوش عاطفی مدیران و سبک رهبری مبادله ای یک رابطه منفی و معنادار گزارش شده است. در بررسی رابطه بین سن و جنسیت، مطالعه نشان داد که شدت و ضعف رابطه بین هوش عاطفی وسبک رهبری تحول آفرین با متغیر سن دارای رابطه مستقیم و معنی دار است. آزمون متغیر جنسیت در تعیین میزان رابطه بین هوش هیجانی و سبک رهبری تحول آفرین نشان می دهد که این رابطه برای مردان از زنان بیشتر است.
محمد حسینی
۱۳۸۵
پایان نامه کارشناسی ارشد
بررسی ارتباط بین هوش هیجانی و عملکرد مدیران دبیرستانهای منطقه ۹ شهر تهران
بررسی رابطه بین هوش هیجانی مدیران و عملکرد آنان
مدیران دبیرستانهای منطقه ۹ شهر تهران
کمی - ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه- با بهره گرفتن از نرم افزار spss -
نتایج تحقیق بیانگر این بود که یک رابطه مثبت و معنی دار بین هوش هیجانی مدیران و عملکرد آنان وجود دارد.
سید محمد حسین چاووشی
۱۳۸۴
پایان نامه کارشناسی ارشد
رابطه بین هوش عاطفی مدیر و اعتماد زیر دستان
بررسی رابطه بین هوش عاطفی مدیر و اعتماد زیر دستان
شرکت البرز چلیک ایران – نمونه گیری خوشه ای
روش کمی – ابزار جمع آوری اطالعات پرسشنامه – تحقی بصورت توصیفی پیمایشی با بهره گرفتن از نرم افزار spss -
نتایج تحقیق بیانگر این بود که یک رابطه مثبت و معنا دار بین هوش عاطفی مدیران و اعتماد زیردستان وجود دارد.
- ویلیام لیبان و کارول زولا اوف
۲۰۰۴
مقاله
رابطه توانایی های هوش عاطفی و سبک های رهبری تحول آفرین
بررسیرابطه توانایی های هوش عاطفی و سبک های رهبری تحول آفرین
۲۴ مدیر پروژه و پروژه های مربوط به آنها در ۶ سازمان از صنایع مختلف خدماتی، تولیدی، خدمات فروش، خدمات مدیریت پروژه، خدمات تکنولوژی اطلاعات و خدمات آموزش و مشاوره در نظر گرفته شد
در جمع آوری داده ها از پرسشنامهMSCEIT)) مایر و سالووی و کاروسو برای سنجش هوش عاطفی و پرسشنامه چند عاملی رهبری (MLQ) بس و آوولیو برای تعیین سبکهای رهبری تحول آفرین ، استفاده کردند.
نتایج آن می توان اولاً نشان داد که سبک رهبری تحول آفرین مدیر پروژه تأثیر مثبت بر انجام عملی پروژه دارد و نیز توانمندی در هوش عاطفی بر سبک رهبری تحول آفرین مدیر پروژه اثر دارد
باربارا مندل و شیلپا فروانی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ونیز صاحب تحریر الوسیله در عدم ثبوت قصاص و دیه نسبت به چنین افرادی تردید کرده و مفهوم گفته ایشان این می باشد که این افراد تنها نسبت به حاکم مهدورالدم می باشند [۶] لذا می توان گفت که فقها به اجماع تنها در مورد مهدورالدم مطلق بودن ساب النبی هم عقیده هستند و در مورد سایر جرایمی که از لحاظ شرعی مجازات آن قتل است بیشتر فقها اباحه خون آنها را تنها نسبت به اشخاص خاص و یا امام و حاکم اسلامی می دانند. قانونگذار در مورد ماده ۲۲۶ ق م ا .آورده است ((قتل نفس تنها در صورتی موجب قصاص است که مقتول مستحق کشتن نباشد واگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند ))و همچنین در تبصره ۲ ماده ۲۹۵ نیز آمده ((درصورتی که شخصی کسی را به اعتقادقصاص یا مهدورالدم بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و بعد معلوم گردد مجنی علیه مورد قصاص یا مهدورالدم نبوده قتل به منزله خطای شبیه عمد است و اگر ادعای خود را در مورد مهدورالدم بودن ، مقتول به اثبات برساند قصاص و دیه از او ساقط است ))تبصره ۲ ماده ۲۹۵ اطلاق داشته و اباحه نسبی و اباحه مطلق قتل را شامل می شود . از ظاهر این تبصره چنین برداشت می شود که قانون گذارجرایمی را که مجازات آنها مرگ است را به استثناء مورد ماده ۲۱۹ (قتل عمدی که قاتل تنها در مقابل اولیاء دم مهدورالدم است) موجب اباحه مطلق دانسته و به موجب آن هر کس می توان د با اثبات جرم مقتول از مجازات رهایی یابد ب مهدورالدم نسبی :مهدورالدم نسبی کسی است که قطع حمایت از شخص از جانب حکومت اسلامی تنها در مقابل شخص یا اشخاص خاصی محدود شده و چنین شخصی تنها نسبت به اشخاص خاصی مهدورالدم است به همین خاطر چنانچه افرادی غیر از کسانی که شخص نسبت به آنها مهدورالدم است مرتکب قتل وی شوند قتل عمدی بوده و به مجازات قصاص و یا دیه در صورت تراضی محکوم خواهد شد قانون گذار به طور خاصی این افراد را از اشخاصی که مهدورالدم عام هستند تفکیک نکرده اما از بررسی مواد قانونی و متون فقهی می توان برای آنها مرزی نسبی از مهدورالدم عام تعیین کرد مصداق بارز مهدورالدم نسبی ، قاتل عمدی می باشد که تنها نسبت به اولیای دم مقتول مهدورالدم می باشد و چنانچه به غیر از اولیای دم مرتکب قتل چنین شخصی شوند مجازات آنها قصاص است این حکم از آیه ((من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا)) [۷] استنباط شده است .قانونگذار در ماده ۲۱۹ق م ا.چنین آورده است کسی که محکوم به قصاص است باید به اذن ولی دم او را کشت پس اگر کسی به غیر از ولی دم او را بکشد مرتکب قتلی شده که مجازات آن قصاص است ))فقها نیز از جمله آیت اللاه خویی ، حضرت امام، صاحب جواهر، شهیدین قائل به نسبی بودن اباحه خون قاتل عمدی می باشند و چنانچه غیر از اولیای دم هرچند به اعتقاد قصاص مرتکب قتل قاتل عمدی شودرا موجب قصاص می دانند .
از موارد دیگر اباحه نسبی قتل زن ومرد در فراش واحد می باشد.قانونگزار در ماده.۶۳ق.م.۱ به این موضوع پرداخته است «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشـاهده کند وعـلم به تمـکین زن داشته باشد، می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند ». ماده۶۳۰اباحه ی خون زن ومرد اجنبی را در فراش واحد در صورتی برای شوهر قابل اعمال می داند که شوهرعلم به تمکین زن داشته باشد در غیر این صورت مرد اجنبی نسبت به شوهر محقون الدم می باشد همچنین اباحه خون این دو در صورتی برا ی شوهر ثابت است که شوهر آنها را در حال جماع با یکدیگر ببیند در غیر این صورت نمی تواند آنهارا به قتل برساند در فقه امامیه نیز بنا به نظر مشهور .اگر کسی زوجه خود را با مرد اجنبی در حال زنا ببیند و معلوم باشد که زوجه به میل خود به زنا تن داده قتل هردو مباح می باشد اما صاحب مبانی تکمله المنهاج به این حکم ایراد وارد کرده و آن را منع نموده است .به نظر ایشان به صرف ادعا نمی توان دست به قتل افراد زد و قاتل باید بینه ارئه کند در غیر این صورت خود به قصاص محکوم می شود. [۸] از دیگر موارد اباحه نسبی دفاع مشروع می باشد ماده ۶۲۵ ق.م.ا بیان می دارد «قتل و جرح و ضرب هرگاه در مقام دفاع از نفس یاعرض یا مال خود مرتکب یا دیگران واقع شود با رعایت شرایط ذیل مرتکب مجازات نخواهد شد» فقها نیزمهدورالدم بودن مهاجم در مقابل مدافع رادر ابواب دفاع مورد بررسی قرار داده اند و بیان نموده اند که با رعایت شرایطی مدافع می تواند اقدام به قتل شخص مهاجم نماید البته مدافع مکلف به رعایت قاعده الاسهل فالاسهل بوده در صورتی که دفع مهاجم به اقداماتی که کمتر از قتل قابل اعمال باشد .حق اقدام به قتل مهاجم را ندارد [۹] گفتار سوم :اسباب مهدورالدم بودن حمایت اسلام از حیات اشخاص و احترم خون آنها در جامعه اسلامی یک اصل است و اسلام اجازه تعدی به حیات اشخاصی که در دارالاسلام زندگی می کنندرا نداده در ایات قرآنی به دفعات از از لزوم احترام به خون انسانها سخن به میان امده وانسانهارا از ریختن خون یکدیگر منع کرده است و برا ی چنین عملی مجازاتی سخت در نظر گرفته است .خداوند در آیه ۹۳ سوره نساءمی فرماید « و هر کس فرد با ایمانی را از روی عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالی که جاودانه در آن می ماند و خداوند بر او غضب می کند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب عظیمی را برا او آماده ساخته است » همچنین درآیه ۶۲ سوره نساء می فرماید «هیچ فرد با ایمانی مجاز نیست که مومنی را به قتل برساند مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند و کسی که مومنی را از روی خطا به قتل برساند باید یک برده آزاد کند و خون بهایی به کسان او بدهد مگر اینکه آن خون بها را ببخشند و اگر مقتول از گروهی باشد که دشمنان شما هستند ولی مقتول با ایمان بوده باید یک برده مومن را آزاد کند و اگر از جمعیتی باشد که میان شما و آنها پیمانی بر قرار است باید خون بهای او را به کسان او بپردازد و یک برده مومن آزاد کند و آن کسی که دسترسی به ازاد کردن برده ندارد دو ماه پی در پی روزه بگیرد این توبه الاهی است وخداوند دانا و حکم است » در یک تقسیم بندی کلی در جامعه اسلامی بر طبق احکام شرعی افراد از لحاظ حرمت ریختن خون و علت از دست دادن حمایت حکومت اسلامی نسبت به تمامیت جسمانی افراد به دو دسته تقسیم می شوند –یا از ابتدا به طور مطلق غیر معصوم هستند همانند کفار حربی –دسته دیگر به علت ارتکاب جرایمی عصمت خود را داده و از حمایت حکومت اسلامی خارج می شوند در بین این جرایم ارتداد تنهادر شرع جرم شناخته شده ودر قانون از آن بحثی نشده است و مرتکب آن مهدورالدم است و برخی از جرایم در شرع و قانون مجازات آنها با وجود شرایطی قتل می باشددر نتیجه می توان اسباب مهدورالدم بودن افراد را سه چیز دانست –اهداربه سبب کفر - اهدار به سبب ارتداد - واهدار به سبب ارتکاب جرایم مهدره در ادمه به بررسی هر یک می پردازیم. بند اول )اهدار به سبب کفر ازنظر فقهای شیعه کفرازاسباب زوال عصمت خون می باشد و کافر حربی از کسانی است که شارع خون آنها را مباح دانسته دلیل عدم قصاص قتل کافر توسط فرد مسلمان را فقهای شیعه.اجماع و روایات و آیه ((ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا))می دانند.[۱۰] به طورکلی در اسلام علت احترام به خون انسانها و اموالشان دو سبب می باشد ۱٫ایمان ۲٫امان ((با اسلام آوردن افراد خون آنها و اموال آنها حفظ می شود ومعنی ایمان اسلام آوردن و تسلیم شدن است ومعنی امان عهد و پیمان بستن مانند عقد ذمه و نظایر آن .پس به واسطه ایمان خونها و اموال مسلمین حفظ می شود دلیل آن سخن حضرت محمد (ص)است که فرمود .من مامور شدم که با مردم مقاتله و جنگ نمایم تا انکه ندای لا اله الا الله و محمد رسول الله را به زبان آورند پس وقتی که آن را به زبان آوردند اموال و خونهایشان حفظ می شود چون خداوند می فرماید ای اهل ایمان به پیمان هایتان و فا کنید ))[۱۱] معنی امان عهد و پیمان بستن است غیر مسلمانان به واسطه امان ، اموال و خونهایشان حفظ می شود «امان نیز در شریعت اسلام دو نوع است امان موقت - امان دائم .امان موقت امانی است که محدود به مدت باشد اعم از اینکه مدت آن طولانی باشد یا کوتاه و این نوع از امان در پیمان های صلح و عدم تجاوز و یا در پیمان های اقامت که بین دارالاسلام ودارالحرب بین دولت اسلامی و هر دولت غیر اسلامی بسته می شود ، مطرح می گردد. امان دائم امانی است که دارای زمان محدودی نباشد و بدون عقد ذمه بسته نمی شود و تنها اهل ذمه از آن بهره مند می شوند یعنی آنهایی که به صورت دائمی در دارالاسلام اقامت دارند و موظف اند به احکام اسلام پایبند باشند بنابر این هنگامی که اساس عصمت .ایمان و امان باشد پس بطور مسلم احترام مستامن . معاهد ذمی.و کسانی که در حکم آن هستند با پیمان شکنی وپایان مدت امان .امانشان از بین می رود و اگر عصمت شان زایل شود به واسطه زوال عصمت حربی می شوند و حکم آنها حکم حربی است که از ابتدا عصمتی کسب نکرده اند »[۱۲] لذا در تعریف کافر حربی گفته شده که کافر حربی اعم است از اهل کتاب و غیر اهل کتاب .منظور از کفار حربی اهل کتاب کسانی هستند نقض پیمان ذمه کرده باشند به عبارت دیگرآن عده از اهل کتاب که مسلمانان هیچ گونه تعهدی در مقابل آنان ندارند و انان نیز هیچ گونه تعهدی در مقابل مسلمانان ندارند. هر چند که از معنی اولیه کافر حربی ،کفاری که مسلمانان با انها در حال جنگ هستند به ذهن می آید اما کفار حربی تنها به کفاری که در حال جنگ با مسلمانان هستند گفته نمی شود بلکه به کفاری که اماده جنگ با مسلمانان و کفار غیر اهل کتاب و یا کافرانی که از اهـل کتـاب هستند و پیمـان عقـد ذمه با مسـلمانان نبسته اند ولی با مسلمانان جنگ نیز ندارند گـفته می شود[۱۳] . در مورد مهدورالدم بودن کافر حربی به ایه پنج سوره توبه استناد شده «پس از گذشت ماه های حرام (ذیقعده ذیحجه محرم رجب )هر جا مشرکان را بیابید به قتل برسانید و آنها را دستگیر و محاصره کنید و از هر طرف در کمین آنها باشید چنانچه از شرک توبه کرده و نماز به پا داشتند و زکات دادند پس از انها دست بردارید که خداوند آمرزنده و مهربان است » حتی برخی از فقها قتل کفار را واجب دانسته اند[۱۴]. از آنچه تا به حال یاد شد در ظاهر به نظر می رسد که علت مهدورالدم بودن کافر حربی کفر آنان می باشد اما از انچه از روایات استفاده می شود این است که کفر آنان علت مهدورالدم بودن آنان نیست از جمله در خبر جعفر بن غیاث چنین آمده است «انه رسول الله نهی عن قتل النساءوالوالدان فی الحرب الا ان یقاتلن»[۱۵] پیامبر از قتل زنان و فرزندان در سرزمین کفر نهی کرده اند مگر انکه با شما به جنگ بپردازند . پس به نظر می رسد که کفر آنان سبب اباحه خونشان نمی باشد بلکه آنچه سبب اباحه خون انان می شود صفت حربی بودنشان است چرا که تفاوتی بین مردان و زنان و فرزندان انان وجود ندارد واگر علت مهدورالدم بودن صفت کفر آنان می بود از قتل فرزندان و زنان نهی نمیشد یکی از نویسندگان در این مورد معتقد است ((امروزه در غیر از میادین جنگ مصداقی برای کافر حربی نمی توان یافت زیرا در هر صورت کفار در غیر از میادین جنگ به دو دسته تقسیم می شوند یا عهد وپیمان فردی بین کفار و مسلمانان بسته شده ویا اینکه عهد وپیمان بین دولت اسلامی و دولت کفر منعقد شده که این صلح و عهد وپیمان بین تمام مسلمانان لازم الرعایه است مثل صلح حدیبته در زمان پیامبر(ص)واعلامیه سازمان ملل متحد که امروزه تمام کشورهای اسلامی به ان متعهد شده اند. ویا اینکه بین دولت های کفر و اسلامی عهد وپیمانی بسته نشده در این صورت اگر کفار با اذن وارد کشورهای اسلامی شوند مستامن می شوند و اگر بدون اذن وارد کشورهای اسلامی شوند با اینکه خارج از مرزهای کشورهای اسلامی زندگی کنند نیز به جهت امضای اعلامیه حقوق بشر از سوی دولت اسلامی دما و اموال انان مصون از تعرض می باشد))[۱۶] اما باید گفت که قوانین و مقررات بین المللی تا جایی قابل استناد است که مخالف با شرع و قوانین داخلی نباشد در واقع قانون اساسی احکام شریعت را مقدم بر قوانین بین المللی قرار داده کما اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر یک منشور اخلاقی است همانند معاهدات لازم الاجراء نمی باشد و برای نقض آن ضمانت اجرایی در نظر گرفته نشده در بحث ارتداد گفته خواهد شد که مرتد فطری در فقه در صورت اثبات ارتداش مهدور الدم می شود یعنی اسلام اجازه تغییر دین را به مسلمانان نداده است و برا ی آن مجازات سنگینی تعیین کرده در صورتی که طبق ماده ۱۸ اعلامیه ((هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه و وجدان و دین بهره مند شود این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین اظهار دین یا اعتقاد در قالب آموزش دینی .عبادتها و اجرای آیینها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی یا عمومی است ))[۱۷] بند دوم)اهدار به سبب ارتداد ارتداد واژه ای است فقهی از ریشه(( رد ))در لغت به معنی رد شدن و برگشتن از دین و از مسلمانی بر گشتن است [۱۸]افراد با اعتقاد به سه اصل .توحید(اعتقاد به وحدانیت خدا )معاد(حیات پس از مرگ ) و نبوت حضرت محمد(ص) مسلمان شناخته می شوند اما ارتداد حالت جدیداعتقادی وعقیدتی است که به انکار هر یک از این اصول سه گانه منتهی می شود . ارتداد مختص مسلمانان است و بازگشت پیروان هر یک از ادیان هرچند که از ادیان آسمانی باشد مرتد خـوانده نمی شوند . ارتداد از جمله جرایمی است که باعث زوال عصمت می شود هر چند در قانون مجازات از ارتداد بحثی نشده اما در منابع شرعی به آن پرداخته شده در قرآن کریم در مورد ارتداد چنین امده ((از میان شما آنان که از دینشان برگردند و کافر بمیرند اعمالشان در دنیا و اخرت تباه شده و در آن جاودانه در جهنم می باشند)) [۱۹] وهمچنین آمده«ای کسانی که ایمان اورده اید هر یک از شما از دینش برگردد چه باک خداوند به زودی گروهی را جایگزین خواهد کرد که پروردگار آنان را دوست می دارد )) [۲۰] در این دو آیه از مجازات ارتداد بحثی نشده اما در روایات و کتب فقهی علت و مجازات مرتد مشخص شده از جمله صاحب تحریر الوسیله بیان می دارد ((کافر کسی است که از دین خارج شود و یا اینکه منکر ضروریات اسلام شود منکر ضروری دین در صورتی کافر است که انکار ضروری دین منجر به انکار رسالت ونبوت پیامبر شود))[۲۱] منظور از ضروریات دین در شریعت اسلام احکام و دستوراتی است که اجماع فقها اعم از سنی و شیعه به وجوب یا حرمت ان تعلق گرفته است از جمله حرام بودن شرب خمر، وجوب پرداخت خمس، قصاص وجوب نماز و روزه .لذا احکام حکومتی و ثانویه که برای مقطع زمانی خاصی وضع شده و پس از رفع حالت ضرورت آن احکام نیز لغو می شود از ضروریات دین نمی باشند . در مورد ارتداد روایتی از محمدبن علی بن مسلم وجود دارد که از امام جعفر صادق (ع)نقل می فرماید که آن حضرت فرمود ((هر یک از شما امام و پیشوای الهی را منکر شود و از او و دینش بیزاری جوید پس اوکافر است و خونش مباح می باشد )) [۲۲] پیامبر اکرم (ص)صریحا تغییر دادن دین را موجب صلب مصونیت اعلام نموده و فرموده ((من بدل دینه فاقتلوه))[۲۳] در فقه امامیه ارتداد به دو دسته مرتد فطری و مرتد ملی تقسیم می شود علت این تقسیم بندی نیز وجود روایاتی در این زمینه است از جمله روایت در این زمینه روایتی است که مسلمانی را که مسیحی می شود و سپس از اسلام برمیگردد ابتدا توبه داده می شود ، اگر به اسلام بازگشت کشته نمی شود اما اگر به اسلام بازنگشت کشته می شود ((محمد بن جعفر عن اخیه ابی الحسن (ع)قال سالته عن مسلم تنصر قال یقتل ولایستتاب قلت:متصر فنصرانی انی اسلم ثم ارتد قال:یستتاب فان رجع،ولا قتل ))کلمه نصرانی به صورت خاص نمی باشد بلکه کسانی که معتقد به ادیان آسمانی دیگر غیر از اسلام می باشند و یا اینکه به هیچ دین و ایینی پایبند نیستند را شامل می شود علت این تقسیم بندی نیز مجازات متفاوتی است که برای انها در نظر گرفته شده مرتد فطری هرچند که توبه نماید مجازاتش قتـل است امـا مـرتد مـلی ابتدا توبه داده می شود و در صورتی که توبه کرد رهـا می شود و اگر توبه نـکرد کشته می شود عمده دلایل این مطلب علاوه بر اجماع .روایات رسیده در این باب است. [۲۴] صاحب تحریرالوسیله در مورد انواع مرتد و مجازات آن چنین بیان می دارد مرتد بر دو قسم است فطری وملی –مرتد فطری کسی است که یکی از پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه مسلمان باشند و سپس بعد از بلوغش اسلام بیاورد و بعد از آن از اسلام برگردد و مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه او کافر باشند . وسپس بعد از بلوغ اظهار کفر نماید و پس از آن اسلام بیاورد و سپس از دین اسلام برگردد مانند نصرانی که اسلام بیاورد و سپس به نصرانیتش باز گردد[۲۵] بنا بر این حضرت امام مرتد فطری را کسی می داند که هر چند از پدر و مادر مسلمان زاده شده باشد .علاوه بر ان پس از بلوغ هم اظهار اسلام نماید و پس از ان از اسلام باز گردد و صاحب جواهر کسی را که پس از بلوغ اظهار اسلام ننمایدهر چند از پدر ومادر مسلمان زاده شود را در واقع مسلمان نمی داند تا با بازگشت از اسلام او را مرتد فطری بنامد. اما بیشتر فقها مرتد فطری را کسی می دانند که از پدر و مادر مسلمان زاده شده باشد و تبعیت از اسلام پدر و مادر برای چنین کسی کافی است تا با بازگشت از اسلام او را مرتد فطری بدانیم [۲۶] در باب مجازات مرتد فطری فقهای امامیه به اجماع معتقد اند که مرتد فطری اگر مرد باشد بدون توبه دادن و در صورت اثبات بدون قید و شرط کشته می شود و همسر مسلمانش از او جدا شده و عده وفات نگه می دارد اما مرتد ملی ابتدا توبه داده می شود و در صورتی که به اسلام بازنگشت کشته می شود و همچنین همسرش از او جدا شده و عده طلاق نگه می دارد اما بر خلاف مرتد فطری مالکیتش بر اموالش باقی می ماند. [۲۷]اما زن مرتد در هر صورت کشته نمی شود و مستند حکم روایتی است که در این زمینه از امام باقر وجود دارد ((در مورد زنی که از اسلام بازگشته کشته نمی شود بلکه به کـارهای سخت و پر مشقـت گمـاشته می شـود و از خـوردن و اشامـیدن محـروم می شود تا اندازه ای که جانش حفظ شود و پوشاک خشن بر او پوشانده می شود و در اوقات نماز او را می زنند))[۲۸] در روایتی از امام علی (ع)نقل شده که فرمود ((اذا ارتد امرائه عن الاسلام لم قتقل و لیکن تحبس ابدا ))وقتی که زنی از اسلام خارج شود او را نمی کشند بلکه او را حبس دائم می کنند [۲۹]در قانون مجازات اسلامی ایران از ارتداد سخنی به میان نیامده این در حالی است که بحث ارتداد در غالب کتب فقهی آمده است و در قوانین موضوعه در برخی از موارد از آن بحث شده است بدون اینکه مجازات آن مشخص شود ازجمله ماده ۲۲۶ قانون مطبوعات بیان می دارد ((هرکس به دین اسلام و مقدسات به وسیله مطبوعات اهانت کند در صورتی که منجر به ارتداد شود حکم ارتداد در باره وی صادر خواهد شد و اگر به ارتداد نینجامد طبق نظرحاکم شرع بر اساس قانون تعزیرات با وی برخورد می شود ))اما اینکه در قانون مجازات اسلامی بحثی از ارتداد نشده نمی توان ادعا کرد که به مجازات رساندن مرتد بر خلاف اصل قانونی بودن جرم و مجازات است زیرا طبق اصل ۱۶۷ قانون اساسی و همچنین ماده ۹ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب قانونگذار قضات را مکلف کرده در مواردی که قانون ساکت است از منابع فقهی و یا فتاوی معتبر استفاده نماید در باب اینکه مجازات ارتداد از باب حد ی است یا تعزیری بین فقها اختلاف است .آیت الله خویی ارتداد را جزء حدود می داند[۳۰] و همچنین حضرت امام در پایان بحث حدود تحت عنوان سایر حدود از آن بحث می کند لذا می توان گفت ایشان مجازات ارتداد را جزء حدود می داند[۳۱] اما محقق حلی در شرایع الاسلام مجازات ارتداد را جزء تعزیرات می دانند و همچنین آیت الله مکارم شیرازی این موضوع را حدی نمی دانند رویه بیشتر فقها این است که ارتداد را در خاتمه بحث حدود به عنوان عقوبات متفرقه ذکر نموده اندفایده این بحث این است که که اگر مجازات مرتد را حدی بدانیم بحث قواعد کلی حدود پیش میاید از جمله قاعده لا تاخیر فی الحدود.جواز عفو امام برای حدی که با اقرار ثابت شده و قاعده تدر الحدود بالشبهات (اجرای حدود اللهی با شبهه رفع می شوند )طبق این قاعده در اجرای حدود اللهی نباید جای هیچ گونه احتمال مخالف و معقولی وجود داشته باشد و عمل انجام شده باید مجرمانه باشد البته شبهه ای که باعث برداشته شدن حدود الاهی می شود گاهی علمی است و گاهی عملی . در حدودی مانند سرقت و زنا شبهه از نوع عملی است اما در بحث مرتد .شبه از نوع علمی است به عنوان مثال اگر در عمل برداشتن مال غیر توسط ذمی قاضی احتمال معقول دهد که این فرد به گمان اینکه این مال متعلق به خود اوست و آن را برداشته همین احتمال مانع از ان می شود که حد سرقت بر او جاری گردد در مورد مرتد نیز قاضی تنها در صورتی مجاز به اجرای حد مرتد است که بداند او اسلام را با آگاهی و بینش کامل پذیرفته است و هیچ گونه شبهه علمی باعث رویگردانی اواز اسلام نشده است اگر قاضی در تحقیقات خود به این نتیجه برسد که رویگردانی مرتد از اسلام به دلیل برخی از مشکلات فکری و مسائل حل نشده بوده نمی توان او را مرتد شمرد و حکم ارتداد را بر او جاری کرد حتی اگر قاضی مطمئن نباشد که رویگردانی از مسلمانی به دلیل وجود شبهه علمی و مشکلات فکری بوده بلکه تنها احتمال این نکته را بدهد کافی است که از مرتد شناختن و اجرای حد ارتداد بر او دست بکشد لذا این نتیجه بدست میاید که نتها وجود سوال و تردید و شبه علمی که اعمالی غیر اختیاری هستند موجب ارتداد نیست بلکه حتی انکاری که از روی مشکل فکری و ناتوانی از یافتن پاسخ به شبهات ناشی می شود موجب مرتد شمردن شخص نیست مرتد کسی است که از روی اختیار و آگاهی کامل به معارف و اصول اسلام پی برده و سپس آنهارا بدون هیچ گونه دلیل علمی و منطقی رد می کند . و نیز اگر ارتداد را تعزیری بدانیم اجرای مجازات مرتد به دست حاکم خواهد بود و تنها حاکم یا نائب او می توان د مجازات مرتد را اجرا کند و اگر شخصی به غیر از امام و یا بدون اذن از جانب او، فرد مرتد را به قتل برساند قابل قصاص است از ظاهر روایات این نتیجه به نظر می رسد که مرتد مهدورالدم عام بوده و خونش برای هر مسلمانی مباح می باشد از جمله روایت حضرت محمد (ص) که فرمود (( لایحل قتل أمری الا باحدی ثلاث کفر بعد ایمان و زنا بعد احصان وقتل نفس به غیر نفس)) کشتن هیچ شخصی جایز نیست مگر به خاطر یکی از این جهات، کفر بعد از ایمان، زنای بعد از احصان و کشتن انسانی به غیر حق و نیز در روایتی از عمار ساباطی چنین آمده است ((شنیدم از امام صادق (ع) که فرمود: هر یک از مسلمانان که از دین اسلام رجوع نماید و نبوت حضرت محمد(ص) را انکار نماید خونش به هر شنوده ای مباح خواهد بود و زنش از روزی که او مرتد شده با او نزدیکی نکند و مالش در بین ورثه اش تقسیم می شود و همسرش عده وفات نگه دارد و به امام واجب است که او را به قتل برساند وبه او توبه داده نمی شود»[۳۲]. اما همانگونه که بیان شد بین مجازات مرتد فطری وملی اختلاف است. روایت عمارساباطی مختص مرتد فطری است وبه مرتد ملی قبل از قتل توبه داده می شود و در صورتی که توبه نکرد کشته می شود ((اما اگر کسی مرتد ملی را بدون اطلاع از توبه کردن او به قتل برساند، شیخ طوسی معتقد به قصاص است ولی از نظر مقدس اردبیلی، علامه حلی، امام خمینی، آیت الله خویی و شهید ثانی قاتل قابل قصاص نیست.[۳۳] اما برخی از فقها معتقد هستند که اجرای حد مرتد تنها در صلاحیت امام یا نائب امام است.شهید اول در کتاب دروس می فرماید قاتل مرتد امام یا نائب امام است همین طور آیت الله خویی مرتد را از مصادیق مهدورالدم نسبی می داند، و معتقد است اگر کسی افرادی را که واجب القتل هستند به جز ساب النبی، بدون اذن امام بکشد به دلیل ارتکاب قتل نفس قابل قصاص است. و دلایل کسانی که معتقد اند قصاص و دیه ساقط است را رد می کند.[۳۴] یکی از فقها در این زمینه معتقد است: (( ارتداد چون مسئله ای پیچیده و اختلافی است حکم به آن در درجه اول وظیفه امام است. زیرا صدور حکم ارتداد بستگی به تخصص و آگاهی از مبانی اجتهاد و امثال آن دارد ثانیاً در بعضی از موارد ارتداد به وضوح برای انسان قابل تشخیص است و وجداناً برای انسان ثابت می شود، البته ثبوت وجدانی برای جاری کردن همه احکام ارتداد کافی نیست، بلکه ثبوت شرعی لازم دارد و حاکم شرع باید حکم به ارتداد صادر کند و اگر مجتهدی ارتداد شخصی را احراز کرد و حکم به ارتداد صادر نمود ولی اجازه عام و خاص برای اجرای حکم صادر نکرد نمی توان شخص مرتد را به قتل رساند. زیرا حکم به ارتداد غیر از اجرای حکم قتل است، پس از صدور حکم ارتداد اجرای حد نیازمند صدور اجازه است وقتی در چنین فرضی حکم ارتداد صادرشده نمی توان بدون اجازه حد جاری کرد. در جایی که حکمی از سوی حاکم صـادر نشده به طریق اولـی نمی توان حد جاری نمود. [۳۵] بند سوم : اهدار به سبب ارتکاب جرایم مهدّره علت دیگر زوال عصمت ارتکاب جرایمی است که خون شخص را مباح کرده و شخص از لحاظ شرعی و قانونی مهدور الدم می شود مرتکبین جرایمی که اصولا مجازات آنها مرگ است احترام جان خود را از دست داده و از چتر حمایتی جامعه و قانون خارج می شوند پیامبر اسلام (ص)علت اباحه خون مسلمان را سه چیز می دانند :کفر بعد از اسلام ،زنای بعد از احصان و قتل نفس عدوانی جرایمی که باعث مهدور الدم شدن مرتکب می گردند دارای دو شرط هستند : ۱- این جرایم مجازات مشخص و معین دارند که از سوی شارع معین شده همانند جرایم مقرر در حدود و قصاص ۲- مجازات این جرایم قتل است در ادامه به بررسی هر یک از این جرایم پرداخته می شود . الف: زن و مرد اجنبی در فراش واحد قانون گذار در ماده ۶۳۰ ق.م.۱ اشاره نموده است ((هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند وعلم به تمکین زن داشته باشد می تواند در همان حال آنان به را قتل برساند)) نخستین فقیهی که این موضوع را مطرح کرده است صاحب کتاب المبسوط بوده [۳۶] ایشان در این کتاب به دنبال بحث دفاع مشروع چنین آورده اند «هرگاه شخصی مردی را در حال زنا با زن خود دید درحالی که هر دو محصن بوده اند می تواند آن دو را به قتل برساند[۳۷]». ایشان برای جواز قتل احصان زانی اجنبی و زوجه را لازم دانسته اند. البته ایشان در کتاب التبیان می فرمایند « اگر قتیلی در خانه شخصی پیدا شود و صاحب خانه ادعا کند که او را در حال زنا با همسرش یافته است و به قتل رسانده اگر بینه ای بر این امر داشت، قصاص از او ساقط می شود و إلاّ قول، قول ولی مقتول است و قاتل قصاص می شود»[۳۸] در کتاب تحریر الوسیله در باب دفاع چنین آمده است: « هرگاه مردی شخصی را در حال زنا با زن خود ببیند و علم به مطاوعت زن داشته باشد می تواند آن دو را بکشد و بر او گناهی نیست و قصاص هم نمی شود، فرقی نیست بین اینکه هر دو محصن باشند یا نباشند و اینکه زن دائمی باشد یا موقت و اینکه مدخوله باشد یا نباشد» [۳۹] ایشان احصان را شرط جواز قتل نمی داند اما علم به تمکین زن در مقابل مرد اجنبی را برای شوهر شرط می داند و نیز صاحب جواهر در این رابطه معتقد است « هرگاه شخصی مردی را در حال زنا با زن خود ببیند و علم به مطاوعت زن از عمل زنا داشته باشد می تواند هر دو را بکشد» [۴۰] درنتیجه مشهور فقها قتل زانی و زانیه را درحال جماع توسط شوهر جایز می دانند اما برخی از فقها قول مشهور را رد کرده اند از جمله آیت الله خویی در مبانی تکمله المنهاج در این رابطه می فرماید (( قول مشهور این است که چنانچه کسی شخصی را با زوجه اش در حال زنا مشاهده کند و زن هم با او همکاری داشته باشد می تواند هر دو را بکشد و این قول مشهور خالی از اشکال نیست بلکه قابل منع است)) [۴۱] صاحب کتاب قواعد الاحکام در این مورد چنین بیان میدارند « هرگاه کسی مردی را در حال زنا با همسرش ببیند می تواند هر دو را به قتل برساند و گناهی مرتکب نشده ولی از لحاظ حکم ظاهری قصاص می شود مگر اینکه بر ادعای خود بینه بیاورد یا اینکه ولی دم ادعای او را تصدیق نماید» [۴۲] همچنین شهید ثانی نیزعدم قصاص شوهر را منوط به ارائه بینه مبنی براینکه عمل مواقعه را مشاهده کرده اند و یا اعتراف ولی دم مقتول ویا تصدیق سخنان قاتل از جانب ولی دم دانسته است.[۴۳] اما مستند جواز قتل زن وشوهر اجنبی در فراش واحد توسط شوهر روایاتی از این قبیل می باشد ۱) در روایتی از امام صادق (ع) آمده است ((عده ای از اصحاب رسول الله اجتماع کرده بودند و در میان آنها سعدبن عباده بود. سوأل شد از سعد که اگر مردی را روی شکم زنت ببینی چکار می کنی گفت به خدا قسم با شمشیر گردنش را می زنم که این خبر به گوش پیامبر رسید. حضرت فرمود، ای سعد پس چه شدند شهادت چهار شاهد که خداوند فرمود. سعد گفت یا رسول الله بعد از اینکه من خودم دیدم و بعد از علم خدا به این قضیه باز هم شهادت چهار شاهد لازم است فرمود آری زیرا خداوند برای هر چیزی حدی قرار داده و نباید از آن حد تجاوز کرد)) از این روایت نمی توان جواز قتل زانی و زانیه توسط شوهر را نتیجه گرفت. یکی از فقها در این زمنیه این چنین استدلال می کند (( باید گفت که اولاً روایت فوق دلالتی بر قتل زوجه ندارد ثانیاً حتی در جواز قتل مرد هم قبول نداریم چون معمول این است که چون شهادت شهود نزد حاکم است و مراد این است که شهود نزد حاکم اقامه بینه نمایند و حاکم حد جاری می کند مگر اینکه گفته شود چون مطلق آورده است و تفصیل قائل نشده قتل مرد ثابت است ولو محصن نباشند در این صورت یک حکم خاص است که مربوط به این مقام است و مجری آن هم زوج است.))[۴۴] همین طور صاحب تکمله نیز بیان می دارد که خداوند متعال برای زنا حدی قرار داده و مرد نمی تواند زانی را قبل از شهادت چهار شاهد به قتل برساند و اگر از این حد تعدی کند ، بر اوحد جاری می شود[۴۵] ۲) سعید بن مسیب از شیخ صدوق روایتی دارد به این گونه ((معاویه به ابوموسی اشعری نامه ای نوشت که ابن ابی جرسین مردی را با زنش دیده و او را کشته در این مورد از حضرت علی (ع) سوال کن ابوموسی از حضرت سوال می کند ومی فرماید : حکم من این است که اگر چهار شاهد برای آنچه دیده. آورد کاری ندارم والا قاتل را میکشم))[۴۶] صاحب مبانی تکمیله المنهاج در رابطه با این روایت می فرماید این روایت از جهت سند به جهاتی ضعیف است و غیر قابل اعتماد، در این روایت، حسین بن عمرو است که او مجهول الهویه می باشد و همین طور یحیی بن سعید، ایشان این روایت را مرسل می دانند که ممکن نیست به آن اعتماد شود. ایشان علاوه بر آن همچنین بیان می دارد که در این حدیث سخن از کشتن زانی اجنبی است و مجوزی جهت قتل زن نمی تواند قرار گیرد.[۴۷] بنابراین آنچه پیدا است صراحتاً بر جواز قتل از سوی شوهر دلالت ندارد همچنین این روایت راجع به قتل زن ساکت است ونهایت اینکه اگر مردی مرتکب قتل زن و مرد اجنبی در فراش واحد شد با آوردن چهار شاهد از قصاص رهایی می یابد. ۳) فتح بن حسن جرجانی نقل می کند که اباالحسن (حضرت علی (ع)) در خصوص مردی که منزل دیگری برای دزدی یا فجور وارد شده صاحب منزل او را کشته پرسیدم که آیا قاتل قابل قصاص است: حضرت فرمود: بدان کسی که داخل منزل غیر شود خونش هدر است و بر قاتل چیزی نیست. آیت الله خویی در رد قول مشهور می فرماید: این حدیث از جهت وجود تعدادی راوی مجهول قابل قبول نیست واز نظر دلالت موضوع روایت در جایی است که کسی برای انجام دزدی و یا انجام جرایم دیگر حرمت منزل دیگری را حتک کرده و جواز قتل در این موارد از باب دفاع است بنابراین روایت مذکور به فرض صحت از محل بحث خارج است. ۴)آیت الله خویی حدیث مرسله ای از شهید اول نقل می کند (( هرکس مردی را در حال زنا با زنش دیده می توان د هر دو را به قتل برساند)) ایشان در ادامه می فرمایند این حدیث در کلمات متقدمین بر شهید اول نیست و نمی توان گفت مشهور به این حدیث عمل کرده تا عمل مشهور جبران کننده ضعف سند حدیث باشد[۴۸] صاحب کتاب الحدود علاوه بر ضعف سند می افزاید (( روایت مرسله است که اصحاب قبل از شهید متعرض آن نشدند و اعتماد کردن به آن در حکمی که مخالف با اصل است مشکل است و ما روایتی نداریم که متعرض قتل هردو نفر شده باشد غیر این مرسله و روایت به خودی خود مطلقه است که شامل تازیانه و رجم می شود.))[۴۹] باتوجه به عمومات اجرای حدود با وجود شبهات و حرمت خون مسلم نمی توان با استناد به این روایت مرسله قتل زوجه در حال زنا را به طور مطلق مباح دانست. با ملاحظه و دقت در احادیث بیان شده به خوبی مشخص می شود که مقصود ومراد ائمه اطهار(ع) جواز قتل به صورت مطلق نیست بلکه در صورتی که در واقعیت امر زنایی اتفاق بیفتد و مرد متجاوز توسط شوهر زن کشته شود در صورتیکه بتوان این واقعه را با بینه ثابت کند قابل قصاص نیست. علاوه بر آن در هیچ یک از روایات به جز روایت آخر که از لحاظ سند گفته شده که مخدوش است جواز قتل زانیه صادر نشده است و علاوه بر این به ندرت اتفاق می افتد که مرد بتواند بر این کار بینه بیاورد مگر اینکه با طرح و نقشه قبلی مرد اجنبی را در عمل انجام شده قرار دهد در نتیجه می توان گفت از این روایات بدست نمی آید که زن و مرد اجنبی در یک فراش نسبت به شوهر مهدور الدم باشد. ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی به شوهر اجازه داده که در صورت مشاهده همسر خود در حال زنا در صورت علم به مطاوعت زوجه ، زوجه ومرد اجنبی را به قتل برساند البته به شرط مشاهده، در حال زنا و با علم به تمکین زوجه . از بیان قانون گذار چنین استفاده می شود که با وجود این شرایط خون زن و مرد اجنبی در فراش واحد نسبت به شوهرمباح است به عبارت دیگر زن و مرد اجنبی نسبت به شوهر مهدورالدم می باشند که این موضوع متاسفانه باعث سوء استفاده برخی از این ماده شده است تا با نیت قبلی و با تهیه مقدمات و قرار دادن فرد در عمل انجام شده او را به قتل برسانند و در صورت عدم کشف واقعیت چنانچه نتوانند زنا را با ارائه چهار شاهد اثبات کنند می توانند با استناد به تبصره۲ ماده ۲۵۹ و مطرح کردن اعتقاد به مهدور الدم بودن مقتول از مجازات قصاص رهایی یابند. یکی از نقص های این ماده این است که به لزوم ارائه شهود اشاره نکرده است اما در لسان فقها اصل بر ارائه شهود گذاشته شده است و در صورت ارائه شهود و یا تصدیق اولیای دم قاتل از قصاص معاف می شود. لذا پیشنهاد می شود در صورت عدم حذف این ماده حداقل قانون گذار دست به اصلاح ماده بزند و در اصلاح آن به موارد زیر توجه نماید. الف) به پیروی از ادبیات حاکم بر فقه، ادبیات تشویقی حاکم بر ماده ۶۳۰ در قتل به ادبیات ترهیبی و بازدارنده تبدیل شود. تا افراد جامعه دریابند که هر گونه اقدام خودسرانه پیامدهای جدی از جمله قصاص در بر خواهد داشت.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳-۷-۲. روش اندازه گیری قد آزمودنیها از آزمودنی خواسته شد کفشهایش را خارج کند و مقابل قد سنج یا دیوار صاف بایستد. درحالیکه پاشنهها، کتفها و باسن او با دیوار در تماس بود. پاشنهها به هم متصل و زاویه بین پنجهها ۶۰ درجه بود. سپس با کشیدن یک نفس عمیق و نگه داشتن آن، مستقیم به جلو نگاه کرد. در این حالت آزمونگر با گرفتن گونه و زیر گوش آزمودنی یک کشش بسیار نرم به طرف بالا داد و در این حالت دستیار، اندازه قد را به سانتی متر ثبت کرد(۱۲). ۳-۷-۳. روش اندازه گیری وزن آزمودنیها از آزمودنی خواسته شد کفش و لباسهای اضافه اش و نیز جواهراتش را تا حد ممکن از تن خارج کند. با بهره گرفتن از یک ترازو وزن آزمودنی اندازه گرفته شد وتا نزدیکترین ۲۰ گرم ثبت شد(۱۲). ۳-۷-۴. روش اندازه گیری میزان انعطافپذیری آزمودنیها برای اجرای این آزمون که هدفش ارزشیابی انعطافپذیری کمر وقسمت پشت رانها است از جعبه مخصوص انعطافپذیری استفاده شد.
جعبه به جایی مثل دیوار تکیه داده شد تا هنگام اجرای آزمون از آزمودنی دور نشود. قبل از انجام آزمون حدود ۵ دقیقه تمرینشد. همچنین کفشها از پا درآورده شد. پاها روی زمین نیمکت یا میز روبروی جعبه قرار میگرفت(شاخص:خط پاشنه). آزمودنی پاها را کاملا صاف و کشیده نگهداشت به طوری که فاصله میان دو پا حدود ۲۰ سانتی متر(۸ اینچ) بود. آزمونگر دست خود را روی زانوی آزمودنی قرارداد تا مطمئن شود که زانوی آزمودنی در حال اکستنشن کامل است. در مرحله بعد آزمودنی دستهای خود را در حالی کف یک دست روی دست دیگر است تا حد امکانکشید. آزمودنی به آهستگی در طول صفحه مدرج خمشد و ۳ مرتبه تکرارشد تا نزدیکترین عدد به آخرین آزمون مشاهده و ثبت شد(۱۲).
روش اجرای آزمون انعطاف پذیری ۳-۷-۵. روش اجرای آزمون درازنشست ایفرد برای برآورد استقامت عضلات شکمی از آزمون دراز نشست ایفرد و آهنگین استفاده شد. از آزمودنی خواسته شد بر روی تشک دراز بکشد و دستهایش را به صورت ضربدری روی سینه اش بگذارد. پاهای آزمودنی توسط فرد دیگری نگه داشته شد. مدت زمان اجرای این آزمون ۱ دقیقه در نظر گرفته شد(۳۸). روش اجرای آزمون درازنشست ۳-۷-۶. روش اندازه گیری محیط اندامها اندازه گیری دور کمر در محل خط افقی حدود ۲ سانتی متر بالای ناف یا جایی که از کمترین محیط برخوردار است انجام میشد. برای اندازه گیری دور باسن نیز صفحه افقی و یا متر نواری باید در محل بیشترین بر آمدگی خلفی باسن درحالیکه پاها جفت است انجام شود(۱۲). ۳-۷-۷. نحوه ی امتیاز دهی پرسشنامه کمر درد پرسشنامه شامل ۲۵ سوال بود و نحوه ی نمره دهی آن به این صورت بود که کسانی که درد شدید داشتند امتیاز ۴، درد زیاد ۳، درد متوسط ۲، درد اندک ۱ و فاقد درد امتیاز ۰ را شامل میشد. شدت درد مجموع نمرات سوالات است که نمره هر فرد بین ۰ تا ۱۰۰ رتبه بندی میگردد. صفر به منزلهی سلامت کامل و بدون درد، ۲۵ نشان دهنده بیماری با درد متوسط و رتبههای ۷۵،۵۰ و بیشتر به ترتیب مبین درد زیاد، درد خیلی زیاد و کاملا حاد میباشد.اعتبار پرسش نامه در کشور های انگلستان، فرانسه، آلمان و هلند بررسی شده و با بهره گرفتن از روش آزمون –آزمون مجدد ضریب همبستگی پیرسون ۹۰ درصد محاسبه شده است. ۳-۷-۸. روش اجرای برنامه تمرینات گروه انعطافپذیری افراد شرکت کننده در گروه تمرینات انعطافپذیری ۳ روز در هفته و هر جلسه ۱ ساعت راس ساعت ۳۰/۱۱-۳۰/۱۰ در سالن ورزشی حاضرشدند و توسط پژوهشگر به اجرای تمرینات بدنیپرداختند. هر تمرین در ۳ مجموعه و هر نوبت ۸ تا ۱۰ تکرار انجام شد. متغیرهای مورد مطالعه در هر دو گروه بعد از اتمام کار اندازه گیری و ثبت شد. در هر جلسه به افراد شرکت کننده نیز توصیههایی جهت وضعیتهای درست در محیط کار و منزل و ترک عادات و فعالیتهای غلط با بهره گرفتن از برنامه آموزشی شد. در ابتدا آزمودنیها با حرکات کششی و اجرای تمرینات ویلیامز و مکنزی به مدت ۱۰ دقیقه به گرم کردن بدن پرداخته و در مرحله بعد تمرینات انعطافپذیری جهت کاهش و رفع درد کمر انجامشد. شایان ذکر است که انجام تمرینات انعطافپذیری علاوه بر ناحیه کمر شامل اندام فوقانی و اندام تحتانی به خصوص ران، لگن، زانو، روی پا، مچ و کف پا را شامل میشد. تمرینات انعطافپذیری به ۲روش انعطافپذیری ایستا و پویا انجامشد. بعد از اتمام تمرینات ویژه۱۰ دقیقه برای سرد کردن در نظر گرفتهشد. در پایان هر هفته پژوهشگر با نمایش اسلاید راه کارهای آموزشی جهت اصلاح عادات غلط در اختیار آنان قرار میداد. از شرکت کنندهها خواسته شد که در منزل تمرینات را انجام داده اسلاید را برروی دفترچه کوچک الصاق کنند تا در پایان دوره آموزشی مجموعهای از تمرینات صحیح را داشته باشند. همچنین پژوهشگر هر جلسه نکاتی را جهت بهبود و سلامت بدن و مزایای فعالیت بدنی برای آگاه کردن آزمودنیها بیان میکرد. بعد از گرم کردن اولیه و اجرای تمرینات ویلیامز و مکنزیتمرینات انعطافپذیری ایستا ناحیه گردن واندام فوقان انجام شد. به طور کلی برنامه تمرینی در هفته اول به منظوردادن آگاهی و اطلاعات درباره آشنایی با تمرینات و ترک عادات غلط طراحی شد. در هفتههای بعد اجرای حرکات به ترتیب در نواحی گردن و انگشتان دست به روش استاتیک و دینامیک، اندام فوقانی، شکم، کمر، لگن، عضلات پشت، تقویت عضله چهار سر ران، مفصل زانو، تقویت عضله دو قلو، مچ و کف پا انجام شد. در واقع در طول ۸ هفته برنامه تمرینی علاوه بر این که شرکت کنندهها از عادات غلط خود آگاه شدند، گامی برای بهبود وضعیت خود برداشتند. ۳-۷-۹. روش اجرای برنامه تمرینات گروه هوازی افراد شرکت کننده در گروه تمرینات هوازی ۳ روز در هفته و هر جلسه ۱ ساعت در ساعت ۳۰/۱۷-۳۰/۱۶ در سالن ورزشی حاضرشدند و توسط پژوهشگر به اجرای تمرینات بدنیپرداختند. در هر جلسه حدود ۱۰ دقیقه برای گرم کردن و ۵ تا ۱۰ دقیقه برای سرد کردن در نظر گرفته شده بود. برای برنامه هوازی نیز در شروع هر جلسه تمرینات مکنزی و ویلیامز انجامشد. برنامه تمرین هوازی به گونهای تنظیم شد که از ۶۰% حداکثر ضربان قلب در هفته اول به ۸۵% حداکثر ضربان قلب تا هفته هشتمرسید. برای کاهش وقوع کمر درد، مدت تمرینات که در هر جلسه تقریبا ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بود،به صورت تناوبهای ۳ تا ۱۰ دقیقهای با استراحتهای متناسب،تنظیمشد. برای گروه تمرینات هوازی نیز،در جلسات تمرینو همچنین جلسات جداگانه آموزشی (با نمایش اسلاید)،توصیههای لازم جهت اصلاح عادات غلط ارائهشد. نحوه اجرای تمرینات این گونه بود که بعد از گرم کردن اولیه و اجرای تمرینات ویلیامز و مکنزی و انجام تمرینات عمومی در بخش میانی ساعت تمرین آزمودنیها به پیاده روی پرداختند. تمرینات در هفته اول و هفته دوم با شدت ۶۰% حداکثر ضربان قلب در هفته سوم با شدت ۶۵% در هفته چهارم با شدت ۶۸% در هفته پنجم با شدت ۷۰% هفته ششم با شدت ۷۵% در هفته هفتم با شدت ۸۰% و در هفته هشتم با شدت ۸۵% حداکثر ضربان قلب انجام شد. بعد از برنامه پیاده روی جهت بازگشت به ضربان قلب اولیه تمرینات عمومی انجام شد. در مرحله پایانی جلسه نیز تمرینات سرد کردن روی تشک انجام شد که در این میان پژوهشگر اسلاید آموزشی جهت اجرای صحیح حرکات تمرینی و ترک عادات غلط را که از قبل آماده کرده و برروی دیوار نصب کرده بود را برای آزمودنیها توضیح داد. پژوهشگر هر جلسه همان نمونه از اسلایدی را که آموزش داده در اختیار یک یک آزمودنیها قرار میدهد و از آزمودنیها درخواست میکند هر جلسه اسلاید را برروی دفترچه کوچک الصاق کنند تا در پایان دوره آموزشی مجموعهای از تمرینات صحیح را داشته باشند. ۳-۸. روشهای تجزیه تحلیل ازآمار توصیفی برای تعیین میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای وابسته استفاده شد. از روش آماری t همبسته برای بررسی تغییرات متغیرها از پیش آزمون تا آزمون پایانی در هر گروه استفاده شد. روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه برای تعیین اختلاف تغییرات از پیش آزمون تا آزمون میانی در بین گروههای تحقیق مورد استفاده قرارگرفت. سطح معنیداری در این تحقیق۰۵/۰ P≤ تعیین شده بود. از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها و یافتههای تحقیق ۴-۱. مقدمه در این فصل پس از بررسی توصیفی دادهها و همچنین نرمال بودن آن ها آزمون فرضیهها متناسب با وضعیت دادهها انجام گرفته است. در هر بخش جدول و نمودارهایی نیز ارائه شده است. در حقیقت آمار ابزار مناسبی است که محقق به برای تحلیل کارش از آن استفاده میکند. در پژوهش حاضر کلیه محاسبات آماری با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS و رسم نمودارها توسط نرم افزار EXCEL انجام شده است. ۴-۲. تجزیه و تحلیل توصیفی دادهها در این بخش شاخصهای توصیفی متغیرهای اصلی تحقیق به تفکیک سه گروه مورد مطالعه ارائه خواهد شد. اعداد جدول زیر مربوط به گروه هوازی هستند. بر اساس جدول ۴-۱، در گروهی که تمرینات هوازی انجام شده است، در مورد برخی از عوامل فیزیولوژیکی تغییراتی مشاهده میشود. مثلاً در مورد درصد چربی، میانگین اولیه برابر ۶۰/۳۱ با انحراف استاندارد ۷۹/۳ بود که پس از انجام تمرینات هوازی به ۷۳/۲۸ با انحراف استاندارد ۳۷/۳ کاهش پیدا کرد. اما نتیجه گیری در مورد این که آیا این تغییرات معنی دار میباشد یا نه، به بخش بعدموکول میکنیم. جدول۴-۱. شاخصهای توصیفی متغیرهای تحقیق به تفکیک زمان اندازه گیری در گروه هوازی
ردیف |
متغیر |
زمان اندازه گیری |
تعداد مشاهدات |
حداقل |
حداکثر |
انحراف استاندارد±میانگین |
۱ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
>0
پایدار
همگرای پیوسته
=۰
<0
مرز پایداری(واگرایی)
مستقل از زمان
=۰
=۰
ناپایدار
واگرای پیوسته
=۰
>0
هدف عمده در صنایع هواپیمایی یافتن شرایطی است که در آن فلاتر شروع میشود. به عبارت دیگر در آنالیزهای کلاسیک مرزهای فلاتر تشخیص داده میشود. این مرز در جایی قرار دارد که یکی از مودهای حرکتی دارای رفتار نوسانی ساده باشد. به عبارت دیگر در حالت پایداری همه مودهای حرکتی وضعیت پایدار دارند. برای یافتن مرز پایداری روشهای متنوعی وجود دارد که در آنها نیازی به حل معادلات حرکت نیست و در بیشتر آنها تحلیل پایداری به وسیله مقادیر ویژه صورت میپذیرد. برای بررسی فلاتر استفاده از یک مدل جریان سیال غیر پایدار اهمیت پیدا میکند. اما از آنجا که حرکتهای ارتعاشی معمولا دامنه کوچکی دارند، استفاده از تئوری آیرودینامیک خطی در تحلیل مسائل کافی است. در روشهای تحلیل کلاسیک فلاتر، حرکت به صورت هارمونیک در نظر گرفته میشود. این کار دارای مزایا و معایبی میباشد. از عیبهای عمده این روشها آن است که یافتن مرز فلاتر نیاز به یک فرایند تکرار دارد که کاری وقتگیر میباشد. در بخش بعدی چگونگی آنالیز کلاسیک فلاتر برای یک سیستم دو درجه آزادی آمده است.
- فلاتر در سیستمهای دو درجه آزادی
آنالیز سیستمهای چند درجه آزادی برای تشخیص مرزهای فلاتر میتواند با تحلیل یک سیستم دو درجه آزادی مشابه شکل (۴-۵) انجام گیرد. بر روی مدل نقاط P، C، Q و T به ترتیب مربوط به نقطه مرجع(بطوریکه جابجایی عمودی از این نقطه سنجیده می شود)، مرکز جرم، مرکز آیرودینامیکی(در تئوری ایرفویلهای نازک در فاصله یک چهارم از جلو مقطع ) و مکان سه چهارم وتر ایرفویل میباشد. پارامترهای بدون بعد و ، مکان نقاط C و P را مشخص میکنند. هرگاه این پارامترها صفر باشند، مکان آن بر روی وسط ایرفویل قرار دارد و هرگاه مقادیر مثبت(منفی) دارند این نقاط به سمت لبه جلو(عقب) قرار گرفتهاند. معادلات حرکت در این حالت عبارتند از:
(۴-۵۵)
که ممان اینرسی حول محور مرجع و پارامتر بدون بعد معروف به پارامتر غیر بالانس استاتیکی میباشد و هرگاه که مرکز جرم به سمت جلو بال، از محل مرجع باشد مقدار آن مثبت میباشد و رفتار جابجایی خطی و زاویهای مدل با فنرهایی با ضریب فنریت نشان داده شدهاند. همچنین در رابطه فوق:
(۴-۵۶)
میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
گفتار چهارم : میدان نفتی تسنترالنایا[۱۲۶۷] این میدان در ۱۵۰ کیلومتری شرقی بندر ماخاچکالای[۱۲۶۸] روسیه است. از آنجاکه مطابق پروتکل سال ۲۰۰۲ روسیه و قزاقستان،این میدان نیز جزء میدانهای موضوع رژیم توسعه مشترک قرار گرفته و باید مطابق مقررات دولت روسیه استخراج شود دو کمپانی لاک اویل و گاز پروم روسیه در قالب قرارداد مشارکت در سرمایه گذاری با سهم ۵۰ درصدی در مورد توسعه میدان توافق کرده اند. از طرف قزاقستان نیز شرکت دولتی نفت و گاز این کشور با این دو شرکت قرارداد منعقد کرده است. شرکت Tsentr Kaspiine Ftegaz به عنوان نماینده دو طرف در پروژه منصوب گردیده است. ذخیره این میدان ۱/۵۲۱ میلیون تن نفت و ۷/۹۱ میلیارد متر مکعب گاز همراه تخمین زده می شود[۱۲۶۹]. گفتار پنجم : میدان گازی لولی نسکف[۱۲۷۰] این میدان از جمله میادین مورد اختلاف روسیه و قزاقستان بوده که در موافقت نامه ۱۹۹۸ و پروتکل ۲۰۰۲ موضوع رژیم توسعه مشترک قرار گرفته است. میدان مذکور دارای ذخیره ۱۲۷ میلیارد مترمکعب گاز و ۶/۹ میلیون بشکه میعانات گازی است. شرکت لوک اویل قبل از امضای پروتکل مذکور ۳۰۰ میلیون دلار جهت مطالعات اکتشافی این میدان اختصاص داد. شرکت لوک اویل به اتفاق شرکت دولتی نفت و گاز قزاقستان (Kazmunaigaz) در قالب یک قرارداد مشارکت در سرمایه گذاری (جونیت وینچر) توسعه این میدان را بر عهده گرفته اند. این اقدام دو شرکت مطابق موافقت نامه توسعه مشترک ۲۱ آوریل ۲۰۰۳ صورت پذیرفته است. یکی از شرکت های فرعی لاک اویل به نام OJSC به عنوان اپراتور عهده دار فعالیت های اجرایی توسعه میدان منصوب شده و هر دو شرکت فوق دارای حقوق و مسئولیت های برابر در جونیت وینچر هستند. البته مطابق موافقت نامه سال ۲۰۰۳ دو شرکت علاوه بر این میدان، میادینی دیگری نیز در لیست میادین مورد توافق خود جهت توسعه مشترک قرار گرفته اند. که برخی از آنها در محدوده آبهای اختصاصی روسیه و قزاقستان قرار دارند[۱۲۷۱]. گفتار ششم : میدان کورمان گازی[۱۲۷۲] میدان کورمان گازی میدان مشترک نفتی با ذخیره ۷۵/۱ میلیارد بشکه نفت است و طبق پروتکل می ۲۰۰۲ بایستی طبق مقررات قزاقستان توسعه یابد. شرکت دولتی نفت و گاز قزاقستان دارای مشارکت ۵۰ درصدی در توسعه میدان و دو شرکت گاز پروم و Roseneft به عنوان کمپانی های مجاز از سوی روسیه با سهم ۲۵% در توسعه میدان فعالیت می کنند[۱۲۷۳]. در سال ۲۰۰۵ شرکت دولتی نفت و گاز قزاقستان و شرکت Roseneft و شرکت KMG موافقت نامه ای امضا کردند که طبق آن میدان در قالب قرارداد مشارکت در تولید توسعه می یابد و دو شرکت در قالب یک کنسرسیوم مبادرت به تشکیل یک اپراتور جهت توسعه میدان نمودند. اولین حفاری این میدان در سال ۲۰۰۶ صورت گرفته و تولید آن هنوز شروع نشده است[۱۲۷۴]. گفتار هفتم : میدان نفتی یالاما[۱۲۷۵] موافقت نامه دو جانبه روسیه و آذربایجان در سال ۲۰۰۲ خط میانه ای را به عنوان خط تقسیم بستر دریا تعریف کرده که ابتدا و انتهای آن بوسیله دو نقطه جغرافیایی مشخص شده است. انتهای خط میانه تا مرکز دریای مازندران در مقابل سواحل دو کشور کشیده می شود. میدان یالاما در نقطه ای قرار دارد که این خط میانه از وسط آن می گذرد. البته دو دولت آذربایجان و روسیه اختلافی در مورد حاکمیت این میدان نداشتند و ظاهراً هر دو کشور در مشترک بودن آن توافق دارند. اگرچه در موافقت دو جانبه مذکور، در مورد توسعه مشترک چنین میدانهای توافق شده، اما سابقه بهره برداری مشترک از میدان مذکور به سال ۱۹۹۷ بر می گردد. در سوم جولای ۱۹۹۷ کمپانی لوک اویل و شرکت دولتی نفت و گاز آذربایجان (SOCAR) موافقت نامه مشارکت در تولید منعقد کرد که طبق آن میدان مذکور به صورت مشترک توسعه می یابد. لوک اویل ۶۰% و SOCAR 40% سهام این میدان را دارا هستند. بعد از امضای موافقت نامه دوجانبه روسیه و آذربایجان، شرکت لوک اویل سهام خود را در این قرارداد به ۸۰% افزایش داده است و عملیات حفاری نیز از سال ۲۰۰۴ شروع شده است. البته کل ساختار یالاما مورد بهره برداری قرار نگرفته و موافقت نامه مذکور در مورد بلوک D222 است[۱۲۷۶]. دو شرکت مذکور شرکت لوک آرکو[۱۲۷۷] را به عنوان اپراتور تعیین کرده اند و سهم آنان در این شرکت به نحو فوق است[۱۲۷۸]. این پروژه به عنوان اولین و عظیم ترین پروژه مشترک آذربایجان و روسیه تا کنون نامیده شده و دارای ۳۰۰ میلیون تن نفت خام است[۱۲۷۹]. نحوه تحدید حدود مناطقی از بستر دریای مازندران و کیفیت بهره برداری از منابع نفت وگاز آن یکی از مسائل بحث انگیز از سوی محافل حقوقی است. مسئله اصلی این است که آیا حقوق بین الملل دارای قاعده ای که تنظیم کننده رفتار دولتها در این عرصه باشد هست ودر صورت مثبت بودن پاسخ ،خاستگاه آن چیست و رفتار دولتهای ساحلی تا چه حد مطابق مقررات حقوق بین الملل است.؟ مبحث هشتم : بررسی قواعد حقوق بین الملل در مورد بهره برداری از میادین مشترک نفت وگاز دریای مازندران استخراج قواعد حقوقی ناظر به بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز دریای مازندران تا حدود زیادی وابسته به تعیین رژیم حقوقی این دریاست. در خصوص موضوع رژیم حقوقی دریای مازندران دیدگاه های مختلفی از جانب صاحب نظران مطرح شده است که در یک طبقه بندی به دیدگاه حداکثری، دیدگاه حداقلی و دیدگاه میانه تقسیم می شوند. رهیافت حداکثری با اتکا به موافقت نامه های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ ایران و شوروی و اعلامیه آلماتا و التزام جمهوری های استقلال یافته شوروی به معاهدات مذکور، مطابق اصل جانشینی در معاهدات، معتقد به رژیم حقوقی مشاع برای این دریا در تمام زمینه ها بوده و سهم ایران را ۵۰ درصد در تمام این پهنه آبی از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب می داند. طبق این دیدگاه وضعیت شوروی سابق همانند پدری است که فوت نموده و سهم ورثه وی (کشورهای جانشین) محدود به همان سهم ۵۰% پدر می باشد و ۵۰% باقیمانده دست نخورده برای ایران باقی می ماند[۱۲۸۰]. پیشنهاد طرفداران این نظریه آن است که یک سازمان خاص بین المللی با مشارکت ۵ کشور ساحلی جهت مدیریت فعالیت های دول ساحلی تشکیل شود، به نحوی که سهم ایران در آن ۵۰ درصد باشد. انتقاد وارد بر این نظریه است که اولاً تعمیم قواعد مربوط به ارث به مسأله روابط بین کشورها با توجه به اصل استقلال و حاکمیت آنها و برخورداری از حقوق حاکمه در مورد منابع نفت و گاز در بستر دریا، نادرست است. ثانیاً معاهدات سابق ایران و شوروی به طور صریح واژه مشاع را ذکر ننموده اند و تعیین رژیم حقوقی دریای مازندران به نحو مشاع نیازمند صراحت در معاهدات بوده و باید به نحوی تعریف شود که ناظر به تمام جنبه ها باشد. این در حالی است که این معاهدات در مورد بهره برداری از میادین نفت و گاز فاقد چارچوب حقوقی روشن می باشند. ثالثاً عملکرد ایران و شوروی و سابق تا قبل از فروپاشی شوروی در برخورداری از منافع این دریا «برابری در نظر و نابرابری در عمل» بوده[۱۲۸۱] است البته این نابرابری را به دلیل فقدان عنصر معنوی (رضایت ایران) نمی تواند مبین یک قاعده عرفی باشد. رابعاً به فرض پذیرش رژیم مشاع، این به معنی برخورداری از سهم ۵۰ درصدی نمی باشد. می توان رژیم حاکمیت مشترک را به معنی تساوی در بهره برداری و نه حاکمیت مساوی دانست.بر اساس مؤلفه تساوی در حاکمیت، هر دو کشور دارای حقوق برابر می باشند در حالی که بر مبنای بهره برداری مساوی، حتی اگر یکی از دو طرف به میزان یک دلار از منابع دریای مازندران اضافه برداشت نماید، باید به طرف مقابل خسارت پرداخت نماید. واقعیت آن است که طول سواحل شوروی سابق در دوران قبل از فروپاشی به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران نبوده و از این حیث نابرابری واقعی میان دو کشور وجود داشته است. علاوه بر آن، شوروی دارای برتری کامل نسبت به ایران در بهره برداری از منابع دریایی مذکور بالاخص در رابطه با منابع نفت بوده است. این موضوع در کنار سکوت معاهدات سابق در مورد منابع نفت و گاز، موضوع حاکمیت مشاع به معنی سهم ۵۰ درصدی برای ایران را با تردید مواجه می سازد. بنابراین زمنیه برای بروز دیدگاه های دیگری فراهم می سازد.
دیدگاه حداقلی خط فرضی بندر آستارا تا بندر حسینعلی خان را خط تحدید حدود دریایی می داند. این خط در موافقت نامه هوایی سال ۱۹۶۴ ایران و شوروی برای تعیین محدوده «منطقه اطلاعات پرواز» تعیین شده است. ماده ۳ این موافقت نامه می گوید «هیأت های دو طرف با ایجاد مرز بین FIR تهران و FIR باکو[۱۲۸۲] در طول خط مستقیمی که محل تلاقی مرز ایران و شوروی در طرفین غرب و شرق دریای خزر را به یکدیگر متصل می کند، توافق کردند[۱۲۸۳]». واقعیت این است که خط تعریف شده مذکور به معنی تحدید حدود دریایی نمی باشد و هیچ سندی دال بر تحدید حدود دریای مازندران وجود ندارد. مطابق رهیافت سوم که موسوم به رهیافت میانه می باشد. تعیین سهم ۵۰ درصدی مشاع برای ایران و شوروی سابق فاقد مبنای حقوقی می باشد و رژیم مشاع در صورت اعمال، بایستی بدون تعیین سهم باشد. طبق این دیدگاه، بستر دریای مازندران باید با توافق کلیه دولتها تقسیم شود. این تقسیم می تواند بر اساس خط میانه و با اتکاء به حقوق بین الملل و رویه قضایی به نحوی باشد که حداکثر سهم برای ایران را ملحوظ نماید[۱۲۸۴]. مراجعه به رأی دیوان بین المللی دادگستری در قضیه فلات قاره دریای شمال و توجه به شرایط خاص سواحل ایران می تواند به گونه ای از تحدید حدود رهنمون شود که سهم ایران را تا ۲۰ درصد تضمین نماید[۱۲۸۵]. قطع نظر از تکثر نظریات صاحب نظران، واقعیت آن است که اکنون حدود ۶۴% بستر دریای مازندران در بخش شمالی به صورت دو جانبه میان دولتهای قزاقستان، آذربایجان و روسیه تقسیم شده و در صورت انعقاد موافقت نامه تحدید حدود بستر دریا میان ترکمنستان و این کشورها ،حدود ۱۱ تا ۱۳ درصد دریا که عاری از منابع قابل توجه و غنی نفت و گاز است برای ایران باقی می ماند. موافقت نامه های تنظیمی سه کشور فوق بر مبنای تقسیم بستر دریا طبق خط میانه اصلاح شده و استفاده مشترک از آب استوار است. ساختار حقوقی تعریف شده در این موافقت نامه ها جهت بهره برداری از میادین نفت و گاز، به این صورت است که هر کشور در قلمرو اختصاص یافته به آن دارای حاکمیت انحصاری و کامل بوده و حق هرگونه دخل و تصرف در میادین مذکور را دارد. در مورد میادین مشترک یعنی میادینی که از خط میانه اصلاح عبور می کنند و در محدوده اختصاص یافته به هر دو دو دولت قرار می گیرند، رژیم توسعه مشترک پیش بینی شده است. بدین ترتیب که هریک از کشورها مجوز بهره برداری به یکی از شرکت های تابع خود اعطا می کند و دو شرکت مجاز در قالب یک قرارداد که به شکل مشارکت در تولید، کنسرسیوم یا مشارکت در سرمایه گذاری است، مبادرت به تأسیس شرکت سومی می نماید که عهده دار عملیات اجرائی می باشد. میزان سهم هریک از کشورها نیز در این موافقت نامه ها به صورت کلی یا تفصیلی نیز معلوم شده است.[۱۲۸۶] رویه دولتهای ساحلی دریای مازندران نشان می دهد که از دیدگاه اکثر دول ساحلی، در حال حاضر اختلاف بر سر تقسیم دریا وجود ندارد بلکه اختلاف بر سر چگونگی تقسیم دریاست. درحالیکه سه کشور فوق الذکر سهم خود را معلوم کرده اند، در بخش جنوبی دریا هنوز موافقت نامه ای در مورد چگونگی تقسیم دریا منعقد نشده است. به طور قطع، وضعیت فعلی یعنی تقسیم بخشی دریا بر اساس خط میانه ،بیشترین آسیب را متوجه منافع ایران کرده است. یکی از دلایل عمده در عدم توفیق کشورهای ساحلی در تعیین رژیم حقوقی برای دریای مازندران اختلاف آنان در توصیف ماهیت حقوقی این پهنه آبی و قواعد حاکم بر آن است . برخی آنرا دریا می دانند برخی «دریاچه» و عده ای «دریای بسته» و گروهی دیگر «دریای نیمه بسته» و بعضی نیز آنرا دارای «وضعیت خاص» تلقی می کنند که هریک از این مفاهیم دارای آثار و تبعات خاصی در حقوق بین الملل دریاهاست. دریای مازندران از خطر جغرافیایی پهنه آبی محصور در میان سواحل چند دولت است که از طریق کانال ولگا-دن به آبهای آزاد راه دارد. کانال ولگا-دن ساخته دست بشر بوده و طبیعی نیست. بنابراین دریای مازندران به طور مستقیم به آبهای آزاد منتهی نمی شود. این وضعیت می توان مشمول تفاسیر مختلف شود بدین شرح که از یک منظر این دریا یک دریاچه است که تحت حاکمیت انحصاری دول ساحلی است یا اینکه یک دریای نیمه بسته واقع در میان دولتهای مستقل می باشد و مشمول مقررات کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها می شود[۱۲۸۷]. دریاچه ها و دریاهای محصور در خشکی که توسط خشکی های دو یا چند دولت احاطه شده اند، اصولاً جزء قلمرو همان دولتها محسوب می شوند. به عنوان مثال می توان به دریاچه گریت[۱۲۸۸] بین کانادا و آمریکا، دریاچه مالاوی[۱۲۸۹] بین مالاوی، موزامبیک و تانزانیا اشاره کرد که بین این کشورها تقسیم شده اند. اگرچه روش های مختلفی در مورد تقسیم وجود دارد ولی اصولاً رویه دولتها حاکی از تقسیم اینگونه دریاچه ها با توافق دولتهای ساحلی است[۱۲۹۰]. در صورتیکه دریای مازندران را دریاچه محصور خشکی بدانیم، کل آن باید با توافق دول ساحلی تقسیم شود و مقررات کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها نیز در مورد آن اعمال نمی شود.[۱۲۹۱] کمیسیون حقوق بین الملل در تفسیر ماده ۲ کنوانسیون دریای آزاد در پیش نویس این کنوانسیون در سال ۱۹۵۶ می گوید «حجم وسیعی از آب که کلاً بوسیله خشکی محصور شده گاهی دریاچه و گاهی دریا نامیده می شود. در این حالت، آنها مشمول عنوان آبهای داخلی بوده و مقررات دریای آزاد در مورد آنها اعمال نمی گردد. اما در صورتیکه این پهنه آبی بوسیله یک تنگه یا یک معبر (شاخه) آب به دریای آزاد متصل شود، چنانچه سواحل دریا و این تنگه یا معبر متصل کننده آن به دریا متعلق به یک دولت باشد، باز هم دریای مذکور داخلی بوده و دریای آزاد قلمداد نمی شود. اما در صورتیکه متعلق به چند دولت باشد، دریای مذکور دریای آزاد تلقی می شود که البته این قواعد می تواند به دلایل تاریخی یا توافق طرفین تغییر کند.»[۱۲۹۲] کمیسیون در این دیدگاه تفاوتی بین آبهای شور یا شیرین قائل نشده است. دریای مازندران پهنه آبی آب شور است قابل کشتیرانی بوده و محصور در خشکی متعلق بیش از دو دولت می باشد و از طریق کانال مصنوعی ولگا-دن که تمام آن از قلمرو روسیه می گذرد به دریای آزوف که بخشی از دریای سیاه است ارتباط دارد. از اینرو ، اگرچه که دریای مازندران توسط سواحل بیش از دو کشور محصور شده، اما چون کانال ولگا-دن تماماً در قلمرو یک کشور می باشد، دریای مازندران جزء آبهای آزاد قرار نگرفته و مشمول مقررات حقوق دریاها نمی شود[۱۲۹۳]. این درحالی است که مطابق معیار دیگر تعریف شده توسط کمیسیون، ارتباط دریای محصور در خشکی به آبهای آزاد بایستی از طریق آبهای شور باشد درحالیکه کانال ولگا-دن آب شیرین بوده و در نتیجه ضوابطی که برای صدق عنوان دریا و دریای نیمه بسته وجود دارد در مورد دریای مازندران صادق نمی باشد[۱۲۹۴]. بنابراین از دیدگاه برخی محققان از آنجا که این دریا را نمی توان دریای آزاد یا دریای نیمه بسته تلقی کرد ،بایدآنرا دریاچه مرزی قلمداد نمود که با توافق کشورهای ساحلی باید تقسیم نمود[۱۲۹۵]. در مقابل این اعتقاد وجود دارد که اگرچه از نظر طبیعی دریای مازندران دسته بندی دریاچه ها قرار می گیرد، اما ویژگی های منحصر به فرد آن مانع از آن است که به سادگی در طبقه بندی آنها قرار گیرد[۱۲۹۶]. طرفداران نظریه مشاعی بودن این دریا نیز به رأی دیوان بین المللی دادگستری در سال ۱۹۹۲ در مورد خلیج فونسکا اشاره کرده که دیوان به استثنای محدود سه مایل به عنوان محدوده انحصاری حاکمیت مابقی آنرا بین سه کشور السالوادور، نیکاراگوئه و هندوراس مشترک اعلام کرد[۱۲۹۷]. اهمیت این رأی آن است که رژیم حقوقی مشاع یا مالکیت مشترک را بدون توافق دولتهای ساحلی پیش بینی کرده است[۱۲۹۸]. از مجموع مباحث فوق و مداقه در دیدگاه های مختلف صاحب نظران و ملاحظه سوابق تاریخی و حقایق جغرافیایی موجود در حوزه مباحث دریای مازندران، می توان به این نتیجه رسید که هیچ یک از این نظریات نمی توانند به صورت کامل و انحصاری مورد قبول باشند. به نظر می رسد دریای مازندران، از لحاظ جغرافیایی و طبیعی دریای بسته و دریای نیمه بسته نیست. بنابراین، مقررات کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها بر آن حاکم نبوده و نمی توان قائل به تعیین منطقه انحصاری اقتصادی دریای سرزمینی و فلات قاره برای دولتهای ساحلی آن شد و دولتهای ساحلی نیز مجاز نیستند طبق مقررات این کنوانسیون به صورت یک جانبه این مناطق را تعیین و اعلام کنند. نتیجه این رویکرد آن است که منابع طبیعی موجود در بستر دریای مازندران مشمول رژیم فلات قاره نبوده تا بتوان به استناد به اصولی چون ادامه طبیعی سرزمین یا ذاتی بودن حق دولت ساحلی بر فلات قاره، به شکل یک جانبه از آنها بهره برداری نمود. از طرف دیگر دریای مازندران پدیده جانشینی دولتها رخ داده است .بدین ترتیب که پس از فروپاشی شوروی سابق تعداد دولتهای ساحلی از دو کشور به پنج کشور افزایش یافته و اگرچه تحدید حدود دریایی صورت نگرفته، اما بر اساس معاهدات سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ در خصوص موضوعاتی چون ماهیگیری، دریانوردی و کشتیرانی نظامی و تجاری به روشنی ساختار حقوقی مشاع تعریف و طراحی شده است. بنابراین در مورد این مباحث در حال حاضر اختلاف چندانی وجود ندارد که مقررات حاکم همان معاهدات مذکور است و اصولاً یکی از دلایلی که کشورهای شمالی دریای مازندران در موافقت نامه های دو جانبه میان خود فقط بستر دریا را تقسیم کرده اند، این است که نمی توانند از تعهدات و الزامات ناشی از معاهدات ایران و شوروی شانه خالی کنند. این حقایق حاکی از آن است که نوعی دو گانگی تاریخی و جغرافیایی بر مسائل حقوقی دریای مازندران سایه افکنده است. از نظر تاریخی آنچنانکه ذکر شد دوگانگی در پردازش به مسائل حقوقی دریای مازندران وجود دارد. چنانکه مسائل ماهیگیری و کشتیرانی تعیین تکلیف شده در حالیکه تحدید حدود و منابع غیر جاندار بستر دریا بلاتکلیف می باشد. از نظر جغرافیایی نیز در حوزه شمال و شمال غرب و غرب دریای مازندران سه کشور ساحلی در مورد منابع بستر دریا توافق کرده و چارچوب حقوقی برای بهره برداری از این منابع تعریف کرده اند. از اینرو می توان گفت که وضعیت دریای مازندران دارای وضعیت خاص (Sui Generis) می باشد که متضمن بررسی مفاهیم حقوقی گسترده ای چون حقوق داخلی کشورهای ساحلی[۱۲۹۹] و حقوق بین الملل ناظر به تحدید حدود، مسئولیت بین المللی دولت، حقوق معاهدات، جانشینی دولتها، حاکمیت و تمامیت ارضی، حقوق محیط زیست، استخراج نفت و گاز و[۱۳۰۰] … می باشد. علاوه بر بروز پدیده جانشینی دولتها، وجود معاهدات سابق، تحدید حدود بخشی از بستر آن بدون رضایت سایر دولتها، تعداد دولتهای ساحلی، اقدامات یک جانبه آنها در استخراج منابع و … همگی از حاکی از خاص بودن وضعیت دریای مازندران است که متضمن توجه به راه حل ها و رویکردهای خاص است. استناد به رویه دیوان در مورد خلیج فونسکا جهت نیل به راه حلی برای دریای مازندران راهگشا نیست .زیرا، اگرچه در مورد خلیج فونسکا نیز پدیده جانشینی دولتها رخ داده بود اما تفاوت اساسی آن با دریای مازندران آن است که خلیج فونسکا قبل از بروز پدیده جانشینی کلاً در قلمرو امپراطوری اسپانیا به عنوان دولت استعمارگر بوده و جانشینی در اثر استعمارزدایی رخ داده درحالیکه در مورد دریای مازندران یکی از دو دولتی که قبل از فروپاشی شوروی دارای حق و تکلیف بوده هنوز پابرجاست[۱۳۰۱]. استدلال برخی از حقوقدانان روسی و استناد به مرزهای اداری جمهوریهای شوروی سابق و مرزهای اعلامی از سوی وزارت نفت شوروی و تعریف مبنایی برای اعمال قاعده احترام به ثبات مرزها نیز خالی از اشکال نمی باشد. زیرا اگرچه قاعده مذکور در حال حاضر یک اصل مورد قبول در حقوق بین الملل است، اما رویه قضایی دیوان بین المللی دادگستری حاکی از آن است که کاربرد این قاعده ناظر به پدیده جانشینی ناشی از تجزیه و انفصال نیست و نظریات اعلامی از سوی کمیسیون Badinter مبنی بر تعمیم آن به این موارد، مورد انتقاد جدی نظریه پردازان قرار گرفته است. از سوی دیگر برخی از نویسدگان روس معتقدند که نقشه های ترسیمی در مورد مرزهای داخلی جمهوریهای سابق شوروی، اشاره ای به تقسیمات اداری دریای مازندران ندارند و حتی قبل از فروپاشی شوروی حوزه های نفتی دریای مازندران تقسیم نگردیده اند و این تقسیمات به طور ضمنی توسط روسیه، بعد از فروپاشی صورت پذیرفته است[۱۳۰۲]. حتی به فرض پذیرش اعمال اصل احترام به ثبات مرزها، این اصل برای ایران هیچگونه الزامی ایجاد نکرده و محدود به روابط داخلی بین سایر کشورهای ساحلی می باشد. چه دریای مازندران را از نظر مختصات جغرافیائی دریای بسته، دریاچه یا دریاچه بین المللی بدانیم و چه قائل به لزوم استفاده مشترک از آن باشیم، رویه دولتها در مناطق دیگر همچون، دریاچه ژنو، دریاچه چاد و دریاچه کنستانس حاکی از توافق دولتهای ساحلی در تعیین رژیم حقوقی است[۱۳۰۳]. بنابراین می توان گفت اگر رویه حاکم در استفاده از دریاچه و دریای بسته تقسیم آن میان دولتهای ساحلی یا استفاده اشتراکی بدانیم ،هریک از این دو مقصود، در سایه انعقاد موافقت نامه میان کلیه دولتهای ساحلی امکان پذیر است. با توجه به تغییر موضع ایران در سالهای اخیر، اکنون دولتهای ساحلی در تقسیم دریای مازندران توافق دارند، اما اختلاف در چگونگی تقسیم است که برای ایران اهمیت حیاتی دارد. آنچه باعث تشدید اختلاف بین دولتها شده وجود میادین نفت و گاز و عدم توازن در پراکندگی جغرافیایی آنهاست. به گونه ای که در مجاورت سواحل برخی کشورها فراوانی و در برخی مناطق دیگر کمبود آنها را شاهد هستیم. همچنین در برخی از میادین نفت و گاز اختلاف حاکمیت وجود دارد و هر یک از کشورها آنرا متعلق به خود می داند. در این اوضاع و احوال مراجعه به رویه دولتها در مناطق مختلف جهان همچون دریای چین جنوبی، خلیج تایلند، دریای تی مور شرقی، خلیج فارس، دریای سرخ، دریای مدیترانه، دریای شمال، خلیج گینه،خلیج مکزیک و … حاکی از اتخاذ ترتیبات موقت مبنی بر توسعه مشترک میادین یا یکی سازی آنهاست. بدین ترتیب که دولتها بدون پرداختن به مسأله تحدید حدود و درحالیکه حقوق و مواضع خود در مورد تحدید حدود دریایی را محفوظ می دانند، به منظور بهره برداری سریع از منابع انرژی و جلوگیری از اتلاف آنها، در قالب موافقت نامه های دو جانبه یا چند جانبه به صورت مشترک میادین مورد اختلاف را بهره برداری می کنند. در مورد میادینی که به صورت یک جانبه توسط برخی دولتها توسعه یافته است نیز برخی حقوقدانان راه حل جبران خسارت را پیشنهاد می کنند[۱۳۰۴] که البته متضمن توافق تمام طرفین است. برخی نیز ایجاد دیوان داوری با موافقت تمام دولتها جهت پرداختن به کلیه مسائل مربوطه را گزینه مناسب قلمداد می نمایند[۱۳۰۵]. با توجه به واقعیات موجود و اقدامات کشورهای ساحلی و تنوع روابط بین المللی میان آنها و جهان غرب و موقعیت بین المللی ایران، به نظر می رسد ایده حاکمیت مشاع بر تمام منابع دریای مازندران اکنون طرفدار چندانی ندارد و چشم انداز روشنی نیز در جهت متقاعد کردن سایر کشورهای ساحلی در پذیرش ایده ایران مبنی بر اختصاص سهم مساوی۵۰ درصدی برای ایران وجود ندارد. به طریق اولی این مسأله در مورد پرداخت خسارت از سوی دولتهایی که به صورت یک جانبه بهره برداری کرده اند نیز صادق است. نگارنده معتقد است که دریای مازندران از نظر جغرافیائی، ژئولیتیک، تاریخی و حقوقی دارای شرایط خاصی است که فاقد نمونه مشابه در سایر مناطق جهان است و توصیف انتزاعی دریای مازندران و بدون توجه به شرایط پیرامونی آن باعث گمراهی می شود. همچنانکه پدیده جانشینی دولتها در اثر تجزیه ،یکی از مؤلفه های مهم در تعریف قواعد حقوقی ناظر بر این پهنه آبی است، وجود معاهدات منعقده میان ایران و شوروی سابق از دیگر عناصر مهم در این زمینه قلمداد می شود. بنابراین، از یک سو می توان گفت معاهدات سابق میان ایران و شوروی تکلیف برخی از مسائل همچون ماهیگیری، دریانوردی، حمل و نقل و … را روشن کرده و از طرف دیگر جانشینی دولتها باعث زوال حقوق و تعهدات موجود در این معاهدات نمی شود. بنابراین ایران و سایر دول ساحلی دارای حقوق مساوی در رابطه با موضوعات مندرج در این معاهدات بر اساس مقررات و قواعد تصریح شده در آنها هستند. این تفسیر فی نفسه به معنی تعیین درصد خاصی به عنوان سهم هریک از دولتها نمی باشد. چراکه تعیین درصد ارتباط تنگاتنگی با تحدید حدود و تقسیم آب دارد. درحالیکه در این معاهدات اشاره ای به تحدید حدود دریایی صورت نگرفته است. بهره برداری از منابع نفت و گاز دریای مازندران، می تواند به صورت مستقل از مسأله تحدید حدود دریایی و تعیین رژیم حقوقی مورد توجه دولتهای ساحلی قرار گیرد. رویه دولتها در مناطق مختلفی از جهان حاکی از آن است که در موارد اختلاف حاکمیت دولتها و فقدان توافق در مسأله تحدید حدود، راهکارهایی چون توسعه مشترک و یکی سازی میدانهای نفت و گاز مورد مناقشه به عنوان راهکارهای موقت پذیرفته شده است. راهکارهایی که خدشه ای به حقوق دولتهای ذیربط در مسأله تحدید حدود وارد نمی سازد. به نظر می رسد در صورت توافق دول ساحلی بتوان رژیم توسعه مشترک را برای دریای مازندران طراحی کرد. بدین معنی که دولتهای ساحلی در قالب یک موافقت نامه منطقه یا مناطق توسعه مشترک را تعریف کنند. سپس شرکتهای مجاز از سوی آنان در قالب قرارداد مشارکت یا کنسرسیوم با یکدیگر قرارداد منعقد کرده و مبادرت به اکتشاف و توسعه منابع نفت وگاز بنمایند. دولتهای ساحلی نیز می توانند یک رکن عالی تصمیم گیری متشکل از مقامات دولتی همچون کمیسیون مشترک را جهت نظارت بر فعالیت های اکتشاف و استخراج نفت و گاز، نحوه انعقاد قرارداد ها، اختتام قراردادها، حسابرسی و نظارت، حل و فصل اختلافات، برآورد منافع و هزینه ها و … ایجاد نمایند که در مقابل دولتها پاسخگو باشد. سهم هریک از دولتها از این میادین نیز با توافق آنها تعیین گردد. سازوکار پیشنهادی فوق به معنی شناسایی یک نوع رژیم دوگانه در غیاب موافقت نامه تحدید حدود دریایی است. به این معنی که موضوعات مندرج در معاهدات ایران و شوروی سابق کماکان تحت رژیم قراردادی مذکور باقی بماند و در صورت تمایل، دولتها بتوانند اصلاحاتی در آنها ایجاد نمایند و موضوعات خارج از شمول آن معاهدات (به عنوان مثال منابع بستر و زیر بستر) به شکل فوق الذکر حل و فصل گردد. رویه عملی اکثریت دول ساحلی در حال حاضر مبین تعریف رژیم حقوقی دوگانه برای بستر دریا و آبهای فوقانی است که به آنها اشاره شد. در مورد میادین مشترک نفت و گاز نیز رژیم توسعه مشترک در نواحی شمالی دریای مازندران یعنی مناطق واقع در بین سواحل قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان پیش بینی شده و پس از شناسایی میادین خاص، کمپانی های نفتی کشورها به صورت مشترک مبادرت به توسعه این میادین نموده اند. چنانچه همین الگو در مورد توسعه کلیه میادین نفتی این دریایی با مشارکت ۵ کشور طراحی گردد به نظر می رسد بسیاری از تنش ها کاهش یاید. رویه های مبتنی بر همکاری ،باوجود تفاوت سیستم حقوقی و نظام سیاسی کشورهای ذیربط در بسیاری از مناطق حهان نهادینه شده است. یکی از این مناطق خلیج مکزیک است. فصل چهارم: رژیم حقوقی بهره برداری از میادین مشترک نفت وگازدر خلیج مکزیک خلیج مکزیک یازدهمین پهنه آبی بزرگ جهان و بخشی از اقیانوس اطلس می باشد که به وسیله فلات قاره آمریکا شمالی و جزایر کوبا احاطه شده و از شمال و شمال غرب به سواحل ایالات متحده آمریکا، از جنوب و جنوب غربی سواحل مکزیک و از جنوب شرقی به کوبا محدود می شود. خلیج مکزیک از طریق تنگه فلوریدا بین ایالات متحده و کوبا به اقیانوس اطلس و از طریق کانال یوکاتان[۱۳۰۶] بین کوبا و مکزیک به دریای کارائیب راه دارد. مساحت خلیج مکزیک حدود ۶/۱ میلیون کیلومتر مربع تخمین زده می شود. نیمی از خلیج مکزیک دارای آبهای کم عمق و نیمی دیگر عمیق است. عمیق ترین نقطه آن ۴۳۸۴ متر معادل ۱۴۳۸۳ فوت در منطقه Sigsbee قرار داد[۱۳۰۷]. در شمال خلیج مکزیک ایالات فلوریدا، آلاباما، می سی سی پی، لوئیزانا و تگزاس قرار دارند. طول سواحل آمریکا در این خلیج ۲۷۰۰ کیلومتر است. سواحل مکزیک نیز ۲۲۴۳ کیلومتر در طول سواحل خلیج مکزیک امتداد دارد[۱۳۰۸]. دانشمندان معتقدند خلیج مکزیک ۳۰۰ میلیون سال پیش در اثر فرو نشستن اقیانوس تشکیل شده و سابقه تشکیل نفت و گاز در آن را به ۱۶۰ میلیون سال پیش می دانند[۱۳۰۹]. خلیج مکزیک یکی از مناطق غنی جهان از حیث منابع نفت و گاز است. مبحث اول: چشم انداز منابع نفت و گاز خلیج مکزیک تقاضای داخلی مصرف نفت و گاز باعث نیاز روز افزون آمریکا به منابع نفت و گاز شده است. اگرچه خاورمیانه یکی از مراکز رقابتی این کشور جهت تأمین نفت و گاز می باشد، اما سیاست این کشور در حال تغییر و تمرکز به منابع داخلی است به نحوی که از منابع نفت و گاز خاورمیانه بی نیاز باشد[۱۳۱۰]. یکی از این مناطق بالقوه جهت پاسخ به نیاز آمریکا خلیج مکزیک است که از جمله مناطق غنی از حیث مخازن نفت و گازمی باشد. خلیج مکزیک ظرفیت تولید ۹ درصد کل تولید نفت فراساحلی آمریکا را دارد که حدود ۲۰ درصد از منابع آن در عمق بیش از ۳ هزار متری قرار دارد[۱۳۱۱]. تولید و استخراج نفت در خلیج مکزیک توسط ایالات متحده از سال ۱۹۳۸ شروع شده و با روند تصاعدی افزایش یافته و در دهه ۱۹۷۰ میلادی ۵۰ درصد کل اکتشاف و تولید نفت این منطقه در مناطق فراساحلی صورت پذیرفته است. البته تا این زمان، استخراج نفت و گاز توسط مکزیک و ایالات متحده در مناطق کم عمق صورت گرفت و از دهه ۱۹۸۰میلادی تمایل ایالات متحده به سوی مناطق عمیق تر بیشتر شده تا جائیکه حفاری هایی در عمق ۶ هزار فوت صورت گرفت. با پیشرفت تکنولوژی و انجام مطالعات علمی گسترده و کشف میادین نفت و گاز در مناطق عمیق و امکان تولید تجاری از دهه ۱۹۹۰ میلادی به بعد، امکان استخراج نفت و گاز در عمیق ترین مناطق توسط شرکت های آمریکایی فراهم شده است. دولت آمریکا نیز با تصویب قوانین داخلی درصد تشویق سرمایه گذاری در عرصه نفت و گاز در مناطق عمیق دریایی برآمده به نحوی که، از سال ۲۰۰۰ به بعد تولید نفت آمریکا در مناطق عمیق ۸۴۰% و تولید گاز ۱۶۰۰% افزایش یافته و در سال ۲۰۰۴ استخراج نفت در عمق ۳۰۰۰ متری دریا محقق شد[۱۳۱۲]. این حفاری ها در شرق خلیج مکزیک از میادین نپتون[۱۳۱۳] و مد داگ[۱۳۱۴] در عمق دریا صورت گرفته و حتی در برخی میادین نظیر اسپایدرمن[۱۳۱۵] و سن جاکینتو[۱۳۱۶] در عمق ۲۳۰۰ متری حفاری انجام پذیرفته است[۱۳۱۷]. در سواحل مجاور ایالت فلوریدا در خلیج مکزیک توسعه میادین نفتی به کندی صورت گرفته که دلیل اصلی آن سیاست های زیست محیطی می باشد. به هر تقدیر، از سال ۱۹۳۸ تا کنون ایالات متحده بیش از ۱۱۱۲ میدان نفت و گاز در خلیج مکزیک کشف و بیش از ۶/۱۴ میلیارد بشکه نفت و ۱۶۴ تریلیون فوت مکعب گاز از این منطقه استخراج کرده است. مطالعات انجام شده توسط ایالات متحده حاکی از وجود ذخایر اثبات شده نفت به میزان ۷۵/۱۸ میلیارد بشکه نفت و ۸/۱۷۶ تریلیون فوت مکعب گاز می باشد. در حال حاضر عملیات کشف گاز و نفت در خلیج مکزیک ۵/۱۲ درصد کل تولید نفت و ۲۵% کل تولید گاز آمریکا را شامل می شود[۱۳۱۸]. اگرچه تولید نفت و گاز این منطقه به دلیل عمق فراوان نیازمند داشتن قابلیت فنی بسیار بالایی توسط کمپانی های نفتی است، اما هنوز هم این منطقه از نظر تجاری دارای ظرفیت های جالب و وسوسه انگیز است. زیرا در دهه اخیر ۶۷ میلیون بشکه نفت در مناطق بسیار عمیق نیز کشف شده که عمق برخی از آنها به هفت هزار فوت می رسد. بنابراین، پیش بینی می شود در آینده شرکت های نفتی مناطق ساحلی را به مقصد مناطق فراساحلی عمیق ترک کنند[۱۳۱۹]. برخی گمانه زنی ها حاکی از آن است که میادینی در غرب خلیج مکزیک دارای ذخایر یک میلیارد بشکه نفت بوده و کل ذخایر نفت در مناطق عمیق و بسیار عمیق خلیج مکزیک در منطقه تحت کنترل آمریکا بیش از ۴۶ میلیارد بشکه نفت برآورد شده است. این درحالی است که میزان این ذخایر در بخش مربو به مکزیک به طور تقریبی ۶/۲۹ میلیارد بشکه نفت تخمین زده می شود[۱۳۲۰]. کشور های ساحلی خلیج مکزیک به منظور تضمین حاکمیت بر منابع بستر و زیر بستر دریا در مجاورت سواحل خود و تعیین محدوده صلاحیت و حاکمیت خود مبادرت به تعیین مناطق دریایی خود کرده اند. مبحث دوم : تقسیم مناطق دریایی خلیج مکزیک در قوانین داخلی کشور های ساحلی کشورهای ساحلی خلیج مکزیک در قالب قوانین داخلی خود ،مناطق دریایی خود را تعیین کرده اند . گفتار اول :کوبا کوبا هر دو عضو کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها و ۱۹۵۸ ژنو است. دولت کوبا طی قانون شماره ۱ مورخ ۲۴ فوریه ۱۹۷۷ محدوده دریای سرزمینی ۱۲ مایلی را در کلیه سواحل خود اعلام نمود[۱۳۲۱]. مطابق ماده ۱۱© قانون اساسی این کشور دولت دارای حق حاکمیت بر آبها، منابع بستر و زیر بستر دریا در مناطق انحصاری اقتصادی کشور می باشد. همچنین مطابق ماده ۱ قانون شماره ۲، ۲۴ فوریه ۱۹۷۷ دولت کوبا منطقه انحصاری اقتصادی به عرض ۲۰۰ مایل ساحلی از خط مبدأ دریای سرزمینی اعلام کرده است. بر اساس قانون شماره ۲۶۶ تاریخ ۸ می۲۰۰۹ [۱۳۲۲] دولت کوبا منطقه انحصاری اقتصادی این کشور را در خلیج مکزیک به عرض ۲۰۰ مایل ساحلی اعلام کرد که هریک از مناطق خط مشخص کننده آن دارای فاصله مساوی با ساحل می باشد و مبدأ ترسیم آن نیز خط مبدأ دریای سرزمینی این کشور می باشد. مختصات جغرافیایی این منطقه مطابق مشخصه های خاص طول و عرض جغرافیایی تعریف شده است. گفتار دوم : مکزیک مناطق دریایی دولت مکزیک طبق قانون فدرال راجع به دریا مصوب ۸ ژانویه ۱۹۸۶ [۱۳۲۳]تعریف شده است. این مناطق طبق ۱۲ ماده این قانون شامل دریای سرزمینی، آبهای داخلی، منطقه مجاور، منطقه انحصاری اقتصادی، فلات قاره و سایر ماطق دریایی مجاز طبق حقوق بین الملل می باشد و طبق قانون اساسی و حقوق بین الملل تحت حاکمیت و صلاحیت ذاتی ملت هستند. طبق ماده ۱۹ قانون مذکور، اکتشاف، تولید، توسعه، تصفیه، حمل نفت و توزیع و فروش فرآورده های هیدروکربنی در مناطق دریایی بایستی در چارچوب اصل ۲۷ قانون اساسی (که ناظر به ملی بودن صنایع نفت نیز می باشد) و با رعایت این قانون صورت پذیرد. در فصل دوم قانون سال ۱۹۸۶، دریای سرزمینی به عرض ۱۲ مایل دریایی پیش بینی شده که از خط مبدأ عادی، مستقیم یا حسب مورد ترکیب آنها اندازه گیری می شود و دولت دارای صلاحیت انحصاری در این محدوده است. ماده ۴۳ قانون موصوف، منطقه ای به عرض ۲۴ مایل از خط مبدأ دریای سرزمینی را به عنوان منطقه مجاور پیش بینی کرده و مطابق ماده ۵۰ قانون مذکور منطقه انحصاری اقتصادی به عرض ۲۰۰ مایل ساحلی از خط مبدأ دریای سرزمینی مشخص شده است. طبق ماده ۴۶ این قانون، دولت دارای حق حاکمیت انحصاری در اکتشاف، استخراج، حفاظت و مدیریت کلیه منابع معدنی اعم از جانداری و بی جان در آبها و بستر و زیربستر آن می باشد. همچنین مطابق ماده ۵۱ ، غیر از صخره هایی که قادر به نگهداری حیات انسانی نمی باشند، جزایر دارای منطقه انحصاری اقتصادی می باشند. ماده ۶۲ این قانون فلات قاره مکزیک را تعریف می کند که شامل بستر و زیربستر مناطق دریایی ورای دریای سرزمینی که ادامه طبیعی قلمرو و سرزمینی این کشور است و تا لبه خارجی حاشیه قاره ادامه دارد، تا محدوده ۲۰۰ مایلی از خط مبدأ دریای سرزمینی، طبق مقررات حقوق بین الملل، می باشد و طبق ماده ۵۸ آن ملت دارای حق حاکمیت انحصاری بر اکتشاف و بهره برداری از منابع طبیعی بوده و حتی در صورتی کهملت مکزیک این حق خود را اعمال نکند، هیچکس بدون اجازه صریح مقامات دولتی حق بهره برداری از آن را ندارد. گفتار سوم : ایالات متحده آمریکا ایالات متحده عضو کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو است، ولی با وجود امضای کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها تا کنون آنرا تصویب نکرده است. تعیین مناطق دریایی این کشور بیشتر در قالب اعلامیه های رئیس جمهور صورت گرفته است. در سال ۱۹۸۳ رئیس جمهور وقت آمریکا در بیانیه ای تصمیم خود را در مورد علل عدم امضای کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها اعلام کرد. در عین حال منطقه انحصاری اقتصادی به عرض ۲۰۰ مایل ساحلی اعلام کرد که دولت ایالات متحده حق انحصاری بهره برداری از منابع جاندار و غیر جاندار آن را دارد و در عین حال آزادی های مقرر در حقوق بین الملل برای سایر کشورها نیز محفوظ است. در ۲۷ دسامبر ۱۹۸۸ رئیس جمهور آمریکا در بیانه ای در خصوص دریای سرزمینی منتشر کرد. طبق این اعلامیه دریای سرزمینی آمریکا، ۱۲ مایل ساحلی از خط مبدأ این کشور طبق حقوق بین الملل تعیین شده و ضمن اشاره به حاکمیت انحصاری این دولت بر این منطقه، با استناد به کنوانسیون ۱۹۸۲ حق عبور بی ضرر شناورهای سایر کشورها و حق عبور ترانزیتی آنها از تنگه ها مورد شناسائی قرار گرفته است. در دوم سپتامبر ۱۹۹۹ در اعلامیه دیگری[۱۳۲۴] منطقه مجاور آبهای ایالات متحده ۲۴ مایل دریایی از خط مبدأ این کشور طبق حقوق بین الملل به نحوی که داخل در دریای سرزمینی سایر کشورها نشود، اعلام و ضمن استناد به کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها به حقوق ایالات متحده در این محدوده و حقوق و آزادی های سایر کشورها اشاره شده است. مطابق این اعلامیه، دولت ایالات متحده می تواند قوانین و مقررات گمرکی، اقتصادی، مهاجرت و کشتیرانی را اعمال و مرتکبین نقض این مقررات را آنچنانکه در دریای سرزمینی و یا قلمرو سرزمینی این کشور مقرر شده مجازات نماید. منطقه انحصاری اقتصادی آمریکا علاوه بر اعلامیه مورد اشاره، در اعلامیه دیگری به شماره ۵۰۳۰ در تاریخ ۱۰ مارس ۱۹۸۳ نیز مورد توجه قرار گرفته است[۱۳۲۵]. در این اعلامیه منطقه انحصاری اقتصادی این کشور منطقه دریایی در مجاورت دریای سرزمینی در کل قلمرو این کشور به عرض ۲۰۰ مایل از خط مبدأ دریای سرزمینی اعلام شده که در صورت تلاقی با منطقه انحصاری کشور دیگر باید از طریق منصفانه حل و فصل شود. در داخل این محدوده، ایالات متحده دارای حق حاکمیت و اکتشاف و استخراج حفاظت و مدیریت منابع طبیعی جاندار و بی جان در دریا و زیر بستر دریا می باشد. در عین حال، آزادی های مقرر در حقوق بین الملل برای سایر دولتها نیز مانند دریانوردی، پرواز، بست کابلها و لوله ها و غیره تضمین شده است. در این اعلامیه قید شده که تعیین این منطقه تأثیری در سیاسیت های ایالات متحده در مورد فلات قاره ندارد. مقررات داخلی کشورهای ساحلی خلیج مکزیک در مورد تعریف مناطق دریایی به تنهایی جهت حل مشکل اختلاف حاکمیت و تعارض ادعاهای متقابل کافی نمی باشد. از اینرو سه دولت ساحلی خلیج مکزیک در قالب موافقت نامه های دوجانبه مبادرت به تحدید حدود مناطق دریایی کرده اند. مبحث سوم : تحدید حدود دریایی در خلیج مکزیک در خلیج مکزیک موافقت نامه های تحدید حدود دریایی بین سه کشور ساحلی به صورت دو جانبه تنظیم شده به نحویکه در این پهنه آبی مطقه مورد اختلاف حاکمیت وجود ندارد. ایالات متحده و کوبا موافقت نامه تحدید حدود دائمی امضا نکرده اند بلکه در ۲۷آوریل ۱۹۷۷ یک نوع ترتیبات عملی موقت (Modus Virendi) مقرر نموده اند[۱۳۲۶]. بر اساس این سند، نقاط جغرافیایی مشخص شده طبق طول و عرض جغرافیایی به عنوان مرز دریایی موقت بین طرفین تعیین گردیده که در قسمتهای معین شده برای هریک از طرفین، طرف مقابل حق هیچگونه اعمال صلاحیت و کنترل ندارد. در این موافقت نامه اشاره ای به منابع مشترک نفت و گاز نشده است. ۲۶ جولای ۱۹۷۶ موافقت نامه تحدید حدود منطقه انحصاری اقتصادی بین کوبا و مکزیک به امضا رسید و اسناد آن در اول فوریه ۱۹۸۵ مبادله شد[۱۳۲۷]. در مواد ۱و۲ این موافقت نامه، خط تحدید حدود منطقه انحصاری اقتصادی بین دو کشور کوبا و مکزیک مطابق اصل خط متساوی الفاصله بر مبنای نقاط خاص جغرافیایی مورد توافق آنها صورت گرفته است. طبق ماده ۴ این موافقت نامه، خط تعریف شده فوق به عنوان خط تحدید حدود فلات قاره دو کشور نیز لحاظ می شود. در این موافقت نامه اشاره ای به وجود ذخایر مشترک نفت و گاز و سایر مواد معدنی نشده و تا کنون موافقت نامه ای در این زمینه به امضای دو کشور نرسیده است. همچنین ،در ۳۳ نوامبر سال ۱۹۷۰ دولتهای ایالات متحده و مکزیک معاهده مرزی در خصوص تحدید حدود مرز ریوگراند و مناطق خاصی از خلیج مکزیک و اقیانوس اطلس را امضا کردند. بند A ماده ۵این معاهده ناظر به خط مرز دریایی بین دو کشور در خلیج مکزیک می باشد و با اشاره به مواد ۱۲ و ۲۴ کنوانسیون دریای سرزمینی و منطقه مجاور (کنوانسیون ژنو) خط مرزی مطابق نقاط مشخص جغرافیایی ترسیم شده و صلاحیت و حاکمیت هر یک از دو دولت در هوا، دریا، بستر و زیر بستر دریا در محدوده اختصاصی آنها مورد تأکید قرار گرفته است[۱۳۲۸]. موافقت نامه تحدید حدود مرز دریایی بین مکزیک و آمریکا یک منطقه را به نام شکاف غریی[۱۳۲۹] را در بر نمی گیرد. این منطقه از نظر وجود منابع نفت و گاز بسیار غنی می باشد و با وجود رقابت شرکتهای نفتی آمریکا جهت اکتشاف نفت در این منطقه، دو کشور تصمیم به مذاکره در مورد تعیین تکلیف این منطقه گرفتند و از سال ۱۹۸۸ مذاکرات دو کشور در این زمینه آغاز شد. در آن سال، سرویس مدیریت معادن آمریکا (MMS) که وابسته به وزارت کشور است، با همکاری گسترده با وزارت خارجه این کشور مقامات را مجاب به انعقاد موافقت نامه تحدید حدود نمود.درسال ۲۰۰۰ موافقت نامه تحدید حدود دریایی در بخش باقیمانده خلیج مکزیک امضاء شد . این سند، یک منطقه حائل که مجموعاً ۸/۲ مایل دریایی از خط مرزی تعیین شده فاصله دارد ،تعریف می کند که مساحت مجموع آن ۴۶۷/۱۷ کیلومتر می باشد و مساحت آن از ایالت نیوجرسی کمتر است. ۳۸% کل این منطقه حائل به مساحت ۵۶۲/۶ کیلومتر مربع در محدوده ایالات متحده و ۶۲ درصد آن به مساحت ۱۰۹۰۵ کیلومترمربع در محدوده دولت مکزیک قرار دارد[۱۳۳۰]. منطقه حائل دارای ۳۳۶ بلوک نفت می باشد که احتمالاً بسیاری از آنها از خط مرزی عبور می کند. رژیم حقوقی بهره برداری از میادین مشترک نفت وگازبین آمریکا ومکزیک در چارچوب یک موافقت نامه دو جانبه بین این دو کشور طراحی شده است. مبحث چهارم : بهره برداری ازمیادین مشترک نفت وگاز خلیج مکزیک در موافقت نامه های دو جانبه رویکرد معاهده ای به مقوله میادین مشترک نفت وگاز در خلیج مکزیک دارای تنوع و سابقه چندانی نیست.اولین ویگانه موافقت نامه مو جود در این زمینه توسط آمریکا ومکزیک در سال ۲۰۰۰ منعقد شده است.معاهده آمریکا و مکزیک در مورد تحدید حدود غرب خلیج مکزیک[۱۳۳۱] در نهم ژوئن سال ۲۰۰۰ به امضای دو کشور رسید در مقدمه آن به موافقت نامه تحدید حدود ۲۳ نوامبر ۱۹۷۰ دو کشور اشاره شده و ضمن در نظر گرفتن احتمال وجود مخازن نفت و گاز که از خط تحدید حدود فلات دو کشور عبور می کند، به لزوم همکاری و مشاوره دوره ای جهت حفظ منافع دو کشور تأکید گردیده است. معاهده سال ۲۰۰۰ در یک مقدمه و ۹ ماده تنظیم و در مواد ۱و۲ خط تحدید حدود فلات قاره دو کشور در ماورای ۲۰۰ مایل از خط مبدأ دریای سرزمینی طبق مختصات طول و عرض جغرافیایی معین شده است. ماده ۳ مقرر می دارد که دولت آمریکا در جنوب خط مذکور در ماده ۱ و دولت مکزیک در شمال آن هیچگونه ادعایی در مورد اعمال حاکمیت و صلاحیت نخواهند داشت و درواقع این مناطق کماکان تحت حاکمیت جداگانه دو دولت زیربط هستند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پس آزمون متغیر مستقل پیش آزمون نمونهگیری تصادفی گروه ها
T2 X T1 RG1 آزمایش
T2 - T1 RG2 کنترل
۳-۸-روش اجرای پژوهش روش اجرای تحقیق را ماهیت و موضوع تحقیق، هدف آن و امکانات پژوهشگر تعیین میکند (دلاور، ۱۳۸۴). در این تحقیق که از نوع شبه تجربی میباشد. برای اجرای آن، ابتدا ساختار و طرح جلسههای مشاوره گروهی براساس نظریه شناختی-رفتاری تهیه شد. برای انجام این عمل از متون علمی مربوط به نظریه و کاربرد نظریه در درمان اختلالات جنسی و توصیههای عملی اساتید راهنما و مشاور استفاده شد و فهرست فنون و نحوۀ انجام مشاوره گروهی تدوین گردیده و سپس قالب جلسات مشاوره گروهی مشخص شد.روش جمع آوری پیش آزمون به این صورت بود که در همان مرحله نمونه گیری چنانچه افراد رضایت خود را برای شرکت در مطالعه ابراز کرده و وارد مطالعه می شدند، از آنها خواسته می شد به پرسشنامه پیش آزمون جواب دهند. بعد از آن گروه های آزمایش و کنترل مشخص شدند و سپس اعضای گروه آزمایشی در ۸ جلسه مشاوره گروهی شناختی -رفتاری که زمان هر جلسه یک ساعت و نیم بود شرکت کردندو در نهایت از آنها پس آزمون در جلسه ای که در منزل محقق ( محل برگزاری جلسات آموزشی) برگزار می شد گرفته شد. در گروه کنترل مداخله صورت نگرفت و صرفاٌ در رابطه با آنها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد.
۳-۹- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات: اطلاعات بدست آمده بوسیله نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از شاخصهای مرکزی و پراکندگی و آزمونهای پارا متریک و ناپارامتریک همچون آزمون T و کای دو و آزمون ویل گاکسون و من ویتنی استفاده شد. ۳-۱۰-طرح جلسات مشاوره گروهی ۳-۱۰-۱-جلسه اول هدف : آشنایی اعضا و گرفتن پرسشنامه پیش آزمون و افزایش آگاهی جنسی محتوای جلسه: ۱-آشنا سازی اعضا با یکدیگر و رهبر گروه و قوانین و ساختار گروه ۲-توضیح و بیان هدف مطالعه برای شرکت کنندگان ۳-تاکید بر محرمانه بودن پاسخها ۴-نحوۀ تکمیل پرسشنامه ۵-تکمیل پرسشنامه پایه توسط اعضا ۶-شروع آموزش و آگاهی جنسی ۷-معرفی کتاب ۳-۱۰-۲-جلسه دوم: هدف: آموزش مهارتهای شناختی محتوای جلسه: ۱-پرسش از جلسه قبل ۲-آموزش آرمیدگی ۳-آموزش مهارت خیال پردازی در این جلسه، درمانگر ابتدا مروری کلی بر مفاهیم جلسه قبل داشت و سپس به آموزش تکنیک آرامیدگی یا ریلکسیشن پرداخت و در نهایت مهارت خیال پردازی ابتدا با تصاویر غیر جنسی و بعد با تصاویر جنسی آموزش داده شد. ۳-۱۰-۳-جلسه سوم: هدف: ادامه آموزش مهارتهای شناختی محتوای جلسه: ۱-پرسش از جلسه قبل و بررسی انجام تکلیف ۲-آموزش مهارتهای تمرکز-توجه در این جلسه بعد از بررسی انجام تکلیف توسط درمانجو مهارتهای تمرکز-توجه آموزش داده شد. در این مهارت ابتدا از درمانجویان خواسته شد تا بر یک شئ خاص توجه کنند و به دقت آنرا توصیف کنند سپس تمرکز خود را بر احساسات بدنی خود متمرکز کنند و آنها را بشناسند و بیان کنند. ۳-۱۰-۴-جلسه چهارم: هدف: آشنایی باافکار و عقاید منفی که باعث بروز احساسات منفی نسبت به مسائل جنسی میشود. محتوای جلسه: ۱-توصیف انواع مختلف شناختهای ناسازگارانه ۲-شناخت افکار ناسازگارانه و خودگوییها ۳-توصیف هیجانهای همراه با شناختهای ناسازگارانه. در این جلسه به نقش مهم تکلم شبه آوایی و خودگوییها در تعیین هیجانها ودر نهایت رفتار فرد تاکیدشد. به درمانجویان آموزش داده شد که چگونه افکار واقعی که فرد با آنها درگیر است و نگرشها و عقاید آنها با هم تمایز دارند و بدین ترتیب با شناخت افکار منفی در رابطه با خود، در افزایش اعتماد به نفس جنسی به درمانجویان کمک شد. ۳-۱۰-۵-جلسه پنجم هدف: توضیح اثر عوامل روان شناختی در کارکرد جنسی محتوای جلسه: ۱-بررسی انجام تکلیف ۲-آموزش عوامل روان شناختی (عوامل زمینه ساز عوامل آشکار ساز- عوامل نگهدارنده) ۳-ارائه تکلیف دراین جلسه بعد از بررسی انجام تکلیف و شناخت افکار ناسازگارانه به توضیح عوامل روان شناختی که ممکن است در بدکاریهای جنسی نقش داشته باشد پرداخته شد که شامل عوامل زمینه ساز، عوامل آشکار ساز و عوامل نگهدارنده میباشد. ۳-۱۰-۶-جلسه ششم هدف جلسه: بازسازی شناختی محتوای جلسه: ۱-مرور تکلیف قبل ۲-بازسازی شناختی و تغییر نگرش منفی نسبت به مسائل جنسی و نگرش منفی در مورد خود ۳-ارائه تکلیف در این جلسه درمانگر ابتدا تکلیف جلسه قبل راکه لیست عوامل روان شناختی بود، مرور کرده و سپس به بحث در مورد افکار و باورهای غیر منطقی پرداخت.در این جلسه نیز با تغییر نگرش های منفی درمانجویان سعی در افزایش اعتماد به نفس جنسی آنها شد. ۳-۱۰-۷-جلسه هفتم: هدف: آموزش اختلالهای جنسی در زنان محتوای جلسه: ۱-مرور تکلیف جلسه قبل ۲-آموزش انواع اختلالهای جنسی موجود در زنان
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اسفناج گیاهی است یک ساله، دارای ساقه ای راست، به ارتفاع نیم متر که برگ های آن پهن و نرم مثلثی شکل به رنگ سبز می باشند. اسفناج نسبت به سرمای زمستان مقاوم است. دو نوع اسفناج وجود دارد که به نام های پاییزه و بهاره وجود دارند. اسفناج بهاره، در فصل بهار کاشته می شود و به اسفناج انگلیسی معروف است، اما نوع پاییزه آن که به خاک بسیار غنی احتیاج دارد، در پاییز کاشته می شود. گل های اسفناج به رنگ سبز کم رنگ می باشد. اسفناج به دلیل مواد غذایی فراوان، کشت آن امروز در تمام نقاط دنیا معمول می باشد (پیوست، ۱۳۸۸). TAV یکی از ویروس های آلوده کننده گیاه اسفناج بوده که سبب ایجاد علائم بد شکلی، کوتولگی و رنگ پریدگی شدید در برگ ها ی این گیاه می گردد. از دیگر ویروس های آلوده کننده ی گیاه اسفناج می توان به (CMV)Cucumber mosaic virus.، (TuMV)Turnip mosaic virus و Spinach latent virus (SLV) اشاره نمود .(Okonkwo, 1974) ۱-۲-۲-۱۰- خانواده Campanulaceae ۱-۲-۲-۳-۱۰- گل استکانی[۲۶] گل استکانی در سال ۱۹۶۵ توسط Noordam به عنوان میزبان طبیعی ویروس TAV گزارش گردید (Hollings & Stone, 1970). این گیاه بومی جنوب اروپا و کشور فرانسه بوده و دارای بیش از ۳۰۰ گونه می باشد. گل استکانی شامل انواع یکساله، دو ساله و چند ساله می باشد و از نادر گیاهانی است که در خاک های آهکی بهتر رشد می کند (قاسمی و کافی، ۱۳۸۴). ویروس TAV در گل استکانی بذرزاد می باشد. از جمله علائم ویروس در این گیاه می توان به شکستگی رنگ گل ها و ایجاد لکه های کلروز و نکروز در برگ ها اشاره نمود (Hollings & Stone, 1970). ۱-۳- اهداف تحقیق در این تحقیق ویروس بیبذری گوجه فرنگی برای نخستین بار از ایران و از گیاهان اطلسی و داوودی معرفی میگردد. با توجه به دامنه میزبانی گسترده این ویروس و جدید بودن آن در کشور، لذا هدف از این تحقیق شامل موارد زیر میباشد:
۱- شناسایی ویروس بی بذری گوجه فرنگی از طریق آزمونهای سرولوژیکی (الایزا[۲۷]) و مولکولی (پی.سی.آر[۲۸]) ۲- همسانهسازی و تعیین ترادف طول کامل جدایه ایرانی TAV بدست آمده از گیاه اطلسی ۳- همسانهسازی و تعیین ترادف ژن پروتئین پوششی[۲۹] جدایه ایرانی TAV بدست آمده از گیاه داوودی ۴-تعیین جایگاه تکاملی جدایههای ایرانی ویروس بی بذری گوجه فرنگی در مقایسه با سایر جدایههای موجود در بانک ژن ۵- مقایسه ترادف نوکلئوتیدی و اسیدهایآمینه جدایه های ایرانی TAV با سایر جدایه های این ویروس موجود در بانک ژن ۶- تعیین دامنه میزبانی جدایههای ایرانی ویروس بی بذری گوجه فرنگی فصل دوم بررسی منابع ۲-۱- جایگاه ویروس بی بذری گوجه فرنگی در طبقه بندی ویروسهای گیاهی ویروس بی بذری گوجه فرنگی عضو جنس کوکوموویروس می باشد. نام جنس از نام ویروس تیپ این گروه یعنی ویروس موزائیک خیار[۳۰] گرفته شده است که در سال ۱۹۷۱ به عنوان یک گروه ویروسی مستقل نامگذاری و معرفی گردید. ویروس کوتولگی بادام زمینی[۳۱] گونه دیگر این جنس می باشد. علی رغم اینکه در طبقه بندی ویروس های گیاهی، بالاخانواده ها جایگاه رسمی ندارند، اغلب اشاره می شود که این جنس به خانواده بروموویریده و بالا خانواده Alphavirus-like تعلق دارد که ویروس های حیوانی را نیز شامل می شود (جدول ۲-۱) .(Palukaitis & Garcia-Arenal, 2003) از دیگر اعضای جنس کوکوموویروس میتوان به ویروسهای Cowpea bamding mosaic virus، Cowpea ringspot virus و Bean distortion mosaic virus اشاره نمود (White et al., ۱۹۵۵). بررسی های مولکولی بر روی دو ویروس اول صورت گرفته ولی به نظر می رسد که هیچ گزارش دیگری از زمان آخرین گزارش در مورد این ویروس ها وجود ندارد (Edwardson & Christie, 1991). آخرین ویروس (BDMV) هم از یک نوترکیبی طبیعی بین TAV و CMV به وجود آمده است (Palukaitis & Garcia-Arenal, 2003). ۲-۲- جنس کوکوموویروس ۲-۲-۱- ویژگی های ویریون کوکوموویروس ها، ویروس هایی بیست وجهی(T=3) با قطر حدودا ۲۹ نانومتر هستند که درمجموع از ۱۸۰ زیرواحد پروتئینی و حدود ۱۸% آر.ان.ای تشکیل شده اند. این ویروس ها فاقد لیپید و یا گلیکوپروتئین ها هستند. ویریون ها با قطر داخلی ۵/۱۶ نانومتر، محتوی آر.ان.ای های ژنومی، حداقل یک آر.ان.ای زیرژنومی و در برخی گونه ها بیش از یک آر.ان.ای زیرژنومی بوده که بصورت جداگانه و مستقل کپسید پوشی می شوند. پیکره های کوکوموویروس در نتیجه واکنش های RNA-protian تثبیت شده و به راحتی در غلظت بالای نمک های خنثی کلراید و یا در حضور سدیم دودسیل سولفات از هم پاشیده شده (Kaper, 1975) و با کاهش غلظت نمک و یا حذف سدیم دودسیل سولفات به راحتی پیکره های فعال(از لحاظ بیولوژیکی) می توانند مجددا از پروتئین های پوششی قابل حل و آر.ان.ای شکل گیرند (Kaper,1969). همه ی پیکره ها ی ویروس ویژگی های رسوب[۳۲] مشابه را دارند بنابراین امکان تفکیک آنها براساس خصوصیات فیزیکی میسر نیست و این پیکره ها در سه گونه کوکوموویروس توسط میکروسکوپ الکترونی قابل تشخیص نمی باشند. علی رغم تشابهات مورفولوژیکی و ویژگی های رسوب، پیکره های کوکوموویروس ها در کپسید پوشی آر.ان.ای ها متفاوتند. RNA-1وRNA-2 بطور جداگانه کپسیدپوشی می شوند، درحالیکه RNA-3 و RNA 4 زیر ژنومی احتمالا درون یک پیکره واقع می گردند (Habili & Francki, 1974a). پیکره هایی با ۳ نسخه از RNA-4 نیز ممکن است وجود داشته باشند (Kaplan & Palukaitis, 1998). ۲-۲-۲- ویژگی های ژنوم ژنوم ویروس در این جنس از سه قطعه آر.ان.ای تک رشته ای مثبت که براساس کاهش اندازه به صورتRNA-1، RNA-2 و RNA-3 نامگذاری می گردند و یک یا چند آر.ان.ای زیرژنومی تشکیل شده است (شکل۲-۱). همه ی قطعات آر.ان.ای دارای یک ساختار کلاهک (۵΄cap) در انتهای ΄۵ خود می باشد. نواحی ΄۵ غیرکد کننده ی RNA-1 و RNA-2 درون یک نژاد، بسیار شبیه به یکدیگر می باشند. قسمت ΄۳ همه قطعات آر.ان.ای نیز درون یک نژاد بسیارمشابه بوده و قادر به تشکیل یک ساختار شبیه tRNA-like می باشند (Habili & Francki, 1974c). اندازه ی RNA های ژنومی و پروتئین های کد شده در بین گونه های مختلف متفاوت می باشد. RNA-1 حدودا ۳۴۰۰ نوکلئوتید طول داشته و پروتئین ۱a را کد می کند. قطعه RNA-2 به طول تقریبی ۳۰۰۰ نوکلئوتید کدکننده ی دو ORF یعنی ۲a و ۲b می باشد که تاحدودی با یکدیگر هم پوشانی دارند. پروتئین ۲b از آر.ان.ای زیرژنومی ۴A ترجمه و کپسیدپوشی میگردد . RNA-3به طول ۲۲۰۰ تا ۲۴۰۰ نوکلئوتید پروتئین های ۳a یا پروتئین حرکتی[۳۳] با وزن مولکولی KDa30 و ۳b یا پروتئین پوششی با وزن مولکولی KDa24 را کد می نماید که این پروتئین (CP) از روی RNA-4 زیرژنومی نیز ترجمه می شود. RNA-3 و RNA-4 با هم کپسیدپوشی می شوند، اما RNA-4 جهت ایجاد آلودگی موردنیاز نیست. ORF مربوط به پروتیئن های ۱a، ۲a، ۳a و پروتئین پوششی در همه ی جنس های خانواده ی Bromoviridae یافت می شوند، درحالیکه ORF مربوط به پروتئین ۲b تنها در جنس های Cucmovirus و Ilarvirus وجود دارد. در جنس Cucumovirus رمز آغاز جهت ژن ۲b درجایگاه متفاوتی برای هرگونه قرار دارد (Xin et al., ۱۹۹۸). ۲-۲-۳- عملکرد پروتئین ها در جنس کوکوموویروس ۲-۲-۳-۱- پروتئین ۱a پروتئین ۱a توسطRNA-1 کد می شود و جزئی از آنزیم رپلیکاز[۳۴] می باشد. پروتئین ۱a دارای دو ناحیه عملکردی می باشد، ۱) قسمت ابتدائی پایانه ی آمینی[۳۵] که در واقع یک ناحیه متیل ترانسفراز است و در کلاهک گذاری آر.ان.ای های ژنومی[۳۶] و زیرژنومی درگیر است، ۲) ناحیه دیگر پایانه کربوکسیل[۳۷] بوده که یک هلیکاز[۳۸] می باشد .(Habili & Symons, 1989) ترادف های دخیل در بروز واکنش فوق حساسیت در گیاه توتون و ترادف ضروری برای انتقال با بذر در RNA-1 و احتمالاً در پروتئین ۱a قرار دارند. بر اساس بررسی های بعمل آمده مشخص گردیده که پروتئین ۱aبا ۶-آدنوزیل متیونین باند می گردد، پدیده ای که جهت متیلاسیون ساختار کلاهک انتهای ΄۵ ضروری است. ناحیه هلیکاز از تعدادی موتیف های مشخص هیکازها تشکیل شده است و حذف درون این موتیف های در ژن پروتئین ۱a از توانایی این پروتئین در عمل تکثیر ممانعت می نماید (Roossinck et al., 1995). قطعه RNA-1 در ویروس CMV بر سرعت آلودگی سیستمک در گیاه کدو اثر دارد. پروتئین CMV-1a بیان شده در گیاه توتون، به میزان اندک قادر به تکثیر ویروس بوده و اجازه حرکت قطعات RNA-2و RNA-3ی CMV را می دهد، بنابراین حتی سطوح خیلی پایین پروتئین ۱a جهت تکثیر کافی می باشد. پروتئین ۱a حفاظت شده ترین پروتئین در بین پروتئین های ویروس TAV می باشد (شکل ۲-۱) (Lakshman & Gonsalves, 1985). ۲-۲-۳-۲- پروتئین ۲a پروتئین ۲a به وزن مولکولیKDa93 توسط RNA-2 کد میشود و از تعدادی موتیف مشخص RNA پلیمرازهای وابسته به [۳۹]RNA تشکیل شده است. هیچ جهشی در این ترادفها در هیچ یک از کوکوموویروس ها به منظور تعیین نقش آن ها در تکثیر ویروس انجام نشده است، در حالیکه چنین آزمایشاتی برای پروتئین ۲a کد شده توسط ویروس موزائیک یونجه[۴۰] انجام گردیده است (Poch et al., 1989). در مورد CMV مشخص شده که ترادف های ۲a در مجاورت موتیف های D پلی مراز واکنش فوق حساسیت و آلودگی سیستمیک را در گیاه لوبیا چشم بلبلی نشان میدهند. همچنین ترادف های همراه با توالی موجود در موتیف B پلی مراز بر روی آلودگی سیستمیک در گیاه نخود فرنگی اثر میگذارد (Kim & Palukaitis, 1997). پروتئین ۲a در سیستم مخمری دی هیبرید و in vitro با پروتئین ۱a واکنش نشان می دهد. تنها ۱۲۶ اسید آمینه ناحیه انتهای آمینی پروتئین ۲a جهت چنین واکنشی بین پروتئین های ۱a و ۲a در محیط in vitro و in vivo مورد نیاز می باشد (Kim et al., 2002). ۲-۲-۳-۳- پروتئین ۲b پروتئین ۲b توسط RNA-2 کد گردیده و از روی یک آر.ان.ای زیر ژنومی ((subgenomic.RNA تحت عنوان RNA-4A بیان می گردد. هر دو قطعه RNA-2 و RNA-4A ترادف کدکننده پروتئین ۲b را دارا بوده، اما در RNA-2 این توالی ترجمه نگردیده و تنها توسط آر.ان.ای زیرژنومی RNA-4A ترجمه و بیان می گردد. این پروتئین تنها در جنس های Cucmovirus و Ilarvirus وجود دارد (Xin et al., ۱۹۹۸). پروتئین ۲b در CMV و TAV، به عنوان فاکتور لازم جهت حرکت ویروس در مسافت های طولانی و مهار کننده خاموشی ژن پس از نسخه برداری[۴۱] نقش دارد. این پروتئین توانایی سیگنال خاموشی ژن را جهت فعالسازی این مکانیزم در بافت های گیاهی را مهار می نماید (Lucy et al., 2000). حذف ۱۵ تا ۱۶ آمینو اسید از انتهای کربوکسیل این پروتئین در CMV از فعال سازی نسخه برداری، تجمع ویروس در برگ ها و بیان بیماریزایی، ممانعت نمود. همچنین وجود ۷ اسید آمینه در انتهای آمینی پروتئین ۲b بر روی سطح بیماری زایی و سطح تجمع ویروسی موثر می باشد. بیان پروتئین CMV-2b در حامل های ویروسی TMV یا PVX (در ویروس های موتانت شده ی TMV و PVX که محتوی ژن CMV-2b می باشند) بیماری زایی این ویروس ها را افزایش داد که این موضوع بیانگر آن است که احتمالا این پروتئین یک فاکتور سینرژیست می باشد. بر این اساس پروتئین ۲b ممکن است از پاسخ های دفاعی گیاه میزبان در برابر آلودگی ویروسی ممانعت نماید (Li et al., 1999). همچنین پروتئین ۲b جهت حرکت ویروس های نوترکیب شکل گرفته بین RNA-1 و CMV-RNA-2 و TAV-RNA-3 الزامی بوده و تا حدودی نیز نقش مستقیم در حرکت ویروسی دارد (Shi et al., 2002). ۲-۲-۳-۴- پروتئین ۳a (MP) پروتئین ۳a یا پروتئین حرکتی توسط RNA-3 کد میگردد. جهت تکثیر ویروس نیازی به این پروتئین نیست، اما وجود آن جهت حرکت ویروس ضروری می باشد (Moreno et al., 1997b). پروتئین ۳a در پلاسمودسماتای[۴۲] بین سلول های آلوده و همچنین به صورت توده های بزرگ در عناصر غربالی متمرکز میگردد. بررسی های موتاسیونی در CMV بیانگر آن است که برخی ترادف ها واکنش های بین گیاهان را به شیوه خاص–گونه ای[۴۳] تنظیم می نماید. موتاسیون آمینواسیدهای ۵۱ و ۲۴۰ پروتئین ۳a سطح تجمع پروتئین را در توتون تا ۵۰ برابر افزایش داده و کارایی حرکت سیستمیک را بالا می برد. این در حالی است که توانایی همان ویروس را در حرکت سیستمیک، در گونهای دیگر از کدو مانع گردید. ضمنا موتاسیون در اسیدهای آمینه Asp20 یا Asp21 پروتئین حرکتی ویروس CMV، از تشکیل لکه های موضعی درChenopodium quinoa و لوبیا چشم بلبلی جلوگیری می نماید.(Blackman et al., 1998) پروتئین ۳a همچنین جهت حرکت درمسیرهای طولانی موردنیاز می باشد. موتانت های مختلف که حرکت سلول به سلول را تحت تاثیر قرار میدهند، قادر به تکمیل موتانت موثر حرکت در مسیرهای طولانی نمی باشند. لذا به نظر می رسد مولکول های یکسان پروتئین ۳a ، دخیل در یک فعالیت، لزوما در دیگر فعالیت های موردنیاز جهت حرکت ویروس نیز درگیرمی گردند (Li et al., 2001). ۲-۲-۳-۵- پروتئین پوششی (CP) پروتئین پوششی یا ۳b توسط RNA-3 کد می شود، در حالیکه از طریق RNA-4 زیرژنومی بیان می گردد (Habili & Francki, 1974c). پروتئین پوششی وظیفه کپسسید پوشی آر.ان.ای های ویروسی را بر عهده دارد. این پروتئین همچنین جهت حرکت سلول به سلول ویروس در گیاه موردنیازمی باشد. یکسری فاکتورهای تعیین کننده در پروتئین پوششی، حرکت سلول به سلول را دربرخی از میزبانها تحت تاثیر قرار می دهند. این فاکتورها با سایر اجزا ویروسی درالقا حرکت سلول به سلول در میزبان نیز موثر میباشند. همچنین CP درحرکت در مسیرهای طولانی (Taliansky et al., 1995)، در انتقال ویروس به وسیله ی شتهها، بیان علائم و دامنه ی میزبانی نیز موثر میباشد (Raj et al., 2009). ۲-۳- ویروس بیبذری گوجه فرنگی در جهان ویروس TAV برای اولین بار در سال ۱۹۴۶ تحت عنوان “یک بیماری ویروسی جدید از گیاه گوجه فرنگی” توسط Blencowe و Caldwell با علائم کوتولگی، عدم غنچه دهی و تولید میوه های بدون بذر از کشور انگلستان گزارش گردید. در سال ۱۹۴۹ نام Aspermy را به دلیل علائم واضحی که این ویروس در بیبذرکردن گوجه فرنگی ایجاد می نمودجهت این بیماری ویروسی پیشنهاد نمودند. Blencoweو Caldwell در سال ۱۹۴۶ گل های داوودی کشت شده در نزدیکی گیاهان گوجه فرنگی که دارای علائمی مشابه با ویروس های گوجه فرنگی بودند را به عنوان منبع اصلی و محل زمستان گذرانی ویروس معرفی نمودند. لذا گزارش Anisworth در سال ۱۹۳۹ (مبنی بر آلودگی گیاهان داوودی توسط استرینی از ویروس موزائیک خیار) مربوط به همین ویروس بوده است و پس از آن در سال ۱۹۵۱ نام Tomato aspermy virus برای ویروس ایجادکننده بیماری به کار برده شد (Govier, 1957). در دهه ی ۵۰ میلادی TAV باعث نابودی هزاران گیاه داوودی در انگلستان گردید (Grogan et al., 1963). در سال ۱۹۵۵ Hollings ویروس TAV را از روی گیاه داوودی توصیف نمود. Brierley در سال ۱۹۵۵ در آمریکا، بد شکلیهای شدید گل های داوودی را ناشی از ویروس TAV تشخیص داد و پس از آن نیز این ویروس از مناطق مختلف دنیا از جمله کشور های هلند (Noordam, 1952)، هند (Sastry et al., 1964)، فیلیپین (Ocfemia, 1956)، اسکاتلند (Govier, 1957)، نیوزلند (Procter, 1975)، روسیه (Chuyan & Krylor, 1979)، مجارستان (Salamon et al., 1976)، تایوان (Cheng, 2004)، ژاپن، استرالیا و کانادا Hollings & Stone, 1971)) گزارش گردید (جدول ۲-۲). رابطه خویشاوندی TAV و CMV همواره مورد بحث و تبادل نظر محققین بوده است. اگرچه Blencowe (1949) & Caldwell و Hollings (1955)، بر مبنای آزمون های حفاظت تقاطعی و Grogan (1963) بر مبنای آزمونهای سرولوژیکی بیان نمودند که دو ویروس TAV و CMV با هم مرتبط نمیباشند، اما آزمونهای حفاظت تقاطعی Govier (1957)، Noodam(1952) و Van Slogteren (1958)، آزمونهای سرولوژیکی و دامنهی میزبانی گزارش شده توسط Lawson (1967) بیانگر رابطه خویشاوندی دور بین این دو ویروس می باشد. در دهه ی ۷۰ میلادی (۱۹۷۴a, 1974b, 1974c) Francki و Habili براساس مقایسه خصوصیات نژادهای Q-CMV و V-TAV (علی رغم وجود برخی خصوصیات مشترک) رابطه سرولوژیکی بین آن ها مشاهده نکردند. این در حالی است که در بررسی دیگری توسط Rao و همکاران در سال ۱۹۸۲ بر اساس آزمون الایزا و نشت ایمنی[۴۴] مشخص گردید که دو ویروس مذکور دارای رابطه سرولوژیکی با یکدیگر می باشند. بنابراین نتایج متفاوت به دست آمده است توسط محققین در آزمونهای سرولوژیکی ناشی از تفاوت نژادهای موجود در بین دو ویروس CMV و TAV و همچنین نحوه تهیه ی آنتی سرم می باشد(Rao et al.,1982) . اولین مطالعات مولکولی در مورد این ویروس در سال ۱۹۸۱ با تکثیر انتهای ΄۳ آر.ان.ای ۳ دو نژاد V-TAV و N-TAV این ویروس صورت گرفته است. در دهه ی نود میلادی با پیشرفت مطالعات ملکولی، طول کامل ژنوم نژاد V-TAV تکثیر و تعیین توالی گردید (Moriones et al., 1991). همچنین در سال ۱۹۹۷ یک ژن هم پوشان جدید (۲b) و یک گروه از آر.ان.ای های زیر ژنومی جدید (۳B,4A) جهت این ویروس معرفی گردند (shi et al., 1997, 1997a). ۲-۳-۱- سازماندهی ژنوم ویروس بیبذری گوجه فرنگی ژنوم TAV متشکل از ۳ قطعه آر.ان.ای تک رشته ای مثبت و ۴ قطعه آر.ان.ای زیر ژنومی می باشد. طول کامل ژنوم ویروس بین ۸۷۰۰ تا۸۸۰۰ نوکلئوتید می باشد (شکل ۲-۱) (Shi et al., 1997a). ۲-۳-۲- آر.ان.ایهای ژنومی ۲-۳-۲-۱- قطعه RNA-1 قطعه RNA-1 ویروس TAV به طول ۳۴۱۲ جفت باز، دارای یک ORF بوده و کد کننده پروتئین ۱a با وزن مولکولی KDa111 می باشد. ژن ۱a در موقعیت نوکلئوتیدی ۹۵ تا ۳۰۷۶ به طول ۲۹۸۱ نوکلئوتید متشکل از ۹۹۳ اسید آمینه می باشد. RNA-1 دارای سه ناحیه حفاظت شده انتهای آمینی، انتهای کربوکسیلی و ناحیه مرکزی بوده که هر دو انتهای حفاظت شده ی کربوکسیلی (C-terminal) و آمینی (N-terminal) مربوط به پروتئین ۱a، در سنتز RNA های ویروس نقش دارند (Choi et al., 2001). انتهای آمینی این پروتئین شامل ناحیه Methytransferase domain می باشد که دارای سه ناحیه حفاظت شده و انتهای کربوکسیلی Helicase domain با ۷ ناحیه حفاظت شده می باشند. این نواحی در بالاخانواده ی Alphavirus-like شناسایی گردیده اند (Koonin and Dolja, 1993). در هر جدایه مربوط به TAV ترادف های غیر کدکننده انتهای ΄۵ در RNA-1 و RNA-2 و ناحیه غیر کد کننده انتهای ΄۳ در RNA-1، RNA-2 و RNA-3 بسیار حفاظت شده می باشند. توالی و طول ناحیه ΄۳ و ΄۵ در RNA-1 بسیار مشابه RNA-2 می باشد (Roossinck et al., 1991). همچنین۴۰ نوکلئوئید حفاظت شده در قسمت غیرقابل ترجمه[۴۵]، در انتهای ΄۳ RNA-1 در این ویروس وجود دارد (جدول ۲-۳) (Choi et al., 2001). ۲-۳-۲-۲- قطعه RNA-2 قطعه RNA-2این ویروس به طول ۳۰۷۴ جفت باز دی سیسترونیک بوده و کد کننده پروتئین های ۲a و ۲b می باشد. پروتئین ۲a یک RdRP است که از نوکلئوتید ۸۸ با رمز آغازین ATG شروع و تا نوکلئوتید ۲۵۷۴ ترجمه میگردد. ۸ ناحیه حفاظت شده RdRP در بین نوکلئوئیدهای ۱۴۱۱ تا ۲۱۱۲ در قسمت مرکزی پروتئین ۲a قرار دارند. انتهای کربوکسیلی در جدایه های مختلف دارای تغییرات کمی می باشد (Choi et al., 2001). ویروس TAV دارای آر.ان.ای ماهواره ای[۴۶] نمی باشد اما قادر به تکثیر آر.ان.ای ماهواره ای ویروس CMV بوده و میتواند به عنوان یک ویروس کمکی[۴۷] آر.ان.ای ماهوارهای ویروس CMV عمل نماید (Rezaian et al., 1985). پروتئین همپوشان ۲b در RNA-2 در موقعیت های نوکلئوتیدی ۲۴۴۷ تا ۲۷۳۴ و از طریق آر ان ای زیرژنومی ۴a بیان می گردد. توالی این پروتئین درمیان تمام پروتئین های کوکومووبروسها از همولوژی کمتری برخوردار می باشد (Ding et al., 1994). ضمنا انتهای ΄۵ در RNA-2 یک ناحیه غنی از پیریمیدین بوده و تا نوکلئونید ۸۷ (ابتدای (ORF 2a ادامه دارد. همچنین پراکندگی اسیدآمینههای بازی و اسیدی در RNA-2-TAV مشابه CMV بوده و اسید آمینههای اسیدی در انتهای آمینی و بازی در انتهای کربوکسیلی قرار دارند (Moriones et al., 1991). محصولات ژنی RNA-1 و RNA-2 به دلایل زیر در همانندسازی ویروس دخالت دارند: (۱) این دو RNA در غیاب RNA3 می توانند همانند سازی نمایند. (۲) توالی اسید های آمینه این دو RNA با پروتئین موجود در سایر ویروس ها که دارای عمل RNA پلیمراز می باشند، مشابه می باشند. (۳) جهش های مشخصی در RNA2 از همانند سازی ویروس جلوگیری می نماید (جدول ۲-۳) (Matthews et al., 1999). ۲-۳-۲-۳- قطعه RNA-3 قطعه RNA-3 ویروس TAV به طول۲۲۲۲ تا ۲۳۸۶ جفت باز دارای دو ORF و کدکننده پروتئین های ۳a و CP بوده (Palukaitis & Garcia-Arenal, 2003) که به وسیله ی ناحیه بین ژنی[۴۸] به طول ۲۹۵ نوکلئوتید از یکدیگر جدا می گردند. ناحیه بین ژنی حاوی ناحیه کنترل داخلی[۴۹] بوده و همانند موقعیت های حفاظت شده ی مربوط به سنتز آر.ان.ای زیرژنومی CMV و BMV در این ویروس نیز لازم می باشد (Boccard & Baulcombe, 1993). بر پایه مقایسه توالی ناحیه بین ژنی RNA-3ی ویروس بی بذری گوجه فرنگی، این ویروس بیشترین درصد تشابه نوکلئوتیدی را با ویروس PSV (در مقایسه با ویروس CMV) دارا بوده است (Choi et al., 2001). یک اسیدآمینه سرین (به شدت حفاظت شده) در موقعیت آمینواسیدی چهار پروتئین حرکتی این ویروس واقع گردیده که بر میزان حرکت ویروس و شدت علائم (به جز استرین V-TAV که دارای رمز پایان UAA است) اثر دارد (Moreno et al., 1997). ناحیه غیرقابل ترجمه ی انتهای ΄۵ در RNA-3 مانند دیگر کوکوموویروس ها شامل ناحیه حفاظت شده UG tract میباشد. این ناحیه جهت تجمع RNA-3 ویروس لازم می باشد. همچنین علی رغم اینکه ویروس TAV دارای آر.ان.ای ماهواره ای نمیباشد، اما RNA-3 این ویروس قادر به تکثیر آر.ان.ای ماهواره ای CMV می باشد (Hu et al., 1997). انتهای ΄۳ قطعه RNA-3 دارای یک توالی حفاظت شده به طول ۱۶۰ نوکلئوتید با دو تکرار متوالی بوده، که در برخی استرینهای این ویروس یک تکرار از آن حذف گردیده است (جدول ۲-۳) .(Shi et al., 1997a) ۲-۳-۳- آر.ان.ایهای زیرژنومی قطعه RNA-4 ویروس TAV به طول ۱۳۰۳ نوکلئوتید کد کننده پروتئین پوششی می باشد. این آر.ان.ای دارای انتهای ΄۳ یکسان با انتهای ΄۳ قطعه RNA-3 می باشد و همراه با RNA-3 کپسید پوشی می گردد. RNA-4A به طول ۷۰۲ نوکلئوتید مشابه انتهای ΄۳ قطعه ی RNA-2 بوده و پروتئین ۲b کد شده توسط RNA-2 را بیان می نماید (Shi et al., 1997b). RNA-4 به جز در ویروس TAV در دو گونه ی دیگر از جنس کوکوموویروس نیز وجود دارد، درحالی که RNA-4A در نژاد های زیرگروه CMV-I موجود نیست (Blanchard et al., 1997). علاوه بر آر.ان.ایهای زیر ژنومی ۴ و ۴A، RNA های زیرژنومی دیگری نیز از ژنوم ویروس TAV مشتق گردیده اند. RNA-3B و RNA-5 به ترتیب به طول های ۴۸۶ و ۳۲۳ نوکلوتید از انتهای ΄۳ قطعه ی RNA-3ی استرین V-TAV مشتق می گردند. RNA-3B حاوی دو تکرار متوالی از ۱۶۳ نوکلئوتید در انتهای ΄۳ قطعه RNA-3 می باشد. در حالیکه RNA-5 حاوی یک تکرار از این توالی بوده است. توالی نوکلئوتیدی این دو RNA ی زیرژنومی، به جز در یک نوکلئوتید، کاملا با هم یکسان می باشند. بر خلاف RNA-4 و RNA-4A که به ترتیب پروتئین پوششی و پروتئین ۲b را کد می نمایند، RNA-5 و RNA-3B یک گروه جدید از RNAهای زیر ژنومی TAV می باشند که به عنوان mRNA عمل نمی نمایند (shi et al., 1997a). ۲-۴- دامنه میزبانی و علائم ویروس بیبذری گوجه فرنگی ویروس TAV گسترش جهانی داشته و در کشتهای داوودی ایجاد آلودگی می نماید این در حالی است که در کشتهای گوجه فرنگی کمتر یافت می گردد. این ویروس درمیزبانهای دیگری از قبیل آهار، فلفل، سنبل، اختر، سوسن، گلایول، نعناع، تاج خروس، آفتابگردان، توتون و گل استکانی ایجاد بیماری می کند. TAV به سختی ازطریق مکانیکی به گیاه داوودی منتقل می شود، اما در اکثر گیاهان توتون درشرایط آزمایشگاهی ایجاد آلودگی می نماید (Raj et al., ۲۰۱۱; Zhou et al., ۱۹۹۰; Hollings & Stone, 1971). ۲-۴-۱- دامنه میزبانی ویروس بیبذری گوجه فرنگی بر روی گیاهان آزمون این ویروس دامنه میزبانی وسیعی بر روی گیاهان آزمون دارد و بیش از ۱۰۰ گونه در ۲۴ خانواده دو لپه ای و ۳ خانوداه تک لپه ای را آلوده می نماید. حداقل ۷۵ گونه از این میزبان ها در خانواده های Compositae، Solanaceae و Chenopodiaceae قرار دارند. نژاد تیپ این ویروس (TAV-B) نسبت به اکثر جدایه های داوودی موجود، دامنه میزبانی محدودتری دارد (Hollings & Stone, 1971). ۲-۴-۲- گیاهان تشخیصی ویروس ویروس بیبذری گوجه فرنگی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳-۷- روش بیشترین وابستگی و کمترین افزونگی (mRMR[19]) در بسیاری از کاربردهای شناسایی آماری الگو، انتخاب زیرمجموعهای از مجموعه ویژگیها میتواند سبب کاهش خطای دقت طبقهبندی گردد. هدف روش بیشترین وابستگی و کمترین افزونگی، انتخاب زیرمجموعه از فضای ویژگی مبتنی بر مفهوم همبستگی و کاهش افزونگی اطلاعات میباشد. فرض کنید فضای داده ورودی D، شامل N نمونه و M ویژگی است و c نیز برچسب مربوط به هر گروه باشد. در این حالت، هدف انتخاب بهینه m ویژگی از فضای M بعدی است بطوریکه هر نمونه متعلق به گروه c باشد. از آنجاییکه تعداد زیرمجموعههای ممکن بوده و تعداد زیرمجمو عهایی که ابعادشان کوچکتر از m باشد نیز میباشد جستجوی کامل زیرمجموعههای ویژگی بسیار دشوار است. از اینرو، روشهای جستجوی ترتیبی مانند پیش رو ترتیبی و شناور پیش رو ترتیبی، برای جستجوی فضای کامل زیرمجموعهها در فضای ویژگی پیشنهاد میشوند]۲۹[. شرط توصیف بهینه معادل با کمترین خطای دقت طبقهبندی درنظر گرفته میشود، بطوریکه در طبقهبندی بی سرپرست،کمترین خطا زمانی رخ میدهد که بیشترین وابستگی آماری دادگان در زیر فضای گروه هدف c پیدا شود. از این شیوه به عنوان شرط بیشترین وابستگی یاد میشود. یکی از روشهای رایج برای بررسی مفهوم بیشترین وابستگی، روش بیشترین ارتباط است که مقصود آن بالاترین ارتباط هر ویژگی با گروه هدف c میباشد. بطور عام، ارتباط برحسب همبستگی و یا اطلاعات متقابل دو متغیر معرفی میشود. اطلاعات متقابل دو متغیر x و y، بر حسب توابع چگالی احتمال بصورت زیر تعریف میشود:
(۳-۶) در انتخاب ویژگی بر اساس بیشترین ارتباط، بیشترین اطلاعات متقابل بین ویژگیهای منتخب گروه هدف c صورت میگیرد که مبین بیشترین وابستگی ویژگی به هدف مربوط میباشد. در روشهای جستجوی متوالی، m بهترین ویژگی انفرادی، یعنی آنهایی که بیشترین مقدار وابستگی را دارند به عنوان ویژگیهای منتخب برگزیده میشوند. ولی همواره ترکیبی از بهترین ویژگیهای منفرد به عنوان یک زیرمجموعه بهینه نیست، به عبارت دیگر m بهترین ویژگی همیشه بهترین m ویژگی نیستند. از اینرو، در کنار بیشترین همبستگی ویژگیها با گروه هدف c، روش هایی جهت کاهش افزونگی وجود دارد که ویژگی هایی با کمترین افزونگی را برمیگزیند. لذا روش انتخاب ویژگی با معیار بیشترین وابستگی و کمترین افزونگی، یکی از روشهایی است که مبتنی بر سه اصل بیشترین وابستگی، بیشترین ارتباط و کمترین افزونگی بنا شده است. بر اساس اطلاعات متقابل بین دو نمونه، هدف از انتخاب ویژگی با بیشترین وابستگی به هدف گروه c، یافتن یک مجموعه ویژگی S با m عضو است که بطور مشترک بیشترین وابستگی را به هدف مربوطه داشته باشد. از دید ریاضی این مفهوم به شکل زیر بیان میشود]۳۱[: (۳-۷) هنگامی که m برابر ۱ باشد، مساله به یافتن ویژگی تبدیل میشود که را بیشینه کند و زمانی که m بزرگتر از ۱ باشد، یک روش جستجوی ترتیبی ساده میتواند افزودن یک متغیر در هر لحظه باشد. در حالتی که مجموعه شامل m-1 ویژگی دردست باشد، m امین ویژگی بصورت ویژگیای که بیشترین افزایش را در ایجاد میکند، تعریف میشود: (۳-۸) از آنجاییکه تخمین دقیق از توابع چگالی چند متغیره و بدلیل کافی نبودن تعداد نمونهها و دشواری محاسبه ابعاد بالای ماتریس کوواریانس، مشکل است، بنابراین بجای استفاده از بیشترین وابستگی از معیار بیشترین ارتباط استفاده میکنیم. این معیار، را با بهره گرفتن از میانگین مقادیر اطلاعات متقابل میان ویژگیهای انفرادی و گروه c تخمین می زند: (۳-۹) ویژگیهایی که براساس بیشترین ارتباط انتخاب میشوند دارای افزونگی بالایی هستند، یعنی وابستگی میان آن ها زیاد است. هنگامی که دو ویژگی به شدت به هم وابسته باشند، در صورت حذف یکی از آن ها قدرت مجزاسازی مربوط به آن ها تغییر زیادی نخواهد کرد]۳۷[. بنابراین معیار کمترین افزونگی برای انتخاب ویژگیهای مستقل بصورت زیر است: (۳-۱۰) برای ترکیب D و R از عملگر استفاده کرده و در ساده ترین حالت داریم: (۳-۱۱) (۳-۱۲) در عمل از روشهای جستجوی ترتیبی می توان بهمنظور انتخاب ویژگیهای زیربهینه منتخب توسط عملگر استفاده کرد. اگر فرض شود که مجموعه ویژگی از مجموعه X انتخاب شده و هدف انتخاب ویژگی m ام باشد، آنگاه این ویژگی باید تابع را بیشینه کند: (۳-۱۳) ۳-۸- الگوریتم فاخته COA[20] الگوریتم فاخته یکی از جدیدترین و قوی ترین روشهای بهینه سازی تکاملی می باشد که تا کنون معرفی شده است. الگوریتم فاخته با الهام از روش زندگی پرندهای به نام فاخته است که در سال ۲۰۰۹ توسط شین اویانگ ودب ساش، توسعه یافته است. این الگوریتم توسط پرواز levy به جای پیاده روی ایزوتروپیک تصادفی ساده توسعه یافته است. الگوریتم فاخته بعدها در سال ۲۰۱۱ توسط رامین رجبیون به طور کامل با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار گرفت]۳۰[. اکثر پرندگان لانههای خود را به صورت جدا شده، نامعلوم و مستتر در پوشش گیاهی ایجاد میکنند تا از شناسایی توسط شکارچیان جلوگیری نمایند.در این میان برخی از پرندگان خود را از دردسر هر گونه لانه سازی و وظایف والدین رهانیده و به نوعی زیرکی جهت پرورش جوجه های خود متوسل شدند. این پرندگان هرگز برای خود لانه نمیسازند و به جای آن تخمهای خود را در داخل لانه سایر انواع پرندگان قرار داده و صبر میکنند تا آنها در کنار تخمهای خود به تخمهای این پرندگان نیز رسیدگی نمایند. فاخته مشهورترین پرندهای میباشد که به نوعی یک متخصص در زمینه فریبکاری است. فاخته به جای ساختن لانه و تخمگذاری در لانه خود،لانه یک پرنده را انتخاب کرده و یکی از فاختهها لانه های انواع پرنده ها را آلوده به تخم خود میکنند و این کار را با دقت و با تقلید از رنگ و الگوی تخمهای موجود در هر لانه انجام میدهند تا تخمهای جدید لانه شبیه تخم های تخمهای پرنده میزبان را از بین میبرد و تخم خود را لابه لای تخمهای آن پرنده قرار میدهدو از آن محل دور میشود. با این عمل نگهداری تخم خود را به پرنده میزبان واگذار میکند.کل این فرایند به زحمت ۱۰ثانیه طول میکشد. فاخته لانه های انواع پرندگان را برای این کار انتخاب میکند و این کار را با دقت و با توجه به رنگ و الگوی تخمهای هر لانه انجام میدهد تا تخمهای جدید شبیه تخمهای قبلی لانه باشند. هرگروه از فاختهها،روی میزبان خاصی تخصص مییابند.ثابت شده که هر گروه متخصص از فاخته ها به صورت ژنتیکی با گروه دیگر اختلاف دارند.در این بین برخی پرندگان میزبان تخمهای فاخته را در لانه خود تشخیص داده و تخمهای فاخته را بیرون میاندازند و برخی لانه را ترک کرده و یک لانه جدید میسازند.فاختهها تقلید خود را در لانه میزبان بهبود میبخشند و پرندگان میزبان هم روش شناسایی تخمهای بیگانه را یاد میگیرند.این تلاش و مبارزه برای بقا بین پرندگان مختلف و فاخته ها مدام و پیوسته است. جوجههای فاخته زودتر از تخمهای پرنده میزبان بیرون میآیند و زودتر هم رشد میکنند. در اکثر موارد جوجهی فاخته تخمها و یا جوجههای پرنده میزبان را از لانه بیرون میاندازند. این مساله کاملا غریزی می باشد. ۳-۸-۲- جزییات الگوریتم بهینهسازی فاخته همانند سایر الگوریتمهای تکاملی COA هم با جمعیت اولیه کار خود را شروع میکند و جمعیتی متشکل از فاختهها. این جمعیت از فاختهها تعدادی تخم دارند که آنها را در لانه تعدادی پرنده میزبان خواهند گذاشت. تعدادی از این تخمها که شباهت بیشتری به تخمهای پرنده میزبان دارند شانس بیشتری برای رشد و تبدیل شدن به فاخته بالغ را خواهند داشت. سایرتخمها توسط پرنده میزبان شناسایی شده و از بین میروند. میزان تخمهای رشد کرده، مفید بودن لانه را نشان میدهد. هر چه تخمهای بیشتری در یک ناحیه قادر به زیست باشند و نجات یابند به همان اندازه سود (تمایل) بیشتری به آن منطقه اختصاص مییابد. بنابراین موقعیتی که در آن بیشترین تعداد تخمها نجات یابند پارامتری خواهد بود که COA قصد بهینه سازی آن را دارد. شروع تعیین شعاع تخمگذاری برای هر فاخته تعیین پارامترها و ورودی ها تخم گذاری در لانه های مختلف حرکت تمامی فاخته ها به سمت بهترین محل مشخص نمودن جوامع فاخته ها بعضی از تخم ها کشته یا از بین می روند خیر جمعیت از ماکزیموم مقدار کوجکتر است؟ بله محاسبه سود (چک نمودن احتمال بقا هر تخم) پرورش تخم ها یافتن لانه ها با بهترین نوع زیست از بین بردن فاخته ها در نواحی مختلف شرط توقف برقرار است؟ بله خیر توقف شکل ۳-۸ : فلوچارت الگوریتم بهینه سازی فاخته]۳۰[. فاخختهها برای نجات تعداد بیشتری از تخمهای خود دنبال بهترین منطقه میگردند.پس از انکه جوجه ها از تخم درامدندو بالغ شدند جوامع و گروههایی تشکیل میدهند.هر گروه محل سکونت خود را برای زندگی دارد.تمام گروهها به سمت بهترین منطقه مهاجرت میکنند و هر گروه نزدیک بهترین منطقه ساکن می شوند.شعاع تخمگذاری فاخته در بهترین منطقه فعلی با توجه به در نظر گرفتن تعداد تخمهایی که هر فاخته میگذارد و فاصله فاختهها از منطقه بهینه فعلی شکل میگیرد.سپس فاخته ها در لانه های مو جود در این شعاع تخمگذاری میکنند.این فرایند تا رسیدن به بهترین محل تخمگذاری ادامه مییابد.محل بهینه جایی است که بیشترین تعداد فاخته در آن مکان گرد میآیند.]۳۰[. ۳-۸-۲-۱- تولید محلهای سکونت اولیه فاختهها (جمعیت اولیهی جوابهای کاندید) برای حل یک مساله بهینهسازی لازم است تا مقادیر متغیرهای مساله به فرم یک آرایه شکل گیرند. دراین آرایهها با نامهای کروموزوم و موقعیت ذرات مشخص میشوند. ولی در الگوریتم بهینهسازی فاخته این آرایه habitat یا محل سکونت نام دارند. در یک مساله بهینهسازی بعدی یک habitat آرایه ۱* خواهد بود که موقعیت فعلی زندگی فاختهها را نشان میدهد. این آرایه به شکل زیر تعریف میشود: (۳-۱۴) میزان مناسب بودن (یا مقدار سود) در habitat فعلی با ارزیابی تابع سود )در habitat به دست می آید. بنابراین: (۳-۱۵) همانطور که دیده می شود COA الگوریتمی است که تابع سود را ماکزیمم میکند. برای استفاده از COA برای حل مسایل کمینهسازی کافی است یک علامت منفی در تابع هزینه ضرب کنیم. برای شروع الگوریتم بهینهسازی یک ماتریس habitat به سایز تولید میشود. سپس برای هر کدام از این habitatها تعدادی تصادفی تخم تخصیص مییابد. در طبیعت هر فاخته بین ۵ تا ۲۰ تخم میگذارد. این اعداد به عنوان حد بالا و پایین تخصیص تخم به هر فاخته در تکرارهای مختلف استفاده میشود. دیگر عادت هر فاخته حقیقی این است که آن در یک دامنه مشخص تخمهای خود را میگذارند که به آن حداکثر دامنه تخمگذاری (ELR) گفته میشود. در یک مساله بهینهسازی هر متغیر دارای حد بالا و حد پایین است که هر ELRبا استفاده از این حدود قابل تعریف خواهد بود. ELR متناسب است با تعداد کل تخمها، تعداد تخمهای فعلی فاخته و همچنین حد بالا و پایین متغیرهای مساله. بنابراین ELR به صورت رابطه زیر تعریف میشود: (۳-۱۶) آلفا متغیری است که حداکثر مقدار ELR تنظیم میشود. ۳-۸-۲-۲- روش فاختهها برای تخمگذاری هر فاخته به صورت تصادفی تخمهایی را در لانه پرندگان میزبان که در ELR خود قرار دارد میگذارد (شکل ۳-۸). وقتی تمام فاختهها تخمهای خود را گذاشتند برخی از تخمها که شباهت کمتری به پرنده میزبان دارند شناسایی شده و از لانه بیرون انداخته میشود. بنابراین بعد از هر تخمگذاری p% از تمام تخم ها (معمولا ۱۰%)که مقدار تابع سود آنها کمتر است نابود میشوند. بقیه جوجهها در لانههای میزبان تغذیه شده و رشد میکنند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اعتماد مبنی بر خصیصههای شخصی این نوع اعتماد از طریق ویژگیهای شخصی نظیر نژاد، جنسیت و پیشینه خانوادگی ایجاد میشود که به عنوان شاخصهای عضویت در یک سیستم فرهنگی عمومی به کار میرود. با فرض اینکه، انسانها به اعتماد در تعاملات نیاز دارند، ویژگیهای شخصی عامل مهمی برای تصمیمگیری در مورد این اعتماد میباشد. اگرچه، اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی در جوامع کوچکی که به ندرت با افراد خارج از جامعه خود تعامل دارند، متداول است، اما وجود این اعتماد در جوامع مدرن پیچیده امروزی نیز ضرورت دارد. چون تغییر ویژگیهای شخصی نسبتا دشوار است. پایدارترین ابزار برای ایجاد اعتماد مبتنی بر خصیصههای فردی، اجتماعی شدن با اشخاص دارای خصیصههای مشابه است. بر این اساس، مدیران سازمانهای دولتی میتوانند از لحاظ استراتژیک خصیصههای کارکنان را همساز سازند. البته باید توجه داشت که دنبال کردن صرف استراتژی مبتنی بر خصیصههای فردی برای اعتمادسازی چندان مؤثر نیست؛ زیرا افراد در جوامع پیچیده انرژی زیادی را برای یک رابطه اعتمادی مبتنی بر صرف خصیصههای اسنادی اختصاص نمیدهند.
اعتماد مبتنی بر فرایند اعتماد مبتنی بر فرایند، به جای خصیصههای اسنادی از طریق مبادلههای مکرر ایجاد میشود. وقتی یک رابطه اقتصادی ـ مبادلهای آغاز میشود، مبادلههای بعدی بر اساس نوعی اعتماد شکل میگیرد. به علاوه، ارزش کالاهای مبادله شده نیز ایجاد اعتماد مبتنی بر فرایند را تحت تأثیر قرار میدهد. اعتماد نهادی از طریق نهادهایی ایجاد میشود که به عنوان واقعیتهای اجتماعی پذیرفته شدهاند و بنابراین، به ندرت زیر سؤال میروند. این نوع اعتماد بعد از قرن نوزدهم، از اهمیت بیشتری برخوردار شده است؛ زیرا کشورها از حالت جوامع جزیرهای که مبتنی بر اعتماد بر مبنای ویژگیهای شخصی است خارج شدهاند. اقتصادی که به طور روزافزون در حال پیچیده شدن است، نیز اعتماد مبتنی بر فرایند را محدود کرده است؛ زیرا مبادلهها در فواصل جغرافیایی دورتر صورت میگیرد و شرکتهای مختلف به طور شتابان تشکیل، ادغام و بعضا منحل میشوند. در این بستر، اعتماد نهادی برای ایجاد تضمینهای جایگزین در مبادلات ایجاد میشود. مدارک حرفهای به عنوان راهکاری برای وجهه شخصی به کار میروند، واسطههای مالی(نظیر بانکها، دلالها و حسابداران مستقل) بین شرکاء رابطه برقرار میکنند و قوانین و مقررات دولتی چهارچوب مشترکی برای مبادلات به وجود میآورند. ۲-۲-۹) مدلی برای ایجاد اعتماد «زهیر» و همکارانش(۱۹۹۸) معتقدند که اعتماد سازمانی و اعتماد بین فردی با یکدیگر در ارتباط هستند و سازههایی متفاوت به شمار نمیروند. البته همواره ارتباط بین اعتماد سازمانی و اعتماد بین فردی واضح و مشخص نبوده است. البته منطقی به نظر میرسد که این افراد هستند که به یکدیگر اعتماد میکنند و نه سازمانها. لازم به ذکر است که سازمانها نیز دارای هویت و فرهنگ خاصی هستند که رفتارهای کارکنان خود را تحت تأثیر قرار میدهند. «هالینین»[۵۳]عقیده دارد که اعتماد بین سازمانی، سازمانی و اعتماد بین فردی با یکدیگر ارتباط بسیار نزدیکی دارند. به گونهای که تمایز قایل شدن میان آن ها کار مشکلی میباشد. مدیری که دارای ویژگیها و شخصیتی قابل اعتماد میباشد، میتواند فرهنگ اعتماد را در سازمان ترویج داده و اشکال گوناگون اعتماد را تحت تأثیر قرار دهد. همانطور که قبلا اشاره شد، اعتماد فردی و اعتماد سازمانی ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و این افراد درون سازمان هستند که اعتماد را ایجاد و حفظ میکنند. ایجاد اعتماد هم به اعتماد فردی و هم به اعتماد سازمانی بستگی دارد. اعتمادسازی فرایندی چرخشی و مستمر به شمار میرود. مبنای سازمانی برای اعتماد به وسیله اقدامات سازمانی محقق میگردد و مشابه مبنای فردی برای اعتماد به وسیله اقدامات فردی نمود پیدا میکند(بلوم کوئیست[۵۴]، ۲۱۰۰۴). «استانلی»[۵۵] (۲۰۰۵) چندین راهنمایی برای توسعه اعتماد در سازمان ارائه کرده است: همیشه راست بگویید و راستگویی را در سازمان ترویج کنید. خوبیها را در افراد جستجو کنید و آن ها را تأیید و تشویق و ترویج کنید. هرگز مزیتها و نقاط مثبت را از افراد نگیرید؛ بلکه آن ها را تقویت کنید. کارها را بین افراد به طور منصفانه تقسیم کنید. با همه کارکنان بر اساس احترام و وفا رفتار کنید. با کارکنان بر اساس اطمینان به آن ها گفتگو کنید، نه بر اساس شک و تردید. اگر به کسی گفتید قصد انجام کاری را دارید، حتما آن کار را انجام دهید(خودداری از شعارگرایی). کارهایی را انجام دهید که شما را در کمک کردن به کارکنانتان موافق کند. هنگامی که سازمان شما موفق است، کارکنان را در آن موفقیت سهیم کنید. ارزشهای سازمانی را پشتوانه طرح ریزی و نقشهها قرار دهید. در دوره تغییر سازمانی کارکنان مثبت و توانمند را حفظ کنید. همه کارکنان را به طور واقعی ارزیابی کنید. ۲-۲-۱۰) رهبری خدمتگزار و اعتماد سازمانی اعتماد، دربرگیرندهی مفاهیم مهمی برای مطالعه است و کلید اصلی برای توسعه روابط بین فردی به شمار میرود. سطح پایین اعتماد باعث میگردد که کارکنان جریان اطلاعات را در سازمان منحرف کند و سوءظن و بدگمانی در بین کارکنان رواج پیدا کند و ارتباطات باز و صادقانه در سازمان از بین برود و تصمیمات سازمان از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشند. اعتماد، مفهومی چندسطحی بوده، به تعاملات سطوح گوناگون همکاران، تیمها و سطوح درون سازمانی مربوط میشود. رهبر خدمتگزار به طرق زیر بر فرهنگ سازمان تأثیر دارند. الگو و نمونه بودن نحوه تخصیص منابع سازمان معیارهایی که به وسیلهی آن، به استخدام، ترفیع یا اخراج کارکنان اقدام میکنند. اهمیت دادن و توجه داشتن به پاداش قابل تأمل است که اعتماد نیز به شدت تحت تأثیر فرهنگ است. برخی دیگر از عوامل مرتبط با فرهنگ اعتماد در سازمان عبارتند از: عمق و کیفیت روابط فردی شفافیت نقشها و مسئولیتها شایستگیها برای انجام امور و وظایف محوله شفافیت چشم انداز و اهداف سازمانی وفای به عهد واضح است که بسیاری از این عوامل با رفتار رهبر در سازمان ارتباط دارند. جوّ اعتماد زمانی به وجود میآید که مدیران آنچه را که متعهد به انجام آن بودهاند را انجام دهند و رفتارشان قابل پیش بینی باشد. «راسل» معتقد است که اعتماد، جوهرهی رهبری خدمتگزار است. «گرینلیف» بر آن است که رهبری خدمتگزار را میتوان هم مقدمه و هم میوه و ثمر اعتماد سازمانی به شمار آورد. توجه به دیگران در رهبران خدمتگزار و مقدم دانستن منافع پیروان بر منافع شخصی رهبر، نقش اساسی را در ایجاد جوّ اعتماد در سازمان دارا است. بخش سوم: توانمندسازی ۲-۳-۱) مقدمه ویژگیهای سازمانهای امروزی، پویایی، پیچیدگی، ابهام، سنت گریزی است و دائما از محیط اطراف خود تأثیر میپذیرند و تغییر را به عنوان ضرورت اجتناب ناپذیر پذیرفتهاند. درک این مهم که تغییر جزء لاینفک و ذات سازمانهای هزاره سوم شده است، قدرت سازگاری و انطباق با تحولات اخیر در عرصههای گوناگون افزایش مییابد. به منظور غلبه بر شرایط نامطمئن، پیچده و پویا، تنها راهی که پیش روی مدیران قرار دارد، توانمندسازی کارکنان است. از این رو، داشتن نیروی انسانی توانا و کارامد که بنیاد ثروت ملی و داراییهای حیاتی سازمان به حساب میآیند، منافع بسیار زیادی برای سازمانها به دنبال خواهد داشت. در واقع، مطالعات رهبری و مدیریت اظهار مینمایند که پرداختن به توانمندسازی کارکنان، جزء اصلی اثربخشی مدیریت است. بنابراین توانمندسازی به عنوان تسهیل رفتار انگیزاننده تعریف شده است. در حقیقت، توانمندسازی واژهای است که در علوم سازمانی بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. ولی روی تعاریف آن، توافقی حاصل نشده است. لذا از این رو، در ادبیات نظری سازمان و مدیریت هنوز واژهی توانمندسازی به صورت بسیار وسیع به کار میرود ولی معنای شفافی از آن در دست نیست. همین عمومیت واژه توانمندسازی باعث شده است که در گسترهی وسیعی از موقعیتها به کار رود و این بیم وجود دارد که مفهوم واقعی آن در عمل کم شود؛ چرا که توانمندسازی اصولا یک تجربه شخصی است. از این رو، هر فرد یا سازمانی درک خاص خود را از توانمندشدن و توانمندنمودن دارد(ضیایی و همکاران، ۱۳۸۷). توانمندسازی، مهمترین چالش مدیران در عصر حاضر است؛ زیرا سازمانها در معرض تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی قرار دارند. از مهمترین عوامل بروز این تغییرات میتوان به رقابت روزافزون جهانی، توسعه و گسترش فناوری اطلاعات و بروز تغییرات در ویژگیها و خواستههای مشتریان اشاره کرد. تغییر در شرایط عصر حاضر، منجر به تغییر در نگرش آن ها به نیروی انسانی شده است. در این شرایط، کارکنان سازمان، ابزار موفقیت مدیر نیستند و به عنوان سرمایههای سازمانی، به گردانندگان اصلی جریان کار و شرکای سازمان تبدیل شدهاند(روی و شینا[۵۶]، ۲۰۰۵).الگوی قدیمی مدیریت خودکامه امروزه در اغلب سازمانها منسوخ شده است. سازمانهای امروزی نه تنها به دانش و اطلاعات بسیار وسیعی نیاز دارند؛ بلکه به استقلال، خوداتکایی، اعتماد به نفس و خلاقیت و ابتکار بیشتری نیاز دارند(ابطحی و عابسی، ۱۳۸۶). برای دستیابی به این ویژگیها، سازمان باید مهمترین منبع و عامل رقابتی خود؛ یعنی نیروی انسانی را توانمند کند(ارجنلی[۵۷] و همکاران، ۲۰۰۷). ۲-۳-۲) توانمندسازی یکی از مهمترین چالشهای مدیران عصر حاضر در سازمانها، عدم استفادهی کافی از منابع فکری، توان ذهنی و ظرفیتهای بالقوه منابع انسانی است. در اغلب سازمانها از تواناییهای کارکنان استفاده بهینه نمیشود و مدیران قادر نیستند ظرفیتهای بالقوه آنان را به کار گیرند. به عبارت دیگر، با این که افراد توان بروز خلاقیت و ابتکار و انجام فعالیت بیشتری را دارند، اما در محیط سازمانی به دلایلی از این قابلیتها به طور مطلوب بهرهبرداری نمیشود. اندیشمندان مدیریت تحول و بهسازی سازمان، توانمندسازی منابع انسانی را به عنوان راهبردی اثرگذار بر عملکرد و بهسازی نیروی انسانی معرفی کردهاند و معتقدند توانمندسازی منابع انسانی یکی از نگرشهای سبز فایل است که امروزه توسط سازمانها به کار گرفته میشود و در واقع، پاسخ به نیاز حیاتی مدیریت معاصر است(جهانیان، ۱۳۸۷)؛ چرا که کارکنان، گرانبهاترین سرمایهی یک سازمان هستند و تحول و پویایی هر سازمان نیز به میزان توانمندی نیروی انسانی آن سازمان بستگی دارد(جعفری و همکاران، ۱۳۸۷). توانمندسازی افراد به معنی تشویق افراد برای مشارکت بیشتر در تصمیمگیریهایی است که بر فعالیت آن ها مؤثر است؛ یعنی فضایی برای افراد فراهم شود تا بتوانند ایدههای خوبی را بیافرینند و آن ها را به عمل تبدیل کنند. توانمندسازی عنصر حیاتی کسب و کار در دنیای نوین است. اهدافی مانند نزدیکتر شدن به مشتری، بهبود خدمات پس از فروش، ارائه مداوم نوآوری، افزایش بهره وری و در دست گرفتن میدان رقابت برای سازمانهایی به دست خواهد آمد که راههای جدیدی برای توانمندساختن افرادشان یافتهاند(اسمیت جین[۵۸]، ۲۰۰۰). توانمندسازی یکی از نویدبخش ترین مفاهیم دنیای کسب و کار بوده که کمتر به آن توجه شده ولی اکنون به موضوع روز بدل گشته است. اما به رغم بحثهای فراوان دربارهی فواید توانمندسازی بهره برداری از آن اندک و ناچیز است و هرچند توانمندسازی به مدیران این امکان را میدهد که از دانش، مهارت و تجربهی همهی افراد سازمان استفاده کنند اما متأسفانه تعداد مدیران و گروههایی که راه و رسم ایجاد فرهنگ توانمندسازی را بدانند، اندک است (بلانچارد و همکاران، ۱۳۸۴). مفهوم توانمندسازی نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ معرفی شد(بلانچارد و همکاران، عبداللهی، ۱۳۸۴). این مفهوم جدیدی است که مشکل گشای تمام مسایل سازمانی تلقی میشود و سوخت جدیدی برای رشد محل کار به شمار میرود(اسکات و ژافه، ۱۳۸۴). توانمندسازی به صور مختلف در سرتاسر ادبیات مدیریت آمده است. در متون مدیریت، سابقهی استفاده از اصطلاح توانمندسازی به دموکراسی صنعتی و دخیل نمودن کارکنان در تصمیمگیریهای سازمانی تحت عناوین تیمسازی، مدیریت مشارکت و مدیریت کیفیت جامع برمیگردد(محمدی، ۱۳۸۰). برای مثال، در دهه ۱۹۵۰، منابع علمی مدیریت آکنده از اصول و قواعدی بود که مدیران باید در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشته باشند(روابط انسانی). در دهه ۱۹۶۰ مدیران باید نسبت به نیازها و انگیزههای کارکنان حساس میبودند(آموزش حساسیت) و در دهه ۱۹۷۰ مدیران باید از کارکنان کمک میطلبیدند(مشارکت کارکنان) و در دهه ۱۹۸۰، مدیران باید تشکیل گروه میدادند(مدیریت کیفیت فراگیر). پیگیری این مباحث در دهه ۱۹۹۰ و پس از آن، نشانگر این اهمیت است که مدیران باید بیاموزند که چگونه توانمندسازی کارکنان را گسترش دهند (عبداللهی و نوه ابراهیم، ۱۳۸۵). «کامرون»(۱۹۹۸) توانمندسازی را به معنای قدرت بخشیدن به کارکنان میدانند، به آن معنی که به آنان کمک کنیم تا احساس اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، بر احساسات ناتوانی با درماندگی خود غلبه کنند و برای انجام فعالیتها به آن ها انرژی و انگیزه درونی بدهیم(جواهری کامل، ۱۳۸۸). توانمندسازی؛ یعنی واگذاری اختیارات رسمی، تفویض قدرت به کارکنان، تا بتوانند در تحقق اهداف سازمان سهیم باشند (آقایار، ۱۳۸۶). به طور کلی دلایل زیر را میتوان برای توجه بیشتر و خاص به توانمندسازی برشمرد (عبداللهی و نوه ابراهیم، ۱۳۸۵). مطالعات مهارتهای مدیریت نشان میدهد که توانمندسازی زیردستان، بخش مهمی از اثربخشی سازمان و مدیریتی است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
جمع آوری داده ها در این تحقیق در سه ماهه نخست سال ۱۳۹۲ انجام پذیرفت. فصل دوم ادبیات تحقیق ۲-۱٫ مقدمه فرایند توسعه و حفظ رابطه با مشتری موکول به تعدادی از عوامل کلیدی است. ایجاد و حفظ روابط بلند مدت بانک با مشتری بالقوه مستلزم اینست که بتواند به تعهدات و وعده های بانک در تامین نیازهایش در طی زمان اعتماد پیدا کند. رضایت پایدار و مستمر مشتری تا حد زیادی به کیفیت کلی خدمات بانک و شایستگی و صلاحیت، کارایی و کار راه اندازی و خوی یاری کارکنان در معاملات و کسب اطلاعات بستگی دارد. افزون بر این، اگر مشتری در هر جنبه ای از روابط خود با موسسه مالی احساس نارضایتی و شکایت- نوشتاری یا شفاهی- کند، توانایی بانک در رفع شکایت و تامین مجدد رضایت مشتری و جلوگیری از ترک وی بسیار حائز اهمیت است. از این رو، چند عامل کلیدی که نقش تعیین کننده ای در موفقیت کامل یک رابطه ایفا می کنند عبارت است از: درک ماهیت و نقش اعتماد، کیفیت خدمات، نقش کارکنان و مدیریت شکایات، حفظ و تقویت روابط خویش با آن بانک امور بانکی خود را بیشتر متمرکز در آن بانک می کنند و تبلیغات دهان به دهان مثبت به راه خواهند انداخت. در این فصل به بررسی ادبیات موضوع بازاریابی رابطهمند و ارزش دوره عمر مشتری خواهیم پرداخت. برای این منظور در ابتدا مفاهیم، مؤلفه ها، مدل ها، و کاربرد بازاریابی رابطهمند در بانکداری را تشریح و در ادامه به بررسی ادبیات مربوط به ارزش چرخه عمر مشتری می پردازیم. در انتهای فصل نیز پیشینه تحقیقات صورت گرفته در این خصوص ذکر خواهند شد.
۲-۲٫ کلیات RM ۲-۲-۱٫ تاریخچه و تعاریف RM از اوایل سال ۱۹۸۰، بسیاری از شرکتها به برقراری تعاملات پایدار با تامین کنندگان و سایر ذینفعان خود رو آوردند و پس از آن در اوایل سال ۱۹۸۳واژه بازاریابی رابطهمند برای اولین بار مطرح شد (Wang,2004). در واقع سه عامل باعث ایجاد و افزایش محبوبیت بازاریابی رابطهمند در اواخر سال ۱۹۸۰و اوایل سال۱۹۸۱ میلادی شدند. اولین دلیل، بحران انرژی در اواخر سال ۱۹۷۰ بود که موجب بروز تورم بیسابقه در قیمت مواد اولیه تولیدی شد و بسیاری از شرکتهای آمریکایی فعال در زمینه صنایع الکترونیک، فولاد، آلومینیوم، مواد شیمیایی و منسوجات تحت فشار رقبای خارجی از میدان خارج شدند. بنابراین نگهداری مشتریان و برقراری روابط بلند مدت با آنان مورد توجه قرار گرفت (Sheth,1998). در همان زمان بازاریابی خدمات به عنوان شاخه ای جدید در علم بازاریابی شهرت و محبوبیت یافته بود. لنارد بری که نخستین پژوهشگر در زمینه بازاریابی خدمات بود در اوایل سال ۱۹۸۳واژه بازاریابی رابطهمند را ابداع کرد (sheth,2002). از آنجا که ارائه خدمات مستلزم برقراری رابطه مستقیم با دریافت کنندگان خدمت بود، محققان توانستند که وفاداری مشتریان را حین برقراری تعاملات پایدار با آنان مورد تحلیل قرار دهند. نهایتا با مطرح شدن مباحث TQM (مدیریت کیفیت فراگیر) در سال۱۹۸۰، تولید کنندگان به دنبال کاهش تعداد تامین کنندگان ودر نتیجه دریافت مواد اولیه مورد نیاز با کیفیت بالاتر و هزینه کم تر بر آمدند که این امر مستلزم برقراری تعاملات نسبتا پایدار با تامین کنندگان بود. پس از موفقیت ژاپنی ها در توسعه روابط با تامین کنندگان بویژه در صنعت خودرو. این الگو مورد استفاده شرکتهای آمریکایی نیز قرار گرفت (Sheth,2002). همان گونه که ذکر شد، مفهوم RM برای نخستین بار از سوی بری[۱۹] در سال ۱۹۸۳ در زمینه سازمان های خدماتی ارائه شد و به عنوان استراتژی جذب، حفظ و ارتقای روابط با مشتریان تعریف شده است. اما اساس و پایه این شاخه از بازاریابی که رابطه تنگاتنگی با رفتار مصرف کننده دارد از دل تحقیقات مربوط به روابط بین خریدار و فروشنده در کسب و کارهای متوسط و نسبتا˝ بزرگ بیرون آمد. RM به ایجاد روابط بلند مدت و متقابل با افراد و سازمان ها و گروه های ذینفع اشاره می کند و اساس آن برقراری ارتباطات مطلوب و موثر به منظور حفظ و نگهداری آنهاست. در بین گروه های ذینفع، مشتری مهم ترین بوده و بازاریابی رابطهمند مشتری را به دیده یک دارایی می نگرد که مستهلک نمی شود و اگرچه در ترازنامه شرکت ها جایی ندارد اما در حقیقت از همه آن اقلام مهم تر است. بازاریابی رابطهمند، صرفا˝ به دنبال این نیست که خدمات را در مکان، زمان و قیمت مورد تقاضای بازار هدف، در اختیارش قرار دهد، بلکه می خواهد چنان روابطی با بازار هدف ایجاد کند که مجددا˝ در آینده از او خرید و دیگران را نیز به این کار ترغیب کنند. بازاریابی رابطهمند به دنبال آن است که مشتریان بیشتری را حفظ کرده و مشتریان کمتری را از دست بدهد. همچنین تعاریف ارائه شده در خصوص این مفهوم بسیار زیاد و مشابه یکدیگرند که در ادامه به برخی از آنها ارائه شده است: گرونروز[۲۰] (۱۹۹۴) در تعریفی جامع از RM آن را به عنوان فرایند شناسایی، ایجاد، نگهداری، تقویت، و در صورت لزوم خاتمه دادن به رابطه با مشتریان و دیگر ذی نفعان رابطه در یک سود دوجانبه تعریف کرد، بطوری که اهداف همه ی گروه ها در این رابطه تامین شود. کاتلر و همکاران[۲۱] (۱۹۹۹) نیز بازاریابی رابطهمند را به مفهوم ایجاد، حفظ و ارتقای روابط مستحکم با مشتریان و دیگر ذی نفعان تعریف کردند. آنان معتقدند که بازاریابی بطور فزاینده ای در حال دور شدن از معاملات فردی و حرکت به سمت ساخت رابطه با مشتریان و شبکه های بازاریابی است. آنها اظهار نمودند که بازاریابی رابطهمند رویکردی بلند مدت دارد که هدف اصلی آن ارائه ارزش در بلند مدت به مشتری است و معیار موفقیت نیز رضایت بلند مدت مشتری می باشد. چند تعریف دیگر از بازاریابی رابطهمند شامل اینکه: بازاریابی رابطهمند، نگهداری مشتریان و توسعه روابط و جذاب تر کردن هر چه بیشتر این رابطه با مشتریان است (Fontenot and Hyman,2004). بازاریابی رابطهمند فهم ومدیریت ارتباطات مشتریان و تامین کنندگان میباشد (Shell by and et al,2006). در مجموع، بازاریابی رابطهمند، هم استراتژی های دفاعی و هم تهاجمی را در بر میگیرد. بازاریابی تهاجمی به جذب مشتریان جدیدی می پردازد که شامل جذب مشتریان بالقوه یا ترغیب و جذب مشتریان رقیب میشود. در مقابل بازاریابی تدافعی به دفاع از سهم بازار و حفاظت از مشتریان ارزنده می پردازد. به عبارت دیگر، استراتژی های دفاعی در تلاش اند تا مشتریان کنونی را حفظ و کسب وکار بیشتری را با آنها ترتیب دهند. در جدول ۲-۱ تفاوت های کلیدی بازاریابی تهاجمی و دفاعی نشان داده شده است. جدول ۲-۱: تفاوت های کلیدی بازاریابی تدافعی و تهاجمی (منبع: هریسون[۲۲]:۲۰۰۰، ۲۲۸)
بازاریابی تهاجمی بازاریابی تدافعی
در مورد چیست؟ جذب مشتری حفظ مشتری
چه کسی را مورد هدف قرار می دهد؟ مشتریان جدید مشتریان کنونی
برای چه زمانی مناسب است؟ بازارهای جدید یا در حال رشد بازارهای اشباع شده
کدام موقعیت رقابتی علت آن است؟ فقدان رقابت شدید رقابت شدید
هدفش چیست؟
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
«روشنی چشم پرهیزکار در چیزهایی قرار دارد که جاودانه است، وآن را ترک میکند که پایدار نیست». (دشتی: ۲۸۹) تعبیر به «قره عینه» با توجه به اینکه «قّرّه» در اصل از ریشه «قُرّ» (بروزن حر) به معنای سردی گرفته شده و عرب معتقد بوده که اشک شوق همواره سرد و خنک و اشک غم داغ و سوزان است، این تعبیر جایی گفته میشود که مایهی شادی و خوشحالی است و معادل آن در فارسی «چشم روشنی» است. به این ترتیب این عبارت کنایه از این است که چشم پرهیزکاران به جهان آخرت روشن است؛ زیرا جهانی است پایدار و برقرار. (مکارم، ۱۳۷۸، ج۵۷۴: ۷) در ادامه امام (ع) « فیما لایزولُ» را کنایه از تقوا و عمل صالح، و « فیما لا یبقی» را کنایه از لذّتهای دنیوی به کار برده است. رابطه بین لازم و ملزوم در کنایههای بالا آشکار و واضح است تا خواننده با کمک سایه معنایی بقا و زوال به تفاوتهای جوهری تقوا و لذّت طلبی موقتی دنیا پی ببرد. در واقع امام در اینجا از «کنایه قریب» (نک: شمیسا، ۱۳۷۱: ۹۵) بهره برده است تا ذهن شنونده در درک مفهوم به مشکل و ابهام برنخورد و هدف اصلی بیان که همان غرض دینی و پند و اندرز است، تحقق یابد. این کنایه بسیار جذّاب و پویاست و «همچون استعاره از حیث قدرت بر تجسم معانی و در آوردن آن به صورت محسوس پر از حیات و حرکت است ». (عتیق: بی تا، ۲۲۴) -مُقْبِلاً خَیرُهُ، مُدْبراً شَرُهُ فی الزَّلاَزِلِ وَقُورٌ (خطبه: ۱۹۳) «نیکیهای او به همه رسیده، آزار او به کسی نمی رسد.در سختیها، آرام است» (دشتی: ۲۸۹) اقبال خیر و شر، کنایه از آن است که پرهیزکار در انجام نیکیها پیوسته روبه پیش می رود و اگر بدیهایی در گذشته داشته، همواره از آن فاصله می گیرد. (مکارم، ۱۳۸۵، ۷: ۵۸۴) زلازل نیز در اینجا کنایه از سختیها و مصایب است. واژهی « وقور» نیز که به معنای سنگینی است، در اینجا کنایه از ایستادگی و استواری است. امام با بهره گیری از تصرفات بیانی چون کنایه و استعاره، علاوه بر شیرین ساختن کلام و پویا ساختن آن، مفهوم آن را رساتر، مؤکِّدتر، نموده و تقویت بخشیده است. واژه زلازل سرشار از حرکت است و عبارت را از ایستایی بیرون آورده است. «حرف «زاء» در واژه زلازل با طنین آوایی خود معنای اضطراب و شدّت را بیان میکند. (عباس، ۱۹۹۸: ۱۷) همچنین ساخت رباعی این کلمه و ساختار مفهومی جمله مفهوم سختی و اضطراب را به خوبی به مخاطب القا میکند. تصویرگری به کمک الفاظ و صدای برخاسته از آنهاست؛ زیرا الفاظ با معنای آنها تنیده، که گاه یک واژه با رنگ مخصوص صوتی خود، معنا را به خواننده القا می کند و صورتی مطلوب از معنا را در ذهن او ایجاد می کند.کلمه « زلازل» از چنین ویژگیهایی برخوردار است. -فَاسْعَوا فی فَکَاکِ رِقابِکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا (خطبه: ۱۸۳) «در آزادی خویش پیش از آنکه درهای امید بسته شود، بکوشید.» (دشتی: ۲۵۳) آزاد سازی گردن کنایه از رهایی از دل بستگی به دنیا و بُت نفس می باشد. بسته شدن درهای امید نیز به نوعی کنایه از یأس و ناامیدی محض است. امام در اینجا با عباراتی مختصر، جایگاه تقوا و ارزش آن را در آزادی و آزادگی انسان و خوشبختی وی به تصویر می کشد. امام بیان، از رهگذر کنایه، در قالب اسلوبی دلکش و مؤثر، به بیان اندیشه خود پرداخته است. در واقع خواننده، علاوه بر لذّت از جستجو در یافتن معنا، به درک عمیقتر و ژرفتری از این سخنان دست می یابد و مطلب در دل و جان وی نفوذ میکند. -تَنکَبَ المَخالِجَ عَنْ وَضْحِ السبَّیل ِ: (خطبه: ۸۳) «ازتمام راه ها، جز راه حق چشم پوشیده است.» (دشتی: ۹۳) امام در وصف متّقین میفرماید که سرگرمیها او را مشغول نکرده و امور منصرف کننده او را از صراط مستقیم و راه استوار منحرف نمی کند. پس به آنچه خدا راضی است، خود را مشغول کرده و به خشنودی خدا رسید. مخالج، کنایه از راه های انحرافی و گناه است. این واژه علاوه بر سایه معنایی، با آهنگ و موسیقی خویش نیز نوعی انزجار و نفرت را به طور ناخودآگاه در ذهن شنونده القا میکند. امام به جای اینکه با بیانی معمولی و عادی بیان دارد که انسان متّقی از کارهای ناشایست دوری می کند؛ جمله را به شیوهی غیر مستقیم و خارج از منطق عادی گفتار بیان داشته تا مفهوم رساتر و قویتر انتقال یابد و تأثیر بیشتری را در مخاطب برجای نهد. -قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ اَلْعَاجِلَهِ حَمِیداً وَ قَدَّمَ زَادَ اَلْآجِلَهِ سَعِیداً: (خطبه: ۸۳) «با بهترین روش از گذرگاه دنیا عبور کرده، توشه آخرت را پیش فرستاده، و از ترس قیامت در انجام اعمال صالح پیش قدم شدهاست.» (دشتی: ۹۷) در این عبارت زیبا، « عاجله » کنایه از دنیا و « آجله» کنایه از آخرت است، زاد هم کنایه از تقواست وفصلهرسه کلمه کنایه از موصوفند. تقابل این دو واژه نیز بر زیبایی کلام امیر المؤمنین افزوده است. سجع متوازی و هماهنگی و تناسب بین واژه های « عاجِله و آجِله » و «حَمید و سَعید » نیز سبب تولید موسیقی دلنشینی شده است که لذّت موسیقایی را در شنونده ایجاد میکند و اثر و نفوذ کلام را در مخاطب دو چندان میکند. لذا امام در اینجا در قالب ایماء، با بیانی که در آن رابطه بین لازم (عاجله) و ملزوم (دنیا) مشخص است، «سبب می گردد که ذهن شنونده، برای ایجاد پیوند میان معانی و ارتباط اجزای سازنده خیال، به تلاش و کوشش روی آورد و حاصل این جستجو و یافتن پیوند، به صورت لذّت و شوق در وی تبلوُر می یابد». (کدکنی، ۱۳۷۰، ۱۳۹)
-فارعَوا عِبادَ اللهِ ما برَعایته یفوزُ فائزُکُم وبِاضاعَته یخسِرُ مُبطِلُکُم. (خطبه: ۱۹۰) «ای بندگان خدا مراقب چیزی باشید که رستگاران به پاس داشتن آن، سعادتمند شدند، و تبهکاران با ضایع کردن آن به خسران و زیان رسیدند.» (دشتی: ۲۶۷) روشن است که عبارت اول امام، کنایه از تقوا و عمل صالح است که رعایت آن سبب رستگاری و پشت کردن به آن سبب زیان و خسران است. معنی مبهم است، تا از طریق تداعی معانی در ذهن مخاطب جای گیرد. این تلاش ذهنی در مخاطب برای دریافت معنای کلام کنایی، ذهن او را به کنجکاوی و دور اندیشی واداشته و سبب انبساط خاطر مخاطب می شود؛ همانگونه که در قرآن می فرماید: ” ومن یطعِ اللهَ ورسولَه ویخشَ اللهَ ویتَّقیه فاولئکَ هُمُ الفائزون ». (نور: ۵۲) فقَرَّبَ علی نَفْسِه البَعیدَ وهَوَّنَ الشَّدیدَ (خطبه۸۷) «دوریها ودشواریها را بر خود نزدیک و آسان ساخته است.» (دشتی: ۱۰۳). در این عبارت که امام یکی دیگر از ویژگی های متّقیان را بیان می دارد، «بعید» کنایه از مرگ است که در واقع نزدیک است. «شدید» نیز کنایه از صبر بر انجام واجبات و رعایت تقوا و پرهیزکاری در برابر محرمات است. در این بیان کنایی شیرین نیز، طباق (قرّب و بعید) و متناقض نما (هوّن الشَّدِیدَ)، سخن را از ایستایی و خمود خارج کرده و به آن جان و نیرو بخشیده است که هر شنوندهای را بر سر ذوق می آورد. صَبَروُا اَیاماً قَصیرَهٌ أعْقَبَتْهُم راحَهًطَویلَهً (خطبه۱۹۳). «در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند». (دشتی: ۲۸۷) «ایاماً قصیره» کنایه از حیات دنیوی است. «راحه طویله» هم کنایه از آخرت است و کل عبارت هم کنایه از راحتی حیات اهل تقوا و پرهیزکاری (که سختیهای حیات این دنیا را براثر پرهیزکاری به جان خریدهاند) در حیات اخروی است و اشاره به آیهی « إنَّ مَعَ العُسْرِ یسْراً» (انشراح: ۵) در قرآن کریم دارد. بنابراین امام پرهیزکاران در این جمله کنایی از مبالغه و تأکید بهره جُسته است و به مخاطب شکیبایی و صبر و تحمل در برابر خواهشهای نفسانی در حیات کوتاه دنیوی را گوشزد می نماید. -أَلاَ وَ إِنَّکُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ ودُلِلْتُمْ عَلَی الزَّادِ. .. فتزوَّدوافی الدُّنیا مِنَ الدُّنیا مَا تَحْرُزُونَ به أَنْفُسَکُمْ غَداً. (خطبه۲۸) «آگاه باشید! به کوچ کردن فرمان یافتید و برای جمع آوری توشه آخرت راهنمایی شدید. . . پس از این دنیا توشه برگیرید تا فردا خود را با آن حفظ نمایید. ». (دشتی: ۵۳) در این قسمت امام با کنایه آوردن کلمهی (ظَعْن) برای سفر به سوی خدا و کلمهی (زاد) برای چیزی که باعث نزدیک شدن به خدا میشود، بر ارزش بلاغی کلام افزوده است. با این توضیح که در دنیا آدمی برای سفر آخرت نیازمند زاد و توشه است، تا نیروی بدنی خود را تقویت کند، اعمال صالحی که انسان در دنیا انجام می دهد، روح وی را برای رسیدن به پیشگاه الهی نیرو می بخشد و هر دو کنایه از موصوف هستند. همچنین امام در وصف متّقین با عبارتی کوتاه، امّا سرشار از معانی، چنین می فرمایند: « عُمّارُ اللّیلِ و َمَنارُ النَّهارِ» (خطبه ۱۹۲) شب زنده داران و روشنی بخشان روزند (دشتی: ۲۸۷) یکی از ویژگی بارز متّقین راز و نیازهای شبانه است. امام در مورد شب زنده داری متّقین که دارای مراتب بالایی از تقوا و پرهیزکاری هستند و شبها نفس خود را به ریاضت وا می دارند، مطالب فراوانی ایراد نموده اند. «عُمّار اللَّیلِ: آبادگران شب » کنایه از شب زنده داری و عبادت پارسایان در دل شب است. « منار النَّهار: چراغهای افشان روز» نیز کنایه از کار و تلاش در ساعات روز است. امام با این بیان شیوا، گفتار را از حالت عادی خارج کرده و به آن رنگ و لعابی جذّاب و گیرا بخشیدهاند. در این عبارت، استعاره نیز دیده می شود؛ «عمّار» استعاره از عابدان و «منار» استعاره از هدایتگران است. در واقع همچنان که برج دیده بانی یا جایگاه بلندی که آتش روی آن روشن می کنند؛ راه مادی را برای مردم می نمایاند و مسافران را از سرگردانی و گمراهی نجات میدهند، متّقیان هم مردم را که در حقیقت مثل مسافری در این دنیا زندگی می نمایند و بالأخره باید روزی این دنیا را ترک کنند ؛ به صراط مستقیم که همان راه انبیا و اولیای الهی است، برای نجات از شبهات و ضلالت راهنمایی می کنند. لذا امام با به کار گیری انواع آرایه ها از جمله کنایه، با فعال ساختن ذهن مخاطب برای جستجوی معنا، در قالب اسلوبی دلکش و مؤثر به إلقاءِ معانی می پردازد. - إِنْ صَمَتَ لَمْ یغُمَّهُ صَمْتُهُ وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ یعْلُ صَوْتُهُ» (خطبه ۱۹۳) «اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمی کند، و اگر بخندد، آواز خنده او بلند نمیشود.(دشتی: ۲۸۹). این عبارت کنایه از اعتدال و میانه روی شخص پرهیزکار است. در واقع امام، مفهوم اعتدال را در بیانی ملموس و قابل درک، به مخاطب خویش عرضه می دارد. « باتوجه به فرآیندی که در ذهن خواننده برای رسیدن به معنای حقیقی انجام می پذیرد، می توان گفت: این فرایند باعث می شود تا معنای حقیقی بهتر به قلب و دل مخاطب بنشیند». (ابو حمدان،۱۳۷۶: ۱۶۰) تقابل معنایی موجود در عبارت « إِنْ صَمَتَ لَمْ یغُمَّهُ صَمْتُهُ» با « إِنْ ضَحِکَ لَمْ یعْلُ صَوْتُهُ » به زیبایی هر چه تمامتر، خواننده را به نتیجهگیری اعتدال می رساند. سجع و موازنهی موجود در عبارت نیز صوت دل انگیز و گوشنوازی را تولید کرده که شور و اشتیاق را در شنونده برمیانگیزاند. عبارت « لَمْ یعْلُ صَوْتُهُ » نیز سرشار از جنبش و حرکت است. لذا کنایی بیان کردن مطلب مورد نظر، بسیار رساتر و کارآمدتر از صریح بیان کردن آن است . -لا یهْلِکُ علی التَّقْوی سِنْخُ اصلٍٍ و لا یظْمَاُ عَلَیهَا زَرْعُ قَومٍٍ (خطبه: ۱۶) «آنچه بر اساس تقوا پایه گذاری شود، نابود نگردد و کشتزاری که با تقوا آبیاری شود، تشنگی ندارد.» (دشتی: ۴۱) امام علی (ع)، در این قسمت، به دو طریق لزوم تقوا را تذکر میدهد: یکی آنکه هر اصلی که بر بنیاد تقوا بنا شود، محال است که خراب شود و بنیانگذار آن آسیب بیند چنانکه خداوند متعال فرموده است : -أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَی تَقْوَی مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَیرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَی شَفَا جُرُفٍ هَارٍ (، آیه، ۱۰۹سوره توبه) دوم، آن که هرکس برای آخرت کشت کند و معارف الهی را در سرزمین نفس خود بکارد یا مثلاً کارهای دنیوی انجام دهد. مانند اعمالی که مصالح زندگی مادی انسان را تأمین می کند، وآن را به آب تقوا سیراب کند و تقوا را اصل قرار دهد، بر چنین زراعتی تشنگی عارض نمیشود؛ بلکه قویترین ساقه و پاکترین میوه از آن به دست می آید به کار بردن دو کلمه زرع ” و “اصل ” کنایه است. (بحرانی، ۱۳۸۸، ۲: ۱۱۸) این عبارت اشاره به این دارد که هر کس تقوا را پیشه و شعار خود سازد هم در زندگی دنیوی خود سود میبرد و هم زندگی اخروی. در این عبارت یک نوع تشبیه ضمنی نیز به چشم می خورد ؛ بدین صورت که تقوا مانند آبی ترسیم شده است که جان و روان انسان را سیراب می کند و باعث رشد و بالندگی او میشود. -إِنَّ السُعَداء بِالدُّنیا غَداً هُم هارِبونَ مِنهَاأَلیومَ. (خطبه: ۲۲۳) «سعادتمندان به وسیله دنیا در قیامت، کسانی هستند که امروز از حرام آن می گریزند.» (دشتی: ۳۲۷) در این جمله امام (ع) کسانی از اهل دنیا را که از سعادتمندان در آخرتند، معرفی می فرماید که با رویگردانی از دنیا و درس گرفتن از ویژگیهای آن، آن را سبب کسب کمالات اخروی وخوشبختی آن جهان قرار داده اند. تعبیر به « هَرْب » که به معنای گریختن است، کنایه از دوری کردن کامل از لذّتهای دنیا میباشد؛ بدیهی است وقتی انسان جز به اندازه ضرورت دلبستگی و علاقهای به دنیا نداشته باشد و در عین حال از آن درس آموخته و دگرگونیها و فراز و نشیبهای آن را وسیله ارتقای به درجات آخرت قرار دهد بهترین سعادت را کسب کرده است. (بحرانی، ۱۳۸۸، ج: ۷۷: ۶) امام از طریق مبالغه و به تلاش واداشتن ذهن و غیره برای تأثیر گذاشتن در مخاطب بهره می گیرد. « در واقع نوعی ابهام در این سخن پوشیده دیده می شود و بر وسعت، رسایی و لطف و زیبایی بیشتر آن افزوده میگردد؛ در نتیجه، متأمل لذّت ادبی بیشتری می شود». (غازی، ۱۹۸۳: ۳۰۷و۳۰۸) -لَمْ یضِعْ حَجراً عَلی حَجَرٍ حتَّی مضی لسَبیلِه (خطبه: ۱۶۰) «سنگی بر سنگ نگذاشت تا جهان را ترک گفت» (دشتی: ۲۱۵) این عبارت کنایه از عدم ثروت اندوزی و رعایت تقوا و پرهیزکاری پیامبر اکرم (ص) می باشد که امام در نهج البلاغه، درباره آن حضرت آورده است. امام با به چالش کشیدن ذهن مخاطب و با بیان نمودن مطلب به صورت معما و چیستان، قوه ادراک و تخیل مخاطب را به چالش می افکند تا پس از کنار زدن صورت ظاهری عبارت، غرض اصلی امام را دریابد. همین روند، دستیابی مخاطب را به معنای اراده شده، کوتاه می گرداند و آن را از جمله کنایات ایماء قرار می دهد. - تَقَلَّبَ أَبْدانُهم بَینَ ظَهرانی أَهْلِ الآخرهِ (خطبه: ۲۳۱) «بدنهایشان به گونهاى در تلاش و حرکت است که گویا میان مردم آخرتند.» (دشتی: ۳۳۳) امام بیان، در توصیفی شگفت و بیانی زیبا، از عمق اندیشه و باورهای درونی پرهیزکاران سخن می گوید. آنان در دنیا و در میان مردم به سر می برند و با آنان معاشرت می کنند؛ امّا به چنان یقینی دست یافتهاند که گویا در آخرت و در میان اهالی آن زندگی می کنند. این تعبیر، کنایه از عدم دلبستگی پرهیزکاران به دنیا و باورهای راستین آنان است. امام با این شیوه بیان، از خلال خیال انگیز کردن صحنه و ترغیب کردن خواننده به تفکر و درنگ بیشتر در عبارت، غرض دینی خود را انتقال می دهد. این نوع بیان کنایی، با تحریک ذهن مخاطب و فعال ساختن قوه تخیل وی، معانی را به شیوهای عمیقتر در ژرفای وجود وی حک می کند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی و همبستگی است که در آن پیش بینی مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلال یادگیری بر اساس سبکهای فرزندپروری والدین مورد بررسی قرار میگیرد. ۳-۲- متغیرهای پژوهش متغیر ملاک در این تحقیق، ابعاد مشکلات رفتاری و متغیر پیشبین ابعاد سبک فرزندپروری والدین میباشد. ۳-۳- جامعه آماری جامعه آماری پژوهش همه والدین دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بود که فرزندانشان در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ در مراکز ویژه اختلالهای یادگیری شهر شیراز به تحصیل اشتغال داشتند. ۳-۴- نمونه و روش نمونه گیری برای انتخاب نمونههای این پژوهش از روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد و ۱۵۰ نفر از دانش آموزان با اختلالهای یادگیری از این طریق انتخاب شدند. بدین منظور دو منطقه از چهار منطقه آموزشی شهر شیراز به طور تصادفی انتخاب شد. سپس از هر یک از مناطق انتخاب شده یک مرکز به طور تصادفی انتخاب شد و همه والدین دانش آموزان آن مراکز به عنوان نمونه انتخاب شدند. جدول ۳-۱ بیانگر مختصات والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری با توجه به جنسیت، تعداد و درصد میباشد.
جدول ۳-۱- جنسیت، تعداد و درصد دانش آموزان با اختلال یادگیری
جنسیت |
تعداد |
درصد |
دختر |
۶۰ |
۴۰% |
پسر |
۹۰ |
۶۰% |
کل |
۱۵۰ |
۱۰۰% |
۳-۵- تعاریف عملیاتی متغیرها ۳-۵-۱- مشکلات رفتاری مشکلات رفتاری از طریق مقیاس درجه بندی کانرز، گویت و اولریچ[۱۰۰] فرم کوتاه ویژه والدین(۱۹۸۷؛ به نقل از شهائیان، ۱۳۸۵) سنجیده شد. ابعاد این پرسشنامه شامل مشکلات سلوک[۱۰۱]، مشکلات روانتنی[۱۰۲]، اضطرابخجالتی[۱۰۳] و مشکلات اجتماعی میباشد. ۳-۵-۲- سبکهای فرزندپروری سبکهای فرزندپروری از طریق پرسشنامه سبکهای فرزندپروری رابینسون، ماندلکو، السن و هارت[۱۰۴] (۱۹۹۵؛ به نقل از حسینی و همکاران، ۱۳۸۷) سنجیده شد. ابعاد این پرسشنامه شامل سبک فرزندپروری اقتداری، استبدادی و سهلگیرانه میباشد. ۳-۵-۳- دانش آموزان با اختلالهای یادگیری دانش آموزان با اختلالهای یادگیری، دانشآموزانی هستند که با عنوان دانش آموزان با اختلال یادگیری در مراکز اختلالهای یادگیری سازمان آموزش استثنایی شیراز در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ مشغول به تحصیل میباشند. ۳-۶-ابزارهای پژوهش در این پژوهش، جهت اندازه گیری متغیرهای مورد نظر از ابزارهای زیر استفاده گردید: پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین پرسشنامه سبکهای فرزندپروری رابینسون، ماندلکو، السن و هارت ۳-۶-۱- پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین کیت کانرز در سال ۱۹۶۰ شروع به ساخت مقیاسهای چندگانه کانرز کرد. در سال ۱۹۷۳ مقیاس ۹۳ گویهای ویژه والدین را معرفی کرد که در آن اختلالهای کودکان به ۲۵ حیطه تقسیم میشد. در تحلیل عوامل، ۷ عامل مورد تأیید قرار گرفت. در سال ۱۹۷۸ گویت، کانرز، و اولریچ فرم کوتاه این مقیاس با ۴۸ گویه را ساختند. این مقیاس توسط والدین تکمیل می شود. نمرهگذاری بر اساس مقیاس لایکرت ۴ گزینهای(تقریباً هرگز=۰، گاهی=۱، اغلب اوقات=۲، تقریباً همیشه=۳) میباشد. حداقل نمره در این آزمون ۰ و حداکثر نمره ۱۴۴ میباشد. زیر مقیاسهای فرم کوتاه ویژه والدین شامل مشکلات سلوک، مشکلات یادگیری، مشکلات روانتنی، بیشفعالیتکانشگری و اضطرابخجالتی است. اما در هنجاریابی و تحلیل عوامل که سال ۱۳۸۵ در ایران توسط شهائیان، شهیم، بشاش و یوسفی(۱۳۸۶) انجام شد به عوامل زیر تقسیم شد: مشکلات سلوک: این زیر مقیاس از ۱۷ گویه تشکیل شده است. نمونه ای از این سؤالها شامل: ” کودک اشتباهاتش را انکار می کند یا سایرین را مقصر قلمداد می کند.” مشکلات روانتنی: این زیر مقیاس از ۹ گویه تشکیل شده است. نمونه ای از این سؤالها شامل: “کودک مشکلات غذا خوردن دارد(اشتهایش کم است، بین لقمههایش بلند می شود).” اضطرابخجالتی: این زیر مقیاس از ۶ گویه تشکیل شده است. نمونه ای از این سؤالها شامل: ” کودک زودرنج است و سریع جوش میآورد". مشکلات اجتماعی: این زیر مقیاس از ۱۰ گویه تشکیل شده است. نمونه ای از این سؤالها شامل: ” کودک مشکل دوستیابی یا نگهداشتن دوست دارد.”
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اثباتهای رسمی [۶۱-۶۳] نشان داده که هر ذره به نقطهای که برابر میانگین وزنی مؤلفه ادراکی خودش و مؤلفه اجتماعی است همگرا میشود. سکرِست و همکاران [۶۴] یک توزیع نرمال از بهترین خاطره شخصی و بهترین خاطره جمعی پیشنهاد کردند که جایگزین معادله به روز رسانی سرعت در PSO معمولی میشود. میانگین و انحراف میان بهترین خاطره شخصی و بهترین خاطره جمعی محاسبه میشود. (۲-۲۰) سپس سرعت به صورت تصادفی تغییر میکند: (۲-۲۱)
۲-۵-۳-۲- مدل پیوندی[۵۳] بهینهسازی ازدحام ذرات
در این بخش برخی الگوریتمهای PSO که از یک مفهوم یا تعداد بیشتری از مفاهیم محاسبات تکاملی استفاده میکنند و همچنین ترکیب سایر الگوریتمها با PSO که برای جستجوی بهتر ترکیب میشوند مورد بررسی قرار میگیرند.
این نگرش بیان میکند که با اضافه کردن یک یا چند مفهوم که میتواند از الگوریتمهای تکاملی دیگر گرفته شده باشد کارایی PSO برای محدوده مشخصی از مسائل بهبود مییابد. رایجترین این نوع ترکیبها اضافه کردن یکی از عملگرهای GA به PSO میباشد. در PSO بر مبنای انتخاب[۵۴] ابتدا ذرات بر حسب میزان کارایی مرتب میشوند، سپس بدون اینکه موقعیت بهترین خاطره شخصی ذرات تغییر کند نیمی پایین جمعیت با نیمه بالا جایگزین میشود [۶۵]. از معایب مهم این نگرش میتوان به کاهش تنوع ذرات جمعیت اشاره کرد. از آنجایی که نیمی از جمعیت توسط نیمی دیگر جایگزین میشوند تنوع در هر تکرار ۵۰% کاهش مییابد. تنوع ذرات را میتوان به وسیله جا به جا کردن ذرات با کارایی پایینتر با جهش یافته بهترین ذرات افزایش داد. همچنین میتوان با در نظر گرفتن اینکه جا بجایی تنها در صوتی رخ دهد که ذره جدید کارایی بهتری نسبت به ذرهای که حذف میشود داشته باشد کارایی را بهبود داد. این نگرش توسط Koay و Srinivasan دنبال شد که در آن هر ذره فرزندانی را از طریق جهش[۵۵] تولید میکند [۶۶]. این روش از تطبیق جانوران تک سلولی با محیط پیرامونش استفاده میکند. مثلاً وقتی منابع غذایی کافی موجود باشد یک بازخورد مثبت از محیط دریافت کرده و تکثیر فرزندان را افزایش میدهد. در مقابل اگر منابع غذایی کمیاب باشند تکثیر آن کاهش مییابد. در روش پیشنهادی نیز هنگامی که ذره خود را نقطه بهینه بالقوه میبیند تعداد ذرات در اطراف آن زیاد میشود. Koay و Srinivasan تکثیر را تنها از بهترین ذره سراسری انجام دادند تا پیچیدگی محاسباتی فرایند تولید مثل را کاهش دهند. انجام عمل تکثیر تنها بر روی بهترین ذره سراسری؛ میتواند از این واقعیت که بهترین ذره سراسری اولین ذرهای است که خود را به عنوان یک بهینه بالقوه پیدا میکند. Lovberg و سایرین [۶۷] از یک عملگر برش[۵۶] برای تولید نسل بر روی دو ذره که به صورت تصادفی انتخاب میشوند استفاده کردند. این امکان وجود دارد که یک ذره یک بار یا بیش از یک بار در هر تکرار توسط عملگر برش انتخاب شود. این امر که انتخاب تصادفی ذرات به عنوان والدین بر مبنای میزان کیفیت آن ذرات نباشد، باعث جلوگیری از تسلط بهترین ذرات بر فرایند تولید مثل میشود. اگر به بهترین ذرات اجازه مسلط شدن داده شود، تنوع در جمعیت کاهش یافته و باعث همگرایی زودرس میشود. یکی از معایب این روش این بوده که ذرات با اولاد خود جابهجا میشوند حتی اگر اولاد به مراتب دارای کیفیت بدتری باشند. تکامل تفاضلی (DE[57]) از نوعی برش که بر روی سه والد که به صورت تصادفی انتخاب میشوند استفاده میکند. اگر x1(t) ≠ x2(t) ≠ x3(t) سه والد تصادفی باشند که از میان جمعیت انتخاب شدند. آنگاه موقعیت هر ذره i به صورت زیر محاسبه میشود: (۲-۲۲) x’ij(t+1) = x1j(t) + β ( x2j(t) - x3j(t) ) if U(0,1) < Pc xij(t) otherwise که در آن احتمال برش و > 0β فاکتور مقیاس گذاری نامیده میشود. موقعیت ذره تنها در صورتی تغییر میکند که کیفیت اولاد بهتر باشد. یعنی: (۲-۲۳) xi (t+1) = x’ij(t+1) if f( x’ij(t+1) ) < f( xi(t) ) xi(t) otherwise Hendtlass از فرایند DE در PSO استفاده نمود به این صورت که هر چند وقت یکبار عملگر برش DE در الگوریتم اجرا شود [۶۸]. یعنی در فواصل زمانی مشخصی ازدحام ذرات به عنوان جمعیت برای DE عمل میکنند و الگوریتم DE برای چند تکرار اجرا میشود [۶۹]. الرشیدی[۵۸] و همکاران [۷۰] DE را بر روی هر یک از ذرات به اندازه چند تکرار بکار بردند، و سپس ذره را با بهترین موردی که از فرایند DE بدست آمد جابهجا کردند. ژانگ[۵۹] و زی[۶۰] [۷۱] یک نگرش نسبتاً متفاوتی را دنبال کردند که تنها بهترین موقعیتهای شخصی به وسیله معادله (۳-۱۵) تغییر میکنند. (۲-۲۴) y’ij(t+1) = yij(t) + δj if U(0,1) < Pc yij(t) otherwise که در آن δj بردار تفاوت عمومی که به صورت زیر تعریف میشود: (۲-۲۵) در معادله بالا y1j(t) و y2j(t) بهترین خاطرات شخصی هستند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. در نهایت مانند معادله (۲-۲۳) yij(t+1) تنها در صورتی برابر با y’ij(t+1) که بهترین موقعیت شخصی جدید از نظر ارزیابی کیفیت بهتر باشد. چندرمولی[۶۱] و همکاران [۷۲] یک مدلسازی آشفته[۶۲] از PSO برای کاربرد در دستهبندی ارائه کردند. گائو[۶۳] و همکاران [۷۳] برای آموزش شبکه عصبی با PSO مشاهده شد که ذرات به طور بالقوه دارای ویژگی خطرناک ایستایی هستند. یک PSO پیوندی با SA که جستجوی آشفته در خود داشت برای حل مشکل ذراتی که دچار افت حرکت میشوند بکار رفت.
۲-۵-۳-۳- بهینهسازی ازدحام ذرات چند جمعیتی
روشهای بهینهسازی ازدحام ذرات چند جمعیتی، جمعیت اصلی را به زیرگروههایی که هر یک وظیفه متفاوتی را برآورده میکند (رفتار متفاوتی را به نمایش میگذارد) تقسیم میکند. رفتار هر گروه یا وظیفهای که بر عهده آن هست معمولاً در طول زمان در پاسخ به تعامل گروه با محیط تغییر میکند. همچنین ممکن است ذرات در میان گروهها جابهجا شوند. زاد و ولد میان زیرگروهها به همکاری در PSO شکل میدهد [۶۷]. Al-Kazemi و Mohan جمعیت اصلی را به دقیقاً دو بخش برابر تقسیم کردند. ذرات به طور تصادفی به هر یک از زیر گروهها اختصاص داده میشود و هر یک از زیر گروهها در یکی از فازهای زیر هستند: فاز جذب: ذرات زیر گروه مربوطه اجازه دارند که به سمت بهترین موقعیت جمعی حرکت کنند. فاز دفع: ذرات زیر گروه مربوطه از بهترین موقعیت جمعی دور میشوند. برای این بهینهسازی ازدحام ذرات چند فازی (MPPSO[64])معادله به روز رسانی سرعت به این صورت تعریف میشود [۷۴, ۷۵]: (۲-۲۶) بهترین خاطره شخصی از معادله به روز رسانی سرعت خارج شده و از آنجا که یک نگرش مبتنی بر رویهی تپه نوردی[۶۵] دنبال میشود موقعیت ذره فقط هنگامی که با بهبود کارایی همراه شود به روز میشود. فرض میکنیم سهتایی بیانگر مقادیر وزن اینرسی، ضرایب شتاب باشد. ذراتی که در فاز اول هستند و به سمت بهترین موقعیت جمعی جذب میشوند، دارای هستند. ذراتی که در فاز دوم هستند با مقادیر مجبور به دور شدن از بهترین موقعیت جمعی میشوند. Krink و Lovberg [31] از مدل دوره حیات برای تغییر رفتار ذرات استفاده کردند. با بهره گرفتن از این مدل هر فرد در جمعیت میتواند در یکی از مراحل: یک ذره PSO، یک ژن GA و یا یک تپه نورد احتمالی باشد. مدل دوره حیات استفاده شده بر اساس شباهت با فرایند بیولوژیک است که در آن هر ذره طی مراحل مختلف از تولد تا بلوغ و باز تولید پیش میرود. عوامل محیطی معمولاً سبب گذر میان مراحل چرخه حیات میشوند. برای LCPSO[66] تصمیم در مورد تغییر از یک مرحله به مرحله دیگر به موفقیت ذره در جستجوی دورنمای برازندگی[۶۷] بستگی دارد. در مدل اصلی تمام ذرات کار خود را به عنوان ذره PSO شروع میکنند و رفتاری که به وسیله معادله سرعت و مکان به آن ها دیکته میشود را به نمایش میگذارند. در مرحله دوم چرخه حیات ذره را به یک ژن GA تبدیل میکند که در آن رفتار آن توسط فرایندهای انتخاب طبیعی، جهش و باز تولید به بقا ادامه میدهد. در مرحله آخر هر فرد از جمعیت به تنهایی به یک تپه نورد احتمالی تبدیل میشود. یک فرد جمعیت از یک مرحله به مرحله بعدی تغییر مکان میدهد اگر کیفیت آن برای چند دور متوالی بهبود نیابد. بنابراین جمعیت اصلی ممکن است در یک لحظه شامل افرادی با رفتار متفاوت باشد. با اینکه پیاده سازی اصلی تمام افراد جمعیت را به عنوان ذرات PSO مقدار دهی اولیه میکرد، میتوان جمعیت اولیه را به هر یک از دو رفتار دیگر نیز به عنوان گام نخست مقدار دهی کرد. استدلال اینکه الگوریتم با ذرات PSO مقدار دهی اولیه شده میتواند این باشد که مشاهدات نشان میدهد PSO نسبت به GA سریعتر همگرا میشود. همین طور استفاده از تپه نورد در گام آخر نیز این مفهوم را میرساند که استخراج و بهرهکشی بیشتر بهتر است در مراحل پایانی فرایند جستجو مورد تاکید واقع شود. ضمن اینکه در مراحل اولیه PSO و GA بهتر است بر روی جستجو و اکتشاف تمرکز کرد. در PSO چند دستهی همکار[۶۸] که به وسیله CPSO-SK نمایش داده میشود، هر ذره به K بخش مجزا با ابعاد کوچکتر تقسیم میشود. هر یک از این بخشها به وسیله یک زیرگروه مجزا که میتواند از هر نوع PSO استفاده کند بهینه میشوند [۳۴]. یکی از مشکلات الگوریتم CPSO-SK این است که چگونه کیفیت ذرات را در زیرگروهها ارزیابی کنیم. کیفیت هر ذره در زیرگروه SK را نمیتوان به صورت مجزا از سایر زیرگروهها محاسبه کرد یک ذره در یک زیرگروه خاص تنها بخشی از راهحل کامل n بُعدی را بیان میکند. برای حل این مشکل یک بردار زمینه راهحل کامل n بُعدی بیان شده را نگه میدارد. سادهترین را برای تشکیل بردار زمینه زنجیر کردن بهترین موقعیتهای سراسری از K زیرگروه است. برای محاسبه کیفیت ذرات در SK زیرگروه، تمام مؤلفههای بردار زمینه ثابت نگه داشته میشوند به جز مؤلفه متناظر با زیرگروه SK. ذراتی که در زیرگروه SK هستند به مکانهای متناظر بردار زمینه میروند و تابع اصلی کیفیت برای ارزیابی کیفیت بردار زمینه به کار میرود. مقدار کیفیت به دست آمده به عنوان کیفیت ذره متناظر در زیر گروه اختصاص مییابد. اگر چه نشان داده شده که الگوریتم CPSO-SK به مراتب بهتر از PSO معمولی کار میکند، باید به این نکته توجه داشت که کیفیت این روش هنگامی که مؤلفههای وابسته در زیر گروههای متفاوت قرار بگیرند تنزل مییابد. یک راهحل ممکن این است که پارامترهای وابسته تشخیص داده شوند و در یک جمعیت گروه بندی شوند.
۲-۶- سیستمهای فازی
اگر بردار x یک بردار n-بُعدی در فضای حقیقی Rn باشد و مجموعه کلاسهها و بردارهای به عنوان نمونههای آموزش داده شوند به طوری که ، آنگاه یک دستهبند عبارت است از هر نگاشتی که [۷۶] : (۲-۲۷) که به جای تخصیص نمونه ورودی به یک کلاس ، D نمونه ورودی را با یک درجه عضویت به هر کلاس تخصیص میدهد. یعنی برای هر نمونه ورودی ، D میزان عضویت x به هر کلاس را به صورت بر میگرداند. که هر جزء احتمال عضویت نمونه x در کلاس i را نشان میدهد، بنابراین با توجه به این تعاریف دستهبندها به دو نوع کلی تقسیم میشوند [۷۶]: ۱- دستهبندهای قطعی ۲- دستهبندهای فازی همان طور که دیده میشود، دستهبندهای قطعی فقط مشخص میکنند که آیا یک نمونه عضو یک کلاس هست یا خیر و هیچ گونه اطلاعات بیشتری ارائه نمیدهند. به عنوان مثال در کاربردهای پزشکی، دستهبندهای قطعی مشخص نمیکنند که بیمار با چه درجهای مریض میباشد. در حالی که دستهبندهای فازی این امکان را برای کاربر فراهم میکنند. علاوه بر این دستهبندهای فازی به کاربر اجازه میدهند که نظر افراد خبره را به صورت ترمهای زبانی بیان کنند. در نتیجه دستهبندهای قانونمند فازی بالاترین سطح قابلیت تفسیر را فراهم میآورند [۷۷]. قوانین اگر-آنگاه فازی به صورت زیر نوشته میشوند:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
عنصر اصلی تعهد بویژه از دیدگاه رفتاری عبارتست از رفتار و اقدام، بنابراین هر اقدامی با میزان تعهد متفاوتی همراه است که بر حسب شاخص های تعهد عنوان می شود. یکی از مهمترین توصیف ها در این رابطه توسط سالانسیک (۱۹۷۹) مطرح شده است. وی مهمترین عامل تعهد را تقلید یا پیوند فرد با اقدام خود می داند و چهار ویژگی را در این رابطه بیان می کند که عبارتند از:
صراحت و آشکار بودن عمل[۱۵۶]: این ویژگی شامل حد و میزانی است که می توان گفت عملی در واقع رخ داده. دو عامل اصلی که به افزایش صراحت می انجامد عبارتست از قابلیت مشاهده[۱۵۷] و عدم ابهام و روشن بودن[۱۵۸] عمل یا اقدام است. قابلیت تجدید نظر و قابل فسخ بودن عمل[۱۵۹]: براساس این تحلیل، بعضی از اقدامات قابل فسخ و عدم تکرار است و شخص می تواند براحتی تعهد خود را منتفی نماید. از سوی دیگر، انجام بعضی از اقدامات بخودی خود تعهدآور بوده و نمی توان از خود عمل و از آثار شر یا خیر آن رها شد. اراده[۱۶۰]: یکی از مهمترین عوامل در این زمینه است که خود تحت تأثیر چهار عامل حق انتخاب، وجود فشارها و خواسته های خارجی، وجود مبانی برونی برای عمل و وجود سایر مشوق ها می باشد. شهرت عمل[۱۶۱]: این ویژگی اقدام یا عمل فرد را با زمینه و بافت اجتماعی آن پیوند می دهد. منظور از شهرت آن است که دیگران از عمل یا عامل چه می دانند و چه می خواهند. هر چه توقعات دیگران از فرد بیشتر باشد و اهمیت کار زیاد باشد، میزان تعهد نیز بیشتر خواهد بود (احمدپور، شائمی، ۱۳۷۹). فایول معتقد است برای آن که بتوان ادامه کار کارکنان با تجربه را در سازمان تثبیت کرد باید طوری آنان را مدیریت کرد که سازمان را رها نکنند. مسلماً توجه به مسائل رفاهی و انگیزشی و فراهم کردن امکانات رشد کارکنان و… از جمله موارد مهمی است که سبب تعهد کارکنان به سازمان می شود و اگر از این روش ها پرهیز شود کارکنان تعهدی به مدیریت و سازمان نخواهند داشت و بسیار سریع آن را ترک می کنند (نجفی،۱۳۹۲). ۲-۲-۱۹ مطالعاتی بر عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی طی سال های اخیر مطالعات بسیاری در مورد تعهد سازمانی صورت گرفته که در هر یک از این مطالعات تعهد سازمانی یا به عنوان متغیر مستقل و یا به عنوان متغیر وابسته مدنظر قرار گرفته است. از میان سه بخش تعهد عاطفی، مستمر و هنجاری، تعهد عاطفی بیشتر مورد بررسی واقع شده است. ۲-۲-۱۹-۱ مطالعه «کوچ و استیزر» در این مطالعه که در سال ۱۹۷۸ انجام شد، برخی از عوامل مؤثر بر افزایش تعهد سازمانی به صورت زیر مطرح شده است: عوامل شخصی: اصلی ترین عامل شخصی، میزان تعلق و پیوستگی بالقوه ای است که کارمند در اولین روز کاری، با خود به سازمان می آورد. افرادی که در اولین روز کاریشان خود را خیلی متعهد به سازمان نشان می دهند احتمالاً با سازمان باقی خواهند ماند. افرادی که در آغاز ورود به سازمان خیلی متعهد باشند، احتمالاً مسئولیت های اضافی را خواهند پذیرفت و عضویت خویش را با سازمان ادامه خواهند داد. این فرایند تعهد اولیه ممکن است به شکل یک سیکل، خود تقویت کننده درآید، یعنی اگر افراد در بدو ورود به سازمان تلاش و کوشش وافر مبذول دارند، ممکن است در ادمه تلاش بیشتری را بر مبنای تعهد بیشتر با سازمان، صورت دهند. عوامل سازمانی: عوامل سازمانی چون حیطه شغل، بازخورد، استقلال و خود مختاری در کار، چالش شغلی و اهمیت شغلی، درگیری و مشارکت رفتاری را افزایش می دهد. توانایی مشارکت در تصمیم گیری مربوط به شغل، بر سطح تعهد تأثیر می گذارد. سازگاری بین اهداف گروه کاری و اهداف سازمانی، تعهد به این اهداف را افزایش می دهد. ویژگی های سازمانی چون، توجه به منافع بهتر کارکنان و مالکیت کارکنان، به طور مثبت باعث افزایش تعهد سازمانی می شود. عوامل برون سازمانی: عامل برون سازمانی مهمی که باعث افزایش تعهد می شود، قابلیت توانایی دستیابی به جایگزین های شغلی بعد از انتخاب شغل فعلی فرد است. نمودار (۲-۵): عوامل سه گانه اثرگذار بر تعهد سازمانی (KOCH & STEARS, 1978) تجربیات کاری، حیطه شغل، سرپرستی سازمانی، سازگاری هدف دسترسی به مشاغل جایگزین انتظارات شغلی، قرارداد روانی، عوامل انتخاب شغل، ویژگی های فردی تعهد اولیه احساس مسئولیت تعهد طی دوره اولیه استخدام ۲-۲-۱۹-۲ مطالعه «مودی و همکاران» مودی و همکارانش (۱۹۸۲) پیش شرط های تعهد سازمانی (تعهد عاطفی) را در چهار گروه دسته بندی می کنند: ویژگی های شخصی[۱۶۲]: پژوهش های متعددی، تأثیر ویژگی های شخصی مختلفی را بر تعهد سازمانی بررسی کرده اند. ویژگی های شخصی بررسی شده شامل سن، جنسیت، سابقه خدمت، سطح آموزش، نژاد و عوامل شخصی دیگر است. ویژگی های مبتنی بر نقش[۱۶۳]: دومین گروه از عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی، نقش کارکنان و ویژگی های شغلی آن ها است. سه جنبه از نقش شغلی که تأثیر بالقوه ای بر تعهد کارکنان به سازمان می گذارند، عبارتند از: حیطه شغلی یا چالش شغل، تضاد در نقش و ابهام نقش. ویژگی های ساختاری[۱۶۴]:اولین مطالعه در این زمینه توسط کوچ و استیزر صورت (۱۹۷۸)صورت گرفت. در این مطالعه چهار متغیر ساختاری مورد بررسی قرار گرفته اند: اندازه سازمان، حیطه نظارت، تمرکز و پیوستگی شغلی. تجربیات کاری[۱۶۵]:چهارمین دسته از پیش شرط های عمده تعهد سازمانی تجربیات کاری است که در طی زندگی شغلی فرد رخ می دهد. تجربیات کاری به عنوان یک نیروی عمده در فرایند اجتماعی شدن یا اثرپذیری کارکنان محسوب شده و به نوبه خود عامل عمده ای است که بر میزان وابستگی عاطفی کارکنان بر سازمان تأثیر می گذارد. نمودار (۲-۶): پیش شرط های تعهد سازمانی (MOEDAY ET AL., 1982) ویژگی های شخصی ویژگی های مرتبط با نقش تعهد سازمانی ویژگی های ساختاری تجربیات کاری ۲-۲-۱۹-۳ مطالعه «بارون و گرینبرگ» آنان (۱۹۹۳) عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی کارکنان را چنین تبیین می کنند: تعهد تحت تأثیر جنبه های مختلف شغل قرار می گیرد، مشاغلی که میزان مسئولیت و اختیار واگذار شده در آن زیاد، تکرار پذیری آن کم و جذابیت آن زیاد باشد، متصدی آن سطح بالایی از تعهد را از خود نشان می دهد. از طرف دیگر فرصت های کم برای ارتقاء، تنش های زیاد در شغل و ابهام در نقش باعث شکل گیری سطح پایینی از تعهد سازمانی می شود. تعهد سازمانی تحت تأثیر وجود فرصت های شغلی جایگزین قرار می گیرد، شانس بیشتر برای یافتن شغل دیگر و مطلوبیت بیشتر چنین جایگزین هایی، باعث می شود که فرد تعهد کمتری نسبت به سازمان خود داشته باشد. تعهد سازمانی تحت تأثیر ویژگی های فردی قرار می گیرد، کارکنان مسن تر و یا با سابقه کاری بیشتر و ارشدتر و آن هایی که به کار خود علاقمند هستند، سطح بالاتری از تعهد را نشان می دهند. ۲-۲-۱۹-۴ مطالعات «ماتیو» در پژوهشی که توسط ماتیو[۱۶۶] در سال ۱۹۹۱ صورت گرفت، پیش شرط های تعهد سازمانی و رضایت شغلی به چهار دسته به شرح ذیل تقسیم شد: ویژگی های شغل وضعیت نقش[۱۶۷]: شامل مواردی همچون ابهام نقش، تضاد نقش و حجم کاری فرد است. متغیرهای فردی[۱۶۸]: شامل دو متغیر انگیزه موفقیت و موقعیت کارآزمودگی است. تأثیرات جمع[۱۶۹]: شامل دو متغیر استاندارد عملکرد و انسجام است. ۲-۲-۱۹-۵ مطالعات «کوهن» بیشتر پژوهش هایی که در زمینه تعهد سازمانی و پیش شرط های آن صورت گرفته، به روابط خطی ساده بین تعهد سازمانی و پیش شرط های آن پرداخته اند. در این بین تحقیقات اندکی موجود است که به نقش متغیرهای میانجی و تعدیل کننده ارتباط بین تعهد و پیش شرط های آن توجه کرده باشد. کوهن (۱۹۹۴) نقش تعدیل کننده حرفه در روابط بین تعهد سازمانی و پیش شرط های آن را مورد بررسی قرار داده است. متغیرهای اثرگذار بر تعهد سازمانی در این پژوهش همان پیش شرط های تعهد سازمانی از دیدگاه مودی و همکارانش (۱۹۸۲) است که به چهار دسته تقسیم می شود: ویژگی های فردی ویژگی های مربوط به نقش ویژگی های ساختاری ویژگی های تجربیات کاری
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در تحقیقی که توسط اسکارل و همکارانش صورت گرفت ، یک مدل از تبلیغات پیامکی موفق ارائه شد که در این مدل ، سنجه های موفقیت تبلیغات پیامکی ( یا همان پاسخ مطلوبی که مصرف کننده به تبلیغات پیامکی می دهد) به سه دسته تقسیم شده است : توجه مصرف کننده، تمایل مصرف کننده و رفتار مصرف کننده .(Scharl et al. 2005,p 167) کارشناسان به اتفاق آراء اظهار کردند که اغلب دریافت کنندگان ، پیام را می خوانند.بنابراین ، الزامی است که به این توجه مصرف کننده نفوذ کرده تا رفتارش را تحت تاثیر قرار دهیم.مصاحبه کنندگان مطرح کردند که ، از آنجاییکه اثر پیامها به سرعت ناپدید می شود، پیامها معمولاً دریافت کنندگان را ترغیب می کنند که در همان لحظه ، عمل کنند ( .(Scharl et al. 2005
یک سنجه حیاتی ، توجه است.جلب توجه، که اغلب بعد از یادآوری اندازه گیری می شود، یک پیش شرط برای تحت تاثیر قرار دادن رفتار مصرف کننده است.در مقایسه با دیگر رسانه ها ، نرخ یادآوری برای تبلیغات موبایلی ، بالاست.(Windwire. 2000,cited in Scharl et al. 2005) اثر ویروسی تاثیر پیام های متنی جذاب و توجه مصرف کننده را چند برابر می سازد (Scharl et al. 2005 Godin S. , 200). دریافت کنندگان از طریق ارسال مجدد پیام ها به دوستانشان، اثر قوی همتایان را ایجاد می کنند.هانگ و همکارانش دریافتند که اثر همتایان، اثرات خارجی را تحت شعاع قرار می دهد ( Hung et al.2003). گرچه ، پیش بینی موفقیت اثر ویروسی مشکل است، زیرا بستگی به روندهای غیر قابل پیش بینی مصرف کنندگان و پویایی های گروهی دارد ( Godin S.2001, cited in Scharl et al. 200). ۲-۲-۷٫ عوامل موثر بر اثر بخشی و پذیرش تبلیغات پیامکی علارغم رشد و توسعه تکنولوژی موبایل ، تحقیقات مشتری در زمینه تجارت موبایلی در زمان طفولیت خود به سر می برد و نسبتاً مطالب کمی در مورد اینکه چگونه تکنولوژی موبایل و کاربردهایی که از آن ظهور می یابد می تواند به طور سیستماتیک با فعالیت های کسب و کار به طور عام و بازاریابی به طور خاص ، یکپارچه شود، می دانیم ( Balasubramanian et al. 2002). در ادامه به برخی از عوامل مهمی که در اثربخشی و پذیرش تبلیغات پیامکی موثر است و در تحقیقات مختلف مورد اشاره قرار گرفته است می پردازیم. ۲-۲-۷-۱٫ بکار بردن مفهوم بازاریابی بر مبنای اجازه برخی تحقیقات می گویند که بازاریابی بر مبنای اجازه۱ اشاره دارد به پرسیدن در مورد رضایت هر مشتری
۱ Permission Marketing
برای دریافت پیام های تجاری و فرصت دادن به وی برای توقف دریافت پیامها در هر زمانی (Tezinde et al.,2002). صنعت بازاریابی پیامکی ، پیرامون موضوع اجازه از مشتریان و مشکلات پیام های ناخواسته، با دشواری هایی مواجه است (.Cowlett ,2002). همانطور که پیش از این بحث کردیم،تلفن همراه یک تکنولوژی شخصی است ۲۰۰۲) Barnes, ( و تبلیغات بر روی این رسانه به تازگی ظهور یافته می بایست با مدل تبلیغاتی بمبارانی و مزاحم که مشخصه رسانه های سنتی است ، متفاوت باشد. این یک مدل بازاریابی و تبلیغاتی بر مبنای اجازه ارائه می کند ،که فرض می کند که افراد اجازه خواهند داد که تبلیغ کنندگان محصولات جدیدشان را از طریق تلفن همراه به آنها معرفی کنند .(Kavassalis al., 2003 ) تبلیغات فقط به مشتریانی ارسال خواهد شد که به طور ضمنی تمایلشان به دریافت تبلیغات را نشان داده (.(Tsang et al., 2004 یک پژوهش اخیر در امریکا دریافته است که ۷۹ % از مشتریان امریکایی گفته اند که آزرده خاصر خواهند شد گر تبلیغات بدون اجازه بر روی تلفن های همراهشان ظاهر شود (Research,2001 Forrest). تأمین موافقت قبلی از کاربران تلفن همراه منجر به پاسخ مثبت به پیام های تبلیغاتی دریافت شده بر روی صفحه تلفن همراه می شود( .(Brawis and Strong, 2002 تی سانگ و همکارانش ( ۲۰۰۴ ) نشان دادند که نگرش مشتریان ، مطلوب خواهد بود اگر تبلیغات با اجازه فرستاده شود. همچنین نشان دادند که مشتریان نسبت به تبلیغات پیامکی ای که بدون اجازه قبلی به آنها فرستاده می شود نگرش منفی دارند.پاسخ دهندگان این تحقیق، اینگونه تبلیغات پیامکی را رنجاننده و خشم آور می دیدند( al.2004 Tsang et). مشتریان ، پیامک های تبلیغاتی شرکتهایی را که قبلاً در لیست آنها عضو شده اند را خواهند خواند و توجه بیشتری خواهند کرد.زیرا عضو شدن برای دریافت تبلیغات شرکت به طور بالقوه نشان دهنده تمایل مشتریان به محصولات یا خدماتشان است. برخلاف این ، مشتریان تبلیغات پیامکی شرکتهای ناشناخته را نادیده می گیرند(Godin,1999 ). مطالعاتی که توسط شرکت های بازاریابی سیار مانند ویند وایر و اسکای گو ۱ در امریکا صورت گرفته ، نشان می دهد که ارسال تبلیغات بر مبنای اجازه به تلفن همراه، توجه مخاطب را جلب می کند ، محرک اقدامات واکنشی است و موجب ایجاد آگاهی از برند می شود (۲۰۰۳ .(Yunos,Gao & Shim, به عنوان مثال یک گزارش شرکت فارستر ۲(۲۰۰۱) اظهار کرد که شرکتهایی که از پیامک استفاده می کنند ، در مورد تجاوز به حریم شخصی مشتریان( ۸۰ %) و واکنش منفی مشتریان ( ۶۰ %) اظهار نگرانی کردند که این نقاط ضعف رسانه است ) .(Maneesoonthorn C. and Forthin D.,2006 هینونن و استندویک همچنین دریافتند که۴۸ % از مخاطبان ، پیامک را مزاحم و ناراحت کننده می دانند و تنها ۷ درصد از آنها پیامک را به عنوان یک کانال مناسب ، می پذیرند( Heinonen & Standvik, 2003 and Forthin D.,2006). رتی و بروم (۲۰۱۱ )، دریافتند که بیشتر مخاطبان نگران پیامهای ناخواسته هستند و عموماً تمایل دارند بعد از دادن اجازه، پیام ها را دریافت کنند.بنابراین بازاریابی همراه با اجازه به عنوان یک استراتژی مناسب در بازاریابی موبایلی مطرح شده است) Rettie & Brum,2001 ). کاواسالیس و همکارانش۳ (۲۰۰۳) و ایزوتو وب۴ (۲۰۰۳) مطرح کردند که از بازاریابی بر مبنای اجازه در زمینه تبلیغات موبایلی استفاده شود ( Maneesonthorn C. and Forthin D.,2006). ایرتو وب فرصت هایی که بازاریابی موبایلی بر اساس اجازه برای کسب و کارهای زیر فراهم می کند را مطرح کرد: شرکتهای رسانه ای،ایستگاه های تلویزیونی یا رادیویی، فروشگاه های خرده فروشی، شرکتهای اجراکننده تبلیغات،رستورانها و شرکتهای فراهم کننده محتوا (Air2web,2003 cited in Maneesonthorn C. and Forthin D.,2006 (.گرچه هینونن و استندویک، مدل واکنشی سنتی مصرف کننده را برای تشریح این زمینه جدید اتخاذ کرده و بحث کردند که واکنش مصرف کنندگان به ارتباطات بازاریابی موبایلی مهمتر از بازایابی بر مبنای اجازه است Strandvik,2003 Forthin D.,2006 ) (. انجمن بازاریابی موبایلی ۵ اسپم ۶ را به عنوان یک پیامی که برای مشتری ناخواسته است تعریف کرده است و فراوانی،مرتبط بودن ، کنترل و رازداری را به عنوان عوامل مهمی که یک پیام را ناخواسته می سازد، عنوان کرده اند. به منظور اجتناب از پیام های ناخواسته در بازاریابی موبایلی ، یک سری ضوابط اجرایی به عنوان راهنما توسعه یافته است که شامل شش سی حریم شخصی۷ می باشد: انتخاب ، کنترل ، محدودیت ، شخصی سازی ، مراعات ، رازداری می باشد ( .(Fullerton , 2005
۱ Forrester ۲ Kavassalis et al ۳ Air2web ۴ MMA: Mobile Marketing Association ۵ Spam ۶ C’s of privacy: choice;control;constraint;customization;consideration
۲-۲-۷-۲٫ شخصی سازی پیام های شخصی شده نیز از دیگر عوامل اثربخشی تبلیغات پیامکی است توسط محققان مختلف مطرح شده است (۲۰۰۳٫Buckingham,). هو و کواک۱ (۲۰۰۳) و یوآن و تی سائو۲ (۲۰۰۵) در از مفهوم شخصی سازی ۲ بحث کرده اند. هو و کواک (۲۰۰۳) اظهار کردند که از طریق شخصی سازی، مقدار پیام هایی که به مشتریان فرستاده می شود، کاهش خواهد یافت و کاربران دیگر مقادیر زیادی پیام نامرتبط دریافت نخواهند کرد ( .(Maneesonthorn C. and Forthin D,2006 ). برای مشتریان، تبلیغات پیامکی می تواند بسیار شخصی،به موقع و مرتبط باشد. منحصر به فرد بودن تبلیغات پیامکی ریشه در پتانسیل آن برای هدف قرار دادن مشتری در یک زمینه خاص دارد .ابعاد زمینه ای مانند زمان و مکان کاربر می تواند اندازه گرفته شده و محاسبه گردد تا تبلیغات پیامکی در نقطه نیاز منتقل شود ( Haig 2002; Watson et al.2002 Babin B.J., 2007 ).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ایجاد کنسرسیوم برای خرید
نیازهای دو یا چند شرکت مجزا برای خرید، ترکیب شده تا امتیازهایی را در زمینه قیمت، طراحی و تأمین آنها، کسب کنند. وجود رده های مختلف در خرید و تأمین با تغییر فرآیندها و استراتژی های خرید، وظایف در زمینه خرید در سطوح استراتژیکی، تاکتیکی و عملیاتی شکل گرفته است. ۲-۲-۸-رویکردها و نگرش های مطرح در مدیریت زنجیره تأمین تحولات به وجود آمده در دنیای کسب و کار، منجر به پیدایش نظریه ها و رویکردهای مختلفی در بخش ها و مفاهیم تجارت از جمله مدیریت زنجیره تأمین شده است. این رویکردها هر یک زاییده تفکرات و نیز مبنایی برای توسعه مفاهیم جدید در زمینه تولید و خرید و نیز تأمین گشته است. به عنوان نمونه بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات عامل اصلی پیدایش EDI و نیز سیستم های هوشمند در تأمین شده و مفاهیم تفکر ناب و رویکرد تأمین ناب را معرفی نموده است. این رویکردها خود به نوعی بیانگر سیر تحول تأمین از ابتدا تا کنون هستند که برخی از آنها جایگزین برخی دیگر گشته اند. در ادامه رویکردها و نظریه های رایج و کلیدی در رابطه با تأمین مورد بررسی قرار گرفته و ویژگی های هر یک بیان می شود. ۲-۲-۸-۱-مدیریت تأمین در سطح جهانی «مدیریت تأمین در سطح جهانی» طرز تفکری است که در آن بهبود مستمر فرآیندهای طراحی، توسعه و مدیریت سیستم تأمین یک سازمان با هدف بهبود نتیجه و ثمره سازمان، مد نظر قرار می گیرد. عبارت «سطح جهانی» این مفهوم را تداعی می کند که سازمان ها در یک محیط جهانی در حال فعالیت هستند. بدیهی است مدیریت تأمین در سطح جهانی، مرزهای کارکردی شرکت ها را گسترش می دهد، این طرز تفکر مستلزم تغییر نگرش مدیریت ارشد برای انتقال فرآیندهای تصمیم گیری از بخش داخلی یا تمرکز بر خود شرکت، به سمت بهبود کل زنجیره تأمین است. مدیریت تأمین در سطح جهانی، فرایند خرید را نیز در بر می گیرد، اما بیشتر روی عوامل استراتژیک تمرکز دارد. مدیریت زنجیره تأمین در سطح جهانی، تمرکز بخشی یا داخلی ندارد، بلکه روی فرآیندهای در حال بهبود، با در نظر گرفتن هدفی بلند مدت برای پیشبرد قابلیت رقابت شرکت و دیگر شرکت های زنجیره تأمین، متمرکز شده و آنها را کاملاً مدنظر قرار می دهد. به منظور ایجاد مدیریت تأمین در سطح جهانی، ضروری است سیستم های تأمین یک سازمان در موقعیت جهانی قرار گیرد و در نتیجه مدیران ارشد اهمیت کلیدی مدیریت تأمین را دریابند و تحولات لازم را پشتیبانی کنند. یک سازمان باید در ابتدا بداند که در چه موقعیتی قرار دارد تا درک کند که برای رسیدن به نقطه موردنظر چه راه و مسیری را باید بپیماید. الگویابی از تجربیات سازمان های دیگر و استفاده از معیارهایی به منظور ایجاد پیشبرد در جهت مدیریت تأمین در سطح جهانی، می تواند راه حل مناسبی برای ایجاد این طرز تفکر باشد. ۲-۲-۸-۲-مدیریت زنجیره تأمین با بهره گرفتن از عامل ها و پیدایش تأمین مجازی استفاده از عوامل نرم افزاری به طور وسیع تری در مدیریت زنجیره تأمین مورد توجه قرار گرفته و در بخش تأمین نیز بکار گرفته شده است. با بهره گرفتن از این عامل ها، یک ساختار نرم افزاری برای مدیریت زنجیره تأمین در سطوح تاکتیکی و عملیاتی ایجاد می شود. یک عامل نرم افزاری، در واقع یک فرایند نرم افزاری مستقل، هوشمند و هدف گرا است که به صورت هماهنگ با دیگر عامل ها و نیز کاربر در صورت نیاز ارتباط برقرار می کند و از جانب کاربر اموری به آن محول می گردد که در راستای هدفی مشخص، آنها را به انجام می رساند. در استفاده از عامل ها در مدیریت زنجیره تأمین، هر وظیفه یا کارکرد موجود در مجموعه به یک عامل واگذار می شود و در واقع تأمین در قالب مجموعه ای از عامل های نرم افزاری شکل می گیرد. به کارگیری این رویکرد منجر به پیدایش یک سازمان با مجموعه ای از کارکردهای مجازی می گردد که با بهره گرفتن از فناوری های ارتباطاتی و هوشمند با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و امور محوله را به انجام می رسانند. استفاده از عامل ها باعث بهینه سازی عملکرد تأمین و نیز هماهنگی و سازگاری بیشتر در این زمینه می شود. ۲-۲-۸-۳-تدارکات الکترونیک اینترنت فرصت های بسیاری را برای فعالیت های زنجیره تأمین خصوصاً در حوزه تدارک فراهم نموده است. یکی از این زمینه های نوظهور، تدارکات الکترونیک است. تدارکات الکترونیک را استفاده از اینترنت برای انجام فرآیندهای تأمین و تدارکات تعریف می کنند. با بهره گرفتن از راه حل های ارائه شده در زمینه تدارکات الکترونیک، می توان فعالیت های تدارک را در طول زنجیره یکپارچه نمود. ۲-۲-۸-۴-تجارت الکترونیک و زنجیره تأمین با توسعه اینترنت و نرم افزارهای مبتنی بر وب، همچنین دسترسی به شبکه های عمومی کم هزینه، ارتباطات بین سازمان های مختلف به طور چشم گیری افزایش یافته است. تعداد زیادی از مشتریان و تأمین کنندگان در شبکه های گسترده با یکدیگر در ارتباط هستند. تراکنش های فی ما بین اعضاء زنجیره از طریق اینترنت صورت می گیرد و زنجیره تأمین الکترونیک به عنوان جزئی از تجارت الکترونیک نقش عمده ای را در توسعه استراتژیک سازمان ها بر عهده دارد. ۲-۲-۸-۵-مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک سرعت بالا، هزینه پایین، ارتباطات و تعاملات میان تأمین کنندگان و مشتریان، عوامل کلیدی بهبود مدیریت زنجیره تأمین هستند. تمام این موارد در سایه مدیریت زنجیره تأمین الکترونیک تحقق می یابد. از طریق مدیریت الکترونیکی زنجیره تأمین، جریان اطلاعات و مواد طی شبکه ای از مشتریان و تأمین کنندگان به طور مؤثر جریان می یابند. تمامی این فرصت ها با توسعه فناوری اطلاعات پدید آمده اند. در زنجیره تأمین الکترونیک، اطلاعات به مقدار مناسب، در زمان مناسب در اختیار افراد قرار می گیرد. ۲-۲-۸-۶-بازارهای الکترونیک با توسعه فناوری اطلاعات در جهان، بازارهای الکترونیکی نیز به سرعت افزایش می یابند. این بازارها در صنایع مختلف پدید آمده اند و تبادل خدمات و کالاها را پشتیبانی می کنند. یک بازار الکترونیک، محلی مجازی است که در آن تأمین کنندگان و مشتریان می توانند با یکدیگر دیدار نمایند و برای خرید و فروش کالا و خدمات با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. پدید آمدن و شکل گرفتن این نوع بازارها مرهون توسعه فناوری اطلاعات است. فناوری اطلاعات محدودیت های زمانی و مکانی را تا حد بسیاری کاهش داده و زمینه برقراری ارتباطات در محیط های مجازی را فراهم نموده است. تفاوت بازارهای الکترونیک و تدارکات الکترونیک یا تجارت الکترونیک در این است که در تدارکات الکترونیک و یا تجارت الکترونیک، تنها یک خریدار وجود دارد، ولی در بازارهای الکترونیک چندین خریدار وجود دارند و تأمین کنندگان می توانند از این مزیت به نحو مطلوبی استفاده نمایند. بازارهای الکترونیکی می توانند برخی از ویژگی های ذیل را داشته باشند: اتحادیه ای از تأمین کنندگان و خریداران ارائه خدمات لجستیک ایجاد جریان اطلاعات، کالا، خدمات و پرداخت ها ایجاد زبان مشترک و زیرساخت ارتباطی مناسب.(غضنفری و همکاران، ۱۳۸۹) ۲-۲-۹-روندهای مدیریت زنجیره تأمین در آینده ظهور فناوری های نوین و افزایش استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی و نیز پیدایش اصول تفکر ناب، منجر به شکل گیری مفاهیم و تحولات جدیدی در این حوزه شده که به خصوص از اواخر قرن بیستم تا کنون حضور آنها محسوس است و تأثیر بسیاری بر فعالیت ها و فرآیندهای زنجیره تأمین گذاشته است. این مفاهیم و تحولات عبارتند از: مدیریت زنجیره تأمین شرکت ها هم اکنون به صورت جمعی با تأمین کنندگان خود و تأمین کنندگان آنها (تأمین کننده رده دوم) و نیز مشتریان همکاری می کنند تا بهبودهای مستمر، در فرآیندهای زنجیره تأمین حاصل گردد. به این ترتیب شرکت ها و اعضای زنجیره، بهبودهایی را در زمینه طراحی، سرعت، کیفیت و هزینه شاهد می باشند. کاهش زمان سیکل عملیات زمان های سیکل تأمین و تدارک روی زمان های سیکل توسعه جامع و تولید، اثرات زیادی دارد. با وجود تمرکزهای پیوسته روی رقابت در بازار و نیز نیاز برای پاسخگویی به مشتری، فعالیت های خرید و تأمین می توانند با بهره گرفتن از همکاری نزدیک با تعداد محدودی تأمین کننده، زمان سیکل را تا ۵۰ الی ۶۰ درصد کاهش دهند. ارتباطات تصویری با تأمین کنندگان خریداران می توانند با پرسنل فنی، طراحی، و بازرگانی تأمین کنندگان استراتژیک خود، ارتباطات تصویری داشته باشند و از امکانات کنفرانس های تصویری استفاده کنند. استفاده از این گونه فناوری ها به خریدار و فروشنده در حل مشکلات و ارائه راه حل ها کمک کرده و منجر به افزایش بهره وری و بهبود زمان های سیکل حل مسأله می گردد. یکپارچه سازی با استراتژی سازمان وجود قابلیت ها و امکانات در خرید و تأمین می تواند استراتژی سازمان را تحت تأثیر قرار دهد. در خرید و تأمین می توان بسته به استراتژی سازمان از روش های متفاوتی استفاده نمود. واگذاری فرایند تدارک خدمات دفتر خرید و تأمین یک سازمان می تواند به صورت جزئی، بخشی یا کلی به تأمین کننده شخص ثالث واگذار شود، همانگونه که هم اکنون بسیاری از شرکت ها، فعالیت های آموزش خود را واگذار می کنند و بسیاری دیگر از شرکت ها، عملیات نگهداری و تعمیر را واگذار می کنند. این امر می تواند منجر به دستیابی بیشتر به مهارت ها، تخصص گرایی، تعدیل ظرفیت ها و نیز کاهش هزینه های مدیریتی گردد. وجود مرزهای مبهم بین کارکردها و یا حتی حذف این مرزها متخصصانی که در گذشته کارکردهای خاصی مانند طراحی، تضمین کیفیت، برنامه ریزی تولید، تولید و خرید را انجام می دادند، هم اکنون با یکدیگر در هر سطح از فرآیندهای کاری فعالیت می کنند. فعالیت ها بیشتر به صورت موازی انجام می شوند به طوری که موانع موجود بین کارکردها در حال از بین رفتن هستند. طراحی برای قابلیت تدارک گزینه های موجود برای کسب مواد و خدمت می تواند فعالیت طراحی و نیز «طراحی برای قابلیت تدارک» را متأثر سازد. به کارگیری و عمومیت یافتن «سیستم های کششی» در تولید با کاهش زمان های سیکل و نیز افزایش موجودی، مفهوم «موجود بودن مواد و خدمات تنها در صورت سفارش از جانب مشتری» جایگزین تولید برنامه ریزی شده طولانی مدت می گردد. EDI و اینترنت ابزارهای کلیدی برای برقراری ارتباطات ضروری در این خصوص می باشند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ترفیعات
۱۸، ۱۹، ۲۰
نگرش کارکنان
۲۲،۲۱، ۲۳، ۲۴
۳-۸- بررسی روایی [۱۶۱] و پایایی [۱۶۲] پرسشنامه روایی مقصود از روایی آن است که آیا ابزار اندازه گیری می تواند خصیصه و ویژگی که ابزار برای آن طراحی شده است را اندازه گیری کند یا خیر ؟ (خاکی، ۱۳۸۹: ۲۴۴). روایی به این معنی است که چگونه می توانیم اطمینان یابیم که ابزار جمع آوری داده ها واقعاً به اندازه گیری مفهوم مورد نظر مورد نظر پرداخته و چیز دیگری را اندازه گیری نکرده است. به عبارت دیگر آیا ابزار سنجش توانسته است خصوصیتی را که قصد سنجش آن را داشته است بسنجد یا خیر.(سرمد،۱۷۲: ۱۳۸۵) موضوع روایی از آن جهت اهمیت دارد که اندازه گیری های نامناسب و ناکافی می تواند هر پژوهش علمی را بی ارزش و ناروا سازد(خاکی، ۱۳۸۹: ۲۴۴).
چون در این تحقیق مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات و اندازه گیری متغیرها پرسشنامه است، روایی پرسشنامه از اهمیت خاصی برخورداد است. طرح پرسشها یا عباراتی که ابهام را به حداقل ممکن برساند شرط اساسی برای روایی پرسشنامه است.(اورمزدی، ۱۲۲: ۱۳۸۶) بنابراین برای افزایش روایی ابزار پژوهش در این تحقیق ابتدا ادبیات موضوع از طریق مطالعات کتابخانه ای از جمله پایان نامه ها و مقالات و کتب مختلف بررسی گردید و پس از انجام مصاحبه با مدیران و خبرگان، متغیرهای تحقیق شناسایی و بر اساس آنها پرسش نامه تهیه گردید. بعد از تهیه پرسشنامه اولیه با اساتید راهنما و مشاور مشورت گردید و اصلاحاتی در آنها صورت گرفت. پایایی یکی از مهمترین ویژگی های ابزار اندازه گیری که در این تحقیق مهم ترین آن پرسشنامه است، پایایی آن است. پایایی یک سنجه، ثبات و سازگاری مفهوم مورد سنجش را نشان می دهد و به ارزیابی درستی و خوب بودن یک سنجش کمک می کند. (دانایی فرد، ۳۱۶: ۱۳۸۳). مقصود از پایایی آن است که اگر ابزار اندازه گیری را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار و به گروه واحدی از افراد بدهیم، نتایج حاصل نزدیک به هم باشد(خاکی، ۱۳۸۹: ۲۴۵) مفهوم یاد شده با این سر و کار دارد که ابزار اندازه گیری تا چه حد در شرایط یکسان نتایج یکسان را به دست می دهد. برای محاسبه ضریب قابلیت پایایی، شیوه های مختلفی به کار برده می شود که رایج ترین آنها روش آلفای کرانباخ[۱۶۳] است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازی گیری بکارمی رود. برای محاسبه صریب آلفای کرونباخ ابتدا باید واریانس نمره های هر زیر مجموعه های پرسشنامه و واریانس کل را محاسبه کرد. سپس با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار ضریب آلفا را محاسبه کرد. (سرمد ، ۱۳۸۵: ۱۶۹) قابل ذکر است ضریب آلفای کمتر از ۰.۶ عموماً ضعیف تلقی می شود و پایایی ۰.۷قابل قبول است و بالاتر از ۰.۸ خوب قلمداد می شود. البته هر چه ضریب پایایی به یک نزدیک تر باشد، بهتر است.( دانایی فرد، ۴۸۹: ۱۳۸۳). ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ها به کمک نرم افزار SPSS اندازه گیری می شود.یک آزمون زمانی دارای پایایی است که نمره های مشاهده و نمره های واقعی آن دارای همبستگی بالایی باشند .( دانایی فرد، ۲۹۳: ۱۳۸۳) بررسی پایایی پرسشنامه اول که پرسشنامه عملکرد شعلی می باشد بر اساس آلفای کرونباخ انجام شده است و نشان می دهد پرسش نامه که دارای ۲۲ سوال بوده است، دارای آلفای کرونباخ در سطح ۸۲ %، از سطح پایایی خوبی برخوردار است. در جدول زیر خروجی نرم افزار SPSS برای بررسی پایایی نشان داده شده است.
جدول(۳-۳): آلفای کرونباخ پرسشنامه انگیزش شغلی
Cronbach’s Alpha
N of Items
.۸۲
۲۲
بررسی پایایی پرسشنامه دوم که پرسشنامه عوامل موثر انگیزش شغلی می باشد بر اساس آلفای کرونباخ انجام شده است و نشان می دهد پرسش نامه پرسش نامه که دارای ۲۴ سوال بوده است، دارای آلفای کرونباخ در سطح۸۶%، از سطح پایایی خوبی برخوردار است. در جدول زیر خروجی نرم افزار SPSS برای بررسی پایایی نشان داده شده است.
جدول(۳-۴) آلفای کرونباخ پرسشنامه عملکرد شغلی
Cronbach’s Alpha
N of Items
.۸۶
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
واسطه ها مصرف کنندگان انتقال اطلاعات توسط مردم عموم مردم آگهی تجاری فروش شخصی پیشبرد فروش روابط عمومی بازاریابی مستقیم آگهی تجاری فروش شخصی پیشبرد فروش روابط عمومی بازاریابی مستقیم شکل شماره (۲-۲) سیستم ارتباطات بازاریابی (اسماعیل پور، ۱۳۸۴) آگهی تجاری: ارتباطی است که شرکت از طریق رسانه های غیرفردی (Impersonal media ) با مشتریان خود ایجاد می کند و بابت آن وجهی را پرداخت می نماید. فروش شخصی: ارائه شفاهی محصولات که به صورت مکالمه با یک یا چند نفر مشتری با هدف ایجاد فروش صورت می گیرد را فروش شخصی می نامند. پیشبرد فروش: سیاست های تشویقی کوتاه مدت جهت ترغیب خرید یا فروش یک محصول و یا خدمت ، پیشبرد فروش نامیده می شود. روابط عمومی : ایجاد ارتباط خوب با اقشار مختلف مردم، ایجاد ذهنیت مثبت در مورد شرکت (Corporate image ) و از بین بردن شایعات و غیره، روابط عمومی خوانده می شود. آوازه جویی (Publicity ): نوعی روابط عمومی است که مانند آگهی تجاری شامل پیامی می گردد که از طریق رسانه ها به مردم ارائه می گردد؛ اما تفاوتش با آگهی تجاری در این است که اولاً هزینه ای بابت آن پرداخت نمی شود، ثانیاً سازمان کنترلی برروی آن ندارد و به صورت خبر ارائه می شود. بنابراین اعتبار بیشتری نسبت به آگهی تجاری دارد.
بازاریابی مستقیم : ارتباط مستقیم با هریک از مشتریان خاص کنونی یا بالقوه از طریق تلفن، پست، پست الکترونیکی (E-mail ) ، پست صوتی، اینترنت و غیره را بازاریابی مستقیم می نامند. (اسماعیل پور، ۱۳۸۴، : ۲۸۸-۲۸۷) تبلیغات و اطلاع رسانی انجام گرفته در مورد جاذبه های گردشگری شهرستان سرعین: با توجه به تحقیقات انجام گرفته در این زمینه، ابزارهای تبلیغاتی که به منظور معرفی جاذبه های گردشگری و جذب گردشگر مورد استفاده قرار گرفته اند، عبارتنداز: ۱- تلویزیون، ۲- اینترنت، ۳- بروشور و ۴- برگ تحفیف ۱- تلویزیون : تبلیغاتی که از طریق تلویزیون صورت گرفته، در سطح محدود تقریباً محدود به برنامه ای است که از طریق شبکه استانی اردبیل پخش می گردد. این برنامه تلویزیونی بیشتر به معرفی جاذبه های گردشگری هم چون مناظر طبیعی ، بناهای تاریخی و باستانی و آبگرم های موجود در سطح استان از جمله شهرستان سرعین می پردازد که اگر از طریق کانال های تلویزیونی سراسری و بخصوص در برنامه آگهی های بازرگانی این کانال ها پخش گردد، بدون شک تاثیر به مراتب بیشتری در معرفی جاذبه های گردشگری استان بخصوص شهرستان سرعین خواهد داشت و به موازات آن باعث جذب بیشتر گردشگر خواهد شد. ۲- اینترنت : از طریق اینترنت، بخصوص سایت های مرتبط با سازمان گردشگری ، تبلیغات و اطلاع رسانی در سطح نسبتاً گسترده ای در مقایسه با شبکه های تلویزیونی انجام گرفته است. مطالبی که در این سایت ها وجوددارد، بیشتر روی آبگرم های معدنی سرعین تاکید دارند و به معرفی این آبگرم ها، خواص درمانی و موقعیت جغرافیایی که قرار گرفته اند، می پردازد. هم چنین امکانات رفاهی و اقامتی، تفرج گاه ها و مجموعه های تفریحی و ورزشی مانند مجموعه تفریحی کوهستانی آلوارس (پیست اسکی آلوارس) و… به بازدیدکنندگان از این سایت ها معرفی می شوند. ۳- بروشور: بروشور یکی دیگر از ابزارهای تبلیغاتی است و بین مسافران و گردشگران در سطح استان پخش می شود. در این بروشورها که توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان طراحی و منتشر می گردد، مطالبی از قبیل؛ معرفی مناطق نمونه گردشگری استان، بناهای تاریخی، آبهای معدنی سرعین و خصوصیات آنها، نقشه راهنمای گردشگری ، مراکز تفریحی، مراکز اقامتی، مسافت شهرستان ها و اطلاعاتی از این قبیل درج می گردد. ۴- برگ تخفیف (Coupon ): از دیگر ابزارهای تبلیغی که برای جذب گردشگر انجام می گیرد، برگ تخفیف (Coupon ) است که مدیریت برخی از آبگرم های سرعین، در زمان های خاص، بویژه در فصول سرد سال که گردشگران کمتری به این شهرستان مسافرت می کنند، در سطح استان پخش می نماید. ابزار تبلیغات (Promotion tools ) :
آگهی تجاری |
فروش شخصی |
روابط عمومی |
پیشبرد فروش |
بازاریابی مستقیم |
روزنامه مجله کتابهای راهنما رادیو تلویزیون سینما پست مستقیم تابلوهای تبلیغاتی |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۵-۱۰- محدودیت اجرایی ۹۶ ۵-۱۱- پیشنهادات پژوهشی ۹۶ ۵-۱۲- پیشنهادات کاربردی ۹۷ فهرست منابع منابع فارسی ۹۸ منابع انگلیسی ۱۰۲ فهرست جدول ها عنوان صفحه جدول شماره ۲-۱: وجود تمایزآموزش وپرورش عمومی و آموزش کارکنان ۲۰ جدول شماره ۳-۱٫ توزیع فراوانی کارکنان نمونه پژوهش بر حسب مدرک تحصیلی به تفکیک جنسیت ۷۲ جدول شماره ۳-۲: ارزش عددی گزینههای عبارات ۷۳ جدول شماره ۳-۳: ارزش عددی گزینههای عبارات ۷۴ جدول شماره ۳-۴ : طیف ضرایب همبستگی گویهها با نمره کل مقیاسهای اثربخشی درونی و بیرونی ۷۵ جدول شماره ۳-۵: ضریب آلفای کرونباخ مقیاسهای اثربخشی درونی و بیرونی ۷۵ جدول شماره ۱-۴: مقایسه میانگین کل اثربخشی درونی دورههای آموزشی با سطوح کفایت مطلوب (Q3) و قابل قبول (Q2) 79 جدول شماره ۲-۴: مقایسه میانگین اثربخشی بیرونی دورههای آموزشی با سطوح کفایت مطلوب (Q3) و قابل قبول (Q2) 80 جدول شماره ۴-۳: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه جهت مقایسه اثربخشی درونی دورههای آموزشی از دیدگاه کارکنان بر حسب مدرک تحصیلی مختلف ۸۱ جدول ۴-۴٫ نتایج آزمون تی مستقل جهت مقایسه اثربخشی درونی دورههای آموزشی از دیدگاه کارکنان زن و مرد ۸۱ جدول شماره ۴-۵: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه جهت مقایسه اثربخشی بیرونی دورههای آموزشی از دیدگاه مدیران ۸۲ عنوان صفحه جدول ۴-۶٫ نتایج آزمون تی مستقل جهت مقایسه اثربخشی بیرونی دورههای آموزشی از دیدگاه مدیران ۸۳ جدول ۴-۷٫ نتایج آزمون تی تست وابسته جهت مقایسه اثربخشی درونی و بیرونی دورههای آموزشی ۸۴ فهرست شکل ها عنوان صفحه شکل شماره ۱، فرایند سیستمی آموزش. ۲۶ شکل شماره ۲، مفاهیم اثربخشی آموزش. ۳۲ شکل شماره ۳٫ فراگرد آموزش. ۳۹ شکل شماره، ۴: مدل چهار سطحی کرک پاتریک ۵۴ فصل اول مقدمه ۱-۱- کلیات در محیط متغیر امروزی، موفقیت هر سازمانی مستلزم در اختیار داشتن منابع انسانی ماهر و کارآمد است. رقابت، ساختارهای سازمانی، بازارهای امروزی و بازار نیروی کار به گونهای است که سرمایهگذاری بر روی منابع انسانی را به عنوان یک راهبرد ضروری برای مدیران و سازمان، مطرح ساخته است (رینبیرد[۱]، ۲۰۰۶).
از جمله مهمترین زمینههای سرمایهگذاری بر روی منابع انسانی، آموزش است (رای[۲]، ۲۰۰۶). با توجه به این مطالب، بیشتر سازمانها، پیش از پیش توجه خود را به دورههای آموزشی به منظور بهسازی منابع انسانی خویش معطوف داشتهاند. نقش آموزش و بازآموزی در سازمان به حدی حائز اهمیت است؛ که آموزش یکی از مهمترین دل مشغولیهای مدیران و سیاستگذاران سازمانهای اثربخش را تشکیل میدهند. از آن جایی که سازمانها، سرمایهگذاریهای عمدهای را در زمینهی آموزش انجام میدهند، انتظار دارند منافع و دستاوردهای ملموسی به دست آورند. از این رو اهمیت و ضرورت طراحی و اجرای آموزشهای ضمن خدمت در سازمانها (آموزش کارکنان) به صورت یک امر طبیعی در آمده است، به طوری که همگان بر آن اتفاق نظر دارند. آموزش کارکنان، فرایندی است که انطباق و سازگاری کارکنان را با محیط متحول سازمان و انطباق بهتر سازمان را با محیط بیرون فراهم میآورد. بنابراین سازمان به منظور رسیدن به حد مطلوب اقتصادی و صنعتی، بایستی آموزش نیروی انسانی را در صدر اولویتهای خود قرار داده و در زمینه تربیت مغزهای متفکر و مبتکر سرمایهگذاری کند. از این رو برنامهریزیهای بزرگ و فراگیر را باید بر پایه اندیشههای نو، آفریننده، پویا، پر توان و نگرشهای سازنده، دیدگاههای تازه و تعهد و دلبستگی ژرف منابع انسانی در سازمانها بنا نهاد (جعفری، ۱۳۸۰). با وجود این، آن چه در طراحی و اجرای آموزش اهمیت فوقالعادهای پیدا میکند، ارزیابی این نوع آموزشهاست؛ تا بتوان از نتایج به دست آمده، آموزشهای تکمیلی و جهتداری را در اثربخشی سازمانی طراحی کرد. از این رو فعالیتهای آموزشی باید به عنوان بخشی جدا ناشدنی از هر برنامهی سازمانی، در جهت سازگاری موفقیت آمیز آن سازمان با تحولات آینده باشد. توسعهی انسانی از طریق آموزش به عنوان فرایندی برای بهبود و اعتلای قابلیت و تواناییها، افزایش دانش و آگاهی، و تغییر گرایش و نگرش انسانها، اساسیترین نقش را در بهسازی و توسعهی سرمایههای انسانی در سازمان ایفا میکند (سید جوادین، ۱۳۸۷). میتوان اذعان داشت که از جمله سازمانهایی که میتواند نقش مؤثری در توسعه اقتصادی کشورهای مختلف جهان داشته باشد، سازمان گردشگری است که با رشد صنعت گردشگری مکانهای دیدنی برای مسافران به سرعت در حال افزایش است. لذا ضرورت آموزش به صورت یک امر طبیعی و حیاتی برای صنعت جهانگردی درآمده است. بنابراین، ارزیابی اثربخشی سیستم آموزش در این صنعت از ابعاد مختلف میتواند به عنوان گامی مؤثر در جهت تضمین و توسعه اثربخشی آن به حساب آید. ١-٢- بیان مسأله از آنجا که نیروی انسانی کارآمد، با ارزشترین منبع هر سازمانی به حساب میآید قسمت اعظم سرمایهگذاریها، معطوف به نیروی انسانی گردیده است. مهمترین ابزاری که در این منظور مورد استفاده قرار میگیرد آموزش است که با هدف ارتقاء کیفی سطح مهارت، دانش و نگرش موجب توانمندی افراد در ایفای وظایف خود و کامیابی سازمان، مورد استفاده قرار میگیرد (خراسانی و حسن زاده بارانی کرد، ۱۳۸۶). سرمایه انسانی از دو طریق قابل توسعه است جذب از بیرون و بهسازی از درون که راه دوم از طریق آموزش و بهسازی انجام میشود و برای سازمانها منطقیتر و مقرون به صرفهتر است. اصولاً آموزش راهی است که مقصد آن پدید آوردن دگرگونی و تحول است و آموزشی که به هیچ گونه تحولی نیانجامد از معنی حقیقی خود دور است (نقیبزاده، ۱۳۷۶) امروزه آموزش و بهسازی منابع انسانی به عنوان یکی از استراتژیهای اصلی سازمانها برای سازگاری مثبت با شرایط تغییر قلمداد میشود. حیات سازمانها تا حدود زیادی به دانش و مهارتهای مختلف کارکنان بستگی دارد هر چه این زمینهها به موقع و بهتر باشد قابلیت سازگاری سازمان با محیط متغیر نیز بیشتر میشود (سامخانیان، ۱۳۸۴). تحقق آموزش و بهسازی منابع انسانی مستلزم یک سیستم است. سیستم آموزش اگر بتواند اثربخش بوده و هدفها و مطلوبیتهای خود را محقق نماید، به موفقیت سازمان کمک شایانی کرده است؛ چون در واقع سرمایه انسانی سازمان را توسعه داده است. لذا اثربخشی سیستم به یک مقوله مهم و قابل توجه تبدیل میشود. اما سؤال این است که این اثربخشی چگونه محقق میشود؟ متشکل از چه ابعادی است و چگونه سنجیده میشود؟ تعاریف مختلفی از اثربخشی ارائه شده و با رویکردهای متفاوتی به آن نگریسته شده است. اثربخشی را میتوان درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده در نظر گرفت. به بیان دیگر اثربخشی نشان میدهد که تا چه میزان از تلاشهای انجام شده، نتایج مورد نظر را حاصل کرده است. در واقع اثربخشی مرتبط با عملکرد و فراهم آمدن رضایت انسان از تلاشهای انجام شده است (ابطحی و کاظمی، ۱۳۷۹) به علاوه، ارزیابی اثربخشی آموزش تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی، تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان در اثر آموزشهای اجراشده، تعیین میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی، تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است، تعیین میزان تواناییهای ایجاد شده در اثر آموزشها برای دستیابی به هدفها میباشد. با توجه به مباحث بالا باید گفت که اثربخشی آموزش ازطریق بررسی کارایی درونی و برونی نظام آموزش سازمانی تعیین میگردد. یعنی اگر بتوان کارایی درونی و برونی سیستم آموزش سازمانها را اصلاح کرد، تقریبا اثربخشی آموزش تضمین میشود (سلطانی، ۱۳۸۰). در هر حال تحقق اثربخشی مستلزم اتخاذ یک رویکرد سیستماتیک است. در این راستا لازم است به تشخیص فرایند ارزیابی آموزشی پرداخته شود. فرایند اندازهگیری نتایج آموزشی از طریق ملاکها و استانداردهای از قبل تعیین شده را ارزیابی آموزشی مینامند که از طریق آن مشخص خواهد شد که آیا سرمایه گذاری در امر آموزش موجب بهبود عملکرد کارکنان و یا موجب افزایش کارایی سازمان گردیده است (پاکدل، ۱۳۸۳). نوی[۳] (۲۰۰۲)، ارزیابی آموزشی را فرایند جمع آوری نتایج مورد نیاز در جهت تعیین تأثیر آموزش میداند. به اعتقاد وی ارزیابی اطلاعات مورد نیاز، به منظور تعیین میزان اثربخشی برنامهی آموزشی در ابعادی همچون: از چه کسی، پیرامون چه چیزی، در چه زمانی و چگونگی را گردآوری میکند. تاننبام و وود[۴] (۱۹۹۲) بیان میکنند که سازمانها باید به منظور بهبود کیفیت خدمات و افزایش میزان سود، از سرمایهگذاری در آموزش کارکنان دریغ نکرده و به طور مؤثر فعالیتهای آموزشی خود را ارزیابی نمایند. ارزیابی نه تنها باید فرایند آموزش را در برگیرد بلکه باید بازخوردی برای شرکتکنندگان در خصوص محتوا و قابلیت کاربرد برنامهها باشد (لینگهام، ریچلی و رزانیا[۵]، ۲۰۰۶). ارزیابی آموزشی بخشی از چرخهی آموزش کارکنان است که نقش کلیدی در کنترل کیفیت چرخهی آموزش دارد؛ این نقش را، ارزیابی با فراهم کردن بازخوردهایی در خصوص اثربخشی روشهای به کار رفته در آموزش، میزان تحقق اهداف تعیین شده و این که آیا نیازهای شناسایی شده سطوح فردی و سازمانی محقق گردیدهاند، ایفا میکند (هنسون[۶]، ۲۰۰۳).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
-
- دسته نخست، همانهایی هستند که با بهره گرفتن از آرای اسکات، دفت و … آنها را “عناصر سازمانی” نام نهادم، یعنی موضوعاتی که در نمودار سازمانی شرکت نمیتوان برای آنها یک پُست مشخص با این عنوان یافت که متولّیِ مستقیم آن باشد.
- دسته دوم، آنهایی هستند که جزو واحدهای وظیفهای سازمان محسوب میشوند و میتوان برای هر یک از آنها یک متولّیِ مشخص در سازمان یافت. این نوع از پارامترهای سازمانی، خود دارای استراتژیهای وظیفهای هستند که از طریق این استراتژیها با استراتژی کلان سازمان هماهنگ میشوند (هماهنگی عمودی).
اما بیشترین انرژی در مرحله اجرای استراتژی روی پارامترهای دسته نخست، یعنی همان عناصر سازمانی، صرف می شود. به نظر می رسد دلیل عدم موفقیت بسیاری از استراتژیهای بهدرستیتدوینشده در عمل، همین عدم هماهنگی بین عناصر سازمانی با یکدیگر است، آن نوع از هماهنگی که میتوان از آن به عنوان “هماهنگی افقی” یاد کرد. اینکه موضوع “هماهنگی راهبردی بین عناصـر سازمانی” را به عنوان موضوع این پایان نامه اننتخاب کردم، امری تصادفی نیست. از دیدگاه یک خواننده متون مدیریت استراتژیک، احساس میکنم بحث “اجرای استراتژی” از اهمیت و اولویت بالایی در مدیریت استراتژیک برخوردار است. در باب تدوین استراتژی و انواع آن بحثهای زیادی مطرح شده و مدلهای مختلفی معرفی شده است. در مورد کنترل استراتژیک هم -تا آنجایی که مطالعه کردهام- هنوز یک اِجماع کلی و مرزبندی مشخص بین کنترل عملیاتی و کنترل استراتژیک وجود ندارد و نمیتوان آنها را بهطور کامل از هم متمایز نمود؛ به فرضِ تمایزِ کامل هم، اصول و قواعد کلّی حاکم بر انواع کنترل، تقریباً مشابه و یکسان است. اما در این بین، آنچه علیرغم تازگی و نو بودن مفهومش کمتـر مورد توجـه قرار گرفته، بحـث “اجرای استراتژی” است؛ بحثی که همانطور که پیشتر گفتم، حتی بسیاری از دانشجویان و استراتژیدانان هم شهودِ مناسبی نسبت به آن ندارند، چه رسد به اینکه به مدلسازی و تدوین الگویی برای آن بپردازند. این مساله نه فقط در داخل کشور وجود دارد، بلکه در بسیاری از متونی که از نویسندگان خارجی مطالعه کردهام نیز همین عدم درک صحیح از این مفهوم وجود دارد. بنابراین به نظر میرسد این بحث هنوز جای کار دارد و میتوان در این رابطه دیدگاه های مختلفی را مطرح کرد. در سال ۱۳۸۰ در جستجوهای اینترنتی که انجام دادم به مقالهای با عنوان “تئوری نقاط مرجع استراتژیک[۶]” برخوردم. این مقاله که در ۱۹۹۶ در مجله مدیریت استراتژیک[۷] چاپ شده، تلاش میکند چارچوبی برای تصمیمگیری سازمانها و تفاوت آنها با هم ارائه کند. این تئوری عواملی مثل میزان توجه به داخل سازمان، میزان توجه به محیط و زمان را به عنوان سه مرجع (سه SRP) معرفی میکند و معتقد است از طریق این سه عامل میتوان بین سازمانها تمایز قایل شد. در این پایان نامه تلاش شده تا با بهرهگیری از مفهوم نقاط مرجع استراتژیک به عنوان عامل تمایز و ایجادکننده رابطه بین عناصر سازمانی (با تعریف و بهرهگیری از دو SRPِ میزان توجه به داخل/خارج و میزان کنترل)، بین عناصر سازمانیِ استراتژی، ساختار، فرهنگ و تکنولوژی سازمانی هماهنگی برقرار شود. مشخصاً برای رسیدن به این منظور متدولوژیها و شیوه های مختلفی را میتوان به کار گرفت، حتی همه دستهبندیهای ارایهشده را میتوان با بهره گرفتن از دیدگاه های مختلف مردود دانسته و شیوه دیگری را پیشنهاد داد. با علم به اینکه این دستهبندیها و این تعریف از “برقراری هماهنگی” قابل بحث و تغییر است، اما از آنجایی که تلاش شده از یک مبنای علمی برای دستهبندی و ایجاد هماهنگی استفاده شود، بدون در نظر گرفتن سلیقههای مختلف میتوان این پژوهش را قابل تامل دانست. به منظور خلاصه نمودن عنوان تحقیق و بیان شفاف آن، از عبارت “سازمان مبتنی بر نقاط مرجع استراتژیک” استفاده کردهام که نیمنگاهی هم به کتاب “سازمان اسنراتژیمحور"ِ کاپلان و نورتون دارد. در اینجا سعی نمودهام تا از طریق روش های مستدل ثابت کنم که این، استراتژی نیست که محوریت سازمان را تشکیل میدهد و سایر عناصر را به دور خود جمع میکند؛ بلکه باید این نقش را برای نقاط مرجع استراتژیک قایل بود، باید نقاط مرجع استراتژیک را مبنای تمایز بین سازمانها دانست، در واقع نقاط مرجع سازمان هستند که مبنایی برای دستهبندی عناصر سازمان و تصمیمگیری در مورد نوع و ارتباط آنها ارائه میدهند. به هر حال این بحث خود میتواند عنوان یک پژوهش دیگر باشد، لذا بیش از این به آن پرداخته نمیشود. بر خود لازم میدانم از زحمات آقای دکتر اعرابی به عنوان استاد راهنمای پایان نامه، آقای دکتر افجه به عنوان استاد مشاور و آقای دکتر مظلومی به عنوان استاد داور تشکر کنم. امیدوارم این پژوهش بتواند فتح بابی باشد برای پژوهشهای بعدی، تا هم اجرای استراتژی آنگونه که باید و شاید مورد توجه قرار گیرد و هم دیگر پژوهشگران ایرانی بتوانند در گسترش مرزهای دانشِ مدیریت نقش قابلتوجهی ایفا نمایند. امیررضا اسکافی ثابت بهمنماه ۱۳۸۴ فصل اوّل: طرح تحقیق ۱-۱- مقدمه: از زمانی که بحث مدیریت استراتژیک در محافل مدیریتی جهان به صورت جدی مطرح شده است، همواره دانشمندان این علم از جمله انسف، کویین، مینتزبرگ، همل، پورتر و… به دنبال شیوههایی برای تعیین استراتژیهای ژنریک (به معنای استراتژیهای قابل کاربرد در شرکتهای مختلف) بودهاند. در این راه بسیاری از این دانشمندان مدلها و الگوهایی را پیشنهاد دادهاند که برخی از آنها به واسطه انسجام و جامعیت کافی، ماندگار شده و برخی دیگر از این الگوها به فراموشی سپرده شدهاند. با داغتر شدن بحث مدیریت استراتژیک، برخی از شرکتهای صنعتی و مشاورهای از جمله جنرال الکتریک و گروه مشاوران بوستون نیز به صف الگوپردازان و مدلسازان حوزه مدیریت استراتژیک پیوستند. از مهمترین رهآوردهای این تحقیقات و الگوپردازیها میتوان به مفاهیم و مدلهای زیر اشاره کرد:
- استراتژیهای رقابتی پورتر
- استراتژیهای چهارگانه مایلز و اسنو
- سه الگوی استراتژیسازی مینتزبرگ
- مدل استراتژی-ساختار-تکنولوژی وودوارد
- چارچوب ارزیابی داخلی-خارجی و انتخاب استراتژی جنرال الکتریک (GE-IE)
- ماتریس بررسی محیط و استراتژیسازی SWOT
- ماتریس انتخاب استراتژی گروه مشاوران بوستون (BCG)
- ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک (SPACE)
- ماتریس استراتژی اصلی کریستنسن (Grand Strategy)
و… ۱-۲- موضوع تحقیق گرچه این مفاهیم و الگوها، رویکردهای مختلفی به “استراتژی” و “مدیریت استراتژیک” دارند، اما اکثریت قریب به اتفاق آنها میکوشند:
- شیوههایی برای تعیین استراتژی معرفی کنند.
- استراتژیهای استانداردشده و اصلی را که قابل اجرا در بنگاهها و صنایع مختلف است ارائه نمایند.
- ارتباط این استراتژیها را با ابعاد و شرایط سازمانها بیان کنند.
از سه کارکرد فوق، مورد آخر از پویایی و اهمیت خاصی برای سازمانها برخوردار است، چرا که موفقیت اجرای استراتژی را در سازمان تضمین میکند. حال سوال اساسی این است: ارتباط استراتژی با این عوامل چگونه است؟ به عبارت دیگر، چه نوع سازمانی، با چه ساختار، اندازه، فرهنگ، نیروی انسانی، تکنولوژی و… و چه دیدگاهی برای اداره سازمان، بهتر است از چه نوع استراتژی بهره گیرد؟ به عنوان مثال باید دانست شرکتی که در یک محیط پویا با فرهنگ سازمانی منعطف کار میکند و از تکنولوژی مدرن برخوردار است، با چه نوع استراتژی هماهنگتر است. و یا اینکه اگر استراتژی خاصی برای سازمان مد نظر است، چه تغییراتی باید در تکنولوژی، ساختار، فرهنگ و… آن داد تا هماهنگی برقرار شود. حال موضوعی که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میشود، آن است که ارتباط بین استراتژی، ساختار، تکنولوژی، فرهنگ و … را چگونه و با چه مبنایی میتوان برقرار کرد. در واقع به منظور مقایسه و ایجاد ارتباط بین عناصر مختلف سازمانی باید زبانی مشترک و ادبیاتی یکسان به کار برد. نقاط مرجع استراتژیک[۸] دقیقا به همین منظور پیشنهاد میشوند. تئوری نقاط مرجع استراتژیک نخستین بار در سال ۱۹۹۶ توسط اوی فیگنباوم[۹] در مقالهای به همین نام انتشار یافت. سه سال بعد فیگنباوم به همراه پیتر بامبرگر کتابی با عنوان مدیریت استراتژیک منابع انسانی تالیف کرد و در بخشی از آن از همین ادبیات برای رسیدن به نتایجی خاص در حوزه منابع انسانی استفاده نمود. تئوری نقاط مرجع استراتژیک، مکانیزمی پیشنهاد میکند که توسط آن، علاوه بر بهکارگیری یک رویکرد جدید جهت تدوین استراتژیهای سطوح کسبوکار و وظیفهای، میتوان زبان مشترکی برای مقایسه عناصر سازمانی با هم پیدا کرد. این تئوری به طور خلاصه سه عامل را در تدوین استراتژیها حایز اهمیت محوری میداند: ۱- میزان توجه به داخل سازمان ۲- میزان توجه به محیط ۳- زمان کاربردی از این تئوری که در این پروژه مد نظر قرار گرفته، همان استفاده از این پارامترها برای ایجاد یک ادبیات مشترک بین عناصر سازمانی است به گونهای که بتوان ارتباطی منطقی و قابل قیاس بین آنها برقرار کرد. به نظر میرسد با بهره گرفتن از یک ماتریس دوبعدی که دو مولفه توجه به داخل/خارج و میزان کنترل را به عنوان دو SRP در اختیار دارد (و البته عامل زمان هم در آن مستتر است) میتوان چارچوب مشترکی برای مقایسه عناصر سازمانی و ایجاد ارتباط بین آنها برقرار کرد. به منظور ارائه یک مدل شفاف و قابل فهم، باید انواع استانداردشدهای از استراتژی، فرهنگ سازمانی، ساختار و… استفاده شود. لذا با توجه به جامعیت و کاربرد الگوهای مختلف، با بهره گرفتن از مدل رو، مِیسون و دیکِل و الگوی استراتژیهای چهارگانه مایلز و اسنو (استراتژیهای تهاجمی، رقابتی، محافظهکارانه و تدافعی)، الگوی ساختار سازمانی دفت (ساختارهای از ارگانیکی تا مکانیکی)، الگوی فرهنگ سازمانی دنیسون و میشرا به نقل از دفت (فرهنگ ماموریتی، انعطافپذیر، بوروکراتیک و مشارکتی) و الگوی دستهبندی تکنولوژی طارق خلیل به روایت از ( سختافزارمحور، نرمافزارمحور، انسان(مغز)افزارمحور و سازمانافزارمحور) استفاده شده است. شایان ذکر است، مسلماً انواع استراتژیها، ساختارها، فرهنگها و تکنولوژیهای سازمانی تنها محدود به موارد فوقالذکر نیست و به عنوان مثال در دنیای واقعی میتوان از صدها نوع استراتژی سازمانی که به فراخور شرایط سازمان طراحی میشوند استفاده کرد. دستهبندیهای فوق تنها به منظور استاندارد کردن و برخورداری از یک چارچوب جامع و تقریبی جهت بیان موضوع مد نظر قرار گرفته است و باید اذعان داشت که محقق به گستردگی مفاهیم فوق و پیچیدگی بیش از حد ارتباط آنها با یکدیگر واقف است. ۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق ناآگاهی از ارتباط بین این عوامل و عدم تلاش در برقراری ارتباط بین آنها ممکن است بهترین استراتژیها را در مرحله اجرا با مشکل مواجه کند؛ کما اینکه مطابق آمار و اطلاعات منتشر شده، کمتر از ۱۰% استراتژیهای تدوین شده به شیوهای موفقیتآمیز به اجرا در میآیند (دیوید، ۱۳۷۹، ۴۹۵). بنابراین شناخت ارتباط بین انواع استراتژی و عناصر ساختاری و محتوایی سازمان و ایجاد هماهنگی بین آنها شرط لازم موفقیت استراتژی در اجراست. به عنوان مثال شرکتی که استراتژی تهاجمی را دستور کار خود قرار داده است باید بداند که برای اجرای این استراتژی لازم است فرهنگ مشارکتی را اشاعه دهد و یا فرهنگ ماموریتی؟ همچنین لازم است ساختار خود را ارگانیکتر یا مکانیکیتر کند؟
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
«کسى که مىخواهد مدارج عالى ازعلم ،عمل،ایمان و یقین را بپیماید، چارهاى ندارد،جز اینکه جمیع مراتب تقوارارعایت کند،که مرتبه نخستین«تقوا»انجام واجبات، مستحبّات،ترک محرّمات و مکروهات است.کسىکه طالب کمالات باشد،حتّى از مباحاتى که موجب غفلت و بى خبرى ازیاد خدا مىشود،خوددارى مىکند؛ مثلًا،با اینکه سیر خوردن مکروه نیست، امّا یک لقمه یا چند لقمه کمتر مىخورد تا سنگین نشودودر نماز با حالت بهترى وارد گردد یا به پر خوابى مبتلا نگردد،چراکه این چنین پرخورىو پرخوابى کردن، محرومیّت از بسیارى از برکات رابه دنبال دارد»( دستغیب، ۱۳۹۰: ۶).شیطان،اوّل سعى می کند مؤمن رادرمکروهى بیندازد، سپس راه رابراى ارتکاب گناه صغیره باز مىکند.پس ازآن اصـرار برصغیره وکوچک گرفتن آن- که خودکبیرهاى است-برایش پیش مىآورد و آنگاه گناهان کبیره برایش عادى مىگردد.سپس دستبرد به قلب واصل ایمان شروع مىشود»(دستغیب، ۱۳۸۶: ۵۱).
بنابراین کسى که طالب سعادت و مقام شامخ تقوى است، باید که جهت دوم تقوى را که پرهیز از محرمات وگناهان است بیشتر اهمیت دهد؛یعنی،از چیزهایی که بجا آوردنش موجب خشم وسخط اوست،خوداری نماید؛زیرا اگراز محرمات پرهیز کرد ،عمل خوبش به هرکمی وکوچکی که باشدپذیرفته واورا به خداوند نزدیک می گرداند:« … إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّـهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ…[۹۳] »(دستغیب، ۱۳۸۸ج ،۱: ۱۰)و«آنگاه براى رسیدن به مقام ترک محرمات باید،مکروهات را ترک کند،تاترک حرام برایش آسان وباتکرارواستمرار،ملکه وعادتش شود. اگرمکروه را که انجام دادنش عقاب ندارد،ترک کند،دیگرترک حرام برایش خیلی آسان می گرددوبه تدریج عادتش می شود»(دستغیب،۱۳۸۶: ۶۰) «بعدکاربه جایى مىرسد که هرمکروهى را هم ترک مىکندوهر مستحبى را که بتواندانجام مىدهد، دیگرنمىگوید اینکه مستحب است یا مگر نه، ترک مکروه جایز است؛چون آن نهى کراهتى هم یک نوع قذارت معنوى داردوگرنه ازآن نهى نمىشد.به هرحال در اثر ممارست، قوه ترک مکروه نیزدراو ایجاد مىگرددبلکه کار به جایى مىرسدکه مباح راترک مىکند،از ترس اینکه مبادا به ترک واجب برسد»(دستغیب،۱۳۸۶: ۱۰۴).پس انسان بایدازآنچه نهى شده وحتی ازمکروهات پرهیز کندتا شاید به برکت همین ترک فلان مکروه باب رحمت به رویش بازگردد»( دستغیب، ۱۳۸۷ب: ۲۰۶). بنابراین،وظیفه همه است که ازنعمت دین قدردانى کرده وازآن بهرهمند شود،ابتدا احکام دین رایاد بگیردوبعد خودراوا دارد تا به آنچه دانسته عمل کندوسعی کندواجبى ازاو فوت نشود ومرتکب حرامى نگرددوتااندازه تواناییش درانجام مستحبات وترک مکروهات،کوتاهى نکند»(۱۳۸۸ب،۱: ۱۹) . پرهیزازمکروهات هم براى جلوگیرىازآلودگى روان و بیمارى دل آدمى است،بهطورى که اگرمکروهى بجا آورد،اثر ناروایى درروانش مىگذارد(البتّه نه به مقدار اثر حرام)و نیز موجب کم شدن اجرو ثواب آخرتى هم مىباشد؛ مثلًا،ازجمله مکروهات پرخورى،در حال سیرى چیزى خوردن است (درصورتىکه ضررمعتدٌّبه نداشته باشدوگرنه حرام مىباشد)و پرخوابى و پرگویى(درصورتىکه سخن حرام نباشدو گرنه یک کلمهاش هم حرام است»(دستغیب،۱۳۹۲ب:۶۸).خداونددرقرآن مجید مىفرماید: «…کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ [۹۴]». بنابراین هرحکمی،اثرویژه خودرادارد؛«بعضى ازگناهان و مکروهات است که اثروضـعى آن فقراست ودرروایات اهل بیت علیهم السّلام ازباب لطف ذکر گردیده است.اوّلا،ترک مکروه بایدکرد؛ چون نهى شده ، البتّه اثر وضعى هم دارد وآن نیامدن فقر است به واسطه ی ترک آن مکروه خاصّ»( دستغیب، ۱۳۸۸الف: ۲۸۵).پس بایدازچیزهایى که موجب از بین رفتن یاکم شدن محبّت است، پرهیز و از گناهان دردرجه اول و مکروهات دردرجه دوم دورى نمودو به چیزهایى که موجب زیاد شدن محبّت مىشود روى آورد(دستغیب، ۱۳۸۷ب: ۳۲). ۲-۲-۹ - احباط وتکفیر ۲-۲-۹-۱«احباط» به چه معناست؟ «احباط؛ یعنی باطل کردن وازبین بردن. اگر کسی بی ایمان از دنیا برود،هرچند از اول عمرتا آخر ،کارنیک ازاوسرزده باشد،فایده ای نخواهد داشت؛چراکه بی ایمان مردن،کـارهای نیک راضایع می کند.البتّه،ممکن است که اعمال نیک شخص کافر،سبب تخفیف درعذاب آخرتى او گردد چنانکه درباره «حاتم طایى» و «انوشیروان عادل »گفته اند:درجهنم اند لکن آتش آنها رانمی سوزاند.هم چنین شخص بی ایمانی که اعمال نیک انجام دهد،خدایتعالی درهمین دنیاتلافی نیکی هایش رامی کند؛ مثلاً، ممکن است آسان جان بدهدیا مریض نشودواگرشد،زودخوب شودو… (دستغیب،۱۳۹۰ب: ۵۱ -۵۱). خداونددر آیه ۸و۹ سوره محمد (ص) می فرماید:«وَالَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ [۹۵] »این بدان سبب است که آنها آنچه را خدا نازل کرده است، خوش نداشتندو[خدانیز ]کارهایشان را نابودکرد»؛یعنی،اگر کسى بىایمان ازدنیابرود،هر چند از اوّل عمر تا آخر، کار نیک از او سرزده باشد، فایدهاى ندارد.حال اگر کسی بگوید مگر نه این است که قرآن می فرماید:«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًایَرَهُ؛اگرکسىهموزن ذره ای نیکی کردپاداشش را می بیند، جواب این است که این شخصی که کافر مرده به دست خـودش عملش راازبین بـرده؛چون باکفربه خدا،اجرباقی ورفتن به بهشت محـال است.خداوند درهمین دنیا تلافی نیکی هایش رامی کند»( دستغیب، ۱۳۹۰ب:۱۴۶-۱۴۷). نص قرآن مجید است که می فرماید:«وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بَایتِنَا وَلِقَآءِ الْأَخِرَهِ حَبِطَتْ أَعْملُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّامَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ[۹۶]»؛یعنی،هرکس کافر از دنیا برود،کردارش راضایع کرده است.آنچه که از احباط درآیات مذکور ذکر شد،راجع به شرک وکفر است، اماباید ببینیم؛ آیا گناهان دیگر هم اعمال راضایع می کند؟ درجواب باید گفت آری! نسبت به بعضی ازگناهان آیات بخصوصی داریم[۹۷]، مانند عاق والدین که می فرماید ندامی رسد :«یا عاق اعمل ماشئت[۹۸]». بنابراین، اگرآه مادرپشت سرکسی باشد،کـوه،کـوه عملش را آتش می زند (دستغیب،۱۳۹۰ب: ۱۴۷). بنابراین پاره ای از گناهان کبیره باطل کننده اعمال صالحه است لذاپرهیز از گناه مهمتر از اعمال صالحه است.«امام صادق علیه السلام فرمود:سعی وکوشش کنید دربجاآوردن اعمال صالحه واگرعمل صالح انجام نمی دهید،پس معصـیت نکنید؛ هرآینه کسی که بنامی کندوخراب نمی کند، بنایش بالا می رودهرچند کم باشدوکسی که بنا می کندوخراب می کندبنایی ندارد[۹۹]»(دستغیب، ۱۳۸۸ ج،۱: ۱۴). «درروزقیامت اقوامی هستند که باداشتن حسناتی مانندکوههای مکه،امرمی شودایشان را به آتش ببرندگفتند:یارسول الله(ص)آیانمازگزاربوده اند؟فرمود:آری نمازمی خواندندوروزه می گرفتند و پاره ای از شب رابه عبادت مشغول بودند،لکن هرگاه براینان چیزی ازدنیاپیدامی شد،خودرا برآن می افکندند ؛یعنی،رعایت جهت حلال وحرام را نمی کردندونیز پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : خدای را ملکی است که هرشب بر بیت المقدس ندادر می دهد:«هرکس حرامی بخورد،خدا هیچ عملی را از اونمی پذیردنه واجب ونه مستحب[۱۰۰] »(دستغیب، ۱۳۸۸ ج،۱: ۱۵). ۲-۲-۹-۲-«تکفیر» چیست؟ «تکفیر»از کفّاره به معناى پوشانیدن ومحو کردن اثرگناهى است که واقع شده است. شکّى نیست که قبول ایمان کردن،اثر کفرسابق را محو مىکند.پس اگر کسى از اوّل عمر بىایمان باشد وآخرعمر با ایمان گرددو از دنیا رود، یقیناً اهل نجات می باشدو امّا محو کننده قطعى اثر گناهانى که واقع شده توبه جامع شرایط است؛ چنانچه درباره اهل توبه در قرآن مجید فرموده: «… فَأُولَئکَ یُبَدّلُ اللَّهُ سَیَاتِهِمْ حَسَنتٍ …[۱۰۱]»وامّا غیرازتوبه صادقه حسنات نیزمحو کننده وپاک کننده گناهان است که خداوندمی فرماید:«…إِنَّ الْحَسَنتِ یُذْهِبْنَ السَّیَاتِ[۱۰۲] …» ؛یعنی، بجا آوردن حسنات، پاک کننده سیّئات است که در بسیارى ازروایات پارهاى از حسنات که این اثررا داردوپاک کننده است،ذکر شده ؛مانند این روایت که درجلد پانزدهم بحار آمده:«شخصى نزدخاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله آمدوعرض کردگناه من بزرگ است : (گناهش این بود که درجاهلیّت دخترش رازنده به گورکرده بود).عرض کرد:عملى یادم بدهیدتاخداى تعالى مرابیامرزد.فرمود: مادردارى؟عرض کرد : نه(معلوم مىشود نیکى به مادر بزرگترین علاج این گناه ونظایر آن مىباشد).فرمود: خاله دارى؟ گفت:آرى.فرمود:بروبه خالهات نیکى کن(تابه واسطه علاقهاش به مادرت، نیکى به مادر هم شده باشد).بعد فرمود: لو کان اُمه[۱۰۳]؛یعنى، اگر مادرش بود، بهتر بود»؛ چون نیکى کردن به مادر، اثرش در پاک شدن از چنین گناهى یقیناً بیشتر است»( دستغیب،۱۳۹۰ب: ۱۴۸-۱۴۹). ۲-۲-۱۰-تجسم اعمال «تجسم اعمال»یعنی هرکاری که آدمی دردنیاانجام می دهد،صورت وشکلی داردکه صورت ملکوتیش همواره ثابت باقی می ماند.قرآن مىفرماید: «آنچه کردند حاضر مىیابند».در قیامت هر کسى خودعملش رامىیابد، حقیقتش رامشاهده مىنمایدوعین عمل مثلًا بهصورت جانورآشکار مىگردد. اینجا،انسان خوش ظاهروپاک است،امّا ملکوت و باطنش گرگ درندهاى است که وارد محشرمىشود. (دستغیب، ۱۳۸۹:ج۱۱۷).«صورت باطنی اعمال همراه خودآدم است که فردای قیامت باآن صورت واردمی شود» (دستغیب، ۱۳۹۲الف: ۷۳). درآیه دیگر مىفرماید:«روزى که هر کس آنچه کرده است،حاضر شده مىیابد…»؛یعنی،فرداى قیامت روزى است که هرنفسى آنچه بهجاى آورده،حاضرمىبیند.خودعمل؛یعنى،ملکوتش- که جزایش باشد-همراه اوست؛همانگونه که ملکوت نمازوروزههاى ماه رمضان همراهت هست،سخنهاى نیک و خیر خواهىات همراهت هست.دوست مىدارد،اى کاش کارهاى زشتم،مرا رها مىکرد.ملک عمل اینجا فانى مىشود؛امّا ملکوت مىماند، یا نور است، یا ظلمت، عطر است یا گند، زیباست یا زشت، خوشگلترین صورتهاست یا بدترین آنها. درقرآن مىفرماید:«فرداى قیامت سرازقبر درمىآورندتا ببیننداعمالشان را».ملکوت اعمال متّصل به افراد است.اگر خوب باشد،از آن بهره مىبرندواگر بدباشد ازآن ناراحت مىشوند.غرض این است که،تجسّم اعمال ازعلّت ومعلول بالاتر است وانسان نمی تواند بگوید،در برابر غیبتى که کرده، چگونه لاشه مردار مرتّباً با اوهمراه می باشد؛چرا که غیبت کردن، لاشه خورى است.انسان خودش می داند که درهرعالمى،عمل، ظهورى دارد، ظهور غیبت در ملکوت، لاشه مردار است(دستغیب، ۱۳۸۹ج: ۱۲۷). *بخش سوم :تاثیر گناه برعمل انسان براساس دیدگاه جوادی آملی ۲-۳-۱-گناه وآثارآن «گناه»که در لغت عرب به «اثم» و «عصیان» گفته مىشود، به معناى «سرپیچى و خطا و لغزش و مخالفت با امر و نهى مولا» مىباشد؛یعنى،انجام کارى که درنظر مولاوخالق،ناپسندونکوهیده مىباشد چون داراى مفسده است، مورد نهى قرار گرفته. بنابراین،گناه مخالفت با عبودیت وبندگى است.انسان گناهکار، شهوت وغضب راکه از فروعات انسانندوبایداز عقل او اطاعت کنند،به جاى امیرِ معزول؛یعنى،عقل مىنشاندوزمانى که شهوت و غضب، فرمانرواى درون او شدند،محبوب او خواهندبود وآنگاه هر کارى انجام مىدهد (جوادی آملی،۱۳۸۶: ۳۳۲). جوادی آملی با استفاده ازآیات قرآن و روایات اهل بیت(ع)ازگناهان با تعبیرهای گوناگون یادمی نماید که به مواردی ازآن اشاره می گردد: ۱-گناهان به عنوان حبایل یا مصاید شیطان می باشند؛یعنى،گناهان دامهایى هستند که شیطان به وسیلهى آنها،انسانهارا شکارمىکندو بندهاوطنابهایى است که باآنها،انسانهارا به بندمىکشد که این طنابها هم رنگارنگ وضخیم ونازک است وشیطان هر کسى رابا نوع خاصى مىفریبد،عدهاى را با ثروت وعدهاى رابا مقام ومنصب وعده دیگررابا غریزه جنسى وامثال آن وآتش جهنم هم با لذتها و شهوتها پیچیده ودرهم آمیخته است، به این معنا که درون دام، آتش و بیرون،جام شهوت و انسان به طمع جام شهوت به دام شعله ی مىافتد(جوادی آملی ،۱۳۸۷ج: ۳۱۹-۳۱۸). ۲-گناهان تیرهای شیطانندکه از چلّه کمان اوبه سوی آدمی پرتاب میشود.از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)نقل شده است:«ألنظر سهْم مسموم من سهام إبلیس[۱۰۴]».البته دراین حدیثْ،نگاه به عنوان مثال ویکی ازمصادیق آن ذکر شده است وگرنه هر گناهی تیر مسموم شیطان است و نگاه خصوصیتی ندارد. بسیاری از گناهان بدتر از نگاه شیطانی و دارای آثار تخریبی بیشتری است(جوادی آملی،۱۳۸۴ج :۱۰۹). ۳- گناه درفرهنگ قرآن،قفل دل است وکسی که دل خودرا قفل کند،خداوند هم برآن دل، خاتم ومهرمینهد[۱۰۵]وتنها معصومان واهل بیت طهارت(علیهمالسلام)اندکه با طهارت درونی خودازچنین قفلهایی مبرّاودراوج تطهیربامکنون قرآن کریم درارتباط اند(جوادی آملی ،۱۳۸۸ و :۱۲۶). ۴-خدای سبحان درون گناه راشعله آتش معرفی کرده است:« إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا…[۱۰۶]».آنچه ازمال یتیم که به ستم ازاوگرفته شود،گرچه به ظاهر غذاست ولی درباطن آتش است.بنابر این کسی که پایان کار و درون گناه رامیبیند که آتش است، فراموش هم نمیکند؛از این رو نه عمداًخودرابه گناه میآلاید ونه سهواً(جوادی آملی،۱۳۸۷ب ،۹: ۲۳). در قرآن کریم حتی میل به گناه نیز مایه برخورد با آتش جهنم معرفی شده است؛ چنانکه خداوند به مسلمانان میفرماید: «وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ[۱۰۷]» (جوادی آملی، ۱۳۸۹ ح،۲ :۴۵۵). ۵- گناه وارتکاب کارناپسند همچون سَمّ است که فطرت آدمی آن را نمیپذیرد؛یعنی، همانطور که مزاج انسان در ابتدای کارْ سمّ را نمیپذیرد ولی بعد از اعتیاد ممکن است از آن لذت کاذب ببرد، گناه هم برای مزاج فطرت توحیدی همانندسمّ، تحمیلی است،مگربعدازاعتیاد به آن که دراین صورت تحمیل براونخواهدبود(جوادی آملی، ۱۳۸۴الف: ۱۷۴(.به عبارت دیگرگناه،چون سمی است که مجاری ادراک را میبندد، آنگاه ،دیگرراهی برای درمان نمی ماند؛از این رو نتیجه تلخ تداوم گناه و تبهکاری، کفر است: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ[۱۰۸]»؛یعنی،گناه عادیِ مستمر، به کفر منتهی میشود(جوادی آملی، ۱۳۸۷ب،۹ :۳۵۷) . همانطورکه اعتیادبه موادسمّی،سرانجام معتادان رابه هلاکت میرساند،اعتیادبه گناه نیزروحِ انسانی رابه هلاکت دایمی وقطعی میکشاند.خدای سبحان میفرماید:«… لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَهٍ وَیَحْیَىٰ مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَهٍ[۱۰۹]».نتیجه هرحرکت به طور قطع مشخص است؛معارف وحقایق الهی وانجام دستورهای سودمنددینی،انسان رازنده میکند،چنان که عقاید باطل واخلاق زشت واعمال حرام،انسان را میمیراند (جوادی آملی، ۱۳۸۴a : 174). هیچ سمّی به اندازه گناه وهیچ آتشی به اندازه جهنّم، بی رحم نیست؛ زیرا سمّ وآتش دنیارحمی نسبی دارد.آتش دنیا انسان رامیسوزاند؛وقتی سوزاندتاآن حدّکه انسان احساس درد میکند، درد میکشد ،اماوقتی بیهوش شد،دیگر دردی احساس نمیکند؛مانند کسی که در اتاق عمل، بیهوش است،بدن اوراقطعه قطعه میکنند،ولی دردی را احساس نمیکند؛امّا آتش قیامت و جهنّم، آن قدر بی رحم است که دائماً میسوزاند و دائماً هم انسان احساس سوزش میکند(جوادی آملی، ۱۳۸۷ج :۱۱۵). ۶- گناه حجابی است دربرابر دیده بصیرت انسان که نمیگذارد راه واسرارحق برای انسان روشن شودولذااگرانسانی بخواهد،در محدوده هستی خود،ولی شودو خود راازولایت شیطان نجات دهد، باید قلبش راازهوا خالی کرده ودر مقام عمل نیزازگناه اجتناب کند(جوادی آملی، ۱۳۸۸ز: ۸۳)؛به عبارت دیگرگناه، حجاب است و تارو پودهای پرده حجاب، خودبینی است که هیچ حجابی بدتراز آن نیست.امام موسی بن جعفر(سلام الله علیه) چنین فرمود: «لیس بینه و بین خلقه حجاب غیْر خلقه أُحتجب بغیر حجابٍ محجوبٍ واسْتُتر بغیر سترٍ مستورٍ لا إله إلا هو الکبیر المتعال[۱۱۰]»؛یعنی ،اگر حجابی در میان است، همان خودبینی خلق است و اگر پردهای آویخته باشد، همان غرور مخلوق است وگرنه آن پری روی، پردهای ندارد(جوادی آملی، ۱۳۸۸ک : ۳۶۷). بنابراین حجابی که مانع رسیدن به علمالیقین و شهود بهشت و دوزخ است،همان حجاب گناه است و اهل باطن که از گناه مبرّاهستند،جهنّم و بهشت و نیزغوطهور بودن تبهکاران در جهنّم و تنعم بهشتیان درآغوش نعمتهای بهشتی را هم اکنون میبینند.گناه تعفّنی است که بوی بددارد و فرمودهاند: «تعطّروا بالاستغفار لایفضحنّکم روائح الذنوب[۱۱۱]»( جوادی آملی، ۱۳۸۸ک : ۲۶۶).از این رو باید از آن اجتناب کرد.چون اجتناب ازگناه ، خود به خود مطلوب است،خواه به صورت ملکه باشدیا به صورت گذراوغیر ملکه (حال)؛زیرا در هر صورت باعث نجات انسان از هلاکت و مسمومیت است،لیکن تردیدی نیست که مطلوب اصلی شرع مقدّس،وجود ملکه تقواست تاانسان را از هرگناه بیمه کند.چنان که واکسینه کردن درمقابل بیماری و ایجاد مصونیت در برابر میکربهای بیماری زا از جایگاه ویژهای در طبّ بدن برخوردار است(جوادی آملی، ۱۳۸۹م ،۱: ۳۹۲). ۷- گناه رَیْن و چرک است که چشم دل را میگیردویاهمچون لایه است که روی دل مینشیند و روی قلب نقش میبندد.«انسان»پیامبر، کوثر،صراط و میزان را باچشم ظاهرنمیبیند،بلکه باچشم دل میبیندووقتی جلو ی چشم دل رالایههای متراکم گرفته باشدتالایهروبی نکنندواین غبارها وچرک هاوگردها را نگیرند،آینه دل اسرار قیامت رانمی تواندببیند(جوادی آملی، ۱۳۸۸م: ۳۸۷). ۸-گناه وتبهکاری،الحادوتقلیدِ باطل ازگذشتگان قفل قلب آدمی است وانسان راازتدبّر درمعارف واسرارقرآن بازمیدارد.معارف قرآنی دردل بسته نفوذنمیکند،اماکسانی که فطرت خویش راحفظ کرده باشند،چه مانندصُهَیْب ازروم آمده باشندویا مانندسلمان ازایران ویامانند بلال ازحبشه ویاهمانند عمّارو ابوذرازسرزمین حجاز برخاسته باشند،همه دربرابراین کتاب الهی یکسانند،زیراقرآن کریم اختصاصی به اقلیم یانژادخاصی ندارد،بلکه شفای دردهای روحی وعامل هدایت ورحمت برای همه ی انسان ها ست:«یاأیّها النّاس قدجاءتکم موعظه من ربّکم وشفاءلمافی الصّدوروهدیً ورحمه للمؤمنین»(جوادی آملی،۱۳۸۸ل: ۳۷). خداونددرسوره ی محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)میفرماید:« أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا[۱۱۲]» از این آیه استفاده میشود که دل انسانهابه وسیله معصیت قفل میشودوباقفل شدن دل،معارف درآن راه پیدانمیکند،وقتی معارف به دل راه پیدانکرد،چنین دلی جولانگاه وهم،خیال،مغالطات وپندارهای باطل میشود.انسانی که گرفتار وهم و خیال و پندارهای باطل شد، از ولایت الهی محروم است(جوادی آملی، ۱۳۸۸ز: ۸۲). ۹-گناه زنگاری است که برقلب زده میشودوبدینسان ازمشاهده آیات ونشانههای خداوند درجان وجهان نابینامیگردد.چنانکه مولای عارفان حضرت سیدالشهداء حسین بن علی(علیهماالسلام) میفرماید:«…عمیت عین لا تراک علیها رقیباً[۱۱۳]». پس هیچ یک از اسمای حسنای جمالیه و جلالیه را نمیبیندوهنگامی که میمیرد و به عالمی که در آن اسرارنهان آشکارمیشود،منتقل میشود،درحالی که ضمیر اونابینا بوده،باطنش ظهور مییابد ودرآن روزنابینامحشور میگردد؛«…ونحشره یوم القیمه أعمی»؛یعنی نابینانسبت به مشاهده حق وجمال اوو رحمت خاص او،زیراخدای متعالی میفرماید:«کَلَّاإِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ یَوْمَئِذٍلَّمَحْجُوبُونَ[۱۱۴]»( جوادی آملی، ۱۳۸۹ک : ۲۳۵). ۱۰-قرآن کریم،تباهی وگناه رابه منزله غباری میداند که آیینه ی شفاف دل راتیره نموده، قلب را ازعلوم ومعارف عقلی بیبهره میسازد؛وقتی چنین شد،قلب بسته وتیره،ایمان وگرایش به حق نخواهدداشت؛از این رو تبهکاران در باره معارف عقلی،دیدقوی ندارندوواقعاً آن را ادراک نمیکنند. لذا به انکار،جمود،تعصب، حمیّت بیجا و باطل دست میزنند(جوادی آملی،۱۳۸۵ ،۸: ۶۸). جوادی آملی گناه را مهمترین خطر می داند و یادآور می شود: در جریان یوسف(ع) در سوره مبارکه یوسف آیه ۲۴ این چنین فرمود: «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلاَ أَن رَأی بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ[۱۱۵]»؛یعنی،آن زن دربرخوردبایوسف(ع)قصد کرد، ولی یوسف(ع) قصد و خیال نکرد؛ چون فعل خارج که محقق نشداز هیچ طرف، قصد و خطور قلبی برای آن زن حاصل شد،ولی برای وجود مبارک یوسف(سلام الله علیه) حاصل نشد،برای اینکه فرمود: «لَوْ لاَأَن رَأی بُرْهَانَ رَبِّهِ؛اگربرهان وشهود حق را نمیدید،قصدمیکردوچون برهان حق رادید، قلبش خطورنکردوقصدهم نکرد،پس وجودمبارک یوسف(سلام الله علیه)همانطوری که درمقام فعل معصوم بود،درمقام خطور نیّت هم معصوم بود.شاهد بحث آن است که فرمود:چون برهان رب رادید،از خطرِ قصدِ گناه نجات پیدا کرد(جوادی آملی، ۱۳۸۹د،۱۹: ۲۳۳). از نظرجوادی آملی،گناهان آثار خاصّ خودشان را دارند؛در قبال این گناهان, اطاعات نیزآثار مخصوص خودشان رادارند.بعضی از اطاعات وکارهای خیر است که درمعرفتافزایی اثردارد، بعضی در محبت اثردارد، بعضی در شوق واشکریزی اثر دارد.اگرکسی بخواهددرجهاد اکبر پیروز شود هیچ چاره ندارد،مگراینکه مسلّح باشد.پیروزی درجهاداصغر،سلاحش آهن است که درجنگ تحمیلی دیدیم ,پیروزی در جهاد اوسط ،سلاحش اشک است.بنابراین هر گناهی یک حجاب ویژه است وهراطاعتی یک راه خاص است.اینکه خداوند فرمود:«الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا[۱۱۶]»همه این راههای فرعی به آن بزرگراه که صراط مستقیم است،متّصل است؛ صراط مستقیم بیش از یکی نیست؛ اما این راههای فرعی که به آن صراط مستقیم میرسد،متعدّد است فرمود: ما این راهها را نشان میدهیم. خـدای سبحان براساس ستاریّت خود،دردنیامکـنونات درون انسان هاراجزدرمواردی اندک برچهره هایشان ظاهرنمیکند،امادر قیامت که روز ظهور حقّ است،اثرگناه وطاعت که سیاهی و سفیدی چهره است ظاهرمیشود؛ همانگونه که دردنیا،شرمْ وصفی نفسانی است وچهره راسرخ میکندوهراس،مایه رنگ باختگی وزردی چهره است،در قیامت نیز خاطرات و نفسانیات انسان در چهرهاش اثر میگذارد (جوادی آملی، ۱۳۸۸ل،۱: ۳۶۷). اثرتلخ برخی ازگناهان دردنیا ظاهر میشود.فرومایگی و خواری و زبونی ازآثار مشئوم خیانت درامانت است وچون حق بیت المال عمومی است وافراد محروم وفقیر در آن سهیماند،خیانت در آن سبب زبونی فزونی است(جوادی آملی، ۱۳۸۹د،۱۹: ۲۳۳). درپایان این مبحث به پاره ای از آثارگناه ار منظر حضرت آیت الله جوادی اشاره می کنیم : ۲-۳-۱-۱-گناه درواقع چرک و رین است وروح راتیره مىکند.انسان براثرگناه،نه خواب خوبى داردتادررؤیـا معـرفتى نصیب وى شودونه بیـدارى خوبى داردتابتـواند علـم درستى راکشف وتعلـیم صحیحى را نصیب دیگران کند.بنابراین،اگر روح تیره شود، بسیارى از اسراراز او نهفته است. روحى که خداآن رامنبع الهام قرارداده و به آن سوگند یاد کرده است.این که گفتند سالک،کم سخن و مواظب خوراکش باشد،براى همین است که صداى الهامهاى الهى رابشنود،چون اگرکسى بخواهد صداى درون را بشنود، ناچار است که خود ساکت باشد و حرف نزند(جوادی آملی، ۱۳۸۶ :۱۵۹-۱۵۸).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
هوبن[۳۳] و همکاران نیز به برخی از ایرادات تحلیل SWOT نظیر عدم استخراج عوامل حیاتی و عدم رتبهبندی عوامل و استراتژیها اشاره کردهاند[۸]. در پژوهشهای صاحبنظران دیگری نظیر تامپسون و استریکلند[۳۴] [۱۳]، کاتلر[۳۵][۱۴]، و مک دونالد[۳۶][۱۵] نیز ایرادات مشابهی بیان شده است. با وجود انتقادهایی که به تحلیل SWOT وارد میشود، این رویکرد دارای مزایای مهمی نیز میباشد. یکی از امتیازات تحلیل SWOT را میتوان کوشش آن در اتصال عوامل داخلی و خارجی برای تولید یک استراتژی جدید بیان کرد. از دیگر مزایای بکارگیری تحلیل SWOT در سازمانها این است که فرایند تدوین استراتژی در این تحلیل به مدیران بینشی میدهد تا بخشهای مختلف سازمان را به خوبی شناخته، بررسی و ممیزی کنند و در نهایت اقدامات بهتری انجام دهند[۸]. از این رو صاحبنظران زیادی این تحلیل را به عنوان یکی از سودمندترین روش های تدوین استراتژی میدانند. لذا در این تحقیق به دنبال این هستیم که با بهرهگیری از ابزارها و رویکردهای مختلف نظیر رویکرد مبتنی بر منابع، به الگویی دست پیدا کنیم که ضمن داشتن مزایای تحلیل SWOT بر کارایی آن بیفزاید.
رویکرد مبتنی بر منابع[۳۷] رابرت گرانت[۳۸] درباره اهمیت تجزیه و تحلیل عوامل داخلی چنین بیان میکند[۱۶]: در دنیایی که سلیقهی مشتریان متزلزل است، وضعیت مشتریان به صورت دائم در حالت تغییر میباشد و برای تأمین نیازهای آنها فنآوریها به صورت دائم سیر تکامل میپیمایند، بررسی عوامل خارجی نمیتواند مبنایی مطمئن به دست دهد تا بتوان بدان وسیله کاربردهایی را برای دوره های بلندمدت تدوین کرد. هنگامی که محیط خارجی متزلزل است، شاید منابع و توانایی های شرکت بدان اندازه با ثبات باشد که بتوان بر اساس آنها هویت شرکت را تعیین کرد. از این رو اگر سازمان را بر حسب آنچه که میتواند انجام دهد تعریف نماییم، شاید برای تدوین استراتژیها به مبنای باثباتتری دست یابیم. همچنین زوک[۳۹] در یک مطالعه دریافته است که تنها ۲۰ درصد از تفاوت در سودآوری شرکتها به انتخاب دامنه فعالیت یا بازاری که در آن فعالیت دارند بستگی دارد و ۸۰ درصد مابقی به عوامل خاص سازمانی و مدیریت روابط درونی مربوط میشود[۱۷]. از این رو در سالهای اخیر “رویکرد مبتنی بر منابع” که مورد پذیرش اکثر صاحبنظران قرار دارد مطرح گردیده است[۳]. این رویکرد حاصل تحقیقات نظریهپردازان اخیر مدیریت استراتژیک میباشد[۱۸]. رویکرد مبتنی بر منابع ، سازمان را به مثابه مجموعهای از منابع و قابلیتها میبیند که در کسب مزیت رقابتی آن نقش دارند. با این استدلال که اغلب شرکتها در سطحی پایینتر از ظرفیت اسمی خود کار میکنند و با مازاد منابع روبرو هستند. این منابع اضافی گاهی قابل فروش یا اجاره دادن میباشند. ولی در بسیاری از موارد این کار امکان پذیر نبوده و یا انتقال و جابهجایی آنها به قدری هزینه بر است که شرکت ها ترجیح می دهند به نحو دیگری از منابع یکدیگر منتفع شوند. از این عوامل به عنوان انگیزه های درونی رشد یاد شده است که معمولاً ماهیت تهاجمی به استراتژیهای شرکت میدهد. از طرفی در این دیدگاه، عوامل بیرونی از جمله موقعیتها، فرصتها یا تهدیدهای محیط خارجی نیز در این رابطه موثر بوده و به عبارتی، توجه همزمان به هر دو دسته عامل بیرونی و درونی است که جهت و شیوه مناسب توسعه شرکت را مشخص میکند[۱۹]. دیدگاه مبتنی بر منابع سعی دارد که ریشه مزیت رقابتی، بادوام بودن آن و نیز ریشه ها و خاستگاههای ناسازگاری و سازگاری های سازمان با شرایط بازار را بر مبنای منابع سازمانی درک نموده و تشریح نماید. اصل اساسی در رویکرد مبتنی بر منابع آن است که شرکتها مجموعهای از منابع متمایز را در اختیار دارند که بدلیل دارا بودن ویژگیهای کمیابی ، با ارزش بودن ، غیرقابل جایگزین بودن و غیر قابل تقلید بودن منجر به ایجاد مزیت رقابتی برایشان خواهد شد[۲۰]. این منابع میتوانند مشهود (همچون دارائیهای فیزیکی و نیروی انسانی ) و یا نامشهود (همانند دانش یا فرآیندها) باشند . در عین حال، باید توجه داشت که صرف جمع آوری و دسترسی به منابع با ارزش و کمیاب نمیتواند دستیابی به مزیت رقابتی یک شرکت را تضمین نماید، بلکه چگونگی استفاده از منابع نیز اهمیت دارد. این رویکرد به نوعی تکمیل کنندهی بسیاری از رویکردهای مطرح قبلی میباشد. به عنوان مثال دربارهی همسویی این دیدگاه با تحلیل SWOT میتوان این گونه عنوان کرد که از دیدگاه مبتنی بر منابع، نقاط قوت، منابع و توانایی های سازمان است که میتواند به مزیت رقابتی منجر شود. نقاط ضعف، منابع و تواناییهایست که در اختیار سازمان نیست اما ضروری محسوب شده و به عدم مزیت رقابتی منجر میشود. فرصتها، شرایطی در محیط کلان و کاری است که به یک سازمان امکان میدهد تا از منابع سازمانی بهرهبرداری نماید. تهدیدات شرایطی در محیط کلان و کاری است که ممکن است در مسیر قابلیت رقابت سازمانی یا تحقق رضایت ذینفع قرار گیرد[۳]. به عنوان مثالی دیگر، در مورد ارتباط نزدیک رویکرد مبتنی بر منابع با دیدگاه ذینفعان، بسیاری از صاحبنظران استراتژی عقیده دارند که توسعه مؤثر منابع سازمانی مهمترین دلیل موفقیت برخی سازمانها نسبت به سایرین است. بیشترین منابعی که یک شرکت میتواند به دست آورد یا توسعه دهد به طور مستقیم به ذینفعان آن مرتبط است. مثلاً منابع مالی به شدت در گرو ایجاد روابط خوب کاری با واسطه های مالی است. همچنین توسعه منابع انسانی با مدیریت ذینفع داخلی مرتبط است. در نهایت منابع سازمانی منعکس کننده درک سازمان از انتظارات جامعه و روابطی است که با ذینفعان داخلی و خارجی برقرار کرده است[۳]. در کنار محاسنی که برای رویکرد مبتنی بر منابع عنوان شد، این دیدگاه دارای معایب و محدودیتهایی نیز میباشد. یکی از محدودیتهای اصلی این رویکرد این است که بیشتر مبانی آن در سطح تئوری مطرح میباشد و ابزارها و روش های عملی و کاربردی مرتبط با آن، از وسعت زیادی برخوردار نیست[۲۱]. محدودیت دیگر دیدگاه فوق این است که به این نکته توجه نمیکند که ممکن است بنگاه در برخی ظرفیتهای عمومی در مقایسه با رقبا بالاتر باشد؛ در حالی که در برخی دیگر نسبت به آنان در سطح پایینتری قرار گرفته باشد. برای مثال ممکن است سازمان دارای مزیت تکنولوژیکی باشد و در عین حال تجربهی بازاریابی کمی داشته باشد[۲۲]. از دیگر محدودیتهای این رویکرد، عدم توجه کافی به محیط پیرامون سازمان در برخی از نظریات صاحبنظران این دیدگاه میباشد و گاهی در این دیدگاه سازمان از محیط پیرامونش جدا در نظر گرفته میشود. عدم وجود ساختاری روشن جهت چگونگی تدوین استراتژی بر اساس دستیابی به مزیت رقابتی، یکی دیگر از محدودیتهای این رویکرد میباشد. الف) تاریخچه دیدگاه مبتنی بر منابع در دهه ۱۹۷۰ بیشتر توجه به محیط پیرامون سازمان بود تا عوامل داخلی سازمان، و مدلها و چارچوبها بر این اساس توسعه یافته بود. میتوان اولین نظریه پرداز در رابطه با دیدگاه مبتنی بر منابع را ادیس پنروس[۴۰] دانست. البته وی به جای تعریف استراتژیک منابع، به فهم ستاده سازمان کمک کرد[۲۳]. مطالعه بعدی در این رابطه توسط وارنرفلت[۴۱] در سال ۱۹۸۴ صورت پذیرفت. وی با بیان منابع مشهود و غیرمشهود سازمان، دیدگاه مبتنی بر منابع را به دنبال حداقل سازی هزینه منابع برای سطح معینی از سود با بهره گرفتن از منابع دانست[۲۴]. دریکس و کول[۴۲] در سال ۱۹۸۹، نقش دارائیهای خاص تجمع یافته در طول عمر سازمان را مورد توجه قرار داده و بر ویژگیهای منابع سازمانی در دستیابی به مزیت رقابتی تأکید میکنند. این دو نفر در راستای فوق چهار ویژگی صرفهجوییهای تراکم زمانی، کاراییهای انبوه دارایی، ارتباط درونی داراییها و ابهام علًی را مطرح میکنند[۲۵]. بارنی[۴۳] در سال ۱۹۹۱ با بهره گرفتن از دو فرض عدم تجانس منابع و عدم قابلیت جابجایی آنها و چهار ویژگی با ارزش بودن، کمیابی، تقلید ناپذیری و عدم وجود جایگزین استراتژیک یک چارچوب مفهومی ارائه داده است که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. پیتراف[۴۴] در سال ۱۹۹۳ یک چشمانداز اقتصادی از دیدگاه مبتنی بر منابع ارائه و ضمن تأکید بر پایداری مزیت رقابتی، معیارهای تجانس منابع، عدم تحرک منابع، محدودیتهای گذشته و آینده برای رقابت را در این راستا مورد تأکید قرار میدهد[۲۶]. کولیس و مونتگومری[۴۵] در سال ۱۹۹۵ بیانیه روشنی از دیدگاه مبتنی بر منابع و نقش آن در استراتژی و محتوایی که منابع باید در آن به محک آزمون گذاشته شوند، که شامل عدم تقلیدپذیری، طولانی بودن، تناسب و سازگاری، جایگزینی و برتری رقابتی می باشد، ارائه دادند. طبق نظر آنها منابعی که این معیارها و مشخصهها را داشته باشند، باید مورد توجه اساسی قرار گیرند[۲۷]. مارکیدس و ویلیامسون[۴۶] در سال ۱۹۹۶ ضمن تأکید بر پایدارسازی مزیت رقابتی، شناسایی داراییهای استراتژیک را کافی ندانسته و بر ایجاد مستمر و نظام مند منابع کلیدی تاکید می کنند[۲۸]. ب) دستهبندی منابع سازمان بحث اصلی در تحقیقات دیدگاه مبتنی بر منابع این است که سازمان ها مشابه هم نیستند. هر سازمانی تعدادی منابع محسوس و نامحسوس دارد. سازمانها در طول زمان منابع خود را به دست آورده و بسط و گسترش میدهند. سازمانها در طی مسیرهای توسعه متفاوتی که می پیمایند، منابع متفاوتی را ایجاد میکنند. تفاوت در منابع میتواند در طول زمان هم ادامه پیدا کند، زیرا برخی منابع نمیتواند توسط رقبا تقلید شود و قابلیت جایگزینی ندارد. منابع موجود تعیین میکنند که چگونه سازمان به صورت کارا و مؤثر اقدامات خود را انجام دهد و همین امر سبب تفاوت عملکرد سازمان ها در طول زمان میشود[۲۹]. منابع شرکت شامل انواع داراییها، توانمندیها، فرآیندهای سازمانی، اطلاعات، دانش و … است که شرکت آنها را طوری کنترل میکند که استراتژیهای ارزشآفرین را توسعه داده و اجرا نماید[۹] . وارنرفلت[۴۷] منابع سازمان در هر زمان را دستهای از داراییهای سازمان تعریف میکند که تا مدت زیادی برای سازمان باقی میماند[۲۴]. منابع را از مناظر مختلفی میتوان تقسیمبندی نمود. در تقسیمبندی ۴m که بیشتر در بحث سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان[۴۸] مطرح میشود، منابع سازمان را به چهار منبع اساسی تقسیم میکنند. با ارزشترین آنها نیروی انسانی[۴۹] است که دانش و مهارتهای افراد را در برمیگیرد. دانش خود به دو نوع تقسیم میشود. دانش صریح و قابل لمس[۵۰] مثل سخنرانیها، کتب و مقالات، و دانش ضمنی و غیر قابل لمس[۵۱]، یعنی دانشی که در حافظه انسان نهفته است. این دانش باید از حافظه دریافت شود و در نهایت در قالب نوآوری و خلاقیت وارد سازوکارهای اداری و سازمانی گردد. تجهیزات و امکانات[۵۲]، ماشینآلات[۵۳] و پول[۵۴] سه منبع مهم دیگر هستند که باید برنامه ریزی و مدیریت شوند[۲۵]. والنتین[۵۵] منابع سازمان را شامل انواع محسوس و نامحسوس میداند. منابع محسوس از جنس منابع مالی و فیزیکی میباشند. منابع نامحسوس، منابعی هستند که تقلید پذیری از آنها برای رقبا تقریباً مشکل است و معمولاً در طی زمان به وجود میآیند .این منابع شامل نیروی انسانی، دانش، تجربه و مهارت کارکنان، قدرت خلاقیت و نوآوری، منابع تکنولوژی، فرآیندها و رویه های سازمانی و همچنین شهرت و اعتبار میباشند. همچنین والنتین در یک تقسیمبندی دیگر، منابع را به ۸ دسته مالی، فکری و ذهنی، قانونی، انسانی، سازمانی، اطلاعاتی، ارتباطی و شهرت تقسیمبندی میکند[۱۲].(جدول ۲-۱) جدول ۲-۱ : تقسیمبندی منابع از دیدگاه والنتین
منبع |
مثال |
مالی |
نقدینگی و میزان دسترسی به تسهیلات و امکانات، تجهیزات، مواد خام و… |
سرمایه های فکری |
دانش، مهارتها، فرمولها و یافتهها |
قانونی |
حق اختراع، نام تجاری، قراردادهای حفاظت از سرمایه های فکری |
انسانی |
مهارتها و تجربیات فردی کارمندان |
سازمانی |
فرهنگ، مشتریان، چشمانداز و ارزشهای مشترک، رویه ها و روابطکاری |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
داشتن هوش و استعداد را عامل پیشرفت در تحصیل علم و کسب دانش می دانند ولی این تعریف کامل و جامع نیست، زیرا گذشته از این واقعیت که عدم موففقیت تحصیلی و علمی افراد پرهوش بیشماری، این مدعی را باطل می کند، علاوه بر هوش که اصل لازم برای پیشرفت تحصیلی است عوامل دیگری نیز در تحصیل علم ودانش دخالت دارند مانند عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی – فرهنگی و وضع بدنی و جسمی و …
روانشناسان انگیزه پیشرفت وموفقیت را جزء انگیزه های اکتسابی آدمی دانسته اند، بیش از سایرین مفهوم انگیزه پیشرفت را مورد بررسی قرار داده اند. از نظر آنها انگیزش پیشرفت زمانی مطرح می شود که شخص درفعالیت خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و در پی موفقیت باشد. تحقیقات نشان می دهد که هر چه شدت انگیزش پیشرفت بیشتر باشد به همان اندازه موفقیت فرد افزایش خواهد یافت. همچنین انگیزه پیشرفت به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی یادگیری درنظر گرفته می شود انگیزش پیشرفت تأثیر فراوانی بر عملکرد افراد دارد. به اعتقاد بسیاری از روانشناسان و مربیان همانند یکی از عوامل پیشرفت در کلاس درس عامل انگیزش است و اغلب مربیان به احتمال قوی با نظر بیوگلسکی موافقند که انگیزش عامل اساسی پیشرفت تحصیلی می باشد (آستین,۱۹۹۹). انگیزش پیشرفت بر پایه دستیابی به موفقیت و برآورده ساختن آرزوهایمان در زندگی استوار می باشد و انگیزش پیشرفت باعث تاثیر گذاری بر شیوه اجرای یک تکلیف و نشان دادن تمایلات و رفتار طبیعی ما را در محیطهای گوناگون تحت تاثیر قرار می دهند. بسیاری از اهداف ما بر پایه مشوق ها استوار است و دامنه آن می تواند از گرسنگی تا نیاز به عشق و روابط جنسی در نوسان باشد. دامنه انگیزش پیشرفت می تواند از نیازهای بیولوژیکی تا ارضای تمایلات خلاق و دستیابی به موفقیت در رقابت های مخاطره آمیز تغییر یابد (کریمی,۱۳۸۰). بطور کلی افراد دارای انگیزه پیشرفت احساس می کنند که بر زندگی شان تسلط دارند و از آن لذت می برند آنها سعی می کنند عملکرد خود را بهبود ببخشندو ترجیح می دهند کارهایی را انجام دهند که چالش برانگیز باشد و به کارهایی دست زنند که ارزیابی پیشرفت آنها امکان پذیر باشد. پنج هدف خاص حاصل از انگیزش پیشرفت را به شرح زیر می توان برشمرد: - بررسی و تعیین عوامل موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان. - توصیف و تبیین عوامل اقتصادی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان -توصیف و تبیین عوامل فرهنگی ـ اجتماعی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان. -توصیف و تبیین عوامل آموزشی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان. -توصیف و تبیین عوامل روانشناسی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان. یکی از مواردی که همیشه توجه متخصصان را به خود جلب نموده است اختلاف بین دانش آموزان است که باهوش و استعداد یکسان برای یادگیری از پیشرفت تحصیلی متفاوتی برخوردارند و این خود زمینه توجه به انگیزه ی پیشرفت را قوّت می بخشد. کارآمد بودن یک فرد و بالابودن سلامت جسمانی و روانی او از اهمّ اهداف یک جامعه می باشد. مطالعات حاکی از این است که انگیزه ی پیشرفت به عنوان یک انگیزه اجتماعی تأثیر به سزایی در رشد اجتماعی دارد و به عبارت دیگر افزایش رشد اقتصادی نتیجه ی افزایش نیاز به پیشرفت است (فرایبرک,۲۰۰۵). توجه به نقش حیاتی انگیزش پیشرفت درفراینده یادگیری و پیشرفت دانش آموزان لازم است تاحد امکان شرایط بهینه اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و روانی جهت افزایش این انگیزه، تقلیل عوامل کاهنده آن، وهدایت این انگیزه، فراهم گردد تا بتوان جامعه ای پویا و شاد را پرورش داده و از رقابت ها و استعدادهای افراد به نحو شایسته در خدمت هدف های جامعه مسئولیت پذیر و مدنی بهره جست. مک کللند معتقد است جوامعی که افراد آن فاقد انگیزه باشند، حتی با وجود امکانات عالی و شرایط مساعد طبیعی کمتر شانس توسعه و ترقی خواهند یافت. همچنین مک کللند با بررسی های بسیار دقیق متوجه شد که وضع اقلیمی یک منطقه نمی تواند عامل مهمی در توسعه اقتصادی باشد وی سرانجام به این نتیجه رسید که رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یک جامعه به انگیزه پیشرفت افراد بستگی دارد او معتقد است که در کشورهایی که والدین انگیزه پیشرفت را در دانش آموزان خود پرورش داده اند در بزرگسالی این دانش آموزان افراد توسعه جویی می شوند و به رشد اقتصادی خود کمک کرده اند. به نظر می رسد که بسیاری از دانش آموزان به دلیل داشتن افکار بدبینانه و منفی نسبت به مسائل اقتصادی و اجتماعی، نسبت به آینده خودشان ناامید هستند و خطر ابتلا به مسائل روانی مانند افسردگی بیش از پیش سلامت آن ها را تهدید می کند. جمعیت قابل توجهی از دانش آموزان نسبت به مشکلاتشان نگاه مبالغه آمیز و آشفته کننده دارند و خودشان را به عنوان فردی که هیچ کنترلی بر محیط و یا بر رفتارهای مخرب خود ندارند می پندارند. لذا برای اینکه دانش آموزان از روحیه مثبت نگرانه درباره خود و دیگران و دنیا برخوردار شوند و خود را مفید و اثر بخش دانسته و بتوانند زندگی خود را با اندیشه ای روشن، دیدی واقع بینانه تر و با اطمینان سپری کنند، نیاز به مداخله و آموزش برای آنان بیش از هر زمان دیگری احساس می شود تا آن ها به امید و انگیزه بیشتری به تحصیل بپردازند، نکات گفته شده همگی تأکیدی بر ضرورت بررسی این موضوع است. عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی کودک در طی مراحل مختلف رشد همانقدر که نیاز به استقلال فکری و عملی دارد، به همان میزان هم به کمک والدین نیاز دارد. این نیاز با شروع دوران تحصیل محسوس تر می شود. اینجاست که اولیاء باید با علم و اطلاع و کاملاً آگاهانه به یاری کودکان خود بشتابند اما این مشارکت نباید به گونه ای باشد که طفل ضعیف و متکی به دیگران بار بیاید. به وجود آوردن اتکاءبه نفس در کودک و ایجاد حس مسئولیت در او بهترین راه موفقیت آنان است و کمک های اولیاء در یاددادن مطالب درسی باید چنان باشد که کودک فکر کند این خود اوست که مشکلاتش را از پیش پایش بر می دارد. باید دانست که کودکان هم از داشتن استقلال احساس غرور می کنند. توجه به مراحل زیر می تواند عامل موثری در پیشرفت تحصیلی کودکان باشد. صاحب نظران روانشناسی و علوم تربیتی یکی از مهمترین نهادهای موثر در تربیت رفتار آدمی را سازمان خانواده می دانند؛ زیرا محیط خانواده اولین و با دوام ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان و زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، عقلانی و عاطفی آنان است پدر و مادری که در تعلیم و تربیت، سواد، حسن رفتار اجتماعی یا هر نوع رفتار اجتماعی بی تفاوت باشند، مسلما در پیشرفت تحصیلی فرزند خود تاثیر منفی خواهند گذاشت. نمونه بودن والدین یعنی آنچه که واقعا هستند نه آنچه که تصور می کنند بیش از هر چیز دیکری در کودکان موثر است (سرمد،۱۳۷۳). ناکافی بودن امکانات داخل خانه: فراهم کردن امکاناتی از قبیل میز و صندلی و اتاق مخصوص برای خانواده هایی که در یک اتاق زندگی می کنند بسی دشوار است برخی از دانش آموزان جای مناسبی برای درس خواندن در خانه ندارند و مجبور می شوند برای پیدا کردن مکانی آرام و بی سروصدا برای مطالعه به کتابخانه یا مدرسه بروند بیرون رفتن دانش آموزان از خانه به هر سنی که باشد ممکن است مشکلاتی را برای آنان و خانواده هایشان بوجود آورد. برخی از دانش آموزان عادت دارند شب ها مطالعه کنند. شلوغ بودن خانه و نداشتن امکانات باعث می شود که آنان نتواند به خوبی از عهده انجام تکالیف خود برآیند و در نتیجه دچار افت تحصیلی شوند. بنابراین فراهم کردن امکانات می تواند در پیشرفت تحصیلی فرد تاثیر بسزایی داشته باشد (مرتضوی زاده،۱۳۷۹). فقر اقتصادی: فقر اقتصادی خانواده توان اولیا را در تامین بهداشت، خوراک و پوشاک، کتب و وسایل کمک آموزشی به صفر می رساند. این چنین مشکلاتی باعث می شود دانش آموزان آمادگی لازم را برای یادگیری و فعالیت کلاسی نداشته باشند و در نتیجه انگیزه و رغبت برای یادگیری را از دست می دهد. می توان گفت که وضعیت اقتصادی و میزان درآمد خانواده نیز می تواند نقش موثری در پیشرفت تحصیلی فرد داشته باشد. چون خانواده هایی که از توان اقتصادی بالایی برخوردارند می توانند وسایل، امکانات و شرایط مناسب تری را جهت رشد فرزندان خود فراهم آورند. امروزه ثابت شده است که غنی سازی محیطی، در جنبه های مختلف رشد از قبیل رشدفیزیکی، رشداجتماعی، رشدشناختی، رشدعاطفی و رشداخلاقی تاثیر مثبتی دارد. به هر حال رفاه اقتصادی اگر چه عامل مهمی در راه رشد پرورش فرد است اما برای ایجاد این رفاه، والدین نباید از جهت های دیگری به کودکان لطمه وارد کنند (خیرّ،۱۳۸۲). اولیاء قرار گیرند: کوچک شمردن معلم و نادان جلوه دادن او در ذهن کودک نسبت به مربی و کتاب ایجاد تردید می کند. کودک مطالب درسی را فقط به این خاطر به ذهن نمی سپارد که در کتاب نوشته شده است، بلکه بیشتر به این جهت آن را قبول دارد که از زبان ساده و شیرین معلمش می شنود در مواردی ممکن است والدین هنگام بازدید کتابچه درس کودک، در جواب پرسشی که توسط معلم داده شده تردید کنند. در چنین مواقعی بهترین راه، مراجعه به مدرسه و مطرح کردن موضوع با معلم است. معلمان از طریق اولیای مدرسه می توانند هر یک از دانش آموزان را بشناسد و با وضعیت روحی و روانی و خانوادگی با آنها رفتار کنند. اگر اولیای مدرسه در ابتدای سال استقبال خوبی از دانش آموزان داشته باشند و حتی المقدور با هدیه کردن یک شاخه گل به هر یک از دانش آموزان نگرش مثبتی در آنان ایجاد کنند، می توانند خوش بینی نسبت به مدرسه و مقدمه علاقمندی به درس و یادگیری و ایجاد پرورش میل و رغبت را در آنان به وجود آوردند. معلم باید در کلاس درس تک تک دانش آموزان را مورد توجه قرار داده و سعی کند همه دانش آموزان را بشناسد. او می تواند در تدریس از روش های متنوعی استفاده کند و با اولیای دانش آموزان و خود آنان برخوردی محبت آمیز و مثبت داشته باشد و در کارهای کلاس شاگردان را به پیشرفت و به دست آوردن اطلاعات جدید تشویق کند. معلمان به جای اینکه از دانش آموزان بپرسند چرا درس نمی خوانند، باید به دنبال ریشه ها و علل درس نخواندن آنها باشند و پس از پیدا کردن علل، راه حل مناسب را ارائه دهند. معلم باید در کلاس درس، مدیری توانمند و روانشناسی آگاه باشد و متناسب با رفتار دانش آموز از روش های مختلف تدریس وتغییر رفتار استفاده کند (مرتضوی زاده،۱۳۷۹). روش تدریس یک معلم موثر باید گنجینه ای از الگوها و روش های تدریس مختلف داشته باشد تا به هنگام ضرورت و بر حسب نوع درس و شرایط تدریس یک یا برخی از آنها را به کار گیرد (کومز، ترجمه فروش زاده، ۱۳۷۰) و با بهره گیری از الگوهای فعال تدریس موجبات کسب مهارتها را فراهم آورده و لوازم زندگی را در دانش آموزان. این شهروندان آینده دهکده جهانی به وجود آورند. عوامل موثر در تدریس معلم در تدریس با متغیرهای مختلفی سروکار دارد. معلم سعی می کند با دستکاری و کنترل متغیرهای مختلف وضعیتی به وجود آورد که یادگیری حاصل شود. برخی از عوامل مهم و موثر در تدریس شامل موارد زیر است: الف: ویژگیهای شخصیتی وعلمی معلم ما بیشتر به تحلیل نوع نگرش و روابط معلم نسبت به شاگردان می پردازیم و آنان را به دو گروه شاگرد نگر و درس نگر تقسیم می کنیم. ۱- معلمان شاگرد نگر: این گروه از معلمان شاگردان را هسته مرکزی فعالیت خود قرار می دهند و آنان را محور اصلی فعالیت های آموزشی می دانند. این گروه به طور کلی، به پرورش استعداد شاگردان شوق فراوان دارند. معلمان شاگردنگر اگر اطلاعات و دانش زیاد هم داشته باشند انتقال همه آن را به شاگردان چندان مهم نمی دانند، بلکه بیشتر فعالیت خود را بر عمل آموزش و پرورش شاگرد متمرکز می کنند. این ها از میان علوم بیشتر به جنبه علوم انسانی مخصوصا روان شناسی توجه دارند. معلمان درس نگر: بیشتر به درس اهمیت می دهند تا پرورش شاگردان. گروه درس نگر به شاگردان و تفاوت های فردی آنان توجهی ندارد به اعتقاد افراد این گروه حقایق علمی، شاگردان را برای زندگی اجتماعی آماده می سازد و به همین دلیل کسب دانش در درجه اول اهمیت دارد این معلمان به علوم و فنون رغبت دارند. ب: ویژگیهای شاگردان و تاثیر آن در فرایند درسی فرایند رشد شاگرد، علایق، میزان انگیزش، بلوغ، عاطفه، سوابق اجتماعی و تجارب گذشته شاگردان، عواملی است که بر روش کار معلم در کلاس درس اثر می گذارد. ساخت ذهنی، هوش و تجربه های علمی شاگرد، مسئله ای است که در روش تدریس باید به آن توجه شود. برنامه درسی باید انواع و تعداد تکالیف درسی را بر اساس مراحل رشد ذهنی و توانایی مختلف شاگرد پی ریزی نماید. ج: تاثیر برنامه و ساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس ساخت نظام آموزش یک جامعه اعم از نگرش ها و باورها، برنامه ها و آیین ها می تواند روش تدریس معلم را تحت تاثیر قرار دهد. در بررسی ساختار نظام آموزشی از نظر برنامه و چگونگی اجرا دو نظام کاملا متمایز به چشم می خورد. برنامه متکی براصالت مواد درسی. برنامه متکی بر رشد همه جانبه شاگرد. روش تدریس سنتی ارائه مفاهیم به صورت تدریس شفاهی یا کتبی از طرف معلم و تکرار، حفظ کردن و پس دادن آن توسط شاگردان (شعبانی،۱۳۷۲). حال چون روش تدریس ساخت گرایی یکی از روش هایی است که در طی انجام مراحل آن فراگیر فعالانه درگیر چالش های ذهنی است که در ابتدا از طرف معلم و سپس خود و همسالانش بوجود آورده اند می باشد و سعی دارند مطالب را با همکاری هم گروه هایش یاد بگیرند و فعالیت در این روش بیشتر از طرف فراگیران صورت می گیرد و فقط نقشی هدایت کننده را دارد. این روش یکی از روش های فعال تدریس به شمار می آید. در ادامه به بیان روش تدریس فعال، مقایسه آن با روش سنتی و نهایتاً روش ساخت گرایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. روش تدریس فعال به طور کلی روش تدریس فعال را می توان به این شکل بیان نمود که: روشی که دانش آموز در آن شنونده صرف نیست و می تواند در جریان یادگیری و تدریس مشارکت نماید، ابراز عقیده و نظر نماید، وآزادانه بدون نگرانی با سایرین وارد بحث شود (صفوی،۱۳۷۸). مقایسه روش سنتی و فعال امروزه آموزش و پرورش سازمانی است که خطیرترین نقش را در جامعه ایفا می نماید، ازطرفی هنجارها و ایده آل های جامعه را به نسل جدید انتقال می دهد و از طرفی دیگر در تلاش است تا متناسب با زمان و همگام با پیشرفت تکنولوژی به آموزش و پرورش افراد جامعه و حل مسائل اقدام نماید. در این فرایند، تمام نهادهای جامعه نقش دارند، ولی نقش اساسی را آموزش و پرورش بر عهده دارد. مهمترین مولفه در آموزش و پرورش «فرایند یاددهی و یاد گیری» می باشد (مهر محمدی،۱۳۷۴). بلاک و همکارانش (۱۹۶۶) در تحقیقی «مبادله کلامی بین معلم و دانش آموز» را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که به طور متوسط کمی بیش از نسبت ۳ به ۱ به نفع معلم بوده است. این نسبت در تمام دروس تقریبا ثابت و محتوای کلام معلم بیشتر در توضیح و ارائه مطالب ومباحث بود. در گذشته تدریس را انتقال معلومات می دانستند: ولی امروزه همه صاحب نظران با مفهوم سنتی تدریس یعنی انتقال دانش ومعلومات مخالف هستند. امروزه معلم باید دانش آموزان را با مطالب یادگرفتنی درگیر نماید و راه وروش دانستن را به آنها بیاموزد نه این که تنها به انتقال اطلاعات و معلومات وحقایق اکتفا نماید. (نصر اصفهانی و همکاران،۱۳۷۱). پیاژه[۴] (۱۳۶۹) معتقد است وقتی دانش آموز فعال نباشد به صرف شنیدن سخن دیگران یاد نمی گیرد. بلوم[۵] (۱۳۶۳) نیز معتقد است که یادگیری ضمن رفتار فعال دانش آموز رخ می دهد؛ آنچه که دانش آموز انجام میدهد سبب یادگیری می شود، نه آنچه که معلم انجام می دهد. همچنین دیویی[۶] می گوید: هسته اصلی جریان تدریس ترتیب شرایط و محیطی است که دانش آموز بتواند در آن به تعامل بپردازد (به نقل جویس و همکاران، ۱۳۷۸). برونر معتقد است آنچه امروزه در کلاس های درس آموزش داده می شود، مطالب بی معنی و مفاهیم مفصل است و یادگیرنده به طور منفعل و طوطی وار آن ها را یاد می گیرد و حفظ می کند؛ به این ترتیب یادگیری فعالیتی بی هدف، کسالت آورد و بدون استفاده می شود (به نقل از کدیور، ۱۳۷۹). یوزک بونام[۷] (۲۰۰۹) اظهار می دارد که روش و میزان کنش و واکنش بین معلم و دانش آموزان، مواد درس و محیط یادگیری، میزان یادگیری را در کلاس های درسی مشخص می نماید؛ بنابراین، اگر شرایط یادگیری فراهم شود، دانش آموزان خود به یادگیری خواهند پرداخت (به نقل از شعبانی، ۱۳۷۷). ۱- در روش سنتی محور اصلی در کلاس معلم بود، ولی در روش خلاق دانش آموزان محور اصلی هستند و با ابهامات دست و پنجه نرم می کنند. ۲- در روش سنتی دانش آموزان به سؤال ها پاسخ کلیشه ای می دادند حتی پاسخ ها از طریق معلم به آنها داده می شد، ولی در روش خلاق دانش آموزان نظریات متعددی دارند (واگرا) ولی به نتیجه ای مشخص و مطلوب می رسند (همگرا). ۳- در روش سنتی قدرت حافظه برای یادگیری مهم بود و فقط محفوظات در نظر گرفته می شد، ولی در روش خلاق حل مسأله محور یادگیری است. ۴- دانش آموزان در روش های خلاق حتی می توانند با کشیدن نقاشی یا کاردستی و یا اجرای نمایش به نتیجه مطلوب برسند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نتیجه گیری پس از مطالعه و بررسی مدل های اندازه گیری رضایت مشتری وشاخص های ملی کشورهای مختلف، در جداول زیر آن ها را با یکدیگر مقایسه می کنیم.
جدول ۲-۸ مقایسه مدل های مختلف رضایت مشتری
جدول ۲-۹ مقاسه شاخص رضایت مشتری کشورهای مختلفی ۲-۳- پژوهش های صورت گرفته پیرامون موضوع در این قسمت ،مطالعات داخلی و خارجی مرتبط با پژوهش ارائه گردیده است. ۲-۳-۱- پژوهش های انجام شده در داخل کشور ۱-مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی ۱۳۷۵ در تحقیقی تحت عنوان"بررسی میزان رضایت بیمه گذاران از کیفیت خدمات تأمین اجتماعی در اصفهان"، میران رضایتمندی بیمه شدگان ، بازنشستگان و مستمری بگیران این سازمان در شهرهای اصفهان ،نائین و فلاورجان را مورد بررسی قرار داده است . در این تحقیق مشخص گردید که عواملی که باعث نارضایتی بیمه شدگان از سازمان تأمین اجتماعی گردیده است را می توان در یکی از طبقه بندی های زیر قرارداد: الف) مسائلی که ناشی از شرایط زندگی داخلی بیمه شدگان می باشد از جمله تعداد عائله،مسائل اقتصادی و شخصی افراد. ب) مشکلاتی که ناشی از شرایط عمومی مملکت در سطح کلان بوده و در حدود وظایف و اختیارات سازمان تأمین اجتماعی نمی باشد. ج) مسائل و مشکلاتی که در ارتباط با خدمت رسانی سازمان تأمین اجتماعی به بیمه شدگان خود می باشد. ۲- زمان ۱۳۷۸ در تحقیقی تحت عنوان “تأثیر کیفیت بیمه گذاران بیمه آنش سوزی” در دانشگاه آزاد، تأثیر کیفیت بر رضایت بیمه گذاران آتش سوزی موردد بررسی قرار گرفته است و این نتیجه حاصل شده است که یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر رضایت بیمه گذاران کیفیت خدماتی است که توسط آنان به بیمه گذاران خود ارائه می دهند. ۳- الماسی ۱۳۸۲ تحقیقی را به راهنمائی دکتر سیدرضا جوادین انجام داده است .این مقاله تحقیقی میدانی با بکارگیری کلیه کارکنان سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران به عنوان نمونه آماری و استفاده از مدل مقیاس کیفیت خدمات پاراسورامان و دیگران جهت ارزیابی کیفیت خدمات به منظور ارزیابی کیفیت خدمات سازمان تأمین اجتماعی به مشتریان خود می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده و از نمونه آماری ۱۲۳ نفری استفاده نموده است . در پایان به این نتیجه رسیده است که کیفیت خدمات ارائه شده از طرف سازمان تأمین اجتماعی از انتظارات مشتریان کمتر می باشد. ۴- بازدار و رضائی ۱۳۸۳ ، در تحقیقی تحت “عنوان بررسی مدیریت کیفیت در سیستم راه آهن کشور"با بهره گرفتن از مدل سروکوال شکاف بین انتظارات و ادراکات مشتریان خود را مورد بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده است که کل، خدماتی که توسط سیستم راه آهن کشور ارائه می شود، انتظارات مشتریان را برآورده نمی سازد و میانگین شکاف اندازه گیری شده برای خدمات راه آهن کشور ، ۲۷/۲- می باشد.
۵- رضائی گل آباد ۱۳۸۶ در تحقیقی تحت عنوان “بررسی میزان شکاف کیفیت خدمات در شرکت بیمه ایران با بهره گرفتن از مدل سروکوئال"میزان شکاف بین انتظارات و ادراکات بیمه گذاران شرکت سهامی بیمه ایران از کیفیت خدمات ارائه شده در شهرستان قم را بررسی کرده و پس از مطالعه این شکاف براساس متغیرهای جمعیت شناختی همچون جنسیت، سن، سطح تحصیلات، نوع پوشش بیمه ای به این نتیجه رسیده است که انتظارات بیمه گذاران از کیفیت خدمات با ادراکات آنها یکسان نیست. وی در این پژوهش به طبقه بندی اهمیت ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات از منظر بیمه گذاران نیز گذاران نیز پرداخته و بااستفاده از آزمون فریدمن به این نتیجه رسیده است که اهمیت این ابعاد به ترتیب عبارتند از :تضمین، همدلی، پاسخگویی، قابلیت اطمینان و عوامل ملموس. در سال ۱۳۸۶ پژوهشی با عنوان “شناخت موانع رشد بخش خصوصی در صنعت پست، برنامه بهبود محیط کسب و کار دفاتر خدمات ارتباطی سراسر کشور” انجام شده اسـت. فـاز سـوم ایـن پـژوهش بـه شناخت موانع کسب و کار دفاتر خدمات ارتباطی میپردازد که برای این منظور، پـس از بررسـی اسـناد و مکاتبات، مصاحبه با مسئولین و صاحبان دفاتر و تحلیل آمار و ا رقام موجود، پرسشنامه ای طراحی شـده و میان مدیران دفاتر سراسر کشور توزیع گردیده است. نتایج حاصل از اطلاعات بـه دسـت آمـده از طریـق مصاحبه ها، پرسشنامه ها و بررسی اسناد و مکاتبات، حکایت از وضعیت نامطلوب دفـاتر دارد. نتـایج نـشان میدهند که اکثریت دفاتر قادر به رسیدن به حداقل سودآوری نیستند و از تامین هزینه های خود عاجزند. میری (۱۳۸۵) در رساله خود عوامل موثر بر رضایت مشتریان صنعتی یکی از محصولات صنعتی شرکت پاکسان به نام اسید چرب را بررسی میکند. در این تحقیق مشخص شد که عامل رضایت عملکردی و رضایت از خصوصیات محصول مهمترین عوامل بر رضایت مشتریان صنعتی محصول اسید چرب است. سقایی و همکاران (۱۳۸۵) در تحقیق به معرفی و بررسی مدل ارزیابی و سنجش رضایت مشتریان صنعتی به نام INDSAT در بازارهای صنعتی پرداخته است. نتایج تحقیق به این صورت بوده که علیرغم دقت بالایی که برای طراحی مدل مذکور صورت گرفته است، به اعتقاد مدعیان آن، این ابزار از نظر قابلیت تعمیم نتایج با چند محدودیت چالش برانگیز مواجه است که موجب میشود برای بکارگیری آن رعایت ملاحظات ویژ ه ای ضروری باشد. طاهرخانی(۱۳۸۲) در پژوهش خود با عنوان “بررسی و شناخت عوامل موثر بر رضایت مشترکین مصارف صنعتی و تعیین اولویت آنها در شرکت توزیع برق استان قزوین” موضوع رضایت مشتریان صنعتی را مورد بررسی قرار داده است. ۲-۳-۲- پژوهش های انجام شده در خارج کشور ۱- استپلس ۲۰۰۴ در پژوهشی تحت عنوان “بررسی کیفیت خدمات مرکز تلفن “با بهره گرفتن از مدل servqual ،میزان انتظارات مشتریان از خدمات مرکز تلفن با تجربه واقعی که آنان از دریافت خدمات مرکز تلفن کسب کرده اند، مورد بررسی قرار داده و مشخص کرده است که میزان انتظارات مشتریان از خدمات دریافتی بیشتر از میزان ادراکات آنان می باشد. ۲- هنینگ ۲۰۰۴ در پژوهشی تحت عنوان “کارکنانی که ارائه دهنده خدمات مشتری محور هستند” به این نتیجه رسیده است که در صورتی که کارکنان سازمان رفتاری مشتری محور داشته باشند، یک اهرم کلیدی مهم در رضایت مشتریان و موفقیت اقتصادی سازمان به حساب می آید و باعث بقای سازمان در بلند مدت خواهد گردید. ۳- آواستی و دوگرا۲۰۰۵ در پژوهشی تحت عنوان “بررسی کیفیت خدمات در بانک ها، بررسی ابعاد کیفیت خدمات “با بهره گرفتن از ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات در مدل سروکوال میزان شکاف در انتظارات و ادراکات از خدماتی که توسط بانک ها به متقاضیان ارائه می شود را تعیین نموده است و به این نتیجه رسیده اند که انتظارات مشتریان بانک ها از ادراکات آن درباره خدمات ارائه شده بیشتر است. ۴-آراسلی و اسمادی ۲۰۰۵ در مقاله ای تحت عنوان “مقایسه کیفیت خدمات در صنایع بانکداری قبرس” ابعاد کیفیت خدمات را دربانک های قبرس مورد بررسی قرار دادند. این دو پژوهشگر از ابعاد پنجگانه مدل سروکوال بدین منظور استفاده نمودند.نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که انتظارات مشتریان بانک به طور کامل توسط خدمات ارائه شده از سوی بانک ها برآورده نشده است و از میان پنج بعد مدل کیفیت خدمات ، بیشترین شکاف مربوط به مؤلفه “همدلی و درک مشتریان” می باشد. همچنین نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که مؤلفه “قابلیت اطمینان ” بیشترین اثر را بر رضایت مشتریان بانک ها دارا می باشد. ۵- لائو، اکبر و فای۲۰۰۵ در مقاله ای تحت عنوان “کیفیت خدمات ، مطالعه ای در بخش هتلداری کشور مالزی"برای شناسایی و تجزیه و تحلیل میزان شکاف بین انتظارات و ادراکات مشتریان در هتل های چهار و پنج ستاره کشور مالزی از مدل سروکوال استفاده کردند. در این مطالعه میزان انتظارات و ادراکات مشتریان این هتل ها از خدمات دریافتی و همچنین سطح رضایت کلی مشتریان از خدمات دریافتی مورد بررسی قرار گرفت .نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که بیشترین شکاف مربوط به عوامل ملموس و فضای هتل ها می باشد و کمترین شکاف مربوط به مؤلفه پاسخگویی می باشد. همچنین این مطالعه نشان داد که از میان ابعاد پنجگانه مدل سروکوال ابعاد ملموس، پاسخگویی و تضمین نسبت به دو مؤلفه دیگر ، اثر قابل ملاحظه ای بر رضایت مشتریان دارند. ۶- تانر و آنتونی۲۰۰۶ در پژوهشی تحت عنوان “مقایسه کیفیت خدمات بهداشتی بیمارستان های دولتی و خصوصی زدر کشور ترکیه ” از مدل سروکوال برای مقایسه کیفیت خدمات بیمارستان های دولتی و خصوصی استفاده کردند. بدین منظور پرسشنامه ای به تعداد ۴۰۰ عدد بین افراد بستری شده در بیمارستان ها ، به تفکیک پخش شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بیماران بستری شده در بیمارستان ها کیفیت خدمات بیمارستان های خصوصی بالاتر از بیمارستان های دولتی ارزیابی کرده و از خدمات آنان رضایت بیشتری داشتند. ۷- آلوز و ویبرا۲۰۰۶ در پژوهشی تحت عنوان “مدل سروکوال، یک ابزار بازاریابی برای ارزیابی کیفیت خدمات در مؤسسات آموزش عالی ” از پرسشنامه مدل سروکوال برای ارزیابی کیفیت خدمات آموزش عالی دردانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه پرتغال استفاده کردند. این دو پژوهشگر از ۲۶۲ دانشجوی سال دوم ،سوم و چهارم برای ارزیابی کیفیت خدمات کالج استفاده کردند. نتایج حاصل از این پژوهش ها نشان می دهد که هر یک از ابعاد پنجگانه موجود در مدل سروکوال به یک اندازه برای دانشجویان حائز اهمیت نمی باشد. دراین پژوهش ها مهمترین بعد کیفیت خدمات از دیدگاه دانشجویان ،مؤلفه تضمین مؤسسه آموزشی می باشد و کم اهمیت ترین بعد، مربوط به ابعاد ملموس می باشد. ۸- بارتلت۲۰۰۷ در پژوهشی تحت عنوان “بررسی کیفیت خدمات در رستوران ها در چین، با دیدگاه شرقی ” با بهره گرفتن از مدل سروکوال میزان کیفیت خدماتی که توسط رستوران ها ارائه می گردد را مورد بررسی قرارداده است و به این نتیجه رسیده است که کیفیت خدمات و رضایت مشتریان به یکدیگر مرتبط می باشند. ۹- لای و همکارانش ۲۰۰۷ در پژوهشی تحت عنوان “ارزیابی تجربی کاربرد مدل سروکوال در صنایع ارتباطات سیار در کشور چین” میزان اعتبار دراستفاده از این مدل را در صنایع ارتباطات سیار را مورد بررسی قرار دادند.نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ضریب آلفای کرونباخ برای هریک ازابعاد پنجگانه کیفیت خدمات عبارتند از: ابعاد ملموس ۷۶درصد، قابلیت اطمینان ۸۸درصد، پاسخگویی ۹۲ درصد، تضمین۸۹ درصد و مؤلفه همدلی ۹۳ درصد می باشد. از آنجایی که ضریب آلفای کرونباخ برای تمامی مؤلفه های کیفیت خدمات بیش از ۷۵ درصد بود، بدین نتیجه رسیدند که این مدل از اعتبار و روایی لازم برای ارزیابی کیفیت خدمات در این بخش برخوردار می باشد.لای و همکارانش در این مقاله برای کیفیت خدمات یک ساختار سه لایه ای را برای کیفیت خدمات قائل شدند که لایه اول شمل تضمین، همدلی و پاسخگویی، لایه دوم شامل قابلیت اطمینان و سومین لایه ابعاد ملموس و فضای فیزیکی را دربرمی گیرد. ۱۰- پرایز۲۰۰۷ در مقاله ای تحت عنوان “ارزیابی ادراکات و انتظارات مسافران بین المللی از کیفیت خدمات خطوط هوایی ایر مائوریتز” از مدل سروکوال برای ابعاد مختلف کیفیت خدمات خود از دیدگاه مسافران بین المللی خطوط هوایی استفاده کردند. دراین پژوهش ۱۴۰ پرسشنامه دراختیار مسافران قرار گرفت . نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات دراین مقاله نشان می دهد که از میان ابعاد پنجگانه مدل سروکوال دراین خطوط هوایی ، بیشترین شکاف مربوط به مؤلفه قابلیت اطمینان وکمترین شکاف مربوط به ابعاد ملموس می باشد.همچنین دراین پژوهش مشخص شد که مهمترین عامل در رضایت مسافران از خدمات این خطوط هوایی، مؤلفه تضمین می باشد. ۲-۴- جمع بندی ادبیات پژوهش با توجه به مطالعات داخلی و خارجی که درزمینه ارزیابی کیفیت خدمات انجام شده است این نتیجه کلی به دست می آید که در صنایع مختلف از جمله بیمه ،بانکداری،آموزش ، هتلها و رستوران ها کیفیت خدمات ارائه شده پایین تر از انتظارات مشتریان است . نتیجه دیگر اینکه کم اهمیت ترین بعد از ابعاد پنجگانه مدل سروکوال در صنایع مختلف بعد عوامل ملموس است اما با اهمیت ترین بعد در میان ابعاد پنجگانه از نظر مشتریان در صنایع مختلف متفاوت است. ۲-۵- مدل پژوهشی تحقیق با توجه به مفاهیمی که پیش تر تشریح شده و همچنین پیشینه انجام شده، مدل پیشنهادی به شرح ذیل ارائه می گردد: شکل ۲-۲۱ مدل تحقیق ۲-۶- کلیاتی در مورد شرکت کندوکاو ماشین ۲-۶-۱- معرفی شرکت کندو کاو ماشین شرکت کندوکاو ماشین (سهامی خاص) درتاریخ ۱۳۷۷/۰۸/۳۰ با شماره ثبت ۱۴۵۳۱۴ در اداره ثبت شرکت های تهران به ثبت رسیده است. این شرکت ارائه کننده کاملترین مجموعه بالابر و همچنین اولین ارائه کننده بالابر خودبر با ارتفاع بالا در ایران است. اخذ نمایندگی انحصاری فروش و خدمات پس از فروش گروه تولیدی هالوت[۵] فرانسه ، برین [۶]ایتالیا ، املیفت [۷]دانمارک در ایران و ارائه بیش از ۱۳۰ مدل انواع بالابر و پایین بر از ارتفاع ۳۰- تا ۹۰+ متر با دسترسی افقی ۳۵ ± از دیگر افتخارات این مجموعه می باشد. ۲-۶-۲- ماموریت و چشم انداز شرکت کندو کاو ماشین کندوکاو ماشین با حضور مستمر خود از سال ۱۳۸۴ با توجه به اهداف شرکت مادر ( هالوت) با بیش از ۱۳۰ سال تجربه ، بعنوان اولین تولید کننده بالابر در اروپا با بیش از ۳۶۰۰۰ دستگاه تولید سالانه و وجود بیش از ۱۰۰ نمایندگی در سراسر دنیا )، سعی بر آن دارد تا با تامین و ارائه انواع بالابر با آخرین تکنولوژی و استانداردهای روز دنیا ، بعنوان اولین و معتبرترین شرکت منطقه ای قرار گیرد. از اینرو با تکمیل چرخه محصولات خود و با اخذ نمایندگی های شرکت های برتر دنیا با وجود تحریم های مختلف قصد ورود آخرین و برترین تجهیزات دنیا در کشور را دارد تا این تجهیزات در خدمت رشد و شکوفایی میهن اسلامی ایران برای رسیدن به اهداف چشم انداز افق ۱۴۰۰ قرار گیرد. ۲-۶-۳- اهداف و تعهدات شرکت کندو کاو ماشین هدف این شرکت حمایت مشتریان بوسیله گارانتی بهینه ، خدمات پس ازفروش سریع و ارائه انواع تجهیزات بالابر متناسب با فضاهای مورد درخواست مشتریان محترم می باشد. جهت رسیدن به این هدف گروه هالوت محدوده خدماتی خود را در سراسر جهان با تلفیقی از کیفیت و در دسترس بودن گسترش داده است . فصل سوم روش اجرایی تحقیق مقدمه هرگز نمی توان ادعا نمود و مطمئن بود که شناخت های بدست آمده حقیقت دارند زیرا زمینه شناخت مورد پژوهش نا محدود و آگاهی و روش های ما برای کشف حقیقت محدود هستند . حال اگر فرض بر این باشد که هدف فعالیت های پژوهشی حقیقت جویی است و پژوهشگران با صداقت به دنبال این هدف می باشند آنچه را که ایشان انجام می دهند و می یابند.می توان کوششی برای نزدیکی به حقیقت دانست ( رفیع پور ، ص ۸۰: ۱۳۸۳ ) دستیابی به هدف های تحقیق میسر نخواهد بود ، مگر زمانی که جستجوی شناخت یا روش شناسی درست صورت پذیرد . « دکارت در این رابطه روش را راهی می داند که به منظور دستیابی به حقیقت در علوم باید پیمود » ( خاکی ، ص ۱۹۴ – ۱۹۳ : ۱۳۸۲ ) اساس واقعی پژوهش علمی ، تبیین رابطه میان متغیر هاست . دو روش اصلی که برای تعیین روابط در اختیار است معمولاً از چند جهت با هم تفاوت دارند . یکی از این دو روش ، روش توصیفی است و شامل مجموعه روشهایی است که هدف از آن توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است . اجرای تحقیق توصیفی صرفاً برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری می باشد ( سرمد ، مرتضی ، ص ۸۰ : ۱۳۸۰ )
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
همچنین دادگاه اظهار داشت که: بر اساس حقوق بینالملل عرفی، برخی از افعال وجود دارد که نسبت به آن ها در برابر یک دادگاه بینالمللی نمیتوان به مصونیت استناد نمود. (پاراگراف ۱۷) این دادگاه در تأیید نظر خویش به شروط مندرج در اساسنامههای محاکم کیفری بینالمللی از جمله ماده ۷ اساسنامه خود این دادگاه اشاره نمود. همچنین این دادگاه نظر خویش را به رأی دیوان بینالمللی دادگستری در دعوای کنگو علیه بلژیک نیز مستند نمود. دیوان دادگستری بینالمللی در این پرونده اعلام کرد: مصونیتهای ناشی از حقوق بینالملل نزد محاکم کیفری بینالمللی قابل استناد نمیباشد.[۲۲۸] بنابراین دیوان علاوه بر حقوق بینالملل عرفی و اسناد بینالمللی از جمله اساسنامه محاکم کیفری بینالمللی، رویه قضایی را نیز مبنای توجیه عدم مصونیت مقامات نزد این دیوان قرار داد.
پیشتر اشاره شد که اصول و احکام دادگاه نورنبرگ مورد تأیید مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت و پس از آن در سال ۱۹۵۰ این مجمع اصول حاکم بر منشور نورنبرگ را که توسط کمیسیون حقوق بینالملل تدوین گشته بود به تصویب رسانید. از این رو جامعه جهانی اصول حاکم بر منشور نورنبرگ، از جمله اصل عدم برخورداری مقامات رسمی از مصونیت نسبت به جنایات بینالمللی را مورد پذیرش قرار داد. عدم اعطای مصونیت به مقامات در دو دادگاه یوگوسلاوی سابق و روآندا به نوعی تکیه بر این اصل پذیرفته شده حقوق بینالملل کیفری توسط شورای امنیت به عنوان یکی از ارکان سازمان ملل متحد میباشد. از طرفی مبارزه با بیکیفری مستلزم لغو مصونیتها و پذیرش مسئولیت کیفری افراد، بدون اعمال تبعیض میباشد.[۲۲۹] به همین دلیل بود که دادگاه بینالمللی کیفری برای یوگوسلاوی سابق، کیفرخواست اسلوبودان میلوسویچ را در سال ۱۹۹۹ در حالی که وی متصدی مقام ریاست جمهوری فدرال یوگوسلاوی بود را صادر نمود. این عمل حذف موثر هر دو نوع مصونیت شخصی و شغلی را نزد دادگاههای خاص[۲۳۰] تصدیق می کند. از سوی دیگر نمیتوان مبانی اعطای مصونیت را نیز نادیده گرفت. با اینحال اختیار شورا در زمینه تأسیس دادگاه، ناشی از منشور ملل متحد میباشد که دولتها با عضویت در سازمان ملل به رعایت قواعد آن متعهد میشوند. در نتیجه مقامات دولتی با ارتکاب عملی خلاف حقوق بینالملل که با عضویت در دیوان ملزم به رعایت آن شدهاند تعهد خود را زیر پا گذاشته و نمیتوانند به مصونیت به عنوان یک قاعده دیگر حقوق بینالملل استناد کنند. همچنین جنایات بینالمللی به خودی خود اعمال خلاف حقوق بینالملل محسوب میشوند در نتیجه چنین اعمالی را نمیتوان وظیفه یک مقام دولتی محسوب نمود و در جهت حسن انجام آن مصونیت اعطا کرد. مقامات صرب جمهوری فدرال یوگوسلاوی اعتقاد داشتند برخی از مقامات که در کیفرخواست هم ردیف اسلوبودان میلوشویچ قرار داشتند از جمله وزیر امور خارجه پیشین و رئیس جمهور وقت صرب آقای میلوتونوویچ را نمیتوان دستگیر کرد زیرا بر اساس قانون فدرال از مصونیت برخوردارند. اما نکته اصلی آن است که قاعده حاکم در این قضیه، اساسنامه دادگاه یوگوسلاوی بود که بر اساس فصل هفت منشور تشکیل شده بود و در نتیجه به موجب اصل ۱۰۳ منشور ملل متحد، اصول این منشور نسبت به معاهدات مغایر، قواعد عرفی و نیز قانون داخلی در اولویت قرار دارد. تشکیل دو دیوان یوگوسلاوی و روآندا بر مبنای اختیارات شورای امنیت و در جهت اعاده صلح و امنیت بینالمللی بود. در نتیجه تنها زمانی میتوان به چنین هدفی دست یافت که مرتکبین جرایم بینالمللی شخصاً دارای مسئولیت بوده و محاکمه و مجازات شوند. از سوی دیگر همانطور که پیشتر اشاره گردید جرایم بینالمللی غالباً توسط مقامات بلندپایه یا با مشارکت آنان تحقق مییابد. در نتیجه برخورداری از مصونیت مانع بزرگی در برابر مرجعی خواهد بود که جهت محاکمه جنایتکاران و اعاده صلح و امنیت بینالمللی تشکیل شده است. مبحث سوم: دیوان کیفری بینالمللی و امکان استناد به قاعده مصونیت کیفری در جنایات بینالمللی با وجود محدودیت زمانی و مکانی دادگاههای یوگوسلاوی سابق و روآندا و نیز ویژگی موقتی بودن این دو دادگاه، موفقیت نسبی این دو نهاد، محرکی جهت ایجاد یک دیوان کیفری بینالمللی با صلاحیت جهانی گشت. نهادی که بتواند پاسخگوی تخلفاتی که در هر جای دنیا واقع میشود، باشد. از این رو مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۶ کمیته مقدماتی مربوط به تأسیس دیوان کیفری بینالمللی را ایجاد نمود و این کمیته در نهایت یک پیشنویس را به کنفرانس دیپلماتیک رم ۱۹۹۸ تسلیم کرد. در نهایت این کنفرانس اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی را با ۱۲۰ رأی موافق، ۷ رأی مخالف[۲۳۱] و ۲۰ رأی ممتنع امضاء نمود. بدون شک یکی از مباحث مهم در زمینه رسیدگی دیوان به جنایات بینالمللی تحت صلاحیتش، مسئله مصونیت مقامات دولتهاست. هرچند محاکم بینالمللی که پیش از دیوان، جهت رسیدگی به جنایات بینالمللی تشکیل شدهاند، مصونیت مقامات دولتها را مانع از اعمال صلاحیت کیفری خویش ندانستهاند، با این وجود، مسئله مصونیت نزد دیوان کیفری بینالمللی به دلیل گستره کشورهای تحت صلاحیت دیوان دارای پیچیدگیهای خاص خود میباشد. در این مبحث و در جهت تبیین رژیم مصونیت مقامات کشورها، نزد دیوان کیفری بینالمللی، ابتدا مسئله مصونیت مقامات دولتها در رابطه بین دیوان و دولتهای عضو بررسی شده و سپس به مسئله مصونیت مقامات دولتها در مورد خاص ارجاع یک وضعیت از سوی شورای امنیت پرداخته خواهد شد. در نهایت رابطه دیوان با دولتهای غیر عضو، در غیر از موارد ارجاع شورای امنیت، از منظر مصونیت مقامات دولتها بررسی میگردد. گفتار اول: استناد به مصونیت کیفری توسط مقامات دولتهای عضو دیوان کیفری بینالمللی دولتهای عضو اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، طرفین یک معاهده چندجانبه میباشند که متعهد به رعایت قواعد این معاهدهاند. به دلیل ویژگی خاص جنایاتی که تحت صلاحیت دیوان قرار دارد، مسئله محاکمه مقامات دولتها و مواجه با مقوله مصونیت، از اهمیت ویژهای برخوردار است. الف) اساسنامه دیوان و مسئله مصونیت دیوان کیفری بینالمللی صلاحیت رسیدگی به جنایات بینالمللی مصرح در اساسنامه[۲۳۲] خویش را در محدوده جغرافیایی دول عضو و نیز جرایم ارتکابی توسط اتباع دول عضو در سایر کشورها را دارد. در زمینه مصونیت مقامات دولتی متهم به ارتکاب جنایات بینالمللی، ماده ۲۷ اساسنامه رم اعلام میدارد: مقررات این اساسنامه باید نسبت به همه افراد به صورت برابر و بدون هیچ تبعیضی بر پایه سمت رسمی، اجرا گردد. به ویژه سمت رسمی تحت عنوان رئیس دولت یا حکومت، یک عضو حکومت یا پارلمان، یک نماینده منتخب یا مأمور حکومت، در هیچ حالتی نباید شخصی را از مسئولیت کیفری تحت این اساسنامه مستثنی نماید. و نیز نباید به خودی خود مبنایی جهت کاهش مجازات محسوب شود. مصونیتها یا قواعد شکلی خاص که ممکن است از سمت رسمی یک فرد ناشی شود، خواه بر مبنای حقوق داخلی باشد یا حقوق بینالملل، نباید مانع اعمال صلاحیت دیوان بر چنین شخصی گردد. بنابراین دیوان کیفری بینالمللی صراحتاً مصونیتهای ناشی از حقوق عرفی و قراردادی که حقوق بینالملل یا قوانین داخلی کشورها به واسطه سمت رسمی اشخاص اعطا نمودهاند را مانع مسئولیت کیفری فرد و پیگرد وی در پیشگاه دیوان نمیداند. آیا میتوان گفت که » چنین نظریهای کاملاً با نظریه سنتی حقوق بینالملل در زمینه مصونیت متفاوت است.«[۲۳۳] در پاسخ، باید به این مسئله اشاره نمود که نظراتی همچون رأی مجلس اعیان انگلستان در قضیه پینوشه و دیوان عالی فرانسه در قضیه قذافی محدود به مسئولیت کیفری مقامات فعلی و سابق نزد محاکم داخلی کشورها میباشد. هرچند همین آراء و نظرات نیز بر عدم مصونیت مقامات دولتی متهم به جنایات بینالمللی نزد مراجع صالح بینالمللی حتی در زمان تصدی مقام صحه گذاشتهاند. دیوان بینالمللی دادگستری در دعوای کنگو علیه بلژیک ضمن تبیین رژیم مصونیت وزیر امور خارجه و اعلام ناتوانی دادگاههای داخلی سایر کشورها در پیگرد وزیر امور خارجه متصدی مقام حتی در موارد جنایات بینالمللی اعلام نمود که وزیر امورخارجه فعلی (و به تبع آن رئیس دولت و سایر مقامات دولتی) نزد محاکم صالح بینالمللی به اتهام ارتکاب جنایات بینالمللی قابل پیگرد بوده و از مصونیت برخوردار نخواهد بود.[۲۳۴] چنین نظریهای با مقررات اساسنامه و رویه دادگاههای بینالمللی یوگوسلاوی سابق و روآندا نیز مطابقت دارد و این محاکم نیز مصونیت را مانع اعمال صلاحیت خویش نمیدانند. همچنین اصول منشور نورنبرگ که به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسیده است نیز برخورداری از مصونیتهای شخصی و شغلی را مانع اعمال صلاحیت دادگاه صالح بینالمللی بر متهمان جنایات بینالمللی نمیداند. رویه دیوان بینالمللی کیفری نیز نشاندهنده آن است که دیوان در عمل نیز بر طبق اساسنامه، مصونیتها را مانع از اعمال صلاحیت خویش بر مقامات دولتی برخوردار از مصونیت ندانسته است. ب) تعهد اعضا به همکاری با دیوان بین المللی کیفری در ماده ۸۶ اساسنامه رم آمده است: دولتهای عضو، بر اساس شروط این اساسنامه، باید همکاری کامل را در پیگرد و محاکمه جرایم تحت صلاحیت دیوان، مبذول دارند.[۲۳۵] در نتیجه، کشورهای عضو دیوان ملزم به همکاری با این نهاد و چشمپوشی از مصونیت مقامات دولتها، که دیوان حکم بازداشت آنها را صادر میکند، میباشند. اما مسئله آن است که چنین تعهدی در تقابل با سایر تعهدات دول عضو دیوان از جمله معاهده ۱۹۶۱ وین در زمینه مزایا و مصونیتهای دیپلماتیک نمیباشد؟ اساسنامه رم اعلام نموده است که مقررات این معاهده مانع از اجرای سایر تعهدات بینالمللی دولتهای عضو نمیگردد. اما دولتهای عضو دیوان با پذیرش اساسنامه این دیوان، ملزم به چشم پوشی از مصونیت مرتکبین جنایات بینالمللی میباشند. از یک سو چنین جنایاتی نمیتواند به عنوان وظیفه مقامات دولتها محسوب گردد. چراکه معاهده ۱۹۶۱ وین هدف مصونیتهای اعطایی را تضمین حسن انجام وظیفه نمایندگان دولتها میداند و از سوی دیگر به نظر میرسد چشمپوشی از مصونیتها در موارد جنایات بینالمللی از جمله قواعد عرفی بینالمللی محسوب می شود. دیوان بینالمللی دادگستری در نظریه مشورتی خود در پرونده حق شرط نسبت به معاهده منع نسلزدایی مقرر داشت که ” اصول مندرج در معاهده، اصولی هستند که ملل متمدن حتی بدون هیچگونه تعهد قراردادی آن ها را برای دولتها الزامآور میدانند. “[۲۳۶] در زمره این اصول، اصلی است که ماده ۴ معاهده منع نسلزدایی بر آن بنا شده و به موجب آن ” افرادی که مرتکب نسلزدایی میشوند … مجازات خواهند شد، اعم از اینکه آن افراد طبق قانون اساسی مسئولیت حکومت را برعهده داشته باشند، یا مقام دولتی یا افراد خصوصی باشند. “[۲۳۷] در نتیجه اعمال صلاحیت دیوان بینالمللی کیفری بر اساس مبانی صلاحیتی مصرح در اساسنامه رم کشورهای عضو را متعهد به همکاری و چشمپوشی از مصونیت سران کشورها و سایر مقامات دولتی خویش یا سایر دول عضو می کند. ج) مبانی مصونیت کیفری و عدم مصونیت نزد دیوان همانطور که پیش از این نیز گفته شد اعطای مصونیت کیفری به مقامات دولتها بر مبنای رعایت دو اصل تساوی حاکمیتها و الزامات ناشی از حسن انجام وظایف نمایندگی میباشد. دیوان کیفری بینالمللی به عنوان نهادی بینالمللی نتیجه تشریک مساعی دولتها جهت پیگرد و محاکمه مرتکبین جنایات بینالمللی میباشد. در واقع دولتها با عضویت در این نهاد بینالمللی استثنائی را بر اصل حاکمیت خویش میپذیرند تا عدالت کیفری و منع بیکیفری در جهان محقق شود. در نتیجه عدم مصونیت مقامات دولتها نافی اصل تساوی حاکمیتها نمیباشد. زیرا از طرفی این دیوان یک محکمه بینالمللی است که با رضایت دولتها تشکیل شده و از سوی دیگر اصل صلاحیت تکمیلی دیوان به دولتها این اجازه را میدهد تا بدواً با محاکمه مرتکبین جنایات بینالمللی از اعمال صلاحیت دیوان و محدود شدن حاکمیت خویش پیشگیری نمایند. از سوی دیگر جامعه جهانی جنایات بینالمللی را اعمال خلاف حقوق بینالملل میداند. در نتیجه چنین عملی نمیتواند وظیفه مقامات دولتی محسوب شود که در جهت تضمین حسن انجام آن نیز مصونیت اعطا گردد. گفتار دوم: استناد به مصونیت کیفری در موارد ارجاع شورای امنیت شورای امنیت سازمان ملل متحد به پشتوانه اختیاراتی که در حفظ صلح و امنیت بینالمللی دارد اقدام به تشکیل دو دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگوسلاوی سابق و روآندا نمود. از این رو مسئله رابطه بین این شورا و دیوان کیفری بینالمللی از مهمترین مباحث کنفرانس رم بود. شورای امنیت و اعضای آن نمیتوانستند نسبت به نقش و رابطه شورای امنیت و دیوان بیتفاوت باشند. به خصوص که اعضای دائم این شورا و به ویژه ایالات متحده آمریکا معتقد بودند که اگر دیوان بتواند مستقل از شورا به جنایات بینالمللی از جمله جنایت تجاوز رسیدگی نماید، مقررات منشور ملل متحد نادیده گرفته خواهد شد. این کشورها معتقد بودند که دیوان بایستی با اجازه شورای امنیت اقدام به رسیدگی نماید. این در حالی بود که بسیاری از کشورها به استقلال کامل دیوان اعتقاد داشتند. در نهایت اساسنامه رم راه حلی بینابین را برگزید. الف) رابطه دیوان و شورای امنیت سازمان ملل بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد شورای امنیت سازمان ملل بر مبنای وظیفه خویش در جهت حفظ و اعاده صلح و امنیت بینالمللی قادر به اتخاذ تصمیمات لازم میباشد. بر طبق ماده ۴۱ این منشور اتخاذ تصمیمی به غیر از قوه قاهره به وسیله شورای امنیت تعهد دولتهای عضو، پیرامون همکاری با این شورا را در پی دارد. بر همین مبنا شورای امنیت سازمان ملل قادر است تا در صورت تشخیص اینکه صلح و امنیت بینالمللی به واسطه جرایم تحت صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی به خطر افتاده است وضعیت[۲۳۸] خاصی را به دیوان ارجاع دهد.[۲۳۹] ماده ۱۳ اساسنامه دیوان کیفری بیناالمللی اعلام نموده است که در چنین حالتی دیوان ملزم به پیگیری وضعیت ارجاعی بوده و همه کشورها نیز در این زمینه باید با دیوان همکاری نمایند. از سوی دیگر بر طبق ماده ۱۶ اساسنامه دیوان، شورای امنیت قادر است تا با صدور قطعنامه ای بر اساس ماده ۴۱ منشور آغاز یا ادامه هرگونه تحقیق یا پیگرد قانونی توسط دیوان را به مدت ۱۲ ماه تعلیق نماید. این تعلیق در صورت وجود همان شرایط توسط شورای امنیت قابل تمدید میباشد. قابل ذکر است که دیوان با تشخیص وقوع جرایم تحت صلاحیتش در وضعیت ارجاعی توسط شورای امنیت، اقدام به تشکیل پرونده می کند. فارغ از اینکه دولت محل ارتکاب جرایم یا دولت متبوع مرتکبین جرم، صلاحیت دیوان را پذیرفته باشد یا خیر. بنابراین ارجاع یک وضعیت از سوی شورای امنیت، صلاحیت مکانی دیوان را گسترش داده و نامحدود میکند و استثنائی بر اصل نسبی بودن معاهدات میباشد.[۲۴۰] چرا که ممکن است دولتی که صلاحیت دیوان را نپذیرفته تحت صلاحیت دیوان قرار گیرد. وضعیت سودان و لیبی در دیوان کیفری بینالمللی بر اساس ارجاع شورای امنیت در حال رسیدگی است. ب) مصونیت در موارد ارجاع شورای امنیت سازمان ملل در موارد ارجاع یک وضعیت توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، اگر کشور متبوع متهم عضو دیوان باشد، عدم مصونیت وی بر مبنای تعهدات ناشی از اساسنامه این دیوان آشکار است. اما در صورتی که ارجاع یک وضعیت مربوط به یک کشور غیر عضو باشد همانگونه که گفته شد چنین کشوری تحت صلاحیت دیوان قرار گرفته و متعهد به همکاری با دیوان و اجرای مقررات اساسنامه از جمله ماده ۲۷ آن در زمینه مصونیت مقامات رسمی میباشد. در واقع، سازوکار تعبیه شده در دیوان به نحوی است که حتی مقامات و اتباع دولتهایی که عضو اساسنامه رم نیستند، نتوانند با استناد به اصل رضایت در حل و فصل اختلافات و معاهدات بینالمللی از کیفر اعمال خویش بگریزند و نظم عمومی بینالمللی و چه بسا نظم داخلی کشورها را مختل سازند. در نتیجه مقامات این دولتها نمیتوانند به مصونیت ناشی از سمت رسمی خویش استناد نمایند. ج) تعهد کشورها در موارد ارجاع شورای امنیت سازمان ملل همانگونه که پیش از این نیز گفته شد اعضای دیوان ملزم به همکاری با دیوان و رعایت مقررات اساسنامه آن از جمله چشم پوشی از مصونیت مقامات دولتی میباشند. چنین مسئولیتی شامل همه کشورهای عضو از جمله کشور متبوع متهم نیز میباشد. در موارد ارجاع شورای امنیت در صورتی که وضعیت ارجاع شده مربوط به یک کشور غیر عضو دیوان باشد این سوال مطرح میشود که کشورهای عضو و غیر عضو دیوان چه تعهدی در زمینه همکاری با دیوان دارند؟ کشورهای عضو دیوان به دلیل پذیرش اساسنامه متعهد به همکاری با دیوان و اجرای مقررات اساسنامه آن در چنین وضعیتی میباشند. اما در سال ۲۰۱۰ و پس از صدور کیفرخواست دادستان دیوان و پس از آن صدور قرار بازداشت بینالمللی توسط دیوان علیه عمرالبشیر رئیسجمهور سودان، وی به کشورهای چاد و کنیا سفر نمود اما این دو کشور که از اعضای دیوان به شمار میروند از اجرای تعهد خود مبنی بر دستگیری و تحویل وی خودداری نمودند. در نتیجه شعبه اول بدوی دیوان در یادداشتی به شورای امنیت سازمان ملل و مجمع کشورهای عضو دیوان کیفری بینالمللی ، عدم همکاری این دو کشور عضو دیوان را اعلام نمود.[۲۴۱] از سوی دیگر، کشور غیر عضو دیوان که به واسطه ارجاع شورای امنیت تحت صلاحیت دیوان قرارگرفته است طبق بند ۱ ماده ۵۹ متعهد به همکاری با دیوان در زمینه دستگیری و تحویل متهمین و به طریق اولی چشم پوشی از مصونیت مقامات خویش میباشد. در زمینه تعهد کشورهای غیر عضو نیز میتوان گفت چنین تعهدی در زمینه همکاری جهت چشمپوشی از مصونیت مقامات سایر دولتها و دستگیری و تحویل آن ها به وجود نمیآید[۲۴۲] مگر آنکه قطعنامه شورای امنیت دولتها را متعهد به همکاری نماید. د) پرونده عمرالبشیر در دیوان بینالمللی کیفری پس از آنکه شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه ۱۹۵۳، وضعیت دارفور سودان را به واسطه تجاوزات حقوق بشری و حقوق بشردوستانه که هیئت تحقیق سازمان ملل گزارش نموده بود به دیوان کیفری بینالمللی ارجاع نمود، دادستان دیوان آقای ” لوئیز مورنو اوکامپو “[۲۴۳] پس از انجام تحقیقات لازم پروندهای علیه چند تن از مقامات سودان از جمله عمرالبشیر رئیس جمهور سودان تشکیل و از شعبه اول بدوی دیوان درخواست صدور قرار بازداشت این افراد را نمود. این شعبه در ۴ مارچ ۲۰۰۹ اولین حکم دستگیری را علیه عمرالبشیر به اتهام انجام جرایم جنگی و جرایم علیه بشریت صادر نمود. همچنین در پاسخ به درخواست دادستان، شعبه اول بدوی در تاریخ ۱۲ جولای ۲۰۱۰ حکم دستگیری دوم عمرالبشیر را به اتهام نسلزدایی صادر نمود. هرچند عمرالبشیر در زمان وقوع جرایم فوق رئیس جمهور سودان بوده و در زمان صدور حکم بازداشت نیز این سمت را در اختیار داشت با اینحال به استناد ماده ۲۷ اساسنامه دیوان، وی قادر به استناد به مصونیتهای ناشی از تصدی مقام خویش نبود. در نتیجه کشورهای عضو دیوان ملتزم به همکاری با دیوان در زمینه چشم پوشی از مصونیت وی و دستگیری و تحویل وی به دیوان میباشند. هرچند در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و همانگونه که پیشتر اشاره شد دولتهای کنیا و چاد از دستگیری و تحویل وی به دیوان در زمان سفر عمرالبشیر به این دو کشور خودداری نمودند. این عدم همکاری توسط دولتهای غیر عضو هم مشاهده میشود. هرچند این دولتها تعهدی به همکاری با دیوان و رعایت اساسنامه آن ندارند. از جمله میتوان به سفر عمرالبشیر به ایران جهت شرکت در کنفرانس ضد تروریسم تهران و عدم همکاری ایران در زمینه حکم صادره علیه وی با دیوان اشاره نمود.[۲۴۴] همچنین پس از این اجلاس وی به کشور چین نیز سفر نمود. چین یکی از اعضای دائم شورای امنیت میباشد که رسیدگی به پرونده عمرالبشیر در دیوان کیفری بینالمللی بر اساس قطعنامه این شورا صورت میگیرد. و این کشور از حق وتو خویش در این قطعنامه استفاده ننمود که از آن میتوان رضایت ضمنی نسبت به رسیدگی وضعیت سودان را برداشت نمود. اما چین نیز از دستگیری و تحویل وی به دیوان بینالمللی کیفری استنکاف نمود.[۲۴۵] ه) پرونده معمر قذافی نزد دیوان بینالمللی کیفری[۲۴۶] قطعنامه ۱۹۷۰ شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۲۶ فوریه ۲۰۱۱ صادر شد و وضعیت جمهوری عربی لیبی از بازه زمانی ۱۵ فوریه، (مطابق بندهای ۴ تا ۸ قطعنامه) به دیوان کیفری بینالمللی ارجاع گردید. هرچند لیبی عضو دیوان نیست اما ارجاع صورت گرفته توسط شورای امنیت این کشور را تحت صلاحیت قهری[۲۴۷] دیوان قرار داد. دادستان دیوان پس از بررسی وضعیت ارجاعی، پروندهای علیه معمر قذافی رهبر لیبی، سیفالسلام قذافی فرزند وی[۲۴۸] و نیز عبدالله السنوسی مسئول دستگاه اطلاعاتی لیبی تشکیل داد و درخواست صدور حکم دستگیری این سه نفر را نمود. شعبه اول بدوی در پاسخ به درخواست دادستان دیوان حکم دستگیری هر سه متهم را صادر نمود. معمر قذافی به عنوان رئیس کشور از مصونیتهای مبتنی بر حقوق بینالملل عرفی ناشی از تصدی چنین مقامی برخوردار است. هرچند چنین مصونیتی در این پرونده نزد دیوان، شامل حال وی نخواهد شد و کشورهای عضو دیوان متعهدند تا همکاریهای لازم جهت چشمپوشی از مصونیت وی و دستگیری و تحویلش به دیوان را انجام دهند. هرچند اتحادیه آفریقا در جلسه ۲ جولای ۲۰۱۱ از اعضای خود خواست تا حکم دستگیری معمر قذافی که به وسیله دیوان کیفری بینالمللی صادر شده است را نادیده گرفته و در این زمینه با این دیوان همکاری نکنند. این در حالی است که ۳۱ کشور از ۵۳ عضو اتحادیه آفریقا عضو اساسنامه دیوان بوده و بنابراین متعهد به همکاری با دیوان در این زمینه میباشند. همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد کشورهای غیر عضو، تعهدی به همکاری با دیوان ندارند و قطعنامه شورای امنیت نیز چنین تعهدی را اعلام ننموده است. گفتار سوم: استناد به مصونیت کیفری توسط مقامات دولتهای غیر عضو در غیر مورد ارجاع شورای امنیت همانگونه که عنوان شد، دیوان بینالمللی کیفری، صلاحیت خود را در زمینه جرایم مصرح در اساسنامه خویش تنها نسبت به کشورهای عضو و اتباع آن ها اعمال خواهد کرد. همچنین اشاره شد که در صورت ارجاع یک وضعیت به دیوان از سوی شورای امنیت، صلاحیت دیوان نسبت به کشورهای غیر عضو نیز گسترش مییابد. در نتیجه اتباع کشورهایی که صلاحیت دیوان بینالمللی کیفری را نپذیرفتهاند از رسیدگی نزد دیوان مصونیت دارند. این مسئله از اصل رضایت و اصل نسبی بودن معاهدات ناشی میگردد. در ماده ۳۵ معاهده وین در زمینه حقوق معاهدات آمده است که معاهده زمانی برای ثالث ایجاد تعهد می کند که طرفین معاهده قصد ایجاد چنین تعهدی را داشته باشند و طرف ثالث نیز به ایجاد این تعهد رضایت داده باشد. از سوی دیگر ماده ۳۴ همین معاهده اعلام کرده است که یک معاهده هیچگونه حقوق و تعهدی را بدون رضایت ثالث برای وی ایجاد نمیکند. نتیجه آنکه اولاً هیچ دولتی بدون رضایت خویش تحت صلاحیت دیوان بینالمللی کیفری قرار نخواهد گرفت (جز در موارد ارجاع شورای امنیت) و ثانیاً تعهد اعضای دیوان در قبال این محکمه هیچگونه اثری بر دولتی غیر عضو نخواهد داشت، مگر با رضایت آن دولت ثالث. بحث مصونیت مقامات دولتها نزد دیوان، از جنبه دیگری نیز قابل بررسی میباشد. بر مبنای بند ۵ (آ) ماده ۸۷ اساسنامه رم، دیوان میتواند طی یک توافقنامه خاص با یک کشور غیر عضو برای همکاری با دیوان دعوت نماید. چنین همکاری به طور کلی، شامل دستگیری و تسلیم متهم، همکاری در ارائه اسناد و مدارک و اخذ شهادت و غیره میباشد. نحوه همکاری در توافقنامه خاص، بین دیوان و کشور غیر عضو مشخص میگردد. بدیهی است کشورهای عضو دیوان متعهد به همکاری با دیوان در این زمینه بوده و عقد موافقتنامه تنها مختص کشورهای غیر عضو دیوان است. مسئله اینجاست که آیا تعهد به همکاری از جمله در مواردی مانند ادای شهادت،دستگیری و تسلیم، اعم از آنکه ناشی از تعهد نسبت به اساسنامه باشد و یا ناشی از یک موافقتنامه خاص، مصونیت مقامات دولتی را تحت تأثیر قرار میدهد یا خیر؟ در پاسخ باید گفت که بند ۱ ماده ۹۸ اساسنامه رم عنوان میدارد که دادگاه ممکن است از ادامه یک درخواست همکاری یا تسلیم متهم منصرف شود، در صورتی که، این درخواست متضمن آن باشد که دولت متعهد به همکاری، در تناقض با تعهدات مبتنی بر حقوق بینالملل خویش در زمینه مصونیت سیاسی یا دیپلماتیک، اشخاص یا اموال، نسبت به دولت ثالث عمل کند. مگر آنکه دیوان ابتداعاً رضایت دولت ثالث برای چشمپوشی از مصونیت را جلب نموده باشد. به نظر میرسد هدف این ماده از اساسنامه کشورهای غیر عضو دیوان میباشد. در واقع یک دولت غیر عضو دیوان تعهدی به همکاری با دیوان ندارد. در نتیجه، اگر یک درخواست همکاری از کشورهای عضو دیوان یا غیر عضو، منجمله ایراد شهادت یا سایر وجوه همکاری مانند دستگیری و تحویل اتباع یا اموال دولت غیر عضوی را شامل شود، رعایت مصونیتهای مبتنی بر حقوق بینالملل توسط کشور همکاری کننده ضروری است. این مسئله بیانگر آن است که هرچند کشورهای عضو دیوان و کشورهای غیر عضوی که توافقنامه خاص همکاری با دیوان دارند متعهد به همکاری با دیوان هستند اما چنین تعهدی موجب نمیشود تا مصونیتهای قانونی اشخاص و اموال کشور ثالث را نادیده بگیرند. این ماده با تلاش ایالات متحده در اساسنامه گنجانده شد تا با توسل به این اصل و انعقاد قرارداد با سایر کشورها، زمینه مصونیت اتباع خویش را از صلاحیت دیوان فراهم آورد. تا کنون ایالات متحده با بیش از یکصد کشور در این زمینه توافقنامه به امضاء رسانیده است. در نتیجه ممکن است بر اساس چنین توافقاتی افرادی غیر از مقامات دولتی یا دیپلماتها نیز موضوع چنین مصونیتی قرار گیرند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
(۵۵-۲) این فرمول بازگشتی محاسبه جملات دیگر سری (۵۴-۲) را امکان پذیر میسازد، البته با مشتقگیری و انتگرالگیری ساده از جملات قبلی. اکنون تابع را به صورت زیر میتوان بیان نمود، (۵۶-۲) و انتگرال فاز کوانتمی به صورت زیر در می آید، (۵۷-۲) برای راحتی ، جمع بر روی و را میتوان طوری مرتب نمود که بخش اول شامل جملاتی باشد که و یک جایگشت را نشان دهند و بخش دوم تنها در یک جفت با هم تفاوت داشته باشند و . . . . پس از انجام این عمل، ساده سازی های معینی امکان پذیر می شود. هر کدام از جمله که در آنها شود، هنگامیکه بر روی ها انتگرالگیری شوند، نتایج یکسانی را در بر دارند، بنابراین در ها متقارن اند و نمی توانند در صورت وابسته بودن به مشکلی بوجود آورند. بنابراین برای جایگشت یکسان(مثل هم) تابع را با مقدارش میتوان جایگزین نمود. برای جملاتی که و در جایگشت دو ذره با هم تفاوت دارند ساده سازی های مشابهی را میتوان انجام داد، و فقط لازم است از دو تابع و استفاده نمود، البته بسته به دو جایگشت جفت های و بدون در نظر گرفتن اینکه کدام جفت از مختصات تکانه درگیر میشوند. با این اوصاف انتگرال (۵۷-۲) را به صورت زیر میتوان نوشت:
(۵۸-۲) و زمانی که از طریق معادله (۵۵-۲) در معادله (۵۸-۲) جایگزین شود و انتگرالها بر روی مختصات تکانه گرفته شود، نتیجه آن به صورت زیر در می آید: (۵۹-۲) سه جمله اول معادله سری جاهایی در که دارای جایگشت یکسان هستند نگه داشته شده اند، و در دو جمله اول ، بخشی که جایگشتشان در دو ذره فرق دارد نیز حذف نشده است. نتیجه بخش اول با آنچه که ویگنر بدست آورده بود توافق دارد، و بخش دوم با آنچه که بلاخ و گراپر بدست آوردند یکسان است. از آنجایی که نوشتن تقریب های مراتب بالاتر طولانی اند از نوشتن آنها خود داری کردیم. اگرچه میتوان آنها را توسط فرآیندهای مشتقگیری و انتگرالگیری ساده و فرمول بازگشتی (۵۵٫۲) محاسبه نمود. در یک مسئله واقعی، با در نظر گرفتن یک پتانسیل معلوم شکل این معادلات بسیار سادهتر در نظر گرفته می شود. در حالتی که برهمکنش بین ذرات ضعیف باشد، مانند برهمکنش بین مولکولهای گاز در فشار پائین مرتب سازی جملات در معادله (۵۷-۲) به اندازه آنها بستگی دارد. به علت عامل ، نسبت هر جمله به جمله قبل آن با مشخص می شود که مرتبه بزرگی ضریب دوم ویریال به ، کل حجم ظرف محدود کننده است. دیواره های ظرف را میتوان توسط سد پتانسیل بلندی نشان داد که موجب ازبین رفتن در فضای پیکربندی خارج ظرف می شود. در عمل صرفنظر کردن از اصلاحات کوچک معادل است با محدود کردن انتگرال ها در فضای داخل ظرف.
-۵-۲ معادله حالت برای مخلوط مایع افزایشی[۳۶]
جواب انتگرال معادله (PY[37]) برای مخلوط مایعات کروی سخت توسط لبویچ[۳۸][۴۰] با بهره گرفتن از دو روش ویریال و تراکمپذیری محاسبه شده است. کمی بعد، همین دانشمند [۴۱] بیانی را برای مقادیر تماسی توابع توزیع یا توابع همبستگی جفتی[۳۹] ، برای ذرات در مخلوط و معادله حالت در زمینه SPT ارائه کرد. برای مایع خالص، معادله حالت بدست آمده از روش SPT با معادلهای که از روش تراکمپذیریPY بدست آمد مطابقت داشت. چند سال بعد معادله حالت پیشرفتهتری تحت عنوان BMCSL، به طور مستقل توسط توماس بابلیک[۴۰] [۴۲] و غلامعلی منصوری [۴۳] ارائه شد. این دانشمندان از معادله SPT شروع کرده و تبدیلات ابتکاری را معرفی کردند که، برای مایع خالص، این رهیافت معادله SPT را به معادلات کاراناهان-اشتارلینگ[۴۱] [۴۴] بدل میکرد. منصوری هم توسط ترکیب معادلات ویریال PY و تراکمپذیری به همان معادله برای مخلوط دست یافت. و هنگامیکه این معادله برای مایع کروی سخت بکار برده شد، به معادله CS تبدیل شد. شاید بعد از آن، علاقه به این نوع مخلوط ها کاهش یافته باشد، اما در سالهای اخیر میزان تحقیقات اختصاص یافته به این موضوع به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته است. بخشی از تحقیقات اخیر به این قضیه اختصاص یافته است که آیا در سیستم به علت اختلاف زیاد در شعاع ذرات موجود جداشدن فازها یا ذرات اتفاق میافتد یا نه، یا اینکه این افزایش به علت مطالعه حالت تعادل جامد-مایع میباشد [۴۵-۴۷]. بقیه تلاشها بر روی راهی مطمئن جهت ارتقاء بیان معادله BMCSL برای مقادیر نقطه تماس توابع توزیع شعاعی متمرکز شده است [۴۹ و۴۸]. معادلات جدید حالت نیز برای مخلوط مایعات افزایشی کروی سخت ارائه شده اند. علت ادامه این تمایلات در این سالها به شرایط توافق برای خصوصیات ترمودینامیکی از این نوع مخلوطها، مربوط است. منظور ما از شرایط توافق هم شامل بیانهای مجانبی خصوصیات ترمودینامیکی یا ارتباطات دقیق بین خصوصیات مختلف ترمودینامیکی میباشد. بعضی از این شرایط به مقادیر نقطه تماس تابع توزیع [۴۱ و۵۰]، یا به مشتقات تابع توزیع نسبت به شعاع یکی از ذرات برمیگردد [۵۱]. سایر شرایط مربوط به پتانسیل شیمیایی یا مشتقات آن نسبت به شعاع یکی از ذرات میباشد [۵۲]. در این بخش روی شرایط توافق از نوع اول متمرکز میشویم، یعنی آنهایی که مربوط به مقادیر نقطه تماس تابع توزیع شعاعی هستند.
۱-۵-۲ - شرایط توافق مربوط به مقادیر نقطه تماس تابع توزیع شعاعی برای یک مخلوط دوتایی کروی سخت
برای یک مخلوط مایع کروی سخت. نظریه ویریال را میتون به صورت زیر بیان نمود: (۶۰-۲) که چگالی تعداد ذرات بر واحد حجم ، و کسر مولی ذرات و ، مقدار تماسی PCF[42] میباشد. برای ذرات و با شعاع های و شعاع افزایشی معادل با است. باید شرایط ویژهای را برآورده نماید، بعضی از این شروط جزئی اند اما برای استفاده های بعدی آنها را در نظر خواهیم گرفت. در اینجا مخلوط دوتایی با کسر پکیدگی زیر را بررسی میکنیم: ۱) در مقدار ، یا به طور معادل ، مخلوط به یک مایع خالص با ذرات کروی از نوع ۱ تبدیل می شود، بنابراین این (۶۱-۲) به طوری که مقدار تماسی برای تابع توزیع یک مایع خالص کروی سخت با شعاع است. ۲) وضعیتی مشابه برای حالت ، یا به طور معادل ، میباشد که: (۶۲-۲) ۳) زمانی که شود ذرات کرههای یکسان و تمییز ناپذیراند، بنابراین (۶۳-۲) ۴) همینطور (۶۴-۲) ۵) و: (۶۵-۲) سه شرط دیگر برای حالت ، بوجود میآیند. در این حالت، ما مخلوطی از ذرات (نوع ۱) وذرات نقطهای (نوع ۲) داریم. عامل تراکم پذیری برای این ذرات دقیقاً توسط رابطه زیر داده می شود[۵۳]: (۶۶-۲) که عامل تراکم پذیری برای مایع خالص از ذرات کروی سخت با کسر پکیدگی و که عامل تراکم پذیری برای ذرات نقطهای در یک مخلوط با کرههایی از نوع ۱میباشد و برای همین ذرات کسرپکیدگی معادل است با عبارت . برای این مخلوط، عامل تراکم پذیری از معادله (۶۰٫۲) برابر است با : (۶۷-۲) که برای آن را میتوان به فرم زیر نوشت: (۶۸-۲) از آنجاییکه است، می شود و عبارت بالا نتیجه می شود. ۶) با این نتایج، دو شرط توافق دیگر برای بدست می آید. که اولین شرط از رابطه (۶۶-۲) و (۶۸-۲) نتیجه می شود. لذا داریم: (۶۹-۲) ۷) با جاگذاری معادله فوق در (۶۷-۲) و مقایسه با معادله (۶۶-۲) به سادگی معادله زیر را بدست میآوریم: (۷۰-۲) همان تعریف معادله (۶۱-۲) را دارد. ۸) شرط بعدی ارتباط نزدیکی با دو شرط اخیر دارد: (۷۱-۲) هرچند این شرط احتیاج به دلایل بیشتری دارد. معادله حالت برای ذره نقطهای در حجم بطور دقیق توسط رابطه : (۷۲-۲) توصیف می شود که، (۷۳-۲) که همان در معادله (۷۱-۲) میباشد. میتوان گفت که مقدار تماس تابع توزیع برای ذرات نقطهای را با بیان نظریه ویریال برای مایع خالص بدست آورد:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|